حقوق مهر ماه فرهنگیان در حالی واریز شد که بازگشت دوباره سختی کار ، بازتاب های مختلف را در بین معلم ها به دنبال داشت.
این مبلغ از فروردین ماه امسال در حکم جدید افزایش سالانه حقوق حذف شده بود و علت آن را ایراد دیوان محاسبات مجلس شورای اسلامی عنوان کردند.
دیوان محاسبات ایراد گرفته بود که فرهنگیان به لحاظ شغلی در شرایط سختی کار نمی کنند و به تبع آن دریافت مبلغی با عنوان سختی شرایط محیط کار ، غیرقانونی است.
وزیر آموزش و پرورش هم در همان موقع بیان کرد که دیوان محاسبات از سال ها قبل به این مورد ایراد گرفته است و ما مجبور به اجرای حکم دیوان بودیم در غیر این صورت باید به دادگاه می رفتیم!
فارغ از این نکته که وزرای وزارتخانه ها برای افزایش حقوق کارکنان خود با رییس دولت و نمایندگان مجلس چانه زنی می کنند و امتیازات مختلف می گیرند اما متاسفانه این تحرک در بین وزیرهای آموزش و پرورش که در طول این سال ها بر سر کار آمده اند دیده نشده است!
کم کردن مبلغی از دریافتی معلم ها بدعتی جدید است که امسال به معضلات دیگر آنان اضافه شد.
فوق العاده سختی کار و کار در محیط های غیرمتعارف جزو احکام قانون مدیریت خدمات کشوری است که در بند ۳ ماده ۶۸ قانون مذکور به آن اشاره شده است و تا سقف ۱۰۰۰ امتیاز قابل پرداخت است یعنی با ضریب امسال تا ۱۸۷ هزار تومان قابل پرداخت است.
سقف پرداخت آن هم همانند سایر مواد قانون مدیریت خدمات کشوری بسته به وزیر هر یک از وزارتخانه ها دارد و در مورد وزارت آموزش و پرورش از ابتدای اجرای قانون که به نیمه دوم سال ۱۳۸۶ بر می گردد همواره سعی شده است حداقل ها را درحکم حقوقی فرهنگیان اعمال کنند و این مبلغ امسال برای سختی کاربه حدود ۲۲ هزار تومان می رسد! پیشنهاد می دهم که وزارت آموزش و پرورش با همکاری صندوق بازنشستگی کشوری هر سال یک ردیف حقوقی مندرج در حکم فرهنگیان را به مدت چند ماه قطع کنند و دوباره با تبلیغات فراوان آن را به جریان بیاندازند تا بدین وسیله هم افزایش ماه اول کسر شود و هم به معلم ها منت بگذارند که در فکر شما هستیم و در جهت احقاق حقوقتان شبانه روز تلاش می کنیم!
در مورد شرایط سختی کار معلم ها و اینکه معلم ها هم با توجه به کار روزانه خود شامل سختی کار می شوند یا نه روی سخن من نیست و در بحث دیگری به آن اشاره خواهم کرد.
مطلب فعلی تنها به حواشی حذف فوق العاده سختی کار و بازگشت دوباره آن می پردازد.
اواسط نیمه اول امسال که فرهنگیان احکام جدید خود را دریافت کردند و عده بسیاری از آنان متوجه حذف سختی کار شدند انعکاس های محدودی از طرف آنها در گروه های مختلف مجازی صورت گرفت و رسانه ها و مطبوعات به این موضوع وارد نشدند اما جالب اینجاست از مدتی قبل که زمزمه بازگشت مجدد این مبلغ به حکم فرهنگیان شدت گرفت تقریباً تمام رسانه ها و مطبوعات این بحث را پوشش دادند و طوری مطلب را به افکار عمومی منعکس کردند که گویی چند صد هزار تومان به حقوق معلم ها اضافه خواهد شد علت آن هم مصاحبه های مختلف مسئولان وزارت به خصوص جناب الهیارترکمن معاون پشتیبانی وزیر بود که بارها به تصمیم جدی برای برگشت دوباره این مبلغ به فیش معلم ها خبر می داد.
بر عکس سایر مؤسسات و وزارتخانه ها که افزایش های متعدد در طول سال برای کارمندان شان دارند و هیچ وقت هم رسانه ای نمی شود متأسفانه این تصمیمات در وزارت آموزش وپرورش و لو اندک هم باشد در بوق و کرنا اقدام می شود!
با تمام حرف و حدیث ها بالاخره فرهنگیان زمانی که فیش حقوقی مهر ماه خود را دریافت کردند متوجه شدند که بند مربوط به فوق العاده سختی شرایط کار به دریافتی آنان اضافه شده است ، اقدامی که مسئولان وزارت آن را در نتیجه تلاش و جدیت خودشان به نفع فرهنگیان قلمداد می کنند!
در این میان سوءاستفاده صندوق بازنشستگی کشوری از بازگشت دوباره این بند به حقوق معلم ها قابل تامل است.
صندوق بازنشستگی کشوری که در کمین نشسته تا هر گاه ریالی به حقوق معلم ها اضافه می شود ماه اول آن را با عنوان "کسرمقرری ماه اول "از حقوق آنان کسر کند این بار هم این کار را به موقع انجام داد و توانست طعمه را صید کند! اما به اشتباه!
اشتباه صندوق بازنشستگی کشوری اینجاست که خیال کرده این بند اضافه شده دریافتی جدید است در حالی که حقی بود که قبلاً در فیش حقوقی بود و چند ماهی بود قطع شده بود و دوباره به فیش حقوقی بازگشته است و از این بازگشت دوباره به احکام حقوق مبلغی کسر نمی شود.
صندوق بازنشستگی کشوری می خواهد خود را از بحران خارج کند آن هم به هر قیمتی شده و این بار از آب گل آلود ماهی گرفته است آن هم چه ماهی لذیذی که حتی صیاد مجوز صید هم ندارد!
چند روز پیش بود که معاون اول رییس جمهور گفت : ۸۰ درصد منابع صندوق های بازنشستگی را دولت تامین می کند.
البته باید از ایشان و کسانی که در گوش کارمندان می خوانند که صندوق های بازنشستگی ورشکسته هستند و در بحران قرار دارند این پرسش را کرد که حق بازنشستگی کارمندان که ماهانه کسر می شود و سود حاصل ازآن و همچنین سرمایه گذاری این مبالغ کلان کجا می رود؟!
با در نظر گرفتن این نکته که عده ای از معلم ها عضو صندوق تامین اجتماعی هستند که از آنان افزایش ماه اول کسر نمی شود می توان این محاسبه ساده را انجام داد که از فوق العاده سختی کار فرهنگیان در مهر ماه امسال صندوق بازنشستگی حداقل مبلغ ۱۸ میلیاردتومان به جیب زده آن هم پول مفت!
پیشنهاد می دهم که وزارت آموزش و پرورش با همکاری صندوق بازنشستگی کشوری هر سال یک ردیف حقوقی مندرج در حکم فرهنگیان را به مدت چند ماه قطع کنند و دوباره با تبلیغات فراوان آن را به جریان بیاندازند تا بدین وسیله هم افزایش ماه اول کسر شود و هم به معلم ها منت بگذارند که در فکر شما هستیم و در جهت احقاق حقوقتان شبانه روز تلاش می کنیم!
حال صندوق بازنشستگی کشوری مزه دلچسب آن را چشیده است اما از مبالغ کم شروع کرده تا معلم ها را محک بزند و گویا از این آزمایش سربلند بیرون آمده است!
در حکمها ردیف های متعدد دلچسب دیگری وجود دارد از جمله فوق العاده شغل یا حق شغل که برای صندوق مبلغ وسوسه انگیزی است و یا حق عائله مندی و حق اولاد یا حق مدیریت و.....هر سال می توان از طریق قطع یکی از آنها و برقراری مجدد آن بعد از چند ماه درآمد هنگفتی را با کسر کردن مقرری ماه اول به درآمدهای هنگفت صندوق بازنشستگی اضافه کرد!
با این مطلب یادداشت خودم را به پایان می رسانیم که وقتی فیش حقوقی مهر ماه را گرفتم و متوجه "کسرمقرری ماه اول "در مورد فوق العاده سختی کار شدم به کارمند مرتبط با این موضوع در اداره مراجعه کردم و قضیه را گفتم ایشان پاسخ دادند: زیاد حساس نشو! و همه چیز را زیر ذره بین نیانداز!
با خودم فکر کردم خوب است من هم قرص ضد حساسیت بخورم تا مثل این کارمند حساس نشوم!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
جمعی از دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان سراوان در نامه ای که خطاب به نماینده این شهر نوشته و برای صدای معلم ارسال کرده اند خواهان توجه مسئولان این دانشگاه و وزارت آموزش و پرورش نسبت به مطالبات خود شده اند .
گروه گزارش/
وزیر آموزش و پرورش مدت ها است که شعار با مبارزه با مافیای کنکور و آموزش می دهد .
« صدای معلم » در نشست رسانه ای شنبه 31 شهریور می پرسد : ( این جا )
اگر مسئولان آموزش و پرورش واقعا معتقدند که فعالیت موسسات آموزشی آزاد باعث اخلال در فعالیت آموزشی و تربیتی وزارتخانه می شود چرا به جای سخنرانی در جمع معلمان یا دانش آموزان که تاثیری بر فعالیت این موسسات ندارد ، با استفاده از اختیارات قانونی خود در مصوبه 483 از جمله بند 3 مجوز فعالیت برخی از این موسسات را باطل اعلام نمی کنند و از نیروی انتظامی درخواست پلمپ مراکز این موسسات را نمی کنند؟
این همه درهم تنیدگی میان موسساتی که به اذعان وزارت آموزش و پرورش حتی مجوز تبلیغات در صدا و سیما را ندارند با مدیران آموزش و پرورشی که بعضا حتی نمایندگی این موسسات را بر عهده دارند دستگاه تعلیم و تربیت ما را به کجا خواهد برد ؟ اگر آموزش و پرورش مجوز فعالیت این گروه ها را باطل کند نیروی انتظامی هم موظف است که بر اساس مقررات اماکن ، مراکز فاقد مجوز را پلمپ کند.
چرا آموزش و پرورش موسسات و گردانندگان این موسسات را با طرح شکایت به دادگاه نمی کشاند؟
چرا به جای نامه ملتمسانه به رییس صدا و سیما به شورای نظارت بر صدا و سیما ، قوه قضاییه و مراجع قانونی شکایت نمی کنید؟
بعضی ها می گویند این یک جنگ زرگری است و حمله به مافیا فقط جنبه تبلیغی دارد.
وزیر آموزش و پرورش برای جبران ناتوانی خود در ایجاد تغییر در نظام آموزشی و پرورشی شعار بدون زمینه و پشتوانه ایجاد نشاط و حذف امتحان و مافیا می دهد.
مدارس در اختیار شماست.
مافیا را بیرون کنید و نشاط را برقرار نمایید. خارج از مدرسه هم به جای شعار ، از اختیارات قانونی وزارتخانه برای برخورد با موسسات آموزشی متخلف استفاده کنید."
بطحایی به جای پاسخ شفاف و قاطع به صدای معلم عنوان می کند که در حال " گفتمان سازی " است و تغییر این فرهنگ و تغییر این نگرش و تغییر این باور نیاز به یک گفتمان عمومی دارد...
اما همین وزیر آموزش و پرورش سرانجام اعلام می کند که زورش به مافیا نمی رسد .
آیا واقعا مافیای کنکور و آموزش این قدر قدرت مند و با نفوذ است ؟
آیا وزیر آموزش و پرورش و مدیران زیردست ایشان آن گونه که در انظار و در سخنرانی ها در مورد اثرات مخرب این آزمون ها و موسسات داد سخن می دهند در پشت پرده نیز این چنین هستند ؟
مهر ماه سال 96 ، « محمدرضا پوردستمالچی » از کلیه مدیران و معاونین آموزشی مدارس تهران ( هر دبیرستان 2 نفر ) برای شرکت در ضیافت نهار در مجتمعی مجلل واقع در خیابان ملاصدرا دعوت می کند و آخر کار یک پکیج تبلیغاتی در اختیار آن ها قرار می دهد .
همین فرد که از مشاوران معروف کنکور می باشد دوشنبه 4 تیرماه در اردوگاه منظربه ( شهید باهنر ) وزارت آموزش و پرورش برای روسای ادارات مشاوره سراسر کشور سخنرانی می کند . ( این جا )
« سیدمحمد بطحایی » در 11 تیرماه سال جاری توافق نامه ای را با اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان در زمینه کنکور منعقد می کند . ( 1 )
جالب است که اتحادیه های انجمن های اسلامی دانش آموزان قراردادی را نیز با موسسه " مرات " در این زمینه منعقد کرده است .
بنا بر اظهار نظر صریح وزیر آموزش و پرورش ، این وزارتخانه از این موسسات 5 درصد بایت فعالیت هایشان در مدارس اخذ می کند .
یکشنبه 29 مهر 97 مدیرکل آموزش پرورش شهر تهران به اتفاق کلیه روسای مناطق و مشاورین به میزبانی یکی از موسسات معروف کنکور سفر یک روزه تهران تا کاشان را اجرا نمودند.
« صدای معلم » در این زمینه از مسعود ثقفی رئیس روابط عمومی شهر تهران توضیح خواست اما ایشان در مورد این موضوع اظهار بی اطلاعی می کند .
یکی از مسئولان واحد بازرگانی موسسه گاج به صدای معلم می گوید که این موسسه میزان مدیران آموزش و پرورش در هفته گلاب گیری کاشان در اردیبهشت ماه سال جاری بوده است .
بسیاری از این موسسات هفتگی در مدارس آزمون های مختلف برگزار می کنند .
حال پرسش « صدای معلم » این است که آیا واقعا زور وزیر آموزش و پرورش به این موسسات نمی رسد ؟
گفتمان سازی که وزیر آموزش و پرورش از آن صحبت می کند این گونه قرار است پیاده شود ؟
این همه درهم تنیدگی میان موسساتی که به اذعان وزارت آموزش و پرورش حتی مجوز تبلیغات در صدا و سیما را ندارند با مدیران آموزش و پرورشی که بعضا حتی نمایندگی این موسسات را بر عهده دارند دستگاه تعلیم و تربیت ما را به کجا خواهد برد ؟
پایان گزارش/
هفته سوم مهر سال جاری شاهد تحصنهای پراکندهای در گوشه و کنار برخی از مدارس کشور بودیم.
بازخوانی اعتراضات معلمان
معلمان دو دهه در حال اعتراض مدنی به وضعیت نامناسب معیشت و منزلت رو به تنزل خویش هستند.در فضای نسبتا باز دوران اصلاحات کانونهای صنفی با تأسی از سندیکاهای جهانی معلمان، یکی پس از دیگری مجوز فعالیت گرفته و با متشکل شدن کانونهای سراسر کشور تحصن های مقابل مجلس، ادارات کل آموزش و پرورش و سایر اشکال اعتراضات مدنی روز به روز رونق بیشتری مییافت.
با روی کار آمدن دولت مهرورز و تداوم اعتراضات مدنی معلمان، با تصمیم پادگانی یک شبه فاتحه تمام کانونهای صنفی فرهنگیان خوانده شده و اکثر دفاترشان پلمپ گردید. محافظه کاری اکثریت همکاران در خصوص پرداخت هزینه احتمالی اعتراض مدنی در اجابت درخواست مکتوب کردن مطالبات نیز جالب توجه بود. عموما اعتراضات از حد شفاهی و کلامی فراتر نمی رود
کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان که در برههای مسئولیت آن را به عهده داشتم نیز به بهانه نداشتن پروانه فعالیت تخته شد.
دوره هشت ساله احمدی نژاد برای تمام فعالین صنفی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دوره انقباضی محسوب میشود.
کانونهای صنفی نیز همانند احزاب و سندیکاها در حالت کمای نیمه تعطیل به سر کردند.در سال ۹۲ با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و ذوب شدن یخهای فضای سنگین امنیتی مستولی بر حوزههای فرهنگی و اجتماعی، کانونهای صنفی نیز از خواب زمستانی بیدار شده و با تشویق ضمنی دولتیها برای احیای کانونهای صنفی و به رسمیت شناخته شدن اعتراض معلمان توسط رئیس جمهور با اعتماد به نفس بیشتری به فعالیتهای صنفی پرداختند.
عمده فعالیت کانونهای صنفی در این دوران معطوف به عضوگیری جهت سازماندهی اعتراضات مدنی مشابه دهه هشتاد برای پیگیری مطالبات انباشته فرهنگیان بود.
صدور فراخوان های مکرر برای حضور چندین باره مقابل سازمانهای آموزش و پرورش و همچنین تحصن در مقابل خانه ملت، استانداریها و فرمانداریها حاصل متشکل شدن دیگر باره کانونهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور میباشد.
در دوره دوم دولت روحانی شاهد افول محسوس در خیلی از حوزهها من جمله حوزه آزادیهای مصرح در فصل سوم قانون اساسی هستیم. به نظر می رسد به دلایل مختلفی از جمله بحران ارزی، ناکامی نسبی در برجام و... در دوره دوم روحانی آستانه تحمل دولت سیر نزولی طی می کند.
متعاقب سیاستهای انقباضی دولت و نتیجتا بالا رفتن تدریجی هزینه فعالیتهای مدنی، دایره فعالیتهای صنفی نیز در حال تنگ تر شدن است. به طوری که به خاطر برخورد با اعتراضات مدنی با رویکرد ظهور و بروز بیرونی متحصنین در جلو خانه ملت و ادارات کل و... کانونهای صنفی بر آن شدند جهت پایین آوردن هزینه فعالیتها از یک طرف و متوجه کردن خانوادهها به مشکلات رو به تزایدشان از طرف دیگر شکل اعتراضات را عوض کرده و به جای اعتراض در ملاء عام در دفاتر مدارس متحصن شوند.
ویژگیهای اعتراضات اخیر
اعتراضات اخیر همکاران دارای ویژگی های مثبت و منفی چندی بود:
از ویژگیهای مثبت این دوره از تحصن ها علاوه بر پافشاری بر مشکلات معیشتی و منزلتی، حضور پررنگ بانوان و پخش عکسهای اعتراضی همکاران در شبکههای مجازی بود. همچنین اعتراض به فلسفه وجودی مدارس رنگارنگ و تبعیضهای روا و ناروا بر دانش آموزان در سیستم فعلی آموزش و پرورش نیز از نقاط قوت تحصن اخیر بود. به عبارتی جنبش نشسته صرفاً در اعتراض به معیشت و منزلت همکاران خلاصه نمیشد.
ویژگی منفی اعتراضات اخیر سپر بلا قرار دادن دانشآموزان بیگناه، جهت اجتناب از برخوردهای احتمالی خیابانی دولت همچون گذشته بود.همچنین در اعتراضات اخیر به دلیل تحصن در دفاتر مدارس و عدم حضور در کلاس، شکاف محسوسی بین همکاران اجرایی (مدیر، معاونین و...) با همکاران آموزشی ایجاد گردید.
بدون شک دو روز کنترل دانش آموزان بی معلم در کلاسها و حیاط مدارس توسط سه چهار نفر کاری شاق و طاقت فرسا بوده و حاصل آنها فروپاشی نظم و انضباط حاکم بر محیط آموزشی، درگیریهای فیزیکی بین دانش آموزان، شکسته شدن شیشه مدارس و آچمز شدن مدیر و معاونین از ناحیه مسئولین بالادستیِ منتظر و متوقع گزارشدهی و معرفی لیدرهای جریان از یک طرف و فشار و شلوغی دانش آموزان و اعتراض خانوادههایشان از طرف دیگر بود.
محافظه کاری اکثریت همکاران در خصوص پرداخت هزینه احتمالی اعتراض مدنی در اجابت درخواست مکتوب کردن مطالبات نیز جالب توجه بود. عموما اعتراضات از حد شفاهی و کلامی فراتر نمی رود.
ارزیابی و اثر بخشی تحصن اخیر از دید ناظرین بیرونی تحصن معلمان در ساعت موظفی، نوعی سپر بلا کردن و قربانی نمودن دانش آموزان برای رسیدن به مقاصد صنفی بوده و علاوه بر اختلاف افکنی بین همکاران صف و ستاد باعث بدبینی گسترده خانوادهها نسبت به جامعه فرهنگیان میگردد.
شایسته است تشکلهای صنفی فرهنگیان از کم و کیف و اثربخشی تحصن در دفاتر مدارس گزارشی واقعگرایانه تهیه و پس از پردازش و ارزیابی به اطلاع همکاران برسانند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، سیدمحمد بطحایی در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشجویان جدید دانشگاه فرهنگیان، اظهار کرد:
این دانشگاه باید هیئت اندیشه ورز برای آموزش و پرورش باشد. مسیر تحول در آموزش و پرورش به دلایل مختلف از جمله اینکه مخاطبان آن انسانها هستند، لایتناهی است. وی افزود: از آن جهت که مخاطبان آموزش و پرورش انسانها هستند نمیتوانیم هیچ گاه ادعا کنیم که تحول در آموزش و پرورش پایان یافته است. این وزارتخانه باید همواره به دنبال یافتن روشهای جدید با هدف انطباق نیازهای فردی و اجتماعی دانشآموزان باشد و یکی از سخت ترین کارها در دانشگاه فرهنگیان برای پاسخگویی به نیازهای آموزش و پرورش، به روز شدن منابع و استفاده از یافته های جدید علمی است. وزیر آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه روشهای مدارس ما از دنیای امروز ۶۰ تا ۷۰ سال عقب تر است ، گفت : اگر یک فرد بدون داشتن مهارتهای معلمی علامه دَهر هم باشد، معلم موفقی نخواهد بود. (1)
ما با کشورهای پیشرفته از نظر رشد علوم و فنون و پیشرفت تکنولوژی و صنعت و مهارت ، فاصلۀ زیادی داریم در یک نیم نگاهی به ماهیت امور فرهنگی – اجتماعی و حتی آموزشی کشور قدرمسلم این فاصله 70 - 60 سال نیست، اگر این میزان بود اوضاع قابل تحمل بود اما چون مسئولان امروز ما از روی کارکرد و تفکرات مسئولان دیروز فقط به نوشتن مشقی بدون اراده مشغولند لذا ما کمتر تحول و تغییری را شاهد هستیم. اگر مسئولان امروز به تجزیه و تحلیل محاسبات ناموفق گذشتگان می پرداختند و توانایی های حل مسأله را با ذکاوتی قابل تحسین در خود داشتند ما به تکرار مکرّات اشتباهات گذشتگان مبتلا نمی شدیم. در جامعه ما مشق نوشتن یعنی ممارست نوشتاری و امری لازم هست اما نیک می دانیم که برای یادگیری و کسب توانایی جهت عمل کردن ، کافی نیست. خطای عمدۀ وزرای آموزش و پرورش به تبعیت از این عمده تکلیف دوران تحصیل ، رونویسی از اشتباهات و غلط های املایی و کارکردی گذشتگان است. لذا ساختار نظام آموزشی ما دچار شرایط تورمی – رکودی است.
عدم مدیریت صحیح در جذب و به کارگیری نیروهایی که لازم داریم گاه همانند دهه 80 - 70موجب تورم و مازاد نیروها در رشته علوم انسانی می گردد که همین امر موجب رکود در رشته های علوم و زبان خارجی می شود. لذا برای جبران ، برخی دبیران بیکار در اختیار دفتر قرار می گیرند و در برخی رشته ها که کمبود نیرو وجود دارد ،مجبور می شوند به جای چند دبیر ، تدریس نمایند. اگر توانایی ادغام دو کارکرد اصلی معلم را که اول انقلاب مجزا گشته است را داشته باشید کلی از مشکلات و حتی معضلات مدارس ما حل خواهد گشت
جناب وزیر،
اتفاقا در قبال تمامی ناکارآمدی های نظام آموزشی ، مدارس کشور را ، علّامۀ دَهری معلمان سرپا نگه داشته است ما معلمان با تحمل نابه جای همۀ کاستی های کمی و کیفی نظام آموزشی کشور، دهه ها کلاس درس و مدارس را فقط با همین علامۀ دهری خود ، سرپا نگه داشته ایم که اشتباه بزرگی کرده ایم. از همین جا بر اساس تجربه داد می زنم هر کس در هر جایگاهی هنگام برخورد با قانون ضعیف ، ناقص و غلط ، قبل نهادی شدن آن ، وظیفه دارد عصیان کند. قلم به دست شود و واقعیت ها و نقصان های طرح جدید را قبل اجرایی شدن و ماندگاری فریاد برآورد. و امروز فریاد ما علیه تمام وقت شدن معلمان است.
تحول که هیچ وقت در هیچ مقطعی پایان نمی یابد وحتی تصور توقف آن در آموزش و پرورش فاجعه است. تحول یعنی دگرگونی . امروز سرعت خلق علوم و تکمیل کاستی ها بوسیله شعور و تفکر بشر، فوق العاده زیاد است و اگر آموزش و پرورش در تمامی رشته ها انطباقی با این سرعت نداشته باشد عقب ماندگی که سهل است، ما آنگاه به عنوان سمبلی نمایشی از قرون گذشته برای آیندگان جهت آشنایی با تاریخ محسوب خواهیم شد. نظام آموزشی و به تبع آن اجتماعی ما ماکِتی از شرایط سنتی و نیاکانمان خواهد بود. در قبال این توقف و مقاومت در برابر دگرگونی های دانش بشری ، مدارس را علامه دهری معلمان به پا نگه داشته است.
معلم را شما و دانشگاه فرهنگیان شما آموزش می دهید، بیایید شفاف تر سخن بگوئیم ، آیا مهارت های آموزشی برای معلمان با دانش روز تناسب دارد ؟
ما هنوز بعد این همه سالِ سپری شده از عمر تربیت معلم ساختار فیزیکی سنتی آن را از گذشته یادگار نگه داشته ایم و همانند یک بنای تاریخی مراقب هستیم تا گچ و آجر آن فرو نریزد. بدون حاکمیت هر نوع روح جمعی. سکوت کُشنده ای که بوی حیات و سرزندگی در آن نیست. ترس از همنوع دیگری یعنی ترس دانشجو از دانشجو و یا استاد از استاد و دانشجو از استاد و استاد از دانشجو. در مکانی که ترس حاکمیت داشته باشد انتظار باروری و رشد اندیشه و عمل ، بیهوده است.
استفاده از اساتیدی که برای تعلیم و تربیت معلم ، آموزش نیافته اند و یا چون به طور رسمی به کار گرفته نمی شوند و حق التدریسند ، امنیت ماندگاری در موقعیت شغلی خود را ندارند لذا بدون انگیزه اند. ارائه دروس مشخص و ثابت.عدم وجود روحیه تحقیق و تفحص و پژوهش. نبود فرصت های نقد و گفتگو و مباحثه. فراموش نکنیم که طلبه ها را هر چند به طور تخصصی در حیطه مذهب و دین ، اما مباحثه ، توانمند و سخنور می سازد. اما در سیستم تربیت معلم استاد کسی است که 90 دقیقه سخن می گوید و دانشجو برای گرفتن نمرۀ قبولی می بایست نت برداری سریعی همانند خبرنگاران دیروز داشته باشد. که متأسفانه رفتار غالب سایر دانشگاه هایمان نیز هست.
هیچ می دانید چرا معلمان و دبیران دو سه دهه پیش توانمندتر از امروز بوده اند؟
چون اکثر آنان فارغ التحصیلان دانشگاه های سراسری بوده اند حال در رشته دبیری و یا غیر دبیری . شما می بایست تفاوت های مابین دانشگاه فرهنگیان و سراسری را در میزان رضایت دانشجو و استاد، تحقیق و بررسی نمایید و بدون افتادن در گرداب مشق نویسی یا کپی برداری تمام و کمال ، انطباقی با نیازها و واجبات تربیت معلم ، خلق نمایید. ما از خلق کردن واهمه داریم و همین امر ما را به روزمرگی رخوت آمیزی گرفتار می نماید. چون ثبات موقعیت فعلی یعنی آرامش خاطر مدیران . چون در ثبات احتمال ریسک پذیری نیست. حاکمیت سکون از نظر چنین مدیران یعنی موفقیت در مدیریت. برخورد با اندیشه و موقعیت های جدید یعنی روبرو شدن با چیزهایی که مهارت آن در چنین مدیرانی وجود ندارد.
آری ؛ مدارس ما را علامه دهری معلمان با ترکیب توانایی های فردی و اکتسابی شان ، سرپا نگه داشته است. و گر نه آموزش مهارت و یادگیری مهارت ، مقوله ای است که حداقل آموزش و پرورش ما با آن بیگانه است. معلمان با سعه صدر و صبوری ، با بکارگیری حداقل امکانات ، دانش آموزان را پیش می برند اما چون سطح دانش ما در این نهاد به روز نیست لذا در پیش بردن آن ناتوانیم.
مسئولان امروز ما از روی کارکرد و تفکرات مسئولان دیروز فقط به نوشتن مشقی بدون اراده مشغولند لذا ما کمتر تحول و تغییری را شاهد هستیم پیشنهاداتی برای وزیر آموزش و پرورش
1) ابتدا تعریفی برای معلم یا دبیر در آموزش و پرورش ، ارائه دهید. ما بالاخره نفهمیدیم همتراز اساتید دانشگاهیم یا کارمندان ادارات. که قدرمسلم از هر حیث جزئی از هیچ کدام نیستیم. نه منزلت اجتماعی و نه میزان حقوق و یا سایر فاکتورهای رفاهی ما با هیچیک ، تناسبی ندارد. در دورۀ ساسانیان دبیران جزو طبقات ممتاز بودند کارکرد آنان اصلا تناسبی با دبیران امروزی ندارد ، اما آنان ممتاز بودند و ما از هر حیث در قعر چاهیم. حتی جایگاه اداری ما هم تعریف مشخصی برای خود ندارد. لطفا معلم و دبیر وزارتخانۀ خود را تعریف نمائید. نداشتن جایگاه مشخص یکی از عوامل دیوار کوتاهی ماست که خود شما بیشتر از همه به عوامل پشت این دیوار کم لطف اید!
2) شما معلمان کشور ، خصوصا بازنشستگان را به جای هم سطح کردن با اساتید دانشگاه و یا کارشناسان ادارات گوناگون ، با اقشار کم درآمد نیازمند به کمک هایی چون بسته حمایتی اخیر اعلام می دارید و این همان ارزش واقعی اما اسفباری است که شما برای زیر مجموعه خود قائل هستید!
برای عدم اهانت به این افراد ، نامی از آنان نمی برم اما فردا در صف دریافت کالاهای محدود از فروشگاههایی معین ، برچسب پیشانی من دبیر بازنشسته ، تساوی ارزشی است با آنان که برخلاف آیات قرآن کریم است یعنی برابری آنهایی که می دانند با آنهایی که نمی دانند. شما انتظار دارید من چگونه سینه سپر سازم و به معلم بودن خود افتخار کنم وقتی که از سوی وزیرم چنین هدایت می شوم؟ یعنی نمی توانستید در جلسه هیئت دولت ابراز نظر نمائید و بگوئید معلم من همسنگ.... نیست لذا با این کمک های مقطعی ناکافی ، مشکلات آنان حل و فصل نمی شود . من می خواهم برای معلمم فکری اساسی و ماندگارتری بکنم ! این حداقل را لابد قدرتش را دارید اما چون معلم را ناتوانی می بینید که تا خم می شود گچ و یا خودکار خود را بردارد آه و ناله می کند و یا افسرده و حال ندار است پس اوج خفت را بر او روا می بینید.
شما نسبت به جامعه معلمان معتقد به نظریه اصلاح نژادی نیچه و... هستید. یعنی معلم فردی است که باید دارای قدی بلند ، دارای 32 دندان سالم ، جذاب و خوش تیپ و.... باشد. شما من معلم را آنقدر خوار می بینید که می گوئید : یک فرد بدون داشتن مهارتهای معلمی علّامۀ دَهر هم باشد، معلم موفقی نخواهد بود. یعنی من معلم آنقدر در قعر چاه ( زیر خط فقر ) از نظر شما قرار دارم که دانش و معلوماتم نیز مرا از این عمق رذالت نجات نمی دهد. برای اصلاح امور فرهنگیان ، پیشنهاد می دهم دیدگاه خود را نسبت به این قشر تغییر دهید و آنان را دوست بدارید و در هر سخنرانی خود در بین عام و خاص ، آنان را بیش از این میازرید.
3) اگر توانایی ادغام دو کارکرد اصلی معلم را که اول انقلاب مجزا گشته است را داشته باشید کلی از مشکلات و حتی معضلات مدارس ما حل خواهد گشت. ترکیب آموزش با پرورش و حذف دبیران پرورشی با کارکرد فعلی . آنان روح را از کالبد آموزش بیرون کشیده اند لذا توانمندی و نفوذ معنوی معلم با حذف کارکرد پرورش و تربیت از آموزش و تعلیم ، فاجعه های اخلاقی – رفتاری بسیاری را در مدارس و متعاقب آن جامعه به وجود آورده است. در هیچ کشوری دو کارکرد اساسی معلمان از هم جدا نیست الّا ایران. هر چند این امر در تقویت اهداف نظام سیاسی صورت گرفته است ، اما نظام آموزشی خود به خود این رویکرد یعنی آموزش در راستای نظام سیاسی را عملی می سازد و نیازی به نقش دبیران پرورشی نیست. معلم می بایست تمامی وجود دانش آموز را در اختیار داشته باشد تا ارج و نفوذ کلام و عمل خود را اثبات سازد.
4) مدیران و معاونان را از بین فارغ التحصیلان رشته های مدیریت انتخاب نمایید و حتی در تربیت معلم ، با دروسی مشترک و مجزا با معلمان، به تربیت مدیر و معاون مدارس بپردازید. انتخاب معاون و یا با عطر و بوی قدیمی آن ناظم برای مدارس بر اساس باری به هر جهت ، خود عامل بی نظمی و تشدید معضلات رفتاری و اخلاقی است . او نیز باید برای این مهم تربیت شود.
5) کادر اداری خود را از بین فارغ التحصیلان رشته های گوناگون تحصیلی و به تناسب نیاز ، به غیر از جامعه آماری معلمان و دبیران ، انتخاب نمایید و با آموزش چندین ساعته آنان را به انجام امور مربوطه آماده سازید.
6) آموزش ضمن خدمت در کشورهای پیشرفته حتی برای کارگر ساده نیز ارائه می گردد، هر چند در این کشورها همه افراد تحصیل کرده اند حتی مشاغل دون پایه. آموزش ضمن خدمت باید تخصصی ، به روز و جاذب باشد و در پی القای مفاهیم ایدئولوژیک و مذهبی صِرف نباشد. دبیران علوم محض در حیطه خود و مابقی در راستای تخصص خود چون تاریخ و ادبیات و جغرافیا و.... هدف از آموزش ضمن خدمت ، ترکیب و همفکری در مجموع دانسته ها هم هست و ما باید با آموزش ضمن خدمت ، قابلیت همفکری و تبادل تجربه و مهارت های تدریس همکاران را هم صمیمانه و عاشقانه داشته باشیم. بدین طریق آموزش ضمن خدمت فقط با یک گواهی برای کسب امتیاز جهت رسیدن به هدفی دیگر تعریف نگردد. بلکه برای تقویت انگیزه ها و انگیزش ها ، می توان به مجموع ساعات آموزشی طول خدمت معلمان و دبیران مثلا تا سقف 200 ساعت، یک طبقه ارفاقی قائل شد.
7 ) علم مدیریت بعد انقلاب صنعتی شکل گرفت. زمانی که برای ارزان تمام شدن محصولات از کودکان و زنان برای انجام کارها در کارگاههای تولیدی استفاده می شد و مردان معترض، پشت درهای بسته فریاد می کشیدند چون بیکار بودند. بالا بودن ساعات کار و شبانه روزی بودن آن برای افزایش تولید و کسب سود بیشتر بود و نیروی کار در دو تا سه شیفت ، ثابت بود و چرخشی برای تغییر کارگران انجام نمی گرفت. تیلور به مرور مشاهده کرد که ریسک و احتمال خطر برای نیروی کار خسته از کار زیاد دیروز بیشتر و بیشتر است و تعداد افرادی که در زیر دستگاهها به دلیل کاهش تمرکز ناشی از خستگی ، اعضای بدن خود را از دست می دهند بیشتر و بیشتر است. لذا نیروی انسانی بیشتر برای چرخش ساعت کار بکار گرفتند ، ساعات کار را کاهش دادند ، فرصت صرف صبحانه و ناهار را برای آنان فراهم ساختند و در این ساعات گفتگو و همدلی و پیوند مابین کارگران بیشتر گردید و در نهایت سطح تولید و میزان سود کارفرمایان افزایش یافت.
و شما امروز علیرغم اطلاع از فرساینده بودن شغل معلمی در ایران با شرایطی که از هر حیث برای آنان فراهم است، قصد افزایش ساعات کار معلمان را در دستور کار خود دارید! یعنی ما به اوایل قرن 18 سقوط می کنیم؟! حتی اگر امروز حقوق دریافتی من معلم با سایر کارمندان همسطح هم گردد ، باز چنین پتانسیلی برای معلمان وجود ندارد. معلمی برخلاف سایر مشاغل ، عبارت از حضور فیزیکی در محل کار در ساعاتی معین نیست ، معلمان با حساس ترین و آسیب پذیرترین گروه های سنی جامعه در ارتباطند که مجبورند با استفاده از تمامی قوای روحی – روانی خود در تعلیم و تربیت و هدایت آنان بکوشند.آن هم با شرایط اقتصادی تحمیلی موجود که امکان تغذیه مناسب و درمان لازم در آن ، امری محال است. تغذیه رایگان قبل انقلاب در همین راستا برای تقویت قوای جسمانی معلم و دانش آموز ، ارائه می گردید. شما یک شیر آب رفته را هم از مدارس دریغ می دارید. امروز شما ساعات تدریس را می افزایید و فردا وزیری دیگر آن را حذف خواهد نمود. طرحی ارائه دهید که باقیّات صالحات آن ماندگار باشد. یعنی ثبت کنید بر جریدۀ عالَم دوام خود را. تخریب بر روی تخریب عین زلزله 8 ریشتری در شهر کاه گِلی است.
8) کلاس ششم را با توجه به کاهش سن بلوغ در کشور ، به دوره متوسطه منتقل سازید. سه دورۀ تحصیلی سابق ( ابتدایی - راهنمایی - متوسطه ه تقلید از کشور فرانسه ) روی اصول روانشناسی و جامعه شناسی بنا شده بود و همگنی نیازهای فکری – جسمی کودکان و یا نوجوانان با یکدیگر ، تناسبی منطقی داشت. اما دانش آموزان کلاس ششم در دورۀ ابتدایی خصوصا برای دختران که سن بلوغ شان پایین تر از پسران است ، دقیقا نامناسب است. شاید اثرات چنین ترکیبی امروز زیاد به چشم نیاید اما در سنوات آتی بر روی رفتارهای دانش آموزان ، می تواند اثرات سوئی بجا بگذارد.
9) از خیر کسب درآمد اسکان فرهنگیان و مردمان عادی در مدارس ، درگذرید و صلابت و استواری دژ محکم قداست مدارس را با اهتزاز سربلندانۀ پرچم ایران را در آن ممکن سازید. یکی از عوامل بسیار مؤثر کاهندۀ اعتبار و منزلت و ارزش معلمان ، همین اسکان مدارس است. محل کار من معلم به لحاظ عبدسازی آموزش دیدگان ، ارزشی بسیار والاتر از تصور افراد است. این حیثیت از دست رفته را به روح در احتضار مدارس بازگردانید.
10) موضوعات پژوهش آموزش و پرورش را نظام اداری ولو خود پژوهشکده ی آموزش و پرورش ، ارائه ندهید. پژوهش یعنی مشاهده و درک مشکل و مسأله. اجازه دهید محققان واقعی خودشان درد را دیده و عناوین آنها را ردیف سازند. محققان واقعی و دلسوز را از اشخاصی که به دنبال منابع مالی و کسب درآمدند تفکیک دهید و امر پژوهش را به درستی هدایت نمایید. پژوهش با اهداف پولی به اتمام نرسیده ، نتیجه اش مشخص است. امر پژوهش را به اهل فن بسپارید نه هر مدعی .
جناب وزیر ، یقین داشته باشید امروز شما اگر فقط بند 1 از 10 پیشنهاد داده شده را عملی سازید، کلی از مشکلات آموزش و پرورش در یک حرکت دومینویی ، حل و فصل خواهد شد. شاید معلمان تنها شاغلان این سرزمین هستند که تعریف مشخصی از خود جهت برخورداری از نتایج شغلی خود ندارند. آحاد جامعه اعم از افراد خاص و عام ، تعریفی مشخص و همانند از معلم ندارند. همان تمثیل پای فیل در شعر مولوی و یا برداشت عنب و انگور و ..... ما از واقعیتی واحد.
فقط از شما انتظار می رود همانند دیگر وزرا ، پشتگرمی شایسته برای معلمان کشور باشید. اعتلای آموزش و پرورش اعتلای معلم و اعتلای هر دو عزت و سربلندی ایران عزیز را ممکن خواهد ساخت.
http://tn.ai/1839959 (1 - هفتم مهر 1397.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید