گروه رسانه/
آن چه در زیر می آید ؛ سخنان دکتر نعمتالله فاضلی استاد انسان شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در جلسه نقد کتاب «شهامت تدریس؛ سفری به دنیای درون معلم» در مرکز فرهنگی شهر کتاب تهران به تاریخ ۲۸ دی ۱۴۰۰ است که ایراد گردیده است .
« صدای معلم » همه فرهنگیان را به مطالعه این کتاب ارزشمند فرا می خواند .
گروه استان ها و شهرستان ها/
امروز دوشنبه 4 بهمن ، شماری از بازنشستگان و معلمان در برخی شهرهای کشور از جمله تهران، شیراز، ممسنی، داراب، اردبیل، کرمانشاه، همدان، سنندج و رشت در اعتراض به وضعیت معیشتی خود و با درخواست همسانسازی کامل و افزایش حقوقها در مقابل ساختمان صندوق بازنشستگی این شهرها تجمع اعتراضی برگزار کردند .
این معلمان همچنان نسبت به مساله تبعیض معترض بوده و خواهان رسیدگی به مطالبات قانونی خود از سوی مسئولان هستند .
پایان پیام/
خلاصه قسمت هاي قبل : بخش نخست - بخش دوم
(نماي کلي سند مالی سال آینده دولت به طور کلي و آموزش و پرورش به صورت اختصاصي )
ويژگي هاي اولین بودجه رئیسی چيست ؟
خلاصه قسمت اول
الف نگاه عمومي به لايحه بودجه 1401:
برخي از ويژگي هاي سند مالی دولت در سال ۱۴۰۱ عبارتند از :
ويژگي نهم ، در لایحه بودجه سال 1041 کل کشور ماده واحده و جداول کلان منابع و مصارف بودجه ( 7 ) به صورت خلاصه آمده است :
کمک به صندوق ذخيره فرهنگيان پس از تصويب اساسنامه
کدام سند بالا دستي به سازمان برنامه ي رئيسي اجازه داده است که وظايف قانوني خود را منوط به زير پا نهادن ِ اصل 85 قانون اساسي نمايد ! و تصويب اساسنامه يک موسسه کاملأ خصوصي ( زير پا نهادن اصل 85 قانون اساسي ) را منوط به اجراي ماده 85 قانون برنامه ششم توسه نمايد .
آيا ابراهيم رئيسي نظارتي به سازمان برنامه و بودجه خود ندارد ؟ آيا هيات دولت سيزدهم ، در مورد ديگر کارکنان دولت هم قانون تشکيل حساب پس انداز ديگر کارکنان دولت را ناديده گرفته است ؟
با اين نگاه اجمالي جهت تحليل لايحه بودجه1401 به گفت و گوي مجازي ذيل مي پردازيم .
قسمت سوم :
پرسش کننده :
در لايحه بودجه 1401 ، افزايش سن بازنشستگي چگونه است ؟
پاسخ دهنده :
قبل از پاسخ به اين پرسش ، لازم است به يک مسله مهم روز ( صندوق ذخيره فرهنگيان ) بپردازيم .
اختلاف نظري بين کارشناسان وجود دارد :
صندوق را چگونه اداره کنيم ؟
برخي از کارشناسان ، حکمراني خوب را بهترين روش مبارزه با فساد مي دانند .
بهترين نظارت سپردن مديريت سرمايه ها به دست صاحبان اصلي سرمايه ها مي باشد . با دو مثال به بررسي نقش مهم حضور صاحبان اصلي سرمايه ها در صندوق ذخيره مي پردازم :
در جلسه 21 آذر ، منتخبين استاني يا مجمع عمومي استاني و برخي کارشناسان عضو ( بدون هيچ مسوليتي در صندوق ) در حضور مسولين صندوق ، فرمول محاسبه ارزش مالکانه اي را ارائه نمودند که هم منافع ِ اعضاي محترم صنذوق را تامين مي کند و هم کارشناسان صندوق آن را تأئيد نمودند .
چهارم دي ماه 1400 ، پيش نويس متخصصان ِ عضو صندوق ( بدون هيچ مسئوليتي در صندوق ) طي شماره 172335 با کد رهگيري 1249201328 در سامانه ميز خدمت وزارت آموزش و پرورش ثبت مي شود که چالش هاي پيش نويس تهيه شده توسط مسئولين صندوق را مشخص مي کند و يک ساختار نظارتي توسط اعضا در سرتاسر کشور را رو نمايي مي کند .
متاسفانه رياست محترم هيات امناي صندوق ، به هر دو سند فوق الذکر بي مهري نموده و تا زمان نگارش اين متن ، کارشناسان ِ بدون جيره و مواجب را به همفکري دعوت نکرده اند تا گام هاي علمي و موثر براي اصلاح ساختار اين موسسه بردارند و منافع اعضا را تأمين نمايند .
به نظر متخصصان مستقل ، وقتي کارشناسان عضو که هيچ مسئوليتي در صندوق ندارند براي اصلاح ساختار ، اعمال نظارت هاي علمي و عملي بر 6 منتخبين خود و ديگر ارکان صندوق ، تصحيح رويه ها ، فرمول هاي محاسبه ارزش مالکانه و ... را در راستاي منافع اعضا طراحي مي کنند ، قطعأ در ساختار علمي و عملي نظارت توسط صاحبان اصلي سرمايه در سرتاسر کشور که در پيش نويس آئين نامه آمده است ، توانايي مديريت سرمايه هاي خود را دارند و نيازي نيست بر عکس روند پيشنهاد شده در ابلاغيه اصل 44 قانون اساسي ، يک موسسه کاملأ خصوصي را به يک موسسه عمومي غير دولتي تبديل کنند ( اموال خود را عمومي غير دولتي نمايند ) و به ناظران دولتي که توانايي کشيدن مو از ماست در موسسات عمومي غير دولتي و يا حتي دولتي را ندارند اميد ببندند .
در آينده بيشتر به اين مهم مي پردازيم .
با توجه به ضرورت اشاره به اين موضوع روز که نُقل همه محافل فرهنگيان مي باشد ، مي توانيم به روند قبلي گفت و گو باز گرديم .
پرسش کننده :
در لايحه بودجه 1401 ، افزايش سن بازنشستگي چگونه است ؟
پاسخ دهنده ( 1 ) :
بر اساس لایحه بودجه 1401، از سال آینده حداقل و حداکثر سن بازنشستگی 2 سال افزایش خواهد یافت؛ این موضوع را میتوان یکی از مهمترین تغییرات لایحه بودجه 1401 در مقایسه با بودجه سالجاری دانست. بر اساس این قانون، حداقل و حداکثر سن بازنشستگی تمامی مستخدمین مرد و زن با هر میزان سابقه خدمت در صندوق سازمان تامین اجتماعی دو سال افزایش مییابد. البته وزارت آموزش و پرورش مجاز است که بازنشستگی معلمان را تا سن 65 سالگی و در صورت رضایت معلمان به تعویق بیندازد. علاوه بر اینها، محاسبه حقوق بازنشستگی در تمامی صندوقهای بازنشستگی بر اساس متوسط حقوق سه سال آخر زمان اشتغال خواهد بود.
پرسش کننده :
شباهت ها و تفاوت هاي لايحه بودجه 1401 با قانون بودجه 1400 چيست ؟
پاسخ دهنده ( 9 ) :
لایحه بودجه ۱۴۰۱ شباهتها و تفاوتهایی با بودجه سال جاری دارد. بهعنوان مثال مالیات واردات سیگار افزایش و معافیت مالیاتی موسسات آموزشی کنکور حذف شده است. از سوی دیگر، خودروهای گرانتر از یکمیلیارد تومان مشمول مالیات پلکانی خواهند شد. از سوی دیگر رقم وام ازدواج و عوارض خروج از کشور از لایحه بودجه حذف شده اما گفته شده است که این ارقام با توجه به تورم تعدیل خواهد شد. نکته آخر اینکه، براساس برنامه تعریف شده در سیما، هزینه دستمزد هر یک ساعت تولید برنامه حدود یک میلیارد تومان خواهد بود که از بودجه عمومی دولت تامین خواهد شد.
پرسش کننده :
رشد ۶۲ درصدی درآمدهای مالیاتی دولت را بيشتر توضيح دهيد .
پاسخ دهنده ( 9 ) :
تبصره ۶ لایحه بودجه به عوارض و مالیاتها میپردازد. این تبصره درآمدهای دولت از مالیاتها را توضیح میدهد. بررسیها نشان میدهند دولت پیشبینی کرده است در سال آینده درآمدهای مالیاتی ۶۲ درصد افزایش پیدا کند. در این بخش موارد جالبی به چشم میخورد. بهعنوان مثال قرار است از سال آینده به ازای هر پیامک ۳ تومان اضافه دریافت شود و هزینه تا سقف هزارمیلیارد تومان آن به بهزیستی برای کمک به معلولان و کودکان کار در نظر گرفته شود؛ مابقی آن نیز که حدود ۵۰۰ میلیارد تومان در نظر گرفته شده برای شبکه ملی اطلاعات شود. علاوه براین در بند ق این تبصره آمده است که معافیت مالیاتی فعالیتهای مربوط به انتشارات کمک درسی تا سقف ۲۰۰ میلیون تومان معاف و بقیه آن مشمول مالیات میشود. معافیتهای موسسات کنکور حذف شده است. از سوی دیگر بر خود روهای سواری و وانت دوکابین که ارزش آن بیش از یک میلیارد تومان است، مالیات پلکانی از یک درصد تا ۴ درصد تعریف شده است. از دیگر مواردی که در تبصره ۶ قابل توجه است، بند «ش» است که در سال ۱۴۰۱ مناطق آزاد تجاری- صنعتی و مناطق ویژه اقتصادی مشابه سرزمین اصلی مشمول پرداخت مالیات ارزش افزوده خواهند بود.
در لایحه بودجه ۱۴۰۱ در بخش مالیات بر فروش سیگار، بر اساس لازمالاجرا نبودن قانون ممنوعیت ورود برخی از کالاهای غیرضرور مصوب سال ۷۴ و مجاز بودن تامین کسری سیگار از طریق واردات، دولت رقم ۴/ ۲هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است. این رقم در سال گذشته ۲/ ۱هزار میلیارد تومان بوده است. به عبارت دیگر بیش از هزار میلیارد تومان افزایش داشته است.
از دیگر نکته های جدید در بودجه سال آینده، مکلف کردن شرکت ایرانخودرو و سایپا برای فروش خودرو اقساطی (پنج ساله) به جانبازان بالای ۲۵درصد است. این نکته در بند ی تبصره ۷ آمده است.
پرسش کننده :
نقش جرايم راهنمايي و رانندگي در لايحه بودجه 1401 چيست ؟
پاسخ دهنده ( 9 ) :
در تبصره ۱۰ نیز دو نکته قابل توجه است، اول اینکه تعرفه جریمههای رانندگی در سال آینده ۵ درصد افزایش پیدا خواهد کرد، دوم اینکه در بند «ح» آمده است که هزینه پیامکی که بهدلیل جریمه رانندگی از سوی پلیس راهنمایی و رانندگی به مالکان خودرو ارسال میشود، از طریق اپراتورهای تلفن همراه در قبوض تلفن همراه مالکان وسایل نقلیه درج خواهد شد. علاوه براین، براساس لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ رانندگانی که عوارض الکترونیکی مصوب در شبکه آزادراهی را پرداخت نکنند، مشمول جریمه خواهند شد و وزارت راه نیز مکلف شده است تابستان سال آتی همه عوارض اخذشده از رانندگان را الکترونیکی کند.
پرسش کننده :
پاسخ دهنده ( 9 ) :
در بودجه ۱۴۰۱ برخلاف بودجه سالهای گذشته، دو نکته غایب است، اول هزینه عوارض خروج از کشور و دوم مقدار وام ازدواج. بررسیهای اولیه لایحه بودجه سال آینده نشان میدهد هزینه عوارض خروج از کشور که در سالهای اخیر افزایش قابل توجهی داشته، درج نشده است.
در بودجه ۱۴۰۰، در جدول شماره ۱۶ که به تعرفه درآمدهای دولت اختصاص دارد، جزئیات عوارض پرداختی به تفکیک آمده بود. در این قانون مشخص بود که مبلغ عوارض خروج از کشور برای سفرهای عادی ۴۰۰ هزار تومان و برای عتبات عالیات ۱۳۲ هزار تومان است. همچنین زائران عتبات عالیات باید ۴۵هزار تومان برای سفر هوایی و ۱۵هزار تومان برای سفر زمینی و دریایی، عوارض خروج پرداخت کنند. ارقام تعیینشده برای سفرهای عادی و حج برای سفر دوم به میزان ۵٠ درصد و سفرهای سوم و بیشتر به میزان ١٠٠درصد افزایش مییابد؛ اما از این بخش در لایحه بودجه ۱۴۰۱ خبری نیست و دولت مشخص نکرده است که قصد دریافت چه میزان عوارض خروج را برای سفرهای مختلف دارد. این در حالی است که درآمد پیشبینیشده از این بخش، افزایش چشمگیری یافته است و مشخص نیست هر نفر برای سفرهای خارج از کشور باید چه میزان عوارض پرداخت کند. البته یکی از دلایل این افزایش، میتواند کاهش محدودیتهای کرونایی و احتمال بالا رفتن آمار سفرهای خارجی باشد؛ اما میتوان نتیجهگیری کرد که مبلغ عوارض خروج نیز افزایش خواهد یافت.
نکته بعدی این است که مقدار وام ازدواج در لایحه بودجه ۱۴۰۱، برخلاف سال های قبل، درج نشده است. این مساله شائبه حذف وام ازدواج از بودجه را ایجاد کرد؛ اما بعد از آن معاون امور جوانان وزارت ورزش این خبر را تکذیب کرد و گفت: وام ازدواج در لایحه بودجه ۱۴۰۱ نه تنها حذف نشده، بلکه فرآیند آن به استناد قانون جوانی جمعیت تغییر یافته است. از سال ۱۴۰۱ به بعد حداقل به اندازه نرخ تورم سالانه به مبالغ موضوع این ماده و تبصرههای آن اضافه میشود.
پرسش کننده :
پاسخ دهنده ( 9 ) :
بودجه صدا و سیما در یک نگاه
بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۱ نشان میدهد در سال آینده حدود ۳/ ۵ هزار میلیارد تومان برای سازمان صدا و سیما بودجه تعیین شده است که از این مقدار حدود ۲۷۰ میلیارد تومان از درآمد عمومی و حدود ۵هزار میلیارد تومان آن از بودجه عمومی دولت تامین خواهد شد. در این دستگاه ۴ برنامه کلی تعریف شده که برای آنها حدود ۵ هزار میلیارد تومان هزینه برآورد شده است. در لایحه سال آتی حدود ۴۰۰میلیارد تومان برای تهیه خبر، گزارش و مستندات خبری پیشبینی شده که از این میزان حدود ۲۷۱میلیارد تومان آن برای دستمزد در نظر گرفته شده است. علاوه براین، برای تولید و پخش سیما حدود ۹/ ۳هزار میلیارد تومان هزینه برآورد شده که از این مقدار حدود ۴/ ۲هزار میلیارد تومان آن برای دستمزدی است. اگر فرض کنیم که هفته کاری ۴۸ ساعت باشد، در یکسال حدود ۲۳۰۰ ساعت کاری خواهیم داشت. با این فرض، هر یک ساعت تولید محتوا در سیما هزینه دستمزدی حدود یک میلیارد تومان خواهد داشت. همچنین، برای تولید و پخش صدا حدود ۷۶۰میلیارد تومان و در نهایت برای حمایت از تولید محتوا در فضای مجازی ۲۵۰میلیارد تومان پیشبینی شده است. برآوردها نشان میدهند بودجه صدا و سیما در سال آینده به نسبت امسال، رشد ۵۶ درصدی داشته است.
پرسش کننده :
نظر نمايندگان ِ مجلس در مورد افزايش سن بازنشستگي چيست ؟
پاسخ دهنده ( 10 ) :
خبرگزاري کار ايران ( ايلنا ) سه شنبه 23 آذر 1400 نوشت :
دولت برای مدیریت ورودی و خروجی صندوقهای بازنشستگی لایحه بیاورد.
رئیس کمیته اقتصادی کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس با اشاره به پیشنهاد دولت در لایحه ۱۴۰۱ برای افزایش سن بازنشستگی به ۲ سال و مبنا قرار گرفتن کسور بیمهای ۳ سال آخر برای محاسبه مستمری بازنشستگی، گفت: «تنها پس از بررسی استدلالها و آمارهای دولت و اثبات قابل اتکا بودن آنها، با این پیشنهاد موافقت میکنیم.»
«جعفری قادری» رئیس کمیته اقتصادی کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس، به خبرنگار ایلنا گفت: «باید توجه داشته باشیم که به علت افزایش «سن امید به زندگی» در ایران، پرداختیهای صندوقهای بازنشستگی افزایش یافته است. کشورهای پیشرفته، در این زمانها، سن بازنشستگی را افزایش میدهند تا تعادل و توزانی را بین ورودی و خروجی صندوقها ایجاد کنند.»
وی افزود: «بنابراین اگر استدلال و آمار دولت محکم باشد، این پیشنهاد به صندوقهای بازنشستگی کمک میکند اما اگر قابل اتکا نباشد، تصمیمی متفاوت از دولت میگیریم.»
افزایش 10درصدی حقوق کارمندان
یکی از مناقشه برانگیزترین و مهمترین تغییرات بودجه سال آینده نسبت به سالجاری، تغییرات حقوق پرداختی به کارمندان و بازنشستگان بوده است. بر اساس لایحه بودجه 1400، حقوق پرداختی به کارکنان دولت قرار است از 5 تا 29درصد افزایش یابد. اما حقوق افرادی که از متوسط حقوق کمتر میگیرند از حقوق افرادی که از متوسط بیشتر میگیرند، بیشتر رشد خواهد کرد و فاصله حقوقها کاهش مییابد. این امر به آن معناست که دولت قصد دارد فاصله حقوق پرداختی به کارکنان خود را به حداقل برساند. اما به طور کلی حقوقها 10درصد افزایش مییابند. حداقل حقوق دریافتی در بین کارکنان که در سال گذشته 3میلیون و 500هزار تومان بوده در سال آینده با افزایش 29درصدی به 4 میلیون و 500هزار تومان میرسد. به عبارت دیگر از سال آینده، حداقل میزان احکام کارگزینی 4 میلیون و 500 هزار تومان خواهد شد. اگر چه برخی از رسانهها خبر از کاهش حقوق برای برخی از افراد میدهند اما پیگیریهای «دنیایاقتصاد» نشان میدهند که حقوق پرداختی به کسانی که بالاتر از 37 میلیون درآمد دارند ثابت مانده و کسانی که پایینتر از 37میلیون تومان درآمد دارند به صورت پلکانی معکوس رشد حقوق خواهند داشت.
پرسش کننده :
با توجه به نمودار ذيل ( 2 ) که در تار نماي خبرگزاري تسنيم مورخ دوم آذر 1400 آمده است آيا حقوق نجومي بگير ها کاهش مي يابد ؟
پاسخ دهنده ( 1 ) :
پیگیریهای «دنیایاقتصاد» نشان میدهند که از میزان حقوق افراد کاسته نخواهد شد، اما برخی از حقوقها امکان دارد اصلا افزایشی نداشته باشند.
پرسش کننده :
در باره نقش ارز 4200 توماني در لايحه بودجه 1401 بيشتر توضيح دهيد .
پاسخ دهنده ( 1 ) :
سومین تغییر بزرگ در بودجه 1400 را میتوان عدم تخصیص ارز 4200 تومانی به تولیدکنندهها دانست. در همین رابطه، تاکید دولت و سازمان برنامه و بودجه این بوده که ارز 4200 تومانی به طور کامل حذف نمیشود و نحوه تخصیص آن به صورت دلار ارزانقیمت کنار گذاشته میشود. این امر به آن معناست که دیگر دولت قرار نیست در سال آینده ارز ترجیحی در اختیار واردکنندگان قرار بدهد. اما نحوه تخصیص منابع حاصل از کنار گذاشتن تخصیص ارز ترجیحی هنوز در بودجه مشخص نشده است. برخی از نمایندگان مجلس و متخصصان سازمان برنامه و بودجه بهترین راه تخصیص این منابع را پرداخت نقدی به اقشار ضعیف جامعه عنوان میکنند. این امر میتواند میزان یارانه نقدی پرداختی در سال آینده را افزایش دهد. پیگیریهای «دنیایاقتصاد» نشان میدهند که مابهالتفاوت دیده شده در هدفمندی به مصرفکننده یا واردکننده داده خواهد شد اما شیوه و نوع آن هنوز مشخص نیست و بعدا اطلاعرسانی خواهد شد. این امر حاکی از آن است که این امکان وجود دارد که یارانه نقدی در سال آینده افزایش یابد. البته لایحه بودجه خبر از حذف یارانه نقدی دهکهای پردرآمد جامعه میدهد که این امر نیز بخشی از هزینههای بودجه را کاهش میدهد.
پرسش کننده :
ابزارهاي لايحه بودجه 1401 براي ايجاد ثبات به شاخص هاي اقتصادي چيست ؟
پاسخ دهنده ( 1 ) :
هفت ابزار در لایحه بودجه وجود دارند .
بر اساس سخنان کارشناسان سازمان برنامه، دولت با 7 ابزار قصد ثبات بخشیدن به شاخصهای کلان اقتصاد را دارد. اولین ابزار دولت در لایحه بودجه، کاهش کسری تراز عملیاتی از 464 هزار میلیارد تومان به 300 هزار میلیارد تومان است که میتواند میزان کسری بودجه و نااطمینانی در فضای اقتصاد را کاهش دهد. کاهش خالص استقراض دولت از بازار سرمایه به منفی 40 هزار میلیارد تومان به باور سازمان برنامه و بودجه ریسکهای موجود در بازار مالی را کاهش میدهد. افزایش نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی از 4/ 5 درصد به 9/ 6 درصد و کاهش رشد هزینههای دولت از 104درصد در قانون بودجه سالجاری به 5درصد در لایحه سال آینده دو عامل دیگری هستند که کسری بودجه در سال آینده کاهش میدهند. کاهش 5 واحددرصد از مالیات واحدهای تولیدی و کاهش 5 واحددرصد از مالیات واحدهای صنفی آسیب دیده از کرونا، حذف ارز ترجیحی و جایگزینی و جبران مابهالتفاوت آن با یارانه، تلاش برای جلوگیری از تحمیل هزینههای دولت به نظام بانکی، حذف تسهیلات تکلیفی و افزایش توان تسهیلاتگیری بخش خصوصی از ابزارهای دیگر موجود در لایحه بودجه هستند.
( پايان گفت و گو )
منابع :
شماره روزنامه: ۵۳۳۸
2- خبرگزاري تسنيم 21 آذر 1400 جزئیات افزایش حقوق کارمندان در سال ۱۴۰۱ از ۵ تا ۲۹ درصد + نمودار
3- خبرگزاري مهر 23 آذر 1400 تذکر به دولت براي عدم تخصيص بودجه براي احياي زاينده رود
4- خبرگزاري مهر سه شنبه 23 آذر 1400 ( 4 ) بهادریجهرمی در نشست خبری
هفتم خبر گزاري مهر سه شنبه 23 آذر 1400( 5 )
سخنگوی دولت گفت: برنامه محوری دولت فعال سازی و جلب مشارکت بخش خصوصی، عمومی و عموم مردم به منظور تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی است.
5- خبرگزاري مهر سه شنبه 23 آذر 1400( 5 ) عجله ای که موجب اشتباه در محاسبه درآمد عوارض خروج از کشور شد!
6- دنياي اقتصاد دوشنبه22 آذر 1400: بودجه 1401 زير ذره بين
7- ( صفحات 159 الي 165 لایحه بودجه سال 1041 کل کشور ماده واحده و جداول کلان منابع و مصارف بودجه )
9- بودجه ۱۴۰۱ زیر ذرهبین دنياي اقتصاد دو شنبه 22 آذر 1400 شماره خبر: ۳۸۲۴۶۱۱
10- خبرگزاري کار ايران ( ايلنا ) سه شنبه 23 آذر 1400
رئیس کمیته اقتصادی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس اعلام کرد:
دولت برای مدیریت ورودی و خروجی صندوقهای بازنشستگی لایحه بیاورد
دفتر شهیدستان کرج مشغول رتق و فتق امورم . پست چی وارد شده پاکتی روی میزم می گذارد . فرستنده کتاب "دکتر حمید رضا کفاش" معاون اسبق وزیر آموزش و پرورش است. با اشتیاق بسته پستی را می گشایم.
کتاب "تجربیات مدرسه داری" از نگاه زنده یاد دکتر محمد علی مجتهدی (مدیر و بنیانگذار دبیرستان پرآوازه البرز تهران) را از استاد کفاشِ دوست داشتنی هدیه گرفته ام. «یک موسسه آموزشی در درجه اول باید معلم خوب داشته باشد»
به یاد می آورم که سال ۷۲ مشق معلمی را در قالب کارآموزی در دبیرستان البرز تهران سپری کرده ام. روزهایی دل انگیز و پرخاطره در این دبیرستان استخوان دار و با دیسیپلین داشتم.
یادش به خیر روزی معلم ریاضی کلاس را به من سپرد و رفت. گپ و گفتی دوستانه با بچه های حاذق و پرمدعا داشتم . در یک کلاس سی و پنج نفره به زحمت ۵ نفر متولد ایران بودند ؛ عموما محل تولد دانش آموزان دهم ریاضی، پایتخت های اروپایی و امریکایی بود و...
"تجربیات مدرسه داری" استخراج شده از مصاحبه حبیب اله لاجوردی در ۱۳۵ صفحه در ۸ فصل، زمستان ۱۴۰۰ به زیور چاپ آراسته شده است. دکتر محمدعلی مجتهدی متولد ۱۲۸۷ لاهیجان و دانش آموخته دکترای ریاضی از دانشگاه سوربن فرانسه می باشد.
وی در کنار فعالیت های دانشگاهی و ریاست بر دانشکده ها و دانشگاههای مختلف طراز اول ملی، بیش از ۳۴ سال مدیر دبیرستان افسانه ای البرز تهران بوده و بیش از ۵۰ هزار دانش آموز قابل و درخور و بعضا نخبه تحویل این مرز پرگهر کرده است.همسر وی فرانسوی بوده و سال ۱۳۷۶ این مرد بزرگ به دلیل سکته در فرانسه دارفانی را وداع گفت. نه توصیف گذشته پر افتخار اثر بخشی ایجاد می کند چون فقط افیونی شده جهت خلسه و هم در توهم هستیم و به آینده متناسب با شرایط بی عنایتیم...
روحش شاد
از مدرسه فارغ شده پس از صرف ناهار، با حرص و ولع تمام کتاب ارزشمند تجربیات مدرسه داری را می بلعم . صادقانه بگویم ؛ با تورق و خوانش هر صفحه از این مجموعه، از خودم بیشتر و بیشتر شرمنده می شوم از اینکه ما وارثان چنین مدیران مقتدر، انسان دوست، اخلاق گرا، مستقل، آزاد اندیش و روشن بینی هستیم. مدیرانی که باید مطالبه گر از بالا دستی ها و خاشع و خاضع برای پایین دستی ها باشند بعضا زبانم لال در برای حفظ میز حقیر و پست نازل مان مرزهای کوتوله گی را جابه جا کرده و برای بقا و ارتقا خود تن به هر حقارتی می دهیم. در یک کلام بعضا استاد تمام پاچه خواری و زیر آب زنی هستیم.
برای آشنایی و بهرمندی همکاران عزیزم ، بخش هایی از تجربیات ارزشمند این مدیر نیک اندیش ملی را به اشتراک گذاشته و خوانش مجموعه را به همکاران و خاصه مدیران مدارس توصیه می کنم.
افتخار به شغل معلمی و دیگر هیچ
"بچه های من که فارغ التحصیلان دبیرستان البرزند به وجود همه شان افتخار می کنم. من افتخار نمی کنم که استاد دانشکده فنی هستم ، افتخار نمی کنم که بهترین پایان نامه و رساله را در بزرگترین و معتبرترین دانشگاه های دنیا(سوربن)گذرانده ام ، افتخار نمی کنم که موسس دانشگاه صنعتی ام ، افتخار نمی کنم که رئیس دانشگاه شیرازم ، افتخار نمی کنم که در دانشگاه ملی...ولی افتخار می کنم که رئیس دبیرستان البرز تهران بودم."
عشق به وطن
"استادانم پیشنهاد کردند که در فرانسه بمانم مخصوصا اینکه همسرم هم فرانسوی بود گفتم: من متعلق به ایرانم و مخارجم را ایران داده من به مملکتم مدیونم باید برگردم ایران" ."به محصلین ام که قصد خارج داشتند دو چیز را سفارش می کردم: زن خارجی نگیر چون هم او را بدبخت می کنی هم خودت را .
دوم فراموش نکن از این مملکت رفتی باید برگردی مملکت خودت خدمت کنی" .
سفارش پذیر و مسامحه گر نبودم
"سفارش قبول نمی کردم . هرکس با توصیه نامه از هر شخص و مقامی می آمد بدون گشودن نامه اش به عرایض و مشکلاتش رسیدگی می کردم"
"هر کسی کار نمی کرد می خواست هر کاره باشد پولشان را قطع می کردم ؛ پول مال دولت یا اوقاف نبود مال بچه های مردم برای تعلیمات خوشان بود که می دادند"
مدرسه محوری در عمل
"هدایایی به دبیرستان البرز می دادند که با این هدایا من ۲۲ هزار متر ساختمان به البرز اضافه کردم . هزینه ساخت،نگهداری و اداره مدرسه تماما هدایا و شهریه اختیاری دانش آموزان بود بدون استفاده یک شاهی از پول دولت.سال ۱۳۵۷ بیش از ۵۵۶۰ نفر دانش آموز داشتم.
در آن سالها یک صد فیلم علمی وارد البرز کردم مثلا "خانه سازی مورچگان"
"اگر دستوری از وزارت فرهنگ مخالف فکرم بود می بوسیدم می گذاشتم کنار . وزارت فرهنگ دخالتی در دبیرستان نداشت" .
استقلال آموزش و پرورش
"بختیار رئیس سازمان امنیت گفت: من دادستان امنیتم و فلان جوان را کار دارم ، پشت فلان تخته علیه ما شعار نوشته است. گفتم: مسئول دبیرستان منم . مسئولیت ایشان با من است ، شما نمی توانید ایشان را ببرید بنده را می توانید جلب کنید."
"من هیچ وقت جزو هیچ دار و دسته ای نبودم و به خاطر همین بی طرفی احزاب چپ و راست و ...ملاحظه مرا می کردند و احترام مرا در نظر می گرفتند"
پرهیز از شوآف
"در البرز صندوق محصلین بی بضاعت تعبیه کرده بودم که با کمکهای غایبانه خیرین، دانش آموزان بی بضاعت را بدون هوچی گری و شواف ساپورت می کردیم بدون آنکه خود دانش آموزان متوجه منابع مالی داستان مساعدت باشند.
برای تمام مستخدمین البرز خانه ساختم"
خلاقیت و ریسک پذیری
یک طبقه در البرز ساختم که بچه ها تعمیر اتومبیل، تعمیر لوازمات خانگی مانند یخچال و تلویزیون و هنر عکاسی و...... را بیاموزند"
"مخالف هر نوع بی انضباطی هستم . معلم و یا شاگرد غیبت می کرد تنبیهش می کردم ؛ این بود که البرز منظم و مرتب شد تدریس در مرتبه دوم بود"
"یک موسسه آموزشی در درجه اول باید معلم خوب داشته باشد و..."
البرز کنونی در چه وضعیتی است؟
یکی از دوستان وزارتی که بر آموزش و پرورش کشور و تهران اشراف و احاطه دارد در خصوص وضعیت فعلی دبیرستان البرز تهران می گوید: "دوسال عضو هیئت امنای آنجا بودم . نگین درخشانی است که الان در زیر خاک مدفون شده است. بدبختی آن است که هم از گذشته خود عقب افتادیم وهم نسبت به آینده خود بی توجه...
نه توصیف گذشته پر افتخار اثر بخشی ایجاد می کند چون فقط افیونی شده جهت خلسه و هم در توهم هستیم و به آینده متناسب با شرایط بی عنایتیم...
البرز در منطقه شش الان محل اعتنا نیست فقط نوستالژی گذشته دارد...غول های آموزشی جدیدی متولد شده اند..."
به هر حال امیدواریم دبیرستان افسانه ای البرز بتواند به جایگاه درخور خود دست یازیده و کماکان مایه مباهات و افتخار آموزش و پرورش ملک و ملت باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش/
وزیر آموزش و پرورش وارد «بندرعباس» شد ( 1 / 11 / 1400 ) ( این جا )
وزیر آموزش و پرورش وارد «کرمان» شد ( 1/ 11/ 1400 ) ( این جا )
وزیر آموزش و پرورش وارد «قم» شد ( 30/ 10/ 1400 ) ( این جا )
وزیر آموزش و پرورش وارد کاشان شد ( 29/ 10/ 1400 ) ( این جا )
وزیر آموزش و پرورش وارد زاهدان شد ( 22/ 10 / 1400 ) ( این جا )
به نظر می رسد از زمان گرفتن رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی و تصدی وزارت آموزش و پرورش عمده وقت یوسف نوری وزیر این وزارتخانه در دو چیز خلاصه و محدود شده است :
1- عزل و نصب مدیران
2- سفرهای استانی
در قضیه عزل و نصب ها آن گونه که بر می آید ؛ « داسی » برداشته شده و هر مدیری فارغ از ارزیابی واقعی این که چه نوع عملکردی و کارکردی داشته زده می شود .
فلسفه و هدف سفرهای استانی واقعن برای چیست ؟
اگر قرار است وزیر آموزش و پرورش شخصا در استان ها حضور یابد و به رتق و فتق امور بپردازد پس فلسفه حضور و فعالیت مدیر کل و سایر مدیران در دستگاه برای چیست ؟
به نظر می رسد وزیر جدید آموزش و پرورش اعتمادی به زیرمجموعه و ستاد ندارد و خود راسا می خواهد به امر مدیریت بپردازد .
پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است که این همه نمایش و تبلیغات به چه منظوری صورت می گیرد ؟
قرار است از این ها ، چه چیزی عاید آموزش و پرورش و معلمان شود ؟
پرسش این است که اولویت های آموزش و پرورش و چالش های این وزارتخانه از نظر وزیر چه چیزهایی هستند ؟
واقعن آقای نوری برای مسائلی مانند « رتبه بندی معلمان » که برای قاطبه معلمان به یک دغدغه و دل مشغولی تبدیل شده و به سد شورای نگهبان برخورد کرده چه برنامه و راه حلی دارد ؟
آیا مجموعه وزارت آموزش و پرورش که این طرح را در قالب لایحه به مجلس بردند در مورد مشکلات احتمالی آن فکر نکرده بودند ؟
جایگاه « سازمان نظام معلمی » به عنوان نهاد احراز کننده صلاحیت ها و شایستگی های حرفه ای معلمان و تضمین کننده آموزش حرفه ای به عنوان مهم ترین عامل ارتقای جایگاه و پرستیژ شغلی معلمان در کجای هندسه فکری وزیر آموزش و پرورش قرار دارد ؟
وزیر آموزش و پرورش چه برنامه ای حداقل برای اجرای راهکارهایی که در برنامه خود به مجلس معرفی کرده دارد ؟ به عنوان مثال یکی از راهکارها چنین بوده است : پرسش این است که اولویت های آموزش و پرورش و چالش های این وزارتخانه از نظر وزیر چه چیزهایی هستند ؟
« تسهیل راه اندازی و فعالیت قانونی نهادهای صنفی و علمی معلمان با به رسمیت شناختن شأن و حق کنشگری و اظهارنظر تخصصی آنها در ساختارهای سیاست گذاری و تصمیم سازی حوزه آموزش و پرورش رسمی و عمومی برای دفاع قانونمند از حقوق فرهنگیان و کمک به بهبود کیفیت و عدالت آموزشی و پرورشی با تدوین قوانین و مقررات لازم (میان مدت - وزارت آموزش و پرورش، وزارت کشور، معاونت حقوقی ریاست جمهوری )
نزدیک به دو سال است که قرار است مدارس به صورت « حضوری » بازگشایی شوند .
اخبار و گزارش ها نشان می دهند که حتا در شهری مانند تهران آموزش و پرورش در مدارس دچار بی برنامگی و هرج و مرج است و اقدامات فراتر از شعار و حرف نبوده است .
وزیر آموزش و پرورش چه فکری برای حل چالش هایی مانند ترک تحصیل و افت تحصیل و... دارد؟
آیا آقای نوری ، بخش « توصیف وضعیت موجود » را که در برنامه ی خود آورده فراموش کرده است ؟ مسائلی مانند ضعف دسترسی به آموزش رایگان و با کیفیت ؛ بازماندگی از تحصیل 17 درصد از افراد مشمول دوره متوسطه دوم ؛ عدم دسترسی 1.2 میلیون دانش آموز به خدمات آموزش و پرورش مجازی در دوره کرونا ؛ تقلیل مشارکت و ضعف مشارکت پذیری ؛ رتبه پایین ایران در آزمون های بین المللی دانش آموزی و...
آیا شان و جایگاه یک وزیر آن است که به سفر استانی در یک مدرسه سیل زده برود و دستور دهد که :
« صد تا دویست تا بلوک بگذارید بچه ها بروند داخل ؟ »
آیا با این همه نمایش دیگر فرصتی برای فکر کردن برای وزیر آموزش و پرورش می ماند ؟
جایگاه رسانه و افکار عمومی کجاست ؟
آقای وزیر !
پایان گزارش/
( کلیپ ویدئویی زیر را مشاهده فرمایید )
شیوع بیماری کووید ۱۹ مهمترین و بزرگترین چالشی بوده است که سیستمهای آموزشی ملی تاکنون با آن مواجه شدهاند. شیوع بیماری کووید ۱۹ باعث شد که زندگی بسیاری از دانشآموزان به اشکال مختلف تحت تاثیر قرار گرفته و در ابعادمختلفی مختل شود. این اختلال نه تنها با توجه به مقاطع تحصیلی آنها و یا نوع واحدهای درسی شان بلکه با توجه به نوع آموزشهایی هم که این دانش آموزان در حال طی آن بودند در فرایند آموزش آن تاثیرات عمدهای را گذاشت . به طور مثال دانش آموزانی که آماده میشدند که از یک مقطع تحصیلی به مقطع تحصیلی بالاتر و مثلاً دبیرستان بروند یا آنهایی که دوره دبیرستان را به اتمام می رساندند و میخواستند وارد بازار کار و یا دانشگاه شوند ، با چالش های غیرمنتظرهای روبه رو شدند و بسیاری از آنها امکان به پایان رساندن عادی دوره های آموزشی خود در مدارس را پیدا نکردند و در بسیاری از موارد در ارزیابیهای پایان سال دچار مشکلات و ابهامات زیادی شدند. با توجه به این وضعیت قطعاً نتایج امتحانات و تلقی معلمان از توانایی ها و نمرات دانش آموزان متفاوت است و این امر موجب سردرگمی و نگرانی، هم برای معلمان و هم برای دانش آموزان و خانوادههايشان شده است.
بسنده كردن به آموزش مجازي پاسخگوی کارکردهای مختلف نظام آموزش و پرورش نیست، به ويژه زماني كه زیرساختهاي و پلتفرمهای مطلوب برای آموزش مجازي فراهم نشده باشد.بر اساس نظرسنجی انجام شده 35 درصد دانش آموزان کشور در دورۀ کرونا حضور کافی در کلاس هاي آموزش مجازي داشته اند؛ 32 درصد دانش آموزان حضور کمی در این آموزش ها داشته اند و 33 درصد دانش آموزان تقریبا در آموزش هاي مجازي کمتر از 5 ساعت در هفته شرکت کرده اند. از هر4 دانش آموز، 3 نفر از آن ها معتقدند آموزش های از راه دور نتوانسته است خلأ آموزش حضوری را جبران کند. معضل سلامت روانی و جسمی دانش آموزان دغدغه اي است که حتی با برطرف شدن مشکلات یادگیري آنلاین بدون حضور در مدرسه و کلاس قابل حل و رفع نیست. انگلستان، فرانسه و آلمان در اوج موج دوم شیوع مدارس را به طور کامل بازنگه داشته اند(مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری، 1400).
در حال حاضر و با توجه به ادامه بحران ناشی از شیوع بیماری کووید ۱۹ در بیشتر نقاط جهان، مدارس و نهادهای آموزشی نمیتوانند با قطعیت اعلام کنند که چه زمانی وضعیت به حالت عادی برمیگردد. بنابراين، لازم است تدابيري براي زندگي طولاني مدت در شرايط كرونا اتخاذ شود.در كشور ما هزاران دانشآموز مدرسه را براي هميشه ترك كردهاند. ميليونها دانشآموز از آموزش آنلاين بهرهمند شدهاند ولي يادگيري آنها بسيار نارسا و نابسنده بوده و افت يادگيري مشهود است.اين افت ميتواند مزمن شده و يادگيريهاي بعدي را به شدت تحت تأثير قرار دهد و چنانچه تدابير مؤثري براي سنجش شكاف يادگيري و طراحي مداخلات جبراني اتخاذ نشود، خداي ناكرده ممكن است دانشآموزان امروز به «نسل كرونا زده فردا» تبديل بشوند. وقتي جمعیت کثیری از کودکان از تحصیل حضوری باز بمانند، احتمال بازگشت آنها به مدرسه کمتر و دشوارتر خواهد شد. از طرف ديگر، پیامدهای زیان بار دور ماندن كودكان از محيط مدرسه بقدري گسترده هستند كه خطرات آن بيشتر و پايدارتر از ابتلا به كرونا برآورد ميشود.
مسئوليت مواجهه با بحران افت يادگيري در درجه نخست به عهده وزارت آموزش و پرورش و در درجات بعدي به عهده معلمان و اولياي دانشآموزان است. اين خطر بزرگ و حق تربيت دانشآموزان قابل چشم پوشي و تغافل نيست.
شايسته است وزرارت آموزش و پرورش در اسرع وقت براي سنجش عمق و وسعت افت يادگيري در همه سطوح و مناطق و پايش كيفيت يادگيري و مداخلات جبراني اقدام كند. بديهي است كه صدور بخشنامه نميتواند به رفع تكليف منجر شده و بار مسئوليت را از دوش وزير و ساير مديران آموزش و پرورش بردارد. هشياري، تعهد و اهتمام همه دستاندركاران نظام تعليم و تربيت ضرورت دارد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
چندسال قبل در مدرسهای شاهد مشاجرهی یک مادر خشمگین و یک معلم نسبتا بیعاطفه بودم. معلمی که بچهها را شرطی و طبق ملاکها و منافع شخصی خودش دوست داشت. به برخی بیش از اندازه محبت میکرد و برخی را علنن کنار میزد.
شاید آن موقع به رشد عقلی و واکنشیِ کافی نرسیده بودم که نه راجع به آن نوشتم و نه از آن بچهی معصوم دفاع کردم. فقط ایستادم و نگاه کردم و خشم و اعتراضم را در خودم ریختم.
معلم برای انتقام از مادر بچه، اسم آن بچهی کوچک و معصوم را سرمشق تمام بچهها کرده بود و خواسته بود بنویسند: «نیلوفر بچهی خوبی نیست، نیلوفر ما را اذیت میکند، نیلوفر...» و تنها یک اسم نیلوفر در کلاس بود! و مادر حق داشت اعتراض کند و من تمام این سالها، صحبت از قداست معلم که شد یاد آن مشاجره افتادم و خودم را جای آن مادر و مادرهای دیگری که گاهی برای اعتراض یا مخالفت، نمرهی انضباط بچههاشان کم شد گذاشتم و چیزی شبیه افسوس درونم فرو ریخت.
من خواهش میکنم قبل از حجاب و احکام و... از سلامت اخلاق و روان معلمها مطمئن شوید و این اطمینان را همه جوره و همیشه حاصل کنید.
آدمهای با عقدههای روانی و کینههای فرو خورده و رشد عاطفی ناقص، خطرناکاند و انسان حق دارد برای معاشرت با آنها هم حد و مرز تعیین کند، چه برسد آموزگار بچههای طفل معصوم باشد و روان آنها را به بازی بگیرد و از همان ابتدا به جای عشق و انگیزه، بذر کینه و خشم و نفاق در دل و جان آنها بپاشد.
معلم هم یک انسان است و ما، هم انسان خوب داریم، هم انسان بد، هم معلم خوب، هم معلم بد.
اما مدرسه یکی از اولین و مهمترین خشتهای یک جامعه است و مکان هیچ آزمون و خطایی نیست!
یک معلم خوب، تمام بچهها را فارغ از خانواده و ملیت و ظاهر و حتی میزان استعداد، دوست دارد و تمام تلاشش را برای ارتقا و شکوفایی آنها به کار میگیرد. یک معلم خوب، میداند با خودش و جهان چند چند است و میداند چطور خشم و اندوهش را پشت درهای کلاس درس جا بگذارد و با روان و ذهنی آرام و قلب و آغوشی گرم و پذیرنده روبه روی دانشآموزانش بایستد و رسالت حیاتیاش را به بهترین شکل ممکن به انجام برساند.
کانال نوشته هایی که باید خواند
با ورود ویروس منحوس کرونا به کشور و شروع پاندمی در جهان و به خصوص ایران ، آموزش و مدارس تحت تاثیر این همه گیری با سردرگمی مواجه و به دنبال روش هایی برای آموزش بدون حضور در مدرسه بوند. این مساله در همان زمان اولیه یعنی دو سال پیش باعث بحث های بسیاری بین کارشناس امر تعلیم و تربیت و نیز تصمیم گیران و حتی واکنش والدین شد.
از طرفی کارشناسان بهداشتی و تصمیم گیران قائل به این بودند که مدارس به شیوه حضوری باعث رواج بیش از پیش کرونا در محیط و تکثیر آن در جامعه و دادن تلفات بیشتر می شود. و کارشناسان آموزشی نیز بر این نکته که این مساله و مدارس غیر حضوری در درازمدت و به خصوص برای پایه های اولیه دبستان باعث افت کیفیت تحصیلی و حتی بیسواد بار آمدن دانش آموزان و ضرر اصولی بسیاری می شود تاکید داشتند.
در این میان سیستم آموزشی وزارت آموزش و پرورش ایران که در خود به چند دسته و رسته شامل آموزش و پرورش عادی ، آموزش و پرورش عشایری ، آموزش و پرورش استثنایی و نهضت سوادآموزی تقسیم می شود طبق تصمیم ستاد ملی کرونا و وزارت آموزش و پرورش به اتخاذ سیاست تدریس غیرحضوری و مجازی تا عادی شدن اوضاع روی آوردند. با وجود این ایثار و فداکاری های بزرگ معلمان عشایر، کمترین توقعات آنها از وزارت آموزش و پرورش هرگز نه شنیده شده است و نه برآورده.
اما در این میان آموزش و پرورش عشایری کشور تدریس حضوری را در پیش گرفت.
دلایل این امر سه نکته بود:
اول _ اکثر مدارس عشایری در مناطق دور افتاده و خارج از شهرها می باشند.
دوم _ نود درصد مدارس عشایری با جمعیتی کم هستند خصوصا در مقطع دبستان.
سوم _ که مهمترین دلیل نیز می باشد عدم وجود زیرساخت های ارتباطات الکترونیکی و مخابراتی مانند آنتن دهی و عدم در دسترس بودن اینترنت بود.
این سه دلیل این تفسیر را ارائه دادند که در مناطق دور افتاده عمدتا دور از شهرها و روستاها و در محیط هایی تقریبا بسته که رفت و آمد چندانی با شهرها که مرکز جولان و تکثیر ویروس کرونا می باشند، ندارند و نیز امکان تکثیر و همه گیری این ویروس در محیط هایی دور از مناطق قرمز و با جامعه ای بسته بسیار کم است و همچنین در مدارسی که عمدتا در مقطع دبستان و با جمعیتی زیر ۲۰ نفر در شش پایه می باشند امکان تکثیر ویروس قاعدتا کمتر می باشد. و همچنین دانش اموزان این مناطق عمدتا محروم از دسترسی به اینترنت و حتی گوشی همراه محروم می باشند و نمی توانند از شیوه آموزش مجازی و شبکه شاد استفاده کنند.
از این رو با نظر خواهی از جامعه معلمان عشایر و اعلام آمادگی معلمان عشایر با وجود سختی های فراوان تصمیم بر آن شد که آموزش رسته عشایری بی وقفه و به صورت حضوری برقرار باشد.
از ان تاریخ و در تمام این سالهایی که مدارس کشور در حال آموزش غیرحضوری یا تلفیقی از مجازی و حضوری بودند، معلمان عشایر به صورت حضوری و مستمر و بدون اینکه انگار وضعیت جهان چنان به هم ریخته است و آموزش حضوری حتی در کشورهایی که واکسینه شده اند هنوز مجازی است، کلاس های درس را اداره و برپا کردند.
در این میان و در کنار این آموزش حضوری، خود شغل معلم عشایری که همچون نیروهای ویژه (کماندو) یک نیروی نظامی مانند ارتش می باشد از این حیث که همه معلمان سختی و شرایط خاصی را دارند اما معلمان عشایری مانند نیروهای ویژه ای می باشند که در مناطقی که توان دیگر رسته ها و ادارات نیست به آنجا خدمات اموزشی ارائه کنند، در آن مناطق حضور پیدا کنند و در خط مقدم محرومیت و بی امکاناتی و حتی بدون کلاس یا در چادر یا اتاقی سنگی دست چین و یا در گوشه یک اتاق یا سیاه چادر یک خانواده کلاس را دائر کنند که حتی بعضا امکانات اولیه ای مانند تخته سیاه و نیمکت و گچ و وسایل گرمایشی و سرمایشی نیز ندارند، بچه های غیور عشایر را آموزش دهند و تربیت کنند.
باری ؛ در این سالهای ویروس خطرناک کرونا ، معلمان عشایر در کنار دیگر همکاران و معلمان عزیز در همه رسته ها و ادارات که به خدمت مشغول بودند از جان و دل مایه گذاشتند و در بدترین مناطق و دورافتاده ترین نقاط و با انواع سختی ها از دوری و عدم امکانات اموزشی و رفاهی و.. گرفته تا تحمل مریضی در همان منطقه محل تدریس بدون دسترسی به پزشک و دارو و عدم دسترسی به تلفن را پشت سر گذاشته و در حال خدمت می باشند.
اما با وجود این ایثار و فداکاری های بزرگ معلمان عشایر، کمترین توقعات آنها از وزارت آموزش و پرورش هرگز نه شنیده شده است و نه برآورده.
توقع اینکه حداقل امتیاز خاصی بر اساس سختی های متحمل شده این قشر زحمت کش برای آنان در نظر گرفته شود چه در زمینه پرداخت حقوق یا انتقالی و کسب و لحاظ کردن امتیازات حرفه ای و یا کمک هزینه رفت و آمد و یا سوخت (که البته حرفش زده شد اما دریغ از یک لیتر بنزین) و یا مرخصی ای بر مبنای آنکه این قشر مانند دیگر همکاران نمی توانند هر روز به منزل بروند و مجبورند هر دو سه هفته یکبار به خانه بروند یا حق سختی کار و اسکان در منطقه آموزشی و یا حق کوچ و یا امتیاز تدریس کلاس های چندپایه (عمدتا معلمان عشایر هر ۶پایه و حتی پیش دبستان نیز را تدریس می کنند) و یا تعیین سنوات خدمت در رسته عشایری و مبنا قرار دادن آن برای کسب امتیاز انتقالی یا کسب پست اداری و استخدام یا تبدیل وضعیت همکاران خرید خدمات و حق التدریسی شاغل در عشایری و کلا امتیازاتی بر مبنای سختی هایی که در این رسته وجوددارد که دیگر همکاران این سختی هارا در محیط کار خود ندارند.
هدف این نوشته و نگارنده درخواست تبعیض و نگاهی متفاوت با دیگر معلمان این کشور و در هر رسته ای نیست، بلکه صرفا این است که اهمیت خدمت این معلمان و نیروهای ویژه آموزش و پرورش را در بدنه سیستم آموزشی نشان داده و سختی های مرتبط با این رسته را بازگو کرده تا شاید مسئولین محترم با درک شرایط این نیروهای خدوم و ویژه، دلگرمی هایی متناسب با سختی هایی که آنها تحمل می کنند را برای این رسته در نظر بگیرند و اعمال کنند، چرا که در هر ارگانی به نیروهایی که سخت ترین قسمت ها خدمت می کنند امتیازاتی متفاوت از دیگر قسمت ها تعیین و می دهند هرچند کم اما نشان می دهند که ماهیت کار و خدمت آنها را درک می کنند!.
اما برای آموزش و پرورش عشایری این چنین نیست و این معلمان خدوم عشایری و نیروهای ویژه وزارت آموزش و پرورش از هیچ امتیازی برخوردار نیستند!! و حقوق آنها با معلمی که در شهر تهران است و یک ساعت تا منزل و خانواده اش فاصله دارد تفاوتی ندارد و این نگاه متمرکز باعث دلسردی در دراز مدت بین همکاران شاغل در این رسته و نیز در انتخاب این رسته توسط جوانان و دانشجو معلمان و تازه واردها به آموزش و پرورش می شود که جای نگرانی دارد.
به این طریق و از این نوشته صدای نیروهای ویژه وزارت آموزش و پرورش را که معلمان عشایری می باشند را به مسئولان وزارت شامل وزیر محترم جناب آقای نوری، خانم حکیم زاده و جناب دکتر سیفی می رسانم و خواستار توجه به این قشر توسط این مسئولین هستم. چرا که دست آورد های این نیروهای ویژه و همچنین نوع خدمت و سختی های مرتبط با خدمت آنها جای آن دارد که به این قشر، دلگرمی خاصی داده شود همچون دلگرمی که این نیروها و رسته به کل بدنه و سیستم آموزش و پرورش دادند و مشخص شد در این دو سالی که افت تحصیلی و حتی کم سوادی در میان دانش اموزان کشور فزون گشته، ۹۸درصد دانش اموزان عشایر بدون افت تحصیلی و حتی با بهبود وضعیت آموزشی روبه رو هستند و این خود گواهی است بر تلاش همکاران ما به عنوان نیروهای ویژه آموزش و پرورش کشور.
امید است با خواندن این نوشته و حرفهای نگاشته شده در آن، ماهیت خدمت در رسته آموزش و پرورش عشایری بر همگان آشکار و توسط مقامات مربوط درک گردد! تا حداقل مرهمی شود بر جای زخم های گوناگون حاصل از سختی های متفاوت خدمت در این قسمت، که بر جان و روح یکایک همکاران زحمت کش مشغول در آموزش و پرورش عشایری نشسته است و امیدی شود برای انگیزه ای مضاعف بر آنچه اکنون میان این قشر جهت خدمت بیشتر موج می زند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
خیلی مهم است که سلیقههامان را از عقیدههامان جدا کنیم. سلیقههای ما مبنای حسی – احساسی دارند در حالی که عقیدههای ما مبنایی فکری دارند و بر اساس استقراء و استنتاج شکل میگیرند. عقیدهها را میتوان در دو دسته درست و غلط قرار داد، کار «منطق صوری» و «تفکر نقاد» همین است که گزارههای درست را از گزارههای نادرست جدا کنند؛ در حالی که سلیقهها را نمیتوان درست – غلط کرد.
سلیقههای هر کسی بر مبنای طبع، مزاج و تجربه او ایجاد میشوند و مباحثه و مناظره بر سر آن ها راه به جایی نمیبرد. گاهی اوقات ما با سلیقههامان بهگونهای برخورد میکنیم که گویا «باورهای درست» هستند، مثلا اگر من آبگوشت را بیش از پیتزا دوست دارم، آبگوشتخوری را فعالیتی فرهنگی میدانم و پیتزا خوردن را غربزدگی و محصول تهاجم فرهنگی، در حالی که انتخاب من مبنایی فرهنگی یا حتی بهداشتی نداشته است بلکه ترجیح ذوقی و احساسی من بوده است.
گاهی هم سلیقههای افراد مهم را با دلایل موفقیت آنها اشتباه میگیریم و فکر میکنیم اگر فلان فوتبالیست مشهور، بستنی وانیلی را به بستنی کاکائویی ترجیح میدهد حتما شهرت و ثروت او با علاقه اش به بستنی وانیلی ارتباط دارد و «درست» این است که ما هم همان طعم را انتخاب کنیم.
گاهی وقتها حتی «نظام باور» ما نیز بر اساس فرایندهای سلیقهای شکل میگیرد، مثلا سوسیالیست میشویم چون از چهره و ژستهای چگوارا خوشمان آمده است یا برعکس طرفدار نظام سرمایهداری میشویم چون از ریش انبوه مارکس خوشمان نیامده است!
مجلههای عوامانه و تبلیغات کاسب کارانه تلاش میکنند ما را با ذوق و سلیقه افراد ثروتمند، قدرتمند و مشهور درگیر کنند و ما «اسپرسو خور» میشویم برای این که فلان خواننده پرطرفدار روزش را با یک فنجان اسپرسو شروع میکند!
سایت دکتر محمدرضا سرگلزایی
از گذشته دور تا حالا، از شان و مقام معلمی بسیار شنیده ایم، معلمی گاه شغل انبیا بوده و گاه مقام پدر. اما در کنار اینها گاهی هم از تلخی های مقام معلمی در ایران شنیده ایم، قشری که حیات روحی جامعه ما در دست آنهاست، سرنوشت و سرانجام خوشی در این جامعه از نظر معیشتی ندارند و آموزش پرورش با همه اهمیتش، یک نهاد فرعی در جامعه است.
به نظر می رسد که دشواری های معلم بودن، صرفا به این موارد ختم نمی شود. اگر یک شخصیت آرمانی معلم را در نظر بگیریم، می توانیم فردی را تصور کنیم که به آرمان های شغلی اش و نقشی که در پرورش روح دانش آموز و تعلیم مهارتهای بنیادی زندگی در او دارد، عشق بورزد و به واسطه این کار، بتواند دشواری های معیشتی و تنگناهایی زندگی مادی خودش را تحمل کند. در این دوگانه منزلت اجتماعی بالا و موقعیت معیشتی سخت معلمان، نمی شود همه مسائل این قشر را خلاصه کرد. گاه در این میانه مشکلاتی هست که کمتر بدانها توجه شده است.
در این نوشتار می خواهم این نوع سوم دشواری های معلم بودن را حسب تجربه خودم از مدرسه دخترم در شرایط کرونا مورد بحث قرار بدهم.
شرایط کرونا یکی از مهمترین برکاتش دیدن فرآیند آموزش برای بچه ها و دشواری های آن بود. برای من به شخصه این مساله اهمیت بسیاری داشت. بارها با دخترم که کلاس اول ابتدایی است، نشستم تا درس خواندش و آموزش دیدنش را شاهد باشم. در این میان نکته ای توجهم را جلب کرد ؛ درس قرآن برای کلاس اول ابتدایی بود. درسی که در یک خطای بنیادی در فهم زبان و فرهنگ ریشه داشته و متولیان برنامه ریزی دروس استدلال کرده اند که چون بچه ها حروف فارسی را یاد می گیرند، و حروف فارسی و عربی شبیه هم است، پس می توانند درس قرآن و خواندن قرآن را هم با هدف افزایش علاقه بچه ها به قرآن، یاد بگیرند (می توان این استدلال را برای زبان اردو هم بسط داد، یا می توان در مقطعی که بچه ها حروف انگلیسی یاد می گیرند، همین استدلال را برای آموزش همزمان فرانسوی و آلمانی هم به کار برد، زیرا همه آنها حروف نوشتاری مشابهی دارند).
در این میان در محتوای دروس هم مساله ای هست . به جای تاکید بر مهارتهای زندگی واقعی، گاه داستانهای بین اسرائیل برای بچه ها آموزش داده می شود و گاه این داستان ها اندکی دست کاری می شوند، و بعد آموزش داده می شوند. در همه اینها یک مساله جدی وجود دارد ؛ عدم آموزش موضوعی که چندان همسو با زندگی واقعی اکثریت دانش آموزان نیست. تصویر دختر بچه های هفت ساله ای که حتی در خانه هایشان هم محجبه هستند، مبتنی بر کدام واقعیت دینی یا اجتماعی جامعه ایرانی است ؟ (حتی با فرض بلوغ در نه سالگی)؛ یا اشعاری آموزش داده می شوند که هرچند شاعری نامعلوم آنها را سعی کرده به زبان کودکان بسراید، اما نه محتوایش کودکانه است و نه زبانش. کتابی که در مجموع دوازده شعر هم دارد و هفت شعرش از یک شخص است که معلوم نیست چرا این شخص این قدر توفیق داشته که اشعارش بتواند بر ذهن فرزندان ما سیطره پیدا کند (البته او از مولفان کتاب است، که ظاهر غیر ایشان کسی ذوق شعری نداشته و در جامعه اسلامی ایران هم کس دیگری نبوده ذوق شعری مشابه او داشته باشد). در کنار مشکلات منزلتی و معیشتی معلمان، یک رنج درونی و اخلاقی نقش معلمی، معمولا فراموش شده است: تناقض اخلاقی برای آموزشهایی است که از ساختارهای رسمی و بدون پشتوانه علمی ریشه گرفته اند.
مساله اصلی آنست که ایراد مبنایی روش آموزش (چرایی آموزش قرآن به این شیوه آن هم در این مقطع اول ابتدایی)، ایراد محتوایی (پیامهای تصویری و محتوایی که با زندگی واقعی دختربچه های نه تنها متفاوت، بلکه متضاد است) و ایرادهای صوری (که چرا نزدیک به شصت درصد اشعار باید از یک نفر باشد ، که نه شاعر بزرگی است ونه اشعارش خاص هستند)، این درس را به یک موقعیت بغرنج بدل کرده است. قطعا دختر دانش آموزشی که باید در درس قرآن یادبگیرد که پیام قرآنی برای بچه هفت ساله آنست که در همه جا، حتی در اندرونی خانه هم باید حجاب سخت رسمی را داشته باشد، یا ذهن کودک را به تناقض می کشاند، یا به ریاکاری.
در این شرایط که قرار است درسی داده شود که نه محتوایش درست است و نه روش آموزش آن، چالش اخلاقی موقعیت معلمی خودش را نشان می دهد. قطعا برای سالهای بعد و مقاطع بالاتر این چالش بیشتر و بیشتر است. این چالش ناشی از عملکرد یک جریان فکری بر برنامه ریزی آموزش و پرورش و تدوین کتاب آنهاست که نه تنها از نظر علمی مبتنی بر نظریه و رویکرد علمی درستی نیستند، بلکه از نظر اخلاقی و مذهبی هم محتوایی را آموزش می دهند که نمی توان ریشه های عقیدتی و تاریخی مطمنی برای آنها درسنت دینی یافت و نتیجه هم از همه بدتر، ایجاد موقعیتی از تناقض یا ریاکاری برای دانش آموزان است. در این موقعیت به نظرم ، معلم آرمانی که در ابتدای این نوشتاری درباره اش صحبت کردیم (کسی که عاشق کارش است و می داند که نقشی در سرنوشت روحی و روانی نسل آینده دارد)، به تناقض اخلاقی عمیقی می رسد. اینکه چرا و چگونه باید این محتوای آموزشی را به این بچه آموزش داد؟
این موقعیت لحظه تلخی است، برای کسی که در جایگاه نقشی است که نه تنها شان واقعی اش را نظام رسمی قدر نمی داند، بلکه او را مجبور به تدریس محتوایی کرده است که می داند درست نیست. از این رو نهاد آموزش از همان ابتدا در یک برنامه ریزی غیرمسئولانه، نه تنها دانش آموزان را به تناقض و ریا می کشاند، بلکه معلمان را هم به این مساله هدایت می کند. شاید دانش آموز در نهایت سمت و سوی واقعیت را بگیرد و این آموزشهای نامناسب را فراموش کند، اما معلم که می داند این کار درست نیست، باید با نوعی نقش بازی کردن غیراخلاقی این درسها را بدهد. گویی در یک بازی بزرگ، نظام آموزش و پرورش و مراکز برنامه ریزی درسی آنها، در سطح کلان و مدارس و ملعمان در سطح خرد، قرار است مهمترین منبع اخلاق و معنویت در جامعه اسلامی، یعنی قرآن را از حیات ذهنی و فرهنگی دانش آموزان دور کنند.
به نظرم در کنار مشکلات منزلتی و معیشتی معلمان، یک رنج درونی و اخلاقی نقش معلمی، معمولا فراموش شده است: تناقض اخلاقی برای آموزشهایی است که از ساختارهای رسمی و بدون پشتوانه علمی ریشه گرفته اند. آموزشهایی که چون هدف آنها تربیت اخلاقی و معنوی فرد است، اما هم محتوایی نامناسب دارند و هم روشی نامناسب تر . در نهایت آشکارا روح و روان دانش آموزان را تخریب می کنند و آنها را به موقعیت متناقضی می رسانند که بدترین آموزش ممکن در یک مدرسه آنست که دانش آموز به صحت و مناسب بودن آموخته هایش از مدرسه شک داشته باشد.
قطعا معلمان بیش از هر کس این فاجعه را لمس کرده اند و در شرایط موجود یا سعی بر تعدیل داشته اند و یا سکوت کرده اند و یا محتوای بهتری را به شیوه غیر رسمی جایگزین کرده اند، هر چه هست در یک فرآیند غیرعلمی و غیرمدنی این نوع طراحی های محتوا رخ داده است. اینکه نزدیک به شصت درصد اشعار یک کتاب را یک نفر سروده باشد ( از قضا خودش هم از مولفان کتاب است)، معنایی جز این بسته بودن حلقه برنامه ریزان و طراحان محتوا ندارد. و چون نام درس هم قرآن است، هر مخالفی متهم به کفر خواهد شد و در نهایت سرکوب می شود. برای همین در کنار رنج های معلمی باید رنج آموزش محتواهای نادرست را هم اضافه کرد.