گروه رسانه/
«خبر یو اس » نوشت :
غلام عباس یحیی پور دبیر ریاضی در شهرستان گراش واقع در استان فارس، به دلیل تنگنای مالی خود را حلق آویز کرد و در اثر مرگ مغزی جان باخت. او از از بانک تقاضای ۵۰ میلیون تومان وام کرده بود اما قادر به تامین ۵ میلیون تومان سپرده (پیش شرط بانک برای دادن وام) نبود.
این معلم در نامهای که با درخواست یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان قرض به یکی از دوستانش نوشته، تاکید کرده است که زجر فراوانی کشیده اما نمیخواهد آرامش خانوادهاش را برهم بزند. او خطاب به دوستش افزوده:
«اگر در توانت هست بزرگی کن و یک و دویست فقط برای چهل و هشت ساعت کمکم کن تا وام ریختن، تقدیم میکنم. اگر میتونی کمکم کن و دستم بگیر تا با خیال راحت مثل آدم اول مهر بتونم برم کلاس و یه نفس راحتی بکشم».
معلمان در سالهای اخیر با تشدید وخامت اقتصادی و عدم افزایش حقوقشان متناسب با افزایش قیمتها با مشکلات معیشتی متعددی روبه رو شدهاند و به رغم بارها اعتراض و تجمع و اعتصاب، گوش شنوایی نیافتهاند.
هفته پیش معلمان سواد آموزی پس از چهار روز تجمع بدون رسیدن به نتیجه به اعتراض خود پایان دادد.
معلمان موسوم به کارنامه سبز امروز جمعه ۱۹ شهریور هفتمین روز تجمع و تحصن خود را از سر گذراندند و معلمانی که خواستار اجرای طرح رتبه بندی هستند، درصدند سه شنبه هفته آینده تجمع اعتراضی بر پا کند.
یکی از معلمان در ارتباط با مشکلات معیشتی معلمان و خودکشی غلامعباس یحیی پور خطاب به همکارانش نوشته است:
«همکاران، اگر رتبه بندی مطابق ۸۰ درصد به تصویب نرسد، آخر و عاقبت همه ما این چنین خواهد بود. اصلا دور از انتظار نیست. یک بار برای همیشه مسأله معیشت مان را اساسی حل کنیم».
کانالهای صنفی معلمان در تلگرام که خبر خودکشی غلام عباس یحیی پور را منتشر کردهاند، نوشتهاند اعضای بدن او اهدا شده است » .
پایان پیام/
سالهاست آرزوی اجرای اصل سیام قانون اساسی را دارم و امیدوارم که در این سال آخر خدمت بتوانم نشانههایی از عزم ملی برای اجرای آن را مشاهده کنم، در این مسیر همه ما معلمان، دانشآموزان و اولیا آنها در یک قایق نشستهایم و مشکلاتِ حوزه آموزش و پرورش، بههیچ عنوان درون سازمانی نیست.
شوربختانه عدهای مغرض و ناآگاه، با تقسیم ما به باسابقه و کمسابقه، معلم و دانشآموز، آموزشی و اداری، شاغل و بازنشسته و ...، چنان تفرقهای بین ما انداختهاند که بخش اعظمی از انرژی ما صرف تقابل با هم میشود.
دقت کنید در جلسات حضوری، گروههای مجازی تلگرام و واتساپ، اغلب بحثها بین خودمان معلمان هست و مقایسه حقوق معلمان با یکدیگر، نه بحث پیرامون معضلات، چالشها و مشکلاتی که گرفتار آن هستیم.
تمام فوقالعاده ویژه در بهترین حالتِ آن یعنی ۵۰ درصد، دو میلیون تومان هم نیست، چرا خود را درگیر چنین موضوعات کم ارزشی کردهایم، نمیدانم!
همه فراموشمان میشود که مشکلات اصلیِ حوزه آموزش از قرار زیر است:
۱. اجرای اصل سیام قانون اساسی
اصل سیام قانون اساسی: دولت موظف است وسائل آموزش وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد.
۲. اجرای تبصره ۳ ماده ۲۹ برنامه توسعه ششم
تبصره ۳ ماده ۲۹ برنامه توسعه ششم: دولت مکلف است طی سال اول اجرای قانون برنامه سازوکارهای مناسب در نظامات پرداخت حقوق و مزایا و نظام مالیاتی را به نحوی مدون نماید که اختلاف حقوق و مزایای بین مقامات، رؤسا، مدیران و کارکنان موضوع این ماده در مشاغل مشابه و شرایط مشابه در هر صورت از بیستدرصد تجاوز نکند و در مسیر تصمیمگیری قانونی قرار دهد.
۳. اجرای تبصره ۱ ماده ۶۵ قانون مدیریت خدمات کشوری
تبصره ۱ ماده ۶۵ قانون مدیریت خدمات کشوری: هر کدام از مشاغل متناسب با ویژگی ها، حداکثر در پنج رتبهٔ مقدماتی، پایه، ارشد، خبره و عالی طبقهبندی میگردند و هر کدام از رتبهها به یکی از طبقات جدول یا جداول موضوع این ماده اختصاص مییابد.
۴. تصویب و اجرای سریعِ بند هفت لایحه رتبهبندی معلمان مصوبِ کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی
مجموع حقوق و مزایای رتبههای مندرج در لایحه رتبهبندی معلمان، نباید کمتر از ۸۰ درصد از حقوق اعضای هیات علمی رتبه متناظر در وزارت علوم با در نظر گرفتن استان و شهر محل خدمت باشد.
۵. تجهیزِ مدارس توسط وزارت آموزش و پرورش برای آغاز سالتحصیلی جدید،
۶. پرداخت مطالبات معوق حقوق معلمان که بعضاً به قبل از سال ۱۳۹۰ برمیگردد.
۶.۱. حقالتدریس اسفند ۱۳۹۸
۶.۲. حقالتدریس فروردین ۱۳۹۹
۶.۳. حقالتدریس تا شهریور ۱۴۰۰
۶.۴. مطالبات پاداش بازنشستگی
۶.۵. مطالبات آرای ۱۵۵۳، ۴۸۳، ۴۸۴ و ۵۶۷ دیوان عدالت اداری.
۶.۶. مطالبات دیون مربوط به سالها پیش.
۶.۷. حقالزحمه تصحیح اوراق.
۶.۸. حقالزحمه برگزاری امتحانات نهایی
۶.۹. اضافهکار ساعتی همکاران اداری.
۶.۱۰. سایر مطالبات
۷. همسانسازی حقوق بازنشستگان که در مجلس شورای اسلامی در حال پیگیری است.
ماده ۱۲ و ماده ۳۰ برنامه توسعه ششم، اشراف بر متناسب سازی حقوق بازنشستگان، مستمریبگیران و وظیفهبگیران دارد که با رسیدن به پایان اجرای این برنامه، تنها کاری که انجام شده، ارائه لایحه همسان سازی حقوق بازنشستگان بوده که هنوز هم از تصویب مجلس نگذشته است.
ماده ۱ لایحه همسان سازی حقوق بازنشستگان: حقوق کلیه بازنشستگان، موظفین و مستمریبگیران صندوقهای بازنشستگی کشوری و سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح، از تاریخ تصویب این قانون توسط هیئت وزیران به نحوی تعیین میشود که از حداقل ۹۰ درصد میانگین حقوق و فوقالعادهها و سایر اقلام مشمول کسور بازنشستگی شاغل سی سال خدمت هم گروه/طبقه، هم رتبه، هم پایه، همدرجه یا عناوین مشابه در همان سال کمتر نباشد.
۸. همسان سازی حقوق شاغلین با دانشگاه،
۹. تاخیرهای مکرر در پرداختهای وزارت آموزش و پرورش،
۱۰. فاصله بسیار زیاد بین دغدغه های معلمان و وزارت،
۱۱. تشکیل سازمان نظام معلمی،
۱۲. انتخاب وزیر آموزش و پرورش بدون در نظر گرفتن دغدغههای معلمان،
هر کدام از این چالشها را که بتوانیم حل کنیم، به توفیق بزرگی دست یافتهایم و اثرات آن تا سالها نیز ماندگار است.
پس به همه همکاران توصیه میکنم که هرگونه اختلاف نظری را کنار گذاشته و در چارچوب قانون، پیگیر خواستههای برحق و برزمین مانده خود باشیم.
اسرار پردهٔ دل، مفهوم حاضران نیست
بیدل ز دور داریم، در گوش همصدایی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
نامه ی زیر توسط یکی از نیروهای مشمول قانون تعیین تکلیف تبصره ۱۰ ماده ۱۷ در انتقاد از عملکرد اداره کل آموزش و پرورش استان لرستان برای صدای معلم ارسال گردیده است .
این رسانه آمادگی خود را برای توضیح و پاسخ مسئولان اعلام می کند .
اوایل مرداد ۱۴۰۰ بود که اسپلیت منزل مادرم به دلیل نوسانات برق از کار افتاد و دیگر خانه را سرد نمی کرد. مادر با خواهر و خواهر زاده ام زندگی می کند. مادرم از من خواست دنبال تعمیرکار بگردم و من ضمن تماس با یکی از دفاتر فروش ال جی - شماره تماس خدمات پس از فروش ال جی را در گوگل نیافتم - توسط خانمی به یکی از تعمیرکاران شهر در زمینه محصولات ال جی معرفی شدم. تعمیرکار مربوطه در اولین فرصت به خانه مادرم آمد و گفت کار او نیست و فرد دیگری را معرفی کرد. سرویس کار مورد نظر آمد و سه نفر دیگر را همراه خود آورد همگی بدون ماسک. در این شرایط اشتباه دوم از مادر و خواهرم بود که نکردند نفری یک ماسک به تیم سرویس کار بدهند ! به هر صورت آنها آمدند و چند ساعتی بدون ماسک در منزل کار کردند و با مادرم صحبت کردند و آخرش هم گفتند اگر قطعه ی سوخته شده - نان بربری- در مغازه موجود باشد دو روزه و اگر نباشد ظرف مدت ۱۰ روز قطعه ، آماده اتصال به اسپیلت میشود. ولی اگر بخواهیم کلا قطعه را تعویض کنیم بلافاصله انجام می شود، با مبلغ ۱۰ میلیون تومان اما تعمیر ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان. خلاصه خواهر و خواهرزاده به منزل من آمدند و از گرما، و پناه گرفتند. مادر اما گفت میماند در منزل خودش و با پنکه سر می کند. دو روز از اقامت مهمانها در منزل من گذشت و خواهر شروع به تب و لرز کرد. بهانه شد نزدیک اسپلیت خوابید تا صبح که دخترش گرمایی است و به مادر اجازه نداد خاموش کند اسپلیت را و تا صبح روشن بود.
بلافاصله سه نفری رفتیم دکتر. هر سه معاینه شدیم. مطب ها شلوغ از کرونا. پزشک آشنا بود و گفت برای خواهرم بهتر است اسکن ریه انجام شود. چون خواهرم در حال هورمون درمانی پس از پرتودرمانی و شیمیدرمانی است.Breast Cancer. اسکن ۱۰ تا ۱۵ درصد درگیری با کووید ۱۹ را نشان داد ؛ در نتیجه من ودختر خواهر و مادر هم به احتمال زیاد مثبت بودیم. سرمتراپی اولیه را برگشتیم و در منزل مادر انجام دادیم برای خواهر و خواهرزاده و در منزل خودم برای خودم. من خودم را قرنطینه کردم در منزل خودم و برای خواهر ۵ جلسه ریم دی سیور تزریقی به صورت رفت و آمدی ...
تا اینکه مادر به بعد از ۵ روز پذیرایی از خواهر و خواهرزاده به طور جدی درگیر شد. من مجبور شدم ساک ببندم و بیایم منزل مادر برای سرویس دهی به هر سه. پزشکان تشخیص دادند مادر بستری شود. مادر اما موافق نبود. تخت خودش، توالت فرنگی خودش، خانه خودش را میخواست. 5 جلسه برای مادر هم رفتم تو صف بیمارستان دولتی شهید حسین پور لنگرود گیلان و هر جلسه ۸ تا ۹ ساعت،گاهی ۴ تا ۵ ساعت منتظر شدم تا نوبتم شود و مادر در منزل باشد. نوبت که نزدیک شد تماس گرفتم با خواهر که مادر را با اسنپ یا آژانس بفرستد. درگیری ریه مادر در اسکن اولیه ۳۰% بود.
بعد از پنج جلسه به خواسته خودم نه توصیه هیچ پزشکی، اسکن مجدد گرفتم. درگیری ریه کم نشده بود. باز هم توصیه چهار پزشک مبنی بر بستری شدن بود. تا بیاید بستری شود، در اورژانس دو روز دیگر هم ریم دی سیور گرفت، همه دولتی. بستری شد برای پنج روز. و متخصص عفونی باز ریم دی سیور نوشت حالا با چه دوزی، پزشک می داند و پرستاران.
در نهایت مادر مرخص شد در شب قبل از روز تاسوعا به شرط داشتن اکسیژن در منزل. هر جا زنگ زدم، میگفتند کپسول یا دستگاه اکسیژن ساز برقی ندارند چون بیمار زیاد است ، تعطیلات هم که هست. با خودم گفتم آن قدر مادر را اینجا نگه می دارم تا تعطیلات بگذرد و اکسیژن فراهم کنم بعد ببرمش خانه. بیمارستان فقط اعلام کرد که بیمار زیاد است و مادر مرخص. در عین حال که کارهای ترخیص را انجام می دادم از ترس آلودگی بیشتر و فشار روحی روانی ناشی از بد خوابیدن برای خودم و مادر در اتاق ۴ نفره ای که به ما داده بودند، با خود می اندیشیدم که امضای آخر را نخواهم گرفت تا اکسیژن فراهم کنم و تا دست و پای مرا نگیرند و از بیمارستان بیرون نیاندازند، نخواهند توانست مادر را ترخیص کنند. پس اینجا جایش امن تر است (چون اکسیژن هم هست).
با پزشک آشنا مشورت کردم، گفت: بیا خانه و بیار مادر را . حالا یک روز هم اکسیژن نگیرد چیزی اش نمی شود. خسته سه روز کامل نخوابیدن و 2 روز روزی 3 ساعت خواب آن هم با ضرب و زور کلونازپام ۲ و درگیر بودن با سگ گرفتگی خواهر در این میانه پس از کرونایش و همچنین چند بار خودم و خواهرزاده را به دکتر نشان دادن و دارو خوردن و درگیری ۵% ریه، به پزشک آشنا گفتم: بسیار خوب، می آورمش خانه. ساعت ۵ بعد از ظهر در خانه بودیم . مادر را تندی حمام کردم، داروها را گرفتم و تا 8 حالش بد نبود اما از ۸ تا ۱۱ شب دوباره سرخ شد صورتش، چشمهایش بسته شد، حرف میزد اما نامفهوم. فهمیدم کمبود اکسیژن است. در و پنجره را باز کردیم و بادش زدیم. سرفه ی بسیار ، خلط بسیار، و اصلا حالش خوب نبود. دستگاه تعیین غلظت اکسیژن خون که قبلاً در خانه ۷۰ را نشان میداد الان به زیر ۷۰ رفته بود. مادردر جلو دیدگان خونبار من داشت می رفت و خواهر و خواهر زاده پریشان. دوست داشتم از ریه های های خودم O2 بردارم و به او تزریق کنم. ۱۱ شب یکی از دفاتر خدمات پرستاری به من زنگ زد و گفت یک دستگاه اکسیژن ساز برقی پس آورده شده . من رفتم تا ۱۲ شب آموزش دیدم و وقتی برگشتم با آژانس و وصل کردم اکسیژن را، غلظت اکسیژنش 48 بود. 3 ساعت تمام O2 گرفت و آرام شد. کم کم قرمزی صورت رفت و تنفس عادی شد. صورت حالت عادی گرفت و اندکی به خواب رفت. اشک می ریختم بی صدا به پهنای صورت. روزهای بعدی (سه روز بعدی) اکسیژن می گرفت هر بار یک ونیم تا دو ساعت؛ یک ساعت؛ نیم ساعت. و بالاخره روز چهارم اصلاً O2 نخواست و روز پنجم گفت دستگاه را ببر پس بده و من برای ۶ روز کرایه کرده بودم دستگاه را که چند ساعتی قبل از موعد بردم و پسش دادم. خودم اما تنها استامینوفن ۵۰۰ و ناپروکسن به خاطر درد زیاد سینوسها و سردرد و درد پشت ریه در تمام این مدت مصرف کردم و شربت زوفا عسلی که خلط آور است اما دریغ از اندکی خلط! توصیه به مصرف مایعات فراوان تا جایی که مقدور بود انجام میدادم اما توصیه به استراحت مقدور نبود که تنها من بودم و 4 نفر. از خدمات خانه گرفته تا خرید بیرون تا داروهای خاص خواهرم و مراقبت از دختر خواهرم و رسیدگی به داروهای مادرم. تک سرفه های خشک داشتم ، دکتر بتامتازون زد و گفت حساسیت است. چند باری با دختر خواهرم رفتیم دکتر از ترس اینکه نکند ریه های ما دو نفر هم درگیر شده است. اسکن مجدد کردم. باز هم همان ۵ درصد بود و دختر خواهرم اصلاً درگیر نشده بود. صدای ریه ها طبیعی و غلظت اکسیژن هم بالای ۹۵ درصد بود.
این میان شهریور بود و فصل امتحان تجدیدی ها . به هر دو مدرسه محل کارم زنگ زدم و ضمن تعریف حکایت ، جانشین معرفی کردم. یکی از معلمان همکار و هم رشته از گروه انگلیسی تا به جای من سوال روی کاغذ ببرد به مدرسه. تا مدیر عکس بگیرد و بگذارد هم در شاد و هم در واتساپ من (کلاس های انگلیسی من هم در شاد و هم در واتساپ برگزار می شد) .
یک مدیر گفت چشم و انجام داد و خیلی متاسف شد و آرزوی سلامتی کرد. یکی دیگر هم گفت اصلاً نگران نباشم و هر طوری که صلاح بدانم انجام دهم امتحان شهریور را. اما وقتی همکارم پیشش رفت، گفت معلم باید خودش بیاید و امتحان بگیرد و تصحیح کند و نمره بدهد چون مادرش کرونا گرفته نه خودش!
همکارم گفت این طور نیست خودش هم گرفته تازه همراه بیمار هم هست نمیتواند اصلاً. این همکار گفت من سوال آورده ام اما چشم ندارم که تصحیح کنم ، به خانم هم گفتم فقط سوال می برم. مدیر نکرد بگیرد سوال را و چو فردا شود، فکر فردا کند. منظور اینکه فعلا امتحان بگیرد و بعد با معلم تماس بگیرد و بگوید امتحانت را گرفتم حالا چه کنم؟ تا معلم بگوید چه کند. یا خودش به حالت نزار برود تصحیح کند در شاد یا واتساپ یا فکری دیگری کند.
القصه من که خبردار شدم، برای سازماندهی حضوری مجبور شدم خودم بروم، چون دیگر اعتمادی به آموزش اداره و مدیران گرامی نداشتم!! در حالی که هنوز تا ۱۲ شهریور قانوناً و طبق پروتکل ها در مرخصی کوئید ۱۹ بودم، رفتم در سازماندهی حضوری شرکت کردم. بگذریم حالا که اول سرگروه به من گفت نفر سوم هستم ، بعد در جلسه حضوری سازماندهی معلوم شد انگار چهارم هستم. می گویم انگار چون هنوز وقت نشده بود بروم ببینم در کارگزینی اداره یا هر بخش دیگری که مربوط به امتیازدهی سالیانه است که آیا سوم هستم یا چهارم بگذریم.
( منبع عکس : کانال ویونا )
همکارم که کارشناس آموزش متوسطه است تایید کرد سوم است با تعجب جایش را به من داد و من تعیین جا شدم به عنوان نفر سوم. گروه زبان انگلیسی متوسطه دوم شهر لنگرود برای سال تحصیلی 1400-1399 ابلاغ ۲۰ ساعته ( ۲۷ سال خدمت تا اول مهر ۱۴۰۰). ابلاغ را گرفتم و رفتم بعد از چندین سال اداره آموزش و پرورش شهر لنگرود. تمام مدارک مربوط به پژوهش و آموزش زبان انگلیسی برای برخی مناطق اعم از کومله، لنگرود و رشت، آنهایی که به صورت اکشن ریسرچ، مقاله نویسی،گزارش نویسی، درس پژوهی ..... و نوشتههای فارسی در زمینه های مختلف اعم از یادداشتهایی برای روز معلم، برای ماه رمضان،برای مادران ایتام، مقاله هایی که از پایان نامه ی کارشناسی ارشد من استخراج شده بود، روی میز رئیس اداره گذاشتم و داستان خانم مدیر دبیرستان دخترانه مذکور که خواهر شهید هم هستند را تعریف کردم. اشک در چشمان مدیر اداره حلقه زد و گفت من به عنوان مافوقش از شما پوزش خواهی می کنم. مادر الان چطورند؟ سلام مرا به خانواده برسانید و خیلی مراقب خودتان باشید.
در روزهای آینده خواهید شنید چگونه این خانم را تنبیه خواهند کرد. نوشته ها را از من گرفت تا بخواند و گفت انگلیسی ها را باید بعدا برایش ترجمه کنم . لبخند زدم و گفتم اما رشته ی من آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی است نه مترجمی با این وجود چرا که نه.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« صدای معلم » درگذشت پدر گرامی بانو « منیژه رئیسی » همکار محترم و عضو سازمان معلمان ایران را صمیمانه تسلیت می گوید .
پایان پیام/
گروه گزارش/
آن چه در زیر می آید ، گفت و گوی خبرنگار صدای معلم با میثم مهدوی مدیر مؤسسه نوین استخدام است که پیرامون اعتراض برخی آموزش دهندگان و مهارت آموزان معرفی شده به دانشگاه فرهنگیان در مورد عملکرد این موسسه انجام شده است .
گروه اخبار/
امروز « علیرضا کاظمی » سرپرست وزارت آموزش و پرورش طی حکمی «سعید عسگری» را به عنوان «سرپرست معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت» منصوب کرد .
سعید عسگری پیش از این مدیرکل بودجه وزارت آموزش و پرورش بود.
پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت :
«جناب آقای سعید عسگری
نظر به تعهد و تجربیات ارزنده جناب عالی، به موجب این ابلاغ، به عنوان «سرپرست معاونت برنامه ریزی و توسعه مدیریت» منصوب می شوید.
امیداست با توکل و استعانت از پیشگاه خداوند متعال، پیروی از منویّات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و سیاست های ریاست محترم جمهور، با جلب مشارکت، همکاری و هم فکری مدیران و کارشناسان حوزه، مدیران کل و معاونان پژوهش و برنامه ریزی استان ها و اعضای محترم شورای معاونان وزارت، در تحقق اهداف متعالی آموزش و پرورش به ویژه پیاده سازی و اجرای سند تحول بنیادین، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و برنامه های وزارت آموزش و پرورش موفق باشید.
توفیق روزافزون جناب عالی را در انجام وظایف محوله و خدمت بی منّت به مردم شریف، از خداوند متعال مسألت دارم. »
علی الهیار ترکمن 30 شهریور 1396جایگزین حسین فرزانه در معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش شد.
الهیار ترکمن پیش از این رئیس اداره آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفهای سازمان برنامه و بودجه بود.
« صدای معلم » برای نخستین بار در16 دی 1396 گزارشی را در مورد مدرک تحصیلی اللهیار ترکمن منتشر کرد . ( این جا )
دو روز پس از انتشار این گزارش ، وزارت آموزش و پرورش به گزارش صدای معلم پاسخ داد . ( این جا )
این رسانه در گزارش های تحلیلی و تفصیلی خویش بارها ضمن نقد عملکرد اللهیار ترکمن به صراحت از وزیر وقت آموزش و پرورش ، « محمد بطحایی » خواهان برکناری وی به جهت ارائه مطالب خلاف واقع در افکار عمومی در مورد مدرک تحصیلی وی شده بود .
عملکرد وی به ویژه در مورد وضعیت مبهم افزایش های قانونی حقوق معلمان بارها توسط منتقدان و کارشناسان مستقل آموزش و پرورش مورد پرسش قرار گرفته بود .
پایان پیام/
چه سخت و آزاردهنده است بیان و توضیحِ وضعیت معیشتی همکاران معلم با حقوق چهار میلیون تومانی، برای نماینده مجلسی که حقوق ده سال این معلم را یکجا برای ودیعه مسکن دریافت کردهاست.
از معلمانی که میانگین حقوق دریافتی آنها کمتر از پنج میلیون تومان باشد، چه انتظاری داریم؟ انتظار افزایش حقوق غیرقانونی نداریم بلکه تقاضای اجرای بیقید و شرط نص صریح قوانین را داریم، نه بیشتر و نه کمتر.
بر اساس تبصره ۱ ماده ۶۵ قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب هیجدهم مهر ۱۳۸۶، هر کدام از مشاغل متناسب با ویژگی ها، حداکثر در پنج رتبه ، مقدماتی، پایه ، ارشد، خبره و عالی طبقه بندی می گردند و هرکدام از رتبهها به یکی از طبقات جدول یا جداول موضوع این ماده اختصاص مییابد.
این تبصره از سال ۱۳۹۳ برای کلیه نهادها، سازمانها و وزارتخانه اجرا شد بدون اینکه هیچ خبری از آن منتشر شود اما در سال ۱۳۹۸ و در حالیکه پنج سال از تاخیر آن میگذشت دولت با صدها بار اعلام و هزاران بار مصاحبه توسط پنج وزیر آموزشوپرورش، با یک اقدام ناشیانه با حذف حق شغل حرفهایِ تعدادی از معلمان، رتبه بندی را از طریق اعتبارات بنده ۱۰ ماده ۶۸ اجرا نمود که این بند میبایستی در یک بند جداگانه به حقوق معلمان افزوده میشد.
در واقع با حذف بند حق شغل حرفهای و با افزودن بند فوقالعاده ویژه، اقدام به اجرای رتبهبندی نمودند که آشکارا خلاف قانون انجام شد.
بر اساس تبصره ۳ ماده ۲۹ برنامه توسعه ششم، دولت مکلف است طی سال اول اجرای قانون برنامه سازوکارهای مناسب در نظامات پرداخت حقوق و مزایا و نظام مالیاتی را به نحوی مدون نماید که اختلاف حقوق و مزایای بین مقامات، رؤسا، مدیران و کارکنان موضوع این ماده در مشاغل مشابه و شرایط مشابه، در هر صورت از ۲۰ درصد تجاوز نکند و در مسیر تصمیمگیری قانونی قرار دهد.
اکنون که در آخرین ایستگاه و آخرین سال اجرای برنامه توسعه ششم قرار داریم، بنده ۷ لایحه رتبهبندی معلمان که برای تحقق این قانون بر زمین مانده دیده شده است همچنان محل تعارض و اختلاف نمایندگان و هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی است.
برای عدم عدول از قانون مدیریت خدمات کشوری و همچنین عمل به تبصره ۳ ماده ۲۹ برنامه توسعه کشور و همچنین در اجرای نص صریح تبصره ۱ ماده ۶۵ قانون مدیریت خدمات کشوری، بند ۷ لایحه رتبهبندی معلمان باید از تاریخ ۱۳۹۴ اجرا شود.
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بیدرد ندانی كه چه دردی است!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید