
تاریخ بخش اساسی از اجزای تشکیل دهنده هویت ملی یک ملت و سرزمین است. انتقال، حفظ و نشر رویدادها، دستاوردها و آثار تاریخی همچنین تلاش جهت روشنگری و ماندگاریشان به شیوه و سبک راستین و به دور از سوگیری متعصبانه از مهم ترین کنشهای مثبت اجتماعی اهل فرهنگ یک جامعه است.
14آذر 57 برای شهروندان سردشتی نقطه عطفی تاریخی در مبارزه مدنی علیه ستمگری زورمداران زمان است.در چنین روزی از تاریخ،هم زمان با شروع شدن حرکت های مدنی علیه رژیم ستم شاهی گذشته در سراسر ایران مردم حق طلب شهرستان سردشت هم حرکت مدنی خود را در اعتراض به دستگیری دو تن از فرهنگیان آن زمان آغاز نمودند.
به گفته شاهدان عینی آن زمان ماجرا از این قرار بوده است. گویا دو نفرمعلم به اتهام تحریک مردم علیه رژیم دستگیر شده و مردم در اعتراض به دستگیری این دو نفر به خیابان ریخته و شعار برای آزادی آن ها سر دادند. گویا فرمانده پادگان آن زمانی سرهنگی به نام تاج االدینی دستور شلیک به مردم می دهد. تانک نفر بری به سوی جمعیت حرکت کرده و شلیک می کند. مردم ابتدا تصورشان بر پلاستیکی و مشقی بودن گلوله ها بوده است امّا با ریخته شدن خون ها متوجه می شوند که گلوله ها واقعی هستند.

این حرکت مدنی مردم به شهید شدن نه نفر از اقشار مختلف شهر و مجروح شدن عده ای دیگر منجر شد. گرچه این حرکت نتیجه دردناکی داشت امّا خوشه های خشم مردمی را شعله ورتر نمود و دامنه اعتراض ها روز به روز گسترده تر شد.
لازم به ذکر است این حرکت مردمی در آن زمان با این میزان شهید و مجروح در سطح منطقه استثنا بود. مردم شهرهای همجوار دسته دسته به شیوه های مختلف برای ابراز همدردی با شهروندان سردشتی به این شهر می آمدند. مراسم فاتحه خوانی برای شهیدان که بیشتر در قالب سخنرانی شخصیت ها و بیانیه های گوناگون بود گویا چندین روز ادامه داشته است. بازتاب این حرکت در سطح استان و کشور گسترده بود.مبارزات مردم روز به روز دامنه دارتر می شد.
شهرستان مرزی سردشت همواره آبستن رویدادهای مهم تاریخی بوده است از جمله؛ قیام« ملا خلیل»، قیام «ئه مرحمه سور»، حمله روس ها،بمباران شیمیایی و... هرکدام از این وقایع هزینه ها و پیامدهای مختص به خودش برای مردمان این دیار به همراه داشته است. هرچند واقعیت آن است که بسیاری از هزینه ها با برنامه ریزی درست و فرصت شناسی می تواستند به عنوان سرمایه تاریخی فواید پایداری هم به دنبال داشته باشند.
اکنون 40 تقریباً سال از واقعه ی تلخ 14آذر سپری شده است. بنابراین ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان و مبارزان آن دوران نکات زیر جهت پر رنگ نمودن این سالیاد،روشنگری و قدردانی از خون رنگین شهیدان و تلاش های مبارزان و مقاومت شهروندان آن زمان که بسیاری از دستاوردهای کنونی چه در سطح منطقه و ملی مدیون همین مقاومت ها و مبارزه هاست پیشنهاد می گردند؛

1- در سطح شهر تنهاد نماد که جهت یاد آوری این روز به صورت ملموس موجود است. نام مدرسه شهدای 14 آذر است.
جا دارد نمادهای بیشتر درحوزه ها و به شیوه های مختلف از طرف نهادها و همچنین عموم مردم بنا نهاده شود.
2- از آن جایی که اصل حرکت به دنبال دستگیری معلمان آموزش پرورش بوده است لذا باید آموزش و پرورش بیشتر از پیش در زنده نگه داشتن این رویداد و تبیین واقعه همچنین انتقال واقعیت آن به نسلی کنونی تلاش نماید.به ویژه نقش معلمان در آگاهی بخشی و روشنگری در این زمینه باید چشم گیر باشد.
3- مسؤولان محترم قطعاً می دانند که بخش اعظم جایگاه کنونی آن مرهون مبارزه و مقاومت شهیدان و شهروندان آن زمان است لذا شرط انصاف و اخلاق این است هم به آرمان هایشان وفادار بمانند هم در زنده نگه داشتن یاد و خاطره اشان از هیچ تلاشی دریغ نورزند.
4- نهادهای فرهنگی مانند دانشگاهها،آموزش و پرورش، اداره فرهنگ و ارشاد و... هر چند متأسفانه تا کنون دراین عرصه شاهد حرکت چشم گیری از این نهادها نبوده ایم.اکنون شایسته است پس از گذشت این همه سال، با برگزاری همایش ها، سالیاد، میزگرد و ... در تبیین ، روشنگری و بازشناسی این رویداد مهم تاریخی به رسالت و نقش ارزنده خود در این زمینه بیشترعنایت نمایند.
5- رسانه ها و مراکز خبری باید در بازکاوی و انعکاس این رویداد با تهیه گزارش، دیدار و گفت و گو با شاهدان عینی و... به رسالت اطلاع رسانی حرفه ای و اخلاقی خود عمل نمایند.
6- اهل قلم در روشن نمودن ابعاد مختلف این رویداد و همچنین ثبت و ماندگاری آن در تاریخ با نوشتن و قلم نگاری های دقیق خود تلاش مضاعفی به خرج دهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چند وقتی است که طرح تمام وقت شدن کار معلمان مطرح شده و با اقبال گسترده ای از طرف معلمان مواجه نشده است.
نتایج نظر سنجی ها در سایت صدای معلم و دیگر سایت ها بیانگر این واقعیت روشن است که اقتضای شغل معلمی و فشارهای روحی و روانی که در مدارس بر معلمان چه از طرف مدیران و اولیاء و دانش آموزان و چه از طرف برخی ادارات وارد می شود، اکثریت معلمان مایل نیستند که در قبال مبلغی بالاتر، ساعات حضور خود را در مدارس افزایش دهند.
متاسفنه در همه جای دنیا معلمان هم ردیف پزشکان و وکلا و وزرا و یا حتی بالاتر از آنان از نظر موقعیت اجتماعی و درآمدی قرار می گیرند ولی در کشورما،معلمان از نظر درآمدی هم ردیف مشاغلی مانند کارگری و کارمندی قرار می گیرند.

در زیر برخی از مشکلات طرح تمام وقت معلمان آمده است:
الف- در همه جای دنیا ساعت موظفی معلمان 20 ساعت یا کمتر است.اگر معلمی همانند کارگر یا کارمند بود حتما همه جای دنیا ساعت تدریس را افزایش می دادند.تدریس و ارائه دادن مطلب درسی و کلاس داری انرژی زیادی را از معلمان می گیرد زیرا هر ساعت تدریس معادل 8 ساعت کارکردن اداری است.
ب - هر چند برخی از معلمان به اجبار ساعاتی را به عنوان اضافه کار برای تامین معیشت خانواده و زندگی تدریس می کنند ولی به دلایل سختی کار و نداشتن توانایی جسمی و یا به هر دلیل دیگر، برخی قادربه انجام اضافه کار نیستند. معلمان باید از نظر درآمد به حدی تامین باشند که بدون اضافه کار هم بتوانند زندگی آبرومندانه داشته باشند.لذا مشروط کردن درآمد بیشتر به کار بیشتر مورد استقبال زیادی قرار نمی گیرد.
ج- کار معلم تربیت و تعلیم فرزندان جامعه با کیفیت مطلوب است ؛ در صورت افزایش ساعات تدریس، از کیفیت مطلوب تدریس و کارایی معلم کاسته می شود و عواقب جبران ناپذیری را در مدارس و جامعه ایجاد خواهد کرد.
امید است که مسئولان به دنبال تصویب طرح های بهتری برای افزایش رفاه و منزلت معلمان باشند تا با افزایش رضایت مندی آنان، در جهت رشد و پیشرفت کشور گام های اساسی برداشته شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
شهردار تهران (شهردار پیروز) به کمپین سهشنبههای بدون خودرو پیوسته و سیزده آذر 1397 با دوچرخه سر کارش رفت و شب هم با دوچرخه به خانه بازگشت.
غلامحسین کرباسچی شهردار سابقه تهران (از دی 1368 تا فروردین 1377) به او خرده گرفته است که به جای رفتار پوپولیستی با دوچرخه رفتن، صبح زود با ماشین سر کارش برود و آزادسازی واگنهای معطلمانده مترو را پیگیری کند.
این ازجمله اولین حملههای تفکر «عمران بتونیستی» کارگزاران سازندگی به شهردار تهران است.
چند نکته:
اول، صبح زود قبل از شروع ساعت اداری به محل کار رسیدن، قبل از آنکه دیگرانی سر کار باشند تا بتوان موضوع واگنهای مترو را از آنها پیگیری کرد، راهکار حل مسأله مترو نیست. توسعه مترو معطل پیگیری نیست، موانع دیگری دارد از اقتصاد حمل و نقل تا سیاست شهری. تفکری در پس ذهن برخی مدیران سنتی هست که هر کس خروسخوان بیاید و دیرهنگام برود، مدیر خوبی است. مدیران بسیاری هستند که روزی شانزده ساعت یا بیشتر کار میکنند، آخر هفته هم کارتابلهایشان را به خانه میبرند، اما یک تصمیم درست نمیگیرند و اصلاً وقتی برای فکر کردن، خواندن و برگزاری چند جلسه معدود اما کارآمد ندارند. ساعات کار بسیار نشانه مدیر خوب بودن نیست.

غلامحسین کرباسچی در حالی به شهردار پیروز میتازد و او را به توسعه حمل و نقل عمومی فرامیخواند که دوران مدیریت او بر شهرداری تهران، در ادبیات شهرسازی و حمل و نقل شهری، به دوران غلبه و اولویت دادن حمل و نقل شخصی (ساخت بزرگراهها) و عمران بتونیستی (فروش تراکم، افزایش درآمدهای شهر از مسیر فروش فضا، و توسعه بتونی) مشهور است. همین تفکر است که سالیانی دراز محیطزیست را به هیچ گرفت و تجلی شهری آن شد بیسامانی مدیریت پسماندهای شهری که تا به امروز هم ادامه داشته است
دهها طرح و پروژه عمرانی شهر تهران حاصل تفکر «عمران بتونیستی» دوران غلامحسین کرباسچی است. بزرگراههایی که او توسعه داد، و شهری که بر اثر تداوم تفکر او تا به امروز بسط یافته است (و فقط او در آن سهیم نیست بلکه محصول نگرش کلی سیاستگذاران و قدرت به توسعه است و او نماد مدیریت شهری آن به حساب میآید) تهران امروز این ناخوششهر را ساخته است. توصیه خوب است، اما برای کسی که ابتدا درباره گذشته سیاستگذاری و مدیریت خود، و اشتباهاتش به کفایت سخن گفته باشد.
حمله غلامحسین کرباسچی به پیروز حناچی و دوچرخهسواری او، نوک کوه یخی است که بخش عمده آن زیر آب تفکر کارگزاران سازندگی ناپدید است: «اولویت ساختوساز به هر قیمتی». این اندیشه با «نماد»، «مردم به معنای انسانهای کنشگر و صاحب حق برابر در مقابل قدرت» و «نیروی مردم» سازگار نیست. تبختر نخبهگرایانه تکنوکراتیک – نگاهی شبیه به اینکه «ما میفهمیم و بقیه ...» در این رویکرد متجلی است، و وارد شدن به تعامل نمادین و همسطح با مردم، در این تفکر جایگاه ندارد.

جوهره این تفکر آن است که شهر را با بزرگراهها، با پروژه نواب، با «بکوبیم و بسازیم»، با «فقرا صبر کنند تا بسازیم، آنها هم بالاخره نفعاش را میبرند»، اداره میکنیم؛ مردم که هیچ، نخبگان و منتقدان هم بیخود حرف میزنند و یک وقتی میفهمند ما درست تصمیم گرفتهایم. همین تفکر است که سالیانی دراز محیطزیست را به هیچ گرفت و تجلی شهری آن شد بیسامانی مدیریت پسماندهای شهری که تا به امروز هم ادامه داشته است. همین تفکر به جان محیطزیست افتاد و از تالاب، رودخانه، دریاچه، جنگل و حیات وحش را تخریب کرد. این تفکر به چیزهای گُنده علاقه دارد که به چشم بیاید، پر از سازههای بتنی؛ شهر آرزوهای این تفکر چیزی شبیه دنیای انیمیشن «پینوکیو 3000» است؛ ناخوششهر. فکری در پس ذهن برخی مدیران سنتی هست که هر کس خروسخوان بیاید و دیرهنگام برود، مدیر خوبی است. مدیران بسیاری هستند که روزی شانزده ساعت یا بیشتر کار میکنند، آخر هفته هم کارتابلهایشان را به خانه میبرند، اما یک تصمیم درست نمیگیرند و اصلاً وقتی برای فکر کردن، خواندن و برگزاری چند جلسه معدود اما کارآمد ندارند. ساعات کار بسیار نشانه مدیر خوب بودن نیست
عجیب است که مرد نگران حمل و نقل عمومی امروز، در روزهای مدیریتش نگران بارگذاری تهران روی گسلها و خطر زلزله نبود، و اگر بود هیچ تجلی و بروز نداشت، و سازوکارهایی برای ساختن شهر ایمن در برابر آتش در پیش نگرفت، و نظام مهندسی را برای سلامت در ساختمان سامان نداد و شهرداری عاری از فساد را دنبال نکرد؛ و فضای سبز «سازگار با کمآبی» را به هیچ گرفت.
شهردار پیروز ادامه بده، دوران همسطح نبودن با مردم، بیتوجهی به نمادها (اگر یک دوچرخهسواری یکروزه باشد)، دوران بیمردم بودن، دل خوش کردن به عمران صرفاً سازهای، غرق شدن در ساختوساز و غفلت از اصلاح سازوکارهای اداره شهر گذشته است.
موانع اصلی توسعه مترو و حمل و نقل عمومی را هم با مردم در میان بگذار. لحظهای شکست خواهی خورد که آدمها و ایدههای نو را رها کنی و در دامان گذشته آرامبگیری.
کانال محمد فاضلی
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه زیر توسط یکی از فرهنگیان آموزش و پرورش خمیر برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست هم اندیشی " گفت و گوی بین نسلی" با حضور « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش و «معصومه ابتکار » معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده با حضور نمایندگان و روسای شوراهای دانش آموزی و مجلس دانش آموزی به همراه برخی از مسئولان این وزارتخانه با همراهی رسانه ها و اصحاب رسانه در دفتر وزیر و با میزبانی « دفتر امور زنان » برگزار گردید .
در این بخش سخنان و انتقادات برخی دانش آموزان از مناطق مختلف تهران منتشر می گردد .

به یاد ایام دیرینی نه چندان
صدا بر پا ز دانشجوی ایران
چنان شد رو به تعطیلی مکان ها
چه بازاری و دانشگاه غوغا
که آغاز اعتراض از علم طبّی
ز دارو ساز علومی تا حقوقی
همان ایام را یاد ای عزیزان
که اوضاع اجتماعی نابسامان
چو رویت شد میان دانش پژوهان
گروهی امنیت کوشش میانشان
تنش ما بینشان چون شد نمایان
برون ابزار جنگی ضربتی هان
به جانب علم آموزان هجومی
ز جانب امنیت نیروی زخمی
چنان ضربت به دانشجوی دلسوز
خدا داند چه خون ها ریخت آن روز
گروهی دستگیر ای داد بیداد
گروهی کشته مجروحان نه امداد
چو اعلام این خبر پخشی چه ننگین
تکایا بسته شد بازار غمگین
دفاعی در برابر مستبد هان
همان غربی گران خود کامه انسان
دفاعی شد ز مردانی مبارز
مبارز علم آموزان بارز
چنین روزی به یادی شد از آن روز
همان افراد دانشجوی دیروز
به استبداد کردند اعتراضی
برابر مقتدر حاکم چه قاضی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">
در دولتی که آموزش و پرورش تافته جدا بافته ای است و چون بچه سرراهی یا فرزند ناتنی خودش را به پدری که ازش نفرت دارد می چسباند چگونه توقع داریم نظام آموزشی قدرتمند، معلم خلاق و دانش آموز نخبه پرورش دهیم.
در دولتی که سیاستش در اداره آموزش و پرورش جناحی کردن و تقسیم بندی اصولگرا و اصلاح طلب و به اصطلاح لشکر کشی برای نشان دادن تعداد هوادارانش می باشد ، آینده فرزندانمان تنها چیزیست که به چشم نمی آید و شایسته سالاری در احراز مدیریت ها تنها با پیشنهاد هیئت های اصلاح طلب شهرها یا نمایندگان مجلس صورت می گیرد و تبلیغاتچی های زمان انتخابات شده اند مسئولان عزل و نصب ها.
در دولتی که وزیر آموزش و پرورش اش تناقض گویی را از حد گذرانده و تنها افتخارش مصاحبه به نفع معلم و اولیاء ( در ظاهر ) در شبکه خبر است چرا توقع داریم درصد قبولی کذایی حذف شود ؛ رشد کیفیت تحصیلی ، مدیریت کتب درسی و تغییر در اداره مدارس و کلاسهای درس و برآورده شدن انتظارات جامعه از تعلیم و تربیت اتفاق بیفتد.
با کدام معیار و تحقیق و پارامتر علمی منابع درسی تدوین می شود، کلاسهای مهارت آموزی بی خودی به راه می افتد ، و هزاران مشکل دیگر که در این 40 سال گوش شنوایی آن را نشنیده و گویا سمعک داران بر آموزش و پرورش مسلطند.
چرا در مملکتی که همه از یک خزانه واحد حقوق می گیرند این همه تبعیض در پرداخت ها وجود دارد؟ نمایندگان مجلس در این مملکت چه کاره اند ؟ چه چیزی را به نفع مردم تصویب می کنند؟ وزیر کجاست ؟ وظیفه او چیست؟
در مملکتی که نماینده مجلس و وزیرش و سلبریتی هایش داشتن گرین کارت و اقامت کشوری اجنبی را افتخار می دانند توقع داریم پا برهنگانش دررفاه باشند؟ آیا آنها القا نمی کنند که ایران جای مناسبی برای زندگی نیست؟
راستی نماینده محترم مجلس!
آیا از وزرای محترم و مسئولین پرسیده اید هزینه تحصیل و اقامت فرزندانشان در اروپا و آمریکا از کجا تامین می شود؟
آیا به راستی در یکسال گذشته از بازار خریدی داشته اید تا درد مردم و تورم 300 درصدی را بدانید؟ یا شما سهمیه ماهانه رایگانی دارید که از قیمت هیچ چیز در این کشور خبر ندارید.

رئیس جمهور پرامید و خیلی امیدوار و الکی امیدپرور و خیلی معتدل و خارج از استاندارد معتدل
مگر همین معلمان در هشت سال دفاع مقدس در جبهه ها مشق رزم نمی نوشتند و شهادت را عینی تعریف نمی کردند؟ مگر همین معلمان راهپیمائی ها و انتخابات این نظام را سامان نداده اند؟ مگر کمپین همین معلمان نبود که شما را رئیس جمهور مملکت نمود.
از کدام امید و اعتدال سخن می رانید که خود بهتر می دانید که روزگار ما معلمان و بدتر از ما کارگران و طبقه ضعیف جامعه به سوی ناامیدی است و آمار و سخنان شما بیشتر از همه ما را می آزارد چون شرمنده خانواده هایمان شده ایم و در مقایسه با سایر ادارات ونهادها ، خصومت دولتیان بر علیه ما بیشتر آشکار می شود و تنها بلدید همه چیز را به دشمن ربط بدهید و از مردم صبوری بخواهید؟
اگر دلتان برای مردم می سوزد کل سازمان بازرسی و تعزیرات را چند ماه در اختیار معلم قرار دهید و ببینید که می شود انبارهای دوستان و رفقا را از احتکار خالی کرد یا نه؟ راستی قوه قضائیه در احقاق حق و حقوق معلم چه وظیفه ای دارد؟ آیا فقط مسئول دادگاهی کردن معلمان معترض به تبعیض و معیشت است؟ چرا در مورد صندوق ذخیره و عدم اجرای نظام هماهنگ دم بر نمی آورد؟ چراتاکنون از اختلاسگران صندوق ذخیره نامی نبرده است ؟
ما از مجلس ناامید شده ایم ، چون آنها همین که بتوانند برای اقوامشان کار کنند کافی است و چون سال کبیسه هر 4 سال یکبار به ما و شهرشان سر می زنند.آنانی که نمی توانند قانونهای مصوب خود را عینیت بخشند چگونه می توانند برای آینده کشورشان گام بردارند ؟
بیایید برای یکبار برای همیشه تکلیف ما را مشخص کنید:
1- علل افت نظام آموزشی ایران چیست؟ کدام جلسات و هم اندیشی ها برگزار شده است؟ نتایج آن چه بوده وچه راهکارهایی اتخاذ شده است.
2- نظام آموزش ابتدایی ما جزو غلط ترین نظامهای آموزشی دنیاست هم از نظر ساعت مدارس هم از لحاظ تدریس و... چرا به نظر معلمان اهتمام نمی ورزید و نمی خواهید براساس معیارهای خودمان گام بردارید ؟
3- نظام آموزشی 3-3-6 چه سوغاتی بود و چه بهره وسودی به نظام آموزشی داشت؟

4 - چرا درصد قبولی ها کذایی است و در ایران اصلا کم توان ذهنی ، عقب مانده ذهنی ، افرادای با بهره هوشی پایین پیدا نمی شود ؟ و هر کس که وارد مدرسه می شود به راحتی تا دکتری درس می خواند؟
5- چرا مسئولان نظام اسلامی اعم از رئیس جمهور ، نمایندگان مجلس، حتی وزیر آموزش و پرورش از معلمان خوششان نمی آید؟ بینی و بین الله راستش را بگویید.
6- چرا نوبخت دشمن قسم خورده معلم و کارگر و آموزش و پرورش است؟ او حاضر است حقوق و مزایای سایر ادارات را چند برابر کند ولی ریالی به معلمان ندهد؟ آخر اقوام او هم در فرنگ درحال تفریح و خوشگذرانی هستند و به جای جواب دادن به اینکه علت حضور آنها در آمریکا چیست و چرا دانشگاههای خودمان را قبول ندارند ، دق و دلی خود را سر مادر می آورد.
7- چرا نظام هماهنگ پرداخت تنها در آموزش و پرورش اجرا نمی شود ؟ چرا خزانه برای سایر نهادها پرداختی ومزایا و... دارد ولی برای معلمان نه. چرا معاونت اقتصادی در آموزش و پرورش وجود ندارد ؟ چرا اجازه نمی دهید آموزش و پرورش هم برای خودش کانالهای قانونی برای درآمدزایی ایجاد کند ؟ اما ...برای رفتن به هراتاق هزینه ای دریافت می کند؟

8 - چرا به حال بازنشستگان و اسطوره های نظام تعلیم و تربیت فکری نمی شود؟ چرا عرق شرم بر پیشانی تان نقش نمی بندد زمانی که فیش حقوقی آنها را می بینید؟ چرا افتخار می کنید که آنها را پیش خانواده هایشان سرافکنده کرده اید؟ شناسنامه های تا خورده فرهنگ و تاریخ یک ملتند ، با تاریخ تعلیم وتربیت خوب برخورد نمی کنید.
9- آیا فیش های حقوقی خدمتگزاران و سرایداران مدارس را دیده اید؟ از خدا نترسیده اید که آه خانواده هایشان دامن تان را بگیرد.آیا آنان کمتر از یک کارشناس اداری یا معلمان زحمت می کشند . چرا سالهاست حرفشان خریداری ندارد. نظام آموزشی 3-3-6 چه سوغاتی بود و چه بهره وسودی به نظام آموزشی داشت؟
10- تا کی مدارس متنوع ایجاد خواهید کرد؟ آیا زمان آن نرسیده که از مدارس دولتی، نمونه ، تیزهوشان، هیات امنایی، غیر انتفاعی به یک مدرسه واحد مانند سالهای نه چندان دور برسیم که هر دانش آموز و با هر بهره هوشی در آن تحصیل کنند و کودکان را از همان دوران کودکی دشمن هم نکنیم .اضطراب واسترس را از آنها دور کنیم و بگذاریم زندگی کنند، با سن خودشان پیر شوند نه با اصرار ما. بگذاریم بازیهای کودکانه قدیمی بازهم در کوچه ها شنیده شود.
به آنها یاد بدهیم که انسان بودن و شاد زیستن هدیه خداوند برای ادامه زندگیست . خوب زندگی کنند و مردانگی را بیاموزند واگر دکتر و مهندس و پولدار و... نشدند حداقل یک مسلمان تمام عیارند.
11- بعد از اجرای طرح ناموفق مجتمع های آموزشی ، طرح مهارت آموزی سوغات سفر کدام مسئول و به کدام کشور بیگانه هست؟ با هزینه اولیاء بدبختی که باید تمامی هزینه های مدارس را پرداخت کنند و با امکانات آموزش وپرورش ،مراکز فنی وحرفه ای صاحب درآمد بشوند و عملا" طرحی است که نه آموزش اصولی دارد و نه تاثیری در زندگی فرد خواهد داشت و بیشتر برای پر کردن بیلان کاریست نه برای آینده بچه ها .

12 - طرح معلم تمام وقت کلاهی شرعی و قانونی است بر جبران کمبود معلم و تضییع کردن چندین باره حقوق معلم . چرا نباید با مافیای کنکور و کلاسهای کنکور و مافیای آن در صدا و سیما مبارزه کرد.چرا با انتشارات کتب آموزشی برخوردی صورت نمی گیرد ؟ کدام مسئولین سهامدار این انتشارات هستند؟چرا علاوه برحجم زیاد کتب درسی ، کتب کمک آموزشی به اجبار تجویز می شود؟
13- تکلیف نامشخص صندوق ذخیره فرهنگیان و سرمایه و اموال آن و سهم معلمان از این همه سرمایه ،نکته آزار دهنده معلمان است؟ اختلاسهای صورت گرفته و عدم محاکمه ومعرفی عاملان لکه ننگی بر پیشانی وزارتخانه و وزیر محترم است.
14-راستی قوه قضائیه در احقاق حق و حقوق معلم چه وظیفه ای دارد؟ آیا فقط مسئول دادگاهی کردن معلمان معترض به تبعیض و معیشت است؟ چرا در مورد صندوق ذخیره و عدم اجرای نظام هماهنگ دم بر نمی آورد؟ چراتاکنون از اختلاسگران صندوق ذخیره نامی نبرده است ؟
15- آموزشگاههای علمی که برای کمبود درآمد معلم ایجاد شده اند واقعا" نیاز جامعه است؟ اگر معلم در کلاس درس با حوصله و انگیزه کافی و فارغ از دغدغه های زندگی درس بدهد نیاز به حضور دانش آموز در کلاس خصوصی و آموزشگاه آزاد و حیف و میل درآمد خانوار ضروری است؟
چرا فکری به حال مردم بدبخت نمی شود؟ شاید این گفته به مذاق همکارانی که در آموزشگاه ها فعالیت میکنند خوش نیاید.ولی تو را به خدا کمی هم مردم را مراعات کنیم و ما از همین مستضعفان هستیم و قرار نیست کاخ هایمان بر روی کوخهای ویران آنان ساخته شود.

16 - چرا نباید با مافیای کنکور و کلاسهای کنکور و مافیای آن در صدا و سیما مبارزه کرد.چرا با انتشارات کتب آموزشی برخوردی صورت نمی گیرد ؟ کدام مسئولین سهامدار این انتشارات هستند؟چرا علاوه برحجم زیاد کتب درسی ، کتب کمک آموزشی به اجبار تجویز می شود؟
17- چرا اصل اساس آموزش و پرورش رایگان در قانون اساسی اجرایی نمی شود؟ چرا کمکهای مردمی به اجبار دریافت می شود و بچه های فقرا در مدرسه تحقیر می شوند؟ چرا مانتو و لباس فرم مدارس سالانه تکراری است؟ آیا این سر آغاز فساد مالی در مدارس نیست؟ آیا آلوده کردن مدیران در پورسانت و حق الزحمه نیست ؟
18- بیمه تکمیلی ، ستاد اسکان ، تمسخر معلم و ناکارآمدی سیتم مدیریتی آقایان وزارت نشین می باشد ؛ آنانی که بیشترشان حتی روی کلاس درس ندیده اند و آنچه از آموزش وپرورش فهمیده اند فقط پشت میز نشینی در ادارات بوده است و این تجوبزهای آنهاست که ما را به حال احتضار برده است.
19- طرحهای خام معلم تمام وقت، کلاس نیم دایره ای ، طرح ایران مهارت و .... هدر رفت هزینه و وقت است و به جای پرداخت مطالبات و معوقات معلمان حرف از چرند و پرند زدن اعصاب ویران معلم را ویران تر می کند.
در مر کز تصمیم می گیرند و در شهرستان اجرا می کنند بدون اینکه نظری از کسی جویا شوند و این پلی است به سوی فتح قله هال علم دنیا!

20 - اعتراض معلم برای معیشت و نان ، آب در آسیاب دشمن ریختن است ولی خیانت و عدم اجرای قانون و بی عدالتی و بی کفایتی مسئولین و تبعیض روا داشتن از سوی آنان عین صواب است ؟ پس آقازاده هایتان بر اساس عدالت راهی فرنگ شده اند ؟
اگر آسیاب دشمن بد است فرزندانتان چه غلطی در منزل آسیابان می کنند ، اگر لانه جاسوسی بر علیه مردم ما بود پس چرا فرزندانتان الان در بطن لانه جاسوسی تحصیل می کنند؟
چرا تلاش دارید القا کنید که همه ما دشمن پرست هستیم و شما انقلابی؟ آیا می توانید ماشین وطنی سوار شوید و آنگاه به مردم حق بدهید که اینها مفت هم گران هستند؟ در حالی که هر روز براساس دلار گران کردید و وقتی دلار ارزان شد آب از آب تکان نخورد.
این کشور سرزمین نعمتها و ثروت هاست ، اگر مدیرانی لایق و با درایت و خداترس داشته باشیم هر ایرانی داری یک کاخ می شود نه گدای 3 دلار یارانه .
300 درصد تورم را 9 درصد اعلام می کنید ، یا سواد ندارید، یا سرتان به جایی خورده و یا مردم را ابلهه فرض نموده اید.
این مردم و این جماعت لایق بهترینها هستند . عدالت را رعایت کنید و عرق شرم بر پیشانی مردان سرزمینمان ننشانید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید