صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

آسیب شناسی نوروز و رفتارهای ایرانیان

"... هر چه را وارد دیدم به منت پذیرفتم و در آن نظر کردم . در جایی که سخن از حقیقت جویی است چه ضرورت دارد که من بیهوده از آن جه سابق به خطا پنداشته ام دفاع کنم و غبث لجاج و عناد ناروا ورزم ؟ ... " ص 19 ( 1 )

 

سال 94 یادداشتی را به مناسبت نوروز ( این جا ) به رشته تحریر درآوردم .

در بخشی نوشته بودم :

" ... در واقع ، نوع رفتارها و نیز بافت زندگی در شهری مانند تهران و چارچوب روابط افراد ، نوعی " شهرگریزی " را در تصمیم شهروندان آن برای خروج موقت شکل می دهد و هر چه این وضعیت غیرقابل تحمل تر می شود ، میزان " شهرگریزی " به همان نسبت افزایش پیدا می کند .

آسیب شناسی نوروز و رفتارهای ایرانیان

شهروندانی که رفتارهای شتاب آلود توام با استرس و اضطراب مزمن را از خود بروز می دهند با آغاز مسافرت ، همین رفتارها را به بیرون از شهر و در جاده ها انتقال می دهند .

در واقع رفتارهای ترافیکی نشان دهنده  شخصیت افراد و نبض اجتماع است ... "

آسیب شناسی نوروز و رفتارهای ایرانیان

موارد بسیاری را مشاهده کرده ام که اقوام و فامیل پس از یک دوره طولانی که همدیگر را ندیده اند زمانی که دور هم می نشینند به جای " گفت و گو " هر یک مشغول ارسال و دریافت پیام از طریق " وایبر " و سایر شبکه های اجتماعی می شوند !

در واقع ، افراد ترجیح می دهند به جای گفت و گو  در عالم واقعیت، از طریق مجازی با سایرین و حتی همان افراد قبلی ارتباط برقرار کنند !

ایرانیان لحظه تحویل سال نو دعای " مخصوص " را زمزمه می کند اما در طول سال نشانه ای  قابل توجه از تغییر افکار و تحول رفتار در آن دیده نمی شود مشاهده رفتارهای اجتماعی افراد نشان می دهد که آن ها حتی از " گفت و گو " واهمه دارند و فاز گفت و گو در مدل جامعه ایرانی بیشتر در سطح " احوال پرسی " ( Greeting ) و حداکثر صحبت کوتاه (  Small Talk )  می ماند و به ندرت به سطح بالاتر یعنی گفت و گو  ( Conversation ) می رسد .

« گفت و گو هراسی » یک معضل و مانع اساسی برای رسیدن به تفاهم و تقریب نگرش هاست .این نشان می دهد که جامعه ایرانی هنوز اصول گفت و گو را نمی داند و نمی شناسد و البته تلاشی هم برای طراحی و بازسازی آن انجام نمی دهد .

رسانه ها به ویژه رسانه ملی نیز الگویی سازنده و کاربردی در این زمینه به مخاطبان خود ارائه نمی کنند .

... با نزدیک شدن نوروز تا زمان پایان قطعی آن ، کشور تقریبا به یک " کمای یک ماهه " فرو می رود و تحرک و پویایی تقریبا در همه جنبه ها به " صفر " تمایل پیدا می کند ... "

 

اکنون و زمانی که وضعیت را مقایسه می کنم تغییر و یا تحول محسوسی را مشاهده نمی کنم . شاید بر برخی جنبه ها وضعیت بدتر هم شده است .

کمی پیش از نوروز و تا مدتی پس از آن انبوه پیام ها و یا پیامک های فله ای را دریافت کردم .

برخی از آن ها به مدد شبکه های پیام رسان جدید مانند تلگرام عکسی را درست کرده و نام خود را پای آن نوشته بودند .

از یکی از دوستان سوال کردم منظور و یا فلسفه ارسال این گونه پیام ها چیست ؟ به نظر می رسد تنها راه برون رفت از این وضعیت بحرانی ، « بازشناسی معنا و فلسفه زندگی » و تغییر الگوها بر اساس واقعیت و عنصر " خرد و اندیشه " باشد

به او پیشنهاد کردم که با قلم خودش چند کلمه ای را برای دوست مورد نظر تایپ کرده و حتما نام مخاطب خود را در ابتدای آن ذکر کند .

این دوست محترم به جای این که حتی به پیشنهاد من فکر کند سریع پاسخ داد :

" مگر من وقت دارم برای 350 نفر این گونه پیام بنویسم ؟ "

دوست دیگری  پاسخ داد که به شدت گرفتار است و مشغول نوشتن پایان نامه ارشد است و وقت چنین کارهایی را ندارد .

داخل پرانتز می گویم ؛ مشاهده کرده ام این دوست بزرگوار در شبکه های اجتماعی ساعت ها وقت می گذارد و مشغول امر مهم اطلاع رسانی و ارتقای آگاهی های عمومی است .

یکی از دوستان محترم که پست ستادی بالا دارد محبت کرده و پیام تبریکی برای من ارسال کرده بود .

شهروند ایرانی حاضر است ساعت ها وقت و عمر خود را  در ترافیک جاده ها به هدر دهد اما حاضر نیست چند دقیقه در روز برای مطالعه که یکی از شاخص های مهم و قابل توجه در " مدرن شدن " جامعه محسوب می شود وقت بگذارد در این پیام که بیشتر به نامه اداری شباهت داشت آرم وزارت آموزش و پرورش در بالای پیام تبریک حک شده بود و در پایان برای تاکید نام و سمت اداری خویش را ذکر کرده بود .

متاسفانه مواردی از این دست کم نیستند ...

پیام تبریکی را برای وزیر آموزش و پرورش آقای بطحایی نوشته و ارسال کردم .

هیچ پاسخی دریافت نکردم .

نکته مهم و جالب توجه آن است وقتی پرتال وزارت آموزش و پرورش را هر روزه و در ایام نوروز چک می کنید اکثریت اخبار و گزارش ها به موضوع " اسکان فرهنگیان " اختصاص دارد .

گویا در این مدت وزارت آموزش و پرورش با یک میلیون کارمند و حدود 40 میلیون مخاطب در جامعه مساله و یا دل نگرانی دیگری جز " اسکان فرهنگیان " ندارد .

کار اکثر مسئولان وزارت آموزش و پرورش هم سرک کشیدن به مراکز اسکان فرهنگیان و خانه های معلم است و این در حالی است که هم به شهادت آمار و هم  گفته های مسئولان ، کم تر معلمی را می توان یافت که از خدمات این گونه مراکز رضایت داشته باشد .

آسیب شناسی نوروز و رفتارهای ایرانیان

گودرز کریمی‌فر در برنامه تلویزیونی پرسشگر درباره اسکان نوروزی فرهنگیان می گوید :

"  نمره آموزش و پرورش متوسط است و ما از خدمات رفاهی به فرهنگیان رضایت نداریم. "

وزارت آموزش و پرورش پیش در ماه های پایانی سال دائما در مورد تعطیلی زودهنگام مدارس هشدار می دهد ( این جا ) اما بارها اتفاق افتاده است که به اداره آموزش و پرورش مراجعه کرده ام  و معمولا با دو پدیده رو به  رو بوده ام :

1- مسوول مورد نظر در مرخصی به سر می برد .

2- پس از تعطیلات مراجعه کنید . در چنین جامعه ای با این مختصات فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی هم انتظار معجزه در اقصاد و تحول در وضعیت معیشتی و رفاهی هم می رود

در واقع خود مسئولان به طور ضمنی این پیام را به معلمان و  همه مخاطبان می دهند که تعطیلات عملا دو هفته و حتی بیش تر است و چیزی که در تقویم رسمی آمده است کاغذ پاره ای بیش نیست .

تاسف من آن است که این مسئولان در آموزش و پرورش با چنین مختصات فکری صحبت از تعالی سازمان و تحول در شیوه های مدیریتی می کنند در حالی که هنوز مفهوم " ارتباط انسانی " را به عنوان الفبای مدیریت نفهمیده اند ...

در اینفوگرافیکی که " اعتماد آنلاین " منتشر کرده بود به مقایسه  تعطیلات بین ایران و سایر کشورها پرداخته شده است .

در این نمودار کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی ( بیش از 50 کشور ) 124 روز ، آلمان 121 روز ، ژاپن 127 روز ، چین 122 روز و ایران 76 روز در سال تعطیلات دارند.

آسیب شناسی نوروز و رفتارهای ایرانیان

اگر این وضعیت درست باشد ایران در عداد کشورهایی است که کم ترین تعطیلات را دارد اما  اگر معضل " تعطیلات پنهان و نیمه پنهان " را در نظر بگیریم می توان گفت کشور ما اکثر اوقات نیمه تعطیل است .

علی رغم ادعای مسئولان مدارس و برخی ادارات از یک هفته قبل از عید تعطیل و غالب تا یک هفته پس از آن گرفتار عوارض تعطیلی هستند .

محمود صادقی نماینده مجلس در پی افزایش شدید قیمت دلار در توئیتی چنین می نویسد :

" جهت اطلاع از برنامه بانک مرکزی برای کنترل نظارت بر بازار ارز سعی کردم با مسئولان ذیربط تماس بگیرم، ظاهراً هنوز در تعطیلات نوروزی هستند! "

آسیب شناسی نوروز و رفتارهای ایرانیان

در چنین جامعه ای با این مختصات فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی انتظار معجزه در اقصاد و تحول در وضعیت معیشتی و رفاهی هم می رود .

آیا این انتظاری معقول و منطقی است ؟

علی رغم شلوغی و ترافیک بیش از جد جاده ها که واقعا ظرفیت و  کشش ورود این همه خود رو را ندارد و مشکلات  و گره های فرهنگی آن را به حد " غیرقابل تحمل " و " انفجار "  رسانده است و حتی رئیس پلیس راه ویژه شرق استان   در  هفتم فروردین ماه هشدار می دهد ورود به محور هراز از هر دو سمت ممنوع است  اما دوربین های پلیس راهور هر روزه خبر از سنگین بودن ترافیک محورها و مسیرها می دهند .

بک بار به دوستی که دائما از وضعیت فرهنگی جامعه شکایت داشت و از آن انتقاد می کرد گفتم با این این شلوغی جاده ها چرا می روی ؟

پاسخش ساده بود :

" ما هم یکی مثل بقیه "

در حال حاضر "  سنت های نوروزی "  اکثرا به محاق رفته و به اصطلاح مد روز جامعه در " سفر رفتن " به خصوص از نوع " خارجی اش " خلاصه شده است .

پس از گذشت بیش از یک قرن اجتماع ایران هنوز تکلیف خود را با سنت و مدرنیته معلوم نکرده است .

آسیب شناسی نوروز و رفتارهای ایرانیان

شهروند ایرانی حاضر است ساعت ها وقت و عمر خود را  در ترافیک جاده ها به هدر دهد اما حاضر نیست چند دقیقه در روز برای مطالعه که یکی از شاخص های مهم و قابل توجه در " مدرن شدن " جامعه محسوب می شود وقت بگذارد .

الگوهای زندگی و فعالیت عمدتا بر پایه اصل " چه کسی بیشتر دارد " شکل گرفته است و حقیقت آن است که هیچ  واحدی نمی خواهد آن چیزی باشد که هست  .

الگوی زندگی ایرانی بر مبنای " معنامحوری " شکل نگرفته است و البته آن ها سعی می کنند با " فرافکنی " و تمرکز بر یک نقطه خاص و شانه خالی کردن از مسئولیت های تاریخی و فرهنگی ، این چرخه معیوب را تکرار کنند .

افتادن در یک سیکل معیوب روزمره و بازتولید روابط معیوب موجب " از خود بیگانگی " مزمن در جامعه ایرانی شده و عنصر اندیشه و پرداختن به خود  فارغ از عوامل بیرونی بزرگ ترین حلقه مفقوده در جامعه امروز ایران است .

به نظر می رسد تنها راه برون رفت از این وضعیت بحرانی ، « بازشناسی معنا و فلسفه زندگی » و تغییر الگوها بر اساس واقعیت و عنصر " خرد و اندیشه " باشد .

آسیب شناسی نوروز و رفتارهای ایرانیان

شگفتی و تعجب من زمانی مضاعف می شود که ایرانی لحظه تحویل سال نو دعای " مخصوص " را زمزمه می کند اما در طول سال نشانه ای  قابل توجه از تغییر افکار و تحول رفتار در آن دیده نمی شود .

چه زمانی جامعه ایرانی به خویشتن خود خواهد رسید و کی فرهنگ تظاهر و نمایش از عرصه اجتماع رخت برخواهد بست ؟

( 1 ) دو قرن سکوت ، عبدالحسین زرین کوب ،تهران : سخن 1378 ، چاپ نهم

منتشرشده در یادداشت

شعر برای خودسازی

داد از غم این هستی هر چند گرفتاری
عاقل بشر آن باشد فارغ ز جهان خواری

خوبان مکان بینی در کنج نشیمن ها
ناظر به خودی عالم چون بوته گلی خاری

خوشبوی جهان آن کس بر نفس شود غالب
آن خار بدان جانا تسلیم هوا باری

ما را نه توانایی آرامش دل حاصل
از ما و منی دوری از دست هوا آری

شاداب گلی بینی فازغ ز گلستانی
گل بوی جهان آرا بر خلق کند یاری

مخفی است دلا بویی در باطن گل رویی
گل روی جهان یاری اندیشه کند کاری

ای گل چمن آرایی بخشی به مکان شادی
تا جلوه طبیعت را ناظر که به کرداری

ماییم در این دوران خواهان دلا شادی
شادی جهانی هان با عدل که بیداری

اندیشه دوران کن اندیشه وران خاکی
بسیار چه طراحی طراح نه معماری

بی طرح خداوندی این صفحه کیهان را
هر چیز نهانی را زیبا به پدیداری

والی قدحی پر کن سیراب جهانی را
از جهل خودی فارغ همراهی هشیاری


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

مدارک تحصیلی فاطمه مهاجرانی رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان

در گفت و گویی که « صدای معلم » با « فاطمه مهاجرانی » رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان ( سمپاد ) داشت ( این جا ) ؛ از ایشان سوال شد :

" سلام

خانم مهاجرانی

لطفا خودتان را به  صورت کامل معرفی کنید ؟

در مورد مدرک تحصیلی شما صحبت هایی شده است .

بفرمایید آخرین مدرک تحصیلی شما چیست ؟

مدارک تحصیلی فاطمه مهاجرانی رئیس مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان

و پاسخ ایشان به پرسش صدای معلم چنین بود :

از مزایای دکتری در آموزش و پرورش استفاده نمی کنم. نه حقوق گرفته ام و نه حکمم زده شده است  . استفاده کلمه دکتر هیچ گونه مشکل قانونی برای من ندارد  " ... فاطمه مهاجرانی هستم. متولد مرداد ماه سال 1349 در شهرستان اراک. با رتبه 700 در سال 68 وارد رشته مهندسی مکانیک شدم،   لیسانسم را در رشته مکانیک گرفتم در دانشگاه شهید باهنر کرمان . فوق لیسانس را هم در همین دانشگاه گرفتم در رشته مهندسی مکانیک . در سال 74 فقط دو خانم در کشور در رشته مهندسی مکانیک قبول شدند چون در آن زمان قبولی در ارشد کم بود که یکی از آنها من بودم.

ما اگر یک بار " مدیریت دانش " را به معنای علمی آن پیاده سازی کرده بودیم امروز گرفتار این سعی و خطاها نبودیم  اولین زنی بودم در دانشگاه شهید باهنر کرمان که دانشگاه فوق لیسانس قبول شدم و به آن دانشگاه وارد شدم. قبل از من نه کسی در این رشته قبول شده بود نه ورودی خانم داشت. کار تدریس را از سال 74 شروع کردم .

یک بورس دکتری از دانشگاه بونل لندن گرفتم برای رشته ربوتیک. چون رشته ام مکانیک بود و کامپیوتر را مفصل کار کرده بودم و تدریس می کردم. بنا به دلایل خانوادگی نتوانستم بروم. احساس می کردم مکانیک جواب من را نمی دهد.

دوره آموزشی  علوم تربیتی را خواندم تا حد فوق لیسانس. بدون این که مدرکی بگیرم  چون برای مدرک درس نخوانده بودم. کورس را کامل گذراندم ولی مدرک نگرفتم.

از دانشگاه هریوت وات اسکاتلند برای دانشگاه اسکاتلند فوق لیسانس استراتژی را  گرفتم همان جا  DBA

 Administration  Doctor of Business )

 و دکتری حرفه ای  را خواندم . دوره Ph.D.  را در یکی از دانشگاه ها شروع کردم و  الآن در مقطع تز  هستم. مثل پزشکی  که دکتری حرفه ای و دکترای تخصصی دارد این موضع در برخی رشته ها در خارج از کشور هم وجود دارد . رتبه دانشگاهی من دکتری حرفه ای مربی است. من عضو هیات علمی دانشگاه غیر انتفاعی ارشاد هستم.

 از مزایای دکتری در آموزش و پرورش استفاده نمی کنم. نه حقوق گرفته ام و نه حکمم زده شده است  . استفاده کلمه دکتر هیچ گونه مشکل قانونی برای من ندارد البته در استفاده از این واژه  هیچ گونه حساسیتی هم ندارم  چون معتقد هستم حرمت آدمی بیش از الفاظ اداری است... "

 

« صدای معلم » ضمن تشکر و قدردانی از « فاطمه مهاجرانی » در راستای شفافیت و صداقتی که با " رسانه صدای معلم " داشته است مدارک تحصیلی ایشان را منتشر می کند .

« صدای معلم » امیدوار است تا سایر مسئولان در رده ها و سطوح مختلف مدیریتی به افکار عمومی پاسخ گو بوده و با شفاف سازی و صداقت در  جهت اعتمادسازی  حل ابَر بحران " اعتماد " که مشکل مهم و بنیادین و مادر همه بحران ها است حرکت  کنند .

mohajeranidocuments1

images/akhbar2/nameh/mohajeranidocument1.jpg

پایان گزارش/

منتشرشده در گفت و شنود

گروه اخبار/

حذف آزمون های ورودی در آموزش و پرورش و نقش مافیا در حافظه محوری

علی الهیار ترکمن روز سه شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا در ساری افزود : اگر بخواهیم در چارچوب سند تحول بنیادین حرکت کنیم باید آموزش در مدارس از حالت حافظه محوری خارج شود .
وی گفت که با حذف آزمون های ورودی برای مدارس نمونه دولتی و استعداد های درخشان ، حذف آموزش حافظه محور از مدارس کلید خورده است .
معاون وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد : دستیابی به حیات طیبه به عنوان هدف نهائی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با ایجاد انگیزه استانداردهای رفتاری در دانش آموزان و خروج از آموزش حافظه محور امکان پذیر است .
الهیار ترکمن با اعلام این که آموزش حافظه محور در مدارس دارای مافیا و صحنه گردانانی در بیرون از آموزش و پرورش است ، گفت : تصمیم وزیر آموزش و پرورش برای حذف آزمون های ورودی به مدارس به شاداب سازی و ایجاد زنجیره رفتاری درست و مطابق استانداردها در دانش آموزان منجر می شود .
وی افزود : شورای عالی آموزش و پرورش حذف این آزمون ها را مصوب کرده است که پس از امضای رئیس جمهوری اجرا خواهد شد .
معاون وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که دانش آموزان و والدین آنان در باره اجرائی شدن یا نشدن حذف این آزمون ها و شرایط جدید ثبت نام در این مدارس نگرانی دارند ، گفت : خانواده ها و دانش آموزان نگران نباشند و طی چند روز آینده موضوع اعلام و اطلاعات لازم منتشر خواهد شد.
براساس اعلام وزارت آموزش و پرورش از 13 میلیون و 500 هزار دانش آموز کشور ، حدود هفت میلیون و 500 هزار دانش آموز در دوره ابتدایی تحصیل می کنند.
18 نوع مدرسه در نظام تعلیم و تربیت کشور وجود دارد که به لحاظ اداره آنها به انواع مدارس دولتی ، غیر دولتی ، تیزهوشان ، نمونه دولتی ، هیأت امنایی ، تربیت بدنی ، علوم و معارف اسلامی ، قرآنی ، ایثارگران ، دانش‌آموزان استثنایی ، بزرگسالان ، مدارس وابسته به نهادهای مختلف ، مدارس سماء وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی ، مدارس شبانه روزی ، مدارس از راه دور ، مدارس ماندگار ، مدارس هوشمند و مدارس شبانه تقسیم می شوند.
تاکنون برای ورود به برخی از این مدارس از جمله مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی ، دانش آموزان باید از آزمون های ویژه ای عبور می کردند که با توجه به محدودیت ظرفیت پذیرش آنها، رقابت سنگینی میان دانش آموزان شکل می گرفت و اضطراب زیادی به کودکان و نوجوانان وارد می کرد.

انتهای پیام /

سه شنبه, 07 فروردين 1397 09:00

نوشتن و تفکر انتقادی : بنویسید

نوشتن و تفکر انتقادی و فوبیای کاغذ و درس انشا  من وقتی می‌خواهم دربارۀ مسئله‌ای فکر کنم، دربارۀ آن می‌نویسم. یعنی با نوشتن می‌اندیشم.

نمی‌دانم عادت بدی است یا خوب؛ ولی می‌دانم که بسیاری از نویسندگان همین‌گونه‌اند؛ یعنی اکثر گفتارها و نوشتارها تکاپوی بی‌پردۀ ذهن‌ها است و باید آنها را «فرایند تأمل» دانست، نه «فراوردۀ تأملات». به عبارت دیگر، کاغذ، کارگاه ذهن است، نه انبار محصولات.

نگاه سنتی به نوشتن و نویسندگی، بر این پایه استوار است که نوشته‌های دیگران را باید خواند و یاد گرفت.

نگاه جدید می‌گوید: نوشته‌های دیگران را باید خواند و بر آنها خرده گرفت. تفکر انتقادی که جای آن در میان ما بسیار خالی است، بدون زمینه نیست.

 

یکی از قوی‌ترین دشمنان تفکر انتقادی در میان ما، همین تقسیم مردم به نویسنده و خواننده است. مردم را باید به نویسنده و نویسنده تقسیم کرد. دورۀ ما دورۀ تقسیم جامعه به چند نویسنده و میلیون‌ها خواننده نیست. اکنون به کمک شبکه‌های مجازی و گروه‌های اجتماعی، هر کس می‌تواند رسانه‌ای داشته باشد و بنویسد و خود را بیازماید.

نویسندگی، یکی از راه‌های آسان برای خویشتن‌آزمایی است. نوشته‌های ما بیش از آنکه برای دیگران سودمند باشد، برای خود ما مفید است. اینکه کسی نوشته ما را بخواند یا نخواند، آنقدر مهم نیست که اصل نوشتن مهم است. چون ما تا ننویسیم، نمی‌دانیم چه می‌دانیم و چه نمی‌دانیم.

نوشتن و تفکر انتقادی و فوبیای کاغذ و درس انشا

بنابراین، نوشتن دست‌کم چهار فایده دارد:
1. ما را وادار به اندیشیدن می‌کند؛
2. ما را از توهم دربارۀ سرمایه‌های علمی و توانایی‌هایمان بیرون می‌آورد؛
3. ما را در معرض نقد دیگران قرار می‌دهد؛
4. به ما جرئت می‌دهد که نوشته‌های دیگران را هم نقد کنیم و مصرف‌کنندۀ بی‌اختیار نباشیم؛ چون هر نویسنده‌ای، به خود حق می‌دهد که دربارۀ نویسندگان دیگر داوری کند.  

می‌پرسند: آیا افزایش نویسندگان، گسترش بی‌مایگی در جامعه نیست؟ چون فقط عدۀ کمی می‌توانند پرمایه بنویسند. وقتی همه دست به قلم شدند، بی‌مایگی یا میان‌مایگی، فضا را چنان تیره و تار می‌کند که شایستگان دیده نمی‌شوند.  نگاه جدید می‌گوید: نوشته‌های دیگران را باید خواند و بر آنها خرده گرفت. تفکر انتقادی که جای آن در میان ما بسیار خالی است، بدون زمینه نیست
پاسخ من این است که تا زمینۀ تفکر انتقادی در جامعه هموار نشود، دوغ از دوشاب قابل تشخیص نیست. فراوانی نوشته‌ها و نویسندگان، در صورتی زیان‌بار است که تفکر انتقادی در میان نباشد. پس مشکل در فراوانی نویسنده نیست؛ در مخاطب‌های زود‌باور است.

نوشتن به ما کمک می‌کند که نویسندگان کم‌مایه را از پرمایه تمیز دهیم. در ضمن، در نوشتن آنقدر سود و فایده است که هر زیانی را جبران می‌کند.

جامعۀ پیشرفته، جامعۀ نوشتاری است، نه شفاهی.

رونق فیسبوک و صدها شبکۀ مجازی و اجتماعی، از همین‌جا آب می‌خورد. فوبیای کاغذ (Papyrophobia)، نشانۀ نابالغی است.

قرار بود کلاس‌های انشا در مدارس و درس آیین نگارش در دانشگاه‌ها، با فوبیای کاغذ یا کاغذهراسی مبارزه کنند. اما از قضا اسکنجبین صفرا فزود.

کانال یادداشت ها

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ وزیر آموزش و پرورش گفت: مهمترین برنامه ما در سال جاری تحول در حوزه محتوای برنامه‌های آموزشی و پرورشی است.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور