گروه گزارش/
در آخرین گزارشی که « صدای معلم » در مورد اداره کل آموزش و پرورش اصفهان منتشر کرد ( این جا ) ؛ چنین آمده بود :
« بخشنامه آموزش و پرورش در مورد بازنشستگی سال ۱۳۹۹ در بند ۵ تصریح می کند : ( این جا )
« ادامه خدمت کارکنان شاغل در مشاغل اداری که مطابق بند "الف "ماده 103 قانون مدیریت خدمات کشوری واجد شرایط بازنشستگی می شوند ، مجوزی ندارد. استمرار خدمت این قبیل افراد در صورت اشتغال در واحد های آموزشی مطابق مفاد بند 1 این دستورالعمل بلامانع است. »
پرسش این رسانه آن است که تکلیف این دستور العمل چه می شود ؟
« صدای معلم » در جهت شفاف سازی و احترام به افکار عمومی از آقای میرپور دعوت می کند تا تصویر مجوز استمرار فعالیت خود از وزیر آموزش و پرورش را منتشر کند .
آیا معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی اداره کل آموزش و پرورش اصفهان و نیز « محمد اعتدادی » مدیر کل این استان مطمئن هستند که نیرویی جوان تر ، کارآمد و باسوادتر در استان اصفهان یافت نمی شود ؟ »
تاکنون هیچ مقام و یا فردی به این گزارش پاسخی ارائه نکرده است .
در خبری که « خبرگزاری پانا » امروز دوشنبه 24 خرداد منتشر کرده ، «سیدمحمد میرپور» با حکم معاون وزیر و رییس سازمان نوسازی مدارس کشور به عنوان سرپرست اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان اصفهان منصوب شد. ( این جا )
این خبرگزاری می نویسد :
« به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و روابط عمومی سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور، مهراله رخشانیمهر معاون وزیر و رییس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور در حکمی، «سیدمحمد میرپور» را به عنوان سرپرست اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان اصفهان منصوب کرد.
پیش از میرپور، «سیدمهدی میربد» مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان اصفهان بود که در 6 خرداد ماه جاری به علت ابتلا به کرونا به دیار باقی شتافت.
«سیدمحمد میرپور» که معاون پژوهش، برنامهریزی و توسعه منابع اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان است، با حفظ سمت به عنوان سرپرست اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان اصفهان منصوب شد.
در حکم انتصاب میرپور آمده است: نظر به تجارب، تعهد و فعالیتهای ارزنده جنابعالی، به سرپرستی اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان اصفهان منصوب می شوید. « ادامه خدمت کارکنان شاغل در مشاغل اداری که مطابق بند "الف "ماده 103 قانون مدیریت خدمات کشوری واجد شرایط بازنشستگی می شوند ، مجوزی ندارد. استمرار خدمت این قبیل افراد در صورت اشتغال در واحد های آموزشی مطابق مفاد بند 1 این دستورالعمل بلامانع است. »
امید است با استعانت از خداوند متعال و با همت، درایت و پشتکاری که بحمداله از آن برخوردارید با همدلی، تلاش و مساعدت کلیه همکاران ارجمند، در به ثمر رسیدن اهداف نوسازی مدارس موفق باشید. »
پرسش « صدای معلم » از رییس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور آن است که آیا دیگر نیرویی جوان تر ، کارآمد و باسواد تر در استان اصفهان یافت نشد ؟
در آخرین گزارشی که این رسانه مهراله رخشانی رییس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور را مورد خطاب قرار داده بود و البته ایشان هم مانند سایر مقامات تاکنون پاسخی در مورد آن ارائه نکرده ، پرسش هایی مطرح شده بود از جمله در آیتم های مدیریتی :
* چرا سازمانی که همواره در ارزیابی های سازمان برنامه و بودجه کشور رتبه های اول تا سوم را کسب می کرده و حتی جایزه بین المللی ساساکاوا را به خاطر عملکردش دریافت کرده بود، هم اکنون حتی در بین دستگاه های اجرایی کشور رتبه ای کسب نمی کند؟
* معیار رئیس سازمان نوسازی برای برای انتصاب در " مدیریت های ستادی " این سازمان چیست ؟ آیا بر اساس نظامات اداری و استخدامی کشور سقفی برای افرادی که خارج از سازمان آمده اند دیده شده است ؟
* برخی از کارکنان و نیروهای سازمان نوسازی به دخالت رئیس سازمان در انتصاب رئیس گروه و حتی جابه جایی کارشناسان در سطح ستاد و سلیقه ای برخورد کردن در رفتن نیروها از سازمان انتقاد دارند . آنان می پرسند علت تغییرات گسترده و فراوان در هر یک از پست های مختلف مدیریتی بعضاً 6 مدیر کل برای یک پست در طول دو سال و نیم برای چه منظوری است ؟
پایان گزارش/
17سال داشتم که اولین نمایشم را به عنوان کارگردان روی صحنه بردم و با مفهوم کار تیمی آشنا شدم. از آن روز به بعد ذهنم مشغول عمیقتر فکر کردن به مسئلهی همکاری یا به بیانی جامعتر "مشارکت (Participation)" بود. امیدوارم به شما برنخورد اما به نظرم "مشارکت" حلقهی مفقودهای است در میان ما.
بنا به تعریف سازمان ملل مشارکت عبارت است از دخالت دادن و درگیر کردن مردم در فرایندهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که بر سرنوشت آنها اثر میگذارد.
مشارکت یک جهانبینی است که افراد باید در آن "عمل" در پیش گیرند و هر فرد "مسئولیت" انتخاب خود را به عهده بگیرد تا به اثرگذاریِ فعال و هدفمند منتهی شود. مشارکت هنگامی رخ میدهد که بیتفاوتی و بیمسئولیتی جای خود را به احساس وابستگی، همسرنوشتی و مسئولیت پذیری بدهد.
روی واژهی "همسرنوشتی" بیشتر تامل کنید.
اما در جامعهی ما اینگونه نیست. ما اساسا آدمهای خودرای، خود محور و انحصارگرایی هستیم. حرف باید حرف خودمان باشد. راه درست آن است که ما میگوییم. نظر، نگاه و عقیده دیگری برایمان اهمیت و ارزشی ندارد. مشورت نمیکنیم و خودمان را خبرهی تمام امور و کارشناس توانمند میدانیم. در تصمیمگیریها فقط به منافع خودمان و نهایتا جمع و دسته و گروه خودمان میاندیشیم. قوم و قبیله خودمان مهمتر است از جامعه.
بیایید چند ضربالمثل را که آیینهی تمامنمای خلقیات و شخصیت ماست و چهرهای بدون روتوش را از ما به نمایش میگذارد بررسی کنیم:
- دیگی که برای من نجوشه توش کلهی سگ بجوشه.
- هر کی به فکر خویشه، کوسه به فکر ریشه.
- کلاهت رو سفت بچسب باد نبره.
- وقتی این همه خر هست چرا پیاده بروم؟
- هر که نقش خویش میبیند در آب.
- تا تنور داغه نون رو بچسبون.
وقتی ادبیات عامه یک سرزمین تا این حد به خودخواهی، منفعتطلبی و سوء استفاده از فرصتها دامن میزند از مردم چه انتظاری باید داشت؟
ما یک دیگر را دشمن هم میدانیم. فضای زیستنمان آلوده است به رقابتی سخت. پیروزی خودمان را در گرو شکست دیگری میجوییم. همه در یک صف پشت هم ایستادهایم و خنجرمان را در پشت نفر جلویی فرو کردهایم، غافل از اینکه شخص عقبی، خنجرش را در پشت ما فرود آورده است.
حالا بر فرض که قرار است همکاری هم بکنیم. همکاریهایمان مشارکت نیست. "فرمانبرداری" است. یک نفر امر میکند و مابقی اطاعت. کلا دستور گرفتن برایمان خوب است چون نیازی به فکر کردن ندارد. و مسخره این جاست که در این فرمانبرداری با هم رقابت میکنیم تا خودی نشان دهیم. عموما همکاریها در ایران، تودهای، دست و پا گیر، بینظم و فاقد انسجام است و امری است نمادین، سمبلیک و شعاری. ساختارشکنی و سازمانشکنی در همکاریها به وفور دیده میشود.
مثلا برگزاری یک مراسم ساده را در نظر بگیریم. یک نفر که عشق ریاست در خونش میجوشد دست به کمر میایستد وسط و دستور میدهد که این کار را بکنید. آن کار را نکنید. عدهای جانبرکف هم آن وسط تمام تلاششان را میکنند تا این قضیه اثبات شود که اگر آنها نبودند کارها پیش نمیرفت. همه کارها را آنها انجام دادهاند. فقط آنها هستند که زحمت میکشند و بقیه یک مشت بیمصرف بهدرنخور هستند. همین آدم وقتی در خیابان تنها باشد، سه قدم راه نمیرود که آشغال در دستش را توی سطل زباله بیاندازد اما به محض این که در آن فضا قرار میگیرد و چشمهای چند نفر به او خیره میشود، جوری هجوم میبرد و دیگ غذا و یخچال و گونی سیمان و هر چیز سنگین دیگر را جابهجا میکند که دیسک کمر و گردنش از هشتاد ناحیه بیرون بزند.
یکی از بهترین نظریهها در این باره، نظریهی "نردبان مشارکت" است از "شری ارنشتاین". این نردبان 9 پله یا سطح دارد که ترتیببندی داشته و به هم پیوستهاند. فرصت برای توضیح کامل این نظریه نیست اما در باب پلهی اول چند کلمه بنویسم. پلهی اول این نردبان "عوامفریبی" است. یعنی در ظاهر شرایطی مهیا میکنند تا شهروند در آن احساس اثرگذاری کند اما در واقع اینگونه نیست و فقط جنبهی نمایشی دارد. در حقیقت انفعال و فقدان مشارکت را رنگِ مشارکت میزنند. آن روی سکه هم صادق است. یعنی افراد با واکنشهای بیاثر و پوچ احساس کنند فعالیتی کردهاند. اینترنت این جو را در اختیار گذاشت که مردم راحتتر حس مفید بودن بکنند.
نیمنگاهی به فعالیتهایتان در فضای مجازی بیاندازید متوجه منظورم خواهید شد.
یکی از اصول بهوجود آمدن جامعه - نه قبیله_ -مشارکت است. تا زمانی که به آن نرسیم هنوز شهروند نشده و رعیت ماندهایم.
کانال ریشه
آموزش ، کارکرد مشترک دو نهاد دانشگاه و آموزش و پرورش است که باعث می شود معلمین و بخشی از اساتید دانشگاه، همکاری مشترک داشته باشند. نمونه بارز این همکاری، تدوین کتب درسی مدارس با همکاری معلمین و اساتید رشته های علوم تربیتی و آموزشی است.
جدا از زمینه فوق، اهداف و رسالت استادان و معلمان، غالبا از هم دور بوده و هر کدام وظایف کاری و مطالبات صنفی و آرمانی متفاوتی را داشته اند.
در سالهای اخیر شرایطی چیره گشته که لزوم همکاری و تشریک مساعی عموم معلمین و دانشگاهیان را چند برابر کرده است. البته در هر شغل و صنفی، شاغلینی وجود دارند که اعتنایی به رسالت و آرمان شغلی خود نداشته و در کارشان کوتاهی یا خیانت می کنند. صحبت من شامل این دسته نمی شود.
به عنوان استاد دانشگاه، شاهد موجی از معلمین متعهد و مسئولیت شناسی هستم که به درستی و مستدل، آسیب ها و کجروی های موجود در وضعیت فعلی آموزش و نیز تبعات منفی بحران های اجتماعی و اقتصادی در امر آموزش و تربیت را گوشزد می کنند. به نظرم تبار فکری و حرفه ای این معلمین به صمد بهرنگی برمی گردد. قطعا این دلسوزان، نگران و منتقد موارد زیر هستند:
- ناهمخوانی محتویات کتابهای برخی دروس عمومی و دینی با واقعیتهای زندگی و جامعه و نیز با دانش نوین بشر از منشاء حیات و کائنات و علم ژنتیک و مغز و روان، که لزوم اصلاح و مطابقت مباحث و منابع این دروس با علوم نوین را ایجاب می کند.
- ناتوانی در اثرگذاری مطلوب از حیث فکری و تربیتی روی دانش آموزان و نگرانی از دانش آموزانی که متحمل آسیب های اجتماعی و معیشتی هستند.
- نقض استانداردهای تدریس: مسلما امر تدریس و معلمی باید بر عهده افراد مسلط بر شیوه تدریس و تعامل با دانش آموز و نیز آگاه بر مطالب درسی گذاشته شود. درس آموزش دادن خطبه گفتن نیست. استخدام طلاب در آموزش و پرورش جهت تدریس دروسی مانند تاریخ، ناقض استانداردهای آموزشی است.
نکته اینست که دانشگاه و دانشگاهیان نیز متوجه و متضرر موارد فوق هستند. این امر باعث ایجاد جبهه مشترکی متشکل از معلمان و استادان می شود. اکنون که متوجه وفور دغدغه های مشترک این دو گروه شدیم، چند مورد قرینه با موارد قبلی را مطرح می کنیم.
* آسیبهای اجتماعی و معیشتی روی روند و کیفیت تحصیل دانشجویان تاثیرات منفی و بسیار بازدارنده دارند. در نتیجه نگرانی های آموزشی به نقد شرایط اجتماعی و نابه هنجاریهای اقتصادی کشور منجر می شود.
* زایل یا بی اثر شدن گفتمان و مرجعیت فکری دانشگاه حتی روی مخاطبین خود مانند دانشجویان و اقشار فرهیخته و از طرف دیگر ظهور آفتی جدید و مهلک به اسم سلبریتیزه شدن فرهنگ و آگاهی اجتماعی و نیز تاثیر سلبریتی ها روی افکار عمومی از جمله نسل جوان.
* ناهمخوانی محتویات و استدلال های دروس عمومی در حوزه های انسان شناسی، اخلاق و جهان بینی با دانش های نوین علوم شناختی، زیست شناسی و روانشناسی تکاملی، کیهان شناسی و غیره که لزوم اصلاح و مطابقت این دروس با این دانشها را ملزم می کند. منابع اغلب دروس معارف دانشگاهی در گذشته دور تالیف شده اند مانند کتب شهید مطهری. گرچه ایشان در زمانه خود نواندیش دینی بودند ولی با توجه به تحولات عظیم در دانش بشری، ضروری است محتویات دروس معارف با علوم و شیوه تفکر نوین، خود را تطبیق داده و با اتکاء بر شیوه های موجه استدلال و استنتاج، خود را مستدل کنند. لازم است در کنار گفتمان های دینی در مباحث انسان شناسی، اخلاق و جهان بینی، برخی گفتمان های بدیل نیز مطرح شده و دلایل ارجحیت ذکر شوند. زیرا دانشجویان و حتی دانش آموزان کنجکاو، قادر به یافتن منابع مشروح گفتمان تکامل، دستکاری ژنتیک، نحوه کار ذهن و روان و غیره هستند و نمی توان در تدریس مباحث، گفتمان های بدیل را کتمان کرده و ناگفته بگذاریم.
- برخی مدارس و مراکز حوزوی که مدارک عالیه مانند دکتری (Ph.D) صادر می کنند ناقض استانداردهای آموزشی و پژوهشی دانشگاهی و نافی استقلال آکادمیک و نهاد دانشگاه هستند. استانداردهای دانشگاهی با معیارهای سایر حوزه ها تفاوت بسیار بارزی دارد. در شیوه تفکر، تحصیل و پژوهش دانشگاهی، همه نظریات در بوته نقد و ارزیابی علمی و غیرایدئولوژیک گذاشته می شوند تا میزان کارایی، صحت و حقانیت آنها روشن شود. هیچ مصلحت یا گفتمان ایدئولوژیک از پیش خواسته شده، مانع این شیوه و گفتمان دانشگاهی نمی شود و نمی تواند پروژه حقیقت جویی را مسدود کند. به شخصی مدرک تحصیلی و درجه عالیه اعطا می شود که در این کارزار علمی، چکش خورده، پرورش یافته و معیارهای علمی، ملکه ذهنش شود.
در خاتمه با توجه به این نگرانی های مشترک، از همه معلمین و اساتید دعوت می شود تشریک مساعی کرده و برای کاستن مشکلات فوق همگام شوند. ایضا، معضلات و مطالبات فوق را به هر طرق و رسانه به آگاهی سایر معلمین، اساتید و افکار عمومی برسانند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
ریشه بسیاری از روان نژندی ها در تعارضات است و یکی از این تعارضات بر مبنای نظریه خانم کارن هورنای، روانکاو آلمانی، تعارض بین خود واقعی"real self"و خود ایده آل "ideal self" است.
خود واقعی برآیند نیرو و تلاش درونی در جهت کسب رضایت نیازهای واقعی من و خود ایده آل، برآیند " تو باید" هایی که از طریق محیط و جامعه در درون ما شکل گرفته است .
جوامعی که گفتمان "تو باید" در آنها گفتمان غالب باشد، از مردمانی شکل می گیرد واقع شده در طیف دو سر ناکارآمد ِ "شرمساری" و "نارضایتی".
بخشی شرمسار از نرسیدن به خود ایده آل و برخی ناراضی از آنکه خود ایده آلی که بدان رسیده اند، برآیند شکوفایی خود واقعی شان نبوده و فقط تحت تاثیر تلقین و تاکید و تائید مکرر محیط شکل گرفته است.
به همین دلیل در هر دو گروه، خود جدیدی شکل می گیرد به نام خویشتن حقیر یا خود منفور "Despised self" که نمود بیرونی و تاثیر درونی اش، حالِ بد است.
دیروز آزمون تیزهوشان برای مقطع ششم ابتدایی برگزار شد و پسربچه ها و دختربچه هایی که می شد در وجود هر کدامشان، یک نقاش، یک طراح، یک آهنگساز، یک خواننده، یک نویسنده، یک فیلمساز، یک خلبان، یک نجار، یک معلم، یک تاجر، یک پزشک، یک برنامه نویس، یک ورزشکار حرفه ای، یک gamer، یک مهندس و یک به یک مشاغل ارزشمند و لازم برای یک جامعه ی زنده و کارآمد را دید، تحت تاثیر "تو باید"های جامعه ی طبقاتی تک گزینه ای، وارد مسابقه در مسیری شده اند که حاصلش نه تنها در انتهای مسیر، بلکه از همان روز اعلام نتایج برای بسیاری از آنها، همان دوگانه "شرمساری _ نارضایتی" و شکل گیری حال بدی است که می تواند خودش را به شکل خشم، غم، حسد و ....نشان دهد.
چرا باید ساعت های گرانبهای سرشار از کنجکاوی، نوجویی و خلاقیت عمر کودک دوازده ساله ای که برای ورود به دوره نوجوانی، بیشتر نیاز به مهارت های زندگی، همچون مهارت های حل مسئله، ارتباط موثر، مدیریت هیجان، تصمیم گیری، انتخاب، تفکر خلاق و نقاد و تبحر در کارهای گروهی دارد، صرف آموزه هایی شود که نه در مسیر زندگی بلکه در مسیر مسابقه ای کاربرد دارد که نتیجه نهایی اش افرادی شرمسار و ناراضی و جامعه ای عصبی، ناشاد و ناهماهنگ است ؟
برندگان اصلی پشت پرده این گونه مسابقات، برخی مدارس غیر انتفاعی!! (انتفاعی)، کلاس های خصوصی، مافیای کتابهای کمک درسی و تاجران و کاسبان چنین امتحاناتی از تیزهوشان گرفته تا کنکور با وعده های کاذب ِرساندن افراد به خود ایده آلی هستند.
با این روال و بر این منوال، حال خوب این جامعه، فقط قسمت کلاس ششمی ها و کنکوری هایی می شود که به یمن پول، رانت و سهمیه، اگر هم در امتحانی شرکت می کنند، یا سوالاتش را پیشاپیش خریده اند و یا اطمینان دارند که مدرکش را هدیه خواهند گرفت تا به برکت آن، با عناوین جعلی، در جایگاه های قدرت اجتماعی بنشینند تا درب، همچنان بر همان پاشنه قبلی بچرخد و تجارت این چرخه پرسود ادامه یابد.
جفت شش، برای کسی که هر شش وجه تاسش، شش باشد، معجزه و شانس نیست، حکم است.
تیزهوشانی هم که با بخت یاری، سرشت و سرنوشتی همسو پیدا کنند، اگرچه به تیر تناقض ِخودواقعی و ایده آلی زخمی نمی شوند، لیک چاره ای جز مهاجرت از این محیط عصبی و ناشاد و ناسالم را نخواهند داشت.
مهاجرتی که برنده ی اصلی اش، کشور مقصد خواهد بود و بازنده اش وطنی که برای یک نسل، مغزهایش را از دست می دهد و برای نسل های آتی، ژن های مولد این گونه مغزها را.
رشت.دکتر حمید اخوین. ۱۴۰۰/۳/۲۱. ایام کرونایی
کانال دکتر اخوین/ یادداشت های یک پزشک
گروه رسانه/
« مصطفی ملکیان » فیلسوف و روشنفکر ایرانی در سلسله گفتارهایی به ۲۰ مشکل فرهنگی ساری و جاری در میان « ایرانیان » پرداخته است .
بخش عمدهٔ پژوهشهای او در حوزهٔ اخلاق، دین، فلسفهٔ دین، اگزیستانسیالیسم، روانشناسی، علوم انسانی، روش تحقیق و روشنفکری است. نظریه عقلانیت و معنویت پروژهٔ مهم اوست. ملکیان از منتقدان روشنفکری دینی است .
به اعتقاد ملکیان، روشنفکران باید به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت سرگرم باشند. او میگوید:
من نه دل نگران سنّتم، نه دل نگران تجدّد، نه دل نگران تمدّن، نه دل نگران فرهنگ و نه دل نگران هیچ امر انتزاعی از این قبیل. من دل نگران انسانهای گوشت و خون داری هستم که میآیند، رنج میبرند و میروند.
سعی کنیم که اولاً: انسانها هرچه بیشتر با حقیقت مواجهه یابند، به حقایق هرچه بیشتری دست یابند؛ ثانیاً هرچه کمتر درد بکشند و رنج ببرند و ثالثاً هرچه بیشتر به نیکی و نیکوکاری بگرایند و برای تحقّق این سه هدف از هرچه سودمند میتواند بود بهرهمند گردند، از دین گرفته تا علم، فلسفه، هنر، ادبیات و همه دستاوردهای بشری دیگر.
ملکیان معتقد است ریشه مشکلات جامعه را عمدتاً باید در فرهنگ و اخلاق جست و جو کرد و توجه به سیاست برای حل مشکلات، نوعی سطحینگریست. او میگوید:
حتی اگر نهادهای اجتماعی ما سامانهای را که باید و شاید ندارند، به علت این است که کسانی که در آن نهادها دستاندرکارند، از لحاظ روان شناختی یا اخلاقی یا هر دو ناسالماند و عیب و نقص دارند. هر چه کندوکاو میکنم، میبینم که هیچ مسئله و مشکل اجتماعی و از جمله سیاسیای نیست، الا این که با یک یا دو یا سه یا چند واسطه به مسئله و مشکل روانشناختی یا اخلاقیای میرسد.
او خاطرنشان میکند:
هیچوقت با رضا و رغبت و علاقه قلبی و باطنی در مسائل سیاسی اظهار نظر نکردهام و فقط وقتی چنین کردهام که خود را اخلاقاً موظف به اظهار نظر دیدهام و آن هم وقتیست که یک امر سیاسی آثار و نتایج آشکار در روان و اخلاقیات مردم دارد.
ملکیان به اولویت فرهنگ بر سیاست معتقد است و بنابراین وظیفه روشنفکر را بیشتر نقد فرهنگی جامعه میداند تا نقد سیاسی دولت. روشنفکران و مصلحان اجتماعی به جای اینکه همیشه مجیز مردم را بگویند و فکر کنند تمام مشکلات متوجه رژیم سیاسی است، باید از مجیزگویی مردم دست بردارند و به مردم بگویند چون شما اینگونهاید حاکمان هم آنگونهاند. حاکمان زاییده این فرهنگ اند، جامعهای که فرهنگش این باشد ناگزیر سیاستش و اقتصادش هم آن میشود. خطاست که روشنفکران و مصلحان اجتماعی برای دست یافتن به محبوبیت اجتماعی مجیز مردم را بگویند و بگویند که مردم هیچ عیب و نقصی ندارند، چراکه رژیم سیاسی ناشی از مردم است و رژیم سیاسی بهتر به فرهنگ بهتر نیاز دارد. ( 1 )
« صدای معلم » در جهت آسیب شناسی فرهنگی جامعه ایرانی و ایجاد فرآیند « خودانتقادی » به منظور تحقق جامعه ای سالم و دموکراتیک این بحث ها را از فایل های صوتی که در کانال تلگرامی ایشان در بیست بخش منتشر شده پیاده کرده و جهت بررسی و گفت و گو تقدیم شما می نماید .
"هیچ خطایی سنگین تر از این نیست که بری جلوی تروریست ها بشینی و نیشت باز باشه و کلی امتیاز بدهی و هیچ امتیازی نگیری..."
"اقتدار و جدیت چیزیه که جریان اصلاحات بویی ازش نبرده و همین ضربه ها زده..."
"اقتصاد مردم و بحث هسته ای و اینا و رفع تحریم ها و اینها با برجام رفع شد؟
گل سر سبد این دولت برجام بود.
برجام چه گلی به سر ما زد؟"
" جاسوسان موساد و ام ای سیکس رو راه میدن به حساس ترین نقاط کشور و توجیه شان این هست که اینها بازرسان سازمان انرژی اتمی هستن...
این شهدای اخیری که ترور شدن و این اطلاعاتی که از جاهای حساس رسید دست دشمن همه از آثار برجامه دیگه"
این جملات یکی از بهترین دانش آموزان ماست.
دانش آموزی با بهترین نمرات و فعالیتها در عرصه فرهنگی موجب افتخار آفرینی در عرصه های درسی و فرهنگی بود.
محمد این جملات را پس از اینکه مصاحبه ای از من در رسانه ها دید که گفته ام شورای نگهبان با رد چهره های اصلی اصلاح طلبان عرصه را برای پیروزی اصولگرایان آماده کرده است ؛ نوشت.
او البته با نهایت ادب، این جملات را چون می دانست من تفکر اصلاح طلبی دارم و مرا که در کارهای فرهنگی همراهی اش می کردم و دوست هم می داشت؛ بیان کرد.
وقتی به ایشان گفتم جوان بودنت موجب شده با دیدن چند محتوا این تحلیل ها را داشته باشی، پاسخ داد:"بله الحمدلله تفکر پویای دوران جوانی باعث شده به سمت جریانی که جز ذلت و خواری برای اسلام و نظام و این مردم چیزی نداشته نروم."
بیشتر از این که بخواهم محمد را قانع کنم که این چنین برای دولت فعلی با این واژه های خشن حک صادر نکند و او را از تندروی بازدارم و اشتباه می کند؛ حیران شدم و افسوس خوردم که چرا این نظام تربیتی ما نتوانسته انسانهایی پرورش دهد که اندیشمندانه تفکر کنند و بدانند این کاندیداهایی که با تفکر اصلاح طلبی نسبت دارند و با این توهین هایی که در ذهنش ایجاد شده پا به عرصه انتخابات گذاشته اند و تایید شده از فیلترهای انبوه شورای نگهبان به عنوان گزینه های انتخابی مردم هستند.
چگونه به او باید می گفتم که حاصل مذاکرات و کارهای رئیس جمهور پیشین و همین آقای جلیلی تصویب چند قطعنامه علیه ایران بود و روحانی و ظریف توانستند سیاست خارجی پرت شده مان را به زور از ته چاه بالا بکشند؟
ما با این دانش آموزان چه کرده ایم که تحت القای اخبار یکدست رسانه های صداوسیمایی تفکرات و تصمیمات سیاسی شان این چنین پر از خشونت و یک طرفه منعقد شده که اصلاح طلبان را چون از دین و مقدسات هزینه نمی کنند، خائن به وطن می دانند؟
آموزش و پرورشی که تفکرات و تصمیمات دانش آموزان را با پیشداوری ها و عصبانیت هایی که به او اجازه شنیدن صدای مخالف را نمی دهد باید پاسخگو باشد ؛ آیا این هدف نظام تعلیم و تربیتی بود که پایه اش را متفکرانی چون شهید مطهری، بهشتی و باهنر گذاشتند؟
شاید گفته شود محتواهای خوبی در دروس آموزشی گنجانیده شده ولی سوال من این است این چه محتواهای بی تاثیری است که با ساخته شدن یک سریال مثل گاندو که تمام فعالیتهای دولت را خیانت نشان می دهد، این دانش آموزان که تنها به صداوسیما دسترسی دارند، دولت و خدمات فعالیت های دیپلماسی را جاسوسی و خیانت بیانگارند؟
ما در رسانه ملی و فراگیر کشور چه می کنیم که تربیت شدگان ما این گونه با یک شانتاژ و توهین مبهوت و تهی می شوند که مذاکرات و دیپلماسی را که اگر چه زیر نظر رهبر انقلاب است را هم خیانت بدانند ؟
محمد چند سالی با همین تفکرات زندگی خواهد کرد و اگر علاقه اش به مسائل علمی مثل گذشته باشد به دانشگاه های مطرح کشور خواهد رفت و فاصله این تصورات با واقعیت ها را در شهرهای بزرگ به عینه خواهد دید.
آقازادگان و یقه سفید هایی که با اسکورت به دانشگاه می آیند و با امتیازاتی که از ما بهتران دارند کنارش خواهند نشست و هنوز مدرک شان را نگرفته به سفارش پدر در بهتر جایگاه های مدیریتی برای او و امثال محمد تصمیم خواهند گرفت که آیا می توانند در آزمونهای استخدامی شرکت کنند یا خیر و خیلی شانس بیاورد به سرش نزند و درگیر افسردگی و اعتیاد نشود.
با اولین پیشنهاد از دانشگاه های خارج از کشور از طریق اوکراین به کانادا مهاجرت خواهند کرد و به سالها دست و پا زدن فرهنگیان مطالبه گری چون من خواهد خندید و اگر در چنین ایام انتخاباتی به او بگویم که " دیدی چگونه اشتباه می کردی؟"؛ استیکر خنده و قهقه خواهد گذاشت و خواهد گفت:
“شما هنوز به دنبال اصلاحاتی؟ "
بله . محمد جان ما همچنان به دنبال اصلاحاتیم و تنها امیدواری ما اصلاح و سربلندی کشورمان است و امیدوارم روزی فرا برسد تمامی نخبگان و سرمایه گذاران ایرانی برای ساختن و آبادانی وطن مان ایران به کشورمان بازگردند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه رسانه/
وزیر آموزش و پرورش به تازگی سفری به استان سمنان داشته و مواضعی را بیان کرده است که یکی از آن ها در مورد " بازگشایی مدارس " است .
« صدای معلم » دوشنبه 17 خرداد نسبت به سخنان مهرزاد حمیدی معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پرورش واکنش نشان داد . ( این جا )
در گزارش این رسانه آمده است :
«پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش آن است که اگر واقعا و به گفته مسئولان آن برنامه ریزی و آمادگی لازم و کافی برای بازگشایی مدارس هست ، پس مشکل چیست ؟
بارها این پرسش را مطرح کرده ایم که چرا باید در این کشور همه جا باز باشند و فعالیت های خود را انجام دهند اما دیوار مدارس و دانشگاه ها باید همچنان کوتاه باشند ؟
آیا اصناف و مشاغل هم مانند وزارت آموزش و پرورش برای از سرگیری فعالیت های خود همه چیز را به " ستاد ملی مقابله با کرونا " احاله کرده و منتظر خرده فرمایشات آنان می نشینند ؟
اگر واقعا معیار نظرات ستاد ملی مقابله با کروناست ؛ پس چگونه است که در ماجرای برگزاری امتحانات نهایی دانش آموزان و با وجود اعتراضات میدانی و گسترده دانش آموزان و حتی اولیای آنان در سراسر کشور نسبت به شیوه برگزاری حضوری ، وزارت آموزش و پرورش نظر خود را پیش برد و اجرایی کرد ؟
چرا وزارت آموزش و پرورش با جامعه و رسانه ها صداقت ندارد ؟
سخنان مبهم مسئولان در مورد اولویت داشتن معلمان برای واکسیناسیون ناشی از چیست ؟
و بسیاری پرسش های دیگر .
نگاهی بر عملکرد مسئولان وزارت آموزش و پرورش از زمان آغاز بحران کرونا و تعطیلی مدارس موید این ادعاست که متاسفانه اهتمامی در این وزارتخانه برای از سرگیری فعالیت های مدارس مشاهده نمی شود و این در نهایت آسیب های جدی و جبران ناپذیری را بر موضوع آموزش و تربیت در جامعه ایران که گمشده اصلی آن است و کسی به آن توجهی ندارد وارد خواهد کرد .»
سخنان وزیر آموزش و پرورش به نقل از پرتال را می خوانیم . ( این جا )
« صدای معلم » امیدوار است که این بار وزارت آموزش و پرورش به مواضع و تعهدات خود پای بند باشد .
مقدمه
هر انسانی در برابر ماهیت و میزان سلامتی روحی، روانی، جسمی و عقلی خود باید احساس مسئولیت داشته باشد.
نوع رفتار یک فرد با خود، نیز بخشی از معنای مسئولیت پذیری است. باید به این خود، احترام و ارزش قائل شویم تا با قبولِ مسئولیتِ انجام امور مختلف به تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس خود قادر گردیم. استقلال رأی و اهمیت دادن به افکار خود از همین جا تجلّی می یابد. شما با شهامت و با تمام قوا حاضر شده اید که از انزوا و بی مسئولیتی خلاص و انجام کار یا قرار گرفتن در موقعیتی را با تعهد به تمامی جوانب آن بپذیرید. مثلا خانواده تشکیل دهید، از خانواده پدری جدا و برای خود خانه ای بخرید، به دنبال شغلی بر اساس استعداد و علایق خود باشید تا مسئولیت انجام همه جانبه آن را بر دوش بگیرید. پس برای تحقق مسئولیت پذیری، باید حرکت کنید.
باید به سوی پذیرش موقعیت های جدید قدم بردارید تا بتوانید توانایی های خود را با قبول مسئولیت در انجام وظایف شغلی نمایش دهید. به این حرکت، ابتدا خودتان نیاز دارید تا ارزشمند شوید و سپس دیگران، تا توانمندی و عزم شما را باور کنند.
همیشه انجام کاری را بپذیرید که توانایی انجام مطمئن و بهینه آن را داشته باشید. خرید کردن به ظاهر کاری بسیار ساده است، اما اگر چنین مسئولیتی را پذیرفته اید باید به کیفیت، تاریخ مصرف، تناسب با نوع نیاز، کارآیی و دیگر شرایط کالا توجه نمائید. پس دقت در قبال پذیرش کاری که برعهده گرفته اید، اعتماد طرف مقابل را برای انتظار مجدد تضمین می کند.
توقع از شما می باید در حد مسئولیتی باشد که برعهده گرفته اید. برخی تصور می کنند قادرند تا کار ناقص دیگران را به دلیل تنبلی و ناتوانی، تکمیل و جبران نمایند. در یک اداره یا سازمان چنین افرادی همه کاره شناخته می شوند. اگر برای سیستم رایانه مشکلی ایجاد شود، اگر سیستم برق خرابی داشته باشد، اگر آبدارخانه بوی بد بدهد و خیلی موارد دیگر، سراغ او می آیند. باید چنین درک کرد و به دیگران نیز فهماند که در این سازمان هر فرد با پست سازمانی مشخصی، استخدام شده است و انجام کارهای دیگران، او را از به ثمر رساندن مسئولیت اصلی خود باز می دارد. باید وظایف شغلی خود را در حد مسئولیت پذیرفته شده ، انجام دهیم.
برخی از افراد هنگام مواجه شدن با شکست در روابط شخصی و یا کاری، سعی بر پیدا کردن یک مقصر به جز خودشان هستند. این تصور نادرست با مفهوم مسئولیت پذیری در تناقض است. قبول تمام دلایل شکست به تنهایی نیز اشتباه است. در یک کار گروهی یا تیمی، طبق ضوابط، سهم مسئولیت هر فرد در انجام یک طرح یا پروژه مشخص شده است و هر کس بر اساس آن، مسئول است نه کمتر و نه بیشتر. هر دو حال یعنی دنبال مقصر گشتن یا مقصر مطلق دانستن خود، اشتباهی محض است و بر رفتار درون سازمانی، تأثیری سوء می گذارد و شخصیت اجتماعی فرد آسیب می بیند. نتیجه آن که قضاوت دیگران در مورد او مثبت نخواهد بود و اعتماد نسبت به او دشوار خواهد بود.
افرادی که مسئولیت پذیرند اصولا رأس ساعت معینی سر قرار حاضر میشوند و کارهایی را که بر عهده دارند در زمان مقرّر انجام میدهند، این افراد خوش قول هستند. ارزش قائل شدن به وقت خود و دیگران، مهم ترین ویژگی یک فرد مسئولیت پذیر است. چنین فردی قابل اعتماد و احترام و در روابط خصوصی و خانوادگی نیز فردی مرتب و منظم است.
اگر میبینید فردی زندگی آشفته ای دارد و بسیاری از کارها را در دقایق آخر زمان مقرّر انجام می دهد و یا برنامه مشخصی برای اهداف خود ندارد، در واقع او فردی مسئولیت پذیر نیست. مطالعه در شب امتحان و یا نوشتن پایان نامه در روزهای آخر از مدت تعیین شده، یا عدم حضور مرتب در کلاس و محروم ماندن از درس استاد، همگی از نشانه های مسئولیت ناپذیری یک دانشجو به دلیل بی نظم بودن اوست. در تفاوت دانش آموز و دانشجو در این خصوص می توان گفت: سن کم دانش آموز و وجود قوانین انضباطی در مدارس، دانش آموز را مکلّف به انجام تکالیف درسی و حضور در کلاس درس می نماید و بزرگتر بودن و عدم وجود قوانین انضباطی مشابه، دانشجو را به آزادی در عمل ترغیب می نماید. پس عده ای از آنان روح سرکش رها گشته از قیودات مدرسه را با بی نظمی، جبران می کنند که مسئولیت پذیری یک دانشجو را در جامعه به خطر می اندازد. شاید به همین علت، مدارس کشورهای برتر آموزشی مانند فنلاند، محلی برای زندگی خوشایند و دلخواسته هست تا پادگانی برای رعایت انضباط! تا مبادا حس مسئولیت پذیری در وجود دانش آموزان محکوم به نابودی باشد.
افراد مسئولیت پذیر برای اشتباهات و کم کاریهای خود بهانه نمیآورند و اصولا زیرِ بارِ مسئولیتهایی میروند که مطمئن هستند از عهده انجام آنها بر میآیند و اگر دچار اشتباه شوند با شجاعت آن را میپذیرند. بهانه آوردن، راهکار چند ثانیه ای برای فرار از مسئولیت کاری است که در انجام آن اشتباهاتی مرتکب شده ایم و یا با تنبلی، کم کاری کرده ایم. پس دور ماندن از بهانه جویی برای اثبات اموری که در انجام آنها کوتاهی کرده ایم، یعنی مسئولیت پذیری. امروز دیگر هیچ معلم، استاد یا رئیسی، خوابیدن ساعت یا خیس بودن یونیفورم و ترافیک سنگین را به عنوان بهانه دیر آمدن، باور نمی کند.
مهم ترین جنبه از معنا و مفهوم مسئولیت پذیری در زندگی این است که قبول کنید هیچ کس نمیتواند به جای شما زندگی کند. به جای سرزنش دیگران، قبول کنید که همه چیز نتیجه تصمیم و انتخاب خود شماست. البته در برخی از مسایل اساسی زندگی، جامعه، قوانین و سیاست های موجود در آن بر نوع انتخاب و تصمیم ما اثر می گذارند و تحقق آنها را تحدید یا غیرممکن می سازند، اما نباید نقش خود را در این خصوص نیز نادیده بگیریم. این که امروز من بیسوادم، فقیرم، درآمد کافی ندارم، با همسرم تفاهم ندارم، خانه ندارم و موارد بسیار دیگر، " خودم " در این زمینه ها تصمیم و انتخاب درست و قاطعی نداشته ام و در کنار آن جامعه نیز برخی از شرایط نامناسب را به من تحمیل کرده است. اما باید یک اصل را بپذیریم، گویی برخی از افراد علیرغم داشتن بالاترین حد سواد، درآمد و سعادتمندی، کفایت و شایستگی لازم برای مسئولیت پذیری را ندارند. پس سهم فرد برای تعیین سرنوشت خود بسیار بیشتر از جامعه است. اما با بهانه جویی های بسیار، جامعه را بیشتر مقصر دانسته و نقش قربانی به خود می گیریم، در واقع بدین طریق وجدان خود را آسوده می سازیم. به تعبیری دیگر ما شرایط لازم و مناسب انجام کاری را داریم اما تربیت و تمرین لازم برای کسب قابلیت های مسئولیت پذیری را دریافت نکرده ایم. پس وظیفه شناسی یعنی مسئولیت پذیری، خود ما مسئول شکست هایمان هستیم. یک فرد شاید بتواند از بار مسئولیت های زندگی خود و مسئولیت نسبت به دیگران، شانه خالی کند اما نمی تواند از عواقب آن مصون بماند.
همه انسان ها در برابر طبیعت و محیط زیست نیز مسئول هستند. در این حیطه مسئولیت پذیری چیزی است که میتواند از شما یک قهرمان در زندگی بسازد. همانند گرتا تونبرگ، نوجوان سوئدی که در اوت 2019 فاصله میان پلیموت انگلستان تا نیویورک را با قایقی بادبانی پیمود تا در اجلاس اقلیمی سازمان ملل شرکت کند، این پرسش ذهن بسیاری از صاحب نظران را به خود مشغول کرد که چه فرایندهایی در سیستم آموزش و پروش سوئد در حال وقوع هستند که یک نوجوان 15 ساله را قادر می سازد تا به نمادی جریان ساز در دیپلماسی سیاسی بدل شود، که علاوه بر نامزدی جایزه صلح نوبل، یکی از مهمانان دائم سازمان ملل متحد باشد، در بسیاری از مجامع بین المللی سخنرانی کند و به عنوان مذاکره کننده ای قابل احترام با رهبران کشورهای بزرگ به گفت و گو بنشیند؟ (1)
( « سیما رئیسی » دختر نابینای بلوچ است که این روزها به او چشم و چراغ چابهار گفته می شود . ایشان با عصایسفیدی در دست، سواحل دریا را قدم می زند و زباله جمعآوری می کند . این جا )
این همه توانایی، به دلیل نوع تربیت تونبرگ و احساس مسئولت پذیری او نسبت به محیط زیست و نسل آینده است. او زنگ خطر بی ملاحظات اقتصادی - سیاسی رهبران را به صدا درآورد تا آن سوی رقابت برتری جویانه رهبران را که به نابودی محیط زیست منجر می شود، فریاد زند. او صدای وجدانِ جهان در قبال مسئولیت احترام انسانها نسبت به محیط زیست بود. او تربیت و تمرین لازم برای داشتن چنین جسارتی را در کانون خانواده خود کسب کرده و با آموزش مناسب در مدرسه، توانایی انجام مسئولیتی بسیار سنگین را به دست آورده است. ما در قبال تک تک کلماتی که برای دیگران بیان می کنیم مسئول هستیم. ما در قبال مسایل ریز و درشت محله و آپارتمان خود مسئول هستیم.
مسئولیت پذیری یعنی تک تک تصمیماتی که میگیرید و کارهایی که انجام میدهید مهم است. در واقع هر یک از تصمیمات و انتخابها، زندگی ما را میسازند. در محیط کار نیز چنین است. هر عملی که از ما سر می زند روی پیشرفت کل سازمان مؤثر است و باعث ایجاد تغییر میشود، این ما هستیم که قادریم تغییرات لازم را ایجاد کنیم.
منظور از مسئولیت پذیری این نیست که باید هیچ اشتباهی نداشته باشیم، بلکه بهتر است به جای سرزنش خود یا دیگران، نقاط ضعف و قوّت مسئولیت خود را شناخته و به تقویت یا حذف آنها بپردازیم. باید با دانش و مهارت و اعتماد به نفس خود سعی در جبران نقیصه ها داشته باشیم.
پس دانستیم که مسئولیت پذیری دارای دو بُعد فردی و اجتماعی است. اگر فردی مسئولیت پذیر نباشیم نسبت به ضوابط و شرایط کار و محیط زندگی نیز، موفق عمل نخواهیم کرد. ما در برابر جامعه و مردم مسئولیت داریم چون نیازهای خود را در آن و با یاری آنها برطرف می کنیم و بدین طریق خدمتی به جامعه انجام داده و نیازهای دیگران را نیز تأمین می کنیم. حال خود قضاوت کنید فردی مسئولیت پذیر و قابل احترام هستید یا خیر؟
مسئولیت پذیری چیست؟
" مسئولیت پذیری؛ یکی از مهم ترین ویژگیهای فردی است و تأثیر بسیار زیادی در نوع نگرش دیگران نسبت به شخصیت و عملکرد فرد دارد. اگر در هر محیطی به عنوان فردی مسئولیت پذیر شناخته شوید، دیگران بیش تر به شما اعتماد خواهند نمود که به کسب موفقیتهای بسیاری در زمینههای کاری و فردی منجر خواهد شد و بدین طریق انرژی درونی فرد نیز دو چندان خواهد شد. انرژی درونی از افکار و احساسات یک فرد نشأت می گیرد و با اثرگذاری بر عملکرد فرد، رفتار او را شکل می دهد. مسئولیت، فرآیندی است که گاه به طور مستقیم به ما مربوط است و با پذیرش آن ما به کسب درآمد و تأمین نیازهای زندگی خود قادر می گردیم و گاه هر چند توبیخی با عدم انجام آن متوجه ما نیست اما حکم جمع ما را مکلّف به احساس مسئولیت می کند."
تعریف مسئولیت پذیری
" مسئولیت پذیری برای انجام مطلوب تمامی فعالیتهایی که به یک فرد سپرده شده است، به عنوان تعهد درونی شناخته می شود. باید مسئولیت افکار، احساسات، کلمات، اعمال و زندگی خود را بر عهده بگیریم. شما مسئولیت انجام کارهایی را قبول میکنید که انجام آن را منطقی بدانید که این منطق نیز از افکارتان نشأت میگیرد. این بدان معنی است که هیچ کسی نمیتواند شما را به فکر کردن، احساس کردن، گفتن یا انجام هر کاری مجبور کند. هیچ کس نمی تواند دکمههای وجودی شما را فشار دهد، زیرا شما سازنده و کنترل کننده آن دکمهها هستید! به همین روش، شما نمیتوانید طرز تفکر دیگران و رفتار آنها را کنترل کنید."
انواع مسئولیت ها
در فرهنگ لغت دهخدا، انواع مسئولیت ها چنین ذکر شده است:
مسئولیت اداری یا انضباطی، مسئولیت تضامنی، مسئولیت جزائی، مسئولیت غیرمالی، مسئولیت سیاسی، مسئولیت قراردادی، مسئولیت مالی، مسئولیت مدنی و مسئولیت مشترک. هر یک از این مسئولیت ها، حیطه و تعریفی خاص برای خود دارند. ما یک یا دو مورد از انواع این مسئولیت ها را در پی انتخاب اهداف زندگی خود برمی گزینیم. اما برخی از افراد با جایگزین کردن خود به جای دیگران، علیرغم نداشتن شایستگی و توانایی لازم برای چنین اهدافی، تعداد بیشتری از انواع مسئولیت ها را به طور هم زمان می پذیرند و معمولا قادر نیستند تا تعهدات هر یک را به جا آورند. یعنی با تداخل مسئولیت ها، توانایی انجام مسئولیت اصلی را نیز از دست می دهند.
تمرینات لازم برای مسئولیت پذیری
«صرفا با تکرار این واژه، کسی مسئولیت پذیر نمی گردد. باید این ویژگی اکتسابی جزئی از شخصیت ثابت ما گردد تا دیگران، ما را با این خصوصیت بشناسند. پس برای مسئولیت پذیری، باید فعالیت های زیر را بیشتر تمرین کنیم تا بتوانیم:
** دست از قضاوت کردن و سرزنش کردن شریک زندگی، همکاران، والدین و حتی اوضاع اقتصادی بردارید. سرزنش، شما را در حالت قربانی نگه میدارد و شما نمیتوانید برای رفع مسائل به خوبی فکر کنید. وقتی جلوی سرزنش را بگیرید و مسئولیت کارها را بپذیرید، از وضعیت قربانی به پیروزی تغییر میکنید. در این صورت میتوانید وضعیت را بررسی کرده و تصمیم بگیرید که چه کاری را می خواهید انجام دهید. بهتر است تا از خود بپرسید: نقش من در این مسئله چیست؟
** برای مسئولیت پذیری بیشتر، شکایت را متوقف کنید. شکایت کردن شکل دیگری از سرزنش کردن و تبدیل شدن به وضعیت قربانی است که گویی انتخاب دیگری ندارید. با کم تر شکایت کردن و قبول مسئولیت، میتوانید روی کمبودها، اشتباهات یا اتفاقاتی که برای شما رخ می دهد، تمرکز کنید.
** به فرض این که دیگران در مورد شما حرفی زده باشند، باز هم بهتر است این را در نظر بگیرید که طرز تفکر افراد با یکدیگر متفاوت است و نمیتوانید انتظار داشته باشد که همه افراد دقیقا همانند شما فکر کنند. پس بهتر است تا هر نوع حرفی را به خودتان نگیرید و نسبت به آنها بیتفاوت باشید، چون شاید فرد منظور خاصی نداشته باشد. اهمیت دادن بیش از حد به هر صحبتی، موجب جذب احساسات منفی در شما خواهد شد و این احساسات منفی، انرژی درونی تان را کاهش خواهد داد.
** با قبول مسئولیتِ انجام کارها و جلب اعتماد سایرین، خودتان را خوشحال کنید. برای این کار بهتر است که در ابتدا به این باور برسید که خوشبختی، واقعیتی خارج از وجود شما نیست و آن را باید در درون خود جست و جو کنید. خوشبختی یک تصمیم است و دروازه شادی، قدردانی است. درون دفترچه ای تمامی مواردی که بابت شان از دیگران سپاسگزارید را یادداشت نمایید. مطمئنا موارد بسیاری برای سپاسگزاری و خوشحال کردن خود خواهید یافت. همچنین کارهایی را انجام دهید که باعث خوشبختی شما شود. موسیقی مورد علاقه خود را گوش دهید، به سر و وضع خودتان برسید، خلاقیت خود را ابراز کنید، به دیگران مهربانی کنید و موارد دیگر.
** از خود بپرسید: چه چیزی می تواند مرا خوشحال کند؟ در لحظه زندگی کنید. زندگی همین حالا است. اکنون فقط یک لحظه است. گذشته به تاریخ پیوسته است و آینده نیز در هاله ای از رمز و رازها قرار دارد. در هر لحظه افکار خود را با دقت انتخاب کنید و افکارتان را حس کنید. در این صورت میتوانید تفکرات بی ربط را از بین ببرید و به معنای واقعی کلمه در لحظه زندگی کنید. مسئولیت این لحظه را بر عهده بگیرید و از آن نهایت استفاده را ببرید.
پائولو کوئلیو ( Paulo Coelho) نویسنده معاصر برزیلی در زندگی نامه خود چنین نوشته است:
" دروازهبان اندیشههای خود باشید و از بازگشت مجدد افکاری از میان ۶۰۰۰۰ فکر دیروز که در زندگی تان بی تأثیرند، خودداری کنید."
** بهتر است تا از خود بپرسید: آیا من در لحظه فکر میکنم و اگر چنین است چه میخواهم؟ برای خود حق انتخاب قائل شوید. شما قدرت انتخاب دارید. در واقع، شما همیشه در حال انتخاب کردن هستید. چای یا قهوه، لباس قرمز یا سیاه، موهای بلند یا کوتاه، یوگا یا والیبال، حتی با انتخاب نکردن نیز شما در حال انتخاب کردن هستید. با داشتن چنین ذهنیتی، انتخابهای هدفمندتری خواهید داشت. پس تصویری برای زندگی، تجارت، روابط کاری، سلامتی، ثروت و موارد دیگر در زندگی خود داشته باشید.
** وقتی مسئولیت زندگی و تجربه خود را بر عهده می گیرید، با آرامش و اطمینان خاطر بیشتری زندگی خواهید کرد، زیرا می دانید که به طور آگاهانه مسئولیت موارد را پذیرفته اید و میتوانید بهترین پاسخ را برای هر مورد انتخاب نمایید.
** به دنبال خوبیها در افراد باشید. ما خود را با اهداف مان قضاوت می کنیم و دیگران را با رفتارشان.
** عادت جدیدی را در پیش بگیرید. سعی کنید تا هدف از رفتار دیگران را دریابید. بدین طریق علت رفتار افراد را درک کرده و کمتر قضاوت میکنید. برای این کار بهتر است که برچسبهایی را که به دیگران زدهایم، برداریم تا بتوانیم بهتر در موردشان فکر کنیم.
** به دیگران گوش دهیم تا به درک متقابلی برسیم، به جای این که صرفا به دیگران گوش دهیم تا پاسخی را بدهیم. این امر سبب میشود تا گفت وگوهای مسئولانه تری داشته باشیم. شخصی که با او صحبت میکنیم از توجه ما نسبت به خودش قدردانی کرده، اعتماد میان شما و او افزایش یافته و او از شما حمایت خواهد کرد. (2)
شرایط احراز مسئولیت توسط یک فرد به عنوان زیربنای مسئولیت پذیری
" بدون شروط زیر مسئولیت دادن به کسی و بازخواست کردن از او معنایی ندارد و این مقدمات، از شرایط اساسی مسئولیت پذیری شمرده می شود:
1 - مسئولیت پذیری زمانی تحقق می پذیرد که رسالت و تکلیفی در کار باشد، یعنی انسان، قبلا کارهایی را با اراده و اختیار خویش پذیرفته باشد و سپس مسئولیت انجام آن را به عهده گیرد، نه کارهایی که تحت تأثیر جاذبه میل ها و دافعه خوف ها انجام می دهد.
2 - مسئولیت در جایی تبدیل به اعتبار می شود که فرد دارای قدرت تمیز و ادراک باشد، لذا انسان ناآگاهی که دارای قدرت درک و فهم نمی باشد را نمی توان ملزم به انجام کاری کرد و به او مسئولیتی سپرد.
3 - زمانی می توان فرد را در مقابل وظیفه ای که داشته است مورد بازخواست قرار داد که آن فرد قبلا مسئولیت خود را شناخته باشد و این مستلزمِ رسایی پیام و دریافت آن توسط فرد مکلّف می باشد.
4 - تکلیف کردن متوقف بر قدرت انجام وظیفه از سوی فرد مکلّف است، لذا فرد ناتوان هر چند که آگاه باشد به دلیل این که کار از حوزه عمل و قدرت او خارج است مسئول نخواهد بود.
5 - زمانی می توان فرد را مسئول دانست که او با اختیار و اراده خود، انجام یا ترک کاری را به عهده گرفته باشد نه این که مجبور به این کار شده باشد. (3)
تفاوت دو اصطلاح "مسئولیت" و "وظیفه" در محیط کار
" گاهی اوقات به صورت دقیق به شما گفته می شود که چه کاری را از چه مسیری و به چه شیوه ای و با چه جزئیاتی انجام دهید. این یعنی یک وظیفه (Task) که به شما واگذار شده است. اما گاهی به شما به صورت مشخص و دقیق گفته می شود که چه نتیجه ای از شما انتظار می رود، یعنی این که در نهایت باید چه کاری تحویل دهید. این یعنی به شما یک مسئولیت (Responsibility) واگذار شده است.
بنابر این وظیقه یعنی کاری که روش انجام آن به شکل دقیق تعریف و مشخص شده باشد (اصالت با روش فعالیت است) اما مسئولیت یعنی نتیجه ای که به شکل دقیق، تعریف و مشخص شده و فرد باید خود، روش انجام کار را تعیین و انتخاب کند (اصالت با نتیجه انجام فعالیت است) .
با این تعریف، ما نمی توانیم هم زمان به یک فرد وظیفه و مسئولیت واگذار کنیم." (4)
مسئولیت پذیری چه فوایدی دارد؟
مسئولیت پذیری به ما کمک میکند تا به اهداف خود در هر لحظه و تحت هر شرایطی از زندگی دست یابیم.
مسئولیت پذیری یعنی ما خود را موظف می دانیم که باید وظایف مان را تمام و کمال انجام دهیم. اگر می خواهید فرد مسئول و در واقع مسئولیت پذیری باشید، ابتدا باید وظایف خود را بشناسید، سپس آنها را اولویت بندی کرده و دست به اقدام بزنید:
* وقتی که مسئول هستیم، حتی اگر به وظیفه مان علاقه نداریم، کارمان را به تعویق نمی اندازیم. چرا که دچار پریشانی و نگرانی میشویم. وقتی قولی میدهیم، سر قول مان می مانیم.
* نه تنها متعهد کمک به دیگران هستیم، بلکه در انجام کارهای خودمان نیز متعهد و مسئول هستیم.
* مسئولیت پذیری کمک میکند زمان خود را مدیریت کنیم تا به اهداف خود برسیم. با این حال نباید زمان زیادی صرف وظایف خود کنیم، زیرا از مسئولیت مان خسته و پریشان میشویم و ممکن است از بار مسئولیت شانه خالی کنیم.
* مسئولیت پذیری به ما احساس قدرت میدهد، چرا که انجام کارها به روش صحیح و اثر بخش بر ذهنمان تأثیر مثبت میگذارد، بنابراین اعتماد به نفس و احساس قدرت مان افزایش مییابد.
مسئولیت پذیری برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد، ولی به طور کلی به آن معناست که ما خود را موظف به انجام کاری میدانیم. با شناخت ویژگیهای فرد مسئول میتوانیم مسئولیت پذیری را در خود افزایش دهیم. تداوم الگوبرداری، از ویژگیهای فرد مسئول و پذیرش مسئولیت است. (5)
رابطه عزت نفس با مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری با عزت نفس رابطه مستقیمی دارد. زمانی که به یک فرد تکلیف و یا مسئولیتی محول میشود، فرد مسئول یک تعهد درونی برای خود جهت به اتمام رساندن آن تکلیف ایجاد میکند و همین تعهد درونی باعث به وجود آمدن احساس ارزشمندی و مفید بودن در فرد می شود و وقتی تکلیف محوله را به خوبی توانست انجام دهد، اعتماد به نفس او افزایش می یابد و در پی آن عزت نفس و پایههای شکل گیری شخصیت افراد بنا نهاده میشود. در حقیقت مسئولیت پذیری همان تعهد درونی است که فرد در قبال مسئولیتی که خود و دیگران برای فرد تعیین کردهاند، دارد. چون انسان موجودی دارای اختیار است و هر کاری را با خواست خودش انتخاب و انجام میدهد پس مسئول نتایج و عواقب کارهایش است. (6)
سخن پایانی
هر کس در حد خود مسئول است. ما در قبال تک تک کلماتی که برای دیگران بیان می کنیم مسئول هستیم. ما در قبال مسایل ریز و درشت محله و آپارتمان خود مسئول هستیم. قطعی برق سر کوچه، خشکی درختان داخل کوچه و جلوی درِ منزل مان، زباله های ریخته شده بر زمین و جوی، ترکیدگی لوله آبی که ساعت ها در حال هدر رفتن است، رفت و آمد افراد ناباب در محله ما، که می تواند سرمنشأ جرم و بزه باشد و بسیاری موارد دیگر.
سیطره مسئولیت عبارت است از تکلیف، کار، وظیفه، مأموریت، تعهد، رسالت، نقش. یعنی در همه جا و همه چیز ما مکلّف به پذیرش مسئولیت اجتماعی هستیم. نمی توان در جمع و با جمع بود اما در انجام امور، بی تفاوت بود یا با زرنگی ناپسند، سنگینی همه امور را بر دوش دیگران نهاد.
هر که بامش بیش برفش بیشتر، کسانی که بدون هر نوع اِبا و واهمه ای، مسئولیت امور بیشتر و مختلفی را به عهده می گیرند، تقدم حق و حقوق دیگران را برای انجام آن مسئولیت، پایمال می سازند و عواقب سوء بار سنگین این چندگانگی مسئولیت که باعث ناتوانی در به جا آوردن تعهدات آن می شود را بر دوش جامعه تحمیل می کنند. سهم، توان، دانش و مهارت هیچ فردی در یک جامعه ضربدر بی نهایت پُست و عنوان شغلی نیست. پس به حدودِ حقوقِ خود قانع باشید تا دیگران نیز بتوانند جاپایی برای قبول مسئولیت، درخور لیاقت خود به دست آورند. یک کشور با تمامی امکانات طبیعی و غیرطبیعی خود متعلق به همه جمعیت ساکن در آن است، اجازه دهیم هر کس سهم شایسته و بایسته ای از همه نعمات آن داشته باشد و گر نه بار سنگین بی عدالتی، تبعیض و تضاد طبقاتی بر دوش چند مسئولیتی ها، خواهد بود.
در مقابل این افراد، کسانی نیز وجود دارند که مسئولیتی را می پذیرند و از مزایا مادی و معنوی آن بهره مند می شوند اما با تنبلی یا از نظر خودشان با زرنگی، سنگینی انجام وظایف مسئولیت پذیرفته را بر دوش زیردستان یا افراد مستضعف می نهند. این افراد نیز در جامعه بسیارند و رفتارشان بسی سزاوار مذمت و نکوهش است. آنان به بهره کشی از توان و انرژی، سواد و دانش، مهارت و اندیشه دیگران، همّت می گمارند. هر چند درآمد چنین افرادی مباح و قانونی نیست، اما ما نیز در مقابل چنین افرادی مسئول هستیم چون چشمان خود را بر روی واقعیت می بندیم. قانون نیز با عدم ممانعت از ادامه چنین جریانی ، مقصر است. خود افرادی که به این استثمار ولو به دلیل نیاز حیاتی، ناچارا تن می دهند نیز مسئول خفت و بی عدالتی پیش آمده هستند. پس در یک واقعیت یا پدیده تلخ اجتماعی ، خودِ فرد، دیگران، جامعه و قانون، همگی می توانند مقصر و مسئول ناکامی باشند.
همه ما در برابر خدا، جهان هستی، دیگران و خود مسئول هستیم، اگر هر کس در جای واقعی خود بایستد، تعهدات، وظایف و مسئولیت امور نیز به نحو احسنت به جا آورده می شود، پس جای کسی را تنگ نکنیم و اجازه دهیم تا دیگران نیز در این جامعه جاپایی برای قبول مسئولیت و انجام وظایف، داشته باشند. دنیا بزرگ است، این ما هستیم که آن را با خودخواهی و تنگ نظری، کوچک می سازیم.
1) سایت صدای معلم، گرتا تونبرگ؛ صدای نظام آموزشی سوئد، سیامک مهاجری کارشناس ارشد جامعه شناسی، 5 آبان 1398.
2) سایت بانا، 22 مرداد 1398، ways to take responsibility for your life 9
3) سایت علمی - پژوهشی آسمان، نويسنده: مدیریت سایت ، 20 بهمن 1393.
4) سایت کاریابی و آگهی استخدام کاران، مجله کاران، تفاوت دو اصطلاح "مسئولیت" و "وظیفه" در محیط کار ،
انسیه یعقوبی، 1398/12/06.
5) تیم تحریه آکادمی بازار، مسئولیت پذیری چیست؟ ۱۰ راهکار برای پرورش مسئولیت پذیری.
6) مسئولیت پذیری چیست؟ 7 راهکار برای مسئولیت پذیری، نویسنده الهه سلیمانی، 1399/03/26.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید