صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

tajammospecial گروه اخبار /

صبح امروز گروه‌هایی از معلمان در نقاط مختلف کشور در اعتراض به تغییر نکردن دستمزدشان در سال آینده طبق لایحه بودجه‌، تجمعاتی را برگزار کردند.

منابع خبری ایلنا تا این لحظه از برگزاری این تجمعات اعتراضی در استان‌های خراسان رضوی، لرستان، هرمزگان کردستان، خوزستان، فارس، قزوین خبر داده‌اند. همچنین تجمع اعتراضی معلمان در تهران که پیش از این قرار بود بعد از ظهر امروز در مقابل ساختمان مجلس برگزار شود، از ساعاتی پیش از موعد مقرر در حال شکل‌گیری است و منابع خبری ایلنا در اعت 11 و 30 دقیقه از تجمع 600 نفری معلمان تهران در مقابل مجلس خبر می‌دهند.

معلمان معترض در تهران به ایلنا گفته‌اند که دلیل اعتراض آنان تبعیض‌های صورت گرفته در سیستم آموزش کشور و اجرانشدن بندهایی از قانون خدمات کشوری مرتبط با کارکنان دولت است.

 یکی از معلمان که در مقابل اداره آموزش و پرورش قزوین حضور داشت، دربارهٔ دلایل این تجمع به ایلنا گفت: تبعیض‌های صورت گرفته در سیستم آموزشی کشور بین فرهنگیان و همچنین اجرا نشدن قانون خدمات کشوری که منجر به تبعیض‌های گسترده بین فرهنگیان و کارکنان دولت شده است از دلایل اصلی این تجمع سراسری است. 

معلمان در تجمع امروز پلاکاردهایی را به همراه دارند که روی آنها نوشته شده «ما از فرق می نالیم، نه از فقر» ،«معلم فرهنگ ساز جامعه را دریابید.»

گفتنی است معلمان حاضر در تجمعات اعتراضی ضمن تاکید بر اجرای کامل نظام و حقوق هماهنگ کارکنان دولت، خواستار اجرای فوری و بی‌قید و شرط بند ۵ مادهٔ ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری هستند که به دولت اجازه می‌دهد برای مشاغل هم سطح کاردانی حداکثر ۷۰۰ امتیاز برای کار‌شناسی ۱۵۰۰ و برای کار‌شناسی ارشد به بالا ۲۰۰۰ امتیاز برای افزایش فوق العاده شغل در نظر بگیرد. تجمع کنندگان همچنین به میزان بودجهٔ در نظر گرفته شده برای آموزش و پرورش در سال ۹۴ نیز معترضند. 

کنشگران صنفی جامعه فرهنگیان معتقدند بودجهٔ اختصاص یافته برای وزارت آموزش پرورش در سال آینده در شرایطی که این وزارتخانه با ۵ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه است، نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای بدنهٔ این وزارتخانه یعنی کادر آموزشی باشد. 

tajammosp0

tajammosp01

tajammosp02

tajammosp03

tajammosp04

tajammosp05

 

