پس از پيروزي انقلاب اسلامي، يكي از بهترين مدافعان ارزشهاي انقلابي و اسلامي، جامعه فرهنگيان كشور و در راس آنها معلمان عزيز بودهاند و در تمام مراحل دشوار سپري شده پس از آن با جان و دل، تمام توان خويش را مصروف تثبيت و بسط نهضت اسلامي و انقلابي به رهبري امام خميني(ره) كردهاند ولي حال كه كشور، آن دوران بحراني را سپري كرده است و به ثباتي بيمثال و زبان زد خرد و كلان در تمام جهان تبديل شده است و در موازنات سياسي و امنيتي و اقتصادي جهان تاثيرگذاربوده، به گونهاي كه كشورهاي بزرگ و كوچك براي برقراري رابطه با آن از هم پيشي ميگيرند، باز هم از توجهات مغفول ماندهاند و فراموش شدهاند و همچنان از امتيازات قانوني و عرفي و شرعي خويش كمنصيب هستند.
ايشان كه هرگز به دنبال برتريخواهي نبوده و نيستند و ترجيح دادهاند كه در سكوت وبه دور از هياهو و جنجال در خدمت آموزش و پرورش جامعه باشند و صدايشان را جز براي اين امر خطير بلند نكنند، فلذا محروم شدن از بسياري از حقوق مادي و معنوي خويش را به دريافت انواع و اقسام انگ و نشان سياسي و مادي به جان خريدهاند وجود اين روحيه لطيف و بزرگمنشانه ايشان، شرايط را برايشان به گونهاي رقم زده است كه متاسفانه از امتيازات حقوقي ومادي كمتري برخوردار شوند و اين نجابت و بزرگواري، مستمسكي شده است كه بيشتر ناديده گرفته شوند و آن چنان كه شايسته مقام و منزلت اوست از خدمات و زحمات و شايستگيهاي وي تمجيد به عمل نيايد و قدرشناسي از اين خادمان بيمنت در حد حرف باقي بماند و همچنان پاي عمل بلنگد.
اين موضوع را نبايد از خاطر دور داشت كه اگر معلمان تاكنون درصدد احقاق حقوق خويش برنيامدهاند؛ اول اينكه، به اين مفهوم نيست كه به اين حقوق نيازمند نيستند. دوم اينكه، به اين معنا نيست كه آن را نميخواهند يا از مطالبه آن انصراف دادهاند و سوم و مهمتر اينكه، نبايد اين ذهنيت نادرست شكل بگيرد كه جامعه ميتواند يا بايد از استيفاي كامل حقوق و امتيازات آنان سرباز بزند و اين نجابت منتهي به شانه خالي كردن جامعه و مسوولان از بار مسووليتي آن شود.
ممكن است بعضا براي عزيزاني كه خارج از نظام آموزش و پرورش هستند اين سوال ايجاد شود، مگر خواستههاي معلمان چيست؟ يا معلمان خواهان چه امتيازاتي هستند كه پذيرش آن زيادهخواهانه و بعضا غيرقابل پذيرش است و تحقق آن امري سخت و محال به شمار ميآيد. واقعيت اين است كه هرگز اين قشر زيادهخواه نبوده و نيست و اگر امروزه شاهد زمزمههاي آرام از نارضايتي به گوش ميرسد نه به واسطه تحريكات اجانب است و نه از روي طمعورزي بلكه درخواست مطالبه حقوق به حقه مادي و معنوي ايشان به اين خاطر است كه اين بزرگواران، ديگر به نوعي مستاصل شدهاند و زير بار فشارهاي زندگي و از آن بالاتر، كمتوجهي مسوولان كمر خم كردهاند.
جامعه بزرگ معلمان، منت بزرگي بر گردن جامعه دارند و حتي در بيان خواستههايشان، تمام همت خويش را به كار ميبندند كه به بهترين نحوه و آبرومندانهترين شكل وبا كمترين اثرات و هزينه براي نظام، تمايلات خويش را به گوش مسوولان محترم برسانند. آنچه بيشتر باعث رنجش ايشان ميشود، اين است كه در مقايسه با بقيه كاركنان دولتي در سطح پايينتر كارمندي قرار دارند و از امتيازات كمتري بهرهمند هستند.
نكته غيرقابل كتمان كه همه به آن معترفند، اين است كه همواره در طول تاريخ اين مرز و بوم، اين قشر از مورد اعتمادترين اقشار جامعه محسوب ميشده است و فيالحال نيز با تمام كش و قوسها، همچنان چنين جايگاهي را با اقتدار حفظ كرده است. لذا لازم است اصليترين ركن تعليم و تعلم جامعه، همواره در بالاترين سطح توجهات مسوولان باشد، تا بتواند بدون هيچ دغدغهاي، سير حركت علمي- تربيتي كشور را سرعت بخشد و قانون مندي و اخلاقمداري را به بهترين سطح ارتقا دهد.
پس ضرورت دارد با توجهات ويژه و روزافزون، اعتماد به نفس ايشان را بهبود بخشيد و با ايجاد محركهاي لازم، ايشان را به تكاپوي بيشتر وا داشت تا به جاي گرايش به مشاغل دوم و بعضا كاذب كه در شأن مقام وارسته ايشان نيست، به سمت مطالعه و تحقيق و پژوهش سوق يابد. در واقع يكي از علل افت انگيزه در ايشان، ريشه در همين امر دارد كه تعويق رسيدگي به مشكلاتي را كه ميشد با كمي تدبير ودرايت، براي اين زحمتكشان كممدعي، تبديل به بحران نشود، رغبت پويايي و تحقيق و مطالعه را در وي كم رنگ كرده است.
بيراهه نيست اگر بگوييم، دولتهاي حاكم بايد شرايطي را از لحاظ اقتصادي ايجاد كنند كه معلمان عزيز، فرصتي براي مشغول شدن به نگرانيهايي نظير، مسائل بهداشتي و درآمد و هزينههاي مسكن و مخارج جاري زندگي و... نداشته باشند و از نقطه نظر قانوني و حقوقي، تمهيداتي را براي ايشان فراهم كنند تا علاوه بر حفظ شأن و مرتبت وي، داراي اقتداري برازنده مقام خود باشند و زمينه مساعدي را فراهم كنند تا معلمان گرامي، با فراغت كامل فكري به تربيت دانشآموزان پرهيجان و مشتاق به فراگيري مبادرت ورزند. اميد است دولت محترم اميد و اعتدال، با برنامهريزي دقيق وحساب شده و در سايه صبر وحوصله و خويشتن داري و اعتمادمداري، سخنان اين عزيزان را شفافتر و رساتر و صادقانهتر بشنود و در راستاي اين هدف عظيم، گامهاي موثر و ضروري بردارد و يكبار براي هميشه، پايهگذار سنتي نيكو و متناسب با شأن ومنزلت مقام معلمان شريف و محترم باشد تا ضمن تامين خواستهها و تمايلات ايشان و با هدف بهبود شرايط، از نظر قانوني نيز داراي شرايطي باثبات و پايدار باشد و هر بار لازم به بازنگري و اصلاحات اساسي نباشد.
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.