مدتی است وزارت آموزش و پرورش از تحول بنیادین در سیستم آموزشی صحبت می کند. موضوع بسیار مهمی که باید به آن توجه کرد و حتما به آن پرداخت. اما هر تغییر بنیادین نیاز به پیش نیازهایی داردکه باید به آن توجه کرد .
یکی از این پیش نیازها آزادی عمل هر مرکز آموزشی برای برنامه ریزی به نفع دانش آموزان است.
یک سیستم مترقی می کوشد که فقط سیاست ها ، اصول و اهداف اصلی را تعیین کند و سپس فرصت دهد که هر مرکز آموزشی براساس اقلیم ، فرهنگ و فضای اجتماعی در جامعه محلی خود و براساس سیاست های تعیین شده ملی ، برنامه ریزی کند. این روش به پویایی سیستم های آموزشی کمک می کند.
در عین حال موجب می شود تا وزارتخانه در نقش سیاست گذار فرصت های فراوانی را برای توسعه اهداف خود به دست بیاورد . این که یک نظام آموزشی بر تمام برنامه ، موضوع ، محتوا ، فعالیت ها نظارت و کنترل داشته باشد ، فقط سطح یک وزارتخانه را در حد یک مرکز اجرایی پایین می آورد. بدین ترتیب نمی تواند منجر به یک برنامه پویا و موثر شود.
سیستم آموزشی ما برای این تغییر بنیادین باید به آموزش و پرورش ، نقش یک وزارتخانه را بدهد ، نه یک مرکز اجرایی!
اگر وزارت آموزش و پرورش بخواهد در نقش مجری وارد میدان شود ، هرگز نمی تواند در مسیر تغییر بنیادین باشد.
کانال موسسه پژوهشی کودکان دنیا
از آن روی که قریب به دو دهه در مجموعهی سمپاد کشور فعالیت داشته و چندین سال نیز از نزدیک بر مقولهی المپیاد و آموزش علاقهمندان به حضور در این عرصه نظارت کردهام با رصد تحولات رقم خورده توسط سمپاد و مدیران تحت سرپرستی آن بر خود وظیفه میدانم سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان را از ورود به بازی کنکوری دیگر و تجاریسازی فرایندهای معطوف به المپیاد انذار کنم. همچنان که بارها به عنوان یک نکتهی کلیدی در قالب یادداشتهایی فنی پیرامون این موضوع حساس، به ویژه نظر به تاکیدات موکد مقام معظم رهبری در خصوص ارتقاء رتبههای کشور در المپیادهای علمی، توسط دلسوزان و متخصصین امر مورد اشاره قرار گرفته است، ضروری مینماید پیش از هر اقدامی تکلیف مجموعه و تمام ذینفعان با فلسفهی وجودی و سپس فرهنگ المپیاد و المپیادی شدن روشن شود.
متاسفانه مجموعهی سمپاد کشور با سوء تفاهمی ناشی از عدم درکِ درستِ رسالتِ خود در خصوص مواجهه با المپیادهای علمی کشور، مقولهی ارتقاء کیفی فعالیتهای مرتبط با این حوزه را با توسعهی کمّی و بدون هدف برنامههای المپیادی خلط کرده و با تبادر به اقداماتی پوپولیستی در حال تدارک مقدمات انحرافی بسیار خطرناک است. اقدام سمپاد در آمارسازی و ثبتنام اجباری دانشآموزان در آزمون مرحله اول المپیادهای علمی، حرکت در مسیر تبدیل آموزشهای مرتبط با آمادگی دانشپژوهان جهت حضور در المپیادها به یک بیزینس، ایجاد فضای رقابتی ناسالم و بدون کنترل که به انحصار فعالیتهای مربوط به المپیادها توسط چند مرکز مشخص منجر شده، عدم وجود استانداردی مبتنی بر پژوهش در شیوههای آموزش دورههای آمادگی المپیادها و وارد آوردن فشار جسمی و روحی خودخواهانه به دانشآموزان تنها بخشی از انحرافات این سازمان حساس و موثر از مدار خیر و صواب است.
طی مدتی که یکی از مدالآوران المپیادهای علمی کشور راهبر این سازمان مهم هستند، انتظار میرفت شناخت و تجربیات خود از روح فعالیتهایی از قسم المپیاد را به میدان آورده، دلسوزانه و فداکارانه فرصت پیش آمده را صرف پایهگذاری و ترویج فرهنگ و تفکری اصولی، نغز و همسو با فلسفهی ملی و بينالمللی برگزاری المپیادهای علمی کرده و به جای آماری نادقیق و کذایی از خود آثاری ماندگارتر به میراث بگذارند.
فراموش نکنیم فرهنگسازی با بخشنامه و دستور و هیاهو مقدور نبوده و برای اشاعه فرهنگ اصیل لاجرم باید از افراد با اصالت دعوت و دانشپژوهان سمپادی را در معرض تجربهی مستقیم باورها و منش ایشان قرار داد. مادامیکه مدیرانی ناکارآمد و ناآگاه به اقتضائات فرهنگ نخبگانی و فرسنگها دور از مولفههای نخبگی سکاندار اجرای سیاستها باشند، طبیعتا به دلیل درک سطحی مباحث توان فراهم آوردن ملزومات برنامههای مدنظر سازمان و دمیدن روحی تازه در فعالیتهای منطبق با نیازهای جامعه نخبگانی را نخواهند داشت و فرصت ارائهی مدلی از مدیریتِ امیدآفرین نخبگان بر جامعهی نخبگانی را از جامعه و کشور سلب خواهند کرد.
در وجهی بسیار حیاتی و تاثیرگذار از ارکان سمپاد که متولی امور المپیادهاست، وجود بینظمی در برنامههای باشگاه دانشپژوهان جوان و مهمتر از آن عدم وجود انسجام فکری و اساسا فقدان اندیشهای مشخص و رویکردی فراگیر در فعالیتهای باشگاه دانشپژوهان جوان که علی القاعده باید در جایگاه سیاستگذاری و ایجاد و اشاعهی فرهنگی واحد، هدفمند و همگرا باشد، بر ناکارآمدی فرایندهای معطوف به المپیاد افزوده و لاجرم برای جبران و بدتر از آن پوشاندن کاستیها، تحرکاتِ آن را به سمت بدعتهای ناشایست و رَویههای مخرّب کشانده است.
به نظر میرسد در حال حاضر، حتا با نگاه سطحی به رسالت باشگاه دانشپژوهان جوان، فعالیتهای جسته و گریختهی آن در حوزهی المپیادهای علمی کشور نیز نتوانسته است رضایت مخاطبین را برآورده سازد. به علاوه رخوت و عدم پاسخ گویی مسئولین و کارمندان باشگاه دانشپژوهان جوان به ذینفعان فعالیتهای آن که اغلب از سرمایهها و استعدادهای برتر کشور هستند، عدم پویایی باشگاه به عنوان یک سیستم، فلش بک به رویههای قدیمی و سازگار با فرهنگ دههی شصت و هفتاد و تمرکز بیش از حد بر مدارس سمپاد و بیتوجهی به دیگر مدارس عادی و دولتی در سیاستگذاریها چنان فضایی فراهم آورده است که اساسا توقع تدارک سازوکاری مشخص و مدون برای دعوت از کارآمدان، اندیشمندان و نخبگان تربیت شده در همین سازمان مُعظم و آرزوی تبدیل باشگاه به کانون و ملجا و مرجعی برای عموم نخبگان و مخصوصا دانشآموختگان سمپادی را به امری بیجا بدل ساخته است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
در مدت کم تر از یک هفته ، رای شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان آذربایجان شرقی در مورد پرونده شکایت علیه مدیر صدای معلم صادر شد و پرونده با اعتراض مدیر صدای معلم به صلاحیت شعبه رسیدگی کننده به تهران منتقل شد .
در رای دادگاه چنین آمده است :
« در خصوص شکایت مهدی بهرامی اقدم فرزند یوسف علیه آقای علی پورسلیمان فرزند محمد اسماعیل به عنوان صاحب امتیاز و مدیر مسئول پایگاه خبری صدای معلم ( خبری – تحلیلی معلمان ایران ) دایر بر نشر اکاذیب به وسیله سامانه های رایانه های به قصد اضرار به غیر و نیز تشویش اذهان عمومی به شرح مندرج در پرونده ، با عنایت به مجموع اوراق و محتویات پرونده ، صرف نظر از صحت و سقم قضیه ، نظر به این که حسب اوراق و محتویات پرونده محل انتشار مطالب در پایگاه خبری صدای معلم ( به شماره ثبت 78039 مورخ 4 / 5 / 1395 در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ) تهران بوده و برابر مقررات و قوانین موضوعه به خصوص با مداقه در مفاد مواد 116 و 310 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 دادگاه صالح در مورد رسیدگی به جرایم ، دادگاه محل وقوع جرم می باشد و در رسیدگی به جرایم مطبوعاتی علاوه بر موارد مذکور حسب نظریه شماره 9995 – 7 مورخ 9 / 9 / 1367 اداره کل حقوقی قوه قضاییه دادگاه کیفری محل انتشار روزنامه یا مجله صالح به رسیدگی اعلام شده است . کدام مرجع و نهاد باید این همه اتلاف وقت و صرف هزینه ناشی از رفت و آمد به یک محل دور دست را جبران نماید ؟
مالا با لحاظ محل انتشار مطالب و محل وقوع جرم ادعایی که تهران می باشد علی ایحال این دادگاه خود را صالح به رسیدگی ندانسته و با استناد به مواد 116 و 310 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 با الحاقات و اصلاحات بعدی آن قرار عدم صلاحیت رسیدگی به اعتبار و شایستگی رسیدگی دادگاه های محترم کیفری یک تهران صادر و اعلام می دارد .
مقرر است دفتر پرونده از آمار موجوی شعبه کسر و به مرجع محترم مربوطه ارسال گردد .
مستشاران شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان آذربایجان شرقی
حسین صادقیان – علی حسنی »
حال پرسش صریح و جدی « صدای معلم » از مسئولان قوه قضاییه آن است که دادگستری بناب با استناد به کدام قانون علیه صدای معلم رای محکومیت صادر کرد و کدام فرد و مرجع قانونی باید به این تخلف محرز رسیدگی نماید ؟ ( این جا )
کدام مرجع و نهاد باید این همه اتلاف وقت و صرف هزینه ناشی از رفت و آمد به یک محل دور دست را جبران نماید ؟
امید است مرجع نهایی رسیدگی کننده با مطالعه دقیق پرونده و اظهارات ثبت شده مدیر صدای معلم قانون و عدالت را در مورد این پرونده به عینیت و اجرا برساند .
پایان گزارش/
گروه گزارش/
هنوز هیچ فرد و مسئولی به گزارش های صدای معلم در مورد وضعیت دفتر هماهنگی هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش پاسخی ارائه نکرده است . ( این جا )
ابوالفضل پریمی مدیرکل دفتر هماهنگی هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش منصوب یوسف نوری اولین اقدام خود را با حذف نیروهای مستقل از هیات های تخلفات اداری آغاز کرد.
بنا بر اطلاعات رسیده به « صدای معلم » اولین اقدام مدیرکل جدید تخلفات اداری انحلال شعبه بدوی ۳ مرکز با موافقت آقای نوری وزیر آموزش و پرورش بوده است . هیات های مستقر در وزارتخانه شامل ۳ شعبه بدوی و ۳ شعبه تجدیدنظر می باشند. آیا معنای « دکترین » ی که وزیر آموزش و پرورش در نشست رسانه ای و در پاسخ به انتقادات و پرسش های صدای معلم و در حمایت از آقای پریمی ایراد کرد همین است ؟
رئیس شعبه منحل شده عادل عبدی و قائم مقام شعبه علی نقی حصنی بوده است. استدلالی که برای انحلال این شعبه داشته اند کاهش حجم پرونده ها بوده در صورتی که این موضوع و همچنین استناد به بند ۹ماده ۳۵ آئین نامه اجرایی قانون تخلفات اداری برای انحلال شعبه مذکور فاقد مبنای قانونی بوده و به نظر می رسد توجیهی برای حذف نیروهای مستقل و غیر همسو بوده است.
پرسش این رسانه از آقای پریمی آن است که توضیح دهد میزان پرونده های واصله به هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش از زمان انتصاب ایشان به این سمت چقدر کاهش داشته و چگونه است که شامل شعبه 3 بدوی شده است ؟
آیا معنای « دکترین » ی که وزیر آموزش و پرورش در نشست رسانه ای و در پاسخ به انتقادات و پرسش های صدای معلم و در حمایت از آقای پریمی ایراد کرد همین است ؟
اگر تحصیلات و تخصص مدیر دفتر هماهنگی هیأت های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش مرتبط با حوزه کاری اش بود باز شاهد ایراد چنین حرف ها و عملکردی بودیم ؟
هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش برای تحقق عدالت و اجرای قانون ، چاره ای جز دوری از سیاست زدگی و سیاسی کاری ندارد .
پایان گزارش/
پرده اول
دو ماه پیش در مراسمات کف و دفن یکی از اقوام در بهشت زهرای تهران دختر ابتدایی ام همراه ما بود در طول مراسم به طور تصادفی توجهم را جلب کرد. بیچاره چهارستون بدنش چون چوب، خشک و تنیده می لرزید.
در اثنای مراسم خودم را سرزنش می کردم غافل از آن که اثرات مشاهدات عینی مراسم تدفین و گریه و زاری اطرافیان و خرافه گویی برخی از مداحان در روح و روان دخترک حک شده بود و کل مسیر تهران کرج من را به مسلسل سوالات بی جواب از چرایی مرگ، چگونگی فشار قبر تا برزخ و دوزخ و بهشت و جهنم بسته بود. طفلک پس از سپری شدن دو ماه کم کم در حال فراموش کردن ماجرا و برگشت به زندگی عادی است.
پرده دوم
علیرضا زاکانی شهردار جنجالی تهران معتقد است که: «باید موضوع بهشتگردی را در میان مدارس رواج دهیم که این مهم با کمک و همکاری آموزش و پرورش میسر خواهد شد.» اولین سوال مخاطبان مستقل آن است که :
اصولا چرا فرزندان برخی از مسئولان به اروپا و آمریکا گردی بروند و بچه های بقیه مردم به قبرستان!؟
این پیشنهاد با حقوق کودکان متناقض و برخلاف کنوانسیون های حقوق کودکان سازمان ملل است. ما هنوز در دوران کرونا هستیم و کودکان به بازی و شادی نیاز دارند. آنها در این دو سال خواسته و ناخواسته غمهایی را تحمل کردهاند. غمهایی که به خاطر فقدان و از دستدادنهای این دوران بوده و نباید با بردن آنها به گورستان، غمی مضاعف و باری اضافه را به آنها تحمیل کرد. این یک پیشنهاد غیراخلاقی است.
«مردم میرن تورهای جهانگردی ما بریم تورهای قبرستان"
پرده سوم
اسماعیل بحریزاده قائم مقام معاون وزیر آموزش و پرورش در سازمان دانشآموزی درباره پیشنهاد بهشتگردی (بهشتزهرا گردی) دانش آموزان از سوی شهردار تهران می گوید: بهشت زهرا به عنوان مکانی است که تاریخ انقلاب در تمام صحنه و عرصههای مهماش به نوعی با شهدایی که در بهشت زهرا هستند ارتباط برقرار میکند از این رو وظیفه ما این است تا دانش آموزان برای حفظ ارزشهای انقلاب، با بهایی که صرف شده تا این انقلاب به وجود بیاید آشنا شوند.
بحری زاده خاطرنشان می کند: نگاه سند تحول بنیادین به تربیت تمام ساحتی است که یکی از ساحتهای مهم آن ساحت اعتقادی- اخلاقی و تربیت سیاسی- اجتماعی است. در واقع بهشت زهرا و به طور خاص گلزار شهدا می تواند تاریخ تربیتی، سیاسی، اجتماعی و در حوزه اعتقادی باشد. حداقل از رئیس سازمان دانش آموزی کشور انتظار می رود با رجوع به فلسفه تاسیس این سازمان و خوانش اهداف آن با هوچی گران عرصه سیاست هم داستان و هم گام نشود
پرده چهارم
واکنش مدیرعامل سازمان بهشت زهرا به منتقدان موضوع بهشت گردی جالب است.
در پی انتشار برخی انتقادات به موضوع " بهشت گردی" درمیان مدارس که از سوی شهردار محترم تهران مطرح شده بود مدیر عامل سازمان بهشت حضرت زهرا (س) در توییتی در واکنش به این مسئله نوشت:
"در بعضی کشورها یادمان روزهای مقاومت و تندیس سربازان که برای وطن جان دادند، در میادین شهر بنا شده تا شهروندان یاد آن فداکاری را زنده نگه دارند. حالا شما از حضور دانش آموزان در میان گلزار شهدای بهشت زهرا نگرانید؟ از پیوند ملیت و اسلامیت آشفته شده اید؟ وصیت شهید سلیمانی را بخوانید"
پرده پنجم
"در غياب زندگي، مرگ هستي است و در نبود مرگ، زندگي، نيستي است از ديرباز ذهن بشر با مرگ در چالش بوده است و بيومتري (زيست سنجي)آدمي و كيفيت آن به صورت نقش مايه اي با بسامد فراوان در ادبيات معاصر ما، انعكاس يافته است. ادبيات جهان و آثار مكتوب بشري از ديرباز گوياي واقعيتي انكار ناشدني است، به اين معنا كه آدمي پيوسته در تلاش و جهد بوده تا به جد به مرگ و عواقب آن بپردازد. كهن ترين اثر مكتوب نيز، پيگيري راز جاودانگي و هراس از مرگ بوده است. اما تطور و بررسي مرگ در اشعار شاعرانی چون مولانا، شاملو و... جزوجداب ترين موضوعات این حوزه می باشد."
پرده آخر
قطعا ترویج روحیه شهادت طلبی و سلحشوری نظام برای ما قابل درک است ولی در این وانفسای دلمردگی کرونایی بهشت زهرا گردانی دانش آموزان با هیچ منطقی سازگار نیست. خاصه آن که مردم از اینکه فرزندان برخی از مسئولین با پولهای رانتی در ینگه دنیا غرق در زندگی لاکچری و عیش و نوشند عصبانی و مکدرند. از منظر آموزه های علم روانشناسی نیز مدارس و دانش آموزان ما شادابی و طراوت لازم را نداشته و به شادمانی روحی و روانی محتاجند.
حضور زودهنگام و غیر ضرور کودکان در مراسمات حزن انگیز و مکانهای رعب آور روح و روانشان را خراشیده و آنها را در برابر ناملایمات زندگی آسیب پذیرتر خواهد کرد.
لذا حداقل از رئیس سازمان دانش آموزی کشور انتظار می رود با رجوع به فلسفه تاسیس این سازمان و خوانش اهداف آن با هوچی گران عرصه سیاست هم داستان و هم گام نشود.
در پایان مخاطبان را با یک بایاتی ترکی که ما را به رعایت تعادل در زندگی سفارش می کند تنها می گذارم.
قوجاقلیب یاری گول
یاری چیچک یاری گول
دونیا بویو آغلاما
یاری آغلا یاری گول
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چند ماهی است که حذف یا کاهش سهمیه ارزی دارو و تجهیزات پزشکی باعث گرانی و کمیابی داروهای داخلی و خارجی شده است؛ این در حالی است که مجلس و دولت مخالفت خود را در بودجه 1400با حذف ارز ترجیهی برای دارو و لوازم پزشکی اعلام کرده اند.بر اساس اعلام مدیرکل دارو و مواد تحت کنترل سازمان غذا و دارو در سه سال گذشته سهمیه ارزی دارو و تجهیزات پزشکی کاهش پیدا کرده و شایعه حذف ارز ترجیهی در بودجه سال 1401 نیز به این گرانی ها دامن زده است. نکته عجیب اینجاست که برخی داروهای تولید داخل که برای بیماران خاص مصرف می شوند در مواردی بیش از 400 درصد افزایش قیمت دارند و افزایش قیمتها باعث کمیابی این قلم داروها نیز شده است.
سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس بیان می دارد که در لایحه بودجه ۱۴۰۱ هیچ اشارهای به ارز ترجیحی در حوزه دارو نشده است. همچنین معاون اقتصادی سازمان برنامه و بودجه در مصاحبه ای حذف ارز 4200 تومانی دارو در سال 1401 را تأیید کرده است. از طرفی هنوز کمیسیون تلفیق بودجه تشکیل نشده و ما هنوز نمیدانیم که نظر کمیسیون بهداشت و کمیسیون تلفیق چه خواهد بود.
دبیر انجمن کارفرمایی داروسازان مؤسس داروخانههای استان تهران اظهار می دارد که بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۰ نشان میدهد که از مهرماه ارز ترجیحی دارو حذف شده و تأمین داروی مورد نیاز کشور نیز حالا با نرخ نیمایی تأمین میشود. طبق لایحه سال جاری، دولت مکلف شده تا برای ۶ ماهه اول سال، ۱.۵ میلیارد دلار بابت دارو و تجهیزات پزشکی و سایر اقلام حوزه سلامت ارز با نرخ ترجیحی تأمین کند. اما برای ۶ ماه دوم سال پیشنهاد شده که ارز ترجیحی حذف و قیمت ارز تأمینی برای دارو به نرخ نیمایی برسد.
رئیس کمیسیون اقتصاد سلامت اتاق بازرگانی تهران اعلام می کند که با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، برای حمایت دارویی از مردم منابعی در حدود ۵۰ تا ۶۰هزار میلیارد تومان نیاز خواهد بود. در این رابطه باید ساز و کاری تعریف شود که دولت نتواند از حمایت از مردم شانه خالی کند. با تخصیص منابع لازم به بیمهها، فشاری بر مردم وارد نمیشود و هزینه افزایش قیمت را بیمهها پرداخت خواهند کرد. این بهترین راهکار موجود در این زمینه خواهد بود و امیدواریم برای سال آینده بهترین راهکار در این زمینه اجرایی شود.
گرانی و نابه سامانی در بازار دارو و تجهیزات پزشکی باعث نارضایتی و سرگردانی مردم شده و گویا به غیر از درد مریضی باید رنج های دیگر را نیز تحمل کنند و افرادی که بیمه نیستند و یا بیمه تکمیلی ندارند در خیلی از موارد باید از درمان خداحافظی کنند که این موضوع برای کشور ثروتمندی مثل ایران با این همه منابع طبیعی، دردآور و عین بی عدالتی است.
لذا از مسئولین محترم درخواست می شود که موضوع سونامی گرانی دارو و تجهیزات پزشکی را در اسرع وقت پیگیری کنند و اجازه ندهند که مافیای دارو در کشور از این آب گل آلود ماهی بگیرند و سلامت مردم را به خطر بیاندازند. مجلس و دولت نیز در بودجه سال آینده با تصمیمات درست و کارشناسی شده ای به افزایش قیمت داروهای داخلی و خارجی دامن نزنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید