رییس سازمان پزشکی قانونی گفت که دانش آموزان ادعای تجاوز فیزیکی نداشتند و معاینه جسمی انجام نشد/ چرا دانش آموزان شاکی از 30 نفر به 15 نفر و نهایتا به 7 نفر کاهش یافتند/ آن 7 نفر چرا تن به معاینه فیزیکی ندادند/ با اعلام نظر پزشکی قانونی اتهام معاون مدرسه معین از تجاوز به تفخیذ یا تقبیل و ملامسه تقلیل می یابد/ در تفخیذ که جرمش سنگین تر است، حد فاعل و مفعول صد ضربه شلاق است و از این جهت فرقی میان محصن و غیرمحصن و عُنف و غیرعنف نیست/ در قانون مجازات اسلامی اگر لواط کننده غیر محصن (مجرد) باشد و یا متوسل به زور نشده باشد مجازات او یکصد ضربه شلاق است / مجارات لواط دهنده در هر صورت (وجود یا عدم احصان ) اعدام است/ اعمالی مانند " ملامسه" و "تفخیذ" و "تقبیل" در قانون تحت عناوین جداگانه ای جرم انگاری شده است/ تجاوز با دو عنصر " عنف و اکراه" و "دخول تا ختنه گاه " قابل اثبات است/ ملامسه و تفخیذ و تقبیل با عمل لواط تفاوت "معنایی و ماهوی" ندارند اما مجازات این اعمال سبک است/ وقتی که قربانی کودک است همه این اعمال تجاوز محسوب می شوند و ویرانگر روح و روان کودکان هستند/ قانونگذار در قانون مجازات اسلامی تفاوت معینی بین جنایت جنسی علیه کودک و فرد بزرگسال قایل نشده است/ برای صیانت از کودکان باید قانون هرگونه تعرض (زنا، لواط، تفخیذ، ملامسه و تقبیل) از سوی یک بزرگسال نسبت به کودک را ، تجاوز به عنف محسوب کند/ دست قضات شریف در برخورد با متجاوزان جنسی کودکان بسته است/ نمایندگان مجلس و دولت و قوه قضاییه باید در اقدامی فراجناحی و مشترک فصل مجزایی را با عنوان جنایات جنسی علیه کودکان به قانون مجازات اسلامی اضافه کنند/ ناظم مدرسه شهرک دانشگاه منطقه 9 تهران که اتهامش آزار جنسی 6 کودک 8 تا 11 ساله بود به دو سال زندان محکوم شد/ از مجازات معلم قره محمد زنجان متهم به تجاوز به دانش آموز 9 ساله و متهم مدرسه ای در حومه ارومیه متهم به آزار دختر بچه 12 ساله خبری منتشر نشد/ اغلب خانواده ها معمولا بعد از اطلاع از قربانی شدن فرزندشان از بیم آبرو سکوت می کنند/آنهایی هم که پیگیری و شکایت می کنند بعد از مدتی منصرف می شوند/ در قضایای تجاوز جنسی به کودکان مخصوصا با گذشت زمان اثبات موضوع بسیار دشوار است/ برخی خانواده ها می ترسند که به جای متجاوز، قربانی مجازات شود / مسئولان آموزش و پرورش بعد از اظهار نظر پزشکی قانونی نفس راحتی می کشند / متهم اصلی از دید مدیران رسانه هایی هستندکه خبر را منتشر و بزرگنمایی کردند / گزینش، از این به بعد پرونده معلمان آزاد مدارس غیردولتی و تازه استخدامی ها را با سختگیری بیشتری بررسی می کند/ به جای تست شخصیت و سنجش صلاحیت حرفه ای سوالهای عقیدتی و مچ گیری های سیاسی از این به بعد پیچیده تر و سخت تر می شوند/ کار به جایی می رسد که قربانی آزار جنسی از ترس چیزی به والدین خود نگوید و والدین هم اگر تصادفی خبردار شدند خود را به کوچه علی چپ بزنند و بر اساس مثل "شُتردیدی ندیدی" بی خیال قضیه شوند
هر وقت روز که از خواب بیدار میشدم، تا سر خیابان چهارمردان میرفتم که از خبرهای داغ آن روز دنیای فوتبال بیخبر نمانم. هر از گاهی چند لحظهای هم مقابل ردیف روزنامههای غیرورزشی مکث میکردم و عناوین آنها را میخواندم. گاهی میشد ردّ موضوعات جذابی را روی آن روزنامههای دیگر دید. از یک جایی به بعد، دنیای ما اتمی شد و دور افتاد دست خبرهای هستهای. من هم نوجوانی بودم که از شنیدن خبر موفقیتهای کشورم خوشحال میشدم. شروع کردم به خریدن و خواندن روزنامههای غیرورزشی.
عصر، عصر خزان مطبوعات بود و روزنامهی خوب مثل جنس خوب نایاب بود. با وجود این در یک مدت محدود هر چه را روی پیشخوان کیوسکها میدیدم، خواندم. از منتهی الیه راست تا چپِ دور. از رسالت و کیهان و قدس تا آفتاب و اعتماد و اعتماد ملی. همه چیز میخواندم مگر صفحهی حوادث را. هنوز هم صفحهی حوادث روزنامهها را نمیخوانم. با این تفاوت که آن روزها نخواندن صفحهی حوادث روزنامهها معنیاش، با کمی اغماض، بیخبری از حوادث روز بود؛ اما این روزها و با وجود فضای مجازی، مگر میشود از حوادث بیخبر ماند؟
این روزها خبرهایی مبنی بر تجاوز به دختر بچهها و پسر بچهها در فضای مجازی منتشر میشود. عدهای ترجیح میدهند این خبرها جایی درز نکنند. آنها معمولاً اینترنت، سند ۲۰۳۰ و چیزهایی از این قبیل را بهعنوان عامل اصلی رواج این حوادث برمیشمارند.
در طرف دیگه عدهای دست به بزرگنمایی در مورد این حوادث میزنند تا جایی که اگر در ایران زندگی نکرده باشید با شنیدن واکنشهای این جماعت فکر میکنید در ایران آدمها دو دستهاند: یا فاعل اند و متجاوز یا مفعول اند و قربانی.
من نه مثل گروه اول فکر میکنم و نه مثل گروه دوم. هیچ آماری را که نشان بدهد در سالهای اخیر تجاوز به بچهها در ایران افزایش پیدا کرده در اختیار ندارم. از سوی دیگر هیچ تحقیقی را هم ندیدهام که نشان داده باشد گسترش ضریب نفوذ اینترنت یا آموزش برخی دانستنیهای ضروری به بچهها، رشد تجاوز را در پی داشته است. نمیدانم و چون نمیدانم نمیتوانم قضاوت کنم.
چه باید کرد؟ دست روی دست بگذاریم و انکار کنیم؟ داد و قال راه بیندازیم و اغراق کنیم؟ یا شاید باید اصلاح کنیم؟
به نظر من بهتر است در رفتار و گفتارمان در تعامل با بچهها تجدیدنظر کنیم. راهنمایی که بودم معلمی داشتیم که آدمی معقول و بااخلاق به نظر میرسید. هر بار که املا میگفت بعد از پایان املا از یکی دانشآموزان درسخوان کلاس میخواست پای تخته بیاید، رو به بچهها بایستد و متن املا را دوباره بخواند. خودش هم به عادت همیشه پشت آن دانشآموز میایستاد و دست روی شانههایش میگذاشت. دست راست روی شانهی راست و دست چپ روی شانهی چپ. این ماجرا رفته رفته بین بعضی از بچههای کلاس بازخوردی متفاوت پیدا کرد. نیشخندها و طعنههای چند نفر از بچههای کلاس، که در آن سن و سال چشم و گوششان باز شده بود، نشان میداد که آنها از دعوت و طرز ایستادن آقای معلم برداشتی دیگر دارند. برداشتی که نمیدانم چقدر به واقعیت نزدیک بود و آیا اصلاً نشانی از واقعیت داشت یا خیر؟

من مثل آنها فکر نمیکردم. فکر نمیکردم که معلم من از این طرز ایستادن قصد لمس کردن دانشآموزش و لذت بردن را داشته ولی این خاطره باعث شد در تعامل با بچههای کلاسم بایدها و نبایدهایی را در نظر بگیرم.
من انتخاب کردم که با بچههایم رابطهای صمیمانه همراه با احترام دوسویه داشته باشم. معمولاً ناگفتهای بینمان باقی نمیماند و بچهها حرف دلشان را در جمع یا با نامه و پیام به گوشم میرسانند. با هم شوخی میکنیم، با صدای بلند میخندیم و از شما چه پنهان گاهی با هم دعوا هم میکنیم. روزی چند بار در موقعیتی قرار میگیرم که بچهها دست دور کمرم میاندازند و بغلم میکنند. این بغل کردن گاهی شکلی از عذرخواهی بعد از ادای یک رفتار یا گفتار نادرست است، گاهی بچهها این جوری دلتنگیشان بعد از تعطیلات چند روزه را ابراز میکنند و بعضی وقتها هم شکلی از ابراز محبت و ارادت معمولی است.
من حواسم جمع است. اصول یک رابطهی صمیمانه و محترمانه را فراموش نمیکنم. نگاههای کنجکاو بچهها را هم در نظر میگیرم. در این شرایط معمولاً یا دستی روی سر دانشآموزم میکشم یا با کف دستم چند ضربهی آرام به پشت کتف او میزنم و اگر دانشآموزم از بودن کنار من احساس امنیت و دوستی میکند اجازه میدهم تا هر موقع دلش خواست معلّمش را بغل کند. احساس امنیت و آرامش و ابراز دوستی و احترام حقّ مسلّم همهی بچّههاست. با انکار و اغراق این حق را از بچههایمان دریغ نکنیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

در این جامعه تربیت معلم هنوز به ارتقای سیستماتیک مورد انتظار یا نیاز حرفه ای نرسیده است. باید ساز و کاری نو و پویا برای آن بیابیم . با ابداع یا خلاقیت های مقطعی دُم قیچی کنی یا تعقیب افکار سنتی ، در این دانشگاه ره به جایی نخواهیم برد.
در مورخه 20 / 3 / 97 در همین سایت خبری تحت عنوان " ظرفیت پذیرش دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان 3 برابر می شود ؛ این دانشگاه 25 هزار تخت خالی دارد ؛ دوره کارشناسی دانشجو معلمان از ۴ به ۳ سال کاهش مییابد " آورده شد که متن حاضر به نقد و بررسی محتوای آن پرداخته است. اساتید محترم این دانشگاه و همچنین دانشجویان فعلی ، می توانند بر نقد فوق ، نقدی ملموس تر بنمایند که یقین موجب تبادل افکار خواهد شد.
و اما آنچه در این دانشگاه جایش خالی است :
نبود روح آزاد برای استاد و دانشجو
در یک محیط آموزشی که قرار است معلم تربیت کند ابتدا استاد و دانشجویش باید بتواند نفس عمیق بکشد. وجود او در این فضا رنگ تعلق نگیرد. روح آزاد او در قید و بند یک طرفه قوای مسلط قرار نگیرد ، یعنی چون در این سازمان تدریس کرده و حقوق می گیری یا چون قرار است در آینده شاغل شوی ، پس در کف اختیار دانشگاه و اهداف دیکته شدۀ آن هستید. در چنین فضایی احتمال تنفس معمول برای زنده بودن نیز محال می گردد.

خود سانسوری شدید
استاد و دانشجو با توجه به مورد اول و برای حفظ موقعیتی که شاید سالها حسرت رسیدن بدان را داشته اند و برای همرنگی با شرایط و ضوابط سخت دانشگاه فرهنگیان که نظام سیاسی بر آن کنترل شدید دارد چون معلمان قرار هست بر مغز و قلب کودکان و نوجوانان تدریس نمایند مجبور به خودسانسوری می گردند و باور ، اعتقاد ، سلیقه ، تفکر ، نگرش و بینش خود را در ماورای موقعیت فعلی مخفی نگه می دارند. بیان زبان و وجود او با هم منطبق نیست. خود حقیقی خود را به مرور زمان با خودسانسوری ، فراموش می نمایند و چارلی چاپلین عصر جدید می شوند.
بسته بودن محیط آموزشی و نبود روحیه نشاط و شادابی
آنانی که در این فضا قرار دارند یا برای انجام تحقیق و ..... وارد فضای این دانشگاه می شوند، اولین چیزی را که نمی بینند روحیه نشاط و شادابی است . هر دانشجو دلمرده و افسرده در گوشه ای از فضای داخل یا خارج کلاس ها ، تنها یا در گروه های محدود با همند. نه تحرک و جنب و جوشی ، نه خنده و قهقهه ای. هر فرد با ورود خود به محیط نا آشنا ، رفتار و حرکات خود را نسبت به فضای آن تنظیم می کند چون انسان موجودی خود کنترل هست ، در چنین فضای بسته ای ناخودآگاه شمای مهمان برای هر دلیل و با هر عنوانی که آمده باشید نیز روحیه تان می پژمرد.

جذب اساتید غالبا ناآشنا به فن معلمی
مهم ترین اصل برای یک استاد آزادی عمل و تفکر اوست ، اما بنا به دلایل گفته شده ، اساتید تربیت معلم اصولا تحت تأثیر و مغلوب محیط هستند . یک مدرس دانشگاه فرهنگیان ابتدا باید معلمی را دریابد و با تشخیص و تمیز نیازهای واقعی او یا نیازهای تحمیلی جامعه ، بتواند تلفیق قابل قبولی برای تدریس خود ارائه دهد. به دلیل داشتن کمبود استاد و همچنین نداشتن ضوابط اصولی برای انتخاب ، مجبورید راحت جذب نمائید و این امر بر کیفیت معلومات و ارائه دانش آنان اثر سوء می گذارد. دانشگاه فرهنگیان به دلیل جذب مدرسین حق التدریس یا غیر موظف ، انگیزه های آنان را برای تدریس سست می سازد و هم به دلیل جذب تعداد بیشتر استاد ، بر کیفیت دانش آنان نظارتی نمی تواند داشته باشد . صِرف مدرک فوق لیسانس یا دکتری داشتن ، جهت تدریس برای معلمان آینده کشور پاسخگو نیست. حال به دلیل سه برابر شدن تعداد دانشجو نیاز آن دانشگاه به 2 هزار و 80 استاد دیگر جهت جذب هست اما چگونه و چطور ؟ جذب استاد به هر بهایی برای پر کردن ساعات آموزشی دانشگاه ، بی کیفیت کردن نحوۀ آموزش دانشجو و از بین بردن مطلوبیت نهایی است . ایراد بزرگ دیگر که به تشدد شرایط عدم بهبود آموزشی منجر می شود کم بودن تعداد اساتید موظف ( 700 استاد ) و بیشتر بودن اساتید غیر موظف یا حق التدریس ( 2080 استاد ) است. نحوه متفاوت برخورد با این دو و عدم پرداخت به موقع حقوق غیر موظف ها و کم بودن میزان آن ، باعث تقلیل انگیزه های تدریس اساتید می گردد. همانند برخی از مراکز تولیدی که برای پرداخت دستمزد کم اقدام به به کارگیری زنان و کودکان می نمایند ، این دانشگاه نیز برای هزینه کرد کمتر ، اساتید غیرموظف اش بیشتر از موظف هست. نوعی صرفه جویی در هزینه ها.

عدم توانایی در جذب علاقه مندان واقعی به شغل معلمی
قرار است ظرفیت پذیرش امسال 70 درصد بیشتر از سال قبل گردد ، در چنین پذیرش برق آسایی یعنی 24 هزار دانشجو ، قدر مسلم آنانی که سن شان اجازه می دهد مشتاق دو چیز خواهند شد : دانشجو بودن و معلم شدن . یعنی تضمینی برای آینده استخدام و شغل خود. با حساس کردن این انگیزه برای جوانانی که بیکارند یا پشت کنکور نشینند یا امیدی به یافتن شغل دیگر ندارند ، شما در واقع آمار داوطلبین بدون انگیزش درونی را افزایش می دهید و این یعنی ادامه داستان معلم شدن افرادی که لیاقت و شایستگی معلم شدن را ندارند. یعنی تقویت شغل ناچاری جوانان برای معلمی .
آیا این فقط تله ای برای ایجاد انگیزه در داوطلبین ورود به دانشگاه است تا بعد اطمینان از جذب تعداد لازم و گذشت سه سال ، با بیان قانون لغو سابقه تحصیل برای سنوات خدمت ، دوباره تعهد صداقت مسئولین حذف گردد ؟ پشتوانه یا تضمین این قول ریاست دانشگاه کدام مصوبه است ؟
سنتی بودن محیط و نحوه اداره دانشگاه
انتظار می رفت مدیریت جدید با هیاهو و هیجان پذیرش اولیه خود برای ریاست دانشگاه که باور ایجاد تغییرات اساسی در آن را بر هر معلم یا دانشجویی ، تداعی کرده بود ، دست به جابه جایی مدیران یا نحوه مدیریت مراکز آموزشی می کرد نه فقط افزایش کمی تعداد دانشجو و استاد. این از ساده ترین و معمول ترین قدرت اجرایی یک رئیس برای چنین مرکز آموزشی حساس ، مهم و استراتژیک هست. افزایش کمی بدون در نظر داشتن تغییرات لازم در کیفیت آموزش و پذیرش و تربیت معلم ، راهی مطمئن و ارزش زایی نیست. انتظار می رفت ریاست جدید ، محیط سنتی و بسته دانشگاه فرهنگیان را با تفکرواگرا نه همگرا ، به سوی ایجاد خلاقیتی مفید و مؤثر بکشاند.
عدم پویایی در مشارکت اجتماعی دانشجویان
اگر کشوری مثل ژاپن تلاش می نماید تا دانش آموز و دانشجویش برای تمیزی محیط زیست مشارکت نماید و پارک ها و فضاهای سبز و مدارس و ساحل دریا را توسط آنها پاکسازی می نماید برای ایجاد مشارکت و تقویت حس مسئولیت پذیری است. ما در این دانشگاه که پرورش یافتگان آن قرار است سرنوشت کودکان و نوجوانان این مرز و بوم را در اختیار بگیرند چگونه آنان را به مشارکت وامی داریم تا روحیه فراگرفته را به دانش آموزان منتقل سازند؟ یک ارزش ابتدا باید در وجود معلم جامعه درونی و تثبیت شود بعد به کم سن و سالان آن جامعه منتقل گردد . ما برای ایجاد روحیه مشارکت و تعاون و همیاری در معلمان چه برنامه هایی هدفمند داریم ؟ مشارکت اجتماعی یک دانشجوی دانشگاه فرهنگیان که قرار است حساس ترین شغل جامعه را برعهده بگیرد در چه حیطه هایی است و چگونه و چقدر است؟ در یک محیط آموزشی که قرار است معلم تربیت کند ابتدا استاد و دانشجویش باید بتواند نفس عمیق بکشد
نبود هر نوع برنامه فرهنگی - هنری برای دانشجویان و تثبیت محیط رخوت آمیز
وقتی در یک محیط شبانه روزی قرار می گیرید آن هم در سنین دانش آموزی یا دانشجویی ، یکنواختی و بی برنامگی در طی روزها و ماهها و سالها ، خاطرات تلخ سربازخانه ای را در فرد به وجود می آورد. او از گفت و گو با اعضای خانواده محروم است لذا از تعامل اجتماعی سالم نیز به دور هست ، ما در دانشگاه فرهنگیان حداقل برای هر هفته چه برنامه ها ی فرهنگی – هنری در نظر می گیریم ؟ جامعه به معلمانی سرزنده و پرتحرک و با انگیزه نیازمند است نه دلمردگانی بی روح . کنسرت موسیقی ، نمایش تئاتر ، سینما ، دعوت از یک کاریکاتوریست یا نقاش ، استفاده از تجارب معلمان بازنشسته مجرب و....... می تواند فضای آموزشی و دانشجویان آن را زنده سازد. با برقراری بخش هنری چون نقاشی و خوشنویسی و شعرخوانی توسط دانشجویان و برای دانشجویان جهت پربار کردن اوقات با هم بودن می توان قدری تحرک سالم و مفیدی ایجاد کرد.
عدم وجود ارتباط آموزشی - علمی این دانشگاه با سایر دانشگاه ها
آیا استاد یا دانشجوی دانشگاه فرهنگیان با سایر دانشگاه های کشور ارتباط بده و بستان آموزشی – علمی دارند ؟ یا هر کدام جدا از یکدیگر و برای خود جغرافیای سیاسی مستقلی به وجود آورده اند که قوانین سخت حاکم در آن اجازه اثرگذاری و اثرپذیری را ناممکن می سازد ؟ اگر ارتباطی نباشد تولیدی هم نخواهد بود پس تغییر مثبتی هم نخواهد بود. البته انتظار تعامل دوسویه هست نه خودباختگی دانشگاه فرهنگیان در قبال سایر دانشگاه های کشور با رعایت اصل سلطه جویی آنان به دلیل برتری علمی .
نبود تنوع و کیفیت بهداشتی غذای مناسب همانند بسیاری از اماکن آموزشی شبانه روزی
دانشجویان از نبود کیفیت و تنوع غذایی دانشگاه فرهنگیان نالان هستند. حداقل بارها در همین سایت درد دل کرده اند . قضاوت در این مورد برعهده دانشجویان . هر محیط اجتماعی برای جذب افراد بیشتر ، باید دارای جذابیت های ظاهری و باطنی باشد. قدرمسلم میزان نیاز یک دانشجو برای دریافت ویتامین ها و املاح مختلف و تمامی مواد هرم غذایی بسیار بیشتر از افراد بزرگسال است. برای حفظ سلامتی و کارکرد مناسب مغز آنان ، این دانشگاه تا چه حدی مناسب تر عمل می نماید؟
وعده هایی به دور از واقعیت
مگر قرار نشد دوران تحصیل که به صورت تعهد خدمت قبل از استخدام یا حین خدمت در اوقات اداری در مقاطع رسمی آموزشی یا معادل توسط کارمندان طی شده یا میشود جزو سابقه خدمت برای بازنشستگی منظور نشود ، حال چگونه می گوئید " این دانشجویان در بدو ورود به استخدام آموزش و پرورش در میآیند و دوران تحصیل آنها نیز جزو سوابق خدمتی آنها محسوب میشود؟ "
آیا این فقط تله ای برای ایجاد انگیزه در داوطلبین ورود به دانشگاه است تا بعد اطمینان از جذب تعداد لازم و گذشت سه سال ، با بیان قانون لغو سابقه تحصیل برای سنوات خدمت ، دوباره تعهد صداقت مسئولین حذف گردد ؟ پشتوانه یا تضمین این قول ریاست دانشگاه کدام مصوبه است ؟
افزایش تعداد دانشجو به دلیل خالی ماندن 25 هزار تخت خالی ! در این جامعه تربیت معلم هنوز به ارتقای سیستماتیک مورد انتظار یا نیاز حرفه ای نرسیده است. باید ساز و کاری نو و پویا برای آن بیابیم . با ابداع یا خلاقیت های مقطعی دُم قیچی کنی یا تعقیب افکار سنتی ، در این دانشگاه ره به جایی نخواهیم برد
صندلی های دانشگاه های سراسری نیز خالی است . آیا افزایش تعداد جذب دانشجو برای دانشگاه فرهنگیان صرفا بدین دلیل ، بر کیفیت آموزشی و علمی آن اثرات تخریبی نخواهد داشت ؟ در تربیت تعداد فعلی دانشجو معلم، چقدر موفق عمل می نمائید که در فکر پر کردن تخت های خالی هستید ؟ هر چند اشاره به بازنشستگی 300 هزار معلم تا سه سال آینده کرده اید اما باز دلیل موجهی برای افزایش تعداد کمی دانشجو بدون توجه به مسایل کیفی ، نمی باشد.
کاهش مدت آموزشی کارشناسی از 4 سال به 3 سال !
یعنی نه دو سال قبل از انقلاب و دهه های اول انقلاب برای تربیت معلم و نه مدت مفید و لازم دوره کارشناسی سایر دانشگاه ها . اگر دقت کنید ریاست جدید هویت تغییرات این دانشگاه را همانند همکاران سابق خود بر حول محور کمیت قرار داده است. از یک فاکتور ، کم کرده و بر دیگری می افزاید. پس تغییرات کیفی از جمله دانش اساتید ، مقررات جذب اساتید ، ایجاد انگیزه های جاذب همسو با ارزشها و هنجارهای جامعه برای جذب دانشجو ، تغییرات محتوا یا عنوان کتب و جزوات آموزشی ، تقویت انگیزش های درونی با ایجاد روحیه نشاط و شادابی در فضای آموزشی ، برنامه هایی برای افزایش مشارکت دانشجو معلمان در محیط آموزشی ، ایجاد فرصت و فضای تفکر و نقد و مباحثه ، نهادن سخنرانی های مفید آموزشی توسط افراد موفق و کارآفرین هر منطقه برای دانشجویان برای وسعت بخشی اندیشه آنان و الگوجویی و...... در کدام برهه از زمان عملی خواهد شد ؟
تربیت معلم فقط در دانشگاه فرهنگیان
برای تحقق این ارزشگذاری ابتدا باید امکانات کمی و کیفی ادعای خود را بیفزائید و پتانسیل پاسخ دهی به نیاز جامعه برای شغل معلمی را
به وجود آورید. روال سابق تربیت رشته دبیری توسط دانشگاه های سراسری ، اتفاقا هم در سطح بالایی از انتظار بود و هم کمبود نیاز به معلم
را جبران می کرد. حذف این مهم در سیاست جذب معلم از عوامل عدم تعادل تعداد نیروهای تربیت شونده برای جایگزینی نیروهای بازنشسته
است. شاید بهتر است به دنبال احیای این روال که اهمیتی همتراز جاده ابریشم برای تربیت معلم را دارد ، باشیم . دانشگاه فرهنگیان به تنهایی توانایی تناسب سازی لازم برای نیاز جامعه به تربیت معلم خردمند را ندارد.

ریاست محترم دانشگاه فرهنگیان !
خلاهای دانشگاه فرهنگیان این موارد هست. بیشتر از این را می توانستید با نظرسنجی از دانشجویان و اساتید به طور جداگانه به دست آورید. آیا بهتر نیست هر مدیر جدیدی برای شناخت فاکتورهای تغییرات مفید و مؤثرسازمانی ، با طرح پرسشنامه ای به انتظارات و توقعات زیر مجموعه خویش واقف گردد و سپس مصمم به ایجاد تغییرات لازم گردد ، با پیروی از تغییرات نیاکان خویش ، متأسفانه ما سالیان درازی از احتمال یا امکان ایجاد هر نوع تحولی به دور خواهیم ماند.
فراموش نکنیم که یک معلم باید سلسه مراتب کسب علم و صلاحیت ها و شایستگی های لازم برای امر تدریس را فرا بگیرد ، دانشجو معلمان همانند دانش آموزان فراگیرنده هستند منتهی در سطح و مراتبی بالاتر ، لذا تعهد تربیت او سنگین تر از دانش آموز است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

موضوع تامین نیروی آموزشی و معلمان مدارس کشور برای سالهای آتی، تبدیل به یکی از دغدغههای مهم دستگاه تعلیم و تربیت شده است. به اذعان مسئولان مربوطه، آموزش و پرورش در سالهای پیشرو با معضل بازنشستگی معلمان و بحران کمبود نیروی انسانی مواجه خواهد شد و از مهر 97 با سه سال شدن هنرستانها کمبود نیروی انسانی در این بخش به شکل ویژهتری محسوس خواهد بود.
سید محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش در فروردینماه سالجاری، طی مصاحبه با صداوسیما درباره کمبود نیروی انسانی در این وزارتخانه، اظهار کرده بود: «بهدلیل خروج نیروی انسانی از سال 97 به بعد به شدت با کمبود نیرو مواجه میشویم و تعداد افرادی که شرایط بازنشستگی پیدا میکنند افزایش مییابد. امسال 65 هزار نفر در آموزش و پرورش بازنشسته میشوند و تا چهار سال آینده این تعداد شیب افزایشی خواهد داشت و باید از روشهای مختلفی برای تامین نیروی انسانی در سال تحصیلی آینده و سالهای بعد استفاده کنیم تا مشکلاتی برای نظام آموزش و پرورش کشور ایجاد نشود.»
با توجه به شرایط موجود، مسئولان به فکر تدابیری برای تامین نیاز دستگاه تعلیم و تربیت به معلم افتادهاند. در این راستا اسفندیار چهاربند، رئیس مرکز منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش سیام اردیبهشت سالجاری در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان اظهار کرده بود: «طرحی در نظر گرفتیم که براساس آن دانشآموزان پس از اخذ دیپلم به فعالیت در آموزش و پرورش بپردازند. در نظر داریم از طرح 2+2 استفاده کنیم که براساس آن از خروجی دیپلم بهره گرفته و افراد را پس از گذراندن یک دوره دو ساله فارغالتحصیل میکنیم تا امکان فعالیت در حرفه معلمی را داشته باشند. بعد از این دوره، مجددا دوره دو سالهای برای آنها در نظر میگیریم که به منزله کارشناسی ناپیوسته محسوب میشود؛ در واقع روند اجرای این طرح مانند فارغالتحصیلان دوره کاردانی به کارشناسی خواهد بود.» وی درباره ضمانت اجرایی این طرح برای سال آینده گفته بود: «اکنون دانشگاه فرهنگیان برای اجرای چنین طرحی اعلام آمادگی کرده و آموزش و پرورش هم در حال رایزنی است تا از این طریق استخدام نیروی انسانی را در دستور کار قرار دهیم.»

از طرف دیگر برخی از مسئولان مربوطه مشکل اساسی آموزش و پرورش را نامتوازنی نیروها میدانند که دستگاه تعلیم و تربیت را با معادله چندمجهولی مواجه کرده است.در این میان تلاش برای تربیت سریع معلم از میان دیپلمهها در حالیست که تعداد کثیری از معلمان آزاد شاغل در مدارس غیردولتی کشور که نیروهای مجرب و دارای سابقه و تحصیلات عالیه هستند، بهدلیل خلاءهای قانونی نمیتوانند استخدام دستگاه تعلیم و تربیت شوند.
در این گزارش با مسئولان ادارهکل آموزش و پرورش استان زنجان گفتوگو کردهایم تا شرایط حاکم بر وضعیت نیروی انسانی آموزش و پرورش و راههای مدیریت کمبود نیرو در استان را بررسی کنیم.
با سازماندهی صحیح نیروها میتوان به کمبود نیروی انسانی پاسخ داد
اصغر بیات، معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش استان زنجان در این خصوص اظهار میکند: «کمبود نیرو برای تدریس موضوعی است که برای مدارس سطح کشور مطرح است. استان زنجان هم جزء استانهایی است که بهدلیل روند افزایش جمعیت دانشآموزی و بازنشستگی معلمان هر سال نسبت به سال قبل نیاز بیشتری به نیرو پیدا میکند.»
وی ادامه میدهد: «این کمبود از طریق فارغالتحصیلان دانشگاه فرهنگیان و آزمونی که هر ساله برای جذب نیرو برگزار میشود، تامین خواهد شد. با این وجود استان زنجان در مقطع ابتدایی با بحران نیروی انسانی مواجه نیست؛ چراکه با سازماندهی صحیح نیروها میتوانیم به این کمبودها پاسخ دهیم.» افزوده شدن پایه دوازدهم در سال 97، نیاز به 700 نفر معلم را ایجاد میکند
محمود شهبازی، معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش استان زنجان نیز اظهار میکند: «در سالهای گذشته نظام آموزشی کشور به 6، 3، 3 تغییر کرد و حالا دامنه تغییرات به مقطع متوسطه رسیده است و در سال 97 نظام آموزشی جدید کامل میشود؛ یعنی پایه دوازدهم هم استقرار پیدا میکند. در پی این موضوع یک پایه به هنرستانها هم اضافه خواهد شد و دوره تحصیل آنها از دو سال به سه سال افزایش خواهد یافت. اضافه شدن یک پایه تحصیلی، نیروی انسانی، فضای کافی و تجهیزات لازم را میطلبد که ما فضا و تجهیزات را مدیریت کردهایم. در رابطه با نیروهای انسانی هم تحلیل دقیق آماری انجام شده و برای تامین آن پیشبینیهای لازم صورت گرفته است.»وی تصریح میکند: «سال آینده پیشدانشگاهی حذف و پایه دوازدهم مستقر میشود.
تفاوتی که پیشدانشگاهی با پایه دوازدهم دارد این است که در پیشدانشگاهی هفتهای 24 ساعت کلاس وجود داشت، ولی در پایه دوازدهم 35 ساعت خواهد بود که به معنی 11 ساعت افزایش در هفته است.
بر این اساس در مجموع بیش از 17 هزار ساعت افزایش ساعت تدریس خواهیم داشت که این افزایش نیازمند بیش از 700 نفر معلم و نیروی آموزشی است.»
مشکل بزرگ ما در آموزش و پرورش، نامتوازنی نیروهاست
محمود سیفینیا، معاون پژوهش، برنامهریزی و تامین نیروی انسانی آموزش و پرورش استان زنجان نیز در این رابطه اظهار میکند: «کمبود نیرو در کلان کشوری وجود دارد و استان زنجان هم مدلی کوچک از این الگوی بزرگ است و این موضوع قابل انکار نیست؛ اگرچه به نظر ما شدت و حدت آن در استانهای مختلف متفاوت است. استان زنجان هم با کمبود نیرو مواجه است ولی با راهکارهایی که تدبیر شده سعی در برطرف کردن مشکل داریم؛ با این وجود تابع سیاستهای کلی و کشوری خواهیم بود.»
وی تصریح میکند: «مشکل بزرگ ما در آموزش و پرورش، نامتوازنی نیروهاست؛ به این معنی که وقتی موضوع استخدام پیش میآید مطرح میکنند که شما در بخشیهایی نیروی مازاد دارید. در حالی که ما مثلا در یک ماده درسی مازاد داریم و در ماده درسی دیگر کمبود داریم. این نامتوازنی معادله چندمجهولی ایجاد کرده که به تعادل رساندن آن کار سختی است؛ اما در سالهای اخیر جذبهای هدفمند این موضوع را تا حدی متعادل کرده است.»
معاون پژوهش، برنامهریزی و تامین نیروی انسانی آموزش و پرورش استان زنجان در رابطه با امکان بهکارگیری نیروهای آزاد فعال در مدارس غیردولتی، اظهار کرد: «ما در کل تابع سیاستهای کشوری هستیم و در سطح استان بهطور جداگانه نمیتوانیم کاری انجام دهیم. اما در مجموع موضوع استخدام، سازوکار مخصوص خود را دارد و نیازمند قانون است. اگر قانون اصلاح شود و به ما اجازه استفاده از نیروهای آزاد مدارس غیردولتی را بدهد، ما استقبال میکنیم که از این نیروهای مجرب استفاده کنیم، ولی در حالحاضر قانون فقط اجازه استفاده از نیروهایی را به ما داده است که حقالزحمه آنها از منابع دولتی پرداخت شده است. شرایط موجود بهگونهای است که ما به همه این نیروها نیاز داریم، چون با حالت بحرانی مواجه هستیم که باید برای آن تدبیری صورت بگیرد، اما در بهکارگیری این دست از نیروهای آزاد باید قانون این اجازه را به ما بدهد تا بتوانیم جذب را انجام دهیم.»
سیفینیا ادامه میدهد: «قانون ما را محدود کرده است به اینکه جذب معلم در قالب دانشگاه فرهنگیان باشد. همچنین ماده 28 آییننامه دانشگاه فرهنگیان تصریح دارد در مواقعی که دانشگاه فرهنگیان از ظرفیت لازم برخوردار نباشد یا رشتههای مورد نیاز آموزش و پرورش را نداشته باشد، به آموزشوپرورش اجازه میدهد که در حد ظرفیتهای قانونی بتواند از طریق سازمان سنجش نیرو جذب کرده و آنها را یکسال آموزش دهد و بعد به کار گیرد.»
وی در ادامه با اشاره به میزان نیاز آموزش و پرورش استان به معلم، اظهار میکند: «ما در سال تحصیلی آینده هزار و 800 نفر کمبود خواهیم داشت که بخشی از آن توسط همکاران شاغل تامین خواهد شد و بخشی دیگر هم باید از طریق قبولیهای آزمون و نیروهای آزاد و حقالتدریس تامین شود.»
نمایندگان مجلس برای رفع موانع قانونی استخدام نیروهای آزاد تدبیر کنند تیرماه سال گذشته بود که ابطحی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در گفتوگو با خانه ملت با بیان اینکه آموزش و پرورش قدرت ساماندهی نیروهای سرگردان خود را ندارد، اظهار کرده بود: «ساماندهی نیروهای آموزش و پرورش مسئله مهمی است که باید برای آن فکری کرد؛ چراکه این وزارتخانه با وجود آنکه هر سال از طریق آزمون به جذب نیروهای جدید اقدام میکند مملو از نیروهای سرگردانی است که سراب استخدام را در سر میپرورانند.» از جمله این نیروهای سرگردان، نیروهای آزاد مدارس غیردولتی هستند که با وجود سابقه سالها تدریس که کولهباری از تجربه و مهارت را عاید آنها کرده، حتی در شرایطی که سیستم آموزشی کشور با بحران کمبود نیرو مواجه است، بهدلیل خلاءهای قانونی استخدام نمیشوند.
جمعی از این نیروها در گفتوگو با مردمنو عنوان کردهاند: «وجود نیروهای آزاد مدارس غیردولتی در سطح کشور، سرمایه عظیمی است که انتظار میرود در شرایط نیاز کشور، اقدامی برای بهکارگیری این نیروهای مجرب انجام شود که در این راستا از نمایندگان مجلس انتظار تدبیر داریم. همچنین از وزیر آموزش و پرورش انتظار میرود که با اقدامات لازم، مسیر رفع خلاءهای قانونی بهمنظور استخدام نیروهای آزاد را هموار سازد.»
روزنامه مردم نو