سرپرست اداره کل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش از رفع مشکل ارتقای رتبه عالی فرهنگیان خبرداد و گفت: از مهرماه سال 93 اعطای رتبه های شغلی به فرهنگیان واجد شرایط با تایید شورای تحول اداری وزارت آموزش و پرورش صورت می گیرد.
علی نقی حصنی اظهار داشت: مسوولیت تایید رتبه های عالی فرهنگیان از معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری به شورای تحول اداری آموزش و پرورش واگذار شده است.
وی ادامه داد: با پیگیری وزیر آموزش و پرورش، معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی و همکاری معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری و سازمان بازنشستگی کل کشور مشکل ارتقای رتبه شغلی همکاران واجد شرایط به عالی رفع شد.
سرپرست اداره کل امور اداری و تشکسلات وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد: تمامی همکاران فرهنگی حایز شرایط رتبه عالی بدون نیاز به تایید معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری، صرفا بر اساس تایید شورای تحول اداری وزارت آموزش و پرورش تا اول مهرماه سال جاری از ارتقای رتبه عالی بهره مند و احکام آن ها توسط استان ها صادر شده است.
به گزارش معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی، در خصوص تنزل رتبه عالی فرهنگیان به هنگام بازنشستگی اظهار داشت: با مساعدت سازمان بازنشستگی کل کشور، احکام این بازنشستگان نیز به رتبه عالی ارتقا خواهد یافت.وی به تنظیم دستورالعملی جدید برای اعطای رتبه عالی به فرهنگیان واجد شرایط اشاره کرد و افزود: بعد از تایید این دستورالعمل توسط معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری اعطای رتبه های شغلی به فرهنگیان از اول مهر ماه سال 1393 به بعد صرفا بر اساس این دستورالعمل صورت خواهد گرفت.اکنون یک میلیون و 40 هزار فرهنگی در آموزش و پرورش فعالیت می کنند که حدود 700 هزار نفر آنان معلم هستند.
این که یک رسانه تخصصی در حوزه آموزش و پرورش فعالیت کند و موجب ارتقاء سطح آگاهی جامعه معلمان ، پرداختن به مسائل آموزش و پرورش از ابعاد مختلف ، بحث ساختاری ، محتوایی ، قوانین و مقررات ، شیوه های مدیریت ، تغییر کتب درسی ، مطالبات معلمان و پرداختن به آن ها ،مبانی انگیزشی معلمان ، مبانی انگیزشی دانش آموزان و به طو کلی آن چه را که در رسانه های عمومی به شکل کلی پرداخته می شود اما در " رسانه صدای معلم " به صورت تخصصی به آن پرداخته می شود به حال معلمان و آموزش و پرورش کل کشور مفید است .
به عنوان یک معلم کوچک و خادم معلمان آمادگی دارم که در حوزه های تخصصی در خدمت این رسانه باشم .
آماده ام آن چه را از آموزش و پرورش طی مطالعات و اجرا کسب کرده ام در اختیار این رسانه قرار دهم و پاسخ گوی سوالات آن باشم و درون آموزش و پرورش استان البرز این رسانه با مدیران مدارس ، معلمان ، مدیران نواحی پل ارتباطی بین مدرسه و اداره برای بهبود عملکرد و فرآیند ها باشد .
بهروز معبوديان ٭
زندگي انسان از خانواده شروع ميشود. همه ما در درون اين نهاد اجتماعي متولد ميشويم، رشد ميكنيم و در درون اين نهاد مسير خواستههايمان را طي ميكنيم. بدون ترديد آموختههاي اوليه بشر از درون نهاد خانواده و از ارتباطات بين فردي اعضاي آن ميسر ميشود. با وجود اينكه در طول دوران حيات بشر خانواده هميشه مورد توجه بوده و زندگي بشر در درون اين نهاد آميخته به رشد و پويا ترسيم شده ولي امروزه خانواده در كشورمان به دلايل متعدد كانون آسيب فردي و اجتماعي است. بررسي عوامل سببشناسي اين مهم ضرورتي انكارناپذير براي تغيير وضعيت موجود است، با اين حال نيم نگاهي به ويژگيهاي خانواده ناسالم ميتواند به فهم ما از شرايط موجود بيفزايد و فرصتي را براي بازنگري در شيوه زندگي خانوادهها ارايه كند. بدون ترديد، خانوادههاي ناسالم جامعه بيماري را پديد ميآورند. جامعهيي كه در آن خشونت، قتل، آزار كودكان و زنان و سالمندان رو به فزوني ميگذارد. آمارهاي مربوط به ازدواجهاي موفق، كاهش و آمارهاي مربوط به طلاق و جدايي افزايش مييابد. شيوع و بروز افت تحصيلي، ترك تحصيل و پديده كودكان كار و خيابان و افزايش آسيبهاي اجتماعي دور نماي ناخوشايندي را از وضعيت جامعهمان منعكس ميكند. در چنين شرايطي خانواده را بايد نخستين نهادي دانست كه به دلايل متعدد آسيب ديده و عوارض ناشي از آن اين گونه خود را نشان ميدهد.
ويژگيهاي خانواده ناسالم
در خانواده ناسالم: اعضاي خانواده به حقوق انساني يكديگر احترام نميگذارند و روابط مبتني بر تملق و چاپلوسي، خشونت كلامي و رفتاري استوار است. اعضاي خانواده از مصاحبت با يكديگر لذت نميبرند و براي با هم بودن، انگيزهيي ندارند. ارتباط آنها معمولا به درگيري و مشاجره منتهي ميشود. براي رسيدن به موفقيت تلاشي صورت نميگيرد كودكان از والدين و والدين از فرزندان خود توقع غيرمنطقي و نامعقول دارند. آنها انگيزهيي براي رشد و تغيير اوضاع وشرايط نامناسب خود ندارند. اعضاي خانواده در موفقيت و شكست، در غم وشادي و اميد و نااميدي در عبور از مراحل زندگي در كنار هم نبوده و به انتخاب و آزادي يكديگر در گزينش تصميمات احترام نميگذارند. سوءمصرف مواد دخاني، قليان و مواد مخدر معمولا رواج داشته و والدين الگوي نامناسبي براي فرزندان هستند. نظام ارزشي مشتركي وجود ندارد و اعضاي خانواده نسبت به هم و خود تعهدي احساس نميكنند. طيف گستردهيي از احساسات (غم، خشم، حسادت، محبت و...) مجال بروز نمييابند و اعضاي خانواده ناتوان از پذيرش احساسات متقابل بوده و در جهت افزايش تنش قدم برميدارند. اعضاي خانواده از آزادي (انديشه، احساس كردن، انتخاب، خلاقيت و تصور كردن) برخوردار نيستند. نيازها و خواستهها، ترسها و اميدهاي اعضا به شيوهيي مبهم وگنگ بيان شده يا اصلا بيان نميشود. زوجين و فرزندان نسبت به يكديگر احساس مسووليت نداشته و ميان اعضاي خانواده، بياعتمادي، بيعدالتي، دروغگويي، سوءظن و بدبيني و ناتواني در همكاري با يكديگر وجود دارد. خصومت و كشمكش ميان اعضاي آن وجود دارد و آنها توان لازم براي بحث و گفتوگو در خصوص موضوعات مورد اختلاف را ندارند.
اعضاي خانواده به نظرات ديگران احترام نميگذارند، همدلي در بين آنها ضعيف است و از نظر شخصيتي مستقل نبوده و درجاتي از وابستگي بيمارگونه دارند. تقسيم كار وجود ندارد و اعضاي خانواده نسبت به امور فردي و خانوادگي خود ناآگاهند. در چنين خانوادههايي يكي از اعضاي خانواده بلاگردان بوده و مسووليتهاي خانواده برعهده آن فرد گذاشته ميشود. نيازهاي طبيعي و انساني اعضاي خانواده ناديده انگاشته ميشود و والدين با پنهانكاري و برانگيختن احساس گناه و شرمساري در فرزندان، آنها را دچار تعارضات جنسي و هويتي ميكنند. توجهي به نيازهاي ديگران صورت نميگيرد. اعضاي خانواده به حد كافي درگير چالشهاي زندگي روزمره بوده و مشاركت اعضاي خانواده در سازمانهاي غيردولتي و اقدامات نيكوكارانه پسنديده نيست. سلسله مراتب قدرت انعطافناپذير بوده و مرزهاي بين نسلي (والدين- فرزندان) به هم ريخته ومغشوش است. والدين حضور فيزيكي و رواني نداشته و در تمامي مراحل زندگي، فرزندان بدون حمايت و رها شده بزرگ ميشوند. والدين به نيازهاي زيستي، رواني واجتماعي فرزندان اهميت نميدهند كه يا در درك اين نيازها عاجزند يا درك بسيار ضعيفي از اهميت نيازها و ارضاي آنها در رشد شخصيت و سلامت جسمي - رواني دارند. ارتباطات اعضا با هم با تحكم، زور و اجبار، مبهم و پيچيده بوده و روابط مبتني بر عدم درك متقابل و فقدان صميميت است. زن و شوهر از تشكيل خانواده رضايتي نداشته و دايما ابراز پشيماني ميكنند و عدم رضايت خود را در رفتار و گفتارشان بروز ميدهند. ولي به دليل انگيزههاي بيمارگونه، آداب و رسوم و مسائل قومي ناگزير از زندگي در كنار هم بوده يا از هم جدا ميشوند. والدين افراد نابالغي هستند و از اعتمادبهنفس لازم برخوردار نبوده و از توان لازم براي افزايش اعتمادبهنفس در فرزندان عاجزند. بحرانهاي زندگي (بيماري، ورشكستگي، بيكاري، از دست دادن اعضاي خانواده به هر دليلي) زمينهساز جدايي و دوري اعضا از هم بوده و اعضاي خانواده در كنار آمدن و رويارويي با بحران ناتوان هستند. خودخواهي، نابردباري، بيتفاوتي نسبت به نيازهاي يكديگر، فقدان قدرداني به وفور ديده ميشود. احساس نااميدي نسبت به زمان حال و آينده در بين اعضاي اين خانوادهها وجود دارد. اعضاي خانواده نسبت به عواملي كه زمينهساز ناخرسندي و ناراحتي يكديگر بوده ناآگاه هستند و درك روشني ندارند.
نگرش مثبتي نسبت به زندگي وجود نداشته و والدين با چالشهاي پيش روي فرزندان به خصوص در دوران بلوغ با ناآگاهي و خشونت برخورد ميكنند. والدين الگويي عيني از ناداني و ناتواني بوده وعلاقهيي براي آموختن شيوههاي زندگي سالم ندارند. در زندگي آنها دانش و آگاهي جايي ندارد و رفتارهاي آنها بدون عقلانيت و منطق صورت ميگيرد و عمدتا خلقالساعه است. استفاده از فضاي مجازي به صورت مهار گسسته و بدون پاي بندي به ارزشهاي انساني و نيازهاي متقابل خانواده صورت ميگيرد. اعضاي خانواده يا به نيازهاي مادي اهميت بيشتري ميدهند يا اهميتي به مسائل مالي نميدهند به حدي كه خانواده دچار فقر شديد و مشكلات معيشتي ميشود.
درخصوص نيازهاي معنوي هم يا بيش از حد پاي بند اعتقادات ديني بوده و زندگي روزمره خود را فلج ميكنند يا به هيچ اصول اخلاقي پايبند نيستند. اعضاي خانواده از باورهاي ديني كه عشق، نوع دوستي، دلسوزي و بردباري را اشاعه ميدهند، برخوردار نيستند و عمدتا بر اصولي پاي بند هستند كه امكان سازگاري آنها را با سايرين دچار مشكل ميكند. سلسله مراتب قدرت بين اعضاي خانواده وجود ندارد به نحوي كه يكي از والدين قدرت تام داشته و اعضاي خانواده ناگزيرند كه از خواسته او تبعيت كنند. نظام خانواده در راستاي تحقق نيازهاي اعضاي خانواده نبوده و مرزها مشخص و روشن نيست و اعضاي خانواده دايما به حريم و مرزهاي هم تجاوز ميكنند. آموختن و يادگيري جزيي از زندگي اعضاي خانواده نبوده و توجهي به مطالعه كتاب و منابع علمي در طول دوران زندگي صورت نميگيرد.
شعار اين خانودهها عمدتا اين است كه «هرچه كمتر بداني راحتتر زندگي خواهي كرد». پدر و مادر، فرزندان را مانع پيشرفت خود ميدانند و از داشتن آنان ابراز پشيماني ميكنند و آنان را نفرين كرده و دشنام ميدهند. اعضاي خانواده خسته و بيحوصله هستند. پايه زندگي براساس باورهاي اعتقادي والدين بوده و با واقعيتهاي زندگي اجتماعي و علمي منطبق نيست. مشكلات زندگي روزمره به عنوان وضعيتهاي بحران قلمداد ميشود و اعضاي خانواده در حل مشكلات همديگر را ياري نميكنند. افراد از روحيه پايين برخوردار بوده و احساس غمگيني، ناراحتي، ترس و خشم مداوم دارند. در چنين خانوادههايي غمگيني و ناراحتي احساسهاي پايداري هستند كه در طول روز و گاهي ماهها و سالها اعضاي خانواده را درگير ميكند. زن و شوهر نسبت به يكديگر و پدر و مادر نسبت به فرزندان محبت مشروط ميكنند و سر يكديگر منت ميگذارند. به بيان ديگر، اعضاي خانواده محبت واقعي يا كاذب را در كانونهاي ديگر جستوجو ميكنند. آستانه تحمل افراد بسيار پايين بوده و ناتواني در كنترل خشم و هيجات منفي در اعضاي آن ديده ميشود. آگاهي اعضاي خانواده نسبت به مسائل و مشكلات بين فردي پايين بوده و اعضاي خانواده در صورت ناتواني در حل مشكلات پيش آمده اعتقادي به دريافت كمك از متخصصان امور مربوطه ندارند. والدين از قداست برخوردار بوده و با وجود خطا و اشتباه در تصميماتشان، آنها با انكار، دليل تراشي و فرافكني مسائل و مشكلات پيش آمده، از پذيرش سهم خود در اشتباه سر باز ميزنند. ارزشهاي انساني بر اساس شيوههاي رايج صورت ميگيرد و بيتوجهي به ارزشها از باورهاي بنيادين اعضاي اين خانوادههاست. زبان مادري به عنوان هسته اصلي هويت اعضاي خانواده پاس داشته نميشود و اعضاي خانواده تلاش ميكنند كه در هر شرايطي از زبان غيرمادري در روابط و مناسبات بين فردي بهره جويند. از خود بيگانگي فرهنگي نمودهاي خود را در چنين گرايشاتي نشان ميدهد. اعضاي خانواده اعتقادي به مراسم و آداب و رسوم مبتني بر فرهنگ رايج نداشته و باور به خرافات، جادو و... و رفتارهاي غيرعقلاني قويا رايج است. اعضاي خانواده به فرهنگ اقوام و مليتها احترام نگذاشته و نسبت به ساير فرهنگها بيتفاوت هستند. اعضا به عدم برقراري ارتباط با اقوام و فرهنگهاي ديگر واداشته ميشوند و احساس برتري فرهنگ خانواده نسبت به سايرين ترويج ميشود. اعضاي خانواده به برقراري ارتباط با افرادي كه هم كيش و هم مذهب هستند تشويق ميشوند و از برقراري ارتباط با افرادي كه اعتقادات ديگري دارند شديدا نهي ميشوند. آنها دنيا را فقط از دريچه باورهاي اعتقادي خود ميبينند و اهميتي به تفاوتهاي فردي و پذيرش باورهاي ديگران و احترام گذاشتن به آن ندارند. اعضاي خانواده، گذشتهنگر هستند و شكستها را بزرگ نمايي ميكنند و آينده را تيره و تار ميبينند. اعضاي خانواده، به شانس، اقبال، سرنوشت و بخت اعتقاد دارند و در فضاي خانواده تنپروري و تنبلي حاكم است. اعضاي خانواده از زندگي كردن با هم و كنار هم بودن رضايتي ندارند. زن و شوهر ارتباط فيزيكي خود را بهعنوان يك نياز انساني و طبيعي نميبينند بلكه آن را به عنوان يك تكليف در زندگي مشترك مينگرند. روابط ميان تني در بين آنها توام با احساس گناه، شرمساري و هيجانات منفي است. داشتن منابع مالي و دارا بودن رفاه اقتصادي لازمه زندگي نبوده و در صورت علاقه به ثروت اعضاي خانواده براي رسيدن به آن از طريق غيرقانوني و ملاحظات غيرانساني و اجتماعي تلاش ميكنند.
٭ روان شناس باليني( MA)
behrouz١٣٤٥@yahoo. com
انتظار داریم شما که شخصی ارزشی و فرهیخته هستید به این عزیزان اجازه ندهید و خود تصمیم گیرنده باشید . امیدواریم که روز به روز شاهد ترقی و موفقیت شما باشیم به طوری که بعد از مدتی همه فرهنگیان عزیز دلفان از هر طیفی به عملکردهای شما احسنت بگویند .
کاری نکنیم که همه به مدیر قبلی رحمت بفرستند وعملکرد شما زیر سئوال برود. آنچه می ماند کار نیک وپسندیده است.
( جمعی از فرهنگیان دلفان )
در تاریخ 23 / 7 / 93 ، مدیر کل محترم استان لرستان به نامه این فرهنگیان پاسخ داده و آقای کاظمی به عنوان مدیر جدید آموزش و پرورش دلفان انتخاب شدند . ( این جا را بخوانید )
نامه دوم :
امروز بعد از گذشت 4ماه از سال تحصیلی با خبر شدیم که نیروهای تازه استخدام شده در یکی از مدارس دورود لرستان بنا به دلایلی که ماهم فعلا نمی دانیم توسط اداره کل آموزش وپرورش جابه جا شدند. سوالاتی به ذهن می رسد که جهت یادآوری به سمع و نظر روابط عمومی وزارتخانه و آموزش وپرورش لرستان می رسد و از سایت وزین سخن معلم انتظار داریم لینک خبر را به مراجع مربوط ارسال نماید.
1-بعد از گذشت 4ماه تکلیف بچه های بدبخت مردم چه می شود ؟ آن کلاس اولی چه گناهی کرده که باید تاوان پس دهد؟
2-آن منطقه ای که قرار است این عزیزان ساماندهی شوند تا آلان جای کمبود نیروها چه کرده اند و چگونه اوقات برای بچه های مردم سپری شده است؟
3-روز اول که این نیروها تقسیم بندی شده اند آنانی که امتیاز پایین تر داشته اند به این مناطق واگذار شده اند. تکلیف معلمان بخت برگشته ای که امتیاز بالا داشته اند چه می شود؟ هرچند ما امروزه در آموزش وپرورش به تبیعض اعتقاد نداریم واصلا این مورد مهم نیست .
4-تکلیف قانون ساماندهی ونقل وانتقالات و گفته های مسئولین که اول مهر اظهار نمودند ما یک کلاس بدون معلم نداریم چه می شود؟
خبرهای تکمیلی و مستند در این خصوص حتما اطلاع رسانی خواهد شد .
من صرفا به خاطر بچه های درود لرستان این مطلب را زدم و گرنه اعتقاد داریم آموزش وپرورش ما به خصوص در لرستان الحمدلله وخوشبختانه هیچ مشکلی ندارد و برنامه ریزی و تعلیم وتربیت فرزندان این مرز وبوم به دور از نظرات شخصی وسلایق انجام والحمدلله هیچ مشکلی از این بابت نیست.
با تقدیم احترام
یک معلم دورودی
گروه اخبار :
امروز جمعه پنجم دی ماه ،جمعی از فرهنگیان و گروه سایت سخن معلم با آقای دکتر رضا نهضت ، عضو شورای نویسندگان سخن معلم در بیمارستان مدائن تهران دیدار و گفت و گو کردند .
در این عیادت که در فضایی بسیار صمیمانه و دوستانه انجام گرفت ، دوستان و اعضای گروه سایت سخن معلم برای آقای نهضت آرزوی سلامتی نموده و از زحمات مادر بزرگوار ایشان تجلیل به عمل آوردند .
لازم به ذکر است که آقای دکتر رضا نهضت حدود 3 سال پیش در حال رفتن به شورای دبیران مدرسه دچار سانحه شده و مجبور به قطع پای خویش گردید
از آن موقع تاکنون آقای نهضت دچار مشکلات و مسائل فراوانی در زمینه مسائل درمانی گردیده است تا این که مدتی پیش پای ایشان از همان ناحیه دچار عفونت گردید .
ایشان ابتدا در بیمارستان مهر بستری گردید . به علت هزینه های بالای این بیمارستان ، خانواده ایشان مجبور به انتقال او به بیمارستان مدائن شدند . حال عمومی آقای نهضت در حال حاضر خوب می باشد .
گروه سایت سخن معلم ضمن تشکر از حضور فرهنگیان و معلمان و نیز تماس های تلفنی و پیام هایی که در مورد آقای دکتر نهضت به سخن معلم ارسال کرده اند از حضور آقای علیرضا جدایی ، رئیس محترم مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش و نیز آقای رسول پاپایی ، معاونت محترم رسانه ای وزارت آموزش و پرورش جهت عیادت از ایشان تشکر و قدردانی به عمل می آورد .
لازم به ذکر است که اولین دیدار با آقای دکتر نهضت در منزل ایشان انجام شد .
( گزارش را در این جا بخوانید )
برای دیدن ابعاد واقعی ، روی عکس ها کلیک کنید .
گروه گزارش سخن معلم /
چندی پیش مدرسه ای در روستایی واقع در دامغان توسط اولیاء دانش آموزان پلمب گردید و خبر آن در سخن معلم درج گردید . ( این جا )
در این رابطه با آقای دکتر اسدالله مرادی ،عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی به گفت و گو پرداخته ایم که در زیر می آید :
بر اساس شنیده ها مهم ترین دلیل آن ها این بوده است که مدیریت آن واحد آموزشی به جای معلمان باسابقه از معلمان حق التدریس استفاده کرده است و این 65 اولیا احساس مسئولیت کرده و راسا مدرسه را پلمب کرده اند .
در واقع کنش آن ها اعتراض آن ها به وضعیت موجود بوده است . نظر شما چیست ؟
البته باید در این مورد و علل آن اطلاعات کاملی به دست آورم .
من معتقدم آموزش متعلق به مردم است . دولت مثل یک بقچه آموزش و پرورش را در دست گرفته است .خودش می خواهد معلم ، محتوا ، ورودی ،خروجی و... کنترل کند ؛ این از اساس غلط است .من اخیرا مقاله ای در چشم انداز در مورد توصیف ، تببین وضعیت موجود و عبور از آن نوشته ام .این که دولت خودش را مقدم بر خانواده بداند خطاست .دولت کاری کرده است که خانواده بی تفاوت شده است .پولی که خانواده بابت مدارس غیرانتفاعی ، کنکور ، موسسات زبان ، کامپیوتر و... هزینه می کند به اندازه کل بودجه آموزش و پرورش و شاید بیشتر از آن است !
دولت هدفی را انتخاب کرده است و خانواده هدف دیگری را .این دو با یکدیگر متضاد است .خانواده برای نهادی که متعلق به دولت ( حاکمیت ) است پول نمی دهد .این موضوع قابل تحلیل است .این که دولت به خاطر نگاه ایدئولوژیک ، صد درصد بر آموزش و پرورش سیطره دارد ،این باعث شده است که مردم به بیرون از آموزش و پرورش بروند و آن جا هزینه کنند .
این پول به موسساتی مانند قلم چی و... می رود .دولت باید " آگاهانه " پای خود را عقب بکشد تا آموزش و پرورش بتواند نفس بکشد .
کلیت آن را تایید می کنم از این جهت که خانواده نسبت به دولت تقدم دارد و نه یک مورد خاص . دولت نمی تواند ادعا کند که من از خانواده دلسوزتر هستم ! من از خانواده خیرخواه تر هستم ! این که دولت به نوعی سیاست گزاری می کند که نسبت به خانوداه تقدم دارد ، این اشتباه است .
در روستا ، همه یکدیگر را می شناسند و این شناخت نزدیک است .ممکن است عوامل دیگری نیز دخیل باشند .این که ممکن است نگاه امنیتی نسبت به آن روستا نباشد .در شهرهای بزرگ ، قدرت دولت بیشتر است و خانواده ممکن است با پیامدهایی مواجه شود .
از سوی دیگر در شهرهای بزرگ ، خانواده مکانیسم های " جبران " دارد .خودش کلاس می گیرد ، رسانه های کمک آموزشی و... اختیار می کند و...
ضمن آن که مردم عوام محافظه کاری کم تری نسبت به سایرین دارند .این مساله ای پیچیده و چند بعدی است .
در مجموع این که دولت در مساله آموزش خود را ذی حق تر از خانواده تصور کند ، اشتباه است .
البته این مساله نمی تواند قابل تعمیم به همه جا باشد چون ایجاد بی نظمی می کند .ضمن آن که ، این نوع حرکات " جریان ساز " نیست .
دولت به دنبال مسائل ایدئولوژی محور است و خانواده به دنبال مسائل مادی محور و هر دوی این نگاه به تعلیم و تربیت کاری ندارند !
به عبارت دیگر ، نه خانواده به دنبال تربیت اخلاقی ، معنوی و خلاق و نقاد است و نه دولت !
یعنی هم دولت می خواهد بچه ها تابع باشند و هم خانواده .اولی تابع ایدئولوژی و دومی به دنبال مسائل مادی محور .
این نگاه ها باید با هم دیده شوند .از سوی دیگر ، نگاه های مادی محور خانواده آسیب اش بیشتر است .علت آن این است که بچه ها از نگاه دولت گریزی دارند اما چاره ای د رمورد نگاه خانواده ندارند !
یعنی بچه یا دانش آموز در چنگال خانواده اسیر است .خانواده این بیست هزار میلیارد تومان را هزینه می کند و دانش آموز هم باید تابع باشد .
البته در آن مقاله مفصل این ها را آسیب شناسی کره ام .
باسمه تعالی
مدیر مسئول محترم سایت سخن معلم
با سلام و احترام
عطف به مطلب مندرج در آن رسانه مورخ 11 / 8 / 93 با عنوان " فضای ورزشی ، حلقه گم شده آموزش و پرورش " عین جوابیه معاونت تربیت بدنی و سلامت این وزارت خانه را به اطلاع می رساند:
1-در خصوص بخش اول مطالب، موارد بیان شده حاوی بیانات معاون عمرانی وزیر محترم در رابطه با میزان سرانه فضاهای ورزشی سرپوشیده متعلق به آموزش و پرورش می باشد. البته ذکر این نکته که کلیات موارد مطرح شده مورد قبول این معاونت بوده و در صورت تامین اعتبار لازم برای تکمیل پروژه های نیمه تمام موجود می تواند گامی هر چند کوچک در راه دست یابی به اهداف مورد نظر در رابطه با تحقق سرانه حداقل یک متر مربع فضای ورزشی برای دانش آموزان به حساب آید.
2-در رابطه با بخش دوم مطالب بیان شده نیز بایستی به این موضوع توجه نمود که مطالب مورد نظر از خواسته ای دیرینه کارشناسان و همکاران حوزه تربیت بدنی و سلامت در ادوار مختلف بوده تا جایی که موضوع افزایش ساعت درس تربیت بدنی برای دانش آموزان در دوره تحصیلی راهنمایی در برنامه چهارم توسعه گنجانده شد. لیکن اجرایی نمودن این مصوبات نمونه نیازمند تخصیص اعتبار هنگفتی برای جذب نیروی انسانی و همچنین ایجاد تغییرات اساسی در جداول برنامه های درسی ملی می باشد که بدون توجه و حمایت نهادهای اثرگذار از جمله مجلس محترم شورای اسلامی به این موضوع امکان عملیاتی شدن آن به این زودی متصور نخواهد بود.
3-همچنین درباره موضوع بخش سوم مطالب منتشر شده می بایست به این نکته توجه نمود که معاونت تربیت بدنی و سلامت به عنوان بخشی که به صورت تخصصی به موضوعات مرتبط با تربیت بدنی و سلامت می پردازد، دارای محدودیت های مختلفی در این زمینه است که از مهمترین آن ها می توان به کمبود منابع و اعتبارات برای اجرای قوانین مصوب برای ساخت و تجهیز فضاهای ورزشی استاندارد برای ساعت درس تربیت بدنی مدارس اشاره کرد، این محدودیت ها، این معاونت را ناچار ساخته با تدوین دستور العمل های کاربردی برای بهبود شرایط فضاهای ورزشی مدارس، زمینه را برای مهیا ساختن فعالیت ورزشی دانش آموزان در محیطی نزدیک به حداقل استانداردهای لازم، فراهم نماید.
خواهشمند است طبق قانون مطبوعات و رسانه ها نسبت به درج جوابیه این مرکز در رسانه اقدام لازم صورت گیرد.
علیرضا جدایی
رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی
محمد کرم احمدی (عضو کادر آموزشی شهرستان دلفان) :
همه خوب می دانیم فرهنگیان حق بزرگی بر نظام دارند. همواره در طول انقلاب و میادین جبهه و جنگ ، راهپیمایی ها ، دوران سازندگی ، برگزاری انتخابات متعدد و ... حرف اول و آخر را فرهنگیان زده اند و می زنند؛ از این رو اگر امروز به بهبود وضعیت معیشت معلمان و دغدغه های آموزشی آنان درمدارس توجه شود ،قطعاً بركات آن نصیب كل نظام و تداوم انقلاب خواهد شد ؛ پس بیاییم از شعار به عمل نزدیک شویم و یا حداقل در تکریم آنان بکوشیم .در همایش ها و جلسات آموزشی و پرورشی، مدیر محترم آموزش وپرورش شهرستان دلفان ،جناب احمد کاظمی، هماره چنین آغازسخن دارد " از همکاران عزیز در مدارس ،که در شرایط اقتصادی امروز (اقتصاد مقاومتی)، با بودجه اندک، دلسوزانه در مدارس، درخدمت فرزندان این مرز و بوم هستند سپاسگزارم و عرض خسته نباشید دارم و از خدای بزرگ آرزوی موفقیت برای همگی" به این جهت که ایشان بر دلسوزی و شرایط خدمت معلمان ،با بودجه کنونی واقفند، سپاسگزاریم و این حداقل،موجب دلگرمی در کارها خواهد بود و همچنین چون که فرصتی برای حقیر (نگارنده) فراهم نمودند تا در قالب طرح همتا (بازدید کادر آموزشی شهرستان ها از واحدهای آموزشی یکدیگر ) درمنطقه محروم طرهان لرستان، همکاران زحمتکش آن خطه را زیارت نماییم ،نیزسپاسگزار.
درتاریخ 24 / 9 / 93 دراجرای طرح مذکور ، گروه آموزشی شهرستان دلفان لرستان به سرپرستی معاونت آموزشی،به منطقه طرهان سفر نمودیم،پس از استقبال گرم و صمیمی مسئولین اداره آموزش وپرورش طرهان ، بازدید از واحدهای آموزشی منطقه (مدارس) به عمل آمد ؛ غالب مدارس در بافت های فرسوده ی ناامن، اما با فضایی پاک، درخدمت فرزندان عزیز ، مشغول آموزش بودند .متاسفانه محرومیت از ظاهر مدارس نمایان.
محور و شاخص های فرم بازدید (طراحی از وزارت)، درحد وسع مدارس و همکاران انجام گرفته بود. اما برای عملیاتی شدن بیشتر شاخص ها، بودجه و اعتبار مالی نیازاست که هیچ کدام از مدارس ،بودجه ای کافی دریافت ننموده اند. مدیران مدارس ،مبلغی جهت انجام امور ضروری ،از حقوق اندک معلمی خویش هزینه نموده بودند، اما دانش آموزان محروم این منطقه نتوانسته اند بر این هزینه ها،مساعدتی بیافزایند. تا حدودی سختی نبود بودجه و سرانه ی مالی،مغلوب تلاش، تعهد ودلسوزی شده است.
نکته بارز طرح همتا که در استان لرستان اجرا می شود ،علاوه بر دیدار های دوستانه ی همکاران، تبادل اطلاعات و تجربیات،هم اندیشی و مهمتر! انعکاسی از مشکلاتی است ، که گریبان گیر آموزش وپرورش است و تلنگری برای دلسوزان نظام، که چاره ای اساسی باید اندیشید تا در برابر خدای بزرگ و این فرزندان ،موجب سربلندی شود.
سرانجام توسط گروه بازید، وضعیت موجود و مذکورشرح و از زحمات انجام گرفته همکاران منطقه سپاسگزاری شد و در آخر ،بر سفره ی خانگی پر ز مهر همکاریی، مهمان شدیم (به دور از تشریفاتی چون سایر ) و دل خویش به امید و تدبیر مسئولین نظام ،نمایندگان مجلس شورای اسلامی،امیدوار ،و برای کلیه عزیزان زحمتکش تعلیم و تربیت ایران اسلامی، دعا نمودیم!
به راستی در چنین وضعیتی:
1-دستمزد و حقوق پایین معلمان
2- بودجه و سرانه اندک مدارس ،که در تمام مدارس ایران عزیز مشهود است! برنامه ها و اهداف دستگاه مهم تعلیم و تربیت کشور چگونه تحقق می یابد؟
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و دولت دکتر روحانی ، در برابر چشمان معصوم و منتظر فرزندان این سرزمین که همگی براصول، اهداف و ارکان نظام اسلامی معتقد و آگاهند چه خواهند کرد؟ همت ،تلاش و آرزوهای نیک معلمان و دانش آموزان ،چگونه به ثمرخواهد نشست و دغدعه ها و مشکلات ، چگونه مرتفع می شوند؟
باشد که ان شاءالله تعامل نمایندگان مجلس شورای اسلامی و دولت محترم بتواند گام های عملی و اقدام اساسی را در جهت رفع مشکلات مدارس و معلمان بردارند،که کم توجهی به مطالبات و نقطه نظرات معلمان ،زیبنده نظام اسلامی کشورمان نیست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید