صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

مشکلات آموزش دهندگان سوادآموزی و وزیر آموزش و پرورش

آموزش دهندگان نهضت سواد آموزی (مشمولین تبصره 10 ماده17) چرا پس از دوسال از تصویب قانون مصوبه شده در مجلس و تایید توسط شورای محترم نگهبان و ابلاغ اجرایی شدن آن توسط ریاست محترم جمهوری به وزارت آموزش و پرورش مبنی بر به کارگیری این نیروهای بسیار باتجربه و توانمند هنوز اجرایی نشده است؟

در مهر 96 با وجود کمبود نیرو در وزارت آموزش و پرورش، و مکاتبه ای که مدیر کل وقت امور اداری وزارت متبوع با مدیرکل دفتر امور مجلس داشته است ، از به کارگیری این نیروها و اجرای قانون تصویب شده خودداری شده است؛ این درحالی است که از 4 گروه مشمول طرح (حق التدریس-نیروی خرید خدمت- پیش دبستانی –اموزش دهنده نهضت ) ، وزارت متبوع نقض صریح قانون نموده و بین آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی تبعیض کاملا آشکار قائل شده است .

آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی بارها به وزارت مراجعه نموده و هر بار وزیر از پاسخگویی شفاف و ملاقات حضوری با آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی امتناع ورزیده است .

آیا این همان تکریم و پاسخگویی ارباب رجوع است که در قانون تعریف شده است ؟

چرا با وجود برتری های بسیار زیاد آموزش دهندگان نهضت به سایر 3 گروه همکار (تحصیلات بالای دانشگاهی-تجربیات مفید در امر آموزش- گذراندن دوره ضمن خدمت توسط اداره آموزش و پرورش مراکز استانها- گذراندن ازمون تخصصی توانمند سازی جهاد دانشگاهی –واریز حقوق برای مشمولین قبل از 92 از خزانه دولت-به نوعی خرید خدمات آموزش بودن برابر فرم شماره 2 هنگام عقد قرارداد-و .....) که کارشناسان وزارت آموزش و پرورش هم کاملا به این امر واقف هستند در جهت تعلل در اجرای این قانون و تبعیض آشکاری که توسط وزارتخانه ای که شما سکاندار آن است پاسخی شفاف و قانع کننده بر طبق قانون به آموزش دهندگان نمی دهند؟

با وجود تعیین تکلیف نکردن وضعیت آموزش دهندگان نهضت ، تقاضای آزمون استخدامی و گرفتن نیروی جدید از سوی وزارت خانه اعلام شده است !

جناب وزیر !

ما دهه شصتی هستیم ولی این قدر مایه بدبختی و فلاکت نیستیم . آموزش دهندگان نهضت یا به تعبیری همان یاران در گهواره امام (ره) امروزه برای این تبعیض و نقض قانون تقاضای ملاقات با وزیر محترم آموزش و پرورش را داریم .

جناب وزیر !

نسبت به آموزش دهندگان نهضت دغدغه ای پدرانه داشته باشید ؛ روا نیست این قدر مورد بی مهری قرار بگیریم .

ما فرزندان این ملتیم نه فرزند خوانده .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
جمعه, 24 فروردين 1397 07:58

فحاشی و ناسزاگویی ما ایرانیان!

فرهنگ فحاشی و ناسزا در جامعه ایران

بدون مقدمه باید گفت که ما ایرانیان در فحش گویی یدطولایی داریم!

پل لوكا كه در دوره صفوی در1700 و 1701 در ايران بوده ضمن شکایت از بدرفتارى ماموران مى‏ گويد: «براى آنكه به شما هتاكى نشود، بايد هميشه فحش‏ و ناسزا بگوييد...  تاورنيه در سفرنامه اش مى‏ نويسد: «ايرانيها در اداء الفاظ ركيك و فحشهاى قبيح مهارتى دارند ...وقتى دو نفر با هم نزاع مى‏ كنند عوض اينكه با ضرب مشت بجنگند، به يكديگر دشنام مى‏ دهند و نفرين رد و بدل مى‏ كنند»( سفرنامه تاورنيه...ص911.) اگرچه ناسزا و فحش‏ (سقط گفتن) از ديرباز در بين طبقات مختلف اجتماعى معمول بوده حتی هر کدام از طبقات فحشهای خاص خودش را دارد اما وقتی اوضاع معیشتی مردم بدتر می گردد فحش دادن مثل آب خوردن می گردد و با کوچکترین بهانه ای حتی به خاطر بوق زدن ماشین پشت سری!. بيهقى حدود هزار سال پيش مى‏ گويد«... دانم كه سخت ناخوشش آيد و مرا متهم مى‏ دارد متهم ‏تر گردم و سقط گويد اما روا دارم.»( تاريخ بيهقى...ص455)

سعدى نيز به رواج نفرين و دشنام زمان خود اشاره مى ‏كند:


همه شب بر اين غصه تا بامداد

سقط گفت و نفرين و دشنام داد
 در گلستان ضمن حكايتى آمده است: «ملك را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن آغاز كرد.»

در كتاب سمك عيّار فحشهائى از قبيل حرام‏زاده، جادو، بدفعل، سگ بدكار به کرات به چشم مى‏ خورد.البته در دوره های انقلاب و انتقال قدرت،روزنامه ها نیز که به جای اینکه اشاعه گر فرهنگ باشند مشحون از فحش می گردند!

در دوران مشروطيت،عين السلطنه می نویسد : «هركس روزنامه مى‏ نويسد از طرف عموم ملت فحش‏ مى‏ دهد...» (خاطرات عين‏ السلطنة...ج‏3 ص 2075).یا در انقلاب اخیر،در شعارها،حتی از فحش ناموسی بر زن و دختران شاه نیز دریغ نشد...

فرهنگ فحاشی و ناسزا در جامعه ایران


پل لوكا كه در دوره صفوی در1700 و 1701 در ايران بوده ضمن شکایت از بدرفتارى ماموران مى‏ گويد: «براى آنكه به شما هتاكى نشود، بايد هميشه فحش‏ و ناسزا بگوييد... شاه عده‏ اى را در خدمت خود نگاه مى‏ داشت كه به قلع و قمع دزدان بپردازند. اين اشخاص بعد از آنكه دزدان را به قتل مى‏ رسانيدند، سرهاى آنان را به حضور شاه مى‏ بردند تا پاداش خود را دريافت دارند. همچنين براى به دست آوردن انعام، مردگانى را كه به تازگى مدفون شده بودند از گور بيرون مى‏ آوردند و سر آنان را به عنوان سر دزدان به دربار  قالب مى‏ کردند...!.

در ميان شعراى ايران، سوزنى سمرقندى در فحاشى و بدگوئى سرآمد شعراست !

وى در پاسخ اعتراض يكى از مخالفان خود مى ‏گويد:


گويد كه هيچ شعر تو بى ك ... ك نيست‏

از صد هزار گفت وى اين است باورم
بى ك ... ك اگر نبود شعر من رواست

زيرا كه شعر من نر و من شاعر نرم‏


جمال‏زاده خلاصه ای از انواع فحش‏ ها را که حتی در مكاتب و مدارس ایران معمول بود آورده:«پسرك فضول، پسرك بى‏ چشم‏ ورو، بى‏ شرم، بى ‏حيا، جعلنق، متعفّن، خنزير، نجس العين، كلب بن كلب، حمار بن حمار، گوساله، اخرّ بالتّشديد، ولد الزنا، چه گهى مى‏ خورى، حرفهاى گنده‏ تر از دهنت مى‏زنى، و الله و بالله و تاللّه مستحق حدّ شرعى شده ‏اى، خونت مباح گرديده اى خبيث، اى ملعون، من تو را همين الآن در صحن مدرسه مشلّق مى‏ كنم.»( قصه ما به سر رسيد...ص 169)


البته محکومان به مرگ را نیز با فحش راهی مرگ می کردند!

«روز ديگر كه به جهت كشتن، ايشان را به ميدان مى‏ بردند، حضرات تماشايى در بين راه به ايشان سنگ مى ‏زدند و فحش‏ مى‏ دادند و مى‏ گفتند اينها بابى و ديوانه شده‏ اند...»( تاريخ اجتماعى ايران...ج‏10ص501)

در زمان دار زدن میرزا رضا کرمانی چنین نقل شده«طناب به گردن ميرزا رضا انداخته از طرفين بالا كشيدند. ... تمام اين مدت طبل مى ‏زدند.حين بالا رفتن جمعى از پائين فحش‏ می دادند (روزنامه خاطرات عين ‏السلطنة...ج‏2 ص1042)البته در حین وعظ نیز ادامه داشت عين ‏السلطنة می نویسد:امين الشريعه شبها در مسجد گوهرشاد وعظ مى ‏كند لهجه اصفهانى غليظى دارد خيلى بامزه و بانمك صحبت مى‏ دارد مضحك وعظ مى‏ كند و خنده ‏دار... اقلا شبى دو سه هزار فحش‏ و نامربوط مى ‏گويد»( همان...ج‏2ص 1744)

البته در این میان،نهی کنندگان فحش نیز کم نبودند .

فرهنگ فحاشی و ناسزا در جامعه ایران

غزالى در مذمت فحش‏ مى‏ گويد «... اندر دوزخ كسان باشند كه از دهان ايشان پليدى همى رود چنانكه از گند آن همه دوزخيان به فرياد آيند و گويند اين كيست؟گويند اين آنست كه هركجا سخن فحش و پليد بودى دوست داشتى و همى گفتى»( كيمياى سعادت... 439 .)


رضاخان نیز فحاشِ قهاری بود فرقی نمی کرد مخاطبش وزیر،سرلشکر،یا نماینده مجلس باشد! نقل است که از سوی رضاشاه امریه و دستور داده شد که فرماندهان حق ندارند به سربازان فحش بدهند وقتی تمام افسران لشکر جمع شدند و سرلشکر بوذرجمهری بخشنامه را خواند و خود ضمن تفسیر آن چنین گفت:
 از امروز هر پدرسوخته‌یی که به سربازان فحش بدهد دستور می‌دهم پدر قرمساقش را جلو روی سربازان دربیاورند، فهمیدید؟ بروید گورتان را گم کنید...!

شبکه جامعه‌شناسی علامه

منتشرشده در یادداشت

تعامل معلمان و موفقیت های آموزشی

نظام آموزشی کشور در سال‌های اخیر تغییراتی را به خود دیده است که به تبع آن تغییرات، روش‌های تدریس نیز تغییر یافته و روش‌های سنتی تدریس و کلاس‌داری جای خود را به روش‌های نوین داده است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های روش‌های نوین، تعامل دانش‌آموزان در فرآیند یادگیری است.

آنچه گفته شد یک اصل کلی برای تدریس به همه دانش‌آموزان در شرایط ایده‌آل است. اما به اذعان معلمانی که سال‌ها تجربه تدریس با روش‌های نوین را دارند، برخی از دانش‌آموزان به‌دلیل شرایط خاص جسمی، ذهنی و حتی اخلاقی، در عین حال که در کنار سایر دانش‌آموزان به تحصیل می‌پردازند و براساس روش‌های تدریس نوین آموزش می‌بینند، اما برای اینکه یادگیری صحیح در آن‌ها اتفاق بیفتد، لازم است برخی نکات ظریف‌ از سوی معلم مورد توجه قرار بگیرد؛ مانند توانایی دانش‌آموز در انجام تکالیف، روشی که چنین دانش‌آموزانی به‌وسیله آن می‌توانند به درک مطلوب از درس دست پیدا کنند، محل نشستن دانش‌آموز در کلاس، تمرین‌های ویژه‌ای که باعث مرتفع یا کمرنگ شدن مشکل خاص آن‌ها می‌شود، نوع تکلیف متفاوتی که این دانش‌آموزان باید دریافت کنند، برخورد مناسب معلم با این دانش‌آموزان با توجه به مشکلی که دارند و... در این میان نکته اساسی آن است‌ که برای دریافت نتیجه مطلوب از این روش آموزشی، به‌ویژه در رابطه با دانش‌آموزانی که شراط خاص دارند، آنچه اهمیت ویژه‌ای دارد، تعامل و تبادل اطلاعات در میان معلمان پایه‌های مختلف است تا از این طریق اطلاعات لازم درباره دانش‌آموز به معلم سال آینده منتقل شود و او بتواند با درکی درست از شرایط دانش‌آموزانش به امر تربیت و آموزش در کلاس درس بپردازد.


البته ناگفته پیداست که این مسئله در میان دانش‌آموزان مقطع ابتدایی مبتلابه بیشتری دارد؛ چراکه دانش‌آموزان مقطع ابتدایی دارای ظرافت‌ها و حساسیت‌های روحی خاصی هستند و از طرفی بیشتر این مشکلات با توجه و درایت معلم و همکاری اولیای دانش‌آموز تا حد زیادی در دوران ابتدایی مرتفع می‌شود. همچنین در سنین بالاتر، دانش‌آموز در رابطه با وضعیت جسمی و روحی خود به شناخت بیشتری می‌رسد. از این‌رو آنچه سرنوشت و آینده کودک را رقم می‌زند، درک صحیح معلم از شرایط اوست.
با توجه به اینکه موضوع مورد اشاره، موضوعی به غایت مهم اما تا حد زیادی مغفول است، در این رابطه به گفت‌وگو با تعدادی از معلمان مقطع ابتدایی پرداخته‌ایم که در ادامه ‌می‌خوانید.


تعامل معلمان با یکدیگر موفقیت‌های آموزشی را پایدارتر می‌کند
خانم داوودی، معلم پایه اول ابتدایی با تاکید بر اینکه تعامل معلمان با یکدیگر موفقیت‌های آموزشی را پایدارتر می‌کند، می‌افزاید: «در صورتی که این تعامل وجود نداشته باشد، نه‌تنها زحمات معلم‌های پایه‌های قبل به ثمر نمی‌رسد، بلکه احتمال ایجاد آسیب در دانش‌آموزان به‌ویژه دانش‌آموزان دارای شرایط خاص وجود دارد.»
وی به یکی از تجربیات خود اشاره کرده و می‌گوید: «در یکی از سال‌های تدریسم، در پایه اول ابتدایی دانش‌آموزی داشتم که در هفته اول مدرسه به مشکل خاص او پی بردم. او تحمل فضای شلوغ و سر و صدای زیاد را نداشت و وقتی که در چنین شرایطی قرار می‌گرفت، تعادل روحی خود را از دست می‌داد و شروع می‌کرد به داد زدن.»
داوودی ادامه می‌دهد: «با دیدن این شرایط، در روزهای اول فرض را بر این گذاشتم که چون برای اولین‌بار فضای مدرسه را تجربه می‌کند، دست به چنین کاری می‌زند و داد زدن‌هایش ارادی است، اما طولی نکشید که متوجه شدم این حالت برای او کاملا غیرارادی است و او نمی‌تواند محیط پرسر و صدا را تحمل کند. وقتی موضوع را با اولیای او در میان گذاشتم، آن‌ها تشخیص مرا تایید کردند.»
وی ادامه می‌دهد: «در طول سال تحصیلی همه توانم را برای آرامش کلاس و به تبع آن آرامش آن دانش‌آموز که اتفاقا گیرایی بالایی در درک مفاهیم درسی داشت، به کار گرفتم. او با سطح خیلی خوبی پایه اول را پشت‌سر گذاشت، اما سال بعد، به‌دلیل نقل مکان خانواده‌اش، او به مدرسه دیگری منتقل شد. متاسفانه مطلع شدم که معلم پایه دوم او نتوانسته بود شرایط او را تشخیص دهد، به همین دلیل مشکلات زیادی برای این دانش‌آموز به‌وجود آمد تا جایی که خواستند آن کودک را به مدارس خاص معرفی کنند، در حالی که به نظر من او می‌توانست همه پایه‌ها را در کنار دانش‌آموزان عادی سپری کند، به شرط آنکه در میان معلمان تعامل لازم وجود داشت و اطلاعات لازم درباره آن کودک به معلم پایه بالاتر منتقل می‌شد.»

تعامل معلمان و موفقیت های آموزشی

ضرورت ثبت شرایط خاص دانش‌آموزان در پرونده آن‌ها
خانم حسینی، معلم پایه دوم مقطع ابتدایی نیز در تایید سخنان همکارش اظهار می‌کند: «از نظر من که 20 سال است در مدارس مختلف با کودکان کار کرده‌ام، یکی از کارهای مهم و ضروری که هر معلم باید در پایان سال تحصیلی انجام دهد، این است که با توجه به شناختی که از تک‌تک دانش‌آموزان پیدا کرده است، باید نکته‌های مهم اعم از مشکلات جسمی، روحی، آموزشی و حتی برخی از مسائل خانوادگی مثل فوت یکی از اولیا و امثال آن که در روحیه کودک تاثیر به سزایی دارد و معلم باید در برخوردهای خود آن‌ها را مدنظر قرار دهد، در رابطه با دانش‌آموزانش را یادداشت کند و به مدیر مدرسه تحویل دهد تا به‌طور محرمانه در پرونده او نگهداری شود و به معلم سال آینده او حتی اگر به مدرسه دیگری منتقل شد، تحویل داده شود. در این صورت معلمان پایه‌های مختلف، در حقیقت تکمیل‌کننده کار یکدیگر خواهند بود و چه‌بسا با همکاری اولیای دانش‌آموز، مشکل مدنظر قبل از ورود دانش‌آموز به مقطع بالاتر مرتفع شود. اما این یک حقیقت است که اگر تعامل لازم در میان معلمان وجود نداشته باشد، تلاش معلم‌های سال‌های قبل به‌ویژه در رابطه با دانش‌آموزان دارای مشکل خاص بی‌ثمر خواهد ماند.»


نقش اولیا در فرآیند آموزش دانش‌آموزان  
آقای محمدی معلم پایه پنجم است. او نیز در این خصوص معتقد است: «علاوه‌بر همکاری و تعامل معلمان، همکاری اولیا دارای اهمیت ویژه‌ای است؛ چراکه ما در تجربه‌های خود دانش‌آموزانی را داشته‌ایم که مثلا دچار اختلال یادگیری بودند و این موضوع توسط معلم تشخیص داده شده بود، اما متاسفانه اولیای این دانش‌آموز کمترین همکاری را با مدرسه نداشتند و گویی چنان از فرزندشان ناامید بودند که وضعیت او را پیگیری نمی کردند. در صورتی که مشکل آن کودکان با مراجعه به مرکز اختلالات یادگیری قابل حل بود. ضمن اینکه لازم است اولیای دانش‌آموزانی که دارای مشکل خاص مثل مشکلات جسمی هستند، در اولین روز مدرسه، موضوع را با معلم فرزند خود در میان بگذارند.»
آنچه مسلّم است اینکه تعلیم و تربیت فرآیندی پر پیچ و خم است که تنها در سایه تعامل معلمان و اولیا می‌تواند مسیر خود را به‌درستی طی کرده و به هدف برسد.

روزنامه مردم نو


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دانش آموز
پنج شنبه, 23 فروردين 1397 08:06

به بهانه حال بد ریال کشور

وضعیت ریال ایران و صف دلار  سیاسی نیستم ؛ اصولا خطوط اندیشه و منطق انسان را محدود می کند و گاه ی رگه هایی از تعصب، قضاوت و نگاه انسان را تحت شعاع قرار می دهد. اما این چند وقته جریان سقوط ریال ایران وصعود دلار، و مواضع ملت چه اقتصادیون چه صاحب نظران و چه تجزیه تحلیل های افراد عادی در فضای مجازی بلبشویی ذهنی برایم ایجاد کرد که تا ننویسم واژه های پراکنده آرام نمی گیرند.

چندی ست، در کشور آشفته بازاری است، رانت، اختلاس، اعتراض، نقد همدیگر از جانب مسئولین، نژادپرستی بی دلیل، به بی راهه رفتن مجریان گاه دینی و گاه دارای مسولیت و... از به سلامت در رفتن از مجازات، شهرام و بابک و طوسی و لیمویی ! بگیر تا....  اما بحث روز وضع اقتصاد. داغ داغ، ...

دشمن اصلی یاس و بزرگ نمایی مشکلات فعلی است. راه حل چیست؟   اقتصاد کشور من بیمار است  چون معتادی است که سرپرستی خانواده ای را بر عهده دارد اما هر آنچه درآمد دارد را دود می کند ؛  اولین راه حل برای گذر از این بحران را صرفه جویی پیشنهاد می دهند. لذا بعد از مدتی این راه نتیجه نمی دهد از طرفی این توقع ایجاد می شود چگونه است که ریال ها دسته دسته توسط خودخواهی و بی تدبیری مسوولان نابود شوند و خانواده جورش را بکشد.

نمی خواهم خودزنی کنم یا آب در آسیاب دشمن بریزم که دشمن علاوه براینکه ورای مرزها قرار دارد در خود خودمان هم هست.

دشمن اصلی تحریم نفت توسط مجنونی از سرزمین گاو چران ها به نام ترامپ و دشمن خودی قلم خودی ها در مجازی است ؛ کسانی که در قالب طنز، طعنه نقد، افراط در نقد منفی، افکار عمومی که خود قادر به تجزیه تحلیل نیستند را مشوش کرده و این تشویش شلختگی نتیجه را به بار آورده است .
شلختگی تنها واژه مناسب عدم توانایی تفکیک اولویت بندی اهم و مهم و ارایه راه حل است.
دشمن خودی صف خرید دلار است ؛

وضعیت ریال ایران و صف دلار

دشمن اصلی یاس و بزرگ نمایی مشکلات فعلی است. راه حل چیست؟

آیا می توان گفت چون سد خراب است وآب هرز می رود ما هم بنشینم و نگاه کنیم؟
خیر هم سد باید تعمیر شود که همان درمان اقتصاد بیمار است از طریق خرد جمعی ، بدون اینکه پشت خطوط گیر کند و یا خود خطها دست و پا گیر شوند.

زبان انتقاد و بشکن زدن بر علیه جبهه مخالف توانمند تر از همیشه راه تخریب را برای سوق قدرت به جبهه خود در پیش گیرد و هم مردم اجازه تاخت و تاز عوامل سقوط را ندهند
جمله ای از ازغدی به دلم نشست ... فارغ از تایید یا عدم تایید شخصیت شان، که طبق فرموده مولا، انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال در نشستی گفتند اگر مجریان قانون با متخلفان اعم از مختلس، ربا خوار متخلف، اراذل واوباش خودی و غیر خودی طبق قانون برخورد نمایند، اعدام کنند یا در ملاء عام مجازات شوند مردم دل به دلشان می آید که به ستونی تکیه داده اند از جنس عدالت. نه اینکه ماله کشی رسم شود ، تخلف یک عده نادیده انگاشته شود که چه! انعکاسش عواقب دارد این خودیست و این یکی.... مگر طلحه از صحابه نبود، انحراف انحراف است خودی و غیر خودی ندارد.

وضعیت ریال ایران و صف دلار

اجازه ندهیم جامعه بیمار شود بیماری مسری است، بزرگ و کوچک نمی شناسد، بیماری توهم روشنفکری، روشنگری، قضاوت و همه چیزدان بودن!
مواظب باشیم آب به آسیاب دشمن نریزیم کهه در فردایی نه چندان دور شاید جمله چطوری ایرانی را پشت درب هایمان می شنیدیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/ رئیس کمیته تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان با اشاره به گزارش قرائت شده کمیته تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان در مجلس، از تخلف 15 هزار میلیارد تومانی در این صندوق خبر داد.

دوشنبه, 19 آبان 1393 21:30

مطالبه عمومی معلمان

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی
چهارشنبه, 22 فروردين 1397 12:29

چرا برای دلار صف می کشیم؟

صف دلار و پناهگاه مدرسه و ارزش آموزش

سال‌های وحشت جنگ و حمله هوایی عراق بود و وسط حیاط مدرسه ما یک پناهگاه ساخته بودند. آژیر قرمز که به صدا در می‌آمد، چهارصد پانصد نفر دانش‌آموز دوره راهنمایی، وحشت‌زده به سمت دو در ورودی پناهگاه حمله می‌بردیم. پناهگاهی تاریک که کودکانه تصور می‌کردیم اگر بمب بر سر آن بریزد در امان خواهیم بود؛ چه تصوری خامی. بمبی اگر به آن پناهگاه می‌خورد، گور دسته‌جمعی ما می‌شد.

مطالبه پاسخ‌گویی را فراموش نکنیم، اما در فضای ناآرام و پرتنش، کسی پاسخ نمی‌دهد  بمب هیچ وقت به مدرسه ما نخورد و هیچ‌ دانش‌آموزی با بمب آسیب ندید، اما هر بار که صدای آژیر قرمز به صدا درآمد، شلوغی و حمله به در پناهگاه، چند آسیب‌دیده و دست و پا شکسته به جا گذاشت.

ما از ترس بمب، با صدای آژیر قرمز، همدیگر را زیر دست و پا له می‌کردیم؛ برای رسیدن به گوری دسته‌جمعی که توهم جان‌پناه بود.

ازدحام این روزها برای خرید ارز جلوی صرافی‌ها هم چیزی شبیه حمله ما به پناهگاه مدرسه ماست.

همه کاستی‌ها، ناتوانی‌ها و بی‌کفایتی‌ها درست، اما ماچرا کم و زیاد پول‌مان را به دست گرفته‌ایم و جلوی صرافی‌ها صف کشیده‌ایم؟

ما چرا باید با دامن زدن به یک «وحشت عمومی» خودمان را زیر دست و پا له کنیم؟

 ترامپ آژیر می‌کشد، کشورهایی در منطقه هم صدای این آژیر را تقویت می‌کنند، و شاید کسانی هم در داخل عمداً یا از سر نادانی بر وحشت آژیرها می‌افزایند. آیا این ما هستیم که از ترس آژیر خود را برای رساندن به پناهگاهی که جز ابهام و تاریکی در آن نیست، زیر دست و پای یکدیگر له خواهیم کرد؟

صف دلار و پناهگاه مدرسه و ارزش آموزش

می‌ترسیم ارزش پول ملی سقوط کند و دارایی‌ها ما کاهش یابد؟ هر قدر بیشتر جلوی صرافی‌ها صف بکشیم، قیمت بالاتر می‌رود و این سقوط بیشتر می‌شود، بدون آن‌که چیزی گیر اکثریت بیاید.

می‌ترسیم بمبی در اقتصاد منفجر شود و ما بیرون از پناهگاه، زیان کنیم؟

صف کشیدن برای خرید دلار، می‌تواند پیش از آن‌که بمبی از راه برسد، ما را زیر دست و پای خودمان له کند.

می‌ترسیم گروه‌هایی با دارایی‌های کلان از خرید و فروش در بازار ارز سودهای کلان ببرند و خرده‌پول‌های دست ما هیچ شود و از این نمد کلاهی برای ما ساخته نشود؟ ما از ترس بمب، با صدای آژیر قرمز، همدیگر را زیر دست و پا له می‌کردیم؛ برای رسیدن به گوری دسته‌جمعی که توهم جان‌پناه بود

صف کشیدن ما برای خرید دلار، سود صاحبان دارایی‌های بزرگ را بیشتر می‌کند. هر یک تومان که با حضور وحشت‌آلود ما جلوی صرافی‌ها بر قیمت دلار افزوده می‌شود، صاحبان سرمایه‌های مشروع و نامشروع حاضر در بازار ارز را بیش از آن‌چه تصور کنید افزایش می‌دهد.

بیایید از ترس آژیر، یکدیگر را در رسیدن به توهمی از پناهگاه له نکنیم. آرام بگیریم و کنار بکشیم، بگذار ببینیم آن‌ها که تنها در میان میدان می‌مانند، کیستند. آن‌ها که نان‌شان در همراهی ما با شلوغی میانه میدان است.

 آژیرها را همه به صدا درمی‌آورند، عکس‌هایی از بی‌ارزش شدن پول فلان کشورها پخش می‌کنند؛ و همه برای آن است که من و شما بترسیم و خرده‌پول‌های‌مان را به میدان بیاوریم، وحشت بیافرینیم و در میانه تاریکی یکدیگر را زیر دست و پا له کنیم.  نترسیم و فعلاً آرام بگیریم. اوضاع که آرام شد، از دولتمردان ارائه گزارشی شفاف و دقیق، با صراحت و بی‌پرده‌پوشی، فارغ از شعار و پر از شعور، و صادقانه با مردم طلب کنیم. بپرسیم این چه حکایتی است؟

 صف دلار و پناهگاه مدرسه و ارزش آموزش

این چه مصیبتی است که آرامش نداریم. چرا کسی پاسخ نمی‌دهد چه خبر است. آشکار شدن همه کاستی‌ها را مطالبه کنیم و مو از ماست بکشیم؛ اما فعلاً نترسیم و به این معرکه دامن نزنیم. مطالبه پاسخ‌گویی را فراموش نکنیم، اما در فضای ناآرام و پرتنش، کسی پاسخ نمی‌دهد. بیایید برای ایران، بر تنش‌های این فضا نیفزاییم. پناهگاهی در کار نیست، ما فقط خود را زیر دست و پا له می‌کنیم.

کانال تفکر انتقادی

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 22 فروردين 1397 12:12

نامه ی یک دانش آموز به معلمان

نامه ی یک دانش آموز به معلمان و عذرخواهی

من یک دانش آموز بودم و دوازده سال درس خواندم ،اینکه وضعیت درسی ام خوب بود صحبت هایی داشتم که می خواستم بیان کنم.
از نظر من ؛  دبیر و دانش آموز هر دو باید همدیگر را درک کنند تا محیط مدرسه نه برای دبیران و نه برای دانش آموزان خسته کننده نشود.

معلمان عزیز ما همه شما را درک می کنیم ، این راهم می دانیم که شما مقصر خیلی چیز ها نبوده و نیستید اما شما سازنده یک کشور هستید. 

زیر دستان پر مهر شما قرار است دانش آموزانی تربیت شوند چه از نظر علمی و چه از نظر اخلاقی که بعدها قرار است این کشور را اداره کنند .

می دانم از همه سختی ها مطلع هستم اما این را بدانید شما الگوهای همه دانش آموزان هستید .

من دست همه شما را می بوسم و واقعا از زحمت های همه دبیران تشکر می کنم .

خدا را شکر در تمام مراحل تحصیلم دبیرانی داشته که از جانشان برای همه مایه گذاشتند .

من یک دانش آموز از شهرستان بروجرد هستم و می خواهم از تمام دبیران در سراسر کشور اول به خاطر بی احترامی هایی گاهی به مقام شما عزیزان می شود معذرت خواهی کنم و دوم می خواهم از همه دبیران تشکر کنم چون از نظر من معلم مقام بالایی دارد و قابل احترام است .
و می خواستم همین جا از چند دبیرم که واقعا زحمات شان قابل ستایش است تشکر کنم .

اول از خانم نظامی دبیر ریاضی دبیرستانم که الحق و الانصاف از همه توانش مایه می گذارد ؛ دوم از خانم ترکاشوند دبیر ادبیاتم ممنونم از زحمات تان .
من از طرف همه دانش آموزان از بی احترامی هایی که گاهی به شما می شود معذرت می خواهم .
و همچنین معذرت می خواهم به خاطر جسارتم که به اینجا آمدم .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دانش آموز

شعر معلم

پیک بشارت آید روزی به خلق هایی
ناظر خدای سبحان از عرش این ندایی

بیدار خفتگانی تا این خبر چه باشد
اما صد حیف مردم درگیر لا رهایی

درگیر حب دنیا فارغ ز قوم و خویشی
با زرق و برق سازش دنبال جیفه هایی

فارغ جهان ز معنا روی آوری به ثروت
با ثروتی تکبر فخری میان مایی

دیوان سرای عالم مشروط گشته جانا
چون خیط اسود ابیض تشخیص لا نهایی

مه در محاق بینی شبهت حلال آید
بس ساکنان عالم مدهوش در هوایی

شرحی توان چه گویم از نفس ورز عالم
چون خورده بس رطب ها منع لا رطب به مایی

مردم گرفته بینی درگیر نفس خاکی
انگشت شمار بینی فاتح به نفس غایی

خوبان در انزوایی فارغ ز نفس خاطی
حافظ خودی ز خودشان محبوب آشنایی

با قُوت ساز باید گر لا یموت باشد
عبد آن کسی بباشد سیراب نفس رایی

والی کجای عالم پاکی سرشت آمد
تا کوچ از همین جا جانب به ناکجایی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور