یک کارشناس مسائل آموزش و پرورش به خبرنگار جماران گفت: کارنامه کشورهای برتر و توسعه یافته دنیا نشان می دهد که آموزش و پرورش را همیشه و در تمام ابعاد در اولویت قرارداده اند .
آموزش و پرورش جزو اولویت های سیاست گزاران کشور نیست
مرتضی نظری کارشناس مسایل آموزش و پرورش و توسعه انسانی، در پاسخ به این پرسش خبرنگار جماران که تا چه اندازه دیدگاه امام خمینی را مبنی بر اینکه «مسئله فرهنگ و آموزش و پرورش در رأس مسائل کشور است» ( صحیفه امام جلد 15، ص 309) نیاز و راهگشای مسایل امروز فرآیند توسعه در ایران می دانید، گفت: « وقتی با نگاه توسعه محور سراغ آموزش و پرورش آمدیم، آن گاه در انتخاب معلم، تخصیص بودجه، تأمین منابع مالی و امکانات و پشتیبانی های لازم، تخصصی تر و "جدی تر" از وضع کنونی با این "مهمترین نهاد توسعه" برخورد می کنیم»
وی با اشاره به این که آینده توسعه یافتگی کشورها با وضع نظام های آموزشی آنها ارتباط مستقیمی دارد و هر ملتی شخصیت خود را در چارچوب نظام آموزشی حاکم بر سرزمین خود می پروراند؛ گفت: واقعیت موجود درکشور ایران این است که با وجود ظرفیت های قابل قبول در خانواده بزرگ فرهنگیان، نگاه نخبگان، نهادهای سیاست گذار و دغدغه دولت ها حکایت از آن دارد که آموزش و پرورش یک وزارتخانه کم اولویت و موضوعی دست چندم برای اغلب آن هاست. البته کارکرد و معدل نیروی انسانی آموزش و پرورش چه در بدنه مدیریتی و چه در سطوح آموزشی بسیار پایین است و بیم آن می رود که در هدف گذاری و چشم انداز جایگاه ایران در سال ١٤٠٤ آموزش و پرورش نتواند نتیجه مطلوبی عاید کشور کند.»م
نظری با یادآوری این که بزرگان و نخبگان نظام جمهوری اسلامی ایران وعده کرده اند که در سال 1404 ایران کشوری باشد توسعه یافته با جایگاه اول در منطقه و جهان اسلام، متذکر شد: برای دست یابی به این چشم انداز، ارکان و نهادهای بسیاری باید ایفای نقش کنند که یکی از آنها آموزش و پرورش است. این که جامعه ای در آینده راه به کجا می برد را می توان تا حد زیادی از وضع مدارس آن دریافت.
مهم ترین نهاد برای رسیدن به اهداف ملی، نهاد آموزش و پرورش است
این کارشناس مسائل آموزش و پرورش بابیان این که اغلب توسعه پژوهان و اقتصاددانان در ریشه یابی علل و عوامل تأخیر در توسعه یافتگی ایران، وابستگی به نفت را متهم ردیف اول می شناسند،گفت: « مدیران و کارکنان هر سازمان و ارگانی نقش سازمان یا دستگاه متبوع خود را در توسعه، زیربنایی و کلیدی معرفی می کنند. مثلاً وزارت راه و شهرسازی می گوید: «راه، زیربنای توسعه» یا دستگاه دیگری «ارتباطات» را محور توسعه تلقی می داند و جالب این که در همایش افتتاح یک کارخانه سیمان و در بنرهای تبلیغاتی «سیمان، اساس توسعه» ذکر شده بود.»
وی خاطر نشان کرد: «اگر چه این تعبیرات از منظری خاص درست است اما بنا به اظهار و تایید تمامی صاحب نظران، جامعه شناسان و برنامه ریزان امور اجتماعی و فرهنگی و تجربه تمام کشورهای توسعه یافته، به گواه تحقیقات و مطالعات مراکز علمی و پژوهشی در مقیاس ملی، منطقه ای و جهانی، مهم ترین و بنیادی ترین نهاد برای توسعه و تسریع در رسیدن به اهداف ملی هر کشور تعلیم و تربیت است.»
تعلیم و تربیت هم مسیر توسعه است و هم هدف آن
این پژوهشگر آموزش و پرورش با تاکید بر این نکته که نهاد تعلیم و تربیت هم مسیر توسعه است و هم هدف آن،ابراز داشت:« بی شک همه اهداف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در چارچوب تربیت نیروی انسانی متناسب قابل تصور است. بر این مبنا، بدون توجه به آموزش و پرورش، ابعاد گوناگون توسعه اخلاقی و اجتماعی اتفاق نخواهد افتاد. بستر آموزش و پرورش کانون پیشرفت علمی و فناوری، پرورش ابعاد زیست محیطی، توجه به بهداشت فردی و عمومی، تعمیق شناخت دینی و عبادی و تربیت سیاسی و اجتماعی است. کم توجهی به تعلیم و تربیت، به معنای نادیده گرفتن سرمایه های بی کران انسانی و اقیانوس استعدادهای آینده سازان است.»
وی افزود:« آموزش و پرورش، دستگاه سازنده امروز و فردای کشور است و بی شک در آینه آموزش و پرورش امروز می توان آینده کشور را مشاهده کرد. بدیهی است که مهم ترین نهاد و دستگاه برای هر نظام و دولتی و از جمله دولت یازدهم «آموزش و پرورش» است. مطمئناً «مهم تر» دانستن یک وزارتخانه به معنی فرو کاستن از اهمیت و وزن سایر وزارتخانه ها نیست، اما بحث اینجاست که ریشه بسیاری از گرفتاری های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی امروز به نظام آموزشی ما بر می گردد.»
اکثر افراد جامعه با مسائل مربوط به آموزش و پرورش ارتباط دارند
نظری با بیان این که طبق اعلام رسمی تعداد تقریباً دقیق پرسنل وزارت آموزش و پرورش حدود یک میلیون و صد هزار نفر است گفت:« البته این تعداد مربوط به کارکنان رسمی و پیمانی این وزارتخانه است که باید حدود ١٣ میلیون دانش آموز و خانواده هایشان را نیز از مرتبطان این وزارتخانه دانست. بی تردید پدران و مادرانی که فرزند دانش آموز دارند، بسته به مقدار احساس مسوولیت شان ساعاتی در روز، هفته یا ماه را پیرامون مسائل آموزشی و پرورشی فرزندشان می گذرانند. هیچ یک از وزارتخانه های دولتی و سایر دستگاه های حکومتی به اندازه این وزارتخانه در بطن خانواده ها وارد نمی شوند چرا که حوزه ماموریت شان مانند آموزش و پرورش این چنین گسترده و عمومی نیست.»
اورانیومی که غنی سازی اش را به فراموشی سپرده ایم!
وی خاطر نشان کرد:«همه ما به خصوص مدیران آموزش و پرورش و معلمان باید تلاش کنیم ظرفیت های درون بچه ها را غنی سازی کنیم. اگر این هسته مرکزی بارور شود محصولی می دهد که آن را توسعه، پیشرفت، ترقی یا وصفی از این قبیل می نامند. در این غنی سازی خبری از آب سنگین و کیک زرد و سانتریفیوژ نیست. در این غنی سازی، استعدادهای نوجوانان در میان است و شکوفا شدن آن، اگر این استعدادها مجال بروز نیابد، سایر منابع کشور هم آنچنان که باید، به بهره برداری نمی رسد. این یک موضوع ثابت شده است.»
نظری ادامه داد: « امروز سرمایه انسانی همان قدر اهمیت دارد که در دهه های پیش سرمایه فیزیکی و تولید ناخالص. فراموش نکنیم بهترین سال های رشد و بالندگی فرزندان این کشور در اختیار مدارس است و اگر نگرش غالب این باشد که تربیت بچه ها در جهت شکل گیری شخصیت آزاد و متکی به خود و کوشنده و خردورز در آنان باشد، در آینده نزدیک وضعیت ایران بسیار متفاوت از جایگاه امروز در مقایسه با همسایگان خود خواهد بود.»
اعتماد عمومی و رضایت مندی مخاطبان عامل مهمی در توسعه آموزش و پرورش است
مرتضی نظری با بیان این که جایگاه و ارزش و اعتبار یک نهاد، سازمان یا حتی یک موضوع خاص مثل تعلیم و تربیت در اذهان عمومی، در میزان توفیق اجتماعی سازمان و تحقق اهدافی که تعقیب می کند، تاثیر بi سزایی دارد، گفت:« باید دید این که «وضع فردای کشور در گرو کیفیت آموزش و پرورش امروز است» چقدر در چشم جامعه مهم تلقی می شود. در برخی جوامع سومین و در بعضی دیگر از جوامع دومین ردیف بودجه از آن آموزش و پرورش است حال آن که ما سال های مدیدی است کسری بودجه تاریخی آموزش و پرورش را از راه هایی همچون درصدی از عوارض شهرداری، اعانه وزارت نفت، قرض از فلان سازمان و جابه جا کردن بودجه از فصل های مختلف حل کرده ایم. »
وی ابراز داشت: «آموزش و پرورش جدی گرفته نمی شود چون ذهنیت غالب و چیره همه ما نسبت به این وزارت خانه به طور خاص و به موضوع تعلیم وتربیت به طور عام چیزی نیست جز تداعی تصوراتی نظیر مداد و پاک کن و تخته سیاه و نیز خاطرات شیرین همکلاسی ها و شیطنت ها و بازی های خاص مدرسه ای. این ذهنیات قطعاً نمی توانند مسوولان و مردم را در نوع نگاه به آن جدیت ببخشند.»
وی افزود:«آموزش و پرورش، مهمترین نهادی است که به طور مستقیم در شکلگیری سرمایه انسانی نقش دارد و برای حرکت خود تنها به امکانات، تجهیزات و منابع مالی نیاز ندارد، بلکه اعتماد عمومی و رضایت مندی مخاطبان عامل اصلی توفیق اوست. بنابراین آموزش و پرورش و افکار عمومی لازم و ملزوم یکدیگرند.»
جابه جا شدن تربیت و تدریس
این پژوهشگر مسائل آموزش و پرورش با بیان این که از جمله انحرافات فاحشی که در بطن عملکرد آموزش و پرورش ریشه دوانده، جابه جا شدن تربیت و تدریس است، اظهار کرد:« تربیت ناظر بر بعد شخصیتی دانش آموزان است و یک مقوله کیفی بوده و قابل نمره گذاری و نمره دهی نیست حال آنکه تدریس ناظر بر انتقال معلومات خاصی از معلم به دانش آموز است و یک مقوله کمی است. نتیجه تربیت را نمی توان به نمره تبدیل کرد ولی ماحصل تدریس با نمره تعیین می شود. اگرچه این دو در جای خود مهم و موضوع ماموریت آموزش و پرورش است و در جاهایی هم مکمل یکدیگرند اما اگر بر سر این نکته اشتراک نظر داشته باشیم که هدف محوری آموزش و پرورش، جامعه پذیری، شکوفایی استعدادهای نهفته و تشکیل سرمایه انسانی و نائل آمدن به توسعه انسانی است، آنگاه می پذیریم که شخصیت افراد تحت تاثیر تربیت است نه تدریس.»
وی افزود:«در حال حاضر روند نظام آموزشی ما به گونه یی است که کار مفیدی روی شخصیت دانش آموزان صورت نمی گیرد چون وقتی تدریس و شاخص های عددی برای ارزشیابی به میان می آید، شخصیت پروری و تربیت فکری و عاطفی به حاشیه می رود. وقتی معیار ارزشیابی نمره باشد، پرورش شخصیت تعطیل است.»
تعطیلی ورزش ذهنی در مدارس
وی اضافه کرد:«آموزش و پرورش پویا مبتنی بر هر روش و اصولی که باشد، به فکر پرورش نیروی مغزی دانش آموزان است. علاقه ها، توانایی ها و استعدادهای افراد را پرورش خواهد داد و این قابلیت را در آن ها به وجود می آورد که چگونه زندگی شان را بسازند و با چالش های اجتماعی محیط خود کنار آمده و محیط مطلوب و مقتضی خود را منطبق با نیازهای خود به وجود آورند. و این ها همه در گرو این است که نظام رسمی آموزش و پرورش چقدر توانسته زمینه های فکری بدهد. آموزش و پرورش ما بیشتر می خواهد آن چه هست را «حفظ کند» تا «تحول» ببخشد. بیشتر از بچه ها افرادی مقلد و پیرو می پرورانیم تا محقق و پیشرو.»
مشارکت و گفت وگو در کلاس های درس غایب است.
نظری با بیان این که در مدارس کشور مدیریت کلاس درس مبتنی بر دستورات و اوامر یک سویه است و دانش آموزان به دلیل آن که در تمام ساعات و لحظات حضورشان در مدرسه خود را تحت شرایط کنترل شده ای می یابند، ناگزیر به رعایت وفق دادن خود با قوانین و اصول انضباطی مدرسه هستند،گفت:« اتفاق مهمی که در چنین شرایطی رخ می دهد همان چیزی است که پیشتر توسط «کالینز» (جامعه شناس) به آن اشاره شده. به اعتقاد وی؛ هرچه شخص بیشتر فرمان برد، مطیع تر، تقدیرگراتر و بیگانه تر از آرمان های سازمانی است. این شخص از ته دل خودش را تطبیق نمی دهد، به دیگران اعتماد ندارد، دل خوش به پاداش ظاهری و آدمی غیراخلاقی است. خود را به زور با فرامین سازمانی تطبیق می دهد و از صداقت برخوردار نیست.»
ما درکشور به گفت وگو و مشارکت دادن بچه ها در مدرسه نیاز داریم. اگر دانش آموز احساس کند که به حساب می آید و می تواند نظر بدهد، شخصیت با ثباتی در او شکل می گیرد. این روحیه به منزله خمیر مایه شکل گیری شهروندانی برای ایران 1404 خواهد بود.
آموزش و پرورش در کشورهای توسعه یافته در اولویت است
نظری با بیان این که کارنامه کشورهای برتر و توسعه یافته دنیا نشان می دهد که آموزش و پرورش را همیشه و در تمام ابعاد در اولویت قرارداده اند،خاطر نشان کرد:« در این کشورها سعی بر این است که برترین، خوش نام ترین، مقبول ترین و مدیرترین چهره را به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی کنند و با حمایت گسترده مالی و فراهم آوردن بهترین شرایط زندگی برای معلمان و البته تبدیل نکردن آموزش و پرورش به عنوان بنگاه کاریابی و یا مکانی برای نگهداری و کنترل بچه ها در صدد توسعه و پیشرفت هر چه بیشتر آموزش و پرورش کشورشان باشند»
وی اضافه کرد: «اگر می خواهیم در ایران ١٤٠٤ سهمی در منطقه جایگاه قابل اتکایی از حیث نشان گرهای توسعه یافتگی داشته باشیم، ناگزیر باید آموزش و پرورش را به گفتمان ملی و دغدغه عمومی تبدیل کنیم. در بعد کیفی نباید به جای بچه ها فکر کنیم، برای آن ها تصمیم بگیریم و به جای آنها انتخاب می کنیم. ایران ١٤٠٤ به شهروندانی آگاه، مسول، دارای سوادهای چندگانه و مولد نیاز دارد و برای دست یابی به چنین تصویری از همین حالا باید چاره کنیم.»
نظری اظهار کرد:« استعداد بچه ها در محیط یک سویه و صرفاً انضباطی، شکوفا نمی شود بلکه پنهان و پژمرده می ماند. ما نباید آموزش و پرورش را به تابعی از متغیرات سیاسی و سلیقه ای مبدل سازیم در حالی که اگر خواهان ایفای نقش اساسی و صحیح نظام آموزشی در فرآیند توسعه یافتگی هستیم، باید نهاد آموزش را برآیند عقلانیت و در خدمت ارتقای تفکر انتقادی، رشد انگیزه های ملی و توسعه توانمندی های فردی و روحیه سازندگی، ابتکار و خلاقیت بدانیم. باید به آموزش و پرورش توسعه ای نگاه کنیم.»
وی افزود:«وقتی با نگاه توسعه محور سراغ آموزش و پرورش آمدیم، آن وقت در انتخاب معلم، تخصیص بودجه، تأمین منابع مالی و امکانات و پشتیبانی های لازم، تخصصی تر و "جدی تر" از وضع کنونی با این "مهمترین نهاد توسعه" برخورد می کنیم.»
انتهای پیام /*
نظرات بینندگان