صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

schoolsp7 تشکل گریزی ما ریشه در تحزب گریزی ما دارد و تحزب گریزی ما میراث شوم استبدادی دیرینه است. استبداد یا هر صورتی دیگر از شیوه های حکومتی جامعه، خود بازتابنده ساختار اجتماعی ، فرهنگی، اقتصادی- جغرافیایی آن جامعه است. جماعات منتشر در ایران زمین ساختی قبیله ای- عشیره ای داشته و اقتضای این سازه ی اجتماعی، پدید آمدن فرهنگی بود که قادر به حفظ، استمرار و اجرای تخطی ناپذیر نوعی از مدیریت روابط انسانی به نام شیوه ی " آمریت " بوده است. آمریت از رئیس قبیله- عشیره به کل زیر مجموعه و از کلان خانواده های " هم بسته " به پدر در نهاد خانواده و در غیاب او به فرزند ارشد ذکور تسری می یافته است. این شیوه مدیریتی تعلیم و تربیت در خانواده، تعاملات گروهی و تمام ارتباطات و روابط فرد با فرد، فرد با جامعه و جامعه با فرد و جامعه با حکومت را در شمول خود قرار می داد. پایداری و گران جانی شیوه آمریت در اداره امور به آن حد بود که حتی به نیروی انقلاب بد فرجام مشروطیت خواهی مردم ایران هم به حاشیه رانده نشد و تغییر کیفی عالی تر پیدا نکرد و هم چنان نفاذ و نفوذ خود را در تاروپود روابط سیاسی-اجتماعی حفظ کرد.
چنان که دیدیم مجلس شورا به توپ محمد علی شاهی و فکر مشروطیت خواهی و مهار شیوه آمریت به تشرهای مخالفان کم رنگ شد تا باز همان روابط با بازتولیدی دیگر برقرار شود. شناخت شناسی علل پدید آمدن شیوه ی آمریت بوده ، چه در حکومت و چه در سایر نهادها و تلاش برای برون رفت از آن ، مقدمه لازم برای تشکل یابی و تشکل خواهی و تجمیع خردهای پراکنده در پیکره ای مهار پذیر ، محاسبه گر و چانه زن است که از یک سو می تواند حد و مرز خود را باعصیان گری های هر از گاهی و از سوی دیگر توان پی گیری بی وقفه خود را برای استیفای حقوق صنفی – شهروندی میسر سازد .
پیش از اشاره به سلسله علل پدید آمدن شیوه آمریت در روابط انسانی ، ضرورت دارد یادآور شویم که آمریت در مدیریت امور ، شیوه ای « پیش مدرن » و مربوط به توسعه نایافتگی دانایی انسان در سر و سامان دادن به جامعه ی خود است .
چراغ عمر این شیوه ی حکومتی از آغاز عصر روشنگری در مغرب زمین رو به خاموشی نهاد و فرآیند خاموشی آن در دیگر جوامع نیز کم و بیش در دستور مطالبات مردم قرار دارد .
اما در ایران ما زایش ، رشد و شمول آن در بند بند روابط انسانی معلول پراکندگی اقلیمی آب و آبادانی ، مساعد یا کمتر مساعد بودن محیط زیست ، کوچ برای دست یابی به زیست بوم بهتر ، نزاع برای تصاحب زیست بوم های آبادتر بین قبایل و عشایر در داخل کشور و حمله و تهاجم برای کسب امکانات بهتر در آن سوی مرزهای همسایگان و دفاع در مقابل حمله های مکرر همسایگان دور و نزدیک به داخل کشور ، از اصلی ترین بسترهای پدید آمدن شیوه ی آمریت در حکومت است که تسامحاً با استفاده از مفاهیم مدرن ، می توان آن را اداره امور به شیوه ی سرباز خانه و پادگان ها نامید .
مبانی فکری – شبه فلسفی مدیریت به شیوه ی آمریت ، ذهن و زبان ، اندیشه و عمل انسان ایرانی ( دیگر کشورها هم ) را به فلجی فکری مبتلا ساخت که جز در وضعیت حمله یا دفاع ، و یا تلاش برای مهار قهر طبیعت ، امکان مشارکت در امور مربوط به خود را نداشت . مبانی فکری – شبه فلسفی آمریت ، سوء ظن به قدرت سیاسی و بی اعتمادی به عمل سیاسی و ناسودمند بودن مشارکت در اداره ی امور را تأیید و بازتولید می کرد .
آن مبانی " سلامت " را در " برکنار بودن " از متن دریای زندگی می دانست . حق را جز در " پنهان " و " زیرلحاف " بیان نمی کرد و " سر سبز " را به دست " زبان سرخ " نمی سپرد که بر باد یا دار رود تا " دست از جان نمی شست " " خلاف رای سلطان " نمی گفت .
هم در ادبیات شفاهی و هم در گنجینه مکتوب ما شواهد بسیار در تأیید آن مبانی فکری – شبه فلسفی می توان یافت که ترس از ورود به میدان سیاست را توجیه و تبلیغ می کند .
البته از آن جا معنای سیاست به نازل ترین معنای غیر انسانی آن تقلیل پیدا کرده بود و کشتن و شکنجه کردن و چشم از چشم خانه بیرون آوردن و زبان و گوش بریدن و مثله کردن سیاست نامیده شد ،  یقیناٌ ورود به آن ترس آور و هراس افکن بوده است .
گویا هنوز هم خاطره ی جمعی ما آن مصادیق و معانی سیاست را در خود نهفته دارد اما آمریت چه در مدیریت سیاسی و چه در تعلیم و تربیت ، پدیداری تاریخ مصرف سوخته و مربوط به گذشته است . ناکارآمدی و سرمایه سوز بودن آمریت ، ما را بر آن می دارد که : مشارکت در اداره امور و حل و فصل مسائل کشورمان را به عنوان تنها گزینه ی معقول و ممکن برای برون رفتن از هر نوع بحران پذیرا باشیم ، ولی نباید فراموش کرد که مشارکت ، قواعد خاص خود را دارد ؛ هر گونه کم توجهی به آن قواعد مشارکت را از محتوای حقیقی آن تخلیه می کند .



*قواعد توفیق آمیز مشارکت که در تشکل صنفی صورت می بندد می تواند به شرح زیر باشد :

1-مشارکت در تشکل صنفی حدود مطالبات را مهار و هرگز از تقاضاهای حداقلی به تقاضا و توقعات حداکثری پرش نمی کند .
2-تشکل صنفی برمحور مختصات دستاوردهای ممکن سندیکالیستی می گردد و می داند که خروج از آن سر به شورش و آنارشی می زند .
3-تشکل صنفی می داند : چه دارد، چه ندارد . نتیجه این دانایی ، تقاضای منطقی ، دفاع معقول حقوقی و رسیدن به حداقل های ممکن و برداشتن قدم های آگاهانه برای حداقل های دیگر است .
4-تشکل صنفی مجال میدان داری را از شبه حرکت های مبتنی بر احساسات و هیجان زدگی می گیرد و مهارت خود را در اقدامات مبتنی بر منطق و مذاکره ی خردمندانه و تولید فرصت به نمایش می گذارد .
5-تشکل صنفی از پیگیری مکتوب مطالبات خود خسته نمی شود و در هر تکرار قدرت اقناعی خود را افزایش می دهد .
6-از آن جا که " آستانه ی تحمل ما در جمع " عموماً پایین و " میزان تحریک پذیری ما در جمع " بسیار بالا است و بیشتر اوقات مطالبات صنفی فدای " عصبیت " ، " زودرنجی " و " بازی همه یا هیچ " می شود ، شایسته آن است که از هر حرکت که " طرف مقابل " را به " عصبانیت " ، " لجاجت " و " بازی حق با من است " وا می دارد ، پرهیز شود .
7-تشکل صنفی در استیفای مطالبات خود ، مذاکره با طرف مقابل را به میدان زد و خورد و قهرمان بازی مبدل نمی کند .
8-تشکل صنفی در هر حرکت حق طلبانه به تمامی رفتارهای شهروندانه پای بند و از توسل به توهین و تهدید و تخریب و ارعاب پرهیز جدی دارد .
9-تشکل صنفی فرهنگیان باید و می تواند همه یا بخشی از مطالبات خود را در فرصت های مناسب به گونه ای به نمایش بگذارد که توان عملکرد اخلاقی تشکل طرف مقابل را وادار به جبران مافات نماید و اقدامات ممکن اما انجام ناشده را به انجام برساند .
10-نکته ی حائز اهمیت این است که اگر تشکل صنفی براساس ظرفیت های قدرت سیاسی گام بردارد و نقشه مطالبات ممکن خود را به شیوه ی محاسبه گرانه ی عقلانی طراحی کرده باشد ، می تواند طرف مقابل ( قدرت سیاسی ) را ناگزیر به انجام وظایف و وعده هایش بکند . در چنین حالتی علاوه بر دست یابی به بخشی از مطالبات خود ، قدرت سیاسی را نیز به گونه ای آموزش داده که می توان با نشستن در دو سوی یک میز ، گره های به ظاهر ناگشودنی را گشود !
11-اگر موارد ذکر شده که اشاراتی ناقص به فرآیند حق خواهی شهروندی در قالب تشکل صنفی است و به صورت های معقول طرح هم امکان مفصل بندی دارند ، به کار گرفته شوند ، دیگر ترس و هراس از این که تشکل صنفی سر از بازار سیاست به در می آورد ، چندان محمل منطقی نخواهد یافت .
12- تشکل جز با بردباری و متانت - که خالی از مرارت هم نخواهد بود – و جز با پیگیری مطالبات خود در قالب متنوع راه ها و راه حل های ممکن ، موفق نخواهد بود .
اساساً کشف و رسیدن به حقیقت ، نیاز به شکیبایی دارد .
 
منتشرشده در دیدگاه
motavalispecial وزارتخانه‌ای که مأموریت اصلی اش تعلیم و تربیت است، حالا کارش به جایی رسیده که بیش از هر چیز باید پاسخگوی حجم گسترده‌ای از مراجعات طلبکارانی باشد که بابت مطالباتشان از دوره مدیریت قبلی، راهروهای وزارتخانه را پر کرده اند. آن‌طور که مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام می‌کنند، این وزارتخانه حدود 4 هزار میلیارد تومان بدهی دارد که حجم انبوهی از آن مربوط به سازمان‌های بیمه‌گر، مطالبات معوق فرهنگیان و پرداخت معوقات رفاهی آنان است. این مطالبات حالا به اندازه‌ای است که مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام می‌کنند که حتی به بسیاری از استخر‌ها و رستوران‌های شهر بدهکارند و این موضوع هم به خاطر تصمیمات عجولانه و شتاب زده مسئولان سابق بوده است.

 
محمد فاضل، مدیرکل دفتر وزارتی و مشاور وزیر آموزش و پرورش به خبرنگار «ایران» می‌گوید: دولت قبلی در عین اینکه ثروتمندترین بوده، بیشترین بدهی را هم بالا آورده است. او همچنین تأکید می‌کند: «دولت سابق چیزی در حدود 2 هزار و 500 میلیارد ریال بدهی فقط در زمینه تجهیز فضای آموزشی روی دست مدیریت کنونی آموزش و پرورش گذاشته است. همچنین یکی از معاونت‌های دولت سابق 62میلیارد ریال در یک حوزه هزینه کرده است که این میزان پول هنوز پرداخت نشده است. از سوی دیگر، این وزارتخانه 2 هزار میلیارد ریال به سازمان‌های بیمه‌گر بدهکار است و این بدهی‌ها هم به علت طرح‌های شتاب زده روی دست وزارت آموزش و پرورش مانده است. گفت وگوی «ایران» با محمد فاضل، خواندنی است به اعتبار آنکه حقایقی از سوءمدیریت ها را آشکار می کند.
 
*  آقای فاضل! طراحان استیضاح وزیر آموزش و پرورش یکی از دلایلی را که برای این استیضاح برشمرده‌اند این بوده که آقای دکتر فانی نتوانسته مطالبات فرهنگیان را پرداخت کند. این درحالی است که مدیران آموزش و پرورش در مصاحبه‌های مختلف اعلام کردند که این حجم از مطالبات مربوط به دولت گذشته است. می‌خواهم بدانم واقعیت این مطالبات چیست؟
 
متأسفانه مشکلات آموزش و پرورش بسیار است. به دلیل فراگیر بودن فعالیت های این وزارتخانه ما نمی‌توانیم بگوییم که این مسائل در محدوده زمانی خاصی ایجاد شده و در محدوده زمانی خاصی هم باید از بین برود. وزارت آموزش و پرورش به علت نوع فعالیت و تعداد پرسنلی که دارد، بدهی‌هایش بسیار زیاد است. اما بخشی از این بدهی‌ها به علت سوءمدیریت‌ها و تصمیم‌گیری‌های غلط در امر آموزش و پرورش بوده است. در حقیقت مدیران سابق می‌توانستند تصمیم‌گیری‌های بهتری داشته باشند تا بدهی این وزارتخانه کمتر باشد اما این اتفاق نیفتاد و آنها با تصمیم‌گیری‌های نادرست موجب شدند که حالا این وزارتخانه به بسیاری از سازمان ها بدهکار باشد. حالا مجبور هستیم پاسخگوی اقدامات غلط مدیران قبل باشیم. با این حال تغییر و اصلاح برخی از برنامه‌های بدون تدبیر گذشته را در دستور کار خود قرار داده‌ایم.
 
* پرهزینه‌ترین طرحی که در دوره قبل اجرا شد از نگاه شما چیست؟
 
 یکی از مهم ترین مشکلات فعلی ما اجرای شتاب زده نظام آموزشی 3-3-6 است. تغییر در نظام آموزشی و اضافه شدن پایه ششم و تغییراتی که در آن سال‌ها اتفاق افتاد بسیار شتاب زده بود. این اقدام بدترین تصمیمی بود که در آن زمان گرفته شد. متأسفانه در آن زمان زمینه‌های لازم برای اجرای این دوره وجود نداشت و البته تسهیلات لازم هم برای اجرای آن در نظر گرفته نشده بود. وقتی پایه ششم ابتدایی در مدارس شکل گرفت آموزش و پرورش نیاز به 24 هزار معلم داشت و مسئولان در آن دوران بخشی از نیروها را که آمادگی لازم برای تدریس در این پایه نداشتند استخدام کردند. بسیاری از استخدام‌ها از روی بی‌تدبیری بود. معلم‌های کم تجربه که توان اداره کلاس در این پایه را نداشتند استخدام شدند. همچنین فضای آموزشی لازم برای این پایه در مدارس وجود نداشت. چرا که فضای آموزشی مدارس 5 کلاسه طراحی شده بود به همین علت مدیران، کلاس‌های غیر استاندارد را برای پایه ششم در مدارس در نظر گرفتند. مسئولان دولت قبل به خوبی می‌دانستند که وقتی یک پایه به نظام آموزشی اضافه می‌کنند کلاً سیستم هدف گذاری تغییر می‌کند اما متأسفانه این سیستم تغییر نکرد. منتقدان و مدافعان نظام آموزشی در آن دوران به خوبی می‌دانستند که اجرای این نظام آموزشی یک حرکت شتاب زده و عجولانه است. اما مسئولان دولت قبل به حرف کسی توجهی نکردند و حالا نتیجه‌اش این شد که در دولت یازدهم آموزش و پرورشی را تحویل گرفتیم که با مسائل و مشکلات آموزشی بسیاری روبه‌رو است.
 
 * گویا محتوای کتاب‌های درسی هم منطبق با نیاز دانش‌آموزان طراحی نشده بود و همین موضوع موجب افت شدید تحصیلی در پایه ششم ابتدایی شد.
 
بله همین‌طور است. تولید کتاب‌های درسی یک فرآیند دارد. تولید کتاب‌ها یک مرحله تخصصی است که باید با توجه به شرایط سنی و میزان یادگیری دانش‌آموز طراحی شود. اما به علت تعجیل در کار به این موارد توجهی نشد و عدم طراحی صحیح برای این پایه مشکلات بسیاری را برای معلم، دانش‌آموز، خانواده‌ها و حالا ما ایجاد کرده است. همچنین امسال به علت حذف پایه اول دبیرستان تعداد زیادی نیرو روی دستمان مانده و البته فضای آموزشی نیز کارایی ندارد. اینها مجموعه تصمیماتی هستند که به علت سوء تدبیر اتخاذ شد. با این حال مشکلات به جای مانده‌ از دولت قبل در نظام تعلیم و تربیت بسیار است.
 
* شما برای این موضوعات چه تمهیداتی دارید؟
 
ما اعتقاد داریم باید در برخی از برنامه‌ها اصلاحات انجام شود. هم‌اکنون متناسب‌سازی فضای آموزشی را در دستور کار قرار دادیم و تلاش می‌کنیم فضاهای آموزشی که ساخته می‌شود متناسب با نیاز آموزشی باشد. همچنین درباره کتاب‌های درسی باید گفت بازنگری جدی را در این زمینه آغاز کرده‌ایم. در حال استاندارد‌سازی تجهیزات مورد نیاز مدارس هستیم. متأسفانه برخی از دروس برای آموزش نیاز به رایانه‌ دارند که خیلی از مدارس و کلاس‌های درس مجهز به رایانه نیست. دانش‌آموز سر کلاس درس به صورت شفاهی اطلاعات را از معلم یاد می‌گیرد که این موضوع با اهداف آموزش رایانه مغایر است. بنابراین تجهیز مدارس در دستور کار ما است.
 
* بدهی 4 هزار میلیاردی آموزش و پرورش به فرهنگیان شامل چه مواردی می‌شود؟
 
در شروع دولت یازدهم ما با حجم بسیاری از مطالبات فرهنگیان روبه‌رو بوده‌ایم. بالغ بر 600 میلیارد ریال کمبود منابع مالی مابه التفاوت حذف ارز مرجع در تهیه کاغذ مورد نیاز چاپ کتاب درسی برای ما انباشته شده بود. از دیگر بدهی‌های آموزش و پرورش در دولت یازدهم موضوع مطالبات رفاهی و فرهنگی معلمان است. در این حوزه مسئولان وزارتخانه بالغ بر 970 میلیارد ریال بدهی دارند. همچنین 940 میلیارد ریال بابت بیمه معلمان به سازمانهای بیمه‌گر بدهکاریم که این موضوع هم یادگار دولت سابق است. علاوه بر آن در زمینه بیمه طلایی معلمان هم بالغ بر 2 هزار میلیارد ریال بدهی به بیمه داریم.
 
 * این 4 هزار میلیارد بدهی چگونه شکل گرفته است؟
 
دولت سابق چیزی در حدود 2 هزار و 500 میلیارد ریال بدهی فقط در زمینه تجهیز فضای آموزشی روی دست ما گذاشته است. در زمینه تکمیل طرح‌های نیمه تمام رقمی بالغ بر32 هزار میلیارد ریال کمبود اعتبار داریم. خیلی از طرح‌ها به علت همین کمبود منابع مالی اجرا نشده است. همچنین در زمینه وسایل گرمایشی 2 هزار میلیارد ریال بدهی داریم که اگر با پیمانکاران تسویه حساب نکنیم قرارداد جدید با ما نخواهند بست. همچنین یکی از معاونت‌های دولت سابق 62 میلیارد ریال هزینه برگزاری مراسم و همایش کرده است که این میزان پول هنوز پرداخت نشده است. این اقدامات شتاب زده و بدون فکر انجام شده و موجب شده تا حالا وزارت آموزش و پرورش بدهکار بسیاری از ارگان‌ها باشد.
 
 * حجم بدهی‌های آموزش و پرورش در دولت یازدهم چقدر است؟
 
این بدهی‌ها به گونه‌ای است که به دولت یازدهم نیز کشیده شده است. مثلاً اگر دولت سابق، مطالبات پایان خدمت بازنشستگان سال 91 و 92 را که 90 میلیارد تومان بود پرداخت می‌کرد دیگر این رقم به دولت یازدهم منتقل نمی‌شد. اما متأسفانه برخی‌ها اعلام می‌کنند که این حجم از مطالبات فرهنگیان در دولت یازدهم داده نشده است در حقیقت آن چنان بیان می‌کنند که انگار دولت یازدهم این بدهی را به بار آورده است.
 
* مهم ترین مطالبه فرهنگیان از نگاه شما چیست؟
 
حقوق و مزایایی است که تاکنون پرداخت نشده است. وزارت آموزش و پرورش با بخشی از معلمان حق‌التدریس تسویه حساب نکرده است و تاکنون حقوق آنها پرداخت نشده است.
 
* مجموع این حقوق معوق چه میزان است؟
 
حدود 970 میلیارد ریال است. این فقط یک رقم از مطالبات باقیمانده همکاران ما در مدارس است.
 
* آیا جابه جایی منابع هم برای این تصمیمات داشتند؟
 
بله. وسط سال تحصیلی آقایان تصمیم می‌گرفتند طرح ضیافت را اجرا کنند یا تحت عنوان مدارس قرآنی تعداد زیادی مدارس، بدون برنامه به عنوان مدارس قرآنی تغییر کار دادند جالب اینجاست بعضی از معلم‌هایی که استخدام شده بودند روخوانی قرآن را بلد نبودند. همه این برنامه‌ها بودجه می‌خواهد. طبیعتاً از جایی این بودجه کسر می‌شد و به طرح‌های جدید داده می‌شد.
 
* مگر می‌شود منابع را نادیده گرفت؟
 
نمی شود اما آقایان انجام می‌دادند.
 
 * گفته شده وزارت آموزش و پرورش به برخی استخرها و رستوران‌های شهر نیز بدهکار است؟
 
بله همین طور است. نتیجه این تفکرات غلط، بار مالی بسیار برای وزارتخانه است. مثلاً آقایان بحث ضیافت را مطرح کردند و اعلام کردند که تمام معلمان کشوری به همراه خانوادهایشان یک شب میهمان وزارتخانه باشند همین موضوع موجب شد که حالا وزارت آموزش و پرورش به همه رستوران‌های شهر بدهکار باشد. خوب است که ما به معلمان امکانات رفاهی دهیم اما باید اولویت ‌بندی کنیم و فعالیت ما فارغ از عوام فریبی باشد. حالا این میزان بدهی برای آموزش و پرورش ایجاد شده است که باید دولت پرداخت کند این تعهد دولت است و حالا ما پاسخگو هستیم.
 
* تسهیلاتی که در دولت قبل به فرهنگیان داده شد چه میزان بدهی برای این وزارتخانه به بار آورده است؟
 
در زمینه مطالبات رفاهی و فرهنگی بالغ بر 970 میلیارد ریال بدهی به ما رسیده است. هم‌اکنون مشکل ما دادن تسهیلات بی‌قاعده است. دراین باره انگار هیچ گونه تدبیری وجود نداشت. باید به بیمه طلایی اشاره کنم که برای ما حالا بسیار مشکل ساز شده است. مسئولان دولت قبل می‌دانستند که اجرای بیمه طلایی بسیار هزینه‌بر است و امکان اجرای آن غیر ممکن است اما تبلیغ کردند و امیدهای بسیاری در دل معلمان ایجاد شد و حالا شاهد هستیم که وزارت آموزش و پرورش 2 هزار میلیارد ریال به سازمان‌های بیمه‌گر بدهکار است. شرکت بیمه‌گر هم می‌گوید اگر می‌خواهید قرارداد امضا کنیم باید تسویه حساب کنید و بعد قرارداد امضا کنیم. متأسفانه باید بگویم تمام قول و قرار‌ها و شعارهایی که در دولت قبل داده شد بار مالی و بدهی برای ما ایجاد کرد.
 
* مدیران استانی چقدر بار مالی بر دوش آموزش و پرورش گذاشته‌اند؟
 
یک مشکلی که در آموزش و پرورش داریم این است که هر تصمیمی که در مرکز گرفته شود مدیران استانی ملزم به اجرای آن هستند حتی اگر با آن تصیمات موافق نباشند. کمتر مدیر استانی سراغ داریم که با تصمیمات مرکز مخالف باشد مثلاً همین نظام 3-3-6 همان زمان که مطرح شد منتقدان بسیاری داشت اما مدیران استانی جرأت مخالفت نداشتند. هم‌اکنون همان شخصیت‌ها که در دولت قبل مدیر بودند نسبت به این نظام انتقاد می‌کنند و به آنها می‌گوییم چرا آن زمان حرفی نزدید می‌گویند کسی گوش به حرف ما نمی‌داد.
 
* برآوردی از هدر رفت بودجه در آن سال‌ها دارید؟
 
با این اعداد و ارقام و البته طرح‌های شتاب زده که اشاره کردم معلوم می‌شود که بخش مهمی از بودجه هدر رفته است. اینکه ما بدهی کلانی را برای دولت بعدی به ارث بگذاریم نشان می‌دهد طرح‌ها غیر عادی است. طبیعی آن است اگر دولتی تغییر می‌کند آن وزارتخانه مکلف به پرداخت آخرین مطالبات باشد این درحالی است که ما مطالبات سال‌های قبل را هم در دستور کار داریم.
 
 * گفته شده در آن سال‌ها مجهزترین مدارس کشور به سایر مراکز آموزشی و دانشگاهی داده شده است. این موضوع چه اندازه واقعیت دارد؟
 
در زمان دولت دهم، بهترین ساختمان و هنرستان‌های کشور در اختیار پیام نور قرار گرفت و از آموزش و پرورش جدا شد تا جایی که هم‌اکنون بخشی از ساختمان‌ها برای پیام نور هم بلا استفاده است اما در اختیار آموزش و پرورش هم نیست.
 
* هم‌اکنون شما اختیاری روی این مدارس ندارید؟
 
خیر.
 
 * روی چه اصولی این تصمیم گرفته شد؟
 
تصور این بود که زمینه ادامه تحصیل دانش‌آموزان فنی حرفه‌ای در دانشگاه ها باز می‌شود.
 
* این مشکلات را به مجلس اطلاع داده‌اید؟
 
مجلس کاملاً در جریان است و البته ما هم بخشی از آن را منتقل کرده‌ایم. مجلس همکاری لازم را با ما دارد اما برخی از نمایندگان مجلس به‌دلایل نداشتن اطلاعات لازم و همچنین نیازهای منطقه‌ای و جغرافیایی از آموزش و پرورش توقع بسیاری دارند. با این حال آقایان در مجلس شورای اسلامی می‌دانند خیلی از این مشکلات یکساله و دوساله حل نمی‌شود.
 
 * از این مطالبات عددی که بگذریم موضوع مهمتر تصمیمات شتاب زده مسئولان آموزش و پرورش در حوزه نیروی انسانی بود؟
 
بله همین‌طور است. نیروی انسانی که بدون دلیل به سیستم اضافه شد مشکلات بسیاری را بر ما وارد کرده است. به هر حال این موضوعات مسائلی است که از گذشته برای ما مانده است. به علت مدیریت غلط در دوره پیشین حجمی از مطالبات فرهنگیان به دولت یازدهم انتقال پیدا کرده است. سهم اعتبارات پرسنلی به غیر پرسنلی زمانی که دولت یازدهم این وزارتخانه را تحویل گرفت، حدود 99 درصد بود. این فقط یک معنی دارد و آن هم افزایش حجم نیروی انسانی است. با‌وجود اینکه می‌شد از نیروی انسانی موجود با ساماندهی صحیح استفاده بهینه شود اما در دوره‌ای نیروی انسانی جدید وارد آموزش و پرورش شد و در نتیجه سهم اعتبارات پرسنلی به غیر پرسنلی افزایش پیدا کرد. و حالا حدود 99 درصد بودجه آموزش و پرورش اختصاص به حقوق و مزایای فرهنگیان دارد. با وجود این ما چگونه می‌توانیم به سمت کیفیت بخشی، توسعه مدارس و نظام تعلیم و تربیت و همچنین تأمین رضایت پرسنل و فرهنگیان قدم برداریم. چرا که حالا بخش عظیمی از بودجه این وزارتخانه اختصاص به حقوق فرهنگیان دارد همین موضوع هم موجب نارضایتی پرسنل شده است. البته ما راه کارهای مختلفی را مطرح کرده‌ایم که ساماندهی نیروی انسانی یکی از آنهاست.
 
 * با این حساب شما فکر می‌کنید اگر دولت یازدهم را به دولت دوازدهم تحویل دهید به این حجم مطالبات پایان می‌دهید؟
 
شعار دولت روحانی تدبیر و امید است معنای این شعار این است که تصمیمات مدبرانه باشد. برای مشکلات ایجاد شده راهکار داریم و البته در چند مورد هم ورود کرده‌ایم امیدواریم با همکاری مجلس بتوانیم بخش اعظم مطالبات فرهنگیان را پرداخت کنیم.



پنج شنبه, 06 اسفند 1393 15:15

جوانان را دریابیم

afrasiabispecial در پروسه استکمال و رشد و سعادت، دوران پرتلاطم و عجیب و شگفتی آفرین جوانی، نقشی اساسی و تعیین کننده را رقم می زند. اگر چه در این مقطع از عمر آدمی، مرحله صرف احساسات و عواطف و غرائز و تمایلات احساساتی و عاطفی پشت سر گذاشته است و صد البته، جوان از محاسبات، تعقل، تفکر و تدبر برخوردار می باشد و دوران امر و نهی مطلق به او سپری شده، مع الوصف به صرف جوانی و این که او برای خود کسی شده و از قوه تشخیص در حد بالاتری برخوردار شده است، هرگز نمی توان او را به حال خود رها کرد و به او آزادی عمل مطلق العنان و بی حد و حصر داد. آن چنان که بزرگان گفته اند هیچ گاه نباید دام های زیر نام ها و دانه ها را فراموش نمود و تفاوت ظرفیت ها و قابلیت ها را نادیده انگاشت. تأثیر محیط، خانواده، جامعه، وراثت، حکومت، معلم، مربی، دوستان و همسالان، جرائد، وسایل صوتی، تصویری، تکنولوژی مدرن و نوین، مراودات، تعامل ها، دیالوگ ها، دیالکتیک های گوناگون مادی، معنوی،پارادایم های سیاسی، اقتصادی، معیشتی، روانی، تبلیغی، صداقت و بی رنگی ها و بالعکس تزویر و نیرنگ ها و سایر عوامل و فاکتورهای فردی، جمعی را در چگونگی ساخت جوان و ساحت جوانی نباید از نظر دور داشت. این که معصوم (ع) می فرماید: مردم به رهبرشان شبیه ترند تا به پدران شان و یا آن جا که "امرسون" می گوید: به ندرت می توان باور داشت یک جوان از تأثیرات روانی، اخلاقی و تربیتی خانواده بیرون باشد و یا "لوبن" از تأثیرات جمع بر فرد سخن می راند و ... جملگی در همین چارچوب ارزیابی می شوند. این که خیام می سراید:

مقصود ز جمله آفرینش ماییم             در چشم خرد ، جوهر بینش ماییم

این دایره جهان چو انگشتری است     بی هیچ شکی نقش نگینش ماییم

و یا آن جا که از ناحیه معصومین چنان آمده:

" مردم همچون معدن هستند؛ معدن طلا و نقره "

یک جوان در صورت تعلیم و تربیت سالم و نظارت عاقلانه و متعادل با ظرائف خاص و تکریم، سهم والایی از محتوا و جوهره مطالب وزین بالا را دارند و لذاست که امام خمینی (ره) معتقد بودند که جوانان به ملکوت نزدیک ترند.

از آن جا که گفته شده انسان ها در چهل و حتی در مواردی در شصت سالگی به پختگی می رسند، لذا نبایستی نسبت به دوران جوانی بی تفاوت ماند و دوران جوانی را سرسری گرفت و به مثابه علف هرز و گیاه خودرو به آن نگریست. مسئله تعلیم و تربیت و پردازش به جوان آن قدر اهمیت دارد که علی (ع) به فرزند خویش می فرماید: " فرزندم قبل از آن که منحرفین در سرزمین قلب تو، بذر کفر و گناه و نفاق بکارند، من بذر ایمان افشاندم." و یا می بینیم آن امام همام با وجود معصوم بودن فرزندان خویش برای آنان مربی و معلم مناسب و کارشناس و خبره برمی گزیند.

از منظر دانشمند بزرگ و روان شناس برجسته "اریکسون" دوران جوانی، دوران هویت یابی جوان و مرحله ای بسیار مهم و حساس و سرنوشت ساز می باشد. حضرت رسول اکرم (ص) جوانی را به لحاظ شگفتی های محیرالعقول و نوسانات روانی، روحی و احساسی و اهمیت والایی که از حیث ذاتی و تربیتی دارد، شعبه ای از جنون قلمداد می فرمایند.

پر واضح است که چنین جنونی با معنی و مفهوم مصطلح آن تفاوت داشته و از اعجاب و هزارتوی جوانی و تعقل توأم و مشحون از عواطف و احساسات آن خبر می دهد! روان شناسان معروف معتقدند در قسمت پسین سر جوانان به خصوص دختران، انبان و مرکزی از احساسات و عواطف وجود دارد که هرگز نبایستی نسبت به اهمیت و نقش بارز و تأثیر گذار آن بی توجه بود. گاهاً تصمیمات عجولانه و احساسی گرفتن از ناحیه جوانان، خنده ها و گریه های علی الظاهر نابهنگام جوان، قهر و آشتی آنان و همچنین سادگی ها و زودباوری های جوانان و عشق آتشین آنها را که نیاز به کنترل دقیق اما معقولانه و متعارف دارد را در همین راستا بایستی به ارزیابی و قضاوت نشست.

به نظر می رسد چگونگی ساختار و چشم انداز آتی یک کشور و تمدن و نظام و ملت، به میزان پردازش رهبران، مسئولان و مربیان و معلمان و خانواده ها به جوانان بستگی تام و تمام دارد و هر چه این مسئولان و دست اندرکاران امر سیاست و حکومت و تربیت مهذب تر و شایسته تر و پاک تر و درست کردارتر باشند به همان میزان و درجه به سلامت و سعادت و بهروزی و رشد معنوی ، انسانی و آرمانی و علمی جوانان می توان امیدوار بود. زیرا رهبران و مربیان، دانسته و ندانسته نقش الگو و مدل را ایفا می کنند و اما تا آن جا که به آموزش و پرورش مدیران و معلمان و مربیان برمی گردد، نکاتی چند در همین زمینه متذکر می شویم. آن چنان که جامعه شناسان بزرگ و کارشناسان ارشد امور فرهنگی و تربیتی اذعان داشته اند هرگز نباید میان فلسفه آموزش و پرورش و برنامه ها و منشور کلی مدارس و دانشگاه ها با رسانه های عمومی و جمعی و فرهنگ و عرف کوچه و بازار و کلیت جامعه و خانواده و راهبرد و راهکارهای حکومت و دولت تضاد و فاصله و یا تناقض وجود داشته باشد.

احساس نگرانی امثال ساموئل کینگ، ریمون آرون و دنیجستر و یاروان شناسان و فیلسوفانی نظیر یونگ، کارنگی الکسیس کارل و ژان ژاک روسو، از چنین فواصلی، بسیار مهم بوده و تأمل و تعمق فراوانی را می طلبد. عدم حل چنین معضلی و مشکلی، بر روان پریشی ، اختلالات ذهنی و روحی، از خود بیگانگی ، درون گرایی مفرط و خطر ساز و پوچ گرایی و به بن رسیدن و امراض فراوان و چه بسا خشونت، خودکشی و بحران های درون ساختی و برون ساختی عدیده ای منجر و منتهی می گردد.

القصه؛ آموزش و پرورش سالم و معقول و منطقی و متوازن و کارساز را کسانی می توانند به چرخش درآورده و راهبری و هدایت و عملیاتی نمایند که به این مقوله از منظر انتفاعی و سود انگاری و سیاست بازی ننگریسته و ایده و نگاهی کاملا انسانی و خداپسندانه داشته باشند.

و اما معلم: امام محمد غزالی هدف از طلب علم را نزدیک شدن به خدا می داند و برای آموزش و پرورش نیز همین هدف را تعیین و تأکید می کند و شخص را از هر گونه فخر و تظاهر و رقابتی که به حقه و نفرت منجر می شود برحذر می دارد. وی در وصف حرفه معلمی می گوید: " معلم در قلب و روح انسان نفوذ می کند و بدون تردید ، شریف ترین مخلوق روی زمین، انسان است و شریف ترین قسمت انسان ، قلب است که کار معلم، پاک سازی آن و راهنمایی آن به سوی خداوند می باشد." به نظر امام محمد غزالی، معلم باید دارای خصایص زیر باشد:

1-به دانش آموزان مهر و محبت ورزد و با ایشان همچون فرزندان خود رفتار کند و این همان ویژگی است که آموزش و پرورش جدید تأکید می کند و می گوید: " میزان موفقیت یک معلم در کارش به میزان نفوذ او در دل محصلانش بستگی دارد." به بیان دیگر، معلم هر قدر هم به اصول و قواعد آموزش و پرورش آشنا و در رشته آموزشی خود متخصص باشد در کارش موفق نخواهد شد مگر این که به دل دانش آموزان خود راه یابد. معلمی که قلبش را به دانش آموزان خود نمی بخشد محال است که دانش آموزان، قلب های خود را به او ببخشند.

2-از پیغمبر اسلام (ص) پیروی کند و رضای خدا را در کارش فراموش نکند و در کارش مخلص باشد.

3-از راهنمایی دانش آموزان هیچ وقت غفلت نکند.

4-تا می تواند دانش آموزان را به طور غیر مستقیم از ارتکاب عمل زشت و اخلاق فاسد برحذر دارد و از روش های مهر و محبت بیش از توبیخ استفاده کند و رفتارش در این مورد طوری باشد که به هتک حرمت میان او و دانش آموزان منجر نشود.

5-سایر علوم را در نظر دانش آموزان بد جلوه ندهد.

6-در آموزش خود میزان و سطح فهم دانش آموزان را در نظر بگیرد.

7-معلم باید به علم خود عامل باشد و عملش قولش را تکذیب نکند.

در مقالات و مباحث آینده از نظرات سایر اندیشمندان نیز بهره خواهیم جست.

ان شاء الله

 

منتشرشده در یادداشت

tribunspecial امام خمینی (ره ):

« کلید سعادت وشقاوت یک ملت، دست قشر فرهنگی است »

مقام معظم رهبری :

« اهمیت دادن به معلم، یک اصل مهم و درجه اول در نظام اسلامی است »


گروه اخبار /

در اهمیت آموزش و پرورش همین بس که صاحبان فکر و اندیشه، آن را مهمترین نهاد درساخت یک جامعه موفق با تربیت « شهروندان خوب ونیک کردار » می دانند.شهروندانی که در بعداخلاقی،روان شناختی و ارزشی قادرهستند سهمی به سزا درجامعه ایفا نمایند .
درجامعه ای که مردم از آموزش وپرورش باکیفیت بهره مندهستند ، هزینه ها و آسیب های اجتماعی کاهش و سلامت عمومی افزایش و زمینه مشارکت فعال در عرصه های مختلف افزایش می یابد ؛ چرا که ارتقای کیفی خدمات نهادهای دولتی و اجتماعی و . . .تا حد زیادی به چگونگی عملکرد آموزش و پرورش بستگی دارد.

برهمین اساس ، محورتوسعه همه جانبه و عادلانه در اغلب کشورهای توسعه یافته،نظام آموزشی است.متاسفانه بعد از سال ها پیگیری مطالبات فرهنگیان -که بعضا هزینه های سنگینی هم برای قشر فرهیخته و دلسوز انقلابی به همراه داشته (بازداشت ، تبعید و . . .) - لایحه مدیریت خدمات کشوری یا به  عبارتی نظام هماهنگ پرداخت با همه ایراداتی که برآن وارداست تهیه و تصویب شد و به مرحله اجرا درآمد. این لایحه که قراربود کلیه نهادهای کشوری را تعدیل یا هماهنگ سازد رفته رفته شاهد انفکاک برخی دستگاه ها ازجمله وزارتخارتخانه های کشور، دادگستری،نفت،علوم و تحقیقات و فناوری و . . . بود و به جای اینکه آموزش وپرورش با این نهادهای برونی هماهنگ شود،شاهد هماهنگی در پرداخت های درون سازمانی شد. نگاه غیر اصولی و تبعض ناعادلانه به مجموعه ی آموزش و پرورش موجبات رنجش فرهنگیان رافراهم ساخته است.فرهنگیانی که بیش از هر قشردیگری درانقلاب،دفاع مقدس، دوران سازندگی و دیگر عرصه های مختلف ازجمله انتخابات سهمی بزرگ را برعهده داشته و کارنامه درخشان از خود بر جای گذاشته اند.

متاسفانه امروزه عده ای ناآگاهانه یا مغرضانه ازسویی مطالبات فرهنگیان را محدود به مطالبات مادی و از سویی دیگر دریافتی وی رامتناسب باساعت کاری وی می کنند.

انجمن اسلامی معلمان شهرستان نظرآباد به صراحت اعلام می دارد مطالبات مربوط به حقوق و مزایا همواره ، تنها بخشی ازخواسته های فرهنگیان بوده و بخش قابل توجهی هم معطوف به محورهای زیراست :
- سیستم آموزشی بیمار و ناکارآمد (به عنوان نمونه برای تدوین اسناد بالا دستی از جمله سند تحول بنیادین با این همه تاکیدی که بر اهمیت آن شده و حکم قانون اساسی نظام آموزشی یک کشور ازآن یاد می شود، هیچ نظری نه تنها از معلمان و معاونین و مدیران مدارس گرفته نشد بلکه مناطق و استان ها هم ظاهرا هیچ دخالتی در تنظیم و تدوین آن نداشته اند .
-نگاه ابزاری به آموزش و پرورش و دربطن آن،به محتوای آموزشی و معلم و دانش آموز و . ..
- نگاه هزینه ای به  آموزش وپرورش و کاهش مستمر بودجه سالیانه  آن علی رغم افزایش هزینه ها ، موجب حذف یا کاهش بسیاری از موارد مصرح درقوانین ازجمله؛ نوسازی و بازسازی مدارس،سرانه مدارس، پاداش ضمن خدمت، پاداش خدمت درمناطق کمتر توسعه یافته، یارانه مسکن، حق ماموریت، اضافه کارساعتی ادارات و هنرستان ها،اضافه کار ساعتی آموزشی، افزایش تراکم، هزینه انتقال، هزینه سرویس ایاب و ذهاب،ارتقای شغلی و فوق العاده شغل بازنشستگان و یا معوق شدن بسیاری دیگر از جمله، اضافه کارآموزشی، اضافه کار عوامل اداری ادارات و مدارس،کمک هزینه ازدواج وفوت و . . . گردیده است .
- عدم توجه به تشکل های صنفی ، علمی، سیاسی و . . .در آموزش و پرورش که باعث گردیده بزرگترین وزارتخانه و عظیم ترین و مردمی ترین اجتماع کشوری هیچ تریبون رسمی و ابزار اطلاع رسانی مستقل دراختیارنداشته باشد.
-  و . .
و اما درخصوص ساعت کاری همکاران هم باید گفت که اولا بخش قابل توجهی از فرهنگیان، شاغلین درادارات  و پست های اداری مدارس هستند که به اندازه یا بیشتر ازکارمندان سایر نهادها کار می کنند.ثانیا باتوجه به جنس کار معلمی، ساعت کاری فرهنگیان محدود به 24 یا 36 ساعت نمی شود وبه زعم صاحب نظران و کارشناسان امر، مطالعه، طراحی آموزشی، طراحی سوال، تصحیح اوراق و . . .وقت قابل توجهی می طلبد که عموما درخارج از وقت اداری انجام می گیرد و در همه جای دنیا از کشورهای توسعه یافته تا جهان سوم بدین صورت می باشد.

علی ایحال ، با توجه به تاکیدات ریاست محترم جمهوری بر نقدسازنده و با توجه به دیدگاه هایشان،که معلمان رابه منزله ستون فقرات جامعه نامیده اند، مواردی چند را پیرامون انتظارات جامعه فرهنگیان ازدولت و مجلس محترم متذکر می شود:
اگر چنانچه به دنبال پیشرفت، توسعه ،عدالت و سلامت هستیم بایدهمه اینها را درسیستم آموزشی کارآمد جست و جو کنیم و در این عرصه معلمان بعنوان محور آموزش، بایستی مورد توجه وحمایت قرارگیرند. هیچ برنامه ای هرچند مترقی و پیشرفته درعرصه تعلیم و تربیت،بدون توجه به عنصر رضایت مندی شغلی معلمان ، به سلامت به سرمنزل مقصود نخواهدرسید.

درجامعه ای که معلمان نگران تامین معاش یومیه خویش باشند، به طورحتم ابتدایی ترین برنامه های اجرایی هم باشکست مواجه خواهند شد.علی رغم اقدامات ارزشمندی که پس از انقلاب درحوزه های مختلف صورت گرفته،آموزش و پرورش به طور عام و فرهنگیان به طور خاص آن چنان که شایسته و بایسته بوده مورد توجه قرار نگرفته و نارضایتی ومشکلات این عرصه شیبی روز افزون داشته است.
جامعه نجیب و فهیم فرهنگی بادرکی درست ازتنگناهای مالی کشور و دولت،همچنان که درگذشته نشان داده تاپای جان به پای انقلاب،ایران و آرمان های رفیع امام (ره) و شهدای گرانقدر ایستاده و این ایستادگی تداوم خواهد داشت و پیوند فرهنگیان با انقلاب ، ناگسستنی است اما آنچه آزارشان می دهد ناعدالتی موجود در توجهات (رسمی وغیررسمی) بین نهادهای مختلف دولتی و حاکمیتی است.

انگار تحریم های ظالمانه استکبار،فقط قشر فرهنگی راهدف گرفته است و لاغیر. متاسفانه درطول چندسال گذشته که تورم  40 درصد یابیشتر بوده،بدون توجه به قانون مصوب مجلس درخصوص افزایش حقوق متناسب با نرخ تورم، با افزایش حداقلی، جفای بزرگی درحق فرهنگیان رواداشته شد که اکنون بافرض تطبیق افزایش سالیانه با نرخ تورم،به دلیل عمق مصایب این قشر محروم ومظلوم،مشکلات کماکان پابرجاست.

جامعه فرهنگیان ازدولت ومجلس محترم انتظاردارد،باعنایت به شان ومنزلت آموزش وپرورش وبه تبع آن معلمان به ویژه باتوجه به آموزه های دینی اسلام،گامی موثر و عملی درجهت بهبودکارایی سیستم و وضع معیشتی معلمان دلسوز و تاثیرگذاربردارند.
درانتها لازم به یادآوریست،انجمن اسلامی معلمان شهرستان نظرآباد، برحسب وظیفه انقلابی و اسلامی  خود، بادقت  مسایل، مشکلات وتحولات آموزش وپرورش را رصدکرده و مانند گذشته، در آینده هم سعی خواهد نمود در راستای قوانین موجود،نظرات اصلاحی و دلسوزانه فرهنگیان عزیز را به متولیان امر،منتقل نماید  .
مازنده از آنیم که آرام نگیریم                       موجیم که آسودگی ما عدم ماست

 ومن الله التوفیق

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

امتیاز فوق‌العاده شغل برای آموزش و پرورش شهروند| روزهای پرشکایت برای آموزش و پرورش.  اجرای نادرست یک مصوبه توسط وزارت آموزش و پرورش برای معلمان باعث شده در روزهای اخیر ٢٠٠ شکایت در دیوان عدالت اداری ثبت شود؛ مصوبه امتیاز فوق‌العاده شغل.  خبر را دیروز موسی قربانی، معاون قضایی دیوان عدالت اداری اعلام کرده؛ او گفته است بعد از ثبت روزانه ۲۰۰ شکایت علیه آموزش‌وپرورش در روزهای اخیر به دلیل اجرا نشدن صحیح امتیاز فوق‌العاده شغل، با معاون راهبری ریاست‌جمهوری برای حل این مشکل تماس گرفته است.  
اما این مصوبه برمی‌گردد به ١٧فروردین‌سال گذشته؛ وقتی معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست‌جمهوری به استناد اصل ١٣٧ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و بند ٥ ماده ٦٨ قانون مدیریت خدمات کشوری و بند الف ماده ٥٠ قانون برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران دستگاه‌های اجرایی را که تا زمان ابلاغ این تصویب نامه از فوق‌العاده برای پرسنل خود بهره‌مند نشده‌اند مجاز کرد تا با توجه به اصلاحات ساختاری و ساماندهی نیروی انسانی نسبت به برقراری فوق‌العاده شغل اعمال کنند. بر این اساس فوق‌العاده شغل متناسب با تخصص و مهارت‌های شغلی تا سطح کاردانی ٧٠٠ امتیاز، کارشناسی ١٥٠٠ امتیاز، مشاغل بالاتر ٢٠٠٠ امتیاز اعمال می‌شود که از محل منابع حاصل از صرفه‌جویی با رعایت مقررات مربوطه پرداخت خواهد شد.

حالا اما داستان برای معلمان عوض شده؛ آنها می‌گویند آموزش و پرورش این مصوبه را با دادن نمره‌های پایین‌تر اجرا می‌کند و امتیازی را که در این مصوبه آمده رعایت نمی‌کند.  آن طور که معلمان می‌گویند درحال حاضر برای افراد دارای مدرک کارشناسی امتیاز ٧٠٠ اعمال می‌شود درحالی‌که آنها باید امتیاز ١٥٠٠داشته باشند.  
معلمان حالا علاوه بر شکایت در دیوان عدالت اداری، دست به تجمع در مقابل این دیوان هم زدند تا شکایت شان را دراین‌باره اعلام کنند. قربانی، معاون قضایی دیوان عدالت اداری درباره تجمع دیروز این معلمان به «تسنیم» گفته است: «آنها مقابل دیوان تجمع کرده بودند که من به جمع آنها رفته و با آنها صحبت کردم. همچنین از طرف رئیس دیوان عدالت اداری با آقای نوبخت معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست‌جمهوری تماس گرفتیم تا این مصوبه به‌طور دقیق در آموزش و پرورش اجرا شود.

ناصری معاون حقوقی وزارت آموزش و پرورش روز شنبه به دیوان عدالت اداری مراجعه خواهد کرد و جلسه‌ای را درخصوص امتیاز فوق‌العاده شغل معلمان و اجرای آن خواهیم داشت.»  معاون قضایی دیوان اداری در امور شعب دیوان عدالت اداری گفته «از فرهنگیان درخواست داریم تا اجازه دهند دیوان عدالت اداری مذاکرات خود را با آموزش و پرورش انجام دهد و فعلا دادخواستی را ثبت نکنند و اگر این مذاکرات به نتیجه‌ای نرسید آنگاه برای ارایه دادخواست اقدام کنند. در بحث اجرای مرخصی زایمان فرهنگیان هم شاهد بودیم که آموزش و پرورش این قانون را اجرا نمی‌کرد اما طی جلساتی که دیوان عدالت اداری با مسئولان این وزارتخانه داشت توانستیم به نتایج مثبتی رسیده و شاهد اجرای این طرح در آموزش و پرورش باشیم.»
به گفته او «این مصوبه دولت برای آموزش و پرورش الزامی نیست و در مصوبه نیز ذکر شده که دستگاه‌ها مجاز به اجرای آن هستند اگر آموزش و پرورش پول ندارد می‌تواند آن را اعمال نکند اما زمانی که این مصوبه را اعمال می‌کند نمی‌تواند امتیازها را کاهش دهد و باید به همان صورتی که در مصوبه دولت قید شده است امتیازات را اجرایی کند.» قربانی ادامه داده است: «این مورد خاص فعلا از وزارت آموزش و پرورش شروع شده و ما به مسئولان این وزارتخانه توصیه می‌کنیم که هرچه سریع‌تر قانون و مصوبه دولت را اجرا کنند تا کارکنان و معلمان به دیوان عدالت سرازیر نشوند.  درخواست ما اجرای قانون و مصوبه دولت است، نه زیادتر و نه کمتر.»
یکی از این معلمان درباره مراجعه به دیوان عدالت اداری، گفته است: «هم‌اکنون آموزش‌ و پرورش امتیاز فوق‌العاده شغل برای فرهنگیان را کمتر از مصوبه تعیین‌شده از سوی دولت اعمال می‌کند. این درحالی است که طبق مصوبه دولت برای مدرک کاردانی ٧٠٠امتیاز، کارشناسی امتیاز و فوق‌لیسانس و دکترا ٢٠٠٠ امتیاز باید اعمال شود اما آموزش و پرورش برای فرهنگیان دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد ٧٠٠ امتیاز را لحاظ می‌کند.» 

طبق گفته یکی دیگر از فرهنگیان، او با ٢٠‌سال سابقه کار و داشتن مدرک کارشناسی ارشد هم‌اکنون از امتیاز فوق‌العاده شغل ٨٠٠ برخوردار است درحالی‌که طبق مصوبه دولت این امتیاز باید برای او٢٠٠٠ اعمال شود و اگر این امتیاز به درستی اعمال شود:  «میزان حقوق دریافتی بنده با توجه به سابقه کار ٢٠ساله، افزایش خوبی می‌یابد. ادارات آموزش و پرورش نیز در پاسخ به مشکل معلمان عنوان می‌کنند به دیوان عدالت اداری شکایت کنید.»  محمدتقی سبزواری، عضو کانون فرهنگیان شیراز هم از اعمال تبعیض بین کارمندان دولت و فرهنگیان در پرداخت فوق‌العاده شغل خبر داده است. او دراین‌باره می‌گوید: «میزان فوق‌العاده شغل کارمندان دولت در مصوبه هیأت وزیران در مقاطع کاردانی، کار‌شناسی و کار‌شناسی ارشد به ترتیب ۷۰۰، ۱۵۰۰ و ۲۰۰۰ تعیین شده است ولی این اعداد در احکام کارگزینی فرهنگیان به ۵۰۰ و ۸۰۰ کاهش پیدا کرده است.  مابین مصوبه هیأت وزیران و احکام اجرایی فرهنگیان اختلافی فاحش وجود دارد و به نظر می‌رسد آموزش و پرورش توانایی دفاع از پرسنل خود را ندارد.»


کار وزیر قانونی است
حسن حسینی، مدیرکل امور اداری تشکیلات و تحول اداری وزارت آموزش و پرورش اما در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید که این کار وزیر آموزش و پرورش قانونی است: «بر اساس مصوبه‌ سال ٩٢ و ٩٣ بالاترین رده دستگاه مجاز است که تا حدی که قانون‌گذار گفته مصوبه را اجرا کند. در ماده ٧٧ قانون مدیریت خدمات کشوری آمده که تعیین این امتیازها که در بند ٥ ماده ٦٨ این قانون آمده، تا سقف تعیین شده توسط مراجع ذی‌ربط با وزیر یا رئیس دستگاه اجرایی خواهد بود. یعنی وزیر می‌تواند بگوید که به کدام رده شغلی با تحصیلات کاردانی ٧٠٠ بدهد به کدام ٦٠٠ . به هرحال مشاغل مختلفی برای فرهنگیان وجود دارد. حالا چون شغل آموزگاری شرایط خودش را دارد، وزیر گفته به معلمان ابتدایی ١٥٠٠ می‌دهد چون قبلا هم بیشتر بوده و به دبیران ٧٠٠ داده است. کار وزیر قانونی است.»

او ادامه می‌دهد: «در کل حقوق کارکنان وزارت آموزش و پرورش نسبت به سایر دستگاه‌ها کم است و این موضوع از قدیم هم وجود داشته است و بنابراین فرهنگیان با سایر دستگاه‌ها قابل مقایسه نیستند. آموزش و پرورش کاری خلاف ضابطه و قوانین انجام نداده است چرا که رده‌بندی‌های سازمانی آموزش و پرورش با سایر دستگاه‌ها فرق دارد.»

 

anjomansp2 تاريخچه شكل‌گيري انجمن اوليا و مربيان در ايران:

در هر مدرسه هيات منتخبي از اولياي دانش‌آموزان و مربيان همان مدرسه كه با تفاهم و صميميت براي تقويت همكاري و مشاركت اولياي دانش‌آموزان و به‌منظور كمك به ارتقاي كيفيت فعاليت‌هاي آموزش و پرورش و گسترش ارتباط خانه و مدرسه، بر پايه مقررات و ضوابط انجام وظيفه مي‌كند كه آن را انجمن اوليا و مربيان مي‌نامند. شروع فعاليت اين نهاد مشاركتي با عنوان خانه و مدرسه در ايران از سال ۱۳۲۶ آغاز به كار كرد كه در مهرماه ۱۳۴۶ انجمن خانه و مدرسه به نام «انجمن ملي اوليا و مربيان» تغيير نام پيدا كرد و امروزه عنوان «انجمن اوليا و مربيان» را به خود گرفته است.  پس از پيروزي انقلاب و در سال ۱۳۵۸ با تصويب يك ماده واحده توسط شوراي انقلاب، كاركنان انجمن ملي اوليا و مربيان مشمول قانون استخدام كشوري شدند و سازمان انجمن اوليا و مربيان به‌طور مستقل و به سرپرستي قائم مقام وزير آموزش و پرورش پايه‌ريزي شد. اساسنامه انجمن در سال ۱۳۶۷ مورد تصويب شوراي عالي آموزش‌وپرورش قرار گرفت. در همين راستا هفته پيوند اوليا و مربيان هر ساله در ايران از تاريخ ۲۴ تا ۳۰ مهرماه برگزار مي‌شود.

دكتر احمدي: لزوم مشاركت اوليا در امور مدرسه امري بديهي و روشن است چرا كه مسووليت تعليم و تربيت فرزندان برعهده پدر و مادر و خانواده است، نمي‌شود پدر و مادر فرزند  خود را به مدرسه بسپارند و ديگر كاري نداشته باشند، بدون همراهي آنها تربيت به سرانجام نمي‌رسد
دكتر عباسپور: مشاركت اوليا يك حق است. در منشور كودك آمده اوليا در مورد روش تربيت فرزندان‌شان حق دارند اظهارنظر كنند ؛ بنابراين ركن اصلي در مدرسه، اوليا هستند و مي‌توانند در جهت غني‌تر شدن برنامه‌ها و ارتقاي مديريت مدرسه نقش موثري داشته باشند .


گروه مدرسه اعتماد| اشاره به اهميت و جايگاه تعليم و تربيت، پيچيدگي و دشواري آن و گستردگي و طولاني بودن فرآيند اين مهم موجب شده است تا همچنان با وجود روشن شدن زواياي زندگي بشر در ابعاد ديگر هنوز جوامع مختلف در اين امر حياتي دچار مشكلات، مسائل و ترديدهاي فراواني باشند. علاوه بر نگرش‌هاي فلسفي و رويكردهاي محتوايي در امر آموزش و پرورش در اجرا نيز دولت‌ها و دستگاه‌هاي خصوصي با موانع متعددي روبه‌رو هستند ، هرچند برخي جوامع به موفقيت‌هايي دست يافته‌اند اما بسياري از جوامع هنوز راه به جايي نبرده‌اند و به همين دليل در مسير توسعه پايدار قرار نگرفته‌اند. يكي از متغيرهاي اساسي در كم و كيف نظام آموزشي در هر كشور رويكرد اوليا و نقش آنان در اين مسير است حال اين نقش ممكن است همسو و هماهنگ با دولت‌ها ايفا شود يا اينكه به موازات دولت در بخش خصوصي صورت پذيرد. در كشور ما كه آموزش و پرورش كاملا دولتي است و در اسناد بالادستي يكي از وظايف حاكميت قلمداد مي‌شود ، بي‌ترديد نقش اوليا را بايد همسو و هماهنگ با نظام رسمي و دولتي مورد ارزيابي قرار داد چراكه نقشي كه مردم خارج از اين سيستم و براي رفع دغدغه‌هاي مربوط به تربيت و آموزش فرزندان خود انجام مي‌دهند به گونه‌اي متفاوت و حتي اغلب متناقض با سياست‌ها و رويكردهاي رسمي است. در ساختار آموزش و پرورش كشور ما سازمان انجمن اوليا و مربيان متولي جلب مشاركت اوليا‌ست؛ سازماني كه در يك ساختار اداري فراگير از وزارتخانه تا ادارات كل و مناطق و سپس مدرسه مبتني بر دستورالعمل‌هايي هرساله فعاليت‌هايي را انجام مي‌دهد. تشكيل انجمن اوليا و مربيان در هر مدرسه در واقع يك نهاد مدني بايد باشد كه مشاركت اوليا را در ابعاد مختلف آموزش و پرورش ممكن سازد؛ نهادي كه با برقراري پيوند ميان خانه و مدرسه بايد انتقال‌دهنده دانش و تجربه معلمان و مربيان به پدران و مادران و بهره‌گيرنده از استعدادها، توانمندي‌ها و نظرات اوليا باشد.اينكه ميزان مشاركت اوليا در كشور چگونه است و چه موانعي بر سر اين مشاركت وجود دارد و راهكارهاي جلب مشاركت چيست؟

موضوع گفت‌وگوي ما با رييس سازمان انجمن اوليا و مربيان كشور و يكي از اساتيد دانشگاه فرهنگيان و يكي از مديران با سابقه مدارس و يك فعال عضو انجمن اوليا و مربيان است.

از متولي انجمن اوليا و مربيان كشور كه خود از صاحب نظران حوزه تعليم و تربيت و پيش كسوتان اين عرصه است، خواستيم ارزيابي خودشان را از ميزان مشاركت اوليا در كشور بيان كند، ايشان در پاسخ گفت: به‌طور مستند كه مبتني بر داده‌هاي يك تحقيق علمي و متكي بر شاخص‌هاي مربوط باشد، نمي‌شود پاسخ داد چرا كه چنين تحقيقي وجود ندارد لذا نمي‌توان گفت در چه درجه‌اي از مطلوب بودن قرار داريم.
دكتر علي‌اصغر احمدي در ادامه پاسخ به اين پرسش افزود: اما براساس گزارشاتي كه به ما مي‌رسد و فعاليت‌هايي كه اوليا در مدارس و مناطق مختلف انجام داده‌اند مي‌بينيم نسبت به گذشته به‌طور چشم گيري مشاركت اوليا افزايش داشته است.
پرسش دوم ما در مورد تفاوت ميزان و نوع مشاركت اوليا در مدارس مختلف بود كه ايشان اين‌گونه پاسخ داد: نوع و ميزان مشاركت ما در مدارس مختلف فرقي ندارد. در مدارس دولتي، نمونه مردمي، تيزهوشان و غيردولتي ميزان مشاركت مردم بستگي به مديريت مدرسه دارد ، به طوري كه گاهي به دليل توان مدير مدرسه و جلب اعتماد اوليا در يك مدرسه منطقه محروم بيشترين مشاركت وجود داشته در حالي‌كه در مدرسه منطقه برخوردار ما شاهد چنين مشاركتي نبوديم.
معاون وزير آموزش و پرورش و رييس سازمان انجمن اوليا و مربيان كشور در مورد  اهميت و ضرورت مشاركت اوليا به گروه مدرسه «اعتماد» گفت: لزوم مشاركت اوليا در امور مدرسه امري بديهي و روشن است چرا كه مسووليت تعليم و تربيت فرزندان برعهده پدر و مادر و خانواده است، نمي‌شود پدر و مادر فرزند  خود را به مدرسه بسپارند و ديگر كاري نداشته باشند، بدون همراهي آنها تربيت به سرانجام نمي‌رسد.
اين مقام مسوول در ادامه از كشور چين به عنوان نمونه موفق در جلب مشاركت اوليا نام برد و گفت:‌باتوجه به قوانين اين كشور پيش از آغاز سال تحصيلي اوليا در مدارس حاضر مي‌شوند و باتوجه به نوع مهارت‌هاي خود براي همكاري با مدرسه ثبت‌نام مي‌كنند و هرگاه مدرسه به كمك آنها نياز داشته باشد از آنها استفاده مي‌كند.
دكتر علي‌اصغر احمدي در پايان تاكيد كرد: بدون همسويي مدرسه و خانه  و بدون مشاركت فعال و همه‌جانبه اوليا نمي‌توان برنامه مدون و همه‌جانبه‌اي داشت ، لازمه موفقيت در تربيت همراهي و همسويي اوليا و مربيان و معلمان است ؛ اين گام نخست براي آغاز فرآيند پيچيده و گسترده امر تعليم و تربيت است.
abbaspourdidgah  نورعلي عباسپور، استاد و محقق دانشگاه در مورد مشاركت اوليا و ميزان اين مشاركت به خبرنگار گروه مدرسه «اعتماد» گفت: ميزان مشاركت در مناطق و مدارس متفاوت است. به عنوان مثال در حوزه‌هاي شهري چون خانواده‌ها دغدغه جدي تربيت فرزندان خويش را دارند و مي‌دانند تعليم و تربيت در آينده سرنوشت فرزندان‌شان تاثير عميق و گسترده‌اي دارد به‌طور قطع مشاركت بيشتري صورت مي‌گيرد اما در مناطق محروم و جاهايي كه مردم دغدغه معيشت دارند و مسايل اقتصادي اولويت نخست آنهاست بي‌ترديد اهميت كمتري براي تربيت فرزندان خود قايل هستند و مشاركت آنها خيلي كمتر است. آنها در حد دستورالعمل‌هاي اوليه با مدرسه همكاري دارند.
اين فرهنگي استاد دانشگاه فرهنگيان در مقايسه‌اي گفت: هيچ واحد آموزشي در دنيا نيست كه رابطه اوليا و مدرسه در آن تعريف نشده باشد. در اين ميان آنچه مهم است كيفيت آموزشي است ، مثلا در ژاپن اوليا در تعيين محتوا و انتخاب مدير نقش دارند و اين حضور و نقش آنان باعث افزايش كيفيت آموزشي شده است. دكتر عباسپور در پاسخ به اين پرسش كه چرا مشاركت اوليا ضرورت دارد، گفت: مشاركت اوليا يك حق است. در منشور كودك آمده اوليا در مورد روش تربيت فرزندان‌شان حق دارند اظهارنظر كنند ، بنابراين ركن اصلي در مدرسه اوليا هستند و مي‌توانند در جهت غني‌تر شدن برنامه‌ها و ارتقاي مديريت مدرسه نقش موثري داشته باشند.
ايشان در ادامه اين گفت‌وگو به تبيين رويكرد مورد‌نظر خويش پيرامون مشاركت اوليا پرداخت و افزود: بايد در سه بخش مديريت، تامين منابع مالي و برنامه‌ريزي آموزشي اوليا مشاركت داشته باشند. اين تلقي كه فقط در جنبه مالي به مشاركت آنها توجه شود در واقع بي‌توجهي به ساير توانمندي‌هاي آنان است و اين امر انگيزه آنان را براي مشاركت كاهش مي‌دهد.
اين استاد دانشگاه تاكيد كرد كه انجمن‌هاي اوليا و مربيان بايد از وضعيت صوري و اتكاي صرف به بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌ها خارج شوند. لازمه ايجاد انگيزه در اوليا براي مشاركت به بازي گرفتن آنها در تصميمات مدرسه است.
نورعلي عباسپور در پاسخ به اين پرسش كه چه موانعي در مسير مشاركت اوليا وجود دارد، گفت: سه دسته موانع قانوني، فرهنگي و انگيزشي در مسير مشاركت خانواده‌ها وجود دارد. از طرفي ، حجم كارهاي يك مدير مدرسه آن قدر زياد است كه اجازه و امكان و فرصت براي پرداختن به كيفيت آموزش و جلب مشاركت اوليا به‌طور جدي را به آنها نمي‌دهد.
اين استاد دانشگاه در بخش پاياني پاسخ به پرسش‌هاي مدرسه «اعتماد» پاشنه آشيل مشاركت اوليا را به كيفيت آموزشي ارتباط داده و گفت به طور يقين هر مدرسه‌اي كه از لحاظ كيفيت مطلوب‌تر باشد و خدمات مناسبي را ارايه كند در چنين مدرسه‌اي مشاركت اوليا پررنگ‌تر خواهد شد ، لذا اين امر نشان‌ مي‌دهد ميان ميزان مشاركت مردم در امر آموزش و پرورش و كيفيت خدمات آموزشي ارتباط مستقيم و معناداري وجود دارد.
در اين گفت‌وگو ما پرسش‌هاي‌مان را از يك مدير باسابقه آموزش و پرورش پرسيديم؛ كسي كه ٢٥ سال از ٣٠ سال خدمت خود را به مديريت مدرسه پرداخته است، فروغ‌الزمان نجفيان يكي از مديران باسابقه مدارس كشور است كه در اين گفت‌وگو به پرسش‌هاي «اعتماد» پاسخ داده است. او در مورد ضرورت مشاركت اوليا گفت: به دليل محدوديت منابع دولتي براي رفع تنگناها و مشكلات مدارس چاره‌اي جز مشاركت اوليا نداريم؛ مشاركتي كه هم در بعد كمي و هم در بعد كيفي بايد صورت گيرد. خانم نجفيان بلافاصله راهكار ارايه مي‌دهد و مي‌گويد براي تقويت مشاركت اوليا بايد روابط صحيح توام با اعتماد متقابل و همدلي و صميميت بين معلمان و مربيان و اوليا برقرار شود ، چراكه تا ديوار بي‌اعتمادي فرو نريزد هيچ مشاركت معنادار و موثري صورت نخواهد گرفت.
اين مدير مدرسه كه به‌رغم بازنشسته شدن همچنان مديريت يكي از مدارس را بر عهده دارد، افزود: ارايه گزارش‌هاي آموزشي، پرورشي و مالي مدرسه به اوليا، برگزاري‌ كلاس‌هاي آموزشي خانواده، برگزاري جلسات عمومي اوليا و  تشكيل نمايشگاه از دستاوردهاي دانش‌آموزان از ديگر راهكارهاي جلب مشاركت اوليا است. فروغ‌الزمان نجفيان به نقش رسانه‌اي به ويژه صدا و سيما اشاره كرد و گفت: از طريق صدا و سيما و انجام تبليغات مي‌توان بر ميزان مشاركت اوليا تاثير گذاشت و آنها را ترغيب كرد تا بيشتر براي تربيت نسل آينده سرمايه‌گذاري كنند. وي عدم توجه مناسب راديو و تلويزيون را يكي از مهم‌ترين علل پايين بودن سطح مشاركت اوليا در آموزش و پرورش دانست.
ايشان در پايان افزود: برقراري روابط مستمر براي استفاده از توانمندي‌هاي اوليا در امور مدارس مستلزم ايجاد اعتماد متقابل است  به اين معنا كه من به عنوان يك مدير مدرسه بايد امين پدران و مادران باشم. برگزاري جلسات پرسش و پاسخ و طرح مسائل مدرسه نه فقط مالي و دريافت نظرات اوليا زمينه‌ساز جلب اعتماد آنها خواهد بود. صداقت مي‌تواند بر عمق اين اعتماد بيفزايد. در حال حاضر با توجه به توسعه فناوري‌هاي ارتباطي مي‌توان به طور دايم اوليا را در جريان فعاليت‌ها و مسائل مدارس قرار داد.
علي پورنقي، يكي ديگر از كساني است كه ما با او در مورد مشاركت اوليا در آموزش و پرورش گفت‌وگو كرديم اما او از جنس ديگري است يعني نه معلم است و نه مدير و نه مقام مسوول در ‌آموزش و پرورش بلكه يكي از پدراني است كه سال‌ها با علاقه‌مندي و عضويت در انجمن اوليا و مربيان تجربه ارزشمندي را اندوخته است. از او پرسيديم مشاركت اوليا در آموزش و پرورش را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
ايشان پاسخ داد: گرچه اعتماد خانواده‌ها به مراكز آموزشي شرط اساسي براي سپردن فرزندان‌شان به اين مراكز است اما بديهي است كه كيفيت خدمات اين مراكز هم شرط اساسي براي جلب اين اعتماد است ، اما به نظر مي‌رسد در اين امر كه رسالت اصلي انجمن‌هاي اوليا و مربيان است كوتاهي زيادي صورت گرفته به اين معنا كه هم اوليا و هم مربيان تلاش لازم را براي تحقق اين دو شرط اساسي نكرده‌اند. نايب‌رييس انجمن اوليا و مربيان آموزشگاه مفيد منطقه ٢ تهران در‌خصوص ضرورت مشاركت اوليا هم گفت: همگرايي و همراهي خانواده‌ها با مدارس و نظام آموزش و پرورش كشور ركن حياتي و كليد طلايي رشد و تعالي همه‌جانبه فرزندان اين مرز و بوم است؛ كليدي كه متاسفانه به نحو شايسته‌اي از آن استفاده نشده و هنوز بسياري از درها روي فرزندان‌مان بسته است.
علي پورنقي، كارشناس امور فرهنگي و مطالعات اجتماعي با ٢٥ سال سابقه فعاليت در رسانه ملي و بيش از ١٥ سال عضويت و رياست انجمن‌هاي انواع مدارس دخترانه و پسرانه، دولتي و غيردولتي تهران در مقاطع تحصيلي ابتدايي تا پيش‌دانشگاهي، با اشاره به راهكارهاي تقويت مشاركت اوليا به گروه مدرسه، شناسايي توانمندي‌ها و مجموعه پتانسيل علمي، شغلي و اجتماعي والدين و بهره‌گيري بهنگام و هوشمندانه از اين نيروي عظيم و خودجوش را گام موثر و اقدام مساعدي در پيشبرد اهداف آموزشي و تربيتي مدارس دانست و خاطرنشان كرد: برگزاري انتخابات پرشور و هدفمند در ابتداي سال تحصيلي به تفكيك پايه‌هاي مختلف، حضور و تاثير اوليا و مربيان در ساختار هسته‌هاي مشاوره‌اي و اتاق فكر مدرسه، اجراي نظام جامع پيشنهادات در مدرسه با برقراري ارتباط موثر توسط اعضاي انجمن، تشكيل كميته‌هاي موضوعي و تخصصي بر مبناي دانش فني و تجارب والدين دانش‌آموزان، برنامه‌ريزي هدفمند، دقيق و هم‌جهت با تقويم اجرايي مدارس در جلسات انجمن و تدوين دستور جلسات بر مبناي استراتژي آموزشي و برنامه‌هاي فرهنگي مراكز آموزشي، همكاري و مشاوره در تنظيم برنامه‌هاي دانش‌افزايي خانواده با بررسي اهم موضوعات درگير و مورد‌نظر والدين و انجام پژوهش، نظرسنجي و فراخوان‌هاي دوره‌اي توسط انجمن اوليا و مربيان را از مهم‌ترين جنبه‌هاي اثربخشي انجمن ذكر كرده و معتقد است طراحي و بهره‌برداري از سامانه‌هاي ارتباطي اينترنتي و شبكه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هاي نوپديد در راستاي انتقال اطلاعات، مصوبات و ارزيابي برنامه‌ها و شكل‌گيري ارتباط سريع و كارآمد با خانواده‌ها و مسوولان مدارس با توجه به شرايط رشد فزاينده تكنولوژي‌ها امري اجتناب ناپذير و ضروري است.

 

ayazisp قدرت می تواند قدرت را تغییر دهد اما نوک هرم این قدرت چه کسانی ایستاده اند؟
چقدر پای بند بایدهایی هستند که هنوز محقق نشده است؟
کارگروه هایی که اصول و مبانی قانونی را می شناسند و می دانند اعتبارات و بودجه بندی این سال ها هرگز پاسخگوی نیاز های وزارتخانه ی عریض و طویل آموزش وپرورش نبوده است، همچنان برنامه ها و راهکارهای تکراری گذشته را می آزمایند ،گویی بایدهای نانوشته ای دارند که باید بر لوح نامریی پیاده کنند،
آیا مصداق این سخن : قدرت می تواند قدرت را تغییر دهد. می توانند باشند؟
امروز بستری باز شده است و به یمن این فضا می توانیم به تعامل بنشینیم و از کمبودها و کم و کیف آموزش و پرورش بگوییم و از ناهنجاری هایی بنویسیم که رفته رفته در سیستم آموزش و پرورش فعلی به هنجار بدل می شود و این بستر باز اگر بازخوردی نداشته باشد،محکوم به شکست است.
ساختار ناهمگون مدیریتی در آموزش و پرورش در شرایط فعلی چاره ای جز تعامل و گفت و گوی رو در رو با نمایندگان معلمان ندارد و در این ساختار باید به شکلی اصولی ضمن تقویت و به رسمیت شناختن تشکل های معلمان جهت رفع پاره ای ابهامات با این تشکل ها به رای زنی بنشیند.
در روزها اخیر شاهد نظرات و پیشنهادات این گروه ها و تشکل ها از طریق سایت ها و روزنامه ها هستیم ؛ نظر به تجارب و اتفاقات سال های پیش شاید مدیران تصمیم بر این دارند با تأمل و بi دور از تعصبات جناحی آهسته تر و محتاط تر قدم بر دارند اما آنچه مهم است ترسیم دورنمایی واقع بینانه از سوی هرم قدرت است و لااقل واکنش درخصوص حسی که با هدف مطالبه خواهی فرهنگیان ایران در حال خیزش است.
این روزهای ملتهب شاید با یک حس همدردی از سوی هرم قدرت مبنی بر اینکه صدای شما را می شنویم و مطالبات شما را دنبال می کنیم، می تواند چونان مسکنی التیام بخش باشدبرای احساسات جریحه داری که نمی دانند چرا دیده نمی شوند و صدای آنان در هیچ رسانه ی رسمی به گوش نمی رسد.
اگر بناست مدیران ،ماهانه روند کار و شیوه تدریس معلمان را بررسی کنند و در پایان سال تحصیل نیز معلمان ارزشیابی شوند پس چرا مدیران در سطوح بالای مدیریتی از چنین بازرسی هایی فارغند؟
آیا پاسخگوی روند مدیریتی نیستند و اگر چنین است چرا سوالات پی در پی فرهنگیان بی پاسخ مانده است؟ و یا شاهد گره های کور در آموزش و  پرورش هستیم که حاصل پیامدهای چند دهه آموزشی است که مهمترین آن ها را در زیر فهرست وار آورده ایم :
۱- قبل از اجرای سیستم ۶_۳_۳ آیا مدیران وزارتی نمی دانستند با حذف یک پایه ازمقطع تحصیلی متوسطه با نیروی مازاد مواجه می شویم ؟ چگونه است با صحبت های ضد و نقیض مواجه هستیم ، برخی نیروی مازاد آموزش و پرورش را رد می کنند اما همچنان برخی بر آن پافشاری می کنند؟
۲ - آیا مسأله معیشت و کیفیت پایین آموزشی بحث جدیدی است ؛ چرا تاکنون شاهد راهکاری علمی از سوی مدیران نبوده ایم؟
۳ -سال هاست شاهد نارضایتی همکاران فرهنگی از عملکرد بانک ملی بوده ایم ؛ چرا به خواست بر حق فرهنگیان مبنی بر داشتن بانک فرهنگیان جامعه عمل پوشانده نمی شود ، از این رهگذر شاید مشکل نیروهای مازاد نیز رفع شود و عملا فرهنگیان عهده دار فعالیت های مالی خویش به صورتی شفاف باشند .
۴- عملکرد صندوق ذخیره فرهنگیان در طول این سال ها شفاف نبوده و درهاله ای ابهام است.چرا تاکنون دراین خصوص به فرهنگیان پاسخ داده نشده است؟
۵_سازمان دهی نیروها در آموزش و پرورش تابع هیچ ضابطه ای نیست ؛  اگر با تغییر دولت ها قرار است سطوح بالای مدیریتی تغییر کند چرا این روند تا عزل و نصب مدیران مدارس و حتی معلمان گسترش می یابد ، چرا امتیازاتی چون سوابق سنواتی، مدرک و توانایی های علمی لحاظ نمی شود؟
می دانیم که شما بیش از این آگاهید و معضلاتی که بر شماردیم شاید در نظر شما معضل نباشد !
اما بایدها و نباید های وزارتخانه ی آموزش وپرورش را فقط آن معلمی می تواند تعیین کند که خود درگیر گرداب های سهمگین آموزشی است ؛ فقط اوست که می داند راه گریز از سیلاب های وقت و بی وقت کدام است البته به شرط آن که خود گرفتارگردابی دیگر نباشد...

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

جناب آقای دکتر حسن روحانی

ریاست محترم  دولت تدبیر و امید

از آنجا که جناب عالی در پی بهبود اوضاع و امور مملکتی می باشید باید به اطلاع برسانیم که قشر فرهیخته معلمین کشور هر چند خرسند از انتخاب دکتر نجفی در ابتدای امر بودند که توسط مجلس سرکوب گردید اما این امر مانع از پی گیری درخواست های اولیه در باب تامین معیشت و منزلت معلمان نمی گردد .
با آنکه می دانیم و مطلعیم دولت محترم تان در زمینه بودجه با تنگنا مواجه و از همه طرف تحت فشار قرار دارد اما این مشکلات نباید با بی تدبیری به عنوان حربه ای در دست مخالفین تان مورد بهره برداری قرار گیرد .
مهمترین و منصفانه ترین خواسته همه فرهنگیان ، برابری عادلانه با اساتید و اعضاء هیئت علمی دانشگاه هاست ،  پر واضح است که به دور از همه مقایسات بی ربط دیگر ارگان های دولتی ، جنس کار ما و دانشگاهیان از یک سنخ بوده و هیچ گونه تفاوتی نمی توان قائل شد به جز آن که کار معلمین در جهت ساخت پایه های آموزشی و تربیتی دشوارتر و ساعات کاری شان اضافه تر می باشد، بنابراین به دور از عقل و انصاف است که هرگونه تبعیضی حاکم باشد.  
و اما از شما خواهشمندیم در جهت تحقق عدالت ، این راهبرد اولیه را به صورت مدون تحت یک لایحه قانونی تقدیم مجلس شورا نمایید که ما همچنان به عنوان حامیان خردمند شما باقی مانده و باقی مسیر را از طریق همان نهادهایی که شما را تحت فشار می گذارند بپیماییم .
بدیهی است بهانه کمبود بودجه و داشتن بار مالی ، یا کثرت جمعیت مشمول هرگز نمی تواند برای مجری عدالت مانع بزرگی به حساب آید چرا که اولا ما فعلا درخواست تصویب قانون عادلانه داریم تا بعد از رسیدن به فراخ دستی ، مطالبات صبرکرده مان قابل وصول باشد، ثانیا همین حالا هم تقریبا هر معلم در هر کلاس درس دو برابر تعداد استاندارد دانش آموز را زیر بال و پر دارد ، بنابراین تعداد ما هرگز زیاد نیست به نسبت جمعیتی که عهده دارش هستیم.
نکته نهایی نیز این که با وجود بودن راه کارهای فراوانی برای افزایش درآمد آموزش و پرورش ، مشابه همان سیستمی که امروزه دانشگاه ها درآمدزایی ایجاد کرده اند اما با همین بودجه نیز می توان از بسیاری از متصرفان زورمدار بودجه کاست و به اینجا افزود اگرچه به قیمت مخالفت شان تمام گردد ولی مهم اینست که نیت خیر شما برایمان آشکار باشد.
منتظر انجام اولین اقدام تان هستیم که به عمل کار برآید...  
 و من الله التوفیق

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

anjomansp2 به گزارش مهرخانه، با توسعه صنعتي‌شدن جوامع غربي در قرن ۱۸ ميلادي و پس از انقلاب فرانسه، و به دليل گسترش اشتغال مادران در كارخانجات مختلف، غفلت خانواده‌ها از فرزندان منجر به پيدايش پديده بزهكاري در كودكاني شد كه ساعات بيرون از مدرسه را به فراغت مي‌گذراندند. در پي اين امر، جامعه‌شناسان و متوليان آموزشي اين كشور براي نخستين‌بار آنچه را كه ما به عنوان انجمن اوليا ‌و مربيان مي‌شناسيم، در فرانسه راه‌اندازي كردند كه از شرايط آن، حضور بيش از دو ساعت اولياي دانش‌آموزان در جلسات اين انجمن براي كمك به كنترل و تربيت فرزندان بود. اين، هسته اوليه «انجمن اوليا و مربيان» بود.
در حال حاضر، در نظام آموزشي نوين كشورهاي مختلف، والدين نقش محوري و عمده در تربيت و آموزش كودك دارند و اين طور تخمين زده مي‌شود كه كودكان از تولد تا ۱۶سالگي، ۸۵ درصد عمر خود را بيرون از مدرسه مي‌گذرانند. بيشتر دولت‌ها، بر نقش تربيتي والدين در سيستم قانوني و حقوقي خود تاكيد كرده‌اند؛ از اين‌رو در كشورهاي مختلف شاهد سيستم‌هاي متنوعي از مشاركت والدين در امور مدرسه و فرزندان خود هستيم.
در سال ١٣٢٦ به تقليد از فرانسه انجمن خانه و مدرسه در ايران تشكيل شد و بعدها در سال ١٣٤٦ انجمن خانه و مدرسه به انجمن ملي اوليا و مربيان تغيير نام داد و امروزه عنوان انجمن اوليا و مربيان برخود گرفته است.
پس از پيروزي انقلاب، در سال ١٣٥٨ با تصويب يك ماده‌واحده توسط شوراي انقلاب كه در آن زمان جايگزين مجلس شوراي اسلامي بود، كاركنان انجمن ملي اوليا و مربيان مشمول قانون استخدام كشوري شدند و سازمان انجمن اوليا و مربيان به‌طور مستقل و به سرپرستي قائم‌مقام وزير آموزش و پرورش پايه‌ريزي شد.
اساسنامه انجمن نيز در سال ١٣٦٧ مورد تصويب شوراي عالي آموزش و پرورش قرار گرفته و هفته پيوند اوليا و مربيان نيز هرساله هفته آخر مهرماه برگزار مي‌شود. با توجه به اينكه خانواده در سند تحول بنيادين آموزش و پرورش نيز به عنوان يك ركن اصلي ديده شده است و انجمن اوليا و مربيان مظهر همكاري خانه و مدرسه در امر تعليم و تربيت كودكان و نوجوانان است، انتظار مي‌رود اين موضوع در كشور ما عملكرد قابل توجيهي داشته باشد، اما متاسفانه در عمل از زماني كه اين انجمن‌ها در مدارس تشكيل شده، بيشتر شكل فرمايشي و جنبه تشريفاتي داشته است. اين انجمن‌ها كه تعداد آنها براساس آمار مسوولان به ٩٦ هزار انجمن مي‌رسد، از اهداف اوليه خود كه همان هدايت اوليا و آگاه كردن آنها نسبت به وظايف تربيتي در قبال فرزندان‌شان است، به كلي دور شده و هم‌‌اكنون در مدارس صرفا به ابزار و واسطه‌اي براي دريافت پول از والدين تبديل شده‌اند.
فرشته حشمتيان، معاون سابق وزير و رييس سازمان مدارس غيردولتي، توسعه مشاركت‌هاي مردمي‌ و خانواده چندي قبل در گفت‌وگو با مهرخانه در اين خصوص اظهار داشت: پيشنهاد مي‌كنم كه مسوولان محترم در بحث تامين مالي مدارس اهتمام ويژه‌اي داشته باشند؛ مدير مدرسه سرانه را نگاه مي‌كند و مي‌بيند هزينه‌هايش تامين نمي‌شود، از آن طرف تجهيزاتش اسقاطي شده و ناچار است كه از انجمن كمك بگيرد. بنابراين بايد يك تلاش جدي در تقويت بودجه و اعتبارات اختصاص‌يافته به مدرسه صورت گيرد و مديريت خوبي لحاظ شود. اگر مديران مدارس به جاي اينكه پول بگيرند و مشكلات مدرسه را حل كنند، از اولياي دانش‌آموزان فكر بگيرند و ببينند آيا مي‌شود اين بحث‌هاي مالي آموزش و پرورش را يك‌بار براي هميشه با يك هم‌انديشي حل كرد، بهتر است.
يكي از كارگروه‌هاي تخصصي انجمن اوليا و مربيان، كارگروه مالي و رفاهي است. اين كارگروه علاوه بر اينكه كمك مالي مي‌دهد، بايد اعضاي آن با پيشنهادات خود كاري كنند كه منبعي ايجاد شود و بتوانند مدرسه را به سمت هم‌انديشي با اولياي دانش‌آموزان براي نوانديشي و خلاقيت مرتبط با ارتقاي ساختار ببرند.

شواهد نشان مي‌دهد كه در حال حاضر فعاليت انجمن اوليا و مربيان، در برگزاري كلاس‌هاي آموزشي براي والدين و ارايه خدمات مشاوره‌اي آن هم به شكل محدود و تنها در مناطق شهري خلاصه شده و به جز اين برنامه‌هاي معمول كه از گذشته نيز وجود داشته است، طرح‌هاي ديگري را دنبال نمي‌كند. تشكيل اتاق فكر يا كلاس‌هاي پيش گيري از آسيب نيز كه توسط مسوولان وعده داده شده، در حد طرح باقي مانده است.

روزنامه اعتماد

 

چهارشنبه, 05 اسفند 1393 11:55

دو صد کرده چون نیم گفتار نیست !

butterflysp  نمی­ دانم چرا به ما هر چه می­ گویند از نصایح و پندهای شعرا، ادبا و اندیشمندان گذشته، بی کم و کاست همه را باور می ­کنیم و سال ها و قرن ها باید بگذرد تا بفهمیم که پندارشان نادرست، گفتارشان ناروا و کردارشان ناصواب بوده است!

واقعاً که ما هم انسان های ساده ­لوح و زودباوری هستیم. بدون اینکه در گفتار و توصیه­ های پیشینیان تأملی بکنیم، همه را عین صواب دانسته و خود را مقید به انجام آنها می­ دانیم. حتماً الآن حس کنجکاوی تان گل کرده و می­ پرسید: منظورت چیست و کدام پند، نصیحت و اندرز گذشتگان ناصواب بوده ­است؟ چرا حالا که آنان دست شان از دنیا کوتاه است و قادر به پاسخگویی به اهانت هایت نیستند، جرأت و جسارت پیدا کرده و تمامی درس ها، وصایا و اندرزهای شان را به یک باره زیر سؤال می ­بری؟ اصلاً؛ آیا می ­توانی ادعای خودت را ثابت کنی؟ و من در جواب تان می­ گویم صد البته که می ­توانم. سپس شما می­ گویید خوب این گوی و این میدان، و من این گونه آغاز می­کنم:

ازبزرگان شعر و ادب فارسی سخنانی به شرح ذیل نقل شده است:

فردوسی:     بزرگی سراسر به گفتار نیست

                    دو صد گفته چون نیم کردار نیست

سعدی:           طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

                      صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

مولوی:                بر سر هر لقمه، بنوشته عیان

                         کز فلان بن فلان بن فلان

صائب تبریزی:     سرمای قوس، تک­ تک دندان ندیده­ای

                         پر عیال و سفره، بی­نان ندیده­ای

سعدی:            سعدیا گر چه سخن­دان و مصالح­ گویی

                        به عمل کار برآید به سخندانی نیست

یازده قرن پیش، حماسه­ سرای نامی ایران، فردوسی؛ ادعا کرده است که:

             بزرگی سراسر به گفتار نیست

            دو صد گفته چون نیم کردار نیست

متأسفانه این اندرز ناصواب صدها سال دیگر دوام آورده و در قرن هفتم به سعدی نیز رسیده و همان مضمون را که شاید بهتر است امروزه « مضموم» بخوانیم در انتهای قصیده ­ی « موعظه و نصیحت» خود این گونه آورده است:

      سعدیا گر چه سخندان و مصالح­ گویی 

                                                    به عمل کار برآید به سخندانی نیست

غافل از این حقیقت که، فردوسی حماسه­ سرا بوده و شاید این ادعا را به عنوان یک حماسه، افسانه و یا داستان خیالی و رؤیا آورده است که مردمان عهد او و قرن ها بعد از او و شعرا، ادبا و اندیشمندان گذشته و معاصر با سوءبرداشت، آنها را سخنان نغز و موعظه و نصیحت پنداشته ­اند. که ما هم باید پند آنها را در گوش کنیم چون گوشوار و شما هم ممکن است از حقیر بپرسی که دلیل این همه بدبینی و اصرار بر برداشت صحیح خود و اشتباه ما چیست؟ و من  به سؤال زیرکانه و به جای شما چنین پاسخ دهم:

مگر نه اینست که ما باید آنچه را که از بزرگان و اسلاف ادیب، با اخلاق و دانشمند خودآموخته­ ایم و بلاشک حاصل قرنها مطالعه، سیر و سلوک، تحقیق و تفحص آن بزرگواران بوده است و اکنون جزو آئین اجتماعی و فرهنگ ما شده است، احترام نموده و به عنوان یک ارزش مسلم و معیار و محک رفتار انسانی بدانیم؟

آنچه را که بدون تردید بسیاری از آموخته­ های آن در مراکز معتبر علمی و دانشگاهی آسیا و اروپا و آمریکا و ... سال ها تدریس شده و می ­شود، چگونه است که خود اجرا نمی ­کنیم؟

هر گاه بخواهیم، موقعیتی برای خود کسب کنیم، به مقام و منصبی چشم دوخته ­ایم و یا از فرد و افرادی حمایت کنیم به این امید ـ طمع ـ که آنها نیز پس از گذشتن خرشان از پل مراد، نیم نگاهی هم به ما داشته باشند و ... ، ساعت ها و روزها در متون ارزشمند ادبی و اخلاقی غور نموده و سخنانی نغز، لطیف، ارزشمند و برانگیزاننده را انتخاب کرده و با بیانی غرا ایراد می ­کنیم، نظر مردم ساده و بی ­آلایش را به سوی خود یا فرد مورد نظر خویش جلب می­ کنیم. از توان فوق­العاده و اراده ­ی اثرگذار آنها استفاده ـ و به بیانی دیگر ، سوء استفاده ـ می ­کنیم، موقعیت خود یا فرد مورد حمایت مان را تضمین می­ کنیم و پس از اینکه بر مسند مورد نظر تکیه زدیم، آنچنان در ناز و نعمت غوطه می­ خوریم و حلاوت طعام شاهانه، برق خیره کننده­ ی زیورآلات، زیبایی چشم ­نواز ویلاها و پنت­هاوس ها و راحتی و خرامش اتومبیل های میلیاردی زیر پای خود و اعوان و انصارمان، چشم واقعیت­ بین مان را بسته، وعده­ هایی را که با بیانی زیبا و فریبنده به مردم داده ­ایم و در سایه­ ی همت و پشتیبانی آنان به این موقعیت نائل شده­ ایم؛ فراموش می­ کنیم و تقریباً هیچ کاری برایشان انجام نمی­ دهیم، تا وقتی که دوباره به یاری و پشتیبانی شان نیاز داشته باشیم، مجدداً بساط مداهنه را می­ گسترانیم و با بیانی زیبا و فریبنده عذر تقصیر می­ آوریم و دروغ و دونگ سر هم می­ کنیم و خلاصه؛ سرشان شیره می ­مالیم که این بار دیگر چنان نخواهد شد و برای تأیید گفتار و پذیرش عذرهایمان؛ گاهی بدون اجازه و اطلاع فرد یا افرادی شناخته شده؛ صاحب کمال و مورد وثوق عامه، از آبروی شان هزینه می­ کنیم تا نظر مردم را به خود جلب نماییم.

اگر روزشمارمان را ورقی بزنیم مناسبت های فراوانی را خواهیم یافت که در آن مناسبت ها جایگاه افرادی را مورد تکریم و بزرگداشت قرار می­ دهیم هزینه ­های هنگفتی را برای تمهید مقدمات و اجرای مراسم صرف می ­کنیم. آن را پوشش خبری کشوری و جهانی و وعده ­هایی برای ارتقاء منزلت دنیوی و معنوی آنان می ­دهیم، در مدح آنان چه سروده­ها و چه آهنگها که نواخته نمی­شود، همینکه آن روز یا هفته گذشت همه­ی وعده وعیدها به فراموشی سپرده می­شوند، گویا توصیه­ی ارزشمند « الکریم اذا وعد وفی» جای خود را به « الکریم اذا وعد تنسی» داده است!

بعضی ­ها می­ گویند: ساعت ها و روزها سخن گفتن و وعده­ های آرمانی دادن که هزینه ­ای ندارد، کنتور هم نمی­ اندازد، کسی هم بعدها پیگیر موضوع نمی­ شود که چرا چنین و چنان گفتی، وعده وعید دادی اما وفای به عهد نکردی؟...؛ نهایتش اینه که گلایه­ ای شفاهی بکنند، یا شکایتی مکتوب به ارگانی ارائه دهند و یا در نشریه ­ای به چاپ برسانند؛ تا به حال چه کسی برای عدم وفای به عهد محاکمه و مجازات شده است؟ اینه که واعظان غیر متعظ فراوانند و متأسفانه روزبه روز هم تعدادشان فزونی می ­یابد.

شاید این سخن را شنیده ­اید که: « گفت :عالم بی عمل را به چه ماند؟ گفت: به زنبور بی­ عسل» این سخن نغز و بسیار زیبا بیانگر این مطلب است که: زنبور عسل اگر چه نیش دارد، نوش هم دارد. حلاوت و شیرینی عسل اش، آلام حاصل از نیش اش را کاسته و یا از بین می ­برد؛ لیکن کسی که علم و آگاهی دارد، حسن و قبح چیزی را می ­داند، به دیگران هم توصیه­ ی اکید می­ کند، اما خود بدان حسن عمل نمی­ کند و یا آن قبیح و منکر را انجام می­ دهد و در جامعه آشوب به پا می­کند؛ مثال زنبوری است که فقط مردم باید خود را از نیشش بدور نگه دارند و گرنه انتظار نوشی از وی نمی­رود. لذا باید خطابش قرار دهند که: « ما را به خیر تو امیدی نیست ، شر مرسان.»

در جامعه­  ای که این شیوه­ ی رفتار رواج یافته و بسیاری از افراد، از پاکی طینت و اعتماد مردم سوءاستفاده کرده، در قبال استفاده از حمایت آنها برای تکیه بر اریکه­ ی منصب و قدرت، وعده ­هایی داده و زیر بار تعهداتی می ­روند که بعدها اجرایی نمودن شان پر زحمت است و یا بعضاً ممکن است مقام و منصب شان را دچار مخاطره نماید، بنابراین به قول معروف پشت گوش انداخته و در واقع حامیان خود را فراموش می ­کنند ؛ مردم آن جامعه چگونه رفتاری خواهند داشت؟ آیا جز این است که به اغلب صاحب منصبان بدبین می ­شوند؟ جز این است که حس اعتماد از بین می­ رود؟ احساس یاری، همکاری و معاضدت دچار خلل می­ شود؟ و صداقت، دوستی و ی یک رنگی رنگ می­ بازد؟

ما را چه می­ شود که این گونه بی­ ملاحظه، بی­ احساس، خویشتن­ خواه، تمامیت­ طلب، بی­ رحم و ...، شده­ ایم؟

مگر ما همان نیستیم که در کتاب فارسی دوره­ ی ابتدائی مان به آنچه از کوروش و اردشیر و دارا به ما به ارث رسیده است، افتخار می­ کردیم؟ مگر ما پیرو مکتب آسمانی و آئین گران­ سنگ محمدی(ص) نیستیم؟ آیا دستورات دینی ما این چنین توصیه می­ کند؟ و یا بزرگان دین ما نیز این گونه رفتار و عملکردی داشتند که ما داریم؟ آیا لحظه ­ای فکر نمی ­کنیم که مردم جامعه ممکن است عملکرد ما را به حساب دین و آئین مان بنویسند نه به پای ضعف و سستی ایمان مان؟ و بر این اساس موجبات دوری و دلزدگی آنان را از دین و آموزه­ های ارزش مند و رهایی ­بخش آن فراهم نمی ­سازیم؟ دست کم می ­توانیم در گفتارمان مصادیقی از بزرگان دین را نیاوریم و از آنها هزینه نکنیم و یا خود را منتسب به اشخاص موجه و مورد وثوق عامه­ ی مردم نکنیم که چنان چه آن گونه که وعده داده ­ایم عمل نکردیم، فقط آبروی خود را خدشه ­دار کنیم نه اینکه به وجهه و موقعیت دیگران هم آسیب وارد نمائیم.

امروزه بسیاری از ما که ادعای صداقت، راستی، عدالت و احقاق حقوق آحاد جامعه را داریم، کمترین زحمت را به خود نمی ­دهیم تا در خصوص مسئله و موضوع مهمی که بر سرنوشت افراد تأثیر چشم گیری دارد و رأی و نظر ما در این مورد خواسته شده است؛ اندکی تأمل و تفکر کنیم و بر اساس آنچه خود از آن مسئله برداشت داریم، مسئولانه و بر اساس رسالت انسانی و دینی خود اظهار نظر نمائیم.

در واقع ، ما از نعمت بسیار ارزشمند قوه ­ی تفکر و تعقل که خداوند به انسان ارزانی داشته و بر اساس آن، وی را اشرف مخلوقات و خلیفه­ ی خود بر روی زمین قرار داده است، هیچ گونه استفاده ­­ای نمی ­کنیم و دنباله ­رو نظر دیگران هستیم ؛ در حقیقت ما به جای آزاد اندیشیدن، اندیشه ­ی دیگران را اندیشه می­ کنیم و همان چیزی را که دیگران و یا اکثریت قابل توجهی به آن معتقدند و حتی گاهی اوقات آنچه را که عده ­ای معدود اما صاحب­ نفوذ در جامعه اظهار می­ دارند، بدون واکاوی و تدقیق به تکرار همان اظهارات می­ پردازیم و بسیاری اوقات برای دفاع از نظر خود ـ در واقع همان نظری را که دیگران داده­ اند و حقیقتاً در درستی آن تردید داریم، لیکن بنا به ملاحظاتی، جرأت نداریم خلاف آن را بگوییم ـ مصادیقی را قیاس می ­گیریم و به آنها استناد می­ کنیم که در واقع قیاس مع الفارق است و کوچک ترین ارزشی ندارند. آیا لحظه ­ای اندیشیده ­ایم که با رفتار خود جامعه را به سوی بی­ اعتمادی، رخوت و افسردگی، رکود اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و ... و در نتیجه عقب­ ماندگی گسترده در تمامی عرصه­ ها سوق می ­دهیم؟ گفته ­اند:« کار زشت از هر که سر زند زشت است؛ اما از علما ناخوب تر.» پس چرا ما این بدیهیات را قبول نداریم؟ البته بعضی اوقات همین ­ها را به دیگران توصیه می­ کنیم و به عنوان فرازهایی از سخنان بزرگان در سخنرانی ها مطرح می­ کنیم لیکن خود بدان عمل نمی ­کنیم.

چنانچه بخواهیم در این ارتباط سخن گفته و قلم ­فرسایی کنیم، نیازمند ساعت ها و روزها صرف وقت است و خسته ­کننده و ملال­آور خواهد بود. پس از بیان این اندک شواهد از مصادیق بسیار، آیا باز هم در ادعایی که در ابتدای بحث کرده­ ام شک دارید؟

آیا نباید در صحت نصایح و پندهای پیشینیان شک کنیم؟ آن بزرگواران که اکنون دست شان از دنیا کوتاه است و امکان تجدیدنظر در توصیه­ های خود را ندارند، پس یا ما باید به عنوان فردی مسئول  و صاحب اندیشه و رأی، آزادانه و بر اساس موازین دینی، انسانی و اخلاقی ـ در هر جایگاه و موقعیتی که هستیم ـ اظهار نظر و عمل کنیم یا دست­ کم قلم برداشته، وصایا و اندرزهای فردوسی و مولانا و سعدی و حافظ و دیگر بزرگان علم و ادب و اخلاق را که قرن ها به اشتباه ثبت و ضبط شده است، آن گونه که خود می ­پسندیم اصلاح کنیم!

به نظر شما کدام راه بهتر است؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 دو صد کرده چون نیم گفتار نیست

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور