هفتههای گذشته مدرسههای برخی از شهرها شاهد اعتراض فرهنگیان بود. اعتراضها در حالی شکل میگیرد که لایحه بودجه سال 94 از سوی دولت تهیه و برای بررسی به مجلس ارائه شده است. بسیاری از فرهنگیان از میزان افزایش بودجه نهاد آموزشی دلخورند و آن را برای گرفتاریهای فراوان اقتصادی و ساختاری این نهاد کافی نمیدانند.
به گفته برخی مسوولان، بودجه آموزشی کشور نزدیک 23 درصد افزایش یافته، اما این میزان افزایش گویا نتوانسته است دل فرهنگیانی که سالهاست حس تبعیض و فقر امانشان را بریده بهدست آورد. واپسین اعتراضهای صنفی فرهنگیان که نمود اجتماعی- سیاسی به خود گرفت، اعتراضهای دنبالهدار سال 85 در برابر خانه ملت بود. در آن سالها که دولت اصلاحات برای سر و سامان دادن به دستمزدهای ناچیز فرهنگیان لایحه خدمات کشوری را به مجلس داده بود و دولت را به اصولگرایان، دولت تازه که از سویی نمیخواست این افزایش حقوق به نام اصلاحات تمام شود و از دیگر سو نمیخواست بار مالی آن را به دوش بکشد، به یکباره لایحه را از مجلس پس گرفت.
این حرکت، فرهنگیان را برانگیخت و چند هفتهای دولت و آموزش و پرورش را دچار بحران کرد. فشار اعتراضها دولت را وادار به پذیرش خواست فرهنگیان کرد؛ لایحه با اصلاحاتی به مجلس برگردانده شد و به تصویب رسید. دولت وقت، با بهکارگیری سیاست چماق و هویج، از سویی با برخورد تند خاطره تلخی در پس ذهن فرهنگیان بر جای گذاشت و از سوی دیگر با تغییراتی در قانون خدمات کشوری، آن را تبدیل به پوستهای خوش آب و رنگ اما خالی از درون مایههای ارزشمند کرد. پس از آن نیز با حکمهای سنگین اداری برای سران معترضان، فضا را بهشدت امنیتی کرد.
البته نمیتوان سکوت فرهنگیان در آن سالها را تنها وابسته به آن فضا دانست. دو دولت اصولگرا آنچنان گستره اقتصادی کشور را به آشوب کشاند که فرهنگیان دیگر خود را تنها گروه درگیر با اقتصاد نمیدانستند و در این غم جانکاه همدردان فراوانی یافته بودند و از این رو دم برنمیآوردند، اما امروز جنس اعتراضها چیز دیگری است.
فرهنگیان که خود یکی از گروههای پشتیبان دولت هستند و به شعارهای پیش از انتخاب ایشان دل بستهاند، امروز خود را باز در جایگاه تبعیض میدانند. در حالی که بودجه برخی نهادها و وزارتخانهها تا 70 درصد افزایش را نشان میدهد، آموزش و پرورش با پنج هزار میلیارد تومان کسری بودجه پارسال، 65 درصد مدرسههای فرسوده، میانگین دریافتی نزدیک به نصف خط فقر، یک درصد بودجه کیفیت بخشی، هزینههای تغییر ساختار غیرضروری دولت پیش، فیشهای آب و برق و گاز و تلفن مدرسهها پس از هدفمندکردن یارانهها و صدها گرفتاری دیگر همچنان بر طبل نداری میکوبد و کسی صدایش را نمیشنود.
در این آشفتهبازار، برخی نمایندگان نیز برای پیگیری هدفهای سیاسی و جناحی خویش هر روز با بهانهای برای ضربه به دولت، گرفتارترین وزارتخانه را به توپ انتقاد بسته و دومین کارت زرد خویش را به علیاصغر فانی نشان داده است. مجلس که بزرگترین سهم را در محروم کردن آموزش و پرورش از محمدعلی نجفی داشت، امروز فانی را به خاطر کارهای نکردهاش - مانند استخدامهای بیحساب و کتاب وزیر پیشین و انتصابات- به مجلس میکشاند و به جای اینکه بازتاب دهنده گرفتاریهای واقعی نهاد آموزشی مانند اقتصاد و ساختار باشد، شیپور را از سر گشادش میزند.
باشد که مجلس هنگام بررسی لایحه بودجه 94، برای باز کردن گرههای بیشمار اقتصادی این نهاد گام بردارد. گرچه این روزها خبرهای خوبی از کمیسیون تلفیق نیز شنیده میشود. اما دولت و وزیر آموزش و پرورش در وضعیت کنونی دستکم از نگاه فرهنگیان چنان که باید و شاید به شعارهای پیش از انتخابات رئیسجمهور روحانی نزدیک نشدهاند.
بنابراین بیم آن میرود که این حس در بزنگاههای ویژهای به کلیت دولت آسیب رسانده و فرهنگیان را که در گروههای پشتیبان دولت جای دارند، دلسرد کند. به باور من امروز بیش از هر زمان دیگری فانی به نزدیک شدن به دیدگاههای فرهنگیان نیاز دارد و باید بتواند صدای اعتراض این گروه تاثیرگذار در دولت و مجلس باشد و البته در این راه افراد پرنفوذ دولت نیز باید به یاری او بشتابند و با پیشنهادهایی او را یاری دهند. برای نمونه و پس از اعتراضهای فرهنگیان در شهرهای گوناگون با به دست گرفتن این برگ برنده به دولت و مجلس پیشنهاد افزایش بودجه را ارائه داده و در پی بهدست آوردن دل کارمندان خویش باشد.
روزنامه فرهیختگان
اگر رفتارهای روزمره خود را در طبق نقد بگذاریم و کمی منصفانهتر آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم به نتایجی جالب توجه میرسیم که زیاد باب طبع ما نیستند و از یادآوری آن نیز به خود نمیبالیم و چه بسا در صدد مخفی کردن این رفتارها نیز برمیآییم!
رفتارهایی که نشات گرفته از خودخواهیهای خواسته یا ناخواسته ما هستند. رفتارهایی که آن سوی دیگر سکه شخصیتمان را بازگو میکنند. بسیار اتفاق افتاده که با ظاهری جلازده در جامعه ظاهر میشویم و خود را آنگونه نمایش میدهیم که در ذهن مان برای اهداف مان تعریف کردهایم!
انگار در نمایشی که ترتیب دادهایم فقط برای جلب نظر بیننده، صحنهها را طراحی میکنیم و از فقدان روحیه آزادی خواهی در خویش هیچ گاه – حتی – دلگیر هم نمیشویم!
راستی چرا انسانها گاه این گونه به راحتی رنگ عوض میکنند و آن کسی میشوند که نباید باشند؟!
رفتارهایی ریاکارانه در خویش برای نشان دادن آن حالتی که نیستند، پرورش میدهند! برای بزرگ جلوه دادن شخصیت مصلحتی خویش که ارمغانش مزیتی، گاه، حتی دون پایه نیز هست! اگر نیک بنگریم، درمییابیم که گاه از نقابی به بلندای یک فریب برای چهره روزانهمان استفاده کردهایم!
در دستان مان تسبیح ذکر و در دل مان حیلت فریب. در کلام مان دروغ رخنه کرده و در عملمان دورویی! گاه برای تصاحب موقعیتی به آب و آتش میزنیم و بادمجانها در قابی میچینیم و گاه برای درمی دست در کاسه یتیمی میاندازیم و قسمهای دروغین میخوریم!
در موقعیتی که قرار میگیریم، قواعد انسانی را به فراموشی میسپاریم و صدایمان را بالاتر از همه قرار میدهیم. نیشخند فریب را درایت و زرنگی خویش میپنداریم و مردانگی و غیرت را سادگی و کهن فکری!
انگار آمدهایم تا فقط آسیاب خویش را بچرخانیم، حتی اگر به قیمت درهم کوفتن آسیاب دیگری باشد و شوربختانه همه اینها را نتیجه خوش فکری خویش میدانیم! به طاعات مان مینازیم و آن را چوبی کرده بر سر همه میکوبیم! همه آنانی که چون ما نیستند را از خدا بیخبر میدانیم و خود را زاهدی خلوتنشین میپنداریم و از یاد میبریم که بیرحمی را در نقاب رحم و مروت پنهان کردهایم.
کور خود میشویم و بینای مردم. دل مان برای بیطاعتی دیگران میسوزد و خود به طاعتی ریایی مبتلا گشتهایم. از دین و عزت و آزادگی مایه میگذاریم و خود از یاد میبریم که نه به عزت فربه هستیم و نه به آزادگی! از یاد بردهایم که خدا، انسان را آزاد آفریده و آزادی هدیهای گرانبهاست. بنده درم گشتهایم و " صداقت "را در پستوهای بیعدالتی رفتارهایمان گم کردهایم. به غایت شعار میدهیم و به اندک عمل میکنیم. انسانها را بنا به وضع شغلیشان، بزرگ جلوه میدهیم و خوشحالی آنها را شرط موفقیت خویش میپنداریم!
چون کارمان را درست انجام ندادهایم به زبان بازی و تملق روی میآوریم و کمکاری خود را در پشت بزرگ جلوه دادن دروغین کسی مخفی میکنیم که گاه او هم کمکاری خود را در پشت بزرگی موقعیتش مخفی کرده است. گاه آنقدر خویشتن را خوار میکنیم که مبادا موقعیتی را از دست بدهیم که هیچ از آن نمیدانیم و به مدد تملق و ... آن را تصاحب کردهایم! از بیعاری حضور در آن خسته نمیشویم و خود را همچنان به بهایی اندک میفروشیم. یاد گرفتهایم که نصیحت گری فعال باشیم و خود در خفا دین به دنیا سودا کنیم:
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
دنیای عجیبی شده است. همه میتازیم، اما انگار نمیدانیم به کجا میرویم، چه میخواهیم؟ روزمرگی چون خوره به جان مان افتاده است. بلدیم خوب حرف بزنیم اما یاد نگرفتهایم درست عمل کنیم! خیلی از صحبتها و رفتارهایمان شعاری شده است.گاه تعصبی خشک و بیمنطق بر رفتارمان ریشه دوانیده و به گونهای میشویم که همه چیز را از یاد میبریم! به راحتی به افکار و اعتقادات هم توهین میکنیم!
از زندگی مسالمتآمیز فقط عنوانش را فهمیده ایم!
راستی چرا این گونهایم؟ چه میخواهیم؟ پست؟ موقعیت؟ پول؟ یا ... بههرحال این راهش نیست! بیشک اینگونه ظاهر شدن در دنیای کنونی بی بند و باری ست! بیتلاش به هدفهای دون رسیدن است! مکن کاری که هشیاران بخندند! باید کمی همت والا داشت و از دون همتی پرهیز کرد! دل در طبق راستی نهاد و آزادمنش بود که:
راستی موجب رضای خداست
کس ندیدم که گم شد از راه راست
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مدیر کل دفتر وزارتی آموزش و پرورش، گفت: فرهنگیان امسال ۶۰۳ هزار و ۵۰۰ تومان عیدی و پاداش آخر سال میگیرند و معلمان حقالتدریس نسبت به ساعات تدریس عیدی دریافت می کنند.
محمد فاضل درباره اجرای طرح تبلیغات در مدارس که چندی پیش از سوی وزیر آموزش و پرورش مطرح شد اظهار کرد: کارگروهی در آموزش و پرورش برای پیگیری این طرح تشکیل شده است.وی افزود: طرح اجرای تبلیغات در مدارس درحال بررسی توسط این کمیته است اجرای این طرح بستگی به نتیجه مطالعات و بررسی ها دارد ممکن است به نتیجه ای برسیم که این طرح اجرا نشود.مدیر کل دفتر وزیر آموزش و پرورش درباره پرداخت عیدی فرهنگیان، تصریح کرد: پرداخت عیدی فرهنگیان باید از سوی دولت صورت گیرد.
طبق مصوبه هیات دولت، مبلغ ثابت ۶ میلیون و ۳۵ هزار (۶.۰۳۵.۰۰۰) ریال به نسبت مدت خدمت تمام وقت در سال ۱۳۹۳ به عنوان پاداش آخر سال (عیدی) در بهمن ماه سال جاری از محل بودجه مصوب دستگاه های اجرایی پرداخت می شود. خدمت نیمه وقت بانوان از لحاظ اجرای این تصویب نامه، تمام وقت محسوب می شود. معلمان حق التدریس نسبت به ساعات تدریس، مشمول این تصویب نامه خواهند بود.
مهر
چند نکته درباره کلاسداری و تدریس ( آنچه پس از بیست و سه سال تدریس تجربه کرده ام )
1- همیشه در پایین برگه حضور و غیاب و نمرات مستمر یادداشت کنیم که تا کجا و چه قسمتی درس داده شده تا جلسه آینده مجبور نباشیم از بچه ها بپرسیم.این یعنی خودمان نظم داریم.
2-باید وسایل لازم را همراه داشته باشیم.هیچ گاه نباید از دانش آموزان کتاب شان یا خودکارشان را قرض بگیریم.
3- جلوی کلاس زیاد این طرف و آن طرف نرویم.
4-به هیچ عنوان سعی نکنیم دانش آموزن را نصیحت کنیم. اگر تمایل به نصیحت داشتیم فقط یکی دو جمله و آن هم آخر سال به شرط اینکه بچه ها سرا پا گوش باشند و مقبولیت داشته باشیم.
5-به هیچ عنوان نباید حتی به بی ادب ترین دانش آموزان ناسزا بگوییم یا کسی را حتی به شوخی و برای خنده مسخره کنیم.
6-وقتی بچه ها کسل و بی حوصله اند چند دقیقه به آنها وقت استراحت بدهیم.
7-مدت دقیق استراحت را به آنها نگوییم.فقط بگوییم ادامه درس چند دقیقه بعد.
8-در زمان استراحت نگاه مان به کل کلاس باشد و آنها ببینند که ما حواس مان به آنها است.سر گرم کار خودمان نشویم .
9-اگر نمره ای را به دانش آموزان ارفاق می کنیم حتی الامکان نباید بفهمد .
10-اگر ورقه ها را با ارفاق تصحیح کرده ایم در نوبت اول آنها را به بچه ها ندهیم و فقط نمره ها را برایشان بخوانیم .
11-هرگز هرگز بین دانش اموزان تبعیض قایل نشویم.حتی بین کسانی که درس شان خوب است و کسانی که درس شان ضعیف است .
12-هیچ گاه زندگی شخصی خود را از قبیل حقوق و ...در کلاس بازگو نکنیم.
13-سعی کنیم واکنشی و هیجانی برخورد نکنیم و بچه ها را هم وادار به واکنش نکنیم.صبور باشیم.
14-هنگام خروج از کلاس ار روی تخته چیزی نوشته ایم پاک کنیم .
15-هیچ گاه در کلاس درباره هیچ چیز نق نزنیم .
16-برای پرسش های شفاهی کلاسی به جای نمره از نمادهای دیگر استفاده کنیم تا بچه ها نفهمند به به آنها ارفاق شده است.البته خودشان متوجه می شوند و به زبان نمی آورند و بزرگواری شما را می فهمند.
17-باور کنید اکثر بچه ها حتی نا اهل ترین آنها با صبر و تامل قابل اصلاحند.
18-در ابتدا ممکن است انجام این کارها مشکل و یا نا ممکن به نظر برسد اما اگر صبر داشته باشیم و درست عمل کنیم شاهد معجزه خواهیم بود .این تجربه شخصی همکار کوچک شماست .
19-وقتی دو سه سالی با این روند طی شود اگر مدرسه مان را عوض نکنیم دانش آموزان سال های بالایی ما و اخلاق و روش تدریس را برای تازه واردها توضیح خواهند داد و کار برای ما بسیار راحت تر خواهد بود .
20-مقدار ستیز را در کلاس به حداقل ممکن برسانیم.
با سپاس از همکاران عزیز
همان گونه که قبلا نیز در سخن معلم آمده بود ( این جا ) ، وزیر محترم آموزش و پرورش طی حکمی جناب آقای« شاپور محمد زاده » را به عنوان مدیر کل جدید دبیرخانه هیئت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش منصوب نمود .
در حکم علی اصغر فانی به شاپور محمد زاده بر اهتمام کامل در اجرای قانون گزینش کشور، هماهنگی و همکاری با دبیر محترم هیأت مرکزی گزینش در راستای سیاستها و خط مشیهای ابلاغی از هیأت عالی و هیأت مرکزی، برنامهریزی و هماهنگی در جهت توانمندی کارشناسان گزینش در ستاد و هستههای استانها، برنامهریزی آموزشی جهت دانش افزایی کارکنان گزینش، برنامهریزی در جهت انتخاب اصلح از بین داوطلبان که دارای قابلیت اخلاقی و رفتاری هستند و ساماندهی نیروی انسانی در هستههای گزینش استانها تاکید شده است.
گروه سایت سخن معلم ضمن آرزوی موفقیت برای آقای محمد زاده ، امیدوار است تا هسته های گزینش همان گونه که آقای فانی نیز فرموده اند با ارتقاء دانش در جهت سامان دهی نیروی انسانی بر اساس توان مندی ها و قابلیت های اخلاقی و رفتاری فراتر از سلایق و بهره گیری از آموزه های دولت تدبیر و امید حرکت نموده و آموزش و پرورش ما بیش از پیش به سمت " معلم حرفه ای " بر اساس سه ضلع " معیشت ، منزلت و معرفت " نزدیک شود .
پایان پیام /
در این سال هایی که بی گمان ملت ایران در دشوارترین مرحله معیشتی تاریخ به سر می بردند و می برند لایه های ناهمگون و ناهمسان این تنگ دستی و مشکلات را نتوان به سهولت در جامعه مشاهده و بررسی و اوضاع تال و مال آنها را تبیین کرد . با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتن به ناچار تبدیل به فرهنگ شده و روح را از درون مورد ریزش و فرسودگی دچار کرده است. طبقه متوسط در ایران در حال " محو شدن " می شود و بار تامین معاش برای مردم سنگین و سنگین تر شده که هر روزه در بخش های مختلف جامعه هویدا می شود و در تاریخ مسطور . کارمندان دولت هم از این سختی ها در امان نیستند . در میان کارمندان حوزه های مختلف بی گمان کارمندان و فرهنگیان آموزش و پرورش بیش از همه مورد بی مهری و بی حرمتی قرار گرفته که نه تنها گوش شنوایی برای حل مشکلات و سختی های خود نیافتند بل سوژه ای برای جوک های شب جمعه ای دوستان و انضمام به وسیله ی آنها می شوند. با دوستی گفت و گویی داشتم که می گفت یک فرهنگی که 30 سال در آموزش و پرورش خدمت کرد به خانه ام آمد و بعد از صحبت هایی بغضش ترکید و گریه هایی می کرد که شاید اگر در کشور دیگری 30 سال خدمت می کرد این طور مورد بی مهری قرار نمی گرفت و به جای استراحت و تفریح گریه فریاد نمی کرد...
دختری داشت که باید ازدواج کند و در تهیه جهیزیه همراهش باشد که به ناچار سختی زندگی او را به سوی من کشاند. این دوست خواست تا فرهنگیان در تهیه جهیزیه دختر این بازنشسته ای که به واقع از خود ما و خود ماست همت کنند تا شاید بتوان آبروی 30 ساله او را که قطره قطره جمع شد نگهداشت و نخواسته به ناگهان سرازیر نکرد . این متن برای رفع مشکل این بازنشسته نوشته نشده ، این متن تلنگری به خود ماست . از این نوع بازنشسته ها را می توانید به راحتی در دور و اطراف خود پیدا کنید اما به دشواری می توان دل خوش به این سیستم آموزشی به کلاس رفت و بی دغدغه ، آینده این مملکت را ساخت و محصول نیکی را برای این سرزمین به جای گذاشت.
به دشواری می شود بدون امید زندگی کرد و به بازنشستگی دل خوش بود. به دشواری می توان شیرینی بازنشستگی را با دیگرانی که می دانند تازه شروع فصل بدبختی ها و سختی هاست سهیم شد. به دشواری می شود با رفتن یک وزیر امیدوار به شرایطی بهتر شد . به دشواری می شود بازنشسته هایی را که به ناچار مجدداً وارد کلاس شدند را ندید و آنها را متهم به چیزی کرد. به دشواری می شود تصور کرد وضعیت معیشتی فرهنگیان با رفتن و آمدن وزیری حل خواهد شد و با وعده های تلخکان خواب آلود سنگی به جایی خواهد رسید و فجیع تر نخواهد شد ، اما این سختی ها جز با مقاومت و سرسختی خود فرهنگیان دلنشین نخواهد شد.
اما این بار فرهنگیان سوای هر توجه و بی توجهی ممکن به آنها وظایف خود را می بایست به مانند قبل به نیکی ادا و درس انسان دوستی و به یاد دیگران بودن را به جامعه دهند. شروع خیر دیگری که با مشقت های بسیار به مانند پیش منشا آن فرهنگیان خواهند بود. درسی افزون بر درسی که تا به حال می دادند و کسانی آموختند و کسانی نیاموختند و تیری خنجرگونه بر پیکر آنها و تعلیم و تربیت شد.
باید با وجود شرایط سخت معیشتی به جامعه نوع دوستی را آموخت. ویژگی بارز معلمی و معلمان و فرهنگیان درس دادن و درس پس دادن در همه ی مراحل زندگیست که در اقشار دیگر به این نابی و خالصی به دشواری توان دید.
نمی توان جز این الگویی برای جامعه شد و به پرورش فرزندان مملکت آرمانی این سرزمین همت گماشت. باید الگو بود تا تربیت شوندگان الگو و نمونه ای داشت و به آینده مطمئن بود.
امام خمینی رحمة الله علیه فرمود : در مـمـلكـت مـا ، آن مقدار كه از دست آموزش و آموزش خواهان و آنهائى كه آموزش شان زياد بـوده اسـت صدمه ديده اند ملت ما، از دست ديگران نديده اند براى اينكه اين متفكران و اين دانشمندان بوده اند كه طرح هاى تخريبى را، طرح هاى فنا كننده ملت را مى ريختند براى ايـنـكـه آمـوزش داشتند لكن آموزش در كنار پرورش نبود. شماها كه مربى هستيد يا خواهيد تـربـيـت بكنيد فرزندان خودتان را يا جامعه را، بايد توجه به اين آيه شريفه داشته بـاشـيـد كـه (اقراء بسم ربك) مى خواهيد آموزش بدهيد و مى خواهيد آموزش پيدا كنيد، قـرائت كـنـيـد، با اسم رب باشد، با توجه به خدا باشد، با تربيت الهى باشد. اگر يك انسانى ، هم علم داشت و هم تربيت الهى داشت اين مفيد خواهد شد براى مملكت خـودش و هـرگـز يك مملكتى از دست آن كه آموزش و پرورش دارد صدمه نمى بيند. صدمه هـائى كـه وارد مـى شـود بـر مـمـلكـت غالبا از اين متفكرين بى پرورش ، آموزش هاى بى پـرورش واقـع مـى شـود، علم را تحصيل مى كنند لكن تقوى ندارند، لكن پرورش باطنى ندارند، از اين جهت اعمال خارجى مى شوند، از اين جهت نقشه ها را براى فناى مملكت خودشان مى كشند .
گروه اخبار /
روز یکشنبه نوزدهم بهمن ماه ، آقای جواد نظریان مدیر محترم آموزش و پرورش منطقه 11 تهران به همراه آقای فتحی نیا مسئول محترم روابط عمومی این اداره با حضور در منزل آقای رضا نهضت از ایشان عیادت و دل جویی نمودند .
در این دیدار صمیمانه آقای نظریان گفت : « مشکلی برای پرداخت حقوق آقای نهضت وجود ندارد و روند پرداخت تا زمانی که مشکل بازنشستگی ایشان به فرجام مطلوبی برسد ادامه خواهد یافت . »
ایشان ضمن ابراز بی اطلاعی در مورد قطع حقوق آقای نهضت تصریح نمود : « اگر من در جریان این امر بودم به هیچ عنوان اجازه انجام چنین کاری را نمی دادم . »
مدیر روابط عمومی اداره آموزش و پرورش منطقه 11 تهران ضمن ابراز گلایه از تیتر سایت سخن معلم ( 1 ) در مورد قطع حقوق آقای رضا نهضت ابراز امیدواری نمود تا در آینده با برطرف شدن نقاط مبهم روند تعامل و هم اندیشی با رسانه سخن معلم در مورد موضوعات مختلف استمرار یابد .
( 1 ) لازم به ذکر است که اداره آموزش و پرورش منطقه 11 تهران در اقدامی ناباورانه حقوق آقای دکتر رضا نهضت را قطع نمود و سخن معلم اقدام به انتشار مطلبی با عنوان " حقوق یک معلم بستری در بیمارستان قطع شد !" نمود .
*بوسه مدیر آموزش و پرورش منطقه یازده بر دستان معلم هنرش ( مطلب را در این جا بخوانید )
آموزش ایست! معیشت نیست !
آیا راه قانونی برای یک تجمع صنفی وجود دارد؟
افزایش حقوق تا سقف سه میلیون تومان رویایی شدنی است؟
آیا مجلس به افزایش حقوق پنجاه درصدی این قشر از کارمندان دولتی تن می دهد؟
وقتی اقشار جامعه ؛ معلمین و وزارتخانه ی آموزش و پرورش را دائم التعطیل می خوانند٬
چه راه کاری برای برون رفت از این دیدگاه و دیدگاه هایی این چنینی وجود دارد؟
این روزها وقتی فانی دغدغه ی « ایست ، آب نیست» دارد ٬آیا معیشت فرهنگیان در دستور کارش قرار دارد؟ اصولا به خواسته های فرهنگیان می اندیشد؟
و چندین سوالات این چنینی دغدغه ی فرهنگیانی است که امروز در فضای مجازی به تعامل نشسته اند و گاه دل نوشته هایی با همین مضامین در روزنامه ها و سایت ها درج می کنند ؛ گویا کسی فرهنگیان این مرزو بوم را جدی نمی گیرد تا بخواهد زحمت پاسخ گویی به خود دهد .
این روزها مجلس بیشتر از همیشه دغدغه دارد و فرصتی برای اندیشیدن به خواست برحق فرهنگیان جامعه ندارد !
این روزها فرهنگیان می پرسند برای پیگیری مطالبات خویش از طرق قانونی باید از طریق کدام مرجع قانونی وارد عمل شد ؟ چرا کانون صنفی معلمان ایران اجازه ی فعالیت ندارد ، آیا اصولا این تشکل وجه ی قانونی دارد؟
نظر به اینکه این روزها از گوشه و کنار ایران شاهد ضرب و جرح ٬هتک حرمت فرهنگیان در محیط کار هستیم ، آیا مراجع قانونی این موارد را دنبال می کنند ؟ چرا در رسانه ی ملی انعکاسی از آن نیست ؟
جناب آقای وزیر
آیا برگزاری همایش «ایست! آب نیست » مهم تر از رسیدگی به مصائب فرهنگیانی است که ماه هاست نامه می نویسند و پاسخی به آنان داده نمی شود ؟
چرا دولت و مجلس یک بار برای همیشه به دغدغه های این بخش گسترده ی جامعه رسیدگی نمی کنند ؟
جناب وزیر
این قلم دیگر توان نوشتن ندارد .خسته است از سوالات بی جواب ٬ تبعیض های بی حساب و...این درحالی است که سوابق کاری٬ مدرک دانشگاهی در این وزارتخانه خریدار ندارد و روابط بیش از ضوابط در این وزارتخانه حلال مشکلات است .
گویی این باغ میوه اش کال است و نارس و امید باروری از آن گرفته شده است. گوشه ی این باغ دور از چشم باغبان٬ گیاهان هرزه رشد کرده اند. جنگل وار می تازند و هیچ تبری یارای بریدن شان نیست.
یکی می گوید تحصن کنیم ، آن دیگری می گوید مرثیه خوانی کنیم ، دیگری می گوید کبکم خروس می خواند ؛ چنان که گویی وعده ای شنیده است .
برخی دیگر می گویند: این ته مانده ی بارخدمتی را چگونه زمین بگذاریم ، آیا می رسد روزی که غم نان و غم نام غصه ی شبانه مان نباشد ؟
و امروز می شنویم جمعی از فرهنگیان خواهان برگزاری گردهمایی با حضور مسئولین ذیربط هستند تا با هم اندیشی و طرح خواسته های خود ٬ بتوانند به دغدغه های چندین ساله ی خود پایان دهند.
و همگان می دانیم در جامعه ای که " فرهنگ پرسش گری " حاکم است ، هر روز امید بهبود اوضاع بیش تر می شود .
در چنین جوامعی هم اندیشی اولین قدم برای رسیدن به خواسته هاست ؛ حال اگر توان پرسش گری از جامعه گرفته شود شایعه سازان مجال می یابند و با ترسیم دورنمایی دور از واقع فضایی مأیوسانه می آفرینند.
هرچند ما همچنان در انتظار بارقه های دولت تدبیر و امید هستیم تا با درایت دستان سبزشان خزان این باغ روی بهار ببیند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
( مطالب منتشر شده ، نظر این پایگاه خبری - تحلیلی نبوده و انتشار آن ها به معنای تایید این مطالب نیست .)
جناب آقای علی نقی حصنی
مدیر کل محترم دفتر هماهنگی هیئت های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش
خبر درگذشت پدر گرامی تان موجب تاثر و تالم ما گردید .
ضمن عرض تسلیت به حضرت عالی و خانواده محترم تان برای روح آن مرحوم طلب آمرزش و برای بازماندگان صبر و بردباری مسئلت داریم .