صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار /

جمعی از فرهنگیان ترک و کرد زبان میهن مان در نامه ای به آقای دکتر حسن روحانی خواهان توجه بیش از پیش این عالی ترین مقام اجرایی کشور نسبت به وضعیت آموزش و پرورش و معلمان گردیدند :

در این نامه چنین آمده است :

همان طور که مستحضر هستید چرخه ی تربیت و آموزش نیروی انسانی در آینده ی ایران اسلامی و نیز سرنوشت آینده ی فرزندان برومند این مرز و بوم در مدارس در دستان توانا، فداکار و مبارزِ معلمان رقم خواهد خورد که اگر دولت محترم جمهوری اسلامی ایران به وضعیت ناگوار حقوقی و معیشتی معلمانِ دلسوز و فداکار نیندیشد و نسبت به این معضلات راه حلی را جست و جو نکند، دیگر انگیزه ای برای آموزش و تربیت فرزندانِ دلیر و شجاع این مملکت وجود نخواهند داشت؛ زیرا معلمان به خاطر درگیر شدن با مسایل و مشکلات بی پولی و درآمد بسیار بسیار پایین جهت زندگی و معیشت شان، دیگر شور و شوق چندانی برای تدریس و تربیت برایشان باقی نخواهد ماند.
فرهنگیان و معلمان سراسر کشور با توجه به پایین بودن حقوق و مزایای بسیار کم و ناچیز خود در وضعیت بسیار ناگوارِ زندگی و معیشتی (در زیر خطر فقر) به سر می برند؛ تا جایی که این مسأله منزلت اجتماعی و شخصیتی آنان را نزد دانش آموزان و مردمِ جامعه بسیار پایین آورده است؛ به طوری که دانش آموزان دیگر معلمان را به عنوان الگوی اخلاقی و اجتماعی خود بر نمی گزینند، به همین خاطر اکثرشان به الگوهای غیر اخلاقی و فاسدِ رایج در جامعه پناه برده و سرنوشت خود، خانواده، مردم جامعه و حکومت شان را به خطر می اندازند؛ زیرا در چنین جوی که برای معلمین و فرهنگیان کشور ایجاد شده، معلمی دیگر الگوی اخلاقی و رفتاری جامعه نمی باشد و هر جامعه ای هم که الگوی معلمی در آن از میان برود، طبیعتاً آن جامعه به قهقرا و ناامنی خواهد رفت و بیشتر جوانان آن یا به زندان کشیده شده یا به بلای خانمان سوز اعتیاد گرفتار خواهند شد.

در این نامه  ضمن انتقاد از رسانه ای شدن پرداخت مطالبات معلمان تصریح شده است :

جناب رئیس محترم جمهوری!

در شگفت هستیم که اگر روزی از سرِ صدقه، افزایش حقوق (آن هم بسیار جزئی) و دادن مزایا و تسهیلات بسیار کم و ناچیز( آن هم با قرعه کشی) برای معلمان در نظر گرفته شود چه دلیلی وجود دارد که مسئولان محترم  آن را با بوق و کُرنا در رسانه های جمعی، گروهی و تبلیغاتی مختص به خودشان به عنوان اقدامی عظیم و بی نظیر در سراسر کشور مطرح کنند؟! این در حالی است که ما بارها شاهد افزایش بسیار زیاد حقوق، عیدانه، مزایا و تسهیلات کارمندانِ ارگان های دیگر در کشور بوده ایم، اما اصلاً صدایش در نیامده و تا حالا برای یک بار هم به طور رسمی و غیر رسمی در رسانه های وابسته به دولت اعلام نگردیده است. اگر واقعاً از روی دلسوزی است پس چرا سال هاست که مطالبات معلمان به بوته ی فراموشی سپرده شده و حتی از مزایای برحق خودشان هم (هر چند مزایایشان هم بسیار جزئی بوده!) به مرور زمان محروم گشته اند و هر سال تبصره و قانونی برای آموزش و پرورش جهت کاستن از مزایا و تسهیلات جزئی شان! تصویب می شود، ولی در صدا و سیما و رسانه های وابسته به دولت اصلآ انعکاس داده نمی شود؟

رئیس محترم جمهور!

معلمان سال هاست با این معضلات زندگی می کنند و سال هاست با تحقیر، فقر و تهدید (برچسب سیاسی زدن به مطالبه ی صنفی شان ) به سر می برند، بدون دلیل شرعی و قانونی، حقوق یک ماه مرخصی در آموزش و پرورش به کلی لغو می گردد و پاداش به موقع بازنشستگان به صورت قسطی چند ساله در می آید، تاکنون بعد از گذشت پنج ماه از اضافه کاریِ معلمان سراسر کشور، مبلغی بابت حق الزحمه ی این کار به حساب شان واریز نشده است، حقوق، تسهیلات و عیدی شان هیچ گاه به اندازه ی حقوق و عیدی یک آبدارچی در ادارات و مراکز بانک ها، دارایی، دادگستری و ... نرسیده است، موارد دردآور آن قدر زیاد است که از حوصله ی این نامه ی گلایه آمیز هم خارج است.

آیا این واقعیات دردناک حامل این پیام نیست که ارزش و اعتبار شخصیتی و اجتماعی معلمان، نزد مسئولان محترم دولت، بسیار بسیار کمتر از یک کارگرِ محترمِ ساده در کشور می باشد؟


رئیس محترم جمهور

آیا این امر در اساس بی اعتبار و بی ارزش کردن جایگاه معلمان، نزد مردم در کشور نیست که به حدی رسیده که بعضی از معلمان به علت حقوق بخور و نمیر و عدم امکانات و تسهیلات وام در ارگان آموزش و پرورش، اجاره نشین منزل پدرِ دانش آموز خودشان می گردند و یا هنگام سررسید چک مورد معامله شان (مثلاً بیشتر، خرید ماشینی مُدل پایین) به علت عدم پرداخت به موقعِ حق الزحمه ی اضافه کاری شان، شرمنده ی شهروندان خود شده و در نهایت برای حفظ آبروی شخصی، شغلی و نظام شان دست به دامن هر کسی می گردند تا مبلغ مورد معامله شان را تسویه کنند؛ زیرا آنان غالباً بیشتر به امید پول اضافه کاری شان دست به چنین ریسکی (مثلاً خرید ماشین) می زنند؟!

آیا آموزش و پرورش، آبرو، حیثیت، کرامت و شرافتِ انسانی هر مملکتی نیست پس آبرو، حیثیت، شرافت و کرامت انسانی مملکت ما کجاست؟


رئیس محترم جمهور

متأسفانه هیچ نوع تسهیلات وام بلندمدتی برای خرید مسکن فرهنگیان و معلمان سراسر کشور تصویب نشده و سال هاست آنان فقط در فکر سیر کردن شکم خود و خانواده شان بوده که راهی برای مطالعه و پژوهش آنان نیز باقی نگذاشته است چه برسد به خدمتی با انگیزه ی بالا به جامعه ...

در پایان نویسندگان نامه خواهان پاسخ گویی و رسیدگی و اقدام عاجل و قانع کننده مسئولان محترم به مطالبات خود در یک فضای شفاف گردیده اند .

 


 

سه شنبه, 27 بهمن 1393 12:20

زباله،کلاس حلقه ای و گفت و گو

dialouge

چند متر مانده به دبیرستان ماندگار فیروز بهرام که وابسته به انجمن زرتشتیان ایران است،پیرمردی را دیدم که گویا سرایدار یکی از مجتمع های آن دور و بر بود. مرد سپید مو با پایش چند تکه زباله را روی زمین حرکت داد و درون جوی آب انداخت! در حالی که سطل زباله چند گام دورتر بود. به آهستگی به او گفتم پدر جان سطل زباله آنجاست! چرا این زباله ها را در جوی می اندازی؟ با سکوت و نگاه تحقیر آمیزی بدرقه ام کرد! اندیشه ام آشفته گشته بود. به کلاس وارد شدم و همچنان با اندیشه ای درگیر و دلی پر درد،درس را آغاز نمودم. اما آشفتگی رهایم نمی کرد. نیم ساعت پایانی زنگ تاب نیاوردم و نتوانستم فیزیک درس بدهم. به بچه ها گفتم کتاب ها را ببندید و نیمکت ها را به شکل دایره ای بچینید. با شور و شادی چنین کردند.

از داستان پیرمرد و البته یکی دو نمونه دیگر سخن گفتم و از بچه ها برای ادامه گفت و گو یاری خواستم. گوشزد کردم که دبیرستان شما از کم شمار ترین آموزشگاه هایی است که بچه ها پاکیزگی کلاس ها را رعایت می کنند و من کمتر دیده ام که زباله ای در کلاس افتاده باشد. پس این موضوع را با شما در میان می گذارم. پرسیدم زمینه چنین رفتارهایی کجاست؟ چرا هنگامی که برداشتن زباله و انداختن آن در سطل آسان تر است،باید آن را درون جوی انداخت یا رهایش کرد تا زیبایی شهر را به هم بریزد و نشانه ای گردد برای فرهنگ مان!؟

پرسیدم در این گونه رخدادهای زشت،چه کسی یا نهادی مقصر است؟ برای سامان یافتن رفتارهایی از این دست، خانواده بیشتر نقش دارد یا آموزش و پرورش یا صدا و سیما یا ...؟ هنوز پرسش هایم پایان نیافته بود که دست ها یکی پس از دیگری بالا می رفت.

"خشایار" گفت تنبلی و تربیت خانوادگی،ریشه های چنین رفتارهایی هستند. هنگامی که از پدر و مادرها چنین رفتارهایی سر می زند،نمی توان از بچه ها رفتارهایی متفاوت را شاهد بود. "نیما" گفت درست است که پرورش خانوادگی را می توان یکی از عامل های مهم دانست اما گویا کسانی که چنین رفتارهایی می کنند رعایت پاکیزگی، دغدغه و مسئله ذهنی شان نیست. برای نمونه بارها دیده ام که حتی در کنار سطل زباله نیز آشغال ها را به زمین پرت می کنند! باید پرسید چه باید کرد تا رعایت پاکیزگی دغدغه ذهنی شهروندان شود؟ "نارک" که دو سال در لس آنجلس زندگی کرده است می گوید آقا راهش جریمه است. در آنجا برای هر کس که زباله روی زمین می اندازد جریمه ای 50 دلاری تعیین کرده اند و به باور من یکی از عامل های بازدارنده در این زمینه می تواند جریمه باشد. "بهمن" میانه حرفش پرید و گفت جریمه درباره کمربند ایمنی پاسخ داد،چه بسا در این زمینه نیز به پیامدهای خوبی برسد. "بنیامین" می گوید کمربند ایمنی برای نجات جان انسان ها ضروری است و آسان تر اجرایی می شود،اما در همه کوچه پس کوچه های شهر که نمی توان مامور به کار گرفت و با بی تربیتان برخورد کرد! تازه اگر راهی پیدا شود که مردم خودشان پاکیزگی را رعایت کنند،دیگر در مناطق بیرون از شهر هم زباله نمی ریزند. نمونه آن شمال است. جنگل های شمال به ویژه جاهایی که در دسترس مسافران هستند به یک زباله دانی بزرگ تبدیل شده اند و با توجه به گستردگی آن،هیچ کس نمی تواند سامانی به آن بدهد. "آرش" می گوید به گفته ی نیما بخش بسیار کمی از شهروندان در این زمینه حساسیت دارند و بیشترشان به پاکیزگی شهر بی توجه اند. باید کاری کرد تا آنها به این کار حساسیت پیدا کنند. "شادمهر" می گوید شاید اگر کارگران شهرداری یک ماه زباله ها را گردآوری نکنند! تا زباله ها انبار شده و مردم را بیازارند،این بخش از مردم از خوابی به این بدی بیدار شوند و بی گمان ماندن زباله ها برای مردم و شهر کابوسی وحشتناک است و می تواند برای همه تلنگری سهمگین باشد. "پارسا" می گوید اگر شهروندان بدانند که جمع آوری زباله ها چه زحمت و چه هزینه ای دارد،شاید این اندازه بی مبالاتی نکنند!

به باور من اگر در زمینه پاکیزگی شهر مردم در یک کار داوطلبانه به کار گرفته شوند،بسیاری از آنها دیگر شهر را با ریختن زباله آلوده و زشت نمی کنند. برای نمونه اگر مدیر مدرسه پاکیزه کردن و جارو کردن مدرسه را به نوبت به دانش آموزان هر کلاس بسپارد و بچه ها حس کنند که خود مسئول پاکیزگی آنند،دیگر کمتر کسی زباله به زمین می اندازد. "دیوید" که تا کنون ساکت مانده بود گفت،من تاکنون به این مسائل توجه نکرده بودم. حتی به این که نباید زباله را به زمین انداخت. اما اکنون که درباره اش گفت و گو شد،برایم مسئله گردید. از این پس هر بار که بخواهم زباله ای را پرت کنم،شاید به یاد این گفت و گو بیفتم و این کار را نکنم، شاید! "گویک" که پسرک سر به هوا و بازیگوشی است گفت آقا پس شاید یکی از راه های جلوگیری از رفتارهای نابه هنجار اجتماعی حرف زدن و گفتگو درباره آنها باشد و برای همین هم هست که من این قدر حرف می زنم! همه خندیدند و فضا کمی سر زنده شد. "سامان" گفت باید هم زمان هم به پدر و مادرها آموزش داده شود و هم به بچه ها. چون نخستین و پایه ای ترین آموزش ها در خانواده صورت می گیرد،اگر پدر و مادرها این هنجارها را رعایت کنند،خود به خود بچه ها هم رعایت می کنند.

چند دقیقه ای بود که زنگ تفریح خورده بود و بچه ها بر خلاف همیشه در صندلی های خویش نشسته بودند و بی توجه به سر و صدای بیرون،گفت و گو می کردند. اگر هم یکی دو تن برای بیرون رفتن بی تاب رفتن بودند،به احترام من و کلاس چیزی نمی گفتند. از جایم بلند شدم و از بچه ها سپاس گزاری نمودم و به اتاق دبیران رفتم اما ذهنم درگیر گفت و گوها بود.

با خود می اندیشیدم که این بچه ها اگر به کار گرفته شوند و به دیدگاه هایشان توجه گردد از آنها می توان چیزهای فراوانی آموخت. بی گمان در آن زنگ من از دانش آموزان 14 – 15 ساله ام فراوان آموختم. اما به گفته یکی از بچه ها برای هنجار نمودن یک رفتار پسندیده و نشان دادن زشتی یک رفتار ناپسند،ابزاری به نام گفت و گو در دسترس است.

گفت و گو می تواند در ذهن پرسش بیافریند و مسئله سازی نماید و از درون آن راهکار هم بیرون آید. در جهان کنونی کلاس های حلقه ای نشستن و گفت و گو،یکی از ابزارهای توانمند آموزش های شهروندی و هنجارسازی های اجتماعی است.

اما شوربختانه در ساختار آموزشی نمره مدار و کنکور محور ما جایی برای حلقه ای نشستن و گپ و گفت درباره مهمترین آموزه های انسانی – اجتماعی باقی نمانده است و پر شماری کلاس ها،ما را از کاراترین ابزار برای پرورش شهروندان دانا و توانا محروم نموده است. چه بسیار شهروندانی که مدرک دارند اما بی سوادند و خود و جامعه را می آزارند.

آیا گاه آن فرا نرسیده است که بیش از این که در اندیشه تست و نکنه و نمره و معدل باشیم در راه پرورش اخلاقی- اجتماعی شهروندان بکوشیم. به گفته برخی از بچه ها باید درباره گرفتاری های روزافزون جامعه و ناهنجاری ها و از آن میان بی توجهی به پاکیزگی شهر سخن گفت و بلکه پر حرفی نمود و شهروندان را به بازی گرفت تا گرفتاری های روزمره در ذهن هایشان مسئله گردد و دغدغه شود.

باید گفت و گو کرد و سخن گفت و سخن گفت تا راه حل از دل گفت و گوها بیرون آید و همه بر رعایت آن پای بند باشند.

بی گمان سهمگین ترین دشواری جامعه کنونی ما ناتوانی در گفت و گوست پس بهتر نیست گفت و گو را در کلاس های حلقه ای بیاموزیم و بیاموزانیم .

روزنامه شهروند

 

منتشرشده در دانش آموز

mehrmohammadsp1 گروه اخبار /

در نشستی که روز دوشنبه 27 / 11 / 93 مدیر سایت سخن معلم با سرپرست  محترم دانشگاه فرهنگیان داشت ؛ آقای دکتر محمود مهر محمدی سخن از تدوین « منشور حقوق و تکالیف دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان » راند ؛ امری که مسبوق به سابقه نبوده و برای اولین بار در تاریخ تکوین مراکز تربیت معلم صورت می گیرد .

گروه سایت سخن معلم ضمن استقبال از این اقدام  شایسته ،امیدوار است که تدوین این منشور گامی در جهت قانون مداری ،حرکت در راستای امنیت فرهنگی و از همه مهم تر تربیت یک « معلم حرفه ای » بر اساس سه ضلع مثلث " معیشت ، منزلت - معرفت " و نیز نهادینه ساختن آموزه های دولت تدبیر و امید در دانشگاه «  تربیت معلم  »باشد .


باسمه تعالی

«وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ

وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً»

(سوره مبارکه اسراء، آیه 70)

کرامت، امنیت، آزادی و مسئولیت پذیری پایه و اساس حیات جامعه انسانی است تا برمبنای آن افراد بتوانند با عزت و سربلندی از مجموعه مواهب خدادادی به طور عادلانه برخوردار  شوند و بدون دغدغه خاطر، استعدادهای خویش را برای نیل به مراتب زندگی شایسته انسانی، تا سرحد امکان به کار اندازند و در مسیر رشد به مدارج کمال و قرب الهی دست یابند.

دانشگاه فرهنگیان به منزله نهادی که چشم انداز خود را بسترسازی برای دستیابی دانشجومعلمان به مراتبی از حیات طیبه قرار داده است، منشور حقوق و تکالیف دانشجومعلمان را با الهام از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مبتنی بر قوانین و اسناد بالادستی، اساسنامه دانشگاه و مقررات نظام آموزش عالی و با هدف تبیین نظام مند حقوق و مسئولیت های دانشجویان و مطالبه التزام همگانی به آن ارائه نموده است. در این دانشگاه آحاد جامعه دانشگاهی ، خانواده ای واحد تلقی می شوند که رابطه عاطفی عمیق توام با همدلی، هم کوشی و هم نوایی مبناست و تحت تاثیر شان سازمانی و اداری افراد و گروه ها در حاشیه قرار نمی گیرد.

 «منشور حقوق و تکالیف دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان» مجموعه قواعد و مقررات ناظر بر روابط دانشجو و همه ارکان دانشگاه است که براساس آن دانشجومعلمان از یک سو، از حقوق و امتیازاتی برخوردارند که همه مسئولان دانشگاه در هر سطح باید آنها را در تدابیر مدیریتی و اجرایی خود رعایت کنند و از سوی دیگر، متعهد به انجام تکالیفی هستندکه التزام به آنها شرط دستیابی به اهداف والای دانشگاه است.

امید است عمل به این منشور زمینه ساز حرکت شتابنده تر به سوی تحقق شعار آرمانی این نهاد، که در آن دانشگاه به عنوان رکن تحول و تعالی نظام تعلیم و تربیت کشور شناخته شده است، باشد.

 توفیق از اوست

دکتر محمود مهرمحمدی

سرپرست دانشگاه فرهنکیان


منشور حقوق و تکالیف دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان

در دانشگاه فرهنگیان، همسو با آرمانِ

«دانشگاه به مثابه تجلی گاه مراتبی از حیات طیبه »، دانشجومعلم:

الف: از این حقوق برخوردار است:

  1. عزت، حرمت و کرامت به پاس انتخاب حرفه مقدس معلمی و با عنایت به جایگاه کلیدی آن در تعیین آینده میهن اسلامی
  2. حضور در محیطی مساعد و مستعد دست یابی به شایستگی های عام و حرفه ای موردنیاز معلمان در ابعاد گوناگون
  3. برخورداری از آموزش های دارای کیفیت ممتاز و روزآمد بویژه از نظر فناوری های جدید
  4. ورود هر چه گسترده تر به فعالیت های مدرسه ای (کارورزی) برای کسب، تثبیت و ارتقاء شایستگی های حرفه ای
  5. دسترسی به انواع فرصت های یادگیری انتخابی و اختیاری مبتنی بر شایستگی های موردنظر در برنامه درسی/ آموزشی
  6. دسترسی به انواع فرصت های یادگیری در جهت کسب شایستگی های انتخابی و اختیاری مبتنی بر علائق و استعدادها، در طول سال و بدون انقطاع، بویژه در تابستان
  7. زندگی در محیط شبانه روزی برخوردار از امکانات رفاهی، بهداشتی-درمانی، مشاوره ای، فرهنگی و ورزشی  در سطحی شایسته جایگاه معلم در نظام جمهوری اسلامی ایران
  8. دسترسی به امکانات و ظرفیت های عوامل و نهادهای سهیم و موثر در سطوح محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی برای نیل به طیف شایستگی های معلمی.
  9. دسترسی به تجربیات ممتاز تربیتی نسل های پیشین معلمان
  10. برخورداری از محیطی امن، ایمن، آرام و با نشاط، آکنده از صمیمیت، همدلی، اعتماد و درک متقابل
  11. مشارکت در فرآیند شکل گیری تصمیمات ناظر به مدیریت واحد دانشگاهی
  12. اظهارنظر انتقادی، منصفانه و تعالی جویانه درباره عملکرد مدیران و مسئولان دانشگاه در تمام سطوح وارائه پیشنهادهای سازنده
  13. اظهارنظر درباره مسائل گوناگون فرهنگی-اجتماعی به ویژه مسایل سیاسی با استفاده از ظرفیت های قانونی
  14. کسب تجربه متناسب با عصر فناوری در محیطی آمیخته با فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی در تمامی ابعاد
  15. برخورداری از فرصت پژوهش فردی و گروهی و همچنین کاربرد آموخته های نظری در حل مسائل علمی و حرفه ای
  16. برخورداری از محیطی آراسته، زیبا و پاکیزه در ابعاد انسانی و فیزیکی
  17. تاسیس و اداره شوراهای صنفی، تشکل های دانشجویی، انجمن های علمی، کانون های فرهنگی-اجتماعی و نشریات دانشجویی با استفاده از ظرفیت های قانونی.      
       به این تکالیف پای بند است:
  18. رعایت موازین وآداب اسلامی و اخلاقی در سلوک فردی و اجتماعی و رعایت شئون مورد انتظار از دانشجو معلم درنظام اسلامی
  19. التزام به حفظ حرمت و کرامت استادان، کارکنان ودانشجومعلمان
  20. کوشش همه جانبه در جهت کسب شایستگی های موردنظر در برنامه درسی با حسن استفاده از انواع فرصت های یادگیری الزامی، اختیاری و انتخابی.
  21. موفقیت در سنجش عملکرد به ویژه سنجش جامع و کیفی شایستگی های معلمی در پایان دوره تحصیلی
  22. برخورد مسئولانه و خلاقانه با محدودیت های محیطی به مثابه فرصتی برای توسعه فردی، اجتماعی و حرفه ای
  23. مشارکت، همکاری و تعاون در امور دانشگاه با قبول مسئولیت های پیشنهادی
  24. رعایت  ضوابط و مقررات آموزش عالی در همه ابعاد و التزام به سایر تعهدات قانونی
  25. مشارکت در بهبود موقعیت و فرصت آفرینی برای توسعه و بالندگی خویشتن و دیگر دانشجومعلمان
  26. کمک به افزایش سطح امید و نشاط در میان دانشجومعلمان به عنوان مهم ترین مصداق امر به معروف
  27. همکاری با مدیران و کارکنان واحد دانشگاهی در اجرای ضوابط و مقررات
  28. رعایت عفاف، حجاب  وپوشش اسلامی، آراستگی و بهداشت فردی و مشارکت در حفظ پاکیزگی و آراستگی محیط دانشگاهی
  29. استفاده مسئولانه و بخردانه از امکانات و منابع دانشگاهی و حفظ ونگهداری اموال و منابع عمومی
  30. رعایت حقوق  دیگران واحترام به عقاید ، ارزش ها،آداب وسنن فرهنگی  ایشان

گروه اخبار /

جمعی از کارکنان مدارس استعدادهای درخشان استان مازندران در نامه ای که برای سخن معلم ارسال گردیده است خواهان توجه و رسیدگی ریاست محترم مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان کشور به مطالبات خود گردیدند .


بسمه تعالی

به : مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان کشور                                                         

از : جمعی از کارکنان مدارس استعدادهای درخشان استان مازندران                                                        

 موضوع : درخواست برقراری مزایا

ریاست محترم مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان و دانش پژوهان جوان کشور،  جناب آقای شجاعی؛

سلام علیکم

احتراما به اطلاع می رساند اینجانبان جمعی از فرهنگیان شاغل در مراکز استعدادهای درخشان (فرزانگان و شهید بهشتی ) مقاطع متوسطه اول و دوم که در پست های سرپرست آموزشی علوم تجربی ، سرپرست آموزشی علوم انسانی ، متصدی آزمایشگاه ، مربی آزمایشگاه ، متصدی کتابخانه و مربی کارگاه با موظفی 40 ساعت در هفته در این مدارس مشغول به کار می باشیم.

با توجه به این که این پست ها در حکم ما درج گردیده و ساعت کاری و  مسئولیت ما در مدارس همانند معاونین است ، اما هیچ گونه مزایایی بابت این 16 ساعت کار اضافه در هفته ، برای ما در نظر گرفته نشده است.

از آنجا که در سال های گذشته همکاران شاغل در این پست ها در حکم خود بندی با عنوان حق مسئولیت داشتند ، اینجانبان امضا کنندگان ذیل خواهان بازگشت بند مذکور به احکام خود می باشیم.

خواهشمند است با توجه به مفاد مندرج در نامه ، دستور  فرمایید در جهت رفع این مشکل نهایت همکاری و هماهنگی لازم را معمول دارند.  (اعلام نتیجه موجب امتنان است.)  پیشاپیش از بذل عنایت شما سپاسگزاریم.

 

                                                                                 با احترام

                         جمعی از سرپرستان ، متصدیان و مربیان آزمایشگاه ، کتابداران ومربیان کارگاه

                                             شاغل در مدارس استعدادهای درخشان استان مازندران

 

humanrelationssp يكي از مشكلاتي كه در نظام آموزشي كشورمان وجود دارد، انتخاب مديران اصلح براي اداره مدارس است كه چندي پيش براي گزينش اصولي مديران پيشنهادهايي را ارائه دادم و اينك به بيان مواردي كه سبب مديريت نامناسب در يك آموزشگاه مي‌شود، مي‌پردازم.

نديدن آموزش كافي براي احراز پست مديريت: بديهي‌ترين شيوه آموزش، دوره‌هاي ضمن خدمتي است كه امروزه با افت شديد كيفيت روبرو شده است و صرف گرفتن گواهي پايان دوره، ملاك يادگيري فرد تلقي مي‌شود. براي كيفيت بخشي به دوره‌هاي ضمن خدمت علاوه بر تامين مالي معقول و مناسب مدرسان دوره، بايد شيوه‌هاي تدريس متنوع و به روز باشد. اين تصور كه بهره‌گيري از يك لپ تاپ و ويديو پروژكشن و نمايش چند اسلايد تكراري ـ كه اتفاقاً مد روز هم شده است ـ بيشترين اثر بخشي را دارد و نمايانگر آموزش‌هاي فعال است، حقيقتا مردود است.

* نداشتن برنامه‌هاي مشخص براي رشد و ساماندهي آموزشگاه خود سليقه‌اي عمل كردن به جاي تكيه بر خرد جمعي: چندي پيش در همايش سراسري كه براي مسئولان گزينش انجام شد، مطلبي عنوان شد كه مي‌تواند مورد تاكيد بيشتري قرار گيرد؛ «تست رواني فرد قبل از احراز مسئوليت» نكته قابل توجه در اين تست‌ها اين است كه تحليل آن‌ها بايد توسط افراد مجرب و حتي مديران كارآزموده صورت گيرد تا درصد خطا به حداقل برسد.

ضعف در تصميم‌گيري:پيشنهاد من اين است كار گروهي در‌ آموزش و پرورش شكل بگيرد كه اصلا با معلمان ضعيف و ناكارآمد در آموزش و پرورش چه كنيم؟ و اساسا آن‌ها را دوباره آموزش دهيم و يا وجودشان در پست‌هايي جز معلمي و مديريت يك آموزشگاه بهره بگيريم؟

عدم تخصص در حوزه مربوطه: آنچه كه امروز بيش‌تر جلب توجه مي‌كند، استفاده از افرادي است كه حقيقتاً در زمينه كاري خود تخصص ندارند يا اگر دارند، بسيار كم‌تجربه‌اند.

عدم درك صحيح از جايگاه مديريت و نقش حمايتي او از معلمان: بدون تعارف عرصه مديريت در كشور ما، عرصه آزمون و خطا بوده است. وقتي پاي تجربه به ميان مي‌آيد، عده‌اي سن و سال‌ آن‌ها را بهانه قرار مي‌دهند و هنگامي كه پاي جوان‌گرايي به ميان مي‌آيد عده‌اي عدم تجربه آن‌ها را بهانه قرار مي‌دهند.بنابر اين دوره‌هاي آزمون و خطا همواره هزينه‌هاي مختلفي براي شرايط اجرايي كشور به وجود آورده‌اند كه يكي از آنها همين نهاد محترم آموزش و پرورش است.

انجمن اوليا و مربيان وظايف متعددي بر عهده دارد، اما در مدارس ما معمولا هنگام گرفتن وجه، رسميت و اهميت مي‌يابد. اين انجمن بايد اعضاي ثابت و علي‌البدل داشته باشد كه با مشاركت والدين انتخاب شود. يكي از اعضاي ثابت آن، نماينده شوراي معلمان است و كمتر اتفاق مي‌افتد كه از نماينده شوراي معلمان در انجمن دعوت شده باشد يا اگر چنين حضوري بوده، به معلمان گزارش داده شده و نظر آنان محترم شمرده شده باشد.يك روي اين مسئله اين است كه تعامل مديران با معلمان در رابطه با مسائل مالي ضعيف است و روي ديگر هم آموزش ناكافي ايشان و ناآشنايي با قوانين مورد نياز است. در كنار اين مسائل قطعا حجم كاري بالا و فشارهاي رواني ناشي از مسئوليت نيز بي‌تاثير نيست.

نبود انگيزه كافي در معلمان براي ارائه درخواست مديريت: اگر پژوهشي در نظام آموزشگاهي و مدارس كشور ترتيب داده شود به روشني مي‌توان فهميد كه بسياري از افراد صاحب صلاحيت و لايق اصلا درخواست مديريت نمي‌دهند! زيرا مي‌دانند و مي‌بينند اولا به راحتي با خواست آنها موافقت نمي‌شود و ثانيا اختيارات يك مدير را براي هدايت مجموعه زيردستش، كافي نمي‌دانند.عموم مديران هم توان چينش معلمان مورد نظر خود را ندارند يا در موردي اگر بخواهند براي معلمي درخواست تشويق بدهند، بايد از هفت خوان رستم بگذرند، و مواردي نظير اين‌ها! در مواردي ديده شده نيروي خدماتي يك مدرسه در خدمت‌رساني، درست عمل نمي‌كند و تذكر مدير هم سودي نداشته است.

به نظر مي‌رسد در عين حمايت‌هاي مالي و عاطفي اين عزيزان، بايد تدابيري انديشيد يا دوره‌هاي آموزشي خاصي ترتيب داد تا بتوان ايشان را به وظايفشان بهتر آشنا كرد.

نداشتن اختيارات لازم براي تنبيه به موقع دانش‌آموزان متخلف با داشتن اختيار و ترس از عواقب به كارگيري آن: البته منظور تنبيه بدني نيست كه با آن مخالفم، بلكه وضع قوانيني است كه بتواند در حل ناهنجاري‌هاي رواني دانش‌آموزان، به كمك مدرسه بيايد.

عدم تناسب مديران زن و مرد در پايه‌هاي ابتدايي: 3 يا 4 سال پيش كه هنوز مدارس مختلط در برخي از شهرها وجود داشت، از مديران زن براي آن‌ها استفاده مي‌شد كه امروزه با وجود جدايي دانش‌آموزان دختر و پسر در مقطع ابتدايي، همچنان در بسياري از مدارس ابتدايي پسرانه، از مديران زن استفاده مي‌شود. مطلب مهم اين است كه طرح اين مسئله به معناي ضعف عملكرد خانم‌ها در مديريت مدارس نيست. بلكه توجه به اين موضوع است كه دانش‌آموزان پسر در سنين بالاتر به خصوص در مقطع پنجم و ششم از مديران و معاونان مرد حرف شنوي بيشتري دارند؛ دليل آن هم شرايط خاص اين سنين و اقتضائات جسمي و رواني خاصي است كه در پي آن است و بهتر است در دوره دوم ابتدايي از مديران مرد استفاده به عمل آيد يا حداقل تركيبي از معاونان مرد و زن در كنار مديران زن، به كار گرفته شود.

به هر روي مسائلي كه عنوان شد، نمونه‌اي از انبوه مشكلاتي است كه در اين بخش از نظام آموزشي ما ديده مي‌شود و بايد بهتر ديده و كاويده شود. اميد است زين پس معيارهاي انتخاب يك مدير به شكل بهتري تدوين شود و انتصاب‌هاي مناسب‌تري صورت گيرد.

روزنامه اطلاعات

 

منتشرشده در یادداشت

mehrmohammadsp1 گروه گزارش سخن معلم/

در پاسخ به درخواست جمع کثیری از دانشجو معلمان سراسر کشور و بر اساس اصل تعامل ؛ سخن معلم گفت و گویی با سرپرست محترم دانشگاه فرهنگیان جناب آقای دکتر محمود مهر محمدی انجام داده است .
این گفت و گو به زودی در سایت سخن معلم جهت استفاده ی مخاطبان گرامی قرار خواهد گرفت .
 سخن معلم در راستای عمل به آموزه های دولت تدبیر و امید که مهم ترین آن گفت و گو ، تفکر انتقادی و پاسخگویی است ، آمادگی خود را جهت برگزاری نشست و گفت و گو با همه مسئولان محترم وزارت آموزش و پرورش و سایر نهادهای مرتبط اعلام می نماید .
همچنین این رسانه آماده است تا پاسخ افراد و یا نهادهایی را که مورد پرسش و نقادی قرار می گیرند منتشر نماید .


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در گفت و شنود

samdalirisp مجلس شورای اسلامی دارای 17 کمیسیون و 35 فراکسیون است که کمیسیون آموزش و تحقیقات و فراکسیون فرهنگیان دسته ای از اجتماع گروه های تفکیک شده به حساب می آیند که می بایست مسائل به روز حوزه آموزش عالی و آموزش و پرورش را مطرح و برای آن راه حل هایی را در نظر بگیرند . تعداد اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات 25 نفر و تعداد اعضای فراکسیون فرهنگیان 11 نفر که بیشترین تعداد اعضاء را در بین فراکسیون های موجود در مجلس شورای اسلامی به خود اختصاص داده است . در ماده 40 قانون آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی در خصوص تعیین تعداد اعضای کمیسیون ها آمده  : " به منظور آشنایى نمایندگان با سوابق تحصیلى و کارى یکدیگر معاونت قوانین موظف است قبل از تشکیل شعب براى تعیین اعضاى کمیسیون‌ها، اسامى نمایندگان به همراه تحصیلات (مستند) و تجربه و سابقه عضویت در کمیسیون‌ها (در صورتى که سابقه نمایندگى داشته باشند) را تکثیر و در اختیار نمایندگان قرار دهد.

تشخیص صلاحیت اعضای هر شعبه براى عضویت در کمیسیون‌هاى مجلس براساس پیشنهاد نماینده و رأى اکثریت نسبى اعضای شعبه خواهد بود. هر نماینده ملزم است براى عضویت در یک کمیسیون، حداقل دو کمیسیون را به ترتیب اول و دوم پیشنهاد دهد." در ماده 50 آیین در خصوص وظایف کمیسیون آموزش و تحقیقات آمده : " کمیسیون آموزش و تحقیقات براى انجام وظایف محوله در محدوده آموزش و پرورش عمومى، آموزش فنى و حرفه اى، آموزش عالى، تحقیقات و فناورى، مطابق ضوابط این آیین نامه تشکیل مى شود." در ماده 90 آیین در خصوص غیبت نمایندگان مجلس آمده : " نماینده اى که بیش از یک صد ساعت متوالى یا دویست و پنجاه ساعت غیرمتوالى از اوقات رسمى جلسات مجلس و کمیسیون را بدون عذر موجه  در یک سال غیبت نماید، مستعفى شناخته خواهد شد. همچنین نماینده اى که به علت ناتوانى جسمى و یا بیمارى بیش از چهار ماه در یک سال غیبت موجه داشته باشد بنا به درخواست سى نفر از نمایندگان و تصویب دوسوم نمایندگان حاضر مبنى بر عجز وى از ایفاى وظایف نمایندگى، سمت نمایندگى خود را از دست می‌دهد. "

لازم به ذکر است که ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات بر عهده محمد مهدی زاهدی ( نماینده کرمان ) و فراکسیون فرهنگیان سید حسین نقوی حسینی ( ورامین-قرچک-پیشوا ) است که دکتری علوم سیاسی (!) دارند.

پرسش این است که چرا با وجود گروه های تخصصی در مجلس، نمایندگان ( فارغ از هر جناح بندی سیاسی ) قادر نیستند دستاوردی را برای فرهنگیان به ارمغان آورند و به نفع فرهنگیان قدمی بردارند؟ 

با گستردگی آموزش و پرورش، نمایندگان چگونه خواهند توانست هم به مسائل حوزه تحت نمایندگی خود رسیدگی کنند و هم به مسائلی که در کارگروه های مختلف مطرح می شوند به طور علمی مورد واکاوی و بررسی قرار دهند؟

با اینکه نمایندگان با غیبت های خود عامل به تعطیلی کشاندن مجلس می شوند که آخرین باری که این فاجعه  رخ داد و رسانه ای شد در اسفند 92 بود که 170 نماینده غیبت داشتند که بیشترین غایبین از کمیسیون آموزش من جمله ریاست محترم این کمیسیون بود.

 البته نگارنده قصد یادآوری مسائلی که  برای خوانندگان روشن است را ندارد، اما فراکسیون ها و کمیسیون ها و به طور کلی مجلس، که به سهم خواهی و سیاسی کاری شهره شده با تحت فشار قرار دادن دولت و تبلیغ برای مردم محوری خود ناتوان خواهند بود حتی خواسته هایی که به واقع به حق هستند را به دولت تحمیل کنند . این دعواهای سیاسی هیچ دستاوردی هم برای نمایندگان نداشته باشند در تبلیغات برای انتخابات دور بعدی آنها مفید خواهد بود که آنها هم جز این مساله هدف دیگری را در نظر ندارند؛ چون به درستی می دانند که با دعواهای سیاسی و تهدید و پست طلبی، نخواهند توانست جز تبلیغات ، کاری را به سر انجام برسانند .

 کمیسیون آموزش که سالی یک بار از تریبون مجلس در این حوزه مربوطه نطق می کند که آن هم  تواما حاشیه سازی برای دانشگاه و تحقیق و تفحص در آن  بوده است که هیچ کدام نه رسانه ای شد و نه به سر انجامی رسید که علت ان هم یقیناً ناکامی و به گوشه کشاندن دانشگاه و روسای آن بود.

گفتنی است فراکسیون فرهنگیانی که ریاست آن علاوه بر اینکه مسائل حوزه تحت نمایندگی خود را حل می کند و در فراکسیون فرهنگیان مشکلات فرهنگیان  را دنبال می کند در سیاست خارجی  هم ورود  پیدا می کند !

در نتیجه پیش بینی نگارنده غلط بود و نمایندگان نه تنها وقت کمی ندارند وقت زیادی هم دارند!

فرهنگیان نباید به دنبال راه حل هایی باشند که مقطعی بوده و حالت مسکن دارند بلکه به فکر روز خود باشند چون فردایی هم هست. فردایی که جز با مقاومت و پی گیری قانونی خود برای تاسیس"  فراکسیون صنفی معلمان " در مجلس شورای اسلامی ، روشن  و کار ساز نخواهد بود . فرهنگیان احتیاج به فراکسیون صنفی ای دارند که سیاسی نیست و جناح های سیاسی با او بازی سیاسی ندارند و مشکلات مطرح شده را به دور از مرز بندی های سیاسی قبول کرده و به رفع آن مجاهدت می ورزند .

 به نظر نگارنده ، کنش هایی مانند تحصن و یا ترک کلاس و...و برای به کرسی نشاندن خواسته های به حق و قانونی تلاش و تکاپویی بیهوده و بی نتیجه خواهد بود  .

نمی توان از طرفی  ادعا کرد ما فرهنگیان با انسان سر و کار داریم و تعلیم و تربیت نهادی انسان ساز است  اما به مانند تشکل های کارگری عمل کنیم و کارخانه ها را ترک کنیم  !

این تناقض را می شود در عمل فرهنگیان دید . با استمرار این اقدامات نخواهیم توانست استحاله مثبتی را شاهد باشیم و با ااین گونه حرکات مطمئناً به نتیجه نخواهیم رسید.

 با تشکر از مدیر سایت سخن معلم به خاطر مطرح کردن ایده بسیار خوب شان . 

تلاش معنی باریک دارد هرکه استاد است

که این جا صید لاغر بیشتر مطلوب صیاد است

 

( لازم به ذکر است که ایده تشکیل « فراکسیون صنفی معلمان در مجلس » برای اولین بار در سخن معلم مطرح شد . برای خواندن این جا را کلیک کنید . )

 

منتشرشده در یادداشت

yazddid بعد از واگذاری سانتافه، آموزش و پرورش وام سفر به آنتالیا می پردازد !

 


اداره کل آموزش و پرورش استان یزد به مناسبت دهه فجر اقدام به برگزاری « تور آنتالیا» ترکیه برای فرهنگیان نموده است!

بعد از بخشنامه صندوق ذخیره فرهنگیان درمورد واگذاری خودرو های خارجی سانتافه ،اسپورتیج، هیوندای و…اخیرا در آموزش وپرورش استان یزد بخشنامه ای صادر گردیده که بازنشستگان فرهنگی می توانند وام سفر به آنتالیا در یافت نمایند .
آنچه در این دو فقره بخشنامه صادره به ذهن متبادر می گردد، سر پوش گذاشتن مسئولین وزارت خانه بر مطالبات و مکاتبات الکترونیکی و مکتوب فرهنگیان ،در جای جای ایران اسلامی می باشد که از کم توجهی و فشار اقتصادی بر جامعه فرهنگیان می نالند و برای رهائی از تنگناهای اقتصادی دست به دامان رئیس جمهور و دیگر افراد با نفوذ کابینه و همچنین مجلس نشینان گردیده اند،ایشان (مسئولین صندوق ذخیره فرهنگیان) با این دست و دل بازی می خواهند ضمن دهن کجی به فرهنگیان ،در جامعه چنین وانمود کنندکه ما در آموزش وپرورش نه تنها مشکل نداریم و همه ی این نامه نگاری ها ،فریاد ها و تحصن چند روز قبل همکاران  در تعدادی از شهرها، اصلا وجود نداشته  و توهم مطبوعاتی است ،از امکانات داخلی عبور و ماشین های لوکس و گران قیمت در اختیار همکاران قرار داده و از باب رفاه هم به منظور زدودن خستگی کار از تن همکاران فرهنگی  بازنشسته ،آنتالیا را برای تور مسافرتی ایشان با مطالعه ضمایم بخشنامه مربوطه، که در ذیل شرایط تور گردش گری زاگرس ، وابسته به صندوق  ذخیره  فرهنگیان،درج گردیده است در نظر گرفته ایم .
قابل تامل ترین نکته درموارد فوق،انتخاب آنتالیا به عنوان مرکز تور می باشد، به جهت این که آنتالیا از جمله شهرهای توریستی در ترکیه می باشد که دارای مولفه های ضد اسلامی است و به همین جهت  شهرت جهانی دارد ؛ حتما قصد و غرضی در کار بوده که نجیب ترین قشر جامعه انگشت نما گردد،بر همین اساس  باید پیگیری و برخورد قاطع با صادر کنند گان چنین بخشنامه هائی به عمل آید .

antaliasp

مجله مهر: در شرایطی که پیش از این اعلام شده بود صندوق ذخیره فرهنگیان به مناسبت دهه فجر اقدام به توزیع ۴هزار و ۵۵۰ دستگاه خودرو لیزینگی داخلی و خارجی و برگزاری تورهای آموزشی و تفریحی نموده، اداره کل آموزش و پرورش استان یزد به مناسبت دهه فجر اقدام به برگزاری«تور آنتالیا» ترکیه برای فرهنگیان نموده است!

در بخشنامه مورخ 19 / 11 / 1393  اداره کل آموزش و پرورش استان یزد، نمایندگی صندوق ذخیره فرهنگیان استان از متقاضیان فرهنگی درخواست شده برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص برگزاری تور آنتالیا (ترکیه) به کانون بازنشستگان آموزش و پرورش مراجعه نمایند!

در پیوست نامه مذکور نیز تفاهم نامه فی مابین شرکت خدمات مسافرتی زاگرس با معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش به پیوست برنامه تورهای نوروز ۹۴ خارج از کشور اشاره شده که در آن تسهیلات فرهنگیان و افراد درجه یک خانواده آنها با تسهیلات ۸۰ درصدی ۱۰ ماهه با نرخ ۵ درصد ذکر گردیده است.

آنتالیا نام مرکز استان آنتالیا و از شهرهای مهم و توریستی کشور ترکیه است که نسبت به سایر شهرهای این کشور از مولفه‌های ضد اسلامی بسیاری برخوردار است. این شهر از مولفه‌های سفرهای توریستی خانوادگی برخوردار نیست و اغلب هتل‌ها و مراکز تفریحی آن به علت شهرت این شهر به تفریحات غیرشرعی از سفر به آن اکراه دارند. با احتساب این موارد مشخص نیست به چه علت چنین مقصد بدنامی در بسته تورهای تفریحی صندوق ذخیره فرهنگیان جای گرفته است!

در لیست ضمیمه بخشنامه مذکور نام ۷ هتل پنج ستاره ساحلی با امکاناتی همچون بار سرو مشروبات الکلی رایگان، استخر و پارک آبی مختلط با هزینه یک میلیون و ششصد هزار تومان تا ارقام بالای دو میلیون تومان به ازای هر نفر دیده می‌شود که با اطلاعات منتشر شده در سایت آژانس مسافرتی زاگرس وابسته به صندوق ذخیره فرهنگیان، همخوانی دارد. حال مشخص نیست تصور مدیران صندوق مذکور از قشر فرهنگی آموزش و پرورش کشور چیست که در بسته ویژه دهه فجر، تور نوروزی سفر به آنتالیا را گنجانده‌اند! همچنین چه نسبتی میان هزینه‌های زندگی فرهنگیان و دغدغه‌های معیشتی آنها با تورهای خارج از کشور غیرزیارتی و غیرضروری قسطی وجود دارد؟!

گفتنی است پیش از این کیهان نسبت به سایر طرح‌های ویژه دهه فجر صندوق ذخیره بازنشستگان که به منظور تامین برخی از مولفه‌های رفاه جامعه فرهنگیان کشور ارائه شده بود، انتقاداتی را مطرح کرده بود که با استقبال فرهنگیان مواجه شد.  کوتاه بودن زمان ثبت‌نام برخی از تسهیلات ارائه شده و شرط تامین ۳۰ درصدی هزینه اولیه ثبت نام خودروهای اغلب گران قیمت خارجی موجود در لیست تا تاریخ ۲۰ بهمن یکی از این انتقادات بود. علاوه بر آن هرگز مشخص نشد هدف از ارائه طرح مذکور، رونق بخشیدن به شرکت لیزینگ مرتبط با صندوق در کسادی بازار خرید و فروش خودرو بوده یا حقیقتا حل بحران‌های معیشتی فرهنگیان مدنظر بوده است.

صندوق ذخیره فرهنگیان با ۶۰۰۰ میلیارد تومان سرمایه با یک برنامه‌ریزی دقیق و عقلایی می‌تواند در مسیر رفع تدریجی معضل بزرگ «مسکن فرهنگیان» که بیش از ۷۰ درصد هزینه خانوار را به خود اختصاص می‌دهد و به جای حیف و میل سهم فرهنگیان و بازنشستگان آموزش و پرورش، گره‌ای حقیقی از زندگی آنها باز کند.

با وجود لیست بلند بالای مطالبات عقب‌مانده فرهنگیان و طرح‌های رها شده و بی‌سرانجامی همچون «مسکن معلمین» ارائه چنین لیستی از خدمات لوکس و غیرضروری در سبد خانوار فرهنگیان کمی به دور از واقعیات ارزیابی می‌شود و مشخص نیست پشت پرده ارائه خدمات سفر به بدنام‌ترین سواحل منطقه با اقساط ۱۰ ماهه برنامه ضد فرهنگی خاصی است یا مسائل دیگری مطرح است.

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

privatetespecial به نام خدا ؛ بهترین معلم انسان ها

سلام آقای وزیر ؛ خدا قوت

هفته گذشته یه سری رفتم اداره آموزش و پرورش محل خدمتم تا هم یه هوایی عوض کرده باشم و هم دوستان و همکاران قدیمیو که پنجشنبه ها به یمن فراغت از یک هفته تدریس و خدمت در اونجا گرد میان ببینم و از احوالشون باخبر بشم. در اثنای صحبت همکاران بود که یکی از دوستان گفتن کارگزینی ادارمون قراره سنوات خدمت همکارایی رو که تو سال های دور حق التدریس در هفته کمتر از 24 ساعت تدریس داشتند و الان تو احکام قطعیمون قید شده، لحاظ نکرده و از سابقمون کم کنن. همکاران از شنیدن این حرف اونقدر شوکه شده و ناراحت بودند که یه دفعه بحث ما که در مورد کار و تلاش و نوآوری و انتقال تجربیات تدریس بود به یک باره فراموش شد و همه در سکوتی سرد فرو رفتن. تو اون لحظه به دانش آموزام فکر می کردم که تو دوران  راهنمایی پیشم تلمذ میکردن و الان یه جوون رعنا شدن و رفتن دانشگاه و هراز گاهی می پرسیدن آقای فلانی کی بازنشسته میشی؟ شایدم دلیل سوالشون موهای رنگ باخته سر و محاسنم و بی رنگ و رو بودنم به خاطر دردهایی که در این مدت کوتاه داشتم بود. ولی من خودم می دانستم که تمام سابقه ی خدمت من با احتساب دوران حق التدریس و کسورات و کم کردن ایام تعطیل و محاسبه خدمت سربازیم رو هم می شد یه چیزی حدود 10 سال...! الان داشتم به این فکر می کردم که با اجرایی شدن این نامه اگه این ده سالم بشه 8 یا 7 سال ؛ دیگه حتی خجالت می کشم سابقمو به دانش آموزام و بستگان و دوستانم بگم.چون باورشون نمیشه با این چهره ی رنگ باخته من 7 یا 8 سال سابقه داشته باشم و اگرم باور کنن تنها عکس العملشون یه جمله ی تلخ و گزندس : چقدر پیر شدی ؟! یا داری شوخی می کنی!

این خبر اونقدر فکر منو مشغول کرده بود که اصلاً حال و حوصله تدریس و حرف زدنم ازم گرفت. تا اینکه خودم یه سر رفتم کارگزینی ادارمون و ازشون در مورد صحت و سقم خبر پرسیدم. اونام تایید کردن و هر چند تاریخ نامه مربوط به یک سال پیش بود ولی گفتن که اجراش می کنیم  چون قانونه و اگه اعتراضیم بکنید اون مقدار سنوات دیگتونم ازتون کم می کنن.!

 وقتی گفت قانون اینو میگه ، یاد قانون مدیریت خدمات کشوری افتادم که با اجراش قرار بود همسان سازی حقوق بین همه کارمندان محقق بشه ولی اجرا نشد. ولی در این مورد چه دلیلی بر اجراش دارن نمیدونم. راستش از روزی که این خبرو شنیدم نه تنها من که خیلی از همکارام دیگه دل و دماغ درس دادنم ازشون گرفته شده و به قولی بی انگیزه و دلسرد  شدن. نمی دونم قراره چه اتفاقاتی برامون بیفته ؟ آینده شغلیمون چی بشه؟ صدامونو به کی برسونیم؟ حرف دلمونو به کی بگیم؟ راستی اگه حرفای دلم موضوع یه انشا بود و اونو تو کلاس درسم واسه دانش آموزام  می خوندم؛ آیا باورشون میشد که معلمشون که اونو در خیالات و افکار خودشون موجودی فرازمینی می دونن که حتی احتمال یه سرما خوردگی سادم براش تصور نمیکنن، یه همچین دردی داشته باشه؟!!               

" تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل "

رونوشت به همه ی اونایی که دغدغه ی معلمان دغدغه ی اوناست...

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

 

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور