وقتی در روانشناسی راجع به انکار صحبت میکنیم منظورمان فرایندی است که اغلب ما انسانها دچار آن هستیم و معنی آن این است که سعی میکنیم به خودمان دروغ بگوییم! اغلب آدمها بارها به خودشان دروغ میگویند ،چرا؟! چون گاهی اوقات حقیقت دردناک است ، تاب تحمل آن را نداریم, پس ترجیح میدهیم همچون کبک سر در برف فرو کنیم و تصور کنیم شکارچیان ما را نمیبینند! پدیدهی انکار البته گاهی بهما کمک میکند. مثلا بسیاری از انسانها اگر قرار بود واقعیت غیر قابل اجتناب «مرگ» را همیشه به یاد داشته باشند قادر به ادامهی حیات نبودند و دچار اضطراب دائمی میشدند. اما خیلی وقتها پدیدهی انکار بسیار خطرناک است.
مثلا فرد از ترس این که نکند بیماری خطرناکی داشته باشد حاضر به آزمایش دادن نیست و خود را قانع میکند که من خیلی هم سالمم و این دکترها عادت دارند الکی مردم را بترسانند! انکار باعث میشود که چنین بیماری وقت طلایی درمان را از دست بدهد. شما چه مواردی از انکار را میشناسید؟
انکار به عنوان یک بلای جمعی
گاهی اوقات انکار پدیدهای فردی نیست بلکه یک گروه در توافقی ناخودآگاه دچار یک انکار جمعی میشوند! مثلا مردم یک شهر کشنده بودن آلودگی هوا را انکار میکنند و چنان به زندگی خود ادامه میدهند که گویی اعداد و ارقام مربوط به خطر اعدادی بیربط به زندگی آنها هستند! یا مردم یک کشور مضرات ناشی از مواجههی دائمی با پارازیتهای ماهوارهای را نادیده میگیرند ؛چنانکه انگار این عوارض و خطرات قصههایی مهمل هستند! وقتی انکار به صورت یک پدیدهی گروهی رخ میدهد عوارض و هزینههای بیشتری هم ایجاد میکند.
خوشبختانه به تازگی کتاب جامع و مفیدی در زمینهی انکار به فارسی منتشر شده است. این کتاب «کوری خود خواسته» نام دارد و توسط «مارگارت هفرنان» نوشته شده است. نویسندهی کتاب ،موشکافانه به بررسی پدیدهی انکار پرداخته و نقش این پدیده را در گرفتاریهای بزرگ تاریخ معاصر نشان داده است.
خانم هفرنان ابتدا گستردگی پدیدهی انکار را در زندگیهای شخصی ما نشان داده و سپس نقش آن را در حوادثی همچون فاجعهی نیروگاه اتمی چرنوبیل ، بحران وال استریت و فجایع زندانهایی همچون ابوغریب اثبات میکند. خواندن این کتاب را قویا پیشنهاد میکنم. این کتاب توسط «دکتر اقدس صفری» به فارسی برگردانده شده و انتشارات «سرور کیان» آن را منتشر کرده است.
گروه گزارش/
یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش به تازگی برخی مدارس مانند مدارس «صدرا» و «راهیان کوثر» را الگوی مناسبی برای اجرای آزمایشی سند تحول بنیادین معرفی کرده است .
خبر را می خوانیم: ( این جا )
« یوسف نوری در دیدار با جمعی از مسئولان سازمان مدارس صدرا، که در سالن جلسات دفتر وزیر برگزار شد، با اشاره به این که سند تحول بنیادین، نقشه راه آموزش و پرورش است، اظهار کرد: بر اساس سند تحول بنیادین، هدف نهایی نظام تعلیم و تربیت، پرورش دانش آموزان واجد ساحتهای شش گانه است؛ لذا باید به گونهای برنامهریزی کنیم که خروجی مدارس، دانش آموزانی شش ساحتی باشد.
وی افزود: در اجرای سند تحول باید به طور دائم، نظارت، سنجش و ارزیابی صورت گیرد تا مشخص شود؛ اهداف این سند در هر مرحله تا چه اندازه در دسترس قرار گرفته و تا چه مقدار در اجرای آن، پیشرفت داشتهایم.
وزیر آموزش و پرورش خاطرنشان کرد: تا زمانی که جامعه، نمونهای از محقق شدن سند تحول را مشاهده نکند، اجرای آن را باور نمیکند؛ لذا باید بخشی از مدارس را به عنوان الگوی اجرای سند معرفی کنیم و در آن مدارس، برای تحقق سند تلاش کنیم. روشهای آموزشی ما در مدارس باید اصلاح شود تا بتوانیم زمینههای «خلاقیت» دانشآموزان را مهیا کنیم.
عضو کابینه دولت مردمی، تصریح کرد: در بحث سند تحول باید چند گروه از مدارس از جمله مدارس «راهیان کوثر»، «شاهد» و «صدرا» را انتخاب و در حوزه اجرای سند تحول، برای مدارس منتخب، برنامهریزی کنیم و پس از تحقق سند، آن مدارس را به سایر مدارس معرفی کرده و خروجیها را بسنجیم .
این که خروجی های مدارس فوق الذکر چه ویژگی های منحصر به فردی دارند و تا چه میزان به فرآیند حل مساله واقف بوده و مجهز به « تفکر انتقادی » و « فرهنگ گفت و گو » هستند سخنی به میان نیامده است اما پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش این است که تصور می کند مشکل فقط در « روش ها » خلاصه شده و محتوا و سایر آیتم های نظام آموزشی در یک دیدگاه سیستمی نقشی ندارند ؟
پرسش این رسانه از وزیر آموزش و پرورش و سایر نهادهای قانون گذار و تصمیم گیر مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی ، مجلس شورای اسلامی ، شورای عالی آموزش و پرورش و... آن است که اگر کسی در این کشور نخواهد فرزندش با این سیستم آموزشی تربیت شود ، آیا حق انتخابی دارد ؟
آیا همه افرادی که تحت عنوان « دانش آموز » و فراگیر وارد چرخه آموزش می شوند باید مطابق تفسیر وزیر آموزش و پرورش و در بهترین حالت به « کارآفرین » تبدیل شوند ؟
در این مورد ، « مصطفی ملکیان » می گوید : ( این جا )
« آموزش و پرورش در کشور ایران، گویی یک هدف را در نظر دارد و بنا بر این، وقتی کودکان و نوباوگان را در مهد کودک یا کودکستان تحویل می گیرد، هدفش این است که آنان را به گونه ای تعلیم دهد تا در آینده دارای شغل و حرفه ای باشند. گویی که کسب درآمد مهمترین چیز در زندگی است و کسب درآمد بدون شغل و حرفه امکان پذیر نیست. گویی نظرشان بر این است که انسان ناگزیر است که حرفه ای را در یکی از مقولات علم، فن و یا هنر داشته باشد و چون حرفه ی بدون تخصص امکان پذیر نیست، هر یک از این نوباوگان باید برای تخصصی تعلیم داده شوند. با تاملی در آموزش و پرورش ایران، آنچه حاصل می آید پیش فرض هایی است که بیان شد.
اینکه لفظ "گویی" استفاده می شود بدین خاطر است که آموزش و پرورش هنوز به گونه ای سامان نیافته است که حتی این غرض خود را هم به خوبی اظهار کند. لیبرالیسم آموزشی در ایران وجود ندارد و تمامی مدارس موجود، با همان سیستمی کار می کنند که از مرکز به آن ها دیکته می شود .
در اینجا دو نکته وجود دارد:
اول اینکه در طول تاریخ فرهنگ بشری، متفکرینی که در زمینه آموزش و پرورش فعالیت کرده اند، همگی بر این عقیده نیستند که هدف آموزش و پرورش، ارائه ی تخصص به کودکان و آماده سازی آنها برای ورود به بازار کار است. کنفسیوس چین باستان، و افلاطون و ارسطو یونان باستان، و کانت و جان و دیوئی، و متفکرین معاصری چون پائولو فِرِره (Paulo Freire) و ایوان ایلیچ از اندیشمندان بزرگ تعلیم و تربیت در طول تاریخ هستند و همگی اجماع ندارند که هدف تعلیم و تربیت، آماده سازی افراد برای تصدی مشاغل است.
پنج هدف بزرگ برای آموزش و پرورش توسط پنج مکتب ارائه شده است و تنها یکی از آنها، این است که آموزش و پرورش، وظیفه اش این است که نوباوگان را متخصص بار بیاورد. اما چهار دیدگاه رقیب نیز که بسیار جدی هستند، وجود دارند.
در کشورهای غربی امروز، یک نوع لیبرالیسم آموزشی وجود دارد و هر مدرسه، دیدگاه خود را دارد و والدین نیز، هر کدام از این دیدگاه ها را که صحیح بدانند فرزند خود را برای تعلیم و تربیت به دست آنان می سپارند.
در کشورهای پیشرفته مدارسی وجود دارند که با روش های مختلف رودولف اشتاینر، پائولو فرره و ایوان ایلیچ کار می کنند که به این مدارس، مدارس مدرسه زدایی هم گفته می شود. مدارسی وجود دارند که به روش رابیندرانات تاگور-اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم- عمل می کنند.
سوالی که وجود دارد این است که چرا آموزش و پرورش در ایران این هدف را انتخاب کرده است؟
همچنین لیبرالیسم آموزشی در ایران وجود ندارد و تمامی مدارس موجود، با همان سیستمی کار می کنند که از مرکز به آن ها دیکته می شود و اگر والدینی نخواهند که فرزندشان با این سیستم آموزشی، پرورش پیدا کند، مدرسه ای دیگر با سیستم آموزشی متفاوتی وجود ندارد که مطابق خواسته ی آنها باشد.
نکته ی دوم این است که فارغ التحصیلان دانشگاه ها ی ایران، نیازمند مشاور خانواده و روانشناس و روان کاو و مشاور روابط اجتماعی هستند.
در ایران، وقتی شخصی در اوایل دهه ی سوم زندگی خود مدرک دکتری خود را می گیرد، منصفانه که به خود می نگرد متوجه می شود که زندگی کردن بلد نیست!
در حالت آرمانی، این فرد مثلا در آزمایشگاه فیزیک همه کاری از دستش بر می آید، اما وقتی پا را از آن آزمایشگاه بیرون می گذارد، گویی که هیچ چیز نمی داند! زندگی کردن را نمی داند . »
شاید بهتر باشد وزیر آموزش و پرورش پیش از اظهار نظر در مورد موضوع پیچیده و دقیق تعلیم و تربیت اندکی با انبوه مشاوران و متخصصانی که دور تا دور او را احاطه کرده اند مشورت و هم فکری نماید .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
در راستای مادی شدن آموزش و علم، دانشجویان هم به دو بخش تقسیم شدهاند. یک دسته دانشجویانی که در رشتههای پول ساز تحصیل میکنند و دستهٔ دوم دانشجویانی که در رشتههای بهاصطلاح علوم انسانی علاف بوده و در حال اتلاف جوانی و آینده خویشاند. در دستهٔ اول که اغلب مشاغل حساس و مهم اجتماعی و سیاسی و... را هم اشغال میکنند و تأثیر نتایجِ کنش آنها بر زندگی انسانها هم بیشتر است، تنها چیزی که آموزش داده میشود متون رشتهٔ تخصصی خویش است. در این رشتهها افراد به متخصصانی تبدیل میشوند که به مانند ربات مسائل یاد گرفته شده را مو به مو به اجرا میگذارند.
اما مسئله و بحران از آنجا شروع میشود هنگامی که دانشمند امروزی قرار است مسئول و تصمیمگیر جان و مال و زندگی مردم باشد و از مجلس و ریاست جمهوری و شورای شهر تا ساخت خانهها، پلها و وسایل نقلیه به آنها سپرده شدهاست، متأسفانه واحد درسی به اسم «فلسفهٔ علم» یا «فلسفهٔ پزشکی» و «فلسفهٔ حقوق» ... و چرایی نیاز جامعه و وظیفهٔ دانشمند در جامعه آموزش داده نمیشود.
به دانشجوی فیزیک و مهندسی هستهای چرایی وجود این رشته آموزش داده نمیشود تا او هم در قبال کالا و محصول تولیدی خود کوچک ترین احساس مسئولیتی نماید یا کمی به آثار و نتایج کالایی که در حال تولید آن است بیندیشد. به دانشجوی حقوق [وکیل آینده]] تنها چیزی که نیاموختهاند فلسفه و چرایی ایجاد رشته «حقوق» و مسئولیت او در دفاع از حقیقت و عدالت است که باید حتی به قیمت از دستدادن منافعش نیز به پای آن بایستد و...
آموزش و پرورش و آموزش عالی در یک راستا و دست در دست یکدیگر در حال پرورش و تولید سوژهها و نسلهایی هستند که قدرت و توان پرسشگری و فکرکردن به نتایج اعمال خود را ندارند و فقط منافع شخصی خود را بهعنوان تنها عامل محرک کنشهای خود میشناسند.
نظام آموزشی ما در بهترین حالت در حال تولید «متخصص» است. متخصصینی که در رشتهٔ تحصیلی خود صاحب تخصص میشوند اما فاقد اندک سواد هنری و اجتماعی و سیاسی و چرایی وجود علم و تخصص و دانش در جامعه هستند.
تاریخ نشان داده است چنین انسانهایی بیشترین استعداد را برای تبدیلشدن به انسان هایی مخوف و ابزار دست نیروهای ضدبشری و نژادپرست و بنیادگرا دارا هستند.
کانال خرمگس
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این قانونی که مجلس پس از ماهها کار پرهزینه با هماهنگی دولت تصویب و شورای نگهبان تایید نمود اصلا" چه ارتباطی با رتبه بندی معلمان دارد؟ این قدر سر و ته آن را زدند که دیگر از خاصیت اصلی اش خارج و تهی شد .هم روح و هم جسم قانون رتبه بندی را از آن گرفتند .
مهم ترین ایراد آن اینست که ارتباط اش را با هیات علمی دانشگاه ها ( معادل ٨٠% حقوق اعضای هیئت علمی دانشگاه ) قطع کردند و صرفا به چند درصد افزایش حقوق تبدیل شد .
زير خط فقر بودن اکثریت معلمان (حقوق زیر ١٢ میلیون تومان در ماه) مساله ای است که همچنان در مصوبه مجلس به قوت خود باقی مانده است .
این مصوبه فقط یک ترمیم حقوق است و نیاز به بازنگری با مشارکت فعالان صنفی معلمان دارد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه استان ها و شهرستان ها/
چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ اولین نشست مجازی (وبینار) مدیرکل آموزش و پرورش استان البرز با مدیران استان در بستر شبکه شاد برگزار گردید. در این جلسه ابتدا چند نفر از مدیران به نمایندگی، چالشها و نقطه نظرات خود را به اشتراک گذاشتند. در ادامه علی حجرگشت ضمن ترسیم چارچوب های دولت سیزدهم برای آموزش و پرورش سعی کرد لابلای مباحث به برخی از چالشها و انتقادات مطروحه از سوی مدیران پاسخ دهد.
پس از سخنان آغازین والیپور مجری و مسئول اداره ارزیابی استان، مدیران منتخب به شرح زیر فرصت صحبت پیدا کردند:
معصومه اکبری مدیر دوره ابتدایی ناحیه ۱ : (تراکم بالای دانش آموزی، بافت های فرسوده در مدارس دولتی، فقدان سرایدار و نیروی خدماتی مکفی، موازی کاری در طرحها و...)
پرویز سلگی متوسطه دوم ناحیه ۲ : (کمبود نیروی انسانی متخصص، نبود سرانه دانشآموزی، مشکل پرداخت بهای حاملهای انرژی، فقدان تعامل مثبت و سازنده آموزش و پرورش با سایر ادارات و نهادها، مشکلات توزیع کتب و...)
محسن نیکوکلام نماینده مدارس غیرانتفاعی از ناحیه ۳ : (دیدگاه ناصواب سایر دستگاهها نسبت به مدارس غیردولتی، مدارس غیر دولتی بیش از ده درصد از بار آموزش و پرورش البرز را به دوش می کشند ولی متناسب با آن مورد عنایت و توجه نیستند، هزینه های بالای مقاوم سازی مدارس استیجاری، صدور مجوزهای بی رویه، حواشی ماده ۱۰۰ شهرداری و...)
گیتی عرفانیان نماینده مدارس استثنایی ناحیه ۳ : (لزوم توجه و نگاه متفاوت و پدرانه به مدارس استثنایی، سرویس نامناسب مدارس استثنایی، اختصاص معلمان جوان و فاقد تجربه عملی به استثنایی و...)
مریم حاجیزاده نماینده هنرستانها ناحیه ۴ : (کمبود تجهیزات کارگاهی، محتوای غیرکاربردی و نامناسب آموزشی، کمبود نیروی متخصص، انباشت دانشآموزان بدون رشته و بی انگیزه در کاردانش و...)
مهرآفرین رشوندی دوره اول متوسطه ساوجبلاغ : (کمبود نیروی انسانی در دروس مهارتی و تخصصی، نبود انگیزه در همکاران در انتخاب مدیریتها، مشکلات سیدا، لزوم آموزش برای همکاران جدید، مشکلات اتباع و...)
علی حبیبی نمونه دولتی نظرآباد : (کمبود مشاور تحصیلی و نیروهای تخصصی، هدایت تحصیلی نامناسب و نامتوازن دانش آموزان نهم، فرسودگی مدارس قدیمی دولتی، اخذ مالیات از حق الزحمه همکاران و...)
خانم صفاری مدارس شبانه روزی طالقان : (کمبود دبیران تخصصی خانم، معرفی دانش آموزان غیربومی به شبانه روزی ها، ابلاغ پراکنده همکاران، سرباز معلمهای آموزش ندیده و بی تخصص و...)
خانم حقدان ابتدایی اشتهارد : (مختلط بودن مدارس ابتدایی، نبود کانون های فرهنگی هنری و ورزشی در مناطق محروم، نبود کلاس های مکمل، مشکلات ایاب و ذهاب دانش آموزان روستایی، نبود سرانه و خیرین و...)
در پایان وبینار، حجرگشت ضمن تشکر و سپاسگزاری از زحمات همکاران در دوره کرونا و تبریک اعیاد شعبانیه گفت: آموزش و پرورش البرز حدود ۵۰۰۰۰ معلم شاغل و بازنشسته دارد و شاید محرومترین استان در شاخصهای آموزش و پرورش باشد.
حجرگشت ضمن پذیرش نواقص آموزش مجازی افزود:
در دوره کرونا در مسائل پرورشی و تربیتی غفلت شده و نظم و نظام، انضباط اجتماعی و تربیت بدنی تحت الشعاع حواشی کرونا قرار گرفته اند. باید با طراحی بسته های حمایتی به جبران این نقایص بپردازیم.
وی ضمن انتقاد از عدم توجه کافی به اسناد بالادستی و سند تحول بنیادین گفت: علی رغم اینکه ۱۰ سال از ابلاغ سند تحول گذشته ولی در صحنه اجرا کمتر از سی درصد سند تحول اجرایی شده است.
حجر گشت با اشاره به رویکرد و شعارهای دولت سیزدهم گفت: مردمی سازی آموزش و پرورش، شفافیت و اتاق شیشه ای مدیریتی، عدالت محوری از جمله شاخص های مدیریتی ماست. بها دادن به ارکان مدارس (تشکلهای دانشآموزی، انجمن اولیا و مربیان، شورای دبیران) در کنار جذب حداکثری خیرین آموزشی باید در دستور کار مدیران باشد. توجه خاص به سازماندهی مدارس ابتدایی به ویژه پایه اول و توجه به مدارس استثانی از کارویژه های این دوره است.
وی با اشاره به بی بدیل و بی جانشین بودن آموزش حضوری گفت: مدیران رهبران همه فن حریف میدان بوده و با وجود تمام مشکلات سخت افزاری و نرم افزاریِ موجود مدیران همسو و پویا می توانند اهداف دولت و رویکردهای وزیر آموزش و پرورش را به نحو شایسته اجرایی نمایند.
مدیران باید از الان ضمن برنامه ریزی برای امتحانات خرداد ، مسئله تارکان تحصیل و بازماندگان از تحصیل را در اولویت کاری خود قرار دهند.
پایان پیام/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
به نظر میآید یکی از بزرگترین اشتباهات، سیاست زدگی است؛ یعنی کسی فکر کند که مشکل، نظام سیاسی حاکم است.
«رابین رانات تاگور» و «گاندی» دو رفیق بسیار صمیمی بودند؛ در جریان مبارزات استعمارزدایی هند، راهشان از هم جدا شد. گاندی رهبری سیاسی این نهضت را بر عهده گرفت، ولی تاگور شروع کرد به تأسیس مدارس برای تعلیم و تربیت . مدارس او هماکنون نیز در هند هست؛ سیستم خاصّی را در تربیت و تعلیم القاء میکند، غیر ازآنچه در غرب متداول است...
تاگور نامهای به گاندی نوشته است که میگوید اشتباه شما این است که فکر میکنید تمام مشکلات مردم هند ناشی از این است که فرمانداران، استانداران و امپراتورشان انگلیسی است و ارتش و اقتصادشان به دست انگلیسیها اداره میشود... و فکر میکنید اگر ما اینها را از کشورمان بیرون راندیم و به جای آنها از مردم اصلی هند بر سرکار آوردیم، مشکلمان حلّ میشود؛ این توهّم شماست. امّا من معتقدم یک سلسله امور هست که اگر در این مردم عوض شود و همین انگلیسیها حاکم باشند، مردم سعادتمند خواهند بود و فرهنگ اقتصاد و... مطلوب خواهند داشت؛ امّا اگر آن سلسله امور عوض نشوند هیچ تغییری در رفع مشکلات ایجاد نمیشود.
مردم ما مختصّات فرهنگی - روانیای دارند که اگر اینها عوض نشوند، هیچ تغییری در رفع مشکلات ایجاد نمیشود. مردم ما مختصّات فرهنگی-روانیای دارند که اگر اینها عوض نشود، مشکلات، هست و فرقی هم بین حاکم انگلیسی و هندی نیست و اگر آنها از بین رفت، مشکلات رفع میشود، چه انگلیسی حاکم باشد و چه هندی. پس بهجای اینکه به مردم بگوئید: «مردم! بهپیش» بگوئید: «مردم! به خود آئید، عیب شما در خود شماست» .
تلقّی تاگور خلاف سیاستزدگی است، تا ما این طور هستیم نظام حاکم بر ما اینطور زائیده میشود، ماهیّت نظام حاکم با تغییر اسم و رسم عوض نمیشود.
( رابیندرانات تاگور در کنار ماهاتما گاندی )
کانال مقاله ها
به قول بزرگمهر : «کارهای زمانه میل به ادبار دارد. چنانستی که خیرات مردمان را وداع کردستی...»
رفیق معلمی دارم اهل مطالعه و کتاب نیست اما می خواست حتما کارشناسی ارشد بگیرد تا با حقوق بیشتر بازنشسته شود! چون اهل نوشتن پایان نامه هم نبود به میدان انقلاب رفته در جلوی دانشگاه سه میلیون تومان داد و یک نفر برایش پایان نامه نوشت!
به معلمان شریف ما برنخورد، داشتم اسناد 90 سال پیش را بررسی می کردم . به اسامی معلمان دارالفنون برخوردم و آنها را با معلمان زمان خودمان مقایسه کردم ، دود از کله ام بلند شد! اینها بودند:
دکتر رضازاده شفق، عباس اقبال آشتیانی، دکتر حسابی، بدیع الزمان فروزانفر، احمد آرام، دکتر تقی ارانی...سند و لیست ۱۸ نفره اینها را در زیر این نوشته آورده ام.
از شیوه معیوب جذب معلمان جامعه که بگذریم می رسیم به معلمان موجود که اکثرشان هنوز دغدغه نان، اساسی ترین دغدغه زندگی شان است کجا می توانند دغدغه اعتلای فکری و فرهنگی داشته باشند! جامعه ای که توانایی پرورش معلمان خوب و به تبع آن، رجال سیاسی و فرهنگی را ندارد کارش زار است، چرا که مملكت خود به خود به سعادت نائل نمی گردد .
نقل است که در دوره آتاتورک (معمار ترکیه مدرن) می خواستند حقوق وکلا و قاضی ها را اضافه کنند ؛ هنگامی که از آتاتورک خواستند نظرش را بگوید، گفت: فقط دقت شود که از حقوق معلمان زیادتر نباشد!
سخن عمیقی است و تفاوت چندانی نمی کند این وکلا، وکلای مجلس باشند یا وکلای دادگستری، قاضی یا مجریان قانون. چون گلوگاه همان مدارس است و آنجاها را باید سفت و سخت کرد، چون جامعه ای که پر از معلمان خوب و متفکر و ارزنده باشد چه نیازی به وکیل، دادگاه و قاضی... خواهد بود؟
ایرانیان به همت امیرکبیر دو سال زودتر از ژاپنی ها صاحب دارالفنون شده بودند چون امیر به خوبی می دانست فلاح و آبادانی یک کشور از آنجا بیرون می آید، اما پس از قتل امیر، سايكس می نويسد:
«می گويند هر ملتى شايستۀ حكمرانى است كه دارد. اگر اين سخن صحيح باشد، بايد براى ايران تأسف خورد، زيرا اين كشور مانند اروپا در قرون وسطى به وسيلۀ حكامى اداره می شود كه يگانه منظور و آمالشان جمع كردن ثروت مىباشد...اگر اين وزير مدت ۲۰ سال در مقام خود باقى مانده بود، می توانست مردان شرافت مند و وفادارى را تربيت كند كه لياقت جانشينى او را داشته باشند...»( تاريخ ايران، سايكس... ص۴۹۲)
جامعه ای که توانایی پرورش معلمان خوب و به تبع آن، رجال سیاسی و فرهنگی را ندارد کارش زار است، چرا که مملكت خود به خود به سعادت نائل نمی گردد ؛ این رجال بزرگ است كه به منزله موتور محرکه، جامعه را به پیش می راند و باعث ترقى و سعادت سكنۀ آن می گردد...
به نظر شما با این جامعه چه می توان کرد که وقتی بزرگترین دغدغه معلمینش نان است، وقتی میزان تیراژ کتاب فلسفی اش به صد نسخه رسیده اما تعداد فالوورهای آقای تتلو از چهار میلیون گذشته! و قرار است آینده و سرنوشت این کشور در دستان این میلیونها فالوورهای نوجوان و جوان رقم بخورد؟!
همه اینها را وقتی در کنار هم می گذارم می بینم هیچ نور رستگاری در وجنات این جامعه دیده نمی شود و یاد آن داستان عبید می افتم که:
«دو کودک از زمانِ طفلی تا به وقتِ پیری مبادله می کردند، روزی بر سر مناره ای به همین معامله مشغول بودند، چون فارغ شدند یکی به دیگری گفت: این شهر ما سخت خراب است و دیگری جواب داد: شهری که پیرانِ با برکتش من و تو باشیم، بیش از این توقع آبادی نباید داشت!»
(رساله دلگشا...ص118)
دو سند زیر را ببینید که از آرشیو ملی ایران پیدا کرده ام: لیست مدرسین ۹۰ سال پیش و حقوق شان است و همچنین، تقاضانامه دکتر تقی ارانی برای تدریس که به دست خط خودش برای حکمت(رئیس معارف) وقت نوشته.
کانال تاریخ تحلیلی ایران
گروه گزارش/
امروز دوشنبه 16 اسفند بزرگداشت «یکصدمین سال تاسیس شورای عالی آموزش و پرورش» با حضور صاحب نظران ، تعدادی از دبیران کل پیشین این شورا ، برخی از اعضای شورای عالی آموزش و پرورش، یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش و حضور خبرنگاران در مدرسه دارالفنون تهران برگزار گردید .
در این مراسم برخی از دبیران کل پیشین شورای عالی آموزش و پرورش به بررسی نقاط قوت و ضعف این شورا پرداخته و آن را آسیب شناسی کردند .
« هادی عزیززاده » دبیر کل پیشین شورای عالی آموزش و پرورش گفت :
« وزرای آموزش و پرورش معمولا وقتی می آمدند دنبال این نبودند که تحولی در دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش ایجاد کنند . شاید اولویت های آخرشان بود . اول باید معاونین را می چیدند .
دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش هم ردیف معاون وزیر آموزش و پرورش است اما معاون وزیر نیست .
ما فهمیدیم که حتا اعضای شورای عالی آموزش و پرورش به جایگاه این شورا واقف نیستند .
شورای عالی آموزش و پرورش روی کاغذ بسیار شورای قوی است و جایگاه رفیعی برای آن دیده شده خیلی وقت ها مانع تحول در آموزش و پرورش بوده است . البته این نیاز به بحث طولانی دارد که چه وقت هایی مانع از تحول بوده است .
فکر می کنم جایگاه دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش هنوز هم احیا نشده است . حتا ساختمان شورای عالی آموزش و پرورش هم باید جدا از وزارت آموزش و پرورش باشد و حتی الامکان باید جای مستقلی داشته باشد .
این اعطای استقلال به شورای عالی آموزش و پرورش خیلی از مسائل را حل خواهد کرد .
مشکلی که در قدیم بود و امیدوارم الان نباشد این بود که برخی از اعضای شورای عالی آموزش و پرورش متاسفانه وقتی ما دستور کار را دو هفته قبل برای آن ها ارسال می کردیم تازه داخل جلسه شورای عالی آموزش و پرورش در پاکت را باز می کردند و ببینند دستور جلسه چه هست !
دو هفته زودتر ارسال شده و انتظار این بوده که قبلن باز کرده باشد ، مطالعه کرده باشد ، مشورت هایی کرده باشد و پس از جمع بندی در شورا اظهار نظر کند .
این که در خود جلسه در پاکت را باز کند و مطالعه کند نشان می دهد که برخی از اعضای شورا آن طور که باید نسبت به جایگاه این شورا حساس نیستند .
البته این را می شود حل کرد . به نظر من ، یکی از این پیشنهادها این است که تمام جلسات شورای عالی آموزش و پرورش با حضور خبرنگاران برگزار شوند .
من هیچ ایرادی نمی بینم که خبرنگاران حضور داشته باشند ، صدا و سیما گزارش تهیه کند . در بحث هایی که می کنند بعدا با یکی یکی اگر خواستند صحبت کنند . شما چرا به این رای دادید ؟ چرا رای ندادید ؟ ایراد را ببینند . در حالی که چنین نیست .
سخنران پایان این مراسم ، یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش بود .
نوری در بخشی از سخنان خود ضمن بیان انتظارات خویش از شورای عالی آموزش و پرورش خود را به عنوان « نماینده معلمان » معرفی کرد و این در حالی است که مطابق ماده یک آیین نامه شورای عالی آموزش و پرورش جلسات شورا به ریاست جمهور و در غیاب وی وزیر آموزش و پرورش و با حضور حداقل 15 نفر از اعضای رسمی شورا رسمیت می یابد .
همچنین وزیر آموزش و پرورش در بخشی از سخنان خود به به اعضای حقیقی ( انتخابی ) شورای عالی آموزش و پرورش اشاره کرد و تعداد آن را دو نفر بیان کرد .
مدیر صدای معلم در این نشست تعداد را 3 نفر بیان کرد ( که با رای مستقیم معلمان انتخاب شده اند ).
نوری پس از آن اظهارات خود را تصحیح کرد .
با وجود سخنرانی افرادی چون غلامعلی حداد عادل در این نشست اما هیچ یک از سه عضو منتخب معلمان در شورای عالی آموزش و پرورش در این مراسم به ایراد سخن نپرداختند . « صدای معلم » تاکنون و در گزارش های متعدد از عملکرد مبهم و پرسش برانگیز این سه عضو انتقاد کرده است .
در بخشی از مراسم پیام ابراهیم رئیسی رئیس دولت سیزدهم توسط محمود امانی دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش قرائت گردید .
در این پیام آمده است : « تعالی فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی مرهون درخت ریشهدار و بالنده آموزش و پرورش است و همچنان رشد، توسعه و تعالی کشور نیازمند پرورش انسانهای متعهد، متخصص و عدالتخواهی است که همت آنها معطوف به پیشرفت همه جانبه کشور و رساندن ملت سرفراز ایران به جایگاه شایسته خود در جهان باشد.
شورای عالی آموزش و پرورش موظف است در گام نخست سیاستهای اجرایی و طراحی ساز و کارهای تحول در شورای آموزش و پرورش را فراهم نموده و برای تحقق اهداف سند بنیادین آموزش و پرورش تلاش نماید و بدین ترتیب در گام بعد نقش خود را در ایجاد زمینه برای اجرای سند تحول آموزش و پرورش و عدالت آموزشی ایفا نماید و با بهرهگیری از مشارکت سایر دستگاهها و خلق ارزشهای مشترک فرادستگاهی، وظیفه تنظیمگری و هماهنگی خود را در اجرای سند اعمال کند. از همه دستگاههای مربوط انتظار میرود که از ظرفیت شورایعالی آموزش و پرورش در رسیدگی به مسائل مربوط به نظام تعلیم و تربیت، استفاده مطلوب نمایند. »
رئیس جمهور تاکنون به عنوان رئیس شورای عالی آموزش و پرورش فقط یک بار در آن شرکت کرده که آن هم مقارن با آغاز سال تحصیلی بوده است .
گزارش مشروح این مراسم در صدای معلم منتشر خواهد گردید .
همچنین در گزارشی جداگانه به وضعیت مدرسه دارالفنون پرداخته خواهد شد .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید