پس از مطرح شدن طرح معلم تمام وقت، پرسش ها و نقدهای فراوانی از سوی معلمان و کارشناسان در ارتباط با آن منتشرشد، اما ارائه دهندگان بدون روشن کردن زوایای مبهم این طرح بر خوب بودن و مزایای آن اصرار دارند.
ناگفته پیداست در هر زمینه تخصصی و شغلی ، شاخص های علمی و پژوهشی برای ارزیابی طرح ها و برنامه های مرتبط با آن حوزه وجود دارد و زمانی طرحی خوب و دارای مزیت قلمداد می شود که حائز این شاخص ها باشد.
حال ارائه دهندگان طرح معلم تمام وقت، نیز باید تعریفی از شاخص ها و ویژگی های یک طرح خوب در آموزش و پرورش به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی و فرهنگی یک کشور داشته باشند و بر این اساس میزان انطباق طرح مورد نظر را با این تعریف بیان نمایند. در حالی که طی چند سال اخیر با افزایش آمار دانش آموزان کلاس ها در مدارس دولتی بر خستگی و فشارهای جسمانی و روانی معلمان افزوده شده است باید منتظر پاسخ این سوال بود که چگونه حضور بیشتر معلم در این گونه کلاس های غیر استاندارد که هیچ گونه شباهتی با فضای اتاق های تصمیم گیری و برنامه ریزی طرح های آموزشی ندارد، به نفع معلم خواهد بود.
چگونه می خواهیم شعار سند چشم انداز کشور برای ایستادن ایران در رتبه اول علمی منطقه را بدون فراهم کردن اسباب و زیرساخت های آموزش و پرورش کیفی تحقق بخشیم.

درست در همین روزهایی که هدف از طرح معلم تمام وقت کمک به بهبود معیشت معلمان بیان می شود بسیاری از کلاس های دوره ابتدایی با گنجاندن چهار ساعت دروس هنر و ورزش در یک روز، آن روز را بدون معلم سپری می کنند، چراکه آموزش و پرورش حاضر به پرداخت مبلغی به عنوان حق التدریس به آموزگاران دارای تقلیل ساعت تدریس نیست و ترجیح می دهد یک روز کامل دانش آموزان در مدرسه رها باشند اما هزینه ای بابت حضور و اضافه کار ی معلمشان نپردازد.
حال چگونه می توان پذیرفت که به یکباره معیشت معلم دغدغه طراحانی شده است که هر روز شرایط کاری برای معلمان را سخت تر کرده اند.
به نظر می رسد اتاق فکر آموزش و پرورش خود باید مخالف اول این چنین طرح هایی باشد و با الگو گیری از نظام های آموزشی موفق دنیا فرصتی را برای مطالعه، پژوهش و آماده سازی معلمان فارغ از هر دغدغه ای فراهم کند اما ظاهرا این اتاق فکر، ریاضت اقتصادی را اولویت اول و جایگزین کیفیت آموزشی قرار داده است و خود محلی برای پیشنهاد و تصویب طرح های ضد آموزشی و به زعم خودشان طرح خلاقانه شده است تا، آخرین تیشه ها را بر ریشه و پیکر نحیف نهاد تعلیم و تربیت وارد سازد.
روزنامه قانون


گروه گزارش/

آذرماه 96 بود که 23 تشکل دانشجو معلمی در دانشگاه فرهنگیان در نامه ای سرگشاده خواهان ابقای یک فرد در بخش " نشریات دانشجویی " شدند .
« صدای معلم » در گزارشی نوشت : ( این جا )
" پرسش صدای معلم این است در حالی که این تشکل ها باید نگاه " راهبردی " و " کلان " نسبت به موضوعات و مسائل داشته باشند چرا و به چه علت در این موضوعات جزیی وارد می شوند و به عنوان نمونه انتقادی نسبت به عملکرد مجموعه های "گزینش " و" حراست " در این دانشگاه به عمل نمی آورند ؟
از نظر ما ، مهم ترین چالش در دانشگاه فرهنگیان ، " محافظه کاری " بیش از حد و معقول دانشجو معلمانی است که قرار است فردا در همین مدارس حاضر شده و " تفکر انتقادی " را به دانش آموزان آموزش دهند .
در بخشی از گفت و گوی صدای معلم با « مهرمحمدی » از ایشان در مورد علت این ترس و محافظه کاری پرسش کردیم .

سرپرست فعلی دانشگاه در پاسخ به پرسش صدای معلم چنین گفت :
" حراست ما بد یا خوب با عملکرد مثبت یا منفی یا چیزی بین این دو با دانشگا های دیگر فرقی ندارد. حراست، حراست است. کارشان و تکالیف شان معلوم و مشخص است. بالاخره تفاوت هایی با هم دارند ولی خیلی فاحش نیست. آن چه که بچه های ما باعث می شود که احساس بکنند که این فضا، فضای بسته ای است به نظرم این مسئله تعهد و استخدامی است. این حکم استخدامی است که دستشان است و از زمانی که وارد دانشگاه می شوند و قانون متعهدین خدمت در ماده پنجمش می گوید بعد از پایان تحصیل شما، گزینش می تواند این حکم شما را به جای این که تمدید کند لغو کند این خیلی مسئله است. این جا باید چه کار کرد؟
ما بگوییم از این امتیاز بزرگ دانشگاه فرهنگیان که در تحت لوای قانون متعهدین خدمت استفاده می کند و استعدادهای خوب کشور را توانسته جلب و جذب کند به خاطر این که یک امنیت اقتصادی و یک امنیت شغلی و یک تضمین شغلی به بچه ها می دهد از یک طرف داریم و از طرف دیگر به طور طبیعی و وضعی این روی بچه ها و فعالیت شان اثر می گذارد و آنها را به شدت محافظه کار می کند.... "
این تشکل های دانشجویی که نسبت به جا به جایی یک کارمند در مجموعه دانشگاه فرهنگیان حساس هستند و بیانیه می دهند چرا در مورد چنین موضوعاتی نظر نمی دهند و اصولا وارد نمی شوند ؟!
چرا این تشکل های دانشجویی در مورد " سازمان نظام معلمی " سکوت کرده اند ؟
چرا به دنبال فضاسازی منطقی و شفاف برای تغییر این گونه مواد و قوانین نیستند ؟
« صدای معلم » بر این باور است با توجه به شرایط ویژه اشتغال در کشور و موقعیت مهم و منحصر به فرد دانشگاه فرهنگیان در این فرآیند ؛ طلایی ترین و ناب ترین زمان برای جذب " بهترین ها " و " برترین ها " برای حرفه معلمی می باشد .
بدون تردید ، « معلم محافظه کار » ، « دانش آموز پرسش گر و مطالبه گر " تربیت نخواهد کرد !
هیچ سکوت و یا انفعالی در این زمینه از جانب هیچ کس نمی تواند مورد پذیرش باشد .
پس تشکل ها منفعل نباشند "

در مطلبی دیگر صدای معلم نوشت : ( این جا )
" تاکنون اکثریت مطالب و نقدهایی که در ارتباط با طرح معلم تمام وقت صورت گرفته است اختصاص به معلمانی دارد که یا در آستانه بازنشستگی قرار داشته و یا بازنشسته شده اند و یا سنوات قابل توجهی از خدمت آنان گذشته است .
اما از " نو معلمان " ی که از دانشگاه فرهنگیان فارغ التحصیل شده اند و یا دانشجوی این دانشگاه تربیت معلم هستند مطلب در خوری مشاهده نمی شود .
در این مورد چند فرضیه متصور است .
یا این گروه از معلمان اساسا در باغ نیستند ، یا موضوع برایشان خیلی مهم نیست و یا چون علاقه ای به ماندگاری در این حرفه تا پایان خدمت ندارند ترجیح می دهند تا آهنگ حرکت خود را مطابق " روزمرگی " و یا توصیه برخی معلمان باتجربه و محتاط تنظیم کنند .
در هر صورت این موید این مدعاست که سیاست های حاکم بر گزینش ، جذب و تربیت دانشجو در دانشگاه موسوم به " تربیت معلم " مشکلات اساسی و راهبردی دارد ."

« بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان تهران » در نامه ای به معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش از ایشان برای مناظره با ابراهیم سحر خیز در مورد " طرح معلم تمام وقت " دعوت به عمل آورده است .
حال پرسش این است که چرا سایر تشکل های فعال در این دانشگاه نسبت به این موضوع بی تفاوت و یا منفعل هستند ؟
مگر این موضوعی صنفی نیست ؟
آیا دانشجو معلمان که قرار است 3 دهه در این دستگاه بزرگ خدمت کنند ساعت کار ، کیفیت و یا راندمان آموزشی و سایر متغیرها برایشان اهمیتی ندارد ؟
« صدای معلم » امیدوار است تا تشکل و معلمان صرف نظر از دیدگاه های سیاسی و حول وفاق صنفی با رصد کردن مسائل و چالش های نظام آموزشی ؛ " فضای مطالبه گری و کنش گری " را در این حوزه تعمیق و توسعه بخشند .
پایان گزارش/
موضوع بالا رفتن ساعت کاری معلم ها را از چند جنبه می شود بررسی کرد.
ساعت کاری معلم ها در کشورهای مختلف متفاوت است؛ مثلا در کشوری مانند فنلاند معلم ها هر هفته 14 ساعت در مدرسه تدریس دارند اما در کشور ما 24 ساعت در هفته که اين با توجه به مدرک و سابقه شان است. به هر حال ساعت کم تدریس در هفته یک معیار جهانی است.
در آموزش و پرورش کمبود نیرو داریم. 10 سال است که مسئولان آموزش و پرورش حرف از تعدیل می زنند و دلیل آن را بودجه کم می دانند اما این کمبود نیرو در آموزش و پرورش هیچ جایگاه و اعتباری ندارد و دلیل آن هم این است که ما از یک میلیون نیرویی که داریم تقریبا یک سوم آن نيروي ستادی است، یعنی نیروهای پشتیبان معلم هستند مانند مدیرها و ناظم ها، مشاورها و ... اما معلم واقعی که سر کلاس برود، بین 600 تا 650 هزار نفر معلم داریم. اگر این تعداد معلم را بین دانشآموزان تقسیم کنیم به طور میانگین 20 نفر دانش آموز برای هر معلم می شود که این خارج از استانداردهای جهانی است. مادر کلانشهرها حتی کلاس های 50 نفره هم داریم که در مقایسه با استانداردهای جهانی که در هر کلاس بین 15 تا 20 نفر هستند بسیار متفاوت است.
این اتفاقی که افتاده، دست پخت همین تیمی است که در حال حاضر در رأس وزارتخانه آموزش پرورش قرار دارند.
آقای بطحایی، وزیر آموزش و پرورش فعلی در زمان آقای فانی، معاونت پشتیبانی او بود و در آنجا تعدیل نیرو را در پیش گرفت و با شعار اینکه ما باید تعداد معلمها را از یک میلیون به 700 هزارنفر برسانیم به اینجا رسیده است كه حالا آموزش و پرورش به شدت کمبود نیرو پیدا کرده اند.

طبق گفته معاونت پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش، دو میلیون ساعت آموزشی روی زمین مانده است. این کمبود را 800 هزار ساعت نیروهای پیمانی و حق التدریس به دوش می کشند و یک میلیون و دویست هزار ساعت را هم معلم های رسمی جبران میکنند. آموزش و پرورشی که همیشه دچار کسر بودجه های چند هزار میلیاردی است چگونه می خواهد بار مالی طرح تازه را به دوش بکشد؟
طبق طرح معلم تمام وقت که قرار است کاملا داوطلبانه باشد در مرحله اول اجرا 6 ساعت و در مرحله دوم اجرا 12 ساعت به ساعت های کاری معلم ها اضافه می کنند. در عوضِ آن 18 درصد فوق العاده ویژه وارد احکام حقوقی معلم ها میشود و به حقوق شان اضافه می شود. در ادارات آموزش و پرورش قرار بود هر دو ماه یکبار حق الزحمه آن را به حساب معلم واریز کنند اما در چندین سال گذشته پرداخت این حق التدریسها گاهی یک سال تا یک سال و نیم طول می کشد. یعنی من معلم اضافه کار خرداد و اردیبهشت سال گذشته ام را دریافت نکرده ام. تاخیرهایی که به شدت طولانی و تحقیرآمیز است.
مادر همین چند ماه گدشته به شدت رشد قیمت دلار را شاهد بودهايم. وقتی من معلم حقوق اردیبهشت ماهم را نگرفته ام و الان آبان ماه است، یعنی حق الزحمه ای که می خواهند به معلم بدهد یک سوم شده است. به هر حال بنابر این طرح قرار است این پول به صورت 18 درصد وارد احکام حقوقی شود و اگر این پول وارد احکام حقوقی شود، به صورت سالانه پرداخت می شود. یعنی اضافه کارمعلم، تعطیلات عید و خرداد که دوهفته است حساب می شود و تابستان را هم پرداخت می کنند و تمام سال را در می گیرد.

از نقاط ابهام این طرح آن است که هنوز نگفته اند که این 18درصد چقدر می شود؟
از ايرادهاي دیگر طرح اين است که اصول آموزش و پرورش نوین برای معلم حداکثر بین 20 تا 22 ساعت را برای تدریس تعیین کرده است. اگر معلم های امروز اضافه تدریس دارند این کار درستی نیست که به شکل قانون دربیاید و معلم ها از سر ناچاری تن به اضافه کار دهند.
به هر حال معلم کارهای خارج از کلاس دارد و آموزش فرآیندی است که بخشی از آن در کلاس و تدریس شکل می گیرد و بخشی از آن در خارج از کلاس. ما ساعت ها در خانه ورقه تصحيح می کنیم و سوال امتحانی طرح می کنیم که این در میزان حقوق نادیده گرفته می شود.
به هر صورت این طرح ضد آموزش است. متاسفانه این طرح را افرادی پیاده می کنند که از تیم سازمان برنامه و بودجه وارد این وزارتخانه شدند و می خواهند این طرح را به ساختار آموزشی تحمیل کنند.
آموزش و پرورشی که همیشه دچار کسر بودجه های چند هزار میلیاردی است چگونه می خواهد بار مالی طرح تازه را به دوش بکشد؟
اگر بودجه ای وجود دارد بهتر نیست سقف پرداخت اضافه تدریس ها را بالا برده و آن ها را به موقع پرداخت کنیم تا هم انگیزه معلم بالا رفته و هم هیچ ساعتی در آموزش و پرورش بر زمین نماند؟

اینکه فضای سبز . حتی نوع گیاهان بر سرعت و شدت یادگیری تاثیرگذار میگذارد... حرفهای درستی است . این که در کشورهایی مانند ژاپن و برخی کشورهای اروپایی به سمت مدرسه بدون دیوار می روند یا در کلاس درس برخی دروس بچه ها روی زمین می نشینند درست است. به جای چیدمان سنتی دانش آموزان در کلاس های درس اگر از چیدمانهای جدید مثل چیدمان نعل اسبی و ... استفاده کنیم مسلما بهتر است. کسی هم با کلاس های پر از اسباب بازی در دبستانها و یا استفاده از رنگهای شاد مخالف نیست.

بحث ناقص وزیر در باره فضای آموزشی دبستان فوجی ژاپن و دبیرستان اورستد جیمنازیوم دانمارک آن هم با اطلاعاتی کسب شده از یک ویدئوی بنیاد.... بدون نام بردن از این مدارس و منبع اطلاعات در یک جلسه عمومی اخلاقی نبود.
بر خلاف القای، وزیر میز و صندلی و نیمکت از مدارس جدید حذف نشده. کلاس فاقد نیمکت و صندلی فقط مخصوص برخی از درس ها است. حتی در یک مدل آزمایشی دانش آموزان برای نشستن در کلاس ، از مبل تا قالیچه و کوسن و صندلی پیک نیکی و ... بر حسب علاقه خود استفاده می کنند.

در کلاس های معمولی غرب طراحی صندلی دسته دار دانش آموزی به گونه ای است که اگر کنارهم قرار گیرند تبدیل به میز مشترک می شوند.
مساله معماری فضاهای آموزشی ما ، این مسایل پست مدرنیستی و البته درست نیست. کسی که نان ندارد بخورد در باره نوع دسر و پیش غذا بحث نمی کند.
ما در مساله فضای آموزشی درگیر مسایل بسیار ابتدایی هستیم. دانش آموز ما در دبستان حین بازی زیر آوار دیوار مدرسه دفن می شود. یک سوم مدارس ما مخروبه و غیر ایمن هستند. وزیر رفته سراغ مدرسه فوجی که حتی در ژاپن هم غیرعادی است! مدرسه مدرن فضای سبز دارد. چمن ورزشی دارد. سالن نهار خوری دارد. باغچه برای کار تجربی دارد. سالن رقص دارد. سالن موزیک دارد. سالن کامپیوتر دارد. کلاس ها متناسب با نوع درس طراحی و تجهیز شده اند. آشنایی با اینها خوب است اما طرح اینها چه ربطی به وظایف وزیر و مدیران زیردست او دارد؟

در کلاسی با 35 متر فضا و 35 دانش آموز چگونه بچه ها را نیم دایره ای بچینیم؟ دانش آموزان چه مدت روی موزاییک های سرد دوام می آورند؟ دانش آموزان برای نوشتن باید روی زمین دراز بکشند و فضای کافی وجود ندارد. معلم چگونه نظم را برقرار کند. اصلا میز و نیمکت ها را برای ساعت بعد یا روز بعد کجا بگذارند؟ آموزش مهارت های زندگی چه ربطی به نشستن روی زمین دارد؟ البته تاکید روی نشستن روی زمین احتمالا یک راه فرار برای وزیر است که اگر بگویند حرفهایت تقلید از غرب و فلان بنیاد است ، حوزه های علمیه را به رخ بکشد و بگوید منظورم بازگشت به خویش بود! برای اینکه دوستان وزارتی بحث را منحرف نکنند اضافه می کنم که بحث موافقت و مخالفت با آموزه های دینی مطرح نیست. بحث برخورد گزینشی و دورویانه وزیر است
مدیر تبلیغات وزارتخانه هم پیشاپیش عکسی از مباحث طلبگی روی قالیچه در کنار چیدمان نعل اسبی مکزیک و امریکا و اسپانیا و آلمان منتشر کرده تا بدون کلام بگوید که حرف های وزیر تلفیقی از سنت و مدرنیسم است.
بیان این حرفها از جانب یک کارشناس مرکز پژوهشها یا یک منتقد یا فعال صنفی یا روزنامه نگار ایرادی ندارد و خیلی هم خوب است. اما یک مسئول اجرایی در حد وزیر نباید حرفهای غیر اجرایی یا آرزوهای خود را بیان کند.

وزیر و مدیران باید در چارچوب وظایف خود گزارش کار بدهند و از کارهایی که قرار است در 6 ماه ، یکسال یا سه سال آینده انجام دهند بگویند. اینکه وزیر بگوید من فلان کار را انجام می دهم و فقط برای انجام همین یک قلم 90 هزار میلیارد پول می خواهم یعنی هیچی !
آقای وزیر باید در چارچوب همین بودجه و سیاست ها و امکانات همین دولت وعده بدهد. متاسفانه ما با مدیرانی روبه رو هستیم که پیوند خود را با واقعیت ها بریده اند و هرچه به دهن شان می آید می گویند.
مسئول اجرایی در هر سطحی از وزیر تا مدیرکل و رییس منطقه و مدیر مدرسه باید در چهارچوب امکانات و وظایف خود حرف بزند.
آقای بطحایی می گوید: "بچهها در مدارس ما باید زندگی کردن را تمرین کنند و مدرسه امروز مرور یک سری دانشو حفظ فرمولهای ریاضی نیست. در جای دیگری می گوید که آموزش تا سوم ابتدایی باید توام با بازی باشد. نمی دانم چرا آقای وزیر فقط فرمول ریاضی را مثال می زند؟

خیلی خوب است که وزیر و مشاورانی که این حرفهای آوانگارد را در دهن وزیر می گذارند، در باره کتاب آموزش قرآن 140 صفحه ای و هدیه های آسمانی 110 صفحه ای کلاس سوم ابتدایی هم اظهار نظر کنند. آیا این همه صرف و نحو عربی، منطبق با مدل مورد نظر وزیر برای آموزش مهارتهای زندگی است؟
برای اینکه دوستان وزارتی بحث را منحرف نکنند اضافه می کنم که بحث موافقت و مخالفت با آموزه های دینی مطرح نیست. بحث برخورد گزینشی و دورویانه وزیر است.
کانال تلگرامی

آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین دستگاه نظام حداقل با ثلث جمعیت کشور به طور مستقیم در ارتباطی تنگاتنگ میباشد. دانش آموزان، خانوادهها، فرهنگیان و وزارتخانه و ادارات تابعه طرفهای درگیر مستقیم مقوله تعلیم و تربیتند.
خدمات این دستگاه عریض و طویل از بدو تأسیس تاکنون قابل اغماض و کتمان نبوده و بی شک دستاوردهای ملموس، روشن و بعضا درخشانی در پی داشته است.
نوشته زیر نگاهی انتقادی به وضعیت فعلی آموزش و پرورش ایران میباشد.
از چهار ستون اصلی ذکر شده آموزش و پرورش، کدام یک امروزه از وضعیت فعلی و تداوم آن خرسندند؟
دانش آموزان و فرهنگیان به عنوان صف مقدم عرصه تعلیم و تربیت هر یک با دلایل مختص خود وضعیت فعلی را چندان دلچسب و کارآمد ارزیابی نمیکنند.
دانش آموزان از طرفی معتقدند که خوانش مطالب تاریخ گذشته و تکراری باعث تلف شدن عمرشان در پشت میزهای مستهلک آموزش و پرورش میشود و از طرفی دیگر الک کردن و غربال دانشآموزان در مدارس رنگارنگ باعث ناعدالتی گسترده آموزشی شده و نهایتا محصول این دو مقوله باعث افسردگی، دلزدگی و بی انگیزگی آنها می شود.فرهنگیان نیز فصل دیگر مخاطبان اصلی تعلیم تربیتند.
نارضایتی معلمان از سقوط آزاد منزلت و معیشت شان گوش فلک را کر کرده است. اعتراضات مدنی و دامنهدار معلمان به دلیل هزینههای احتمالی از جلو مجلس و سازمانهای آموزش و پرورش عقبنشینی و به مدارس و کلاسها تسری پیدا کرده و وارد فاز تازهای شده است. حاصل کوچکتر شدن تدریجی سفره معلمان منجر به بی انگیزگی، چند شغله گی، فقدان مطالعه و نارضایتی شغلی معلمان شده و خروجی کارشان مورد رضایت جامعه نیست. برای بهسازی و تعمیرات اساسی در آموزش و پرورش چارهای جز رجوع به تجربیات کشورهای توسعه یافته و توسل به خرد جمعی در آموزش و پرورش نیست
اکثریت خانوادههای درگیر با آموزش و پرورش کسانی هستند که امکانات لازم برای بهرهمندی از مدارس غیردولتی و خاص را نداشته و در صورت عدم ورود فرزندانشان به مدارس مورد نظر مجبور به ثبتنام در مدارس عادی دولتی هستند.
در تقسیمبندی مدارس به بیست و چند نوع مدرسه برخورد میکنیم. به نظر میرسد آموزش فعلی ما کاملا طبقاتی و الیگارشی است. یک سر زنجیرهی مدارس اگر منتسب به پولداران، هوشداران و خانوادههای خاص و برخوردار باشد، سوی دیگر مختوم به دانشآموزان الک شده مالی، ذهنی، فرهنگی و اجتماعی در مدارس زیر پوست شهرها و روستاها هستند.
اگر یکی دو دهک خاص و دوپینگی را فاکتور بگیریم تقریبا الباقی جماعت به ناعدالتی و ناکارآمدی آموزش و پرورش معترضند.
ضلع آخر منظومه آموزش و پرورش، وزارتخانه، ادارات تابعه و کادر اجرایی مدارس میباشند.

به نظر میرسد که تصمیمسازان و تصمیمگیران آموزش و پرورش از تحولات ساری و واقعیتهای جاری در کف آموزش و پرورش بی اطلاعند! سیاستهای اعلامی زاویه محسوسی با سیاستهای اعمالی دارد. مرحله دوم نظام رتبهبندی که از مطالبات اصلی معلمان معترض میباشد سالهاست که در راهروهای دولت (بین مسئولین آموزش و پرورش، سازمان امور اداری و استخدامی و سازمان برنامه و بودجه) در حال پاسکاری بوده و امید چندانی به اتصال به لایحه بودجه ۹۸ نیست.
دست اندرکاران آموزش و پرورش به جای توجه به مطالبات مخاطبین اصلی، به دنبال منحرف کردن افکار عمومی و البته جابه جایی مشکلات به جای حل آنها با طرحهای از پیش باختهای چون طرح معلم تمام وقت و... هستند.
در ادارات آموزش و پرورش نیر اکثر کارشناسان کاربلد و خبره به دلیل نامناسب بودن تسهیلات کار اداری، در جست و جوی راهی برای خلاصی از ستاد و پیوستن به صفوف معلمین هستند.
مدیران و کادر اجرایی نیز مواجه با بخشنامه های حجیم و ضد و نقیض و با جیب خالی و بدون سرانه مجبور به اداره مدارس دولتی بوده و همزمان در سه جبهه معلمان معترض، وظایف سازمانی حجیم و همچنین اولیای فراری از مشارکت در امورات مدرسه در نزاعی بی امان، دائمی و فرسایشی به سر می برند.

به تمامی مشکلات ذکر شده میتوان موارد زیر را نیز سنجاق نمود:
* استفاده ابزاری از آموزش و پرورش توسط برخی از نهادها و دستگاهها
* تعیین تکلیف برای آموزش و پرورش در شورای عالی آموزش و پرورش که اعضا و تصمیم گیرندگانش عموما غیرفرهنگی و بی اطلاع از احوالات آموزش و پرورشند .
* درگیری با پدیدههایی چون اختلاسهای دنبالهدار و بی امان از صندوق ذخیره فرهنگیان
* عقد قرارداد با بیمههای اسقاطی چون آتیه سازان
* دخالت نمایندگان و سایر ذینفوذها در فرایند عزل و نصب مدیران آموزش و پرورش
* سند تحول بنیادین با اصول مبهم و کلی و اجرای گزینشی
* مافیای کنکور
* گزینش غیر حرفه ای معلمان و...‼️ به نظر میرسد که تصمیمسازان و تصمیمگیران آموزش و پرورش از تحولات ساری و واقعیتهای جاری در کف آموزش و پرورش بی اطلاعند!
زلزلهای هفت ریشتری باید !
واقعیت آنست که نه مسئولین از عملکرد آموزش و پرورش خشنودند و نه مردم به کارآمدی آن باورمند.
برای بهسازی و تعمیرات اساسی در آموزش و پرورش چارهای جز رجوع به تجربیات کشورهای توسعه یافته و توسل به خرد جمعی در آموزش و پرورش نیست.
شاید پس از ریزش سیستم ناکارآمد فعلی، رویشی احسن رخ دهد تا موجبات رضایتمندی ملک و ملت را فراهم آورد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
رشد بودجه در آموزش و پرورش را بابد در اهتمام جدی دولت در پر و پیمان دیدن لایحه پیشنهادی سال 1398جست و جو کرد.
مجلس در بخش قانونگذاری ،در صورتی می تواند طرح های پیشنهادی نمایندگان را با عبور از فیلتر شورای نگهبان به کرسی تصویب بنشاند که با تحمیل و تکلیف بار مالی جدیدی بر دوش دولت همراه نباشد.
در غیر آن صورت به علت تعارض و مغایرت با اصل 75 قانون اساسی ،قطعا با "وتوی" شورای نگهبان، روبه رو شده به در بسته خواهد خورد.
البته نمایندگان مردم می توانند با استناد به احکام دآئمی قانون برنامه توسعه ،که قبلا نیز به تصویب مجلس رسیده است همزمان با ارائه بودجه سالیانه دولت ، پیشنهادات لازم را ابتدا در قالب کمیسیون تلفیق بودجه و یا سپس در فرصت صحن علنی ، در برنامه یک ساله دولت بگنجانند.
سال هاست مجلس با پیشنهاد کمیسیون آموزش ، تحقیقات و فناوری، توسط نمایندگانی مانند امثال جناب کوچکی نژاد تصور می کنند با مکلف کردن شرکتها و بانک به تخصیص درصدی از درآمد خالص خود به آموزش و پرورش می توانند کمکی به افزایش یا ترمیم بخش غیرپرسنلی اعتبارات آموزش و پرورش داشته باشند. اما تجربه نشان داده است اغلب از محل چنین مصوباتی ، آبی برای آموزش و پرورش گرم نخواهد شد.

در بسته سیاست های کلی تحول در حوزه آموزش و پرورش ،اصلاح شاخص نسبت اعتبارات غیر پرسنلی به پرسنلی از جمله مطالبات شفافی است که می تواند ارتقای کیفیت در نظام اموزشی را تضمین کند.مطالبه ای که با محدودیت های بودجه در آموزش وپرورش ، سال هاست در عمل قدمی برای اصلاح آن برداشته نشده است. بانک داری پیش کش ،بهتر است اول حساب و کتاب صندوق به مشکل خورده ذخیره فرهنگیان را روشن کنید
98درصد از اعتبارات جاری در آموزش و پرورش به سختی می تواند پاسخگوی بند "واوی"باشد که تماما قرار است خرج حقوق و مزایای ماهیانه پرسنل رسمی و پیمانی شود.در حالی که این نسبت باید در محدوده 80 درصد توقف کند تا حداقل 20 درصدی نیز از اعتبارات جاری تحت عنوان "سایر"در زمینه کیفیت بخشی، هزینه شود.
اکنون که حداقل سه تن از همراهان کاری جناب وزیر با مامورشدن از سازمان مدیریت و برنامه ریزی به آموزش و پرورش ،توفیق خدمتگزاری به دستگاه تعلیم و تربیت نصیب آنها شده است ، بهتر است به جای اعتنا به چنین مصوباتی بی بازده ، هنگام بسته شدن بودجه ، سهم واقعی آموزش و پرورش را از سازمان مدیریت و برنامه ریزی مطالبه کنند.

امیدوارم با درس گرفتن از تجربه تلخ صندوق ذخیره فرهنگیان، آموزش و پرورش هوس بانک داری را از سر بیرون کرده ،با تاسیس بانک فرهگیان ،مجددا سرمایه معلمان را به خطر نیندازد.
قرار نیست تنها از محل دارایی فرهنگیان ،حلقه هیات مدیره و یا دوستان هیات امناء با حقوق و پاداش نجومی به نان و نوا برسند.
بانک داری پیش کش ،بهتر است اول حساب و کتاب صندوق به مشکل خورده ذخیره فرهنگیان را روشن کنید.
اجازه دهیم ابتدا قوه محترم قضاییه ،فرجام تخلفات انجام شده را مشخص نموده، خاطیان را به سزای عمل خود برساند سپس فرصت برای اندیشیدن در خصوص بانک فرهنگیان فراوان است.
صندوقی که با ورودی ماهیانه بیش از 20 میلیارد تومان وجه نقد در ماه توسط اعضا در کنار چندین شرکت یا هلدینگ اقتصادی وابسته ، سود 1100 میلیاردی سال 91 خود را به حدود یک پنجم تقلیل داده است قطعا نمی تواند اعتماد فرهنگیان را در راه اندازی بانک به سوی خود جلب کند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
اردبیل
گروه اخبار/

فرهاد کریمی گفت: زمان آموزش بحث مهمی است که ظرفیت اجرایی در اختیار معلم و مدرسه قرار میدهد که آموزشها را اراده دهد. به همین دلیل باید زمان آموزش با میزان کتابهایی که در اختیار دانش آموزان قرار دارد، همخوانی داشته باشد.
وی در ادامه افزود: زمانی که دانشآموز برای درس خواندن در مدرسه حضور دارد باید برانگیزاننده و شوقانگیز باشد و این پتانسیل را داشته باشد که خروجی مناسبی داشته باشد.
کریمی خاطرنشان کرد: اگر مدارس را مکلف کنیم که در چارچوب خاصی برنامهریزی به عمل بیاورند این چارچوبها باید با شوق و انگیزه پیگیری شود البته در این زمینه قانون نیز لازمالاجرا است و ظرفیتهای قانونی باید موردتوجه قرار گیرد
رئیس پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزشوپرورش افزود: باید بتوانیم از ظرفیتهای قانونی برای بهبود کیفیت یادگیری دانش آموزان استفاده کنیم.
وی در پاسخ به این سؤال که برای تعطیلی پنجشنبه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش تحقیقاتی را انجام داده یا نه گفت: این طرح در زمان مسئولیت من انجامنشده اما بر اساس گزارشهای موجود نظرسنجی از دانشآموزان و اولیا در این خصوص انجامشده است. اما در مورد موضوع تعطیلی روزهای پنجشنبه نباید تنها به نظرسنجی اکتفا شود و مشاوران و کارشناسان این حوزه نیز باید نتیجه تحقیقات خود را در این خصوص ارائه دهند.
کریمی تأکید کرد: قرار بود برای روزهای پنجشنبه فضای جدید آموزشی را دانش آموزان در مدرسه تجربه کنند اما هیچ برنامهای برای روزهای پنجشنبه قرار داده نشد و از سوی دیگر معلمها با حجم بالای کتابها روبهرو هستند که باید آن را در زمان کوتاه در اختیار دانشآموزان قرار دهند. به همین دلیل ساعات آموزشی لازم را در اختیار مدارس قرار دهیم تا روند آموزش در مدرسه با شرایط بهتر دنبال شود. ( خبرگزاری آنا )
پایان پیام/