صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار

امروز پنج شنبه ، یازدهم دی ماه ، جمعی از فرهنگیان و دانش آموزان بروجرد با  همراه داشتن یک شمع بر مزار زنده یاد " محسن خشخاشی " گرد هم  آمدند .

در این گرد همایی ؛ دانش آموزان  ،خشخاشی را معلمی مهربان ، دلسوز و باسواد توصیف کردند .

یکی از دانش آموزان که در جمع می گریست به سخن معلم گفت : " ما آقای خشخاشی را خیلی دوست داشتیم .او برای ما واقعا مایه می گذاشت . فقدان او برای ما سخت و طاقت فرساست .

دانش آموز دیگری در رثای معلم فقید ، شعری را قرائت کرد به گونه ای که همه افراد حاضر متاثر شدند .

تعدادی از معلمان حاضر  نیز با خواندن اشعاری یاد همکار عزیزشان را گرامی داشتند .

همسر مرحوم خشخاشی به سخن معلم گفت : " من از مسئولان گله دارم .آن ها در ابتدا به ما قول هایی دادند ، این که نام  او را در فهرست " شهدا " ثبت می کنند .این که نام خیابانی را به نام او می کنند . این که حداقل نام مدرسه ای را به نام " محسن خشخاشی " خواهند کرد ...

اما امروز که چهل روز از آن فاجعه ی تلخ و دردناک می گذرد هیچ کدام از آن ها عملی نشده است !

حتی همسرم که 18 سال سابقه کار داشت حقوق ماهیانه او را به طور کامل پرداخت نمی کنند و فقط 18 روز را به من و دو کودکم پرداخت می کنند .

آیا این جفا و ظلم در حق من و دو بچه کوچکم نیست ؟

من با این وضعیت چه باید بکنم ؟

چه کسی باید پاسخ گو باشد ؟

من سوالی از مسئولان دارم . همسر مرحوم من تا پایان شهریور ابلاغش در  دبیرستان تیزهوشان بوده است اما بدون دلیل در آغاز سال تحصیلی 12 ساعت آن را لغو کرده و در دبیرستان حافظی زده اند ؟

چه دلیلی برای این کار بوده است وقتی که همه دانش آموزان و اولیاء بر کارآمد بودن و کارایی آقای خشخاشی اذعان و تاکید دارند ؟

شما این را ازاین دانش آموزانی که این جا آمده اند ؛ بپرسید .

همسر مرحوم خشخاشی که با حالتی متاثر و منقلب با سخن معلم سخن می گفت از عملکرد مسئولان ناراضی بود .

در این مراسم آقای دکتر آزادی ، معاونت پژوهش و فناوری اداره آموزش و پرورش بروجرد حضور داشت اما سایر مسئولان به ویژه مدیریت اداره آموزش و پرورش بروجرد علی رغم انتظار فرهنگیان و ودانش آموزان حضور نداشتند .

پایان پیام /

 

borujerd1special

borujerd2special

borujerd3special

boujerd4special

borujerd5special

borujerd6special

 

 

niknejaddidgah  محمدرضا نیک نژاد*
وزیر آموزش و پرورش «تنبیه بدنی،جعل مدرک تحصیلی و سوءاستفاده مالی برخی از مدیران مدارس» را از مشکلات اصلی آموزش و پرورش عنوان کرد و ادامه داد: این موضوعات که در سال‌های اخیر، بیشتر در مدارس گسترش پیدا کرده است زیبنده آموزش و پرورش نیست...» (روزنامه آرمان 6 دی ).  
گویا گرفتاری‌هایی از این دست آن چنان در مدرسه‌ها گسترش یافته که سبب شده است یک فرادست دولتی - آموزشی آن را به زبان آورد و برایش راهکار ارائه دهد. البته طرح چنین دشواری‌هایی از سوی وزیر جای خرسندی دارد و می‌تواند نخستین گام برای پیگیری و برخورد با آن باشد. اما بی‌گمان دادن راهکار بدون توجه به ریشه‌ها و زمینه‌های بروز چنین رفتارهایی،راه به جایی نبرده و آب در هاون کوبیدن است. اما ریشه چنین رفتارهایی چیست و چگونه می‌توان از آنها جلو گیری کرد؟
چندی است که در بسیاری از مدرسه‌های شهرهای متوسط و بزرگ،سرانه دانش‌آموزی پرداخت نمی‌شود. اگر هم پولی در این راستا پرداخت شود،نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای مالی مدرسه‌ها باشد. پس از هدفمند کردن یارانه‌ها و پیامدهای تورمی آن،هزینه‌های جاری مدرسه‌ها چندین برابر شد. این در دورانی بود که افزایش بهای دلار،بودجه سامانه آموزشی را از 12 میلیارد دلار،به 21 هزار میلیارد تومان – کمتر از 7 میلیارد دلار در سال گذشته رساند- یعنی به یک سوم 10 سال پیش!
کمبودهای شدید مالی،فرادستان آموزشی را به سویی راند که به مدیران مدرسه سفارش کنند برای جبران کمبودهای مالی،به سوی خانواده‌ها دست دراز کنند. گرچه دهه‌ها کمک‌های مردمی در آموزش و پرورش دریافت می‌شد اما، پس از هدفمند کردن یارانه‌ها،این دریافت‌ها چهره‌ای دیگر به خود گرفت. نخست آنکه فرادستان در رسانه‌ها از آن دفاع می‌کردند و زشتی اش کم رنگ شد. دوم آنکه این کمک‌ها برای مدرسه‌ها به گونه‌ای مهم شد،که بدون آن،مدرسه‌ها نمی‌توانستند حتی از پس وظیفه‌های سنتی خویش برآید. به این ترتیب دستِ مدیران در دریافت این کمک‌ها آزاد گذاشته شد. بر کسی پوشیده نیست که در چنین شرایطی پایش بر رفتار نزدیک به 120 هزار مدیر مدرسه‌های دولتی بسیار دشوار خواهد بود. از دیگر سو، جعل مدرک نیز برآمده از ساختار نمره محور و مدرک گرای گسترده در جامعه است و ریشه‌های ژرفی در فرهنگ آموزشی ما دارد. هنگامی که دل نگرانی از نمره و معدل،در نگاه بالاترین کاربدستان آموزشی،سنجه کارآمدی و بالندگی ساختار آموزشی باشد،چه انتظاری می‌توان از پدر و مادرهای بیگانه با فرایندهای آموزشی داشت؟
زمانی که مدرک هدف شود،به دست آوردن آن به هر بهایی مجاز است– حتی با خریدنش! زمینه‌های اقتصادی آن هم که در ساختار آموزشی به فراوانی یافت می‌شود. بارها دیده‌ام همکارانی را که پس از تنبیه بدنی  یا زبانی دانش‌آموزان،می‌گویند «مگر چه قدر به ما پول می‌دهند،که انتظار داشته باشند،هر جور بچه‌ای را تحمل کنیم!»
گرچه نمی‌توان با این توجیه،انسانی را آزرد اما، به هر روی نمی‌توان سر راست هم آن را رد کرد.راه برون رفتِ آموزش و پرورش از گردابه این سه گانه،نه پیشنهاد وزیر،یعنی «ارزیابی صحیح و رسیدگی اصولی و منطقی به شکایات ...» بلکه، از میان برداشتن زمینه این گرفتاری‌ها در سامانه آموزشی، یعنی گره اقتصادی است - دست کم در گام‌های نخست.
بودجه آموزش و پرورش نمی‌تواند پاسخگوی هزاران نیاز این وزارتخانه باشد. شوربختانه با همه ناکارآمدی‌ها و ناکامی‌های آموزشی و پرورشی،فرادستان دولتی و حکومتی همچنان توجه ویژه و درخوری به این نهاد توسعه‌ای ندارند! خبرها درباره بودجه 94 نیز چندان خوشایند نیست. بی گمان کارکردهای آموزش و پرورش در جهان کنونی چنان است که نمی‌توان چشم بر آنها بست. نخستین گام در ساماندهی آموزشی کشور،برآورده کردن نیازهای اقتصادی آن است. 
* عضو کانون صنفی معلمان 
 
 
منتشرشده در اقتصاد

دو هزار و پانزدهمین سال میلادی  در حالی آغاز می شود که جهان هنوز تشنه صلح و مهربانی مسیحایی است و همگان نیک می دانیم دنیای عاری از خشونت و افراط گرایی جز از طریق اخلاق و آموزش ممکن نخواهد بود.
 « سازمان معلمان ایران » ضمن تبریک سال جدید میلادی به همه مسیحیان به ویژه معلمان ودانش آموزان مسیحی، به آن امید است که با یاری یکدیگر مدارس را به محلی برای آموزش  عقلانیت ،گفت و گو، صلح و عدالت  تبدیل نماییم.
سازمان معلمان ایران 2015/1/1

11 / 10 / 1393

 

 

باسمه تعالی

حضور محترم وزیر آموزش و پرورش

با سلام و احترام

تحول بنیادین در آموزش و پرورش یکی از مهمترین دغدغه های مسئولین نظام به خصوص مقام معظم رهبری می باشد و بارها به آن اشاره و تاکید شده است. منظور از تحول بنیادین در آموزش و پرورش آن است که محصول این دستگاه یعنی جوان آینده و سازنده، فردای این مملکت فردی با مشخصات مذکور در قوانین بالادستی باشد.

در سال های دور و نزدیک تمام تلاش و همت آقایان مسئول به تغییر نظام آموزشی و مواد درسی منجر شده ولی هیچ زمانی توجه به تغییرات در مورد آموزش دهندگان نبوده و تغییری هم حاصل نشده است و در این مورد مثل همیشه به شعار دادن بسنده و وعده و عیدهای بی اثر تکرار شده است.در نهایت هیچ تغییری جزئی هم در محصول این دستگاه ایجاد نشده چه رسد به تغییر بنیادین که مد نظر بوده است. متاسفانه به عقب هم برگشته ایم، در برگزاری دوره های آموزشضمن خدمت معلمان هم تجدید نظر شده و به جای پر بار و نتیجه بخش شدن به نزدیکی حذف کامل رسیده است.

انشاء الله می دانید که تنها دریافتی معلمان حقوق مندرج در حکم کارگزینی است و مبلغ آن به طور متوسط حدود 5 / 1  میلیون تومان است. که پس از کسر مقادیری به عنوان بیمه و بازنشستگی و صندوق ذخیره به کمتر از آن تقلیل می یابد . اگر به آمار ارایه شده توسط مر کز آمار ایران مراجعه کنید هزینه یک خانوار در طی یک ماه 2 میلیون و 280 هزار تومان برآورد شده است ؛ یعنی درآمد یک معلم چیزی حدود یک میلیون تومان کمتر از هزینه های یک خانوار می باشد.

 در ادارات دیگر دریافتی های غیر از حقوق تا حدی جبران کمبودها را می کند ؛ دریافتی هایی مثل بن های غیر نقدی خوار وبار – بن سفر – پاداش پایان سال – حق ایاب و ذهاب – حق لباس- حق مسکن – حق ماموریت – حق یک وعده غذا – و بسیاری دیگر که حتی ما خبری از آن نداریم. در عوض حتی حقوق اضافه کار فرهنگیان با تاخیر شش ماهه و اعلام فراوان در رسانه ها پرداخت می شود.

آیا با توجه به تورم ، حساب کرده اید (نسبت به زمان کار ) چند درصد حقوق را می پردازید و مدام در رسانه ها به آن افتخار می کنید و بارها در رسانه ها «پرداخت معوقات فرهنگیان» را اعلام می کنید ؟

آیا پرداخت ها در دیگر ارگان ها با اعلام در رسانه ها همراه است، حتی پرداخت های فوق العاده و به موقعی که در این سیستم خبری از آن نیست؟

در این جا چند سوال و درخواست مطرح است که انتظار می رود به نحو مقتضی در مورد آن  اقدام فرمایید.

1- چرا دوره های ضمن خدمت تعطیل شده و برای برگزاری دوره ها طلب وجه از کارکنان می شود مگر آموزش کارکنان برای کار بهتر از وظایف دستگاه نیست؟ آیا اهمیت این دوره ها در آموزش و پرورش کمتر از ارگان های دیگر است؟

2- چرا در آموزش و پرورش برخلاف دیگر دستگاه ها هیچ یک از پرداخت های مذکور در بالا انجام نمی شود با این که در بعضی موارد مثل حق مسکن بودجه سالانه به آن اختصاص داده می شود؟

3- چرا حضرت عالی هیچ اقدامی در راستای بهبود وضعیت معیشتی معلمان انجام نمی دهید و نسبت به اضافه حقوق معلمان در سال آینده اعتراضی نکرده اید با آن که 14 درصد اضافه حقوق معلمان نسبت به دیگران عدد قابل توجهی نمی شود ولی در ارگان های دیگر که اضافه حقوق شان اعداد قابل توجهی هم هست اعتراض و تبصره وارد می شود ؟

4-آیا می دانید حقوق معلمان در چند سال اخیر افزایش قابل توجهی نداشته و نسبت به تورم با کاهش هم مواجه بوده و قدرت خرید آنان به شدت کم شده است شما برای جبران آن چه کرده اید ؟ آیا حق ما از دیگر کارکنان دولت کمتر است؟

5- آیا مستحضرید اگر بهترین نظام آموزشی ، محیط و مواد درسی را در اختیار داشته باشید و نیروی انسانی که مهارت کافی و بروز ندارد، سر خورده و ناراحت از تبعیض است، در آن مشغول باشد نتیجه ای حاصل نخواهد شد؟

6- آیا نمی ‏توان با توجه به ضعف شدید خدمات بیمه درمانی ، بیمه فرهنگیان را به تامین اجتماعی تبدیل نمود تا از خدمات بهتر حتی نسبت به بیمه طلایی استفاده شود ؟

جناب آقای وزیر !

اگر قرار است در آموزش و پرورش تحولی صورت پذیرد و آن چنان که رهبر معظم انقلاب فرموده اند تحول هم بنیادین باشد و اگر شما به این امر اعتقادی دارید باید در جهت بهبود واقعی معیشت معلمان کاری انجام دهید. بدون شعار و مطرح نمودن طرح های بی فایده ای مثل رتبه بندی و ... که در پس آن همچون سال های پیش اتفاقی نخواهد افتاد.

جناب آقای وزیر !

ما معلمان از تبعیض و بی تفاوتی دولت نسبت به وضعیت مان گله مند و ناراحتیم .

اما با توجه به حقوق دانش آموزان که رعایت آن جزء تکالیف ماست ترجیح داده ایم که از طریق این رسانه ، با شما سخن بگوییم و انتظار ما توجه کافی و وافی به این انتظارات و مطالبات به حق فرهنگیان است .

 

آقای وزیر !

بارها پایین بودن درآمد ، وضع معیشتی نامناسب و جایگاه معلمان در جامعه مطرح شده، بهره برداری ها از آن شده و تغییری حاصل نگردیده است.

آیا وقت آن نرسیده که شما کاری صورت دهید و همچون وزیر بهداشت که در حوزه بهداشت و درمان فعالیت در خوری انجام داده ، از خود یادگاری به جا ، درست و مناسب در آموزش و پرورش بگذارید؟

تغییر نظام آموزشی ، تغییر کتاب و محتوا ، تغییر ساعت و زمان و دستور العمل چیزی را عوض نمی کند آن هم با این روش از بالا به پایین و بدون در نظر گرفتن شرائط مناطق مختلف کشور کمی به نیروی انسانی توجه کنید و تغییر را از آنان بخواهید.اگر تحقیقی در سیستم های آموزشی جهان داشته باشید این تفاوت را به خوبی متوجه خواهید شد و راهی جز این در مقابل خود نخواهید یافت.

در پایان انتظار می رود برای یک بار هم که شده به صورت واقعی به این موضوع پرداخته و با اعلام واقعیت ها در دولت و مجلس و تلاش و پیگیری عملی موجب بهبود وضعیت شوید و آموزش و پرورش که از ارکان پایداری و پیشرفت یک کشور محسوب می شودرا در دستور کار عوامل اجرایی کشور قرار دهید. در غیر این صورت هیچ تغییر و تحولی با هیچ برنامه و نظام آموزشی ، در این دستگاه حاصل نخواهد شد.

به امید توجه و توفیق حضرتعالی

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

daneshgahfarhangian یک بار دیگر، یک تنش درحوزه آموزش و پرورش. هم‌ اینک به جز پس‌لرزه‌های ناشی از واگذاری مدارس دولتی به بخش خصوصی و نجواهای افراد نگران درباره تغییرات احتمالی در رشته‌های دبیرستانی، خطر استیضاح وزیر نیز جدی است که این را باید به چالش حل‌نشده استخدام مربیان پیش‌دبستانی و اعتراض و تجمع موسمی آنها مقابل ساختمان‌های دولتی افزود.


حالا اینها را اگر بیفزاییم به مشکلات قدیمی آموزش و پرورش مثل کمبود معلم، کسری بودجه، کیفیت پراما و اگر آموزش و کمبود مدرسه و ده ها چالش ریز و درشت دیگر، نتیجه این است که این وزارتخانه تا زیر بینی در مشکل است و تحمل وزن یک پرکاه اضافه را هم ندارد اما نامه ای که به تازگی معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس جمهور به معاون اول حسن روحانی نوشته بیشتر از یک پر کاه وزن اضافه را بر آموزش و پرورش سوار کرده، وزنه ای که جویندگان شغل معلمی را با چالش های جدید رو به رو می کند.

محمدباقر نوبخت در این نامه از اسحاق جهانگیری خواسته تا لایحه ای به مجلس ارسال کند تا قانون تعهد خدمت در آموزش و پرورش لغو شود.

اشاره این قانون به دانشجویانی است که با هزینه دولت درس می خوانند و پس از فارغ التحصیلی به استخدام آموزش و پرورش در می آیند و به صورت خودکار معلم می شوند، کسانی مثل دانشجویان دانشگاه سابق تربیت معلم و دانشجویان فعلی دانشگاه فرهنگیان.

قانون متعهدین خدمت البته تاکنون یک بار لغو شده، آن هم در دولت دهم و در حین تصویب قانون مدیریت خدمات کشوری، ولی این لغو زیاد دوام نیاورد چون وقتی در سال 91، نمایندگان مجلس بحث تعیین تکلیف معلمان حق التدریس و آموزشیاران نهضت را به قانون تبدیل کردند، تعهد خدمت را بار دیگر احیا نمودند.

حالا محمد باقرنوبخت به دنبال مجاب کردن معاون اول رئیس جمهور است تا با حذف این استخدام های اتوماتیک در آموزش و پرورش از یک سو هزینه های دولت در این بخش را کاهش دهد و از سوی دیگر راه را برای استخدام فارغ التحصیلان همه دانشگاه های کشور در آموزش و پرورش باز کند.

این درخواست به خصوص به علت نیت دومش می تواند اقدامی مثبت باشد چون هم اکنون افراد حتی با داشتن شایستگی های تحصیلی و تجربی،شانسی برای ورود به حرفه معلمی ندارند چون تنها راه ورود به آموزش و پرورش قبولی در دانشگاه فرهنگیان از طریق کنکوراست.

پس اگر قانون حذف تعهد خدمت استخدام لغو شود همه دارندگان مدارک دانشگاهی می توانند مثل گذشته شانس خود برای ورود به وادی تدریس بیازمایند، ولی مشکل این اتفاق این است که با این شیوه هم عقب گردی غیرمنطقی به گذشته رخ می دهد و هم سرنوشت دانشگاه فرهنگیان به چالش می افتد، دانشگاهی که برای تشکیل آن قانون تصویب شده و برای راه اندازی اش وقت و هزینه زیادی صرف شده است.

به عبارت دیگر، لغو قانون تعهد خدمت در آموزش و پرورش می تواند به تغییر ماهیت دانشگاه فرهنگیان و ایجاد هرج و مرج و سردرگمی منجر شود و در بهترین حالت سرنوشتش چیزی شبیه دانشگاه تربیت معلم شود که نامش به دانشگاه خوارزمی تغییر کرد و رسالتش شد تولید افرادی مدرک به دست بدون تضمین استخدام که از نگاه ما چیزی جز یک دور باطل نبوده است.

دانشگاه فرهنگیان: نگران نیستیم

متن نامه ای که محمدباقر نوبخت به اسحاق جهانگیری ارسال کرده کاملا واضح،دانشگاه فرهنگیان را هدف گرفته، اما وقتی ما با امین الله فراهانی، مشاور سرپرست این دانشگاه گفت وگو کردیم این طور برداشت شد که دانشگاه فرهنگیان این نامه را خطاب به خود نگرفته یا این که مطمئن است فعلا جایی برای نگران شدن وجود ندارد.

امین الله فراهانی به خبرنگار جام جم گفت: لغو قانون تعهد خدمت در آموزش و پرورش نیازمند بررسی در مجلس است و وجود دانشگاه فرهنگیان نیز چون منشعب از این قانون است تا معتبربودن قانون، قطعی است، بنابر این به همه دانشجویان و استادان گفته ایم نگران نباشند.

اما با وجود این اگر دولت قصد تغییر در این حوزه را داشته باشد، قطعا دست به این کار خواهد زد و آن وقت جامعه می ماند با یک تغییر دیگر درحوزه استخدام ها که از شائبه اعمال ملاک های غیرمنطقی و دور از عدالت نیز دور نخواهد ماند.

یک روی دیگر این ماجرا هم می تواند تغییر درعملکرد دانشگاه فرهنگیان باشد به این نحو که به جای تبدیل به یک مکان برای تولید نیروی استخدام شده، به مکانی برای آموزش و تربیت نیروهای مورد نیاز آموزش و پرورش تبدیل شود، یعنی نیروها در دانشگاهی دیگر درس بخوانند و در دانشگاه فرهنگیان فقط دوره های معلمی را بگذرانند.

به ظاهر سرپرست دانشگاه فرهنگیان نیز با این موضوع مشکلی ندارد چون محمود مهرمحمدی دیروزبه تسنیم توضیح داد که طبق اساسنامه دانشگاه فرهنگیان می توانیم فارغ التحصیلان بقیه دانشگاه ها را با گذراندن دوره آموزشی یک ساله در آموزش و پرورش جذب کنیم البته به گفته او برای اجرای این کار باید طرح اجرایی تدوین شود که هم اکنون در دست تهیه است و ممکن است به مهر سال آینده برسد؛ اما حتی با وجود این هم ابهامی که همچنان می ماند این است که اگر قرار بود این کارکرد دانشگاه فرهنگیان بر کارکردهای دیگرش غلبه داشته باشد، چرا از ابتدای تاسیس، کارکردی استخدامی برای آن تعریف شد و چرا حالا که این قضیه جا افتاده است، عده ای می کوشند وضع موجود را به هم بزنند؟

مجلس: باید تحقیق کرد

حتی اگر در دانشگاه فرهنگیان مقاومتی برای این قبیل تغییرات رخ ندهد، اما به نظر می رسد مجلسیان راحت با این موضوع کنار نیایند.

دلایل این کنار نیامدن سهل با موضوع یا به نوعی دست به عصا حرکت کردن نمایندگان در مواجهه با این مساله نیز دلایلی مختلف دارد که فرهاد بشیری، عضو کمیسیون آموزش مجلس به عنوان نماینده مخالف لغو تعهد خدمت به ما گفت وزارتخانه ای حساس همچون آموزش و پرورش باید حق تربیت نیروی مورد نیازش را به روشی که می پسندد داشته باشد، بنابر این هر تصمیمی که به این حق خدشه وارد کند، پذیرفتنی نیست.

در عوض اما قاسم جعفری، سخنگوی این کمیسیون از موضعگیری مطلق کمی کناره می گیرد و به تسنیم می گوید گرچه حذف دانشگاه فرهنگیان خطای بزرگی است، اما استفاده از فارغ التحصیلان دانشگاه های دیگر در شغل معلمی نیازمند بررسی است. استدلال او هم این است که در برخی از کشورهای دنیا فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی ارشد از طریق برگزاری آزمون در آموزش و پرورش جذب می شوند و دوره ای دو ساله برای آشنایی آنها با فن معلمی و روش تدریس برگزار می شود که این شیوه قابلیت اجرا در ایران را نیز دارد.

اما گرچه هم اکنون که هنوز این اتفاقات در حد احتمالات است و حرف و حدیث ها در حد یک نامه از گوشه ای از دولت به گوشه دیگرش، خیلی ها از تداوم حیات دانشگاه فرهنگیان دفاع می کنند، اما نباید از این نکته غافل شد که این دانشگاه در طول عمر کوتاهش در خیلی از موارد راضی کننده عمل نکرده است.

جذب دانشجو معلمانی که برای معلمی ساخته نشده اند و یا پذیرش جوانانی که به جز انگیزه استخدام و داشتن شغل رسمی به این دانشگاه نیامده اند، در کنار بی نظمی ها و کیفیت نه چندان مطلوب آموزش ها که گاه و بیگاه گزارش می شود، بخشی از انتقاداتی است که تاکنون به گوش رسیده است. در واقع می شود استنباط کرد که اگر بحث تغییر کارکرد این دانشگاه مطرح است، گوشه ای از تقصیرها را هم باید متوجه عملکرد دانشگاه فرهنگیان دانست.

ولی با این حال در پس همه این بحث ها و انتقادها و این نامه تازه نوشته شده، موضوعی که نباید گم شود بحث استخدام معلم به روشی اصولی و عادلانه است، به طوری که در نهایت کسانی به مدارس وارد شوند که منشا تحول باشند، نه نسخه کپی شده نیروهای بی کیفیت که به نظام تعلیم و تربیت ضربه ها زده اند.

مریم خباز - گروه جامعه

 

niknejaddidgah «اضافه تدریس فرهنگیان با گذشت بیش از سه ماه از آغاز سال تحصیلی پرداخت نشده است. این در حالی است که از یک میلیون و ۱۳ هزار فرهنگی شاغل در وزارت آموزش و پرورش، حدود نیمی از آن‌ها در مدارس اضافه تدریس انجام می‌دهند.»

 


عضو کانون صنفی معلمان ایران از تعویق سه ماهه در پرداخت «اضافه تدریس» فرهنگیان خبر داد. این در حالی است که از یک میلیون و ۱۳ هزار فرهنگی شاغل در وزارت آموزش و پرورش، حدود نیمی از آن‌ها در مدارس اضافه تدریس انجام می‌دهند.

«محمدرضا نیک‌نژاد» با اعلام این خبر به ایلنا گفت: اضافه تدریس فرهنگیان با گذشت بیش از سه ماه از آغاز سال تحصیلی پرداخت نشده است.

او همچنین درباره یکی دیگر از مشکلات صنفی معلمان اعلام کرد: حق تصحیح برگه‌های امتحانی و مراقبت از جلسات امتحان در ماه‌های خرداد و شهریور نیز به معلمان پرداخت نشده است.

نیک‌نژاد تصریح کرد: این در حالی است که هنوز بخشی از حق تصحیح برگه‌های امتحانی و مراقبت از جلسات امتحان در سال گذشته پرداخت نشده است.

او در ادامه گفت: تعویق سه ماهه اضافه تدریس معلمان در وضعیت اقتصادی امروز کشور هیچ توجیهی ندارد و به گسترش نارضایتی معلمان از وزارت آموزش و پرورش و دولت دامن می‌زند.

این فعال صنفی معلمان در پایان گفت: در حالی که دولت و وزارت آموزش و پرورش پول فرهنگیان را در حساب‌های خود نگه داشته‌اند، فرهنگیان مجبورند فشار شرایط نامناسب اقتصادی کشور را تحمل کنند.

پایان پیام
 

 بسمه تعالی         24 / 9 / 93 – 286572

نامه بازنشستگان آموزش و پرورش به معاونت محترم برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری

جناب آقای نوبخت

با احترام

بازنشستگان آموزش و پرورش در پی در خواست های مکرر و طولانی مدت و بی نتیجه از تمام نهادها و مسئولین ذی ربط برای احقاق حقوق از دست رفته خود ، اینک هم زمان با بررسی و تصویب بودجه سال 1394 از جناب عالی تقاضا دارند طبق ماده ( 125 ) قانون مدیریت خدمات کشوری که قید می کند « حقوق باید حداقل به نرخ تورم که هر ساله از سوی بانک مرکزی ، اعلام می گردد ، افزایش یابد » و نیز با توجه به این که در سال های قبل هرگز به این مهم عمل نشده است ، مقرر فرمایید پس از جبران کسورات سال های گذشته اقدام لازم جهت افزایش حقوق ناچیز آنان به عمل آید تا از سختی معیشت و فقر روزافزون و شتابنده بازنشستگان جلوگیری شود .

لازم به ذکر است بازنشستگان آموزش و پرورش مصرا خواهان اجرای تبصره ( 3 ) ماده ( 65 ) فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری با توجه به قسمت آخر ماده ( 64 ) همان فصل – ماده ( 68 ) و نیز ماده ( 125 ) می باشند ( مستندات پیوست می گردد )

انتظار می رود در صورت کسری اعتبار احتمالی ، برای حل مشکل از طریق جزء ( ج ) بند ( 7 ) قانون بودجه 1389 کل کشور اقدام گردد .

با سپاس

بازنشستگان آموزش و پرورش

 

منتشرشده در بازنشستگان

تقریبا همه چیز و به اقتضای ضرورت يا اضطرار مطرح شده و به محض بهبود موقت یا نسبی اوضاع ، صورت مسئله تا اطلاع ثانوی به فراموشی سپرده مي‌شود تا فصلی دیگر !

در وضعیت‌هاي هشدار یا اضطرار و...، این " دیوار کوتاه مدارس " است که در تیر رس دید مسئولان برای فرار موقتی از وضعیت پیش آمده قرار مي‌گیرد. از ممنوعیت انجام حرکات ورزشی یا تعطیلی زنگ ورزش در مدارس گرفته تا تعطیل شدن مدارس‌، راه حل‌هايی هستند که انجام آن برای متولیان بسیار ساده و آسان به نظر مي‌آید.

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 10 دی 1393 06:08

انحصارطلبی ؛ اولین گام شکست

karimpourspecial عبدالجلیل کریم پور - آموزگار

شاید برای هرکس اتفاق افتاده  که با عده‌ای برای رسیدن به هدفی، گرد هم آمده و در راه رسیدن به آن هدف، تلاش کرده باشند، تلاشی جمعی که روشنای هدف بوده و راه رسیدن را کوتاه کرده است. اما آن چه تامل را زیادت می‌کند، پشت کردن به خرد جمعی است که دل در طبق اخلاص نهاده و روشنا را بیشتر کرده‌اند. راستی چرا این گونه می‌شود؟
چرا گاهی اوقات بسیاری از ما احساس می‌کنیم که زیاده از حد می‌دانیم؟ به گمان مان کتاب آگاهی، گنجی است که فقط ما در اختیارش داریم و هیچ‌کس را از آن اطلاعی نیست! روزگار غریبی شده است!  قدیم‌ترها می‌گفتند که همه‌ چیز را همگان می‌دانند و همگان هنوز از مادر متولد نشده‌اند! اما اکنون خیلی‌ها خود را دانای عالم می‌بینند و هیچ‌کس را همانند خویش نمی‌یابند! یکی از آسیب‌های خطرناک هر گروه مطلق‌گرایی و انحصار طلبی است که می‌تواند گروه را تا مرز افول و نابودی پیش ببرد! انحصارطلبی، خودبرتر بینی است که انحصار طلب، از موقعیتی که تصاحب کرده است، به نفع خود استفاده می‌کند و خرده‌ها را فقط بر دیگری می‌گیرد! اما چرا این‌گونه می‌شود؟
انحصارطلب که خود حرفی برای گفتن ندارد از حضور دیگری در رنج است که او می‌آید و لحظه‌های خوش‌اش را می‌رباید. همه‌کس را چون خود انحصارطلب می‌داند و تمام تلاشش این است که هیچ‌کس را حتی به نزدیک موقعیت و قدرت نبیند. او که به رایگان این موقعیت  را به دست آورده، بادی به غبغب می‌اندازد که دیگر میسره را به میمنه و میمنه را به آسمان‌ها زده است.  او فراموش کرده که هیچ قدرتی ماندگار نیست و هیچ ریاستی دایمی نبوده است. همیشه نگاهش از بالا بر دیگران است و دیگران را زیردستانش می‌انگارد، صلاح کار را او مشخص می‌کند و همیشه به لبخندی طعنه‌آمیز چون سفیهی عاقلان را از خود می‌راند. اما چه باید کرد؟
 باید از آنها دوری جست، آنهایی که هم حرف شان، هم  فکرشان، هم رفتارشان همه عاریتی است. باید بی‌خیالشان شد و آنها را با شعف عاریتی‌شان هم تنها گذاشت . باید به‌گونه‌ای به آنها فهماند که انحصارطلبی، انتهایش شکست است.
باید کمی بیشتر آنها را آگاه کرد تا شاید راه پرخطایشان را تغییر دهند و بدانند که دیگران هم به اندازه آنها می‌فهمند، اما دیگران آن‌قدر سعه صدر دارند که چون اینان همه‌چیز را فقط در انحصار خویش نگیرند و بالاخره باید به آنها فهماند که هیچ انحصاری پذیرفته نیست و هر سری فکری دارد و همه افکار محترمند.

روزنامه شهروند

 

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 10 دی 1393 05:53

"خدا را شاکرم که خدا را دارم "

khashkhashisp2 وجودم لبریز از نفرت بود؛ از تمام کسانی که مسبب حادثه مرگ معلمی بی گناه در سر کلاس بودند و از تمام کسانی که آن را کم رنگ جلوه دادند.
باخود می گفتم دیگر شوقی در وجودم باقی نمانده، چگونه می توانم راه و رسم خوب بودن را به بچه ها آموزش دهم اصلا" چگونه می توانم آنها را دوست بدارم مگر یکی از آنها نبود که معلمی را کشت.
اما وقتی قدم به حیاط مدرسه گذاشتم به ناگاه هوای پاک درونم را پر کرد و آن گاه که وارد کلاس شدم و به چشمان پاک و معصوم بچه ها که پشت نیمکت ها نشسته بودند و با امید به من می نگریستند چشم دوختم به یک باره تمام وجودم از عشق به آنها لبریز شد ...

تمام کینه ها را به فراموشی سپردم و باز "  درس عشق " آغاز شد؛ نمی دانم چه سرّی در کار بود اما این رامی دانم که «مدرسه قطعه ای از بهشت است» و این را می دانم که عاشق شغلم هستم چون با کسانی سر و کار دارم که چون فرشته ها پاکند .
و باز خوشحالم از اینکه این فرصت به من داده شده تا در کلاس سخنی بگویم شاید درمسیر زندگی راه گشای مشکلاتش باشد و در روز حساب به کارم آید.
دوست دارم آن درخت باشم که میوه هایش را به خدا تعارف می کند هر چند مردم با شکستن شاخه  از او می گیرند و کودکان با سنگ.
دیگرنه توقعی از کسی دارم و نه آنها که غریبانه رفتند را به فراموشی می سپارم باز هم خداراشاکرم که معلمم و خد ارا شاکرم که خدا را دارم.

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور