یکی از تفاوتهای بنیادین بین نسل گذشته و نسل جدید در این نکته نهفته است که نسل قدیم در عرصه زندگی بیشتر تماشاگر بود تا بازیگر.
نسل قدیم زندگی کردن و بازیگری را موکول به آینده های مبهم می کرد.کودکی و جوانی نسل گذشته مصروف تماشاگری با هدف بازیگری در آینده می شد و چه بسا هیچ گاه فرصت بازیگری پیدا نمی کرد.اما نسل جدید دیگر نمی خواهد گذر زندگی را تماشا کند.او می خواهد در وسط میدان زندگی بازی کند حتی اگر اشتباه بازی کند.
او دیگر نمی خواهد از روی سکوهای زندگی تماشاگر زندگی دگر ساخته دیگران برای خود باشد.آنها کلید خاموش کردن تماشاگری را زده اند و آمده اند وسط میدان زندگی حتی اگر به قیمت باخت آنها تمام شود.آنها باخت در قامت بازیگری را به برد در قامت تماشاگری ترجیح می دهند.شاید بتوان گفت که ویژگی هایی که این نسل را به بازیگری سوق می دهد را به شرح ذیل بیان کرد :
1- نسل شاید به جای نسل باید
در اندیشه نسل جدید، این بایدهای نسل قدیم است که تماشاگرشان کرده است، لذا با عبور از بایدها در امتداد شایدها زیست می کنند.این شاید درست نقطه مقابل باید است.به تعبیری دیگر دیگر انتخاب او از مجموعه بایدها نیستند بلکه از جمع شایدهاست.بزرگترین باید او بازیگری برای رسیدن به شایدهاست.
2- نسل عبور از یقین و رسیدن به تردید
یقین یکی از مهمترین ویژگی های نسل تماشاگر است.یقین دستوری از مجموعه ای از بایدها و نبایدها.نسل جدید اما با عبور از یقین دستوری ، به یک شک خودآگاه رسیده است.برای او تردیدها حیات بخش تر از یقین ها هستند چرا که در بازیگری، انتخابهای تردید آمیز به جای یقین های تماشاگری می نشینند. او هر زمان دست به انتخابهای جدید می زند و کولی وار و عشایر گونه کوچ می کند تا یقین دستوری امکان بازیگری را از او نستاند.
3- نسل حق طلب به جای تکلیف گرا
نسل تماشاگر به جای مطالبه حق خود، تکلیف را در تماشاکردن می داند و به امید تحقق حقوق خود منتظر آینده می ماند.اما نسل بازیگر زندگی را حق خود می داند و بلکه بزرگترین حق خود.لذا حاضر نیست این حق بزرگ با تکالیف تماشاگر پسند محدود و محصور شود. او تکلیف را تا جایی بر می تابد که حق او برای زندگی را به رسمیت بشناسد.
4- نسل فعال به جای نسل منفعل
تماشاگری زندگی را نظاره کردن است.به گوشه ای منفعلانه نشستن و عبور زندگی را دیدن است.نسل جدید اما نمی نشیند.حرکت می کند، شتاب می کند، خسته می شود، به نفس نفس می افتد، اما دوباره نفسی تازه می کند و راه می افتد.اگر راهی نیابد ، راهی می سازد، اما نظاره گر نیست تا دیگران به او راه نشان دهند.اینان فعل خواستن را می خواهند صرف کنند و زندگی خود ساخته را به زندگی دگر ساخته ترجیح می دهند.
باری!
انتخاب اصیل او بازیگری است و می خواهد تاوان این انتخاب مخاطره آمیزش را بپردازد. او با شک و تردیدش شایدهای جدیدی را می سازد تا فعالانه حقوق خود را بستاند. و در این مسیر سخت و صعب العبور ، سرزنش ها ،ناملایمتی ها و گاه تعدی ها را به جان می خرد.او می خواهد با دستهای خود زندگی اش را بسازد اگرچه بازی او به مذاق تماشاگران خوش نیاید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مطالبه گری مداوم خود در صحنه نبود و تماشاگری صرف بود امروز شجاعت و رسالت بازیگری بر دوش نسل جدید نمی افتاد. هیچ
پدیده ای تصادفی یا بدون زیرساخت بوجود نمی آید. رفتار بشری در هر شکل و بُعدی حاصل تلاش گذشتگان است.
باید حساب انسان های بی تفاوت را از انسان های هدفمند متعهد جدا سازید.
برداشت شما یک کلی گویی ناعادلانه است.
"حمله بیامان به معترضانی که در خیابان بوق میزنند."