گروه استان ها و شهرستان ها/
امروز ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۰ جمعی از نیروهای حق التدریس در اعتراض به نحوه ساماندهی طرح و برنامه و نیروی انسانی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان مبنی بر عدم توجه به شرایط نقل و انتقال و بدترین شکل سازماندهی شهر اصفهان در آخرین روزهای شهریورماه در اداره کل این استان حاضر شدند. اکثریت این نیروها ساکن شهر اصفهان هستند که به شهرستان ها منتقل شده اند. در حالی که آن ها می گویند همکارانشان که نیروهای ساکن شهرستان و از ابتدا نیز در همان منطقه هستند، حتی بدون نیاز به امتیازبندی تعیین وضعیت شدند. بحث نیاز و کمبود استان بیش از آن چیزی ست که با فرستادن نیروهای داخل شهر به شهرستان ها آن هم برای کسانی که امتحان عملکردشان را در روستاها و مناطق محروم پس داده اند، منطقی و عادلانه نیست.
معترضان می گویند ما صفر کیلومتر نیستیم که بعد از این همه زحمت این رفتار لایقمان باشد. به ما می گویند آموزش مجازی ست، امسال را سپری کنید.
با توجه به اعلام آمادگی اداره کل آموزش و پرورش برای شروع بازگشایی مدارس در سال تحصیلی جدید، چگونه هنوز ساماندهی نیروهای حق التدریس را به آخرین روزهای شهریور موکول نموده و در عین حال با رنجش خاطر و اعتراض شدید آنها نسبت به نحوه تعیین محل خدمت که بعضا قادر به رفتن به آن محل نیستند، با شور و نشاط مهرماه را شروع خواهیم کرد؟ آیا این موضوع نمی تواند ترغیبی برای مجازی بودن کل سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ و راضی کردن همه با این توجیه که نگران نباشید امسال نیز مدارس مجازی ست و رفت و آمدی ندارید باشد؟
یعنی قرار است با توجه به نوع استخدام این نیروها و تعهداتی که با این اجبار از آنان گرفته می شود، کرونا را تا ده سال نگه داشته و مشکلات رفت و آمد ما را به مناطق دور پوشش دهید؟
یکی از نیروهای حاضر می گوید: به ما که می رسد کلی شیوه نامه و بخشنامه رو می کنند ولی با بخشنامه ۱۴۰/۲۷۳ به تاریخ ۱۴۰۰/۶/۱۱ اولویت با ساماندهی نیروهای مشمول چون ما بوده است. در حالی که نیروهای خرید خدمات آموزشی که اکثریت از اقوام همین کارکنان اداری هستند، مرداد ماه و حدود سه هفته پیش در بهترین مدارس شهر و نزدیکترین مکان به محل زندگی خود ساماندهی شدند. اما هنوز در تعیین محل خدمت و مدرسه و مقطع آموزشی برای ما وضعیت مشخص نیست.
ز.خ میگوید: محل سکونت من در خیابان وحید است. ساماندهی قبلی برای من فلاورجان بود و اکنون مرا به شاهین شهر فرستادند و چند سال است که درخواست انتقالی می دهم و قبول نمی کنند.خواهرم نیز ساکن امیرحمزه است و چندین سال است برخوار کار می کند و به هیچ وجه آزادمان نکردند.
س.م میگوید ساکن ناحیه ۱ و شاغل در ناحیه ۵ هستم و اکنون مرا به فولادشهر منتقل کردند. حتی مرخصی زایمان به من ندادند. من با نوزاد تازه به دنیا آمده در این شرایط چه کنم؟ به ما ماه گذشته گفتند آدرس محل سکونت تان را در erp وارد کنید. برای چه بود؟
نیروی دیگری میگوید: ما نیروهای صفر کیلومتر ، ماده ۲۸ یا تربیت معلم نیستیم که محل خدمت را خودمان در همان ابتدا انتخاب کنیم و اعتراضمان منطقی نباشد. از همان ابتدا شرایط بر ما تحمیل شده و الان بعد ۱۸ سال سابقه با گذر زمان و تحمل بار سختی های آموزشی که در آموزش و پرورش به دوش کشیده ایم انتظار نمی رفت با این نحوه ساماندهی افتضاح، عمر و جوانی ما از بین برود. این همه سال در مناطق مختلف کار کردیم، الان که می خواهند ما را پیمانی کنند، ده سال را در کیلومترها دور از محل زندگی کار کنیم؟ به جای آنکه رنجی از ما کم کنند، تمام انگیزه، بله بشنوید تمام انگیزه را از ما گرفتند.
از بهمن تا الان و حتی کل تابستان و زمان استراحتمان را برای پودمان های دانشگاه فرهنگیان گذاشتیم. این انسانیت نیست که مانند نیروی تازه کار با ما برخورد شود.
یکی از همکاران وی ادامه داد: اصفهان ۱۵ قطب برای ساماندهی مشخص نموده است که اکثر قطب ها نهایتاً تک منطقه یا دو منطقه ای هستند و کل نیروهای خودشان را پوشش می دادند و نهایتا یک ، دو یا سه اولویت برای انتخاب داشتند.
ولی قطب ده که مرکز و اطراف اصفهان است ، ۱۲ اولویت شامل ناحیه ۱ تا ۶ ، خمینی شهر، پیربکران، فلاورجان، شاهین شهر، فولادشهر و برخوار را پوشش میدهد.خودتان قضاوت کنید که وقتی سامانه امکان انتخاب کمتر از ۱۲ اولویت به هیچ کدام از مشمولین ساکن در این قطب را نمی داد ، چگونه انصاف برقرار می شود و می توان اطمینان خاطر داشت که به اولین اولویت ها ترتیب اثر داده شود؟
در حال حاضر من که ساکن ناحیه ۵ هستم و محل خدمت قبلی ام شاهین شهر بوده است اکنون چرا به جای آنکه به ناحیه ۵ منتقل شوم ، باید پیربکران بروم؟
ع.ب می گوید: ظلم بزرگی که در حق همکاران نهضتی کردند این بود که سوابق نیروهای نهضت را کلا نادیده گرفتند و در erp سوابق بعد از ۹۴ صرفا حق التدریسان را محاسبه می کرد.
از سال ۹۸ بعد از کلی پیگیری نیروهای نهضت را حق التدریس کرد و الان حدود ۱۵۰ نفر از آموزش دهندگان که ساکن خود شهر اصفهان هستند، امتیازاتشان در کف قرار گرفته و با این برنامه ریزی ناعادلانه با سال ها سابقه کار ، فقط به خاطر لحاظ نشدن سوابقشان، باید به راه های دور فرستاده شوند. ما به حد کافی در مناطق محروم و با گروه تحت تعلیمی که آموزش به آنان بسیار سخت است کار کرده ایم. خدا را خوش نمی آید ادامه خدمتمان را هم به مکافات راه دورتر برویم. زندگی ما به خطر افتاده است. ما خیلی درد کشیدیم. از این همه ظلم خسته شدیم. تا کی باید نهضتی ها اسیر کینه ورزی های ادارات باشند. اگر عدالت داشتید، سوابق ما را هم مانند سه گروه دیگر محاسبه می کردید. نهضت به حد کافی ما را به خاطر بیمه ها و تصویب این قانون آزار داده است.اینجا هم باید حقمان ضایع شود.
ف.ش گفت: بسته های حمایتی با کمتر از یکی دو سابقه کار چون در جریان بخشنامه ایثارگری بودند، به واسطه ی اقوام خود که در ادارات کار می کردند و اطلاعات کافی را داشتند مانند خیلی از نیروهای ۹۷ به بعد نهضت که از این رابطه ها استفاده کردند، از شوق اینکه بدون ذره ای همت سهمیه استخدام رسمی دارند به ریش ما می خندند. ما هم خدا را داریم. هر چند اگر راه دور بیفتند با همان رابطانشان نمی روند ولی در خوش بینانه ترین حالت اگر به این افراد بگویند چوپانان و سین هم بروند می روند. چون زحمت زیادی برای آموزش نکشیدند. همین یکی دو سال خدمتشان را هم به عنوان معاون و امور دفتری در مدارس حمایتی بودند.کلاس به نامشان بود ولی معلم دیگری می چرخاند. در نهضت نیز با یک تلفن کلاس آماده برایشان ردیف می شده است، بروید عمقی تحقیق کنید متوجه می شوید. زودتر از ما هم استخدام رسمی اند. نوش جانشان. ولی نه به قیمت از بین رفتن حق ما.حال این اجحاف در حق ماست که وقتی محل زندگی من در ناحیه ۴ است، مرا به فولادشهر بفرستند؟
یکی از نیروهای حق التدریس قطب های مشخص شده در بخشنامه را نشان داده و می گوید ببینید چقدر انصاف به خرج داده اند.
قطب ۱(کاشان، آران و بیدگل، امانزاده، نطنز)
قطب ۲(اردستان ،زواره)
قطب ۳(خور و بیابانک)
قطب ۴( نایین)
قطب ۵( کوهپایه)
قطب ۶ (جلگه)
قطب ۷( بن رود)
قطب ۸( جرقویه سفلی ،جرقویه علیا)
قطب ۹(باغبادران، زرین شهر)
قطب ۱۰( نواحی شش گانه شهر اصفهان ،خمینی شهر، فلاورجان، فولاد شهر، پیربکران، شاهین شهر، برخوار )
قطب ۱۱(تیران و کرون ،مهردشت، نجف آباد)
قطب ۱۲ (میمه)
قطب ۱۳( خوانسار،گلپایگان)
قطب ۱۴(بویین و میاندشت ،چادگان فریدن ،فریدونشهر)
قطب ۱۵(سمیرم ،شهرضا ،دهاقان، مبارکه)
وقتی الزاما سامانه ما را مجبور می کند ۱۲ اولویت را انتخاب کنیم، چاره ای جز ثبت آن برایمان هست؟ حتی یکی را نزنیم، تایید نمی کند و خلاصه وضعیت به ما نمی دهد. شب و روزمان را با این وضع به هم ریخته اند.معدودی از همکاران که سال ها در برخوار و فلاورجان و باغبهادران اسیر بودند، به واسطه ی امتیاز منطقه فقط توانستند به نواحی نزدیک به همان مناطق برگردند. ما در قرون وسطی هم زندگی نمی کنیم. شاید عقب تر باشیم.
هنوز اداری ها خاطره تعریف می کنند که خود من سال ۶۰ در فلان ده کوره فریدونشهر خدمت کردم. این چه منطقی ست؟ شما شرایط آن زمان را کنار امروز می گذارید؟ این جواب از یک فرهنگی که به روز باشد بعید است. شرایط امروز جامعه را نمی توان با آن زمان مقایسه کرد. در ثانی اکثریت شما خودتان انتخاب کردید که بروید.تازه کار هم بودید. نه ما که ۲۰ سال کار کرده ایم. چرا آن همکار خودتان را در اداره کل نمی گویید که هنوز حکم نگرفته، سمت ستادی گرفت و یک روز هم خارج از محدوده سکونتش نبود؟
عابدی مدیر منابع انسانی و اموراداری اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان در جمع معترضان گفت سعی می کنیم با اتفاقی که ممکن است بیفتد و با تهران هم صحبت کرده ایم، مشکل کسانی که خارج از شهر افتاده اند را تا روز یکشنبه مرتفع نماییم. کمی صبور باشید. البته در نواحی نیز امتیازبندی می نماییم تا حق امتیازات بالا ضایع نشود.
پایان پیام/
گروه گزارش/
همان گونه که پیش تر آمد ( این جا ) ؛ پس از یک تاخیر طولانی نشست رسانه ای رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی یکشنبه 21 شهریور در سالن اجتماعات شهید جهرمی این سازمان برگزار گردید .
« صدای معلم » از سیاست های نادرست و غیراصولی وزارت آموزش و پرورش در زمینه تعطیلی نشست های رسانه ای این وزارتخانه در بخش های مختلف ستادی آن انتقاد کرد .
با وجود اطلاع رسانی این نشست از طریق مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ، هیچ عکسی در بخش " گالری " پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر نشده است .
آن چه در زیر می آید ؛ نخستین بخش از مشروح پرسش و پاسخ «علی پورسلیمان ، مدیر صدای معلم » و «محمد ملکی رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی » می باشد .
گروه گزارش/
آخرین نشست مطبوعاتی آموزش و پرورش استان اصفهان با خبرگزاری ها در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۹۹ در اداره کل آموزش و پرورش برگزار شد و بعد از ماه ها تعطیلی مدارس۲۳ شهریورماه ۱۴۰۰ نشست خبری با حضور جمعی از خبرنگاران و روزنامه نگاران با یک ربع تاخیر در ساعت ۱۷:۱۵ بعدازظهر در خانه معلم شماره ۳ اصفهان برگزار گردید.
سلطانیان مدیر کل دفتر آموزش متوسطه وزارت نیز از مهمانان جلسه بود.
در این نشست همه خبرنگاران سوالات خود را به صورت حضوری بیان کرده و با توجه به ضیق وقت صرفاً یک سوال از سوی هر خبرنگار مطرح شد.
«محمد اعتدادی» مدیر کل آموزش و پرورش استان اصفهان، ضمن ابراز خوشحالی از حضور خبرنگاران در نشست خبری آموزش و پرورش استان اصفهان که بار دیگر در آستانه بازگشایی مدارس و مهر دیگر با حضورشان همراهی لازم را داشته اند تا سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ خوبی را داشته باشیم تشکر نمود و آغاز سال تحصیلی را پیشاپیش تبریک گفت.
وی در ادامه تصریح کرد: شاید یکی از دستگاههایی که در حدود ۱۸ ماه گذشته بعد از شیوع کرونا، مأموریت اصلیاش متوقف ،کار و وظیفه ذاتی آن در فضای فیزیکی مدارس آسیب جدی دیده باشد آموزش و پرورش است. از حیث کیفیت آموزش طبیعی است که فضای مجازی اجازه نمی دهد ما فعالیت هایمان را به نحو مطلوب انجام دهیم. لذا از این که شما ما را همراهی نموده و مطالب را به گوش مخاطبین ما که جامعه آموزش و پرورش و اولیای دانش آموزان هستند میرسانید متشکرم.
از این فرصت کوتاهی که دارم خیر مقدم عرض می کنم خدمت برادر عزیز و ارزشمندم جناب دکتر سلطانیان مدیرکل دفتر آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش که دو روز متوالی بسیار زحمت کشیدند و در حوزه بازگشایی مدارس و پروژه مهر به نمایندگی از سرپرست وزارت آموزش و پرورش در اصفهان انتخاب شدند تا گزارشی را از میزان آمادگی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان برای بازگشایی مدارس،خدمت سرپرست محترم ارائه دهند.
مطلبی را قبل از اینکه خبرنگاران محترم سوالاتشان را بپرسند عرض کنم که همین امروز برخی خانواده ها و همکاران بیش از پنج ،شش سوال درمورد وضعیت شاد و اینکه در سال تحصیلی جدید چگونه خواهد بود پرسیدند.باید بگویم که نسبت به شاد که یکی از اصلی ترین برنامه های آموزش و پرورش استان اصفهان و کشور هست و این پلتفرم با همه کم و کاستی هایی که در شروع رونمایی شاد داشته، باعث افتخار امروز وزارت آموزش و پرورش بوده است.
در حدود ۱۷ ماه گذشته تا به امروز به جایی رسیدیم که بسیاری از مشکلات این شبکه مرتفع شده و با زیرساخت هایی که با هماهنگی همراه اول و پیگیری وزیر سابق و سرپرست فعلی آموزش و پرورش صورت گرفته و با اقدامات خوب و هماهنگیهایی که با وزارت فناوری شد به صورت کاملاً رایگان است.
ژیان پور رییس روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان ضمن خیرمقدم به خبرنگاران محترم عنوان کرد که امسال هم طبق سالهای گذشته زنگ شکوفه ها با حضور نمادین دانش آموزان در روز ۳۱ شهریور در خیابان طالقانی کوچه شماره ۱۸ دبستان دخترانه زنده یاد خوروش برگزار خواهد شد. زنگ دفاع مقدس و بازگشایی مدارس در روز سوم مهر در دبیرستان دخترانه شاهد حکیمه نرسیده به سه راه حکیم نظامی خیابان سلمان مقابل مرکز بهداشت شهید فدایی برگزار و در همان روز آیین آغاز نماز جماعت دانش آموزان در دبیرستان خیرساز حاجیه خانم هاشمزاده واقع در ناحیه ۶ خیابان جی انتهای خیابان مسجدعلی ابتدای خیابان ملا علی کردآبادی برگزار خواهد شد.
«صدای معلم» ضمن تشکر از برگزاری نشست و همکاری خوب روابط عمومی این اداره کل با خبرنگاران و اصحاب رسانه، سوال خود را به عنوان نخستین رسانه بدون اطاله ی کلام به صورت بنیادی و جامع بیان نمود.
" با توجه به ۱۹ ماه تعطیلی مدارس شاهد فاجعه های تعلیمی و تربیتی و ترک تحصیل پنهان در مدارس هستیم. آمار شفاف و مشخصی از ترک تحصیل های سال گذشته اعلام نشده است . آموزش و پرورش میتوانست و می تواند از ظرفیت قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش طبق تبصره دو ماده ۴ ، در قوانین شوراها در مورد تصویب تقویم آموزشی مناطق تابعه بسته به شرایط اقلیمی و جمعیتی هر منطقه استفاده نموده و علی رغم اعلام آمادگی کامل مدارس برای سرگیری آموزش حضوری توسط مدیران ادارات هر ناحیه و منطقه فرایند بازگشایی را تسریع بخشد.
آیا هنوز هم تصمیم دارید آینده اجتماعی، فرهنگی و تربیتی دانش آموزان را وابسته به خرده فرمایشات ستاد مقابله با کرونا بدانید و اندک اعتماد عمومی را در فضای پیش رو نسبت به اهمال در بازگشایی مدارس نادیده بگیرید؟
قطعا از رشد معضلاتی چون، کودک همسری، خشونت های خانگی، اعتیاد تجاوز و خدشه دار شدن سلامت روان مطلعید.این مخاطرات را چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ اگر واقعاً معیار نظرات ستاد مقابله با کروناست،چگونه در ماجرای برگزاری امتحانات نهایی دانش آموزان و با وجود اعتراضات میدانی و گسترده دانش آموزان و اولیای آنان در سراسر کشور که آغاز آن از استان اصفهان نیز بوده است نسبت به شیوه برگزاری حضوری امتحانات، وزارت آموزش و پرورش و ادارات کل هر استان نظر خود را پیش بُرد و امتحانات را برگزار کرد ؟
همان طور که می دانید تعطیلی مدارس و دانشگاهها مطالبهگری مردمی را برای واکسیناسیون عمومی کاهش داد. لذا تعطیلی مدارس و دانشگاه علاوه بر کوتاهی در حفظ سلامت عمومی چه نفعی برای وزارتخانه هایی چون آموزش و پرورش داشته است؟ آیا سایر اصناف نیز برای از سرگیری فعالیتهای خود تا این حد دستورات ستاد مقابله با کرونا را در اولویت قرار دادند؟
امیدوارم پاسخ روشنی داشته باشید.»
عباس سلطانیان پاسخ داد:
ضمن عرض سلام و ادب و احترام خدمت میهمانان گرانقدر -هرچند من خود از مهمانان هستم - ولی به جهت آنکه از بدنه آموزش و پرورش می باشم حضورتان را تبریک می گویم. سوالات خوبی را مطرح کردید که به فراخور مسئولیتی که بنده دارم و در حوزه کاری آموزش متوسطه هست برخی از این سوالات را خدمت شما پاسخ می دهم.
در رابطه با امتحانات حضوری و اینکه برای امتحانات حضوری آموزش و پرورش نیاز به مجوز هست یا نه؟ باید به دو نکته اشاره کنم.
تمامی سیاستهایی که در حوزه آموزش عمومی و متوسطه در کشور اجرایی میشود در شورای عالی آموزش و پرورش تصویب شده و به وزارت آموزش و پرورش ابلاغ میشود. جهت استحضار شما باید عرض کنم مطابق مصوبه ۹۷۷ شورای عالی آموزش و پرورش که در ۱۳ مرداد ۱۳۹۹ تصویب شد، در زمانی که بیماری کرونا یا سایر بیماری هایی که در کشور شیوع دارد چنانچه اتفاق بیفتد، ما به غیر از پایه های نهم و دوازدهم در سایر پایهها امتحانات را به شیوه غیر حضوری خواهیم داشت و به جهت اهمیت این دو پایه و پیامدهایی که در ادامه تحصیل دانش آموزان و انتخاب رشته، ورود به موسسات آموزش عالی و سابقه تحصیلی که باید برای آنها کامل شود، امتحانات شان در هر شرایطی حضوری خواهد بود. اما اینکه در تایم خودش و آیین نامه آموزشی این امتحانات باید در خرداد برگزار شود، اگر شرایط شیوع بیماری به گونهای باشد که ما نتوانیم در آن زمان امتحانات را برگزار کنیم با مجوز ستاد مقابله با کرونا میتوانیم آزمونها را با تأخیر برگزار کنیم که امسال نیز چنین اتفاقی افتاد. در هر شرایطی امتحان دو پایه نهم و دوازدهم قطعاً حضوری است.اما ستادمقابله با کرونا و وزارت بهداشت به خاطر حساسیتهای موجود و خطری که احتمال دارد دانشآموزان را تهدید کند،میتواند نسبت به تعویق افتادن امتحانات نظر دهند ؛ لذا این اتفاق افتاد و آن را اجرایی کردیم.
در رابطه با بازگشایی مدارس و اینکه لازم هست حتماً این ستاد اذن به ما بدهد یا نه باید در جواب شما عرض کنم که قطعا این اتفاق باید بیفتد. ستاد ملی مقابله با کرونا که به ریاست رئیسجمهور برگزار میشود. بازگشایی دانشگاهها و مدارس را بررسی میکنند و بر اساس مصوباتی که دارند تصمیم خود را ابلاغ میکنند و وزارتخانه ها مکلف به اجرای سیاستهای آنها هستند.
اخیراً در جلسات ۷۱ ،۷۲ و ۷۳ ستاد ملی مقابله با کرونا برای وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم مشخص شد که واکسیناسیون همکاران باید به شکل کامل و بازگشایی مدارس به صورت حضوری تدریجی و آرام انجام شود.
در شروع سال تحصیلی که اطلاع رسانی آن توسط سرپرست آموزش و پرورش انجام شد، آموزش را به صورت مجازی شروع خواهیم کرد به غیر از مدارسی که در مناطق روستایی و عشایری هستند و تعداد دانشآموزان در آنجا کم است. در این مدارس پروتکل های مد نظر وزارت بهداشت را بهتر می توان رعایت کرد. در بقیه موارد آموزش مجازی هستند و به تدریج در ماههای آینده با واکسیناسیون کامل همکاران و برنامهریزی که وزارت بهداشت کرده است دانش آموزان یا افراد بالای ۱۲ تا ۱۸ سال را واکسینه میکنند و با رعایت پروتکل ۰۶ که وزارت بهداشت اعلام کرده و در اختیار مدارس قرار گرفته است با یک شیب ملایم حضور دانشآموزان را در مدرسه داشته باشیم تا بتوانیم آسیب هایی که مد نظر شما بود را کاهش دهیم.
اعتدادی گفت: پیش بینی من نسبت به سوالات عزیزان با توجه به آنکه در آستانه بازگشایی مدارس هستیم سوالاتی پیرامون میزان آمادگی آموزش و پرورش برای بازگشایی چه در فضای مجازی و چه در فضای فیزیکی مدارس بود. در هر حال در تشخیص سوالات ، سوالات خیلی خوب بود و در حیطه کار آموزش و پرورش است.
محمدرضا ناظم زاده معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان نیز در این جلسه، با بیان اینکه ما هم اعتقاد داریم هیچ آموزشی جای آموزش حضوری را نمی گیرد، گفت: اما با توجه به تقدم سلامت بر آموزش، اگر ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت آموزش و پرورش به این نتیجه برسند که بازگشایی تدریجی اتفاق افتد، نیاز به اقناع خانواده ها داریم.
وی با بیان اینکه گاهی نگرانی های خانواده ی دانش آموزان بی مورد است، تأکید کرد: باید این اطمینان را به جامعه بدهیم تا خانواده ها با آموزش و پرورش همراهی و اعتماد کنند و اجازه بدهند در صورت تصویب، دانش آموزان دو تا سه روز در هفته در مدرسه حاضر شوند.
از رسانه ها تقاضا داریم در این زمینه با آموزش و پرورش همکاری بیشتری داشته باشند و برای اطمینان خاطر والدین اطلاع رسانی نمایند.
مشروح کامل این نشست در صدای معلم منتشر خواهد گردید .
پایان گزارش/
گروه استان ها و شهرستان ها/
امروز سه شنبه 23 شهریور معلمان در تعدادی از شهرها مانند تهران ، لرستان و خوزستان تجمعات صنفی برگزار کردند . این معلمان خواستار اجرای رتبهبندی شاغلان مطابق با ۸۰ درصد حقوق هیات علمی هستند.
همچنین جمعی از معلمان بازنشسته که پس از یک سال هنوز " پاداش بازنشستگی " خود را دریافت نکرده اند با تجمع برابر مجلس شورای اسلامی خواهان پاسخ گویی مسئولان و نمایندگان در مورد مطالبات صنفی خود شدند .
پایان پیام/
برای یکبار هم که شده، فاسد را از ریشه بزنید؛ دور انداختن میوههای فاسد درمان نیست.
میخواهم متنم را با یک حادثهی تاریخی آغاز کنم؛ برگردیم به سال ۱۹۷۹، کعبه را به گروگان گرفتند. جُهیمَن از سردستهها و محمد عبدالله القحطانی کسی بود که باورش شده بود، منجی موعود است.
طولی نکشید که با ساخت فتوا، ورود گاز اشکآور و نیروهای آموزش دیده از فرانسه، کعبه را از چنگ آن بنیادگرایان عزیز بهدر آوردند. جالب این بود که این آقای جیهمنالعُتیبی و سایر دوستانشان شاگرد افرادی چون عبدالعزیز بنباز بودند! اما جیهمن و یارانش امروز در دار محکومین و کسی چون بنباز از افراد موثر در جلسهی شورای حل بحران برای جمعشدن ماجرای تصرف خانهی خدا.
علی امام اول شیعیان یک جملهی معروف دارد که میگوید، هیچوقت با ترسو مشورت نکن!
خواهید دید که ترس در زمانی، چگونه آفتی شد که هنوز هم گریبان پاره میکند و دست از سر مردم جهان برنمیدارد.
حاکمان عربستان در آن دوره که مدت مدیدی از انقلاب ایران نمیگذشت، خود را در قیاس با ایران میدیدند؛ کمی حول برشان داشته بود. خلاصه تصمیم آن شد که کمی فضا را برای بنیادگرایان باز کنند.
درست است که فردی مثل جیهمن را بهدار آویختند، اما با مفتیهایی که در واقع اساتید او بودند نهتنها کاری نداشتند؛ بلکه فضا را بازتر کردند.
آنقدر اجازهی نفوذ و گسترش دادند که بعدها شخصی مثل اسامه بن لادن نهتنها یک تروریست نبود بلکه تا قبل خرابکاریهایش در عربستان نماد یک مسلمان مجاهد بود و حتی مایهی افتخار.
جیهمنها کشته شدند اما بنلادنها متولد! القاعده زایید و رگههایش را به طالبانی داد که هنوز و در این قرن خواهان گروگان گرفتن آزادی انسانیاند.
و اگر این توالی را خوب دنبال کنیم؛ متوجه خواهیم شد که اتفاقا افرادی مانند محمد عبدالله القحطانی به مراتب کمتقصیرتر از آن مفتیهای بزرگ عربستان بودند؛ شاید اگر پی این دومینو را هم بگیریم در مسیر به محمد بن عبدالوهاب هم برخورد کنیم و همینطور تو بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
حال درست است که شخص وزیر، فرد بسیار تاثیری گذاری در وزارتخانهست؛ اما اینکه گردن این و آن وزیر را به بهانهی ناکارآمدی و نابخردی بزنیم، کار خیلی درستی نیست.
اولا که هم خودتان میدانید و هم من، که وقتی نمیخواهید نمیشود؛ وقتی هم ندای کُن رو بلند کنید، فیکون خواهد شد.
وقتی بودجهی آموزش و پرورش مثلا حدود یک بیستم مقدار واقعی آن است (صرفا یک عدد گفتم و الا از این حدود هم بسیار کمتر است) انتظار ندارید که فیل برایتان پرواز دهند؟
ثانیا شمای مسئول حق ندارید از ناکارآمدی وزیرتان بگویید! اینکه چندسالیست کمیسیون آموزش مجلس بهزور پر میشود و همچنین این مسئله که آموزش و پرورش در چند دورهی اخیر تنها وزارتخانهایست که در ابتدا کارش را با سرپرست شروع میکند، این یعنی خودتان نمیخواهید که بشود. یعنی نهتنها آموزش و پرورش در اولویت نیست بلکه اتفاقا سر قهر با آن دارید و بهعمد قصد تخریبش را دارید.
ریشهها را بزنید، بیخود و بیجهت یک چیز را برجسته نکنید و الکی نمایش راه نیندازید! یک موردش کنکور؛ بله من هم میدانم چه اضطرابی دارد، چهقدر سال منتهی به کنکور دانشآموز و خانوادهها را آزار میدهد! و چهقدر از این چهقدرها که به واقع هم مهماند. اما وقتی جایگزینی ندارید بهتر است سکوت کنید؛ کنکور خیلی بد است اما اگر قرار باشد حذف شود تا فقط آقازاده در بهترین دانشگاههای ایران و در تهران درس بخوانند؛ همان کنکور شرف دارد به مدلِ پذیرش با معدل و روشهای مَندرآوردیتان.
بس است شعار! خسته شدیم؛ الان قرن ۲۱ است. باید یادآوری کنم قرون وسطی گذشته! آقا باور کنید این زمین است که به دور خورشید میگردد.
آقای رئیسجمهور اصلا نمیدانسته رتبهبندی چیست، در سخنرانیهای تبلیغاتی قبل از انتخابات با صدای رسا فریاد میزند من رتبهبندی را اجرا خواهم کرد !
این هم یک نخود سیاه دیگریست بعد از سند تحول!
خودشان میدانند سندی نوشتند که آنقدر قابل تقسیر است که نمیشود اجرایش کرد، خیالشان راحت است. رتبهبندی هم همین است.
با طرحهای رادیکال هم قطعا پاسخ نمیگیریم.
اصلا حواسمان نیست که زیست معلم را به مخاطره انداختیم، تربیت دانشآموزان را به وادی مرگ.
کاش کمی اطلب العلم ولو بالصین را الگو میکردیم و میرفتیم و یاد میگرفتیم. یاد میگرفتیم که چطور آموزش و پروش فنلاند و دیگر آموزشهای موفق این شد و ما چرا اینیم؟!
چه شد که معلم هم جرات فریاد زدن ندارد؟ چه شده که آموزش و پرورش یک تشکل قدرتمند صنفی برای دفاع از حقوق خودش ندارد؟ چه شده که امروز معلمان جوان و پیر دست به دامان این گروههای چندهزارنفریِ مزخرف شدهاند؟
چه شد که ذوق را از معلم گرفتیم؟ چه شد که این همه ربات ساختیم؟ معلمهای بخشنامهای! مدیران بخشنامهای! انگار که بخشنامه حکم خداست. اراده و اختیار را به معلم برگردانید.
اما درست برگردانید نه در موارد بیربط! چه میدانم مثلا در مناطق نارنجی حضور یا عدم حضور با شورای مدرسهست. این جمله خزعبل است! بهخاطر اینکه آموزش و پرورش و بهخصوص معلمان و مدیران محدودِ یک مدرسه از اطلاعات جزئی و کافی در مورد وضعیت سلامت و بهداشت منطقه آگاه نیستند و ثانیا کارشان هم این نیست؛ یادتان باشد دادن اراده به معلم هرگز به معنای آن نیست که شما از بار مسئولیتتان شانه خالی کنید. ثالثا وقتی میگویید تصمیم بگیرید بعد دانشآموز را مختار میگذارید، این دیگر بیشتر شبیه اجرای نمایش در یک چادر بزرگ سیرک است.
کمی هم شرم کنید از خودتان؛ معلمی را که اینقدر با طرحهای دروغین سر دواندید، از امکانات خودش به واقع استفاده کرد و چه آسیبهایی که به اموال شخصی، بهخصوص با وجود این شبکهی شاد وارد نشد.
یادتان باشد این شرم و حیا هم حدی دارد. در اولین لحظهای که فنر آن در برود استخوان در گلویتان خواهد شد. هرچند که خواستهی بهحقی هم هست، لزومی ندارد در یک ارگان دولتی، برای یک کار دولتی از اموال شخصی مایه گذاشت؛ این را هم شرع حکم میکند و هم قانون تایید. اتفاقا شاید این دلسوزیها اگر زودتر کنار میرفت مسئولین کاری میکردند! شاید باید مجبورشان کرد کاری بکنند.
چطور آنوریها مدرسهشان آنقدر شاد است و اینجا دانشآموزان در پی بینالتعطیلیناند. آنجا ذوق میکنند برای مدرسه رفتن اینجا شوقشان کور میشود. آنجا یاد میگیرند اینجا طوطی تربیت میشود. خودتان میدانید از این آنجا و اینجاها تا دلتان بخواهد وجود دارد.
نقدا پایتان را از گلوی معلم بردارید تا اگر رمقی برایش مانده نفس را به سیستم برگرداند.
سطح معلم را در حد جنگ برای معیشت پایین نیاورید.
باشد که رستگار شویم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
انتشار خبر و حواشی گسترده اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی استاد دانشگاه آزاد اسلامی توسط هیأت تخلفات انتظامی اعضای هیأت علمی آن دانشگاه، فرصتی است تا با بازاندیشی در مورد قانون مقررات انتظامی اعضای هیأت علمی مصوب سال ۱۳۶۴، زمینه های سو استفاده از این قانون و مرعوب ساختن استادان دانشگاه مورد تحلیل قرار گیرد.
اگر چه حق اظهار نظر و نقد مسائل مختلف مطابق ماده ۲۶ منشور حقوق شهروندی برای عموم شهروندان آزاد است، اما اظهارنظر، نقد همراه با کنشگری فعال برای استادی دانشگاه دیگر صرفا یک حق معمولی نیست، بلکه یک رسالت و وظیفه ذاتی در ماهیت شغل اوست که موظف است در مواقع لزوم و نیاز جامعه و دانشگاه در مورد مسائل گوناگون جامعه اظهارنظر و نقادی کند.
اما به وضوح پیداست که سیستم آکادمیک ما بر خلاف رسالت خویش، آمادگی و ظرفیت چندانی برای کاربست کنشگری از طریق توصیف، تحلیل، واکاوی و بازاندیشی مسائل جامعه توسط اعضای هیأت علمی خود را ندارد. عدم کاربست این کنشگری زمانی دردناک تر می شود که این قابلیت حتی برای پرداخت به مسائل و معضلات درونی خود دانشگاه هم فراهم نیست چه برسد به اینکه از این طریق قادر باشد به جامعه سرویس مناسبی دهد.
نقد افشاگرایانه جدی ترین نوع نقدی است که استادان دانشگاه در مورد رخدادهای دانشگاه و بیرون از آن می توانند داشته باشند. در این نقد کژکارکردها و نارسایی های پنهان شده در پشت ساختارهای معیوب و انباشت فساد آکادمیک فریاد زده می شود. تا دانشگاه با استفاده از پایش ساختارهای معیوب خود، از غوطه ور شدن در منجلاب بوروکراتیک خویش ساخته دور شود. کمبود چنین نقدهایی موجب شده است تا دانشگاه با بهره گیری از سیستم استقلال هیأت امنایی و جلوگیری از نظارت های عمومی، در ورطه نوعی تقدسی مخرب قرار گیرد که متوجه کج روی های به رسمیت شناخته شده خود هم نیست.
قانون و مقررات تخلفات اعضای هیأت علمی، یکی از این نمونه ساختارهای حقوقی معیوبی است که آشکارا و در عمل ابزاری دست مسئولان دانشگاه می دهد تا بتوانند از طریق سرکوب نقد افشاگرایانه یا هر نقدی که مسئولان را خوش نیاید، با سرهم نمودن بهانه های واهی و غیر حقوقی، سکوت و بی تفاوتی و در بسیاری مواقع مجیزگویی را بین استادان ترویج دهد.
تبصره ماده ۸ این قانون به روسای دانشگاهها و موسسات آموزش عالی اجازه داده است تا بدون هیچ چگونه نیازی به تشکیل پرونده و بررسی حقوقی، نسبت به صدور رأی برای هر عضو هیأت علمی که تشخیص دهند حکم صادر کنند. این تبصره به صراحت به رئیس دانشگاه اجازه می دهد هر گونه اظهارنظر، نقد و افشاگری علیه خود و عواملش را سرکوب و مجازات کند.
مطابق ماده ۲ این قانون، اعضای هیأت رسیدگی به تخلفات اعضای هیأت علمی توسط رئیس دانشگاه انتخاب می شوند، لذا بسیار بدیهی است عضوی که توسط رئیس انتخاب می شود نمی تواند قاضی عادلی برای بررسی پرونده ای باشد که خود رئیس یا عوامل آن یک طرف ماجرا باشند. عجیب تر آنکه در این قانون الزامی برای حضور افرادی آشنا با مسائل حقوقی و قضایی در ترکیب اعضای هیأت رسیدگی دیده نشده است!.
کیفیت گنگ و چند پهلوی بسیاری از مفاد این قانون، از جمله اینکه در بسیاری از پرونده های تشکیل شده علیه استادان، شاکی، قاضی و مجری حکم عملا یکی می شوند، دست آویز خوبی برای مسئولان دانشگاه فراهم می کند تا تحت لوای الفاظی چون "رعایت شئون شغلی" هر صدای منتقدی را خاموش کنند. اما آگاهانه یا ناآگاهانه غافلند از اینکه شأن شغلی هیأت علمی با آزاد منشی، آزاد اندیشی، شهامت و شفافیت معنا پیدا می کند، نه سکوت و مجیزگویی که چیزی جز سیطره مصلحت اندیشی، عافیت طلبی استادان را به همراه ندارد.
استادی که قادر نباشد در محیط آکادمیک کاری خویش، نارسایی ها را فریاد بزند چگونه می توان از او انتظار داشت که چالش های جامعه را فریاد کند.
روح این قانون نوعی مالکیت عرفی را به رئیس دانشگاه، مجموعه آن و حتی بالادستان او در وزارت علوم هدیه می دهد تا هنگامی که احساس کنند به عرف خیالی شان حمله می شود وارد عمل شوند و سرکوب کنند. لذا بر همین اساس قانون مذکور در برخی دانشگاهها منجر به شکل گیری نوعی فرهنگ دیکتاتوری آکادمیک شده است. این افراد چون معمولا پایگاهی در بدنه اجتماعی دانشگاهها ندارند تلاش می کنند با پرونده سازی های متعدد علیه همکاران هیأت علمی و کارکنان دانشگاه، به طور تصنعی عنان و اختیار دانشگاه را در دست گیرند. قانون یاد شده قانونی است قدیمی که اجحافی محرز و عیانی را به شأن استادی دانشگاه وارد می کند و لذا ضرورت دارد هر چه زودتر در دستور تجدیدنظر قرار گیرد.
@Beytollahmahmoudi
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
« کسی که سخنگوی تفکر است، شاید ناگزیر شود که بلای آن را به جان بخرد و حتی اساسِ هستیش زیر و زبر شود. اما با این زیر و زبر شدن، سایه-بانی فراهم می شود که مردمان می توانند در پناهِ آن قدری بیاسایند.»
اندیشه ی پست مدرن، ص ۴۵
دکتر رضا داوری اردکانی
نخستین باری که او را دیدم در نشستی بود که انجمن اسلامی معلمان ایران در 29 تیر 1395 در محل این تشکل برگزار کرده بود و برخی از فعالان تشکل های فرهنگیان و کنش گران صنفی – مدنی معلمان در آن حضور داشتند . ( این جا )
آن موقع علی اللهیار ترکمن رئیس آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفه ای سازمان مدیریت و برنامه ریزی بود .
در آن نشست حاضران پرسش های فراوانی را مطرح کردند .
یکی از این پرسش ها که البته موضوع روز آن موقع بود و البته تا کنون هم استمرار یافته است مساله " نحوه ادامه تحصیل و اعمال مدرک تحصیلی جدید فرهنگیان " بود .
اللهیار ترکمن در این نشست که فایل صوتی آن هم موجود است در پاسخ چنین گفت :
« من خودم یکی از آن افراد هستم .در سازمان مدیریت و برنامه ریزی هم همین گونه است .
من موقعی که استخدام شدم لیسانس بودم . فوق لیسانس گرفتم اعمال شد اما دکترایم را اعمال نکردند .
رئیس آموزش و پرورش عمومی و فنی و حرفه ای سازمان مدیریت و برنامه ریزی تصریح کرد که این موضوع فقط در وزارت آموزش و پرورش نیست .
ترکمن عنوان کرد معلمان باید استدلال مسئولان سازمان مدیریت و برنامه ریزی را نیز بشنوند .
استدلال آن ها این است که مدرک تحصیلی در ارتقای حرفه ای یک کارمند تاثیر ندارد .
وی ضمن اشاره به ارتقای حرفه ای معلمان افزود اگر یک پکیج کامل برای ارتقای حرفه ای معلم تعریف شود و از آن استفاده کند خوب است و یا آن که به یک دانشگاه آزاد در فلان منطقه برود و یک مدرک لیسانس و یا فوق لیسانس بگیرد بهتر است ؟
باید به سمت نقطه مطلوب حرکت کنیم .باید سعی کنیم این را درست کنیم . »
همین موضوع بعدا به یکی از موضوعات چالش برانگیز در مورد وضعیت مدرک تحصیلی معاون برنامه ریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش تبدیل شد .
« صدای معلم » گزارشی مستند و تفصیلی در این مورد نوشت . ( این جا )
اللهیار ترکمن در کانال رسمی تلگرامی خود ادعا کرده بود که دوره کارشناسی ارشد خود را در رشته " برنامه ریزی و تحلیل آموزشی " در پاریس و دوره دکترای خود را در رشته " سیاست گذاری آموزشی " از دانشگاه آلبرتای کانادا گذرانده و مدارک مربوطه را اخذ نموده است .
با پی گیری های صدای معلم ، سرانجام وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که آخرین مدرک تحصیلی معاون وزیر آموزش و پرورش در رشته " روان شناسی عمومی " و در سطح کارشناسی ارشد در سال 1378 از دانشگاه آزاد اسلامی می باشد . ( این جا )
هیچ یک از رسانه ها در آن زمان این خبر را پی گیری نکردند و حتی به آن اشاره ای هم نکردند .
تنها سایت خبرآنلاین بود که جوابیه وزارت آموزش و پرورش به گزارش صدای معلم منهای خود گزارش را منتشر کرد . ( این جا )
در پایان این جوابیه چنین آمده بود :
"در پايان، ضمن تشكر از همراهي رسانه ها، همه فعالان عرصه مجازي و حوزه خبر را به دقت بيشتر به منظورحصول اطمينان از منابع خبري خود، قبل از انتشار هرگونه ادعا دعوت مي نمايد. بدون شك، هر فردي كه اندك تجربه اي در امر اطلاع رساني داشته باشد، بر اين موضوع واقف است كه آزادي رسانه به معني آزادي تخريب و تهمت نيست و هرگونه اتهامِ بدون ارائه مدارك مستند، نوعي تضييع حق فرد و قابل پيگيري در محاكم رسمي است، ليكن در اين مورد به احترام افكار عمومي فرهنگيان عزيز، به پاسخ فوق بسنده كرده و در صورت تكرار تهمت ها، ساير نكات به همراه مدارك مناسب در مراجع قضايي مطرح خواهد شد."
واقعا برای من این موضوع هنوز هم غیرقابل هضم است چگونه می شود مدارک مستندی دال بر دروغ گویی یک مقام در وزارت آموزش و پرورش منتشر شود و طرف به جای پذیرش اشتباه و عذرخواهی ، فرد و یا رسانه طرف مقابل را مورد تهدید قرار دهد ؟
اما وقتی این مساله را در متن ( Context ) اجتماعی جامعه ایران قرار می دهی خیلی هم عجیب نیست .
بارها و بارها این تجربه برای خیلی ها پیش آمده است که فردی در خیابان ، جاده ، کوچه و یا معابر عمومی دچار خطا و یا تخلف شده است و وی نه تنها عذرخواهی نکرده بلکه طلبکار هم بوده و حتی با رکیک ترین کلمات و سخیف ترین جملات به شما حمله ور گردیده است .
این ها در فرهنگ عمومی ما دیگر به امری عادی تبدیل شده اند .
پلیس هم در صورت احضار در این مواقع بیشتر نقش کد خدا و نه ضابط قانون را ایفا کرده است .
به هر حال اللهیارها هم برخاسته از همین جامعه پرخاشگر ، قانون ستیز ، قانون گریز و خودشیفته هستند و همدیگر را هم پوشانی و تقویت می کنند .
در ایران ، عذرخواهی و فرهنگ عذرخواهی ، وجود خارجی ندارد و در صورت انجام هم بیشتر از آن که برخاسته از تربیت فردی و یا اجتماعی باشند به " نمایش " و " تمسخر " می مانند .
اما نکته قابل تامل آن بود که این رسانه بعضا در نشست های رسانه ای که با حضور اللهیار ترکمن برگزار می شد ایشان را با عنوان " آقای دکتر " خطاب می کردند . پرسش این است که اگر واقعا این فعالان و بدنه معلمان موضوع دروغ گویی معاون برنامه ریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش را در" ابتدای کار " جدی می گرفتند و به آن مانند برخی موضوعات دیگر " حساسیت " نشان می دادند و از کنارآن " بی تفاوت " رد نمی شدند ؛ آیا دیگر مجبور بودند که 4 سال ایشان را تحمل کنند و حرص بخورند ؟
روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش که خودش آن جوابیه را منتشر کرده بود ، به این موضوع هم بی اعتنا بود .
برخی اوقات پیش خودم فکر می کردم و به این نتیجه منطقی رسیده ام که با این سنخ و نوع رسانه ها که خبرنگاران آن اکثرا «نقش کارمندی» دارند خیلی نباید به اولویت قرار گرفتن این وزارتخانه و احیای مطالبات و پیاده شدن کارکردهای واقعی آن در توسعه جامعه امیدوار بود .
خبرنگاری که نمی داند و یا از مدرک تحصیلی کسی مطمئن نیست چرا باید از آن استفاده کند ؟
برخی اوقات هم تعدادی از این موضوع آگاه بودند اما به نظر می رسید که رندانه و برای " خودشیرینی " و لوث کردن فعالیت های صدای معلم در این مورد و نادیده گرفتن آن اقدام به این کار می کردند .
این حالتی شایع و متداول در جامعه ایرانی است و ریشه آن هم معمولا در یک چیز خلاصه می شود :
" حسادت " .
تشکل های فرهنگیان هم به این موضوع ورود پیدا نکردند اما برای بی اثر کردن گزارش صدای معلم حتی نشست های مخفیانه با اللهیار ترکمن برگزار کردند . ( این جا )
« صدای معلم » در گزارشی به تاریخ 11 بهمن 1396 چنین نوشت : ( این جا )
«دیدار چراغ خاموش برخی تشکل ها و فعالان رسانه ای حوزه آموزش و پرورش با الهیار ترکمن معاون پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در یک ماه گذشته ، این سوال را ایجاد کرده که هدف از این دیدارها چیست؟
در تاریخ بیست و دوم دی ماه 96 آقای الهیار در دفتر « فرج کمیجانی » حاضر شد و با شورای مرکزی مجمع فرهنگیان ایران اسلامی جلسه ای برگزار کرد. حتی خبر برگزاری این جلسه منتشر نشد. بعدها خصوصی گفته شد که این جلسه در باره بررسی بودجه 97 بوده است.
روز دوشنبه نهم بهمن ماه ساعت 17 برخی از فعالان رسانه ای نشستی را با « علی الهیار ترکمن » برگزار کردند . در این جلسه که حدود 3 ساعت به طول انجامید جواد بابازاده ( رها ) ، محمدرضا نیک نژاد ، مهدی فتحی ، اعظم پویان ، محمد داوری ، محمدتقی فلاحی ، سیدمنصور موسوی و محمد رضاخواه شرکت داشتند .
« مهدی بهلولی » و « شهرام جمالی » که به این جلسه دعوت شده بودند در این نشست حضور پیدا نکردند .
آقای الهیار به لحاظ حقوقی معاون وزیر آموزش و پرورش هستند . این دیدارها با هر هدفی صورت گرفته باشد را می توان در چهارچوب ارتباط مدیران با معلمان ارزیابی کرد. اما ارتباطات یک معاون وزیر از نوع ارتباط خصوصی نیست که به کسی مربوط نباشد.
به احترام افکار عمومی خبر و گزارش این نشست ها از هر دو طرف یعنی هم از سوی روابط عمومی (به خاطر جایگاه معاون وزیر ) و هم از سوی تشکل ها یا فعالان خبری (به خاطر احترامی که باید برای افکار عمومی قایل شوند ) باید اعلام شود ؛ اما تاکنون خبر و یا گزارشی از این نشست ها در رسانه ها منتشر نشده است .
به نظر می رسد آقای ترکمن که بعد از برملا شدن ادعاهای دروغش در باره داشتن مدرک دکتری از دانشگاه آلبرتا و فوق لیسانس پاریس موقعیتش در افکار عمومی متزلزل شده است دست به یارگیری از میان تشکل ها ، فعالان معلمی و مدیران زده است.
این دیدارها به آقای ترکمن روحیه می دهد و ایشان می تواند نزد وزیر و آقای نوبخت ادعا کند که برای جامعه فرهنگیان ، فعالان معلمی و تشکل های معلمی مساله دروغ گفتن او در مورد مدرک تحصیلی اهمیتی نداشته است.
جا داشت که فعالان رسانه ای در این نشست براساس وعده ای که آقای الهیار داده بود ، مدرک دکتری آلبرتا و فوق لیسانس پاریس او را طلب می کردند و با انتشار عکسی از این مدارک به مباحث پیرامون دروغ گویی معاون وزیر پایان می دانند و اگر مدرکی وجود ندارد این دروغ را که مدارک در دفتر موجود است و بیایید ببینید را به چالش بکشند.
ظاهرا جلسه دیماه مجمع با آقای الهیار درباره بررسی لایحه بودجه بوده است، چرا محتوای جلسه علنی نشد و مثلا گزارشی از بحث های بودجه و پرسش و پاسخ ها منتشر نشد؟
به فاجعه عادت کرده ایم. « صدای معلم » از فعالان رسانه ای حاضر در جلسه اخیر انتظار دارد گزارشی دقیق و کامل از محتوای این نشست منتشر کنند.
نکته جالب این است که نشست الهیار با برخی از فعالان رسانه ای حوزه آموزش و پرورش زمانی صورت گرفته که کلیات بودجه در مجلس رد شده است و کار خاصی هم از وزارت آموزش و پرورش در این مورد ساخته نیست .
اگر هدف آقای الهیار آگاهی از دیدگاه فعالان بود این جلسه باید قبل از تقدیم لایحه بودجه به مجلس صورت می گرفت.
این جلسات در بهترین حالت جلسات توجیهی است. الان بحث در باره بودجه نوشداروی بعد از مرگ سهراب است .
فعالان معلمی و تشکل ها باید فاصله خود را با دولت حفظ کنند و خود را متعلق به جامعه مدنی بدانند.
مدیران تمایل دارند که فعالان را با روش های مختلف جذب و هضم کنند.
لحظه ای فقط تصور کنید که این اتفاق در دوره احمدی نژاد می افتاد و مثلا یکی از معاونان وزیر آموزش و پرورش در مورد مدارک تحصیلی خود دروغ گفته بود ... آیا واکنش فعالان اصلاح طلب همین بود؟
کردان و کمپینی که بعد از افشای مدارک جعلی او راه افتاد را به یاد داریم. چرا با معیار دوگانه برخورد می کنیم؟
درست است آقای ترکمن از مزایای رسمی مدارک اعلام شده برخلاف کردان استفاده نکرده است اما از مزایای معنوی این مدارک موهوم هم در سازمان برنامه و هم در آموزش و پرورش برخوردار بوده است و مهم تر اینکه دروغ گفته است. در ایران ، عذرخواهی و فرهنگ عذرخواهی ، وجود خارجی ندارد و در صورت انجام هم بیشتر از آن که برخاسته از تربیت فردی و یا اجتماعی باشند به " نمایش " و " تمسخر " می مانند .
دروغ گویی درباره مدرک تحصیلی در وزارت آموزش و پرورش از سوی یک مدیر ارشد فاجعه است منتهی ما به فاجعه عادت کرده ایم.
ظاهر از دید دوستان نشست با آقای الهیار ایرادی ندارد . اما اگر دلیل گزارش نکردن جلسات این است که دوستان از ملاقات با الهیار خجالت می کشند آیا بهتر نبود در این جلسات شرکت نمی کردند و یا با شجاعت طرح سوال می کردند؟
حالا هم که به هر دلیل و عذری نشست برگزار کرده اند ، بسیار خوب گزارش این نشست ها را اعلام کنند.
سکوت در مقابل فریب و دروغ به منزله تایید فریب و دروغ است آن هم از جانب کسانی که خود را متعهد به مردم و جامعه مدنی می دانند.
« 28 دی ماه 1396 جمعی از اعضای سازمان معلمان ایران با « علی الهیار ترکمن » و همکاران وی در حاشیه نمایش تئاتر «داخائو» عکس دسته جمعی گرفتند . ( این جا )
همواره گفته و بر این نکته مهم و راهبردی پای فشرده ام که ما در آموزش و پرورش «حوزه عمومی » نداریم .
واکنش رسانه ها و تشکل ها که دو رکن مهم در حوزه عمومی هستند در برخورد با چنین موضوعی نشان داد که تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله بسیار زیادی داریم .
زمانی که اللهیار ترکمن از سمت خود کنار گذاشته شد تیتر بسیاری از رسانه ها و حتی تشکل ها در کانال های خود به " برکنار شدن " اشاره داشت و بسیاری از آن ها از این تغییر خوشحال و راضی به نظر می رسیدند اما پرسش این است که اگر واقعا این فعالان و بدنه معلمان موضوع دروغ گویی معاون برنامه ریزی و توسعه مدیریت وزارت آموزش و پرورش را در" ابتدای کار " جدی می گرفتند و به آن مانند برخی موضوعات دیگر " حساسیت " نشان می دادند و از کنارآن " بی تفاوت " رد نمی شدند ؛ آیا دیگر مجبور بودند که 4 سال ایشان را تحمل کنند و حرص بخورند ؟
احتمالا آنان تصور می کردند که پی گیری گزارش صدای معلم در مورد مدرک تحصیلی معاون وزیر آموزش و پرورش ممکن است که صدای معلم را به یک برند رسانه ای و مطرح مبدل کند و از آن جا که معلمان و حتی سایر اقشار جامعه معمولا فردی را بالاتر از خود تحمل نمی کنند و دوست دارند که " همه مثل هم باشند " موجب شد که کل این بدنه 4 سال چوب بی تفاوتی ، حماقت و تنگ نظری خود را بخورد و البته معلوم نیست فردی که در آینده رسما در این سمت قرار بگیرد ، با این وضعیت مطالبه گری و اتمسفر غالب در فضای پرسشگری آموزش و پرورش وضعیت بهتری نسبت به مسئول و یا مدیر پیشین داشته باشد .
خاطرات مختلفی از آقای اللهیار ترکمن در نشست های رسانه ای دارم .
نکته منفی در مورد روحیات و شخصیت ایشان ، استفاده از " ادبیات تحقیر " در برخورد با منتقدان و مخالفان بود .
علی اللهیار ترکمن زمانی که در برابر برخی منتقدان قرار می گرفت و پاسخی نداشت از روی عصبانیت فرد مخاطب را به کم اطلاعی و حتی بی سوادی در مورد موضوع مورد نظر متهم می کرد .
یک بار در یک نشست رسانه ای ، اللهیار ترکمن چنین برخوردی را با خبرنگار روزنامه همشهری داشت .
جالب است که در میان آن همه خبرنگار این فقط من بودم که به این حالت برخورد ایشان اعتراض کردم و " بقیه " منفعل و بی تفاوت بودند .
حتی با آن که ایشان " جنس مخالف " بودند اما همکاران هم جنس ایشان که در اکثریت هم بودند واکنشی نشان ندادند .
معمولا سعی می کنم با مطالعه و پژوهش در نشست های رسانه های حضور پیدا کنم .
یک بار در یکی از نشست ها ، چند پرسش را در مورد بودجه آموزش و پرورش مطرح کردم .
اللهیار ترکمن در جمع به من گفت که تو تحلیل گر خوبی هستی اما اطلاعاتت ضعیف است .
ساده ترین پرسشی که می توان مطرح کرد و من هم آن را بیان کردم این بود که چگونه می شود یک نفر تحلیل خوبی از موقعیت داشته باشد اما داده ها و اطلاعات اندک و یا ضعیفی داشته باشد ؟
این گزاره خود در درونش حاوی تعارض های عمیق محتوایی است . برخی اوقات پیش خودم فکر می کردم و به این نتیجه منطقی رسیده ام که با این سنخ و نوع رسانه ها که خبرنگاران آن اکثرا «نقش کارمندی» دارند خیلی نباید به اولویت قرار گرفتن این وزارتخانه و احیای مطالبات و پیاده شدن کارکردهای واقعی آن در توسعه جامعه امیدوار بود .
اللهیار ترکمن همواره از تدوین " قانون خاص " برای معلمان سخن می گفت .
بارها از او پرسیدم وقتی آموزش و پرورش همین " قانون عام " را نمی تواند و یا نمی خواهد برای معلمان اجرا کند با چه پشتوانه ای می خواهد قانون خاص را تدوین و اجرا کند ؟
آن چه در پایان باید به آن اشاره کنم فلسفه این " تغییر " دیرهنگام در آموزش و پرورش است .
با توجه به ذهنیت منفی و بد فرهنگیان نسبت به عملکرد و نیز ادبیات آقای اللهیار ترکمن ، تغییر ایشان با هر عنوانی به نوعی جلب اعتماد و یا حرکت در جهت اعتماد سازی " صف " و در میان معلمان از سوی سرپرست وزارت آموزش و پرورش و یا دیگران ارزیابی می شود .
اما با شناختی که دارم و حتی ممکن است این موضعی بدبینانه تلقی شود خیلی به این گونه " تغییرات " و حتی تغییر وزیر آموزش و پرورش خوش بین نیستم و این که اتفاق خاصی رخ دهد .
ساده ترین پاسخ به این مشغولیت ذهنی این است :
" چیزی در پایین تغییر نکرده است " .
اللهیار ترکمن رفت .
اما در این قضایا روسیاهی برای کسان و جریان هایی ماند که سعی کردند ادای آدم های مستقل و روشنفکر را دربیاورند .
آنان در درس " صداقت " نمره قبولی نیاوردند .
گروه گزارش/
« نخستین نشست رسانه ای حسن ملکی » رئیس جدید سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در 19خرداد 1399 در سالن اجتماعات این سازمان برگزار گردید.
قرار بود نشست بعدی با عنوان پنجاهمین جشنواره فیلم رشد توسط سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در بهمن 1399 برگزار شود که این نشست لغو گردید .
پس از گذشت حدود 8 ماه سرانجام نشست رسانه ای رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی امروز یکشنبه 21 شهریور در سالن اجتماعات شهید جهرمی این سازمان برگزار گردید .
ملکی در نشست امروز از تدوین برنامه درسی آموزشهای غیرحضوری برای نخستین بار خبر داد و این در حالی است که حدود 2 سال از تعطیلی مدارس به علت کرونا می گذرد .
رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در ادامه به ایجاد 6 رشته جدید درسی در شاخه کاردانش اشاره کرد و این که در شاخه کاردانش 6 رشته جدید طراحی و استانداردهای آن به استانها ابلاغ شده است. عناوین: «محیط بانی»، «بهداشت دام روستایی و عشایر»، «تعمیر و نگهداری تجهیزات پرورش دام و طیور»، «چهره پردازی»، «تعمیرات ناوگان و خط و سازههای ریلی»، 6 رشته جدید ایجاده شده در شاخه کاردانش هستند .
وی همچنین ار انتقال درس " آمادگی دفاعی " در این رشته از پایه دوازدهم به پایه دهم خبر داد .
این سخنان آقای ملکی در حالی بیان می شوند که به علت ماهیت دروس رشته های فنی که رویکردی مهارتی دارند و آموزش های مجازی پاسخ گوی این نیاز نیستند ؛ در حال حاضر فلسفه این گونه مدارس زیر سوال رفته است .
رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در توضیح انتقال درس آمادگی دفاعی مهم ترین دلیل آن را مصادف شدن با کنکور بیان کرد و این در حالی است که فلسفه تحصیل در مدارس فنی و حرفه ای و کار و دانش تربیت تکنسین است و بیان چنین دلیلی نشان از عدم شناخت از فلسفه تاسیس مدارس کار و دانش دارد .
در این نشست ، خبرگزاری فارس و صدای معلم و یک رسانه دیگر پرسش های خود را به صورت " حضوری " بیان کردند و سایر خبرنگاران که حدود 10 نفر می شدند به صورت مجازی و آنلاین با نشست در ارتباط بودند و بعضا پرسش های را مطرح کردند .
مجری نشست که یک خانم بود جلسه را به صورت اداری و خشک اداره می کرد و این در حالی است که نشست ها در زمان ریاست حجت الاسلام ذوعلم هم منظم و هم بیشتر بود و هم مجری جلسه با خبرنگاران ارتباط صمیمانه ای برقرار می کرد .
« صدای معلم » پرسش های مختلفی را مطرح کرد .
مدیر صدای معلم خطاب به رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی گفت :
« ضمن تشکر از شما که با یک وقفه طولانی نشست های رسانه ای این سازمان را اعاده فرمودید و امیدوارم که سایر مدیران ستادی و معاونین وزارت آموزش و پرورش خود را در برابر افکار عمومی پاسخ گو بدانند و به بهانه کرونا شانه از زیر بار مسئولیت های قانونی خود خالی نکنند .
وزارت آموزش و پرورش هیچ ابتکاری برای ادامه فعالیت مدارس نداشته و به صورت منفعلانه تنها دستورات ستاد کرونا را اجرا کرده است. به طوری که حتی در جایی که امکان گروه بندی دانش آموزان یا آزمون حضوری وجود داشته، از این امکان استفاده نکرده است و در اثر آن، حضور در مدرسه به چیزی شبیه تابو تبدیل شده است. میلیونها دانش آموز به طور کلی از تحصیل باز مانده و اغلب دانش آموزان افت تحصیلی دارند .
شما به عنوان برنامه ریز حوزه ستادی چرا در مقابل این وضع اسف بار هیچ کار موثری انجام نداده اید؟
ملکی چنین پاسخ داد :
«این که آموزش و پرورش ستاد ملی کرونا را اجرا کرده است این وظیفه قانونی آموزش و پرورش است .
ستاد ملی کرونا یک ستاد قانونی در سطح بالا و فوقانی در کشور است . نه آموزش و پرورش بلکه هم وزارتخانه ها تابع مصوبات ستاد ملی کرونا باید باشند البته مصوبات آن ها را در وزارتخانه خودشان با مدل های متناسب با وزارتخانه خودشان عملیاتی کرده و اجرایی کنند و این کار هم انصافا در آموزش و پرورش و بنده شهادت می دهم و شاهد بوده ام که انجام شده است .
این ها مصوبات ستاد ملی کرونا را در شورای معاونین و سایر کارگروه ها آورده اند و مورد بررسی قرار گرفته و این که آن مصوبات را در این شرایط چگونه اجرایی کنیم و عملیاتی کنیم .
مشروح این گفت و گو در صدای معلم منتشر خواهد گردید .
پایان گزارش/