صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

استراحت هایی که هر کسی و در طول روز به آن نیاز دارد کدام ها هستند

پیشگفتار
سخت کوشی و دوندگی ناتمام برای داشتن شرایط مناسب، متن زندگی بسیاری از ما ایرانیان است. بسیاری از ما کل مفهوم زندگی را فقط در کار کردن خلاصه می کنیم.

مردان ثروتمندی که از صفر آغاز کرده اند و معتاد به کار یا Workaholic شده اند و هنگام اعتراض اعضای خانواده، علت کار بیشتر و نبودن در کنار خانواده را تأمین رفاه بیشتر برای همسر و فرزندان ذکر می کنند. اکثر این افراد خود از بِستر فقر به قله ثروت رسیده اند.

هر چند اعتیاد به کار، یک بیماری آبرومند است، اما اثرات سوء آن را بر نزدیکان چنین معتادانی، نمی توان نادیده گرفت، با کمال تأسف گاهی همین امر به متلاشی شدن کانون خانواده و طلاق زوجین منجر می شود.

مردان فقیر و متوسط نیز همیشه هشت شان گِرو نُه شان بوده و با کار بیشتر یا چند شغله بودن، سعی در جبران مافات می کنند. شرایطی که در اثر تورم و گرانی و تضاد طبقاتی، به این گروه از مردم تحمیل شده است و علیرغم تلاش بیشتر همچنان در زیر خط فقر قرار دارند. پس می توان گفت استراحت کردن با پایگاه اجتماعی افراد در جامعه رابطه ای مستقیم دارد.

به طور مثال، دلیل اولیه همه گیری تدریس خصوصی معلمان در جامعه ما در همین نکته عدم تأمین اقتصادی نهفته بود. وزارت آموزش و پرورش نیز با اطلاع از این مهم و با نیّت حمایت از درآمد معلمان از جیب مردم، از نظارت و قانونمند ساختن آن طفره رفت. برخی از معلمان تا پاسی از شب به تدریس خصوصی در منازل دانش آموزان و یا در آموزشگاه ها پرداختند و همین باعث شد تا اولیای مدارس و دانش آموزان، تصور کنند این معلمان بهترین و برترین هستند پس در صفِ جذب او، گوی سبقت را از یکدیگر ربودند. نیّت و دلیل اصلی تدریس بیشتر او، نیاز مالی بود اما برداشت های نادرست از او یک معلم با سواد منحصر به فردی ساخته بود. و چون ما قوانینی همانند کشور آمریکا بر ممنوعیت تدریس خصوصی یک معلم برای دانش آموزان کلاس خود نداشتیم، با کمال تأسف، بیشتر این افراد با کم گذاشتن از وظیفه و تعهد خود در کلاس درس و یا با ایجاد عطش نیاز به یادگیری برای قبولی تضمینی در کنکور، به جای دانش آموزان ضعیف، دانش آموزان زرنگ را در تله خود می انداختند. دهه 80 این جریان به اوج خود رسید. حال با برداشت نادرست یا تحمیل شرایط ناعادلانه برای فعالیت اقتصادی، چگونه انتظار برداشت صحیحی از مفهوم استراحت، برای این مردم باید وجود داشته باشد؟

در کشورهایی که اشتغال کامل و تولید انبوه وجود دارد و بیش از 90 درصد مردم از رفاه اجتماعی و اقتصادی برخوردارند، در کنار فعالیت سخت یک روز، ساعاتی را در شب برای استراحت و رفع خستگی روزانه در اماکنی خاص و بیرون از منزل به سر می برند. یا اگر طی یک روز، چنین فرصتی برای استراحت یا تفریح نداشته باشند، آخر هفته را حتما در دل طبیعت یا در کنار خویشاوندان به سر می برند و بازیابی انرژی برای آغاز هفته ممکن می گردد.

اما ما یا به علت فقر اقتصادی یا تنبلی و یا نداشتن عادت به چنین برنامه هایی به عنوان رفتاری غالب، شاید طی یک سال یا چندین سال هم فرصت سفر و برنامه ریزی برای استراحت خارج از محیط زندگی را به دست نمی آوریم. در واقع ، توجه به این 7 نوع استراحت، از زمینه های فرهنگ و سواد ما دور است. تصور غالب در جامعه ما از استراحت کردن، خوابیدن است! برای همین دائما خسته و دلمرده با دردهای عصبی گردن و کتف و انواع سردرد، درگیر هستیم. پرخاشگر و عصبی هستیم اما خودمان نیز دلیل آن را نمی دانیم. حوصله تحمل خود را نداریم چه رسد به تحمل دیگران. روح بیمار، جسم را نیز بیمار می سازد. سازش بیشتر ما با این دردها و عادی تلقی کردن آنها، راز دسترسی به زندگی سالم و شیرین را برای یک عمر ما مکنون نگه می دارد.

در یک کلام استراحت کردن، فقط خوابیدن نیست. در ادامه بحث، ابتدا با مفهوم اعتیاد به کار و سپس با انواع استراحت آشنا خواهیم شد.

اعتیاد به کار
" سال 1971 برای اولین بار اصطلاح معتاد به کار یا Workaholic توسط وین اوتیز Wayne-e-oates روانشناس آمریکایی در عنوان کتابش استفاده شد. لغت Alcoholic به عنوان معتاد به الکل رایج بود و لغت Workaholic به عنوان معتاد به کار، لغتی بود که نیاز به هیچ توضیح بیشتری نداشت. اعتیاد به کار سال ها بعد به عنوان یک مفهوم علمی، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت.

دکتر براین رابینسون Bryan Robinson پزشک و نویسنده ایرلندی، کتابی تحت عنوان " زنجیر شده به میز Chained to the Desk " دارد. این کتاب از جمله کتب کلاسیک در زمینه اعتیاد به کار است و این مسئله را از جنبه های مختلف بررسی می کند." (1)

استراحت هایی که هر کسی و در طول روز به آن نیاز دارد کدام ها هستند

انواع استراحت
" پزشکان می‌گویند انسان امروزی با توجه به تمام حوادث جنجال‌برانگیزی که در اطراف او روی می‌دهد، برای کسب انرژی و رسیدن به آرامش به ۷ نوع استراحت نیاز دارد و تنها داشتن ۸ ساعت خواب در شبانه‌ روز کافی نیست.

دکتر ساندرا دالتون‌ اسمیت، پزشک و پژوهشگر آمریکایی، خواب و استراحت را دو چیز متفاوت می داند و به همین دلیل است که گاه حتی پس از یک خواب طولانی همچنان احساس خستگی می‌کنیم. بر این اساس هفت نوع استراحتی که برای شکوفایی انسان ضروری هستند، عبارتند از:

1 _ استراحت فیزیکی
اولین نوع استراحت است که می‌تواند منفعل یا فعال باشد. منظور از استراحت فیزیکی منفعل، خوابیدن و چرت زدن است. اما استراحت فیزیکی فعال به این معنی است که علاوه بر خوابیدن، با فعالیت‌هایی مانند تمرینات یوگا، حرکات کششی و ماساژ درمانی به بهبود گردش خون و انعطاف پذیری بدن کمک کنیم.

2 _ استراحت ذهنی
احتمالا همکارانی را می‌شناسید که روزشان را با نوشیدن یک فنجان بزرگ قهوه یا چایی شروع می‌کنند و گر نه به سختی می‌توانند بر کارشان تمرکز کنند یا فراموش کار می‌شوند. این افراد شب‌ها هنگام خوابیدن نیز نمی‌ توانند ذهن خود را خاموش کنند و مرتبا به مکالمات آن روز یا کارهایی برای روز بعد فکر می‌کنند. به این ترتیب حتی پس از هشت ساعت خواب، به دلیل کمبود استراحت ذهنی و فعال بودن آن در سراسر شب، احساس می‌کنند که هرگز به خواب نرفته‌اند.
برای رفع این مشکل لازم نیست شغل تان را ترک کنید یا به تعطیلات بروید. روز کاری‌تان را به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که مثلا هر دو ساعت یک استراحت کوتاه داشته باشید. این استراحت‌های کوتاه به شما کمک می‎ کند سرعت تکاپوی خود را کاهش دهید و کمی آرامش داشته باشید. همچنین بهتر است یک دفتر یادداشت کنار تختخواب داشته باشید تا هر موضوعی را که باعث درگیری ذهنی شما و بیدار ماندن تان می‌شود در آنجا یادداشت کنید تا بعدا به آنها بپردازید.

استراحت هایی که هر کسی و در طول روز به آن نیاز دارد کدام ها هستند

3 _ استراحت حسی
چراغ‌های روشن، صفحه‌های رایانه، سر و صدای پس‌زمینه و مکالمات گروهی چه در محیط کار و چه در فضاهای آنلاین مانند زوم، می‌توانند حواس ما را بیش از حد تحریک و خسته کنند. برای حل این مشکل نیز می‌توان چند کار ساده انجام داد. مثلا چشمان تان را هر چند وقت یک بار در طول روز برای یک دقیقه ببندید یا این که در پایان روز وسایل الکترونیکی و ارتباطی را از خودتان دور کنید. استراحت‌های حسی می‌توانند بخشی از آسیب‌های روحی وارد شده به بدن از جمله مشکل تحریک بیش از حد حواس را جبران کنند.

4 _ استراحت خلاقانه
این نوع استراحت به ویژه برای کسانی مهم است که باید مشکلات را حل یا ایده‌های جدید طرح کنند. استراحت خلاقانه، حس حیرت و شگفتی را در درون ما بیدار می‌کند. آیا اولین باری که یک اقیانوس یا آبشار را از نزدیک دیدید به یاد می‌آورید؟ گاهی به فضاهایی باز و روشن در خارج از خانه، حتی پارک یا حیاطی کوچک در اطراف تان بروید و به خودتان فرصت دهید تا زیبایی‌ها را ببینید و یک استراحت خلاقانه داشته باشید. اما استراحت خلاقانه صرفاً لذت بردن از طبیعت نیست، لذت بردن از یک اثر هنری یا قرار دادن تصاویری از جاهایی که دوست دارید و الهام بخش شما هستند در محل کارتان نیز می‌توانند مفید باشند. شما نمی‌توانید ۴۰ ساعت در هفته را در یک محیط خالی یا درهم ریخته صرف کنید و همچنان شور و اشتیاقی نشان دهید، چه رسد به این که ایده و ابتکار خلاقانه هم داشته باشید.( همکاران می توانند خود را در کلاسِ درسِ هم شکل، ثابت و بی روح تصور کنند! )

5 _ استراحت عاطفی
وقت و مکانی را صرف بیان آزادانه احساسات خود کنید. آن کاری را انجام دهید که خودتان از آن لذت می‌برید نه آنچه را دیگران دوست دارند. برای داشتن استراحت عاطفی باید شجاعت داشت. فردی که آرامش عاطفی دارد، در پاسخ به این پرسش که امروز چطور بود؟ بدون ظاهرسازی به راحتی پاسخ می‌دهد که خیلی خوب نبود و سپس برخی مشکلاتی را که در روز داشته با دیگران به اشتراک می‌گذارد. به عبارت دیگر، همه ما به زمان و فضایی نیاز داریم تا دست از ظاهرسازی برداریم و گاهی احساسات واقعی خود را درک کنیم و به آن توجه کنیم.

6 _ استراحت اجتماعی
اگر به استراحت عاطفی نیاز دارید، احتمالاً کسری استراحت اجتماعی نیز دارید. این زمانی اتفاق می‌افتد که ما نتوانیم بین روابطی که به ما انرژی می‌دهد و روابطی که ما را خسته می‌کند و انرژی ما را می‌گیرد، تمایز قائل شویم. برای استراحت اجتماعی بهتر است با افراد مثبت و حمایت کننده همدم شوید، حتی اگر این تعاملات به شکل مجازی باشد.

7 _ استراحت معنوی
یعنی توانایی ارتباطی فراتر از ارتباط فیزیکی و داشتن یک احساس عمیقِ تعلّق، عشق، پذیرش و داشتن هدف. برای این نوع استراحت، مراقبه و مشارکت اجتماعی را در برنامه روزانه خودتان بگذارید و به چیزی ارزشمندتر از امور روتین روزانه نیز مشغول شوید. " (2)

استراحت هایی که هر کسی و در طول روز به آن نیاز دارد کدام ها هستند

سخن پایانی
برای حفظ سلامتی روان و جسم خود، باید برداشت درستی از استراحت داشته باشیم و هر یک از انواع آن را به جا بیاوریم.

نبود روحیه همکاری و مشورت، وجود رقابت ناسالم برای پیشرفت شغلی یا وجود فاکتورهای غیراصولی برای چنین رقابتی از سوی یک سازمان، نداشتن فرصت استراحت در محیط کار و پیوستگی فعالیت، بی اعتنا بودن به اصول درست در انجام کار جهت کاهش فرسایش، شرایط نامطلوب اقتصادی و بالا بودن هزینه ها نسبت به درآمد افراد، از جمله دلایل فرسودگی نیروی کار در جامعه ما است که فرصت استراحت مناسب برای بازیابی انرژی و روحیه را از ما سلب می کند. باید دانشِ مدیران و شاغلان در مورد نحوه افزایش کارآیی و بهره وری، با کمترین ضرر به سلامتی افراد افزایش یابد. برای تحقق هر امری، فقط کافی است قدری بایستیم و تأمل کنیم. گاه باید توقف کرد و به موقعیت سنجی روحی-جسمی خود پرداخت چون گذر عمر، هرگز بازگشتی به عقب ندارد. باید از خود بپرسیم چرا ما از کار و زندگی خود لذت نمی بریم یا کمتر حظ می بریم؟

شاید دلیل رنجوری و دردمندی خود را درک کرده باشیم. علت بیماری های جسمی، داشتن روح و روانی ناسالم است. ما دردهایی مزمن یا حاد بسیاری داریم که متوجه نیستیم علت العلل آن خستگی مفرط سال ها زندگی و کار مستمر است که یا استراحت کردن را عار دانسته است و یا با فرهنگ استراحت، بیگانه بوده است.

ذهن و مغز ما نیز همانند روح و جسم و حتی تمامی اعضای بدن ما به انواع استراحت، نیازمند و وابسته است. برخی از افراد هنگام استراحت خود، با لذت هر چه تمام غرق در مطالعه عمیق می شوند یعنی به استراحت عاطفی می پردازند. به نظر می رسد چنین افرادی بهترین نوع استراحت را برای بریده شدن از جریان روزمرگی و تعهدات زندگی برگزیده اند که نتیجه و اثر آن بسیار مفید است. بیایید زندگی کنیم به جای آن که زندگی را تکرار کنیم.

منابع:
1 ) سایت متمم. اعتیاد به کار چیست؟ آیا شما هم معتاد به کار هستید؟
2 ) یورونیوز ، همشهری آنلاین، کد خبر 603121 ، 3 خرداد 1400.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

استراحت هایی که هر کسی و در طول روز به آن نیاز دارد کدام ها هستند

منتشرشده در آموزش نوین

گروه گزارش/

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد مدارس سمپاد و سخنان رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان

پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )

« رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در نشست مدیران مدارس سمپاد و شورای معاونان اداره کل آموزش‌وپرورش استان خراسان رضوی گفت: دو درصد دانش آموزان کشور در مدارس سمپاد مشغول به تحصیل هستند، اما بااین‌ وجود در سال 98 یازده درصد جوایز مسابقات قرآن و عترت و فرهنگی و هنری کشور به دانش آموزان مدارس سمپاد اختصاص یافت .

به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش‌وپرورش؛ الهام یاوری در نشست مدیران مدارس سمپاد استان خراسان رضوی، ضمن تقدیر از مجموعه فعالیت‌های همکاران مدارس استعدادهای درخشان، اظهار کرد: تقویت مدارس سمپاد، «تقویت فرهنگ تعلیم و تربیت»، تقویت روش‌های آموزش و پژوهش و پرورش ایده‌ها است .

وی بابیان این که برنامه‌های آموزشی و پرورشی در مدارس سمپاد باید مسئله محور و انتخاب محور باشند، گفت: رویکرد برنامه‌های این مدارس مشارکتی و گفت و گو مدار است و باید بانشاط و شورانگیز باشد .

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد مدارس سمپاد و سخنان رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان

یاوری با تأکید بر لزوم عالمانه و تخصصی بودن برنامه‌های مدارس استعدادهای درخشان گفت: نظم و انضباط باید به‌عنوان یک ارزش در دانش آموزان نهادینه شود و برنامه‌ریزی فعالیت مدارس استعدادهای درخشان بر همین پایه استوار است .

وی بابیان این که برنامه‌های مدارس سمپاد باید چندجانبه گرا و بر مبنای اشتراک‌گذاری منابع باشد و همچنین گزارش دهی مناسبی داشته باشند، گفت:  تنها دو درصد دانش آموزان کشور در مدارس سمپاد مشغول تحصیل هستند و بااین‌وجود در سال 98 یازده درصد جوایز مسابقات قرآن و عترت و فرهنگی و هنری کشور به دانش آموزان مدارس سمپاد اختصاص یافته است. همچنین تمام تلاش ما در سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان تحقق تعلیم و تربیت تمام ساحتی است . " در مورد مدارس استعدادهاي درخشان نيز لزوم بازگشت به اساسنامه اوليه مورد تاكيد بود و توسعه ايجاد شده در سنوات اخير را آسيب جدي نظام تعليم و تربيت كشور تلقي مي‏ نمايند. "

یاوری با اشاره به بازدید دو روزه از مدارس سمپاد استان خراسان رضوی تصریح کرد: اجرای طرح پراکنده سمپاد، برگزاری کلاس‌های المپیاد، هماهنگی و همدلی مجموعه عوامل اجرایی و معلمان مدارس، فعالیت‌های فرهنگی و هنری و کیفیت دبیران در مدارس استعدادهای درخشان این استان و همچنین تعهد خاص و ویژه نسبت به اجرای سند تحول بنیادین، کیفیت مدارس سمپاد این استان را نسبت به سایر استان‌های کشور متمایز کرده است . »

« الهام یاوری » در 14 مرداد 1399 با حکم حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان شد . ( این جا )

نکته قابل تامل آن است که خانم یاوری در این مدت هیچ گونه نشست رسانه ای به خبرنگاران برگزار نکرده است .

پرسش « صدای معلم » آن است که اگر به گفته ایشان رویکرد این گونه " مدارس خاص " گفت و گو مداری است ، چرا ایشان از پاسخ گویی به رسانه و گفت  و گو با آنان در این مدت طفره رفته است ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد مدارس سمپاد و سخنان رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان

نکته قابل تامل آن است که در اساسنامه اولیه سمپاد ( این جا ) پنج وظیفه برای این سازمان برشمرده شده بود که مورد آخر آن چنین بود :

« 5 – تربيت و استخدام كارشناسان مورد نياز و برقرار ساختن ارتباط دائم با معلمان و متخصصان امر آموزش و پرورش . »

که البته در آخرین تغییرات اساسنامه ای این بند حذف شد .

پس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان به این دلیل نمی تواند ادعای گفت و گو مداری داشته باشد مگر آن خلاف آن به اثبات برسد.

پرسش این است که رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان با استناد به کدامین مستند و یافته پژوهشی ادعا می کند که  تقویت مدارس سمپاد، «تقویت فرهنگ تعلیم و تربیت»، تقویت روش‌های آموزش و پژوهش و پرورش ایده‌ها است ؟

فرهنگ حاکم در مدارس خاص چه سنخیت و تشابهی می تواند با فرهنگ تعلیم و تربیت در قرائتی مدرن از " علم پداگوژی "  داشته باشد که تفاوتی میان افراد نمی گذارد و آنان را الک و غربال نمی کند ؟

« احد نویدی » عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در میزگرد علمی – تخصصی " بررسی و نقد پدیده تنوع مدارس در نظام آموزشی ایران " که به میزبانی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برگزار گردید ، اظهار داشته بود : ( این جا )

« پيام اصلي من اين است كه وجود مدارس تيزهوشان در نظام آموزش و پرورش، مصداق بارز نقض بي‌طرفي حكومت است كه نوعي تجاوز به حقوق ديگران و پايمال كردن حق‌الناس است. اين سياست مي‌تواند به ايجاد چرخه شوم فلاكت منجر شود.

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد مدارس سمپاد و سخنان رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان

وجود مدارس تيزهوشان حتي ممكن است به رشد و شكوفايي مشمولان لطمه بزند و اگر هم در اين مورد ترديدي وجود داشته باشد، در آثار مخرب آن بر دانش‌آموزان مدارس عادي و كل نظام آموزشي ترديدي باقي نمانده است. در سايه وجود مدارس تيزهوشان، كلاسهاي آمادگي براي ورود به اين مدارس و نيز منابع كمك درسي رونق معجزه‌آسايي پيدا كرده‌اند و تب كنكور تا سالهاي اول دوره ابتدايي سرايت كرده است. در سايه مدارس تيزهوشان، مدارس دولتي از منابع نرم افزاري (دانش‌‌آموز ممتاز و كوشا، معلم حرفه‌اي و متعهد و اولياي نسبتاً فرهيخته) تا حدي تهي شده‌اند.

جان دیوئی معتقد است که هر کسی که فهم تعلیم و تربیت دارد باید این را جدی بگیرد.

آنچه بهترین، عاقل ترین والدین برای فرزند خودشان می خواهند باید اجتماع برای همه کودکانش بخواهد . »

در میزگرد علمی – تخصصی با عنوان : " بررسی و نقد پدیده تنوع مدارس در نظام آموزشی ایران " که به مناسبت هفته پژوهش به میزبانی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در سالن اجتماعات سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برگزار گردید ؛ بهزاد نظری عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران نتایج یک پژوهش را چنین بیان می کند :

در مورد مدارس استعدادهاي درخشان نيز لزوم بازگشت به اساسنامه اوليه مورد تاكيد بود و توسعه ايجاد شده در سنوات اخير را آسيب جدي نظام تعليم و تربيت كشور تلقي مي‏ نمايند.

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد مدارس سمپاد و سخنان رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان

جمع نظرات مبتنی بر این بود که مدارس تیزهوشان قادر نیستند تیزهوشان واقعی را جذب کنند و افراد جذب شده تیزهوش نیستند و لازم است آزمون‏ هاي مدارس استعدادهاي درخشان از نظر سطح علمي و كيفيت قادر باشند دانش آموزان تيزهوش را به طور واقعي و با تعداد محدودتر براي اين مدارس سرند نمايند

پیشنهاد « صدای معلم » به رئیس جوان این سازمان آن است که ابتدا به رسانه ها پاسخ گو بوده و به جای بلند پروازی و بیان حرف های غیرواقعی و غیرعلمی به فکر ارتقای سطح ، کیفیت و جنس آموزش باشند .

پایان گزارش/


گزارش انتقادی صدای معلم در مورد مدارس سمپاد و سخنان رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان

منتشرشده در گفت و شنود

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی

نتایج اقتصاد منهای فرهنگ و نگاهی بر الگوهای مصرف ایرانیان

به گزاره های زیر دقت کنید:

آخرین آمار ارائه شده از سوی سازمان جهانی خوار بار (فائو) از هدررفت ۳۵ میلیون تن مواد غذایی در ایران حکایت دارد؛ میزان غذایی که با آن می توان ۱۵ میلیون ایرانی را سیر کرد.

بر اساس گزارش سازمان جهانی خوار بار (فائو)، ایران از جمله کشورهایی است که هرساله درصد بالایی از مواد غذایی تولیدی را به هدر می‌دهد. برآوردهای فائو نشان می‌دهند هر روز به‌ازای هر نفر ۱۳۴ کیلوکالری غذا در ایران به هدر می‌رود، یعنی سرانه هدررفت روزانه غذا در ایران ۱۳۴ کیلوکالری است. همچنین گزارش‌های غیررسمی نشان می‌دهد که ۳۵ درصد محصولات کشاورزی تولیدی در ایران به هدر می‌رود.

نتایج اقتصاد منهای فرهنگ و نگاهی بر الگوهای مصرف ایرانیان

بر این اساس از ۱۰۰ میلیون تن محصول کشاورزی تولیدی در کشور ۳۵ میلیون تن در سال دور ریخته می‌شود. این رقم معادل غذای ۱۵ میلیون نفر است. در این زمینه می‌توان به ۳۰ درصد ضایعات در نان، ۳۰‌-۲۵ (و حتی ۵۰) درصد ضایعات در میوه‌ها و سبزیجات، ۱۰ درصد ضایعات در برنج، ۲۵ درصد ضایعات در خرما و… اشاره کرد.

سرانه مصرف سالیانه نان مردم ایران 160 کیلوگرم در مقایسه با سرانه 25 کیلوگرم در جهان است. این آمار به این معنی است که ایرانیان 6 برابر مردم نقاط دیگر نان استفاده می کنند.

نتایج اقتصاد منهای فرهنگ و نگاهی بر الگوهای مصرف ایرانیان

در ايران هر فرد به طور متوسط روزانه 170 ليتر آب مصرف مي كند كه 2 برابر مصرف جهاني است. این در حالی است که وضعیت بارندگی در ایران یک سوم بارندگی در جهان است و در ایام خشکسالی به  ۲۰۰ تا ۲۰۵ میلی متر در سال نیز می رسد. با این حال مصرف آب در بخش شرب و بهداشتی دو برابر اروپاست.

نتایج اقتصاد منهای فرهنگ و نگاهی بر الگوهای مصرف ایرانیان

متوسط مصرف سرانه برق خانگی در ایران ۲۹۰۰ کیلووات ساعت است، در حالی که متوسط مصرف جهانی برق خانگی کمتر از ۱۰۰۰ کیلووات ساعت است. بدین ترتیب متوسط مصرف سرانه برق خانگی در کشور ما سه برابر متوسط جهانی است، از این رو برق مصرفی توسط خانوارهای ایرانی با در نظر گرفتن استانداردهای جهانی پاسخگوی ۲۰۰ میلیون نفر جمعیت است.

مطابق گزارش اوپک، ایران سهمی معادل ۶.۷ درصد تقاضای گاز جهان را به خود اختصاص داده و این در شرایطی است که فقط ۱.۱ درصد جمعیت دنیا را دارا است. این اعداد نشان می‌دهد که سرانه مصرف گاز در ایران ۶ برابر جهان است. هر اقدام اقتصادی و هر جراحی اقتصادی بدون توجه به پیوستارهای فرهنگی آن به مثابه آب در هاون کوبیدن خواهد بود.

در ایران به ازای هر نفر، ۱۰ برابر هر ترکیه ای و ۳ برابر هر چینی بنزین مصرف می شود و طبق اعلام دولت، ایرانی‌ها در هر ساعت ۳ میلیون و ۷۹۰ هزار لیتر بنزین مصرف می‌کنند که این رقم تقریباً ۶ برابر میانگین مصرف بنزین در جهان است.

فرض کنید در انتخابات آتی ریاست جمهوری ، از جانب هریک از نامزدهای داوطلب، برنامه های توسعه اقتصادی برای حل مشکلات اقتصادی داده شود. که البته در این زمینه ادعاهای مختلفی از جانب داوطلبین ریاست جمهوری مطرح می شود.حالا یک بار دیگر به گزاره های بالا نگاه کنید.

آیا صرفا دلایل اقتصادی، علل سوء مصرف ما ایرانیان است ؟ آیا الگوی مصرف ما صرفا تحت تاثیر فاکتورهای اقتصادی است؟

بدون شک الگوی های مصرف ما ریشه در مناسبات فرهنگی و سبک زندگی ما دارند ؛ لذا نسخه اقتصاد برای اقتصاد صرف نظر از پیوستارهای فرهنگی آن منطقا راه به جایی نخواهد برد.

نتایج اقتصاد منهای فرهنگ و نگاهی بر الگوهای مصرف ایرانیان

سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که به عنوان قانون اساسی نظام تعلیم و تربیت محسوب می شود ، اشعار دارد که جهت گیری اقتصاد و سیاست باید تربیتی باشد. این به معنای نفی اندیشه سیاسیت برای سیاست و اقتصاد برای اقتصاد است. بدون شک الگوی های مصرف ما ریشه در مناسبات فرهنگی و سبک زندگی ما دارند .

ضعف در تربیت شهروندی و جامعه پذیری ، منجر به شکل گیری اقتصاد سود جویانه ، شکل گیری الگوهای اصالت مصرفی در جامعه، غلبه فرهنگ منفعت جویی شخصی به جای مصلحت اندیشی های جمعی ، بی توجهی به ساحتهای تربیت اجتماعی ،سیاسی و صدها آفات فرهنگی دیگر که به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر اقتصاد تاثیر دارد خواهد داشت.

اقتصاد منهای فرهنگ به اصالت مصرف خواهد رسید و جامعه را به مرز مسرف ترین جوامع می رساند.برکت خداوند را در سطل های زباله می ریزد و محیط زیست را به یغما می برد .آب سفره های زیر زمینی را در باغات لاکچری می مکد و با استحصال رمز ارز راه صد ساله را یک شبه طی می کند و در عوض برق بیمارستانها را قطع می کند.

اقتصاد را بیش از آن که در طرح ها و برنامه های بلند مدت توسعه اقتصادی بتوان سامان داد ، باید در زیر ساخت های فرهنگی آن توسعه داد. توصیه اقتصاددانان متاخر به پرداختن به آموزش و پرورش به ویژه دوره ابتدایی برای رسیدن به توسعه متوازن را باید در این راستا ارزیابی کرد.

نتایج اقتصاد منهای فرهنگ و نگاهی بر الگوهای مصرف ایرانیان

دانش آموزی که هنوز به اهمیت حیاتی آب پی نبرده است ، در آینده الگوی مصرف آب او از متوسط جهانی بیشتر خواهد شد. او که به اهمیت انرژی برای خود و نسلهای آتی پی نبرده است ، اقدام به استخراج رمز ارز در مزارع کشاورزی می کند و اهمیتی به افزایش میزان مصرف برق نمی دهد. او که در مدرسه آموزش مصرف صحیح گاز ندیده است باعث افزایش مصرف 3 تا 6 برابری گاز می شود و آن را حق خود می داند ، چرا که معتقد است ایران روی گاز خوابیده است و صدها ضعف فرهنگی اقتصاد سوز از این نوع نظام تعلیم و تربیت تولید می شود.

لذا هر اقدام اقتصادی و هر جراحی اقتصادی بدون توجه به پیوستارهای فرهنگی آن به مثابه آب در هاون کوبیدن خواهد بود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نتایج اقتصاد منهای فرهنگ و نگاهی بر الگوهای مصرف ایرانیان

منتشرشده در یادداشت

افکار منفی و تأثیر آن بر زندگی فرد

زمانی که افکار منفی به سراغ تان می آید، این که به آنها توجه نکنید کافی نیست. بلکه باید آنها را با افکار مثبت جایگزین کنید." ( جول اوستین نویسنده آمریکایی )

عده ای افکار منفی را " افکار خودآیند یا خودکار " نامیده اند. وقتی افکار منفی سراغ تان می آید، انکار یا بی توجهی نسبت به آنها کافی نیست، چون آن افکار هر دائم با شماست و احتمال پنهان ساختن آنها غیر ممکن است. برای رهایی از این پارازیت ذهنی، باید افکار مثبت را جایگزین آنها نمائید. افکار مثبت، انرژی انجام کارهای بهتر و بیشتری را فراهم می سازد. فرد را به حرکت در جهت تحقق اهداف از پیش تعیین شده وا می دارد و اراده و عزم فرد را به انجام کار مفیدتری ترغیب می نماید. در واقع ، هر گونه بیندیشید، شخصیت شما همان گونه خواهد بود، حال منفی یا مثبت. مخرب یا سازنده.

متأسفانه عده ای نسبت به افکار منفی خود بی اعتنایند و یا با فضاسازی لازم برای موجودیت آن، اجازه رشد و تحقق آن را فراهم می سازند. اهمیت دادن بیش از حد به هر صحبتی، موجب جذب احساسات منفی در فرد شده و این احساسات منفی، انرژی درونی را کاهش می دهد. پس باید در شنونده بودن نیز، قدرت انتخاب و اختیار داشته باشیم. عقل حکم می کند که اجازه ندهیم صحبت دیگران، کنترل کننده افکار ما باشد و گر نه قدرت تشخیص و گزینش ماهیت افکار از ما سلب خواهد شد. بهتر است شنیده ها را با دانش و عقل خود بسنجیم تا با برانگیختن احساسات منفی در ذهن، اراده خود را از دست ندهیم.

افکار منفی یا از اهداف سوء ما زائیده می شوند و یا حاصل احساس گناه بیش از حد و نامتعارف ماست. گاه برخی از اهداف به خلق افکار منفی منجر می شود. ماهیت و جهت افکار، هویت و شخصیت فردی و اجتماعی ما را می سازد. پس مجموعه افکاری که بیشتر اوقات به طور ذهنی یک فرد با آنها درگیر است، اموری مهم هستند که می توانند جهت زندگی افراد را تعیین کنند.

شاید به تعبیری ساده از احساس گناه، بتوان دو منشأ برای آن ذکر کرد:
1 . احساس گناه به دلیل خطایی که مرتکب شده‌اید.
" احساس گناه در‌ واقع نوعی حالت درونی است که در رده‌ حالات احساسی منفی دسته‌بندی می‌شود و دارای ابعاد مختلفی از جمله غم و تنهایی است. طبق دیدگاه فروید ، احساس گناه ریشه در لایه‌های زیرین و پنهانی رفتار انسان‌ دارد. در نظریه‌ روان‌پویشی فروید آمده است که ما به کمک مکانیسم‌های دفاعی‌مان قادر هستیم با احساس گناه مقابله کنیم. این احساس را با آگاهی بر زشتی و زنندگی امیال ناپسندمان تجربه می‌کنیم.
فردی که به هر علتی موجه یا غیرموجه، خودش را در اتفاقات گذشته مقصر می‌داند، اگر به روش منطقی با احساس گناه خود روبه‌رو نشود، آن‌قدر در این احساس جانفرسا غرق خواهد شد که از حضور مؤثر در خانواده و برقراری روابط اجتماعی سالم باز می‌ماند. احساس گناه بعد از یک خطا، یعنی مقصر دانستن خود به یک دلیل موجه، در واقع فرصتی است تا فرد به اشتباهاتش پی ببرد و در جهت اصلاح آن‌ها گام بردارد." (1)

افکار منفی و تأثیر آن بر زندگی فرد

2 . احساس گناه به دلیل خطایی که هنوز محقق نشده است
البته برخی از افراد، احساس گناه بی مورد دارند و خطایی مرتکب نشده اند اما آن را به تفکر منفی در خود تبدیل می سازند. شرایط تربیتی و فرهنگی در محیط اجتماعی و در زایش چنین تصوری بسیار مؤثر است. مثلا نوجوان دختری که برای اولین بار یا چندمین بار نسبت به جنس مخالف، نگاهی خوشایند توأم با هیجان دارد به دلیل القای باورهای دینی یا خانوادگی، در تنهایی خود در آن روز یا در خلوت شبانه، افکار منفی او را آزار می دهد و به سرزنش خود می نشیند. در واقع او یک میل یا رفتار طبیعی مقتضای سن را با افکار منفی، به گناهی نابخشودنی در ذهن و باور خود تبدیل می سازد.

عده ای نیز در قضاوت خود نسبت به دیگران، افکار منفی دارند. این افراد به همه چیز مشکوک هستند و با سوء ظن به رفتار مردم نگاه می کنند. این افراد به سادگی به دیگران تهمت و افترا می زنند. حاکمیت افکار منفی، امکان درک و باور رفتار صمیمی و دوستانه با غیر را از این افراد سلب می کند. بدگمانی و بداندیشی، باعث می شود تا دیگران از او فاصله بگیرند چون لایق هیچ ارتباطی نیستند. این افراد از فاصله چند متری و بدون هر نوع تعاملی، قادرند به قضاوت و ارزشگذاری در مورد رهگذرانی که هیچ نوع شناختی از آنان ندارد، بپردازند. در فضای مجازی، چنین واکنشی شدیدا موج می زند و شخصیت ما را تحت تأثیر می گذارد. بعد از مدتی، آنچنان سریع در مورد دیگران نظر می دهیم که خودمان نیز چنین تغییری را باور نمی کنیم. این منِ واقعی من نیست اما جزء لاینفکی از رفتارم شده است.

در یک کلام، افکار منفی ابتدا از نم نم باران آغاز می شود و مشغول داشتن ذهن به چنین افکاری، در مدتی نامعلوم تبدیل به سیلی خروشان و مهارناپذیر می شود. پس باید در " خود " دقت داشت. تصور نکنیم چون کسی قادر به ذهن خوانی ما نیست، پس ما در این خصوص آزادی عمل داریم و ماهیت افکار ما به هیچ کسی ربط ندارد. در صورت انکار افکار منفی، به تدریج زمان بیشتری برای این کار صرف خواهیم کرد و از مؤانست همراهان و دوستان خود، محروم خواهیم ماند.

افرادی که با افکار منفی درگیر هستند و به طور خودآگاه یا ناخودآگاه به شدت این افکار دامن می زنند، گویندگان و شنوندگانی مناسب در روابط اجتماعی با دوستان، همکاران و همسایگان نیستند. دیگران چیزی از او یاد نمی گیرند، یا این هم کلامی باعث شعف و نشاط در دیگری نمی شود. افکار این افراد همانند خمیازه مسرّی است و ناخوشایند. هر گونه بیندیشید، شخصیت شما همان گونه خواهد بود .

" افکار منفی را در ۷ قدم می توان از خود دور کرد:
۱. به حالت‌های افراطی فکر نکنید.
۲. اتفاقات بد را تعمیم ندهید.
۳. اتفاقات خوب را دستِ‌کم نگیرید.
۴. به جای بقیه فکر نکنید.
۵. لازم نیست مسئولیت همه چیز را به عهده بگیرید.
۶. قوانین خودتان را به خورد جهان ندهید.
۷. داستان‌پردازی و باور کردن این داستان‌ها را تمام کنید." (2)

بسیاری از مردم از خطر نگرش منفی به زندگی و ناامیدی در کاهش طول عمر اطلاعی ندارند. در حقیقت نگرش منفی به جهان باعث ایجاد حس خستگی، بی نشاطی و بی تحرکی می شود و فراتر از آن باعث پیری زودرس و مرگ سلول های بدن می شود. حتی افرادی که نگرش منفی بیشتری در زندگی دارند از ضعف در سیستم ایمنی بدن رنج می برند و خطر بیشتری جهت ابتلا به بیماری های مختلف نسبت به افراد دارای نگرش مثبت، آنها را تهدید می کند.

افکار منفی و تأثیر آن بر زندگی فرد

ارتباط افسردگی با افکار خودکار منفی
" افکار خودکار منفی (Automatic negative thoughts) یا ANT افکار مزاحمی هستند که در خودآگاه افراد به صورت ناخواسته وجود دارند و بسته به شدت و ضعف این افکار در ذهن، باعث ایجاد خلق و خوی منفی در افراد می‌شوند.

برخی از مطالعات ارتباط بین افسردگی و افزایش میزان افکار خودکار منفی را مطرح می‌کند. طبق نظریه آرون بِک، فرد افسرده به طور اتوماتیک، نسبت به خود، حال و آینده و تجاربی که در زندگی کسب کرده و تمام عوامل تأثیرگذار، نگاهی بدبینانه و منفی دارد و این افکار منفی منجر به تشدید افسردگی شده و شخص در این حالت در سیکل معیوب افسردگی و افکار منفی گرفتار می ‎شود. بدین ترتیب، بین میزان افکار خودکار منفی با شدت افسردگی رابطه مستقیمی وجود دارد."

کاهش افکار خودکار منفی با تمرکز حواس
" تمرکز حواس تکنیکی است که برای کمک به افراد در جهت تمرکز داشتن در لحظه حال کمک می‌کند و منجر به کاهش شکل‌گیری افکار منفی در ذهن می‌شود. ریتوو Ritvo و همکارانش دریافتند که دانشجویانی که دوره‌های تمرکز حواس را گذرانده‌اند بسیار کمتر درگیر بروز افکار منفی ناخواسته می‌شوند." (3)

تفاوت افکار منفی با نشخوار فکری
" تفکر در باره مشکلات مان، بدون شک روشی مؤثر در حل مسائل است. اگر ما در پی آن هستیم که با یکی از جریانات زندگی خود انطباق پیدا کنیم، در باره آن فکر می کنیم، راه حل های مختلف را مرور می کنیم و سپس یکی از آنها را انتخاب می کنیم. ولی بعضی اوقات، ما در مرحله تفکر به مسئله باقی می مانیم و دورتر نمی رویم و این امر بیشتر زمانی اتفاق می افتد که افکار ما منفی باشند. واتکینز و مولدز (2005) نشخوار فکری را افکار مربوط به احساس غم می دانند و از آن تحت عنوان " نشخوار فکری غم" یاد می کنند.

نشخوار فکری با افکار منفی تفاوت دارد، پاپا جورجیو و ولز در سال 2001 در مطالعه ای نشان دادند که افکار خودآیند منفی، ارزیابی های کوتاه و مختصری از شکست ها در بیماران افسرده اند. در حالی که نشخوار فکری، زنجیره ای طولانی از افکار تکراری، چرخان و خود متمرکز و پاسخی به افکار منفی اولیه است .

نالن هاکسما؛ عوامل نشخوار فکری را در والدین بیش کنترل کننده، وجود سابقه آزار جنسی، هیجانی و جسمی از دوران کودکی به عنوان عوامل معنادار در شکل گیری سبک نشخوار فکری معرّفی کرده اند.

نشخوار فکری بر روی توانایی های طبیعی و انطباقی ذهن تأثیر می گذارد و منجر به مشکلات روانی بیشتر می شود. به عنوان مثال هولگین (2010) بیان می دارد که نشخوار فکری فرایندی توانا است که بر روی ظرفیت شناختی افراد تأثیر می گذارد و چالشی می شود که بعضی از افراد نمی توانند از اثرات منفی آن از قبیل خستگی، استرس و اضطراب بهبود یابند و یا بنا به گفته آپتون (2011) ؛ نشخوار فکری باعث شدید شدن و ماندگاری خُلق منفی، تخریب تمرکز، تخریب حافظه و اختلال در حل مسئله می شود و انگیزه را برای رفتار ابزاری کم می کند و پیش بینِ شروع دوره های افسردگی در آینده است.

مطالعات دیگری نشان داده اند که نشخوار فکری باعث خُلق منفی پایدار، گسترش شناخت های منفی و کاهش توانایی حل مسئله در آزمودنی های افسرده می شود (واتکینز و مولدز 2005). " بدبینی فزاینده به زندگی" از دیگر عواقب نشخوار فکری است. به عنوان مثال آزمایشات تجربی نشان داده اند که زمانی که به آزمودنی ها، نشخوار فکری القاء می شود، آنها برای حوادث زندگی و یا مشکلات بین فردی توضیحات منفی بیشتری ارائه می دهند و همچنین در باره حوادث مثبت آینده بدبین تر هستند تا افرادی که "حواس پرتی" به آنها القا می شود." (4)

افکار منفی و تأثیر آن بر زندگی فرد

چه باید کرد؟
دانستیم که بی توجهی نسبت به افکار منفی، باعث حذف آنها نمی شود و یا کنار گذاشتن افکار منفی که کمتر بدان قادریم، اثرات سوء آن را کاهش نمی دهد. افسردگی و بدبینی یا بدگمانی از جمله نتایج سوء افکار منفی است. باید با جایگزینی افکار مثبت، تلاش کنیم تا افکار منفی به تدریج کم اثر یا بی اثر گردند. خود این تلاش یعنی آغاز فعالیتی مطلوب برای مفید و مؤثر بودن. به همان اندازه که افکار منفی در مورد خود به کاهش خودباوری و اعتماد به نفس منجر می شود، برعکس، افکار مثبت نیز این دو ویژگی را تقویت می کند.

پس به جای انکار یا پنهان ساختن افکار منفی، باید متوجه آنها شد و با تلقین، تمرین و جایگزینی افکار مثبت و انتخاب اهداف سازنده، آنها را در مورد خود یا دیگران که هر دو کاهنده انرژی و توان انجام کارهای مفید و سازنده هستند، کنار گذاشت. حتما باید توجه و جایگزینی انجام بگیرد تا ما از شرّ افکار منفی خلاص شویم و گر نه به بدبینی، بدگمانی و افسردگی نیز مبتلا خواهیم شد. برای تمرکز حواس نیز باید تمرین کنیم تا بر مانور افکار منفی، غالب شویم.

برای این کار بهتر است خود را به انجام کارهای مفید مشغول ساخت. باید کمتر تنها و بیکار بنشینیم و با مطالعه یا انجام یک فعالیت هنری و خلق یک اثر ولو عاری از هر نوع تبحّر و صنعت هنری، ارزشی ایجاد کنیم که حس خوشایندی را در ما ایجاد کند.

مشغول بودن با گل و گیاه ولو در چند گلدان کوچک نیز اثر مثبتی در ما به وجود می آورد و کمتر فرصتی برای افکار منفی باقی می ماند. و از اثرات سِحرآمیز موسیقی بر روح و ذهن خود غافل نشویم که یقین معجزه می کند. و مهم تر از همه ورزش کردن را فراموش نکنیم. ورزشی که نیازی به صَرف هزینه ندارد و به سادگی ممکن است و با روحیه و توان ما سازگار است. و خندیدن را فراموش نکنیم و هنر لبخند زدن را بیاموزیم.

ما چون برخی از این فعالیت ها را انجام نمی دهیم، اوقات فراغت بیشتری را هدر می دهیم، پس به سوی افکار منفی گرایش می یابیم. برخلاف تصور برخی، زندگی جریانی ساده و اتومات نیست، برای خوب و هدفمند زیستن، باید متوجه و هوشیار بود. ما نسبت به وجود، عمل و گفته خود مسئول هستیم، شاید با دقت در تحقق این مهم، کمتر در گرداب افکار منفی بیفتیم.


منابع:
1) برگرفته از: psychologytoday psychcentral ، سایت چطور؟ توسط صدف دژآلود، به‌روزرسانی تیر 1398.
2) برگرفته از: uncommonhelp.me ، سایت چطور؟ توسط امین ادراکی، به‌روزرسانی آذر 1397.
3) ویکی پدیا؛ دانشنامه آزاد، افکار خودکار منفی.
4) دانلود پایان نامه ارشد؛ سبز فایل، تفاوت افکار منفی با نشخوار فکری.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

افکار منفی و تأثیر آن بر زندگی فرد

منتشرشده در پژوهش
دوشنبه, 17 خرداد 1400 18:07

شعری نثار " رتبه بندی معلمان "!

شعر یک فرهنگی برای رتبه بندی معلمان

دوش مردی در بیابان مرده بود                    جام زهر زندگی را خورده بود

چهره ای زرد و دلی پر درد داشت            سینه ای گرم و نگاهی سرد داشت

انتهای اعتلایش گور بود                       دیده ها از دید مهرش کور بود  

همنوا با صحبت پروانه ها                    خواب می شد در شب افسانه ها

فارغ از شاد و پیام گوشی اش              شاد بود از خلعت مدهوشی اش

چون تنش زیر لحد آرام یافت            سنگ قبری روی خاکش نام یافت

نرم نرمک آندو هم گویا شدند        وضع و حالش را کمی جویا شدند

بعد پرسیدند ربّت کیست هان           زود اقسام شهادت را بخوان

لرزه سرتاپای اندامش گرفت           زاسترس انگشت بر کامش گرفت

گفت یاران من معلم بوده ام            در ره علم و ادب فرسوده ام

دکتری دارم ز دانشگاه تاپ             لوح تقدیر وزیر و نام و کاپ

دوره های ضمن خدمت دیده ام       خوشه ای از هر کلاسی چیده ام

به گمانم رتبه بندی می کنید           عاقبت کار قشنگی می کنید

چم و خم کا را یادم دهید              رخصت تحویل اسنادم دهید

آن دو را انگشت حیرت در دهان      از جواب اهل دانش آن زمان

درک کردند از نگاه یکدگر             این معلم هست در باغی دگر 

آن یکی گفت اندکی آرام باش        در پی تقلیل این سرسام باش

ای برادر ما نکیر و منکریم                     بازجوهای مسیر آخریم

رتبه بندی را که گفتی چیست آن؟     ریختی در ذهن مان شک و گمان

گفت جانا مهربانی پیش کن              بازجویی را دمی درویش کن

شعر یک فرهنگی برای رتبه بندی معلمان

روزگاری عهد تخت و تاخت بود        سلطه اجحاف بر پرداخت بود

روح ما از بی نوایی ریش بود        هرکسی در فکر فیش خویش بود

ما عدالت را زدولت خواستیم           از برای حق زجا بر خاستیم

حاج بابایی تحول را سند               رو نمود و گفت باشد مستند

زین سند آموزگار استاد بود             لیک در واقع تمامش باد بود

آمد و رفت این وزیرو آن وزیر         این جناح آن حزب را آورد زیر

من نمی دانم که اینها چی چی اند     یحتمل دو تیغه از یک قیچی اند

لایحه دادست دولت، مخلص است    توپ الان در زمین مجلس است

رتبه بندی چیست عقدی بی ضمان      نطق سیاسان کذاب زمان

شعر یک فرهنگی برای رتبه بندی معلمان

آن دو گفتند آخ ای آموزگار             داستان تلخ و پریشان روزگار

ما شنیدستیم روزی روبهی               در بلاد دور می گشتی گهی

آزمایش کرد رویش عالمی             گرچه بودی شیوۀ نا سالمی

درمسیرش مرغ ها بگذاشته            ناظری اطراف آن بگماشته

مرغ ها را دید و یاران را خبر           برد و آنها در پی آن ماحضر

آمدند و لیک آثاری نبود                 مرغ ها را آزمایشگر ربود

برد و در جای دگر دادش قرار         اسپری زد بویشان شد نابکار

روبه بیچاره هی کوشش نمود         تا به یاران گوید اینجا مرغ بود

ادعایش را کسی باور نشد             هیچ کس بیچاره را یاور نشد

بازگشتند و برفتند از مکان            دیده اش را تار شد دور زمان

آزمایشگر دوباره کار کرد               باز هم آن حیله را تکرار کرد

مرغ ها را یافت روبه شاد شد            از غم دیوانگی آزاد شد

باز رفت و داد یاران را ندا             مرغ ها را یافتم من به خدا

باز برگشتند تا آن نو مکان             سفره خالی یافتند از مرغکان

روبه بیچاره زین غم پیر شد           رفت و بنشست و بسی دلگیر شد

اعتماد دوستان از دست داد              لاجرم از شرم جان از دست داد

آنچنان زین ماجرا  آزرده بود             از غم بی آبرویی مرده بود

این کسان که کمتر از روبه نیند        عرض خود را از چه اینسان می برند

نکته ای گفتند اما خوب بود             از برای حال من مطلوب بود

رتبه بندی شاه بیتی بر زبان                  که از آن برپای باشد سازمان

چون هم از توبره هم آخور می خورند      هر نشستی نان ما را می برند

سالمند آنها و می میریم ما                       هر بلایی هست می گیریم ما

زین عجب چون حنجره پر می کنند         دم به دم از خود تشکر می کنند


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شعر یک فرهنگی برای رتبه بندی معلمان

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

انتقاد صدای معلم از انفعال وزارت آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس بر اثر کرونا

مدارس و دانشگاه ها نزدیک به 16 ماه است که در تعطیلی به سر می برند . با احتساب سه ماه تعطیلی تابستان این میزان تعطیلی مدارس و دانشگاه ها در ایران در آغاز سال تحصیلی جدید به 19 ماه خواهد رسید .

در این مدت دانش آموزان بسیار زیادی به علل مختلف که مهم ترین آن ، عدم دسترسی به حداقل امکانات آموزش مجازی است از چرخه تحصیل بازماندند .

هنوز وزارت آموزش و پرورش پس از گذشت بیش از یک سال آمار دقیقی در مورد ترک تحصیل دانش آموزان ارائه نکرده است .

هنوز هیچ مقامی در مورد آسیب های روانی و روحی ناشی از تعطیلی مدارس شفاف سازی نکرده است .

انتقاد صدای معلم از انفعال وزارت آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس بر اثر کرونا

از آغاز بحران کرونا ، تعداد قابل توجهی از دانش آموزان و معلمان جان خود را در اثر ابتلا به این بیماری از دست دادند .

در مراسم تشییع معلم ارزشمند زنده یاد " مهدی بهلولی " که به تازگی در اثر کرونا جان خویش را از دست داد خانواده وی و بسیاری از همکاران این پرسش را به جد مطرح کردند که اگر برنامه واکسیناسیون جدی گرفته می شد شاید بهلولی و خیلی های دیگر الان زنده بودند .

انتقاد صدای معلم از انفعال وزارت آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس بر اثر کرونا

نمودار زیر به وضوح وضعیت ایران را در برنامه واکسیناسیون در مقایسه با کشورهای همسایه ما نشان می دهد :

انتقاد صدای معلم از انفعال وزارت آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس بر اثر کرونا

چه کسی و کدام مقام باید پاسخ گوی این وضعیت باشد ؟

 9 خرداد 1400 مهرزاد حمیدی معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره آمادگی برای بازگشایی مدارس در سال تحصیلی جدید چنین می گوید :

«  برای این موضوع ماتریس دو بعدی در نظر گرفتیم که شامل سه سناریو از نظر رنگ شهرها در شیوع کرونا و آمادگی استان‌ها برای بازگشایی مدارس است .

به عنوان مثال اگر شهری از نظر رنگ بندی شیوع کرونا در وضعیت نسبتا کم خطری قرار داشته باشد اما آمادگی بازگشایی مدارس در آن منطقه وجود نداشته باشد، بازگشایی حضوری در چنین منطقه‌ای میسر نیست.

معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه آمادگی و برنامه ریزی کافی برای بازگشایی مدارس داریم، اظهار کرد: با این وجود تابع نظر تخصصی و مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا هستیم تا نظر قطعی اعلام شود .

حمیدی با بیان اینکه در ایام کرونا همه تلاش کردند تا آموزش غیرحضوری به بهترین نحو انجام شود، گفت: اما با این وجود همه دنیا هم اذعان دارند که هیچ برنامه ای جایگزین آموزش حضوری نیست و ما هم اگر شیوه‌نامه های بهداشتی اجازه دهد متقاضی آموزش حضوری هستیم .

معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش با اشاره به شرایط لازم برای بازگشایی مدارس تصریح کرد: آن طور که ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کرد مرداد ماه واکسیناسیون معلمان انجام خواهد شد و اگر این فرآیند به طور کامل انجام شود امکان آموزش حضوری آن هم بارعایت شیوه‌نامه ها وجود دارد .

او در پاسخ به این پرسش که امسال زمان بازگشایی مدارس نیمه شهریور خواهد بود یا اول مهر تصریح کرد: سال گذشته با توجه به اینکه می خواستیم جبرانی برای تعطیلی های احتمالی بعدی ناشی از کرونا داشته باشیم سال تحصیلی از 15 شهریور آغاز شد اما برای امسال باید شرایط بررسی شود و طبق مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا عمل کنیم . »

حرف های این مقام وزارت آموزش و پرروش همچون قبل چیز تازه ای ندارد و تکرار همان مواضع پیشین و موید بلاتکلیفی ، انفعال و بی برنامگی در این وزارتخانه است .

انتقاد صدای معلم از انفعال وزارت آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس بر اثر کرونا

پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش آن است که اگر واقعا و به گفته مسئولان آن برنامه ریزی و آمادگی لازم و کافی برای بازگشایی مدارس هست ، پس مشکل چیست ؟

بارها این پرسش را مطرح کرده ایم که چرا باید در این کشور همه جا باز باشند و فعالیت های خود را انجام دهند اما دیوار مدارس و دانشگاه ها باید همچنان کوتاه باشند ؟

آیا اصناف و مشاغل هم مانند وزارت آموزش و پرورش برای از سرگیری فعالیت های خود همه چیز را به " ستاد ملی مقابله با کرونا " احاله کرده و منتظر خرده فرمایشات آنان می نشینند ؟

اگر واقعا معیار نظرات ستاد ملی مقابله با کروناست ؛ پس چگونه است که در ماجرای برگزاری امتحانات نهایی دانش آموزان و با وجود اعتراضات میدانی و گسترده دانش آموزان و حتی اولیای آنان در سراسر کشور نسبت به شیوه برگزاری حضوری ، وزارت آموزش و پرورش نظر خود را پیش برد و اجرایی کرد ؟

چرا وزارت آموزش و پرورش با جامعه و رسانه ها صداقت ندارد ؟

سخنان مبهم مسئولان در مورد اولویت داشتن معلمان برای واکسیناسیون ناشی از چیست ؟

و بسیاری پرسش های دیگر .

نگاهی بر عملکرد مسئولان وزارت آموزش و پرورش از زمان آغاز بحران کرونا و تعطیلی مدارس موید این ادعاست که متاسفانه اهتمامی در این وزارتخانه برای از سرگیری فعالیت های مدارس مشاهده نمی شود و این در نهایت  آسیب های جدی و جبران ناپذیری را بر موضوع آموزش و تربیت در جامعه ایران که گمشده اصلی آن است و کسی به آن توجهی ندارد وارد خواهد کرد .

پایان گزارش/


انتقاد صدای معلم از انفعال وزارت آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس بر اثر کرونا

منتشرشده در گفت و شنود

ویژگی های مدیر مدرسه قانون گریز و تخلفات ثبت نام در مدارس

اخیراً یک پیام واتساپی به ظاهر ساده از یک مدیر مدرسه -که در واقع یک نامه مجازی خطاب به دانش‌آموزان است- به دستم رسید که از مشاهده‌ی محتوای نازل و فحوای باطل آن، متحیر شدم.

مدیر مدرسه در این نامه‌ی مجازی، به جای معرفی "سامانه‌ی ثبت‌نام کتب درسی"، یک لینک خودساخته را معرفی کرده و نام آن را "لینک پرداخت هزینه ثبت‌نام کتاب‌های درسی و سایر هزینه‌ها" گذاشته و از دانش‌آموزان خواسته است که فقط از طریق آن اقدام به خرید کتب درسی کنند.

وی از همان ابتدا با پیش‌بینی اینکه ممکن است تعدادی از دانش‌آموزان و اولیای آگاه و آزاد اندیش مطیع دستور ناصواب وی نشوند و مسیر دیگری برای تهیه‌ی کتاب درسی انتخاب کنند و یا در پرداخت پول مورد نظر وی تعلل نمایند، مستقیماً لحن فشار و اجبار و تحکّم و تهدید را برگزیده و برای‌ آنها خطّ‌ونشان کشیده است! حتی طوری سخن گفته است که انگار پرداخت "پول کتاب" از تهیه‌ی خودِ کتاب مهمتر است. او ظاهراً چنان غرق در ایده‌آل خود بوده است که حتی به این مهم توجه نکرده که شاید بعضی‌ها اصلاً نتوانند مبلغ مورد نظر وی را پرداخت نمایند و مجبور شوند برای تأمین آن، دست نیاز به سوی دیگران دراز و تخلف او را ناخواسته افشا کنند.

در قسمت آغازین این نامه‌ی مجازی چنین آمده است: "رسید پرداخت را حتما پرینت کرده و روز تحویل کتاب همراه خود داشته باشید ، بدون رسید پرداخت کتاب به شما تحویل داده نخواهد شد".

تحمیل هزینه‌ی پرینت و تهدید به عدم تحویل کتاب در صورت همراه نداشتن رسیدِ پرداخت و تشویش ذهن دانش‌آموزان، از جمله نکات قابل تأمل در این جملات آغازین است.

در بند بعدی نامه آمده است:
"هریک از موارد بالا را ناقص یا اشتباه نوشته باشید در روند تحویل کتاب قطعا به مشکل خواهید خورد و مدرسه هیچ گونه مسئولیتی بر عهده نخواهد داشت".
منظور ایشان از "موارد بالا" مشخصات و اطلاعات فردی، از قبیلِ نام، نام‌خانوادگی، نام پدر، نام کلاس و شماره موبایل دانش‌آموزان است. همان مواردی که همه یا تعدادی از آنها بر اساس سوابق دانش‌آموزان در سامانه‌ی ثبت‌نام کتب درسی موجود است و در صورتی که تهیه کتاب از طریق همین سامانه انجام گیرد، نه نیاز به نوشتن آنها وجود دارد و نه فرض اشتباه نوشتن آنها درست است. اما این خانم مدیر با منحرف ساختن دانش‌آموزان از مسیر درست ثبت‌نام کتب درسی، مرتکبین خطا و اشتباه را به بروز مشکل هشدار می دهد و با کمال پر رویی و وقاحت از خودش نیز سلب مسئولیت می‌نماید و می‌گوید:
اگر کسی آنها را اشتباه نوشته باشد، قطعاً به مشکل خواهد خورد و "مدرسه [نیز] هیییییچ‌گونه مسئولیتی بر عهده نخواهد داشت"! و این از عجایب روزگار است که؛ همان کسی که منشاء مشکل است، هیییییچ‌گونه مسئولیتی را نمی‌پذیرد! به امید روزی که اجرای دقیق و صحیح قوانین، فوق جمیع واجبات قرار گیرد و سرپیچی از آن، جزو ننگ‌آمیزترین محرمات شمرده شود .

در ادامه‌ی نامه تأکید کرده است:
"فقط به دانش آموزانی کتاب داده خواهد شد که از طریق لینک [مورد نظر وی] اقدام به پرداخت کرده‌اند و تمام موارد بالا را کامل نوشته باشند".

اما نکته‌ی مهم و آخر این نامه، توهین آشکار به شعور اولیا و دانش‌آموزان و حتی نهاد آموزش‌وپرورش است:

"نکته مهم و آخر؛ با توجه به بخشنامه آموزش و پرورش دانش‌آموزانی که در امتحانات خردادماه حتی در یک درس به هر دلیلی غایب باشند اجازه ثبت نام در پایه بالاتر را نخواهند داشت پس حتی اگر پول کتاب را واریز نمایید ولی در امتحانات خرداد ماه حتی در یک درس غیبت کنید از لیست کتاب و ثبت نام سال بعد حذف خواهید شد پس واریز هزینه کتاب دلیل بر ثبت نام شما در پایه بالاتر نخواهد بود."

وقتی در نظام آموزشی ما نه غیبت در یک‌ امتحان بلکه غیبت یک ترم دانش‌آموز نیز نادیده گرفته می‌شود و دانش‌آموز با هشت جلسه غیبت در آزمون و هشت تجدید نیز، در شهریور ماه دوباره امتحان می‌دهد و امکان ارتقاء به پایه بالاتر را دارد، سخن گفتن از حذف دانش‌آموز از لیست کتاب و مردود دانستن وی به خاطر یک جلسه غیبت و مستند کردن این مزخرفات به بخشنامه‌ی اداره، یاوه‌گویی آشکار است! و درد این است که دانش‌آموزان این را می‌فهمند و هر چند آن را به عنوان یک رفتار رندانه نمی‌پسندند اما یاد می‌گیرند که یاوه‌گویی و مهمل‌بافی نیز راهی‌ست برای نیل به مقصود!

اما با توجه به اینکه مردم آگاهند و احتمالاً کسانی هستند که به این دستورات تهدیدآمیز و شبهه‌برانگیز اعتنا نکرده‌اند، مدام پیام‌های کوتاهی از طریق واتساپ فرستاده و به تهدیدات خودش ادامه داده است": فقط با لینک مدرسه‌ی ... اقدام به واریز پول نمایید. در صورت بسته شدن سایت ثبت‌نام مدرسه هیچ مسئولیتی در قبال دانش‌آموزانی که دیر اقدام کرده‌اند نخواهد داشت".

او یکشنبه ۹ خرداد طی پیام کوتاه دیگری نوشته است: " آخرین مهلت واریز پول برای کتاب، بیمه حد اکثر تا ۱۵ خرداد. اگر پول پرداخت نکنین، بی کتاب می‌مونین".
چهارشنه ۱۲ خرداد نیز پیام کوتاه دیگری به دانش‌آموزان ارسال و با عبارات متفاوتی زبان به تهدید آنان گشوده و به تشویش ذهن‌شان پرداخته است: "کسانی که پول با لینک مدرسه واریز نکردن، از نمره انضباط آنها کم خواهم کرد. دانش‌آموزان با نمره انضباط پایین را سال دیگر در مدرسه ثبت‌نام نمی‌کنیم. این آخرین اخطار می‌باشد".

ویژگی های مدیر مدرسه قانون گریز و تخلفات ثبت نام در مدارس

و اما؛
۱) اگر من به جای این خانم مدیر بودم، هزینه‌ی واقعی کتب درسی را -که به ترتیب ۷۱۵۰۰، ۵۱۹۰۰ و ۶۴۵۰۰ تومان برای پایه‌های هفتم، هشتم و نهم دختران است- اعلام می‌نمودم نه ۱۰۵ هزار تومان و این همه داستان. و اگر بنا بود مبلغی از این پول را به عنوان حق بیمه دانش‌آموزی یا کمک به مدرسه دریافت کنم، حتماً شفاف‌سازی می‌کردم.

۲) اگر من مدیر آن مدرسه بودم، صفحه‌ی جداگانه‌ای طراحی و دانش‌آموزان را با ارسال پیام‌های پی در پی مجبور به خرید کتاب از آن سامانه‌ی خودساخته نمی‌کردم و برای تهیه‌ی پرینت، راه کافی‌نت را نشان‌شان نمی‌دادم و برای‌شان هزینه‌تراشی نمی‌کردم!
(توصیه‌ی آموزش‌و‌پرورش نیز این بوده که تهیه کتاب از طریق سامانه خرید کتب درسی توسط دانش‌آموز انجام پذیرد و یا این‌کار به صورت گروهی از طریق مدرسه انجام شود و در هر صورت از ارجاع دانش‌آموزان به کافی‌نت خودداری گردد).

۳) آشکار است که طلب پول از دانش‌آموز، به هیچ‌وجه، وجهه‌ی مناسبی برای مدرسه ندارد حتی با شفاف‌سازی. بنابراین اگر من مسئول آن مدرسه بودم، در این شرایط کرونایی، از طلب پول از دانش‌آموزان خودداری می‌کردم و تشویشی بر تشویش‌های متعدد خانواده‌ها نمی‌افزودم.

۴) مدرسه یک نهاد خدمت‌رسان است. مدیر مدرسه نیز به یمن وجود دانش‌آموز، در آنجا شاغل است و وظیفه‌اش خدمت‌رسانی در چارچوب قانون است. لذا با آگاهی به همین مسئله‌، اگر من مدیر آن مدرسه بودم، خودم را در جایگاه خادم دانش‌آموز می‌دیدم و قلمم را به تکریم دانش‌آموز می‌چرخاندم و در سخنان خود، از بکارگیری ادبیات تحکمی و الفاظ تهدیدآمیز خودداری می‌کردم.

۵) اگر قرار بود بخشی از مبلغ خواسته شده را، به‌ عنوان کمک مالی در نظر بگیرم و در ردیف درآمدهای مدرسه قرار دهم، شرط داوطلبانه بودن این کار را اعلام می‌کردم و از هرگونه اجبار و ارعاب دوری می‌نمودم.

۶) زمانی باید از اشخاص انتظار کمک مالی داشت که استطاعت لازم را داشته باشند. دانش‌آموزانی که با صدقات مردم روزگار می‌گذرانند، نه تنها نباید از آنها پولی به عنوان کمک به مدرسه گرفت، بلکه پول کتاب‌شان را هم باید داد.

۷) هدایت اجباری دانش‌آموز به کانالی غیر از مسیرهای قانونی مشخص شده برای تهیه‌ی کتاب درسی و توسل به زور و اجبار و ارعاب برای نیل به مقصود، مصداق بارز تعدی به حقوق دانش‌آموز و اجحاف در حق وی و سلب آزادی‌های اولیه از اوست. وقتی دستگاه آموزش‌و‌پرورش دانش‌آموز را آزاد گذاشته که حتی می‌تواند کتاب نخرد و از کتب درسی سنوات قبل استفاده کند، تقلّا برای واداشتن دانش‌آموز به خرید کتاب از کانال خود‌ساخته، دلیلی جز جمع‌آوری پول نمی‌تواند داشته باشد. وچه فرجام بدی خواهد داشت جامعه‌‌ای که در آن، آزادی‌های اولیه دانش‌آموز به پای انگیزه‌هایی این‌چنین حقیر قربانی شود!

ویژگی های مدیر مدرسه قانون گریز و تخلفات ثبت نام در مدارس

۸) سال‌هاست که حق‌ آموزش رایگان در کشور به محاق رفته و با گسترش مدارس خصوصیِ پولی و قطع سرانه‌ی دانش‌آموزی و پولی‌سازی مدارس دولتی، پا بر روی اصل ۳۰ قانون اساسی گذاشته شده که این رخداد، فشار مضاعفی بر خانواده‌های کم درآمد و فقیر وارد کرده است. اگر من جای آن خانم مدیر بودم، با در نظر گرفتن این فضای تحریم و تورم و گرانی و تنگناهای اقتصادی، با چنین ادبیات تند و تهدید‌آمیزی با دانش‌آموز سخن نمی‌گفتم و حریم ذهن کوچک او را مورد هجوم قرار نمی‌دادم و خاطرش را پریشان و مشوش نمی‌کردم.

۹) امیدوارم آن خانم مدیر محترم و هم‌فکران وی یکبار دیگر به توصیه‌های آموزش‌و‌پرورش گوش دهند و ممنوعیت دریافت هرگونه وجه اضافی و ممنوعیت ارجاع دانش‌آموز به کافی‌نت‌ها و ممنوعیت درخواست ارائه نسخه چاپی (پرینت) برگ سفارش کتاب درسی را ملاحظه فرمایند و ببینند که عبور از این ممنوعیت‌ها، پیگرد قانونی دارد.

۱۰) جای خالی صداقت و مهربانی در نامه‌ی مجازی و سلسله‌ پیام‌های این مدیر مدرسه کاملاً مشهود است. خروجی مدارسی با چنین مدیران بی‌عاطفه و جبّار و فریبکار و مستکبر و زورگو و قانون‌گریز، جز فریبکاری و خدعه‌گری و بی‌رحمی و جباریّت و قانون‌‌ستیزی و مسئولیت‌گریزی نخواهد بود.

۱۱) به امید روزی که اجرای دقیق و صحیح قوانین، فوق جمیع واجبات قرار گیرد و سرپیچی از آن، جزو ننگ‌آمیزترین محرمات شمرده شود.

ویژگی های مدیر مدرسه قانون گریز و تخلفات ثبت نام در مدارس

ویژگی های مدیر مدرسه قانون گریز و تخلفات ثبت نام در مدارس


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

ویژگی های مدیر مدرسه قانون گریز و تخلفات ثبت نام در مدارس

منتشرشده در یادداشت

رفتارشناسی نسل دهه 1330 تا 1360 و لزوم نقد درونی

- نسل ما با آنکه از نسل پیش از خود فاصله گرفته و حتی آن را انکار می کند، در خرافه ها و سنت های کهنه و بی مایۀ گذشتگان دست و پا می زند.

- نسل ما دهن بین و مقلد و هیجانی است.

- نسل ما سر سفره آماده تکنولوژی غربی نشست و به جای کوشش و خلاقیت به تن آسایی و مصرف گرایی کشیده شد.

- نسل ما هنوز دنبال ظهور قهرمانی نجات بخش است و می خواهد کسی از آسمان و زمین و زمان بیاید کارش را بسازد، ولی نمی خواهد خودش را تکانی دهد و نمی داند در جهان کنونی هیچ قهرمانی بی سود و بی منفعت از جا نمی خیزد.

- نسل ما نسل ناآگاه است با ادعای دانایی و دانش.

رفتارشناسی نسل دهه 1330 تا 1360 و لزوم نقد درونی

- نسل ما در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات، تابوپذیر شده و اسطوره های گمراه کننده مانند دین و ملیت و یکپارچگی ارضی و فرهنگ باستانی و ... را تابوی خود کرده است و اصلاً در خلوت خود نیز نمی پرسد اینها چیستند و چه اثری در زیست ما دارند!

- نسل ما، عوامش جاهل و خواصش خیانتکار است.

- نسل ما از فردیت سنتی بیرون نیامده و هنوز جامعه پذیر نشده است.

- نسل ما کنش اجتماعی را فرع بر زندگی شخصی خود می داند.

- نسل ما ناهوشیار است؛ وگرنه چهل سال در انتخاب بین بد و بدتر گیج نمی خورد!

و ...

با پوزش از همۀ هم‌‌‌نسلان

چاره ای جز نقد خود نداریم.

( صفحه فیس بوک )


رفتارشناسی نسل دهه 1330 تا 1360 و لزوم نقد درونی

منتشرشده در یادداشت

گرد و غبار و بیابان زایی تهدیدی برای استان گیلان

دو هفته است که برگهای شمعدانی های شاداب و خوش آب و رنگ خوش کرده به بالکن کوچک آپارتمانم، با نشستن گرد و غبار غلیظ و چسبناک بی سابقه ای، از رنگ و رو افتاده اند. هر روز اسپری آب به دست، برگها را دانه دانه با دقت و حوصله تمیز می کنم و فردا یا نهایتا روز بعدش، باز غبار سمج مزاحم ناخوانده، بساط آسایش بر بستر سبز و پاکیزه ی برگها گسترده، انگار بر جانم می نشیند!

نگاهی به کوچه می کنم و از خودم می پرسم یعنی تردد خودروها و ساخت و ساز این اطراف آن قدر زیاد شده که این همه گرد و خاک روی همه چیز بنشیند؟ هوا گرم تر شده و پنجره های پذیرایی را باز می گذارم. وضعیت داخل خانه هم همین است. روی میزها و اوپن آشپزخانه هم به سرعت پر از خاک می شود و زودتر باید تمیز کرد. باران تاخیر دارد.

خواهرم برای MRI دخترش به رشت می رود و در برگشت به خانه شکایت می کند که تمام مدت در رشت سردرد و نفس تنگی داشته، حالش اصلا خوب نبوده است.

گرد و غبار و بیابان زایی تهدیدی برای استان گیلان

پیاده روی تند از خانه تا پای کوه ، فعالیت ورزشی و تفریحی معمول هر روز خانواده است و دو هفته است که کوه پیدا نیست و غبارآلود است.

سرانجام چند روز پیش ویدئوی کوتاهی در فضای مجازی به دستم رسید که در آن یک کارشناس هواشناسی ، سکوت سنگین رسانه ای و اطلاع رسانی اندک در این زمینه ی بسیار مهم و حیاتی را بر هم می زند.

در این ویدئو گفته می شود که: "سال ۹۴ در سازمان هواشناسی استان گیلان، پی بردیم علاوه بر غبارهایی که از عربستان و عراق وارد جو گیلان می شوند، از مناطق بیابانی خوارزم و شمال شرق ایران در ترکمنستان اولین بار دو روز غبار داشتیم. همان موقع به استانداری و تمام مراجع ذی صلاح اطلاع دادیم که گیلان تنها استانی است که دست کم تا این زمان (سال ۹۴) دو کانون غبار دارد. بخشی از این غبار از جنوب گسیل می شود که بعد از عبور از ایلام و خوزستان و کرمانشاه و ته نشین شدن دانه های درشت، دانه های ریزش وارد گیلان می شود. بخش دیگر مربوط به منطقه ی خوارزم است که چون بیابان مدام گرم تر می شود و پوشش گیاهی و رطوبتش را از دست می دهد، این گسیل ها بیشتر می شود. در آن سال استان گیلان و شهرهایی مثل رشت و لاهیجان ۲۵ روز غبار مداوم داشت. ۱۱ روز sensor آلاینده های هوای ایستگاه محیط زیست رشت هوای خیلی ناسالم را نشان می داد، یعنی ما نباید اصلا از خانه خارج می شدیم ! وظیفه ی تک تک شهروندان استان و کشور است در خصوص حفظ گنجینه ی ملی هوای پاک گیلان از مسوولین مطالبه ی عمومی داشته باشند و خواهان اطلاع رسانی، آموزش، آگاه کردن، و توانمند سازی آحاد جامعه باشند .

مشکل اساسی با این غبار دومی اینجاست که از روی دریا عبور می کند و در مسیرش هیچ مانعی نیست. پس، از ترکمنستان که بلد شد، مقصد اولش گیلان است. به این ترتیب گیلان، خوزستان شمال است.

مشکل دیگر اینکه در خوزستان، زاهدان، بوشهر اگر غبار هست، اکوسیستمش نیمه بیابانی است؛ به این مفهوم که مثلا نخل آماده است که غبار ببیند اما در گیلان راش، برنج، چای، آمادگی کمتری دارند چون ظرافتشان بیشتر است. با این وضعیتی که امسال هم دیدیم (سال ۱۴۰۰) حداقل ۱۰ روز است در جو گیلان غبار پیوسته داریم. غباری که از ترکمنستان آمده و البته در حال مطالعه هستیم شاید شوربختانه منبع سومی برای این ریزگردها پیدا شود: شمال غرب دریای خزر و روسیه ! در مجموع چون منشا این غبارها در کشورهای دیگر است، مدیریتش از ما دور است. اما این موجب نمی شود که ما فعالیت نکنیم.

گرد و غبار و بیابان زایی تهدیدی برای استان گیلان

باید سازمانهای جهانی همچون FAO را درگیر کنیم، باید با کشورهای منطقه صحبت کنیم، باید فضای سبز را در ایران و گیلان گسترش دهیم، باید به مردم آموزش دهیم. مردم الان باید بدانند که غبار داریم. راهکارش فعلا آگاهی رسانی در سطح گسترده است. نترسیم. سال ۹۷ به ما گفتند نگویید. مردم وضعشان خراب است. خوب اینکه مردم وضعشان خوب نیست که دلیل نمی شود چنین مساله ی حیاتی ای مسکوت بماند و بدون اطلاع رسانی و آموزش لازم رها شود !

در گیلان همه فکر می کنند ما فضای سبز زیادی داریم در حالی که اینطور نیست و من باب نمونه لاهیجان از نظر پوشش گیاهی شهر بسیار فقیری است. بنابراین هم باید اقدامات بین المللی و منطقه ای انجام دهیم و با کشورهای دوستمان مثل همین ترکمنستان صحبت کنیم، به هم کمک کنیم، همراهی کنیم و هم داخل کشور و استان آگاهی بدهیم که این گرد و غبار وجود دارد و اتفاقا خطرناک تر از غبار در جنوب و غرب کشور هست چون ریزتر است و میزان نفوذپذیری بیشتری به داخل ریه دارد تا خطرش دست کم گرفته نشود. به علاوه، پژوهشکده های ما اعم از پژوهشکده ی چای، پژوهشکده ی برنج، پژوهشکده ی مرکبات از همین الان شروع به کار کنند. نباشد که پنج سال دیگر مانند بلوط های زاگرس، پوشش جنگلی ما نیز از بین برود، مزرعه و شالیزار ما نابود شود. به فکرش باشیم، هشدار بدهیم. دیگر فرقی با تهران نداریم، باید اعلام کنیم گروههای آسیب پذیر مانند افراد مسن، بیماران قلبی، کودکان در روزهای غبار آلود از خانه خارج نشوند.

گرد و غبار و بیابان زایی تهدیدی برای استان گیلان

متاسفانه گیلان که آخرین تنفس گاه مردم ایران بوده، امروز در چنین وضعیتی قرار دارد ! به امید اینکه شرایط جهانی به سمت و سویی پیش برود که تولید این غبارها کمتر شود اما با این منبع سوم که ما دیدیم و با وجود این استمراری که در گسیل غبارها هست، به نظر می رسد هم مردم و هم مسوولان باید آگاه تر باشند."

شنیدن سخنان کارشناس محترم هواشناسی، موجی از پرسش، حیرت و تاسف را در من به عنوان یک شهروند گیلانی که تاکنون هیچ آگاهی و آموزشی در مواجهه با این پدیده ی اقلیمی دریافت نکرده ام، برانگیخت.

پرسش هایی همچون:
۱. آغاز بروز پدیده ی گرد و غبار در آسمان گیلان دقیقا به چه سالی برمی گردد؟
۲. از آن زمان تا کنون، سازمان محیط زیست گیلان، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، سازمان جهاد کشاورزی گیلان و پژوهشکده های تحت مدیریتش، سازمان هواشناسی گیلان، استانداری گیلان، فرمانداریها و شهرداریها در استان، و سایر مراجع ذی صلاح و مربوط به مشکل، دقیقا چه اقداماتی اعم از زیربنایی، و ترویجی و آموزشی انجام داده اند؟
۳. انتقال مشکل به تهران به چه صورت بوده است و تهران چه اقدامات بین المللی، منطقه ای (در حوزه و منطقه ی خزر) و درون استانی ای را برنامه ریزی، هدایت و رهبری، یا دست کم برای مسوولین استان تسهیل نموده است؟
۴. مردم عادی تا چه حد برای مواجهه با خطر ریزگردها توانمند شده اند و اصلا و اصولا تا چه حد از این تهدید زیست محیطی باخبرند؟
۵. پوشش گیاهی استان در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا برای مقابله با چنین شرایطی منابع طبیعی کافی داریم؟
۶. وضعیت بارش ها و منابع آب در استان چگونه است؟

جست و جوی اولیه در شبکه ی اینترنت، حاکی از این واقعیت تلخ و شگفت آور است که سابقه ی مشاهده ی گرد و غبار و گزارش هوای ناسالم در گیلان به یک دهه پیش برمی گردد ! در ۲۴ فروردین ۱۳۹۰ خبرگزاری مهر اخبار مربوط به رسیدن گرد و غبار به گیلان و تعطیلی ۱۸۰ واحد آموزشی در رودبار را منتشر کرد و اعلام نمود: " وجود پدیده ی گرد و غبار غلیظ در گیلان بی سابقه است." گرد و غبار بخش هایی از مناطق غربی و جنوبی استان را فراگرفت و کاهش دید افقی در رودبار و بخش هایی از منطقه ی دیلمان تا هزار متر از عوارض این رویداد بوده است.

در تمام سالهای بعد از ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ به جز اخبار جسته و گریخته ای از گرد و غبار در گیلان و اینکه مهار گرد و غبار اعتبار می خواهد (روزنامه ی ایران: ۱۲/ ۲/ ۹۵) هیچ مطلب مدون و گزارش یا تحلیل کاملی در نت نیست. ویدئو و گزارش های مربوط به سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ اشاراتی به غلظت و شدت غبار در سالهای ۹۴ و ۹۷ داشته است. به عنوان نمونه ایسنا در ۸ بهمن ۱۳۹۹ می نویسد که ۶۰ درصد گیلان مناطق کوهستانی است و گرد و غبار می تواند اثرات مخرب بر طبیعت گیلان داشته باشد. محمد دادرس مدیر کل هواشناسی گیلان ضمن اعلام این موضوع اضافه می کند: "کشور ما جزو ۱۰ کشور مخاطره آمیز دنیاست و گیلان جزو پنج استان پرمخاطره ی کشور است. از سال ۹۴ پایش وضعیت گرد و غبار استان آغاز شده (یعنی ۴ سال طول کشیده تا اولین اقدامات فقط برای پایش مشکل صورت پذیرد !)، در سال ۹۷ بین ۱۲ تا ۲۰ روز گرد و غبار در گیلان داشتیم." به گفته ی دادرس، به عنوان اولین اقدام ایستگاه هواشناسی منجیل نصب و راه اندازی شد، خسارت هایی به برنج گزارش شد، تاسیس ۱۳ ایستگاه شبانه روزی برای اندازه گیری ۷۲ پارامتر جوی، ۱۰ ایستگاه اقلیم شناسی، ۴۰ ایستگاه باران سنجی و سایت رادار در کیاشهر از اقدامات سازمان هواشناسی گیلان برای مواجهه با وضعیت بوده است. مطالعه ی برنج، چای، زیتون، کرم ابریشم، ماهیان گرم آبی و پرورش طیور نیز توسط مرکز تحقیقات هواشناسی گیلان در حال انجام است. مدیر کل هواشناسی گیلان با اشاره به تنوع اقلیمی استان، سامانه های هواشناسی مذکور را ناکافی دانست. باید سازمانهای جهانی همچون FAO را درگیر کنیم، باید با کشورهای منطقه صحبت کنیم، باید فضای سبز را در ایران و گیلان گسترش دهیم، باید به مردم آموزش دهیم. مردم الان باید بدانند که غبار داریم. راهکارش فعلا آگاهی رسانی در سطح گسترده است. نترسیم.

گیل خبر در تاریخ ۳۰/۲/ ۱۴۰۰ گستردگی گرد و غبار در کل دریای خزر با دو منشا صحرای ترکمنستان و قفقاز را در دست بررسی و پایش اعلام کرد که از سمت غرب خزر و از جانب کوههای قفقاز و باکو به سمت گیلان کشیده می شود. به علاوه گرد و خاک از سمت غرب کشور نیز به آسمان گیلان نفوذ می کند. شهرهای آستارا، تالش و انزلی با کاهش دید افقی مواجه شدند و در لنگرود، کیاشهر و سایر شهرهای شرق گیلان هم مردم شاهد غبار در آسمان بودند. متولی تعیین سنجش و میزان آلودگی هوا بنا بر اعلام رئیس مرکز رادار هواشناسی گیلان، محیط زیست است اما ایشان افزودند چون مردم در شرایط کرونا از ماسک استفاده می کنند، تا حد زیادی از خطرات احتمالی این پدیده در امان هستند !

خبرگزاری صدا و سیما نیز در ۳۰/اردی بهشت/۱۴۰۰ اخبار ناگوار مربوط به پدیده ی گرد و غبار در آسمان گیلان را از قول رئیس مرکز رادار هواشناسی گیلان منتشر کرد.

فارس در ۳۰/ اردی بهشت /۱۴۰۰ نوشت: "از حوالی صبح امروز با شکل گیری چشمه های گرد و خاک روی مناطق بیابانی کشور، کشور آذربایجان و بخش هایی از روسیه، توده ی گرد و خاک به سمت بخش های جنوبی دریای خزر و به ویژه ایستگاههای ساحلی گیلان گسیل یافت که به تدریج تقریبا همه ی ایستگاههای جلگه ای گیلان، هوای غبارآلود، کاهش دید افقی، کاهش کیفیت هوای تنفسی، و پدیده ی گرد و خاک را تجربه کردند."

ایسنا ۳۰/ اردی بهشت/۱۴۰۰ منشا گرد و غبار در هوای گیلان را کم بارشی و بیابان زایی اطراف خزر اعلام نمود.

پایگاه خبری کلانشهر(اخبار گیلان و رشت) علت آلودگی هوای گیلان را گرد و غبار شکل گرفته بر روی مناطق بیابانی آذربایجان و سواحل روسیه گزارش کرد.

پایگاه خبری مرور در ۳۰/اردی بهشت/۱۴۰۰ نوشت: "شهروندان شهرهای جلگه ی مرکزی استان از جمله رشت، لاهیجان، لنگرود، شاهد آلودگی هوا و گرد و غبار بودند." پیش از این در سالهای گذشته سایر استانهای شمالی کشور از جمله گلستان و نیز خراسان شمالی با این پدیده که مربوط به بیابان های قره فوم (شن سیاه) کشور ترکمنستان است، تهدید شده بودند. آثار زیانبار بیابان قره قوم ترکمنستان به تهدیدی جدی در حوزه ی کشاورزی استانهای خراسان شمالی و گلستان تبدیل شده است.

گرد و غبار و بیابان زایی تهدیدی برای استان گیلان

ایران طی دهه های اخیر به شدت از خشکسالی، نابودی جنگل ها و منابع طبیعی، سوء مدیریت در زمینه ی حفظ، نگهداری و بهره برداری صحیح از منابع آب از یک سو و مصرف آب از سوی دیگر، گسترش بیابان زایی، کوه خواری و ساخت و سازهای بی رویه در حریم کوه و جنگل که لاجرم با نابودی بخشی از فضای سبز همراه بوده، متاثر گشته است. گرد و خاک که پیامد سوء رفتارها و سوء مدیریت ها ی مذکور است، علاوه بر اثرات ناگوار پزشکی در تنفس انسان، در زمینه ی کشاورزی، گردشگری، حمل و نقل، صنعت، انرژی، و سایر بخش های حیات امروزی نیز خسارت بار خواهد بود. از این رو نه تنها در داخل کشور که خارج از مرزها و در کشورهای همسایه نیز لزوم ایجاد مراکز ملی پایش مستمر وضعیت خشکسالی و توسعه ی دامنه ی نفوذ گرد و غبار کاملا محسوس است. جنس ریز گردهایی که از بیابان های بخش های شرقی، شمالی، و غربی دریای خرز منشا میگیرند و با جریانات شمالی در فصول گرم سال و در شرایط کاهش باران در آن مناطق، به گیلان نفوذ می کنند از شن، ماسه و نمک، و ابعاد آنها دو تا ده میکرون است.

دادرس، مدیر کل هواشناسی گیلان می گوید: "با توجه به شرایط کم بارش امسال، کاهش رطوبت خاک در سرزمین های کم بارش اطراف خزر و گسترش بیابان زایی، احتمال افزایش وقوع پدیده ی گرد و غبار در تابستان امسال نیز در گیلان وجود دارد. نکته ی مهم به دام افتادن این توده ی گرد و خاک در جلگه ی گیلان حین برخورد با سد کوهستانهای البرز است که موجب افزایش غلظت این آلاینده شده است."

بنا بر گزارش اداره ی کل هواشناسی استان گیلان ، متوسط بارندگی در استان گیلان امسال نسبت به متوسط سال قبل در اردی بهشت ۳۴ % کاهش داشته است. در بازدیدهای حتی غیر کارشناسی از مناطق مختلف کوه و جنگل در استان کاملا مشهود است که تجاوز به حریم منابع طبیعی با گرفتن مجوز ساخت و سازهای مسکونی و گاها صنعتی و تجاری که منجر به قطع درختان و تغییر غیر قانونی کاربری اراضی شده، روی داده است.

به عنوان یک شهروند گیلانی اعلام می کنم که از ده سال پیش تا کنون هیچ گونه اطلاع رسانی دقیق و شفاف در خصوص جدی بودن خطر ریزگردها در استان انجام نشده و هیچ گونه هشدار یا آموزشی جهت مواجهه با آن، به مردم داده نشده است. رسانه ها از هیچ مذاکره، معاهده، پیمان همکاری و توافق، طلب استمداد و یاری در سطح بین المللی و منطقه ای در خصوص تلاش جهت به کنترل درآوردن پدیده ی گرد و غبار در گیلان، خبر نداده اند. الگوهای کاشت و کشاورزی استان کما کان همانست که ده سال پیش بود. شفافیتی در زمینه ی نحوه ی انتقال مشکل به تهران و اقدامات تهران برای استان وجود ندارد.

در حالی که وظیفه ی تک تک شهروندان استان و کشور است در خصوص حفظ گنجینه ی ملی هوای پاک گیلان از مسوولین مطالبه ی عمومی داشته باشند و خواهان اطلاع رسانی، آموزش، آگاه کردن، و توانمند سازی آحاد جامعه باشند . وظیفه ی سازمان محیط زیست، جنگلداری، سازمان منابع طبیعی، سازمان جهاد کشاورزی، استانداری و سایر نهادهای مسوول است که با جدیت، صراحت و قاطعیت مانع نابودی پوشش گیاهی و از بین رفتن جنگل ها و پوشش کوهها شوند، و نیروی قضایی با فساد و رانت در این زمینه برخورد شدید و سریع داشته باشد که سرعت تخریب هوا و منابع و محصولات کشاورزی و پوشش گیاهی استان سریع تر از حد تصور است.

گرد و غبار و بیابان زایی تهدیدی برای استان گیلان

این وظیفه ی دولت و حاکمیت است که از مجامع بین المللی در این زمینه طلب یاری کند و با کشورهای همسایه و منطقه وارد مذاکرات راهگشا و موثر گردد. اصلاح الگوی بهره برداری و مصرف منابع آب نیز بر عهده ی آب منطقه ای گیلان و تک تک مصرف کنندگان آب شرب و کشاورزی است. و سرانجام وظیفه ی رسانه ها و جراید اطلاع رسانی دقیق و رصد پیوسته ی مشکل است تا تجارب تلخ از بین رفتن گونه های گیاهی زاگرس و خسارت های انسانی و زیست محیطی حادث شده است .

این بار در البرز به گونه ای تاسف بارتر تکرار نشود و نگین سبز و گنجینه ی بی بدیل پاکی و لطافت هوا و محصولات کشاورزی گیلان به عنوان سرمایه ی ایران عزیز در خطر و تهدید به نابودی قرار نگیرد، همان گونه که همین امروز بسیاری از گونه های گیاهی و هم جانوری استان در اثر سهل انگاری ها، منفعت طلبی ها، بی مسئولیتی ها، سوءمدیریت ها و عدم مراقبت لازم، برای همیشه از بین رفته و از تنوع حیات در استان کاسته شده است و این امر به دلیل گسست و قطع زنجیره های غذایی در سطح کلان برای کل اکوسیستم جبران ناپذیر و برای انسان خسارت بار بوده است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گرد و غبار و بیابان زایی تهدیدی برای استان گیلان

منتشرشده در محیط زیست

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

خیلی زیاد - 1.9%
زیاد - 0.9%
متوسط - 2.3%
کم - 2.5%
خیلی کم - 92.4%

مجموع آرا: 1986

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور