حقیقت این است که اینجانب واقعا وقتی شرایط سخت همکاران و اعتراضات بی ثمر آنها را می بینم ناراحت می شوم. بنابراین بر آن شدم تا از طریق این مقاله چند مورد را به ایشان یاد آوری نمایم.
مقدمه
باز هم برای چندمین بار که همکاران محترم به شرایط اسف بار اقتصادی و معیشتی اجتماعی خود اعتراض کردند همانند دوره های قبل حقوق کارمندان و ارگان های دیگر از جمله بانک ها و ... تا یک میلیون تومان و در لایه های زیرین حتی بیشتر افزایش یافت! این در حالیست که حقوق اینجانب به عنوان یک معلم با مدرک پی اچ دی (PhD) و بیست سال سابقه تدریس و تالیف 10 کتاب و 40 مقاله فقط 250 هزار تومان افزایش پیدا کرد! و تازه حالا بعد از بیست سال خدمت حقوقم شد یک میلیون و نهصد هزار تومان که تا حدود 300 تومان از آن را برای بیمه و ... کسر می کنند!
البته دلیل و یا دلایل این امر مشخص نیست ...
چند سوال
سوال این است که چرا مسئولان از اعتراض معلمان نگران نیستند و به صورت « منطقی و مستمر » در صدد حل مشکلات و معضلات پیش روی ما بر نمی آیند؟!
چرا مدیران مدارس از ما معلمان فقط بالا بودن نمره و معدل بچه ها را بر خلاف سطح و دانش واقعی شان و به هر قیمتی می خواهند؟
چرا افرادی همانند اینجانب که دارای مدرک دکترای تخصصی در رشته خودم (آموزش زبان انگلیسی) هستم و چندین نظریه و تئوری و روش تدریس علمی بی نظیر در سطح بین المللی ارایه داده ام بعد از 20 سال هنوز حتی یک تشویقی هم نگرفته ام اما بعضی همکاران بله قربان گو و چاپلوس و متملق و دین فروش با مدرک فوق دیپلم تا "شش"! "گروه"!؟ تشویقی هم گرفته اند!
بگذریم...
فاجعه
همان طور که اینجانب از نزدیک شاهد بوده ام ، حتی انتخاب غالب اساتید و هیات علمی های دانشگاه ها هم بر طبق همین معیار های نامشخص ... است و با نگاهی اجمالی به رزمه و نوع و جنس آثار آنها می توان به راحتی این واقعیت را تایید کرد. کمتر استادی را می توانید پیدا کنید که کتابی - چه رسد به نظریه و تئوری - "علمی" ارایه و "تالیف" و نه "ترجمه" کرده باشد.
آنچه در رزمه خود به نمایش گذاشته اند غالبا مقالات و رساله ها و یا کتب ترجمه شده ای است که در واقع کار دانشجویان آنهاست که خود آنها را با پول از اساتید مطرود شده (توسط آموزش عالی) خریده اند. خریداری کردن مستقیم و بدون واسطه (دانشجو) مقالات و کتب و به چاپ رساندن آنها با دلار های دولتی هم از دیگر روش های غالب این اعضای هیات علمی دانشگاه ها برای رنگین تر و وزین تر! کردن رزمه خود جهت ارتقای رتبه علمی! و افزایش بیش از پیش حقوق و مزایای شان است.
راه کار من!
نتیجه این که اگر معلمان دگر اندیش و تحول گرای جامعه کنونی ما صرفا "وجود" دارند و در شرایطی نیستند که "زندگی" را به معنای واقعی آن حس و تجربه کنند حداقل باید تمام تلاش خود را به کار بگیرند تا به زندگی فقرا، ستم دیدگان، محرومین و ضعفا جهت و معنا ببخشند. آنها باید بدانند که این افراد نه تنها معنی زندگی را نمی فهمند بلکه اکثر آنها حتی در شرایطی نیستند که وجود داشتن خود را تایید نمایند. تنها با جامه عمل پوشاندن به این وظیفه مهم است که ما می توانیم به مصائب و رنج ها و محرومیت های خود معنی ببخشیم و عامل تغییر و توسعه در جوامع و به تبع آن در زندگی خود باشیم.
بنابراین ، معلمان و اساتید مطرود شده در عصر و شرایط حاضر باید از حالت بی رخوتی و پسیو بودن فعلی در آمده و نقش ایجنت های هوشمند را برای بیدار سازی، تغییر در نگاه و نگرش و باورها و رفتارهای مردمان و ... بر عهده بگیرند. ایفای چنین نقشی برای به حاشیه کشاندن سر چشمه های تبعیض (آپارتاید)، بی عدالتی، ظلم، ستم، فساد، و غارت و ریا و ... جهت ارتقا منزلت و کرامت و معیشت و آزادی مردمان لازم و ضروری می باشد.
بنابراین اینجانب بر این باور هستم که "آموزش" در برهه کنونی باید باز تعریف شود: "آموزش و تدریس" چیزی بیشتر از "علم" می باشد. "آموزش" در شرایط کنونی یک "هنر" است که شامل یک پروسه پیچیده تعلیمی، تربیتی و اجتماعی "سیاسی" می باشد که می تواند به عنوان "قلب دموکراسی و تمدن" در نظر گرفته شود. این بدان معنا است که در طول پروسه تدریس، علاوه بر مهارت های علمی شهروندان، باید مهارت های اجتماعی و به ویژه آگاهی های سیاسی آنان را نیز ارتقا دهیم هر چند به اعتراضات ما پاسخی ندهند و این نوع آموزش "تفکر آزادانه" در سطح بین المللی و عملکرد دیپلماتیک در سطح کلاس را که می تواند به صورت دموکراتیک اداره شود می طلبد.
ختم کلام
ختم کلام این که مسئولان ما با نوع نگرش و منش و سیستم گزینشی و مدیریتی فعلی نباید هنوز هم در "توهم" بر پایی جامعه ای توسعه یافته و یا پیشرفته باشند.
با چنین نگرش و ذهنیتی در مسئولان و برنامه ریزان نمی توان به چشم انداز توسعه در سال 1404 و نیز سایر برنامه های تدوین شده در حوزه " توسعه "دست یافت .
برای رسیدن به چنین آرمانی باید به فکر اصلاحات بنیادین بود و این نوع اصلاحات با « تغییر نگرش » میسور خواهد شد.
معلم مدرسه رافتی قاسم آباد (حومه مشهد)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وبلاگ شخصی نویسنده :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
1- بایکوت میشی
2- به سیاسی کاری متهم میشی
3- انگ امنیتی می خوری
4-در نهایت تعلیق و شاید هم زندان
چون ما معلمین در طول این سال ها فقط تدریس مخلصانه برای خدا کردیم.
وجود اعتراضات هم مطمئنا تاثیر خودش را خواهد داشت و این کار نه تنها در تقابل با توصیه شما نیست بلکه مکمل آن است. آموزش عملی هرگونه حرکت مدنی و صنفی و ... جزو آموزشها و مهارتهای اجتماعی است که باید نسل جدید و دانش آموزان را با آن آشنا کرد.
و برادرم با 8سال در ارتش با دیپلم (1850000 )
تو خود حدیث مفصل رو بخوان.
یک سوال داشتم :
معلمانی که هر هفته صحبت از تجمع ، تحصن و تعطیلی کلاس ها می کنند در 8 سال گذشته کجا بودنذ ؟
الان که فضا باز شده است کاسه داغ تر از آش شده اند ؟!
نه به آن سکوت و انفعال و نه به این تند و تیزی !
این خاصیت ما ایرانی هاست .