گروه اخبار :
در حالی که بسیاری از معوقات و مطالبات معلمان مانند حق التدریس ها ، اضافه کاری ها ، حق الزحمه امتحانات ، کمک هزینه ازدواج ، فوت و... هنوز پرداخت نشده است و از این بابت بسیاری از معلمان دچار مشکلات و مسائل مختلفی در زمینه دخل و خرج شده اند ، اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در یک اقدام عجیب و پرسش برانگیز میان مدیران مدارس کارت های هدیه یک میلیون ریالی توزیع نمود .
روز پنج شنبه ، بیست و هفتم آذر ماه دبیرستان شهید مطهری تهران میزبان مدیران دولتی سه مقطع تحصیلی شهر تهران جهت شرکت در " طرح بالندگی مدیران " بود .
یکی از مدیران شرکت کننده در این آزمون در این زمینه به سخن معلم گفت : " ابتدا صبحانه برای همکاران سرو شد و سپس آزمونی از ساعت 30 / 9 تا 11برای مدیران برگزار گردید . سپس آقای چهاربند ، مدیر کل محترم آموزش و پرورش تهران در سالن حضور پیدا نموده و هم زمان پاکت هایی که حاوی یک کارت هدیه یک میلیون ریالی میان مدیران توزیع گردید . تمام سالن مملو از جمعیت بود و البته بابت این کارت ها از مدیران رسید گرفته نمی شد "
شایسته است که مسئولان محترم اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در این مورد پاسخ گو باشند .
پایان پیام/
آرش بهرامی :
* امسال عده ای از انسان های پاک نهاد برآن شده اند تا شادی شب یلدا را با کودکان خیابانی افراد کم درآمد و بیماران و به طور کلی انسان های محروم اجتماع تقسیم کنند Y کافیست فقط در غروب شب یلدا (یکشنبه 30 آذر) به طور تنها و یا گروهی با خرید و هدیه لوازمی چون دستکش کلاه بافتنی مواد غذایی و یا انواع لباس گرم و میوه قدمی خداپسندانه و انسانی برای خشنودی و لبخند این عزیزان برداریم باشد که خدمت به هم نوع به جشن باستانی یلدا گره بخورد ...
یلدایتان توام با سلامتی باد
شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترین شب سال است. ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه تر نشانه یی از غلبه تاریکی.
● آیین های جشن شب یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.
در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه این ها راه هایی است تا خانواده ها دورهم جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و سلامتی به سپیده برسانند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، ازگونه های مختلف تنقلات و خوراکی هابهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و برخی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در این شب سفره یی می گسترانند که بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه را جای می دهند. گونه های بی شمار آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلواشکری، رنگینک و خرما و میوه هایی چون انار و به ویژه هندوانه خوراکی های این شب را تشکیل می دهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می خوردند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را سوگند می دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچی و کشمش می خورند. در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می کنند و باورمندند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوه هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود.
همچنین این شب دارای مختصات جغرافیایی نیز هست و آن آغاز {انقلاب زمستانی} است انقلاب زمستانی، در ستارهشناسی، نام لحظهای است که خورشید از دید ناظر زمینی در بیشترین فاصله زاویهای با صفحه استوا در آنسوی نیمکره ناظر قرار دارد.
انقلاب زمستانی آغاز زمستان است. پس از انقلاب زمستانی طول روزها بلندتر میشود
انقلاب زمستانی منشا بسیاری از جشنها و آئینهای باستانی در فرهنگها و تمدنهای بشری است. شب یلدا یا شب چله و کریسمس از جمله این مراسم است.
این جشن که یکی از کهن ترین جشن های ایران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند. چله بزرگ ازاولین روز دی ماه تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چله بزرگ می نامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آن گاه چله کوچک فرا می رسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم می شود.
چله اول که اولین روز زمستان و یا نخستین شب آن است تولد مهر و خورشید شکست ناپذیر است، زیرا مردم دوره های گذشته که پایه زندگی شان برکشاورزی و چوپانی قرار داشت و در طول سال با سپری شدن فصل ها براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها یشان را براساس آن تنظیم می کردند و به تدریج دریافتند که کوتاه ترین روزها آخرین روز پاییز یعنی سی ام آذر و بلندترین شب ها شب اول زمستان است اما بلافاصله بعد از این با آغاز دی روزها بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود.
در شب یلدا یا تولد خورشید افراد دور هم جمع می شدند و سفره ای ویژه مانند سفره یی که عید نوروز تهیه پهن می کردند اما محتویات آن با سفره هفت سین متفاوت است .
این سفره جنبه دینی داشته و مقدس بود مردم از خداوند یکتا روشنایی و برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و می گذراندند تا اهریمن فرصت سیاهی و تباهی نیابد.
امروز هم ایرانیان در سراسر جهان این جشن زیبا را در کنار یکدیگر برگزار می کنند و به خواندن شاهنامه و گرفتن فال حافظ می پردازند ؛ حال که چنین است بیاییم شادی این رسم کهن ملی را با دیگران قسمت کنیم .
بیایید همدلی را دراین شب تمرین کنیم .مطمئنا هستند دربین ما افرادی را که به علل مختلف از داشتن سرپناهی برای شرکت در شادی و مهر جشن شب یلدا محرومند .
امسال عده ای از انسان های پاک نهاد برآن شده اند تا شادی شب یلدا را با کودکان خیابانی افراد کم درآمد و بیماران و به طور کلی انسان های محروم اجتماع تقسیم کنند ؛ کافیست فقط در غروب شب یلدا (یکشنبه 30 آذر) به طور تنها و یا گروهی با خرید و هدیه لوازمی چون دستکش کلاه بافتنی مواد غذایی و یا انواع لباس گرم و میوه قدمی خداپسندانه و انسانی برای خشنودی و لبخند این عزیزان برداریم باشد که خدمت به هم نوع به جشن باستانی یلدا گره بخورد ...
یلدایتان توام با سلامتی باد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه گزارش سخن معلم در راستای عمل به آموزه های دولت تدبیر و امید که مهم ترین آن گفت و گو ، تفکر انتقادی و پاسخ گویی است ، آمادگی خود را جهت برگزاری نشست و گفت و گو با همه مسئولان وزارت آموزش و پرورش اعلام می نماید .
همچنین این رسانه آماده است تا پاسخ افراد و یا نهادهایی را که مورد پرسش و نقادی قرار می گیرند منتشر نماید .
در پاسخ به درخواست جمع کثیری از معلمان و مخاطبان گرامی سخن معلم در استان البرز و بر اساس اصل تعامل ؛ گروه گزارش سخن معلم گفت و گویی با جناب آقای خسرو ساکی ، مدیر کل محترم آموزش و پرورش استان البرز انجام داده است .
این گفت و گو به زودی در سایت سخن معلم جهت استفاده همکاران قرار خواهد گرفت .
گروه گزارش سخن معلم در راستای عمل به آموزه های دولت تدبیر و امید که مهم ترین آن گفت و گو ، تفکر انتقادی و پاسخگویی است ، آمادگی خود را جهت برگزاری نشست و گفت و گو با همه مسئولان محترم وزارت آموزش و پرورش اعلام می نماید .
همچنین این رسانه آماده است تا پاسخ افراد و یا نهادهایی را که مورد پرسش و نقادی قرار می گیرند منتشر نماید .
گروه گزارش سخن معلم/
بیش از سه هفته است که از شهادت مظلومانه مرحوم محسن خشخاشی می گذرد. هر روز که بیشتر می گذرد عمق فاجعه بیشتر مشخص می شود و درد و افسوس ما بیشتر. هر روز ابعاد شخصیت انسانی این معلم شریف بر کسانی که از نزدیک او را نمی شناختند آشکارتر می شود. نفرین بر دستی که بر روی گل خنجر کشید. در این میان نقاط تاریکی، سیاهی این غمِ بزرگ را بیشتر و آتش دل ما را افروخته تر می کنند.
1. در مورد جزییات این فاجعه، هر روز شایعات مختلفی بر سر زبان ها می افتد. از پیشینه شخصی و خانوادگی قاتل گرفته تا آلت جنایت و تعداد ضربات و محل اصابت آنها. از حادثه ای که در روزِ روشن اتفاق افتاده و شاهدان زنده بسیاری داشته است ؛ آن قدر روایات مختلف شنیده می شود که انسان حیرت می کند. گویا کمیته ای از سوی سازمان آموزش و پرورش استان مامور بررسی این حادثه شده است. بهتر است برای آگاهی افکار عمومی، از سوی این کمیته و یا نیروی انتظامی شهرستان بروجرد گزارش رسمی، دقیق و مستندی در این زمینه منتشر شود تا به شایعات مطرح در این زمینه پایان دهند.
2. دستگیر نشدن قاتل نوجوان مرحوم خشخاشی تا این لحظه، از دیگر نقاط تاریک این حادثه است. دستگیری نوجوانی کم سن و سال و کم تجربه قاعدتاً نباید برای دستگاه های انتظامی و امنیتی کشور مشکل خاصی باشد. سابقه نشان داده است دستگاه های امنیتی کشور در این زمینه مهارت و تبحر خاصی دارند و بارها در مدت بسیار کوتاهی گروهای خراب کار و وابسته به بیگانگان را که دارای سازمان های پیچیده ای هم بوده اند از هم متلاشی کرده اند. ضمن تشکر از زحمات نیروی انتظامی و فرمانده لایق و مدیر آن، به خاطر اهمیت قضیه و حساسیت آن برای افکار عمومی بهتر است نیروهای اطلاعاتی دیگر نیز به یاری نیروی انظامی بیایند و به حرف و حدیث های بی پایه در این زمینه پایان دهند.
3. شهادت مقامی معنوی و کمال اخلاص فرد شهید است. بر باطن شهید و شهادت فقط خداوند آگاه است اما ما انسان های متوسط و معمولی باید بر ظاهر امر قضاوت کنیم. بنده خود از عمق جان یقین دارم که با هر معیاری، مرحوم محسن خشخاشی بنا بر وعده قرآن کریم، در پس پرده ی چشمان دنیا بین ما ، شهید ی زنده و مرزوق به رزق الهی است. اما حتی بر حسب ظاهر امر و قوانین مربوطه هم، نباید در شهید دانستن این معلم شریف شک کرد. موارد بسیاری در سال های گذشته دیده شده است که فوت مامور دولت در حین خدمت، از نظر قانونی شهادت محسوب گردیده است. این مورد که دیگر جای خود دارد. نمی دانم که آیا مسئولان مربوطه شهری مانند نمایندگان مجلس، فرماندار، اعضای شورای شهر و مسئولان وزارتخانه و سازمان و اداره پرورش و پرورش استان و شهر در این زمینه چه اقداماتی انجام داده اند اما این کار، حداقل کاری است که می توان در حق این شهید بزرگوار، خانواده دل سوخته و جامعه بزرگ فرهنگیان کشور انجام داد. این بیشتر نیاز ما به این شهید برای بهره بردن از نور وجود اوست تا نیاز آن شهید والا مقام، که اکنون در بهشت الهی نزد پروردگار خویش، روزی خوار و آواز " یَا لَیتَ قَومی یَعلَمون" سر داده است.
4. نقطه تاریک دیگری که بیش از موارد دیگر آزار دهنده و نگران کننده است گفته های آگاهانه و نا آگاهانه عده ای است که شخصیت و منش والای این شهید را هدف گرفته اند. گویا عده ای پس از ریختن خون این شهید مظلوم، با حرف ها و نسبت های کاملاً بی پایه و اساس خود، قصد هتک حرمت و ریختن آبروی او را دارند. جنایتی که حتی ریختن خون این شهید در برابر آن سهل و مختصر به نظر می رسد. کسانی که مرحوم محسن خشخاشی را از نزدیک می شناختند می دانند که او چه فرشته ای بوده است. انسانی کاملا اخلاقی، مسئول و مهربان به خصوص با شاگردان خود،و در عین حال در زمینه تدریس و انجام وظایف، بسیار جدی و منظم. بسیاری از دانش آموران و شاگردانش، همچون پسر من، عاشقانه او را همچون پدر خود دوست داشتند و بلکه او را دوست واقعی خود می دانستند.کمتر از " آقا" به دانش آموز خود خطاب نمی کرد و علی رغم آن که خود از وضعیت مالی چندان خوبی برخوردار نبود، بدون تظاهر و ریا و آگاهی دیگران به دانش آموزان کم بضاعت و یا خانواده هایشان کمک می کرد. بسیار بخشنده و دست و دل باز بود وبه بهانه حل مسئله برای شاگردانش کتاب یا شیرینی می خرید. طرح مسائل بی پایه و اساسی چون عصبی و بد اخلاق بودن آن مرحوم در کلاس و توهین و تحقیر دانش آموزان و موارد کذب دیگر، دروغی محض و شرم آور است که از خداوند شاهد و ناظر و حاکم می خواهیم سازندگان آن را که خود به طور غیر مستقیم در خون او شریک هستند رسوا اسازد. در این میان عده ای نیز در لباس دل سوزی برای قاتل و جانی و یا خانواده او و تقلیل آن به یک حادثه عادی و پیش پا افتاده، قصد پایمال کردن خون ریخته شده را دارند. باید به این افراد گوشزد کرد که این قتل، قتلی نادر و بلکه بی نظیر در طول تاریخ بشر و فراتر از یک شهر و یک کشور است. قتلی که آگاهانه و با قساوت قلب تمام در ملاء عام و در حق انسانی کاملا بی گناه انجام شده است. چشم پوشی از این ظلم بزرگ و یا تلاش برای به فراموشی سپردن آن ، جنایتی بزرگ تر در حق انسان و دانش و ادب و فرهنگ بشریت محسوب می شود.
5. در این میان این همه تاریکی و سیاهی که شهادت ناباورانه مرحوم خشخاشی برای ما به جا گذاشته است ، شاید تنها روزنه امید و کور سوی نوری که به برکت خون پاک این شهید دیده می شود حس همدلی و همراهی جامعه معلمان با هر فکر و مرام وعقیده و پیشینه ای می باشد. همه ما خود را زخم خورده می بینیم و هیچ کس نیست که در برابر این مسئله دردناک، بی تفاوت باشد. تشکیل کانون صنفی معلمان بروجرد نمونه ای از این حس بیداری است که باید آن را قدر شناخت. نباید گذاشت زخم عمیقی که به پیکر فرهنگ و جامعه ما وارد شده است ما را بکشد و یا با مُسکّن های دروغین فراموش شود. سوزش این زخم همیشه با ما خواهد بود. محال است این داغ بزرگ التیام یابد اما نباید ما را بکشد. نباید شهر و فرهنگ ما را بکشد. چونکه آن زمان است که محسن خشخاشی یک بار دیگر کشته می شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
با سلام
برنامه زمانی که توسط اداره کل آموزش و پرورش تهران در مورد برنامه امتحانات نوبت دی ماه به مناطق و مدارس ارسال شده است (امتحانات دانشآموزان در مقطع متوسطه اول از ششم دی تا بیستم دیماه و مقطع متوسطه دوم، فنی و حرفهای و کار و دانش نیز از سوم دیماه تا بیستم همین ماه ) به صورت متوالی و متراکم بوده و مدت زمانی که برای مطالعه ، مرور و جمع بندی قبل از هر امتحان در نظر گرفته شده است بسیار کم بوده و این باعث می شود که استرس و فشار امتحان افزایش یافته و دانش آموزان بازدهی خوبی در این مورد نداشته باشند .
حتی اولیاء دانش آموزان نیز نسبت به این مساله معترض هستند .
ما هم قبول داریم که دانش آموز نباید شب امتحانی باشد و یا در دقیقه 90 به درس ها برسد اما مساله این جاست که حجم دروس زیاد بوده و با توجه به کوتاه بودن روز و سایر امور ، نتیجه مناسبی از این وضعیت عاید مسئولان جهت ارزیابی برنامه ها نخواهد شد .
انتظار ما این است که برنامه ریزی در این گونه موارد باید انعطاف پذیر بوده و به شرایط و محدودیت های هر منطقه و مدرسه توجه بیشتری شود و صادر کردن یک الگو برای همه جا بدون لحاظ کردن این شرایط منطقی نیست .
وقتی که به مدرسه می گوییم ، آن ها می گویند که بخشنامه اداره است . وقتی که اولیای دانش آموزان به اداره آموزش و پرورش منطقه مراجعه می کنند آن ها نیز می گویند که مربوط به اداره کل است .
امیدواریم که مسئولان محترم اداره کل آموزش و پرورش تهران کیفیت را فدای کمیت نکرده و به نظرات دانش آموزان و اولیای آن ها توجه کافی نشان دهند .
با تشکر
گروه دانش آموزی سایت سخن معلم
گروه اخبار :
جمعی از جانبازان محترم فرهنگی و خانواده معزز شهداء در نامه ای که برای سخن معلم ارسال گردیده است ، خواهان توجه جدی و فوری مسئولان به ویژه بنیاد شهید انقلاب اسلامی و بیمه ایران نسبت به مشکلات خود گردیدند .
متن این نامه به شرح زیر است :
با توجه به اینکه از تاریخ 1 / 6 / 93 به دستگاه های دولتی ابلاغ شده که کلیه جانبازان و خانواده های معظم شهداء اعم ازشاغلین و بازنشستگان ، طبق بند ج تبصره 16 قانون بودجه 93 می بایست تحت پوشش بیمه تکمیلی بنیاد شهید و ایثارگران قرار گیرند و پرداخت صددرصد هزینه های درمانی و افراد تحت تکفل آنان به عهده بنیاد می باشد و ازآن پس از لیست قرارداد بیمه تکمیلی دستگاه مربوطه خارج و حذف شده اند .
طبق اطلاعات و مستندات قانونی ازجمله مصوبه 36437 / 581 - 7 / 6 / 90 مجلس شورای اسلامی ( قانون اصلاح بند ب ماده 44 برنامه توسعه پنجم ) و نامه 25 / 2 / 192932 - 11 / 12 / 89 معاونت حقوقی بنیاد ، اجرای این قانون برای شاغلین و بازنشستگان به عهده دستگاه مربوطه بوده است و البته دستگاه های ذیربط نیز از اجرای آن در این چند سال امتناع نموده اند .
اکنون با عنایت به مقدمه فوق ، مشکلات و سئوالات متعددی در مسیر اجراء و استفاده جامعه هدف ( ایثارگران و . . . ) از قرارداد بیمه تکمیلی بنیاد و شرکت بیمه گر ( بیمه ایران ) مطرح می باشد .
1-جامعه هدف ( جانبازان و خانواده معظم شاهد ) نسبت به نحوه استفاده و شرایط بیمه تکمیلی ، اطلاعات و آگاهی لازم و کافی را ندارند ؛ آیا بنیاد و شرکت بیمه ایران موظف به اطلاع رسانی دقیق به این عزیزان نمی باشد ؟
2- تعیین وتوزیع مراکز درمانی طرف قرارداد در سطح تهران از نظر دسترسی و جغرافیایی بسیار نامناسب و محدود می باشد .
3-تعداد مراکز درمانی که جهت درمان سرپایی ویا ویزیت ( معاینات ) مانند درمانگاه ها و بیمارستان ها در نظر گرفته شده اند مانند بند بالا محدود و نامناسب است . حال با توجه به وضعیت جسمانی جانبازان و سالمند بودن مادران و پدران معزز شهداء ، باید با صرف هزینه ایاب و ذهاب و اتلاف وقت به سختی خود را به این مراکز برسانند .
4- چرا خدمات و هزینه های عینک و دندان پزشکی با تعیین تعرفه و فرانشیز جزء تعهدات بیمه تکمیلی نمی باشد ؟
5-شرایط استفاده از مراکز درمانی غیر طرف قرارداد برای بیمه شونده گان مشخص نشده است .
6- پرداخت هزینه های انجام شده در مراکز غیر طرف قرارداد از طرف شرکت بیمه گر چگونه است ؟
7-به نظر می رسد مسئولان و کارشناسان بنیاد در تأمین کامل و پوشش لازم در عقد قرارداد بیمه تکمیلی چندان حرفه ای و خبره عمل ننموده اند .آیا شایسته است آسیب ها و خلاء قانونی این قرارداد را خانواده معظم شهداء و ایثارگران تحمل و جبران نمایند ؟
8-حجم و تعداد مشمولان طرح در دفاتر و مناطق بنیاد به قدری بالاست که کارکنان آن از پاسگخویی و ارائه خدمات مناسب عاجز و این امر موجب تعلل و ضعف در انجام امور شده است ، به طوری که برای دریافت کارت بیمه تکمیلی بعضی از عزیزان برای دو یاچندمین بار مجبور به مراجعه به بنیاد می شوند .
9- اعلام و تعيين شماره تلفن جهت پاسخگويي ، مشاوره و رسيدگي به مشكلات لازم به نظر مي رسد .
در پایان از نهادهای نظارتی و بنیاد شهید انتظار می رود نسبت به رفع مشکلات این طرح اقدام عاجل نمایند .
همیشه وقتی به آخر سال نزدیک می شویم ،بحث اضافه حقوق و پاداش و عیدی آخرسال ،درمیان قانون گذاران مجلس نشین و وزرا داغ می شود ،و همزمان داغ دل حقوق بگیرانی که پشتوانه ای جز همین درآمد را ندارند تازه می شود ؛ البته درمیان حقوق بگیران عزیز، وضع معلمان ازهمه تماشایی تراست.
این معلم فرهیخته، هم از درباید بخورد و هم از دیوار. از آن طرف هندوانه های چندین کیلویی زیر بغلش می گذارند که توگل سر سبد اجتماعی، و کل کشور زیر بال و پر تو رشد می کند،حیف است حرف از کمی حقوق بزنی، غافل از اینکه با هیچ کدام ازاین تعریف و تمجیدهای ظاهری،حتی در بقالی سر کوچه،یک پفک هم به معلم نمی دهند،و از طرف دیگر هزینه های کمرشکن زندگی، روح و جسم این انسان شریف را به هم می ریزد.
اگر بخواهیم حقوق معلم را در اینجا،که به اعتقاد ما یک کشور فرهنگی هستیم و معتقدیم فرهنگ حتی بر اقتصاد هم اولویت دارد و صد البته فرهنگیان هم جلودار این قافله هستند،با معلم یک کشوری که به زعم ما،دارای فرهنگ مبتذل است ،مانند آلمان مقایسه کنیم ،انگشت به دهان می مانیم ،چراکه در آن کفرستان! معلم به اندازه یک وزیرحقوق می گیرد و به طور مثال اگر یک زن و شوهری که یکی مهندس و دیگری معلم است بخواهند از هم جدا شوند ،همسری که معلم است،به دلیل حقوق بالا،باید ماهانه ،حدود دو میلیون تومان به طرف مقابل پرداخت کند!
بله آنجا هم گرانی هست، ولی این نسبت به پول ماست، و آنها قدرت خرید همه چیز را دارند، آقایان ! ما اصلا نمی خواهیم کالایی را ارزان کنید،ما می خواهیم قدرت خرید داشته باشیم ،همان طور که خودتان قدرت خرید،مسافرت،درمان و هر چیزی راکه اراده کنید دارید.
موضوع وقتی هیجان انگیز تر می شود که بخواهیم حقوق معلمان را با کارمندان خودمان در کشور مقایسه کنیم.علاوه برحقوق بالاتر مزایا و بن های کمکی چندصد تومانی،مهمان سراهای به نوعی رایگان با تمامی امکانات، در مقایسه با خانه های معلم که علاوه برهزینه داشتن هیچ امکاناتی ندارندو...البته در همین دولت تدبیر و امید هم به حقوق کارکنان قضایی کشور50 درصد اضافه شده است ولی آقای روحانی هم ،معلم را نادیده گرفته است.
حتی بازنشستگان سایر ادارات نیز،ارج و قرب بیشتری دارند و پس از بازنشستگی نیز یک سری مزایا به آنان تعلق می گیرد و بیشتر مواقع هم دعوت به کار می شوند،در حالی که بازنشستگان آموزش و پرورش ،جز فراموش شده ترین این قشرند و صدایشان هم به جایی نمی رسد.
در زیر جدولی هست که حقوق معلم ،در چند کشور مقایسه شده است:
و ازآن اسف بارتر،مقایسه حقوق معلمان ،با خود کادر اداری آموزش وپرورش،یعنی حوزه ستادی است.
یک فعال صنفی معلمان از تبعیض میان معلمان مدارس و نیروهای ستادی آموزش و پرورش انتقاد کرد
«مهدی بهلولی» در این باره به ایلنا گفت: از گذشته میان حقوق و مزایای معلمان مدارس و نیروهای ستادی (پرسنل وزارت آموزش و پرورش و ادارت و سازمان های وابسته به آن)، اختلاف فراوانی وجود داشته است.
وی با بیان اینکه نیروهای ستادی بین ۲/۵ الی ۳ برابر بیشتر از معلمان مدرسه حقوق دریافت میکنند، تاکید کرد که این تبعیض فقط به حقوق محدود نمیشود.
این فعال صنفی معلمان افزود: وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده بود در ماه رمضان 92 نزدیک به ۱۵۰ هزار تومان کالا در اختیار معلمان مدارس قرار میدهد اما نه تنها به وعدهاش عمل نکرد بلکه ۴۰۰ هزار تومان وجه نقد به حساب نیروهای ستادیاش واریز کرد.
وی با قیاس دفترچه تعاونی معلمان مدارس و نیروهای ستادی، بیان کرد: دفترچه تعاونی معلمان مدارس بیارزش است و از حدود ۵ سال پیش تاکنون، خدماتی به آنها ارائه نمیدهد، اما دفترچه تعاونی نیروهای ستادی شامل بنهای روغن، مواد شوینده، برنج و... است که به ارتقای معیشت آنها کمک میکند.
بهلولی در ادامه گفت: در حالی که به نیروهای ستادی به مناسبتهای مختلف سکه اهدا میشود، حق اضافه کاری معلمان در ماههای اردیبهشت، خرداد، مهر و آبان هنوز پرداخت نشده است.
این فعال صنفی معلمان تصریح کرد: آنچه ذکرش رفت بیان تبعیض میان دو گروه از فرهنگیان بود در حالی که اگر وضعیت معلمان و کارمندان سایر وزارتخانهها مانند وزارت نفت را بررسی کنیم به شرایط مصیبت بارتری برخورد می کنیم.
بهلولی در پایان با مقایسه فیش حقوقی نیروهای ستادی و معلمان، اظهار داشت: در فیش حقوقی نیروهای ستادی بندهایی دیده میشود که در فیش حقوقی معلمان دیده نمیشود. کمک رفاهی، ایاب و ذهاب، وجه غذا، اضافه کاری تا سقف ۶۰۰ هزار تومان و... نمونههایی از این بندها هستند که حقوق نیروهای ستادی را تا ۳ برابر حقوق معلمان افزایش داده است.
واقعا چگونه کسی که حقوق 30 میلیونی درماه می گیرد ،می خواهد درد ورنج معلمی که درماه یک میلیون میگیرد وبه گفته کارشناسان زیر خط فقراست رابفهمد؟
به گزارش تابناک در خرداد ماه (این خبرمال آبان گذشته یعنی92است) گذشته، يکي از نمايندگان مجلس که کم ترين دريافتي را در بين نمايندگان دارد، ۲۷ ميليون و ۲۶۹ هزار و ۷۵۰ ريال حقوق مي گيرد که اين رقم بدون محاسبه اين موارد است:
- حق رهن مسکن در ابتداي سال به مبلغ يک صد ميليون تومان ۱۰۰.۰۰۰.۰۰۰
- حق اجاره مسکن ۳.۵۰۰.۰۰۰ تومان به ازاي هر ماه
- حق ماموريت خارجي به ازاي هر روز مبلغ ۱۴۰ دلار
- حق ماموريت داخلي
- حق جلسات
- تسهيلات ساخت مسکن و خريد مسکن
- اضافه کار ۱۷۵ ساعت به صورت ثابت در ماه
- پاداش و مزايا
تخلّف به روش قانوني!
اوّلين سوالي که ذهن هر خواننده اي را به خود مشغول مي کند اين است که اين همه اختلاف در حقوق و مزايا از کجا نشأت مي گيرد؟ پس قانون مديريت خدمات کشوري چه شد؟
به راستی مجلس اصولگرا حق دارد که هر گاه دولت ها خواسته اند ،حقوق کارمندان را اضافه کنند،مهر باطل براین طرح زده و مانع ازاجرای آن شوند،چراکه نمی توانند درک کنند که چگونه یک شخص، با حقوق یک میلیونی ،اجاره 400 هزارتومانی و وام 300 هزارتومانی می دهد؟
درحالی که زمانی که حضرت علی(ع) به مسئوایت حکومت رسیدند، حقوق خود را تا حدفقیرترین فرد جامعه ،پایین آورد.
در واقع بسیار طبیعی است که این جنابان مسئول، رنج معلم رادرک نکنند، و در جایی ،یکی از آنها به راحتی بگوید : شما معلمین حق دارید ولی چون زیادید، نمی توانیم حقوق تان را اضافه کنیم !
آری جناب مسئول، اگر به ما معلمین حق الزحمه واقعی مان پرداخت گردد و عدالت واقعی اجرا شود که دیگرشما نمی توانید 30 برابر ما حقوق بگیرید.
کسری بودجه هم به خاطر این حقوق های نجومی شماست.
و در آخر به قول یکی از همکاران : ما معلمین زیاد هستیم ولی زیادی نیستیم ... !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
معاون برنامهریزی و ارتباطات سازمانی وزارت آموزش و پرورش گفت:با تصویب کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی مشکل ادامه تحصیل فرهنگیان دارای مدرک معادل در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد حل شد .
رضا کچوییان در گفت و گو با خبرنگارخبرگزاری تسنیم با اشاره به حل مشکل ادامه تحصیل فرهنگیان دارای مدرک معادل اظهار داشت: روز گذشته اعضای کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی به پیشنهاد کمیته مشورتی در مورد امکان ادامه تحصیل دارندگان مدرک تحصیلی معادل در مقاطع بالاتر رأی موافق دادند.
وی افزود: به موجب این پیشنهاد مشکل ادامه تحصیل دارندگان مدرک کاردانی برای کارشناسی و کارشناسی برای کارشناسی ارشد حل شد. مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در اواخر فروردین که در اردیبهشت امسال ابلاغ شد دارای مشکلاتی بود از جمله اینکه ذکر شده بود فرهنگیان دارای مدرک معادل به شرطی حق ادامه تحصیل دارند که ۶۰ درصد واحدهای گذرانده شده را به صورت جبرانی مجدد طی کنند.
معاون برنامه ریزی و ارتباطات سازمانی و فراسازمانی وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: بر این اساس فرهنگیان پذیرفته شده در مقطع فوق لیسانس مجبور بودند تا ۶۰ درصد از واحدهای طی شده در مقطع لیسانس را بگذرانند و مجموع آن حدود ۹۰ واحد بود که پس از آن میتوانستند تحصیل در مقطع فوق لیسانس را آغاز کنند اما گذراندن این ۹۰ واحد چند ترم زمان میبرد بنابراین تلاش ما این بود تا ماده واحدهای مجدد توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شود تا ادامه تحصیل فرهنگیان دارای مدرک معادل بدون گذراندن واحدهای جبرانی میسر شود.
کچوییان گفت: کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیتهای مشورتی را با حضور سه نماینده از وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل داد تا آنها پیشنهاد خود را برای تحقق آنچه که وزارت آموزش و پرورش برای ادامه تحصیل فرهنگیان دارای مدرک معادل خواستار بود، ارائه کنند و براین اساس پیشنهادی در ۴ ماده ارائه شد که در کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی و مصوب شد.
وی در خصوص این پیشنهاد گفت: شرط اول پیشنهاد این است تا دارندگان مدرک معادل از آذرماه ۷۷ به بعد از این مصوبه استفاده کنند و شرط دوم این است که در آزمون ورودی یک مقطع بالاتر پذیرفته شوند، شرط سوم این است که آزمون توسط سازمان سنجش یا دانشگاه آزاد برگزار شود. شرط چهارم نیز درخصوص افرادی است که میخواهند مدرک دکتر بگیرند و اشاره دارد سرفصلهایی که در دوره فوق لیسانس گذراندهاند باید برابر سرفصلهای مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد.
معاون برنامه ریزی و ارتباطات سازمانی و فراسازمانی وزارت آموزش و پرورش ادامه داد:به موجب این مصوبه دارندگان مدارک فوق دیپلم برای لیسانس و لیسانس برای فوق لیسانس مشکلی برای ادامه تحصیل ندارند و گروهی نیز که مشغول به تحصیل بوده و دانشگاه با تحصیل آنها مخالفت میکرد میتوانند ادامه تحصیل خود را آغاز کنند.
انتهای پیام/
اگر به انسان ها شخصیت و فرصت ابراز عقیده بدهید، پاداش و امکان مشارکت بدهید، رشد خواهند کرد و اندیشه های ناب خود را بیرون خواهند ریخت. ( رابرت اسلاتر)
دیری است که با سخن معلم آشنا شده ام ...
با مدیریت محترم آن، استاد بزرگوارم آقای پورسلیمان ؛ به عنوان یک همکار و فعال کوچک و کم تجربه بر خود فریضه دانستم به مناسبت یک سالگی سخن معلم- لازم به ذکر است سخن معلم چندین سال پیش در قالب وبلاگ فعال بوده - نگاشته ای هر چند اندک و بی مایه به رشته تحریر در آورم.
گرچه می دانم سخن معلم و آقای پورسلیمان نیازی به این چنین مطالب ندارند اما به رسم ادب باید از زحمات ایشان تقدیر نمایم.
جهان مجازی به عنوان دنیایی رنگارنگ و گسترده، مکانی را فراهم نموده است که گروه های گوناگون انسانی با گرایش های متفاوت و فارغ از هر گونه جناح بندی های سیاسی، در کنار یکدیگر به گفت و گوهای اثربخش بپردازند.
هدف کار و بهره گیری از این ابزارهای جهان نوین، بیان مسائل و دست یابی به نقطه مشترک و حل مشکل است.
یکی از فراگیرترین این رسانه ها سایت سخن معلم است.
با تجربه ای اندک که در این مدت با همکاری کردن با این رسانه به دست آورده ام، بر این باورم که سخن معلم افزون بر نزدیکی همگان به همدیگر، رسانه ای توانمند و مقتدر برای هم اندیشی و در میان گذاری اندیشه ها و تفکرات، گسترش بینش و دانش گروه ها می باشد.
از ویژگی های بارز این رسانه می توان به موارد زیر اشاره کرد :
1- تلاش در جهت ایجاد محتوای مطلوب و در خور کاربران
2- مدیریت هوشیارانه و متعهدانه
3- فراگیر بودن و افزایش روز به روز کاربران
4- انتشار مطالب به دور از هرگونه تنگ نظری و جناح بندی
5- توجه مسئولین وزارتی و استانی به این رسانه
6- پاسخ گو بودن مدیریت محترم
سخن معلم را از دو منظر می توان مورد بررسی قرار داد :
1- فضایی برای رویش نویسندگان جوان و نوخط
2- فضایی در جهت صریح القلم کردن ممنوع القلم ها.
شاید بتوان به یقین گفت رویه ای که در این فضا حاکم است این اطمینان خاطر را به نویسندگان می دهد که بتوانند با آسودگی نسبت به بیان دیدگاه های اثرگذار خود بپردازند.
همه مشاهده کرده ایم سایت ها و رسانه هایی هستند که پس از بروز و ظهور در اندک زمانی با شکست و بی اقبالی از سوی بازدید کنندگان مواجه شده و به مرور توسط آنان کنار گذاشته می شوند ، اما راز ماندگاری سخن معلم را می توان در این دو کلمه گفت :
" صداقت و شجاعت "
بنده چندین و چند بار با آقای پورسلیمان به گفت و گو پرداخته ام.
آنچه که در این مکالمات یافته ام این است که ایشان شخصیتی اخلاق گرا و قانون مند و در عین حال منتقد و دگر اندیش می باشند. از ایشان در مواقع بروز مشکل برای اینجانب و سایر همکاران استان زنجان راهنمایی و مشاوره گرفته و مثمر ثمر واقع شده اند.
صادقانه بگویم مطالب ارسالی توسط فعالان این استان به این سایت مورد توجه مسئولین محترم قرار گرفته و در مواردی هم با پی گیری همراه بوده است.
معتقدم یکی از دلایل اصلی تغییر تفکرات امنیتی و بی اخلاقی های موجود در نظام آموزشی استان -که یادگار گذشتگان بود- ، سخن معلم می باشد که فریاد مخاطبان خود را به گوش مسئولین رسانده است.
آری !
سخن معلم همان صدای معلم است.
به واقع می گویم در این مجال اندک نمی توان از زحمات و تلاش های بی وقفه این عزیز بزرگوار تشکر کرد زیرا : «که دراز است ره مقصد و من نوسفرم» (حافظ)
آرزوی توفیق روز افزون برای آقای پورسلیمان که در این مدت از او خیلی چیزها آموختم داشته و برایشان که یک تنه، فعالانه، آگاهانه و متعهدانه در جهت کاستن از مشکلات فرهنگیان این مرز و بوم تلاش می کنند صادقانه و خالصانه از ایزد منان خواستار موفقیت و پیشرفت در کارها را دارم.
هر ناله که داری بکن ای عاشق شیدا
جائی که کند ناله عاشق اثر اینجاست
( شهریار )
الناز محمدی| آن روز درسهایشان را نخوانده بودند؛ «حمید» و «مرتضی» و «یاسین» و «محمدرضا». درس نخواندن همان و تنبیه همان. ٤ دانشآموز کلاس سوم مدرسه (ح) پاکدشت فکرش را هم نمیکردند که قیمت نیاوردن کتابهایشان به مدرسه، چنین عاقبت عجیب و غریبی باشد.
دانشآموزان افغان مدرسه (ح) پاکدشت ورامین، هفته گذشته را خوب نگذراندهاند؛ مدرسهای که ویژه دانشآموزان اتباع این شهر است و حالا اتفاقی در آن افتاده که باعث شده دانشآموزان آن و پدر و مادرهایشان این مدرسه را دیگر دوست نداشته باشند؛ اتفاقی که مدیرکل اداره آموزش و پرورش پاکدشت آن را به صورت دیگری تأیید میکند و مدیر مدرسه آن را از بیخ و بن، تکذیب.
ماجرا هفته گذشته اتفاق افتاد؛ وقتی آقای ر، معلم کلاس سوم دبستان متوجه شد حمید و مرتضی و یاسین و محمدرضا، تکالیف شان را انجام نداده و کتاب هایشان را با خود به کلاس نیاوردهاند. همین کافی بود تا آقای معلم، مبصر کلاس، امیرحسین را مامور کند تا آن ٤ نفر را به سرویس بهداشتی مدرسه ببرد، بالای سر آنها بایستد و آنها را مجبور کند تا دستشان را داخل کاسه توالت ببرند آن روز فقط این «حمید» بود که دستش را کامل داخل کاسه توالت کرد بعد، وقتی که او حالش بد شده بود و در حال استفراغ کردن بود، مبصر کلاس از ترس اینکه معلم او را کتک بزند، بقیه را هم مجبور کرد دستشان را در کاسه توالت فرو ببرند؛ حمید و مرتضی و یاسین و محمدرضا وقتی کارشان در دستشویی مدرسه تمام شده بود، درحال بیرون آمدن از آن بودند که ناظم آنها را دید و وقتی ماجرا را شنید، دانشآموزها را به دفتر مدرسه برد.
خبر را سکینه بهرهمندی، مادر یکی از دانشآموزان کلاس سوم مدرسه و عضو سابق انجمن اولیا و مربیان این مدرسه به «شهروند» میدهد. او میگوید پسرش اتفاقی را که برای همکلاسیهایش افتاده برای او تعریف کرده و او هم ماجرا را از طریق دانشآموزان و پدر و مادرهایشان پیگیری کرده است. او میگوید: «هفته گذشته بود که پسرم این ماجرا را برای من تعریف کرد. بعد از آن شنیدم مدرسه پدر و مادرها را خواسته، با آنها جلسه گذاشته و مدیر به آنها گفته که معلم خاطی را اخراج کرده و بهتر است که دراینباره شکایت نکنند، چرا که اگر به قول او دراینباره جار و جنجال راه بیندازند، مدرسه تعطیل میشود و فرزندان شان از درس و مشق میافتند. پدر و مادرهای این ٤ دانشآموز هم ترسیدند و به هیچکس گزارشی دراینباره ندادند. جالب اینجاست که این ٤ بچه از بس ترسیده بودند کلا ماجرا را برای پدر و مادرهایشان تعریف نکرده بودند و این مدیر مدرسه بود که با خانوادهها جلسه گذاشته و اتفاق را برای آنها تعریف کرده بود. بعد از آن بود که خانواده بچهها را پیدا کردم و با خود بچهها هم حرف زدم و آنها به من گفتند که چنین اتفاقی افتاده است.»
«حمید» و «مرتضی» و «یاسین» حالا در پاکدشت نیستند؛ آنها به همراه پدر و مادرهایشان به کربلا رفتهاند تا در مراسم اربعین شرکت کنند و «محمدرضا» به نمایندگی از آنها ماجرا را تعریف میکند.
«محمدرضا احمدی»، یکی از چهار دانشآموزی است که شب و روزش را در هفته گذشته با تصویر بردن دستش داخل کاسه توالت مدرسه گذرانده. او به «شهروند» درباره آن روز این طور میگوید: «ما آن روز دفترمان را به مدرسه نبرده بودیم. آقا به من و ٣ نفر دیگه گفت از این به بعد یا درس میخوانید، یا ... میخورید. ما خیلی گریه کردیم ولی آقا به امیرحسین گفت باید ما را به دستشویی ببرد، به او گفت که اگر ما این کار را نکنیم، او را خط کش میزند. بعدش امیرحسین ما را به دستشویی برد و حمید انگشت خودش را که داخل دستشویی کرده بود، خورد، من و بقیه اما انگشت مان را زدیم توی دستشویی بعد از آن یکی از بچهها زودتر از ما از دستشویی فرار کرد و آقای عظیمی، ناظم مدرسه را دید، او هم آمد و ما را به دفتر مدرسه برد. حمید را بردند و به سر و صورتش آب زدند.» «محمدرضا» آن روز ماجرا را برای خانوادهاش تعریف نکرد، ترسید. فردای آن روز اما وقتی پدر او به خانه برادرش رفته بود از زبان پسر برادرش که همکلاسی «محمدرضا» است، اتفاق را شنید. مادر او دراینباره به «شهروند» میگوید: «قبل از اینکه بچهها از مدرسه بیرون بیایند، ناظم مدرسه به آنها گفته بود که دراینباره حرفی نزنند، آنها هم به ما نگفتند.» او میگوید که دیروز یک نفر از آموزش و پرورش پاکدشت به این مدرسه رفته و با بچهها دراینباره صحبت کرده است.
«غلامعلی خانی»، مدیرکل اداره آموزش و پرورش پاکدشت ورامین اما در گفتوگو با «شهروند» میگوید معلم مدرسه، این ٤ دانشآموز را تنبیه کرده اما نه به شکلی که این دانشآموزان تعریف کردهاند: «معلم این دانشآموزان را تنبیه کرده نه به این شکل. من این تنبیهی را که شما میفرمایید، تأیید نمیکنم. معلم آن روز به این ٤ دانشآموز گفته که بروند سالن را تمیز کنند.» او میگوید این معلم اخراج نشده و به یکی دیگر از مدارس پاکدشت منتقل شده است. به گفته او پاکدشت، ٢٧٧ واحد آموزشی و ٦٢هزار دانشآموز دارد که از این تعداد حدود ١٠هزار نفر اتباع خارجیاند.
اما با اینکه مدیرکل اداره آموزش و پرورش پاکدشت تنبیه دانشآموزان در مدرسه این شهر را تأیید میکند، «داوود تاجیک»، مدیر این مدرسه در گفتوگو با «شهروند» اتفاق افتادن هر نوع تنبیه در این مدرسه را تکذیب میکند. او میگوید: «در مدرسه ما هیچ اتفاقی نیفتاده و این موضوع شایعه است.» او سخنان دانشآموزان این مدرسه را صحنهسازی او و خانوادههایشان میداند، چرا که به قول او «آنها میخواهند با این حرفها مدرسهشان با مدارس ایرانی ادغام شود.» تاجیک دلیل جابهجایی آقای ر، معلم کلاس سوم را هم ناراحتی قلبی او میداند و میگوید «بنده خدا را به مدرسه دیگری فرستادیم تا کار سبکتری انجام دهد.»