صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

 موضع صدای معلم در مورد بازگشایی مدارس و آموزش غیرحضوری عقل فعال به راستی فنا ناپذیر است. وقتی ما حقیقت را درک می کنیم ، در نتیجه ناظر دائمی وجود خود می شویم.

آرمان های تربیتی همواره مدنظر تمامی جوامع بشری بوده و اختلاف در تربیت افراد در دهه های اخیر مورد توجه نظام های تربیتی دولت ها قرار گرفته است.

در حال حاضر در کشور ما تربیت در وضع آشفته ای به سر می برد و تاخت و تازهای گروه های برجسته و نه البته دلسوز و همتراز با هدف تعلیم و تربیت ، سایه ی شومی را در کنار وضع اقتصادی نابه سامان برای مردم ایجاد کرده و به طور کلی موجب مشکل شده است.

این تصویر را در چراغ های روشن مؤسسات مافیای کنکور به وضوح می توان دید. طلیعه ی نورش هویداست.

کوشش معلمان در این وهله می تواند بسیار تأثیر گذار باشد و در رسیدن به اهداف و برون رفت از ابهام در اندیشه های تربیتی، تصویر مرگ خاموش آموزش حضوری و ارزش بیداری اجتماعی را بیش از پیش نمایان کند.

این واقعیت که تا به این لحظه دانش آموزان ما در هیچ یک از زمینه های اجتماعی و عرصه ی سیاسی و بین الملل حتی در قالب شوراهای دانش آموزی قدمی فراتر نگذاشته اند ، این شک را به یقین تبدیل می کند که ایجاد کمپین " مدرسه را تعطیل کنید " ( این جا ) جسارت خاصی نمی خواهد و صرفا کاهلی و تنبلی و نبود آموزش های مثمر ثمر برای ایشان در به وجود آمدن این اتفاق با هدایت نشان های فرعی از سوی همان گروه هایی که درجه ی اعتبار آموزش و پرورش را در این کشور به سمت اعداد منفی رساندند و سطح بی برنامگی و کنترل بحران نیز به لطف آنان به زیر محور کشانده شد ، اکنون همان خصیصه بزن و در رو را مجدد به سان دلیری و نیرومندی دیده اند و در اغفال دانش آموزان ناتوان از داشتن مهارت نه گفتن ، رستاخیز استقبال از کهنه پرستی و جنگ ستیزی به جای میانه روی را در میانشان رشد داده و درک پیروزی های تربیتی در مقابل الهام و القای انقلاب ترکیبی را سیمایی خوش چهره تصویر کردند و به اسم دانش آموز متفکر تحویل اجتماع داده اند.

در فلسفه ی اسکولاستیک ، پی بردن به جریان های فکری ای که آن را بار آوردند ، ضروری به نظر می رسد. اکنون در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم ولی مثل اینکه تمدن در سده ی سیزدهم مجدد به اوج خود رسیده است. زمانی که عقاید نخستین نظام درآمده بود . حُسن آن زمان این بود که شاهد پیشرفت دانشگاه ها بودند و به مثابه ی اصناف عمل می کردند و به تعلیم و تربیت توجه داشتند تا بنا و ساختمان مدرسه ! شاگردان ناگزیر بودند خیلی درس بخوانند ، در حالی که امکانات رفاه آنان بسیار کم بود.

هنوز آن قدر شکاف طبقاتی هست که موضوعاتی که حکومت عقل بر الهام و احساسات را نیاز دارد ، در میان قشر ضعیف و حتی متوسط جایگاهی ندارد و وقتی درس خواندن و کوشش کردن درجه ی اعتبار خود را برای داشتن آینده ی شغلی از دست می دهد و میزان کسب درآمد  و داشتن نان را از هر راهی جز تحصیل علم پیش چشم می آورد ، مسلما پیشنهاد معامله علم با ثروت برای شکم های گرسنه امری عجیب به نظر نمی رسد.

نقطه ی مقابل مکتب اسکولاستیک ، مکتب های فکری ای بودند که اصول و عقاید مابعدالطبیعی آن ها بر وحدت وجود شرک و جبر مبتنی بود. در این نوع عقیده  تنها ابدیت مشترک عقل عده ای بر ضرورت مختار بودن خداوند مطرح می شد و برای اراده ی پروردگار محدودیت قائل می شدند. مثل الان که سرنوشت بشر را خود در دست گرفته اند و با چشمان بسته هوارکشان فقط می دوند.

امروزه دانش آموزان هدف و مقصد ندارند و صرفا خوش گذران بودن و رها شدن از عقلِ نوعی را به طور موقت با نفس محسوس متحد کرده اند تا به تعبیری خود را اسیر قاعده و قانون نکنند. خوش باش چون روزگار می گذرد خواهی نخواهی ! کیفیت فدای کمیت شده است.

موضع صدای معلم در مورد بازگشایی مدارس و آموزش غیرحضوری

خانواده ها مجاز به چند وجهی شدن را ، آزادی و ظاهرا اخلاق متمدن می پندارند . لذا سرگردانی از موقعیت ، شدیدا در اضطراب هایشان مشهود است.

قیاس آرمان های تربیتی در سند تحول بنیادین با آنچه این چند ماه اخیر رقم خورد ، باور نکردنی ست. با کلید خوردن شبکه ی شاد، شاهکار خارق العاده ای در نظام تعلیم و تربیت و سیاست های قومی به جای اجتماعی شکل گرفت که رفتارعادلانه را حرام نمود و در نارسایی های مفهوم تضاد علم با فرهنگ عامه تأثیرات شگرفی را به ارمغان آورد. کارشناسان این حوزه نیز تنی به آب نزدند تا لااقل گرمای وجودشان را کاهش دهند. خود را به آب و آبمیوه بستند تا با تظاهر به بیماری و نیاز به استراحت، شانه هایشان را از بار امانت در وظیفه و مقابله با خطا مصون بدارند .

گزند قدرت طلبان ، تاوان سنگینی برای منتقدین و رهروان حقیقی راه دانش دارد. بچه ها در کوچه و خیابان و در تمام مهمانی ها و دورهمی ها حضور دارند و صرفا در مدرسه نبودن مشکلی را حل نمی کند.

چنانچه قوه ی ادارک مدیران دایره ی فرهنگ و بعضا ارشاد در اطمینان از تحلیل انتقادی از شبکه ی شاد و آموزش های مجازی و ملاحظه ی پرهیزدار از استفاده ی سایر شبکه های اجتماعی صرفا برای وفاداری به میدان مجادله و بی تفاوتی به صفات عالیه ی اعتدال اخلاقی ست ، قطعا نابودی سلسه مراتب تربیت در قابل ترین جامعه ی جوان امروزی را بی بهره دانسته و بی مهابا به تاراج اشتباهات مشاوران سست سپردند. تن دردمند صندوق ذخیره ی فرهنگیان این حال نزار را خوب درک می کند. خسته کننده تر آن است که رشته ی تمام تلاش ها برای حفظ مخالفت ها با جهل پنبه می شود. به چه قیمت؟ هیچ! فقط بگیر و ببر و لازم شد ببند.

جلسات مسئولان و مدیران مجازی هم برگزار شود خللی در نظام ارزشمندی آموزش و پرورش وارد نمی کند چرا که تصمیمات همواره در اتاق فکر چهار الی پنج نفره محقق می شود ولی فایده ی ارزشمندی که دارد این است که لااقل سر سفره های خویش می نشینند و در کانون گرم خانواده نان و ماستی را به جای هر روز کباب و جوجه میل می نمایند و کمتر دچار غلظت خون و فشار ناشی از کلسترول و اضافه وزن می شوند.

دانش آموزان حق دارند در کنار تفریح و نشاط ، به مطالعه ی تخصص ها و بهره گیری از علوم برای افزایش بار معلومات طبیعی ، تحت تعلیم باشند و لذا در جامعه ی ما دوری از محیط مدرسه عواقب جبران ناپذیری دارد. آن ناهار و شام های مفصل باید در مدارس برقرار شود تا فشار فقر و نداری هیچ کودکی را از یادگیری نرهاند.

سلامت روحی و روانی دانش آموزان و آموختن صحیح مهارت های زندگی و ارتقای رفاه اجتماعی ، با حذف مدرسه از سبد غذایی آنان ، کار خردمندانه ای نیست.

در این مورد نمی توان گفت چاردیواری اختیاری. چرا که فرزند من و شما زنجیره ی آینده ساز جامعه است.

حداقل تجربه ای که می توان از بیماری کرونا آموخت ، ارتباط ناگسستنی زنجیره ی انسانی ست. به من چه و به ما چه مساوی ست با مرگ عزیزان ما. لذا باید اجتماعی زیست و قوانین طبیعت و اجتماع نیز احترام گذاشت و این در سایه ی سواد عمومی و کاربرد تخصص های آموخته شده مهیا می شود.

در آموزش های مجازی ادبیات تربیتی به نمایش عینی در نمی آید. هرچند داشتن وسایل سمعی و بصری نوعی امکان مازاد برای بهبود آموزش است ، لیکن نمی تواند در ایفای نقش و بودن در دنیای واقعی جای حاضر بودن را بگیرد.

زمانی مسئولین یقه ی خود را برای بحث مدرسه محوری پاره کردند و به زمین و زمان جبر آن را در لوای سند تحول بنیادین به صورت کتاب و جزوه به خورد همه دادند ولی امان از امروز که معلوم نیست کجایند!

موضع صدای معلم در مورد بازگشایی مدارس و آموزش غیرحضوری

لیکن باز هم تأکید می نماییم که تعطیلی مدرسه عاقبت بی مدیریتی در تصمیم آنی برای غیرحضوری نمودن مدارس و ایجاد بستر سوء استفاده کوته فکران از سستی و تنبلی جامعه فرهنگیان در برون رفت از خلا اصلاحات و کنجکاوی برخی مسئولین در تفسیر چگونگی همراهی معلمان در فراموشی مباحث مالی و اقتصادی و نفع هر چه بیشتر وزارت خانه از اعمال احکام و ارسال امکانات لازم به مدارس است.

دانش آموزان اگر یادگرفته بودند که آزاد اندیش باشند ، به جای تردید در مشارکت توسعه ی فضای حضوری آموزش ، جهت سرگرمی تمام وقت خود را برای جابه جا کردن منبر این واعظ و آن واعظ ، صرف نمی کردند  تا فقط دل مشغولی هایشان با چاشنی دولا و راست شدن بگذرد و در عوض آن میز و صندلی خود را در مدرسه گردگیری می کردند و در نقد جذابیت فضای مدرسه ، بهبود شیوه ی تدریس و فعالیت های پرورشی پژوهشی گام بر می داشتند. خانواده ها صرفا جان فرزندان خود را پیش چشم می بینند و از خداوند غافلند. به اطراف خود نگاه کنید و ببینید که واقعیت چیست!

موضع صدای معلم در مورد بازگشایی مدارس و آموزش غیرحضوری دانش آموزان اگر به این حد از توانمندی و مهارت های تربیتی رسیده بودند فرشی که زیرپای جهل پهن می کنند تا کمی بخندند را بستر رسیدن به عرش کبریایی می نمودند و اجازه نمی دادند تحت عنوان حذف فیزیکی مدرسه ، ندای رستگاری از دل کسانی بیرون بیایدکه نفسشان از جای گرم بلند می شود و هبوط آنان از جایگاه رفیع اجتماعی را می خواهند. همین افراد روزی اشکشان را در می آورند و آن زمان برای تغییر دیر است.

تصمیمات ستاد مبارزه با کرونا ، در همزمانی با مناسبت های مذهبی تا بدان جا شفافیت عمقی خود را از دست می دهد که در طی دو هفته مانده به شروع مراسم ، آمار فوتی ها علی رغم واقعیت ، رفته رفته کاهش می یابد تا بتوانند برای بیان منظور ، حتی مغموم ترین افکار را به راحتی به خورد ملت دهند. وضعیت قرمز ناگهان سفید می شود و علی الظاهر جامعه به روال عادی باز می گردد ولی برای باز شدن مدارس و دانشگاه ها هنوز وضعیت آژیر قرمز فعال است. چرا؟ آیا علت مشخص نیست ؟

آیا نمی خواهیم حقیقت را با واقعیت منطبق کنیم؟

عده ای با تحریک دانش آموزان و خانواده های آنان برای طرد از مدرسه و تشویق به آنکه برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست ، استراحت و آسایش معلمان از رنج ایاب و ذهاب و یا ناخواسته طلب معوقات ، مراقبت و ماندن در خانه جهت جلوگیری از بیماری کرونا را در گوش همگان زمزمه می کنند تا ذهن ها مشغول باشد. بخور بخواب یارمه خدا نگهدارمه. تعطیلی مدرسه عاقبت بی مدیریتی در تصمیم آنی برای غیرحضوری نمودن مدارس و ایجاد بستر سوء استفاده کوته فکران از سستی و تنبلی جامعه فرهنگیان در برون رفت از خلا اصلاحات و کنجکاوی برخی مسئولین در تفسیر چگونگی همراهی معلمان در فراموشی مباحث مالی و اقتصادی و نفع هر چه بیشتر وزارت خانه از اعمال احکام و ارسال امکانات لازم به مدارس است.

خوب می دانیم هدف نجات از خطر نیست ، بلکه تزریق برنامه های باب میل مسئولین و فراهم کردن میزگرد برای  پهن کردن سفره ی احسان و نیکی و یا بهتر بگوییم ، بخشش و گذشت بی مایه از سوی فرهنگیان و خانواده های فرهیخته ولی دست خالی اند! هر چه تقاضا کمتر باشد ، طی کردن روال سابق آسان تر است.

خوب می دانند که شکم گرسنه دین و ایمان ندارد. پس با انداختن تاس ، شماره ی ترس را برای مردم و به خصوص والدین انتخاب نمودند تا به آنچه مدنظر دارند برسند. اگر امثال امیرکبیر امروز خون هم گریه کنند تحولی حاصل نمی شود. زنده آن ها که هیچ ، مرده یشان نیز تبعید می شود که نکند ذره ای بر آگاهی مردم افزوده شود.

در کوچه و بازار و هیئات مذهبی ، دانش آموزان حضور دارند. بیماری کرونا فقط با مدرسه ضدیت ندارد. به شعور دیگران احترام بگذارید و  برای خود اندکی ارزش قائل باشید.

امتیازات شما در هر صورت محفوظ است . چه موافق طرح باشید و چه لال روزگار طی کنید. لذا تنها مأمن دانش آموزان را از آنان نگیرید.

شایستگی ما در عفو خداوند است. امید که از سر تقصیرات همه ی ما بگذرد و شرارت را از همگان دور کند.

مدارس را باز کنید !

می توانم با توجه به تجربه ام چه در دوران تحصیل خود و چه در مدت زمان اشتغال در این حوزه بگویم کسانی این کمپین را راه انداخته اند که دانش آموز نیستند ولی در جهت تحریک روحیه ی کاهلی دانش آموزان و دور ماندن از فضای علم و دانش تلاش می کنند.تنبلی کردن در افراد جامعه تزریق و نهادینه شده است.  این را نمی توان منکر شد.

مدارس باید به صورت حضوری باز شوند و فعالیت های آموزشی و تربیتی به روال طبیعی خود بازگردند .

موضع صدای معلم در مورد بازگشایی مدارس و آموزش غیرحضوری

بچه ها در کوچه و خیابان و در تمام مهمانی ها و دورهمی ها حضور دارند و صرفا در مدرسه نبودن مشکلی را حل نمی کند.

این حاصل تفکرات سنتی و دور از تحقیق و علم پژوهی ست که تنها به دلیل ترس از بیمار شدن درِ مدارس را ببندیم.
در هیئات مذهبی در حال حاضر نوجوانان ساعت ها بیش از زمان مدرسه را در حال وقت گذرانی هستند و گمان می کنند که بی تفاوت بودن به مدرسه رفتن و استمداد به توجیه ، آنان را از بحران های پیش رو دور نگه می دارد. با مدرسه نرفتن آینده ی شغلی و رفاه اجتماعی حاصل نمی شود.

لطفا قبل از آنکه فجایع این اعمال بیش از کشته شدگان کرونا باشد ،

مدارس را باز کنید. والدین گرامی نگران نباشید مدرسه بهترین مکان برای فرزند شماست.


موضع صدای معلم در مورد بازگشایی مدارس و آموزش غیرحضوری

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

پایان طرح معلم تمام وقت و انتقاد از سیاست های وزارت آموزش و پرورش در مورد بحران کمبود معلم

معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش در آخرین اظهار نظری که در مورد وضعیت ساماندهی نیروی انسانی در پاسخ به پرسش ایسنا که آیا طرح معلم تمام وقت و ثبت نام از متقاضیان سال تحصیلی پیش رو نیز ادامه می یابد؟ گفته است :

« طرح معلم تمام وقت با توجه به برقراری فوق العاده ویژه خرداد ماه دیگر از کاربرد خارج شده است. »

طرح " معلم تمام وقت " برای نخستین بار توسط علی الهیار ترکمن مطرح شد . ( این جا )

معاون برنامه ریزی و توسعه منابع بابیان اینکه باید امکانات و ظرفیت‌های موجود یک‌بار دیگر مرور شود، گفت: باید امکانات در قالبی برده شود که بیشتر از گذشته صلاح فرهنگیان را رعایت و در سبد معیشتی فرهنگیان جای خود را پیدا کند و کمک به ارتقای وضعیت موجود بکند و یکی از چیزهایی که باید توجه شود بحث حق‌التدریس نیروهای شاغل است.

در وضعیت فعلی حق‌التدریس غیرموظف، یک پرداخت غیرمستمر است و ساعت آن متغیر است و فقط برای 9 ماه از سال تحصیلی پرداختی دارد و تابستان پرداخت نمی‌شود و در کسورات بازنشستگی و پاداش پایان خدمت لحاظ نمی‌شود. پرسش " صدای معلم " آن است که آیا همان سیاست فریب معلمان در زمینه طرح معلم تمام وقت قرار است در حوزه " مدیریت منابع انسانی " و به بهانه کرونا دوباره تکرار شود ؟

الهیار با اشاره به استفاده از ظرفیت‌های موجود، اظهار کرد: یکی از موارد موضوع حق‌التدریس و تغییر کردن آن به یک پرداختی مستمر است که 12 ماه سال پرداخت شود و در کسورات بازنشستگی در نظر گرفته شود و الگوهای مختلفی در این خصوص بررسی‌شده است و سرانجام طرحی به شورای توسعه مدیریت و شورای حقوق و دستمزد تحت عنوان معلم تمام‌ وقت ارائه شد که در آن میانگین ساعت حق‌التدریس غیرموظف حساب شود و به ساعت موظف اضافه شود که برای این طرح 6 ساعت  اضافه تدریس علاوه بر 24 ساعت تدریس معلمان در هفته در نظر گرفته‌شده است و در قبال افزایش این 6 ساعت اضافه تدریس در هفته، 25 درصد فوق‌العاده ویژه معلمان  افزایش پیدا می‌کند و این عدد اضافه‌شده به‌عنوان حقوق مستمر در 12 ماه سال پرداخت خواهد شد و تأخیرهای حق‌التدریس را نخواهد داشت و در پاداش پایان خدمت هم محاسبه خواهد شد.

وی تصریح کرد: رایزنی‌ها با سازمان امور اداری و استخدامی انجام‌شده است و طرح نهایی به‌عنوان معلم تمام‌وقت در دو شورای حقوق و دستمزد و شورای توسعه مدیریت تصویب شد و کلیات آن این است که اگر یک فرهنگی 6 ساعت بیشتر از ساعت موظفی تدریس بکند به فوق‌العاده ویژه اش 25 درصد اضافه خواهد شد.

نخستین بار و در 15 مهرماه 1398 مدیر صدای معلم در گفت و گو با رادیو فرهنگ از این طرح انتقاد و خواهان توقف آن شد . ( این جا )

 این رسانه در گزارشی خطاب به سرپرست پیشین وزارت آموزش و پرورش به جد خواهان لغو طرح معلم تمام وقت شد . ( این جا )

در این گزارش آمده بود :

« صدای معلم » از ابتدا ضمن مخالفت با این طرح شتاب زده آن را فاقد مبانی کارشناسی لازم و استانداردهای مورد نیاز یک آموزش علمی و جامع دانسته بود .

این رسانه پیش تر بر خلاف نظر این مسئولان طرح معلم تمام وقت را در تضاد با کیفیت بخشی آموزش و صرفا طرحی برای مدیریت سونامی بازنشستگی از جیب معلمان ارزیابی کرده بود .

پایان طرح معلم تمام وقت و انتقاد از سیاست های وزارت آموزش و پرورش در مورد بحران کمبود معلم

در واقع و برخلاف استدلال ضعیف و البته غیرصادقانه معاون برنامه ریزی و توسعه منابع که پایان طرح معلم تمام وقت را به موضوعی مانند برقراری فوق العاده ویژه خرداد ماه ربط داده است اما نکته مهم و فراموش نشدنی آن است که این یک راهکار کوتاه مدت برای رفع مشکل کمبود معلم در مدارس بوده و حتی در کمیسیون آموزش و تحقیقات نیز مطرح و مورد بررسی قرار نگرفته بود و به فوریت تصویب و اجرا شد.

صدای معلم بارها هشدار داد که مبنای این طرح فریب معلم و کاهش کیفیت آموزش است و هر معلمی که وارد این طرح شود به طور ضمنی پذیرفته است که معلم با 24 ساعت کار در هفته معلم "نیمه وقت"  است و این حرف که معلمان چون کمتر از کارمندان کار می کنند پس حقوقشان هم باید کمتر باشد را تایید می کند .

 علی رغم مخالفت کارشناسان و دلسوزان نظام آموزشی و با اصرار علی اللهیار ترکمن بخشنامه معلم تمام وقت با تغییر نام به " سامان دهی ساعات غیرموظف " به مدارس ابلاغ شد . ( این جا )

همواره پرسش این بود ؛ زمانی که معلمان همواره از تاخیر غیرقابل توجیه در پرداخت حقوق و مطالبات قانونی مانند حق التدریس ها ، معوقات ، پاداش پایان خدمت و... انتقاد دارند ؛ آیا این گونه طرح ها بر مبنای برخورد صادقانه مسئولان با معلمان است ؟

سوال ما این بود ؛

" چرا آموزش‌ و پرورش مانند سایر دستگاههای اجرایی به دنبال اجرایی کردن امتیازات قانونی حقوق و مزایای کارکنان، موضوع مواد فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری و برخورداری معلمان از سقف این امتیازات نیست؟

24 تیر 1398 ؛ این رسانه در گزارشی به طور رسمی خواهان لغو طرح معلم تمام وقت شد . ( این جا )

با شیوع کرونا و تعطیلی مدارس از ابتدای اسفند 1398 و برگزاری اکثریت کلاس ها به صورت " غیرحضوری " به نظر می رسد که نگرانی وزارت آموزش و پرورش و مسئولان آن برای بحران کمبود معلم تا حد  بسیار زیادی برطرف شده است . در واقع و برخلاف استدلال ضعیف و البته غیرصادقانه معاون برنامه ریزی و توسعه منابع که پایان طرح معلم تمام وقت را به موضوعی مانند برقراری فوق العاده ویژه خرداد ماه ربط داده است اما نکته مهم و فراموش نشدنی آن است که این یک راهکار کوتاه مدت برای رفع مشکل کمبود معلم در مدارس بوده و حتی در کمیسیون آموزش و تحقیقات نیز مطرح و مورد بررسی قرار نگرفته بود و به فوریت تصویب و اجرا شد

بحران کمبود معلم زمانی معنا و مفهوم پیدا می کند که این وزارتخانه موظف به تشکیل کلاس های حضوری و فرستادن معلم به کلاس درس باشد .

حال اگر کلاس های مدارس تعطیل باشند و وضعیت مطابق تمایل مسئولان این وزارتخانه مبنی بر تاکید بر استمرار آموزش غیرحضوری ادامه یابد ؛ چه بسا وزارت آموزش و پرورش در آینده ای نزدیک با بحران " معلم مازاد " هم رو به رو شود !

اگرچه مطابق تجارب جهانی و مدل بازگشایی مدارس در کشورهای توسعه یافته ، محور سیاست گذاری آموزش بر تشکیل کلاس های حضوری و استمرار آموزش غیرحضوری به عنوان فقط " یک مکمل " مورد تاکید است اما به نظر می رسد کرونا در آموزش و پرورش ایران کاربردی دیگر یافته و توانسته تا حد زیادی مانع عیان شدن بیشتر سیاست های ناکارآمد ، غیرکارشناسی و روزمره این وزارتخانه حداقل در حوزه " مدیریت منابع انسانی " گردد .

پایان طرح معلم تمام وقت و انتقاد از سیاست های وزارت آموزش و پرورش در مورد بحران کمبود معلم

چگونه می شود در همسایگی ایران ؛ کشور مصیبت زده ای مانند افغانستان که هر روز با حملات و توحش طالبان و داعش درگیر است و این مساله و  تهدیدی فراتر و بزرگ تر از موضوعاتی مانند " کرونا " می تواند باشد اما وزارت معارف ( آموزش و پرورش افغانستان ) از قبل و به صراحت اعلام می کند که کلاس های درس از ابتدای شهریور در همه جای این کشور بازگشایی خواهند شد ؟ ( 1 )

اکنون و دیگر به وضوح می توان تاکید فراوان و مستمر مسئولان این وزارتخانه بر آموزش غیرحضوری را به بهانه " کرونا " دریافت ....

حال پرسش " صدای معلم " آن است که آیا همان سیاست فریب معلمان در زمینه طرح معلم تمام وقت قرار است در حوزه " مدیریت منابع انسانی " و به بهانه کرونا دوباره تکرار شود ؟

این پرسشی راهبردی و قابل تامل نخست برای " معلمان " است که  مصالح آموزش و پرورش را بیش از هر چیز مقدم بر منافع آنی و ناپایدار بدانند .

پایان طرح معلم تمام وقت و انتقاد از سیاست های وزارت آموزش و پرورش در مورد بحران کمبود معلم

( 1 )

دروس حضوری مکاتب ولایت بامیان آغاز گردید

دوشنبه ۱۳۹۹/۶/۳ - ۱۰:۱۲

« وزارت معارف_بامیان: بر اساس طرح وزارت معارف و به همراهی کمیته مبارزه علیه کرونا، وزارت محترم صحت عامه و تائید مقام ریاست جمهوری، دروس حضوری صنوف ۱۱ و ۱۲ مکاتب دولتی و صنوف ۱ الی ۱۲ مکاتب خصوصی با در نظر داشت توصیه‌های صحی رسماً به تاریخ اول سنبله سال روان در ولایت بامیان نیز آغاز گردید.

محمد ایوب امیری رئیس معارف بامیان آغاز سال تعلیمی را برای شاگردان، معلمین و والدین تبریک گفته و از متعلمین خواست تا نهایت تلاش به خرچ دهند که در این فرصت اندک خلای آموزشی به وجود آمده از تاثیرات کرونا را جبران نمایند.

پایان طرح معلم تمام وقت و انتقاد از سیاست های وزارت آموزش و پرورش در مورد بحران کمبود معلم

در ادامه آقای امیری از شاگردان درخواست نمود تا توصیه‌های صحی را رعایت نموده و تمام موارد پیشگیری از کرونا را اجرا نمایند، وی افزود آمریت‌های معارف و اعضای نظارت مکلف هستند تا از رعایت این نکات نظارت دوامدار داشته باشند و همچنان مسئولین مکاتب باید همه روزه در آغاز روز تعلیمی این موضوع را برای شاگردان یاد آوری نمایند.

آقای احمدی رئیس شورای علمای بامیان ضمن سپاسگزاری از حضور رئیس و معاون تدرسی ریاست معارف بامیان، از شاگردان خواست تا از این زمان کم استفاده بهینه نمایند. وی نیز بر رعایت نظافت در مورد پیشگیری از کرونا تاکید نموده و از شاگردان و معلمین خواست تا دستورات صحت عامه را به طور جدی رعاید نمایند. »

***

آغاز دروس حضوری شاگردان در مکاتب ولایت سمنگان

دوشنبه ۱۳۹۹/۶/۳ - ۱۰:۱۲

« وزارت معارف_سمنگان: مطابق رهنمود آغاز آموزش حضوری و فیصله کابینه ج.ا.ا تمامی صنوف مکاتب خصوصی، صنوف دهم و یازدهم مکاتب دولتی و دارالعلوم‌ها در سطح ولایت سمنگان از اول سنبله سال روان آغاز به فعالیت نمودند.

پایان طرح معلم تمام وقت و انتقاد از سیاست های وزارت آموزش و پرورش در مورد بحران کمبود معلم

محترم عبدالمتین سروری رئیس معارف ولایت سمنگان و هیآت همراه شان از مکاتب لیسه نمبر2 ، لیسه ایبک ، نسوان کارته خراسان و اجانی ملکه دیدن نموده ضمن خوش آمدید به شاگردان و معلمین، گفت: هر شاگرد و معلم وظیفه دارد که از ماسک استفاده نموده فاصله اجتماعی را مراعات نماید تا از مبتلا شدن به این ویروس در امان باشد.

رئیس معارف سمنگان به آمرین تعلیمات عمومی ، نظارت و مکاتب هدایت داد تا به منظور رعایت فاصله اجتماعی صنوف که دارای بیشترین شاگرد می باشد به چندین صنف تجزیه نمایند.

در اخیر شاگردان ، معلمین و سرمعلمین و آمرین مکاتب ضمن ابراز خرسندی از آغاز دروس مکاتب به رئیس و رهبری معارف وعده سپردند که مطابق رهنمود های صحی و آموزشی فراگیری دروس خویش را به پیش برند.

پایان گزارش/


پایان طرح معلم تمام وقت و انتقاد از سیاست های وزارت آموزش و پرورش در مورد بحران کمبود معلم

دوشنبه, 03 شهریور 1399 05:19

سر آغاز خطای ادراک از مدرسه است

خطای ادارک و نقش مدرسه و آموزش و پرورش  روند تحولات دنیای تعلیم و تربیت بیش از آنکه امیدوار کننده باشد نگران کننده و سرشار از ابهام است. باید از خود پرسید منشا این‌ تحولات از کجاست و این جریان چگونه هدایت می شود. روزی تمرکز بر معلم است و روزی دیگر بر دانش آموز. امروز فردگرایی ترویج می شود و روزی دیگر یادگیری گروهی و مشارکتی مرکز اصلی توجه است. شاید به نظر برسد پاسخ این ابهامات در تحولات علمی و پارادایمی است. علم پیشرفت می کند، به نتایج جدید می رسد و تاثیراتش در دنیای تعلیم و تربیت این گونه متجلی می شود. ولی موضوع به همین سادگی نیست. اگر نپذیریم که علم با تمام استقلال ظاهریش و تمام خدماتش به جهان، در خدمت مافیای قدرت و ثروت است بسیار ساده اندیشی است.
می‌گویند عصری که در آن زیست می کنیم عصر چند صدایی هاست، دوره کثرت گرایی است، زمانه خوانش های گوناگون از پدیده های واحد است، و دوره رسمیت بخشیدن به تفرد است.
از سوی دیگر در تحولات جهانی تعلیم و تربیت یک موج و خیزش عظیم به سمت یادگیری های گروهی و مشارکتی دیده می شود. اصطلاحاتی از قبیل "خرد جمعی" و "اجتماع پژوهشی" بر سر زبان هاست و از چیدمان کلاسهای درس گرفته تا روشها و فنون تدریس و سایر راهبردهای آموزشی و یادگیری همه بر محوریت گروه و اجتماعات یادگیری باز تعریف می‌شوند. سانه ها در سراسر جهان در خدمت شعار پراکنی و ترویج افکار و نگرش های مورد نیاز حکومت ها هستند و انسانهای وابسته به رسانه، خلع سلاح شده و با ادراکات غیر واقعی در خدمت منافع سیاسی و اقتصادی حکومت ها، مورد سو استفاده قرار می گیرند.

پرسش اینجاست:

در عصر اصالت یگانگی ها چرا مدارس اصالت را به گروه می دهند؟ پاسخ می‌دهند در گروه‌های یادگیری و اجتماعات آموزشی، همه انسانها فرصت سخن گفتن و دیده شدن و شنیده شدن را پیدا می‌کنند و این گونه آرمان اصالت فرد جامه عمل می‌پوشد ولی به واقع این چنین نیست.
 به موازات اقبال فزاینده جوامع تربیتی به یادگیری‌های مشارکتی و اجتماعات پژوهشی، پژوهش های فراوانی در حوزه روانشناسی یادگیری و آموزش انجام شده که کارآمدی این روش یادگیری را به چالش کشیده است. نتیجه این مطالعات را سوزان کین در کتاب "سکوت" گزارش می کند و توضیح می دهد که به سه دلیل چنین گروه هایی نه تنها به اهداف یادگیری مشارکتی دست پیدا نمی کنند بلکه چشم‌ انداز اصالت فرد نیز مورد آسیب و خدشه قرار می‌گیرد. این سه دلیل عبارتند از تنبلی اجتماعی، توقف تولید (در هر لحظه در یک گروه فقط یک نفر می تواند صحبت کند و ایده پردازی کند که باعث مسدود شدن مسیر ایده پردازی سایر اعضای گروه می شود) و هراس از ارزشیابی توسط گروه.

خطای ادارک و نقش مدرسه و آموزش و پرورش

جالب اینجاست که نتایج این گونه پژوهش ها هرگز در سطح وسیع ، رسانه ای و منتشر نمی‌شوند.
 گزارشات سوزان کین از پژوهش ها و مشاهدات دو پژوهشگر برجسته در حوزه مطالعات علوم اعصاب و یادگیری، سولومون اچ و گرگوری برنز، پرده از واقعیتهایی برمی دارد که علم تحت سلطه دنیای سیاست چندان دل خوشی از بر ملا شدن آنها ندارد.

این دو پژوهشگر طی چندین آزمایش به نتایج شگفت آوری از تاثیر گروه بر عملکرد انسان ها دست یافتند. آنها آزمایشات ساده ای ترتیب می دادند و صد در صد  آزمودنی ها به سوالات آزمون جواب درست می دادند ولی در مرحله مداخله در آزمایش، گروهی از افراد به جمع اضافه می شدند که برای دادن جواب های غلط از پیش آموزش داده شده بودند. پس از آن نتایج به شکل حیرت آوری تغییر می کرد و پاسخ های درست آزمودنی ها به ۲۵ درصد کاهش پیدا می کرد.
آنها برای یافتن دلیل این تغییر در عملکرد دو فرضیه داشتند. یا آزمودنی ها آگاهانه تصمیم می گرفتند باور خود را رها کنند تا با گروه هم‌ رای باشند یا ادراکات آزمودنی ها  از موضوع مورد آزمون پس از اظهار نظر گروه مداخله تغییر می کرد. آنها برای آزمون فرضیات خود از اسکنر مغزی FMRI استفاده کردند. نتایج تکان دهنده و البته آگاهی بخش بود. شواهد مبتنی بر اسکن مغزی گویای این موضوع بود که پیروی کنندگان از جوابهای نادرست دچار تغییر در ادراک موضوع شده اند و تصمیم گیری آگاهانه ای برای پیروی از گروه مداخله گر در کار نبوده است.
با علم به نتایج چنین بررسی هایی شاید اکنون بتوان درک بهتری از مسائل جهان و تحولات دنیای سیاست و تعلیم و تربیت داشت. ادراک انسان ها در گروه دچار انحراف می شود. شعارها دقیقا با همین ویژگی جایگزین تاثیرات گروه می شوند. رسانه ها در سراسر جهان در خدمت شعار پراکنی و ترویج افکار و نگرش های مورد نیاز حکومت ها هستند و انسانهای وابسته به رسانه، خلع سلاح شده و با ادراکات غیر واقعی در خدمت منافع سیاسی و اقتصادی حکومت ها، مورد سو استفاده قرار می گیرند.

خطای ادارک و نقش مدرسه و آموزش و پرورش

در مدارس با ترویج روش های یادگیری مشارکتی، کودکان برون گرا، با بادامه مغزی کمتر حساس، تحت تاثیر افکار حاکم بر گروه و اجتماعات یادگیری، دچار خطای ادراک شده و مسیر تفکر و خردورزی شان مسدود می شود و کودکان درون گرا، با بادامه مغزی بیشتر حساس به دلیل عدم همنوایی گروهی، با احساسات تلخ طرد شدگی و درد مستقل بودن به مرور به حاشیه گروه ها رانده شده و سپس حذف می شوند و این جریان دقیقا در متن جامعه به شکلی جدی‌تر بازتولید می شود. افراد با ادراکات خطا پذیر در راس و مرکز امور قرار می گیرند و افراد مصون از انحراف ادراک از مرکز توجه جامعه به بیرون رانده می شوند.
 جای تعجب نیست اگر طی یکی دو دهه گذشته شاهد رشد جریانات پوپولیستی در سراسر جهان بوده ایم. سر آغاز خطای ادراک از مدرسه است و فرجام‌ تلخش در انتخابات برای روی کار آمدن فردی از قماش خطاکاران و شگفت آور نیست اگر می بینیم ادیان به وسیله مناسک آیینی تا چه حد در کنترل افکار پیروانشان موفق عمل می کنند.
اکنون جهان در بحران و التهاب ویروس کرونا، اجتماعات انسانی خود را از دست داده است. اگر چه رسانه ها با همان قدرت سابق و شاید بیشتر به فعالیت خود ادامه می‌دهند ولی آیا می توان امید داشت با تغییر رویه و سبک زندگی و دگرگونی هایی در نظام مدرسه ای، پس از این آسیب های ناشی از تاثیرات گروه در ادراک افراد کاهش یابد؟

کانال خرد و بینش


خطای ادارک و نقش مدرسه و آموزش و پرورش

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

معنویت در آموزش و پرورش و درخواست صدای معلم از سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برای تجدید نظر در ماموریت های سازمان

شاید در میان کثرت روابط عمومی ها در بخش های مختلف ستادی ، اداری و مناطق وزارت آموزش و پرورش  که نیروی انسانی ، بودجه و امکانات مختلفی را به خود اختصاص داده اما به نظر می رسد که در  " حوزه عمومی " حضوری نداشته و در بسیاری از موارد خود را به " ندیدن " و " نشنیدن " زده اند و فلسفه و کارکرد اصلی خود را به فراموشی سپرده اند ؛ واحدی متفاوت از بقیه در حال حاضر روابط عمومی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی باشد .

" پانا " شنبه یکم شهریور نوشت : ( این جا )

« رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی با اشاره به اهمیت ماموریت این سازمان،  یکی از مهم‌ترین ماموریت‌های این سازمان را دمیدن روح معنویت در کالبد دانش‌آموزان ذکر کرد. آیا سازمان مذکور و وزارت آموزش و پرورش مسئولیت خود را در این چالش ها می پذیرد ؟

حسن ملکی در مراسم یادمان شهدای این سازمان که صبح امروز برگزار شد، با فرستادن درود به روح همه شهیدان تاریخ اسلام در روز دوم محرم در سالروز شهادت سالار شهیدان اظهار کرد: «امروز با یاد سالار شهیدان، به یاد شهدایی که سربازان آن امام هستند یادمانی برگزار می‌شود. روزی که یادمان شهدا در اینجا استقرار پیدا کرد روزی است که کاروان سیدالشهدا در کربلا استقرار یافت.»

ملکی با اشاره به تفاوت برگزاری مراسم محرم در سال جاری به دلیل شیوع بیماری کرونا گفت: «امسال تمام سازمان باید در اینجا حضور پیدا می‌کردند ولی میسر نشد چون باید فاصله‌گذاری‌ها را رعایت می‌کردیم. تفاوت دوم محرم امسال این است که محرم بدون حاج قاسم سلیمانی برگزار می‌شود. رفتن او برای ما بسیار ناگوار بود اما از طرفی منشا خیر و برکتی بود برای تولد حاج قاسم‌های دیگر.»

معنویت در آموزش و پرورش و درخواست صدای معلم از سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برای تجدید نظر در ماموریت های سازمان

وی با اشاره به ساخت یادمانی در کریدور ورودی ساختمان مرکزی سازمان پژوهش اظهار کرد: «ماموریت ما فقط تولید کتاب درسی نیست، ماموریت ما دمیدن روح معنویت در کالبد سازمان و کتاب‌های درسی و دانش‌آموزان این کشور است و ما با مشورت دوستان به ویژه آقای مرتضایی معاون سازمان تصمیم گرفتیم در این جغرافیای محدود یک تاریخ بسازیم. از امروز همه همکاران به محض ورود به سازمان با یاد شهیدان روز خود را آغاز می‌کنیم.»

هر چند پاسخ روابط عمومی آن سازمان ( این جا ) به گزارش " صدای معلم " گامی به سوی " شفافیت " بود اما جوابیه مذکور پاسخ اقناع گرانه و منطقی به آن پرسش ها نبود به ویژه آن جا که سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ادعا می کند اغلب ناشران غیردولتی دغدغه فرهنگ و آموزش دارند و از این روست که سرمایه‌های خود را در حوزه فرهنگ به کار انداخته‌اند.

و تاکید این سازمان بر این موضوعات مطروحه که ؛

« حقیقت این است که در اهداف آموزشی و تربیتی، بین دو بخش دولتی و غیر دولتی، اختلاف دیدگاه اندکی وجود دارد و هر دو بخش خواهان موفقیت دانش‌آموزان و رشد سطح آموزش کشور هستند و اگر در مقام عمل اختلافی هست، بر این باوریم که با تعامل بیشتر و گفت‌وگوهای اقناعی و یافتن راه‌های میانه می‌توان به هم نزدیک‌تر شد.

 ارتباط سازمان با ناشران بخش خصوصی ارتباطی امروزی نیست؛ ارتباطی بیست ساله است. ما نشست‌های متعددی را با هم برگزار کرده‌ایم و در این مسیر گاه تا جایی پیش‌رفته‌ایم که تدوین برخی از کتاب‌های درسی را به ناشران بخش غیر دولتی سپرده‌ایم و اکنون نیز برآنیم که مسیر درست و صحیح، مسیر همکاری بیشتر است که هر دوی ما یک هدف داریم و هر کدام از ما به سان یکی از بال‌های پرنده آموزش و تربیت هستیم. »

آیا سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی می تواند قرینه ای برای مثبت بودن ذهنیت کارشناسان حتا دولتی و نیز صاحب نظران علوم تربیتی نسبت به این موسسات ارائه کند ؟ آیا قرار است " معنویت " مورد نظر رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که آدرس آن را به " کتاب های درسی " موکول کرده است در سایه همان گونه تعاملات که وصف آن رفت ؛ حاصل شود ؟

آیا آن سازمان یادداشت " دکتر محمدعلی موحد "  شاعر و اديب عرفان ‌پژوه، تاریخ‌نگار و حقوق‌دان و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی که به تازگی در مورد خودکشی دانش آموز ممتاز تهرانی پس از کنکور منتشر کرده است را مورد مطالعه و تحلیل قرار داده است ؟ ( این جا )

 آن جا که ایشان از این موسسات نام برده و چنین می نویسد :

« در نظام آموزشی ما اتحادی نامبارک میان برخی مدارس خاص، صدا و سیما، برخی معلمان دروسی مانند ریاضی و زیست و فیزیک، طراحان سوالات کنکور و بنگاه هایی مانند قلمچی، مدرسان شریف، گاج و امثالهم شکل گرفته است. این اتحاد به صورت آگاهانه یا نااگاهانه در حال نابودی تمام نسل های نگون بختی است که امروز در چنگال این سیستم پول ساز و بی رحم به اسارت گرفته شده اند.

با سخت تر شدن سال به سال سوالات کنکور و روی آوردن به سوالات غیر کتابی این پیام به خانواده ها و دانش آموزان داده می شود که رمز قبولی فرزند شما در کنکور شرکت در فلان کلاسهای آموزش مهارت تست زنی است. هزینه و وقتی که نوجوان می توانست صرف بازی، ورزش و آموختن هنر و خواندن شعر و داستان و کتب غیر درسی نماید در مسلخ پر استرس کنکور قربانی شده و نوجوانی پر از استرس و عصبانیت تربیت می شود.

 امروز هیولای اصلی که افسردگی را به دانش آموزان هدیه می دهد، نه بازی های کامپیوتری و نه تماشای برنامه های ورزشی بلکه بنگاه هایی مانند مدرسان شریف، قلمچی و..است.

معنویت در آموزش و پرورش و درخواست صدای معلم از سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برای تجدید نظر در ماموریت های سازمان

دو، سه ماه پیش که به مدرسه‌ام در تبریز رفتم، دخترانی از مدرسه بیرون آمدند و دورم را گرفتند، سؤالات امتحانات فلسفه را به من نشان دادند و من هم یک راست به سمت مدیر مدرسه رفتم و نسبت به نحوه‌ی سؤالات اعتراض کردم. مشخص بود که معلم این سؤالات را از جزوه‌ای که در دوران لیسانس آن را خوانده و به بچه‌ها تعلیم می‌داده، استخراج کرده است. این سیستم آموزشی طفل‌محور، پدر مردم را درآورده است. من از همه دست‌اندرکاران می‌خواهم که به مردم رحم کنند و فکری به حال آن کنند. آیا بهتر نیست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به جای تفسیر خاص خودش از " معنویت " به فکر طراحی برنامه و فلسفه ای پایدار با در نظر گرفتن سه ضلع " اخلاق مداری ، خردگرایی و عمل گرایی " در تدوین کتاب های درسی و عینیت بخشیدن به برنامه درسی ملی با این رویکرد باشد ؟

دانش‌آموزان ما همان‌هایی هستند که وقتی از چنبره‌ی نظام آموزشی نجات پیدا می‌کنند امثال مریم میرزاخانی از آنها بیرون می‌آیند. »

آیا قرار است " معنویت " مورد نظر رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که آدرس آن را به " کتاب های درسی " موکول کرده است در سایه همان گونه تعاملات ، گفت و گوهای اقناعی و راه های میانه  که وصف آن رفت ؛ حاصل شود ؟

آیا سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که یکی از مهم‌ترین ماموریت‌های  سازمانش را دمیدن روح معنویت در کالبد دانش‌آموزان ذکر کرده ؛ نگاهی به " کمپین سراسری دانش آموزان ایرانی برای تعطیل کردن کامل مدارس " انداخته است ؟

نظر رئیس سازمان پژوهش در مورد این نامه دانش آموزان به رئیس جمهور چیست ؟

آیا سیاست های ناکارآمد ، غیرعلمی  وغیرکارشناسی وزارت آموزش و پرورش که نشان از بی تدبیری ، بی برنامگی و استغراق در روزمرگی دارد ؛ موجد چنین مواضعی از سوی دانش آموزان نبوده است ؟

معنویت در آموزش و پرورش و درخواست صدای معلم از سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برای تجدید نظر در ماموریت های سازمان

آیا آقای ملکی می پذیرد این وضعیت جمع جبری تربیت خانواده ، آموزش های ارائه شده توسط مدارس و سیاست های غیرعلمی و ناکارآمد وزارت آموزش و پرورش است ؟

چه فرد و نهاد و مرجعی موجد " مرگ مدرسه " در این نظام آموزشی است ؟ ( البته اگر بتوان ویژگی های یک سیستم را بر آن اطلاق نمود ! )

آیا سازمان مذکور و وزارت آموزش و پرورش مسئولیت خود را در این چالش ها می پذیرد ؟

آیا بهتر نیست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به جای تفسیر خاص خودش از " معنویت " به فکر طراحی برنامه و فلسفه ای پایدار با در نظر گرفتن سه ضلع " اخلاق مداری ، خردگرایی و عمل گرایی " در تدوین کتاب های درسی و عینیت بخشیدن به برنامه درسی ملی با این رویکرد باشد ؟

پایان گزارش/


معنویت در آموزش و پرورش و درخواست صدای معلم از سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برای تجدید نظر در ماموریت های سازمان

منتشرشده در گفت و شنود
یکشنبه, 02 شهریور 1399 08:08

هر چه داریم از مدرسه هاست!

گروه رسانه/

پس از درج مطلبی با عنوان : " مادرها، پدرها! اصلا نگران نباشید! " به قلم دکتر محمدعلی فیاض‌بخش در صدای معلم ( این جا ) ؛ « علی افشار سمیرمی » نقدی بر آن نگاشته است .

منتشرشده در یادداشت

« دانش‌آموز ممتاز تهرانی بعد از کنکور خودکشی کرد!

پسر ۱۹ ساله که همه تلاشش را کرده بود در کنکور ریاضی موفق شود، وقتی آزمون را خراب کرد تصمیم گرفت به زندگی‌اش پایان بدهد.

ساعت ۱۸ روز پنجشنبه گزارش مرگ پسری ۱۹ ساله به قاضی کشیک جنایی پایتخت اعلام شد. با حضور تیم تحقیق در محل حادثه معلوم شد پسری خودش را از پشت بام ساختمانی چهارطبقه به پایین انداخته و جان باخته است./رکنا »

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

کرونا و زمان بازگشایی مدارس در تاجیکستان

به گزارش رادیو برون مرزی صدای خراسان رضوی به نقل از وزارت آموزش و پرورش تاجیکستان ، وزارت آموزش و علوم تاجیکستان برای سازماندهی روند آموزشی در مدارس این کشور به دانش آموزان و والدین انها  سه توصیه کرد.

 وزارت آموزش و علوم تاجیکستان اعلام کرد، از 17 اوت کلاس های مدارس دایر می شوند.

 مدت زمان هر کلاس درس حداقل 35 دقیقه و حداکثر 45 دقیقه خواهد بود. ⠀

بر اساس این توصیه کلاس های مدارس در دو شیفت برگزار می شود، شیفت اول ساعت 8 آغاز می شود و ساعت 12و 55 دقیقه پایان می یابد و شیفت دوم نیزاز 13و 10 دقیقه آغاز و تا 17و 55 دقیقه ادامه دارد. ⠀

وزارت آموزش و علوم خاطر نشان کرد، در تمام کلاس ها باید بهداشت عمومی و شخصی رعایت و از ماسک استفاده شود.

⠀طبق تصمیم وزارت آموزش و پرورش و علوم از 17 اوت مهدکودک ها نیز در کشور شروع به کار خواهند کرد.
 پایان پیام/


کرونا و زمان بازگشایی مدارس در تاجیکستان

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور