گروه گزارش/
حامد علامتی مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مراسم آغاز دوازدهمین دوره مسابقات بینالمللی رباتیک و هوش مصنوعی فیراکاپ ۲۰۲۵ می گوید : ( این جا )
هوش مصنوعی باید از کودکی آموزش داده شود .
کودکان و نوجوانان امروز نه تنها مصرفکننده تکنولوژی، بلکه باید سازنده آن باشند. به همین دلیل، کانون به سمت علوم نوپدید رفته است.ما پنج قطب علمی در کشور ایجاد کردهایم تا استعدادها در حوزههایی مثل رباتیک و هوش مصنوعی از همین حالا شکوفا شوند .
ما همه توان خود را به کار خواهیم بست تا آموزشهای نوپدید را برای کودکان و نوجوانان داشته باشیم و در این راه زمینههای لازم را برای آموزش فراهم میکنیم و انگیزه علم آموزی را بالا میبریم.
به جرات میگوییم : کانون پرورش فکری در حوزه ترویج علم، حرف اول را در کشور میزند که در این زمینه مفتخر به دریافت جایزهای شدهایم. این نا به هنجاری ها را کسی می بیند و حس می کند که درگیر تدریس و معلمی باشد نه کسانی که از پشت میزهایشان برای دیگران نسخه می پیچند و رویا پردازی می کنند .
در راستای گام دوم انقلاب اسلامی و طبق مصوبات ستاد راهبری نقشه جامع علمی کشور و مشخصا سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بررسی کردیم در حوزه علم و فن آوری کانون چه نقشی را میتواند ایفا کند، کانون علوم و فن آوریهای نوین ایران به تازگی تشکیل شده است، کما اینکه فعالیتهای علمی در کانون موضوع جدیدی نیست » .
مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با تاکید بر نقش تولی گرایانه کانون پرورش فکری گفت: در این زمینه ما ریل گذاری علمی برای کودکان و نوجوانان داشتهایم که در این مسیر نمایشگاه اسباب بازیها و مسابقات بین المللی فیرا را برگزار کردیم » .
تب « هوش مصنوعی » همه جا را فرا گرفته است .
هر کسی هم برای آن که از قافله عقب نمانده باشد ، حرفی بزند و خود را « همگام » با تحولات روز نشان دهد سعی می کند ناخنکی به این مبحث بزند .
درست مانند زمانی که « کامپیوتر ( رایانه ) » برای نخستین بار وارد مدارس کشور شده بود و بسیاری از این تجهیزات در ابتدا برای « دکور » خریداری شده بود .
نخستین پرسش « صدای معلم » از مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که سازمان متبوعش مزین به « فکر و پرورش آن » است این که :
آیا واقعا مدارس ما جایگاه پرورش فکر و اندیشه هستند ؟
زمانی تب « مدارس هوشمند » جامعه و نظام آموزشی را فرا گرفته بود .
مدارس برای تفاخر مسابقه گذاشته بودند و ابزارهایی مانند تخته هوشمند و ویدئو پروژکتور و... به سرعت برای مدارس خریداری می شدند .
اما آیا تاکنون امثال آقای علامتی و سایر مسئولان سری به مدارس زده اند و خبر دارند که در چند درصد مدارس این ابزارها وجود دارند و در صورت قابل استفاده بودن توسط « معلمان » در کلاس درس مورد بهره برداری قرار می گیرند ؟ و به آن اهمیت می دهند ؟
جایگاه پرورش ابتدایی ترین مهارت های زندگی در مدارس دقیقا در کدامین جغرافیای نظام آموزشی ایران قرار دارد ؟
1- آیا دانش آموزان نحوه ی نشستن بر روی میز و صندلی فرا گرفته اند ؟
2- آیا طریقه ی اجازه گرفتن ، نحوه ی سوال پرسیدن در حین تدریس یا پایان تدریس را می دانند ؟
3- آیا حرمت و احترام بزرگ ترها ، فحاشی نکردن به دوستان و هم کلاسی ها در کلاس و در حضور معلم در ذهن دانش آموزان درونی شده است ؟
4-آیا یاد گرفته اند که در صحبت های دیگران نپرند و دقیق گوش کنند ؟ آیا مهارت گوش دادن در ارکان آموزش نهادینه شده است ؟
5- آیا یاد گرفته اند که در کلاس قایمکی خوراکی نخورند و اولیای همیشه متوقع آنان پیش از راهی کردن فرزندان شان به مدرسه به او صبحانه خورانده باشند ؟
6- آیا چگونگی و زمان استفاده از توالت ها ( سرویس بهداستی ) را فرا گرفته اند و این که در زنگ تفریح زمان را مدیریت کنند و فضای کلاس را با اجازه گرفتن های متوالی لوث نکنند ؟
7- آیا فهمیدن این موضوع ساده سخت است که جای زباله در سطل زباله است و نه زیر میز و نیمکت و لا به لای شوفاژ و داخل باغچه مدرسه و... ؟
8- آیا نحوه ی آزمون دادن و ورود به جلسه آزمون و طرز نشستن روی صندلی را می دانند و این که تقلب نکردن هنر و زرنگی نیست و نوعی دزدی و تمرین تبهکاری است ؟
9- آیا قوانین و آیین نامه های مرتبط با مدرسه را مطالعه کرده اند و این که وقتی از آن اطلاعی ندارند نباید طلبکار باشند و اگر کسی « قانون » را زیر پا گذاشت از طریق مجاری قانونی مطالبه گر باشند و به شیوه قبیله ای و عشیره ای مدرسه و حریم آن را مورد تهاجم قرار ندهند ؟
10- آیا « مهارت عذرخواهی » کردن را می دانند و این که عذرخواهی نه پذیرش نقص و کمبود و ضعف بلکه مرحله ای از مراحل پختگی و رشد فکری و بلوغ روانی و عاطفی است ؟
و بسیاری از بسیار چالش ها و مسائل ریز و درشت که نوشتن آن ها در حوصله این گزارش نمی گنجد .
این نا به هنجاری ها را کسی می بیند و حس می کند که درگیر تدریس و معلمی باشد نه کسانی که از پشت میزهایشان برای دیگران نسخه می پیچند و رویا پردازی می کنند .
آیا این مسئولان پشت میز نشین می دانند که انباشت و تراکم این وضعیت و فرهنگ سازمانی مدرسه ، معلمان اندیشه گر ، حساس و مسئولیت پذیر را به « نقطه صفر ناامیدی » رسانده و بزرگ ترین مطالبه و آرزویشان ، کنده شدن از این لوپ معیوب و ویرانگر است ؟
آیا هوش مصنوعی می تواند این چالش ها و بحران های رو به تزاید را حل کند و چاره ای برای آن بیندیشد ؟
روا و منطقی است تا مدیر عامل کانون مطابق با اساسنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان توضیح دهد که در موارد زیر چه کرده است : ( این جا )
« الف - تأسیس مراکز عرضه کتاب و آموزشهای فرهنگی و هنری مخصوص کودکان و نوجوانان در نقاط مختلف کشور.
ب - کمک به توسعه و تکمیل کتابخانههای مساجد، مدارس، کتابخانههای عمومی و سایر مؤسسات برای ایجاد بخشهای مخصوص کودکان و نوجوانان
پ - تهیه و استفاده از وسائل سمعی و بصری، تدارک وسائل آموزشی، تولید، خرید، توزیع و نمایش و فروش فیلم های سینمایی مخصوص کودکان و نوجوانان.
ت - ایجاد کتابرسان های سیار جهت عرضه کتاب به کودکان و نوجوانان در روستاها و همکاری با سازمان هایی که خدمات مشابه ارائه مینمایند.
ث - کمک به توسعه و ترویج ادبیات کودکان و نوجوانان از طریق تشویق نویسندگان، طراحان، هنرمندان و ناشران و همکاری با آنان
ج - تولید تئاتر و برگزاری جشنوارهها و نمایشگاههای هنری مخصوص کودکان و نوجوانان
چ - همکاری با کلیه مؤسسات ایرانی و غیر ایرانی که با کانون هدف های مشابه دارند.
ح - هرگونه اقدامات دیگری که وصول به هدف های کانون را تسهیل نماید.
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.