صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
چهارشنبه, 17 دی 1393 17:35

استمداد از رهبر معظم انقلاب

zarehdidgah "بی شک بالاترین و والاترین عنصری که درموجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است " این کلام گهربار و نورانی معمارکبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) است که معتقد است استقلال هر جامعه در گرو استقلال فرهنگی آن جامعه است .

بااین وجود اساسا"  فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن ملت و جامعه را رقم می زند . رشد در ابعاد دیگر ولی ضعف و تنگنایی در رشد فرهنگی و علمی جز پوچی،وابستگی و میان تهی جامعه چیزی به ارمغان نخواهد داشت . حال یکی از مهم ترین و اساسی ترین ارکان فرهنگ ساز و شاه کلید رشد فرهنگی هر جامعه که ابعاد دیگر را تحت تأثیر خود قرار می دهد آموزش و پرورش و توجه جدی و ویژه به معلم و ارتقاء قدر و منزلت معلمی است.

ارزش معلم:

منزلت معلم نه از باب معیشت و شکم بارگی و مادی گرایی است که البته از درجه اعتبار بالایی بر خوردار است. چراکه معلم دغدغه معیشت و تأمین مایحتاج خود و خانواده را داشته باشد، بی شک آثار مخربی هم در کار و هم در منزلت و شأن او به جای خواهد گذاشت. اما منزلت معلم از بعد هویت اجتماعی، مقامی و معنوی است و از قوه به فعل در آوردن سخنان بزرگان این جامعه از ترقی شأن مقام والای معلم است. از آنجا که ارزش انسان به آن است که معلم باشد یا متعلم و یا در جای دیگر رسول اکرم فرموده اند: « برتری عالم بر عابد همچون برتری ماه شب چهارده بر دیگر ستارگان است » ونیز فرمودند : «از جبرئیل (س ) پرسیدم آیا عالمان نزد خدا گرامی تر اند یا شهیدان؟ پاسخ داد: یک عالم نزد خدا از هزار شهید گرامی تر است. » والایی منزلت و شان معلم از بعد مادی نیست بلکه فریضه بودن تکریم و حرمت گذاری اجتماعی است. همان گونه که یک پزشک یا مهندس یا استاد دانشگاه در صدا و سیما ، مطبوعات و سایر رسانه ها و همنشین با مسئولان و مدیران از ارج و مقام والایی برخوردارند و فی ذاته جامعه خود  را موظف به اکرام به این گونه اشخاص می کنند معلم نیز باید بدین جایگاه نائل شود و او را چون دانش آموز یا فرد عادی درنظر نگیرند. رسول خدا(ص) فرمودند : « هر کس عالمی را گرامی دارد مرا گرامی داشته است و هر کس مرا گرامی دارد خدا را گرامی داشته است و هر کس خدا را گرامی بدارد پایان کارش بهشت است .»امام علی (ع ) می فرماید : «از حقوق عالم این است که هرگاه بر او وارد شدی و گروهی نزد وی بودند بر همه آنها سلام کن و به طور ویژه به او احترام کن .»

این سئوال مطرح است که آیا معلم جزء علماء نیست ؟ و آیا می تواند در رتبه ی اساتید و پزشکان ، مهندسان و امرا و مدیران باشدکه روزی طفل نوپای 7 ساله بودند و در محضر معلم زانو می زدند و سواد آموزی خرد بیش نبودند ؟ پس چه شده است که حالا همان معلم از اقشارضعیف و متوسط است.1معلم نهال رشد وسعادت کاشت تا دیگران خوردند اما دیگران کاشتند و خود خوردند.

ارزش معلم بدان درجه است که رسول خدا (ص) فرموده : « برتری عالم بر عابد مانند برتری من بر کمترین شماست ...»

رعایت حقوق معلم و پاداش آن :

امام زین العابدین می فرمایند: « حق معلم تو این است که وی را بزرگ شماری حرمت مجلس وی را نگه داری نیک به وی گوش سپاری به وی روی کنی و از گفتار بد درباره وی جلوگیری کنی عیب هایش را بپوشانی خوب هایش را آشکار سازی .... پاداش رعایت این حقوق این است که فرشتگان خدا برایت شهادت می دهند که تو برای خدا نه برای مردم نزد وی رفته ای و علمش را آموخته ای. آیا رعایت حقوق معلم همتراز با استاد و یا قاضی و پزشک هست ؟آیا افزایش وپرداخت چند ریال پاداش مادی ادای حقوق معلم است و او نیازمند این است ؟معلم عاشق است و آیا عشق با مادیات قابل قیاس است ؟ اما تبعیض و بی عدالتی حتی درون سازمانی و اقلیت ویژه خوار در نظام تعلیم وتربیت شعله عشق او را خاموش می کند .

عامل بی احترامی به معلم :

رسول خدا (ص) فرمود: « حق سه نفر را جز منافق کوچک نمی شمارد:آنکه مویش در اسلام سفید شده 2- پیشوای دادگر 3- معلم خوبی ها»

با توجه به گنجینه گهربار و در درَگران معصومین در منزلت معلم روشن است که نیاز اساسی معلم بعد مادی نیست ، اگر شاگردان معلم که امراء و صاحب منصبان جامعه شده اند عامل به گفتار رسول خدا (ص)و ائمه (ع) باشند بی تردید رشد فرهنگی و سایر ابعاد جامعه و در نهایت منویات سید علی خامنه ای (مد ظله) به ثمر نشسته و جامعه آینده اسلامی ما آباد ، پیشرفته و بری از تمام نواقص و حجمه های بیگانگان خواهد بود. بنابراین اگر بخواهیم عوامل بی حرمتی به معلم را نابود کنیم و اگر بخواهیم جامعه پیشرفته و عامل به سبک زندگی اسلامی و سالم و پویا داشته باشیم بر اساس کلام نورانی مقام معظم رهبری که فرمودند : بر آحاد جامعه و مسئولان لازم است که شأن و حرمت معلم را حفظ کنند باید معلم را همچون اساتید دانشگاهی و پزشکان و مهندسان وحتی بالاتر از ایشان ارج و قدر نهیم و صندلی ویژه در شأن وی در رسانه ها و محافل علمی و اجتماعی اختصاص دهیم زیرا معلم تنها موجود مکرم خداست که مشتریانش انسان وتولیدش انسانیت ومقصدش حیات طیبه است و چون کوهی است که ریشه و ارتفاعش دیده نمی شود. معلم بزرگ است چون مربی انسان های بزرگ دینی وعلمی عالم هستی است .معلم خورشید انسان ساز است بنابراین جامعه باید به جای بزرگترها بزرگان را قدرربداند. لذا از مهمترین و اولویت دارترین برنامه و عنصری که میتواند موجبات ترقی شأن و مقام معلم شود وجود مدیران و مدیریت شایسته و معلم نهاد در تراز معلمان است که پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی مغفول مانده و حلقه مفقوده به شمار می رود.چراکه برای نمونه می توان درمقایسه با دیگر وزارتخانه هاو نهادها بآموزش و پرورش با12 وزیرکه عموما غیرمربوط بوده اند و طوفان تغییرات دربدنه مدیریت اشاره نمود که آسیب های جبران ناپذیری به خود دیده است و آثار سوء روحی روانی وساختاری و مادی به جای مانده.

بنابراین معلم می خواهد :

1) که عزل و نصب در آموزش و پرورش از رابطه و قبیله ای و گله ای به ضابطه علمی و اصولی تبدیل شود.مثلا سیستم بانکی

2) که شریک و سهامدار درر شد علمی و صاحب نظر امور اجتماعی باشد و دیده شود

3) که صندلی مخصوص در رسانه ها به ویژه صدا و سیما داشته باشد.

4) که فرزندش به معلم بودنش افتخار کند.

5) فاصله ها و بی عدالتی ها در آموزش و پرورش با سایر نهادهای علمی همچون وزارت علوم برداشته شود.

6) با رهبر فقیه و هوشمند خود همنشین باشد و نشست های صمیمی وعلمی داشته باشد.

7) مدیران اهل و شایسته وجوان کارآمد سکان دار نظام تعلیم و تربیت باشند و از جنس خود باشند و حق انتخاب مدیران را داشته باشد.

8)همچون اساتید بازوی رهبری باشد و دفترنمایندگی ولی فقیه دراین نهاد انسان ساز تاسیس شود.

9) رویکرد هزینه ای مجلسیان و امراء ومسؤلان به معلمان و آموزش و پرورش (که زمانی شاگردشان بودند ) به سرمایه گذاری و ثروت سازی و شایسته پروری تغییرکند (شاگردی خود را فراموش کردند که حالا درشتی می کنند).

*مدافع حقوق معلم

منابع:مفاتیح الحیاة.

نهج البلاغه.

سایت مفام معظم رهبری .

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 17 دی 1393 15:24

آموزش و پرورش را دریابیم ؟!

 فرآیند آموزش عبارت است از ایجاد تغییر در رفتار ، مهارت ها و آگاهی ها. به طور کلی ایجاد تغییر در یادگیرنده تا مهارتی به او اضافه شود به زبان ساده تر تفاوتی بین زمان ورود فرد به سیستم و زمان خروج او بوجود آید.

یکی از تفاوت ها که در سیستم باید ایجاد شود دانسته های افراد است ، یعنی تا قبل از ورود به سیستم مطلبی را نمی دانسته و بعد از آن می آموزد. مثلا نمی توانسته بخواند ولی بعد از مدتی این مهارت را آموخته است. مهارتی را که مد نظر طراحان آموزشی بوده را بعد از ورود به سیستم و گذراندن دوره ای به مقدار معینی از آن دست می یابد. مثلا در مورد خواندن و نوشتن انتظار می رود پس از آنکه کودک یک سال در دوره مشخصی شرکت کرد بتواند تا حد معینی بخواند و بنویسد و نشانه ها و صداها را تشخیص دهد، در غیر این صورت او نتوانسته به اهداف تعیین شده برسد و حق ورود به دوره بالاتر را ندارد و باید در آن دوره بیشتر با وی کار شود و آموزش بیشتری نیاز دارد  که سابقا در آموزش و پرورش این امر با عنوان مردودی و تکرار پایه مرسوم بود.

همچنان که همه می دانند و ثابت شده است افراد یک جامعه از نظر هوش و استعداد در یک سطح نیستند، عده ای در سطح بالای هوش، عده ای متوسط و عده ای کمتر از متوسط هستند که با نمودار نرمال معروف آن را نمایش می دهند. همان طور که عده ای باهوش بالاتر از متوسط وجود دارند عده ای هم از توانایی کمتری نسبت به دیگران در یادگیری برخوردارند.لذا قدرت گذراندن دوره آموزشی را در زمان عادی ندارند و نیاز به تکرار آموزش در آن ها امری کاملا طبیعی است.

در سیستم ارزیابی سابق این امر به طور جدی مورد توجه قرار می گرفت و نتیجه آن بود که فرد پس از خروج از آموزش و پرورش در هر مقطعی حداقل آموزش های تعریف شده آن مقطع را دریافت کرده و تغییرات تعریف شده در وی ایجاد شده بود. اما در سیستم و برخورد کنونی چنین چیزی مشاهده نمی شود تکرار پایه  وجود ندارد، گویی همه افراد با یک قدرت و توانایی آمده اند و همه با یک دوره آنچه را که باید، به طور کامل می آموزند . فرد پس از ورود به سیستم باید 12 سال بعد با گرفتن دیپلم از آن خارج شود ، حتی اگر نتواند بخواند و بنویسد، محاسبات ابتدایی را انجام دهد و هر مهارتی را که باید کسب می کرده، کسب کرده باشد.

متاسفانه رویکرد " نتیجه محور " مسئولان و دید آماری آنان به این امر دامن زده تا حدی که در کلاس های دبیرستان هم دانش آموزانی  مشاهده می شود که در خواندن و نوشتن مشکل دارند. وقتی به کارنامه آنان مراجعه می شود نمرات بسیار خوبی را در دوره های قبلی کسب کرده اند. اگر کسی خواندن و نوشتن را تا حدی نداند نباید به کلاس دوم برود ولی ما و بهتر بگویم سیستم آموزشی ما به دروغ به او و خانواده اش می‏ گوید او با نمره عالی حق ورود به پایه بالاتر دارد یعنی این مهارت ها را به خوبی دریافت نموده است. آیا این کار فریب جامعه، خانواده و خودمان نیست؟

وقتی به درصد قبولی یا به آمار افراد تحصیل کرده آن هم در مقاطع دانشگاهی در جامعه نگاه می کنیم وضعیت فوق العاده است ، ولی در بازار کار و مهارت همان فارغ التحصیلان وضعیت کاملا برعکس و دگرگون است. هم اکنون در هیچ کارگاه تولیدی کوچک و بزرگ کسی را به خاطر داشتن مدرک دانشگاهی به امید این که مهارتی را درپس این مدرک داشته باشد استخدام نمی کنند و بسیار دیده شده که جویای کار مدرک خود را کمتر از آنچه هست ارایه می کند  تا استخدام شود. چرا که استفاده عملی از مهارت های کسب شده در آموزش و پرورش  و آموزش عالی ممکن نیست .بلکه برای ورود به بازار کار و تولید باید به کسب مهارتی خارج از این سیستم عریض و طویل پرداخته شود و شاهد این سخن هم تشکیل مراکز آموزش فنی و حرفه ای در کشور توسط ارگانی غیر از آموزش و پرورش است  که البته آن هم جای حرف دارد.

مالک یک واحد کوچک تولیدی درمورد کارگر تازه وارد خودش چنین می گفت: «او فردی است که به تازگی دیپلم ریاضی گرفته ، روزی از وی خواستم فاکتور مربوط به یکی از مشتری ها را محاسبه کند ؛سه بار با استفاده از ماشین حساب این کار را انجام داد و در آخر مشکوک به جواب از من خواست به او کمک کنم وقتی خودم که تحصیلات ابتدایی قدیم را دارم جمع فاکتور را زدم دیدم هر سه بار اشتباه کرده است. یعنی این فارغ التحصیلی که شما به او مدرک دیپلم ریاضی داده اید نباید قدرت محاسبه من بیسواد را داشته باشد؟»

این یکی از هزاران است که هر روز در جامعه اتفاق می ‏افتد و همین سخن را در غیاب ما می زنند که این چه مدرکی است که به مردم می دهید؟ و البته درست می گویند و مطالبه به جایی از ما دارند .

اینها همه از رویکرد نتیجه محور یا بهتر بگویم آمار محور مسئولان آموزش و پرورش است که به شدت به دنبال درصد قبولی بالا هستند و آن را موفقیت خود در عرصه آموزش و پرورش می دانند. و به تازگی به نمرات بالا روی آورده اند و تحت فشار خواهان نمره بالاتر از معلمان هستند تا در آمار و نمودارها به آن افتخار کنند که چه کارآمدیم!

غافل از اینکه پشت این آمار و ارقام و نمودارهای خوش رنگ و خوش خبر خبرهای بدی نهفته و آمار و نمودارهای خوش رنگ و خوش خبر، خبرهای بدی نهفته و کسی به آن نمی پردازد. هر چند ممکن است باعث ناراحتی شود ولی در حال گفتن یک دروغ بزرگ هستیم که نتایج آن به زودی گریبان همه را خواهد گرفت و جبران آن چه بسا به سال ها میسر نشود. متاسفانه عدم مدیریت کارشناس و کارآمد در سطوح بالا و تلاش برای دفاع مدیران از عملکرد خود با آن که کارشناس این حوزه نیستند، و سیاست بازی در آموزش و پرورش وضعیت را روز به روز بدتر کرده و خواهد کرد.

به نظر می‏ رسد راه حل این معضل که خانمان سوزترین برای یک کشور هم هست و حتی از دشمن خارجی هم بیشتر به ما زیان خواهد زد تغییر در سیستم آموزش و پرورش به صورت عملی و واقعی و به دور از سیاسی بازی است و اگر دوباره این کار بخواهد توسط سیاست مداران انجام شود اوضاع بدتر از این که هست خواهد شد همچنان که تا کنون هرچه سیاست مداران خواسته اند نظام آموزشی را متحول و به سامان کنند جز نتیجه عکس چیزی در بر نداشته است. در آخرین حرکت برای تحول در آموزش و پرورش تغییر نظام آموزشی انجام شد، آن هم با عجله فراوان بدون اجرای آزمایشی و تجزیه و تحلیل کارشناسی ، تنها برای این که یک گروه سیاسی این کار را به نام خود ثبت کند. حتی اگر این کار تنها راه  حل باشد عجله ای که در کار آمد بسیاری از مشکلات را نادیده گرفت و در اجرا فقط به رفع آن پرداخته شد نه حل درست و کارشناسی.حتی کسی به بررسی و کارشناسی آن نپرداخت. البته حق داشتند وقتی برای این کار نداشتند! این امر لزوم ثبات مدیریت و دوری از سیاست ورزی را در انتخاب مدیران این حوزه نشان  می دهد. تا وقتی رییسان جمهور پست وزارت آموزش و پرورش را هدیه به گروه های سیاسی و دست خوشی برای همکاران قرار می دهند اصلاحی در این حوزه صورت نگرفته و نتیجه چیزی جز وضعیت فعلی نمی شود  و تسلسلی در پرورش نسل های "متاسفانه" بیسواد ادامه می یابد.تا جایی که نتوان برای اصلاح آن کاری کرد.

متاسفانه مهمترین دلیل آنچه تا کنون ذکر شد ورود سیاسیون به حوزه آموزش و پرورش و تلاش بی جا و نامناسب آنان برای کارا نشان دادن و موفق بودن نظرات شان بوده است آن هم در طول 4 یا حداکثر 8 سال که چنین چیزی در تربیت نسل امکان ندارد و بر ما قشر فرهنگی واضح است که آمار ارائه شده به هیچ وجه نمی تواند کارایی کسی را ثابت کند ؛ چراکه تمام آمارهای قبولی و نمرات بالا با اعمال فشار از بالا به پایین و نهایتا دبیران برای قبولی بیشتر به هر شکل ممکن و تکرار امتحانات تا حصول نتیجه قبولی و رفتن به پایه بالاتر، و حتی در مواردی با تغییر آیین نامه امتحانات به دست آمده است که هیچ کدام با کارشناسی و دید آموزشی نبوده، چنان که توضیح داده شد اگر این آمار درست باشد باید تمام فارغ التحصیلان این سیستم همه مهارت های ذکر شده در اهداف آموزش و پرورش را کسب کرده باشند؛ ولی خوب می دانیم و می بینیم که چنین نشده است و بدانید که نخواهد شد.

هرگاه آموزش وپرورش کشوری کارش را درست  انجام ندهد راه آن کشور به سوی تباهی فرهنگی و اقتصادی و ... و تسلط بیگانگان هموار خواهد شد. استادی در دانشگاه می گفت وقتی امریکا در مسابقه فضایی از شوروی عقب ماند امریکا متوجه سیستم آموزشی خود شد و در کنار بقیه برنامه ها به تغییر و تحول در آن پرداخت تا آنکه گوی سبقت را در این زمینه برباید. این دید، نظر پایه ای و اساسی است. باید به سوی آن برویم و از خوبی و بدی رفتار دیگران درس بگیریم.تا آزموده را دوباره نیازماییم، اگر به فکر توسعه پایدار و واقعی در این مملکت هستیم چاره ای جز توجه درست به آموزش و پرورش نداریم. در غیر این صورت وضعیت روز بروز اسف بارتر خواهد شد. کم کم وقت آن شده که به جامعه پزشکان و مهندسان و متخصصات خروجی این سیستم آموزشی سری بزنیم و از نتیجه کار آنان با خبر شویم. البته با کارشناسان خبره، و مشخص کنیم که تشخیص پزشک و مصنوعات مهندسان چقدر بر اساس اصول مربوطه، صحیح و کاربردی است. تشخیص های اشتباه ، عمل های جراحی غیر ضروری و نادرست ، تجویز بدون قاعده دارو؛ ساخت و سازهای سست بنیان ، مدیریت های غیر علمی و متاسفانه حتی ایراد نوشتاری بعضی کارمندان بخش های مختلف که مقصر اصلی همه نظام ناسالم و ناکارآمد آموزشی از دبستان تا دانشگاه است. و صد البته بیشتر مشکلات اجتماعی نیز ریشه دردوران ابتدایی تحصیلات دارد چرا که فکر آدمی در کودکی شکل می گیرد. تا جایی که گفته اند هر گاه در مدرسه ای را بستید بنای زندانی را بگذارید زیرا در نبود آموزش درست بزه رشد می کند و برای کنترل آن باید به فکر اعمال پلیسی بود.

اولین نتیجه هر عملی در آموزش و پرورش 12 سال شاید هم بیشتر طول می کشد تا خود را نشان دهد. وزیری که یک نظام آموزشی را تغییر می دهد نباید انتظار داشته باشد بعد از شش سال نتیجه آن مشخص شود باید پس از 20 سال منتظر عواقب نیک و بد آن بود. به همین دلیل هر کاری که در این سیستم انجام می شود عواقب آن بسیار گسترده بوده و برای جبران آن هم زمان بسیاری لازم است.

متاسفانه در کشور ما هر چند سالی برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش به تغییر کلی نظام دست می زنند غافل از اینکه این تغییرات به این سادگی نباید انجام شود ، اجرای آزمایشی لازم است بررسی علمی پس از بازخورد ها و هزاران ساعت کار کارشناسی مختلف و از منظرهای گوناگون باید انجام شود تا بتوان تغییر درستی انجام داد ؛ نه اینکه یک شبه طرحی را از کشور دیگری کپی برداری کرده و اجرا نماییم بعد از مدتی هم تغییر و دگرگونی کلی و حتی برگشت به عقب و توقف کامل طرح، این کار برای آموزش یک کشور فاجعه بار است. در صنعت با چنین اعمالی تنها یک کارخانه نابود می شود و سرمایه نقدی از بین می رود اما در آموزش و پرورش آینده یک کشور به خطر می افتد. تا دیر نشده (شاید هم شده باشد!) بهتر است دلسوزان نظام به طور واقعی به این مقوله بپردازند تا شاید وظیفه مان رادر قبال نسل های آینده انجام دهیم ،تا انشاءاله جامعه ای سعادتمند داشته باشیم.

به امید آنکه سیاست مداران دلسوز و معتقد برای بهبود وضعیت آموزش کشور  به درستی اداره و برنامه ریزی امور را از متخصصان و اهل آن سپرده و با پشتیبانی و نظارت بر عملکردشان برای رسیدن به نتیجه مطلوب آنان را یاری کنند.*****

 ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت
  • گفت و گو با مدیر شوراهای وزارت آموزش و پرورش و عملکرد مدارس هیات امنایی

  • جناب آقای دکتر عباس پور

    از این که وقتی را  در اختیار سخن معلم قرار دادید تا گفت و گویی در مورد مسائل و مشکلات آموزش و پرورش درحوزه مدارس هیات امنایی  آن صورت بگیرد ، از طرف خودم و بچه های  گروه سخن معلم تشکر می کنم .

    این گامی است در مسیر تقریب نگرش ها و اقناع طرفین و در واقع کوتاه تر کردن آن دیوار بی اعتمادی بین اداره و مدرسه و امیدواریم که این نشست ها استمرار داشته باشد  و بتوانیم به عنوان یک رسانه ، با همه مسئولان وزراتی ، دیالوگی برقرار کنیم .

  •  همان گونه که مستحضرید آیین نامه اداره مدارس به شیوه هیات امنایی به استناد قانون تشکیل شوراهای آموزش و پرورش مصوب سال 72 ماده 13 قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب سال 86 و ماده 144 قانون برنامه چهارم توسعه تهیه شده است. طبق ماده 144دستگاه های اجرایی از جمله آموزش و پرورش موظفند در طول سال های برنامه چهارم توسعه سالانه حداقل 20 درصد از فعالیت ها و خدمات خود به روش قیمت تمام شده را انجام دهند و طبق ماده 13 قانون مدیریت خدمات کشوری امور حاکمیتی در موارد مقتضی ، مشارکت مردم و بخش تعاونی خصوصی و نهاد ها و موسسات عمومی غیر دولتی انجام می شود. مطابق ماده 14 همین قانون، مدیریت واحد های دولتی به بخش تعاونی و خصوصی نهادها و موسسات عمومی غیردولتی با پرداخت تمام و یا بخشی از هزینه سرانه ی خدمات واگذار می شود. سوال من این است که وقتی زمینه های اجرایی این بند های قانونی وجود ندارد، تصویب آنها به چه منظور صورت گرفته و چرا وزرای فعلی و قبلی آموزش و پرورش با صراحت مفاد این قوانین را در سخنرانی ها و مصاحبه های متعدد خود بیان نمی کنند .

اشکالی را که در ارتباط با مدارس هیئت امنایی به آموزش و پرورش می گیرند این است که طبق قانون اساسی آموزش و پرورش رایگان است و آموزش و پرورش حق دریافت وجه از خانواده ها را ندارد. اما واقعیت های اجتماعی طور دیگریست ، یعنی سهم آموزش و پرورش از اعتبارات ملی به حدی نیست که بتواند آموزش و پرورش و امور مدرسه را اداره کند . باید این امور را اداره کند در واقع قادر به رها کردن آن هم نیست!

 در حدود تئوری و مکتوبات موارد زیادی گفته شده است . با این واقعیت روبه رو شده ایم افرادی که واجد تعلیم هستند آموزش و پرورش باید آنها را تحت پوشش قرار دهد و ثبت نام بکند. آموزش و پرورش نمی تواند دانش آموزانی که در سن مدرسه هستند را رها کند و دانش آموزان را ثبت نام نکند . وقتی هم دانش آموزان به مدرسه آمدند سازوکار ها باید به گونه ای باشد که مدرسه درست اداره شود. یعنی به متغیرهایی مثل کیفیت، فضا، محتوا، معلم باید توجه کند. تجربه به ما نشان داده که نمی توانیم مخفی کاری کنیم و بگوئیم از اولیا پول نمی گیریم یا پول گرفتن قانونی نیست. بخشی از جامعه که شرایط اقتصادی و فرهنگی مناسبی دارند آموزش و پرورش و آینده بچه ها برایشان مهم است. دولت ممکن است نتواند پوشش دهد ولی بخشی از مردم حاضرند و آینده بچه برایشان مهم است کمک می کنند و بخشی هم حاضر نیستند . اکنون سازوکاری ایجاد کردیم تا افرادی که حاضرند و می خواهند مشارکت کنند و پول بدهند مانعی ایجاد نکنیم. یک بخش مدارس هیئت امنایی مسئله مشارکت را با این نگاه تبیین می کند. یعنی این مدارس را در هر منطقه ای تجویز نمی کنیم . در شرایطی تجویز خواهیم کرد که آن منطقه ای که قرار است مدرسه را در آنجا هیئت امنایی کنیم از نظر اقتصادی و اجتماعی در شرایط متوسط رو به بالا باشد که اگر به اغلب آنها بگوییم به مدرسه کمک کنید با کمال میل و بدون هیچ مقاومتی به مدرسه کمک می کنند. در حدود 60 ، 70 درصد مردم حاضر به همکاری هستند که این یک بخش از مشارکت مردم در اداره مدرسه است. بخش دیگر مدارس هیئت امنایی مربوط به ارتقاء جایگاه و کیفیت مدیریت مدارس است. در حقیقت وجه تمایز مدارس هیئت امنایی با دیگر مدارس، همان هیئت امنایی بودن آن است. در جلسات مختلف بیان می کنم که اتکاء مدارس هیئت امنایی به هیئت امنای آن است. بخش زیادی ازمنابع مدرسه را از هیات امنا تامین می کنیم. نه الزاماً از طریق اولیا. این خیلی مهم است. خوشبختانه مدارس قابل توجهی هستند که این گونه هستند و منابع خود را از موسسات تولیدی ، شرکت ها، خیرین، و شهرداری ها تامین می کنند. هیئت امنایی بودن یعنی این . هیئت امنا وقتی می بیند بخش زیادی از دانش آموزان نمی توانند پول دهند می روند از طریق خیرین و از افرادی که وضع مالی بهتری دارند و یا شرکت ها و خیرین و مواردی که عرض کردم منابع خود را تامین می کنند .در واقع مهمترین ویژگی این مدارس ، هیئت امنایی بودن آنها است. مثل مسجد که هیئت امنا مسجد را اداره می کنند و می گردانند. در آیین نامه هم به آن اشاره شده است که خانواده را الزام به کمک نمی کند ولی در هیات امنا از خانواده هایی که توانایی مالی و رضایت بیشتری دارند درخواست مشارکت کنند و کمک بیشتری دریافت کنند و از بعضی ها هم نمی توانند بگیرند. برای ثبت نام حدی مشخص شده که هیئت امنا باید در حد مشخص دانش آموزان را ثبت نام کند. چه آنهایی که به مدرسه کمک می کنند و چه آنهایی که نمی کنند . اگر حد مشخص را ثبت نام کردند، می توانند شاگردان خانواده هایی که کمک نمی کنند را ثبت نام نکنند، به شرطی که به ظرفیت خود رسیده باشند و حد را رعایت کرده باشند. مدارس هیئت امنایی برنامه های کیفی مشخصی دارند. هیئت امنا برنامه ای را تحت عنوان فوق برنامه تدوین می کنند و به شورای آموزش و پرورش می فرستند و در آنجا مصوب می شود و به مدارس ابلاغ می شود . خانواده هایی که نمی خواهند در این فوق برنامه ها شرکت کنند مجبور به پرداخت کمک نیستند . موضوع دیگر اینکه هیچ اجباری نیست که مدرسه هیئت امنایی شود. یعنی دستوری از بالا به پایین نیست که مدارسی حتماً هیئت امنایی شوند. آموزش و پرورش فقط می تواند آگاهی دهد که اگر مدارسی چنین شرایطی دارند و هیئت امنایی شوند، اختیارات بیشتری دارند .          

  • فرآیند آگاه سازی به چه صورت باید باشد؟ما در دوره قبلی وزارت آموزش و پرورش هم همین مشکل را داشتیم در این دوره هم کمابیش وجود دارد.این فرآیند آگاه سازی با چه مکانیسمی صورت می گیرد؟

ما زمانی که شروع به کار کردیم با دست اندر کاران مدارس هیئت امنایی – مدیران مدارس، کارشناسان و معاونان آموزشی به مدت 12 ساعت کلاس های توجیهی داشتیم . بیشترین مشکل ما به علت توجیه نبودن دست اندرکاران بود. بخش زیادی توجیه نبودند و بخش زیادی هم هستند که هنوز توجیه نشده اند. در این دوره مواردی که باید رعایت شود گفته شد . مواردی بود که با شنیدن آن ها متعجب شدند. ابتدا باید شورای مدرسه برای هیئت امنایی شدن داوطلبانه درخواست دهد. در مواردی بود که متاسفانه اداره آموزش و پرورش گفته که این مدرسه و این مدرسه باید هیئت امنایی شوند که خلاف قانون بود. آیین نامه می گوید خود شورای مدرسه که مجموعی از اولیا ، معلمان و مدیریت مدرسه هستند می توانند داوطلبانه  به منطقه درخواست دهند و از طرف منطقه ارزیابی های لازم به عمل خواهد آمد تا اطمینان حاصل شود که این مدرسه شاخص های لازم را دارد. اگر شاخص ها به اندازه ای هست که مدرسه بتواند امتیاز لازم را بیاورد در خواست خود را به شورای آموزش و پرورش خواهند داد و مصوبه شورای آموزش و پرورش را دریافت خواهند کرد و به مدت یک سال خواهند توانست فعالیت  کنند. یعنی باید یک موافقت اصولی باشد. متاسفانه در شروع کار این گونه تلقی شد که می توانند با تعویض تابلو از مردم پول بگیریند. ما می خواهیم این تلقی را کنار بزنیم . در مدارس هیئت امنایی مدیر مدرسه برای ما مهم نیست هیئت امنای مدرسه است که مهم است.  سهم هیئت امنا در اداره ی مدرسه باید زیاد باشد . مکان مشخصی دارند، بایگانی دارند، آرشیوی دارند، مکاتباتی دارند . این هیئت امناست که تصمیم گیرنده است چون منابعی که هیئت امنا دریافت می کند در اختیار خودش است و اداره حق گرفتن آن را ندارد . اختیارات خیلی خوبی هم دارد و اداره آموزش و پرورش جز رویکرد مدرسه هیچ دخالتی در مدارس هیئت امنایی ندارد.

  • چرا وزرای آموزش و پرورش با اینکه خودشان با استناد به قانون ، این وضعیت را تدوین کرده اند، خیلی روی آن مانور نمی دهند. شما به عنوان یک مدیر در زیر مجموعه و نیز در مراتب بالاتر چه کارهایی را انجام داده اید؟

وزیر آموزش و پرورش معمولاً زیاد مصاحبه می کند و نظر می دهد . سعی می کند افراد را توجیه کند و تشویق کند که مدارس هیئت امنایی شوند. چون واقعاً مزیت هایی هم هست. در وازرت خانه، ما سعی می کنیم کارها و مدارس را درست پشتیبانی و ساماندهی کنیم تا در مسیر آیین نامه قرار بگیرند . در واقع ما داریم حمایت می کنیم نه مانعی ایجاد کنیم . این موانعی که مشاهده می کنیم در اجرا است . طبیعی است وقتی توجیه صورت نگیرد اجرای درستی را شاهد نخواهیم بود. البته ما مشکلاتی را  در هماهنگی داریم.  بازتاب عملکرد آموزش و پرورش در مدرسه است. هر مشکلی را که در مدرسه می بینند مطمئناً ریشه در خود ستاد دارد. حوزه ستاد  ما خیلی هماهنگ نیست . بخش بزرگی از مشکلات ما به همین دلیل است. حداقل در این دولت آنچه که در برنامه های وزارت است بحث حوزه مشارکت غیر دولتی و حوزه های دیگر هست. شورای آموزش و پرورش در بحث توزیع مشارکت عمدتا مدارس وابسته و مدارس هیئت امنایی پشتیبانی خوبی می کنند و فضای خوبی برای پرداختن به آن ایجاد کردند. نمی دانم خود شما چقدر این مدارس را دیدید اما اغلب مدیران کل استان ها اعتقاد دارند که این مدارس از نظر اقتصادی و اداری دردسر زیادی را برای آموزش و پرورش ندارند که ما در صدد تقویت این نگاه هستیم. ما واژه توصیه را زیاد به کار نمی بریم ،برای اینکه نمی خواهیم دستوری توصیه بدهیم. در شرایطی اقتضا می کند که این نوع مدارس متناسب با این شرایط عمل کند.

  • می خواهم در جزئیات ریزتر شویم. در دولت قبل مشخصاً وزارت آقای حاج بابایی توجه به مدارس خاص که هیئت امنایی هم جز آن بود در الویت بود. در دوره ی آقای فانی توجه به مدارس غیر دولتی یا بحث بسته های حمایتی در الویت است . با توجه به این که در ایران سازمان ها ی ما عمدتاً شخص محور هستند و نه برنامه محور و اشخاص هستند که سمت و سوی سیاست ها را با وجود اسناد دست بالا مثل سند تحول بنیادین مشخص می کنند ولی با این حال افراد خیلی نقش دارند. به نظر شما چگونه می شود بین این دو نگرش تعدیل ایجاد کرد؟ احساس من این است که مدارس هیئت امنایی با توجه به نگرش های آقای فانی و مجموعه همراه او به حاشیه رفته است. آیا این را قبول دارید؟

ما مدارس هیئت امنایی را به عنوان مدارس خاص نمی بینیم .شما می دانید که آموزش و پرورش برای مدارس خاص شرایط خاصی را در نظر گرفته ولی مدارس هیئت امنایی شرایط خاصی را برای ثبت نام دانش آموزان ندارد. ما دانش آموزان را برای مدارس هیئت امنایی انتخاب نمی کنیم. معمولاً وقتی می گوییم مدارس خاص عمدتاً منظورمان به تیزهوشان یا سمپاد یا نمونه دولتی است که دانش آموزان یا معلمان آن خاص هستند اما در مدارس هیئت امنایی دانش آموزان و معلمان مثل مدارس دولتی است ولی از نظر سبک مدیریتی که دارد در راستای ماده 13 قانون مدیریت خدمات کشوری بخشی از کار مدرسه واگذار می شود . اختیارات مدرسه بالا می رود و مدرسه خودگردان می شود. حوزه اداره آموزش و پرورش دخالتی در این مدارس ندارد و ما این مدارس را در ردیف مدارس شاهد یا سمپاد قرار نمی دهیم. در مدارس سمپاد یا شاهد دانش آموزان باید شرایط خاص و ویژه ای داشته باشند ولی در این مدارس، دانش آموزان لازم نیست چنین شرایط ویژه ای را دارا باشند مثل معدل. مدارسی که معدل خوبی داشته باشد هیات امنایی می شود. نه این که ما در ابتدا شرط بگذاریم که مثلا با این معدل ما جذب می کنیم، نه. ما مدرسه ای را بررسی می کنیم که مدرسه کیفیت خوبی دارد و در محل خوبی واقع شده. شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مردم خوب است و غنی هستند، پس این جا مدرسه هیات امنایی تشکیل می شود.  الآن هم تاکید روی این مدارس است. در خیلی از استان ها استقبال زیادی مشاهده کردیم و برای اینکه در مسیر خلاف قرار نگیریم و از مسیر خارج نشویم و به آنها سرو سامان دهیم، کیفیت بخشی را در الویت قرار دادیم و به وضع موجود توجه بیشتری کردیم. در حوزه مدیریت شوراها، سیاست گذاری ها برای این گونه مدارس و مدارس غیردولتی با ما است. وزارت آموزش و پرورش سعی دارد همان چیزی که در آیین نامه نوشته شده دقیقا اجرا شود. بی برنامه نباشد تا عده ای بگویند چون مدرسه هیئت امنایی است اولیا حتما باید پول دهند. متاسفانه در یکی از استان ها پیشنهاد کردند که مدرسه بزرگسالان را هیئت امنایی کنیم . بزرگسالان مدرسه عادی ما نیست که تبدیل به هیئت امنایی کنیم. بیشتر نگاه اقتصادی حاکم است که پول به حساب خزانه نرود و پولی که می گیرند به راحتی هزینه کنند. در مدرسه هیئت امنایی پولی را که می گیرند حتماً باید در مدرسه خرج شود جز موارد خاصی که جلوتر خواهم گفت . مدارس بزرگسالان شاخص های لازم برای هیئت امنایی را ندارند، فوق برنامه ای در آن جا نداریم و باید تک نوبته باشد و کیفیت مدارس بزرگسالان بالا باشد. سازمان آموزش و پرورش آمده گفته اول ببینیم همین تعداد مدارس هیئت امنایی که داریم شرایط مناسب و شاخص های لازم را دارند یا خیر .

  • منظور ارزیابی داشته ها است ؟

بله دقیقاً. ما حدود 6 ماه پیش ، وضع موجود را آسیب شناسی کردیم و یک کارگاه یک روزه 6 ساعته در منطقه 5 تهران با حضور مدیران و دست اندرکاران مدارس هیئت امنایی 60 نفردعوت کردیم و در 5 محور مختلف تشکیل دادیم . اولین موردی که اتفاق نظر بود و از مدارس استان ها هم گرفتیم  این بود که مدارس متولی مشخصی ندارند . حوزه های مختلف نسبت به این مدارس توجیه نیستند و با آیین نامه آشنایی ندارند. مثلاً ارزیابی عملکرد نمی داند که این مدرسه هیئت امنایی است و یک سری اختیاراتی دارد .متاسفانه زیاد در کارهای آنها دخالت می کنند و بی مورد ورود پیدا می کنند.

  • شما در صدد این هستید ابتدا مشکلات درون سازمانی این مدارس هیات امنایی را حل کنید و سپس به مشکلات خودشان بپردازید؟

دقیقا ، اول باید این حل شود. باید ابتدا به جایی برسیم که این مدارس واقعاً هیئت امنایی هستند و آیین نامه اجرایی شده است. اگر آیین نامه اجرا نشد برگردیم به شرایط حالت قبل . اول باید ببینیم این تعداد مدارس هیئت امنایی داریم که در آن هیئت امنا تصمیم گیرنده و تعیین کننده است و داوطلبانه تشکیل شده و بخش قابل توجهی از منابع را از خارج،  همان اولیا تامین می کند. ما برای این مدارس واژه شهریه را به کار نمی بریم. ما الزامی برای شهریه در این مدارس نداریم. البته بحث کیفیت منطقه ای که مدرسه در آنجا ایجاد می شود هم هست. تهران نمونه خوبی است، منطقه 6 تهران بالاترین تعداد مدارس هیئت امنایی را دارد و کاملاً منطبق با شرایط مردم آن منطقه است که متوسط و روبه بالا است. مدارس منطقه 3 تهران چون برخورداریش بالا است حدود 75 درصد مدارس غیر دولتی است . در مناطق بالای تهران اقتضاء می کند که مدارس غیر دولتی باشد .در مناطق میانه ، مدارس هیئت امنایی و در مناطق پایین مدارس دولتی جواب می دهد . من به این مدارس تعصبی نگاه نمی کنم.

معتقدم باید بدانیم چند مدرسه هست که واقعاً مشکل دارند؟ چه تعداد از مدارس می توانند هیات امنایی بشوند؟ یعنی بگوییم این تعداد مدارس می توانند هیئت امنایی باشند و این تعداد غیر دولتی ، یک بخش می ماند که مدرسه نیازمند توجه است که اگر ما بدانیم مشکل حل خواهد شد. مردم بدانند که این تعداد از مدارس قادر به تامین هزینه های آب و برق و گاز خودش نیستند. باید بدانیم چند مدرسه این چنینی هست که با همکاری های سازمانی و مدیریتی و مشارکت های سازمانی و تفاهم نامه ها  آن ها را حل کنیم و چه کارهایی را تا این مدت هم انجام داده ایم. ما توانسته ایم تعدادی از مدارس را در بخشی از  استان سیستان شناسایی کنیم که مشکل دارد و می توانیم به منطقه آزاد بگوییم که بیایید و مشکلات این مدارس حل کند واین ها مکلف شدند که مبلغی را بدهند و در تجهیز مدارس مشارکت بکنند. چون از بحث هیات امنایی خارج می شویم این بحث را عرض می کنم..اگر مدیریت این چنینی حاکم باشد می توانیم به راحتی مشکلات مدارس را حل کنیم که در نهایت این مدارس خودگردان و خودکفا هستند و مشکلی نخواهند داشت. مدارس هیئت امنای ما نیاز به سرانه ندارند، نیاز به پول ندارند و تقریبا مدارسی هستند که آموزش ارزانی را ارائه می دهند و به معنای واقعی مدارس مشارکتی هستند. هر چند سازو کار حقوقی آن فراهم نیست اما در قانون پیش بینی شده که اگر مدارس به این حد برسند می توانند غیر دولتی هم حتی بشوند.

  •  با ارزیابی که ما داشتیم به این نتیجه رسیدیم که مشکلات اصلی که از طرف دست اندرکاران و هیئت امنای مدارس مطرح می شود بیشتر حول مسائل مالی و بودجه آنها است . وزارت آموزش و پرورش اصولاً سرانه ای برای آنها در نظر نمی گیرد و از سویی دیگر شهریه ای که از سوی هیئت امنای یک مدرسه به اداره کل آموزش و پرورش ارسال و پس از تصویب باید توسط اولیا دریافت شود ضمانت اجرایی ندارد. راهکار شما برای تقویت بار اجرایی مصوبات هیئت امنایی یک مدرسه چیست ؟                                                                                                                                                                                                                                       پیاده سازی : حامد سام دلیری                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                  ادامه دارد
منتشرشده در گفت و شنود

educationminspecial  مشاور معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پروش از تحقق افزایش ۲۰ درصدی حقوق معلمان ابتدایی خبر داد.

منصور مجاوری در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به ابلاغ دستورالعمل افزایش 20 درصدی حقوق معلمان ابتدایی اظهار داشت: این دستورالعمل از سوی معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش ابلاغ شده است.

وی افزود: برهمین اساس، از اول مهرماه سال جاری حقوق معلمان مقطع ابتدایی 20 درصد افزایش یافته و این موضوع در احکام آنها منظور می‌شود.

مشاور معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش ادامه داد: در حقوق ماه جاری شاهد افزایش 20 درصدی حقوق معلمان ابتدایی خواهیم بود که معلمان دارای شرایط و امتیازات ذکر شده در دستورالعمل از آن بهره‌مند خواهند شد.

گروه اخبار /

اقدام پرسش انگیز اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران

نشست هم اندیشی موسسان و مدیران مدارس غیردولتی توسط مدیریت آموزش و پرورش منطقه 9 تهران لغو شد .

« صدای معلم ( سخن معلم ) » چندی پیش گفت و گویی با مدیرکل محترم سازمان مدارس غیرانتفاعی و توسعه مشارکت ھای مردمی وزارت آموزش و پرورش انجام داد . ( این جا )

تعدادی از مدیران و موسسان محترم مدارس غیردولتی تهران در تماسی با سخن معلم پیشنهاد برگزاری یک نشست هم اندیشی با محوریت " طرح و بررسی مشکلات و مسائل مدارس غیردولتی " را ارائه کردند .

پیشنهاد مذکور با مدیریت محترم آموزش و پرورش منطقه 9 تهران مطرح و ایشان از این ایده استقبال نمود .

به مدیران و موسسان محترم اطلاع رسانی شد و قرار بر این بود که نشست مزبور ،امروز سه شنبه ساعت 30 / 14 الی 16  در اتاق شورای اداره آموزش و پرورش منطقه 9 برگزار گردد .

در کمال تعجب و بدون هر گونه توضیحی  ، جلسه از سوی مدیریت محترم اداره آموزش و پرورش منطقه 9 تهران لغو گردید .

تلاش صدای معلم برای اطلاع از علت و یا دلایل لغو این جلسه به جایی نرسید .

با توجه به تاکیدات وزیر محترم آموزش و پرورش و نیز  دولت تدبیر و امید در مورد تعمیق فرهنگ گفت و گو و نیز اهتمام ویژه مدیران  در امر " پاسخ گویی " ؛ صدای معلم منتظر پاسخ منطقی و قانع کننده ی آقای ربوشه در مورد حرکت اخیر ایشان می باشد .

پایان پیام /

hesnispecial گروه اخبار /

* در جلسه ای که تشکل های معلمان و در هفتم تیر ماه سال جاری با وزیر محترم آموزش و پرورش برگزار کردند ، مدیر گروه سایت سخن معلم  به صراحت خواهان برکناری آقای مصطفی عطاران مدیر کل دفتر هماهنگی هیئت های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش گردید . ( این جا )

* سخن معلم در نوزدهم مرداد ماه سال جاری خبری را با این متن منتشر کرد :

شنیده ها حاکی است که به زودی آقای مصطفی عطاران ، مدیر کل دفتر هماهنگی هیئت های رسیدگی به تخلفات اداری ، تغییر خواهد کرد .

یکی از مطالبات تشکل های فرهنگیان که در جلسه اخیر آن ها با آقای دکتر فانی ، مطرح شد ؛ تغییر ترکیب هیات های رسیدگی به تخلفات اداری و همچنین تعدیل احکام صادره توسط این هیات ها برای فعالان تشکل های معلمان در دولت گذشته بوده است .

سخن معلم از این اقدام مهم و شایسته وزیر محترم آموزش و پرورش استقبال می کند . ( این جا )

پایان پیام /

attaranspecial * به گزارش مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در تاریخ 15 / 10 / 93 ، علی اصغر فانی درحکمی " علی نقی حصنی " را به سمت «نماینده وزیر و مدیر کل دفتر هماهنگی هیئت های رسیدگی به تخلفات اداری» منصوب کرد .

" گروه سایت سخن معلم ضمن تشکر از وزیر محترم آموزش و پرورش در جهت ایجاد تغییرات مدیریتی در راستای برنامه های دولت تدبیر و امید و  نیز آرزوی موفقیت برای مدیر کل جدید جناب آقای " علی نقی حصنی " امیدوار است که هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش به دور از " سیاست زدگی " و با حفظ " استقلال " و عمل در چارچوب وظایف و کارکردهای مصرح در قانون ، در جهت ایجاد " امنیت فرهنگی "  که مورد تاکید وزیر محترم آموزش و پرورش است حرکت نمایند .

 

سه شنبه, 16 دی 1393 06:21

یک آسیب جدی؛ «دروغ»

karimpourspecial عبدالجلیل کریم‌پور - آموزگار

د‌روغ به‌عنوان آسیب مهم اخلاقی - اجتماعی، زمانی که بر پیکره اجتماع وارد‌ می‌شود‌، بنیان جامعه را به هم می‌ریزد‌. اگر چه هنوز ظاهر آن پابرجا است و همه به راحتی به روزمرگی خویش اد‌امه می‌د‌هند‌. یکی از پیامد‌های اصلی د‌روغ فقد‌ان اطمینان است که زمینه بروز بی‌خیالی د‌ر جامعه را فراهم می‌کند‌. جامعه‌ای که د‌روغ به راحتی د‌ر آن رواج پید‌ا کند‌، خیانت و گسترش بی‌بند‌وباری نیز می‌تواند‌ از آن منشعب شود که خود‌ زمینه‌ای برای شیوع نیرنگ و فریب می‌شود‌ و افراد‌ جامعه همد‌یگر را نیرنگ بازانی می‌بینند‌ که برای رسید‌ن به اهد‌اف خویش، د‌ست به هر ترفند‌ی می‌زنند‌. جوامعی که به آسیب د‌روغ آلود‌ه هستند‌، به این وضع د‌چارند‌ که افراد‌ش سعی د‌ر روتوش کرد‌ن و زرق و برق، گفتار خویش می‌کند‌ و همه به یکد‌یگر «وعد‌ه سر خرمن» می‌د‌هند‌. د‌روغ جامعه را به تزلزل می‌کشاند‌ و ستون‌های اجتماعی را که برای برپایی آن، زمان زیاد‌ی صرف شد‌ه، به سمت نابود‌ی می‌برد‌.
اگر د‌قت کنیم د‌رمی‌یابیم، جامعه اید‌ه‌آل، جامعه‌ای است که همه د‌ر آن فرصت بروز و ظهور اند‌یشه‌ها و استعد‌اد‌های خود‌ را د‌اشته باشند‌ و هر فکر بنا برد‌اشته‌های خود‌، به فعالیت بپرد‌ازد‌ و د‌روغ و نیرنگ زمینه‌ای برای طرد‌ افکار مخالف نباشد‌  ؛زیرا ما فقط حق د‌اریم که افکار خود‌ را مستند‌ بیان کنیم و به هیچ عنوان حق ند‌اریم به اند‌یشه‌های مخالف برچسب د‌روغین بزنیم و به آنها توهین کنیم، زیرا آزاد‌ی اند‌یشه حق مسلم همه افراد‌ جامعه است و کسی نباید‌ این حق را به ترفند‌های مختلف از افراد‌ برباید‌.
عارضه د‌یگر د‌روغ، بی‌اعتباری است که جامعه را بد‌ان مبتلا می‌کند‌ و تعامل موفقیت‌آمیز را د‌ر آن، منهد‌م می‌سازد‌. افکاری که به د‌روغ آلود‌ه می‌شوند‌، منزوی شد‌ه و روز به روز همراهان خود‌ را از د‌ست می‌د‌هند‌ چرا که پسته بی مغز چون د‌هان واکند‌ رسوا شود‌.
باید‌ تلاش کنیم و ریشه د‌روغ را بخشکانیم. نباید‌ بگذاریم د‌روغ زمینه شوخی و خند‌ه ما شود‌. باید‌ مواظب باشیم اعتبار سنجی ما به د‌روغ وابسته نباشد‌! از د‌روغ برای پله‌های ترقی‌مان حذر کنیم و از یاد‌مان نبریم که د‌روغ می‌تواند‌ یک زند‌گی را به نابود‌ی کشاند‌.

خلاصه کلام این‌که باید‌ بفهمیم، برای تثبیت یک فکر و اند‌یشه، باید‌ صد‌اقت را د‌ر رأس هرم وجود‌ی آن قرار د‌اد‌ تا جاود‌انه شود‌.

روزنامه شهروند

 

منتشرشده در یادداشت

abdollahispecial شیرزاد  عبداللهی

لغو تعهد خدمت دبيري معنايي جز تعطيلي دانشگاه فرهنگيان ندارد. محمدباقر نوبخت، معاون نظارت راهبردي رييس‌جمهور طي نامه‌يي به اسحاق جهانگيري خواستار حذف قانون تعهد خدمت در آموزش و پرورش شد. نوبخت در نامه خود مي‌نويسد كه از آغاز دهه ٧٠ تاكنون ديگر فلسفه وجودي و وجوبي جذب نيروي انساني به صورت بورسيه تعهد خدمتي در وزارت آموزش و پرورش به دليل ورود نيروي انساني تحصيل كرده دانشگاهي به تعداد كافي به بازار از بين رفته و ديگر نيازي به هزينه‌هاي اضافي براي بورسيه دانشجويان نيست. حاجي بابايي، وزير سابق آموزش و پرورش كه در دوره وزارت او دانشگاه فرهنگيان با ٦٤ پرديس مردانه و زنانه تاسيس شد، وعده داده بود كه با جذب سالانه ٢٥ هزار دانشجو ظرفيت دانشگاه ظرف چهار سال به ١٠٠ هزار دانشجو برسد. اما دانشگاه فرهنگيان فقط در سال ٩١ توانست ٢٥ هزار دانشجو جذب كند. سال ٩٢ فقط ١٧ هزار تن دانشجو پذيرفت و امسال هم احتمالا ظرفيت پذيرش به ١٠ هزار نفر مي‌رسد.

گفته مي‌شود كه قرار است ورودي اين دانشگاه در سال آينده به پنج هزار تن برسد اين دانشگاه كه از تجميع حدود يك صد مركز تربيت معلم در سال ٩٠ تاسيس شد، از كمبود بودجه و تجهيزات و كادر علمي رنج مي‌برد. اين دانشگاه كه به گفته مهر محمدي، سرپرست دانشگاه و فاني، وزير آموزش و پرورش قرار بود به «يك برند بين‌المللي» تبديل شود، از نظر تجهيزات در حد دبيرستان شبانه روزي باقي‌مانده و رفتار مسوولان با دانشجويان از سطح دانش‌آموز دبيرستاني فراتر نرفته است.

مي‌توان گفت كه اين دانشگاه قبل از خروج اولين دسته از فارغ التحصيلانش در سال ٩٤، در موقعيت لرزان بلاتكليفي قرار گرفته است. اما مهر محمدي، سرپرست دانشگاه فرهنگيان مي‌گويد: «موجوديت دانشگاه فرهنگيان به هيچ‌وجه نبايد با قانون متعهدين به خدمت پيوند زده شود... و اين دانشگاه بايد با قوت به ماموريت حاكميتي خود كه تربيت معلم است ادامه دهد.»

لازم نيست كسي موجوديت اين دانشگاه را با موضوع بورسيه پيوند بزند. چون اين پيوند به صورت ذاتي وجود دارد. با لغو تعهد خدمت كه معناي درست آن لغو «تعهد استخدام در بدو ورود به دانشگاه و دريافت حقوق در دوره دانشجويي» است، اين دانشگاه تنها مزيت خود را براي جذب دانشجو از دست مي‌دهد و اصولا فلسفه وجودي آن از بنيان با ترديد مواجه مي‌شود. مهر محمدي يكي از دلايل لغو تعهد خدمت را چنين بيان كرد: «به دليل تضمين شغلي كه براي دانشجويان در اين دانشگاه فراهم مي‌شود دانشجو معلمان دچار رخوت و كاهش انگيزه براي خوب تحصيل كردن شده‌اند.»

اين نكته در نامه نوبخت به اين شكل بيان شده كه «تضميني بر وجود شايستگي‌هاي لازم در دانشجويان بورسيه بعد از فارغ‌التحصيلي وجود ندارد.» سرپرست دانشگاه فرهنگيان افزود: «تصميم نهايي را بايد مجلس شوراي اسلامي بگيرد.» آقاي مهر محمدي كه به نظر مي‌رسد مخالف لغو بورسيه است خوب مي‌داند كه مجلس نهم كه در مهر ٩١ قانون متعهدين خدمت را احيا كرده، بسيار بعيد است كه مصوبه خود را لغو كند. پيشنهاد جايگزين مهر محمدي اين است كه از آثار منفي قانون متعهدين به خدمت پيشگيري شود و مثلا قانون تعهد دبيري از سال چهارم دانشگاه اجرا شود. در اين حالت دانشجويان تا سال چهارم اطميناني به استخدام خود ندارند و باز هم جاذبه اين دانشگاه براي داوطلبان بسيار كم مي‌شود. يك پيشنهاد جايگزين هم اين است كه فارغ‌التحصيلان دانشگاه‌هاي معتبر با مدرك كارشناسي در رشته‌هاي مورد نياز آموزش و پرورش انتخاب و پس از دوره يك‌ساله يا دو ساله تخصصي علوم تربيتي و روان شناسي در دانشگاه فرهنگيان با مدرك كارشناسي ارشد وارد آموزش و پرورش شوند. در اين صورت هم دانشگاه فرهنگيان صلاحيت علمي – تخصصي برگزاري اين دوره‌هاي عالي را ندارد.

آموزش و پرورش در دوره گسترش آموزش عالي، استعداد و ظرفيت دانشگاه داري ندارد. اگر آموزش و پرورش توان و ظرفيت دانشگاه داري داشت، دانشگاه تربيت معلم را با حدود يك صد سال سابقه از دست نمي‌داد و يا ٦٠ درصد ظرفيت دانشگاه شهيدرجايي آزاد نمي‌شد.

آموزش و پرورش به جاي تاسيس دانشگاه بايد از توان و ظرفيت بهترين دانشگاه‌هاي دولتي كشور استفاده كند. بهترين فارغ التحصيلان را جذب كند و دوره‌هاي يك يا دوساله علوم تربيتي و روان شناسي را در دانشكده‌هاي علوم تربيتي دانشگاه تهران و ديگر دانشگاه‌ها برگزار كند. مجلس نبايد به بحث تربيت معلم نگاه سياسي داشته باشد و داستان احياي امور تربيتي در مجلس هفتم تكرار شود. امروزه با گسترش سيستم اطلاعات و ارتباطات، فضاي سياسي دانشگاه‌ها شبيه هم است و ايزوله كردن يك دانشگاه خاص امكان ندارد. در يادداشت ديگري بحث بحران دانشگاه فرهنگيان را از منظر اقتصاد آموزش و پرورش و سياست خصوصي سازي بررسي مي‌كنم.

روزنامه اعتماد

 

منتشرشده در یادداشت

retiredspecial1  گروه اخبار /

امروز دوشنبه پانزدهم دی ماه جمعی از بازنشستگان وزارت آموزش و پرورش با آقای دکتر صدر نوری معاون سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و نماینده آقای دکتر نوبخت ( معاون برنامه‌ريزي و نظارت راهبردي رييس‌جمهور ) در سالن اجتماعات این سازمان پیرامون مطالبات و مشکلات خویش به بحث و گفت و گو پرداختند .

مدیر و مجری این جلسه در ابتدای این نشست گفت : " ما از سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور انتظار داریم قانون مدیریت خدمات کشوری را که در سال 1386 تصویب شده است اما مجلس نظارتی بر اجرای آن نداشته است را اجرا کند .

وی افزود : بحث ما در مورد هم ترازی حقوق بازنشستگان است و نظام پرداخت هماهنگ که از سال 86 تاکنون اجراء نشده است . متاسفانه مطالبات بازنشستگان تا الان پرداخت  نشده است .حقوق ما طبق قانون باید مطابق با نرخ تورم باشد . این که هیات وزیران بیاید افزایشی کم تر از این را اعمال کند پاسخ گوی نیازها و هزینه های زندگی ما نیست . ما مشکلات اساسی در زمینه مسائل بهداشت و درمان به ویژه بیمه تکمیلی داریم . اگر صندوق بازنشستگی کشور توانایی پرداخت این مطالبات را ندارد دولت از محل درآمد عمومی می تواند این بودجه را تامین کند .حقوق بازنشستگان آموزش و پرورش حتی به نسبت شاغلین آن هم افزایش پیدا نکرده است .دولت های نهم و دهم به تعهدات قانونی خود در زمینه مطالبات بازنشستگان عمل نکرد و ما از دولت تدبیر و امید انتظار داریم که امید ما را ناامید نکند .

وی ضمن انتقاد از وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد که نه آقای حاجی بابایی و نه آقای فانی حتی یک روزشان را به این قشر اختصاص ندادند . آن ها حتی مکانی برای گرد همایی  و یا جلسات ما فراهم نکردند و ما مجبوریم که جلسات خود را در خیابان ها و روی آسفالت و... برگزار کنیم !

ما از آقای دکتر نوبخت واقعا سپاسگزاریم که که به ما توجه کرده و این سالن را در اختیار ما گذاشتند . برخورد آن ها تاکنون بسیار محترمانه و برزگوارانه بوده است .

یکی دیگر از بازنشستگان ادامه داد :ما فقط اجرای قانون را می خواهیم . چرا باید فرضا بازنشسته 20 ساله تامین اجتماعی حقوقش دو برابر من بازنشسته 30 ساله باشد ؟

چرا قانون این فرق را گذاشته است ؟

حتی مجلس هم که می رویم پاسخ ما را نمی دهند . متاسفانه سنگینی ناکارآمدی دولت های قبلی به دوش این دولت افتاده است و ما این مساله را می فهمیم .

بازنشسته دیگری گفت : چرا از تجارب ما بازنشستگان  استفاده نمی شود ؟ بازنشستگان آیینه تمام نمای شاغلان هستند . آیا بازنشستگان آموزش و پرورش باید خیابان گردی کرده و یا در پارک ها وقت بگذرانند ؟
انتظار ما این است که فاصله پردرآمدها و کم درآمدها کاهش پیدا کند . این کار شدنی است و فقط نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و منسجم دارد .

اهم خواسته هایی که در این نشست مطرح شد عبارت بودند از :

  • تبدیل صندوق بازنشستگی به سازمان بازنشستگی
  • اجرای احکام صادره از سوی دیوان عدالت اداری و نیز قوانینی که در مجلس به تصویب رسیده است .
  • برگرداندن رتبه عالی به بازنشستگانی که تنزل رتبه داشته اند .
  • پرداخت حق ازدواج  که از سال 1390 متوقف شده است اما در سایر وزارتخانه ها پرداخت می شود .
  • پرداخت " حق شغل " به طور قانونی و مستمر .
  • پرداخت حق عائله مندی بانوان
  • پرداخت حق اولاد خانم های سرپرست که قطع شده است .
  • امکان استخدام فرزندان فرهنگیان به جای آن ها پس از بازنشستگی

retiredspecial2  سپس آقای دکتر صدر نوری ضمن تشکر از بازنشستگان از آن ها خواست که با تشکیل کمیته ای او را در پی گیری امور یاری کنند .

او تصریح کرد که به نمایندگی از آقای دکتر نوبخت در این جلسه حاضر شده و مسائل را شفاف سازی کرده و با دقت آن ها را رسیدگی خواهد نمود ، اما برای این کار زمان لازم است .

در پایان ، مجریان جلسه  و همکاران بازنشسته از گروه سایت سخن معلم به سبب انعکاس مناسب و پیوسته ی اخبار مربوط به بازنشستگان تشکر نموده و یکی از بازنشستگان با تقدیم شعری به مدیر سایت برای وی آرزوی موفقیت و بهروزی نمود :

به سخن گنج سعادت به کف آور که سخن

کیمیایی است که بر خاک نَهی زر گردد

( مشروح این نشست  و گزارش تصویری آن در آینده تقدیم خوانندگان گرامی خواهد شد . )

پایان گزارش /

 

منتشرشده در بازنشستگان
دوشنبه, 15 دی 1393 05:45

گفت و گو با " محسن خشخاشی "

از کوچ خونبار دوست قدیم و همکار خوبم، محسن خشخاشی چهل روز گذشت. در این مدت اصحاب نظر و ارباب قلم؛ آنهایی که می شناختندش و یا کسانی که هرگز او را ندیده بودند در باره ی بیدادی که بر او رفت بسیار گفتند و نوشتند، هر چند از خود او کمتر سخنی به میان آمد.
محسن را از بدو تولدش می شناختم. میان خانه پدری او و خانه ما در کوچه بابا طاهر در خیابان سنایی تنها یک خانه فاصله بود. او آخرین فرزند خانواده بود که پس از چهار خواهر و یک برادر بزرگتر پا به عرصه وجود نهاد. هم از این جهت، به شدت مورد علاقه و توجه خاص همهاعضای خانواده قرار داشت و هیچ یک از بچه های آن کوچه و محله جنوب شهری را جرأت نبود که کمترین شیطنتی در حق او روا دارد و آزار و اذیتی به او رساند. با این حال او نیز چون دیگر بچه های آن کوچه و محله، بر کشید و برومند شد و در نهایت، کسوت معلمی را بر تن کرد، که سخت بر قامتش برازنده بود. اگرچه عموم همکاران، دانشجویان و دانش آموزانش او را به عنوان معلمی وظیفه شناس، منظم، دقیق، سخت گیر، پرتلاش و مسئول می شناختند، در تعبیر خودش فردی معمولی و «متوسط الحال» می نمود که تنها می کوشید آنچه را وظیفه وجدانی و اخلاقی اش می دانست، ادا نماید. می گفت: « نه خیلی بد اخلاقم و نه خیلی خوش اخلاق!» اما با نگاه پُر مهر و کلام شیرینش از همگان دل ربایی می کرد و این «دل ربودن» برجسته ترین ویژگی اخلاقی اش بود. گویی اوحدی مراغه ای، این غزل بسیار زیبا و دردناک را در وصف آن دوست عزیز سروده است:

دلها بربودند و برفتند سواران

ما پای به گِل در شده زین اشکِ چو باران

او رفت که روزی دو سه را باز پس آید

ما دیده به راه و همه شب، روزشماران

بر کشتنم ار شاه سواری بفرستد

با شاه بگویید که کشتند سواران

اندیشة باران نکند غرقة دریا

ای دیدة خونریز، میندیش و بباران!

این حال که ما را به جز او یارِ دگر نیست

حالی است که مشکل بتوان گفت به یاران

ما را به بهار و سمن و لاله چه خوانی؟

دریاب کزین لاله چه روید به بهاران؟

آهن که چه دید از غم آن چهره، بگویید

تا آینه پیشش نزنند آینه داران

گر دوست دوایی ننهد بر دل مجروح

مَرهم ز که جوید جگر سینه فگاران؟

صد قصه نبشت «اوحدی» از دست غم او

وین غصه یکی بود که گفتم ز هزاران

 

آنچه از پی می آید، گفت و گویی است بس ساده و صمیمی که یکی از دانش آموزان دبیرستان تیزهوشان شهید بهشتی با او انجام داده و در نشریه دانش آموزی نگرش در اردیبهشت 1387 در همان دبیرستان منتشر شده است. جملاتی که درون [ ] قرار دارد از مصاحبه کننده است و به چاشنی طنز آمیخته، که در عین حال شیرینی خاصی به این گفت و گو داده است.
محمد گودرزی، دبیر تاریخ دبیرستان تیزهوشان شهید بهشتی
*
نگرش: فکر می کنم اگه ما می خواستیم از آقای رئیس جمهور هم وقت بگیریم، این قدر تو دردسر نمی افتادیم، ولی بالاخره یک وقت بین کلاس ها به دست آمد. در این 25 دقیقه خیلی چیزها یاد گرفتیم و انصافاً مصاحبه شیرینی بود. زیاد نمی خواهم سر شما را درد بیاورم. مشغول خواندن مصاحبه شوید:
نگرش: با عرض سلام، در ابتدا خودتون را معرفی کنید.
من محسن خشخاشی هستم، متولد سال 1350 در بروجرد.
نگرش: در باره ی تحصیلات تان کمی توضیح دهید.
دوران دبستان را در دبستان ناصرخسرو گذراندم. دوران راهنمایی را در مدرسه شهید چمران، سال اول دبیرستان را در مدرسه امام خمینی (ره) یا همان دبیرستان پهلوی سابق و سه سال باقی مانده را در دبیرستان بحرالعلوم سپری کردم. رشته من ریاضی فیزیک بود و در سال 68 دیپلمم را گرفتم. همان سال هم در رشته «فیزیک کاربردی حالت جامد» در دانشگاه مشهد قبول شدم. بعد از آن در سال 72 فارغ التحصیل شدم، بعدش رفتم سربازی، از سال 73 تا 75 را در بندرعباس خدمت کردم [چقدر که گرما نخوردید؟!] سال 75 به بروجرد آمدم. سال 76 به استخدام کارخانجات نساجی بروجرد درآمدم. سرپرست سالن ریسندگی در شیفت، بعد از یک سال و نیم، به دلایلی از آنجا استعفا دادم و به آموزش و پرورش آمدم، یعنی از سال 78. در سال 81 به اتفاق دوستم آقای شعبانزاده [همین دبیر فیزیک سوم خودمون] تصمیم گرفتیم که برای فوق لیسانس بخوانیم. من «ژئوفیزیک» دانشگاه آزاد تهران قبول شدم [خدا میدونه چقدر خرج تحصیل کردین!] و ایشون هم دانشگاه دولتی یزد. در سال 83 فارغ التحصیل شدم، در حالی که اینجا هم درس می دادم.
نگرش: رشته ای که در مقطع فوق لیسانس انتخاب کردید با شناخت و علاقه همراه بود؟
بله، ژئوفیزیک یک رشته کاربردی فیزیک است. رشته فیزیک معمولاً محاسباتی و خشک است اما ژئوفیزیک ترکیبی است از فیزیک و زمین شناسی که بیشتر بچه های فیزیک در آن موفق ترند.
نگرش: معدل تان در این مقطع چند شد؟
من در این مدت دو سالی که در این دوره درس می خواندم، همزمان مشغول به تدریس هم بودم؛ هر هفته سه روز در بروجرد درس می دادم و چهار روز به تهران می رفتم. معدلم 17.61 شد که معدل خوبی به حساب می آمد.
نگرش: در حال حاضر در چند مرکز تدریس می کنید؟
 تدریس من در آموزش و پرورش محدود است به دبیرستان شما و دبیرستان سما پسرانه.
نگرش: در سطح آموزش عالی چطور؟
اکثر دانشگاه های بروجرد و حومه، که می توان دانشگاه های آزاد و پیام نور، دانشکده سما و مدت کمی هم مرکز علمی کاربردی را هم نام برد.
نگرش: این همه که خود را مشغول تدریس کرده اید، دلیل آن مسائل اقتصادی است یا علاقه به تدریس؟
بحث وضعیت اقتصادی است. چرا که اگر بحث علاقه باشد، من مایلم که زمان تدریسم کمتر بشود و کیفیت کار بالاتر برود. مثلاً اگر من هفته ای 24 ساعت تدریس داشته باشم، کیفیت کارم خیلی بهتر از اینه که از ساعت 8 صبح که می روم، غروب برمی گردم و فقظ هم اگر کار فردام واجب باشه، می توانم مانوری روی درسی که فردا می خواهم بدهم داشته باشم وگرنه، نه. و این مسئله تأثیر منفی روی کار ما دارد [الان که خیلی سرشون شلوغه، تدریسشون به این خوبیه، اگه سرشون خلوت بشه، چطوه درس می دن؟!]
نگرش: الان که ما در سال دوم هستیم، نسبت به سال اول تفاوت بسیار در رفتار شما مشاهده می کنم. مثلاً بیشتر می خندید و یا به اندازه سال اول خشک نیستید. دلیل این تغییر رفتار چیست؟ آیا همیشه با سال دومی ها اینطورید یا امسال تغییر رویه داده اید؟
نه بحث تغییر رویه نیست. بچه ها وقتی پایه اولند با اخلاق ما آشنا نیستند و اگر روال کار طوری باشه که نرمشی نشان دهیم، کنترل کلاس از دستمان خارج می شود. اما وقتی بچه ها به پایه دوم بیایند خیالم راحت شده که با اخلااق من آشنا هستند و می دانند که به چه چیزهایی حساسم و به چه چیزهایی نه.
نگرش: در دورة تحصیل در دبیرستان هم امتحانات تان سخت بود؟
در دوران ما دبیرستان بحرالعلوم یکی از بهترین دبیرستان های شهر بود و بهترین دبیرها را داشت. مثل همین جا، البته تعریف از خودم نیست. دبیر فیزیکمون آقای گندمی بود، آقای بهروش دبیر هندسه، آقای پارسا دبیر مثلثات و ... تازه هر کدام شخصیت و منش خاص خود را داشتند ، یعنی همان قدر که خوب درس می دادند، همان قدر هم امتحانات سختی می گرفتند. باید به این نکته دقت کرد که سختی به خاطر خود بچه هاست و هر چه هم که امتحان سخت تر بشود، کار منِ دبیر سخت تر می شود. شما فکر نکنید سخت درس دادن و سخت امتحان گرفتن و سخت تمرین حل کردن کار آسانی است. اگر کار را من آسان کنم، به نفع خودم هست. بیام سر کلاس، چهارتا مسئله آسان بگویم و یک امتحانِ آسان هم بگیرم. ولی در عوض من میام کارم رو جوری انجام می دهم که خیالم از بچه ها آسوده شود. اگر چه بچه ها در این مقطع ممکن است از کار ما دلخور بشوند، ولی در آینده قضاوتشان این گونه نخواهد بود و اگر زمان بگذرد، آنها می فهمند که چقدر از من یاد گرفته اند و چقدر از من یاد نگرفته اند، گذشت زمان قضاوت را از «حال» خیلی بهتر می کند.
نگرش: برداشت من این است که شما همین امتحانات سخت و سختگیری ها را گذرانده اید و نتیجه هم گرفته اید و حالا دارید روی ما اجرا می کنید. این درست است؟
بله؛ من بزرگترین ضربه را از معلمی خوردم که در کلاس درس فقط می خندید و مسئله حل نمی کرد! نتیجه اش هم این شد که موقع کنکور، کمترین درصد نمره را در همان درس گرفتم. اگر آن سال، ما آن درس را آبکی رد نمی کردیم و آن گونه به ما درس نمی دادند، شاید الان در موقعیت بهتری بودم. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که زندگی همیشه در حال تغییر و تحول است.
نگرش: بحثی در بین مدیران آموزشی مطرح است مبنی بر این که هر ساله اُفت درسی در میان دانش آموزان افزایش می یابد. نظر شما در این باره چیست؟
من هم به این مسئله معتقدم. متأسفانه به دلیل این که بحث تحصیل در جامعه ما بی ارزش شده، این بحث در همه جا دیده می شود. وقتی دانش آموزی می بیند که مثلاً پدر یا برادر بزرگترش که درس خوانده اند به هیج جا نرسیده اند و فلان فامیل شان که درس نخوانده و با یک شغل آزاد و حتی شغل های کاذب مثل دلالی داشته اند به یک جایی رسیده و مال و منالی کسب کرده اند، کم کم روی او اثر می گذارد. این مسئله باعث می شود که درس خواندن در جامعه چیز بی ارزشی تلقی بشود.
نگرش: از این قضیه بگذریم، در روز، وقت فراغتی هم برای خودتان دارید؟ کتاب می خوانید و یا فیلم نگاه می کنید؟
معمولاً نه. نیّتم در ابتدای هر ترم تحصیلی این است که از وقت هفتگی مقداری را برای خودم نگه دارم. اما به دلیل فشارهای مختلفی که از هر جا وارد می شود، باز هم این قضیه از دست من خارج می شود! برای مثال همین مدرسه خودتان؛ من به دلیل این که احساس کردم که این بچه ها به کلاس فوق العاده نیاز دارند- و در این مدسه فقط بحث وظیفه است و بحث مالی اش اصلاً مطرح نیست – مجبور شدم از وقت خالی و آزاد خودم بزنم و در این چند هفته آخر، کمی کمک بچه ها باشم. در واقع هر کار که می کنم اصلاً نمی توانم وقتی برای خودم پیدا کنم. مثلاً این ترم، تنها ترمی است که بیشترین وقت آزاد را دارم که آن هم فقط دو تا صبح است و آن را به انجام کارهای اداری خانه ای که می سازم اختصاص داده ام. نهایتاً وقت اندکی که می ماند، آخر شب است که اگر بتوانم مطالعه ای بکنم و کتابی بخوانم.
نگرش: آخرین و یا بهترین فیلمی که تا به حال دیده اید؟
دیشب – نهم اردیبهشت – علی سنتوری را دیدم و به نظرم فیلم قشنگی آمد. البته هر کسی سلیقه خاص خودش را دارد. به نظر من برخی از فیلم های خارجی ماهیت و جذابیت شان خیلی بالاست. برای مثال، من فیلم نیکیتا که را دیدم خیلی خوشم آمد و باز هم می گویم که هر کسی سلیقه ای دارد. ولی برای من، جدای ایرانی یا خارجی بودن، پیامی که فیلم می دهد خیلی مهم است. و باز هم فیلم رقصنده با گرگ را که دیدم خیلی برایم جالب بود و فیلم  دیگری که همان بازیگر نقش آفرینی می کرد.
نگرش: مل گیبسون را می گویید؟
بله، فیلم های این هنرپیشه از جذابیت و گیرایی خاصی برخوردار است. ولی فیلم های ایرانی اکثراً این طور نیستند.
نگرش: قرمز یا آبی؟!
من اهل فوتبال نیستم اما جالب اینجاست که با دو تن از دوستانم که جمعه ها بیرون می رویم و چیزی می خوریم. این ها را دسته بندی کردیم. یکی روی برد پرسپولیس سور می دهد، یکی روی مساویش و یکی روی باختش که مربوط به من است! ولی اهل فوتبال نیستم. اوایل فوتبال نگاه می کردم اما در یکی دو سال اخیر و مخصوصاً در یک بازی با عربستان که به شکل مفتضحی باختند، به این تتیجه رسیدم که هر وقت به اینها امید داشته باشی ناامیدت می کنند. به همین دلیل دل بستن به آنها غلط است و از آن موقع به بعد فوتبال نگاه نمی کنم.
نگرش: بهترین یا جالب ترین هدیه ای که روز معلم گرفته اید چه بوده است؟
معمولاً بهترین هدیه مواقعی بوده که بچه ها به صورت یکپارچه عمل کرده اند. در همین دبیرستان هم پارسال یکی از کلاس های دوم همین کار را کرد که یک نقاشی قشنگ روی تابلو کشیدند و یک نفر هم به نمایندگی از بقیه یک متن زیبایی را خواند و این از بقیه برای من جذاب تر بود.
نگرش: یک خاطره یا اتفاق جالب در زندگی یا زندگی کاری تان برایمان نقل کنید؟
یکی از اخلاق های من زمان تدریس این است که وقتی درِ کلاس را می بندم به هیچ عنوان کسی را راه نمی دهم و خیلی ها هم گلایه می کنند که چرا این طوری رفتار می کنی؟ باید برای شما بگویم که در مدتی که من در تهران مشغول به تحصیل بودم، ساعت ده شب با اتوبوس از بروجرد راه می افتادم و ساعت 4 صبح تهران بودم و باید می ایستادم تا مترو باز می شد و با آن به دانشگاه بروم، همیشه سر ساعت 7 صبح در کلاس درس بودم در حالی که کلاس ساعت 8 شروع می شد. یک شب اتوبوس در راه خراب شد و با تمام مشکلات من 5 دقیقه دیرتر از استاد رسیدم. وقتی وارد شدم این استاد چنان برخورد تندی با من کرد که تا به حال با من نشده است. از این روست که اکثر کارهایم را سر وقت انجام می دهم و دقیقم و می خواهم که دیگران هم دقیق و وقت شناس باشند.
نگرش: محیط دانشگاه را می پسندید یا مدرسه را ؟
هر کدام ویژگی های خاص خودشان را دارند. در محیط مدرسه تعداد دوستان زیادتر است اما عمق دوستی ها گذرا و سطحی است. در دانشگاه دوستان کمتری داشته ام ولی عمق دوستی با آنها بسیار عمیق تر بوده است. چنان چه بهترین دوست زندگی ام را در همین دوران دانشگاه یافته ام و هنوز هم دوستی ام با او ادامه دارد. حتی بعضی از اعضای فامیل به میزان دوستی ما غبطه می خورند، نام این دوست ... است. [به علت امکان دست یابی بچه ها به ایشان و افزایش تقاضا برای گرفتن نمره از آقای خشخاشی از بازگو کردن نامشان معذوریم!]
نگرش: از نظر تدریس کدام یک را انتخاب می کنید؟
من با هر دو هیچ مشکلی ندارم و هر کدام هم روال خاص خوشان را دارند و من در هر دو محیط دوست دارم مطلب را طوری بگویم که شنونده یاد بگیرد. اما در مدرسه حساسیتم بیشتر است.
نگرش: با بیان کلمات زیر اولین عبارتی را که به ذهنتان رسید بیان کنید:
فیزیک: علم طبیعت و ماهیت
مدرسه: محل انسان سازی
دانشگاه: محل حرفه ای شدن در یک رشته
تدریس: ذکات علم
تحصیل: نردبانی به سوی ترقی
آقای محرابی: یک مدیر خوب [برای من جالب است که چرا همه همین را می گویند؟ شما می دانید؟!]
آقای خشخاشی: یک معلم معتدل
نگرش: آرمان یا آرزوی زندگی آقای خشخاشی؟!
ببینید، آدمی به آرزوهایش زنده است و آرزوهای انسان هم دو دسته اند: کوتاه مدت و بلند مدت. آنهایی که کوتاه مدت اند معمولاً انسان به آنها می رسد، اگر آرزوهای خیلی بعیدی نباشند. شاید یکی از آن آرمان های بلند مدت که همه هم آن را آرزو دارند، این است که به یک رفاه نسبی برسند و این نیاز به تلاش دارد و من هم دارم تلاش می کنم. اگر به آن رسیدم که خوشحال می شوم و اگر نه، باز هم نارحت نمی شوم. زیرا تلاش خودم را کرده ام.
نگرش: آقای خشخاشی از نظر شخصیتی چگونه آدمی است؟
من خودم این برداشت را دارم که آدمی متوسط الحالم. یعنی نه خیلی بداخلاقم و نه خیلی خوش اخلاق. سوای این قضیه در زندگی ام سعی کرده ام طوری رفتار کنم که پیش وجدانم جای شک و شبهه ای نبوده و از نظر اخلاقی زیر سؤال نباشم و همیشه این مطلب در ذهنم بوده که ایرانی ها در گذشته سه آرمان داشته اند: پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک! و واقعاً سعی کرده ام به این سه برسم، اما نتوانسته ام!
نگرش: حرف آخر؟
حرف آخر من نصیحتی به بچه هاست. من خیلی دوست دارم در این موقعیت نزدیک به امتحانات خرداد ماه، بچه ها حداکثر تلاش خوشان را بکنند. من همة آنها را به چشم خواهرزاده ها و برادرزاده هایم می بینم. برای همین است که برای آنها ارزش و احترام قائلم و امیدوارم در تابستان ما کلاس تجدیدی نداشته باشیم.

 

منتشرشده در گفت و شنود

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور