هنوز از تعداد و تنوع دانش آموزان بازداشتی اطلاعی در دسترس نیست. این تعداد هر چه باشد، اثر ات زیان بار آن بر نظام آموزش و پرورش سهمگین است. زیرا، این امر به غیر عادی شدن محیط مدارس منجر شده است. حتی اگر در یک دبیرستان با ۵۰۰ نفر دانش آموز تنها ۵ نفر بازداشت شده باشند، دور از انتظار نیست که ذهن همه معلم ها و دانش آموزان این دبیرستان از این رویداد تلخ اشباع بشود و درس و مشق و تربیت به امری فرعی تبدیل شود.
اخیرا بیانیه انجمن علمی روان پزشکان ایران ( 1 ) در مورد دانش آموزان بازداشتی را مطالعه کردم. به عنوان دانش آموخته روانشناسی از اقدام مسوولانه این انجمن تشکر کرده و به مدیران آموزش و پرورش توصیه می کنم که مفاد آن بیانیه را بعد نماز و راز و نیاز با خدای خود مطالعه کنند و اقدامات خود را به خدا گزارش کنند.
من از تکلیف شرعی و دلسوزی به حال دانش آموزان بازداشتی و خانواده آنها عمدا می گذرم و خطر اختلال در نظام تعلیم و تربیت را با صدای بلند هشدار می دهم.
آیا چشمی هست که این خطر را ببیند؟
آیا وزیر محترم آموزش و پرورش توجه دارد که تداوم اختلال در فعالیت های عادی مدارس ممکن است نگرش میلیونها دانش آموز را نسبت به نظام تعلیم و تربیت تغییر دهد؟
آیا مسوولان محترم آموزش و پرورش می دانند که این روزها دانش آموزان در باره چه چیزهایی با هم گفت و گو می کنند؟
آیا می دانند که ادامه بازداشت چند دانش آموز از یک مدرسه، محتوای برنامه درسی را تغییر داده است و در ذهن و ضمیر دانش آموز و معلم، به جای برنامه درسی رسمی، برنامه دیگری جاری است؟
چنانکه انجمن علمی روان پزشکان ایران تاکید کرده است، از وزارت آموزش و پرورش انتظار میرود تصور دانشآموزان، خانوادهها و جامعه از مدرسه را بهعنوان مکان امنی برای تحصیل و پرورش استعدادها و خانهی دوم مخدوش نکند و از سرمایهی اجتماعی با همهی توان حفاظت کند.
بازداشت دانشآموزان معترض به قصد اصلاح و تربیت، مصداقی از خشونت است که مخرب ترین پیامد آن شکل گیری بی اعتمادی مزمن به نظام آموزش و پرورش و گسترش نارضایتی عمومی است.
ضمنا پیشنهاد می کنم وزارت آموزش و پرورش لیست کامل دانش آموزان بازداشتی را حفظ کند تا بعد چند سال پیامدهای تجربه بازداشت قابل مطالعه باشد.
***
( 1 )
جناب آقای دکتر یوسف نوری
وزیر محترم آموزش و پرورش
با سلام و احترام
در پی اعتراضات گستردهی لایههای مختلف جامعه، بهویژه نسل نوخاسته، شیوهی برخورد با این اعتراضات کشور را در بحرانی تمام عیار قرار داده است. در این میان، گروهی از دانشآموزان نیز به جریان معترض پیوستند که در این باره از قول جنابعالی در رسانهها چنین منتشر شده است:
«دانشآموزی در زندان نداریم و مواردی هم اگر بازداشت باشند برای بحث اصلاح و تربیت است که در مرکز روانشناسی هستند و دوستان کارشناس کارشان را انجام میدهند تا بعد از اصلاح به محیط مدرسه برگردند ... در این شرایط و مرحله ممکن است این دانشآموزان به شخصیتهای ضداجتماعی تبدیل شوند که می خواهیم آنها را اصلاح کنیم.»
بر مبنای این اظهارات موارد زیر نیاز به تأکید دارد:
۱- از وزارت آموزش و پرورش انتظار میرود تصور دانشآموزان، خانوادهها و جامعه از مدرسه را بهعنوان مکان امنی برای تحصیل و پرورش استعدادها و خانهی دوم مخدوش نکند و از سرمایهی اجتماعی اعتماد به نظام آموزشی که در صورت تنزل بهسادگی قابل بازگشت نیست، با همهی توان حفاظت کند.
۲- از وزارت آموزش و پرورش انتظار میرود به «پیماننامهی حقوق کودک» که نظام جمهوری اسلامی ایران نیز به آن متعهد است، پایبند باشد. بر اساس مادهی ۱۹ این پیماننامه کشورهای عضو باید «کلیه اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی و آموزشی لازم» را به عمل آورند تا از کودک در برابر کلیهی اشکال خشونت جسمی یا روانی، صدمه یا آزار، بیتوجهی یا رفتار توأم با سهلانگاری و سوءرفتار حمایت کنند. بازداشت دانشآموزان معترض به قصد اصلاح و تربیت، مصداقی از خشونت است که در کنار عدم حمایت مسئولان آموزش و پرورش کشور تبعات بسیار ناگواری دارد:
الف) احساس درازمدت ناامنی در دانشآموزان و خانوادهها، شکلگیری بیاعتمادی عمیق به نظام آموزشی و پرورشی، و گسست نسل نو با نظام آموزشی کشور؛
ب) ابتلای دانش آموزان به انواع مشکلات سلامت روان از قبیل اختلالات افسردگی و اضطرابی؛
پ) باقیماندن اصل موضوع مورد اعتراض، پوشاندن موقت صورت مسئله و بقای خطر بروز بحرانها در آینده؛
ت) گسترش نارضایتی عمومی و تداوم یا تشدید افت شاخصهای سلامت روانی-اجتماعی مردم
۳- از وزارت آموزش و پرورش انتظار میرود توجه به کارکرد اصلی این نهاد را که تربیت و اجتماعی کردن نسل آینده بهگونهای که قادر به ایفای نقشی سازنده در ادارهی امور جامعهی فردا باشد، از یاد نبرد. در کنار آموزش علوم و فنون مورد نیاز جامعه، ضروری است همانند جوامع مدرن، آموزش مهارتهایی چون ابراز وجود، کار گروهی، تفکر نقاد و تفکر خلاق نیز در دستور کار این نهاد قرار گیرد. برخورد سلبی با کنشهای اجتماعی دانشآموزان معترض نتیجهای برخلاف روند توسعهگرای فوق به بار میآورد. بنابراین از وزارت آموزش و پرورش انتظار میرود بر اساس ماده ۲۹ «پیماننامه حقوق کودک»، کودکان را «برای یک زندگی مسئولانه در جامعهای آزاد و با روحیه تفاهم، صلح، مدارا، مساوات بین زن و مرد، و دوستی میان همه مردم و گروههای قومی، ملی، مذهبی و بومی» آماده کند.
۴- از وزارت آموزش و پرورش انتظار میرود از کارشناسان خبرهی این نهاد برای جمعبندی و تفسیر وقایع و پیگیری اقدامات متناسب علمی، اخلاقی و مؤثر بهره گیرد. مطرح کردن احتمال بروز شخصیت ضداجتماعی در دانشآموزان معترض مطابق با شواهد علمی نیست و علاوه بر این، مصداق بارز سوءاستفاده از روانپزشکی در برخورد با معترضان محسوب میشود.
انجمن علمی روانپزشکان ایران به عنوان یک انجمن تخصصی امیدوار است شرایطی فراهم شود که نوجوانان بتوانند در مسیر هموار شکوفایی علمی، اجتماعی و روانی، آزادانه دلمشغولیها، مطالبات و اعتراضات خود را اعلام نمایند و برای این کار نیازی به قرار گرفتن ناگزیر در موقعیتهای پرخطر نداشته باشند.
از آنجا که این انجمن خود را موظف به کمک به ارتقا و حفظ سلامت روانی-اجتماعی مردم میداند، از جنابعالی تقاضا دارد در پاسخ به نکات مطروحهی فوق، توضیحی روشنگر به مردم و جامعهی علمی برای تضمین حمایت از دانشآموزان و اجرای «پیماننامه حقوق کودک» ارائه کنید.
دکتر مجید صادقی
رئیس انجمن علمی روان پزشکان ایران
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان