صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

حقوق و مطالبات نومعلمان و دانشجو معلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان

با تورقی در بین اخبار در فضای مجازی و بازدیدی از منابع خبری درباره آموزش و پرورش و فرهنگیان با انبوهی از مطالبات این قشر مواجه می‌ شوید، کلاف سردرگمی که به نظر می رسد پایانی برای آن متصور نیست و یاد آور بیت شعری است که می فرماید:

هر لحظه مزن در که در این خانه کسی نیست
بیهوده مکن ناله که فریادرسی نیست

اما در این نوشتار قصد بر آن است که درد دُردی از مطالبات کهنه و نو فرهنگیان پرداخته شود :

مطالبه ای به نام اعمال حقوق حقه‌ی نو معلمان ؟!

ضرورت اصلاح احکام نومعلمان...هیس! متعهدها مطالبه نمی‌کنند!

از بیم یادآوری تعهد خدمتی در مواجه با مطالبه ها، قصد آن بود که هرگز قلم به دست نگیریم اما برخورد را بر سکوت توام با پذیرش ناحقی ارجح می دانیم.

ماجرا از زمان گُل کردن مطالبات دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شروع شد، زمانی که تدبیری اندیشیده شد تا قانون اجرا شود و این قشر هم به عنوان کارمندان رسمی با دریافتی کمتر از حداقل حقوق با برقراری بندی به نام تفاوت حداقل دریافتی ، میزان حقوق شان معادل با حداقل حقوق مشمولین قانون بودجه گردد غافل از اینکه همین بند حالا و پس از گذشت چند سال به بندی جنجال آفرین تبدیل شده است و در حال حاضر نومعلمان ورودی ۹۸ و ۹۹ ادارات آموزش و پرورش به دلیل وجود همین بند از دریافت دو بند در احکام کارگزینی خود محروم شوند! و در حال حاضر در احکام کارگزینی نومعلمان این دو سال دو بند:

الف) تفاوت جزء ۱ بند الف تبصره ۱۲ قانون بودجه سال ۹۷
ب) تفاوت بند ی تبصره ۱۲ قانون بودجه سال ۹۸

وجود ندارد و حذف شده اند و بیم آن می رود در صورت عدم اصلاح برای نومعلمان فعلی برای ورودی سال های آتی هم محاسبه نگردند .

حقوق و مطالبات نومعلمان و دانشجو معلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان

نحوه حذف و لغو این دو بند هم جالب توجه است ؛

در سال ۹۸ و پس از گذشت بیش از ۱۱ ماه از سال طی نامه ای به مدیرکل یکی از استانها به راحتی حذف این دو بند از حکم کارگزینی دانشجو معلمان ابلاغ می گردد و در این بین عدم اجرای قانون با وجود مصوبه صریح و روشن هیئت وزیران، کمیسیون تلفیق و نظر سازمان برنامه و بودجه و سازمان اداری و استخدامی همچنان مایه افسوس و ابهام است! بندهایی که در صورت ثبت در احکام مشمول افزایش سنواتی هم می شدند .

حالا سوال اینجاست:

دانشجو معلمان دو سال اخیر و نومعلمان فعلی جزو کارمندان رسمی و مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری محسوب نمی شوند؟ چگونه است که از این دو بند و به تبع افزایش حقوق و مزایای مربوط به آن محروم می شوند؟

مسئولین محترم مربوطه می توانند شفاف اعلام کنند بدون در نظر گرفتن بند حداقل حقوق (که صرفا یک بند موقت بوده) افزایش حقوق دانشجومعلمان پیشین و معلمان فعلی دقیقا چقدر بوده و چه سنخیتی با مرّ قانون و تصویب نامه هیئت وزیران در سال گذشته دارد؟

آنچه مبرهن است برقراری حداقل حقوق به هیچ عنوان توجیه و حتی بهانه مناسبی برای عدم اجرای قانون نیست (چرا که وقتی در اولین حکم قطعی برای نومعلمان فورا بند حداقل دریافتی حذف می گردد بایستی آن دو بند محذوف و در نظر گرفته نشده محاسبه می شد تا این ناحقی جبران می شد) و وزارت آموزش و پرورش موظف به اصلاح احکام نو معلمان و در نظر گرفتن این شرایط برای دانشجو معلمان فعلی و معلمان سال های آتی است تا از حقوق خود محروم نگردند.
هر چند این موضوع از طریق دیوان محاسبات و عدالت اداری در حال پیگیری می باشد اما کاش زمامداران دستگاه تعلیم و تربیت کشور اندکی بیشتر برای اثبات حقوق سرمایه های خود در دانشگاه فرهنگیان و معلمانی که از سوی رهبر انقلاب اسلامی افسران سپاه پیشرفت کشور خطاب می شوند امعان نظر و همکاری می کردند.


ارسال مطلب برای صدای معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

حقوق و مطالبات نومعلمان و دانشجو معلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

« صدای معلم » پیش تر در گزارشی از مواضع وزیر بهداشت در مورد بازگشایی مدارس انتقاد کرد . ( این جا )

« سعید نمکی » ضمن مخالفت جدی با بازگشایی مدارس پس از یازده ماه تعطیلی در اظهار نظری جدید چنین گفته است :

« «عمده‌ترین دلیل شکست مسلمانان در جنگ احد، مغرور شدن به پیروزی بود تا جایی که پیامبر اسلام را تا حمراءالاسد تعقیب کردند و آنجا دوباره لشکر آرایی جدیدی شد. عین آن اتفاق در شرایط کنونی که این دستاورد بزرگ ملی را دوباره کسب کرده ایم می‌تواند برای ما نیز رخ دهد. هرگونه عادی پنداری و سهل انگاری به دلیل فروکش کردن بیماری، موجب بازگشت رفتار‌های اجتماعی نادرست و شیوع مجدد بیماری خواهد شد؛ بنابراین، بیداری و وسواس مستمر در رعایت شیوه نامه‌ها توسط مردم و مسئولین، ضروری است.»

« دکتر احد نویدی » عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در یادداشتی به این مواضع وزیر بهداشت واکنش نشان داده است .

منتشرشده در یادداشت

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

خبر بازداشت و دستگیری 7 تن از مدیران ارشد کشور در سازمان های مختلف و در عرض یک هفته ، از دو بابت بهت انگیز است. اول دستگیری تعداد 7 مدیر مجرم اقتصادی در طی یک هفته . دوم وجود دو زن از مدیران ارشد در بین آنها. بالاخره فساد اقتصادی زنان مدیر را نیز دامن گیر خود کرد و اما تیتر خبرها :

* به گزارش خبرگزاری مهر مدیر فرودگاه آبادان " پروانه سهرابی " به دلیل اتهامات مالی بازداشت شد.

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

* به گزارش ایلنا شهردار ارومیه " محمد حضرت پور " به اتهام مالی دستگیر شد. انتقال شهردار به تهران برای ارائه توضیحات . دو عضو شورای شهر ارومیه از دستگیری شهردار ارو‌میه خبر دادند. از چندی پیش دستگیری‌ها در شهرداری ارومیه در حال انجام است و اخیراً شهردار منطقه و چند تن از معاونان و کارشناسان شهرداری دستگیر شده‌اند.

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

* به گزارش فارس ، شهردار منطقه 2 " حسن رحمانی " و منطقه 8 " مهناز استقامتی " از شهرداری تهران دستگیر شدند.

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

* به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس ، " دشتی " که در ۱۷ سال اخیر مدیر عامل شرکت پتروشیمی رازی است و رسانه‌ها ، کارکنان ، کارگران و حتی سهامداران این شرکت بارها از عملکرد او انتقاد کرده‌ بودند اما با حمایت سهامدار ترک نزدیک به دو دهه بر صندلی مدیریت تکیه کرده بود. وی نتوانسته است وثیقه لازم برای آزادی خود را تأمین کند و به همین دلیل همچنان در بازداشت به سر می برد. گفته می‌شود تخلف مالی و فروش برخی محصولات پتروشیمی رازی خارج از ضوابط و قوانین از جمله اتهام‌های مدیر عامل بازداشتی این شرکت است.

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

خاصیت خبر برانگیختگی دریافت کننده خبر هست. وقتی رسانه ها این خاصیت خود را از دست می دهند حواس مان باشد که اتفاق ناگواری برای ارزش ها ، هنجارها ، باورها ، اعتقادات و قانون و فرهنگ ما در جامعه می افتد.
زیاد شدن یک نوع خبر و یا عادی شدن برخی از خبرها در جامعه ما ، واکنش طبیعی مردم را خنثی نموده است. روزگاری در همین مملکت ، یا از این خبرها نمی شنیدیم چون افشایی در کار نبود و یا اگر هم خبر دستگیری یک مدیر و یا مسئول ارشد در رسانه ها پخش می شد ، آحاد جامعه آن را باور نمی کرد و با خود می اندیشید چطور ممکن است؟ چون هر چه بگندد نمک می زنند اما در جامعه ما خود نمک می گندد لذا دیگر عکس العمل های مردم هم طبیعی نیست. نخستین نهاد جامعه پذیری کودکان یعنی خانواده در نسبت به اجرای کارکرد اصلی و زیربنایی خود ناتوان و کم اثر گردیده است

اما سئوالی که به ذهن ما باید برسد این است که چرا این دستگیری ها هرگز به دلیل برخورد ناشایست با ارباب رجوع ، یا ظلم و اهانت به زیردستان و یا ارباب و رجوع , پارتی بازی و انتصاب خویشاوندان با نام فامیلی واحد و یا متفاوت اما با درجاتی سببی یا نسبی از نزدیکان ، یا نقض قانون ، یا عدم همکاری با مدیران هم تراز از دیگر سازمانها و یکّه تازی او ، یا محرز شدن خلاف مدیر هنگام انتصاب خود ، جعل مدرک تحصیلی مدیران ، نوشته شدن تز پایان نامه آنان با فشار نرم بر برخی از اساتید دانشگاه ، ادامه تحصیل معمایی مدیران بدون حضور فیزیکی
در کلاس های دانشگاهی و.... انجام نمی گیرد ؟

این که تمامی دستگیری های مدیران ریز و درشت کشور ، حولِ محور فساد مالی اعم از رشوت و اختلاس و یا خیانت در امانت ثروت ملی است، چرا ما را شگفت زده نمی سازد ؟ چرا امروز دیگر کسی چنین اخباری را دهن به دهن به دیگران منتقل نمی سازد ؟ این اطمینان به دلیل دسترسی کثیری از جمعیت به رسانه مجازی است و یا ناشی از عادی شدن خبر و بی اعتنایی و بی تفاوتی ما نسبت به آنهاست ؟

محور فساد و دستگیری ، خود گواه بی خاصیت شدن فرهنگ در جامعه ماست. اگر شاهرگ فرهنگ در جامعه ما غالب بود و غنای فرهنگ ایرانی ، فقط یک شهره و آوازه وَهم برانگیز نبود ، تک سببی دلیل دستگیری مدیران ارشد در این جامعه هم رخ نمی داد ، یعنی فساد مالی.

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

شاید تنها واحدی که دستگیری در آن بنا به دلایل فساد مالی نیست ، مدارس است ، تنبیه دانش آموزان و یا تجاوز به آنان از عمده دلایل دستگیری مدیر و معاون و معلم در مدارس ماست. به این نیز باید از دریچه ای دیگر اندیشید. یعنی اگر مدیران مدارس ما به منبع مالی جهت دست یازیدن ، دسترسی داشتند با چنین اتهاماتی ، دستگیر می شدند؟ یا چرا فساد جنسی و یا تنبیه کودکان که به ما امانت سپرده شده اند ، در مدارس ما رخ می دهد؟ البته در دیگر کشورها به خصوص کشور آمریکا نیز ، این دو جرم اتفاق می افتد ، اما باید اندیشید کجای مسیر را اشتباهی طی کرده ایم و یا می کنیم که چنین رخدادهایی در مدارس ما روی می دهد؟ وجدان جمعی مردم ایران ، تضعیف شده است و احتمالا به همین دلیل شاهد ایجاد ، تربیت ، تقویت و انگیزش خرد جمعی در جامعه خود نیستیم

عوامل مختلفى در بروز جرم مى تواند تأثیرگذار باشد که تعداد یا میزان اهمیت هر یک از این عوامل در جوامع گوناگون به دلیل وجود تفاوت هاى فرهنگى ، اقتصادى و سیاسى متفاوت است. این عوامل را می توان به عوامل فردى ، روانى و اجتماعى تقسیم کرد.

از دیدگاه جامعه شناختى دورکیم جامعه شناس فرانسوى ، " جرم تا حدى یک پدیده طبیعى براى تمام جوامع است ، در تمام زمان ها وجود داشته و از فرهنگ و تمدن هر جامعه ناشى مى شود. وى در تعریف جرم مى نویسد: " جرم از نظر ما ، عملى است که حالت نیرومند و روشن وجدان جمعى را جریحه دار مى کند. و در بیان خصلت مشترک همه جرم ها مى نویسد: " جرم ها اعمالى هستند که همه اعضاى یک جامعه آن ها را به صورت عام محکوم مى کنند."

راستی چرا من و شما این اخبار بسیار عادی شده چند دهه ای را ، دیگر محکوم نمی کنیم ؟ چرا وجدان جمعی ما تحریک نمی شود و اشتهای برخی از اقشار مردم برای تماشای هیجان برانگیز اعدام آفتابه دزدها ، به همراهی اعضای خانواده یعنی همسر و فرزندان ، غوغا می کند؟

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست


بله جرم یک پدیده طبیعی است ، اما تا حدودی و نسبت به کل جمعیت یک جامعه . به نظر شما در کشور ما این حدود و تناسب ، با جرائم مالی مدیران ارشد ما طی 4 دهه که انجام داده اند ، همخوانی دارد؟ اگر خیر ، پس چرا کاسه صبرمان لبریز نمی شود؟

نکات بسیار مهم و نتایج بحث :
1 - وجدان جمعی ملت ایران در خاموشی ، بی اعتنایی و بی تفاوتی به سر می برد.
2 - در انتصاب مدیران ، شاخص های ظاهری افراد بر فاکتورهای شایستگی آنان ، مسلط است.
3 - عامل فرهنگ ، در روابط و مناسبات اجتماعی مردم ایران ، نادیده گرفته می شود.
4 - قانونِ شرایط انتخاب و انتصاب مدیران و قانونِ نظارت بر نحوه عملکرد مدیریتی آنان ، یا ضعیف است و یا متناقض .
5 - آموزش ارزش ها و هنجارها در محتوای کتب درسی نظام آموزشی ما به حداقل ممکن رسیده است که یادگیری و عمل نسبت به آنها در جامعه ما ، کم رنگ شده است. آیا مدرسه نیز همانند خانواده ، کارکرد اصلی خود را یعنی جامعه پذیری و درونی شدن ارزش ها و هنجارها در بین کودکان را از دست می دهد؟
6 - نخستین نهاد جامعه پذیری کودکان یعنی خانواده در نسبت به اجرای کارکرد اصلی و زیربنایی خود ناتوان و کم اثر گردیده است.
7 - رسانه ها و احزاب و انجمن ها که رسالت افشاگری و تحریک افکار عمومی را برعهده دارند ، خاصیت اصلی خود را در سایه تفوق فضای مجازی ، از دست داده اند، لذا یا دیگر اثر گذار نیستند و یا کمتر بر اذهان مردم تأثیر می گذارند.
8 - وجدان جمعی مردم ایران ، تضعیف شده است و احتمالا به همین دلیل شاهد ایجاد ، تربیت ، تقویت و انگیزش خرد جمعی در جامعه خود نیستیم .
9 - مشکلات اقتصادی مردم تا حدی زیاد شده است که فرصت و حوصله نمایش عکس العمل نسبت به اخبار جرائم مدیران ارشد را از دست داده اند . مردم در سایه حاکمیت برجسته ترین دغدغه زندگی خود یعنی دشواری تأمین مایحتاج زندگی ، بسیار خسته و نومید هستند. تورم سرسام آور 4 دهه ای ، سلامت روح و روان و جسم آنان را مستهلک ساخته است. البته شاید عذر موجهی نباشد اما واقعیت تلخی است که همگی آن را تجربه کرده ایم .

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

هر سه قوه باید به این نکته بیندیشند که حدود دسترسی مدیران ارشد جامعه ما به منابع مالی بیش از حد نظارت قانون نیست ؟ یا چرا قصه فساد مالی مدیران ارشد ، علیرغم دستگیری و مجازات مالی و یا حبس آنان ، همچنان تکرار می شود ؟ گلوگاه فراهم سازی شرایط مساعد فساد مالی را یا نمی شناسیم و یا قانون در قبال مسدود سازی آن ناتوان است.

هیچ جامعه ای فقط با مجازات یقه چرکین ها و یا یقه آبی ها که همان آفتابه دزدها هستند، به امنیت اجتماعی و فرهنگی دست نمی یابد ، قوای حکومتی می باید جرائم یقه سفیدها یا همان جرائم ثروتمندان و مدیران ارشد را نیز به اشد مجازات ، برسانند تا آرامش و امنیت در جامعه تسرّی یابد. او چگونه می تواند از کشور فرار کند و ثروت ملت را تارج نماید اما دست ما به آنان نرسد ؟ اگر هم دستمان به او برسد در کشور بیگانه به طور مرموزی خودکشی کند؟
هر سه قوه به این سئوال بیندیشند که دلیل بالا بودن نرخ جرم و یکسانی جرائم در بین مدیران ارشد جامعه ما چیست ؟ و چگونه می توان شرایط مساعد این جرائم را شناسایی و حذف نمود؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چرا جامعه ایرانی نسبت به جرایم و فساد مالی مدیران و مقامات  بی تفاوت است و نقش فرهنگ در این میان چیست

منتشرشده در یادداشت

آموزه های کرونا و آموزش مجازی در ایران

به زودی حاصل تلاش « معلم و خانواده  » را در قالب « کارنامه نوبت اول » ، به « دانش آموز » تحویل خواهیم داد!

اما طعم این نمرات با نمرات سال های قبل کاملاً متفاوت است و در به دست آوردن آن، مادران باید مورد تقدیر قرار گیرند!

آموزش مجازی امسال، بیشتر رقابت مادران بود تا دانش آموزان !

بعد از سه دهه معلمی، اگر تفاوت دست خط مادر را با خط دانش آموزش تشخیص ندهیم، به قول قدیمی‌ها ، کلاه مان به درد ته جارو می‌خورد!

مادرانی که در صفحه ی شخصی، خواهش و تمنا دارند که؛ اگر می‌شود زنگ استراحت دوم ، طولانی تر باشد تا بتواند برنج شان را دم بیندازند و آن را به وعده ناهار برسانند!

مادرانی که به جای دختر و پسر، پشت سیستم نشستند و هنگامی که با پیام: "میکروفون و وبکم را فعال کنید" مواجه می‌شدند فقط تنها کاری که می‌توانستند انجام بدهند این بود که در چت بنویسند : "میکروفون خراب است یا وبکم کار نمی‌کند"

اما برنامه، چیز دیگری می گفت:" ایشان با گوشی موبایل با اندروید 10وارد شده است"! گوشی مشکلی ندارد!

چه کنم که اخلاق ، رضایت نمی دهد به مچ گیری!

در کلاس غایب بود و بعدا درصفحه ی شخصی نوشت : "بسته ی اینترنت دخترم تمام شده بود " غافل از این که همزمان با کلاس، استوری واتساپ فرزند ، با ۸ قسمت از یک کلیپ یا یک صحنه جذاب از بازی "پابجی" منتشر شده بود!

دانش‌آموزی که وبکم را فعال می کرد تا شعر حفظی بخواند یا به سوالات شفاهی جواب دهد، اما مجبور بود" لب خوانی کند، جواب هایی را که از اتاق فرمان ارسال می شد؛" و در این ارتباط ،موفق نبود!

"دل و جانم به تو مشغول و نظر بر چپ و راست"!

در بسیاری از موارد، منِ معلم، صدای مادرش را می شنیدم که جان به لب می شد تا "یک حرف و دو حرف بر لب فرزند بنهد "تا از جواب دان به سوال سرفراز بیرون آید...

فکر کنم لازم است به خانواده ها در کلاس های آموزش خانواده، "طریقه ی ارتباط صحیح با فرزند" آموزش داده شود ! آینده‌مان، با دانش‌آموزانی که با تقلب، به پزشک و مهندس و معلم و... تبدیل می شوند چگونه خواهد بود؟!

اما آنچه کرونا آموخت؛


واژه شناسی؛
خانواده ها به خوبی معنی کلمه ی" مجازی" را شناختند و تفاوت دوستان واقعی و آموزش واقعی و دنیای واقعی را به وضوح و در عمل فراگرفتند.

با واژه های « قرنطینه، دروغ، تقلب، استرس » زندگی کردند و معنی آنها را هرگز فراموش نخواهند کرد و متاسفانه -شاید ناخواسته- تبدیل شدند به یک دروغ گو و متقلب تمام عیار!

white_check_mark: کاش ؛ ویروسی بیاید و مجبورمان کند به تجربه ی عملی مفهوم کلماتی مثل " رفاه، راستی، عدالت و برابری، آرامش ،آزاد و آزاده بودن و ..." عملا زندگی کنیم و عملا" یاد بگیریم!

 

قدرشناسی؛
بسیاری از دانش آموزان حالا قدر پدر، مادر و خانواده را می‌دانند! خوب می‌دانند که بدون آنها شاید جمع تمام نمراتشان، به 20 نمی‌رسید!
کارنامه شان شبیه "سریال پایتخت" بود با همکاری عوامل بی شمار پشت صحنه!

 

آموزش با رفتار ؛
این گونه که کرونا با آموزش مجازی، واژه ی "مشورت" را به دانش آموزان آموخت، شاید آقای قرائتی در چهل سال تفسیر قرآن، نتوانست" و شاورهم فی الامر " را آموزش دهد !

آن گونه که خانواده با دست خودش در آموزش مجازی، دروغ و تقلب را به فرزند یاد داد، پلیس و صدا وسیما و .. در چهل سال نتوانستند مفهوم "بستن کمربند ایمنی" را یاد دهند. یعنی موفقیت در این حد ، بی سابقه است!

آموزه های کرونا و آموزش مجازی در ایران

*
آینده‌مان، با دانش‌آموزانی که با تقلب، به پزشک و مهندس و معلم و... تبدیل می شوند چگونه خواهد بود؟!

اگر ده پانزده سال دیگر، به یک پزشک متخصص گوش،حلق و بینی مراجعه کردید و از درد گوش میانی شکایت کردید و در پاسخ شنیدید که: در یادگیری "مبحث گوش میانی" اینترنتم قطع بود یا مادرم پشت سیستم نشسته بود " و با چند تا استامینوفن دست به سرتان کرد ،تعجب نکنید. با واژه های « قرنطینه، دروغ، تقلب، استرس » زندگی کردند و معنی آنها را هرگز فراموش نخواهند کرد و متاسفانه -شاید ناخواسته- تبدیل شدند به یک دروغگو و متقلب تمام عیار!
یا به مهندسی که ...

وقتی خانواده به فرزندش تقلب و دروغ می آموزد ، انتظار نداشته باشید جامعه ای سالم داشته باشیم.
کرونای واقعی، دروغ و تقلب است.

هنگام دروغ گفتن ، ماسک بزنید!


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آموزه های کرونا و آموزش مجازی در ایران

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

سه شنبه نهم دی ماه نشست رسانه ای « محمود امانی » دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش با حضور رسانه ها و خبرنگاران برگزار گردید .

این نشست از طریق ویدئو کنفرانس برای خبرنگارانی که در جلسه حضور نداشتند نیز پخش می شد و آنان نیز پرسش های خود را مطرح کردند .

در این نشست صدای معلم چنین مطرح کرد :

اصلی ترین فرق بین جوامع سنتی و مدرن در یک چیز است : احترام به قانون و اجرای قانون.

شما در شورای عالی آموزش و پرورش بهترین قانون  را هم تصویب کنید ، کامل ترین ، جامع ترین ، علمی ترین و  کارشناسی ترین ولی وقتی ضمانت اجرایی نداشته باشید ، مجری شما نتواند اجرا کند و یا انگیزه ای برای اجرای آن نداشته باشد یا به هر دلیلی امکانات اجرا پیدا نکند این قانون از حیز انتفاع ساقط است و  به درد نمی خورد. آن قانون به بایگانی می رود مثل قبلی ها !

این مساله نه فقط در شورای عالی آموزش و پرورش که در کل کشور همین است.

 شما در این جامعه نه فرهنگ اجرای قانون می بینید نه فرهنگ سازمانی آموزش و نه در جاهای دیگر.

برای این چه فکری کرده اید ؟

منظور ، یک تشکیلات ساختاری است . منظور " سازمان نظام معلمی " است . قرینه آن در نظام های آموزشی موفق جهان هست .

نظیر این موضوع ؛ شما آمده اید و در وزارت آموزش و پرورش یک آزمون درست کرده اید و موضوع " رتبه بندی معلمان " را سنجش و تایید می کنید .

یک آزمون " من درآوردی " ! هیچ گونه قرینه و یا پایه علمی هم ندارد .

سخن این است که با یک آزمون نه می توان معلم حرفه ای تربیت کرد و یا معلم حرفه ای را تشخیص داد و یا حتی جواز معلمی را تمدید کرد !

به نظر می رسد فقط در " مشاهده میدانی و علمی " می توان و باید معلم حرفه ای را تعریف کرد ... »

آن چه در زیر می آید ، بخش پایانی  پرسش و پاسخ مدیر صدای معلم و دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش است .

منتشرشده در گفت و شنود

آسیب شناسی آموزش عالی در ایران و مسئله استقلال دانشگاه
اگرچه موضوع استقلال دانشگاه و لزوم عیان شدگی آن در همه ساحات نهاد آموزش عالی کشور در قامت یک مسئله بنیادی و به عنوان یک ضرورت سیستمی و فرهنگ آکادمیک محل بحث و اتفاق نظر اغلب دانشگاهیان است، اما در بستر واقعیت های اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه ما که نظام دانشگاهی در عمل در سیطره این جریان ها محصور است امکان تحقق آن نه تنها بسیار دور از دسترس بلکه اساسا مضر است.

واقعیت این است که بر خلاف ادعاها و فریادهایی که از عدم استقلال دانشگاه از درون نهاد آموزش عالی شنیده می شود، عمده سیستم، ساختار و سوژه های دانشگاهی خود بزرگترین مانع در مقابل استقلال نهادی دانشگاه هستند. در واقع باید گفت صحبت از استقلال دانشگاه از طرف دانشگاهیان، صحبت از رویایی است که خود آنان بزرگترین مانع تحقق اش هستند و در عمل هرگز راضی به فراهم شدن بستری که شرایط درونی نظام دانشگاهی را برای شکل گرفتن مقدمات استقلال دانشگاه و دوری جستن از دخالت های بیرونی مهیا کند نیستند.

آسیب شناسی آموزش عالی در ایران و مسئله استقلال دانشگاه

استقلال به معنای مفهومی و کارکردی آن، امروزه صرفا یک آرزوی دست نیافتنی برای دانشگاه نیست. نه تنها عملی شدن که حتی تصور اجرا و عملیاتی آن نیز واهمه ای بزرگ را بر پیکر دانشگاه مستولی خواهد کرد و به همین دلیل از درگیری و مواجهه جدی با کارکردهای واقعی استقلال دانشگاهی به شدت دوری می کنند و هرگز راضی نخواهند شد تا موجودیت و امنیتی که همین عدم استقلال برای آنها فراهم آورده است را مفهومی به نام استقلال بازپس گیرد. دانشگاه امروزه به یک نهاد اداری- آموزشی تقلیل یافته است.

بر خلاف تلقی و روایت رایج که عنوان می شود اگر دانشگاهها و مراکز آموزش عالی به استقلال نهادی دست پیدا کنند در آن صورت عملکرد و اثرگذاری واقعی دانشگاه در حوزه آموزش، پژوهش، کارآفرینی و حل مشکلات جامعه نمایان خواهد شد، به اعتقاد من به فرض محال اگر این اتفاق بیفتد، با توجه به بنیان ها و شرایط معیوب تثبیت شده حاکم بر فضای اداری، آموزشی و پژوهشی دانشگاه که برای سالیان سال در همه ارکان آن رخنه کرده است، فسادی از جنس "فساد آکادمیک" عظیم تر از آنچه امروز در دانشگاه جاری و ساری است بر همه ابعاد و حوزه های عملکردی نظام آموزش عالی هویدا خواهد شد.

مکانسیم هیأت امنایی شدن دانشگاه ها ابزار اجرایی قوی را در اختیار دانشگاه ها قرار داده است تا بر اساس آن تصمیم های مبتنی بر رویکردهای علمی- اجرایی مطابق با اهداف و کارکردهای هر دانشگاه را محقق کند اما در عمل از این فرصت ویژه و خارق العاده برای بهره گیری از افزایش عملکرد آموزشی و پژوهشی دانشگاه بهره گرفته نمی شود، بلکه در بهترین حالت مجرایی است برای تصویب مقررات و تصمیم گیری هایی که اگر هیأت امنایی هم نبود خود ساختار ستادی وزارت علوم به راحتی می توانست با سرعت بیشتری آنها را رفع رجوع کند.

بنابراین از آنجاکه ساختار فعلی دانشگاه ها در بستر فضای عدم استقلال واقعی شکل گرفته است، انتظار اینکه این ساختار موجود از درون زمینه ساز استقلال نهایی دانشگاه باشد، تصوری غیر واقع بینانه است و هرگز امکان پذیر نخواهد بود. این زمینه سازی زمانی صورت خواهد گرفت که دانشگاه به طور پیوسته خود را در همه حوزه های فعالیتی مورد بازاندیشی انتقادی قرار دهد و از بدیهی پنداری مفهوم دانش، دانشگاه و دانشگاهی رهایی یابد و در سایه چنین نقادی فعال و پویایی است که به مرور ساختار آن به مسیر اصلی و رسالت واقعی خویش بازخواهد گشت. این چنین ساختاری می تواند تضمین کننده پایداری موثر استقلال نهادی دانشگاه باشد.

آسیب شناسی آموزش عالی در ایران و مسئله استقلال دانشگاه

دانشگاه امروزه به یک نهاد اداری- آموزشی تقلیل یافته است. نهادی که روال کاری آن مانند سایر دستگاههای اجرایی با ارباب رجوعانی به نام دانشجو سروکار دارد که به آنها آموزش و در نهایت مدرکی اعطا می کند و مانند دیگر دستگاه ها به دنبال پیروی و یا برتری بر دیگر رقیبان منطقه ای یا ملی خویش است. چنین نهادی با چنین عملکردی که ذاتا اداری است نیازی به استقلال از سایر جریان های کلان اداری کشور ندارد و اتفاقا همین مقدار استقلال اداری کنونی آن، نمود عینی بی عدالتی اداری در ساختار اداری کشور است.

 ما زمانی می توانیم از استقلال دانشگاه صحبت به میان آوریم و مطالبه گر آن باشیم که فرایند و مکانیسم استقلال دانشگاهی به "بودن و شدن" دانشگاه کمک نماید. دانشگاهی که مرجع تفکر و تحول در جامعه باشد نه اینکه منفعلانه به کارکرد وجودی خویش، آماده است تا خود را همسو با تحولات و جریان های عمومی جامعه همساز و همراه نماید. چرا که در این صورت استقلال ابزاری خواهد بود که دانشگاه را از رسالت های اصیل آکادمیک خود دورتر می کند و تبدیل به قدرتی می شود تا اداری ماندن و هر چه اداری تر شدن دانشگاه را تسری بخشد.

کانال جامعه شناسی علامه


آسیب شناسی آموزش عالی در ایران و مسئله استقلال دانشگاه

منتشرشده در یادداشت

چه کسی در برابر آلودگی هوا به خاطر مازوت و بیت کوین مسئول است

آلودگی هوای امسال تهران همانند سالهای نود و نود و یک است. در آن سالها خورشید به هنگام ظهر دیده نمی‌شد. اما امسال نوع دودآلودگی متفاوت است. در آن سالها آلودگی هوا به خاطر بنزین غیراستاندارد بود که جان هزاران نفر را گرفت. همان سال هایی که شخصی می‌گفت تحریم ها کاغذ پاره‌اند. اما وضعیت امسال طور دیگریست. معلوم نیست چرا در کشوری که بر روی گاز و نفت بنا شده است، برای نیروگاه های برق باید مازوت بسوزانند تا برق تولید کنند. بی‌تردید سوزاندن مازوت فقط به نیروگاههای برق ختم نمی‌شود. کارخانجات و دیگر جاهایی که نیاز به سوخت دارند را نیز در بر می‌گیرد. چند روز قبل در یکی از شهرهای شمالی چند مورد شاهد بودم که دود سیاه و غلیظی از کامیون های در حال حرکت خارج می‌شد که قبلا چنین چیزی ندیده بودم. دود کامیونها تمام اطراف و سطح زمین را گرفته بود. به نظرم آن دودها مربوط به مازوت بود.

چه کسی در برابر آلودگی هوا به خاطر مازوت و بیت کوین مسئول است


از طرفی با وجود تعطیلی مدارس و دانشگاه ها نباید کمبود برق در کشور وجود داشته باشد. چرا که در سالهای گذشته با وجود باز بودن مدارس و دانشگاه‌ها هیچ گاه کمبود برق وجود نداشت.

در خبرها نیز آمده است که تجارت بیت‌‌کوین‌ مصرف برق را در کشور بالا برده‌ است. هم چنین گفته شده که چینی‌ها به خاطر وجود برق ارزان در ایران این تجارت را به دست گرفتند و تمام برق کشور را نابود کرده‌اند. در این مورد انگشت اتهام به سمت روس ها هم هست. اما نقش اصلی با چینی‌هاست.
حال سوال اینجاست چه کسانی به چینی‌های بلعنده اجازه حضور در ایران را داده‌اند تا تجارت بیت کوین کنند؟

چه کسی در برابر آلودگی هوا به خاطر مازوت و بیت کوین مسئول است

آیا می‌توان گفت همانهایی که خلیج فارس و دریای عمان را در اختیار چینی‌ها قرار دادند تا آنها به راحتی تمامی سرمایه داخل و کف آبهای ایران اعم از ماهیان و مروارید‌ها را جارو کنند و ببرند، همان ها به چینی‌ها اجازه دادند تا تجارت بیت‌کوین در ایران انجام دهند؟

سوال بعدی این است؛ چه سودی نصیب آنهایی که با چینی‌ها همراهی می‌کنند می‌شود، که این گونه کشور را در تنگنا و مردم را در دشواری قرار می‌دهند؟
انتظار پاسخ گویی شفاف و صریح از سوی مقامات مسئول را دارم.

کانال دکتر خدیجه گلین مقدم


چه کسی در برابر آلودگی هوا به خاطر مازوت و بیت کوین مسئول است

منتشرشده در محیط زیست

" واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند "
«حافظ»

دورویی و ریا در جامعه ایرانی

 اصلی ترین عنصر مذموم و ناپسند رواج یافته در جامعه ایران پس از حمله مغول رامی توان دورویی و ریا قلمداد کرد. دو عنصری که در غزل حافظ و طنز گزنده عبید زاکانی به خوبی مشهود است. در آن سالهای پر از آشوب و نفرت که فرهنگ و هنر در خواری و زبونی قرار دارد و هر لاف زنی به اسم هنرمند و ادیب و هر دستار بند و خرقه پوشی به نام شیخ و صوفی بساط پر از ریا و دروغ خود را پهن کرده است، نوک تیز و نیش دار طنز عبید زاکانی بسیاری از حاکمان و قاضیان و شارحان و واعظان و صوفیان و عالمان را نشانه رفته است، دورانی که در آن تزویر و دورویی و خیانت و ریا و دروغ و بسیاری دیگر از اخلاقیات مذموم و ناپسند به متاع عامی تبدیل شده و هر کس در هر جایگاهی مشغول سوء استفاده از موقعیت خویش است.

عبید زاکانی در نقد و ذم طبقه اشراف در رساله "اخلاق الاشراف" با زبان گزنده و تندی به اشراف و بزرگان جامعه می تازد و در رساله های دیگر فساد و خودفروشی و نخوت و تکبر و طمع و ریا را با زبان خاص خود به باد انتقاد می گیرد.

 ریا و دورویی به عنوان دو صفت اخلاقی مذموم طی قرون متمادی چنان در تار و پود جامعه ایرانی می نشیند که هنوز که هنوز است اگر بخواهیم به بارزترین وجه مشخصه مذموم جامعه اشاره کنیم، همان تظاهر و ریا و ظاهرسازی است.

امروزه به واسطه گسترش رسانه های ارتباطی تظاهر و ریاکاری در گفتار و رفتار برخی از واعظان و صاحبان تریبون و مسئولین فعلی و سابق نمود بیشتری یافته است و دوباره این صفت مذموم اخلاقی ریشه دار در جامعه ایرانی را بیش از پیش عیان کرده است. واعظی که مردم را به خوردن یک وعده غذا و حذف برخی مواد غذایی دعوت می کند اما خود راننده شخصی دارد و یک بار هم برای خرید کالا راهی بازار نشده است، چرا که همه چیز از قبل برای او مهیاست. مسئولی که مردم را به پوشیدن لنگ و شلیته دعوت می کند، اما خود در بهترین نقطه شهر سکنا گزدیده و فرزندانش تجار بین المللی هستند یا بسیاری افراد که هیچ اعتقادی به دین و اخلاقیات و شرع و.. ندارند اما در ظاهر به گونه ای جانماز آب می کشند که انگار ازقدیسین و حواریون هستند.
وضعیت امروز ایران دیالوگی از شکسپیر در نمایشنامه هملت را به خاطر می آورد. در این نمایشنامه، وقتي لايرتيس (برادر اوفيليا) خواهرش را از عشق هملت هشدار می دهد و به توصیه می کند مبادا در اين رابطه طعمه كامجویی هملت شوی، اوفيليا در پاسخ می گويد:
«من اين اندرزهای نيكو را نگهبان قلب خود خواهم ساخت، ولی برادر عزيزم ، شما خود از آن كشيشان ناپارسا نباشيد كه راه دشوار و پر خس و خار آسمان را به ما نشان می دهد اما خود بسان هرزه ای خودخاه و بی باك در جاده ی پرگل كامگاری گام بر می دارند و پروایی از مواعظ خود ندارند» .

کانال خرمگس

- سهراب شهید ثالث کارگردان، فیلم‌نامه‌ نویس، مترجم، و تدوین‌گر سینما بود. این کارگردان مطرح ایرانی به عنوان یکی از آغازگران موج نوی سینمای ایران شناخته می‌شود.

کلیپی از شهید ثالث را در پایین مشاهده می فرمایید :


دورویی و ریا در جامعه ایرانی

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

بازگشایی مدارس در بهمن ماه و گزارش انتقادی صدای معلم نسبت به مواضع وزیر بهداشت و حمایت از وزارت آموزش و پرورش

همان گونه که پیش تر نیز آمد ؛ وزارت آموزش و پرورش خبر از بازگشایی تدریجی مدارس داده است .

پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )

« وزارت آموزش و پرورش، در اجرای مصوبات پنجاه و دومین جلسه ستاد ملی مدیریت کرونا، درخصوص آموزش حضوری پایه های اول و دوم ابتدایی، دروس کارگاهی هنرستان ها و مدارس دارای جمعیت کمتر از 50 دانش آموز، از سوی محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش دستورالعمل بازگشایی کلاس ها و مدارس مذکور از اول بهمن ماه سال جاری در 6 بند و  بارعایت پروتکل های بهداشتی به شرح زیر، به ادارت کل استان ارسال شد .

در زمان بازگشایی مدارس در آغاز سال تحصیلی که از 15 شهریور صورت گرفت نیز دستورالعملی با همین عنوان به مدارس ارسال گردید اما در مدت کوتاهی مدارس تعطیل شدند و عملا دستور العمل بازگشایی مدارس از دستور کار خارج شد .

همچون دفعات پیشین ، این تصمیم وزارت آموزش و پرورش با مخالفت دستگاه هایی مانند وزارت بهداشت رو به رو شده است .

نمکی گفته است :

« در حال حاضر مخالف بازگشایی مدارس هستیم. نگرانیم که دوباره با عادی انگاری به تله اردیبهشت و خردادماه بیفتیم. اگر این بار گرفتار شویم، موج و شدت خیز جدید کرونا در کشور شاید بیشتر باشد و نیروهای ما ممکن است توان و انرژی مقابله چندباره با موجی جدید را نداشته باشند . »

در حال حاضر می توان گفت که تقریبا همه جا و حتی تالارها و رستوران ها از مدت ها پیش بازگشایی شده و فعالیت های عادی خود را از سر گرفته اند .

در واقع ، این " مدارس " هستند که تعطیل بوده و به نظر می رسد باز بودن و یا نبودن آن ها تاثیری در روند جاری امور مملکت و آینده آن ندارد .

پرسش صریح « صدای معلم » از وزیر بهداشت آن است که نقش " مدارس " در شکل گیری و انتشارموج های اول تا سوم کرونا در این کشور چه بوده است ؟

بازگشایی مدارس در بهمن ماه و گزارش انتقادی صدای معلم نسبت به مواضع وزیر بهداشت و حمایت از وزارت آموزش و پرورش

  به هنگام بحران " آلودگی هوا " و در زمانی که مدارس باز بودند ؛ نخستین جایی که مورد هدف " تعطیلی " قرار می گرفت ؛ مدارس بودند و این در حالی است که به اذعان همین مسئولان مدارس نقش معناداری در آلودگی هوا نداشتند .

اکنون که مدارس 11 ماه تعطیل هستند و آلودگی هوا فراتر از کرونا جان شهروندان را تهدید و زندگی عادی آن ها را مختل کرده است ؛ چه کسی و کدام نهاد در این زمینه مقصر است ؟

چرا هیچ فرد و نهادی پاسخ گو نیست ؟ در جامعه ما عادت و فرهنگ شده است که همه افراد در هر سطح و رده ای به خود اجازه می دهند از صفر تا صد مسائل و چالش های آموزش و پرورش اظهار نظر کرده و در مورد آن " نسخه " بپیچند .

این رسانه همواره از مسئولان و مقامات پرسش کرده است که چرا دیواری کوتاه تر از مدارس نمی یابند ؟

معاون آموزش ابتدایی در گفت و گویی که با صدای معلم داشت چنین می گوید : ( این جا )

« ما جلسه ای در کمیسیون بهداشت مجلس داشتیم و به اتفاق همکاران وزارت بهداشت شرکت کردیم .

آن ها گزارش دادند و در گزارشات تاکید کردند که این تصمیم یک تصمیم مشترک بوده و آمارها و اطلاعات دادند که نشان می دهند خود دانشگاه علوم پزشکی در استان های کشور رفته اند و میزان رعایت بهداشت را در مدارس ما دیده اند .

این ها جزء شرح وظایف شان است .

خیلی جالب بود و این که ما در جریان تهیه گزارش شان نبودیم .

 گزارشی که اعلام کرده بودند این بود که مدارس را یکی از بیشترین اماکنی معرفی کردند که در جامعه پروتکل ها در آنها رعایت می شوند و خیلی از آیتم های ما هشتاد و پنج درصد بود .

یکی از جاهایی که پروتکل ها کم رعایت می شوند مطب پزشکان است که کمترین میزان رعایت را دارند و مدارس یکی از بیشترین مکان هایی هستند که پروتکل ها در آن رعایت می شوند .

بازگشایی مدارس در بهمن ماه و گزارش انتقادی صدای معلم نسبت به مواضع وزیر بهداشت و حمایت از وزارت آموزش و پرورش

پرسش « صدای معلم » از وزیر بهداشت و سایر مسئولان آن است که چرا در برخورد با مسائل صداقت ندارند ؟

 آیا بهتر نیست به جای خط و نشان کشیدن برای مدارس ابتدا به وضعیت مراکز تحت امر خود نگاهی بیندازند ؟

البته دخالت غیرتخصصی وزارت بهداشت در امر راهبردی آموزش مسبوق به سابقه است .

آیا افراد و مقاماتی که بر طبل تعطیلی مدارس می کوبند حاضرند عوارض و پیامدهای ناشی از تعطیلی مدارس را بپذیرند و در برابر آن پاسخ گو باشند ؟  پیش از بازگشایی مدارس در نیمه شهریور جمعی از پزشکان و کادر درمان و در راس آنان ، سازمان نظام پزشکی کشور در نامه ای خطاب به رئیس جمهور و وزیر آموزش و پرورش تهدید کردند در صورت دایر بودن مدارس، از ادامه کار در مراکز درمانی بیماران مبتلا به کرونا انصراف خواهند داد .

« صدای معلم » در انتقاد از این نامه در گزارشی نوشت : ( این جا )

« یونسکو به عنوان یک سازمان معتبر جهانی تصریح و تاکید کرده است :

«  باید توجه داشت که شواهد غیرمتقنی درباره خطر ابتلا هنگام شرکت در کلاس وجود دارد .

آیا این افراد به سایر جنبه ها و ابعاد تعطیلی مدارس توجه دارند ؟

آیا اگر کسی نامش " پزشک و دکتر " شد دانای کل است و می تواند در همه امور اظهار نظر کند و خود را " صاحب حق " بداند و دیگران را نادان ؟

آیا این گونه تعیین تکلیف ها نامش دخالت غیرکارشناسی در حوزه آموزش نیست ؟ هر چند در جامعه ما عادت و فرهنگ شده است که همه افراد در هر سطح و رده ای به خود اجازه می دهند از صفر تا صد مسائل و چالش های آموزش و پرورش اظهار نظر کرده و در مورد آن " نسخه " بپیچند .

بازگشایی مدارس در بهمن ماه و گزارش انتقادی صدای معلم نسبت به مواضع وزیر بهداشت و حمایت از وزارت آموزش و پرورش

آیا این شیوه ها علمی و مبتنی بر یک متدولوژی عقلانی و منطقی است ؟

چرا کسی به استقلال حرفه ای و ذاتی آموزش و پرورش و معلمان احترام نمی گذارد ؟

آیا همین پزشکان اجازه اظهار نظر به دیگران در حوزه های تحت امر خود را می دهند ؟

این افراد گفته اند :

« هیچ نهاد ناظری توانایی ضمانت رعایت پروتکل‌های بهداشتی توسط میلیون‌ها دانش آموز را ندارد . »

پرسش " صدای معلم " آن است که آیا تاکنون وضعیت بهداشت مدارس در دو جنبه " جسمی " و " روانی " برای جامعه پزشکی کشور به عنوان یک علامت پرسش جدی و مسئولیت برانگیز مطرح بوده است ؟

آیا این متخصصان که خود را مجاز به دخالت در هر امری می دانند تاکنون از خود پرسیده اند در مدارس و مشخصا در مورد دانش آموزان آمار و کیفیت بهداشت در چه سطحی است و مهم تر از آن چه کاری را بدون چشم داشت برای دانش آموزان به ویژه مناطق محروم انجام داده اند ؟ »

آیا افراد و مقاماتی که بر طبل تعطیلی مدارس می کوبند حاضرند عوارض و پیامدهای ناشی از تعطیلی مدارس را بپذیرند و در برابر آن پاسخ گو باشند ؟

پایان گزارش/


بازگشایی مدارس در بهمن ماه و گزارش انتقادی صدای معلم نسبت به مواضع وزیر بهداشت و حمایت از وزارت آموزش و پرورش

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور