شرکت در هر نوع فعالیت جمعی - ملی ، باعث تقویت انسجام اجتماعی و همبستگی بین افراد یک جامعه و اقوام گوناگون آن می شود .
از عوامل پیوند افراد به یکدیگر نمادهایی چون پرچم و یا زبان مشترک است. افراد یک جامعه در داخل قلمرو سرزمینی خود علاوه بر این دو سمبل با سازو کارهای فرهنگی نیز به یکدیگر نزدیک تر می گردند، تا حدی که عصبیت هایی مابین آنان برای حمایت و یا دفاع از فرهنگ خودی به وجود می آید. آنان به ارزش های و هنجارهای موجود واکنش مثبت نشان داده و بدانها عمل می کنند. اخلاقیات و آداب و سنن فرهنگی و موسیقی و هنر رایج در سرزمین خود را با دلبستگی و یا یادگیری ، تقویت و به نسل های بعدی به میراث می گذارند.
به طور طبیعی هر فردی اختیار دارد تا گذران اوقات فراغت خود را مدیریت کند. یکی از زیباترین و سهل الوصول ترین اشکال آزادی فردی. برنامه ریزی برای چگونه گذراندن یک روز و یا هر روز برعهده خود فرد است مگر این که او تشکیل خانواده داده باشد که در این صورت ، همۀ اعضای خانواده حق و سهم دارند که تصمیم بگیرند یک روز خود را چگونه سپری سازند؟
خاصیت جمع ، به هم پیوستگی است . احترام به آرای تک تک اعضاست. ترکیب یا در نظر گرفتن سلایق متفاوت است. اگر در جمع نیز ما سعی بر تحمیل نظر داشته باشیم ، فردی خودکامه و خودخواه خواهیم بود. اعضا برای نداشتن قدرت اختیار نسبت به تصمیمات فردی پدر خانواده ، برای هر نوع برنامه ای حتی خوشایند و باب ذوق خود ، بی میل خواهند شد و سعی در انزواگزینی خواهند داشت.
حال همین تصویر را ببریم به جمع های بی شمار ؛ مراکزی چون مدارس و دانشگاه و خوابگاه ها و سربازخانه ها و ....
نهایتا کل جامعه. آری ، داده های فرهنگی آموزش داده و یاد گرفته می شود اما تحمیل و یا تغییر ماهیت یا رنگ تعلق را نمی پذیرد. ما از انجام فعالیت های دسته جمعی فعالیت های فرهنگی در کشور خود غافلیم !
لذا نمادهای فرهنگی ما به تدریج به خواب رفته اند و موجب غفلت همگان از پاسداری آنان گردیده است. امروز، عمده دلیل نفوذ فرهنگ بیگانه و ترویج رفتارهای غیرایرانی در جامعه ما همین بی اعتنایی ما به فرهنگ خودی و غفلت مان از تقویت رفتارهای جمعی در آن است.
مشاهده جشنواره های گوناگون انواع غذاها یا موسیقی و یا صنایع دستی از مناطق گوناگون یک کشور در شهرهای مختلف ، هم موجب سرزندگی مردم آن شهرها می شود و هم موجب آشنایی با قومیت های مختلف ، به هم پیوستگی و برانگیختگی حس احترام به آداب و سنن دیگر شهرها ، انسجام اجتماعی و فرهنگی ، پرنمودن مفید اوقات فراغت بعد یک روز خستگی کاری ، نشاط و شادی زنان و مردان و کودکان و.... می گردد.
آیا بهتر نیست به جای تخریب شخصیت کودکان و زنان و مردان این سرزمین با جشن نیکوکاری و عاطفه ها و.... که گداپروری را فرهنگ غالب می نماید یا روح و عزت نفس آزاد انسانها را به اسارت در می آورد ، با مدیریت مناسب در سراسر کشور و ایجاد تنوع در تهیه و تنظیم برنامه هایی چون تئاتر ، کنسرت موسیقی محلی هر استان به طور جداگانه ، نمایشگاه هایی از صنایع دستی و غذاهای گوناگون آنان و..... در طی یک ماه برای شهریور و اسفند هر سال ،به چهار هدف مهم برسیم :
1 - شور ملی - ایرانی به پا کنیم ،
2 - مردم را به پیوند و فعالیت های جمعی عادت دهیم ،
3 - کلاس های آموزشی رایگان آشنایی با فرهنگ و رسوم مناطق گوناگون کشور داشته باشیم ،
4 - با تهیۀ قیمت مناسب و ارزان بلیط شرکت در این برنامه ها ، بی سر و صدا نیت کمک و یاری به مستضعفان را ، عملی سازیم.
مسئولین ما خود خلاقیت ندارند آنگاه از زیر مجموعه وزارتخانه خود انتظار بروز خلاقیت برای کسب امتیازات شغلی را دارند.
ما چرا از سادگی بیزار و گریزانیم ؟ ما چرا اصرار در پیمودن راه 40 ساله بدون ایجاد هر نوع تغییر یا تازگی در آن داریم ؟
چرا تصور می کنیم که ره رفته بهترین ، مطلوب ترین ، ایده آل ترین و تنهاترین طریق ممکن است ؟ چرا هیچ یک از وزرا یا نمایندگان دوره های جدیدتر ، قدرت یا توانمندی ایجاد تغییر در طریق سنتی ناکارآمد نخ نما شده را ندارند ؟ چرا فرهنگ را قربانی بی استعدادی مدیران می نمائید ؟
فرهنگ ، پدیده ای پویا و دینامیک، سیّال و روان است ، فرهنگ موجب وحدت و پیوستگی افراد است ، فرهنگ تغییر می کند و تغییر می دهد ، فرهنگ یعنی هویت ملی هر کشوری. شما با استفاده از ساز و کار گوناگون فرهنگی می توانید همه ابعاد جامعه را غنا بخشید. قدرت مقاومت و ایستادگی ملی را در برابر هر نوع تهاجم فرهنگی یا خودباختگی در قبال فرهنگ بیگانه را با تقویت و توجه به فرهنگ خودی ممکن سازید.
بیایید با برپایی جشنواره های گوناگون محلی و قومیت های گوناگون سراسر کشور اهداف فرهنگی را معنا و غنایی دیگر بخشیم . فرهنگ مقولۀ ترسناکی نیست که در برابر آن مقاومت می کنید و یا آثار آن را محو و نابود می سازید.
امروز یکی از نمادهای برقراری ارتباط مابین کشورهای گوناگون هنر موسیقی است ، کجاست موسیقی سنتی یا محلی ایرانی ؟ هیچ می دانید که جوانان چرا بدانها گوش نمی دهند یا آنها را ترجیح نمی دهند؟ چون با آن بیگانه اند ، چون جذابیت یا عمق معنایی لازم برای آن را ایجاد و تقویت ننموده اید.
کجاست آموزش ارزش ها و هنجارها ؟ چرا گفته می شود فرزندان امروز جامعه بد یا کم تربیت شده اند ؟ خلاء اصلی همان بیگانگی با فرهنگ خودی است. هیچ مرجعی ، نه وزارت ارشاد و نه آموزش و پرورش و نه آموزش عالی و..... در این جهت ، طرح یا برنامه ای برای اجرا ندارند .
جامعه و افراد آن به حال خود رها شده اند و افراد خصوصا کودکان و نوجوانان و جوانان بدون هدایت و راهنمایی در زمینه سازی برنامه های جمعی - فرهنگی ، در این بین آسیب های جدّی می بینند. عِرق ملی برای کسب افتخار یا دفاع از افتخارات کم رنگ و حتی بی رنگ گردیده است. انسانها در رهاشدگی ، ملت نمی شوند ، انسانها با پیوندها و اتحادها و ترکیب ها ، مای کلی یا ملت را می سازند. فردگرایی یا منفعت جویی فردی اگر امروز در جامعه ما بیش از حد گردیده و همسایه از حال همسایه بی خبر است و حتی وزیر از حال زیر مجموعه خود بی خبر است در سایۀ همین از هم گسیختگی ، پدید آمده است.
ارزش ها و هنجارها باید روح کالبد هر ایرانی گردد تا برای عملی شدن یا محترم شمرده شدن ، جان بگیرد. همۀ تارو پود فرهنگ ما در لابه لای تاریخ طی 40 سال خفته است و برای همین احساس می شود که ایرانی خوب تربیت نشده است. ما را با فرهنگ عجین ننموده اند. جسم داریم اما روح خیر. روح همان موسیقی و ارزش و هنجار و سنن و آداب و رسوم ، اخلاقیات ، باورها و هنر و شعر و ادبیات و.... است. ما به مقهوریت فرهنگی و انسانی مبتلا گشته ایم و برای همین عمده مشغلۀ ذهنی مان معاش برای زندگی گردیده است. از یک سو زیر خط فقر بودن افراد جامعه و از سوی دیگر نداشتن روح جمعی با برنامه های گوناگون فرهنگی ، فکر و ذکر مردم را در گرداب نداری و فقر اسیر کرده است.
نظام سیاسی برای دستیابی به اهداف خود به نیروهای فعال و سرزنده ای نیازمند است نه مردگان متحرک. امروز غالب ملت مردگانی متحرک هستند که در انتظار مرگ نشسته اند. این روحیۀ تحمیلی و هدیۀ شما به ملت است. دلمردگی و افسردگی حاکم در بین مردم ، آنان را از محافل بین المللی به انزوا و حاشیه می راند.
امروز ایران برای مطرح شدن در بین کشورهای مطرح جهان ، کدامین ساز و کار خود را به نمایش می گذارد ؟ ساخت موشک و..... لازم هست اما کافی نیست. ما به غنای تمامی بندهای فرهنگی نیازمندیم تا در تقابل با سایر کشورها ، قدرت ایستادگی داشته باشیم.از متهم کردن یکدیگر بپرهیزید و انگشت اتهام را به سوی فقط خانواده و یا آموزش و پرورش ، اشاره نکنید که همۀ نهادها و سازمانها در خواب رفتگی فرهنگ کشور متهم هستند.
حال بیایید بیندیشیم که اکنون باید چه کرد ؟ برای غنای فرهنگی کشور کدام در و یا درها را باید زد ؟ تئاتر، سینما ، کتاب ، شعر ، موسیقی ، هنرهای تجسمی ، موسیقی محلی ، صنایع دستی ، غذاهای محلی ، لباس های محلی و.... به یاد داشته باشید اگر فقط یکی را برگزینید و از مابقی غفلت کنید باز تک بُعدی عمل نموده اید و ملتی تک بُعدی خواهید داشت. یاد بگیرید که همه جانبه بنگرید و همه جانبه عمل نمایید. غنای فرهنگی موجب غنای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هم خواهد شد که هم به نفع شماست و هم ملت.
تا اینجا برای انجام فعالیت های جمعی فرهنگ سخن گفته شد و حال یک مدخلی دیگر برای چنین فعالیت هایی ، یعنی تداوم فعالیت سایت صدای معلم برای جامعۀ فرهنگیان که بدون آن ، احتمال همدلی و همراهی تک تک معلمان با سازمانهای موجود دشوار به نظر می رسد. این سایت قوام بخش خواسته ها و نیازهای معلمان است.شفاف ساز و بیانگر حق و حقوق معلمان و فعالیت و گفته های مسئولان است.
لذا به دلیل همین ناآشنایی از اثرات معجزه آسای فعالیت های جمعی ، امروز ما سمبل ترویج دهندگان فرهنگ ایرانی یعنی معلمان ، حتی برای همیاری تنها رسانۀ صدای معلم ، یعنی همین سایت که تا حال با حقوق فقط یک معلم سرپا بوده است و این برای همت و تلاش یک معلم ایرانی بسی ارزشمند است، بهانه هایی گاه به حق و گاه فقط به دلیل عدم احساس مسئولیت ، داریم .
این سایت رسالت افزایش آگاهی ، اطلاع رسانی ،حق خواهی ، افشای سیاست های ناهمگن با منافع معلمان ،ایجاد همسویی و هم صدایی برای حرکت های مفید و مؤثر معلمان را ، در بین خوانندگان برعهده دارد.
فردا اگر این سایت به دلیل عدم توانایی مالی در این شرایط بحران اقتصادی ، نتواند به فعالیت خود ادامه دهد خودمان مغبون خواهیم شد. چون دیگر سایت صدای معلمی نخواهد بود تا در فریادرسی صدای مظلوم معلم به اقصی نقاط کشور و جهان ، عمل نماید.
برخیزیم و با کمک های نقدی خود هر چند اندک ، شوری به پا کنیم تا سرچشمۀ حق طلبی خود را از دست ندهیم.
بیایید در نهضت همیاری سایت صدای معلم ، ما نیز سهم فرهنگ پروری خود را اَدا کنیم . انتظار می رود تمامی خوانندگان بزرگوار این سایت برای بقا و تداوم حیات این سایت مساعدت لازم را ابراز نمایند. حرکت های فرهنگی هر زمان به هوشیاری و بیداری ویژه ای نیازمند است که امید ما از این نعمت محروم نباشیم . عزت زیاد و برکت افزون.
گروه اخبار/
طرح " معلم تمام وقت " برای نخستین بار توسط علی الهیار ترکمن مطرح شد . ( این جا )
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش بر خلاف گفت و گوی قبلی که میزان افزایش را 25 درصد به فوق العاده ویژه اعلام کرده بود در آخرین اظهار نظر به 18 درصد کاهش داده است و مهم تر این که هیچ گونه سخنی از میزان افزایش ساعت موظفی معلمان نکرده است .
پس از آن ؛ وزیر آموزش و پرورش میزان ساعت موظفی را 36 ساعت اعلام کرده بود . ( این جا )
الهیار ترکمن در گفت و گو با فارس این اقدام را " اصلاحی و نوآورانه " تلقی کرده که با کملطفی منتقدین مواجه میشود .
یکشنبه 15 مهر ماه مدیر صدای معلم گفت و گویی را با " رادیو فرهنگ " انجام داد .قرار بود در این گفت و گو « علی پورسلیمان » مدیر صدای معلم به عنوان مخالف طرح " معلم تمام وقت " و « علی الهیار ترکمن » معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش به عنوان موافق شرکت کنند .متاسفانه الهیار ترکمن در این گفت و گو حاضر نشد . ( این جا )
مدیر صدای معلم بیان کرده بود :
" انتظار این است که مسئولانی که طرح هایی را عنوان می کنند باید بیایند و قاعدتا و منطقا از طرح های خودشان دفاع بکنند و ادله لازم و استدلال کافی برای طرح های خودشان ارائه بکنند. اگر واقعا توان استدلال و اقنای افکار عمومی را ندارند نیازی نیست که با این طرح ها وقت معلمان را بگیرند و افکار عمومی را مشغول بکنند و حتی حاضر نباشند در یک گفت و گوی رادیویی ساده و مستقیم حضور پیدا بکنند و به پرسش ها و دغدغه های معلمان که الآن یک بحث جدی در مدارس است پاسخگو باشند. " .
« صدای معلم» بر خلاف نظر این مقام آموزش و پرورش طرح معلم تمام وقت را در تضاد با کیفیت بخشی آموزش و صرفا طرحی برای مدیریت سونامی بازنشستگی می داند .
بی توجهی ها ی بعضأ عامدانه و غفلت های معنادار دولت ها و مجلس های گذشته بر حوزه حیاتی آموزش و پرورش و نظام تعلیم و تربیت کارآمد و اساسی کشورمان چنان گسترده است که هیچ یک از نمادهای دولت های جنگ ، سازندگی ٬ اصلاحات ، مهرورزی و تدبیر و امید نخواستند یا نتوانستند علی رغم ترسیم فضای ایده آل و مطلوب و طرح شعارهای ظاهری و پرجاذبه علمی خود ، آموزش و پرورش را در اولویت برنامه های خود قرار داده و برنامه های توسعه ای و رشد و شکوفایی همه جانبه کشوری را بر محور رشد انسانی و عقلانی جامعه استوار سازند تا از این رهگذر با پرورش انسانهایی خلاق ، اندیشمند و مجهز به ابزار علم و اندیشه ، تحقق اهداف بلند ، و آرمان های ممتاز و متعالی جامعه را آسانتر سازند .
نا گفته پیداست که بر اساس یافته های جامعه شناسی جهانی و نظریات متخصصان روانشناسانه ایرانی ، ریشه و منشأ اصلی بسیاری از معضلات و ناملایمات اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی امروزی ما از جمله تخلفات و تصادفات پرشمار رانندگی ، اختلاس ، ارتشا ، اعتیاد ، طلاق ، انواع خشونت های فیزیکی و کلامی و بیماری ها و مرگ و میرهای شایع و.... در تنزل چشمگیر جایگاه معلم و افت کیفی آموزش و نادیده گرفتن ضروریات بدیهی این نهاد تأثیرگذار است . معلمانی که سالها از درد فقر و فرق نالیده بودند امروزه با جهش وحشتناک قیمتها و هزینه های روزمره و جاری زندگی مواجه گردیده اند ونه تنها در سنوات گذشته ، باری از دوش نحیف اهالی قلم و اندیشه کم نگشته است بلکه با فشارهای مضاعفی توان خریدشان به طرز قابل ملاحظه ای کاهش یافته است
لازم به یادآوری است که این فرهنگیان و بسترسازان توسعه ، همواره همیاری ها و همکاری های وسیع و دامنه داری را با نظام سیاسی و اداری جامعه سامان داده و فداکاری های غیر قابل وصفی را در همه ادوار و مراحل دشوار و بعضأ طاقت فرسای گذشته به نمایش گذاشته اند .
« بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم / یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت »
اما در کمال تأسف وعده های عدیده دولتمردان و مجلس نشینان در مرتفع نمودن مشکلات معیشتی و نابرابری ها و تبعیضات فاحش درآمدی هرگز جامه عمل نپوشیده و انبوهی از مطالبات صنفی و معیشتی و قانونمند معلمان بدون کمترین اقدام عملی از دولتی به دولت دیگر و از میز کار وزیری به وزیر دیگر انتقال یافته است و مشکلات مالی فرهنگیان مانند گلوله های برفی مهار نشده ای بودند که در مسیر حرکت خود به کوههای هراسناک و سهمگین بدل شده اند . «
هزار وعده خوبان یکی وفا نکند »
به عنوان مثال نمایندگان مجلس به قانون نظام پرداخت هماهنگ کارکنان دولت که حاصل و دست پخت فکری کارشناسان و وکلای مردم نیز بود اعتنایی نکرده و درصدد تحقق کامل و جامع آن بر نیامدند تا با وضع قوانینی پایدار و ماندگار ، شکاف های موجود دریافتی ناعادلانه کارکنان دولت را برای همیشه مسدود سازند .
برقراری نظام رتبه بندی معلمان هم با تبلیغات گسترده رسانه ای طراحی گردیده بود با پیگیری های مستمر فرهنگیان به شکل ناقصی اجرایی گردید و با وجود قول و قرارها ی مکرر و متعدد مقامات ارشد کشوری و تخصیص دادن بودجه مشخص هنوز هم در انتظار همت و تصمیم تکمیلی و عاجلانه دولتمردان است .
بیمه تکمیلی هم که قرار بود آرامش خاطر فرهنگیان را فراهم نموده و با خدمات بیمه ای متنوعی دغدغه های این قشر خدوم و زندگی بخش را از دل خود و خانواده ها یشان بزداید به سطحی از مزایا تنزل یافته است که اسباب اضطراب و فشارهای روحی و روانی فرهنگیان را مهیا کرده و حتی جوابگوی دارو و درمان سرماخوردگی هم نیست .
حال پرسشی که در این مورد خودنمایی می کند چرایی سکوت ، عدم نظارت و اعتراض کلیه نهادهای نظارتی و مسئول می باشد که اجرای دقیق و کامل مقررات و قوانین مصوب کشوری را پیگیری نمی نمایند .
با روی کارآمدن دولت روحانی انتظار می رفت با کلید تدبیر و امید ادعایی ، قفل غفلت ها ی تاریخی گشوده شده و با شکل گیری دولتی عملگرا ٬ توانمند بتوان کمبودها و مشکلات انباشته آموزش وپرورش را شناسایی کرده و به فراخور امکانات وسیع و مقتضای شرایط خاص و حیاتی نقش بی بدیل معلمان ٬ راهکارهای متناسبی اتخاذ و با عملیاتی شدن کامل قوانین مصوب و اجرایی شدن موارد مغفول آن ، بارقه امید را مجددأ در دل فرهنگیان این مرزوبوم شعله ور نمایند ؛ دریغا که با همه این امیدواری ها و گردش ناسازگاز امور ٬ نشانه های یأس و بدبینی بیش از پیش علنی و برملا گشته است .
وعده های متعدد دولتمردان ٬ مجریان ، برخورد های سلبی و قهرآمیز قوه قضائیه با منتقدان و حتی مجلس نشینانی که داعیه حق طلبی و نمایندگی مردم را دارند غفلت های گذشته با قدرت و قوتی دور از باور و انتظار ٬ تداوم یافته است .
معلمانی که سالها از درد فقر و فرق نالیده بودند امروزه با جهش وحشتناک قیمتها و هزینه های روزمره و جاری زندگی مواجه گردیده اند ونه تنها در سنوات گذشته ، باری از دوش نحیف اهالی قلم و اندیشه کم نگشته است بلکه با فشارهای مضاعفی توان خریدشان به طرز قابل ملاحظه ای کاهش یافته است و توقع عاجلی دارند تا ضمن ارتقای ملموس و محسوس حقوق متناسب با شرایط حاکم بر فضای اقتصادی جامعه تجدید نظر اساسی در بودجه ریزی و اختصاص اعتبارات مورد نیاز مهمترین نهاد فرهنگی و رسمی تعلیم و تربیت کشور صورت پذیرد چرا که واقعیت های موجود آموزش و پرورش فارغ از آمار و ارقام های مطروحه ، سطح کیفی انگیزه شغلی ، معیشت و منزلت فرهنگیان به حدی نگران کننده و اورژانسی است که باید خود دلسوزان و تصمیم سازان کلان کشوری پیشتاز و پیشگام اصلاح این امور گردند و باورمندی خود را بر اصل اساسی تعامل دوسویه و منطقی با سازندگان و طراحان آینده جامعه به اثبات رسانند .
« گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند / نگاه دار سر رشته تا نگه دارد » .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
دنیای خیرین آن هم از نوع مدرسه سازش دنیایی لطیف، روح نواز و دوست داشتنی است.
با اغماض و چشمپوشی از برخی فرصت طلبان خیرنما که برای فرار از پرداخت مالیات و حق و حقوق قانونی دولت در هیئت خیر سنگر گرفته اند و با سوء استفاده از این عنوان مقدس مالیاتهای میلیاردی خود را با میلیون شست و شو داده و در قاموس فخر و ریا و تندیس لوح مطهر غوطهورند، باید دست تمام خیرین بنام و بی نام و نشان مدرسه ساز را بوسیده و قدرشان را دانست و البته بر صدر اجتماع نشاند.
برای ساخت، تجهیز و تکمیل مدارس با اولویت مناطق محروم تشکلهای مردم نهادی چون انجمن خیرین مدرسه ساز، جامعه خیرین مدرسه ساز، مجمع و... تشکیل شده و عملا این سمن ها به عنوان کمک کار و بازوی اجرایی سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور عمل میکنند.
نزدیک به ثلث مدارس فعلی و نیمی از مدارس در حال ساخت با کمک و مساعدت تشکلهای خیرساز ساخته شده و یا در حال احداثند.
فعالین این تشکلها برای تأمین منابع مالی ساخت و نوسازی مدارس، معمولاً جشنوارههای برون مرزی و نشستهایی در استانها و شهرها به پا میکنند تا از ره آورد چنین جلساتی کمکهای مردمی به سوی تکمیل و تجهیز مدارس سرازیر گردد.
برای درک فضای دلچسب و معنوی خیرین مدرسهساز بهتر است بی واسطه نظرات تعدادی از خیرین عزیز را با هم تورق نماییم:
حسنعلی عليپور خير مدرسه ساز اردبيلی:
"آجرها را دانهدانه بايد بوسيد و در ديوار مدرسه كار گذاشت. همين كه در مدرسه شلوغ كردن بچهها و بر سر و كول هم پريدن آنها را ميبينم احساس بشارت میكنم و اشك از چشمانم جاری میشود"
سيد علیاكبر عادل خير مدرسه ساز:
"من مدرسه سازی را برای خودم به عنوان يك تجارت معنوی حساب می كنم. ما برای اينكه بخواهيم فرهنگ مذهبي را جا بياندازيم بايد جايی داشته باشيم كه به نظر من مدرسه بهترين جاست. هدف از مدرسه سازی، انسان سازی است پرورش انسان يك اصل است."
دكتر مصلی نژاد خير مدرسه ساز:
"این محیط فرهنگی را ساختم تا با آن تواناییهای فکری را به دست آورده و نگرش جامعه را تغییر دهم و ما باید بیاموزیم تا تغییر کنیم. بچههای ما باید دارای آیندهای روشن باشند و با داشتن مدارس خوب این انگیزه را به دانشآموزان و اساتید بدهیم تا تلاش بیشتری انجام دهند.
اگر کشورهای پیشرفته، علم خوب و صنعت و اقتصاد قوی دارند و توانستهاند راههای توسعه و ترقی را به خوبی طی کنند از مدارس شروع کردهاند. مدرسه مهمترین مکانی است که میتوانیم در آن اصول انسانی را به فرزندان خود بیاموزیم. در چنین موقعیتی مدرسه میتواند در همه لحظههای زندگی افراد تاثیر بگذارد."
حاج اكبر ابراهيمی خير مدرسه ساز:
"تا كسی وارد فعاليتهای خيری نشود نميتواند لذت آن را درك كند. مدرسهسازی عشق من است و این عشق از هر زبان نامكرر است. مدرسهسازی پنجرهكوچكی است كه انسان را وارد دنياي بزرگی میكند. دنيای مدرسهسازی دنيای شيرينی است، دنيايی كه انسان با لبخند كودكان جان میگيرد و احساس می کند که خدا همیشه در کنار اوست."
محمدرضا حافظی رئيس جامعه خيرين مدرسه ساز كشور:
"بستر توسعه پایدار کشور آموزش و پرورش است. کمک های خیرین مدرسه ساز تا زمانی که دیگر با کمبود فضای آموزشی مواجه نباشیم، ادامه خواهد داشت هر کسی حتی یک آجر هم برای مدرسهسازی بدهد میتواند عضو جامعه خیرین باشد."
مرحوم غلامرضا مردانی آذر خير مدرسه ساز:
"ثروت ما به مثابه خزانه الهی است که کلید آن به دست ما سپرده شده است. از زمانی که شروع به امر خیر و مدرسه سازی کردهایم، نمیدانیم چقدر خرج کرده ایم؛ ولی میدانیم که نه تنها از ثروتمان کم نشده بلکه بر مقدار آن افزوده شده است. وقتی ساخت مدرسه ای را به پایان می رسانیم، خوشحال می شویم؛ ولی وقتی لیست دانش آموزان راه یافته به دانشگاه از مدارس خودمان را میبینیم، ارضا میشویم."
خانم گوهرریز از خیرین مدرسه ساز البرز:
"مدرسه سازی کاری بایسته و فرهنگی است. بزرگترین تأثیر کار خیر سلامتی و آرامش روحی و روانی است. من از مشاهده شور و شعف دانش آموزان در مراسم افتتاح مدرسه خیرساز جانی دوباره از یزدان پاک می ستانم.
چه خوب است توشه آخرت خویش را با دست خویش مهیا کنیم و دست دولت را در این امر خیر و خداپسندانه بگیریم.
امیدوارم روزی برسد که در چهارگوشه سرزمینم مدرسه ای محروم و دانش آموزی مجبور به کار نباشد."
یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که اگر کسی آجری روی آجر مدارس در حال ساخت بگذارد و یا در تجهیز و تکمیل واحدی آموزشی مشارکت نماید، عملا عضو افتخاری NGO های مدرسه ساز تلقی می گردد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خود پرستی بین مردم بی شمار
بذل دانش مال ماند ماندگار
قسمتی از مال تان را بخششی
از همان مالی ببخشی قسمتی
خالقی مطلق عطا کردش دلا
روزیی را بر بشر کردش عطا
عده ای ما بین تان دوری دلا
دور از بذلی خدا دادش به ما
عده ای میراث خوار، ای مردمان
مال ایتامی خورندشان مست جان
دور از جان ، دور از جنگی جهاد
در رفاه اینان شعایر را به یاد
ای شما مشتاق بی حد احترام
بین مردم اشتهاری شهره عام
مردمان را هیچ انگاریدتان
منتظر بس احترام از این کسان
این چه بدبختی میان قومی دلا
از رعیت احترامی بر شما
ای شما والا نشین در عجب ها
زیر پاها را نبینید ای شما
آن گرامی متقی دوران دلا
حکم قرآنی که صادر بین ما
عبرتی گیرید از دنیای تان
از گذر ایام هر یک بستگان
از جدایی بین مردم شرمسار
عبرتی گیرید حدی رستگار
همچو روزی شب جماعت مردمان
لا جدا از هم به یک سویی روان
دور از عُجبی شما ای مردمان
همنشین موسی بشد قصاب هان
بندگان را همنشینی هر زمان
آن کسی شد پاکدامن زنده جان
در حقیقت مال از آن خداست
مرگ چون آید به کل از ما جداست
این تبختر چیست در ما بین تان
ملتی در قحط سالی مرگ جان
از خدا خوفی کنید ای مردمان
از زمان حال عبرتی گیریدتان
جامه تقوایی بپوشید آن چنان
هر زمانی سربلند ای مردمان
همدلی ، وحدت میان خلق، اجتماع
با رسالت علم آموزان دفاع
شد معلم دادرس فریادرس
تا هدایت خلق را دور از هوس
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با شور و هیجان زایدالوصفی به دوربین نگاه می کند و فرکانس صدا را بالا می برد و می گوید؛ آموزش و پرورش تبدیل به پدیده ای برای نابودی محیط زیست شده است چون امسال ۶۰۰۰ هکتار درخت برای تولید کتابهای درسی مدارس از بین رفته است !
احتمالا در لحظه ای که این جملات را بر زبان جاری می ساخت بخشی از ذهنش را به تجسّمِ واکنش مخاطبان و خانواده و آشنایانش پای تلویزیون اختصاص داده بود و برای همین متوجه میزان اغراق و بزرگنمایی در کلمات خود نبود.
اقتصاد و نهادگرایی را رها کرده و از دقت و شفافیت آمار و ارقام گریخته و میدان جدیدی برای خودنمایی و طی کردن راه دشوار سلبریتی شدن در اندک زمانی پیدا کرده است.
با مدد جستن از شیوایی نثر پارسی و اعجاز کلمات و ارایه های ادبی، سخن از به یغما رفتن کودکی کودکان سرزمینش در برهوت مدرسه و آموزش و پرورش به میان می آورد و نسخه تعطیلی مدارس و بی حاصل بودن این دستگاه خلاقیت کُش را می پیچد.
بدون شک هر دو بزرگوار بهره ای از واقعیت در سخن و کلام و قلم خود دارند و بر کاستی ها و نارسایی های این سیستم آموزشی نمی توان مُهر انکار نهاد اما به این عزیزان باید تلنگری زد که زبان آذینی و گفتار نغز و در مسیر شهرت و ابتیاع لایک و افزایش فالوئر قدم برداشتن راه حل این معضلات نیست.
سالها پیش از شما، این معلمان بودند که با گوشت و پوست و استخوان خویش به درک این معضلات نائل آمدند اما این زرنگی شماست که دریافتهای آنها را در لایه های خوش رنگ و لعاب می پیچید و به خودِ آنها تحویل می دهید!
شما مانند دلالی هستید که حاصل یک سال زحمت و مرارت کشاورز را هنگام برداشت به ثمن بخس می خرید و چندین برابر به دیگری می فروشید. اما کاش علاوه بر تشریح شاعرانه و پرسوز و گداز مسائل آموزش و پرورش ، تخصص یا شهامتی هم در کشف راه حل و ارائه آن داشتید!
کاش می دانستید خشونت گاه به گاه معلم در کلاس پدیده ای منفک از جدالهای خونین سایر هم نوعان شما در خیابان و بر سر جای پارک ماشین نیست و کاش شهامت داشتید و می گفتید پولهایی که از معلم دریغ می شود و زندگی او را در تنگنا قرار می دهد و در نتیجه کلاس درس را به تعبیر شما تبدیل به پادگان نظامی می کند، کجاست و سرچشمه آن چرا کور شده است!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
بعد از هفتهها سکوت اداره کل آموزش و پرورش لرستان در رابطه با سوال از نحوه هزینه کرد درصدهای دریافتی از فروشگاههای طرف قرارداد با آموزش و پرورش و بیمه خودرو فرهنگیان، جناب آقای جعفری کارشناس بیمه شهرستان دلفان جوابیهای را تنظیم نموده و در فضای مجازی منتشر نموده است.
پایگاه خبری— تحلیلی عصر دلفان در رابطه با جوابیه جناب آقای جعفری، چند نکته را به استحضار مخاطبان محترم میرساند:
۱. جناب آقای جعفری در مورد طرح سوال پایگاه خبری- تحلیلی عصر دلفان نیتخوانی کرده و علت مطرح نمودن اینگونه سوالات را ناشی از ضدیت طراح سوالات با نماینده محترم شهرستان دلفان و وجود اختلاف ایشان با مدیریت آموزش و پرورش شهرستان دلفان و همچنین اختلافات شخصی ایشان با آموزش و پرورش عنوان کردهاند. اینگونه تفسیر و تعبیرها به ساختار و ذهنیت قومی و قبیلهای اندیشه کارشناس محترم تعاون شهرستان دلفان برمیگردد .
جناب آقای جعفری باید به خود گوشزد نماید که در یک نهاد و سازمان مدرن و بورکراتیک مشغول خدمت است و از الزامات این چنین سازمانهای مدرن و بورکراتیکی پاسخگویی به ارباب رجوع است نه نیتخوانی .
2. در هیچ قسمتی از متن سوالات به هیچ یک از نمایندگان محترم استان لرستان اشارهای نشده است. حال جناب آقای جعفری بنا به کدام حساب و منطقی از نماینده محترم شهرستان هزینه مینمایند به رابطه بین ایشان و چگونگی انتصاب ایشان به این منصب مربوط میگردد؟!
۳. بنا بر هر دلیلی از مدیرانی که در یک سازمان و نهاد عمومی متصدی هستند طرح سوال شود با نیتخوانی از طراح سوال، از مدیران جهت پاسخگویی سلب مسئولیت نمیگردد و شهروندان و همه افکار عمومی در اسرع وقت انتظار پاسخگویی و در صورت قصور و تخلف، برخورد قانونی و جبران خسارت وارده را مطالبه دارند.
4. جناب آقای جعفری در مورد سوال اول دریافتی آموزش و پرورش شهرستان دلفان از سه درصد فروشگاهها را حدودا ( دو میلیون در ماه ذکر کرده) و در ادامه توپ را به زمین سازمان آموزش و پرورش استان لرستان انداخته و از آموزش و پرورش دلفان سلب مسئولیت نموده است و در مورد هزینه کرد این مبالغ اظهار بیاطلاعی نموده است.
-بر اساس اطلاعات موثق پایگاه عصر دلفان مبالغ واریزی به نسبتهای معینی بین سازمان و ادارات تابعه ماهیانه توزیع و تقسیم میگردد و همچنین فقط از یک فروشگاه در مدت زمان محدود فعالیت ( 60000000 شصت میلیون تومان بابت سه درصد به حساب آموزش و پرورش شهرستان دلفان واریز شده است) در ثانی بر اساس اطلاعات کاملا دقیق عصر دلفان از افرادی که در آموزش و پرورش شهرستان از این مبالغ نجومی بهرهمند میگردند نیز باخبر است ( شخص مدیر، معاون مالی، حسابدار مالی و کارشناس تعاون جناب آقای جعفری شخصی که اظهار بیاطلاعی نمودهاند)در نتیجه ادعای ایشان کذب محض است.
5. بابت بیمه خودرو ایشان به طور ضمنی پذیرفتهاند که درصد کسر شده به نسبتی بین استان و شهرستان تقسیم میگردد ، برای کسر آن مبنای وزارتی قائل شده ولی تصویری از این بخشنامه ارائه نکرده و عجیبتر آنکه در حالی که پذیرفتهاند که درصد کسر شده بین افرادی در سطح استان و شهرستان توزیع میگردد اما مدعی شده که باید وزارتخانه پاسخگو باشد!( به اصطلاح عامیانه مخاطبین محترم را سرکار گذاشته و پی نخود سیاه فرستادهاند) ؛ بر کسی پوشیده نیست که فرمهای اولیه و پیش نویس بیمه خودرو در دفتر مسئول کارشناس تعاون تنظیم میشود و در قرار و مدارهای فی مابین بین سهمبران از درصد کسر شده، کارشناس تعاون از بالاترین میزان برخورد میگردد. حال نباید از دفاع متناقض، ناشیانه و تمام قد ایشان از این قرارداد چندان تعجب نمود.
6. اما عجیبتر آن که در مورد یک درصد کسر شده از وام صندوق فجر، جناب آقای جعفری تمام تقصیرها را متوجه سیستم رایانه نموده است:
نقل قول مستقیم:
" در مورد یک درصد کارمزد، سیستم به صورت خودکار از وام فجر کسر مینماید . "
و در ادامه چنین ذکر کرده اند:
" همین سیستم، هزینه هیات مدیره و غیره را باز به صورت خودکار و تعریف شده کسر نموده و در پایان هر سال مانده یک درصد که چیزی حدود هفتاد درصد مبلغ کسر شده از وام افراد وام گیرنده میباشد به حساب ایشان برگشت داده میشود " .
البته ایشان توضیح ندادهاند که چه کسی و یا چه کسانی چنین برنامه قشنگی به سیستم دادهاند؟ هزینه هیات مدیره و غیره چیست و شامل چه مواردی میشود؟ و چرا این هزینه ها را باید فرهنگیان پرداخت نمایند؟ و اگر قرار بر عودت بیش از هفتاد درصد برداشتی از وام است پس چرا از همان ابتدا برداشت میگردد که بعدا برگشت داده شود؟!
این سیستم کارشناس تعاون اداره آموزش و پرورش مخاطبین را به یاد فیلمهای علمی تخیلی میاندازد که رباتها بر سرنوشت انسانها مسلط میشوند .
اما خوشبختانه سیستم کارشناس تعاون جناب آقای جعفری هرچند بر سرنوشت فرهنگیان نگون بخت دلفان مسلط شدهاند اما همچنان کماکان در خدمت جناب آقای جعفری ایفای وظیفه مینمایند چنانچه هفتاد درصد مابقی که از قول آقای جعفری که باید عودت داده شود سیستم تاکنون به حساب هیچ کدام از فرهنگیان برگشت نداده است.
7. چرا در نهاد عریض و طویل آموزش و پرورش که به شکل رسمی اداره روابط عمومی مسئول پاسخگویی به چنین سوالاتی است تاکنون سکوت نموده و جناب آقای جعفری به قبایش بر خوده و چنین پاسخی همراه با الفاظ ناشایست بیان نموده است؟
عصر دلفان برای این سوال نیز پاسخ دارد .
فردی که در تعاون پست میز جلوس نموده یکی از افرادی است که از هر سه مورد بهرهمند است و بهرهمندی ایشان به اندازهای است که ماهیانه بر میلیونها تومان بالغ میگردد بیهوده نیست که برای این مسند سر و دست میشکنند و دست به دامان افراد ذی نفوذ میشوند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید