به زودی حاصل تلاش « معلم و خانواده » را در قالب « کارنامه نوبت اول » ، به « دانش آموز » تحویل خواهیم داد!
اما طعم این نمرات با نمرات سال های قبل کاملاً متفاوت است و در به دست آوردن آن، مادران باید مورد تقدیر قرار گیرند!
آموزش مجازی امسال، بیشتر رقابت مادران بود تا دانش آموزان !
بعد از سه دهه معلمی، اگر تفاوت دست خط مادر را با خط دانش آموزش تشخیص ندهیم، به قول قدیمیها ، کلاه مان به درد ته جارو میخورد!
مادرانی که در صفحه ی شخصی، خواهش و تمنا دارند که؛ اگر میشود زنگ استراحت دوم ، طولانی تر باشد تا بتواند برنج شان را دم بیندازند و آن را به وعده ناهار برسانند!
مادرانی که به جای دختر و پسر، پشت سیستم نشستند و هنگامی که با پیام: "میکروفون و وبکم را فعال کنید" مواجه میشدند فقط تنها کاری که میتوانستند انجام بدهند این بود که در چت بنویسند : "میکروفون خراب است یا وبکم کار نمیکند"
اما برنامه، چیز دیگری می گفت:" ایشان با گوشی موبایل با اندروید 10وارد شده است"! گوشی مشکلی ندارد!
چه کنم که اخلاق ، رضایت نمی دهد به مچ گیری!
در کلاس غایب بود و بعدا درصفحه ی شخصی نوشت : "بسته ی اینترنت دخترم تمام شده بود " غافل از این که همزمان با کلاس، استوری واتساپ فرزند ، با ۸ قسمت از یک کلیپ یا یک صحنه جذاب از بازی "پابجی" منتشر شده بود!
دانشآموزی که وبکم را فعال می کرد تا شعر حفظی بخواند یا به سوالات شفاهی جواب دهد، اما مجبور بود" لب خوانی کند، جواب هایی را که از اتاق فرمان ارسال می شد؛" و در این ارتباط ،موفق نبود!
"دل و جانم به تو مشغول و نظر بر چپ و راست"!
در بسیاری از موارد، منِ معلم، صدای مادرش را می شنیدم که جان به لب می شد تا "یک حرف و دو حرف بر لب فرزند بنهد "تا از جواب دان به سوال سرفراز بیرون آید...
فکر کنم لازم است به خانواده ها در کلاس های آموزش خانواده، "طریقه ی ارتباط صحیح با فرزند" آموزش داده شود ! آیندهمان، با دانشآموزانی که با تقلب، به پزشک و مهندس و معلم و... تبدیل می شوند چگونه خواهد بود؟!
اما آنچه کرونا آموخت؛
واژه شناسی؛
خانواده ها به خوبی معنی کلمه ی" مجازی" را شناختند و تفاوت دوستان واقعی و آموزش واقعی و دنیای واقعی را به وضوح و در عمل فراگرفتند.
با واژه های « قرنطینه، دروغ، تقلب، استرس » زندگی کردند و معنی آنها را هرگز فراموش نخواهند کرد و متاسفانه -شاید ناخواسته- تبدیل شدند به یک دروغ گو و متقلب تمام عیار!
white_check_mark: کاش ؛ ویروسی بیاید و مجبورمان کند به تجربه ی عملی مفهوم کلماتی مثل " رفاه، راستی، عدالت و برابری، آرامش ،آزاد و آزاده بودن و ..." عملا زندگی کنیم و عملا" یاد بگیریم!
قدرشناسی؛
بسیاری از دانش آموزان حالا قدر پدر، مادر و خانواده را میدانند! خوب میدانند که بدون آنها شاید جمع تمام نمراتشان، به 20 نمیرسید!
کارنامه شان شبیه "سریال پایتخت" بود با همکاری عوامل بی شمار پشت صحنه!
آموزش با رفتار ؛
این گونه که کرونا با آموزش مجازی، واژه ی "مشورت" را به دانش آموزان آموخت، شاید آقای قرائتی در چهل سال تفسیر قرآن، نتوانست" و شاورهم فی الامر " را آموزش دهد !
آن گونه که خانواده با دست خودش در آموزش مجازی، دروغ و تقلب را به فرزند یاد داد، پلیس و صدا وسیما و .. در چهل سال نتوانستند مفهوم "بستن کمربند ایمنی" را یاد دهند. یعنی موفقیت در این حد ، بی سابقه است!
*
آیندهمان، با دانشآموزانی که با تقلب، به پزشک و مهندس و معلم و... تبدیل می شوند چگونه خواهد بود؟!
اگر ده پانزده سال دیگر، به یک پزشک متخصص گوش،حلق و بینی مراجعه کردید و از درد گوش میانی شکایت کردید و در پاسخ شنیدید که: در یادگیری "مبحث گوش میانی" اینترنتم قطع بود یا مادرم پشت سیستم نشسته بود " و با چند تا استامینوفن دست به سرتان کرد ،تعجب نکنید. با واژه های « قرنطینه، دروغ، تقلب، استرس » زندگی کردند و معنی آنها را هرگز فراموش نخواهند کرد و متاسفانه -شاید ناخواسته- تبدیل شدند به یک دروغگو و متقلب تمام عیار!
یا به مهندسی که ...
وقتی خانواده به فرزندش تقلب و دروغ می آموزد ، انتظار نداشته باشید جامعه ای سالم داشته باشیم.
کرونای واقعی، دروغ و تقلب است.
هنگام دروغ گفتن ، ماسک بزنید!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
. تا زمانی که نتیجه محوری بر فرایند محوری و اندیشه ها بر اندیشیدن غلبه دارد و ملاك قضاوت درباره دانش آموزان و سرنوشت او نمره و ملاک نمره فقط امتحان آن هم از نوع مداد-کاغذی باشد تقلب انجام می شود و متأسفانه جوّ غالب بر جلسات امتحانی به جوّ تعلیم غیرمستقیم "سرقت" تبدیل می گردد که در آن دانش آموزانی از ورقه دیگران کلمه میدزدند. نتیجه اینکه در جریان امر تقلب ،علاوه بر دانش آموزان، سیستم آموزشی ما نیز دچار نقایصی است. دانش آموزان و والدین فهمیده اند که در این سیستم آموزشی ،مدرسه در مسیر واقعیات زندگی نیست. تداوم مدرسه با همین سبک و محتوا، حکایت باز کردن قفل نو با کلید کهنه است.
حقه بازی و رندی را بگیرد؟!
بی نهایت روان ، واقعی و دردناک نگاشته شده است. وقتی انگیزش درونی نیست، انگیزه های بیرونی
این چنین رنگ می بازد. آری ، بازنده
اصلی اخلاق است اما باز اصرار داریم
که بی نقص عمل می کنیم.
در انتظار اثرات این اوهام وحشتناک
بر شخصیت دانش آموزان مان در
آینده نزدیک و دور باشیم.
مادران باز الگویی شایسته نبودند.
اگر مادری غیر داستان متن عمل نمود،
استواری خردمندانه او را تحسین
می کنم.
انکار انکار تا کجا؟!
به چندتاشون گفتم برید از اون بیسوادی که بهتون اشتباه تقلب رسونده شکایت کنید. ساکت شدن.
به یکی هم که با دوستش مشورتی امتحان داده بود گفتم که دوستش قبل از ارسال برگه و بدون هماهنگی با تو جواب درستو نوشته و فرستاده. اینطوری قانع شد!
خلاصه خطرات زیادی داریم با اینا.
مبادا تاریخ ، قضاوت تلخی رقم بزند.
تمامی خرده هایی که بر دانش آموزان می گیریم بر خودمان نیز رواست ما در آزمون های مجازی ضمن خدمت و رتبه بندی به همان شیوه عمل کرده و می کنیم که الان دانش آموزان عمل می کنند. هرچی کشته ایم درو می کنیم
طبابت شان تمدید شود.
خودشان به سوالات پاسخ می دهند و
یا هم پاسخ را خودشان ارائه می دهند.
مشکل مربوط به کل جامعه هست.
حقه بازی برای رسیدن به هدف ، تبدیل به هنجاری عمومی گردیده است.
بجز آنانی که منزه اند مابقی ملت
خراب گشته است در این ویرانکده.
منظور از خودشان پاسخ می دهند یعنی سایت جراحان.
پزشکان نیز همانند معلمان و دانش آموزان فقط دنبال نتجیه هستند آن هم بدون هر نوع تحمل زحمتی. دیگر مشاغل چطور؟
فکر می کنید پزشکانی که آموزش حضوری داشته اند، چگونه قبول شده اند؟! در ضمن این همه سال آموزش چه دردی را دوا می کند؟! تمام جوانی و انژری یک انسان صرف درس خواندن می شود و اصولا زندگی نمی کند!!
پس درس خواندن با کدام انگیزه!!
صورت نگرفته است. به هر حال تعدادی از افراد ممکن است برای امتحانات که با جمعیتهای زیاد برگزار میشود از این فضا سوء استفاده کنند.