schoolspecial2 درحالی که در کشور ما در پایه ابتدایی برای آموزش کودکان از معلمان زن استفاده می‌شود باید گفت این فقط  ویژه کشور ما نیست. در اکثر کشورها در این پایه زنان به مردان ترجیح داده می‌شوند. این امر به دو دلیل اتفاق می‌افتد: اولین دلیل این است که افراد در این سنین برای اولین باراز خانواده خود دور می‌شوند وچون افراد در این سنین بیشتر با مادر خود ارتباط دارند با این اقدام سعی می‌شود کودک به بهانه حضور در مدرسه و یادگیری علم دچار افت عاطفی نشود. وجود معلم زن چه برای دختران و چه پسران در مدارس تاحدودی می‌تواند خلا مادر را جبران کند و باعث ایجاد علاقه و انگیزه در افراد برای حضور در مدرسه و دوری از خانواده شود. از طرف دیگر کار کردن در مدارس ابتدایی فشارهای زیادی دارد. سروکار داشتن با کودکانی که هریک به نوعی شیطنت و مشکلات خاص خودشان را دارند به درجه‌ای از صبر و خویشتن‌داری نیازمند است که تحقیقات روان شناسی نشان می‌دهد زنان در مقایسه با مردان به میزان بیشتری این صبر و تحمل را در برخورد با کودکان دارند. مجموعه این مسائل باعث شد که نه فقط در اینجا بلکه در همه‌جای دنیا بر اساس یک تجربه و پژوهش علمی این انتخاب صورت پذیرد.
در آموزش و پرورش کشور تا به حال مساله‌ای درباره این معلمان یا مشکلاتی که ایجاد شده است وجود نداشته و هیچ‌کس تا به‌حال سعی نکرده است این روند را تغییر دهد. اما معاون پژوهشی این وزارتخانه با طرح مساله لزوم تغییر معلمان زن به مرد در مدارس پسرانه مقطع ابتدایی اظهاراتی را عنوان کردند. البته ایشان هم تا سال‌های اول ابتدایی حضور معلمان زن را تایید  کردند اما برای سال‌های بعد و تا مقطع پنجم وششم لزوم این جابه جایی را مطرح کردند. ایشان درمورد دلیل این اقدام ضرورت آشنایی پسران با خلقیات مردانه را در این سنین مطرح کردند اما، باید از ایشان پرسید منظور از خلقیات مردانه در مدارس چیست؟
به هر حال به‌درستی مشخص نیست که مردان در تدریس خود چه خلقیاتی دارند که زنان فاقد آن هستند. البته اگر منظور الگوپذیری مردانه در فضایی که اکثر افراد آن مرد هستند هم مورد توجه باشد این نمی‌تواند مورد تائید باشد. هیچ یافته علمی و هیچ تحقیقات روان شناسی تاکنون ثابت نکرده است حضور کودکان در محیط آموزشی زنانه و یا مردانه باعث تسلط خلق و خوی این جنس در شخصیت و آینده فرد می‌شود. اختلال هویت جنسی یک بیماری است که هیچ ارتباطی به این قضیه ندارد. در پیدایش این بیماری شاید شرایط خانوادگی و اجتماعی تا حدودی تاثیر داشته باشند اما مدارس هیچ نقشی در این زمینه ندارند و هیچ تحقیق علمی در دنیا این مساله را حتی مطرح نکرده است که حضور معلمان مرد برای آموزش پسران  یا زن برای آموزش دختران می‌تواند سبب اختلال هویت جنسی در آنها شود.
هویت صورتی که معاون وزیر به آن اشاره کرده است مربوط به سن بلوغ است و در دوران ابتدایی هنوز هویتی شکل نگرفته است که فرد بخواهد درگیر زنانه و یا مردانه شدن آن باشد. هویت از سنین نوجوانی به بعد و بعد 14 سالگی شکل می‌گیرد و در این سنین کودک فقط به آموزش و مراقبت و توجه نیاز دارد. هر فردی هم به‌خوبی این واقعیت را می‌پذیرد که اکثر زنان در مقایسه با مردان از حمایت گری عاطفی بالاتر و مهربانی و خلق و خوی آرام تری برخوردارند و دلیل اینکه در مشاغلی مانند پرستاری و یا همین شغل معلمی از زنان بیشتر از مردان استفاده می‌شود نیز همین مساله است. در سنین بالاتر با توجه به اینکه فرد وارد پروسه بلوغ می‌شود ونیازهای جدید و هویت در او شکل می‌گیرد لازم است این تفکیک‌ها صورت پذیرد اما، در سنین کم این نوع تفکیک جنسیتی نه‌تنها مناسب نیست بلکه باعث خشکی و سردشدن فضای آموزشی و ایجاد دل زدگی در افراد می‌شود.
نیازهای انسان‌ها در مراحل مختلف از رشد آنها متفاوت است و باید بر اساس این نیازها درمورد آنها برنامه‌ریزی کرد تا مشکلات شخصیتی و روانی ناشی از رشد و تربیت را به حداقل برسانیم.
* مشاور خانواده و مدرس دانشگاه
 
منتشرشده در یادداشت

 گروه اخبار :

پیرو اطلاعیه قبلی در سایت سخن معلم در مورد معرفی کاندیداهای شورایاری در سطح استان تهران ( این جا ) به اطلاع می رساند :

دوستان و همکاران فرهنگی پس از تایید شدن می توانند مشخصات و برنامه های خود را به همراه یک عکس با کیفیت خوب به سخن معلم ارسال فرمایند.


khalilidid

موضوع: رزومه (مهدی خلیلی)
مهدی خلیلی - کاندیدای شورایاری محله امیرآباد شمالی
تلفن 09128698547


 مشخصات :

- فوق لیسانس پژوهش علوم اجتماعی
- مدرس دانشگاه آزاد اسلامی و کارشناس ارشد آموزش و پرورش و دبیر دبیرستان شهدای بدر منطقه 2
- صاحب امتیاز و مدیر نشریه آشیانه خوشبختی که ده شماره آن به چاپ رسید.(این مجله تنها مجله با موضوع سبک زندگی اسلامی و ایرانی ؛هویت ملی ؛زبان مادری و سرزمین پدری است.)
- نگارش کتاب با عناوینی چون جرم، زندان و مجازات های جایگزین، امور قضایی و حقوقی ایران در سفرنامه ها، رازهای نام گذاری اسامی ایران و فرهنگ تردد و رانندگی ایرانی.
-  نگارش ده ها عنوان مقاله در روزنامه های سراسری چون ابرار اقتصادی، همشهری، کارون، اسرار و حمایت و سایت بهارنیوز.
- کسب ده ها رتبه برتر در جشنواره های علمی؛پژوهشی؛ شغلی و مطبوعاتی در سطح ملی و بین المللی    

برنامه ها :
-  تغییر نام امیر آباد  به کارگر شمالی توهین به امیر کبیر و تحقیر مردم فرهنگ دوست این محله است.مسوولان شهر بدانند اینجا امیر آباد است .
- محله امیر آباد شمالی به عنوان فرهنگی ترین و دانشجویی ترین محله ایران است .این محله باید به عنوان میراث ملی و فرهنگی در سازمان میراث فرهنگی ثبت گردد.
- تلاش برای حل مشکلات ترافیکی ؛ صنفی ؛معیشتی و اقتصادی  محله امیرآباد با استفاده از همه ظرفیت  های موجود محله.
- ارتقای شاخص های فرهنگی و هنری با استفاده از نظرات هنرمندان و استادان و دانشجویان محله امیرآباد شمالی
- راه اندازی خانه سلامت روان و مشاوره در راستای ارتقای سلامت روان و بهداشت روان.
- داشتن نشریه محلی برای محله امیر آباد یک ضرورت است تا صدای شما به گوش مدیران و مسوولان شهری برسد. در این نشریه شما بگویید و بنویسید و مدیران و مسوولان بشنوند و کار کنند.
- برگزاری جشنواره های محلی در راستای ارتقای محله محوری.
- محله من خانه من است و من خانه خود را دوست دارم.در این راستا ضرورت دارد همه محله را دوست داشته باشیم و در در رفع مشکلات آن بکوشیم.

ارسال مشخصات و برنامه ها

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

شنبه, 08 اسفند 1393 17:01

حسرت نامه

blackboard به نام دوست

معلمی زیباست ، دوستش دارم ، به واقع از روی علاقه آمدم . معلمی عالی است زندگی با جوان ونوجوان . سفر به دنیای شور و هیجان ، دوری از غصه نان، دوری از غصه فرزند و آینده، آموزش آنچه می دانم و یاد گرفتن و تصحیح آنچه او قبل از من یاد گرفته؛ من از این شغل لذت می برم و به آن راضی، اما حیف ، حیف که دیگر کسی آن دوست ندارد. مسئولین از آن فراری اند و شاید متنفر ! شاید آرزویشان باشد که این همه معلم در کشور نبودند.شاید... شاید آرزویشان تعطیلی همه مدارس باشد شاید...شاید!

چرا؟

خرجشان زیاد است ، فهم شان زیاد است ، زیادند ، زیادند!

ای کاش این همه بی مهری ها نبود تا با شغلم لذت می بردم. ای کاش...

من معلمی را دوست دارم اما آن را که بر من گمارده اند از آن بیزار است. من از آموزش لذت می برم اما او  که باید زمینه ساز باشد از آن متنفر است. دستانم بی رمق، زبانم قفل،  راهم ناهموار؛ . چه باید کرد وقتی نمی توانی آنچه را دوست داری انجام دهی.توانی نداری که به آنچه ایمان داری عمل کنی ، دیگر رمقی نمانده است.

ای کاش در زمان کسی بودم که پر کردن دهان معلم از طلا برایش پاداشی عادی بود.

ای کاش گوشی برای سخن آن بزرگ پیدا می شد، طلا که هیچ ، ای کاش زخمی نمی زدند و لااقل کمتر از دیگرانش نمی کردند خوارش نمی نمودند و با دیگران مقایسه اش!!

چه گناهی دارند این اطفال معصوم که باید با نفت و ماشین و فرش و ... مقایسه شوند؟

ای کاش نه برای معلم که برای فرزندان این مملکت ارزشی قائل بودند. ای کاش نه به معلم که به جوانان و نوجوانان این مملکت احترامی می گذاشتند .   چه بی مهرند این بزرگان در حق عزیزان مان.

چه ظلمی می کنیم ما به فرزندان مان.

چه گناهی کرده اند که باید به آنان بی مهری کرد؟

ای کاش کسی به فکرشان بود. ای کاش ای کاش ...

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت
bagheridid این ایام ، کلاس های بازنگری ارزشیابی کیفی- توصیفی درتمام شهرستان های کشور در حال اجراست و در شهرستان ما نیز این دوره ی 24ساعته برگزار گردید اما این آغاز راه است. 
 این رویکرد تحصیلی-تربیتی دارای پیش نیازهایی که اگر به آنها توجه نشود درعمل ناکام است. صرف نظر از نگرش معلمان که هنوز برای این تغییر بعضا مقاومت و مخالفت می کنند این تغییرنگرش می بایست در تمام آحاد جامعه صورت پذیرد چون ارزشیابی کیفی-توصیفی برخلاف ارزشیابی سنتی (کمی) دارای ابزارهای متنوعی است و فقط به آزمون های مداد کاغذی گذشته آن هم با آن شرایط استرس زا اکتفا نمی کند و به « همسال سنجی و والد سنجی »  اعتبار ویژه ای بخشیده است. لذا تا اولیای محترم خودشان به این امرواقف نباشند چگونه می توانند والدسنج خوبی باشند و به فرزندشان کمک کنند؟!
اولیای محترم نیز باید بدانند روح ارزشیابی کیفی –توصیفی در نوع بازخوردی است که به دانش آموز داده می شود و این بازخوردها به صورت شفاهی ( زبانی یا غیرکلامی) و یا کتبی می بایست مشوق و دارای قضاوت و رهنمود باشد و پیوسته تلاش بچه ها را تحسین کند به خصوص به آن هایی که در یادگیری کم توان هستند به عنوان مسافر کوچک دراین سفر یادگیری بنگرد و امید را از آنان نگیرد و به آنان نیز که ازتوان بیشتری برخوردارند بازخورد افراطی ندهد که موفقیت آنان را متوقف کند.
ویژگی این روش درهمین نوع بازخوردها و ابزارهای متنوع است وگرنه برخلاف نظر طرفداران ارزشیابی سنتی (کمی) که افت تحصیلی را به این شیوه ی ارزشیابی کیفی ربط می دهند معلم که درکلاس درس کم کار نشده است بلکه نگاه معلم به این سمت رفته که ارزشیابی را برای یادگیری و درخدمت آموزش می داند.
امروزه برای آموزگاران دلسوز توجه به بهداشت روانی دانش آموزان دراولویت است.
به هرحال بایسته و شایسته است این آگهی عمومی صورت پذیرد تا آحاد جامعه از کم وکیف این برنامه به اندازه ی نیاز مطلع باشند تا پرواز درآسمان تعلیم و تربیت را برای مسافران کوچک  ممکن سازند.
 
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
 
 
منتشرشده در آموزش نوین

roozbahanispecial پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران دکتر محمد روزبهانی، عضو مجمع فرهنگیان ایران اسلامی گفت :« در دولت نهم و دهم نه تنها به فرهنگیان توجهی نشد بلکه به شدت با تشکل های فرهنگی برخورد شد. در زمان دولت نهم و دهم، با توجه به اجرای شتاب زده ی طرح هدفمند کردن یارانه ها، قدرت خرید معلمان و البته همه ی کارمندان کاهش صد درصدی پیدا کرد.»


این فعال صنفی افزود:«افزایش دلار و کاهش ارزش پول ملی،  همراه با تورم 40 درصدی، توان زندگی را از قشر کارمند گرفته بود. فرهنگیان که در دوره ی دولت اصلاحات به سطح متوسطی از رفاه رسیده بودند و می شد آن ها را جزو گروه بالای طبقه متوسط به حساب آورد، با کاهش یک باره ی قدرت خرید، احساس نابرابری بیشتری داشتند اما به دلیل جو امنیتی حاکم بر فضای آموزش و پرورش، که توسط مسئولین سابق دولت دهم و آموزش و پرورش به وجود آمده بود، قادر به اعتراض و درخواست رسیدگی بیشتر نبودند. بعد از سال 85 و برخورد با معلمان، در سال های بعد شاهد فضای سنگینی بر آموزش و پرورش کشور بودیم و با وجود مشکلات معیستی فراوان، تنها به صورت جسته و گریخته ،نوشته های انتقادی از تعدادکمی ازمعلمان، در مطبوعات منتشر می شد »

عضو مجمع فرهنگیان ایران اسلامی با بیان این که با روی کار آمدن دولت یازدهم، فضای سنگین حاکم بر آموزش و پرورش تا حد بسیاری کنار رفت، گفت :« فرهنگیان و تشکل های فرهنگی که سال های سختی را تجربه کرده بودند با این گشایش فضا، شروع به فعالیت مجدد و بازسازی تشکیلات خود نموده اند. این فضای آزاد کنونی که برای فعالیت تشکل های فرهنگی نسبتا مناسب است، باید با تدبیر مدیریت شود. فرهنگیان باید به جای گرفتار شدن و افتادن در چرخه رفتارهای جمعی، به کنش هدف مند گروهی روی آورند.»

روزبهانی در پاسخ با این سوال که مرادش از رفتارهای جمعی چیست، اظهار کرد:«رفتار جمعی عبارت است از الگوهای رفتاری بی‌ساختار، خودانگیخته، هیجانی و پیش‌بینی‌ناپذیر. افرادی که از رفتار جمعی پیروی می‌کنند، در برابر محرک خاصی که ممکن است شخص دیگر یا حادثه معینی باشد، واکنش نشان می‌دهند. رفتار جمعی احساسی است و واکنشی ادر حالی که کنش هدفمند گروه، مبتنی بر عقلانیت و خرد جمعی است و تمام هزینه -فایده ی یک عمل اجتماعی در یک کنش هدف مند محاسبه می شود.»

وی افزود:«به عنوان مثال رفتار جمعی ممکن است با یک شایعه، خبر غیر موثق و یا حتی موثق و یا با یک بیانیه ی بی نام و نشان مثلا به نام یک گروه شروع شود، بدون این که یک گروه مشخص مسئولیت آن را بپذیرد و در چرخه ی هیجانات افتاده و غیر قابل پیش بینی باشد و در نهایت نتیجه ای برای کسی نداشته باشد.»

این فعال صنفی،با بیان این که فرهنگیان و تشکل های فرهنگی، که دلیل شکل گیری شان نه انجام رفتارهای جمعی هیجانی، که رفتارها و کنش های هدف مند عقلانی است،ابراز داشت :« این تشکل هافرصت خوبی دارند تا با گسترش تشکیلات در چارچوب قوانین موجود و عضو گیری و هدف گذاری روشن و مشخص،بتوانند با یک برنامه ریزی دقیق و چند ساله به سمتی حرکت نمایند که یک میلیون فرهنگی را برای رسیدن به مزایای اجتماعی مناسب که به واقع حقشان است نمایندگی نمایند.»

روزبهانی درباره اعتراضات صنفی این روزهای معلمان گفت :«فرهنگیان در  چند سال گذشته،از راه های مختلف به وضعیت معیشت خود اعتراض داشته اند؛ چه در رسانه ها و چه به صورت تجمع و تحصن در مدارس و ادارات آموزش و پرورش و حتی جلوی مجلس، اما این اعتراضات  نتیجه ی قابل لمسی  نداشته و فرهنگیان را به هدف شان که بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی شان است ، نرسانده است.به تازگی دوباره بین بخشی از فرهنگیان زمزمه هایی  است مبنی بر اعتراض و اعتصاب .  اما در این زمینه بین  همه ی فرهنگیان با یکدیگر  و تشکل ها هماهنگی و هم رایی وجود ندارد. برخی اولویت را به اعتراض و اعتصاب می دهند و بعضی دیگر به گسترش تشکل ها و سازمان دهی.»

وی ادامه داد:«سوال این است در این موقعیت اولویت چیست؛ تشکل یابی و سازماندهی یا اعتصاب و اعتراض؟ تعداد معلمان کشور بیش از یک میلیون نفر است. همه  آنها دارای تحصیلات دانشگاهی و بعضا تکمیلی هستند ، اما از وضعیت معیشتی مناسبی برخوردار نیستند. میزان درآمد معلمان در مقایسه با سایر کارمندان دولت و حتی سایر اقشار جامعه  کم است و این موضوع با عث نارضایتی اکثریت آنها شده است.»

روزبهانی با بیان این که دلایل درون گروهی و برون گروهی بسیاری در این زمینه تاثیر گذار است و از تاثیر گذار بودن اعتراض فرهنگیان کاسته است، گفت :«از جمله  علل درون گروهی می توان به موارد زیر اشاره کرد :«منفعل بودن اکثریت فرهنگیان کشور در رابطه با وضعیت معیشتی خود،نداشتن رسانه ی سراسری و تاثیر گذار، نبود یک تشکل قوی و سراسری که همه ی فرهنیگان بتوانند عضو آن شوند.»

دکتر روزبهانی بی توجهی دولت و مجلس به  وضعیت معیشتی فرهنگیان و زیاد دانستن تعداد فرهنگیان توسط مسئولین و حتی بعضی از افراد جامعه را از علل برون گروهی دانست.

وی تصریح کرد :«فرهنگیان برای رسیدن به وضعیت مناسب معیشتی و منزلتی باید بتوانند دولت و مجلس را  قانع  و یا مجبور  نمایند به  وضعیت آنها توجه ویژه داشته باشد و این امر در صورتی امکان پذیر است که خواسته های به حق شان توسط یک تشکل سراسری و یک رسانه ی سراسری مانند روزنامه یا هفته نامه  پیگیری و بیان شود . این تشکل می تواند با عضویت رسمی حداقل پنجاه  هزار نفر از فرهنگیان سراسر شکل گیرد.  آموزش و پرورش دارای 700 منطقه  و ناحیه ی آموزش و پرورش است. اگر  این تشکل سراسری  بتواند در هر منطقه بین 50 تا 100 نفر از فرهنگیان را به عضویت در آورد و این تعداد از اعضا به طور فعال در عرصه ی فعالیت های صنفی و حتی سیاسی حضور داشته باشند به نیرویی تاثیر گذار برای رسیدن به خواسته های به حق و قانونی فرهنگیان تبدیل می شوند.  این هدف  دور از دسترس نیست. 50 تا 100 نفر در هر منطقه مجموعا در حدود 30  تا 60 هزار نفر می شود که در حدود 5 درصد از جمعیت فرهنگیان کشور است.  با حق عضویت  همین 5  درصد  (50 هزار نفر)  که بسیار اندک  است، مثلا در حدو پنج هزار  تومان در ماه ،می توان 250 میلیون تومان جمع آوری کرد تا در مصارفی مانند ،ایجاد یک رسانه ی قوی و موثر، برگزاری همایش ها  و نشست ها و سایر  هزینه های مورد نیاز تشکل  صرف شود.»

دکتر روزبهانی با تاکید بر این که فرهنگیان ابتدا باید نسبت به ایجاد یک تشکل  سراسری، که همه ی فرهنگیان را با هر عقیده  و نظری تحت پوشش قرار دهد، اقدام نمایند و در کنار ایجاد تشکل  سراسری اقدام به راه اندازی رسانه ،روزنامه  یا هفته نامه ،فراگیر نمایند، گفت :«البته در کنار این دو اقدام ضروری و اساسی ،شفافیت در اهداف و خواسته ها ضروری به نظر می رسد ،به صورتی که اهداف و خواست ها برای اکثریت فرهنگیان قابل فهم و جز اولویت هایشان باشد ، نه اینکه صرفا خواست های گروهی اندک از فرهنگیان پوشش داده شود. اهداف و خواسته ها بایست مورد تایید  اکثریت فرهنگیان کشور باشد.»

انتهای پیام /*

 

شنبه, 08 اسفند 1393 08:52

«پیک نوروزی»؛ بودن یا نبودن

niknejaddidgah سال 91 آخرین سالی بود که پیک نوروزی به صورت اجباری توزیع شد و از آن سال به بعد بحث توزیع اختیاری پیک نوروزی به میان آمد و حالا برای دومین سال متوالی پیک نوروزی به صورت غیرمتمرکز توزیع خواهد شد. همچنین وزیر آموزش و پرورش می‌گوید: «امسال امر تکالیف نوروزی به معلمان و مدارس واگذار می‌شود، ممکن است یک معلم ابتدایی برای دانش‌آموزانش تکلیف تعیین کند یا در مدرسه معلمان با همکاری یکدیگر پیک نوروزی را آماده کنند و پیک نوروزی به صورت متمرکز توزیع نخواهد شد.» (روزنامه فرهیختگان 3 اسفند 93)
درباره سود و زیان مشق نوروزی، دیدگاه‌های گوناگون و گاه ناسازگاری وجود دارد. برای نمونه، طرفداران آن بر این باورند که وجود این ابزار آموزشی، آمادگی دانش‌آموزان برای بازگشت به روند آموزش- پس از پایان تعطیلات- را آسان می‌کند. کسانی که تجربه آموزگاری را دارند، می‌دانند همواره دانش‌آموزان پس از تعطیلات درازمدت، توانایی‌های پیشین را ندارند و چندین روز یا هفته نیاز است تا دوباره به چرخه آموزش بازگردند و فرآیند آموزش را پیگیری کنند.

از سوی دیگر مخالفان می‌گویند، دانش‌آموزان در این ساختار آموزشی حافظه‌مدار و نتیجه‌گرا، چندان نقشی در بازآفرینی، گسترش و ژرفش موضوع یادگیری ندارند و دانش‌آموزان کامیاب، کسانی هستند که درون مایه‌های آموزشی را به خوبی به خاطر می‌سپارند و در یکی، دو ساعت برگزاری آزمون، از پس پرسش‌های کلیشه‌ای برمی‌آیند و نمره دلخواه خود، آموزگار و پدر و مادرهایشان را به دست می‌آورند. اما پس از چند روز یا چند ساعت همه چیز به فراموشی سپرده می‌شود و انگار نه انگار درسی خوانده شده است و یادگیری رخ داده است و هزینه‌ای برای خانواده و کشور در پی داشته است.

تاکنون پژوهشی درباره کارایی «پیک نوروزی» در فرآیند آموزش کشور انجام نگرفته است و تنها گفت‌وگوهایی کم‌بسامد در میان خانواده‌ها و آموزگاران درگرفته و پس از پایان نوروز نیز- مانند بسیاری از موضوع‌های اجتماعی دیگر- دوباره به فراموشی سپرده شده‌ است. از این رو تصمیم ناگهانی در حذف «پیک نوروزی» بسیار پرسش‌برانگیز و شگفت‌آور است. اگر این ابزار آموزشی ناکارآمد است و پیامدهایی ناگوار برای آموزش نوآموزان در پی داشته است، چرا تاکنون و در دورانی طولانی، بر تهیه و انجام تکالیف آن پافشاری شده است؟

پس از کدام بررسی و کار کارشناسی به این تصمیم رسیدیم؟ آیا تاکنون دیدگاه آموزگاران درباره کارآمدی «پیک نوروزی» و اثر این ابزار آموزشی روی آمادگی نوآموزان پیش و پس از تعطیلات نوروز مورد سنجش قرار گرفته است؟

آیا درست است، بی‌آنکه دیدگاه آموزگاران- به‌عنوان اثرگذارترین عنصر آموزش- مشخص شود، بر حذف پیک نوروزی پا فشاری کرد؟

روزنامه فرهیختگان

 

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار /

مجسمه فردوسی که ازحدود سه دهه پیش درمیدانی به نام فردوسی درشهر سلماس نصب شده بود و اخیرا بنا به تصمیم شورای اسلامی شهر و شهرداری این شهر برچیده شد، پنجشنبه‌شب مجددا درمیدان فردوسی این شهر نصب شد. برچیدن تندیس فردوسی و نشر خبر آن درفضای مجازی، اعتراض زیادی ازسوی شهروندان به‌ویژه دوست داران ادبیات فارسی ازسراسر ایران و نیز برخی مسئولان کشوری و استانی را به همراه داشت.
 
 نامه اعتراضی شاهنامه‌شناسان
اعتراضات گسترده‌ای که به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی به حذف نام و تندیس فردوسی از میدانی در شهر سلماس شد تا جایی پیش رفت که اساتید ادبیات و شاهنامه‌شناسان به موضوع اعتراض کردند و خواستار بازگرداندن نام و تندیس فردوسی شدند. هفته گذشته منابع خبری اعلام کردند تعدادی از اساتید زبان و ادب فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران و شاهنامه‌شناس با ارسال نامه‌ای به شهردار سلمان نسبت به برداشتن نام و تندیس فردوسی از میدان فردوسی شهر سلماس اعتراض كردند.  در این نامه که به امضای  21  استاد زبان و ادب فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران و شاهنامه‌شناس رسیده ، آمده است: «جایگاه ویژه و بلند فردوسی در فرهنگ و ادب ایران و جهان، زبان زد همه‌ خاورشناسان بوده و هست و بسیاری از آنان، ایران‌زمین را با نام چنین بزرگانی می‌شناسند و می‌ستایند. آوازه‌ فردوسی در جهان به اندازه‌ای است که در چند شهر مهم کشورهای اروپایی، ازجمله رم پایتخت ایتالیا، میدان‌هایی به نام او و با تندیس‌هایی از پیکر او سال‌هاست که پا برجاست و مایه‌ بسی تاسف است که در ایران، سرزمین فردوسی، میدانی را از تندیس و نام او بزدایند. ». این اساتید که در میان آنها نام‌هایی همچون داریوش آشوری، جلال ستاری، سعید حمیدیان و میر جلال‌الدین کزازی دیده می‌شود، همچنین در نامه خود نوشته بودند: «فردوسی با سرودن «شاهنامه» سند یکپارچگی و هویت ملی تمام ایرانیان را ماندگار و جاودان ساخت و به نمادی برای پاسداری از هویت ایرانی و زبان ملی (فارسی) تبدیل شد. از این‌رو، هرگونه بی‌توجهی به این نماد تاریخی، دشمنی و رویارویی با هویت و یکپارچگی ایران، زبان فارسی و بهترین دستاویز برای جدایی‌خواهان و تجزیه‌طلبان می‌تواند باشد». امضاکنندگان درنهایت عنوان کرده بودند: «ما امضاکنندگان و تائیدکنندگان این نامه، در کنار آذربایجانی‌های ایران دوست و فرهیخته، خواستار بررسی و بازنگری خردمندانه و آینده‌نگرانه‌ این رخداد با رویکرد مصلحت کلان کشور هستیم و از مسئولان می‌خواهیم ترتیبی اتخاذ فرمایند تا نام و تندیس فردوسی به میدانی که سال‌هاست آن‌گونه شناخته شده، با احترام بازگردانده شود». 
 
 دستور  استاندار برای بازگرداندن فردوسی
این اعتراضات و همچنین اعتراض رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی باعث شد قربانعلی سعادت، استاندار آذربایجان‌غربی دستور اکید نصب مجدد مجسمه فردوسی در محل قبلی‌اش را به فرماندار سلماس صادر کند. منابع خبری اعلام کردند که نصب مجدد تندیس خالق شاهنامه با انتقال دوباره مجسمه حکیم طوس به‌صورت شبانه در پنجشنبه‌شب انجام گرفته است. نصب مجدد تندیس فردوسی به‌صورت شبانه در محل قبلی‌اش به سرعت در فضای مجازی به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی انتشار یافت.
به نظر می‌رسد مجسمه فردوسی بعد ازاصلاح مختصر و انجام رنگ‌آمیزی درمحل قبلی خود نصب شده است. ایرنا نوشت؛ هرچند مجسمه فردوسی دربازنصب آن درقد وقامت اولیه‌اش در میدان قرار نگرفته ولی این بازگشت را ناشی ازفشار رسانه‌ها به‌خصوص رسانه‌های مجازی عنوان می‌کنند.
 
ferdowsisp
 

در ایــــن خاک زرخیز ایران زمیــــــن

نبودنــد جز مردمــــی پـــاک دیـــــن

همه دینشـــــان مردی و داد بــــــود

وز آن کـشـــــــور آزاد و آبـــــاد بــــود

چو مهر و وفا بود خـــود کیششـــان

گـــــنه بود آزار کــــس پیششـــــان

هــمه بنـــــــده ناب یـــــــزدان پـــاک

هـمــــه دل پر از مهر این آب و خاک

پــــدر در پـــــدر آریــایـــــی نــــــــــژاد

ز پشـــــت فریــــدون نیکـــــو نهــــاد

بـــزرگی به مـــــردی و فرهنــــگ بود

گدایـــــی در این بـــوم و بر ننگ بود

کــجا رفت آن دانش و هـــــــــوش ما

که شد مهر میهن فــــراموش مـــــا

که انداخت آتـــــش در ایـــن بوستان

کــــز آن سوخت جان و دل دوستان

چه کردیم کـــــین گونه گشتیم خار؟

خـــــرد را فکندیم این ســــــان زکار

نبود این چــــنین کشور و دیـــــن ما

کـــــجا رفـــــت آییـــــن دیریــــن ما؟

به یزدان که این کشـــــور آباد بـــــود

همـــــه جـــــای مـــــردان آزاد بـــود

در این کشور آزادگــــی ارز داشــــت

کشـــــاورز خــود خانه و مرز داشت

گرانمــایـــه بود آنکــــــه بودی دبـیـــر

گرامـــــی بد آنکــــس که بودی دلیر

نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت

نه بیگانه جایی در این خانه داشت

از آنروز دشمن بـــــما چیره گـــــشت

که مـــــا را روان و خرد تیره گشـــت

از آنـــــروز ایــن خـــــانه ویرانه شـــــد

که نـــــان آورش مرد بیگانـــــه شـد

چـــــو ناکس به ده کدخــــــدایی کند

کشـــــاورز بایـــــد گدایـــــی کنـــــد

به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم

کجـــــا این سر انجــــام بد داشتیم

بســـــوزد در آتش گرت جـــــان و تـن

بـــــه از زندگی کـــــردن و زیستـــن

اگـــــر مایه زندگی بنــــــــدگی است

دو صد بار مردن به از زنــدگی است

بیـــــا تا بکوشیـــــم و جنگ آوریـــــم

بـــــرون سر از این بار ننـــــگ آوریـم

 

گروه اخبار /

کادر مدیریتی هنرستان های شهرستان نظرآباد استان البرز در نامه ای که برای سخن معلم ارسال گردیده است ، خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند


جناب آقای ساکی

مدیر کل محترم آموزش و پرورش استان البرز

سلام علیکم
بااحترام؛ همان گونه که استحضار دارید کار همکاران شاغل در پست های مدیریتی هنرستان ها (مدیر، معاونین،سرپرستان بخش،انبارداران و . . .) به ویژه هنرستان های کار و دانش،به دلیل شرایط خاص هنرستان ها (ساعت کار- حجم کار- مخاطرات کار کارگاهی – موقعیت جغرافیایی- کمبود اعتبارات و بالا بودن هزینه ها و . . .) و دانش آموزان ورودی (عمدتا ضعیف از نظر درسی و اخلاقی و رفتاری، عمدتا دچار مشکلات خانوادگی، عموما دارای مشکلات اقتصادی و . . .)،بسیار دشوارتر و پیچیده تر از دبیرستان های نظری می باشد و لذا کارشناسان امر بر همین اساس به منظور جبران بخشی از زحمات همکاران کادر مدیریتی هنرستان ها،حق الزحمه ای تحت عنوان اضافه کار ساعتی درنظر گرفته اند که انصافا هم هیچ گاه نتوانسته در مقام جبران زحمات فراوان این قشر پرتلاش برآید اما با کمال تاسف همین مبلغ ناچیز هم بیش از دو سال است که معوق گردیده و پرداخت نمی شود.
لذا همین امر از طرفی موجب کاهش انگیزه کاری و از طرفی دیگر باعث نارضایتی ایشان گردیده و مکاتبات رسمی  هم متاسفانه تاکنون پاسخی را به دنبال نداشته است.
این درحالیست که در سنوات اخیر سیاست های کلان برنامه ریزان حوزه آموزش و پرورش ،هدایت تحصیلی به سمت هنرستان ها بوده که به یقین با چنین برخوردهایی، هرگز به سرانجام مطلوبی دست نخواهد یافت، زیرا ما به عنوان مجموعه مدیریتی هنرستان ها، بر این باوریم که نظام فعالیت ها در هنرستان ها باید اعتقادی و باوری باشد نه دستوری و تکلیفی.
لذا بار دیگر با تنظیم و تقدیم این مرقومه محضر حضرتعالی، ضمن اینکه حق هرگونه پیگیری حقوق حقه خود را نزد مراجع قانونی، محفوظ می داریم،بار دیگر بر پرداخت مطالبات خود دراین خصوص که تاکنون به بهانه؟! کمبود منابع مالی معوق گردیده پای فشرده و به صراحت اعلام می داریم اگر چنانچه به هر علتی پرداخت آن مقدور نمی باشد مرحمت فرموده ساعت کاری هنرستان ها را هم مانند دبیرستان های نظری اصلاح فرمایید.


با تشکر
کادر مدیریتی هنرستان های شهرستان نظرآباد استان البرز

 

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

 

poursoleymansp10 اولیا و یا خانواده نقش مهمی را در موفقیت و یا شکست برنامه های مدرسه دارند .

هر گونه برنامه ریزی  برای دانش آموز درمدرسه تناسب مستقیمی با همکاری و تعامل خانواده دارد .

بسیار دیده شده است که معلمان در کلاس ها به ویژه در مقاطع بالاتر تحصیلی به مشکلاتی برخورد می کنند که ریشه آن ها در خانواده است و متاسفانه این رفتارهای بعضا نادرست در خانواده نهادینه شده  و اصلاح آن ها گاهی غیر ممکن می نماید .

دو نهاد مدرسه و خانواده کارکرد تقریبا مشترکی دارند و آن موفقیت تحصیلی ، رفتاری و شغلی دانش آموز است و در این جهت باید رویکرد ها به سمت هر چه نزدیک تر نمودن این دو واحد بنیادین پیش رود .

 متاسفانه و طی سالیان متمادی ، کارکرد انجمن اولیا و مربیان به نهادی برای توجیه و اقناع  خانواده ها برای پوشش قانونی دادن به اخذ وجه  توسط مسئولان مدرسه تبدیل شده است و از آن جا که غالبا و بر طبق شواهد و قرائن این گونه کمک ها داوطلبانه و با رضایت خاطر صورت نمی گیرد ، نوعی فرار و نیز بی اعتمادی نسبت به کارکرد این انجمن شکل گرفته وبه تدریج  نهادینه شده است .

مسئولان با سخنرانی ها و  مصاحبه های متعدد سعی می کنند که این ذهنیت های غالبا منفی را اصلاح کنند اما تاکنون نتیجه لازم و کافی در این زمینه به دست نیامده است .

در دعوتی که مدیران مدارس از اولیاء برای حضور در نشست ها می کنند استقبال خوبی صورت نمی گیرد و هر سال این " دیوار بی اعتمادی " بلندتر و قطورتر " می گردد .

به نظر می رسد مهم ترین اقدامی که  می تواند در این زمینه صورت گیرد ، استقلال این نهاد و تببین  یک کارکرد مدنی و مردمی بدون وابستگی های دولتی است .

قائم مقام وزیر آموزش و پرورش در انجمن اولیا و مربیان  در مهر ماه 1389 از تغییر اساسنامه گفته بود  و این که سعی شده در اساسنامه جدید نقش همه جانبه و موثری را برای اولیا و مربیان در امور گوناگون تعریف شود .

با این حال از آن زمان تا کنون و با وجود تغییر اساسنامه ، تغییر چندانی در کارکرد و یا رویکرد این نهاد حاصل نشده است .

به عنوان مثال ، در اساسنامه این انجمن ،  مدیریت این نهاد تحت عنوان " قائم مقام وزیر آموزش و پرورش " تعریف شده است که توسط وزیر تعیین  می شود و شورای عالی این انجمن موضوع ماده 3 اساسنامه که متشکل از 12 نفر ( 11 نفر + یک نفر وزیر )  است باز هم توسط همان منصوب وزیر  تعیین می شود .

همان گونه که ذکر شد ، انجمن اولیا و مربیان باید به عنوان نهادی مستقل با کارکردی "  مدنی و مردم محور "  تعریف شود تا بتواند ضمن تاسیس و توسعه فرآیند اعتماد سازی ، به عنوان بازوی مدرسه به وظایف خویش عمل کند .

چه اشکالی دارد که فرآیند انتخاب برای تشکیل  نهاد انجمن اولیاء و مربیان در سطح بالا از سطوح پایین و از مدرسه شروع شود .

این استقلال لزوما به معنای مقابله نیست و راه برای تعامل و همکاری فراهم خواهد بود  اما تعریف چنین کارکرد تازه ای ، می تواند هویت جدیدی را برای نقش اصلی " خانواده " در فرآیند تعلیم و تربیت بگشاید .

در سایه تعریف این هویت تازه  می توان به شروع فرهنگ گفت و گو میان خانه و مدرسه امیدوار بود .

بسیاری از پیش داوری ها و بدبینی ها ، در سایه " ارتباط متقابل و موثر " مرتفع می شود .

پیامد های چنین تاسیس هویتی می تواند انتقال گفت و گو ها از حوزه " مدرسه – خانواده " به " عرصه عمومی " باشد .

کوتاه سخن این که نهاد خانواده باید در برنامه ریزی ها و تدوین استراتژی به بازی گرفته شوند و تنها اتاق فکر متشکل از خانه و مدرسه است که می تواند در اصلاح زیر ساخت ها و تغییر نگرش موثر و مفید باشد .

با پیگیری چنین فرآیندی می توان امیدوار بود که آموزش و پرورش به یک " موضوع ملی " تبدیل شده و مسیر برای " توسعه پایدار " در جامعه فراهم   شود .

روزنامه اعتماد

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور