اينكه چرا مطالبات معلمان برآورده نميشود و با به عبارتي چه موانعي بر سرراه اين مطالبات قرار دارد محل اختلاف نظر فعالان صنفي و مسوولان است ؛ در اين زمينه بطحايي، معاون وزير ميگويد: ما در وزارت آموزش و پرورش از يك طرف سهم پرسنلي مان در ساختار بودجه خيلي بالاست. از طرف ديگر، درآمدهاي اختصاصي نداريم.
آموزش و پرورش به علت ماموريت و نوع كاري كه دارد، اصلا درآمد اختصاصي ندارد يا بسيار كم است و نزديك به صفر است. يك مقام مسوول در آموزش وپرورش از زاويهاي ديگر معتقد است: طرح تحول بنيادين نظام آموزش و پرورش بدون امكان سنجي لازم و با شتاب زدگي به اجرا درآمده است. ضعف مطالعات كارشناسي در استقرار نظام جديد آموزشي مشكلات فراواني را به وجود آورده است. امايك تشكل معلمي اين موانع را در جاي ديگري ميبيند و ميپرسد: نمايندگاني كه تازه به فكر مطالبات فرهنگيان و خواستههاي صنفي آنها افتادهاند در سه سال اخير براي معلمان چه كردند؟ چند درصد از نطقهاي آنان در مجلس به مطالبات بر حق معلمان و مسائل آموزش و پرورش اختصاص داشت؟ فراكسيون ١٠٠ نفره فرهنگيان مجلس در هشت سال گذشته، چه اقداماتي براي حصول و رفع اين مطالبات انجام داده است؟ شگفتي ما اين است كه آموزش و پرورش و مسائل آن جايگاه چنداني در نگاه مسوولان و حتي نمايندگان مجلس ندارد، اما استيضاح وزير آموزش و پرورش با امضاي يكسوم نمايندگان مجلس مطرح و پيگيري ميشود؟! اگر آموزش و پرورش و مسائل آن تا اين حد براي نمايندگان مجلس ارزشمند است؛ چرا عضويت در كميسيون آموزش مجلس، هميشه جزو آخرين اولويتهاي انتخاب اين نمايندگان مجلس بوده است؟ چرا در بحث استيضاح وزير آموزش و پرورش، كميسيون امنيت مجلس فعال شده است؟!
دكتر اسدالله مرادي، عضو هيات علمي دانشگاه فرهنگيان و پژوهشگاه علوم انساني جهاد دانشگاهي ريشهايتر به مسائل مينگرد و مطالبات معلمان را در ذيل رويكردهاي كلانتري قابل تحقق ميداند و موانع ريشهاي را مورد توجه قرار داده و ميگويد: امروزه آموزش و پرورش ما، با مشكلات و مسائل مختلفي دست و پنجه نرم ميكند مثل مشقمحوري، ديكتهمحوري، نمرهمحوري، كنكورمحوري، مدركمحوري، كمبود امكانات، فضاهاي آموزشي و تربيتي، مشكلات اقتصادي و معيشتي معلمان، عدم مشاركت آگاهانه و مسوولانه خانواده و انديشمندان و ثروت مندان در آموزش و پرورش، عدم هماهنگي و همسويي با آموزش و پرورش و ديگر نهادهاي تاثيرگذار در اين حوزه مانند نهاد خانواده، صدا و سيما، دانشگاه، حوزهها، شكاف ميان وزارتخانه و مدرسه، شكاف خانه و مدرسه، شكاف ميان معلمان و مربيان و دانشآموزان، شكاف ميان والدين و فرزندان، سياستزدگي، عملزدگي، تحولناپذيري، نقدناپذيري، ديوانسالاري عريض و طويل، تمركزگرايي و... مشكلات مختلف در حوزه آموزش و پرورش است. دولت و خانواده نگاه همسو نسبت به آموزش و پرورش ندارند. يعني در اهداف تعارض دارند. دولت امسال حدود ٢٤ هزار ميليارد تومان براي اهداف خود هزينه ميكند، خانواده هم مبلغي تقريبا در همين حد اما براي اهدافي ديگر هزينه ميكند. هزينهاي كه خانواده در موسسات و مراكز آموزشي كنكور، زبان، كامپيوتر، مدارس غيردولتي و... ميكند. اكنون وزارت آموزش و پرورش عملا در حاشيه چنين موسساتي قرار گرفته است چرا در دولت گذشته، بنا بر اذعان وزير سابق آموزش و پرورش در يك برنامه تلويزيوني كه عنوان كرد ٧٠ درصد سند تحول بنيادين آموزش و پرورش كه توسط انديشمندان تدوين شده بود در شوراي عالي انقلاب فرهنگي عوض شد؟! اگر قرار است فرضا ٥٠٠ محقق بنشينند و براي ٢٠ سال ديگر سند راهبردي براي آموزش و پرورش بنويسند و ٧٠ درصد آن تغيير كند؛ آيا اين نقض غرض نيست؟
جعفر ابراهيمي، يكي ازمعلمان فعال بر اين باوراست كه: يكي از موانع موجود در مسير تحقق مطالبات در هر دوره همين تشكلها و افراد وابسته به باندهاي قدرت، بوده و هستند. كه براي عنصر آگاهي معلمان كمترين ارزشي قايل نيستند. البته تحقق مطالبات انساني و برحق معلمان بدين سادگي نيست.
اما علي پورسليمان معتقد است نوع كنش گري معلمان و تشكلها خود يك مانع است. او مينويسد: بزرگترين آسيبي كه تشكلهاي معلمان را تهديد ميكند؛ عوامفريبي و موجسواري بر مطالبات معلمان است. اين در دراز مدت به سود تشكلها نخواهد بود و ضمن بالا رفتن هزينه فعاليتهاي اجتماعي و مدني آنان را ايزوله و حتي استحاله خواهد كرد.
شماره كردن مطالبات معلمان يا مسائل و مشكلات آموزش و پرورش امروزه كاري رايج و عادي شده است. هر كس عددي اعلام ميكند. بعضي تا ٧٠٠ مساله را شناسايي كرده و بدون اجماع عمومي و روندي دموكراتيك، خود دستهبندي و اولويتبندي هم كردهاند. در اين نوشتار كوتاه فقط از دو منظر، موضوع كاركنان آموزش و پرورش (معلمان) را مدنظر قرار داده و پس از تاملي كوتاه به دو نكته اشاره كردهايم.
در اين نگاه قداست معلمان را در پرانتز قرار داده و كاملا حرفهاي و شغلي به آن نگريستهايم.
الف) از اواخر قرن نوزدهم ميلادي بحثي وارد مباحث علوم انساني شد با عنوان «كيفيت زندگي كاري». زندگي كاري بخش مهمي از «كيفيت زندگي انسانها» است. بازتاب مستقيم و غيرقابل خدشه «كيفيت زندگي كار» در كيفيت زندگي اهميت آن را دوچندان كرده است.
عمده وقت معلمان در طول روز صرف حضور در محل كار (مدرسه) ميشود. از اينرو كيفيت زندگاني آنان ميتواند كيفيت كل زندگي معلمان را تنزل دهد يا بر غناي آن بيفزايد.
اين شغل شماست كه در ساعات غيركاريتان هم ذهنتان را درگير خود ميكند، امكان تقاضاي كالا و خدمات مختلف را به شما ميدهد، بر هويت اجتماعي شما تاثير ميگذارد؛ حتي تشكيل خانواده، مراودات اجتماعي يا انتخاب محل زندگي شما به آن بستگي تام خواهد داشت.
يكي از نخستين مدلهايي كه براي سنجش كيفيت زندگي كاري در اواخر قرن بيستم ارايه شده و تاكنون با اصلاحاتي مورد استفاده قرار ميگيرد، مجموعهاي است از پارامترهاي مختلف كه به عنوان معيار سنجش كيفيت زندگي كاري از آنها استفاده ميشود؛ پرداخت حقوق، دستمزد كافي و مناسب اولين آنهاست، شرايط كاري مناسب و امكان توسعه و بهرهبرداري از قابليتهاي فردي، امكان تبلور خلاقيتها و امنيت شغلي از جمله آنهاست. در اين معيار، «رعايت حقوق فرد شاغل در محيط كار» هم مدنظر است.
متاسفانه در ايران سازماني وجود ندارد كه كيفيت زندگي كاري (معلم در مدرسه) و كيفيت زندگي را به طور مستمر براي اقشار مختلف (در اينجا معلمان) مورد بررسي قرار دهد.
اگر در جامعهاي اراده افزايش كيفيت زندگي مردم به طور عام (و كيفيت زندگي كاري) به طور خاص وجود داشته باشد بهبود كيفيت زندگي كاري در آن جامعه در مركز توجه قرار خواهد گرفت.
تاسفبارتر آنكه در جامعه ما عزمي جدي براي كيفيتبخشي زندگي مردم (معلمان) ديده نميشود.
كاركنان آموزش و پرورش (معلمان) از زمره فراموششدگانند و قرباني شدن انگيزه و توان معلمي از نخستين نتايج اين فضا خواهد بود.
كاركنان آموزش و پرورش با بيش از يك ميليون نفر كه عموما معلم هستند و ارتباط مستقيمشان با ١٢ ميليون دانشآموز حكايت از اهميت ويژه اين قشر دارد. با وجود اين معلمان فاقد يك نهاد صنفي- مدني فراگير و باسابقه هستند كه پيگير تحقق كيفيت زندگي كاري خود شوند. شكاف درآمدي آنان طي سالهاي متمادي بيشتر از قبل ميشود. با اينكه معلمان بسياري در مجلس نيز حضور دارند، باز هم گرهي از معضلات آموزشي، دستمزدي آنان (چنان كه شايسته است) گشوده نشده است. چه برسد به كيفيتبخشي به زندگي كاري كه غريبترين مفهوم اين روزهاي آموزش و پرورش است.
طبيعي است هنگامي كه شكافها و نابرابريها بيشتر شود، هر نوع اقدام يا حركتي حتي از نوع اعتراضي و پيشبينينشده، با استقبال روبهرو خواهد شد. قول و قرارهاي مسوولان هم ميتواند رضايت معلمان را فراهم كند، چرا كه اين قول و قرارها ناشي از يك توافق براساس گفتوگوي طرفيني به دست نيامده و در ضمن هيچ ضمانت اجرايي هم ندارد.
ب) در آخرين اعتراض صنفي معلمان در ماه جاري، ليست بلندبالايي از مطالبات قرائت و با تاييد حاضرين مواجه شد. اين مطالبات از لغو احكام قضايي و هياتهاي تخلفات اداري شروع ميشود. با درخواست افزايش ٣٠ درصدي دستمزد، فوقالعاده شغل، اضافه شدن حق مسكن، اياب و ذهاب، تكميل بيمه طلايي، تصويب و اجراي طرح رتبهبندي معلمان، اجراي بازنشستگي پيش از موعد، نظارت بر عملكرد صندوق ذخيره و انتخاب مشاور وزير از ميان معلمان مقاطع مختلف ادامه مييابد. در اين مطالبات حتي از محو تمركزگرايي سخن گفته شده و در همان متن توقف خصوصيسازي را هم خواستار شدهاند.
ارايه اين گونه ليستها سالهاست ادامه دارد؛ مطالباتي كه اولويتبندي نشده و به صورت خام مطرح ميشوند و البته شيوهاي دموكراتيك براي احصا و اولويتبندي خواستهها موجود نيست. مشكل وقتي بيشتر ميشود كه به راهحل اين مشكلات و مطالبات ميرسيم. ارايه انواع و اقسام راهحلها در بين همكاران خود گوياي اين معضل است!
باز متاسفانه قشر معلمان با آنكه از بزرگترين اقشار جامعهاند ولي هنوز از خود هيچ نهاد، انجمن و قانوني يا سازماني مستقل ندارند كه از حقوق خود دفاع كنند، خواستهها را جمعآوري و اولويتبندي كرده و سپس آنها را به درون سيستم دولت و آموزش و پرورش به صورت نهادينه تزريق كنند.
ج) در انتها تذكر دو نكته و اضافه شدن آن بر دو تاسف ذكرشده در بالا خالي از لطف نيست.
١- قشر معلمان كشور علاوه بر مطالبات مادي، نياز به فضايي دارد كه در آن بتواند از موهبت فكر و انديشه و بيان برخوردار باشد، هنگام نوشتن يا سخن گفتن يا خلق هر اثري خود را سانسور نكند، از حق آزادي پژوهش و آزادي برگزاري گردهمايي و تشكل حرفهاي و تخصصي برخوردار باشد، در اين صورت احساس رضايت عميق از زندگي حاصل خواهد آمد.
٢- رسيدن به پاسخ، تحقق مطالبات، قطعا تنها با ابراز آنها شدني نخواهد بود. رسيدن به نقطه مطلوب تركيبي است از خواست و اراده ما (معلمان)، امكانات موجود و شرايط و واقعيات كشور خصوصا ساختارهاي اجتماعي و اقتصادي. بدون توجه به اين موارد هر راهحلي به سرانجام مطلوب نخواهد رسيد و سيكل بسته سالهاي گذشته تكرار خواهد شد.
شايد مشاهده اوضاع نابه سامان جامعه و ضرورت سامان بخشيدن به آن حكايت از آن دارد كه آموزش و پرورش در ايران امروز متغير مستقل نبوده و متغير وابسته است.
مناسبات: يكي از مولفههاي توسعهيافتگي در آموزش و پرورش در جهان امروز تشكلگرايي، نهادينه شدن كار جمعي، ميزان آگاهي معلمان و پيگيري مطالبات توسط بدنه آموزش و پرورش است. شوربختانه در ايران، پاشنه آشيل بيشتر دولتها آموزش و پرورش بوده است طوري كه كمتر كارشناسي توان دفاع از عملكرد اين وزارتخانه را دارد. و كارنامه دولتها در اين بخش پر از عملكردهاي متناقض و ضعيف بوده است كه نشان ميدهد شناخت دقيقي از پيچيدگيهاي پديدههاي فرهنگي وجود نداشته و در پي آن به مرور زمان انباشتي از مطالبات و نارضايتيها در بين معلمان ايجاده شده است.
در مثلث معلمان، تشكلها و دولت بي گمان قسمتي از دوام و ثبات و مقبوليت دولت بين معلمان ريشه در نگرش مثبت دستگاه اجرايي به نهادهاي مدني و تشكلهاي صنفي دارد. تشكلها ميكوشند تا با دسته بندي مطالبات و نظرات معلمان و ارايه آنها به دولت، راس هرم دستگاه اجرايي را از ديدگاهها و توقعات بدنه آگاه كنند. پس از آن با ارايه پيشنهاد، چانه زني و دفاع از حقوق مادي و معنوي معلمان از بروز ناآراميهاي كور و نامشخص جلوگيري كنند و اعتراضات را مرحله به مرحله ساماندهي و هدايت كنند تا كمترين آسيب متوجه معلمان و دانشآموزان شود.
تشكلهاي صنفي و سياسي آوانگارد در آموزش و پرورش ناشي از تكثر فرهنگي و برآمده از انديشههاي متنوع و نحلههاي مختلف اجتماعي است و هيچ گروهي هژموني و برتري نسبت به ديگري ندارد. هر تشكل با استفاده از اساسنامه و آيين نامه اجرايي حركتها را هدف گذاري ميكند و در مقاطع زماني مختلف استراتژي را مشخص ميكند.
ما در كانون صنفي معلمان و در اساسنامه، هشت هدف را دنبال ميكنيم كه برخي از آنها عبارتند از:
- ايجاد وحدت و همبستگي بين معلمان
- ارتقاي شأن و جايگاه و بينش آنها به شكل مستمر
- دفاع از حقوق مادي و معنوي همه معلمان
- رفع تبعيض و برقراري عدالت در برخورداري از حقوق مادي و معنوي بين معلمان و ساير كاركنان
مطالبات: آموزش و پرورش در دورههاي مختلف با كسري بودجه مواجه بوده است و حتي زماني كه نفت به بشكهاي ١٤٠ دلار رسيد در معيشت فرهنگيان بهبودي حاصل نشد. فرهنگيان از نگاه نازل برخي مسوولان به آموزش و پرورش در رنج هستند زيرا اين دستگاه اجرايي از ديدگاه بسياري از فرادستان يك دستگاه مصرف كننده به شمار ميآيد در حالي كه در جهان امروز توليد علم به عنوان يكي از مهمترين توليدات هر كشور به حساب ميآيد و بر اساس آن يكي از بالاترين ارقام بودجه را به آموزش و پرورش اختصاص ميدهند. در نشست سازمان جهاني معلمان (در بانكوك) عنوان شد كه هيچ جامعهاي از سطح معلمان خود بالاتر نميرود و لذا بيشتر دولتها بالاترين ميزان دستمزد را براي معلمان در نظر ميگيرند.
ساماندهي نيروي انساني يكي از معضلات آموزش و پرورش است. از يك طرف عنوان ميشود كه در آموزش و پرورش نيروي مازاد وجود دارد و از طرف ديگر در بسياري از مناطق براي پر كردن كلاسهاي درس معلمان آزاد با حقوق ٣٠٠هزار تومان در ماه بدون بيمه، بدون درج كد پرسنلي جذب و مشغول به كار ميشوند!
در دولتهاي نهم و دهم تصميمات خلقالساعه و جذب نيرو به شكل ملوك الطوايفي و قبيلهاي بدون ضوابط موجب نارضايتيهاي بسياري شده است مثلا معلمان حق التدريس و شركتي بازمانده از دورههاي پيشين وضع مشخصي ندارند و معلمان پيشدبستاني با حقوق ٢٠٠ هزار توماني و بيمه ٢٥ روز فعاليت ميكنند. معلمان پيماني كه با وعده تبديل وضعيت در يك بازه سه ساله وارد آموزش و پرورش شدند، با تخلفات گسترده دولتهاي نهم و دهم و پيشخور كردن تمام رديفهاي استخدامي در وضعيت بلاتكليفي به سر ميبرند. پاسخ معاونت توسعه و نيروي انساني رييسجمهور به مجلس هم پس از بررسي جامع موضوع، به تخلفات گسترده جذب نيروهاي بيسواد و كمسواد در دولت پيشين اشاره دارد. سكوت نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در تخلفات دولت نهم و دهم نيز موجب نارضايتي معلمان شده است.
برخي مطالبات دسته بندي شده در دبيرخانه كانون صنفي معلمان عبارتند از:
- بند ٥ قانون مديريت خدمات كشوري مبني بر افزايش فوقالعاده شغل از ٨٠٠ و ٢٠٠٠ براي كساني كه مدارك ليسانس يا بالاتر دارند. بالا رفتن تعداد شكايت در ديوان عدالت اداري و اعتراضات اسفند ٩٣ معلمان موجب پذيرش مسوولان در تخلف آشكار در اين زمينه شد.
- در ضوابط اجرايي قانون بودجه در سال ٩٢ تبصره دو ماده ٢٠ و در سال ٩٣ تبصره دو ماده ١٥ تصويب نامه هيات وزيران براي كمك هزينه غذاي روزانه و حق اياب و ذهاب براي همكاراني كه از سرويس استفاده نميكنند رديف پرداختي تعريف شده است و از اين حيث همكاران ما دوسال از دولت طلب دارند.
- براي همكاران با مدارك فوقليسانس و دكترا حق همترازي و فوقالعاده شغل توامان اعمال نميشود.
- در زمان جنگ ساعات تدريس معلمان بنا به ضرورت از ٢٢ ساعت به ٢٤ ساعت در هفته افزايش يافت ولي پس از آن به حالت عادي بازنگشت.
- سازمان زندانها، وزارت بهداشت، اداره ثبت و دارايي، قوه قضاييه و چندين دستگاه اجرايي در كشور در سال ٩٣ طي احكامي - حتي در چند نوبت - به حقوق كارمندان خود افزودند ولي در آموزش و پرورش اين اتفاق نيفتاد. تا جايي كه متوسط حقوق يك معلم با مدرك ليسانس و ٢٠ سال سابقه كار يك ميليون و ٥٠٠هزار تومان و براي ساير اقشار بيش از دوبرابر آن است!
- بيمه ناكارآمد آتيهسازان با قراردادهاي ضعيف در برخي بيمارستانها و مراكز درماني حافظ موجب كلافه شدن همكاران شاغل و بازنشسته فرهنگي شده است.
- مديرعامل صندوق ذخيره فرهنگيان صراحتا از غيرشفاف بودن و تخلفات گسترده اين صندوق در گذشته خبر داده است. ٩٠٠ هزار معلم عضو اين صندوق انتظار دارند كه پيش از انجام نافرماني مدني و قطع همكاري با اين صندوق، مديريت آن از حالت هيات امنايي و انتصابي صرف به حالت انتخابي تبديل وضعيت دهد و عملكرد آن در گذشته و حال مورد بازرسي دقيق قرار گيرد و بيلان كار منسجم و قابل قبول براي افكار عمومي ارايه شود.
٭ دبيركل كانون صنفي معلمان
تردیدی نیست که باید از هر فرصت حتی نسبتا مدنی و دموکراتیک در جامعه برای برداشتن حتی یک گام کوچک در مسیر " مدنیت " بهره برد.
به ویژه فرصت هایی که با موضوع « انتخاب » باشد چرا که ما بیش از هر چیزی نیازمند تمرین فرآیند زندگی دموکراتیک هستیم تا دموکراسی را به عنوان بک ضرورت وسبک زندگی در جامعه نهادینه نماییم.
انتخابات شورایاری ها از جمله این فرصت ها است که خوشبختانه به یاری کنش گران مدنی در این دوره مورد جدیت بیشتری قرار گرفته است ؛ از آنجا که شورایاری ها نزدیک ترین نهاد مدنی و دموکراتیک با بدنه جامعه می باشند می توانند بیش از سایر نهادها در ارتباط تنگاتنگ با مردم طعم شیرین زندگی مدنی را به مردم بچشانند.
" نامزد شدن تعداد قابل توجهی از معلمان " در این دوره نوید یک حرکت سازنده را می دهد ، چرا که معلمان به جای انفعال و یا حرکت های صرفا اعتراضی مسیری مدنی در قالب ساختاری قانونی را انتخاب کردند که می تواند مکمل سایر حرکت ها باشد.
حال که گام نخست توسط همکاران ما برداشته شده و آنها با ثبت نام خود را درمعرض انتخاب شهروندان قرارداده اند و عرصه رقابت دموکراتیک را برگزیدند ، نوبت ما است که با شرکت در انتخابات علاوه بر انجام یک وظیفه مدنی از همکارن خود و کسانی که با آنها ائتلاف کرده اند حمایت کنیم.
امید می رود با هوشمندی و انتخاب راه های مدنی و پایدار مسیری را برای تحقق مطالبات خود برگزینیم که دستاوردهای مطمئن تری داشته باشد.
گروه اخبار /
نگرشهاي متفاوت به مسائل آموزش و پرورش به طور كلي و مطالبات معلمان به طور خاص فضاي چندگانهاي را بر جامعه معلمان حاكم كرده است؛ فضايي كه در يك سوي آن مسوولان و تصميمگيران حاكميتي و دولتي قرار دارند و در سوي ديگر آن معلمان و فعالان صنفي و مدني. هر از چند گاه صداي اعتراضي بلند شده و نقد و نظريههايي شنيده ميشود و دوباره همه چيز در فضايي از نااميدي و ناكارآمدي به دست فراموشي سپرده ميشود. حال كه دوباره جامعه معلمي از ركود خارج شده و صداي اعتراض بلند است بايد فرصت را غنيمت دانست و براي يك بار هم شده به مسائل آموزش و پرورش در سطح كلان و مطالبات معلمان در ذيل آن به گونهاي ديگر نگريست به طوري كه از آن رويكردي حاصل شود معطوف به حل مسائل آموزش و پرورش. به همين منظور و به دور از گرد و غبارهاي اعتراضها و به دور از حب و بغضهاي سياسي و جناحي تلاش شد نگاهي همهجانبه به مطالبات معلمان داشته باشيم و از منظرهاي گوناگون هم جنس مطالبات را مورد توجه قرار دهيم، هم به مصاديقي از آن اشاره كنيم و هم به برخي موانع تحقق اين خواستهها بپردازيم. اين گزارش حاصل جمعبندي نظرات و ايدههايي است كه در فضاي رسانهاي توسط مسوولان، كارشناسان و فعالان صنفي عرصه آموزش و پرورش منعكس شده است؛ بيترديد هر كنش صنفي ريشه در منشي دارد كه برگرفته از بينش متكي بر اطلاعات و دانش متفاوت است. اميد است اين مهم گامي باشد در مسير تبيين بيشتر و توفيق افزونتر.
طرح موضوع مطالبات معلمان در يك كليت محتوايي و با در نظر گرفتن همافزايي سه ضلع مثلث معلم حرفهاي موجب خواهد شد جنس مطالبات معلمان از يك سطح محدود خارج شده و با قرار گرفتن در يك سطح متعادل، مناسبات ديگري را در ارتباط با اين گروه مرجع مطرح سازد. كوتاه سخن اينكه؛ تا جنس مطالبات معلمان تغيير نكند؛ نوع مناسبات هم تغيير چنداني نخواهد كرد و عدم تغيير اين مناسبات، آموزش و پرورش را در يك نگاه ملي در نگاه جامعه ومسوولان بازتعريف نخواهد كرد.
اسدالله مرادي، محقق واستاد دانشگاه در همين ارتباط ميگويد: من اعتقاد دارم كه مسائل آموزش و پرورش از سنخ مسائل سياسي و يا امنيتي نيست، بلكه از سنخ فكري و فرهنگي است و تا اذهان دولت مردان و حاكمان و تك تك خانوادهها و معلمان و مربيان نسبت به منطق تعليم و تربيت اصلاح نشود، نميتوان در آموزش و پرورش اميد به اصلاح داشت و امروزه اگر دولت، خانواده و انديشمندان و تئوريپردازان تعليم و تربيت دست به دست هم دهند، باز هم نميتوان مشكلات آموزش و پرورش را كاملا حل كرد. در وزارتخانههاي ديگر وقتي پول پمپاژ كنيد خيلي از مسائل آن به طور طبيعي حل ميشود مثلا اگر بيمارستان بيشتر بسازيد، تجهيزات پزشكي بياوريد و... خيلي از مسائل حل ميشود. اما مسائل آموزش و پرورش كه از جنس تربيت است و ما با تحولات شتاباني كه در اين عصر داريم، اگر امكانات آموزش و پرورش ما چند برابر وضعيت فعلي هم بشود، مسائل آموزش و پرورش نه به صفر ميرسد و نه ميتوان خروجيهاي آموزش و پرورش را كنترل كرد. در اينجا نميتوان صددرصد به هدفي كه ميخواهيد برسيد. حقوق معلمان وكمبود فضاهاي آموزشي مسائل دمدستي است كه به چشم ميآيد. به نظر من، نگاه حكومت و نوع نگاه خانواده پرآسيبتر است كه ممكن است به چشم نيايد.
مشاركت معلمان
در حال حاضر اولويت در آموزش و پرورش بسترسازي جهت عملياتي شدن قوانين مفيد مثل انتخاب مديران برمبناي راي معلمان و امثال آن است، آنچه مغفول مانده حقوق اوليه معنوي است بعد از آن حقوق مادي. محوريت معلم جاي خود را به محوريت چيزهاي ديگر داده و انتظار كاذب آن است كه در سال ۱۴۰۴ايران در عرصه آموزش رتبه اول خاورميانه و شايد آسيا شود. آموزش وپرورش مشاركت محور يكي از اساسيترين مطالبات معلمان است آنها از تمركز دراين دستگاه به ستوه آمدهاند احساس بيگانگي سازماني نتيجه نا مطلوب تمركزگرايي است نظام شورايي بسيار ضعيف عمل ميكند هر چند براي مشاركت دادن اوليا، معلمان و دانشآموزان دستورالعملهايي وجود دارد اما آن قدر ناكارآمد و صوري است كه اثري در فرآيند آموزشي كشور نگذاشته است. معلمان هم راستا با مطالبات معيشتي خود خواستار ايفاي نقش بيشتري در اين نهاد هستند. آنها تشكيل نهادهاي صنفي را در همين راستا ميبينند و اعمال نظرات وديدگاههاي خود را از اين مسير و در چارچوب تشكلهاي مدني مفيد وموثر ميدانند؛ چيزي كه هنوز مسوولان متاسفانه به آن بدبين هستند.
بر خورداري از آزادي بيان و انديشه
به دنبال اعتراضات معلمان و طرح خواستههاي صنفي در دولت نهم ودهم و نبود اراده و برنامهاي جهت پاسخگويي عملي به اين خواستهها و تغيير رويكرد دولت از پاسخگويي و حل مشكل معلمان به رويكرد امنيتي و كنترل معلمان مواجه شدند و فضاي حاكم بر فرهنگ و آموزش به يك فضاي بسته تبديل شد. به گونهاي كه حتي در نشريات پرداختن به مطلب مربوط به حوزه معلمي و صنفي با دشواريهايي مواجه شد. اين نوع نگاه دولت و اين شيوه تعامل با خواستههاي معلمان موجب شده، تا باز شدن فضاي فرهنگ و آموزش و آزادي انديشه و بيان و حق اعتراض به نظام تعليم و تربيت در چارچوب قانون، از مطالبات و خواستههاي معلمها قرار بگيرد. معلمان به ويژه فعالان صنفي ومدني بر اين باورند كه فضاي باز و امن تامين كننده كنش گري در مسير اهداف آموزش وپرورش است چراكه معلمان با بازخورد واقعي فرآيند آموزشي اين امكان را فراهم ميسازند تا كارشناسان وبرنامهريزان وتصميمگيران با واقعيتهاي موجود اقدام به برنامهريزي، تصميمگيري واجرا كنند. لذا اين مهم ازمطالبات مشترك معلمان است.
مشكل معيشت معلمان
ميگويد خرج و دخلش با معلمي جور در نميآيد مگر ميشود با ماهي يك ميليون و ٣٠٠ هزار تومان زندگي چهار نفر را اداره كرد؛ حقوق معلمي كفاف هزينههاي آب، برق، گاز و اجاره خانه را نميدهد. مجبورم براي اداره زندگي دوشغله باشم. ميگويد خيلي از همكاران معلم مشكل معيشت دارند. شخص وزير آموزش و پرورش اعلام كرده بود كه «درباره وضعيت معيشت و سطح زندگي معلمان شرمنده هستم. معلمان با وجود اينكه در بين كارمندان دولت از بالاترين ميزان باسوادي بهرهمند هستند متاسفانه برابر شأن و منزلتشان از حقوق ورفاه برخوردار نيستند و من از اين جهت شرمنده معلمان هستم» افزايش حقوق يكي از مطالبات فراگير و ديرينه معلمان است. بارها در سالهاي گذشته به ويژه دهه ٨٠ معلمان با برگزاري تجمعات متعدد در مقابل مجلس شوراي اسلامي و وزارت آموزش و پرورش خواستار افزايش حقوق و مزاياي خود شدند، اوج اين تجمعات در بهمن و اسفند ٨۵ بود كه در واكنش به ناتمام ماندن بررسي لايحه مديريت خدمات كشوري يا همان نظام هماهنگ پرداخت حقوق انجام شد. معلماني كه از تبعيض بين كاركنان دولت دلخور شدهاند و با در دست داشتن احكام حقوقي كاركنان ديگر دستگاهها، چشم اميد بسته بودند كه با تصويب و اجرايي شدن اين لايحه تبعيض ميزان پرداخت حقوقي برداشته شود. آنها پرداختي به يك ديپلم شركت نفتي را كه بيش از يك دكتراي شاغل در آموزش و پرورش است يك تبعيض ناروا ميدانستند. با اين حال هنوز كه هنوز است معلمان از وضعيت حقوقي خود شكايت دارند و مسوولان آموزش و پرورش هم فقط اعلام ميكنند كه اين وزارتخانه بودجه لازم را ندارد. در دولتهاي مختلف هم بارها نسبت به بهبود وضعيت معيشتي معلمان قولهايي مطرح شده است اما اين قولها و حتي اجرايي شدن بعضي از آنها نيز نتوانست رضايت اين قشر را به همراه داشته باشد. . در برآوردي كاملا خوش بينانه بيش از سه چهارم معلمان كشور در زير خط فقر قرار دارند و با احتساب درآمدهاي جانبي (كار دوم و سوم يا شغل همسر) تنها يك چهارم ميتوانند بالاي خط فقر زندگي كنند.
ارتقاي منزلت اجتماعي معلم در جامعه
حقيقت آن است كه برخورد سليقهاي و سياست محوري و طرح برنامهها و ايدههاي خلق الساعه و تفكرات آزمايشي و عدم توجه به جايگاه معلم در نظام تعليم و تربيت و برنامهريزي و عجز دولتهاي گذشته به وعدهاي خود در بهبود معيشت معلمان و تامين حداقلها و به تبع آن روي آوردن معلمها به مشاغل دوم وچندم و حتي دور از شان و جايگاه معلمي و آشكار شدن اين واقعيت تلخ براي دانشآموزان و خانوادهها از منزلت اجتماعي معلمان بهشدت كاسته و جايگاه رفيع معلم را با آسيبهاي جدي مواجه ساخته است. آسيبي كه با بوسه زدن بر دستان معلم، در روز معلم، و بيان كلمات زيبا واحترامآميز در وصف معلمها، ارتقا و منزلت نيافته و نيازمند تغيير نگاه ملي همراه با برنامه و راهبرد عملي و اجرايي به نظام آموزش وپرورش و دور نگه داشتنش از سياست زدگي است و اين مهم همچنان خواستهاي ثابت و مهم و مطالبه جدي معلمان، از دولت جديد باقي مانده است.
نظام معلمي؛ ضرورت امروز، نياز فردا
يكي از مطلبات معلمان تشكيل نظام معلمي است. در اهميت وضرورت اين نهاد، احمد عابديني، كارشناس آموزش وپرورش مينويسد: هرچند در كشور ما تاكنون، سازمانهاي مردمنهاد تجربه چندان خوشايند و قابل قبولي نبوده است، ولي در سالهاي اخير بروز و ظهور برخي سازمانهاي قانوني، از قبيل نظام پزشكي، نظام مهندسي و نظام مشاوره رفته رفته توانستهاند با پشت سرگذاشتن موانع موجود، چهره تقريبا موفقي از خود معرفي كرده و بخش اعظمي از وظايف تصديگري دولت را به نحو مطلوب به عهده بگيرند و با تلاشهاي مضاعف براي تحقق بهينه اهداف پيشبيني شده، گامهاي بلندي بردارند. بسياري از كشورهاي پيشرفته و توسعهيافته، نقش محوري تعليم و تربيت بهويژه معلمان را در پيشرفت آموزش عمومي به عنوان تنها عامل توسعه اجتماعي پذيرفته و سرمايهگذاريهاي عظيم و دراز مدتي دراين زمينه انجام دادهاند، به عنوان نمونه در نيوزيلند بايد هر پنج سال يكبار توسط شوراي معلمان صلاحيت حرفهاي هر معلم تصويب شود. در اين خصوص شورا از كمك ساير نهادهاي تضمين كيفيت، از جمله كميته برنامههاي علمي دانشگاهي و نهاد تشخيص صلاحيت اين كشور، بهره ميگيرد.
سوالات و ابهامات از عملكرد صندوق ذخيره
صندوق ذخيره فرهنگيان موسسهاي غيردولتي است كه در سال ۷۳ با هدف حمايت از فرهنگيان تاسيس شد. برايناساس فرهنگيان ماهانه پنج درصد از حقوق خود را به حساب صندوق واريز و دولت نيز معادل اين مبلغ را به حساب صندوق واريز ميكند كه صندوق مجموع اين پرداختيها را در هنگام بازنشستگي به اعضا ميدهد، تاپايان مهر ماه از تعداد يك ميليون و ۱۵ هزار و ۹۵۷ نفر فرهنگي، ۸۷۶ هزار و ۹۷۴ نفر عضو صندوق ذخيره بودند. معلمان خود را به نوعي سهامدار صندوق ميدانند و خواستار روندي دموكراتيك بوده و انتظار دارند مسوولان پاسخگو باشند و از طرفي از اين بنگاه اقتصادي و رفاهي ميخواهند عملا براي بهبود شرايط اقتصادي آنها گامهايي بردارد.
رسانه ملي و مطالبات معلمان
معلمان وقتي اعتراض ميكنند انتظار دارند رسانهها صداي آنها را منعكس كنند و بيش از هر رسانهاي از صدا وسيما اين انتظار را دارند انتظاري كه متاسفانه برآورده نميشود و اين موضوع آنها را بيشتر عصباني ميكند در همين زمينه يكي از معترضان ميگويد: تا به حال صدا و سيما هرگز به اين موضوع اشاره نكرده است كه مطالبات فرهنگيان چه بوده است؟ چرا فرهنگيان مطالبات معوقه دارند؟ چرا آموزش و پرورش در پرداخت حقالتدريس، حقالزحمه امتحانات، اضافه كار، سرانه دانشآموزي، سهم صندوق ذخيره و... ناتوان بوده است؟ و چرا حقالزحمه يك معلم پس از چند سال بدون محاسبه تورم با هزار اما و اگر قرار است پرداخت شود؟و اينكه مطالبات معلمان فقطاقتصادي نسيت آنها خواستار تامين حقوق دانشآموزان و توجه به استانداردهاي آموزشي نيز هستند تصويري كه صدا وسيما از معلمان ارايه ميدهد يك تصوير غير واقعي و غيرمنصفانه است.
مدتی است در روزنامه ها تصویری مربوط به آگهی تبلیغاتی یکی از بانک ها منتشر می شود که در نگاه اول مربوط می شود به مشارکت بانک مذکور در امر پسندیده مدرسه سازی. اما با نگاه دقیق تر متوجه می شویم که یک طرف تصویر، واقعیت فلاکت بار آموزش و پرورش را نشان می دهد و طرف دیگر ، بهبود همان وضعیت را با ورود کمک های بانک به تصویر کشانده است.
لباس معلم بسیار مندرس، فقیرانه و حقیرانه است اما با کمک بانک مذکور آقا معلم شخصیت پیدا کرده!! و باکلاس! شده است.
این بانک از این اهرم تبلیغاتی خدمات خود را به مشتریانش معرفی می کند اما من و خانواده فرهنگی ام که عمریست با حقوق معلمی گذران عمر می کنیم، باید تحقیر شویم که وزارت آموزش و پرورش توان این را ندارد که نگذارد این گونه شخصیت و حیثیت حرفه ای معلم به تصویر کشیده شود.
با خودم فکر می کردم که سیاست وزارت آموزش و پرورش در برابر این نگاه های تحقیر آمیز به قشر فرهنگی در جراید و مطبوعات چیست؟
چرا روابط عمومی این وزارتخانه اجازه می دهد از وضع بد اقتصادی معلمان استفاده تبلیغاتی شود؟
اگرچه اقدامات هر نهادی برای کمک به آموزش و پرورش قابل تحسین است اما چه کسی باید به فکر این جنبه های تخریبی و تحقیر آمیز باشد که حتی اگر سهواً هم رخ داده باشد اما سکوت و انفعال روابط عمومی در برابر این قبیل اقدامات قابل توجیه نیست.
همان گونه که رفاهیات معلم با حداقل های یک زندگی استاندارد فاصله دارد، مسؤولان روابط عمومی آموزش و پرورش هم نتوانسته اند به ترفیع جایگاه شخصیتی معلم در رسانه ها کمکی کنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش /
در روزهای پایانی سال ، نشست گروه های آموزشی منطقه 9 تهران با دبیران واحدهای آموزشی برگزار شد .
این جلسات به تفکیک دروس در برخی از واحدهای آموزشی در روز دوشنبه برگزار و استقبال همکاران به ویژه " خانم ها " در حد قابل قبولی بود .
در نشست گروه آموزشی زبان انگلیسی مسئول گروه ضمن خیر مقدم عنوان نمود که قرار است در جلسه امروز در مورد بودجه بندی کتاب و نیز ارزشیابی پایانی صحبت شود .
همچنین از همکاران خواسته شد تا در مورد کتاب های سال دوم و سوم متوسطه نظر دهند ضمن آن که کتاب سال اول از سال آینده حذف خواهد شد .
خانم بیگلری عنوان نمود که برخی از مناطق مانند 2 و 3 و 17 در این زمینه فعالند و متاسفانه در منطقه 9 معلمان همدیگر را نمی شناسند و این نشست ها فرصت خوبی برای هم اندیشی است .
ایشان همچنین گفت که از او خواسته شده است در مورد همکاران نمره دهد اما چنین چیزی میسر نیست .
در این جلسه، پورسلیمان به عنوان یکی از دبیران این درس ضمن تشکر از این اقدام این پرسش را مطرح نمود که چرا پس از گذشت حدود 6 ماه و در روزهای پایانی چنین جلسه ای برگزار شده است ؟
معمولا در این جلسات و در ابتدای ورود کلی مشخصات از معلمان مانند تلفن ، ای میل و... گرفته می شود اما در طول سال نه پیامکی ارسال می شود و نه ای میلی دریافت می شود ؟!
کتاب های انگلیسی سال دوم و سوم نزدیک به 20 سال است که تدریس می شود و مملو از اشتباه هستند و به روز نشده اند اما کوچک ترین تغییری نکرده اند !
اساسا فلسفه وجودی دفتر تالیف کتب درسی برای چیست ؟
کتبی که قرار است تغییر کنند و از معلمان برای تغییر آن ها نظر خواهی نمی شود و حتی به نظرات معلمان توجهی نمی شود ؛ این نظرخواهی در این نشست ها برای چه منظوری انجام می شود ؟
قرار است " رتبه بندی معلمان " با کمک گروه های آموزشی در منطقه انجام پذیرد . این گروه های آموزشی با این وضعیت که در یک سال تحصیلی یک نشست به این صورت برگزار می شود چگونه می خواهند مبادرت به " رتبه بندی معلمان " کنند ؟
یکی از معلمان نیز گفت : " سال اول و دوم راهنمایی دانش آموزان با تبصره قبول می شوند ، سال سوم راهنمایی هم با کمی تغییر و با تبصره به دبیرستان می آیند ؛ ما با این دانش آموزان " بی سواد " چه کاری باید انجام دهیم ؟
از سوی دیگر ، در نظام سالی واحدی دانش آموز که همه اش با تبصره قبول شده است بدون آن که در زبان (1) قبول شود در سال دوم می نشیند !
معلمان باید به این دانش آموزان چه چیزی را آموزش بدهند ؟"
همکار دیگری ضمن تایید این مساله تصریح کرد که دانش آموزش علنا به او گفته است که آقا شما درست را بده ! من قبولم !
همکار دیگری ضمن انتقاد از محتوای کتب عنوان نمود که اصولا بین مقاطع تحصیلی پیوستگی وجود ندارد . نظام آموزش در تدریس کتب زبان انگلیسی Reading محور است در حالی که این وضعیت پاسخگوی نیازهای دانش آموزان نیست .
چرا به معلمان اجازه داده نمی شود تا کتب آموزشگاه های زبان در مدارس تدریس شود تا نیازها برآورده شوند ؟
در این جلسه ، معاونت محترم آموزش متوسطه و نیز کارشناس مسئول آموزش متوسطه حضور پیدا نمودند .
آقای بیداخویدی عنوان نمود که ما از پیشنهاد همکاران برای برگزاری این نشست ها استقبال می کنیم .
او اظهار امیدواری نمود که این نشست ها با فواصل کم تر و با مشارکت بیشتر همکاران برگزار شود و نگرش مدیریت محترم منطقه در این زمینه مثبت است .
ایشان در برابر پرسش های فراوان همکاران شماره پیامکی را معرفی و از معلمان خواست که نظرات خود را از این طریق برای اداره ارسال فرمایند و سپس جلسه را ترک نمود !
هنگام ترک جلسه یکی از دبیران آقای بیداخویدی را مورد خطاب قرار داده و گفت که در سایر ادارات و وزارتخانه ها ، کارمندان در ساعات کاری در جلسات ضمن خدمت حضور می یابند و حتی بابت شرکت آن ها تسهیلاتی برای آنان در نظر گرفته می شود ( به عنوان مثال حق الزحمه پرداخت می شود و... ) ؛ اما در آموزش و پرورش ما باید معمولا بعد ظهرها و خارج از ساعات آموزشی در این جلسات حضور پیدا کنیم !
این تبعیض ها برای چیست ؟
نشست گروهای آموزشی با اعطای گواهی حضور به مدت 2 ساعت برای همه همکاران پایان یافت .
پایان گزارش/
گروه اخبار /
« حدود ساعت 12 ظهر روز دوشنبه 18 اسفندماه مدير يكي از نهادهاي شهرستان كوهدشت به نام "يونس. م" پس از مراجعه به دبيرستان نمونه دولتي امام علي (ع) اين شهرستان كه فرزندش "اميررضا. م" در آنجا تحصيل ميكند، اقدام به كتك زدن معلم رياضي اين مركز مينمايد.
به گفتهي يكي از 18 معلم و حاضراني كه شاهد وقوع اين حادثهي تأسفبار بوده و صورتجلسهي واقعه را امضا كردهاند، مدير نامبرده كه از 10 فروردين امسال به اين سمت منصوب شده است، چنان با شدت به صورت "مجيد گراوند" معلم رياضي اين مركز آموزشي ضربه زده كه اين معلم از ناحيه چشم چپ و شقيقه به شدت دچار آسيبديدگي شده و براي مداوا و عكسبرداري به خرمآباد اعزام ميشود.
همچنين، روز سهشنبه گودرز كريميفر مدير كل آموزش و پرورش لرستان براي پيگيري موضوع و طرح شكايت قضايي از اين مدير به شهرستان كوهدشت عزيمت نمود و در جلسهاي كه با حضور محمدكرم محمدي فرماندار، اردشير حسيني دادستان كوهدشت، سرهنگ محمدصادق رستميمرادي فرمانده انتظامي اين شهرستان در فرمانداري برگزار شد، علاوه بر تأييد حكم عزل موقت اين مدير، علي قائدرحمتي مسوول اداره حقوقي آموزش و پروش لرستان پيگير شكايت قضايي جهت برخورد با مدير نامبرده ميباشد.
پس از روي دادن اين حادثهي ناخوشايند، شوراي تأمين استان لرستان نيز تشكيل جلسه داد و مدير اين نهاد كه يكي از شركتهاي نيمهدولتي استان است را از سمتش موقتاً عزل كردند و مجيد شيراوند معاون وي را به عنوان سرپرست اين شركت منصوب نمودند تكليف ضارب پس از برگزاري دادگاه مشخص شود.
همچنين علينژاد از فرهنگيان كوهدشت به نقل از رضايي مدير دبيرستان نمونه امام علي(ع) كوهدشت گفت كه حال عمومي مجيد گراوند دبير رياضي اين مركز اكنون رضايتبخش است و مدير ضارب (ولي دانشآموز اميررضا . م) نيز اكنون در بازداشت به سر ميبرد.
قابل ذكر است ديماه امسال نيز "غلامعباس . ن" معاون گمرک منطقه آزاد اروند خرمشهر، "عادل روان" معلم فرزندش را در حضور تمامي دانشآموزان كلاس سيلي زد و هتك حرمت نمود. »
پایگاه خبری یافته
روایت لکنا :
اختصاصی لکنا :" بر اساس گزارش دریافتی ،روز گذشته اتفاقی تامل بر انگیز و تلخ درراستای سلسله بی احترامی های اخیر آن هم نه توسط دانش آموز ،که، توسط ریاست یکی از ادارات شهرستان کوهدشت،نسبت به ساحت مقدس معلمان (همان هایی که دارای شغل انبیاء می باشند) در دبیرستان نمونه دولتی امام علی رخ داده که خوشبختانه با درایت استاندار محترم ، شخص مربوطه بلا فاصله از مسئولیت اداره کنار گذارده شده و بر اساس شکایت دبیر مربوطه و اداره آموزش وپرورش کوهدشت،جهت طی مراحل قانونی ومحکومیت، در اختیار مراجع قضائی قرارداده شده است ،انتظار می رود مرجع محترم قضائی در اسرع وقت و با اولویت رسیدگی،نسبت به صدور رای محکومیت نامبرده ، به شکلی عمل نماید که اقدامی بازدارنده و درس عبرتی برای دیگران باشد و در همین راستا از هیات محترم رسیدگی به تخلفات دستگاه موصوف نیز انتظار می رود با اقدامی مشابه ،در چار چوب مقررات و آرای هیات تخلفات تنبیه لازم را اعمال نماید تا زین پس شاهد چنین گستاخی هائی نه در عرصه ی مقدس تعلیم وتربیت ،که در هیچ جای سرزمین متمدن ایرانی -اسلامی نباشیم.
قابل ذکر این که، مسئول مربوطه به همراه راننده اداره ،به دبیرستان امام علی (ع)مراجعه و به جای پاسداشت و قدردانی از معلمان زحمتکش ،که هیچ تمایزی بین فرزند خود ودانش آموزان قائل نمی شوند سراغ دبیر ریاضی را می گیرد، به محض مواجهه با دبیر مربوطه ، خود وراننده جانش، با نثار چند تا مشت به ناحیه گیچگاهی آقای (م- گ)دبیر ریاضی دبیرستان امام علی(ع)، وی را نقش بر زمین می کنند،به طوری که دبیر مورد اشاره، لحظاتی بیهوش روی زمین افتاده واز طریق همکاران به بیمارستان کوهدشت وسپس بیمارستان شفا ی خرم آباد جهت مداوا انتقال می یابد،و شنیده ها حاکی است که روز گذشته وی بر اثر شدت ضربات وارده چیزی را به یاد نمی آورده است .
گفتنی است مدیرکل آموزش و پرورش استان ،به منظور پیگیری موضوع، و دل جوئی از دبیر مورد اشاره ،امروز به دبیرستان امام علی (ع)مراجعه و در جمع معلمان حضور یافت.
حادثهاي ديگر در مدارس لرستان مربوط به سال 1388
"صادق. ج" بخشدار مرکزيسلسله ارديبهشت 1388 پس از اطلاع از مجادله فرزندش در مدرسه با يکي از همکلاسيها، شخصاً به مدرسه مراجعه کرد و همکلاسي فرزند خود را مورد ضرب و شتم و کتک کاري قرار داد!
به گزارش ايرنا، يک منبع موثق گفت: سيد حسين صابري استاندار لرستان نيز پس از اطلاع از موضوع و اعتراض مردم بلافاصله به محل مراجعه کرد و بعد از بررسي و اطمينان از صحت وقايع، حکم عزل بخشدار ضارب را صادر نمود.
پایان پیام/
شوراياري محلات با اينكه در يك محدوده ي كوچك از يک شهر فعاليت دارند اما در مجموع مي توانند بر مسائل كلان و خرد شهري تاثير بسيار زيادي داشته باشند.
اين نهاد به مانند شوراي شهر در يك محله است و بازوي توانمند شوراي شهر و ناظر بر فعاليت هاي شهرداري است.
بودجه سال 93 شهرداري براي هر كدام از سراي محلات كه زير نظر شوراي ياري هاست بالغ بر 100 ميليون تومان است كه با درآمدهاي خود سراي محلات، حتي بيشتر از اين رقم مي شود. با اين بودجه ي سالانه به اضافه ي بودجه هاي جاري شهرداري براي محلات، با يك مديريت بهينه و درست مي توان به رشد محلات كمك كرد.
يكي از گروه هايي كه به درستي قادر به انجام مديريت فرهنگي و اجتماعي قوي در قالب شوراياري محلات مي باشد ،فرهنگيان هستند. دليل توانايي قشر فرهنگي به تحصيلات عالي و سرمايه ي اجتماعي آنها بر مي گردد.
پس بر ما فرهنگيان فرض است كه در اين رويداد مهم و تاثير گذار بر شهر تهران ، که یک ظرفیت و فرصت قانونی برای استفاده از پتانسیل اجتماعی است چه به عنوان كانديد شوراياري و چه به عنوان راي دهنده به همكاران توان مندمان ،حضور داشته باشيم .
خوشبختانه فرهنگیان و معلمان در این دوره حضور پر رنگی داشته اند .
کارنامه و عملکرد درخشان و قابل دفاع " معلمان شورایار " در آینده می تواند تکیه گاهی مهم و راهبردی برای حضور سازمان دهی شده و فراگیر در مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی مانند مجلس و... باشد .
* جامعه شناس و فرهنگي
كانديد شوراياري منطقه 5 محله اباذر
جزء ائتلاف بزرگ فرهنگیان تهران
گروه اخبار :
پیرو اطلاعیه قبلی در سایت سخن معلم در مورد معرفی کاندیداهای شورایاری در سطح استان تهران ( این جا ) به اطلاع می رساند :
دوستان و همکاران فرهنگی پس از تایید شدن می توانند مشخصات و برنامه های خود را به همراه یک عکس با کیفیت خوب به سخن معلم ارسال فرمایند.
کاندیدای محله آذری منطقه 17 تهران با شعار: زندگی پاک در محله پاک
موضوع: رزومه (مجید زکی لو)
مجید زکی لو - کاندیدای شورایاری محله آذری
مشخصات و سوابق:
- فوق لیسانس علوم قرآن وحدیث.
- مدرس دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه جامع علمی کاربردی.
- مدیر کل آموزش و پژوهش سازمان دارالقرآن الکریم.
- نایب رئیس و عضو اصلی شورای جمعیت قرآنی استان تهران.
- مدیر عامل اتحادیه و عضو اصلی هیئت مدیره تشکل های قرآن وعترت استان تهران.
- قاری ممتاز و بین المللی قرآن کریم.
- عضو هیت امنای موسسه قرآنی رفعت.
- دارای بیش از 30 سال سابقه ی تدریس علوم و معارف اسلامی و علوم و فنون قرائت ، ترجمه و مفاهیم قرآن کریم در مدارس و مساجد و فرهنگ سراها و ...
- تهیه و تالیف و تدوین ده ها طرح تفصیلی آموزش علوم مختلف قرآن کریم که هم اکنون در سطح کشور اجرا می شود.
- دارای سابقه ی بیش از 15 سال کار مدیریتی.
برنامه ها :
- برنامه ریزی جهت ایجاد دارالقرآن برای مساجد محله آذری به منظور تقویت بنیه طرفیت های علمی و هنری نسبت به کلام اله مجید و عترت (ع) و ارتقاء بینش الهی اهالی محله و پی گیری تا حصول نتیجه.
- رسیدگی جدی به مشکلات زیست محیطی و حقوق شهروندی از دیدگاه قرآن و اهل بیت (ع)
- تلاش برای حل مشکلات ترافیکی ؛ صنفی ؛ معیشتی و اقتصادی محله آذری با استفاده از همه ظرفیت های موجود محله.
- ارتقای شاخص های اعتقادی ، فرهنگی و هنری با استفاده از نظرات اندیشمندان ، استادان و دانشجویان محله آذری
- راه اندازی خانه سلامت روان و مشاوره در راستای ارتقای سلامت روان و بهداشت روان فردی و اجتماعی با الگوگیری از سبک زندگی قرآنی.
- انتشار نشریه محلی (با عنوان: محله پاک) برای محله آذری به عنوان یک ضرورت تا درخواست ها و مطالبات قانونی و شرعی اهالی محله به اطلاع مدیران و مسوولان شهری برسد.
- برگزاری همایش های علمی ، پژوهشی ، تفریحی در راستای ارتقای سطح کمی و کیفی اندیشه و عمل جدی اهالی محله به رهنمودهای حیات بخش قرآن کریم و اهل بیت(ع) .
ارسال مشخصات و برنامه ها برای سخن معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید