آن چنان دود سیگار بر سراسر این جامعه مسلط شده که میتوان از ایران به عنوان جامعهای دچار جنون سیگار نام برد. این جنون البته در برخی شهرها همچون تهران وخیمتر و شدیدتر است.
در خیابان کمتر جایی است که بوی سیگار مشام انسانی که در جست و جوی زندگی سالم است را نیازارد. فضای اجتماعی آن چنان در تصرف دود و بوی زنندهی سیگار است که بهراحتی و در کمال امنیت خاطر نمیتوان مسیری را برای پیادهروی یافت که در آن، بو و دود سیگار نفر جلویی یا پشتسری تو را آرام بگذارد.
دیگر همه، همهجا سیگار میکشند: کودک و پیر، زن و مرد، دختربچه و پسربچه سیگار میکشند.
در پارک نه تنها تقریباً هیچ صندلی را نمیتوان یافت که نشستن بر آن تو را از دود و بوی سیگار در امان بدارد، بلکه فضای پارکها و گاه خیابانها مملو از بوی ناخوشایند حشیش و گُل و سایر علفهای مخدرِ بدبو هستند.
کار بهجایی رسیده که در مطب دندانپزشکی، آقای دندانپزشک در میانهی کار به اتاق آشپزخانه میرود و با دستان لرزانش سیگار میکشد و دوداندود و بوآلود به مطب بازمیگردد!
در ترهبارِ مسقف محله، صندوقدار و مسئول کار سیگار میکشند و هنگامی که خیلی محترمانه از او میخواهی که هوای فضای بسته را آلودهی دود و بوی سیگار نکند، نمیپذیرد و سیگارش را خاموش نمیکند و تازه به تو با لحنی اندرزگونه میگوید: « سخت میگیری و زود میمیری! » منهم به او میگویم: « اتفاقاً من تو را منع میکنم که زودتر نمیری! »
وقتی که یکبار دعوت به سخنرانی شدم تا در مدرسهای در جنوب تهران درخصوص خطرات کشیدن سیگار صحبت کنم و به بچههای دورهی متوسطه ی اول گفتم که با کشیدن هر یک نخ سیگار، ٢٠ دقیقه از عمرشان کوتاهتر میشود، پچپچ کنان در مقام عدم پذیرش سخن من پاسخ دادند که : « ٢٠ دقیقه که زیاد نیست! ».
وقتیکه کارکنان نانواییها در حین کار و در فرآیند نانپختن سیگار میکشند و خمیر نان و خود نان را در تنور یا ماشین نانپزی آغشته به دود و آلوده به سم نیکوتین میکنند و اعتراض تو را نمیپذیرند و میگویند اگر ناراحتی برو جایی دیگر .
وقتیکه ساکنان آپارتمان توی ساختمان سیگار میکشند و بو و دود آن را به سوی منزل تو هدایت میکنند و به درخواست و خواهش محترمانهی تو برای سیگارنکشیدن در راهرو و راهپله وقعی نمینهند، و رانندهی تاکسی و رانندهی اتوبوس برونشهری و صاحب مغازه داخل یا بیرون مغازه و دانشگاهیان درون و بیرون دانشگاه سیگار میکشند و سیگار میداندارِ روابط در همهی فضاهای ارتباطاتی است .
وقتیکه همکار جامعهشناس در اتاق اساتید سیگار میکشد و سر کلاس کنار پنجره چنان به سیگار پُک میزند که دانشجویان به کشیدن سیگار تحریک و راغب میشوند، آن گاه باید نتیجه گرفت که این جامعه به طرز بیسابقهای دچار جنون سیگارکشی شده است.
از نظر جامعهشناسی؛ افراد جامعه با تقلید از آنچه دیگران انجام میدهند، بر حس انزوای اجتماعی خود غلبه میکنند و احساس به روز بودن و هم نوایی با دیگران را در خود زنده نگه میدارند.
با پیروی از مُد اجتماعی، بسیاری از مردمِ فاقدِ استقلال شخصیتی از حس منزوی بودن و احساس عقبمانده بودن از جامعه نجات پیدا میکنند. تعداد کمی از افراد جامعه آن چنان از استقلال رأی و مقاومت فرهنگی و اخلاقی برخوردارند که توان مقاومت در مقابل مُدهای اجتماعی را دارا میباشند و پیرو مد اجتماعی نمیشوند.
اما این نظرات به تنهایی نمیتوانند علل شیوع جنونِ تمایل به سیگار در جامعهی ایران را تبیین کنند.
به نظر من ؛ زیر پوست این جنون نوعی تمایل به آسیبرساندن آگاهانه به خود و به دیگران وجود دارد، نوعی بیتفاوتی و بیمسئولیتی نسبت به سلامت خود و حتی ضدیت با سالم بودن خود و دیگران، نوعی دهنکجی به زندگی سالم، نوعی بیارزش تلقیکردنِ خود و خود را سوژهی تخریب و نابودی تعریف کردن، بوی ناخوشاینددادن و از تبدیل خود به منبع بوی بد لذت بردن. نوعی ناشکری و نارضایتی از بودن و وجودداشتن و به طبع آن؛ نوعی رغبت به تمام کردن خود، درست همچون همان سیگاری که میکشند و تمامش میکنند تا آن را کُشته باشند.
متعاقب آن؛ کسانی که جامعهای ساختهاند که مردم بسیاری از آن در خود وجودی ارزشمند نمییابند که آن وجود را سالم نگه بدارند و در حفظ سلامتی آن بکوشند و فضای اجتماعی را با دود و بوی سیگار هم آلوده و هم برای افراد غیرسیگاری غیرقابل استفاده میسازند و با آسیبزدن عمدی به خود و به دیگران درصدد تمامکردن خود و دیگران برآیند، در شیوع و همهگیرشدن این جنون مسئول و مقصر و متهم میباشند.
( کانال نویسنده )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چند درصد آنان متخصص قلب یا دندانپزشک هستند؟
به جامعه شناس چه ربطی داره سیگاری بودن؟
مگر شما دبیران محترم سیگاری نیستید؟
قصد اهانت کردن یا طعنه زدن به رشته خاصی را دارید ؟
یا قصد دارید به الگو بودن استاد دانشگاه را اشاره کنید؟
منطقی بود که استاد دانشگاه در کل می نوشتید. هر معلمی در هر رشته ای باید الگوی مثبت باشد.
در سال ۱۸۶۹ که تبریز مرکز تجاری برای نفوذ ترکیه و روسیه در ایران محسوب می شد، حدود ۳۵۰ فروشگاه سیگار فروشی وجود داشت. با گذشت زمان تا سال ۱۸۸۰ تعداد افراد سیگاری به مقدار کافی بیشتر شد و آن موقع بود که تولید کنندگان داخلی شروع به کار کردند.
فروش سیگار در کشور ما در سال ۲۰۰۳ به ۴۵ میلیارد واحد رسید.
شرکت دخانیات ایران، یکی از قدیمیترین شرکتهای تهیه، تولید و توزیع تنباکو و دخانیات در ایران است که از سال ۱۳۱۶ هجری خورشیدی در ایران فعالیت میکند.
از ابتدای سال ۱۴۰۲ به قیمت خرده فروشی از هر نخ سیگار تولید داخل با نشان ایرانی مبلغ پانصد (۵۰۰) ریال، تولید داخل با نشان (برند) بین المللی یک هزار (۱.۰۰۰) ریال و هر بسته پنجاه گرمی تنباکوی قلیان داخلی دویست هزار (۲۰۰.۰۰۰) ریال به عنوان مالیات اضافه و از هر نخ سیگار وارداتی مبلغ هشت هزار (۸.۰۰۰) ریال و هر بسته پنجاه گرمی تنباکوی قلیان وارداتی سیصد و پنجاه هزار (۳۵۰.۰۰۰) ریال به عنوان حقوق ورودی دریافت می شود تا مطابق ردیف های این قانون به نسبت مساوی برای بخش سلامت با اولویت احداث و تجهیز مراکز ناباروری و زایشگاههای دولتی ، ورزش همگانی و ورزش بانوان هزینه گردد.
توتون خام وارداتی ۱۵%
توتون فرآوری شده وارداتی (خرمن توتون) ۴۰%
طبق آخرین گزارشهای مراجع رسمی کشور ازجمله وزارت صنعت، معدن و تجارت و ستاد صنایع دخانی، برآورد مصرف سیگار در کشور در سال 1400 و ۳ سال اخیر 65 میلیارد نخ در سال است. این برآورد در ۳ سال اخیر ثابت بوده و میزان مصرف سیگار در کشور تغییر محسوسی نداشته است.
تولید سیگار در کشور در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشته است. بهطوری که طبق آمار وزارت صنعت، معدن و تجارت و مرکز ملی دخانیات کشور، میزان تولید سیگار در کشور از 29 میلیارد نخ در سال 1393 به 58 میلیارد نخ در سال 1399 و 62.5 میلیارد نخ در سال 1400 رسیده است.
قدیمی ها با اراده تر از ما بوده اند.
قیام تنباکو یا نهضت تنباکو، نام رویدادی تاریخی است که در اعتراض به واگذاری امتیاز انحصار تجارت توتون و تنباکو در سفر سوم ناصرالدین شاه قاجار به خارج از ایران شکل گرفت. این اولین و گستردهترین جنبش در برابر استبداد و استعمار شناخته میشود. کو میرزای شیرازی؟