گروه گزارش/
تاریخ تهیه گزارش :
یکشنبه 30 خرداد 1400
تاریخچه :
کلکچال، اردوگاه و پناهگاه \ ordūgāh va panāhgāh-e kolak-čāl \ ، تأسیساتی واقع در میانۀ دامنۀ جنوبی کوههای البرز مرکزی، در فاصلۀ حدود ۰۰۰‘۱متری جنوب شرقی قلۀ توچال، و در ارتفاع ۶۲۲‘۲متری از سطح دریا.
در دهۀ ۱۳۴۰ ش در این منطقه توسط وزارت آموزش و پرورش بناها و تأسیسات اردوگاهی به منظور ایجاد فضایی برای تفریح و آموزش فنون زندگی گروهی و بهویژه آموزش کمکهای اولیۀ امدادگری و نجات به دانشآموزان احداث شد. در آن زمان در وزارت آموزش و پرورش کشور تشکیلاتی وجود داشت که تلاش میکرد در تشکلی به نام «سازمان پیشاهنگی»، دختران و پسران جوان را برای امداد و نجات عمومی در زمان وقوع حوادث غیرمترقبه مانند سیل، زلزله، توفان، بروز بیماریهای واگیر و جز آنها آماده نماید.
اردوگاه کلکچال در طول هفته در اختیار وزارت آموزش و پرورش، دانشآموزان و اعضای سازمان پیشاهنگی بود، اما در روزهای پنجشنبه و جمعه همۀ اقشار جامعه و بهخصوص کوهنوردان نیز میتوانستند از امکانات رفاهی و خدماتی آن استفاده کنند.
اردوگاه کلکچال که به بوستانی بزرگ شبیه است، دارای تأسیساتی مختلف ازجمله چند سالن سرپوشیده، مسجد، سالن های غذاخوری، چند فروشگاه، زمین بازی تنیس، والیبال، بسکتبال، فوتسال، فوتبال گلکوچک، و مسیرهای پیادهروی و جز اینها ست.
مهمترین و زیباترین بنای احداث شده در این محل ساختمانی ششطبقه است که به صورت برجی مدور شبیه منار تاریخی شهر سامرا احداث شده است. پلکانی که دسترسی به طبقات این ساختمان را ممکن میسازد، در بدنۀ آن به صورت مدور و مارپیچ ساخته شده است. افزون بر این پلکان، در بدنۀ خارجی بنا پنجرههایی مربعشکل و نورگیریهایی به صورت مستطیلهای عمودی سهتایی تعبیه شدهاند که علاوه بر تأمین روشنایی اتاقهای داخلی بنا و تهویۀ هوا، زیبایی خاصی به آن بخشیدهاند.
در نمای خارجی این بنا از سنگهایی به ابعاد ۳۰×۲۰ سانتیمتر و به رنگهای سفید، خاکستری، قهوهای تیره و روشن استفاده شده است؛ روی این سنگها نام افراد پیشاهنگ و القاب مراتب پیشاهنگی مانند شیربچگان، رَسَد، فرشتگان، و راستان حک شده است. گفته میشود در زمان احداث این بنا، دستاندرکاران ساخت آن، برای تأمین بخشی از هزینۀ احداث آن افراد پیشاهنگ را تشویق میکردند که یکی از این سنگها را خریداری کرده، و نام خود را روی آن حک نمایند و برای نصب بر بدنۀ بنا در اختیار آنها قرار دهند.
از زیباییهای دیگر اردوگاه کلکچال فضای سبز و درختان انبوهی است که همۀ فضاهای باز این اردوگاه را در بر گرفته است. آب مورد نیاز اردوگاه کلکچال از چشمههای اطراف آن محوطه تأمین میشود. ( این جا )
***
« صدای معلم » تاکنون گزارش های مختلف و متنوعی را در مورد مراکز رفاهی ، خانه های معلم ، اردوگاه های دانش آموزی و... منتشر کرده است .
به جز یک مورد که مربوط به خانه معلم رضوان شهر ( پونل ) می شود ( این جا ) و انتشار گزارش صدای معلم موجب بهبود کلی وضعیت مجموعه شد بقیه هیچ گونه پاسخی به این گزارش ها نداده اند .
انگار که آموزش و پرورش بی در و پیکر است و حساب و کتابی در آن ساری و جاری نیست .
نخستین بار گزارش صدای معلم در مورد اردوگاه کوهستانی کلک چال در چهارم اسفند 1389 در وبلاگ سخن معلم منتشر گردید . ( این جا )
در این گزارش آمده بود :
« سخن معلم مطلبی را مدتی پیش با عنوان " یک روز در کلک چال آموزش و پرورش " منتشر نمود .
انتظار این بود که حداقل تغییراتی ولو اندک در موارد مطروحه رخ می داد .
اما به نظر می رسد که گوش ، همان گوش است و ناله هم همان فریاد !
چرا باید مسئولان این گونه در مورد وظایف ذاتی خود برخورد کنند ؟
آیا مشکل در نوع نظارت و کنترل است ؟
آیا مساله به ناکارآمدی سیستم بر می گردد ؟
آیا مشکل از نوع " فرهنگی " و زیر ساخت های آن ناشی می شود ؟
یکی از کارکنان این مجتمع به سخن معلم چنین گفت :
" مسئول کلک چال در اردوگاه شهید باهنر مستقر است . اما تاکنون یک بار هم به این جا نیامده است !
تعداد کارگران را از حدود 15 نفر به 5 نفر کاهش داده اند ، می گویند بودجه نداریم !
سال ها پیش ، زمانی که آقای ناطق نوری رئیس مجلس بود ، یک روز صبح زود به این جا آمد . زمانی که به مسجد برای ادای نماز رفته بود ، گویا محوطه مسجد کثیف و پر از زباله بوده است .
همان موقع ، ایشان گفت که هر روز فقط یک ساعت و در وقت نماز ، مسجد را باز کنید و سپس ببندید .
این در حالی بود که قبل از آن مسجد معراج همیشه باز بود !
( هر چند این یک ساعت هم فقط به یک روز در هفته منتهی شده است ! )
وقتی به او گفتم : زمانی که در این ایستگاه هیچ امکاناتی برای کوهنوردان وجود ندارد . نه خوابگاهی وجود دارد . نه محل استراحتی و... طبیعی است که اگر مسجد هم باز باشد عده ای در آن بخوابند و احیانا کثیف شود !
این جا بود که پاسخی وجود نداشت ... "
شایسته است که معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش نظارتی دقیق تر بر این مکان داشته باشد و نیز بودجه لازم را در اختیار آن قرار دهد .
اگر قادر به انجام آن نیست ، حداقل از بخش خصوصی کمک بگیرد. »
این گزارش در زمان وزارت حمیدرضا حاجی بابایی منتشر شد .
به رسم معمول هیچ پاسخی از سوی روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در آن زمان برای این رسانه ارسال نشد اما یک بار یکی از کارکنان این مجموعه به صدای معلم گفت :
« آقای حاجی بابایی زمانی که وزیر بود دو بار به این جا آمد و بازدیدی داشت .
یک بار وقتی از او خواستیم که " برج کلکچال " را با اختصاص بودجه ای مرمت کنند پاسخ داد که این برج اصلا به چه دردی می خورد ؟! »
این در حالی است که برج کلک چال و مجموعه آن در پیش از انقلاب اسلامی ساخته شده و هدف آن آشنا کردن پیشاهنگان و دانش آموزان با علم نجوم در راستای گردش علمی بوده است .
دومین گزارش صدای معلم از مجموعه کلک چال سوم فروردین 1396 منتشر گردید . ( این جا )
« آن چه که در این مجموعه بیش از پیش مشهود است وجود تعداد قابل توجهی از مکان های متروکه است که با زدن قفلی بر روی آن ها به حال خود رها شده است .
شاید تنها مجموعه فعال ، بوفه و یا رستوران این مجموعه است که البته به دو بخش تقسیم شده است و در واقع از ظرفیت نیمی از سالن استفاده می شود .
با وجود بارش قابل توجه برف اما این مجموعه همچنان مورد توجه کوه نوردان و علاقه مندان به طبیعت می باشد .
یکی از مکان های جالب در این مجموعه " برج کُلَکچال " است که سال هاست بسته است و هیچ کس اجازه ورود به آن جا را ندارد .
امروز پنج شنبه سوم فروردین گفت و گویی را با آقای " حیدر طاهروردی " انجام دادیم .
او به صدای معلم گفت :
عضو گروه کوه نوردی شمال شرق استان تهران هستم .
همان طور که ملاحظه می فرمایید برج کُلَکچال قدمت زیادی دارد .
علت آن که اجازه داده نمی شود افراد و کوه نوردان به سمت برج بروند این است که دچار فرسودگی شده است و هر لحظه ممکن است بخش هایی از آن ریزش کنند .
به همین خاطر نرده و حصار کشیده اند .
ایشان در پاسخ به پرسش صدای معلم که چه پی گیری هایی برای مرمت و یا بازگشایی این مجموعه شده است گفت :
" خیلی ها علاقه دارند این اتفاق بیفتد اما چون در اختیار وزارت آموزش و پرورش است اقدام خاصی صورت نمی گیرد .
دلیل آن را نمی دانم .
این جا یک بنای تاریخی است و هر قطعه سنگ این برج توسط یک " گروه پیشاهنگی " و از نقاط مختلف ایران گردآوری شده است .
اما تا کنون نشنیده ام که کسی بخواهد در این مورد برای بازسازی پی گیری کند .
البته گروه های کوه نوردی چندین بار و به دفعات پی گیری کرده اند ، نامه نوشته اند... اما تاثیری نداشته است .
تنها پاسخ آن ها این بوده است که امنیت ندارد ، هزینه زیاد دارد و بودجه نداریم !
و این است که این بنای تاریخی به حال خود رها شده است و در حال تخریب و فرسودگی است .
« طاهر وردی » در مورد عمده ترین مشکلات این مجموعه تاکید کرد که این مجموعه را خیلی بهتر می توان مدیریت و استفاده کرد .
روزهای پنج شنبه ، جمعه و نیز ایام تعطیل فقط رستوران باز است و بقیه تعطیل هستند .
خوابگاه آن هم به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد .
در این مجموعه وسیع خیلی نقاط را می توان ایجاد کرد که افراد زمان بیشتری را در این جا طی کنند مثلا الان این جا هیچ کسی نیست که بخواهد متولی و یا پاسخ گو باشد و خدمات ارائه کند .
عضو گروه کوه نوردی استان تهران در پاسخ به پرسش صدای معلم مبنی بر این که تا چه حد از ظرفیت این مجموعه استفاده می شود گفت :
" فکر می کنم نهایتا 10 درصد باشد !
می توانند از مکان های متروکه مانند استخر ، مجموعه تیراندازی و... استفاده کنند .
کمپ بزنند ، چادر بزنند و... اما هیچ تحرکی مشاهده نمی شود .
این جا مکان بکر و فوق العاده ای است .
الان شما برف می بینید اما ممکن است کمی پایین تر وضعیت این گونه نباشد .
به نظرم ، وزارت آموزش و پرورش در این جا مدیریت خوبی را اعمال نمی کند ، بودجه ندارد ، پرسنل ندارد ...
مثلا شما این جا استخری را می بینید که دور آن را فنس کشیده اند .
وقتی می پرسیم چرا از این جا در فصل گرما استفاده نمی شود در پاسخ می گویند که ممکن است کسی در آن جا بیفتد و غرق شود !
اتاق های متعددی وجود دارند که همه خالی مانده است و به علت عدم رسیدگی و نظارت در حال تخریب شدن است .
این جا متعلق به همه است . امیدواریم که هر چه زودتر مورد توجه و رسیدگی مسئولان قرار گیرد .»
به این گزارش هم پاسخی داده نشد و تغییر خاصی هم در مجموعه صورت نگرفت .
با شیوع کرونا ، مجموعه کلک چال بیش از یک سال است که تعطیل است با این حال وزارت آموزش و پرورش ، خانه های معلم خود را هیچ گاه به صورت طولانی تعطیل نکرده است .
با این حال مجموعه های مشابه کلک چال درسایر نقاط تهران به کار خود ادامه می دهند .
در واقع ، جاهایی مانند کلک چال را می توان نمونه ای از مدیریت در آموزش و پرورش به شمار آورد .
همیشه این پرسش مطرح است چگونه می شود که در این کشور اصل آموزش برون سپاری می شود اما مکان هایی که باید محل درآمد دستگاه و در عین حال رضایت ذی نفعان و سایر اقشار جامعه باشند ، این چنین با سوء مدیریت و ناکارآمدی مدیران بی کفایت رو به رو می شوند ؟
***
- تابلوهای هشدار دهنده ! اما به علت ضعف فرهنگ عمومی و فقدان نظارت ، کم تر کسی به آن ها توجه می کند . چرا نباید همانند کشورهای توسعه یافته ، وقتی کسی به « محیط زیست » آسیب می زند جریمه نشود ؟ چرا مجازات های بازدارنده اعمال نمی شوند ؟ چرا همانند آن کشورها ، افراد نباید هزینه رفتارهای پر خطر خود و ناقض حقوق مدنی دیگران را بپردازند و در اعتبار اجتماعی ( Social Security ) آنان لحاظ نشود ؟ آزادی تا چه حد ؟
- قرار بوده زمین بازی باشد !
_ انگار جامعه ایرانی عادت کرده است هر جا می رسد آتشی بر پا کند .
_ این درختان به حال خود رها شده اند . نه آبیاری و نه داشتی .
قبلا در این لوله ها ، آب جریان داشته است . یک لوله کشی ساده برای آبیاری درختان چقدر هزینه دارد ؟
- میز پینگ پنگ !
- پله هایی که زمانی محل رفت و آمد معلمان و دانش آموزان بودند .
- درختان تنومند را آفت زده است . فریاد رسی نیست .
_ درخت کهن سال را آتش زده اند .
- زمانی مراسم پیشاهنگان این جا اجرا می شده است ...
- مدیریت ایرانی !
- برج کلک چال و یادگاری گروه های پیشاهنگی بر روی دیوارها با چه امیدی ساخته شد . یاد دکتر بنایی به خیر .
- زباله در ایران جزئی لاینفک از طبیعت و زباله ریزی بخشی از رفتارهای جامعه ایرانی است .
خدا قوت ! مدیران دلسوز ، کارآمد و باکفایت آموزش و پرورش !
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
سلام
انتقاد نکنیم که این جا را می فروشند ؟!
این دیگر چه استدلالی است ؟
باید بهترین و علمی ترین مدیریت در این مکان ها اعمال شوند و الگوی سایر جاها باشند نه این که هر کسی می بیند سریع بگوید :
" آموزش و پرورش است دیگر ! نباید انتظاری داشت ! "
پایدار باشید .
نه برنامه درسی
نه مدیریت علمی
نه فلسفه ی اموزشی
نه استفاده از علوم تربیتی واقعی وجهانی
و تعدادی دیگر ((نه)).....
که با وجود همه ی آنها رسالت یک آموزش وپرورش ملی مشخص می شود .