صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه گزارش/

گزارش و پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال سازمان نهضت سوادآموزی

از تشکیل « سازمان نهضت سوادآموزی » 43 سال است که می گذرد . این سازمان جزء سازمان های اقماری وزارت آموزش و پرورش به شمار می رود .

آن گونه که در پرتال این سازمان آمده است ( این جا ) ؛ در اولین اساسنامه نهضت سوادآموزی، هدف از تشکیل این نهاد از بین بردن بی سوادی در کشور اعلام شد. به صورتی که حداکثر تا 3 سال دیگر بتوان میزان باسوادی را از مرز 90 درصد بالاتر برد. براساس این طرح لازم بود هر سال حداقل 3 میلیون نفر از افراد بی‌سواد کشور باسواد شوند.

ماده چهار از اساسنامه نهضت سوادآموزی وظایف این سازمان را چنین بیان می کند : ( این جا )

گزارش و پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال سازمان نهضت سوادآموزی

« ماده 4- وظایف نهضت عبارت است از:

الف) آموزش بزرگسالان در حد خواندن و نوشتن، و آموختن حساب

ب) تربیت و بالا بردن سطح فرهنگ و نشر فرهنگ اسلامی مناسب با سوادآموزان درمحدوده ضوابط نهضت سوادآموزی

تبصره 1- افراد فوق ده سال که از تحصیل بازمانده اند طبق آئین نامه ثبت نام وزارت آموزش و پرورش جز بزرگسالان می باشند .

تبصره 2- نهضت می تواند در مناطقی که هنوز وزارت آموزش و پرورش نتوانسته است حضور داشته باشد، اطفالی را که به سن سوادآموزی رسیده اند، زیر پوشش قرار دهد.

ج) تهیه و تدوین آئین نامه ها و دستورالعمل ها و قراردادهای مورد لزوم به منظور سوادآموزی کارکنان دولت و نهادهای انقلابی

د) تهیه کتب لازم با استفاده از متخصصین متعهد و تدوین برنامه و تهیه مواد آموزشی وکم آموزشی منطبق با فرهنگ اسلامی تبصره نهضت می تواند جهت جذب افراد به سوادآموزی از هنر متناسب با کار خویش و منطبق با فرهنگ اسلامی استفاده نماید.

ه) گزینش اعضا نهضت و تربیت آنان در زمینه های عقیدتی و آموزشی و تعلیم مهارتهای لازم طبق تعالیم عالیه اسلام با استفاده از رهنمودهای مقام رهبری

و) ایجاد اشتیاق در مردم از طریق مادی و معنوی برای شرکت در کلاسهای نهضت سوادآموزی و تشویق اعضا نهضت و آموزشیاران و بیسوادان و سایر افرادی که بنحوی ازانحاء با نهضت همکاری دارند. »

نکته ی قابل تامل آن است که در این مدت ، مفهوم و مصادیق « سواد » در جهان تغییر کرده است اما شواهد و قرائن حاکی از آن است که تغییر و یا تحول خاص و علم محوری در ماموریت ها و کارکردهای این سازمان رخ نداده است .

گزارش و پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال سازمان نهضت سوادآموزی

سازمان نهضت سواد آموزی مدعی است در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال که اولویت اصلی سازمان محسوب می شود، درصد باسوادی به بیش از %۹۴/۷ رسیده است . ( این جا )

این دو عامل یعنی فقدان به روز رسانی و تطبیق و نیز آمار نزدیک به صد درصد ایجاب می کند تا بر اساس اصل چابک سازی ساختار و کاهش هزینه ها ، تدبیری اساسی برای سازمان نهضت سوادآموزی صورت گیرد . به نظر می رسد منطقی ترین مسیر انحلال این سازمان و واگذاری وظایف آن به بخش خصوصی باشد .

از سوی دیگر  منطق و عقلانیت ایجاب می کند به جای آن که به سازمانی ماموریت داده شود تا بازمانده های از تحصیل را دوباره پوشش دهد ؛ بهتر است از همان ابتدا با برنامه ریزی و تخصیص بودجه های لازم و مکفی مبادی تولید چنین ناهنجاری هایی مسدود شده و از « موازی کاری » پرهیز گردد .

گزارش و پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال سازمان نهضت سوادآموزی

 یاسر خسروی معاون سوادآموزی آموزش و پرورش  استان در جلسه ی شورای آموزشی  در مرکز یادگیری محلی نو آوران شهرکرد در 20 فروردین 1401 چنین می گوید : ( این جا ) « نهضت سوادآموزی به عنوان یک نهاد انقلابی در طول سالیان گذشته، توانسته به عنوان یک موتور محرک و پیش برنده فعال برای نظام اسلامی در بحث کاهش قابل توجه نرخ بی‌سوادی و تحقق عدالت آموزشی، نقش آفرینی کند، اما به هر حال این مجموعه علمی نیز با وجود تمام خدماتی که به جامعه ارائه کرده است، احتیاج به بازبینی عملکرد و آسیب شناسی دارد تا بتواند راه آینده را با رویکردهای جدید و گذر از روش های سنتی، بپیماید.

 اگر بخواهیم سطح بلوغ یک جامعه را بسنجیم، باید وضعیت سواد آموزی و جایگاه دانش در آن جامعه را مورد بررسی قرار دهیم، چرا که آمار بالای باسوادی در یک جامعه نشان دهنده اهمیت عقلانیت و تفکر در میان مردمان آن است.

به هر اندازه که سطح علمی مردم یک جامعه افزایش یابد، نبوغ فکری آنان بیشتر هویدا می شود و این مساله نقش اساسی در فرآیند پیشرفت ملت ها دارد. »

به نظر می رسد منطقی ترین مسیر انحلال این سازمان و واگذاری وظایف آن به بخش خصوصی باشد .

پایان گزارش/


گزارش و پیشنهاد صدای معلم در مورد انحلال سازمان نهضت سوادآموزی

منتشرشده در گفت و شنود
شنبه, 19 فروردين 1401 12:23

اهل سفره ، اهل قلم

انواع معلمان در آموزش و پرورش ایران و چشم اذداز مطالبه گری حرفه ای در نظام آموزشی

تا در طلب گوهر کانی، کانی

 تا در هوس لقمه نانی، نانی

این نکتهٔ رمز اگر بدانی، دانی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

مولانا

***

با وجود گذشت بیش از دو دهه از شکل گیری نخستین اعتراض های میدانی که در 25 دی ماه 1380 و به دعوت تشکل « سازمان معلمان ایران » در مرکز تربیت معلم شهید باهنر تهران صورت گرفت ؛ هنوز تئوری و یا مانیفست مشخصی برای تدوین « مطالبه گری کم هزینه و اما اثربخش » در میان معلمان و به ویژه کنش گران و فعالان این حوزه دیده نمی شود .

از 25 دی ماه سال 1380 تا 23 اسفند سال 1385 که با دستگیری تعداد قابل توجهی از کنش گران در برابر مجلس شورای اسلامی مواجه گردید ؛ معلمانی در صحنه کنش های میدانی ( خیابانی ) مشاهده شدند که « قلم » خود را در بالای « سر » نگاه می داشتند .

نکته مهم و قابل تامل این که هیچ گاه در این بازه ی زمانی ، دیده نشد که معلمان به نشانه ی اعتراض ، در خیابان « سفره » پهن کنند و از آن عکس و فیلم گرفته و در شبکه های اجتماعی منتشر و تکثیر کنند .

انواع معلمان در آموزش و پرورش ایران و چشم اذداز مطالبه گری حرفه ای در نظام آموزشی

هر چند تاکنون فردی و به ویژه تشکلی علت سکوت و انفعال معلمان پس از اسفند 1385 تا روی کار آمدن دولت روحانی را مورد آسیب شناسی و تحلیل دقیق قرار نداده است .

 پرسش این است ؛

معلمی که در تجمعات ، قلم خود را بالا می برد ؛ آیا به واقع « اهل قلم » است و در سوی دیگر معلمی و یا معلمانی که در انظار عمومی و کف خیابان ، « سفره » پهن می کنند ، قرار است چه پیامی را به جامعه و حتا به خارج از کشور مخابره نمایند ؟

با وجود تبعیض و پایین بودن اشل حقوقی معلمان در پیش از انقلاب اسلامی ، چرا معلمان آن زمان به این گونه حرکت ها متوسل نمی شدند و یا آن که به قول معروف عقل شان به این کارها نمی رسید ؟

انواع معلمان در آموزش و پرورش ایران و چشم اذداز مطالبه گری حرفه ای در نظام آموزشی

 و مهم تر این که این حرکت یعنی پهن کردن سفره در کف خیابان تاکنون در کدام کشور جهان و توسط معلمان آن کشور امتحان شده است ؟

با احتساب « خط فقر » به راحتی می توان نظر داد که همه معلمان شاغل و بازنشسته کشور زیر خط فقر و یا در حالت خوش بینانه در مرز آن قرار دارند اما پرسش این است که آیا آشکار کردن و به عبارتی « عمومی کردن » این فقر کمکی به ارتقای منزلت و پایگاه اجتماعی آنان و در پایین ترین سطح مطالبه گری موجب شنیده شدن « صدای معلمان » می شود ؟ چند درصد از معلمان حاضر – شاغل و بازنشسته – عادت به نویسندگی و تحلیل قضایا و وقایع در آموزش دارند ؟

فقر عیان شده توسط این گروه از معلمان تا چه حد برای مقامات و تصمیم گیرندگان جمهوری اسلامی مهم و قابل توجه است و مهم تر این که در « حوزه عمومی » چه کمکی به تغییر نگاه جامعه به امر آموزش و عاملان اصلی آن یعنی « معلمان » خواهد کرد ؟

آیا « مغناطیس » فقر مادی تثبیت شده در معلمان و عاملان فرهنگ به سطح فقر فرهنگی آنان هم رسوخ کرده و آن هم سطح نموده است ؟

شعار و بنر « با اهل قلم هر که در افتاد ، ورافتاد » که توسط برخی معلمان مطرح گردید ؛ در واقع اقتباسی ناقص و استحاله شده از« سید اشرف الدین حسینی (مدیر نشریه نسیم شمال) خطاب به نیکلای اول سزار یا تزار روسیه است .

انواع معلمان در آموزش و پرورش ایران و چشم اذداز مطالبه گری حرفه ای در نظام آموزشی

نقل است :

 « بعد از اینکه نیکلای فرمان داد که حرم مطهر رضوی (ع) گلوله باران شود و گفت حرم را زیر‌و‌رو می کنم تا ببینم چه کسی جلوی من را خواهد گرفت و به حالت مستی به دین و مذهب اسلام و اهل بیت توهین کرده و همان شب به طور معجزه آسایی که هیچ پزشکی علتش را تشخیص نداد به درک واصل شد. صبح که منتظر دستورش بودند با جنازه او روبه رو شدند ... » ( این جا )

اما پرسش این است که این حکایت تاریخی چه مشابهت و یا تجانسی می تواند با کنش گری معترضانه معلمان که البته خود را « اهل قلم » می نامند می تواند داشته باشد ؟  در حال حاضر چشم اندازی از شواهد مبتنی بر مرجعیت اجتماعی معلمان که پیش نیاز شکل گیری و تکامل قدرت اجتماعی فراگیر و منعطف آنان باشد مشاهده نمی شود .

آیا مطالبه گری آگاهانه و مستمر نسبتی با تقدیرگرایی مرسوم جامعه و خرافات چکیده از آن می تواند داشته باشد ؟

آیا این معلمان آن گونه که ادعا می کنند واقعا اهل نوشتن ، تحلیل و مکاشفه در احوالات آموزش و وضعیت نحیف و ورشکسته امر « آموزش » در این وادی هستند و یا آن که به گزاف از آن به عنوان ابزاری برای متفاوت نشان دادن نوع و جنس اعتراضات خود با سایر اقشار و گروه های اجتماعی بهره می جویند ؟

چند درصد از معلمان حاضر – شاغل و بازنشسته – عادت به نویسندگی و تحلیل قضایا و وقایع در آموزش دارند ؟

انواع معلمان در آموزش و پرورش ایران و چشم اذداز مطالبه گری حرفه ای در نظام آموزشی

آمار مشخص و یا متقنی از این گونه معلمان در دست نیست اما این یک اصل مسلم و بدیهی است که اگر جمعیت این گروه از معلمان قابل توجه و اتکا بود قطعا وضعیت حال آموزش و پرورش ما این نبود . آیا مطالبه گری آگاهانه و مستمر نسبتی با تقدیرگرایی مرسوم جامعه و خرافات چکیده از آن می تواند داشته باشد ؟

 همان اقلیت جمعیت معلمان اهل قلم که متعلق به نسل های پیشین بوده است متاسفانه رو به انقراض است و متاسفانه در میان «دانشجو معلمان» و  « معلمان جدید الورود » وضعیت خاص و امیدوار کننده ای مشاهده نمی شود .

انواع معلمان در آموزش و پرورش ایران و چشم اذداز مطالبه گری حرفه ای در نظام آموزشی

از آن جا که پس از گذشت بیش از 4 دهه ، نظام آموزشی ما هنوز با مفهوم « معلم حرفه ای » و الزمات آن بیگانه است و هنوز درگیر بحران هایی مانند کمبود معلم ، تراکم کلاسی و... می باشد ، طبیعی است که به نسبت فقر در حوزه « معلم حرفه ای » معلم نویسنده حرفه ای هم متاثر از آن خواهد بود و این یک معادله منطقی است .

یادداشت ها ، مقالات و مکتوباتی که هم توسط برخی معلمان منتشر می شوند یا اکثرا در حوزه معیشت و مطالبات از نوع «معوقات » بوده و یا آن که در انتظار پاداشی مانند گرفتن امتیاز و یا سائق های مادی و اقتصادی است و از روح آن مطلب ، دغدغه و یا نگرانی عمقی نسبت به « آینده » استننتاج و یا استشمام نمی شود .

 اخیرا ، برخی کنش گران و تحلیل گران ، اعتراضات بخشی از جامعه ی معلمان را متصف به خصیصه « جنبش » کرده اند .

«گيدنز «Gidenz »  «جنبش اجتماعي را تلاش جمعي براي پيشبرد منافع مشترك، از طريق عمل جمعي خارج از حوزه نهادهاي رسمي تعريف مي نمايد. درسلر جنبش اجتماعي را هدف انديشيده شده و تعمدي تعداد زيادي از افراد معرفي مي كند كه هدف ايجاد دگرگوني با كوشش هاي گروهي را دارند.

باتامور «batamor » جنبش‌ اجتماعي را نوعي تلاش گروهي مي داند كه براي ايجاد يا مقاومت در برابر تغيير در جامعه‌ ايجاد مي شود. دلا پورتا و دياني جنبش‌ اجتماعي را شبكه ‌هاي غيررسمي، بر پايه باورهاي مشترك و همبستگي مي دانند كه از مسئله‌اي تنش‌زا آغاز شده و به اشكال مختلف اعتراض پايان مي يابد.

ويلسون جنبش‌ اجتماعي را كوششي آگاهانه، جمعي و سازمان يافته براي ايجاد يا مقاومت در برابر تغييرات گسترده در نظام اجتماعي از طريق ابزار‌هايي كه نهادينه نشده‌اند، مي‌داند. او اين تعريف رسمي را با يك توصيف خلاقانه‌تر و تا حدي با بينش عميق‌تر آغاز مي‌كند: «جنبش‌هاي اجتماعي  هم قهرمان مي پرورند و هم دلقك، جنبش‌ هاي‌ اجتماعي تلاش مي كنند تا مردم را از خود ذاتي ‌شان فراتر برده و شجاعت و نوع دوستي را در آنان زنده نمايند.» مردم و زنان در جنبش ‌هاي اجتماعي از بي‌عدالتي‌ها، رنج‌ها و نگراني ‌هاي كه در اطراف خود مي بينند، از منابع مرسوم نظم اجتماعي فراتر مي روند، تا پيكار خود را با موانع رشد اجتماع آغاز نمايند . » ( این جا )

انواع معلمان در آموزش و پرورش ایران و چشم اذداز مطالبه گری حرفه ای در نظام آموزشی

می توان خاستگاه نخست اعتراضات معلمان ایران را مساله « عدالت » دانست که توسط بخش کوچکی از جمعیت یک میلیونی شاغلین و تقریبا به همین تعداد بازنشستگان راهبری می شود .

درست است که هدایت این اعتراضات را گروه های غیررسمی بر عهده دارند اما پرسش مهم تر این که آیا این کلنی های محدود ، اتاق فکر و مهم تر از آن تئوری مشخصی برای تعریف و استقرار رسمی « جنبش » دارند ؟

و این که محدود کردن مطالبات جمعی در طیف معیشت که شکل اصلی بیرونی و تعریف شده آن اجرای رتبه بندی معلمان بوده است می تواند موجب همبستگی سایر گروه های اجتماعی شده و آن را به عنوان یک « قدرت اجتماعی » مطرح کند ؟

 در حال حاضر چشم اندازی از شواهد مبتنی بر مرجعیت اجتماعی معلمان که پیش نیاز شکل گیری و تکامل قدرت اجتماعی فراگیر و منعطف آنان باشد مشاهده نمی شود .

منتشرشده در دیدگاه

عبرت های تاریخ در مورد انقلاب مشروطه و محمدعلی شاه و استبداد ایرانی ها

 16 فروردین ماه مصادف بود با مرگ محمدعلی شاه در تبعید. تاریخ نشان داده که کسانی که در مقابل مردم قرار گرفته اند کمتر عاقبت خوبی داشته اند ؛ آنها غالبا وقتی در قدرت بوده اند مثل یزید بوده اند اما وقتی از قدرت رانده شده اند مثل بایزید شده اند....!

پرده اول:
نقل است که محمدعلى شاه وقتی مجلس اول را به توپ بست، پس از قلع و قمع مشروطه طلبان و کشتن فجیع میرزا جهانگیرخان و ملک المتکلمین در باغ شاه، با غرور و نخوت، بادی در بروت انداخته و موقع ناهار با تکبر گفته بود: آیا مشهدی باقر بقال وکیل (نماینده صنف بقالان در مجلس اول) اجازه می دهد شاه مملکت ناهار صرف کند یا خیر؟ سپس قهقهه خنده را از سر تمسخر سر داده بود...

روزگار بگذشت . قیام تبریز شروع شد . سپس، مجاهدین شمال و جنوب تهران را فتح کردند و شاه متکبر که با تمام دریوزگی برای حفظ جانش گریخته و مجبور به تحصن در سفارت روسيه در زرگنده شده بود، در این زمان، حسین بیگ تبریزی به تمسخر فریاد زده بود:
«دیدی بالاخره مشهدی باقر بقال اجازه ناهار خوردن نمی دهد!»

عبرت های تاریخ در مورد انقلاب مشروطه و محمدعلی شاه و استبداد ایرانی ها

پرده دوم:
زمانی که دیکتاتور در روز جمعه، 16 ژوئيه، به سفارت روسیه پناهنده شد، عين‏ السلطنه در خاطرات خود می نویسد که شاه مغرور پشم هایش ریخته و در عرض یک ماه لاغر شده، غبغب اش تحليل رفته و آرزوی خودکشی می کرد: «رفتيم زرگنده‏ و خدمت شاه ماضى. فرمودند مفسدين و مغرضين كار را به اينجا رسانيدند. چند مرتبه خواستم خودم را بكشم ...هيچ علامت نظام و سلطنتى در كلاه و سردارى نداشت. ريشش بلند شده بود. لاغر شده بود. غبغب بى ‏پير تحليل رفته بود. رنگش زرد شده بود» ( روزنامه خاطرات عين‏ السلطنه...ج‏4ص2697)»

البته سفیر روسیه هم هی مته به خشخاش می گذاشت که محمدعلی شاه در سفارت مزاحم کارش است و باید هرچه زودتر سفارت روسیه را تخلیه کند : «تا ديروز او را قبله عالم، سايه خدا مى‏ خوانديم. امروز بايد در خانه غيرى اين قسم نسبت به او اهانت كنيم ؛ اين است كه سفير روس مى‏ آيد به شاه پيغام داده‏ اند عمارت را خالى كرده يا در يكى از عمارات كوچك كه خالى است منزل ‏كنيد، يا چادر زده و جاى ديگر نزدیک سفارت كرايه كنيد»!(همان منبع...ج‏4ص2761).

پرده سوم:
زمانی که پس از 56 روز اقامت در سفارت روسیه پس از تحویل عتیقه جات و طلاها مجبور به ترک ایران به مقصد اودسا در اوکراین شد، وقتِ ترک ایران، طرفداران معدودش که عادت به نظام استبدادی داشتند در جلوی کالسکه اش به خاک افتاده و گریه و زاری می کردند که پس از رفتن شما، ما از چه کسی باید اطاعت کنیم؟!

« ‏تمام جمعيت شمیرانى تا تجريش گریه می کردند که آقا شما می روید ما از چه کسی اطاعت کنیم، همين‏ طور زن هاى شهر طهران اغلبى در امامزاده حسن و امامزاده معصوم جمع شده بودند. كالسكه شاه را كه مى ‏بينند صدا به گريه و شيون بلند مى‏ كنند...در اغلب خانه ‏ها زنها آش پشت پا براى شاه درست كردند...» (همان...ج‏4ص2820)

این مردم، گویی انترهایی بودند که لوطی شان مرده و بی زنجیر گشته بودند!

پرده چهارم:
زمانی که پس از در به دری های بی شمار در بندر ساوونا در ایتالیا در 1304درگذشت، روزنامه حبل المتین در مورد مراسم تغسیل و تدفین اش در عباراتی طعنه آمیز در همان زمان چنین نوشته بود:

« در سان ریبوی ایتالیا، سدر و کافور هم برایش پیدا نشده بود، فقط روی تخته گذاشته با صابون عطری غسل دادند. غسال کی بود؟ یونس خان آبدار و یک نفر دیگر به نام اسماعیل طوپالی که ترک اسلامبولی است...دکتر یه روزلسکی، پنبه می گذاشت، روسی خان کفن می دوخت دیگری دعای روسی می خواند.... "

عبرت های تاریخ در مورد انقلاب مشروطه و محمدعلی شاه و استبداد ایرانی ها

نتیجه:
در آن زمان، مشروطه خواهان فکر می کردند بزرگترین مشکل، محمدعلی شاه مستبد است و اگر او از بین رود همه چیز درست خواهد شد، اما محمدعلی شاه و چندین محمدعلی شاه های دیگر از بین رفتند ولی اوضاع بهتر نشد چون، هر کدام از آن میلیون ها مردمِ گرفتارِ جهل و عقب ماندگی، بالقوه یک محمدعلی شاه بودند حتی بدتر.

در ایران اکثر زمان ها، مردم و حکومت ها عین هم هستند و مانند در و تخته به هم مى آيند...!

کانال تاریخ تحلیلی ایران


 عبرت های تاریخ در مورد انقلاب مشروطه و محمدعلی شاه و استبداد ایرانی ها

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش و مطالبه صدای معلم در مورد اجرای قانون هوای پاک و ممانعت از تعطیلی مدارس

روز گذشته تهران پایتخت کشور و ۱۱ استان دیگر شاهد بحران در زمینه آلودگی هوا بود .

نکته ی مهم و قابل تامل آن که دیروز تهران در صدر آلوده ترین شهر جهان قرار گرفت . آن طور که داده‌های شرکت کنترل کیفیت هوا نشان می‌داد ؛ شاخص کیفیت هوای تهران تا ساعت هشت شب روی عدد ۳۷۲ و در شرایط خطرناک قرار داشت. بعد از آن تا پایان شب در وضعیت خیلی ناسالم قرار گرفت.

اگر چه بحران آلودگی هوا مساله ی جدیدی نیست و به نوعی با زندگی شهرنشینان کلان شهرها عجین شده است اما اراده ای هم برای مدیریت آن دیده نمی شود .

گزارش و مطالبه صدای معلم در مورد اجرای قانون هوای پاک و ممانعت از تعطیلی مدارس

( منبع : کانال اخبار هواشناسی کشور )

 

مردم هم به سیاق گذشته در بی تفاوتی به سر برده و شب را به صبح و صبح را به شب می رسانند .

گزارش و مطالبه صدای معلم در مورد اجرای قانون هوای پاک و ممانعت از تعطیلی مدارس

پس از این واقعه ، برخی و شاید بسیاری دوباره انگشت نشانه به سوی « مدارس » گرفتند و خواهان تعطیلی آن شدند بی آن که از  « خود » و « دیگران » پرسش کنند که عامل و مقصر این وضعیت کیست ؟ هزینه مرتبط با مرگ و میر ناشی از آلودگی هوای ۲۵ شهر کشور در سال ۱۳۹۹ حدود ۴.۳ میلیارد دلار برآورد شده است.

واقعا نقش مدارس در شکل گیری و آغاز پیک های مختلف کرونا چه بود که به خاطر آن مدارس 25 ماه تعطیل شدند و تعطیل کردن دوباره مدارس چه نقشی در کاهش و یا رفع آلودگی هوا خواهد داشت ؟

چرا به جای آن که مطالبه عمومی از مقامات و تصمیم گیرندگان مطالباتی مانند « اجرای کامل قانون هوای پاک » باشد به متغیرهایی مانند تعطیلی مدارس فرو می کاهد ؟

گزارش و مطالبه صدای معلم در مورد اجرای قانون هوای پاک و ممانعت از تعطیلی مدارس

به گزارش و یافته های دیوان محاسبات که در دی ماه سال 1400 منتشر شده است توجه فرمایید : ( این جا )

 « گزارش دیوان محاسبات کشور درباره وضعیت اجرای قانون هوای پاک نشان می‌دهد که از میان ۲۲۰ حکم قانونی، ۲۰ مورد به صورت کامل اجرا شده، ۱۴۰ حکم ناقص انجام شده و به ۶۰ حکم عمل نشده است. واقعا نقش مدارس در شکل گیری و آغاز پیک های مختلف کرونا چه بود که به خاطر آن مدارس 25 ماه تعطیل شدند و تعطیل کردن دوباره مدارس چه نقشی در کاهش و یا رفع آلودگی هوا خواهد داشت ؟

بر اساس بند دهم سیاست کلی محیط زیست، باید نظام حساب رسی زیست‌محیطی در کشور ایجاد شود که ارزش‌ها و هزینه‌های زیست‌محیطی تخریب، آلودگی و احیاء در حساب‌های ملی استقرار پیدا کند. اما دیوان محاسبات گفته عمده یافته‌هایش نشان می‌دهد مسئولان دستگاه‌های اجرایی در انجام قانون هوای پاک ترک فعل داشته‌‎اند.

سامانه اینترنتی پایش کیفیت هوای تهران اعلام کرده در سال ۱۴۰۰ تا ۲۹ دی ماه، پایتخت کشور ۲ روز هوای پاک داشته، ۲۰۹ روز کیفیت هوا قابل قبول و ۸۸ روز برای گروه‌های حساس ناسالم بوده است. در این میان، مردم تهران از ابتدای امسال تاکنون ۶ روز را در وضعیت ناسالم سپری کرده‌اند.

روابط عمومی دیوان محاسبات گفته بر اساس گزارش سازمان حفاظت محیط زیست، «تعداد روز‌های پاک در سال‌های ۱۳۹۷ تا هشت ماهه اول ۱۴۰۰، در اکثریت قریب به اتفاق استان‌ها به ویژه در استان‌های البرز، اصفهان، خراسان رضوی و تهران کاهش یافته و حتی به صفر رسیده است.»

این گزارش اعلام کرده تعداد روز‌های ناسالم و ناسالم برای گروه‌های حساس (شاخص بالای ۱۰۰) در بیشتر استان‌های کشور افزایش داشته و در صورت کاهش هم چندان محسوس نیست. با بررسی کیفیت هوای کشور در سال‌های اخیر هم کیفیت هوا بهبود نیافته است.

به علاوه، معضل آلودگی هوا که عموماً در شش ماهه دوم سال رخ می‌داد، در حال گسترش به شش ماهه اول سال بوده و دامنه بروز آن به سایر شهر‌ها در حال گسترش است.

گزارش و مطالبه صدای معلم در مورد اجرای قانون هوای پاک و ممانعت از تعطیلی مدارس

دیوان محاسبات گفته بر اساس گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ، هزینه مرتبط با مرگ و میر ناشی از آلودگی هوای ۲۵ شهر کشور در سال ۱۳۹۹ حدود ۴.۳ میلیارد دلار برآورد شده است.

در ۳۰ مورد ارائه مجوز‌های مربوط به پیش فروش خودرو‌ها هم وضعیت اخذ تأییدیه استاندارد آلایندگی و اعتبار آن در موعد تحویل از وزارت صنعت، معدن و تجارت استعلام نشده است.

وزارت نفت با وجود اینکه از ابتدای مهر ماه سال ۱۳۹۹، مکلف به تکمیل طرح کاهش، هدایت، انتقال و بازیافت بخارات بنزین، موسوم به طرح کهاب، در کلیه مبادی مربوط اعم از انبار‌های نفت، جایگاه‌های عرضه سوخت و نفتکش‌ها بوده، اما به گفته دیوان محاسبات به تکلیف قانونی‌اش عمل نکرده است.

همچنین نظارت بر رعایت حدود مواجهه شغلی با ترکیبات آلی فرّار برای شاغلان جایگاه‌های بنزین بر عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نهاده شده بود که کمتر از ۲۳ درصد جایگاه‌های موجود پایش شده‌‍اند.

در گزارش دیوان محاسبات آمده میزان افزایش سالانه ظرفیت مورد نیاز برق کشور از انرژی‌های تجدید پذیر در سال ۹۸ تنها ۵.۵ درصد بوده که این میزان در سال ۹۹ به ۲ درصد کاهش یافته است.

بر اساس قانون هوای پاک، وزارت نیرو سالانه باید حداقل ۳۰ درصد ظرفیت مورد نیاز برق کشور را از انرژی‌های تجدیدپذیر تأمین کند.

به علاوه در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ سهم کل ظرفیت برق کشور از انرژی‌های تجدیدپذیر یک درصد اعلام شده است.

گزارش و مطالبه صدای معلم در مورد اجرای قانون هوای پاک و ممانعت از تعطیلی مدارس

این گزارش گفته تاکنون هیچ گونه دستورالعمل و شیوه نامه‌ای درباره نحوه اجرای آزمون‌های معاینه فنی موتورسیکلت به مراکز معاینه فنی ابلاغ نشده و امکان ثبت نتایج معاینه فنی موتورسیکلت‌ها به صورت برخط و سیستماتیک در سامانه مربوطه مقدور نیست.

دیوان محاسبات گزارش داده با وجود فرسودگی ۴۰ درصدی ناوگان اتوبوسرانی شهری در کلانشهر تهران و گذشت ۴ سال از اجرای قانون هوای پاک، در سال ۱۳۹۹ هیچ گونه نوسازی در کلانشهر تهران از محل درآمد مشخص شده در این قانون نجام نشده است.

این نهاد نظارتی گفته با توجه به شرایط کنونی، هزینه‌های خرید و نصب فیلتر دوده بر روی ناوگان اتوبوسرانی با بیش از ۸۰ درصد فرسودگی، به صورت ارزی بسیار بالاست و نگهداری آن هزینه‌کرد سالیانه نیاز دارد. همچنین به علت وضعیت نامناسب درآمدی اکثر شهرداری‌ها، چنین اقدامی در اولویت هزینه کرد آن‌ها قرار ندارد.

شبکه ملی پایش و اطلاع رسانی آلودگی صوتی با اولویت کلانشهر‌ها با گذشت بیشتر از ۲ سال راه اندازی نشده و طرح جامع مدیریت کاهش آلودگی صوتی هم تکمیل نشده است.

با آن که بر اساس جدیدترین آمار منتشر شده از سوی رگولاتوری در  بهمن 1400 ؛ تعداد کاربران اینترنت ثابت و سیار در سراسر کشور به بیش از ۱۰۲ میلیون نفر رسیده است ( این جا )

 اما در کارزار ( petition ) اینترنتی که خطاب به رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست نوشته شده و از 29 دی 1400 تا 29 اسفند 1400 فعال بود فقط 3143 نفر آن را امضا کرده بودند . ( این جا )

جناب حجت‌الاسلام‌ والمسلمین رئیسی

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

جناب آقای سلاجقه

ریاست محترم سازمان حفاظت از محیط زیست

با سلام

روز ملی هوای پاک در ایران در حالی فرا می‌رسد که علی‌رغم هدف اصلی نام‌گذاری این روز برای بهبود کیفیت هوا و تضمین دسترسی شهروندان به حق تنفس سالم و پاک، معضل آلودگی هوا در ایران به ویژه در کلان‌شهرها همچنان پابرجاست. اگرچه عوامل مختلفی به عنوان دلیل آلودگی هوا در ایران معرفی می‌شوند اما به تأیید مسئولان و کارشناسان «عدم اجرای کامل و سریع قانون هوای پاک» موجب خسارات بی‌شماری چون مرگ زودرس هزاران ایرانی، پیامد‌های مخرب محیط زیستی و هزینه‌های سنگین اقتصادی برای دولت شده است و امنیت ملی پایدار کشور را با خطر جدی مواجه ساخته و خواهد ساخت.

در این میان اگرچه میزان دقیق مقررات اجرا شده «قانون هوای پاک» مشخص نیست اما شواهد نشان می‌دهند بخش مهمی از این مقررات که از مهم‌ترین منابع آلاینده آلودگی هوا به شمار می‌روند هنوز اجرایی نشده و از اولویت ویژه‌ای برای رفع این مهم برخوردار نیستند. مقرراتی نظیر «لزوم استفاده نیروگاه‌ها از سوخت مناسب و توقف استفاده از مازوت، نوسازی ناوگان حمل و نقل شهری و افزایش ظرفیت آن، جلوگیری از تولید و تردد خودروهای آلاینده و جایگزینی خودروهای فرسوده» که نقش مهمی در کاهش آلودگی هوا به ویژه در کلان‌شهرها داشته و از منابع آلاینده اصلی آن محسوب می‌شوند.

بر اساس قانون هوای پاک همه مراجع و نهادهای حکومتی و دولتی موظف به اجرای قوانین و مقررات این قانون بوده و سازمان حفاظت از محیط زیست به عنوان ناظر بر حسن اجرای این قانون انتخاب شده است، لذا عدم اجرای قانون هوای پاک، ترکِ فعل و نقض صریح قوانین داخلی در ایران به ویژه قانون هوای پاک و حقوق شهروندی شهروندان محسوب می‌شود. لذا، این درخواست از همه شهروندان دغدغه‌مند جان خود و هم‌نوعانشان می‌خواهد تا با امضای آن اجرای فوری قانون هوای پاک به ویژه در زمینه استفاده از سوخت مناسب و پاک برای منابع آلاینده ثابت به‌ویژه نیروگاه‌ها، نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی (مخصوصاً برای کلان‌شهرها) و همچنین توقف تولید خودروهای آلاینده را مطالبه کنند.

از این رو با هدف پاسداری از حق حیات انسانی و حق بهره‌مندی از محیط زیست سالم و هوای پاک برای همه شهروندان و از همه مهم‌تر حفظ امنیت ملی پایدار کشور، ما امضاکنندگان این کارزار از ریاست قوه مجریه و سازمان حفاظت از محیط زیست به عنوان مراجع اصلی اجرا و نظارت بر اجرای «قانون هوای پاک» می‌خواهیم تا با اجرای کامل و فوری این قانون، شرایط را برای بهره‌مندی شهروندان از هوای سالم و پاک فراهم آورند.

با تشکر

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش و مطالبه صدای معلم در مورد اجرای قانون هوای پاک و ممانعت از تعطیلی مدارس

منتشرشده در محیط زیست
جمعه, 18 فروردين 1401 11:16

ذهن روشن و گوهر روشنگری

تعریف و فواید ذهن روشن و گوهر روشنگری  کانت در تعریف «روشنگری» می گوید:

روشنگری خروج انسان از صغارت است، به در آمدن از حالت کودکی، کودکی‌‌ای که خود بر خویش تحمیل کرده‌ است. منظور از کودکی، ناتوانی از به کار گرفتن فهم خویش بدون رخصت و اجازه دیگران است. اگر علت این نابالغی نه فقدان فهم، که نبود عزم و شجاعت در به کارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است. شعار روشنگری این است:

« در به کارگیری فهم خود شهامت داشته باش! »

کلمه آلمانی «بیلدونگ» که بیش از هر فیلسوفی توسط هگل مورد استفاده قرار گرفته است هم بیش از همه مفهوم «روشن بینی» را به ذهن متبادر می کند. بیلدونگ در اندیشه هگل به صورت تجربه فردی یا روند شکل گیری یک فرهنگ در جامعه مورد استفاده قرار می گیرد و معنایی شبیه تعریف کانت از روشنگری و روشن بینی و فرهیختگی دارد.

روشن بینی یک پروسه است و رشد فرهنگی و فکری یک فرد و یک جامعه و یک تمدن و رسیدن به فرهیختگی و توان به کارگیری قوه تعقل در همه امور را دربر می گیرد.

روشنگری توان ایستادن یک ملت به روی پاهای خویش بدون نیاز به تکیه گاه و پدر و ارباب و دیگری است.

روشنگری کسب اعتماد به نفس یک ملت برای اندیشیدن به هر مسئله و هر پدیده ته نشین شده و "طبیعی انگاشته شده" در ذهن و تاریخ آن سرزمین است.

تعریف و فواید ذهن روشن و گوهر روشنگری  روشنگری خروج انسان از تاریک خانه و زندان بسته ذهن و گسستن زنجیرهایی است که به پای تفکر انسان بسته شده است.

روشنگری خروج از انقیاد ایدئولوژی ها و گفتمان های هژمونیک است.

روشنگری و بیلدونگ نگاه فلسفی به تمام امور روزمره زندگی اعم از سیاست و هنر و روابط اجتماعی و.. است.

روشنگری نترسیدن و هراس نداشتن از زمین خوردن های مکرر است.

روشنگری خروج از کفالت امیران و وکیلان و عالیجنابان است.

روشنگری گذار از «رمه گی» و تبدیل شدن به «شبان» خویش است.

روشنگری گذار ذهنی از "رعیت" به "شهروند" است.

روشنگری و بیلدونگ رسیدن به ذهن روشن بین است.

روشنگری رگهای گردن باد کرده و شعارهای دهان پرکن نیست. روشنگری فحاشی و غضب نیست. روشنگری خشونت پراکنی و کشتار "دیگری" نیست.

جامعه ای که ذهن روشن را تجربه کند، دیگر تحت سلطه و انقیاد اربابان قرار نمی گیرد. جامعه ای که به روشن بینی رسیده باشد دیگر برده و رعیت نخواهد شد. جامعه ای که به روشن بینی رسیده باشد، روح و ذهن خود را به دست شیاطین نخواهد سپرد.

نتیجه «ذهن روشن بین» ؛ آقایی و سروری و اعتماد به نفس و خودباوری فکری یک فرد، یک جامعه و یک فرهنگ است و تا جامعه ای به چنین تجربه ای نرسیده باشد [حتی اگر هر سال یکبار به خیابان ریخته و انقلاب انجام دهد] نباید انتظار تغییرات بنیادین داشته باشد.

کانال خرمگس


تعریف و فواید ذهن روشن و گوهر روشنگری

منتشرشده در یادداشت

گروه گزارش/

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد بی خیالی و بی تفاوتی مسئولان وزارت آموزش و پرورش نسبت به تدوین آیین نامه اجرایی قانون رتبه بندی معلمان

سرانجام و پس از سال ها و شاید حداقل یک دهه از فراز و نشیب پدیده ای که در حال حاضر « قانون رتبه بندی معلمان » نامیده شده است ؛ نظام و سازو کاری که قرار است معلمان را بر اساس صلاحیت های حرفه ای و شغلی رتبه بندی نماید صورتی قانونی یافت و رئیس جمهور آن را بیست و سوم اسفند ماه سال 1400 برای اجرا به وزارتخانه آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه و سازمان اداری و استخدامی کشور ابلاغ کرد . ( این جا )

با وجود آن که این قانون یک هفته پیش از پایان سال پیش برای اجرا به وزارت آموزش و پرورش ارسال شده است اما شواهد و قرائن و نوع عملکرد مسئولان حاکی از آن است که با وجود نگرانی و دغدغه زاید الوصفی که در بدنه معلمان نسبت به اجرای این قانون وجود دارد اما به همان نسبت نوعی بی خیالی و حتا بی تفاوتی در وزارت آموزش و پرورش برای تدوین آیین نامه مربوط به این قانون و اجرای آن مشاهده می شود . آیا حتما باید « صدای معلمان » بلند شود و روانه خیابان ها شوند و فریاد بزنند تا مسئولان تلنگری را احساس کنند و به خود آیند و کاری انجام دهند ؟

در این راستا ؛ پرتال وزارت آموزش و پرورش نوشت : ( این جا )

« با حضور وزیر آموزش و پرورش، گردهمایی مشترک اعضای شورای معاونان و مدیران کل آموزش و پرورش استان ها، صبح امروز، هیجدهم فروردین ماه در اردوگاه شهید باهنر، آغاز به کار کرد.

به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، صبح امروز گردهمایی مشترک اعضای شورای معاونان و مدیران کل آموزش و پرورش سراسر کشور، با حضور وزیر آموزش و پرورش، مهدی اسماعیلی و محمد وحیدی نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و با  موضوع «بررسی مسائل روز آموزش و پرورش» در اردوگاه فرهنگی - تربیتی شهید باهنر آغاز شد.

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد بی خیالی و بی تفاوتی مسئولان وزارت آموزش و پرورش نسبت به تدوین آیین نامه اجرایی قانون رتبه بندی معلمان

در این گردهمایی یک روزه، «برنامه های آموزش و پرورش در سال۱۴۰۱»، «ساماندهی نیروی انسانی»، «روند فعالیت مدارس و آموزش حضوری» و «آخرین مراحل تدوین آیین نامه اجرایی قانون رتبه بندی معلمان» مورد بررسی و تبادل نظر قرار می گیرد . »

نخستین روز کاری ادارات در سال جدید ششم فروردین بوده است .

پرسش « صدای معلم » از مسئولانی که تکیه کلام شان « روحیه انقلابی و جهادی » است و هر جا می روند آن را تکرار می کنند آن است که نمی شد این نشست را همان روز یعنی ششم فروردین اجرا کرد ؟

چرا آن همه حساسیت و جدیتی که وزارت آموزش و پرورش نسبت به بازگشایی حضوری مدارس داشت و البته جای تقدیر و تشکر دارد در مورد چنین موضوعاتی مشاهده نمی شود ؟

آیا این نکته قابل تامل و پی گیری نیست ؟

آیا اگر تکلیف تدوین آیین نامه اجرایی قانون رتبه بندی معلمان پیش از آغاز به کار رسمی مدارس مشخص می شد و معلمان احکام جدید خود را بر این اساس و افزایش سالانه دریافت می کردند ؛ احساس و اعتماد خوبی نسبت به مسئولان خود و مهم تر از آن انگیزه و رضایت شغلی هنگام حضور در کلاس درس و در برخورد با دانش آموزان احساس نمی کردند ؟

آیا مسئولان وزارت آموزش و پرورش این گونه مسائل بدیهی را نمی بینند و نمی شنوند ؟

آیا حتما باید « صدای معلمان » بلند شود و روانه خیابان ها شوند و فریاد بزنند تا مسئولان تلنگری را احساس کنند و به خود آیند و کاری انجام دهند ؟

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد بی خیالی و بی تفاوتی مسئولان وزارت آموزش و پرورش نسبت به تدوین آیین نامه اجرایی قانون رتبه بندی معلمان

« صدای معلم » از معدود رسانه هایی بوده است که به کرات نسبت به طولانی بودن زمان تعطیلات مدارس در ایام نوروز منتقد بوده و با توجه به پایین بودن زمان آموزش در نظام آموزشی ایران واقعا  نیازی به این همه تعطیلی بی حساب و کتاب در کشوری که در معیشت و اقتصاد خود درمانده است نیست .

اگر ادارات آموزش و پرورش قرار باشد فقط به صورت اسمی و ظاهری در روزهای مربوطه  باز باشند اما کاری صورت نگیرد و وضعیت در روزمرگی سیر کند ؛ پس تفاوت آنان با مدارس تعطیل چه می تواند باشد ؟

آیا نمی شد با حضور چند کارشناس خبره و کاربلد تکلیف یک آیین نامه اجرایی را مشخص کرد و این همه یک موضوع ساده را در کانال های اداری و بوروکراتیک معطل نکرد ؟

پایان گزارش/


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

گزارش انتقادی صدای معلم در مورد بی خیالی و بی تفاوتی مسئولان وزارت آموزش و پرورش نسبت به تدوین آیین نامه اجرایی قانون رتبه بندی معلمان

منتشرشده در گفت و شنود
پنج شنبه, 17 فروردين 1401 17:53

کمک هزینه ازدواج و فوت معلمان چه شد ؟

آذربایجان شرقی

منتشرشده در نامه های دریافتی

آسیب شناسی بازگشایی مدارس پس از کرونا پس از یک وقفه دوساله  بیش از دو سال است که با شیوع بیماری کرونا و تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها آموزش‌ها به‌صورت غیرحضوری و مجازی برگزار شده و در ماه‌های پایانی سال گذشته نیز به‌ صورت ترکیبی (حضوری + غیرحضوری) اجرا می‌شد. با توجه‌ به افت تحصیلی و کم‌سوادی دانش‌آموزان و آسیب‌های روحی، روانی و جسمی که برای دانش‌آموزان در پی داشت، ستاد ملی مقابله با کرونا تصمیم گرفت که در هر شرایطی، کلاس‌های حضوری در مدارس و دانشگاه‌ها برگزار گردد و در مدارس هیچ آموزش مجازی انجام نشود و از 14 فروردین بر اساس برنامه‌های درسی ملی آموزش‌ها فقط به‌صورت حضوری دنبال شود.

به دنبال تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا ، آموزش‌ و پرورش نیز در تعطیلات نوروز دستورالعملی را مبنی بر بازگشایی مدارس و آموزش‌های حضوری اجباری ارسال نمود که کوچ آموزشی دانش‌آموزان از فضای مجازی به آموزش حضوری محسوب می‌شود.

در بخشنامه بازگشایی مدارس که از 14 فروردین اجرایی عملیاتی شده، ایرادات و تناقض هایی وجود دارند ؛ به‌عنوان‌ مثال فاصله‌گذاری اجتماعی به علت محدودیت فضایی کلاس‌های درس، حذف شده و در بخشی از این بخشنامه، آموزش‌های  غیرحضوری ممنوع شده ولی در اطلاعیه‌های بعدی، آموزش مجازی برای دانش‌آموزان کرونایی و کسانی که بیماری زمینه ای دارند تجویز شده است. بدون درنظرگرفتن ماه مبارک رمضان و تقلیل ساعات کاری معلمان، زمان تشکیل کلاس‌های حضوری 90 دقیقه اعلام شد که دوباره و بعد از چند روز ساعت تشکیل کلاس‌ها کاهش یافت.

حرکت از تربیت غیررسمی به تربیت رسمی و برگزاری کلاس‌ها به‌صورت کاملاً حضوری بعد از دو سال، چالش‌ها و آسیب‌هایی را به دنبال دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

- در روزهای گذشته و به دنبال دید و بازدیدهای نوروزی، برخی از شهرها در وضعیت قرمز کرونایی قرار گرفتند که مراقبت‌های بیشتری را در مدارس برای آموزش‌های حضوری، می‌طلبد.

- حذف فاصله‌گذاری اجتماعی به علت کوچک بودن فضای کلاس و ازدحام دانش‌آموزان از ایرادات مطرح شده است.

-  در دستورالعمل جدید ، تجربه‌های آموزشی به‌دست‌آمده در دوران کرونا از قلم‌ افتاده و فراموش شده و گویا نباید به سمت استفاده از روش‌های نوین آموزشی و به‌کارگیری فن آوری‌های روز دنیا حرکت کنیم.

-  با ممنوع بودن آموزش‌های غیرحضوری، پس چگونه و به چه شکلی باید دانش‌آموزان بیمار و کرونایی آموزش ببینند.

-  90 دقیقه‌ای بودن کلاس‌های درس در ماه مبارک رمضان و با زدن ماسک در کلاس برای معلم و دانش‌آموزان، سخت و طاقت‌فرسا خواهد بود.

- برای پیگیری امور بهداشتی، بسیاری از مدارس مراقب سلامت و مربی بهداشت ندارند.

-  مدارسی که دارای خوابگاه دانش آموزی هستند باید دقت بیشتری را در رعایت موارد بهداشتی، به ویژه در انجام سه مرحله واکسیناسیون انجام دهند.

-  متأسفانه برخی از مدارس بودجه‌ها و تجهیزات لازم و کافی برای ضدعفونی و رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی را در اختیار ندارند.

-  همراه داشتن گوشی موبایل در مدرسه نیز از مواردی است که باید توسط والدین و مسئولین، مدیریت شود.

-  عادت کردن به آموزش‌های مجازی حتماً مقاومت‌هایی را از سوی اولیاء و دانش‌آموزان برای حضور در مدرسه در پی خواهد داشت.

- حساس بودن برخی خانواده‌ها در رعایت موارد بهداشتی مدارس و ترس از بیمار شدن و نپذیرفتن انجام واکسیناسیون باعث می‌شود که از حضور فرزندان در مدرسه جلوگیری نمایند.

-  نبودن سرویس مدارس و عدم همکاری شرکت‌های حمل‌ و نقل در روزهای پایانی سال تحصیلی، برای رفت‌وآمد دانش‌آموزان از مشکلات حضوری شدن کلاس‌ها در این موقع از سال تحصیلی است که باعث سردرگمی خانواده‌ها شده است.

-  در روزهای اول اجرای این بخشنامه، باید انعطاف‌پذیری بالایی از سوی عوامل مدرسه صورت پذیرد تا دانش آموزان به این شرایط عادت کنند.

آسیب شناسی بازگشایی مدارس پس از کرونا پس از یک وقفه دوساله

* در راستای کاهش آسیب‌ها و چالش‌های کوچ آموزشی دانش‌آموزان از فضای مجازی به حضور در مدارس، هم والدین و هم آموزش‌ و پرورش باید تمهیدات و اقداماتی را انجام دهند که در ادامه به آنها اشاره می‌کنیم:

نقش والدین:

* تشویق و ترغیب دانش‌آموزان به حضور در مدرسه و برخورداری از آموزش‌های حضوری و انجام فعالیت‌های تربیتی و پرورشی و مشارکت در کارهای اجتماعی

*  انجام و تکمیل واکسیناسیون فرزندان خود

*  مدیریت سرویس دانش آموزان برای رفت‌وآمد به مدرسه

* دانش‌آموزانی را که علایم سرماخوردگی دارند و مشکوک به کرونا هستند به مدرسه نفرستند.

* همراهی و کمک به دانش‌آموزان در منزل جهت انجام فعالیت‌های بدنی و انجام برخی از کارهای روزمره در منزل

آسیب شناسی بازگشایی مدارس پس از کرونا پس از یک وقفه دوساله

نقش آموزش‌ و پرورش و مدارس:

*  تغییر و اصلاح برنامه‌های درسی با توجه‌ به تجربیات به‌دست‌آمده در دوران کرونا

*  اختصاص و واریز بودجه‌های کافی برای رعایت مسائل بهداشتی و برگزاری کلاس‌های جبرانی و تقویتی ناشی از افت تحصیلی کرونا

*  توجیه و آموزش اولیاء در بازگشایی مدارس توسط رسانه ملی، مطبوعات و شبکه‌های اجتماعی

* تأمین و سازماندهی مربی بهداشت و مراقب سلامت در برخی از مدارس

* برگزاری کلاس‌ها در محیط‌های بزرگ و سالن‌های ورزشی

*  تهویه مناسب کلاس‌ها و تجهیز مدارس به اقلام بهداشتی

* جلوگیری از حضور دانش آموزان علامت‌دار

*  شناسایی و تشویق معلمان و دانش‌آموزانی که واکسن نزده‌اند به انجام و یا تکمیل واکسیناسیون

* برگزاری فعالیت‌های ورزشی، تربیتی و پرورشی در مدارس

* کاهش ساعات درسی به یک ساعت در ماه مبارک رمضان

*  برگزاری کلاس‌های جبرانی و تقویتی برای کسانی که دچار افت تحصیلی شده اند

*  استمرار روش‌های نوین تدریس در مدارس و استفاده از فن آوری‌های جدید آموزشی

*  اهمیت‌دادن بیشتر به امور پرورشی و انجام فعالیت‌های فوق‌ برنامه که در آموزش های مجازی مغفول مانده بود

*  هماهنگی بیشتر مسئولین در انتشار اخبار مربوط به بازگشایی مدارس و جلوگیری از تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده و غیرکارشناسی

*  انعطاف‌پذیری و عدم سخت‌گیری زیاد از سوی مدارس در روزهای اولیه بازگشایی


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آسیب شناسی بازگشایی مدارس پس از کرونا پس از یک وقفه دوساله

منتشرشده در یادداشت

مقایسه ای میان آموزش و پرورش البرز و سیستان و بلوچستان و مشکلات استان البرز

جستاری در سفرهای رئیس جمهور:

پنجشنبه ۱۸ فروردین رئیس جمهور میهمان البرزنشینان است البته جنب و جوش مرسوم برای این دیدار در استان دیده نمی شود.

اکیپ هایی در برخی از ادارات برای دریافت مطالبات مردمی مستقر شده است ؛ قطعا اکثر مطالبات و نامه نگاری ها حول و حوش درخواست های شخصی با رنگ و بوی مالی و شغلی است. ما هنوز عادت نکرده ایم منفعت عمومی را به مطالبات شخصی ترجیح دهیم و دقیقا پاشنه آشیل توسعه نیافتگی جهان سوم ترجیح منافع شخصی بر منفعت عمومی است.

سوالی که همواره بی جواب است اینست که ره آورد این آمد و شد روسای جمهور و سایر مسئولین ریز و درشت به استانها چیست؟

آیا بازدید میدانی رئیس جمهور برای رفو کردن قصورات احتمالی استانداران و مدیران کل و....در بیان، ارسال و پیگیری مطالبات استانهاست؟

هنوز خاطرات تلخ دواندن و دوانیدن مردم پشت سر اتومبیل احمدی نژاد در خاطره هاست. امیدواریم سفرهای رئیسی حداقل دستاورد ملموسی برای استان ها داشته باشد.

مقایسه ای میان آموزش و پرورش البرز و سیستان و بلوچستان و مشکلات استان البرز

نکته قابل تامل دیدار با نخبگان استان‌هاست.

واقعیت این است که اکثر کسانی که تحت عنوان نخبه در مراسم چینش و گزینش می شوند در واقع حامیان، بستگان مسئولین و بعضا پخمگان استان ها هستند. نخبگان واقعی یا در کنج انزوا بوده و یا جا و تریبونی برای اظهار نظر آزاد ندارند.

 البرز به عنوان کوچک‌ترین و جوان‌ترین استان در سال ۸۹ از تهران منفک و با مرکزیت کرج به استان تبدیل شد، ولی به دلیل درهم تنیدگی مسائل تهران_کرج عملا بعد از ده سال هنوز هم در تصمیمات کلان استان تهران و البرز سرنوشت مشترکی دارند.

مشکلات استان البرز را اجمالاً می‌توان به شرح زیر دسته‌بندی نمود:

ترافیک سنگین و آلودگی هوا:

استان البرز با داشتم نیم درصد از جاده‌های کشور ۱۷ درصد از بار ترافیکی مملکت را به دوش می‌کشد و مشخصا اتوبان تهران_تبریز حد واسط تهران تا حصارک روزانه میلیون‌ها ساعت از وقت مفید کرجی‌ها و سایر هموطنان عبوری را تلف می‌کند. اتمام اتوبان همت و افتتاح کمربندی آبیک_اشتهارد می‌تواند بخشی از این بار فزاینده و آلودگی هوا را کاهش دهد . سوالی که همواره بی جواب است اینست که ره آورد این آمد و شد روسای جمهور و سایر مسئولین ریز و درشت به استانها چیست؟

 تراکم، حاشیه‌نشینی و مشاغل کاذب:

وجود چهار سوپر زندان بزرگ کشور در کرج عملاً این کلانشهر را در محاصره مجرمین و خانواده‌های آسیب‌پذیر آنها قرار داده است. از طرف دیگر مهاجرت فزاینده از چهار گوشه مملکت به کرج باعث می‌شود که مسئولین نتوانند برنامه‌ریزی دقیقی برای این کلانشهر پیاده نمایند. فردیس به عنوان یکی از متراکم‌ترین شهرستان‌های ایران می‌باشد.

از سه میلیون نفر سکنه البرز بیش از یک میلیون نفر آن حاشیه‌نشین بوده و از امکانات متوسط زندگی محرومند و میزان جرم و جنایت، بیکاری و آسیب‌های اجتماعی در کرج در اوج خود قرار دارند. کرج به عنوان شهر هفتاد و دو ملت به ایران کوچک مشهور است.

در یک کلام به دلیل نزدیکی همسایگی پایتخت،کرج بیشتر شهر خوابگاهی برای کارگران و کارمندان تلقی می شود.

 آموزش و پرورش البرز، پاشنه آشیل استان

فارغ از عزل و نصب‌ها سیاسی و جناحی، متاسفانه به دلیل‌ نبود زیرساخت‌های لازم و همچنین سیل مهاجرین از چهارگوشه مملکت ،رتبه آموزش و پرورش استان البرز را از آخر اول کرده است. شاخص های دستگاه تعلیم و تربیت در کرج و فردیس بعضا بدتر از سیستان و بلوچستان است.سرانه کلاسی در فردیس به عنوان کوچکترین و متراکم ترین شهرستان کشور فاجعه بار بوده و کلا تراکم دانش آموزی در استان البرز بسیار بالاتر از نرم کشوری است.

مقایسه ای میان آموزش و پرورش البرز و سیستان و بلوچستان و مشکلات استان البرز

عدم پرداخت حق آب البرزی‌ها:

یکی از مشکلات استان البرز خروج آب‌های جاری و سدهای آن بدون تأمین حق آبه مناسب این استان می‌باشد. سد کرج و سد طالقان نمونه‌هایی از مشکل یادشده می‌باشند.

عدم تناسب امکانات با سیل جمعیت:

کرج به عنوان چهارمین کلانشهر کشور از امکانات متناسب با جمعیت در خصوص امکانات بیمارستانی، نیروی پلیس و... محروم بوده و اهالی اکثراً مجبور به مراجعه به پایتخت می‌باشند. شاخص های دستگاه تعلیم و تربیت در کرج و فردیس بعضا بدتر از سیستان و بلوچستان است.

نمایندگان قلیل استان البرز:

استان زنجان با یک میلیون جمعیت دارای پنج نماینده، و البرز با سه میلیون جمعیت سه نماینده منتخب در مجلس دارد و این موضوع در رأی‌گیری‌ها و وزن‌کشی‌ها عموما به ضرر شهروندان البرزی تمام می‌شود.

 فرونشست زمین در البرز:

کرج در گذشته نه چندان دور باغچه باغی در اطراف تهران بوده و از باغات و تفرجگاه‌های فراوانی برخوردار بود. متاسفانه امروزه رشد قارچی ویلاباغ‌ها و حفر چاه‌های عمیق غیرمجاز و همچنین مکش غیرمنطقی آب‌های زیرزمینی باعث نشست تدریجی زمین‌های این استان شده است. عمق این فاجعه در اشتهارد مشهودتر بوده و در صورت تداوم آن به زودی مهرشهر و سایر مناطق را در بر خواهد گرفت.

مقایسه ای میان آموزش و پرورش البرز و سیستان و بلوچستان و مشکلات استان البرز

زور آباد کرج؛ الماسی در شب، زگیلی در روز:

در کرج در مجاورت هر منطقه برخوردار یک منطقه به غایت محروم وجود دارد: در کنار مناطق برخوردار مهرشهر (آغ‌تپه)، عظیمیه (زورآباد)، در کنار گوهردشت (حیدر آباد) و.... به طور قارچی رشد کرده‌اند. از این منظر کرج به عنوان شهر تضادها بوده و شکاف فقر و ثروت بسیار بالاتر از نرم کشوری است.

عرفان‌ها و نحله‌های نوظهور فعال در البرز:

در امریکا بیش از ۱۲۰۰ عرفان قدیمی و نوظهور در حال فعالیت‌اند. به باور کارشناسان این حوزه، در ایران نیز از این تعداد حداقل نصفشان در پایتخت و کلانشهرهایی چون کرج به صورت غیرقانونی و زیر زمینی فعال و نیمه فعال بوده و برای خود حامیانی هر چند انگشت‌شمار دست و پا کرده‌اند.

از عرفان‌های شناخته شده و فعال در ایران می‌توان به شیطان‌پرستی، عرفان حلقه، مکتب Tsm، سای بابا، گروه مداد رنگی، دالایی لاما، عرفان سرخ‌پوستی، اکنکار، اوشو، یوگا، رام‌الله و.... اشاره کرد.

مثلث قدرت، ثروت و شهرت:
در دنیای پرهیاهو و آشفته که در آن ارزش‌های دینی و هنجارهای اجتماع به شدت در حال رنگ باختن بوده و قدرت و ثروت هدف نهایی جلوه داده می‌شود، افرادی جهت کسب شهرت و آوازه و ثروت از شهر و دیار خود دل کنده و راهی کلانشهرهایی مانند کرج می‌شوند که معمولاً افرادی ریسک‌پذیر با هوش بالا هستند. تجمع چنین افرادی برای کرج هم تهدیدی بالقوه، و هم در صورت برخورد مناسب فرصتی استثنایی است.

 فقدان خانه احزاب ؛ ارتباط نازل نهادهای امنیتی - اطلاعاتی و امام جمعه و مدیریت عالی استان با کنشگران سیاسی _اجتماعی به ویژه اصلاح طلبان و نداشتن مکان مناسب برای اعتراضات کارگری و مدنی نیز بخشی از مشکلات نامحسوس استان البرز می باشد.

همچنین فقدان بیمارستان های تخصصی و سرانه نازل بیمارستانی البرز نسبت به نرم کشوری از دیگر مشکلات البرزنشینان می باشد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مقایسه ای میان آموزش و پرورش البرز و سیستان و بلوچستان و مشکلات استان البرز

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور