این روزها بحث انتخاب وزیران در میان همه اقشار داغ است و به تبع، فرهنگیان نیز این موضوع را با دقت نظر بیشتری روی وزیر آینده آموزش و پرورش، دنبال میکنند .
از باب احساس مسئولیت معلمی و شهروند ایرانی این چند سطر را به تحریر درآوردم امید که مورد توجه قرار گیرد.
جایگاه و ارزشمندی وزارت آموزش و پرورش را چگونه تشخیص دهیم؟
بدون شک با مشخص شدن وزیری از جنس تعلیم و تربیت با پیشینه مدیریتی مثبت ؛ همچنین، پشتیبانی دولت و مجلس برای حفظ استقلال مجموعه و اختصاص بودجهای متناسب با اهمیت آینده ایران
اصولا در هر وزارتخانه شخص وزیر میتواند باعث بهبود عملکرد و در نتیجه رضایتمندی جامعه شود و برعکس میتواند باعث به هم ریختگی و ایجاد نارضایتی شود.
البته ساختارها در اولویت هستند و ساختارهای شلخته و به هم ریخته را یک وزیر هر چند کارآمد باشد نمیتواند در کوتاه مدت درست کند؛ فرض این است که ساختار کم نقص است، حال چه وزیری میتواند کار را درست پیش ببرد و رضایت جامعه و معلمان را به دست آورد؟
آیا امکان کارکرد مثبت در وزارتخانهای که طی سالیان متمادی جامعه و به ویژه معلمان از روند جاری آن رضایت کافی ندارند شدنی است؟
آیا شخص وزیر میتواند شرایط را بهبود دهد و تغییر و تحولات مثبتی را به وجود آورد؟
این وزیر باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟
- اگر وزیر از بدنه آموزش و پرورش باشد و مراتب را پلهپله طی کرده باشد میتوان امیدوار بود تصمیمات اصلاحی خوبی برای سیستم آموزشی بگیرد؛ اگر وزیر سابقه ارتباط با دانشآموز، معلم ( همکار) و اولیاء و حوزههای مختلف وزارت را داشته باشد درک درستی از مسائل خواهد داشت و میشود تغییرات موثری را انتظار داشت.
- وزیر باید آنچنان بر مسائل آموزشی، تربیتی مسلط باشد که به راحتی برنامههای کاذب را از افراد و کارگروهها و... نپذیرد و امضایش را پای هر طرح و بخشنامهای نیندازد و آنقدر مسلط باشد که طرحهای بدون خروجی را حذف کند و بار زائد را از دوش دانشآموز و معلم و مدرسه بردارد.
- تعهد به معنای پای بندی به یافتههای فکری و اخلاقی بشر و در پی آن تخصص به معنای دانش حرفهای در خصوص شغل معلمی از ویژگیهای لازم وزیر است.
- وزیر باید دانش و شجاعت لازم برای ورود به نواقص را داشته باشد و اسیر کلیشهها و برنامهریزان بدون خروجی نگردد.اصولا برنامهها باید به روز و مورد نیاز آینده کشور، دانشآموزان و مورد اقبال این نسل باشد.
- وزیری که بتواند سیاسی کاری را از آموزش و پرورش حذف کند و در مقابل زیادهخواهی، سهمخواهی و قانونگریزان بایستد قابل تقدیر خواهد بود. سالهای متمادی است به نام تعامل، استقلال این وزارتخانه قربانی شده است.تعامل درست، برداشتن موانع است نه مانع شدن و سنگاندازی برای سهم خواهی و باج گرفتن...
دولت باید تمام قد از وزیر حمایت کند.
- وزیر باید به نحوه پذیرش معلمان ورود پیدا کند و بتواند طرحی علمی برای جذب معلم پیاده کند تا خروجی سیستم آموزشی، دانشآموزانی مجهز به دانش روز و آگاه به مهارتهای زندگی باشد. معلم، اساس کار تعلیم و تربیت است و در حال حاضر ایرادات اساسی در زمینه جذب معلم وجود دارد.( طرح جذب نیرو باید آنچنان قوی و مبنای علمی و درستی داشته باشد که در آینده هم ایرادی به آن وارد نشود)
- وزیری که بتواند رانتها را حذف کند و مدارس دولتی را به معنای واقعی کلمه احیا کند؛ از فضای فیزیکی و امکانات به روز تا معلم دارای دانش کافی و رعایت استاندارد تعداد دانش آموز کلاس و توجه به کیفیت آموزشی در سراسر کشور و...؛میتواند نام ماندگاری در تاریخ این سرزمین به جا بگذارد.
- وزیر باید بتواند رفاهیات و دریافتی معلمان را بدون بازی با اعداد و کلمات به سطح بالایی برساند تا هیچ معلمی دغدغه معیشت و یک زندگی مناسب را نداشته باشد.
بدانیم که معلم با حقوق ضعیف، هیچ گاه نمی تواند تعلیم و تربیت دانشآموزان را به نحو شایسته دنبال و به سرانجام برساند.در این زمینه تنها عمل گرایی می تواند موتور محرک باشد و باید از شعار پرهیز شود که معلمان از شعار نه تنها خسته، بلکه آزرده خاطر شدهاند. آیا امکان کارکرد مثبت در وزارتخانهای که طی سالیان متمادی جامعه و به ویژه معلمان از روند جاری آن رضایت کافی ندارند شدنی است؟
- تکمیل و تقویت بنیه علمی و فکری معلمان در طول خدمت با دانش روز میتواند در خروجی سیستم نقش زیادی ایفا کند.
* اما باید بپذیریم که انتخابِ وزیر مقتدر و بادانش یک روی سکه است.
روی دیگر سکه عزم و اراده ملی و فراگیر برای ارتقای سطح کمی و کیفی آموزش و پرورش است و صرفاً قدرت فکری و اجرایی وزیر کافی نیست.
- وزیری که حمایت نشود و نتواند در سریعترین زمان ممکن حقوق و رفاهیات معلمان را شفاف و به دور از بازی با اعداد و کلمات به سطح بالایی برساند، رفته رفته مورد هجمه قرار خواهد گرفت و انگیزه و توانش از دست خواهد رفت.
باید دانست معلمان از گره زدن حق و حقوق خود به طرحهایی با اسامی خاص و این ماه و آن ماه کردن خسته هستند.
- وزیری که جلوی رانتها بایستد و حمایت نشود زود تخریب می شود و البته آن تخریب، تخریب وزیر نخواهد بود بلکه تخریب آینده ایران خواهد بود، بنابراین وزیر حمایت نشود، نتیجه مثبت شکل نخواهد گرفت.
- دو مقولهی نیروی انسانی کارآمد و بودجه، مهم و کاملا به هم وابسته هستند. باید باسوادترین افراد جذب (آموزش و پرورش) شوند اما با این شرایط و حقوق، افراد نخبه به هیچ وجه معلمی را انتخاب نخواهند کرد لذا اگر دولت و مجلس آموزش و پرورش را اولویت میدانند باید بدون درنگ، بودجهی بالایی برایش در نظر بگیرند تا هم نیروی شاخص جذب شود هم امکانات کاملی در اختیار آیندهسازان کشور قرار گیرد.( چه تاسفبار است که وزیری برای عدم پرداخت حقوق، قرعه عزل/ استعفا به نامش ثبت شود- با میزان توانمندی وزیر کاری نداریم اما این بهانه، بهانه درستی نیست)
- این واقعیت را بپذیریم وزیر و وزارتِ در مضیقه مالی، همانند جنگجوی بدون سلاح است.
* آینده ایران به آموزش و پرورش وابسته است و ای کاش برای ایرانی آبادتر و سربلندتر، وزیری بادانش، از جنس تعلیم و تربیت، مدیر،توانمند، رانت ستیز و قانونگرا منصوب شود و مورد حمایت همه جانبه قرار گیرد تا آیندهای بهتر برای ایرانمان رقم بخورد.
در پایان یک نکته ظریف را نباید نادیده گرفت؛
برای اینکه دانشآموزانی مهیای فراگیریِ دانشروز و مهارتهای زندگی داشته باشیم باید نگاهی به خانواده و شرایط جامعه در همه ابعاد داشته باشیم و بکوشیم بسترهای رشد همه جانبه را فراهم کنیم.
* رونق آموزش و پرورش منوط به رونق جامعه است و مخاطب آن، خانواده است و خانوادهی مساعد، برای رشدِ زندگی یک انسان به عوامل و شاخصهایی وابسته است مانند: داشتن شغل و درآمد مکفی، داشتن سلامت جسمی و روانی و...که هر چه شرایط مهیاتر باشد امکان رشد و نبوغ افراد مهیاتر خواهد بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
امسال برای اولین بار امتحانات پایههای دهم و یازدهم در متوسطه دوم نیز به صورت نهایی برگزار شد تا سوابق تحصیلی دانشآموزان در کنکور مؤثر باشد. همچنین تصحیح اوراق به صورت نیمه الکترونیک انجام میشود تا کوچکترین شبههای در سلامت و امنیت امتحانات نهایی که در کنکور تأثیر دارند، وجود نداشته باشد.
متأسفانه چون سال اول برگزاری این امتحانات بود و در این زمینه تجربه قبلی وجود نداشت و حجم زیادی دانشآموز را باید سازمان دهی میکردند، مشکلاتی در برگزاری امتحانات نهایی شاهد بودیم که از بروز مشکل سامانه در چاپ و توزیع کارتهای ورود به جلسه و تأخیر در شروع امتحانات گرفته تا عدم استقبال همکاران برای تصحیح الکترونیکی اوراق امتحان نهایی و تأخیر در اعلام نتایج را میتوان نام برد.
حدود 35 روز از پایان امتحانات نهایی گذشته ولی هنوز نتایج پایه دهم و یازدهم اعلام نشده است و به اضطراب و استرس دانشآموزان و خانواده ها افزوده است.
لازم به ذکر است که امتحانات پایه دوازدهم در شهریور ماه نیز همانند سالهای گذشته نهایی است ولی برای قبولی بیشتر، امتحانات شهریور ماه پایههای دهم و یازدهم داخلی است که سئوال توسط دبیر طرح شده و توسط دبیر نیز تصحیح میگردد. در این هنگام برنامه امتحانات نهایی شهریورماه پایه دوازدهم اعلام میشود که برای اولین بار از 15 مرداد ماه شروع و تا 1 شهریور ادامه دارد. احتمالاً برای اینکه نتایج امتحانات شهریور پایه دوازدهم زودتر اعلام گردد تا دانشآموزان بتوانند برای ثبت نام کنکور در مهرماه به مشکل برنخورند امتحانات در مرداد شروع خواهد شد؛ ولی لزومی ندارد که امتحانات پایههای دهم و یازدهم نیز در مرداد شروع شود. در برخی مناطق اعلام شده که احتمالاً امتحانات تابستانه پایه دهم و یازدهم نیز از 15 مرداد شروع خواهد شد که نگرانیهایی را برای مدیران و عوامل اجرایی مدارس و حتی برای دانشآموزان و خانوادهها به همراه دارد.
شایسته است که بنابر دلایل زیر امتحانات تابستانه پایههای دهم و یازدهم در شهریورماه برگزار گردد:
- طبق بخشنامه و دستورالعمل در ماههای تیر و مرداد عوامل اجرایی مدارس فقط روزهای دوشنبه و چهارشنبه در مدارس حاضر هستند و بقیه روزها تعطیل میباشند.
- چون برای اولین سال است که امتحانات پایه دهم و یازدهم به صورت نهایی برگزار میگردد احتمال تجدیدی دانشآموزان زیاد است و حدود نیمی از آنها باید در امتحانات شهریور ماه شرکت کنند که فرصتی برای برگزاری کلاسهای رفع اشکال و تقویتی و یا دوره های تابستانه وجود نخواهد داشت.
- با توجه به اینکه هنوز نتایج اعلام نشده و چند روزی هم برای ثبت اعتراض مشخص میشود، نتایج نهایی امتحانات تا اواسط مرداد ماه به طول خواهد انجامید و حتی فرصت کمی برای انتخاب واحد و سازماندهی برگزاری امتحانات در مردادماه وجود خواهد داشت.
- در کل ؛ از 15 مرداد تا اول شهریور طبق برنامهای که برای پایه دوازدهم اعلام شده، فقط 5 روز برای برگزاری امتحانات پایههای دهم و یازدهم در یک روز وجود دارد ( روزهایی که پایه دوازدهم امتحان ندارند) و این کار عملاً نشدنی است.
- چون امتحانات شهریورماه پایههای دهم و یازدهم توسط دبیر انجام میشود وقت زیادی را برای تصحیح نخواهد گرفت و نتایج چند روز بعد از پایان امتحانات از طرف مدرسه اعلام خواهد شد.
- در ضمن مدارس میتوانند طبق برنامه داخلی خود در هر روز امتحان یکی از پایههای دهم و یازدهم را جداگانه در دو هفته اول شهریور برگزار کنند تا مدیریت بهتری صورت پذیرد و در یک روز، دو نوبت امتحان نداشته باشند.
- چون طبق روال سالهای قبل امتحانات در شهریورماه شروع می شده هم معلمان و هم دانشآموزان و خانواده ها برای استفاده از تعطیلات تیر و مرداد برنامه ریزی کرده و با شروع امتحانات در مردادماه دچار مشکل خواهند شد.
از مسئولین محترم آموزش و پرورش درخواست میگردد که با توجه به توضیحات مطرح شده، مدیریت و انجام آزمون های پایههای دهم و یازدهم در نوبت شهریورماه را به هر منطقه یا مدرسه محول کنند تا شاهد مدیریت بهتری در این زمینه باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
به نظرم وزیر آموزش و پرورش باید شخصی باشد که بتواند کارهای اجرایی پر گره را انجام دهد.
در حال حاضر ، مشکل آموزش و پرورش انباشت مشکلات است . ما با یک زمین صاف و یک طرح و نقشه آماده مواجه نیستیم .
با یک شهر ویران بعد از حادثه (سیل، زلزله و ...) مواجه هستیم، عده ای با نیت خالصانه کمک ، وارد این آورد شده اند و چون نتوانسته اند کاری کنند خسته و مستاصل یک گوشه افتاده اند .
عده ای ابتدا با نیت خیر وارد شده اند ولی وقتی دیدند کاری از دست شان بر نمی آید شروع به غارت اموال حادثه دیدگان کرده اند.
عده ای با نیت خیر وارد شدند ولی وقتی دیدند که عده دیگری در حال چپاول سانحه دیدگان هستند چند تذکر لسانی دادند و باز هم دیدند که اثر ندارد رفتند و از نمد کمکهای وارده برای خود کلاه دوختند.
شهر که شلوغ شد عده ای با قصد و نیت چپاول هم وارد شده اند و الان دیگر تشخیص نیت افراد سخت شده و فقط مشاهده می کنیم که این شهر حادثه دیده نه تنها روز به روز وضعش بدتر می شود بلکه سر پست و مقام های کمک رسانی دعوا است !
در چنین حالتی وزیر آموزش و پرورش بیشتر از اینکه یک فرد عالم و دانشمند حوزه آموزش و پرورش باشد باید یک مدیر میدانی باهوش و مجرب باشد، که بتواند با جدیت دست کسانی که چپاول گرند و اتفاقا لباس خیرخواه پوشیده اند را از موضوع امداد رسانی کوتاه کند .
این افراد چون به این ساختار خو گرفته اند اتفاقا خیلی دوست دارند شخصی از میان خودشان وارد گود شود تا بتوانند مدل چپاول را طوری برنامه ریزی کنند که آخرش ضرر نکنند .
اما چرا می گویم آموزش و پرورش مشابه یک شهر حادثه (زلزله و یا سیل و ...) است ؟
1- یک سیستم آموزشی داشتیم 5-3-4 که قبل از دوره نجفی داشت کج دار و مریز کار می کرد و ایراداتی داشت ولی واقعا خروجی های آن سیستم خوب بود، و اتفاقا اغلب کسانی که در انقلاب 57 نخبه بودند محصول این سیستم بودند و مضاف بر این آن سیستم به صورت ثلثی بود و منطبق بر تعطیلات رسمی ایران خصوصا تعطیلات نوروز که آقای نجفی سیستم ترمی واحدی را وارد آموزش و پرورش کرد و یک ساختار خارجی که اصلا بومی نشده بود را به آموزش و پرورش تحمیل کرد .
سیستم جدید 5-3-3-1 شد و سال تحصیلی از ثلث به ترم تبدیل شد، غافل از آن که در کشورهای مسیحی به دلیل تعطیلات سال نو میلادی ناگزیر بودند از این سیستم استفاد کنند ولی ما که تقویم ایرانی استفاده می کنیم و فصل بهار شروع سال ما است نباید از این سیستم استفاده می کردیم .
این شد که عملا ترم دوم ها به محاق رفت .... دانش آموزان هنوز ترم دوم شروع نشده بود می رفتند تعطیلات نوروز و بعد هم این وقفه های طولانی آسیب های جدی به ماهیت آموزش زد . پس اولین زلزله 8 ریشتری را خود آقای نجفی با نظام جدیدش به سیستم آموزش و پرورش وارد کرد .
2- سیستم آموزشی 3-3-3-3 که بعد از سیستم قبلی آمد . این سیستم سعی داشت باگ های سیستم قبلی را برطرف کند ولی خودش گره کوری شد بر گره های قبلی . دومین زلزله 8 ریشتری با فاصله زمانی کم بر سیستم آموزش و پرورش وارد آمد .
3- کرونا که در کل سیستم آموزشی مجازی را به آموزش و پرورش تحمیل کرد و هیچ آمادگی برای این موضوع وجود نداشت و این شد زلزله 8 ریشتری دیگری که به سیستم وارد شد .
4- طرح رتبه بندی معلمان و طرح تحول بنیادین در آموزش و پرورش هر دو طرح هایی بودند که با ایده اولیه خوبی داشتند ولی در عمل منجر به پس لرزه های حدود 6 ریشتری بر سیستم آموزش و پرورش شدند .
یعنی شما شهری را تصور کنید که طی سالهای 1367 تا 1403 (36 سال اخیر) 4 زلزله بر آن وارد شده و مخروبه شده و اتفاقا در این مدت هرکس خواسته این شهر را بازسازی کند موفق نشده چون در ابتدا موضوع را سهل و ساده گرفته اند و با امکانات و تجهیزات واقعی وارد میدان نشده اند .
همه فکر کرده اند که این زلزله دیگر تکرار نخواهد شد و طرح و برنامه ای که از بیرون کپی کرده اند خیلی خوب است، برنامه ها را در جایی آزمون نکردند و ژست علمی گرفتند و به زور همان برنامه غلط را اجرا کردند .
الان باید آواربرداری از قبلی ها انجام شود . باید بچه های خودمان را نجات دهیم، بچه های ما زیر این آوار مانده اند و دارند ضجه میزنند و گویی صدای ضجه هایشان را کسی نمی شنود .
امروز که می خواهیم وزیر انتخاب کنیم باید بدانیم داریم برای چه وزارتخانه ای وزیر انتخاب می کنیم .
وزیر دولت پزشکیان در ابتدا باید تکلیف خودش را با آموزش طبقاتی مشخص کند . بسیاری از آنها که الان در وزارتخانه و ادارات کل سمت دارند خودشان از ذی نفعان آموزش طبقاتی هستند یا خودشان یا وابستگانشان مدرسه غیر انتفاعی دارند و عملا نان شان به این آموزش طبقاتی گره خورده است .
چطور وزیر جدید اگر از این بدنه و پوسته باشد خواهد توانست با این حضرات «عدالت آموزشی» را محقق کند ؟ سپردن گله گوسفندان دست ماده گرگ بالان دیده از قبل معلوم است.
من خودم یک معلم هستم و می دانم معیشت معلمین در خطر است اما به جد معتقدم همه معلمین واقعی منافع دانش آموزان را بر منافع خودشان ترجیح می دهند .
به نظرم اگر مشکل بچه های 7 تا 19 ساله ای که داریم تحویل می گیریم و تحویل می دهیم حل شود و جایگاه امر آموزش و پرورش در کل کشور ارتقاء یابد مشکلاتی مثل معیشت و منزلت معلم هم به طور اتوماتیک حل خواهد شد .
اینکه ما این مشکلات را فریاد بزنیم وهن جایگاه خودمان است .
ما باید فریاد بزنیم که فقط و فقط مشکل آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت) را حل کنید ما را بس است چون که 100 آید 90 هم پیش ما است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
جستارگشایی
برای آن که از نگاه تنگ و تاریک شخصی خارج شده و از منظر کارشناسی کارنامه عملکردی سه ساله علیآقا حجرگشت را مورد مداقه و تحلیل قرار دهم از ده نفر از کارشناسان و مدیران زبده آموزش و پرورش استان البرز (که مایل به ذکر نامشان نبودند) درخواست نمودم تا نقاط قوت و ضعف کارنامه دوره مدیریت رو به غروب مدیرکل را بیان کنند.
آنچه در ادامه میخوانیم متاثر از نظرات کارشناسان فارغ از گرایشات سیاسی و جناحی میباشد : زمان دولت سیزدهم سیاهترین دوران بگیر و ببند، پروندهسازی، اخراج، توبیخ، تنزل و برخورد با فعالان صنفی است.
پاک دستی و پایکاری مدیرکل
عمده نقاط قوت بیان شده از سوی کارشناسان در خصوص عملکرد مدیریتی؛ پاکدستی، تعامل با استاندار، بازدیدهای مکرر و مواجهه ی کامل با چالشها و در یک کلام پایکار بودن و حضور در خط مقدم مشکلات احتمالی آموزش و پرورش استان میباشد.
حضور مستمر و وقت گذاری بسیار در امور مختلف، فعالیت فیزیکی قابل توجه از صبح تا شام، رسیدگی به مراجعان در ملاقاتهای هفتگی، پی گیری امور تا حصول نتیجه از عمده نکات مثبت در کارنامه مدیریتی حجرگشت میباشد.
البته در معاونتها، نواحی و مناطق مواردی از سوء استفاده مالی، تخلف یا اهمال منجر به خسران دیده شده است.
دخالت پدرخواندهها
اولین چالش در حوزه مدیدیتی حجرگشت مربوط به دخالتهای آقای حلیمی (مدیرکل اسبق آموزش و پرورش البرز) و تاثیر گذاری ایشان در انتصابات، دخالت در فرآیند شورای نظارت بر مدارس و مراکز غیردولتی، دخالت در امور شورای نظارت استان و مناطق که سرانجام منجر به استعفای مدیر مشارکتهای وقت اداره کل گردید.
لازم به ذکر است که فرآیند مدیرکلی دکتر حسن تقی لو (رییس ستاد فرهنگیان مرحوم رئیسی در استان) قبل از حجرگشت در مراحل پایانی خود بود که با لابیگریهای نفسگیر حلیمی نهایتا همای سعادت به ناحق روی سر حجرگشت به پرواز درآمد.
نگاه قومگرایانه و جاده چالوسی
نگاه جادهچالوسی و ساوجبلاغی در عزل و نصبها باعث شد تا نیروهای توانمند مستقر در مرکز استان از قومیتهای مختلف سرخورده و منزوی شده و نهایتا گوشه نشین و یا بیتفاوت شوند.فقدان توانایی لازم در شناخت و انتخاب نیروی انسانی کارآمد و متناسب با پست ها نیز ماجرایی شنیدنی دارد به طوری که همیشه ۳ معاونت و بیش از ۶۰ پست کارشناسی خالی بوده و این کمبود باعث افت در دقت،کیفیت و سرعت کار ستادی میگردید.
ناتوانی در روابط برونسازمانی
ناتوانی در ارتباطگیری موثر فراسازمانی و گرفتن حق آموزش و پرورش از سایر دستگاه ها؛ برای مثال ۱۳۸۰ متر از زمین آموزش و پرورش در بلوار مطهری جنب ناحیه ۳ که اداره کل ارشاد تصرف کرده بود و در دوره قبل رفع تصرف نهایی گردید ولی در این دوره از دست رفت.
مورد دوم پلمپ شدن مجموعه باشگاه پیشکسوتان مهرشهر با میلیاردها سرمایه گذاری و تکمیل و تجهیز به عنوان پیشانی خدمات رفاهی آموزش و پرورش استان البرز است. باشگاه پیشکسوتان در اثر نداشتن تعامل اثربخش مدیرکل با سایر دستگاهها پلمپ شده و از دسترس و تملک آموزش و پرورش البرز خارج گردید.
مورد سوم پلمپ شدن دو مدرسه ۳۵ ساله در محمدشهر مدارس میثم و پرورش با ۳۰۰۰ دانش آموز به علت پیدا شدن معارض است.
فلج و فشل بودن درمانگاه فرهنگیان،عدم نظارت موثر بر شرکتهای تعاونی فرهنگیان نیز داستان مجزایی است.
فقدان صلاحیت و اهلیت در انتصابات
انتصاب مدیران مناطق و نواحی که حتی قانون مدون دولت مستقر را نمی پذیرفته و اجرا نمیکردند. انتصابات دیمی و بدون توجه به توانمندی، تخصص در معاونتها و روسای ادارات داخل سازمان که اغلب فاقد صلاحیت و اهلیت و تجربه لازم برای تصاحب مسئولیت آن پست بودند.
برگزاری مستمر جلسات و شوراهای بدون نتیجه که سبب فرسودگی اعضاء، فرصت سوزی در رسیدگی به امور و نهایتا وهن دستگاه میگردید. عدم رعایت موازین و مقررات اداری، مالی در اداره کل و مناطق، انتصاب افراد به عنوان سرپرست بیش از مدت قانونی.
استیلای فرهنگ امنیتی به جای امنیت فرهنگی
زمان دولت سیزدهم سیاهترین دوران بگیر و ببند، پروندهسازی، اخراج، توبیخ، تنزل و برخورد با فعالان صنفی است.
آموزش و پرورش البرز نیز یکی از پیشگامان تهدید و تحدید کنش گران صنفی و شکایت علیه معلم خبرنگاران در سطح کشور است. از طرفی جا به جایی و عزل و نصب فلهای و جناحی مدیران بدون توجه به تبعات آن و گرو کشی در رتبهبندی مورد وهن جامعه فرهنگی است.
اخبار مسمومیت در مدارس دخترانه البرز نیز معمولا در صدر اخبار کشور قرار داشت.
افول اخلاق و تحویل زمین سوخته
نداشتن برنامه و تقویم اجرایی و غوطه ورشدن در روزمرگی. فقدان کاریزما، نبود اتوریته و دانش لازم و بیان مطالب سوخته در سخنرانیها.
تقلیل جایگاه مدیر کلی . مثلاً بازدید مکرر از مدارس و مطالبه موضوعات سخیف و توجه به مو، ناخن و پوشش خانم ها یا بازدید از انباریها و ...افول اخلاق اداری در سطح استان از طرز نشستن تا تکه پراکنی و بیان عبارات سخیف دون شأن و جایگاه مدیرکل به مخاطبان .
فقدان تفکر انتقادی، روابط عمومی ناکارآمد و فشل و ۱۱ پله سقوط رتبه کشوری، تبلیغ سیستماتیک دکتر جلیلی با امکانات دولتی نیز بخشی از کارنامه مدیریتی خاکستری علی حجرگشت میباشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خبر خودکشی یکی دیگر از پزشکان یعنی پزشک متخصص کودکانی که دوره کارورزی اش را در یزد می گذراند بار دیگر افکار عمومی را به سمت چرایی خودکشی های غیر معمول رزیدنت ها و پزشکان جوان سوق داد به ویژه که این پزشک مادر فرزند خردسالی نیز بود اما شوربختانه نه تنها نتوانست ازعلم و تخصص خود برای رشد سالم فرزندش استفاده کند بلکه حتی فرصت مادری او را هم از دست داد . ( 1 )
خودکشی در رِنجِ معمولیِ آماری به عنوان یک افسردگی روانی رایج؛ پدیده ای جهانی و از قدیم الایام همزاد بشر بوده و هست به عبارت دیگر در همه جوامع از هر صدهزار نفر تعداد بسیار کمی ازمردم به دلایل و انگیزه های متفاوت به مرحله ای از افسردگی و نومیدی مطلق می رسند که ترجیح می دهند عطای گوهر شیرین زندگی و جان را به لقایش ببخشند و به قول شاعر از جهان مانده که فقط جان ، مرا ترک کند من چنانم که محال است کسی درک کند ؛ تنها وجه تمایز جوامع در این پدیده اجتماعی؛ یکی تفاوت در آمار خودکشی ها و دیگری در تنوع انگیزه خودکشی ها ست و اتفاقا نکته هم در همین تفاوت آمار و انگیزه هاست که دلسوزان جامعه را نگران می کند ؛ از این رو اگر آمار خودکشی در یک جامعه در مقایسه با سایر کشورها بالاتر باشد و یا آمار خودکشی در یک صنف (مثلا پزشکان جوان ) و یا اقشار دیگر اجتماعی رو به فزونی برود؛مطالعه این پدیده از دایره صرف روان شناسی فردی و رِنج آماری معمول فراتر رفته و به حیطه جامعه شناسی و رفتارشناسی (رفتارهای نابه هنجار) متقابل در محیط کار و زندگی و اجتماع و تاثیر و تاثر متقابل این رفتارها کشیده می شود ؛ تاثیراتی که اگر با آن مقابله نشود و تحت کنترل درنیاید گاه آن قدر جدی و غیر قابل تحمل می شود که شخص درگیر را به اتخاذ چنین تصمیم سخت و درد آوری وامی دارد یعنی دست از جان می شوید.
لذا برای مقابله با این پدیده آزاردهنده ؛ این عناصر حتما باید مورد مطالعه و آسیب شناسی قرار بگیرند چرا که زندگی و جان شیرین گرانبهاترین گوهر برای هر موجود زنده به ویژه انسان است و انسان ها به طور غریزی برای بقا و حفظ جان حتی سخت ترین شرایط را تحمل می کنند (مثل تحمل زندان های طولانی مدت و یا بیماری های صعب العلاج و ...).
با این همه اگر عوامل محیطی تحمیلی و یا دل مشغولی های شخصی (جدا از درست و یا نادرست بودن) این گوهر گرانبها را آن قدر سنگین کند که جسم فرد قادر به حمل آن نباشد؛ فرد دیر یا زود برای رسیدن به آرامش آن را بر زمین می نهد و جسمش را از سنگینی جان با همه شیرینی هایش رها می کند.
فیلم سینمایی « ریش قرمز » اثر ماندگار « اکیروکوروساوا » کارگردان نامی ژاپنی را احتمالا خیلی ها به خاطر می آورند. این فیلم که به اصطلاح اهل فن در ژانر فیلم های درام اجتماعی ست به نقش پزشکی مشهور به « ریش قرمز » می پردازد که زندگی خود را وقف اقشار آسیب پذیر اجتماعی کرده است. در این مسیر پزشک به خانواده ای بر می خورد که از شدت فقر بنا به سنت ژاپنی ها در یک تصمیم جمعی دست به خودکشی زده اند .
ریش قرمز با تلاش فراوان آنها را از مرگ نجات می دهد . در خلال این عملیات کارگردان صحنه ای از دیالوگ تکان دهنده بین همسر مرد و ریش قرمز را به شرح زیر به تصویر می کشد :
« دکتر پس از نجات مرد خانواده از مرگ کنار تخت بیمار خود ایستاده و مرد نجات یافته روی تخت بیمارستان به خواب عمیقی فرو رفته است.دکتر با لبخند حاکی از رضایت از نجات مرد؛ خطاب به همسر مرد می گوید : ببین چه راحت خوابیده و زن با تکان دادن سرحرف دکتر را تایید و بلافاصله از او می پرسد : راستی می دانید چرا این قدر راحت خوابیده؟ و سپس بدون اینکه منتظر پاسخ دکتر شود با لبخند تلخی خودش پاسخ می دهد. چون واقعا فکر می کند که دیگر مرده است و بار زندگی بر دوشش نیست! چرا که من در طول سال ها زندگی مشترک مان هیچ وقت چنین خواب راحت و عمیقی از او ندیده ام !
کروساوا با زبان هنرمندانه فیلم نشان می دهد که خواب راحت مرد به این خاطر است که فکر می کند که در دنیا نیست و دیگر دغدغه زندگی طاقت فرسای دنیایی را ندارد.
افزایش آمار خودکشی در بین پزشکان جوان که اتفاقا از موقعیت اجتماعی و احیانا اقتصادی خوبی هم بهره مند هستند؛ آیا سئوال برانگیز نیست و نباید زنگ هشداری برای مسئولین باشد؟
آیا علت در روابط اداری و بوروکراسی دیکتاتور مابانه استاد و دانشجو و یا مدیران مراکز درمانی و سخت گیری های احیانا بی مورد آنها نهفته است؟ و یا آیا به لحاظ عدم ظرفیت فکری و روانی دانشجویانی ست که نه به میل خود بلکه با فشار پدر و مادر و اطرافیان وارد این رشته شده اند (به لحاظ علاقه همه خانواده های ایرانی به پزشک شدن فرزندانشان) و یا به علت وجود بعضی سهمیه های غیر کارشناسی شده است که اجازه می دهد بعضا دانشجویانی با رتبه های کنکوری بالا و غیر معمول ؛ بدون صلاحیت علمی لازم وارد این رشته شوند و تحصیل در این رشته خارج از توان آنهاست و در نهایت به مرحله ای می رسند که به علت رودربایستی با فامیل واطرافیان نه قادر به ترک تحصیل هستند و نه قادر به ادامه آن. در واقع به دور باطلی می رسند که می توان آن را بن بست تحصیلی نامید.
این علت ها و دلایل دیگر هرچه باشند خود معلول علت بزرگ تری هستند که آن را باید در نظام آموزش عالی به ویژه در حوزه آموزش پزشکی جست و جو نمود .
( 1 ) منبع خبر سایت عصر ایران کدخبر981991مورخ 24 تیر ماه. مناسفانه بنا به گزارش رسانه ها در دو سه سال اخیر چندین مورد خودکشی در بین رزیدنت ها و پزشکان فارغ اتحصیل در حال گذراندن طرح خود اتفاق افتاده به طوری که به گزارش سایت انتخاب تنها در یک سال اخیر 16 رزیدنت پزشکی اقدام به خودکشی کرده اند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چهار سال پیش این یادداشت را در خصوص آتش سوزی های زاگرس و البرز در روزنامه همشهری منتشر کردم. ( این جا )
هر چه فکر کردم دیدم هیچ چیز تغییر نکرده است و اوضاع بدتر هم شده است.
ما گرفتار سندرم تکراریم. تکرار می کنیم چون آدم های تکراری دست از سرمان بر نمی دارند. چون خودمان هم گرفتار تکراریم . در برابر تغییر سبک زندگی مان مقاومت می کنیم. تکرار برای کشوری که به خوردن منابع ثابت عادت دارد کیف دارد، زحمت نمی خواهد.
تکرار چیزی شبیه سیگار کشیدن است. سیگاری ها به عشق تکرار سیگار می کشند، به سلامت خود آسیب می زنند تا کیف تکرار را از دست ندهند. خوردن هم از نوع تکرار است. گاهی آن قدر می خوریم که چربی رگهایمان را پر کند، ولی باز می خوریم چون کیف دارد، خوردن.
آخرش هم سکته می کنیم، مگر چی شده!
این روزها که در جلسات انتخاب گزینه مناسب برای مدیریت کلان محیط زیست کشور مشغولم، تکرار ذهن من را سخت مشغول کرده است.
راستش را بگویم ؛ من نمی توانم از بین افرادی که خودشان را برای ریاست سازمان کاندید کرده اند، فردی را پیدا کنم که توانایی سکانداری تشکیلات محیط زیست کشور بحران زده ایران را داشته باشد. اگر نگویم همه، اما اکثر آن ها تکرارند.
دست روی هر کس می گذاری، سیاهه ی از نقاط منفی در کارنامه اش است. خیلی ها را خودم می شناسم. آنها را نیز که نمی شناسم و می پرسم، چیزی دستم را نمی گیرد.
در عالم خیال داشتم فکر می کردم مگر بنا نیست قول های آقای پزشکیان عملی شود. خوب بیایید آدم نو پیدا کنیم. اگر نبود برویم و از خارج بیاوریم. وقتی آدامس و چیپس و غذای سگ و گربه و میخ طویله مان از خارج می آید، چرا نمی توانیم رئیس محیط زیست یا متخصص محیط زیستی از خارج بیاوریم ؟
یادتان می آید :
زمانی آقای کلانتری رفت و کاوه مدنی را به عنوان معاون آورد. داستانش را همه می دانیم، عکسی از ایشان منتشر شده بود که حال و هوای قِر دادن داشت و همین او را هوا کرد.
کلیپی دیدم از خانمی که می گفت شماها که به پزشکیان رای دادید، به جای غُر زدن، قِر بدهید. خوب مجوز قِر هم صادر شد. چرا امثال کاوه مدنی که ممکن است بزرگترین گناهشان در زندگی قِرکی بیش نبوده را به ایران دعوت نکنیم؟
آقای پزشکیان
می دانم برای شما امکان ندارد که فعلا معاون خود را از خارج بیاورید. ولی با همان هنر خاصی که دارید به اربابان گزینش بگویید سپردن کارهای تخصصی به این آدمهای تکراری باعث ضعیف شدن جمهوری اسلامی می شود.
ما هم بهتر است به دشمن پاتک بزنیم و متخصصان ایرانی و خارجی را به کشور جذب کنیم تا من و ما و ایران از شر تکرار خلاص شویم.
( میز کمیته جلسه تعیین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست:
با این میز و این حجم از زباله و غذای مصرف نشده می خواهیم رئیسی پیشنهاد دهیم که پسماند، فاضلاب، هوای آلوده و طبیعت ما را پاسداری کند )
( کانال دغدغه های محیط زیستی و دانشگاهی )
نقص بزرگی که در همه ی سطوح متوجه نظام آموزشی ایران است و در نگاه به جامعه و تعاملات در آن خود را به وضوح نشان می دهد، این درد بزرگ است که متاسفانه نظام آموزشی ایران خروجی مطلوبی برای زیست جمعی و مشارکت پذیر و قانون مدار تربیت نمی کند.
تحلیل محتوای آموزشی در سطوح مختلف نشان می دهد که محتواهای آموزشی در ایران در قبل و بعد از پیروزی انقلاب ، پیوسته به نفع ایدئولوژی غالب و حاکمیت بوده است و از این رو است که شاهد بودیم و هستیم که نظام آموزشی کشور چه از نظر سازمان و ساختار دوره های آموزشی و چه محتواهایی که به دانش پژوهشان ارائه می کند ، بیشترین تغییرات را به نفع ایدئولوژی و نگاه و منافع حاکمیت دیده است که آن هم در نگاه به نتیجه ، موفق نبوده است.
خدا باوری ، وطن دوستی ، نوع دوستی ، تمکین به قانون و رعایت حقوق دیگران، از جمله محورهای اصلی در همه ی نظام های آموزشی هستند. در نگاه به محتواهای آموزشی در ایران به جز مقوله خدا پرستی ؛ دیگر محورهای اساسی آموزشی منتهی به پرورش و تربیت را کم ، ضعیف و فاقد اثرگذاری اقناعی منتهی به وفاداری و تعهد پذیری می بینیم.
در گذشته ، دانش آموز کلاس اول دبستان در پایان درس فارسی ، قادر بود شعر زیبای مرحوم استاد نعیمی شریف که روح وطن دوستی و ایمان را در دانش آموز می دمید، بخواند و حفظ کند و با زیبایی تکرار کند که :
ما گل های خندانیم / فرزندان ایرانیم.
این درس حذف شد، همان طور که داستان خاله مرجان حذف شد که پند آن از سرنوشت خروس حرف نشویی که به لانه نمی رفت ، لزوم اطاعت از رهبری و قانون در زیست جمعی بود. کوکب خانم زن پاکیزه ای بود ، هم حذف شد. کوکب خانم وقتی میهمان سرزده برایش می آمد با چند تا تخم مرغ مدیریت تغذیه خانه را به خوبی پیش می برد. از رستوران و کترینگ غذا سفارش نمی داد ، نه اینکه بد باشد ، نه ! این داستان می خواست صرفه جویی و بهینه مصرف کردن را به دانش آموز بیاموزد که در این دوره ما به آن اقتصاد مقاومتی می گوییم .
در دبیرستان ، نیروی گریز از مرکز را فهمیدیم که چیست و با نیروهای ایکس و ایکس پرین آشنا شدیم . اما نفهمیدیم که کارکرد این نیروها در میدان عمل کجاست و همین شد که بیشترین تعداد تلفات جاده ای را داریم. مثال ها و نمونه ها زیاد است. مثل کرونا و الزام قانونی و ضرورت اجتماعی و بهداشتی در پوشیدن ماسک و خودداری از ترددهای غیر ضرور که در نهایت امر هم بنا بر آمار رئیس جمهوری وقت حداکثر ۴٠ درصد رعایت کردند.
یک دانش آموز ایرانی طی دوره تحصیل حداقل پنج سالی زبان خارجی می خواند . به جز چند نفری که آنها هم زمینه های دیگری دارند ، ندیده ام دانش آموزی قادر باشد وقتی دیپلم می گیرد ، در حد یک دقیقه آن هم در معرفی خودش به زبان خارجی سخن بگوید. اما دیده ام دکتری و مهندسی ! که دکتری و مهندسی اش را با پول و تقلب، و دزدی از رساله دیگران و جا زدن آن به اسم خود و خرید پایان نامه و رساله از میدان انقلاب گرفته است و بدون پیشوند دکتر و مهندس ، خطابی را اعتنا نمی کند.
همین دانش آموز در مقابل ، انبوهی از تلقیناتی را در ذهن خود باید از تاریخ فلان سرزمین ، واقعه و یا سرگذشت فلان فرد و یا اقدامات فلان کس بپذیرید که ما به ازای خارجی در دوره حاضر ندارند و دانش آموز نمی تواند با آن هم ذات پنداری داشته باشد.
نظام آموزشی موفق و به روز ، نظامی است که خروجی آن بر اساس و مبنای ارزش های والای انسانی و ایمانی یعنی اخلاق مدار، قانون مدار ، تعهد پذیر و مسئولیت پذیر تربیت شده باشد که دین هم همین را می گوید و این فقط با محتواهای ارزشمند ، مطالعه شده و حاصل از خرد نخبگان و مهم تر از همه رفتار جمعی نخبگان ، مدیران و طبقه مرجع ممکن است که حاکمان الگوی همیشه در مقابل چشم هستند.
***
کاریکاتور زیر از مجله ملانصرالدین مربوط به 120 سال پیش است . بسیار تلخ و گزنده!
مدارس سنتی را نقد می کند که بچه ها از یک درِ آن وارد، و از درِ دیگر آن به شکل چهارپایان خارج می شوند!
اما تصویر پایین مربوط به مدارس مدرن و جدید است که بچه ها از یک درِ آن وارد و از درِ دیگر آن به شکل انسان های متمدن و مودب خارج می گردند... ( دل نوشتههای تاریخیِ علی مرادی مراغهای )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
آنچه مسلم است آموزش و پرورش رکن اصلی توسعه همه جانبه کشور است و باید از این دیدگاه به آن نگاه و توجه ویژه شود. به عنوان یک معلم بازنشسته که پس از 13 سال بازنشستگی در انجمن علمی و آموزشی معلمان برای ارتقای سطح علمی معلمان با برگزاری همایش های علمی و کنفرانس های آموزشی و چاپ نشریه فعالیت دارم نکاتی را در خصوص این نهاد مهم به عرض می رسانم .
امیدوارم برای انتخاب وزیری قوی با دانش و درایت تام و تمام مورد توجه قرار گیرد :
1- نظام تربیت معلم : در حال حاضر آنچه به عنوان دانشگاه فرهنگیان با دو پردیس دختران و پسران در بعضی از استان ها مطرح است در واقع یک دبیرستان دخترانه و پسرانه است و دانشگاه فرهنگیان شبیه به سازمان سمپاد که در هر شهری چند دبیرستان دخترانه و پسرانه دارد می باشد .
نام دانشگاه فرهنگیان نیز بی مسما است . بهتر است به جای یک نهاد وابسته به آموزش و پرورش، یک یا دو دانشگاه بزرگ با دانشکده های مختلف زیر نظر وزارت علوم و فن آوری با نام دانشگاه تربیت معلم با استانداردهای جهانی در شأن نام معلم، متولی تربیت معلم شود.
2- لزوم تشکل های صنفی و علمی : اگر قرار است دانش آموزانی جسور و منتقد و پرسش گر در آموزش و پرورش تربیت شوند ؛ معلمان باید کنش گر ، متفکر، منتقد و دائماً پژوهش گر و مطالبه گر باشند ؛ برای این کار متشکل شدن معلمان در تشکل های صنفی و علمی از ضروریات آموزش و پرورش (و البته برای آحاد مختلف جامعه) است و آموزش و پرورش باید این امر میمون و مبارک را تشویق و مورد حمایت قرار دهد .
الف- انجمن های علمی : در خصوص انجمن های علمی، آن چنان که باید و لازم است از پتانسیل علمی آن ها توسط مسئولین کشوری و استانی استفاده نمی شود . بهتر است برگزاری دوره های ضمن خدمت و مسابقات علمی و عملی و جشنواره ها و ... به انجمن های علمی هر رشته ای واگذار شود تا از این طریق قشر وسیعی از معلمان در این زمینه ها فعال شوند. حمایت و تشویق انجمن ها به چاپ نشریه و تولید محتوی و برگزاری کنفرانس های علمی توسط اتحادیه ها و انجمن های علمی هر رشته یکی از راه کارهای مهم رشد سطح علمی معلمان و ایجاد انگیزه برای پژوهش و تحقیق است.
باید در بودجه سنواتی حتماً ردیفی به این انجمن ها به خصوص برای برگزاری کنفرانس های آموزشی کشوری و استانی اختصاص یابد .
ب- تشکل های صنفی : در خصوص تشکل های صنفی نیز بهتر است از نگاه امنیتی به این تشکل ها که باعث کشاندن اعضای فعال آن ها به مراکز امنیتی و قضائی شده است، خودداری گردد. این گونه برخوردها باعث سرخوردگی و خمودی سایر معلمان خواهد شد و اثرات بسیار بدی در جامعه خواهد داشت.
عقلانیت حکمرانی حکم می کند برخوردها طوری باشد که از تبدیل فرصت به تهدید جلوگیری و مسیر عکس پیموده شود. (متذکر می شود از سال 94 قانون مربوط به تشکل های صنفی با حذف این تشکل ها از قانون احزاب در مجلس منتظر تصویب قانون جدید است بهتر است با انتخاب یک وزیر کشور با دید باز و اعتقاد کامل به اصول 26 و 27 قانون اساسی، ( که حق داشتن تشکل و برگزاری تجمعات برای بیان خواسته ها را به رسمیت می شناسد) با تعامل با مجلس این مشکل ظرف چند ماه آینده حل شود.
آیا شایسته است معلمی به خاطر بیان مطالبات صنفی از جمله داشتن تشکل صنفی که حق مورد تأکید قانون اساسی است به زندان برود یا با پابند الکترونیکی در حصر قرار گیرد ؟ کجای شرع چنین چیزی را تجویز کرده است؟
رئیس جمهور قسم می خورد که حافظ قانون اساسی و تأمین کننده آزادی های مصرح در آن باشد و باید به تأکید قرآن کریم به عهد و قسم خود عمل کند.
3- لزوم توجه بیش از پیش به علوم پایه : اساس پیشرفت کشورهای صنعتی و توسعه یافته توجه به علوم پایه و اعتقاد داشتن به اینکه تحقیق و پژوهش در این علوم ریل اصلی پیشرفت در همه زمینه ها اعم از مهندسی و پزشکی است، باعث شده آموزش درس هایی مانند فیزیک و شیمی و زیست و حتی ریاضی در مدارس به صورت نظری و عملی توأم باشد .
4- نقش آزمایش در پویائی تدریس : اختصاص دو ساعت در هفته به درس آزمایشگاه که همه درس فیزیک و شیمی و زیست و زمین را در بر می گیرد با مربی گری دبیرانی که فقط در یکی از این دروس تخصص دارند آن هم با آزمایش های نمایشی مفید فایده نخواهد بود . باید در مدارس کلاس فیزیک و شیمی و زیست و زمین با وسایل کافی ایجاد شود و آموزش با آزمایش همزمان شود به طوری که آزمایش توسط دانش آموز با راهنمائی معلم انجام شود .
5- تنوع بیش از حد مدارس : مهترین معضل آموزش و پرورش در حال حاضر تنوع بیش از اندازه مدارس است که باعث توجه بیشتر به تعدادی از مدارس خاص و بی توجهی به مدارس عادی شده است که در نتایج کنکور نیز خود را نشان داده است در اسرع وقت این تنوع باید کاهش یاید .
به نظر نمی رسد در هیچ کشوری چنین تنوعی وجود داشته باشد.
6- آموزش مهارت های فنی و حرفه ای : گسترش هنرستان ها و تغییر نسبت فعلی بین دبیرستان ها و هنرستان ها یکی دیگر از ضرورت ها، با هدف تربیت کارگر و تکنسین ماهر در همه زمینه هاست . بهتر است در هنرستان ها دروس عمومی غیر زبان انگلیسی حذف شوند و به ساعت دروس فنی و حرفه ای افزوده شود به طوری که فردی که از هنرستان بیرون می آید بدون نیاز به رفتن به دانشگاه با مهارت های کسب کرده جذب بازار کار شود. در هرم شغلی جامعه از لحاظ فنی، در رأس مهندسین و در وسط تکنسین ها و در قاعده کارگران ماهر هستند .
هنرستان های فنی و حرفه ای بیشترین هم شان باید صرف تربیت کارگر ماهر باشد . آموزشکده های فنی و حرفه ای با رویکرد تربیت تکنسین و دانشگاه ها با رویکرد تربیت مهندس با حفظ نسبت بین این سه قشر در حال حاضر و با گسترش بی رویه رشته های مهندسی در دانشگاه های دولتی و غیر دولتی با آموزش های بعضاً بی محتوی، تعداد مهندسین از کارگران بیشتر شدند و چون توانایی انجام کارهای فنی را ندارند باعث شده درصد بیکاری قشر تحصیل کرده نسبت به سایر اقشار بیشتر شود یعنی آموزش های دانشگاهی آب در هاون کوبیدن شده است.
7- انتقال میراث فرهنگی : گرچه یکی از وظایف آموزش و پرورش انتقال میراث فرهنگی جامعه به نسل های بعدی است ولی این میراث باید به طور همه جانبه در نظر گرفته شود نه فقط تکیه بر جنبه های مذهبی .
تاریخ ایران یک کل به هم پیوسته است . اگر مردم ایران به اسلام و خصوصاً تشیع گرویدند چون سابقه گرایش های توحیدی و عدالت خواهی در نهاد جامعه ایرانی وجود داشته است. آموزش های مدرسه ای نباید منجر به ایجاد تضاد بین این دو شود و البته از آن جا که ادیان الهی مبتنی بر عقلانیت و به دور از خرافه گرائی است در تدوین کتاب های درسی خصوصاً دروس عمومی باید به این جنبه ها توجه خاص شود .
نویسندگان کتاب های درسی مخصوصاً دروس ایدئولوژیکی از بین افراد متخصص و روشنفکر و با ذهنی باز انتخاب شوند و به جنبه های زیبایی شناسی نیز توجه ویژه شود.
8- نکته ی دیگر در مورد مدارس غیر دولتی است . در این مدارس با اینکه کار معلمان بیشتر از مدارس دولتی است، پرسنل این مدارس از حقوق کمتر برخوردار هستند و چهار ماه در سال نیز حقوق نمی گیرند . بهتر است از لحاظ کمی و کیفی تحولی در این مدارس به کمک و نظارت دولت صورت گیرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید