صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
یکشنبه, 02 اسفند 1393 12:32

موانع آموزش و پرورش خلاق

education توسعه نیافتگی كشورهای جهان سوم (كه ایران نیز جزو آنها است) و تحولات روزافزون علوم و فناوری جوامع پیشرفته و در حال توسعه، متكی بودن هزینه های تعلیم و تربیت به دولت و افزایش سطح توقعات مردم برای مطالبه آن، كمبود منابع مالی برای ساخت، تجهیز و اداره مدارس و پیچیدگی روش های جلب مشاركت مردم در امور تعلیم و تربیت را می‌توان جزو مشكلات بیرونی نظام آموزش و پرورش برشمرد كه بسیاری از كشورهای جهان مثل كشور ما با آن مواجه هستند.پایین بودن سطح حقوق و دستمزد معلمان و عدم امكان جذب افراد مستعد و با سطح هوش بالا برای این شغل مهم (كه همین امر موجب كم ارزش شدن شغل معلمی شده و حتی هوشمندان شاغل در مدارس را نیز تحت تأثیر قرار داده است.) سایه شوم و غول آسای كنكور سراسری بر نظام آموزشی كشور (به ویژه در دوره متوسطه)، كه ناكارآمدی این دوره تحصیلی را به دنبال داشته است، نیز جزو مهمترین مشكلات بیرونی آموزش و پرورش محسوب می شود.

مشكلات درونی

روش های فعلی گزینش، جذب، تربیت و نگهداشتن نیروی انسانی شاغل در آموزش و پرورش، ناكارآمدی نظام انتخاب مدیران به ویژه در سطح ادارات آموزش و پرورش (اعم از ستادی، استانی و منطقه ای)، عدم پویایی در مدیریت آموزشگاه ها به ویژه در زمینه جلب مشاركت اولیا و معلمان برای اداره بهتر مدارس، ناكارآمدی نظام كنترل، نظارت و ارزشیابی علمی از برنامه ها، طرح ها، روش ها و عملكردها كم اثربخش بودن برنامه های درسی موجود، به علت مبتنی نبودن بر نتایج تحقیقات علمی و عدم انطباق با دانش و فناوری روز. پایین بودن سواد علمی معلمان و عدم انگیزه و علاقه آنها برای تدریس فعال در كلاس های درس ، نبودن عشق به آموختن، محبت و روابط انسانی و صمیمی بین كادر مدیریت مدارس، معلمان و دانش آموزان و در نتیجه كمبود نشاط در مدرسه نیز از مهمترین مشكلات درونی آموزش و پرورش است.

البته شاید ده‌ها مشكل دیگر را بتوان احصا كرد، لیكن اگر آموزش و پرورش بتواند ظرف ۲۰ سال آینده همین ۱۲ مشكل بیرونی و درونی را حل كند، بی شك آموزش و پرورش ما از سال ۱۴۰۰ به بعد مسیر تحول كیفی را طی خواهد كرد.

ارتباط برنامه‌های آموزش و پرورش با برنامه های توسعه كشور

چند سال است كه مدرسه محوری مطرح شده و برنامه هایی در جهت تحقق درازمدت این امر به اجرا گذاشته شده است. در حال حاضر مدیران مدارس به وسیله معلمان انتخاب می شوند. اما نمی‌توان گفت معلم در مدرسه سالار است. دانش آموز هم سالار نیست. بلكه بیشتر روزمرگی سالار است.

شوراهای دانش آموزی با انتخاب دانش آموزان ایجاد شده است، لیكن تا ایفای نقش شوراهای دانش آموزی در مدارس و مناطق، راه درازی در پیش است. اگر برنامه های جدید و دقیق زودتر تهیه و به مرحله اجرا گذاشته شود و از روزمره گی و عادت‌های نامطلوب پیشین زودتر عبور كنیم، به مدرسه محوری نزدیكتر خواهیم شد. هر چند كشور ما در ابعاد گوناگون توسعه نیافته است؛ لیكن به تجربه اثبات شده كه بخش هایی كه دارای درآمدهای اختصاصی هستند (مثل وزارت نیرو، پست و تلگراف و تلفن، وزارت صنایع و معادن، بازرگانی، شهرداری ها و...) می‌توانند تا حدودی پاسخگوی بخشی از نیازهای ضروری مردم مثل آب، برق، تلفن، ارسال مراسلات، خودرو، مواد غذایی، آسفالت، فضای سبز، علایم راهنمایی و رانندگی و... باشند. لیكن بخش های اجتماعی مثل آموزش و پرورش، آموزش عالی، بهداشت، درمان و آموزش پزشكی، كار و امور اجتماعی و مسكن و شهرسازی و... كه فاقد درآمد هستند، به سختی قادر به تأمین حداقل نیازهای مردم هستند.البته در مقایسه كیفی ارایه خدمات و محصولات، چه بخشهای فاقد درآمد و چه بخشهای دارای درآمد، متأسفانه محصولات و خدمات ارایه شده، كمتر در حد استاندارد است.

به طور كلی در همان روستایی كه دارای آب، برق، گاز، تلفن، خانه بهداشت و پزشك و مدرسه است كیفیت خدمات هیچ دستگاهی نسبت به دیگری رجحان ندارد. در این زمینه همه این خدمات به طور هماهنگ دارای نارسایی‌های هستند، كه مدیریت و منابع انسانی بیشترین نقش را در كیفیت توسعه همه جانبه و پایدار به عهده دارد.بنابراین می‌توان گفت، برنامه‌های آموزش و پرورش به همان میزان در جهت توسعه همه جانبه و پایدار است، كه برنامه‌های سایر بخشها است.

موانع آموزش و پرورش خلاق

هر گاه رویكرد طراحی برنامه های درسی ( اهداف، محتوای آموزشی، روش های یاددهی _ یادگیری، ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان، وسایل و امكانات آموزش) مبتنی بر توسعه همه جانبه و پایدار باشد؛ كادر مدیریت مدرسه و معلمان نیز ضمن طی آموزش های ضمن خدمت در این زمینه در اجرای چنین برنامه هایی ذی نفع باشند؛ و آنها كه این برنامه ها را (با روش های پیش بینی شده) اجرا نمی كنند متضرر شوند؛ از سوی دیگر با استفاده از همه وسایل ارتباط جمعی ارزش و منزلت اجتماعی پژوهش و پژوهشگر در جامعه تبلیغ و توجیه شود، با استفاده از روشهای تشویق و ترغیب، آنها كه سعی خود را در اجرای برنامه‌های جدید به كار می برند با نظارت و ارزشیابی مستمر برنامه جدید، می توان به كارآیی و اثر بخشی این برنامه ها (كه تربیت دانش آموز پژوهنده و خلاق هدف آن است) امیدوار بود.چگونه، می توان به شكوفایی نظام تعلیم و تربیت كمك كرد! دسترسی به آموزش و پرورش خلاق، كارآمد و پویا جزو آرمان های همه مربیان و دست اندركاران تعلیم و تربیت و به طور كلی آرزوی تحقق نیافته بسیاری از مردم جهان است.به نظر می رسد در اولین گام بهتر است مؤسسات پژوهشی در آموزش و پرورش، با استفاده از تحقیقی كیفی و همه جانبه، عوامل بازدارنده در راه نیل به چنین آموزش و پرورش آرمانی را شناسایی نمایند.متأسفانه این عوامل بازدارنده كم نیستند، از ایجاد رعب و وحشت بین كودكان در كلاس تا حیاط و دفتر مدرسه، از تهدید و بدزبانی با دانش آموز تا منزوی كردن او؛ از فشار برای تحمیل نظر تا ضرب و شتم كودك، از نصیحت و موعظه های تكراری (كه اثربخشی خود را از دست داده) تا تحقیر دانش آموزان و هتك شخصیت آنها، از مسخره كردن صاحب هر ایده و نظر نو (ولو مضحك به نظر برسد) تا گذاشتن نمره صفر در كارنامه دانش آموز، همه و همه این رفتارها جزو موانع آموزش وپرورش خلاق، كارآمد و پویا است.

تأكید بر حفظ مطالب بدون درك مفاهیم (به ویژه در دوره‌های راهنمایی و متوسطه)، تدریس مستمر به روش سنتی سخنرانی بدون مشاركت دادن دانش آموزان در فرآیند یاددهی- یادگیری، عدم ارجاع كار گروهی به دانش آموزان ، نبودن شادی و نشاط در كلاس درس، ندادن فرصت برای جبران كاستی‌ها، بروز استعدادها و علایق دانش آموزان، عدم ایجاد فرصت برای برقراری ارتباط عاطفی و صمیمی بین دانش آموزان و... و نظایر اینها همه عوامل بازدارنده برای تأمین آموزش و پرورش خلاق، كارآمد و پویا است.براساس نتایج چنین تحقیقی لازم است برنامه‌ای برای حذف عوامل بازدارنده خلاقیت تهیه و به اجرا گذاشته شود و همزمان به آنچه كه در پاسخ به سؤال سوم گفته شد عمل شود.

راه آینده

اگر برنامه‌های آموزش و پرورش در جهت تربیت انسان مطلوب در نظام مردم سالار دینی ایران باشد و توسعه ملی را، توسعه همه جانبه و پایدار با هویت اسلامی بدانیم، پس از اجرای ۱۱ ساله برنامه‌های درسی كه حداقل دارای ۵ ركن (اهداف، محتوای آموزشی، روش‌های یاددهی- یادگیری، ارزشیابی از آموخته‌ها و وسایل و امكانات آموزش) است، انتظار می رود براساس هدف های از پیش تعیین شده، شهروند تربیت شده ما ضمن آنكه «آمادگی حضور فعال در جامعه و بازار كار را دارد، مهارت های زندگی شرافت مندانه را كسب كرده و واجد روحیه حقیقت جویی، مطالعه، بررسی، تفكر، تعمق، تحقیق، نقادی و ابتكار باشد، ارزش كار را بشناسد و آمادگی و توانایی برای احراز یك شغل مولد (كه در آن استعداد و علاقه دارد) را داشته باشد.»همچنین، از فارغ التحصیل دوره متوسطه انتظار می‌رود متخلق به اخلاق اسلامی و عامل به احكام و ارزش های دینی باشد. حس هنری داشته و زیبایی‌های آفرینش را درك كند، روحیه «مشاركت و مهرورزی، احترام به بزرگترها، آزادمنشی، صلح جویی، رعایت حقوق دیگران، همدردی، عدالت خواهی، آداب معاشرت و استقلال شخصی» داشته باشد. نظرات دیگر را تحمل كند و واجد صفات: «ترجیح منافع ملی، توجه به اموال عمومی، مفید واقع شدن، حب وطن، احترام به پرچم و سرود ملی، حب شخصیت های ارزشمند» بوده و روحیه «نقادی، فداكاری، مقاومت، رقابت گروهی سازنده، مشاركت در بحث‌ها، مهارت حل مسأله، توانایی استدلال كردن، توانایی تشخیص» داشته باشد و بالاخره، «رفتار مناسب، رعایت حقوق همسایگان، مشورت، قضاوت، عادلانه، كنترل عواطف، رعایت نوبت، حفظ محیط زیست و...» نیز از دیگر صفات بارز اوست.زیرا همه آنچه گفته شد از طریق برنامه های درسی (كه تجلی عینی آن بیشتر در كتابهای درسی است) به كودكان، نوجوانان و جوانان در مدارس آموزش داده می‌شود، اما واقعیت این است كه بسیاری از این اهداف برنامه درسی به عللی تحقق نمی‌یابد. كشف علل ناكارآمدی نظام آموزشی كشور از طریق تحقیقات آموزشی و تربیتی همه جانبه میسر خواهد بود. زیرا در راه تربیت شهروند مطلوب (جوان دیپلمه مؤمن، عامل به احكام دین و توانا برای ایفای نقش فعال در جامعه)موانع زیادی وجود دارد. بخشی از آن خارج از كنترل وزارت آموزش و پرورش است كه به علت تأثیر نامطلوب بر برنامه‌های این دستگاه مهم كشور، بایستی برای رفع این موانع چاره اندیشی كرد، به عنوان مثال بنابر آنچه كه در بخش الف این مقاله آمد نیازمند اقدامات اساسی زیر است:

۱- ضرورت توسعه همه جانبه كشور.

۲- افزایش سطح حقوق و دستمزد معلمان برای جذب افراد مستعد و باهوش بالا برای این شغل مهم.

۳- افزایش اعتبارات مورد نیاز و به كارگیری متخصصان متعهد برای اصلاحات اساسی برنامه‌های درسی و ارتقاء سواد علمی معلمان.

4- كاهش مشكلات اقتصادی مردم، مثل: گرانی مایحتاج زندگی، تورم و بیكاری، كه اینها عوامل زشت و شومی هستند كه بر فرآیند یاددهی- یادگیری تأثیر نامطلوب گذاشته و بسیاری از دانش آموزان و معلمان را دچار سستی و نگرانی از آینده مبهم كرده است؛ لذا می‌بینیم كه جوان ما در برابر این مشكلات خسته و فرسوده، عده ای به قصد استقلال مالی و یا كمك به معیشت خانواده مدرسه را ترك می كنند و برخی راه گم كرده و مسیری دیگر را می پیمایند كه خلاف راه شهروند مطلوب شدن است.

5- براساس نتایج تحقیق درباره آسیب‌های كنكور بر برنامه های درسی، روش گزینش و پذیرش دانشجو (كنكور) در حال حاضر یكی از مهم ترین موانع بهره وری نظام آموزشی كشور به ویژه در دوره متوسطه است. به طوری كه هدف تك بعدی تست زدن بیشتر در مدت كمتر باعث عدم تحقق هدف های آموزش و پرورش، بی اعتنایی نسبت به كتاب های درسی، گریز از روشهای یاددهی- یادگیری فعال و بی ارزش شدن امتحانات و ارزشیابی از آموخته‌های مدرسه ای و زوال فعالیت های آزمایشگاهی، تحقیق، تفكر، ابتكار، خلاقیت و استفاده از وسایل سمعی و بصری شده است.

۶- استفاده نابه جا از فناوری اطلاعات و ارتباطات و نبودن طرح و برنامه مناسب در كشورمان در این زمینه، باعث شده جاذبه های نگرش پلورالیستی جوامع مدنی كه حكومت‌های غیردینی را تبلیغ و توجیه می‌كنند؛ بیش از پیش و به طور وسیع با كمك برنامه‌های خارجی و داخلی توسعه روزافزون یابد. بدیهی است بیشترین مخاطبان این نوع برنامه‌ها نوجوانان و جوانان كشور هستند، كه آثار تبعی آن تاكنون ناهنجاری های زیادی را در جامعه به دنبال داشته است.البته چه بخواهیم، چه نخواهیم، پدیده تكثرگرایی در حال گسترش است اما مگر نه اینست كه مدعیان جامعه مدنی و متولیان پلورالیسم در غرب حتی حاضر نیستند یك دانش آموز دختر محجبه را تحمل كنند؛ پس چرا، برای خنثی كردن تهاجم فرهنگی دشمنان مان برنامه ریزی نكنیم. از طرفی مقابله با تهاجم فرهنگی فقط وظیفه آموزش و پرورش نیست (هر چند كه فعالیت های زیادی در جهت مبارزه با فرهنگ های وارداتی در مدارس انجام می شود).

۷- مانع دیگر عدم ارائه صحیح چهره ناب و زیبای اسلام است، كه از طریق تكرار مطالب زائد و عملكرد ناصحیح برخی افراد كه مردم از آنها توقع الگو بودن را دارند سر می زند.بدیهی است بد، سخت و خوف انگیز معرفی كردن اسلام و ارزش های آن به مراتب اثر سوء بیشتری بر تربیت شهروند مطلوب دارد تا اینكه هیچ نگوییم.اصلح آن است كه شرایطی به وجود آوریم تا جوانان ما خود با بررسی و تحقیق به آن ارزش ها پی ببرند و عمل كنند. در چنین شرایطی، ضد ارزش های حاصل از جوامع سكولار را می شناسند و آن را نقد می كنند. برای ایجاد چنین شرایطی نیاز به طرح‌ها و برنامه های مدبرانه است نه تكرار بی رویه نمایش سریال های كم محتوا و فاقد ارزش های متعالی انسانی در سیمای جمهوری اسلامی ایران.

۸- كاستی های رسیدگی به تعلیم و تربیت كودكان، نوجوانان و جوانان در خانواده و واگذاری همه مسئولیت های تربیتی از سوی خانواده به مدرسه به علت مشغله زیاد اعضای خانواده.

۹- مشاركت ناچیز مردم و معلمان در اداره امور مدرسه.

علاوه بر این، مشكلات درونی آموزش و پرورش نیز كم نیستند كه از روش انتخاب معلمان گرفته تا انتصاب مدیران (در سطوح گوناگون تصمیم گیری) را در برمی‌گیرد. همچنین، رویكرد برنامه‌های درسی برای تربیت شهروند مطلوب دارای اشكالات اساسی است و تا طی مسیر كمال راه درازی در پیش دارد.

پایین بودن انگیزه و علاقه معلمان برای حضور فعال، شاداب و مؤثر در كلاس های درس و عدم وجود روابط انسانی مطلوب بین معلمان، كادر مدیریت و دانش آموزان كه مستلزم بازنگری و اصلاح است و بالاخره نبودن روش‌های سیستمی اثربخش در ارزیابی عملكرد مدارس، كاركنان و دانش آموزان نیز می تواند به عنوان موانع اصلی در تربیت شهروند مطلوب معرفی شود.لذا قبل از اتخاذ تصمیم در انتخاب رویكردی خاص برای تربیت شهروند مطلوب در جهت توسعه همه جانبه و پایدار، با حفظ هویت دینی، لازم است روش‌های رفع هر یك از موانع مورد بررسی قرار گیرد و طی یك برنامه درازمدت (به طوری كه هر سال حداقل یك گام در جهت رفع موانع و ایجاد فرصت جدید برداشته شود) زمینه تربیت شهروند مطلوب فراهم گردد. بی‌شك اصلاح به مرور برنامه‌های درسی و آماده سازی معلمان برای اجرای برنامه‌های جدید می‌تواند مهم‌ترین گام‌ها برای رفع موانع مهم در همه دوره‌های تحصیلی مدنظر قرار گیرد. در دوره های متوسطه و پیش دانشگاهی، مهم ترین مانع، روش فعلی گزینش و پذیرش دانشجو است كه بسیاری از جوانان ما را از هرچه درس و معلم و مدرسه است بیزار و متنفر كرده، در حالی كه راه حل آن در بند ۲ ماده ۲۵ راهكارهای برنامه سوم توسعه آمده است.

بی شك از طریق بها دادن به ارزشیابی‌های مدرسه‌ای تحت نظم ویژه به حساب آوردن توانایی‌های مهارتی دانش آموزان قابل رفع است. اما متأسفانه سازمان سنجش آموزش وزارت علوم حاضر نیست به این راه حل منطقی و علمی كه از چهار سال پیش دولت تكلیف كرده عمل كند. در چنین شرایطی ما حداقل گام‌های اساسی را در جهت تربیت شهروند مطلوب برمی‌داریم. گام‌های بعدی برای تربیت شهروند مطلوب، نیز می‌تواند به مرور، پس از رفع موانع و با كمك دولت برداشته شود. شكی نیست كه اگر آموزش و پرورش مورد حمایت قرار گیرد و برنامه‌های تحول در منابع انسانی آن تقویت شود، در درازمدت به این قابلیت نایل خواهد شد.از آنجا كه آموزش و پرورش بزرگترین دستگاه دولت است و هرگونه افزایش حقوق و دستمزد كاركنانش در فصل اول بودجه با ضریب میلیونی و هرگونه افزایش بودجه برای توسعه كمی و كیفی خدماتش به مدارس در بقیه فصول بودجه با ضریب چند ده هزار مواجه است. لذا دولت تاكنون نتوانسته است مشكلات مالی جاری آموزش و پرورش را پاسخگو باشد و همه ساله بودجه آموزش و پرورش با كسری تنظیم می شود. لذا مسایل جاری و بحران‌های مالی آموزش و پرورش همواره مانع بزرگی برای تهیه برنامه های بلندمدت و آینده نگر در این دستگاه مهم دولت بوده است.

1- برای نیل به آموزش و پرورش با كیفیت بهتر، پیشنهاد می شود به مرور آموزش و پرورش از احداث و توسعه مدارس جدید پرهیز كرده و مثل بسیاری از كشورهای جهان، توسعه آینده و اداره بخشی از مدارس كشور را به شهرداری‌ها، نهادهای غیردولتی، تعاونی‌ها و بخش خصوصی واگذار نماید. دولت نیز با حمایت مالی و امكانات (به ویژه از طریق افزایش سهم وام‌های احداث و اجاره واحدهای آموزشی، زمین و تجهیزات) این سیاست را پشتیبانی نماید.

2- به موجب قانون اساسی، درست است كه آموزش و پرورش دانش آموزان تا پایان دوره متوسطه رایگان است؛ لیكن اگر فرض كنیم فارغ التحصیل دوره متوسطه پس از ۵ سال نخست كه در محلی اشتغال می‌یابد حاصل كار او (كه آموزش‌های مدرسه‌ای در آن نقش داشته) باعث ارزش افزوده‌ای می‌شود كه می‌توان آن را سود سرمایه گذاری دولت از طریق آموزش و پرورش رایگان تلقی كرد.در چنین شرایطی اگر دولت ۵ درصد از سود سرمایه گذاری خود را كه هر شاغل با كار كردن خود نصیب كارفرما می كند از كارفرما طلب نماید؛ هرچند سهم هر كارفرما مبلغ ناچیزی است، لیكن در جمع كل كشور مبلغ قابل توجهی خواهد شد كه می‌تواند صرف بهبود كیفیت آموزش مدرسه‌ای شود. این روش حتی می‌تواند به دانش آموختگان آموزش عالی تسری داده شود و درآمد آن صرف بهبود كیفیت آموزش عالی كشور شود.

منابع:

۱- حج فروش، احمد، آسیب‌های كنكور بر برنامه‌های درسی دوره‌های متوسطه پیش دانشگاهی و ارایه روش رفع آسیب‌ها.

۲- اهداف برنامه درسی در جمهوری اسلامی ایران.

۳- برنامه سوم توسعه جمهوری اسلامی ایران.

۴- سند چشم انداز و اهداف راهبردی برنامه چهارم توسعه جمهوری اسلامی ایران.

روزنامه اطلاعات

منتشرشده در پژوهش

5miliondid گروه اخبار /

مدیر کل پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش گفت: بنا به درخواست آموزش و پرورش و رایزنی‌های صورت گرفته توسط این وزارتخانه، ارائه فاکتور خرید کالا و همچنین الزام به تأمین پیش پرداخت بانکی از مدارک لازم برای دریافت وام، حذف شد.

 فرشید سیاری مدیر کل پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در خصوص اجرای تفاهم‌نامه منعقد شده بین این وزارتخانه و بانک ملی مبنی بر اعطای 12 هزار میلیارد ریال در قالب وام‌های 50 میلیون ریالی کم‌بهره به فرهنگیان واجد شرایط، اظهار داشت: بنا به درخواست آموزش و پرورش و رایزنی‌های صورت گرفته توسط این وزارتخانه، ارائه فاکتور خرید کالا و همچنین الزام به تأمین پیش پرداخت بانکی از مدارک لازم حذف شد.

سیاری با دارای اولویت خواندن افراد سرپرست خانوار، بیماران و همکارانی که تاکنون برای تحصیل و ازدواج خود، همسر و یا فرزندشان از تسهیلات ویژه فرهنگیان بهره‌ای نبرده‌اند، تصریح کرد: این افراد می‌توانند با ارائه اصل و تصویر شناسنامه و کارت ملی متقاضی و ضامن، تکمیل فرم تعهدنامه‌های بانکی و ارائه تصویر کسر اقساط گروهی تنظیم شده توسط ادارات آموزش و پرورش مناطق، از تسهیلات بانکی فوق بهره‌مند شوند.

فارس

poursoleymanspecial5 « تشکل پذیری در معلمان ضعیف است » ، " معلمان حوصله کارهای جمعی و فعالیت های گروهی را ندارند » ، « روش مورد استفاده اکثریت معلمان در کلاس ها سخنرانی و متدهای یک سویه است » ، « جلسات و شورای معلمان معمولا به نتیجه نمی رسد » ، « فرهنگ شفاهی معلمان فوق العاده قوی است و آن ها میانه ای با نوشتن ندارند » و...

این ها بخشی از واقعیات جامعه فرهنگیان و معلمان ایران است .

در این نوشتار قصد وارد شدن به علل و چرایی این پدیده ها را نداریم و سخن گفتن در مورد آن را به آینده موکول می کنیم ، اما می خواهیم به این پرسش اساسی پاسخ بدهیم که چه باید کرد ؟

برای احقاق حق فرهنگیان و پی گیری منطقی و عقلانیت مدار مطالبات معلمان چه راه ها و مسیرهای کم هزینه تر ، پر بازده تر و پایدارتری وجود دارد ؟

تجارب کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که برای پی گیری حقوق معلمان ، اتحادیه ها و یا سندیکا ها شکل گرفته است .

رسیدن به این مرحله نیازمند طی مراحلی است که به نظر می رسد اولین گام جدا شدن از « پوسته خودخواهی » و وارد شدن در یک هویت جمعی از طریق فرآیند گفت و گو و تفکر نقادانه است .

بسیاری از معلمان ما و حتی جامعه و مردم در این زمینه آموزش ندیده اند و حتی برخی اوقات حرکت های به اصطلاح " خودجوش " و " توده ای " نشانه ای از پختگی و یا تکامل عقلانیت فردی و حتی جمعی معرفی می شود !

برای پی گیری مطالبات صنفی در مرحله اول باید یک " هویت صنفی " شکل بگیرد .

متاسفانه در حال حاضر چنین هویت و یا حالتی در سپهر عمومی جامعه فرهنگیان تعریف و یاتببین نشده است . هویت صنفی از یک حس مشترک جمعی بر می خیرد و مقدمه منطقی آن این است که معلمان باید " معلم بودن " خود را بپذیرند .

معلمانی که به حرفه ی معلمی علاقه ای نداشته و یا از سر اجبار و ناچاری معلم شده اند نمی توانند در شکل گیری  « هویت صنفی » نقش داشته باشند و چه بسا نقش یک عامل منفی و بازدارنده را نیز در مجموعه ایفا خواهند نمود .

تکوین « هویت صنفی » از طریق گفت و گو و تقریب نگرش ها شکل می گیرد و رسیدن به یک « هویت صنفی » بدون طی این فرآیند ، یک شوخی بیش نیست  و اصرار بر آن تکرار یک تسلسل باطل است .

شکل گیری هویت صنفی میان معلمان نیاز به تمرین و آزمون و خطا دارد . این بن مایه شرط لازم و کافی برای وارد شدن در فاز فعالیت های صنفی است .

همان گونه که ذکر شد ؛ تاکنون این هویت صنفی میان جامعه فرهنگیان و معلمان ایران شکل نگرفته است و تا زمانی که یک تئوری و یا مانیفست مشخص و عملیاتی برای این وضعیت تعریف و یا تبیین نشود ، وارد  شدن در فاز « حرکت » اشتباهی حماقت بار و نوعی اتلاف منابع خواهد بود .

فرهنگیان و معلمان می توانند در مرحله اول این هویت صنفی را از طریق«  فرهنگ نوشتاری » ایجاد و نهادینه کنند . طیفی از معلمان که فاقد هر گونه هویت صنفی هستند قطعا این گونه کارها را عبث و بیهوده می پندارند هر چند حرکت هایی که به صورت دسته جمعی و از حدود یک سال خیر در میان فرهنگیان کشور در قالب " نوشتن نامه " چه به صورت فردی و یا جمعی شکل گرفته است قابل ستایش بوده و به نوعی نوید شکل گیری یک « هویت صنفی » را می دهد ؛ امری که بیش از پیش باید تقویت شده وبه یک فرهنگ پایدار و فزآینده تبدیل شود .

مهم ترین حسن و مزیت شکل گیری « هویت صنفی » آن است که فرهنگ قانون مداری در جامعه تقویت شده و هر گونه موج سواری و سوار شدن بر موج احساسات و « فرهنگ  پلکان کردن دیگران » به محاق خواهد رفت !

علاوه بر فاز فرهنگ نوشتاری که مهم ترین و راهبردی ترین مسیر برای هویت یابی صنفی معلمان است ، فعال شدن در نهادها ی غیردولتی و سازمان های مردم نهاد و... می تواند در تسریع تکوین این هویت نقشی اساسی  ایفا نماید .

در کنار فعالیت در نهادهای غیردولتی نباید از نقش نهادهای نظارتی دولتی نیز غافل شد .

ساختار قدرت در ایران به گونه ای است که باید از طریق مشارکت در قدرت به پی گیری مطالبات قانونی پرداخت . برخی از معلمان به ویژه تشکل های صنفی همیشه مخاطب خود را « یک حاکمیت یکپارچه » تصور می کنند و همین نگاه یک سویه و مطلق انگارانه موجب شده است تا مخاطبی در آن سو برای شنیدن نظرات و مطالبات پیدا نشود و استمرار این وضعیت موجب ایزوله شدن و به حاشیه رفتن آنان خواهد شد .

یکی از مناسب ترین و اثرگذارترین  ارکان برای شکل گیری هویت صنفی مشارکت فراگیر و تاثیرگذار ، « شورایاری ها » است .

با توجه به نقش نظارتی و کنترلی که این ارکان بر مدیریت شهری دارند می توانند در بازسازی و احیاء مرجیعت اجتماعی معلمان و اعتماد سازی جامعه نسبت به معلمان و نیز حتی اعتماد معلمان به یکدیگر نقشی اساسی داشته باشند .

هویت های جمعی در این گونه ارکان ساخته و پرداخته می شود و معلمان با توجه به جایگاهی که دارند به راحتی می توانند کارکرد و نقش این شورایاری ها را که اکثرا به « بنگاه های اقتصادی » تبدیل شده اند به وضعیت واقعی و تعریف شده برگردانند و این اولین گام برای " دیده شدن " فرهنگیان و جامعه در معادلات جامعه و نزد مسئولان است .

اگر قرار است نگاه مسئولان و جامعه نسبت به آموزش و پرورش تغییر یابد « کلید طلایی » آن نزد خود معلمان است .تغییر نگرش یک شبه و ناگهانی رخ نمی دهد و این محتاج حوصله ، برنامه ریزی و تمرین است .

این که برخی از فرهنگیان و معلمان نقش اصلی و اول را به وزیر می دهند و خود را در این چرخه به کلی نادیده می گیرند علاوه بر بیماری تاریخی " قهرمان پرستی " و " اسطوره طلبی " می توان گفت که « هویت صنفی » در آنان شکل نگرفته است .

اگر قرار بود مشکلات آموزش و پرورش و معلمان به دست فقط " یک فرد " طراحی و حل شود  دوران حداقل 8 ساله وزارت آقای دکتر نجفی برای این مساله و نهادینه شدن آن کافی و وافی می نمود ، وضعیتی که پس از رفتن ایشان دوباره همان سازوکارها بازتولید شد و هنوز نیز آموزش و پرورش و مسائل آن را کسی جدی نمی گیرد !

شوربختانه به دلایل گوناگون که مهم ترین آن ها " فقدان هدف " ، " بی برنامگی " و " روزمرگی " در تشکل های صنفی معلمان است ، آن ها در این رویداد مهم و تاثیرگذار اجتماعی یعنی تشویق و ترغیب فرهنگیان برای مشارکت در انتخابات شورایاری ها نقشی نداشتند !

این تشکل ها حتی در یک جمله فرهنگیان و معلمان را برای مشارکت در این پروسه تشویق نکردند !

فعالانی که خود را منسوب به برخی تشکل ها می دانند و حتی نسبت به فرصت های آموزشی برابر نسبت به دانش آموزان خارجی حساس هستند در این مورد سکوت پیشه کردند و سخنی به میان نیاوردند ...

حال پرسش از این تشکل ها آن است که «هویت صنفی » که لازمه هر گونه فعالیت صنفی پایدار است کجا باید آموخته و پرداخته گردد ؟

این تشکل ها چه راه کاری برای خارج شدن از فعالیت های توده وار و پرهزینه دارند ؟

هر گونه کنش جمعی پایدار قائم بر سه فاز " تئوری – تشکیلات – حرکت " است . به نظر می رسد از این سه عنصر اساسی که ارتباط آن ها طولی و خطی  است ؛ تشکل های معلمان دو فاز اول را رها کرده و بدون داشتن هدف ، تئوری و نیز طراحی یک ساختار تشکیلاتی مناسب برای پی گیری مطالبات فقط به فاز « حرکت » می اندیشند !

اقداماتی نظیر تحصن و... در شرایط کنونی با توجه به سوابق قبلی آن که از حدود یک دهه پیش آغاز شده است تکرار اصل " آزموده را آزمودن خطاست " می باشد .

بزرگ ترین و راهبردی ترین خطای تشکل های معلمان آن است که بدون آسیب شناسی حرکت های قبلی و تلاش برای مدیریت بهینه منابع  و تدوین تئوری اقتضایی متناسب با وضعیت موجود دائما در درصدد آزمون روش های شکست خورده قبلی هستند و متاسفانه شجاعت و یا جسارت اعتراف به اشتباهات را نیز ندارند !

در هم تنیدگی  و پیچیدگی ساختار قدرت  و مناسبات آن و نیز فقدان نگرش مناسب نسبت به مقوله آموزش موجب می شود که به راحتی این گونه فعالیت ها در عرض مصالح و منافع کلی جامعه قلمداد شده و به راحتی با اندکی اقدامات ژورنالیستی و مهندسی افکار عمومی مانند جا زدن معوقات به جای مطالبات و... ، این حرکت ها جدی گرفته نشود و استمرار آن ها موجب بدبینی بیشتر حتی فاصله گرفتن بدنه معلمان از تشکل ها گردد .

معلمان اگر می خواهند که  « دیده شوند » و تشکل های صنفی معلمان اگر می خواهند که جدی گرفته شوند راهی جز طی این مسیر ندارند .

آن ها باید از ظرفیت ها و فرصت های قانونی برای فربه کردن « هویت صنفی » خود استفاده نمایند و البته اصلی ترین پیش شرط آن رها شدن از تفکرات قالبی و کلیشه ای است .

آن ها باید بپذیرند که همیشه کوتاه ترین مسیر ، بهترین آن نخواهد بود . ممکن است در در مقاطعی برخی فشارها منجر به دادن برخی امتیازات شود اما این وضعیت  حالت « مسکّن » داشته و حالت پایداری نخواهد داشت و به همان دلیل مهم که فقدان هویت صنفی میان معلمان است دوباره وضعیت اولیه بازتولید خواهد شد .

وارد شدن معلمان و تشکل ها در ارکان مدیریت شهری مانند شورایاری ها و ارکان بالاتر مانند شورای شهر ، مجلس و... می تواند ارکان و هرم قدرت را وادار به گفت و گو ، چانه زنی و... نماید .

در بالاترین وجه مشارکت فرهنگیان و معلمان در ساختار دولتی نظارت و کنترل که تبلور آن را می توان در تشکیل " فراکسیون صنفی معلمان » در مجلس جست و جو کرد ؛ آنان می توانند با استفاده از اهرم ها و ظرفیت هایی که قانون برای آنان مشخص کرده است به دور از " شعار زدگی " ، " سیاست زدگی " و " روزمرگی " به پی گیری مطالبات خود بر محور « معیشت – منزلت – معرفت » بپردازند .

چیزی که اکنون تحت عنوان فراکسیون فرهنگیان  در مجلس فعالیت می کند بازتاب دهنده معدل  و یا حتی توانایی جامعه یک میلیونی فرهنگیان ایران نیست !

بر این باوریم اگر مشارکت فرهنگیان و معلمان حول محور " اعتماد و پویایی اندیشه برتر " از سطوح پایین مانند شورایاری ها آغاز گردد مقدمه ای برای تشکیل یک فراکسیون صنفی قدرت مند معلمان در مجلس خواهد بود و آن ها می توانند به جایگاه واقعی خود که شایسته آن هستند دست یابند .

چنین باد

 

 

منتشرشده در دیدگاه

moalem-azaddid دانشگاه فرهنگیان به تازگی منشوری از حقوق و تکالیف دانشجو معلمان این دانشگاه منتشر نموده است ؛ اقدامی که به حق قابل تقدیر، نو و خلاقانه است، با این وجود انتقاداتی به این منشور وارد است که مختصرا به آن ها اشاره می گردد:
1. به نظر می رسد این منشور بدون ‌مشورت با دانشجو معلمان تدوین شده است، لااقل اینجانب به عنوان کسی که در دانشگاه فرهنگیان تحصیل می کند هیچ گونه اطلاعی از روند تدوین این منشور نداشته ام.
2. در این منشور از حقوق و تکالیفی یادشده که با متر و معیار معینی نمی شود تحقق یا عدم تحقق آن ها را سنجید. به طور مثال در بند 5 حقوق دانشجو معلمان آمده است: "دسترسی به انواع فرصت های یادگیری انتخابی و اختیاری مبتنی بر شایستگی های موردنظر در برنامه درسی/ آموزشی"، در این بند کلمه "انواع" دقیقا به چه مواردی اشاره دارد؟! این انواع کدام ها هستند؟

یا در بند 7 چنین ذکر شده: "زندگی در محیط شبانه روزی برخوردار از امکانات رفاهی، بهداشتی-درمانی، مشاوره ای، فرهنگی و ورزشی در سطحی شایسته جایگاه معلم در نظام جمهوری اسلامی ایران" ؛ سوالی که بعد از خواندن این بند در ذهن خواننده ایجاد می شود این است که منظور از "سطحی شایسته" دقیقا چیست؟ بهتر نبود در این بند به جای اشاره ای کوتاه به سطح شایسته، لوازم و امکانات شبانه روزی دانشگاه به صورت کامل شرح داده می شد تا هر کسی با ظن خود سطحی شایسته را معنی نکند؟
اگر واقعا امکاناتی در سطحی شایسته "حق" دانشجو معلمان فعلی این دانشگاه است، در چند پردیس و خوابگاه این امکانات وجود دارد؟ در خوابگاه های 13،14 نفره یا بدون اینترنت و تلویزیون بعضی از پردیس ها؟ امکانات فعلی دانشگاه شایسته دانشجو معلمان این دانشگاه است؟ اگر نیست دانشجو باید شکایت به کجا برد و طبق منشور حق خود را بستاند؟
همین طور که در مثال های بالا ذکر کردم این منشور آکنده از توصیفاتی مثل: شایسته، گسترده و... است. و در هیچ کدام از بندها به صورت مصداقی اشاره نشده است. بدین صورت هرکس می تواند برداشت خود را از این منشور داشته باشد. به لحاظ حقوقی هم  این توصیف ها هیچ ارزشی ندارند !
3. در بند 13 حقوق دانشجویان به "اظهارنظر درباره مسائل گوناگون فرهنگی-اجتماعی به ویژه مسائل سیاسی با استفاده از ظرفیت های قانونی" اشاره شده است. سوالی به ذهن می آید که این ظرفیت های قانونی دقیقا چه چیزهایی هستند و در کدام مرجع باید از آن ها مطلع شد و آن ها را رعایت کرد؟!
4. "تاسیس و اداره شوراهای صنفی، تشکل های دانشجویی، انجمن های علمی، کانون های فرهنگی-اجتماعی و نشریات دانشجویی با استفاده از ظرفیت های قانونی." این آخرین بند و شاید مهم ترین بند حقوق دانشجو معلمان است. در این بند با وجود اشاره به انجمن های علمی، فرهنگی و اجتماعی هیچ اشاره ای به تاسیس تشکل های سیاسی نشده است.

 متاسفانه به نظر می رسد در دانشگاه فرهنگیان همچنان در روی همان پاشنه می چرخد و تاسیس انجمن های سیاسی مثل انجمن اسلامی دانشجویان طبق قوانین نانوشته ممنوع است. حتی اخیرا در یکی از پردیس ها از تاسیس کانون مستقل برای مسجد داخلی پردیس هم جلوگیری شده است!
با وجود مسائل ذکر شده دانشجویان در کجا باید بند 13 و حق اظهار نظر سیاسی را عملی کنند؟ مثل بسیاری از دانشگاه های دیگر انجمن ها و جلساتی برای این مهم بوجود خواهد آمد یا مثل گذشته دانشگاه فرهنگیان در این زمینه و پرورش تفکر انتقادی عقیم است؟!

به نظر می رسد با جلوگیری از تاسیس انجمن ها بند 13 این منشور عملی نخواهد شد.
5. رعایت حجاب اسلامی به عنوان یکی از تکالیف دانشجو ذکر شده است. ذکر این نکته بسیار به جاست، اما ذکر نشده مثلا مانتو هم برای دانشجو معلمان خواهر به عنوان حجاب اسلامی در نظر گرفته می شود یا حتما باید از چادر استفاده کنند. به جا بود با ذکر مصداق از برداشت های سلیقه ای جلوگیری نمایند.
6. و نکته آخر اینکه اگر دانشجو احساس کرد مطابق این منشور حقوق وی رعایت نمی شود باید شکایت به کجا ببرد؟!
امیدوارم که با ذکر این انتقادات به پیشرفت دانشگاه فرهنگیان کمکی کرده باشم، ان شاالله...

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

terrorismspecial  گروه اخبار /

روز چهارشنبه « ناصر میرزایی » از کارکنان آموزش و پرورش شهرستان شهرستان قلعه گنج  در جنوب استان کرمان بر اثر شلیک افراد ناشناس جلو مدرسه در حالی که مشغول پیاده کردن دخترش بود قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نایل گشت .
تا اطلاع ثانوی انگیزه ضاربان مشخص نشده است .

hossinpourspdid فرهنگیان کشورمان با جمعیت میلیونی شان، درکنار بار سنگین فکر و فرهنگ این سرزمین و پرورش فرزندان فردای این دیار که بر دوش دارند تاکنون با ایثار و فداکاری های بی شمار در عرصه های مختلف دفاع از دین و دیارشان خوش درخشیده اند و تقدیم 4 هزار معلم شهید و 36 هزار دانش شهید بال گستر آسمان، سند سربلندی و وفاداری این صبوران همواره به ایران و اسلام عزیز است. آنها با روح بزرگ شان همواره سعی کرده اند حرمت:« ن والقلم» و « يزکيهم و يعلمهم الکتاب و الحکمه » را حفظ کنند.

سال هاست فرهنگیان را برای قناعت ، ساده زیستی ، صبر و سکوت همواره شان می ستایند .

سال هاست که فرهنگیان برای پاسداشت عزت سرزمین شان، از بسیاری حقوق اولیه شان چشم پوشی کرده اند و در عرصه خدمت صادقانه سخت کوشی کرده اند.

سال هاست این صبوران مهربان با دلی پرخون و لبی پرخنده، به شاگردان کلاس شان درس شرف و شرافت، اخلاص، عزت و آزادگی داده اند و با مناعت طبع شان همه ی تلخی ها را بر خود شیرین کرده اند و با نداشته های بزرگ شان، بزرگی شان را حفظ کرده اند و دم برنیاورده اند.

سال هاست که فرهنگیان با کاستی هایی ساخته اند که اگر درد شمار آید دیوان و دفترها خواهد شد، سال هاست فرهنگیان با وام و قسط و ودیعه هم نفسند،

سال هاست فرهنگیان صبورانه به امید رفع تنگناهای معیشتی شان هر تلخی را تاب آورده اند و برای جان بخشی به فرزندان ایران از جان مایه گذاشته اند...

آنچه برای فرهنگیان رنج آور و روح آزار است وجود بی عدالتی و تبعیض بین کارکنان دولت است. همان تبعیضی که سبب شده است فرهنگیان به قول دکتر شریعتی : « همه زیر دستان شان، را زبَردستان شان ببینند».

شگفتا فرهنگیانی که به استناد بسیاری از آیات، احادیث و روایات خود و قلم شان باید صاحب حرمت و کرامت باشند شأن و منزلت شان روز به روز در جامعه ی بنا نهاده شده بر ارزش ها دارد آب می شود و آب می رود و دولت ها می آیند و می روند ولی کسی گره از کار فروبسته ی شان نمی گشاید.

فرهنگیان هرگاه خواسته اند این تبعیض های انبوه و آشکار را زبان شوند و بر لب آورند عده ای که عزت فرهنگیان این سرزمین و شأن و منزلت این فرهنگ مداران را برنمی تابند، این خواسته منطقی و حق طبیعی و صنفی فرهنگیان را سیاهی و سیاسی نمایانده اند و برای شنیدن دردهای دیرین این فداکاران بی ادعا و همواره همراه ، در و دروازه بر فرهنگیان بسته اند ولی فرهنگیان هیچ گاه این بدعهدی ها و نامهربانی ها را به کلاس و درس و مدرسه تسری نداده اند و همچنان با افتخار بر عهد آغازین و دیرین خویش که همانا بلندآوازگی این سرزمین است استوار ایستاده اند.

با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، فرهنگیان که خود نقش آفرین بزرگ این عرصه و صحنه بوده اند، با درک عمیق از شرایط کشور و اشراف به تنگناهای ناشی از کاهش قیمت نفت و انبوه ویرانی های برجای مانده از 8 سال گذشته، بی آنکه بخواهند چشم بر این همه کاستی ببندند، برای پرداخت حق وحقوق شان از دولت و کار به دستان تنها یک خواسته دارند و آن تحقق عدالت و رفع تبعیض بین کارمندان دولت و تغییر نگاه بنیادی مسؤولین به مقوله ی آموزش و پرورش است.

فرهنگیان از دولت برآمده از رأی و اراده شان ضمن رفع تبعیض ها و توجه ویژه به رفع مشکل معیشتی فرهنگیان، خواستار به رسمیت شناختن تشکل های صنفی فرهنگیان و فعالیت شان در راستای ارتقاء جایگاه و منزلت فرهنگیان هستند و انتظار دارند دولت با اعتماد بخشی بیشتر به فرهنگیان برای تحقق مطالبات قانونی شان، ابتکار عمل را به دست گیرد و بیش از این اجازه ندهد سایه سنگین یأس و دل مُردگی و بی انگیزگی بر مدارس حاکم شود و معلمان بیم بیمه طلایی و مدیران و معاونان غم قبض آب و برق و گاز مدرسه داشته باشند.

فرهنگیان از دولت تدبیر و امید که در این مدت کوتاه به رغم سنگ اندازی های بسیار، کارهای بزرگ و سترگی برای بهبود اوضاع کشور در عرصه داخلی و خارجی داشته است انتظار دارند با توجه ویژه به آموزش و پرورش و فرهنگ و فرهنگیان، به بغض گلوگیر فرهنگیان به ستوه آمده از انبوه تبعیض ها پایان دهد و با درایت و تدبیر، مزرع خزان زده ی دل فرهنگیان را به شکوفه بنشاند و نگذارد امید دیرین این صبوران ، در این دوره و در این دولت به یأس مبدل شود.

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

shahsavarzadehspecial فرهيختگان محترم ، دست در دست هم دهيم ، با آگاهي آفريني همه جانبه ، ياد آوري مجدد ، با آموزش  خستگي ناپذير ، و تلاشي خردمندانه ، شرايط بلوغ سياسي  تشکل ها ي مدني فعال در آموزش و پرورش را فراهم نماييم .راهي جز اين نداريم .
نقش تشکل هاي مدني فرهنگيان در رابطه با  " بهبود بهبود آموزش و پرورش از رهگذر جامعه مدني "



1. مقدمه :

الف : در سايت حقوق  معلم و کارگر مقاله اي به قلم استاد گران قدر مهدي بهلولي ،  تحت عنوان  " بهبود آموزش و پرورش از رهگذر جامعه مدني " آمده است :
در یکی از واپسین نظرسنجی هایی که در هفته دوم بهمن 93،در جهان مجازی و به صورتی محدود از فرهنگیان کشور انجام گرفت، مهم ترین راهکار برای برخورد با تبعیض ها و ناعدالتی ها،حضور گسترده تر فرهنگیان در نشریه ها و رسانه ها دانسته شد. از سویی کسانی که پیشینه حضور در گروه های فرهنگیان را دارند، اغلب بر این باورند که شوربختانه در این گروه ها، کار اندیشگی جدی انجام نمی گیرد.
این که چرا آموزش و پرورش پیشرفت نمی کند،مانع های پیش روی آن چیست،...دلیل های سیاسی،فرهنگی و اجتماعی گوناگونی دارد که چندان هم ناشناخته نیستند. اما اگر بخواهیم با محوریت جامعه مدنی به این مسآله بپردازیم بی گمان و متآسفانه، در همین گروه ها – همان گونه که در بالا هم گفته شد- کار جدی اندیشگی بر روی مسائل صنفی و آموزشی انجام نگرفته و نمی گیرد. هم اکنون یک سال و نیم از روی کار آمدن علی اصغر فانی می گذرد. در این مدت، فرآیند خصوصی سازی آموزش و پرورش با روش های گوناگون، گسترش یافته است. فانی البته به دنبال طرحی است به نام رتبه بندی معلمان.

آیا نباید تشکل های صنفی فرهنگیان در برابر این رویکردها و برنامه ها،دیدگاه های دقیق خود را روشن سازند؟
به باور این نگارنده، گروه های آموزگاران، همان گونه که به تبعض های حقوقی و کاستی های دستمزدی،حساس و معترض اند بایستی به بررسی همه سویه ی برنامه های آموزشی نیز بپردازند. گروه های ... در آموزش و پرورش، باید انجام کارهای کارشناسانه ی آموزشی را در دستور کار خود بگذارند. نمونه ی برجسته ی جهانی این گروه ها،...،می باشد. نگاهی به تارنمای... ، و پیگیری کارهای این نهاد، نشان می دهد که دوران توجه صرف به حقوق و معیشت به سر رسیده است. گروه های ... فرهنگیان،با آغاز از آموزش و با نگاه و نگرش آموزشی و صنفی،می توانند به مسائل اجتماعی،فرهنگی و حتی سیاسی جامعه  بپردازند. گستره ی آموزش،با همه ی این گستره ها،همبسته است و همپوشانی های فراوان دارد. با نگاه آموزشی و البته با حفظ استقلال اندیشگی و رفتاری، گروه های فرهنگیان می توانند و می باید به بیرون از گستره ی آموزش و پرورش هم نظر بیفکنند و از “در خود فرو رفتگی” بیرون آیند. فرهنگیان کشور،البته باید به نیرومندسازی جامعه مدنی خود بیندیشند.   

  ب :  پنجشنبه 17 مهر 1393در سايت مجمع فرهنگيان ايران اسلامي جناب آقاي رضامرادی- عضو مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در مقاله
" نقش تشکل ها در فرایند هدف مند سازی برنامه ها در آموزش وپرورش " مي فرمايند :
یکی از مهم ترین گرانیگاه ها در توسعه ی متوازن و فراگیر در سطوح اجتماعی و فرهنگی عنایت به نقش و جایگاه مشارکت مردمی و خرد جمعی در جامعه می باشد .در جوامع توسعه یافته وجود نهادهای مدنی و تشکل های مردم نهاد و جریان های گوناگون فکری و سلایق متکثر و معاضدت و تعامل آنان با یکدیگر علی رغم وجود آرمان ها و اهداف متعدد ضامن بقا استمرار و شکوفایی و توسعه ی اجتماعی و انسانی خواهد شد. وجود تشکل های مردم نهاد چرخ دنده ی ماشین نظام اجتماعی است.کار ویژه ی تشکل های مدنی تسهیل و با ثبات نمودن روند زندگی اجتماعی-صنفی و فرهنگی- سیاسی است و آنان چون ریه ها تنفس و حیات را برای جامعه مهیا می نمایند و توجه به تکثر صداها و مشارکت گروهی ازاهمیت اساسی و راهبردی برخوردار بوده و بسیار تعیین کننده می باشد .وجود گروه ها و انجمن های صنفی و اجتماعی در هر جامعه ای کارکرد و بازده ژرفی در جامعه داشته و سبب تنظیم هدف مند و با برنامه در رفتار اجتماعی شده و زمینه های مناسب و منطقی نیل و رسیدن به آرمان ها و منویات گروهی ومردمی را فراهم می نماید و زمینه ساز تکوین و شکل گیری حس مشترک وهم نوایی گروهی گردیده و به شدن درست و تحقق طرح ها وبرنامه ها می انجامد...
تشکل های اجتماعی و صنفی نقش تعیین کننده و اثر بخشی در انتقال درست و واقع بینانه ی انتظارات و مطالبات شایسته ی جامعه ی معلمین ، دانش آموزان و اولیا آنان به برنامه ریزان و تصمیم سازان در امور ستادی آموزش وپرورش به عهده دارند که در صورت تکوین واقعی و نه صوری تشکلات مذکور و ارتباط ارگانیک و منطقی با ایشان در طراحی و برنامه ریزی اصولی در عرصه های عملکردی بسیار موثر بوده وتعیین کننده می باشد .
                        
2communicationspecial آيا تشکل هاي مدني همچون مجريان ستادي ، در ايجاد اين رابطه يک سويه ( نه به اندازه آنها ) مقصرند ؟
عدم ورود اکثريت قريب به اتفاق  نهاد هاي مدني فعال در آموزش و پرورش در تنظيم اسنادي چون ، سند تحول ، سند برنامه درسي ، رتبه بندي و ...نشانه عدم بلوغ تشکل ها (عدم مسئوليت پذيري " تشکل هاي مدني " ) است و يا نشانه يک سو نگري مسئولين است ؟

در مقاله اي با نام " مهمترين چالش آموزش و پرورش چيست؟ " به قلم اينجانب که در سايت وزين سخن معلم درج گرديده است آمده است :
عدم ارتباط ارگانيک بين برنامه ريزان و طراحان و متخصصان، مجريان ستادي آموزش و پرورش ازيک طرف و " تشکل هاي مدني " از طرف ديگر  مهم ترين چالش آموزش و پرورش است .
دره عميق بين صف و ستاد را فقط و فقط ، پل هاي واسط بين مردم و مسئولين يعني "تشکل هاي مدني " پوشش مي دهند .
وظيفه "سازمان هاي مردم نهاد " سازماندهي "ملت هميشه در صحنه " در گفت و گوي دو سويه مردم و مسئولين است .
انسان براي ارتقاي سطح زندگي اجتماعي ، خرد جمعي را به کار مي گيرد که لازمه آن تعامل مردم و مسئولين است .
اين ارتباط دو سويه چگونه حاصل مي شود ؟
بدون حضور " تشکل هاي مدني " و بدون ارتباط دو سويه بين اين نهاد هاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين ، به هيج وجه مردم سالاري تحقق نمي يابد . حاکم شدن فضاي گفت و گوي يک سويه در آموزش و پرورش ، سمٌ مهلک براي جامعه مي باشد .
هر دو گروه " تشکل هاي مدني" و مسئولين ( هريک به سهم خود ) در اجراي رسالت خود (تعامل بين مردم و مسئولين  ) کوتاهي کرده اند . در اينجا ، عدم مسئوليت پذيري " تشکل هاي مدني " را نقد مي کنيم .
چگونه ممکن است "سند تحول بنيادين" در آموزش و پرورش و يا "سند برنامه درسي ملي" و ... تدوين شود و به تصويب شورای عالي آموزش وپرورش هم برسد ولي خيل عظيم فرهنگيان فرهيخته که مجريان اصلي اين طرح ها و اسناد هستند ، در کنار متخصصين و مسئولين دلسوز نظام آموزشي  با هم در اين موضوع هاي مهم تعامل نداشته باشند.  
آيا چالشي مهم تر از اين عدم همکاري ، که جامعه را به پرتگاه نيستي و سقوط مي کشاند وجود دارد؟
در ذيل جهت روشن شدن موضوع ، چکونگي پديد آوردن "سند برنامه درسي ملي" را و عدم همکاري "سازمان هاي مردم نهاد " و مسئولين و متخصصان را مورد نقد و بررسي قرار مي دهيم .
لازم است ،خلاصه روند پديد آوردن "سند برنامه ملي درسي" را به نقل از متن آن ارائه گردد.کار از اسفند 1384 با تشکيل دبيرخانه طرح آغاز شد .پس از تحقيقات و مطالعات اوليه و ابلاغ مصوبه به هفتصد و چهل و پنجمين جلسه شوراي عالي آموزش و پرورش در ارديبهشت 1386 با پشتوانه نيرومند حقوقي ادامه يافت ...کميته هاي هفت گانه تخصصي... تشکيل شد...بالاخره نخستين نگاشت برنامه درسي ملي در بهمن 1387 تدوين و براي اظهار نظر در اختيار صاحب نظران و کارشناسان حوزه هاي ستادي و استاني قرار داده شد...دومين نگاشت در 25اسفند 1387 براي استفاده فرهنگيان و صاحب نظران به همراه پرسش نامه ارزيابي ، بر روي سايت دفتر تأليف و برنامه ريزي کتب درسي قرار گرفت ... متن حاضر ...تا بهمن ماه 1389 است براي تقديم به شوراي عالي آموزش و پرورش و ساير مرجع ذي صلاح آماده شده است ... از " تشکل هاي مدني " به خصوص نهاد هاي مدني فرهنگيان انتطار مي رفت بر اساس مسئوليت خود ، وقتي اين طرح بر روي سايت قرار داشت ، نظر کارشناسي خود را ارائه مي نمودند .

3. آيا مسئولين آموزش و پرورش انباشت تجربه دارند ؟روز يک شنبه مورخ 19 مرداد 1393در پايگاه جامع اطلاع رساني وزارت آموزش و پرورش خبر ذيل درج شد :
طی حکمی از سوی وزیر آموزش و پرورش: مشاور وزیر در امور تشکل های فرهنگیان منصوب شد .طی حکمی از سوی وزیر آموزش و پرورش، عادل عبدی به سمت «مشاور وزیر در امور تشکل های فرهنگیان» منصوب شد.
متن کامل حکم به شرح زیر است:
برادر گرامی
جناب آقای عادل عبدی
با سلام
نظر به مراتب تعهد، شایستگی و تجارب ارزشمند جناب عالی، به موجب این حکم به سمت «مشاور وزیر در امور تشکل های فرهنگیان» منصوب می شوید.
امید است با توکل به خداوند متعال و بهره گیری از رهنمودهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و سیاست های رئیس جمهور محترم و همکاری و همراهی همه تشکل های فرهنگی و سایر صاحب نظران در انجام امور محوله بویژه:
- بهره گیری از ظرفیت تشکل های فرهنگیان در شناسایی مشکلات نظام آموزش و پرورش و ارائه راه حل
- تعامل مثبت و سازنده با همه تشکل های صنفی معلمان و استفاده از خردجمعی برای پیشبرد بهتر امور


 بدیهی است گزارش های مستمر شما به اینجانب و بازخورد آن برای تشکل های فرهنگی گام مهمی در ارتقای فعالیت های وزارت آموزش و پرورش خواهد بود.
علی اصغر فانی
در پايگاه جامع اطلاع رساني وزارت آموزش و پرورش
کد مطلب : a3f76 تاریخ انتشار : 1393/6/3 دوشنبه مشاور وزیر در امور تشکل های صنفی معلمان: تاکید مسئولان ارشد نظام بر استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی از اتفاقات مهم اجلاس است
مشاور وزیر آموزش و پرورش در امور تشکل های صنفی معلمان گفت: تاکید مسئولان ارشد نظام بر استفاده از ظرفیت نهادهای مدنی از اتفاقات مهم سی و یکمین اجلاس روسای آموزش و پرورش مناطق کشور است.
 
به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش وپرورش، عادل عبدی مشاور وزیر در امور تشکل ها در حاشیه سی و یکمین اجلاس رؤسای آموزش و پرورش مناطق کشور که در سالن همایش های رازی برگزار می شود، اظهار کرد: مسائل مطرح شده در اجلاس از جمله سخنان وزیر آموزش و پرورش در حضور رئیس جمهور مبنی بر فرصت بودن تشکل ها و ضرورت کمک گرفتن از نهادهای مدنی برای بهبود امور و همچنین سخنان رئیس جمهور درباره استفاده از توان نهادهای مدنی در بهبود شرایط آموزش و پرورش  و اشارات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بر لزوم گسترش مشارکت مردم و تاکید وزیر محترم اطلاعات مبنی بر تامین آرامش و امنیت جامعه فرهنگیان از نکات برجسته این اجلاس است که  با اقبال معلمان و  تشکل ها و نهادهای صنفی معلمان مواجه خواهد شد.
عبدی تاکید کرد: با توجه به بررسی های به عمل آمده در مدت کوتاه حضور به عنوان مشاور وزیر در امور تشکل ها ظرفیت های فراوانی برای همکاری و تعامل میان این وزارت و تشکل های معلمی شناسایی شده است.
مشاور وزیر در امور تشکل ها ی معلمان، خاطرنشان کرد: امیدواریم در دولت تدبیر و امید شاهد ایفای نقش  مطلوب تشکل های  معلمی در برنامه ها و تصمیمات کلان آموزش و پرورش و تعامل دوسویه با مدیران باشیم.


4ngo. آيا تشکل هاي مدني در  آموزش و پرورش انباشت تجربه دارند ؟

تأسف از اينکه  تشکل هاي مدني در آموزش و پرورش تقريبأ هيج نقد جدي از فعاليت دوره قبل خود ارائه ننموده اند .
تأسف از اينکه  در هشت سالي که به بازي گرفته نشده اند ، فرصت مرور تاريخي هم  نداشته اند  تا به نقد خود بپردازند .
تأسف از این که در شرايط موجود هم نگاه به گذشته را به کلي فراموش کرده اند .
تأسف از اينکه ، مشاهده مي شود که  تشکل هاي مدني  به دليل عدم بلوغ سياسي اجتماعي ، که ناشي از عدم انباشت تجربه گذشته است از اين ظرفيت قانوني تعامل بين نهاد هاي مدني و مسئولين  ايجاد شده به خوبي بهره نبرده اند .
تأسف از اينکه اکثريت قريب به اتفاق تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش ، همچون اکثريت قريب به اتفاق مسئولين تجربه ديالوگ با يکديگر  بر سر چالش هاي مهمي ماننده خصوصي سازي در آموزش و پرورش ، رتبه بندي معلمان ، صندوق ذخيره فرهنگيان ، نقد لايحه بودجه 94و... ندارند  .
تأسف از اينکه بسياري از تشکل ها  هنوز خود را در فضاي قبلي  تصور مي کنند که دريک فرآيند  يک سويه بايد مطالبات انباشته شده فرهنگيان را با همان شيوه هاي منسوخ گذشته سازماندهي کنند  ؛ غافل از اينکه آزموده را آزمودن خطاست !
تأسف از اينکه بسياري از تشکل ها  هنوز به عواقب فرآيند هاي کنترل ناپذير بي توجه هستند !
تأسف از اينکه بسياري از تشکل ها  هنوز نتوانسته اند اهداف کوتاه مدت ، ميان مدت و بلند مدت خود را مشخص نمايند  !
تأسف از اينکه بسياري از تشکل ها  هنوز نتوانسته اند مطالبات انباشته شده فرهنگيان اولويت بندي کنند !  
تاسف از اينکه بسياري از تشکل ها  هنوز نتوانسته اند روش هاي تحقق مطالبات انباشته شده فرهنگيان طبقه بندي کنند  !
تأسف از اينکه بسياري از تشکل ها  هنوز نتوانسته اند خواسته هاي مشخصي را براي روش هاي معينˏ تحقق مطالبات انباشته شده فرهنگيان ، مشخص کنند !
تأسف از اينکه بسياري از تشکل ها  ، هنوز پاي خود را  در اولين پله مستحکم نکرده اند و اولين خواسته هاي خود را در مذاکره در فضاي تعامل موجود، محقق نکرده اند ؛ پا در بالاترين و پر هزينه ترين پله نهاده اند . خداوند رحمان و رحيم به همه ما عنايت فرمايد .

ان شا الله !!!


5.  آيا اميد به ادامه فعاليت منطقي وجود دارد ؟
جاي  بسی خوشبختي باقي است  ، موارد ذکر شده در بالا با نقد و بررسي گذشته و تدوين برنامه هاي کوتاه مدت ،ميان مدت ، بلند مدت ، اولويت بندي مطالبات انباشته شده ، تعيين روش هاي مناسب براي تحقق خواسته هاي متفاوت و طبقه بندي اين روش ها و ...قابل حل مي باشد . نهاد هاي مدني فعال در آموزش و پرورش ظرفيت ارتقاي سطح خود را دارند و در جامعه هم امکان اين رشد و بالندگي فراهم است .
خوشبختانه هر دو طرف ( نهاد هاي مدني و مسئولين ) تلاش مي کنند اين مسير تعالي بخش را به تدريج طي کنند . که نياز به همراهي همگاني دارند .
در اظهارات نمايندگان محترم تشکل هاي مدني مطرح مي شود که مسئولين محترم آموزش و پرورش در نشست با نمايندگان تشکل هاي مدني ،مشکلات خود را مطرح مي کنند و سخنان  فرهنگيان را گوش مي کنند  .
مثلآ در خبر ها آمده است :  نشست تشکل ها با جناب آقاي دکتر عمادي مسئول مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش ، يا نشست جناب آقاي غندالي  مدیر عامل محترم صندوق ذخیره فرهنگیان با نمايندگان تشکل هاي مدني فعال در آموزش و پرورش و ...


6. اين نشست ها لازم است ولي کافي نيست .
تشکل ها بايد به اين نشست ها به عنوان « يک فرصت تاريخي » نگاه بکنند .تا از ديالوگ ناشي از آن راهکار ها ارائه گردد . نشستن و گفتن و برخاستن چالش ها را برطرف نمي کند .

نکاتي که تشکل ها  قبل از حضور در نشست با مسئولين بايد رعايت کنند . 

الف  : نمايندگان و رهبران تشکل هاي مدني ، بايد قبل از حضور در اين نشست ها هم خودشان بر موضوعات مطالعه داشته باشند  و هم بر اساس خرد جمعي از مشاوران و اعضاي تشکل بخواهند در رابطه با چالش مورد نظر مطالعه کنند و اتاق فکر تشکل ها را ياري نمايند .
ب : نمايدگان  تشکل ها در حين مذاکره مراقب باشند که راهکار هاي ارائه شده توسط آنان ،کارشناسي شده باشد . زيرا در مسير مذاکره تيمي موفق تر است که نظر کارشناسي بهتر ارائه نمايد . بدين طريق اعتبار آن تشکل در جامعه بيشتر افزايش مي يابد . اگر در مورد موضوعي اطلاع ندارند وارد بحث نشوند .
ج : نمايندگان تشکل ها بايد موضوع هاي مطرح شده در جلساتˏ نشست مشترک را به اطلاع همه اعضا و همه فرهنگيان و همه آحاد جامعه برسانند و از همگان بخصوص کارشناسان مستقل بخواهند که اتاق فکر آن تشکل را در رابطه با چالش مورد نظر ياري رسانند .
د : مهمترين وظيفه تشکل هاي مدني و اتاق فکر آنان نقد چالش و ارائه راهکار ها مي باشد .
ه : دليلي ندارد که تشکل ها از ترس خطا در نقد ، و ارائه راهکار از وظايف اساسي خود طفره بروند . مهم حضور است و مهم تر از آن اصلاح حضور است .
مي گويند سفينه اي که به کرات آسماني فرستاده مي شود بر اساس مطالعات گسترده از قبل مسير آن به دقت رياضي تعيین مي شود ولي آنچه به آن کمک مي کند تا به کره مورد نظر مي رسد رصد کرد ن لحظه به لحظه مسير حرکت با مسير پيش بيني شده است . اگر اين رصد کردن و اين تصحيحات لحظه به لحظه نباشد . هيچ سفر و حرکتي  به مقصد و مقصود خود نمي رسد .
ديکته نانوشته غلط ندارد .
 
 محمد قوچاني در مقاله حرفه روشنفکر ( ماهنامه تجربه شماره 27 آغاز سال چهارم نوروز 93 صفحه 8و 9) مي فرمايند :
" ... مهمترين بحران فرهنگي ايران امروز اما نه " آزادي يا انسداد " فرهنگي که " عقلانيت و مسئوليت  " فرهنگي است .
... جهل عمومي در روزگار ما جاي افکار عمومي را گرفته است و شگفت آنکه اين جهل عمومي را عقل جمعي مي خوانند! عقل جمعي نه در فضاي مجازي که در جامعه مدني ايجاد مي شود و جامعه مدني بر اساس نهاد هاي مدني ( صنفي / حرفه اي ) شکل مي گيرد .
... اگر روشنفکران بتوانند در اين دولت ( منظور دولت آقاي دکتر روحاني مي باشد .) استقلال مدني و صنفي خود را به دست آورند به بزرگترين پيروزي تاريخي خود رسيده اند .فرصتي که هر لحظه از دست دادن آن خطاي بزرگ و تاريخي است چه براي دولت مردان و چه براي روشنفکران.
... دولت در ميانه يک دو گانه تکراري گرفتار آمده است . محافظه کاري فرهنگي و رايکاليسم روشنفکري که هر دو تماميت خواه و افراط گرا هستند .
ايجاد تعادل و اعتدال ميان اين دو کار سختي است . گروهي در شبکه هاي اجتماعي دولت را محافظه کار مي خوانند و گروهي در نهاد هاي حاکميتي دولت را به استيضاح تهديد مي کنند.مسئوليت تاريخي روشنفکران در اين دوران همان مسئوليت پذيري آنان است.  "
 همه شهروندان وظيفه دارند که همواره فعاليت تشکل ها را رصد کنند و همواره به  تشکل هاي مدني به خصوص تشکل هاي مدني  فعال در آموزش و پرورش کمک کنند تا به نقش دو سويه خود که پل رابط بين مردم و مسئولين مي باشد به درستي عمل کنند تا تشکل ها از  مسير واقعي خود منحرف نشوند .
 در شرايط کنوني ديالوگ موثر ترين  روش ، براي بهبود آموزش و پرورش از رهگذر جامعه مدني مي باشد  .

 

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 01 اسفند 1393 10:18

تبلیغات هدف دار علیه معلمان

sabzevarididgah بازشدن فضای سیاسی- اجتماعی در دولت یازدهم و کاسته‌شدن از جو امنیتی حاکم بر ادارات باعث شد تا اقشار مختلف جامعه، پیگیر حقوق از دست رفته خود شوند.

در این میان فرهنگیان که جزو طبقه آگاه و  قشر کم‌درآمد جامعه محسوب می‌شوند، فرصتی یافته‌اند تا خواستار احقاق حقوق خود شوند. تحصن خودجوش فرهنگیان در ماه گذشته حاکی از نارضایتی این قشر از عملکرد مالی وزارتخانه طی یک سال گذشته بوده است. نحوه شکل‌گیری اعتراضات، کپی اعتراضات نیمه اول دهه هشتاد و متاسفانه نحوه برخورد با این اعتراضات نیز کپی برخورد مسئولان دهه هشتاد است.

وزارت آموزش و پرورش با صداوسیما هم‌صدا شده و با تبلیغات خلاف واقع و ژورنالیستی سعی در خاموش کردن یا کم رنگ کردن اعتراض معلمان دارد.

وزیر آموزش و پرورش طی مصاحبه‌ای اعلام می‌کند که به فرهنگیان وام پنج میلیونی داده می‌شود؛ درحالی که این وام 15درصدی شامل کمتر از 5 درصد فرهنگیان می‌شود، صندوق ذخیره فرهنگیان به مناسبت دهه فجر تعدادی خودرو را به صورت لیزینگ به معلمان واگذار می‌کند، درصد قابل‌توجهی از این خودروها؛ خارجی و گران‌قیمت هستند به‌طوری‌که فرهنگیان نه تنها توانایی پیش‌پرداخت آن را ندارند بلکه میزان قسط وام خودرو از کل حقوق آنها نیز بیشتر است.

از طرف دیگر، بحث تور آنتالیا ویژه فرهنگیان، بحث روز می‌شود. همزمان با این تبلیغات، طی دو سه هفته گذشته به‌طور مداوم و پیوسته، اخباری مبنی بر پرداخت مطالبات معلمان از طرف هیأت‌دولت، مجلس و وزارت آموزش و پرورش در رسانه‌ها پخش می‌شود. از آنجا که واژه «مطالبات» از مطالبه گرفته‌شده و به معنای طلب داشتن است، بار معنایی مثبت دارد و احساس خوشایندی به شنونده دست می‌دهد. داشتن بار معنایی این واژه سبب شده تا بعضی بر این باور باشند که مطالبات نوعی پاداش میلیونی است که نهادها و موسسات دولتی و خصوصی به مناسبت‌های مختلف از جمله دهه فجر به کارمندان خود پرداخت می‌کنند. رسانه‌ها مخصوصا رسانه ملی با یک رفتار ژورنالیستی، پرداخت مطالبات معوقه فرهنگیان را هدیه‌ای ویژه از سوی دولت و مجلس به فرهنگیان نشان می‌دهد.

این رفتار صداوسیما باعث شد که فرهنگیان سراسر کشور روز سه‌شنبه با یک اقدام هماهنگ با ارسال پیامک به نحوه خبررسانی اخبار 20:30 شبکه دو و خبر ساعت 22 شبکه سه اعتراض کنند. طی دو دهه گذشته تا به حال صدا و سیما هرگز به این موضوع اشاره نکرده است که مطالبات فرهنگیان چه بوده است؟ چرا فرهنگیان مطالبات معوقه دارند؟ چرا آموزش و پرورش در پرداخت حق‌التدریس، حق‌الزحمه امتحانات، اضافه کار، سرانه دانش‌آموزی، سهم صندوق ذخیره و .... ناتوان بوده است؟ و چرا حق‌الزحمه یک معلم پس از چند سال بدون محاسبه تورم با هزار اما و اگر قرار است پرداخت شود؟

چندی پیش مدیرکل وزارتی و قائم‌مقام وزیر طی یک مصاحبه اعلام کردند که ما نمی‌خواهیم افزایش حقوق معلمان رسانه‌ای شود و معلمان به این درک و درایت آفرین گفتند. اکنون با عملکرد نخ‌نمای روابط عمومی وزارتخانه، معلمان مجبور می‌شوند بگویند: «سال به سال، دریغ از پارسال!»

روزنامه قانون

 

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 01 اسفند 1393 05:48

در سايه‌سار مدرسه

afshardidgah آدمي از همان روزي كه مدرسه ساخت و فرزندش را به مدرسه فرستاد، دوچندان به ارزش دانش پي برد و همچنين ضعف خودش را در امر پرورش بچه‌هاي خويش باور كرد. روزهاي اول، حساب كردن، خواندن و نوشتن همه آن چيزي بود كه از مدرسه انتظار مي‌رفت. بعدها اما مدرسه‌ها ثابت كردند كه توان آن را دارند تا بيش از آنچه از آنها تصور مي‌رفت، پرثمر و بافايده باشند.
براي همين بود كه كم‌كم همه فهميدند هر مدرسه يك ساختمان ساده نيست كه سنگ نشاني است تا راه را از بيراهه مشخص سازد. علامت عمران و آباداني دنياي مردمانش كه مي‌فهمند و مي‌خواهند تا بيشتر بفهمند. حرمي براي مردمي كه به علم و معرفت حرمت مي‌نهند و حريمش را به دبده تقدس مي‌نگرند. جان پناهي كه آنها و فرزندان‌شان را از هرگونه فساد و تباهي در امان مي‌دارد. خانه‌اي كه اگرچه سنگي و گلي است، ولي نگهبان آنهاست. نگهبان آنهااي كه خود بايد نگهبان خانه‌هاي آهني و سيماني خود باشند.
 درگذشته، حال و تا هميشه‌هاي بعد اين مرز و بوم، درود و سرود فراواني نثار سواد و دانش شده و مي‌شود. در اين دين، معجزه پيامبرش كتاب و حرف اول خدايش با او از خواندن و دانااي است. در اين ميهن، زيربناي وجودي‌اش را سه اصل؛ گفتار نيك، كردار نيك و پندارنيك بنيان نهاده‌اند. و رقص پرچم هميشه جاويد اين ملك كه بر بام هر مدرسه‌اي، خبر از بودن و ماندن مردمانش مي‌داد. يادگاري از گذشته‌هاي اصيل و سنگين و پر از خاطره‌هاي تلخ و شيرين. پرچمي كه ديريست تن خويش را به دست بادها سپرده و مي‌سپارد و در كش و قوس‌هاي پيكر سه رنگش، به راحتي مي‌توان تلالو اسلامي، مهرباني و ايراني‌اش را ديد و صداي زنگ مدرسه كه نويد سرزندگي را همواره سر داده و نيز تلاوت پرحرارت كلام وحي و نيايش‌هاي صبحگاهان بچه‌ها بوده كه نردباني براي رفتن به آسمان شده است. و براي همين است كه بچه‌هاي ما آسماني شده‌اند و جاوداني. بچه‌هااي كه صداي سرودهاشان در گوش‌هاي تاريخ اين ملك و در فضاي ساكت آبادي‌هايمان طنين‌انداز شده است و مي‌شود.
 براي همين است كه ما به مدرسه سلام مي‌كنيم كه مدار سلامت هر آبادي است. براي همين است كه حرف حرف اسم مدرسه نيز، زيبا و بامسماست. ميم آن، مامن مهمي ار محبت و مهرورزي است. دال آن، دنياي زيباي دانش و دانااي است. راي آن، راه يابي به رمز و رازهاي بچه‌هاست. سين آن، سردادن سرود سربلندي آبادي است و ‌هاي آن، هدايت همگان به سوي پروردگار.
 و باز براي همين است كه مي‌گویيم؛ ما هرچه داريم از مدرسه‌ها داريم. تا بوده، همين بوده كه مدرسه به جامعه درس مي‌دهد، اعتراض مي‌كند، ايراد مي‌گيرد، مي‌آشوبد، راه نشان مي‌دهد، سياست را محكوم مي‌كند، ادب مي‌كند، انقلاب مي‌كند و بهمن ٥٧ را مي‌سازد. در زمان افتتاح هر مدرسه‌اي، نه در يك ساختمان ساده را، كه درب خردمندي و دانااي را مي‌گشاييم. دري كه اگربه موقع باز شود، در هرچه فساد و تباهي و سياهي، خود به خود بسته مي‌شود. خاصه در زميني و زماني كه پر از اينهاست. به همين خاطر است كه ما به وجود مدرسه‌ها سخت محتاجيم. مدرسه‌هايي كه بتوان در آنها درس صفا و سادگي و سربلندي را خواند. مدرسه‌هايي كه قبل از آنكه در پي عالم پرورش دادن باشند، به آدم ساختن همت گمارند. و بالاخره مدرسه‌هايي كه قبل از آنكه هرچيز ديگري باشند، فقط و فقط مدرسه باشند.
 مهرماه كه مي‌رسد ما خودمان را به مدرسه مي‌رسانيم تا آنجا زندگي كنيم و بدين‌وسيله قيمت پيدا كنيم نه اينكه برخلاف اكثر بزرگ‌ترها، به هر قيمتي زندگي كنيم. فقط حيف كه اول مهر‌هاي اين سال‌ها، رنگ و روي طبيعي‌شان را از دست داده‌اند. پيش‌ترها بي‌آنكه حتي روي جلد كتاب‌ها بنويسند، واقعا هركه دانا‌تر بود، تواناتر هم بود. اما الان كه كامپيوتر و ماشين، خليفه انسان روي زمين شده‌اند، حال كه تلويزيون و اينترنت خلوت خيال همه را پركرده‌اند و به جاي همه مي‌انديشند و درس مي‌دهند. وقتي كنترل تلويزيون‌ها براي يك لحظه از دست مردم نمي‌افتد. در زمانه‌اي كه ديگر آموزش و پرورش مرسوم قادر به رقابت با اين همه فناوري‌ها نيست. معلوم است كه ديگر هر كه داراتر است، تواناتر هم هست. بچه‌ها كه قاعدتا بايد بيست‌هاي نقاشي و ديكته‌شان را به هم پز بدهند، حالا از مبل‌هاي تازه خانه‌شان و ماشين جديدشان حرف مي‌زنند.

ديگر زنگ‌هاي تفريح به جاي خنديدن و دنبال هم دويدن، از هم مي‌پرسند: راستي شوي نود را ديد‌ه‌اي؟ كوچه خاكي خانه تا مدرسه الان ديگربوي خاك باران خورده را نمي‌دهد از بس زيرفشار آسفالت خفه شده است. بچه‌هاي امروز اصلا كلاغ‌ها و گنجشك‌هاي روي در و ديوار خانه را جدي نمي‌گيرند. اكنون ديريست كه حسنك رفته است و حالا حالا هم نيت برگشتن و كمك كردن ندارد.
 كبري تصميم گرفته كه هرچه را هم فراموش كند اما مواظب تلفن همراهش باشد تا اگر دوستش زنگ زد، در دسترس باشد. چوپان دروغگو كه آن روزها مجبورشد ازاين آبادي برود، دوباره با بروبچه‌هاي خويش برگشته است. كوكب خانم هم فقط در خريد انواع ما است و شيرهاي بسته‌بندي شده باسليقه است. جان كلام اينكه. همه براي جلو زدن از هم در يك دوي ماراتن چشم هم چشمي به همديگر تنه و طعنه مي‌زنند. اين وسط انگار فقط من و ابرهاي آسمان براي باريدن به هم تعارف مي‌كنيم. حاليا؛ نوبهار معرفت است، پس در آن كوش كه خوشدل باشي. اسباب خوشدلي‌ات هم، غنيمت دانستن فرصت و بهره كافي بردن از آن است. يادت باشد، اين صداي زنگ مدرسه تنها يك بار در سال شنيده مي‌شود. به گونه‌اي كه گواي محشر برپا شده باشد. رستاخيز رستن از بند ناداني و ناتواني. زمان به زنجيركشيدن غول جهل. فصل همصحبتي و با هم خنديدن‌هاي بسيار. همراه شدن براي برطرف ساختن يك درد مشترك. يك دل شدن براي ساختن فردااي روشن‌تر. هنگامه سر دادن سرود سبز اميد. از ته دل و با تمام وجود.
 پس بياايم در فصل بازگشااي مدارس، به اين بهار آگاهي و دانااي، هزار بار سلام و سپاس گوايم. پشت دانااي اردو بزنيم و بكوشيم تا مدارس ما، سربلندتر از هميشه، مدار سلامت جامعه باقي بمانند و معلمان اين عاشقان صبور را ديگر بار حرمت نهيم و باور كنيم كه در پناه يك چهارديواري كه به وسعت يك دنياست، ديدن همه كس را و نديدن خود را، كارساده‌اي نيست و البته كار هركس هم نيست:
سينه بايد گشاده چون دريا/ تا كند نغمه‌ اي چو دريا ساز
بانگ دريادلان چنين خيزد/ كار هر سينه نيست اين آواز.
٭معلم

روزنامه اعتماد

منتشرشده در یادداشت
شنبه, 01 اسفند 1393 05:39

سیلی و سرخی!

niknejaddidgah هنوز بچه‌ها در صف ایستاده‌اند و دعا می‌خوانند. به اتاق دبیران می‌رسم. در میانه چاق‌سلامتی با همکاران، معاون سلام می‌دهد؛ یعنی کلاس‌ها آماده‌اند! به کلاس می‌روم، بچه‌ها همچنان کرختی بیداری بامداد را دارند و از این‌رو، زنگ اول چندان دشواری‌ای برای کنترل کلاس ندارم. پس از پایان درس، بی‌تابِ شنیدن زنگم. زنگ می‌خورد و در اتاق دبیران حرف‌های همیشگی گل می‌اندازد. همکاری می‌پرسد پس بالاخره بودجه چه شد؟ پاسخ می‌شنود چه می‌خواستی بشود! دولتی که امید‌ها به تدبیرش بسته بودیم، چندان توجهی به دغدغه‌های ما نشان نداده است، چه انتظاری از مجلس دارید!؟ دیگری می‌گوید وزیر بهداشت را دیدید که با افزایش ۷۰‌درصدی بودجه وزارتخانه‌اش، رضایت نسبی کارمندان خویش را به‌دست آورد. دیگری می‌گوید داماد ما با فوق‌دیپلم و ٥-٤سال سابقه، ٣برابرِ منِ فوق‌لیسانس و ٢٥‌سال سابقه، دریافتی دارد. دیگری که چندماهی است بازنشسته شده می‌گوید باجناق من نظامی است و هنگام بازنشستگی، یک جا پاداشِ پایان خدمتش را گرفت و من هنوز پس از ٦ماه یک ریال هم نگرفته‌ام، تازه ٢،٣برابرِ من حقوق می‌گرفت. همیشه هم من را درباره میزان دریافتی‌ام متهم به دروغگویی می‌کرد. یک روز با سرافکندگی فیش حقوقم را برایش بردم تا باور کند! دبیر ورزش می‌گوید این چه توهینی است که ٥ماه است اضافه‌تدریس‌ها را نداده‌اند؟ دیگری می‌گوید من در محل زندگی‌ام نگفته‌ام فرهنگی‌ام! نمی‌خواهم نگاه تحقیرآمیز همسایه‌ها را تحمل کنم! دیگری گفت راه‌‌ همان است که من سال‌ها پیش پیمودم، بی‌گمان بسازبفروشی، بهترین راهِ تحملِ کمبودهای معلمی است. من از به سامانی اقتصاد آموزش‌ و پرورش نا‌امیدم و اکنون هم تنها برای آب‌باریکه پس از بازنشستگی، معلمی را تحمل می‌کنم. برخی معلمان هم هستند که در این گفت‌وگو‌ها وارد نمی‌شوند و هنرشان کشاندن بچه‌ها به کلاس‌های خصوصی و رفتن به آموزشگاه‌های آزاد یا مدرسه‌های غیردولتی است و از این راه درآمد درخوری را دست‌وپا می‌کنند و مدرسه را محلی برای یافتن مشتری می‌دانند!

همکار دیگری که برخلاف بخشنامه‌ها و غرغرهای همیشگی معاون‌ها، همچنان در کلاس با همراهش حرف می‌زند و از این راه معامله می‌کند، می‌گوید من به کل، از وزیر و دولت و مجلس و... نا‌امیدم و کلاه خویش را سخت چسبیده‌ام و راه خودم را می‌روم.

در این میان یکی، دو تن هم بر این باورند که باید به دولت‌ومجلس فشار آورد و صدای اعتراض مان را به گوش فرادستان رساند. معاون سر می‌رسد سلام می‌دهد و همکاران با بی‌انگیزگی راهی کلاس می‌شوند و یکی از آنها فریاد می‌زند: «همکاران، سلول‌ها آماده است!»

پس از ١٠٠دقیقه کلاس، دوباره برمی‌گردیم و سخن‌ها از‌‌ همان جنس آغاز می‌شود و هریک در بی‌ارزشی شغل معلمی داد سخن می‌دهند و زنگ می‌خورد به کلاس می‌رویم و برمی‌گردیم و می‌گوییم و می‌شنویم و به کلاس می‌رویم و برمی‌گردیم و.... و این داستان‌های چندش‌آور ٢٠ و چند‌سال آموزگاری است. بزرگی می‌گفت حس فقر و تبعیض در میان فرهنگیان گسترش باورنکردنی‌ای یافته و شوربختانه این حس، آموزش را زمین گیر کرده است. گفتن و شنیدن از نداری، انرژی بسیاری از معلمان را فرسوده و نارضایتی شغلی، زمینه ناکارآمدی آموزش را فراهم کرده است.

نمی‌دانم این فرآیند، معلمی را نشانه رفته است یا آموزش را!؟ هر چه هست سیلی‌های پیاپی برای سرخ نگهداشتن چهره‌هایشان بیش از همیشه دردآلود شده است.

کسی هست این سرخی را ببیند و این حس تبعیض و فقر را درک کند و برایش چاره‌ای بیندیشد!؟

روزنامه شهروند

 

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور