گروه اخبار/
سیدمحمد بطحایی به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۹۸-۹۷در پیامی با گرامیداشت یاد و خاطره ی رشادتهای فرزندان میهن اسلامی به ویژه معلمان و دانش آموزان شهید، از عموم مخاطبان و همراهان نهاد تعلیم و تربیت، صاحبنظران، معلمان، اولیا و دانشآموزان خواست تا با اهتمام ویژه، خدمتگزاران این وزارتخانه را در اصلاح فرآیندهای ناصحیح آموزشی و تربیتی بیش از پیش همراهی نمایند.
متن کامل این پیام به شرح زیر است:
باسمه تعالی
رویش شکوفههای مهربانی بر درخت دانش و طنین آشنا و شورانگیز زنگ مدرسه در حیاطی به وسعت ایران اسلامی و پژواک گل واژههای قلب های سرشار از شوق حضور در کلاس درس؛ نویدبخش شروع مهر و آغاز بهار دانایی و توانایی است.
یاد و خاطره ی رشادتهای فرزندان میهن اسلامی به ویژه معلمان و دانش آموزان شهید را در هفته دفاع مقدس و روزهای حیات بخش محرم و نهضت جاودانه حضرت سیدالشهدا (ع) گرامی می دارم.
تلاش همه ما این است که سال تحصیلی 98-97 سرآغازی برای مشارکت گروهی در پیشبرد اهداف نظام تعلیم و تربیت ، حرکت به سمت بسط هر چه بیشتر فرهنگ گفت و گو و همدلی و نیز سال ترویج نشاط در تمامی مدارس کشور و سال تکریم هرچه بیشتر مقام و منزلت اجتماعی معلمان شریف باشد.
اینجانب از عموم مخاطبان و همراهان نهاد تعلیم و تربیت، صاحبنظران، معلمان، اولیا و دانشآموزان خواستارم با اهتمام ویژه، خدمتگزاران این وزارتخانه را در اصلاح فرایندهای ناصحیح آموزشی و تربیتی بیش از پیش همراهی نمایند و حرکت پیشگامانهی آموزش و پرورش را در تحقق شعار حمایت از کالای ایرانی توسعه و تعمیق بخشند.
به غنچه های نوشکفته و شکوفه های نورسته، نونهالان و نوجوانان و جوانان آینده ساز و معلمان اندیشمند ایران زمین، ورود به گلستان دانایی و بوستان توانایی را خوش آمد و خیر مقدم عرض می کنم و برای تمامی شما عزیزان دانشآموز، اولیای گرامی و معلمان شریف آرزوی سعادت و سرافرازی در سایه الطاف الهی و توجهات حضرت ولیعصر (عج) دارم.
گروه رسانه و تشکل/
به مناسبت آغاز سال تحصیلی « کانون فرهنگیان حزب اعتدال و توسعه استان آذربایجان شرقی » بیانیه ای صادر کرد .
متن کامل این بیانیه که در اختیار صدای معلم قرار گرفته است به شرح زیر است
گروه گزارش/
امروز شنبه 31 شهریور نشست ویژه خبری وزير محترم آموزش و پرورش به مناسبت آغاز سال تحصیلی و اعلام اهم برنامههای سال جدید با حضور خبرنگاران در مدرسه تاریخی و ماندگار " دارالفنون " برگزار شد .
در این نشست سید محمد بطحایی 53 دقیقه به ارائه عملکرد و دستاوردهای خود در یک سال اخیر پرداخت .
سپس خبرنگاران به ترتیب ثبت نام در برگه ورود به طرح پرسش های خود پرداختند .
« صدای معلم » نیز در این نشست پرسش های را مطرح کرد که پس از پیاده سازی در اختیار شما قرار خواهد گرفت .
پایان گزارش/
عبدالله رئیسی :
«من اهل روستای کلهگان از توابع شهرستان سراوان در استان سیستان بلوچستان هستم. روستایی واقع در نقطه صفر مرزی که از نظر امکانات آموزشی وضعیت بسیار بدی دارد. این منطقه از نظر امکانات آموزشی و تعداد افراد باسواد وضعیت خوبی ندارد و من از مدتها قبل تصمیم گرفتم که با انتخاب رشته معلمی به همشهریان و اهالی روستایی که در آن به دنیا آمدهام، کمک کنم.»
" در ابتدا لازم می دانم موفقیت آقای عبدالله رئیسی را در کسب رتبه دوم کنکور به ایشان و خانواده محترم شان تبریک بگویم .
پیوستن ایشان با اطلاع و آگاهی کامل از سختی های حرفه معلمی را به جامعه آموزش و پرورش تبریک می گویم هر چند برخی از همکاران که تنها هنرشان تزریق انرژی منفی و همه را مثل خود دیدن است به جای تشویق و امیدسازی به آینده جامعه را به بن بست می رسانند .
هیچ گاه نباید فراموش کنیم که یکی از مسیرهای مهم و راهبردی که به ارتقای جایگاه آموزش و پرورش و معلمان کمک می کند ورودی های خوب و با کیفیت به دستگاه تعلیم و تربیت است .
هیچ گاه نباید فراموش کرد که این فقط بذر خوب است که در سایه بهره مندی از شرایط مناسب می تواند بار و ثمره مناسبی تحویل جامعه دهد .
بذری که از ابتدا ناقص و یا خراب باشد دور ریختنی است و نباید وارد چرخه آموزش شود . اگر ساختاری مانده باشد می توان روی اصلاح و رفع ایرادها و تبدیل به احسن آن ها چانه زنی کرد
جامعه عجیبی داریم .
بیش از یک قرن پیش برای بر پاداشتن " دموکراسی " تحت مبارزات " جنبش مشروطیت " قدم به میدان نهادیم اما هنوز در خانه نخست هستیم چه بسا عقب تر هم رفته باشیم .
در یک جامعه چگونه باید دموکراسی شکل بگیرد ؟
آیا تحقق این مهم بدون تاسیس نهادهای مدنی امکان پذیر خواهد بود ؟
به قول آقای افشار سمیرمی ؛ در نظام آموزشی ما حضور معلمان زیاد اما نفوذ آن ها بسیار کم و ناچیز است .
در مدرسه " شورای معلمان " داریم اما کم تر پیش می آید که بحث جدی در آن شکل بگیرد .
هنوز خیلی از معلمان ما در درک و فهم ارزش و جایگاه بنیادین آن مشکل دارند و برخی نیز با تعابیری پوپولیستی و کوچه و بازاری و مقایسه آن با " تشکل های فرهنگیان " که البته قیاس مع الفارق است سعی در انحراف موضوع دارند معلمان وقتی می خواهند " نماینده " شان را برای سال تحصیلی انتخاب کنند معمولا از نماینده قبلی پرسش نمی کنند که سال قبل چه کار کرده است و به عبارتی بیلان عملکرد نمی خواهند .
از کسی هم که می خواهد عصاره فضایل آن ها باشد برنامه ای طلب نمی کنیم و در طول سال هم کاری به او نداریم و البته حداکثر مطالبه در افزایش حجم پنیر و یا تعداد قرص نان برای صرف صبحانه و... خلاصه می شود .
گویا در کاندید شدن هم رو در بایستی دارند و برخی اوقات نامزد نماینده معلمان خودش یک نفر است و با توصیه مدیر و با سلام و صلوات معلمان نماینده آنان می شود .
اصلا مسائل و چالش ها را جدی نمی گیریم و البته دائما از فقدان آزادی و دموکراسی می نالیم .
این نماینده معلمان در همان سطح " مدرسه " می ماند انگار آبی که در مرداب جمع می شود .
« رضا مرادی » مدیر آموزش و پرورش منطقه 18 تهران در اقدامی ابتکاری و البته نو و قابل تحسین تعدادی از معلمان خوش فکر و باانگیزه را سه شنبه در اتاق خود گردآورده و " اتاق فکر " تشکیل داده است .
بنده هم به این نشست دعوت بودم .
گفت و گوهای خوبی صورت گرفت .
یکی از مصوبات این نشست این بود که نماینده معلمان منطقه در شورای معاونین اداره با " حق رای " حضور داشته باشد .
امیددارم این حرکت آقای مرادی در سایر مناطق هم تکرار شود .
تاکنون بین اداره و مدرسه دیوار بی اعتمادی بوده است .
معلمان در همین وزارتخانه خودشان دیده نشده اند چه برسد به سایر نهادها و دستگاه ها .
این دیده نشدن ها حس اعتماد به نفس را در آن ها از بین برده است و از آنان آدم هایی ترسو و محافظه کار ساخته است که حتی از سایه خودشان هم می ترسند .
آیین نامه گروه های آموزشی و تربیتی در نهصد و چهاردهمین (914) جلسه شورای عالی آموزش و پرورش و در تاریخ 29 / 4 / 1394 29/4/1394 مصوب و به تایید وزیر آموزش و پرورش و رئیس جمهور رسید . ( این جا )
با این که حدود 3 سال از تصویب و ابلاغ این آیین نامه می گذرد اما بررسی ها و گزارش ها نشان می دهند که وضعیت تغییری نکرده است و چرخ همچنان به روال سابق می چرخد .
هدف کلی از تصویب این آیین نامه ارتقای کیفیت آموزش و پرورش و توسعه مستمر شایستگی های حرفه ای معلمان و بر اساس مفاد سند تحول بنیادین بوده است .
5 هدف برای گروه های آموزشی تعریف و تبیین شده است . این ما هستیم که با جدی نگرفتن ، روزمرگی و غلبه احساس بر تفکر و... این گونه نهادها را به ابتذال و شکست می کشانیم
مهم ترین بخش این آیین نامه ماده 5 و ماده 6 آن هستند .
ماده 5 در مورد انتخاب سرگروه ها می گوید :
" سرگروه های آموزشی توسط معلمان هم گروه خود در سطح ادارات مناطق و استان ها برای مدت دو سال ( قابل تمدید برای یک دوره دیگر ) انتخاب می شوند و حسب مورد با ابلاغ رسمی رئیس آموزش و پرورش منطقه / مدیر کل آموزش و پرورش استان یا معاونان آموزشی ذی ربط در منطقه و استان فعالیت می کنند. "
مطمئن هستم که در بیش از 700 منطقه آموزشی کشور چنین روندی هم طی نشده است و شاید کسی از معلمان هم معترض عدم اجرای این قانون نشده است .
بارها در حرف ها و شعارهای معلمان می بینم و می شنوم که آن ها از فقدان " منزلت " می نالند و می گویند که معلمان در جامعه منزلت ندارند .
حال پرسش این است که منزلت چگونه ایجاد می شود ؟
آیا قرار است روسا و مقامات باید برای معلمان " منزلت " درست کنند ؟
آیا معلمان که مدعی چنین گزاره ای هستند خودشان چه گام و یا قدم هایی برای تحقق آن البته پس از تعریف درست آن برداشته اند ؟
آیا تجربه 4 قرن زیست در نظام آموزشی به آن ها نیاموخته است که خودشان باید پی گیر حق خودشان و ایجاد جایگاه برای این وظیفه مهم باشند ؟
متاسفانه عملکرد ناقص ، پراشتباه ؛ منفعلانه و البته کاسب کارانه بسیاری از این تشکل ها امر دفاع را در این گونه موارد و به ویژه سازمان نظام معلمی خیلی سخت و پیچیده کرده است اما نمی توان به بهانه این که " ما مشکل داریم " ساختار و اصل قضیه را منتفی دانست و سرسختانه با آن مخالفت کرد در این جا 12 پرسش را در مورد گروه های آموزشی به قلم دوست ارزشمند آقای " علیرضا طالب زاده " ( این جا ) در این جا مطرح می کنم :
1- آیا گروه های آموزشی محلی برای فرار از تدریس و نوعی حیاط خلوت برای عده ای خاص می باشد؟
2- دیدگاه معلمان درباره گروه های آموزشی چیست و تا چه حد گروه های آموزشی را جدی می گیرند؟
3- چرا بعضی معلمها به گروه های آموزشی و سرگروه های دروس به دیده تردید می نگرند و نظر مثبتی درباره آنها ندارند؟
4- چرا سالهاست افرادی به عنوان سرگروه در گروه های آموزشی ماندگار شده اند؟
5- آیا سرگروه ها به وظایف خود آشنا هستند و دید علمی نسبت به مسایل دارند و از اقتدار و اختیارات لازم برای ایجاد تغییرات و بهبود شرایط و ایجاد فضایی علمی برخوردار هستند؟
6- آیا گروه های آموزشی محلی برای اختلاط و استراحت و فرجه ای برای انجام کارهای شخصی مانند ادامه تحصیل، تکمیل ساختمان یا واریز قبض آب و برق و قسط وام می باشد؟
7- سرگروه ها چگونه انتخاب می شوند؟ آیا عوامل سیاسی، حراستی، گزینشی و روابط در انتخاب آنها دخیل است؟ و آیا سرگروه ها واقعاً جزو بهترین ها هستند؟
8- آیا کار سرگروه ها تنها بازدید از کلاس ها، بررسی دفترهای کلاسی دبیران، بازبینی درصدی از اوراق امتحانی و مچ گیری می باشد؟
9- آیا سرگروه ها توانسته اند خود را به عنوان پشتیبان و کمک دهنده به معلمان معرفی کنند، آنها را زیر چتر حمایتی خود گرفته و آموزش های لازم را به آنها منتقل کرده، نیازهای علمی آنها را رفع کرده و به سوالات تخصصی آنها جواب دهند؟
10- آیا سرگروه ها توانسته اند رشد حرفه ای معلمان و مهارت های علمی و تخصصی آنها را ارتقا بخشیده و دانش آنها را به روز کرده و ارتباط مؤثر و مستمری با آنها برقرار کنند؟
11- دبیرخانه های راهبردی دروس (دوره متوسطه) و پایگاه های کیفیت بخشی به فرآیند آموزش دروس (دوره راهنمایی تحصیلی) در این بین چه نقشی بازی می کند؟ آیا این تشکیلات توانسته اند ارتباط موثری با گروه های آموزشی و سرگروه های درسی در استان ها و مناطق آموزشی کشور برقرار کرده و شبکه ای موثر ایجاد کنند؟
12- آیا انجمن های علمی معلمان توانسته است ارتباط و همکاری مؤثر و مفیدی با گروه های آموزشی داشته باشد یا عملاً رقیب و مزاحم آنها قلمداد می شوند؟
بنده هم به کارکرد گروه های آموزشی انتقاد دارم اما آیا این می تواند دلیلی بر حذف مساله به جای حل آن باشد ؟
باید این واقعیت را پذیرفت که در جامعه ما راحت ترین کار بر خلاف سایر کشورهای توسعه یافته " معلم شدن " است .
یک اصل علمی می گوید وقتی دسترسی به یک پدیده مشکل باشد ارزش آن در افکار عمومی بالا می رود و جامعه نگاه " دیگری " به آن خواهد داشت .
چرا جامعه ما معمولا برای کار و حرف های یک استاد دانشگاه ارزش قائل است اما اگر معلمی همان مدرک و یا شرایط را هم دارا باشد کسی توجهی نمی کند ؟
آیا معلمان تاکنون به این مسائل اندیشیده اند ؟
« لایحه رتبه بندی معلمان » سرانجام و پس از سال ها کش و قوس به هیات دولت رفته است . ( این جا )
در " شیوه نامه اجرایی رتبه بندی حرفه ای معلمان " که تاریخ آن به سال 94 می رسد هنوز همان ایراد مهم اولیه و اساسی به قوت خود باقی است :
مجری نظام رتبه بندی معلمان کیست ؟ معلمان در همین وزارتخانه خودشان دیده نشده اند چه برسد به سایر نهادها و دستگاه ها
این آیین نامه به این پرسش پاسخ شفاف و قانع کننده ای نمی دهد .
اگر قرار است همان نظام ارتقای شغلی معلمان با کمی اصلاحات اجرا شود دیگر چه نیازی به این همه تبلیغات است ؟
نکته جالب آن است که در دانشگاه همین گروه های آموزشی وجود دارند .
سر گروه ها توسط اعضای هیات علمی همان دانشگاه و یا دانشکده انتخاب می شوند و خود آن ها در مورد ارتقای رتبه همکاران شان تصمیم می گیرند .
همین فرآیند نوعی پرستیژ و منزلت شغلی و مهم تر از آن یک نوع استقلال نسبی به استادان دانشگاه اعطا کرده است .
اما در آموزش و پرورش ما وقتی « صدای معلم » خبر انحلال گروه های آموزشی را می دهد ( این جا ) و نسبت به حذف آن هشدار می دهد تازه برخی از معلمان خوشحال هم می شوند .
برخی حتی آن را صرفه جویی در هزینه ها می دانند غافل از آن که اگر قرار است هویتی علمی و مستقل برای حرفه " معلمی " تعریف و تبیین شود باید توسط خود آن ها و نهادهای منتخب آنان مانند گروه های آموزشی انجام شود .
بارها و در یادداشت های مختلف و متعدد از لزوم تشکیل سازمان نظام معلمی گفته ام .
اما به نظر می رسد هنوز خیلی از معلمان ما در درک و فهم ارزش و جایگاه بنیادین آن مشکل دارند و برخی نیز با تعابیری پوپولیستی و کوچه و بازاری و مقایسه آن با " تشکل های فرهنگیان " که البته قیاس مع الفارق است سعی در انحراف موضوع دارند .
تردیدی ندارم که این افراد دلسوز معلمان و نگران آینده آموزش و پرورش این کشور نیستند .
متاسفانه عملکرد ناقص ، پراشتباه ؛ منفعلانه و البته کاسب کارانه بسیاری از این تشکل ها امر دفاع را در این گونه موارد و به ویژه سازمان نظام معلمی خیلی سخت و پیچیده کرده است اما نمی توان به بهانه این که " ما مشکل داریم " ساختار و اصل قضیه را منتفی دانست و سرسختانه با آن مخالفت کرد .
این ما هستیم که با جدی نگرفتن ، روزمرگی و غلبه احساس بر تفکر و... این گونه نهادها را به ابتذال و شکست می کشانیم .
وزارت آموزش و پرورش به دلیل بحران کمبود معلم انحلال گروه های آموزشی را با " چراغ خاموش " آغاز کرده است .
اگر معلمان مطالبه گر منزلت شغلی هستند باید از حیثیت شغلی خود دفاع کنند .
اگر ساختاری مانده باشد می توان روی اصلاح و رفع ایرادها و تبدیل به احسن آن ها چانه زنی کرد .
امید که مثل سابق و مانند خیلی از کارهایمان درحسرت گذشته گرفتار نشویم ....
گروه استان ها و شهرستان ها/
چندی پیش مطلبی با عنوان :
پدیده ای عجیب در آموزش و پرورش شهرستان بناب ؟! ( مدرسه ای غیر دولتی که در حال ثبت نام از دانش آموزان هست ولی محل و مکان مشخصی ندارد ) از سوی جمعی از شهروندان، فعالین فرهنگی و اولیاء دانش آموزان شهرستان بناب در صدای معلم منتشر شد . ( این جا )
این نخستین بار است که اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی به صدای معلم پاسخ می دهد و رویه این اداره کل تاکنون سکوت ، شکایت از منتقدان و... بوده است .
این اداره جوابیه را در پرتال خود منتشر کرده است ( این جا ) در حالی که مطابق ماده 23 قانون مطبوعات ، پاسخ باید کتبا و برای همان رسانه ( نشریه ) ارسال گردد .
با این حال صدای معلم از پاسخ گویی اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی و اداره آموزش و پرورش بناب تشکر و قدردانی می کند .
گروه گزارش/
در وزارت بطحایی مدیر آموزش و پرورش بناب از معلمان شکایت کرد .
در وزارت بطحایی مدیر کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی از معلمان منتقد شکایت کرد .
در وزارت بطحایی مدیر کل آموزش و پرورش استان خوزستان از سایت عصر خبر شکایت کرد . ( این جا )
مدیر کل آموزش و پرورش قم هم در ردیف شکات قرار گرفته است .
اخیرا هم مدیر کل آموزش و پرورش استان البرز به صف شکایت کنندگان پیوسته است .
یکی از نکات قابل توجه ، قابل تامل و البته قابل تحسین در وزارت فانی و دانش آشتیانی سعه صدر بالا و تحمل مخالفان و منتقدان نسبت به سیاست ها و عملکردهای وزارت آموزش و پرورش بود .
اما گویی « سید محمد بطحایی » دارد در این زمینه رکورد می زند .
شاید بتوان پایه گذار چنین فضایی را در وزارت یک ساله بطحایی ، « علی الهیار ترکمن » دانست .
اگر در دوره های قبل منتقدان با عناوینی مانند عناصر ناآگاه ، مغرض و... مورد خطاب قرار می گرفتند اما این بار معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی بطحایی گام را فراتر نهاده و در پرتال رسمی وزارت آموزش و پرورش ، مدیر صدای معلم را آشکار به تهدید به شکایت در محاکم قضایی کرد .
در جوابیه الهیار ترکمن به صدای معلم چنین آمده بود :
" در پايان، ضمن تشكر از همراهي رسانه ها، همه فعالان عرصه مجازي و حوزه خبر را به دقت بيشتر به منظورحصول اطمينان از منابع خبري خود، قبل از انتشار هرگونه ادعا دعوت مي نمايد. بدون شك، هر فردي كه اندك تجربه اي در امر اطلاع رساني داشته باشد، بر اين موضوع واقف است كه آزادي رسانه به معني آزادي تخريب و تهمت نيست و هرگونه اتهامِ بدون ارائه مدارك مستند، نوعي تضييع حق فرد و قابل پيگيري در محاكم رسمي است، ليكن در اين مورد به احترام افكار عمومي فرهنگيان عزيز، به پاسخ فوق بسنده كرده و در صورت تكرار تهمت ها، ساير نكات به همراه مدارك مناسب در مراجع قضايي مطرح خواهد شد."
شاید بتوان پایه گذار چنین فضایی را در وزارت یک ساله بطحایی ، « علی الهیار ترکمن » دانست علی رغم گذشت بیش از 9 ماه از اقدام مستند صدای معلم در مورد تنویر افکار عمومی در مورد مدرک تحصیلی الهیار ترکمن ایشان هنوز ادعای خود در مورد داشتن مدرک تحصیلی دکتری از دانشگاه آلبرتا را اثبات نکرده است .
کاری که این مقام رسمی وزارت آموزش و پرورش انجام داد در تاریخ این دستگاه تعلیم و تربیت بی سابقه است .
پس از مواردی که در بالا ذکر شد این بار مدیر آموزش و پرورش شهریار و مسئول حراست این اداره از « مرتضی آقایی » شکایت کرده اند .
« صدای معلم » گزارشی را در این مورد منتشر نمود . ( این جا )
« آقایی » قرار است شنبه 31 شهریور در مورد شکایت این دو فرد به شعبه 9 دادياري دادگستری شهريار ( پرونده شماره 9709982644900643 ) مراجعه کند .
« صدای معلم » بار دیگر مسئولان وزارت آموزش و پرورش را به پاسخ گویی و سعه صدر در برابر منتقدان و گفت و گو با آنان فرا می خواند .
« صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید می خواهد که به منشور حقوق شهروندی تدوین و تایید شده در این دولت پای بند و ملتزم باشد .
پایان گزارش/
در عصر دانایی و فوران رقابتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آینده از آنِ کسانی است که امروزه روی خلاقیت افراد مستعد سرمایه گذاری می کنند و البته صاحب نظران معتقدند که خلاقیت بیشتر امری اکتسابی است نه ذاتی.
دکتر شکوهی اولین وزیر آموزش و پرورش پس از انقلاب با ۵۷ سال سابقه معلمی معتقد است که آموزش و پرورش ما به جای تربیت نیروی کار پشت میز نشین تکثیر می کند.
سیستم آموزشی ما به شدت حافظه محور بوده و اصولا با بازار کسب و کار جامعه بیگانه می باشد.
در خاطرات یکی از دانشجویان ایرانی مقیم ژنو می خوانیم که:
"من در آنجا آدم مضحکی هستم. سر کلاس گیاه شناسی یک گل را چنان توضیح می دهم که دهان استاد باز می ماند، ولی در باغ نباتات قادر به شناسایی همان گیاه نیستم!"
موانع آموزش و پرورش ما چیست؟
عمده ترین مشکل آموزش و پرورش نگاه مصرف گرایانه دولتمردان نسبت به آموزش و پرورش و در اولویت نبودن آموزش و پرورش می باشد.
فقدان عدالت آموزشی
نظام دیوانسالار منبعث از فرهنگ عمومی
سد کردن و عدم پذیرش سازمانی تازه ها متأسفانه پروژه مهر به جای آماده سازی واقعی مدارس بیشتر به سمت مستندسازی و فعالیت های ویترینی سوق یافته و به دلایل متعدد از پرداختن به لایه های چرکین و مغفول آموزش و پرورش طفره می رود.
به رسمیت نشناختن تفاوتهای فردی و خلاقیتها
عدم اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی
بی ارزش شدن علم و دانش در جامعه
بی هدفی و بی انگیزه بودن دانش آموز و معلم
کهنه و تکراری بودن مفاهیم مورد آموزش
کتاب سالاری و حافظه محوری
برداشت معیوب از پژوهش و علم
زیاده روی در تجلیل از نخبگان ورزشی و عدم توجه کافی به نخبگان علمی
و... از دیگر موانع کارآمدی نظام آموزشی ماست.
بر اساس چشم انداز یونسکو از آموزش و پرورش در دهکده جهانی و زندگی در جوامع آتی بدون مرز، در امر یادگیری باید چهار رکن اصلی یادگیری:
یادگیری برای زیستن، دانستن، انجام دادن و زیستن با یکدیگر مدنظر باشد.علاوه بر آن آینده شناسی و آینده پژوهی، تعلیم و تربیت همه جانبه، توجه به هوش هیجانی EQ، به کارگیری شیوه های فعال مشارکتی و درک شهودی در آموزش (از جمله: تنوع بخشی، نمادسازی و معناسازی، آموزش از مسیر بازی و طنز، مشارکتی، اکتشافی، درگیر شدن با مسئله، آزمایش، طبقه بندی تعمیم یافته، ارتباط با ذهن و مفهوم) و نهایتا توجه به خلاقیت و هنر در امر تعلیم و تربیت از بایسته های یک نظام کارآمد آموزشی است.
همچنین به باور صاحب نظران تعلیم و تربیت حقوقی بر دانش آموز مترتب است که اهم آن عبارتند از: انجمن اولیا و مربیان، مظهر همکاری خانه و مدرسه در تعلیم و تربیت دانش آموزان است و اولیا به عنوان صاحبان اصلی این سرمایه های ارزشمند، دارای حق اظهارنظر، نظارت و در برخی موارد حق دخالت در مسائل آموزش و پرورش هستند
حق اظهار نظر
حق اظهارنظر، انتقاد و پیشنهاد درباره مسائل مختلف مدرسه و درس، موجب رشد شخصیتی و اعتماد به نفس در دانش آموز می شود. پرورش چنین روحیه ای در دانش آموز، احساس نقش سازنده بودن و احساس مسئولیت را در او فعال می کند.
حق احترام
یکی از مبانی رشد شخصیت و بالندگی افراد در جامعه، احترام گذاشتن به آنان است. پایه رشد شخصیت اجتماعی افراد، بیشتر در مدارس شکل می گیرد و بی حرمتی به شخصیت دانش آموز از سوی هر یک از عوامل مدرسه، باعث لطمه روانی می شود.
حق نشاط و شادی
در محیط با نشاط و شاد، زمینه های بیشتری برای رشد روانی و فکری دانش آموزان وجود دارد. محیط خشک و بی نشاط، موجب تنزل سطح یادگیری و آموزش در مدارس می شود.
حق بهداشت
یکی از حقوق اولیه دانش آموزان، حق بهداشت و رعایت آن در مدارس است. بهداشت جسمانی و محیطی، در بهداشت روانی افراد مؤثر است؛ از این رو فضای بهداشتی مدارس باید طوری مجهز شود که دانش آموز دچار مشکل یا بیماری نگردد.
پیوند خانه و مدرسه
انجمن اولیا و مربیان، مظهر همکاری خانه و مدرسه در تعلیم و تربیت دانش آموزان است و اولیا به عنوان صاحبان اصلی این سرمایه های ارزشمند، دارای حق اظهارنظر، نظارت و در برخی موارد حق دخالت در مسائل آموزش و پرورش هستند.
پروژه مهر و بازگشایی مدارس
برنامه ریزی و هماهنگی تمام فعالیتها و تمهیدات لازم برای بازگشایی مدارس را می توان در پنج محور زیر خلاصه نمود:
* تعمیر و تجهیز مراکز آموزشی
* توجیه دست اندرکاران و جامعه هدف نسبت به جوانب موضوع
* اطلاع رسانی به هنگام به اولیا و دانش آموزان
* تأیید صلاحیت نیروهای شاغل در مدرسه
* نظارت و ارزیابی بر عملکرد بخشهای مختلف
پروژه مهر روی کاغذ بسیار شکیل و دلنشین می باشد، ولی در صحنه عمل آسیبهای جدی بر آن مترتب است:
تجهیز و تعمیر مدرسه با کدامین منبع مالی؟
متأسفانه پروژه مهر به جای آماده سازی واقعی مدارس بیشتر به سمت مستندسازی و فعالیت های ویترینی سوق یافته و به دلایل متعدد از پرداختن به لایه های چرکین و مغفول آموزش و پرورش طفره می رود.
سخن آخر این که برای حل و فصل مسائل مبتلا به آموزش و پرورش راهی به جز مشارکت فعال اولیا در امر تعلیم و تربیت تصور نمی شود.
در امر مشارکت مالی نیز مدارس مناطق برخوردار تا حد ممکن از کمک اولیا منتفع می شوند در حالی که در مدارس پایین دست، مدیران و کادر اجرایی باید پول کتاب دانش آموز را نیز به نحو مقتضی تقبل نموده و تسکینی بر روح و روان برخی از مخاطبین شان باشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید