صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

پرداخت مطالبات فرهنگیان و معلمان   گروه اخبار /

معاون پشتیبانی وزیر آموزش و پرورش گفت : 310 میلیارد تومان از مطالبات سال 93 فرهنگیان شامل حق التدریس معلمان ، اضافه کاری کارکنان ، حقوق معوقه نیروهای قراردادی و سرباز معلم و حق الزحمه برگزاری امتحانات معلمان پرداخت می شود.


محمد بطحایی افزود: این مطالبات از محل اعتبارات سال 94 تأمین شده است و به حساب فرهنگیان واریز می شود. 


معاون وزیر آموزش و پرورش به استخدام 5 هزار نیروی جدید در آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: استخدام این نیروها و پرداخت حقوق آنها صد میلیارد تومان برای این وزارتخانه بار مالی خواهد داشت که این اعتبار از محل صرفه جویی منابع نیروهای بازنشسته آموزش و پرورش تأمین خواهد شد. 


بطحایی افزود : امسال 32 هزار نفر از نیروهای آموزش و پرورش بازنشسته می شوند. 


معاون پشتیبانی وزیر آموزش و پرورش به اجرای طرح توزیع شیر در مدارس اشاره کرد و گفت: این طرح با توزیع 40 تا 50 نوبت شیر بین دانش آموزان تا پایان سال گذشته اجرا شد و برای ادامه اجرای آن و تحقق وعده توزیع 70 نوبت شیر میان دانش آموزان به 200 میلیارد تومان اعتبار نیاز داریم. 


بطحایی افزود : امسال از به کارگیری معلمان بازنشسته در مدارس دولتی معذوریم اما این دسته از معلمان می توانند در مدارس غیردولتی به صورت حق التدریس به فعالیت خود ادامه دهند. 


معاون پشتیبانی وزیر آموزش و پرورش درباره بیمه طلایی فرهنگیان نیز گفت: قرارداد بیمه طلایی با شرکت آتیه سازان حافظ 30 اردیبهشت به پایان می رسد و اجرای این طرح و قرارداد جدید بیمه طلایی را با 4 شرکت بیمه ای به مناقصه گذاشته ایم. 


بطحایی افزود : در قرارداد جدید بیمه طلایی درصددیم بدون افزایش هزینه بیمه کیفیت خدمات درمانی را افزایش دهیم. 

خبرگزاری صدا و سیما

چهارشنبه, 25 فروردين 1394 18:43

افلاس و اتلاف در آموزش و پرورش

افلاس و اتلاف در آموزش و پرورش و چالش های آموزش و پرورش 

هیچ عاقلی در اینکه نهاد و وزارت آموزش و پرورش در ایران، یکی از بی اهمیت‌ترین نهادها نزد دولت و از هم پاشیده‌ترین و بحرانی‌ترین نهادهای اجتماعی ایران است تردیدی ندارد.

آموزش و پرورش در نظر دولت و وزارت آموزش و پرورش ما آن قدر بی اهمیت و به درد نخور است که جایگاه شاغلین دارای تحصیلات عالیه در آن حتی از جایگاه کارگران ساده در نهادهایی مانند وزارت نیرو و شهرداری و امثالهم پائین‌تر است. این واقعیت تلخ حداقل بر هیچ یک از معلمان دارای دانش اجتماعی و تحصیلات عالیه ما پوشیده نیست که آموزش و پرورش ما علی‌رغم شعارهای واهی وزرا و وکلا به خاطر منافع شخصی خودشان، نهادی حجیم اما بسیار کم‌کارکرد است. مدارس ما لبریز انواع ناهنجاری‌های گوناگون، از کم‌کاری و بی انگیزگی معلمین، مدرسین و دبیران  گرفته تا بی هویتی، بزهکاری و  بی تفاوتی دانش ‌آموزان است.

آنچه در آموزش و پرورش ما هیچ ارزشی ندارد، دانش و دانش‌آموزی است. نهاد آموزش و پرورش ما نهادی کهنه، بی رمق، کسالت‌بار و کسالت‌آور و خالی از هر گونه دانش و ابداع و خلاقیت علمی است. آموزش و پرورش ما تنها در پی اجرای چارت و برنامه‌های تکلیفی سالانه بدون کوچکترین توجهی به درون مایه و  ارزش واقعی و علمی و منطقی این برنامه‌هاست و بیش از اینکه در پی اشاعه دانش باشد، درصدد نهادینه کردن ارزش است. ارزش‌های سیاسی‌ای که تأثیرشان آن قدر زودگذر است که تنها پس از چند روز از تعطیلی مدارس همه فراموش می‌شوند و دوباره از اول مهر روز از نو روزی از نو.

افلاس و اتلاف در آموزش و پرورش و چالش های آموزش و پرورش

اگر بخواهیم مقایسه‌ای منطقی بین آموزش و پرورش و یک نهاد اجتماعی دیگر انجام دهیم، بهترین گزینه برای این مقایسه نهاد آموزشی پس از آموزش و پرورش یعنی وزارت علوم است. وزارت علوم نهادی است که ادامه کار آموزش و پرورش در زمینه آموزش نیروهای آینده جامعه را تکمیل می‌کند. پس وزرات علوم نهادی است در ادامه و راستای وزرات آموزش و پرورش اما این دو نهاد آموزشی موجود در ایران چه شباهتی با یکدیگر دارند؟ تقریباً هیچ.

وزارت آموزش و پرورش ایران همیشه از هماهنگی و مقایسه با وزرات علوم طفره می‌رود زیرا در نظر برنامه‌ریزان و دولتمردان ما، آموزش و پرورش بیشتر نهادی ارزشی است تا دانشی و در حالی که وزارت علوم دانش‌آموزی را اصل اول خود می‌داند، آموزش و پرورش ارزشمداری را اصل خود قرار داده است به همین سبب درجه و پژوهش علمی جایگاهی والا در وزارت علوم دارد اما آنچه که در آموزش و پرورش اهمیتی ندارد، مدارج و مدارک علمی و پژوهش است.

اگر باور ندارید هسته‌های به اصطلاح پژوهشی ادارات آموزش و پرورش را مروری بفرمائید تا حساب کار دست تان بیاید و به عنوان مثالی کوچک به کتاب کوچک پانزده هزار تومانی!! تهیه شده در هسته پژوهش آموزش و پرورش زنجان در زمینه تاریخ آموزش و پرورش زنجان نظری بیاندازید تا بدانید تهیه این کتابچه هم بیشتر به انگیزه‌های اداری بوده تا علمی. البته من به تهیه کنندگان این کتاب خرده‌ای نمی‌گیرم زیرا در وزارت به ظاهر آموزشی‌ای که پژوهش بی اهمیت‌ترین چیز است، تهیه چنین کتبی هم خود جای تقدیر دارد. اگر در مقایسه‌ موردی‌ای دیگر جایگاه معنوی و بهره‌مندی مادی یک مدرس دانشگاه و معلم شاغل در آموزش و پرورش با مدرک تحصیلی یکسان را بررسی کنیم به سادگی پی خواهیم برد که معلم و دبیر آموزش و پرورش تا زمانی که استعفا نداده در چنبره‌ای بسیار عذاب‌آور اسیر بوده و راه به جایی نبرده است اما به محض استعفا و ورود در وزارت علوم، جایگاه معنوی و مادی‌اش به اصطلاح عامه از این رو به آن رو شده است ؛ به همین ملاحظات است که بسیاری از همکاران ما به محض قبولی یا فارغ‌التحصیلی از مقطع دکترا حتی به قیمت پرداخت خسارت به آموزش و پرورش، از این اداره فخیمه استعفا داده و به عنوان مدرس دانشگاه در وزرات علوم مشغول به کار شده‌اند و و ما را نیز تشویق به طی این طریق کرده‌اند زیرا آموزش و پرورش جای افراد محقق و دانش پیشه نیست بلکه جای افرادی است که بیست و چهار ساعت موظفی هفتگی خود را با نارضایتی کامل و بی هر گونه حوصله و انگیزه امضا نموده و بقیه وقت خود را یا مشغول کار دیگری شوند یا به عمر تلف شده خود غصه بخورند.

اگر آموزش و پرورش ما نهادی کارا بود نیازی به این همه آموزشگاه و آموزشکده و مؤسسات رنگارنگ آموزشی خصوصی نبود و هم اینک این مؤسسات آن قدر زیاد شده‌اند و رقابت بین شان درگرفته است که بسیار بیشتر از آموزش و پرورش در زمینه آموزش فعال‌اند و معلمین آموزش و پرورش با انگیزه‌ای چند برابر بیشتر نسبت به آموزش و پرورش در این مؤسسات فعال‌اند اما دریغا که این مؤسسات و مدرسین شاغل در آنها نیز اولاً؛ انگیزه و مقصد اصلی‌شان پول است و ثانیاً؛ تماماً مشغول آموزش در زمینه علوم طبیعی و تجربی‌اند و علوم انسانی را وقعی نمی‌نهند ثالثاً؛ هدف محصلین شان کنکور است و دایره فعالیت‌شان هم کتب مدرسه نه پژوهش و تحقیقات علمی.

بدترین جنبه آموزش و پرورش ایران افلاس اقتصادی آن است. آموزش و پرورش ما یا نمی‌داند و یا می‌داند و اهمیتی برایش ندارد که اقتصاد و درآمد مادی اصلی‌ترین رکن حیات اجتماعی است و فقر بزرگ‌ترین عامل و مبنای از هم پاشیدگی و نابودی شیرازه هر نوع نظام اجتماعی.

آموزش و پرورش ما سال به سال فقیرتر می‌شود و از شاغلین به ویژه معلمین و مدرسین انتظار دارد در برابر این فقر و بی بهرگی مادی فزآینده ساکت و راضی باشند در حالی که چنین چیزی ممکن نیست. مقامات عالیه ما با بی ملاحظگی کامل انتظار دارند که کسی مقایسه‌ای بین حقوق‌های ماهانه آموزش و پرورش و سایر ادارات و نهادهای دولتی انجام ندهد و همه نسبت به این فاجعه که حقوق یک دکترا در آموزش و پرورش کمتر از حقوق یک لیسانس شاغل در مثلاً وزارت داراریی، دادگستری و امثالهم است، ساکت باشند و کسی هیچ مقامی را به سؤال و استیضاح نکشد حتی اگر حکم کذایی سال جدید را در مرداد ماه اعمال کند ( در سال 91 اعمال حکم‌های جدید به علت اختلافات بر سر افزایش سالیانه حقوق و مزایا به تأخیر افتاد و بالاخره در مرداد ماه چشم مان به حکم با افزایش 10-5 درصد روشن شد) .

حالا آیا همین دولت قبول می‌کرد که ما هم به جای مهرماه از دی ماه سر کلاس‌ها برویم؟ جالب اینکه وزیر وقت میزان افزایش را 15 درصد اعلام کرده بود ولی در عمل پنج درصد یا حتی کمتر بود؟ در آستانه سال جدید (1394) نیز کارد به استخوان رسید و در حالی که اعتراضات آغاز شد و همچنان در حال گسترش است، تأثیر چندانی در مسئولین امر در جهت اصلاح آموزش و پرورش نداشته است.

هر چند که در حال حاضر مسئله عاجل، توجه به وضعیت اقتصادی آموزش و پرورش و رفع تبعیض در امر دریافت حقوق مزایا بین کارکنان آموزش و پرورش با سایر نهادهای دولتی است اما این تنها مسئله‌ی آموزش و پرورش ما نیست بلکه آموزش و پرورش ما نیازمند اصلاحات بنیانی و نو است. اصلاحاتی که حاصل نگرش به آموزش و پرورش به عنوان مهمترین نهاد تولیدی است نه بر اساس نگرش کاملاً اشتباه دیرین که آموزش و پرورش را نهادی مصرفی معرفی می‌کند ، زیرا مهمترین تولید در جامعه انسانی نیروی انسانی است به ویژه اینکه در عصر جدید اهمیت این تولید با توجه به قرار گرفتن سرمایه فکری و علمی به عنوان زیربنای اصلی هر نوع تولید و ترقی، چندین برابر شده است.  اما متأسفانه از طرفی وزارت آموزش و پرورش قدرت چانه‌زنی برای اخذ بودجه لازم به ویژه برای افزایش منطقی حکم‌ها با توجه به وضعیت اقتصادی کشور را ندارد و اختلافات بر سر میزان افزایش مزایای کارکنان آموزش و پرورش چنان گسترده و عمیق است که نیل به نتیجه مطلوب بعید به نظر می‌رسد و از طرف دیگر به سبب نزدیک شدن به پایان دوره چهار ساله مجلس و برگزاری انتخابات، بسیاری از نمایندگان مجلس که برای دوره بعد برنامه‌ریزی می‌کنند، تازه یادشان افتاده که مزایا و حقوق معلمان کم است و آموزش و پرورش مشکلات عدیده دارد و قصد سؤال و استیضاح از وزیر را دارند گویی تا به امروز هیچ مشکلی در آموزش و پرورش وجود نداشته است!

افلاس و اتلاف در آموزش و پرورش و چالش های آموزش و پرورش

و همه ما به خوبی می‌دانیم این گرد و خاک‌های الکی هم با پایان انتخابات و راه یابی نمایندگان کهنه و نو به مجلس فرو خواهد نشست و باز ما خواهیم ماند و مشکلات بی‌پایان آموزش و پرورش به ویژه درد درمان ناپذیر مداخل اندک و مخارج هنگفت!

این است که وزارت و ادارات آموزش و پرورش، هیچ گاه رضایت مندی معلمین به ویژه معلمین دارای تحصیلات عالیه را تأمین ننموده‌ و نمی‌نماید و طبیعی است نهادی که رضایت مندی نیروهایش کمترین ارزش را در نظرش دارد، هیچ گاه کارکردی واقعی و قابل عرضه نخواهد داشت جز پر کردن لیست‌های ریزنمرات و ارائه کارنامه‌ها و آمارهای قبولی و افتخار به این آمارها در حالی که ما معلمین می‌دانیم که اینها تنها ظواهر امر است و در باطن امر چیزی به نام علم و دانش در آموزش و پرورش وجود ندارد و خودفریبی یکی بزرگترین خیانت‌ها به مملکت و ملت است.

در این میان، اقدامات سطحی‌ای مانند یک شیفته کردن مدارس با شعار افزایش سطح علمی و تلف کردن وقت چهار روزه معلمین به جای سه روز به ویژه در مناطق دورافتاده که به ویژه با عملکرد افرادی مانند علیرضا ربیعی (مدیر سابق آموزش و پرورش ماهنشان زنجان) و در کمال مخالفت معلمین با این طرح اعمال شد هیچ دردی را دوا نخواهد نمود و تنها به نارضایتی بیشتر سبب شده و به  سردرگمی بیشتر منجر خواهد شد.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 افلاس و اتلاف در آموزش و پرورش و چالش های آموزش و پرورش

منتشرشده در دیدگاه

رضا مرادی انتشار خبر دستور شکل گیری کارگروه رسیدگی به مطالبات به حق معلمان شریف با برخورد سرد و منفی جمعی از همکاران محترم مواجه گردید که  نظرات ارسالی آن عزیزان در ذیل انتشار خبر مربوط در سایت وزین سخن معلم قابل مشاهده می باشد.

دراین راستا به اختصار فرض ها و پیشنهادی را به شرح ذیل تقدیم می نمایم .

- مذاکره و چانه زنی منطقی ، آگاهانه، عقلانی و با نگرشی همه جانبه بسیار ارزشمند و راهبردی بوده و باید فرصت ایجاد شده از جانب رئیس جمهور محبوب را مغتنم دانسته و فارغ ازگرایش های سیاسی و عصبیت های منفی و غیرعقلانی به آن پرداخت.

به فرض:

- اطلاعی از پراخت های مالی بسیار متفاوت و غیرقابل مقایسه به عنوان حقوق ،پاداش ،امکانات رفاهی و خدماتی و... در سازمان ها و سایر وزارت- خانه ها در مقایسه با آموزش و پرورش وجود نداشته و به سختی کار و مشکلات عدیده در مدارس و آموزشگاه ها آگاه و مشرف نبوده و درکی از آن ندارند!

- به ارزش و نقش مثبت و راهبردی معلمان زحمتکش در عرصه و پهنه ی اجتماعی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، ارتباطات سالم و شفاف فردی و اجتماعی واقف نیستند!

-تاثیر شگرف و نقش بی بدیل معلمان آگاه و با انگیزه را درکاستن و کاهش جرائم و بزه اجتماعی و فرهنگی نمی دانند!

- به نقش منحصر به فرد معلمان گرامی در ایجاد آرامش و بستر سازی مناسب و اثر-بخش درجامعه در جهت حرکت پرشتاب برای رشد و توسعه و نیل به استقلال در تمامی ابعاد ممکن آن و تبدیل شدن به کشوری الگو و نمونه درجهان اذعان ندارند!

-به آموزش و پرورش به عنوان سرمایه نمی نگرند و توسعه ی پایدار کشور را مرهون زحمات معلمان ایثارگر و ازخود گذشته نمی دانند!

-از آموزه های اسلام عزیز و منطبق برمقتضیات زمان در زمینه های مورد نیاز بشر به ویژه تعلیم و تربیت ، عدم استثمار و بهره کشی،حرمت و حریت انسان شناختی ندارند و برای آن وقعی نمی نهند!

-به توان و عزم مصمم معلمان ظلم ستیز واقف و آگاه نیستند!

و فرض های فراوان و متعدد دیگر که دراین اجمال نمی گنجد ...

پیشنهاد : جمعی ازهمکاران باهماهنگی با رئیس محترم دفتر آقای رئیس جمهور از ایشان بخواهند آقای پورسلیمان ، مدیرسایت وزین سخن معلم و آقای کمیجانی دبیرکل محترم مجمع فرهنگیان ایران اسلامی که به واقع ازدل سوزان ،تلاشگران و آگاهان عرصه ی آموزش وپرورش و حامیان حقیقی حقوق حقه ی معلمان معزز می باشند به ترکیب کارگروه اضافه گردند. 

حقیر با تنی چند از همکاران محترم با ایشان تماس خواهیم گرفت. 

 

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 25 فروردين 1394 16:14

رفاه معلم ؛ نيازمند توجه و ساماندهي

 مدرسه گروه مدرسه| آمار بيش از يك ميليوني معلمان و فرهنگيان شاغل و ٧٥٠ هزار نفري بازنشسته كافي است تا مسايل و مشكلات اين قشر، وحشت به دل مسوولان و دست‌اندركاران بيندازد، آماري كه يك‌سوم كارمندان دولت را شامل مي‌شود. اما اهميت و جايگاه آموزش و پرورش و نقش حياتي اين نهاد با محوريت معلم باعث شده تا همه از مقامات ارشد تا افراد عادي به اين ضرورت تاكيد كنند.
متاسفانه به رغم تاكيدات لفظي و تمجيدات شعاري سال‌ها است كه تحولي در اوضاع معيشتي و رفاهي معلمان ايجاد نشده است، صرف‌نظر از حقوق و مزايا، اين صنف از امكانات و تسهيلات رفاهي مناسبي هم برخوردار نيستند در حالي كه ظرفيت‌هاي بالقوه فراواني در مجموعه آموزش و پرورش وجود دارد كه با مديريت صحيح مي‌تواند بخش زيادي از نيازهاي معلمان را پاسخ دهد.
گروه مدرسه «اعتماد» با بررسي اجمالي تلاش كرده است تا مسوولان و معلمان را متوجه اين ظرفيت‌ها و امكانات كند و گامي در اين جهت بردارد. اميد است با اراده جدي مسوولان گامي هر چند كوچك در مسير ارتقاي رفاه معلمان برداشته شود.


وام و تسهيلات بانكي
وام بخش جدايي‌ناپذير زندگي معلمي شده است، كمتر معلمي را مي‌توان يافت كه بخشي از همان حقوق ناچيز خود را به اقساط بانكي اختصاص نداده باشد؛ اقساطي كه نگراني‌اش از ابتدا تا انتهاي هر ماه همراه معلم است و او را حتي در سركلاس هم رها نمي‌سازد. چاره‌اي هم نيست اگر اين كار را هم نكنند زندگي‌شان نمي‌چرخد. مجبورند با سيلي صورت خود را سرخ نگه دارند اما انتظار مي‌رود دولت تدابيري بينديشد تا نخست وام‌هاي كم‌بهره به معلمان پرداخت شود و دوم اينكه اقساط آن كم و طولاني مدت باشد تا مبلغ زيادي از حقوق ماهانه معلمان را نبلعد. اقدام اخير بانك ملي قبل از نوروز و اقدام بانك رفاه ازجمله اقدامات به نسبت مناسب است كه بايد توسعه و استمرار داشته باشد. در آستانه فرا رسيدن روز جهاني كار و كارگر و روز معلم، بانك رفاه مجموعه خدماتي تحت عنوان «بسته رفاه كار و دانش» را به كارگران و معلمان ارايه مي‌دهد. به گزارش بانكي دات‌آي‌آر به نقل از روابط عمومي بانك رفاه، اين بسته خدماتي كه در راستاي ارج نهادن به تلاش‌ها و زحمات بي‌شايبه قشر كارگران و معلمان طراحي شده، شامل پنج موضوع با عناوين سپرده سرمايه‌گذاري كوتاه‌مدت عادي با نرخ خاص، سپرده سرمايه‌گذاري مدت‌دار انتخاب با امتياز ويژه، سپرده سرمايه‌گذاري كوتاه‌مدت ويژه شش ماهه با شرايط خاص، اعطاي كارت خريد اعتباري و تسهيلات قرض‌الحسنه رفع نيازهاي ضروري است.

مسكن و تسهيلات مربوطه

«بسياري از معلمان خانه ندارند. تا مي‌گوييم خانه نداريم مي‌گويند چرا مسكن مهر ثبت‌نام نكردي، آيا با حقوق كم مي‌شود هم خرج خانه را داد و هم خانه خريد به خصوص خانم‌هايي كه سرپرست خانواده هستند.» «فرهنگيان بايد در بهترين خانه‌ها و بهترين مكان شهر مسكن داشته باشند.»، «به نظر من مهم‌ترين مساله رفاهي فرهنگيان، مساله نداشتن مسكن آنهاست ،اگر اين مشكل حل شود با خيال آسوده‌تري سر كلاس حاضر مي‌شوند. من و همسرم فرهنگي هستيم و بالاي ١٠ سال سابقه خدمت داريم. ولي با داشتن سه فرزند هنوز موفق به خريد خانه نشده‌ايم.»، «احداث مجتمع‌هاي مسكوني سازماني جهت كاركنان شاغل فرهنگي فاقد منزل مسكوني (مستاجر) با درنظرگرفتن ضريب جهت در نظر گرفتن اولويت‌هايي چون ميزان درآمد ماهيانه، تعداد افراد خانواده فرهنگي و... تا بدينوسيله مشكل مسكن بسياري از فرهنگيان شاغل منتفي شود.»
اين اظهارنظرهاي معلمان نشان از آن دارد كه حقوق و مزاياي معلمي نه‌تنها پاسخگوي خريد مسكن نيست بلكه در برخي شهرها به‌ويژه تهران نمي‌شود خانه مناسبي اجاره كرد با اين وجود چگونه مي‌شود انتظار داشت معلم به مشاغل ديگري نپردازد يا اينكه با مطالعه و تحقيق و بررسي به روز و با آمادگي سر كلاس درس حاضر شود.  انتظار معمول اين است كه يك كارمند پس از ١٠سال بتواند يك مسكن و خودروي معمولي داشته باشد در حالي كه هيچ معلمي با حقوق معلمي قادر به اين كار نيست.  شركت‌هاي تعاوني مسكن فرهنگيان تا حدي توانسته بخشي از اين نياز را برطرف سازد و گروهي از معلمان در طرح مسكن مهر ثبت نام كردند هرچند با مشكلات فراواني مواجه شدند. بانك سرمايه هم اعلام كرده بود: ساخت مسكن‌هاي ارزان‌قيمت از طريق اين بانك در كلان شهرها شروع شده و با توجه به وجود بافت‌هاي فرسوده در شهرها توسعه پيدا مي‌كند. طبق توافق نامه‌اي كه در اين زمينه صورت گرفته به وسيله شركت‌هاي ساختماني تابعه بانك سرمايه و استفاده از تسهيلات بانكي كه به بازسازي بافت‌هاي فرسوده تخصيص يافته به عنوان مجري به طور انبوه ساخته خواهد شد، در پايان ساخت، مسكن‌ها از طريق اولويت‌بندي كه آموزش و پرورش انجام خواهد داد به فرهنگيان اختصاص مي‌يابد. در عين حال كه واگذاري آنها به صورت اقساطي خواهد بود.  خلاصه اينكه تامين مسكن مهم‌ترين دغدغه معلمان است كه در طرح جامع رفاه معلم بايد چاره‌اي اساسي براي آن انديشيده شود تا حداقل يك معلم پس از ١٠سال خدمت از اين نگراني رها شود.

اسكان معلمان مسافر

معلمان مانند هر صنف و شهروندي نيازمند سفرهستند و شايد به دليل نوع كارشان بيشتر هم به سفر نياز داشته باشند تعطيلات دوهفته‌اي نوروز و تابستان دست آنها را باز مي‌گذارد تا نسبت به ساير كارمندان و كارگران با انعطاف بيشتري براي انتخاب زمان و مكان سفر تصميم بگيرند. صرف نظر از اينكه حقوق و مزاياي آنها امكان سفر را چندان به آنها نمي‌دهد و صرف نظر از اينكه تعداد زيادي از معلمان فاقد خودرو يا خودروي مناسب هستند، امكانات رفاهي و خدماتي آموزش و پرورش مورد بحث و نقد است، امكاناتي كه در صورت مديريت بهتر مي‌تواند رضايت بيشتري به دنبال داشته باشد.  در كمتر شهري مي‌شود جايي براي اسكان معلمان نيافت حداقل يك كلاس درس را مي‌توان در اختيار معلمان گذاشت. در دورترين و محروم‌ترين مناطق هم اين امكان وجود دارد كه با كمي توجه و تجهيز اوليه قابل استفاده شود. البته مراكز اقامتي و خانه‌هاي معلم با تجهيزات به نسبت بهتر در مراكز استان و شهرهاي بزرگ هم پذيراي معلمان هستند، با اين وجود نارضايتي‌هاي زيادي از ارايه خدمات به خانواده‌هاي فرهنگي ابراز مي‌شود.  در همين زمينه يكي از معلمان مي‌گويد: «امكانات رفاهي در مسافرت‌هاي فرهنگيان بايد سامان‌بخشي شود. تاكيد بر رزرو اينترنتي انجام شود و سايت رفاهي نيز در اين رابطه با ارايه راهنمايي‌هاي لازم با قرار دادن آخرين وضعيت رزرو و بدون اختلالاتي كه گاهي هنگام مراجعه به سايت كاربران با آن مواجه مي‌شوند تسهيلات لازم در اين خصوص را فراهم كنند. اگربه مسافر فرهنگي فرصت انتخاب آگاهانه داده شود بسيار رضايت‌بخش است. از پذيرش افراد غيرفرهنگي كه صرفا كارت همكار فرهنگي را قرض گرفته‌اند خودداري شود تا از اين حداقل امكانات هم فرهنگيان محروم نشوند.»
يك فرهنگي ديگر هم مي‌گويد: «چرا بايد خانه معلم آموزش و پرورش محلي براي اسكان روساي ادارات ديگر در زمان‌هاي پيك مسافرت باشد؟» اين در حالي است كه وزير آموزش و پرورش با مثبت ارزيابي كردن گزارش و اقدامات ستاد خدمات سفر در تعطيلات نوروز ٩٤ نسبت به سال گذشته، از آمادگي اين وزارتخانه براي اسكان مسافران در تابستان خبر داده است.  
 فاني در بازديد از ستاد مركزي خدمات سفرهم گفته بود: با وجود مشكلات اعتباري وزارت آموزش و پرورش، مبلغ شش ميليارد تومان براي تجهيز مدارس جهت اسكان مسافران در اختيار استان‌ها قرار گرفت.   سيدجواد حسيني كه مديركل آموزش و پرورش خراسان رضوي يكي ازمسافر پذيرترين استان‌هاي كشور است نيز گفته: در طول يك سال اخير براي رفاه حال فرهنگيان عزيز مبلغ ٢٠ميليارد ريال تجهيزات براي مدارس طرح اسكان فرهنگيان خريداري كرده‌ايم.

مراكز ورزشي، تفريحي و رفاهي

بي ترديد وقتي در شهرها و جاده‌ها تردد مي‌كنيم با مراكز ورزشي، تفريحي و رفاهي متعددي روبه‌رو مي‌شويم كه متعلق به نهادها و سازمان‌هاي مختلفي است، در اين ميان آموزش و پرورش كه يك‌سوم كارمندان دولت را دارد از سهم بسيار كمتري برخوردار است، فقط در مراكز استان‌ها مي‌توان مواردي از اين مراكز را ديد.  اين در حالي است كه آموزش‌و‌پرورش با در اختيار داشتن اردوگاه‌هاي متعدد مي‌تواند پذيراي خانواده‌ها فرهنگيان باشد يا با عقد قرارداد با ساير نهادها تسهيلاتي را براي معلمان در نظر بگيرد، يكي از معلمان در همين رابطه مي‌گويد: استفاده از اردوگاه‌ها و تفرج گاه‌هاي تحت پوشش آموزش و پرورش براي استفاده اختصاصي همكاران محترم فرهنگي و خانواده آنها و امكان استفاده از اماكن ورزشي (باشگاه، استخر و...) تحت پوشش آموزش و پرورش بدون هزينه و يا با تخفيف ويژه و استفاده از امكانات اقامتي و تفريحي مانند خانه معلم در سطح استان مي‌تواند زمينه‌ساز بهرمندي خانواده‌هاي فرهنگي از اين امكانات رفاهي باشد.

اياب و ذهاب

«يكي از مهم‌ترين مسائلي كه به مساله رفاه معلمان برمي‌گردد و اكثريت نيز با آن دست به‌گريبانند  (به‌خصوص آقايان) باتوجه به اينكه در مناطق دور افتاده و يا شهرهاي ديگر مشغول به خدمتند مساله كرايه‌اي است كه روزانه و ماهانه بايد بپردازند و عملا نيمي از حقوقي كه آن چنان زيادهم نيست صرف رفت و آمد مي‌شود. اگر آموزش و پرورش نيز مانند ديگر ارگان‌ها كه به بهانه‌هاي مختلف مبالغي را به عنوان كمك هزينه پوشاک، كمك هزينه سرويس، حتي هزينه آجيل شب عيد و...  به كارمندان خود پرداخت مي‌كنند فقط مبلغي را در فيش حقوق همكاراني كه در مناطق محروم يا شهري غيراز محل سكونت خدمت مي‌كنند بپردازد مشكل بزرگي از دوش اين معلمان برداشته خواهدشد. البته الان در فيش‌هاي حقوقي مبلغي به عنوان مناطق محروم هست ولي هزينه چهار روز رفت و آمد يك معلم هم نمي‌شود.»
اين درخواست يك معلمي است كه مجبور است هر روز مسيري را از محل سكونت خود تا مدرسه محل تدريسش طي كند، يكي ديگر از معلمان هم كه مشكل مشابه دارد و در يك روستا مشغول خدمت است، مي‌نويسد: «خيلي از كارمندان دولت حق سرويس دارند يا براي رسيدن به محل كار خود سرويس مخصوص دارنداما معلمين ما، اگر در روستا‌ها خدمت كنند از چنين حقي برخوردار نيستند آنها مجبورند مبلغي را هم از جيب بگذارند تا هزينه رفت و آمدشان تامين شود.»
يكي از امكانات رفاهي براي كاركنان هر دستگاهي سرويس‌هاي اياب وذهاب يا حق اياب و ذهاب است كه در فيش‌هاي حقوقي آنها ماهانه پرداخت مي‌شود؛ حقي كه از معلمان دريغ مي‌شود و خود يكي ديگر از موارد تبعيض ميان كارمندان دولت است. بي‌ترديد اگر قرار باشد اين امكان موجب آسايش فكري و رواني باشد معلم بيش از هر كارمند ديگري به اين آسايش و آرامش نيازمند است.

نقل وانتقالات

«اگر يك برادر نيروي انتظامي به هر نقطه‌اي از كشور منتقل شود اگر همسرش فرهنگي باشد به پيروي از همسر حتي در طول سال تحصيلي منتقل مي‌شود ولي براي زوجين فرهنگي در نقل‌وانتقالات فقط دو امتياز تعلق مي‌گيرد.» اين چند جمله كوتاه حكايت از يك مشكل ديگر فرهنگيان دارند عدم بومي‌گزيني در مقاطعي و ازدواج فرهنگيان يا تغيير محل تحصيل يا زندگي معلمان يا فرزندان‌شان گاهي آنها را مجبور مي‌كند محل خدمت خود را تغيير دهند؛ اجباري كه با مشكلات فراواني همراه خواهد بود. تعداد زيادي از معلمان همه ساله خواستار تغيير محل خدمت خودهستند كه موفق به اين كار نمي‌شوند زندگي آنها با بحران مواجه مي‌شود. به نظر مي‌رسد با سياست ساماندهي نيروي انساني كه به عنوان يكي از اولويت‌هاي وزير اعلام شده است مي‌شود اين مساله را تا حد زيادي برطرف ساخت چراكه در هر صورت تسهيل در امر انتقال معلماني كه به هر دليل تمايلي به خدمت در منطقه‌اي را ندارند، مي‌تواند به رفع اين مساله كمك كند.  مشاهده تسهيلات نقل وانتقال در ساير نهادها و دستگاه‌ها براي معلماني كه همواره شاهد اين تبعيض‌ها هستند قابل تحمل نيست آنها انتظار دارند نه بيشتر بلكه حداقل به اندازه ساير كارمندان دولت براي‌شان امكانات وتسهيلات قايل شوند.

مراكز خريد

فروشگاه‌هاي فرهنگيان كه تقريبا در تمام مناطق حداقل يك شعبه دارد از قديمي‌ترين مراكز خريد فرهنگيان است؛  فروشگاه‌ها‌يي كه با عضويت و سهامداري معلمان و به شكل تعاوني اداره مي‌شود. اقلام موجود در اين فروشگاه‌ها از نظر كيفيت و قيمت چندان تفاوتي با ساير مراكز خريد ندارد تنها امتياز در نظر گرفته اين است كه اعضا با استفاده از دفترچه‌هاي عضويت مي‌توانند اجناس و كالا‌هاي خاصي را قسطي خريداري كنند و اقساط مربوطه از حقوق آنها كسر مي‌شود.
نارضايتي از عملكرد شركت‌هاي تعاوني مصرف آن قدر زياد است كه تبديل به نااميدي شده تا حدي كه بسياري از معلمان ترجيح مي‌دهند از ساير مراكز خريد كنند حتي اعضاي شركت در مجامع عمومي حضور نمي‌يابند و هميشه گروه اندكي جلسات را برگزار مي‌كنند و انتخابات با حضور كمتر از پنج درصد از اعضا انجام مي‌شود.
شركت تعاوني مصرف يكي ديگر از امكانات رفاهي معلمان است كه به دليل سوء مديريت نتوانسته گرهي از مشكلات رفاهي معلمان را باز كند. اين مجموعه نيازمند توجه و تحول ويژه است. البته صندوق ذخيره فرهنگيان در ادامه اقدامات رفاهي خود براي افزايش قدرت خريد فرهنگيان، طرحي را با عنوان طرح فرهنگ اخيرا راه‌اندازي كرده است و مراكز خريد داير كرده كه فرهنگيان شاغل و بازنشسته با ثبت نام در اين طرح مي‌توانند كالاهاي اساسي را با تخفيف ويژه از فروشگاه‌هاي طرح فرهنگ خريداري كنند.

تسهيلات تحصيلي

دانش شغلي در هر حرفه‌اي با تحصيلات دانشگاهي به دست مي‌آيد و يكي از شاخص‌هاي مهم در ارزيابي‌هاي شغلي است چراكه مهارت عملي نيز منوط به اين مهم بوده و به همين دليل در ابتدا استخدام هر دستگاهي تلاش دارد تا نيروهاي مورد نياز خودرا از تحصيل كردگان دانشگاهي مرتبط انتخاب كند.  پس از استخدام نيز هر نهاد يا سازماني در راستاي مديريت منابع انساني تلاش مي‌كند با تشويق نيروهاي خود به ادامه تحصيل و برگزاري دوره‌اي ويژه توان علمي و عملي كاركنان خود را افزايش دهد تا بر ميزان بهره‌وري دستگاه مربوطه بيفزايد.  ارايه تسهيلات براي تشويق نيروها از راهكاهاي مرسوم است كه مرخصي تحصيلي، مامور به تحصيل كردن، وام و يارانه‌هاي تحصيلي از جمله اين تسهيلات است. تسهيلاتي كه متاسفانه از آن در آموزش‌وپرورش خبري نيست حتي بعد از دريافت مدارك تحصيلي با هزينه‌هاي شخصي چندان تغييري در حقوق و مزاياي معلمان ايجاد نمي‌شود بسياري از معلمان رنج سفر را به خود مي‌دهند و هزينه‌هاي زيادي را متحمل مي‌شوند تا ادامه تحصيل دهنداما سيستم چندان بهايي براي آنها قايل نيست؛ به همين دليل اكثر دارندگان مدارك كارشناسي ارشد و دكترا ترجيح مي‌دهند از آموزش وپرورش خارج شوند. اين نخبه گريزي موجب شده است تا فقرنيروي انساني كيفيت رادر اين نهاد زيربنايي كاهش دهد؟

فرزندان فرهنگيان وتسهيلات ويژه
آمار و اطلاعات نشان مي‌دهد فرزندان فرهنگيان اقشار برتر جامعه هستند و اين خود نشان تاثير ديدگاه تربيتي بر موفقيت تربيت فرزندان دارد؛ تاثيري كه در ابعاد تحصيلي، اخلاقي و اجتماعي به خوبي خود را نشان مي‌دهد اين وجه تمايز يك سرمايه ارزشمند براي معلمان وجامعه به شمار مي‌آيد.
توجه به اين سرمايه ارزشمند كه با مشقت‌هاي زندگي معلمي به دست آمده يك ضرورت فراسازماني است اما از آموزش و پرورش انتظار مي‌رود از خانواده خود بيشتر حمايت كند، بسياري از دستگاه‌ها تسهيلات ويژه‌اي براي فرزندان كاركنان خود در نظر مي‌گيرند و از همان بدو تولد مورد حمايت‌هاي بهداشتي، درماني و تحصيلي قرار مي‌دهند و بعد هم براي اشتغال امتيازات خاصي در نظر مي‌گيرند حمايت‌هايي كه تقويت‌كننده پيوند سازماني و انگيزه‌بخش كاري خواهد بود.  
متاسفانه در اين زمينه نيز مانند ساير بخش‌هاي رفاهي و خدماتي، آموزش و پرورش ازقافله عقب مانده است، معلمان كه رضايت چنداني ندارند مي‌گويند: حداقل شهريه از فرزندان در مدارس نگيرند، استخدام يكي از فرزندان فرهنگياني كه بازنشسته مي‌شوند و اختصاص سهميه بيشتر در دانشگاه فرهنگيان به فرزندان آنها از ديگر خواسته‌هاي آنها در اين زمينه است.
 
محيط كاري و استانداردهاي لازم

«به محل كار معلم و ديگر مشاغل نگاه كنيد: دريغ از يك مورد رعايت بهداشت كار، صندلي غيراستاندارد، تخته از آن بدتر، محيط كلاس تا حد امكان پر از دانش‌آموز، روشنايي كلاس غيراستاندارد، سرمايش و گرمايش هم كه گفتن ندارد» اين يادداشت يك معلم است كه برخورداري از يك محيط استاندارد را لازمه نشاط و جذابيت كاري مي‌داند، البته او از حداقل‌ها مي‌گويد؛ حداقل‌هايي كه شأن معلم رعايت شود. وقتي دانش‌آموزان مي‌بينند آموزش وپرورش براي معلم خود آن قدر ارزش قايل نيست كه يك ميزوصندلي مرتب در نظر بگيرد چگونه انتظار مي‌رود اوكه محل كار ساير كاركنان را در ادارات مي‌بيند نسبت به معلم احساس كرامت كند، خنده دانش‌آموزان را تصور كنيد وقتي معلم روي صندلي فرسوده مي‌نشيند و مي‌افتد يا ميخ‌هاي صندلي يا لبه ميز اسقاطي لباس او را پاره مي‌كند.   اين خواسته ديگر نمي‌تواند زياده‌خواهي باشد احساس مثبت به كلاس درس يا دفتري كه معلم مي‌خواهد چند دقيقه زنگ تفريح را در آن استراحت كند يك حق طبيعي است كه دريغ كردن آن اوج بي‌انصافي و بي‌مسووليتي است.

بهداشت و درمان

خدمات بهداشتي و درماني از ضروريات زندگي روزمره است؛ خدماتي كه معلمان مانند ساير بخش‌هاي رفاهي چندان از آن بهره‌مند نيستند. معدود مراكز درماني و بهداشتي ويژه فرهنگيان آن هم در مراكز استان‌ها و شهرهاي بزرگ پاسخگوي نيازهاي خانواده بزرگ معلمان نيست. از طرفي اين مراكز فاقد تجهيزات وامكانات لازم براي همه موارد بوده است.  راه چاره در مراجعه به مراكز بهداشتي و درماني دولتي، خصوصي يا مراكز ساير نهادها وسازمان‌ها است كه هزينه‌هاي مراكز خصوصي آنقدر بالا است كه در توان فرهنگيان نيست و مراكز ساير نهادها نيز اكثر طرف قرارداد آموزش‌وپرورش و بيمه‌هاي آن نيستند بنابراين مي‌ماند مراكز دولتي كه آن هم وضعيتش مشخص است هر چند در سال‌هاي اخير كمي بهتر شده است.  
به نظر مي‌رسد ارايه خدمات بهداشتي و درماني به معلمان نيازمند يك طرح جامع است تا دغدغه‌هاي سلامتي اين خانواده بزرگ كاهش يابد.

بيمه

از روزي كه تبليغات بيمه معلم در در و ديوار شهرها مشاهده شد اميدي در دل معلمان ايجاد شد كه ديگر از شر ساير بيمه‌ها خلاص خواهند شد آنها اميدوار شدن به اينكه شركت بيمه معلم خدمات خود را گسترش دهد و با پوشش اكثر خدمات بهداشتي و درماني نگراني معلمان را برطرف سازد اما اين مجموعه هم مانند ساير شركت‌هاي صندوق ذخيره فرهنگيان ازهمان ابتدا بامشكلات جدي به ويژه در دولت احمدي‌نژاد روبه‌رو شد. بيمه معلم با عنوان اوليه «شركت بيمه صادرات و سرمايه‌گذاري» در سال ١٣٧٣ با مشاركت نظام بانكي و براي توسعه فعاليت‌هاي صادراتي و ارايه پوشش‌هاي بيمه‌هاي اعتباري در مقابل ريسك‌هاي موجود، تاسيس شد. در تيرماه سال ١٣٨٦، پس از واگذاري بخش عمده سهام شركت و براساس تصميم سهامداران جديد، نام شركت به «بيمه معلم» تغيير يافت. اين شركت توانست به‌تدريج دامنه فعاليت‌هاي خود را توسعه داده و موفق به اخذ مجوز فعاليت از بيمه مركزي جمهوري اسلامي ايران در كليه رشته‌هاي بيمه زندگي و غير زندگي و اتكايي گردد. هم‌اكنون شركت بيمه معلم در بازار بيمه كشور به عنوان قديمي‌ترين شركت بيمه خصوصي در عرضه كليه خدمات بيمه‌اي فعال است و شمار زيادي از هموطنان گران قدر به ويژه فعالان اقتصادي كشور از محصولات و خدمات اين شركت بهره‌مند هستند. درحالي تجربه بيمه معلم مورد نقد و اعتراض است كه فرهنگيان تجربه يك دوره همكاري بيمه آتيه‌سازان با آموزش و پرورش را به پايان رساندند و بسياري از آنان از خدمات ارايه شده اين بيمه نيز نارضايتي خود را ابراز مي‌دارند و اين در حالي است كه شنيده مي‌شود وزارت آموزش و پرورش، بيمه تكميلي فرهنگيان را در قالب چهار بسته مختلف پيش‌بيني كرده و آن راجهت نظرسنجي از فرهنگيان به استان‌ها ارسال كرده است.

به نظر مي‌رسد امسال با توجه به پوشش‌هاي بيمه‌اي خاص، بسته‌هاي بيمه تكميلي با شرايط و خدمات ويژه براي فرهنگيان در نظرگرفته شده است.    در بسته اول خدمات با شرايط فعلي تعريف شده، در بسته دوم خدمات كامل با نرخ مصوب بيمارستاني، در نوع سوم تلفيق خدمات بيمارستاني و پاراكلينيكي و در بسته نوع چهارم نيز خدماتي كمتر از شرايط فعلي در نظر گرفته شده است.  بيمه طلايي يكي ديگر از طرح‌هاي بيمه‌اي است كه با وجود مانور مسوولان در دولت گذشته نتوانست رضايت معلمان را به دست آورد ، يكي از مديران كل آموزش وپرورش بيمه طلايي را كار اشتباهي دانسته كه در دولت قبل اتفاق افتاده بود چرا كه به نظر ايشان بيمه يك واحد اقتصادي است و متناسب با پولي كه مي‌گيرد خدمات مي‌دهد و به دليل ارايه خدمات دندان پزشكي، بيمه ورشكست شد. بيمه ايران تمام طلب خود را يك جا مطالبه كرده بود و وزارتخانه نمي‌توانست تمام بدهي به جا مانده از قبل را يك جا پرداخت كند در نتيجه بيمه طلايي فرهنگيان به بيمه آتيه‌سازان حافظ واگذار شد ولي در عين حال آقاي فاني اخيرا با آقاي نوبخت جلسه‌اي داشتند و قرار شد كه مطالبات بيمه ايران پرداخت شود و اميدواريم در سال٩٤ با بيمه ايران قرارداد منعقد كنيم. 

خلاصه اينكه معلمان از خدمات بيمه‌اي مناسبي برخوردار نيستند و اين شايسته اين قشر نيست. امروزه در نظام تامين اجتماعي در اكثر كشورها ارايه خدمات بيمه‌اي از ابتدايي‌ترين خدمات است كه تامين‌كننده امنيت رواني و انگيزه بخش كاري است لذا ضرورت دارد مسوولان چاره‌اي اساسي بينديشند.

 

حمید طهماسبی  رتبه بندي معلمان بعد از كش و قوس فراوان از مرحله تصويب هيات دولت به سلامت گذشته و به قول وزير محترم دكتر فاني،كارشناسان  وزارتخانه در حال  تعريف ضوابط و چارچوب هاي اجرايي  جهت رتبه بندي معلمان سراسر كشور هستند.

بنا به نظر اكثر كارشناسان ،من جمله جناب دكتر فاني، كه در اين زمينه اظهار نظر نموده اند؛كسب  مدارج تحصيلي دانشگاهي توسط معلمان از عوامل اصلي ارتقا از يك رتبه به رتبه بالاتر خواهد بود.حال قسمت جالب ماجرا به اين جا مي رسد كه اخيرا معاونت محترم رياست  جمهور و رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور در دستورالعملي قاطع  به تمامي وزارت خانه ها و ارگان هاي دولتي (من جمله آموزش وپرورش) موضوعي  به عنوان مجاز بودن  ادامه تحصيل كاركنان تا سقف حداكثر يك مقطع بالاتر از  مدرك  زمان  استخدام  را ابلاغ كرده اند و نيز تصريح شده است كه مدارك بالاتر فاقد ارزش اداري خواهند بود.

حال به قول معروف ما فرهنگيان مصداق  مثل معروف “آش نخورده و دهان سوخته” هستيم؛قبلاً ادامه تحصيل مي داديم و ارتقاي مان به حدي ناچيز بود كه سال ها طول مي كشيد كه هزينه هاي صرف  شده را برگرداند؛ و حال قبل از رتبه بندي شدن، ادامه تحصيل مان را ممنوع كردند.

قابل ذكر است قريب به اتفاق معلمين فعلي فارغ التحصيل قبل از سال 1390مراكز تربيت معلم هستند كه  به صورت كاردان (فوق ديپلم) استخدام شده و وارد آموزش وپرورش  شده  و بعدها ادامه تحصيل داده اند.

با توجه به اين تناقض  به نمايندگي از اقشار محترم فرهنگي از جناب آقاي دكتر فاني خواهانم كه سريعاً در هيات دولت اين موضوع را مطرح نموده و تا كار از دست خارج نشده فرهنگيان معزز را از شمول اين  قانون مستثني فرمايند.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 25 فروردين 1394 11:12

شرايط زندگي معلمان و نگاه مسوولان

معلم  گروه اخبار /

« آيا با داشتن فرزندان تحصيل كرده بيكار - حقوق زير خط فقر- بيمه سر درگم و اجباري و صندوق ذخيره فرهنگيان نامعلوم، رفاهي براي معلم باقي مانده است؟»
«يك معلم نه كارانه ماهيانه دارد نه اضافه كار، نه حق مسكن دارد و نه حق اياب و ذهاب، نه حق ماموريت دارد و نه حق شيفت، نه بن خريد كالا دارد و نه كمك‌هاي غير نقدي ماهيانه، نه پاداش آخر سال دارد و نه مانند شركت‌هاي دولتي پاداش بستن حساب‌ها، نه مانند برخي از كاركنان، وام‌هاي چند ده ميليوني با درصدهاي پايين جهت خريد خودرو و آپارتمان دارد.»
«حق اولاد براي يك معلم ٢۵ هزار تومان است. يا معلمان چيزي به نام حق مسكن ندارند. هيچ وامي نمي‌توانند از طريق آموزش و پرورش دريافت كنند يا چيزي به نام بن كالا كه در ديگر سازمان‌ها مرسوم است در ميان معلمان وجود ندارد.»
اين گزيده‌اي ازاظهارنظر‌هاي معلمان است كه ترسيم‌كننده شرايط سخت رفاهي و معيشتي آنهاست، شرايطي كه معلمي را با تهديدات جدي مواجه ساخته است و معلمان را مجبور كرده به مشاغل دوم وسوم روي آورند، واقعيت تلخي كه مسوولان نيز به آن اذعان دارند.
وزير آموزش و پرورش مي‌گويد: معلمان ما با وجود اينكه در بين كارمندان دولت از بالاترين ميزان باسوادي بهره‌مند هستند، متاسفانه برابر شأن و منزلت‌شان از حقوق و رفاه برخوردار نيستند و من از اين جهت شرمنده معلمان هستم.
وي در جاي ديگري با اشاره به نقش اصلي و محوري معلمان در موفقيت برنامه‌هاي وزارت آموزش و پرورش گفته: متن، اساس و محور دستگاه تعليم و تربيت معلم است و همه برنامه‌ها و طرح‌ها و تغييرات بايد در خدمت معلم و دانش‌آموز باشد. فاني ادامه مي‌دهدكه: بهبود رفاه معلم يك سياست جدي است و بايد با اقدامات رفاهي در مسير افزايش انگيزه و ارتقاي شايستگي‌هاي حرفه‌اي معلمان قدم‌ برداريم.
سيدمحمد بطحايي، معاونت پشتيباني وزارت آموزش و پرورش هم گفته: اولويت اول در وزارت آموزش و پرورش خدمت به معلمان و ارتقاي سطح رفاه، معيشت، منزلت و شأن اين قشر زحمتكش است، ما در آموزش و پرورش دولت يازدهم تمام تلاش خود را انجام مي‌دهيم تا بتوانيم با بهينه كردن منابع بخشي از آنها را به سمت امور رفاهي و معيشتي همكاران هدايت كنيم. چون همه از جناب آقاي وزير گرفته تا همه همكاران ايشان در سطوح مختلف باورشان بر اين است تا زماني كه معلم به يك سطح قابل قبولي از رفاه و معيشت نرسد، سرمايه‌گذاري روي ساير مولفه‌هاي نظام آموزش و پرورش بي‌فايده خواهد بود.
اين به اين معناست كه اگر ما فضاي آموزشي خوبي داشته باشيم، كتاب‌ها و منابع آموزشي خيلي خوبي داشته باشيم، تجهيزات آموزشي با كيفيتي در مدرسه داشته باشيم، اما معلم ما، معلمي نباشد كه از سطح رفاه و معيشت نسبتا قابل قبولي برخوردار باشد، قطعا آنها ناكارآمد خواهند بود. معلم بايد به يك سطح قابل قبولي از معيشت و رفاه برسد تا بتواند تمام انرژي خود و فكرش را براي تعليم و تربيت بچه‌ها به كار بگيرد.

نظام هماهنگ رفاهي وشناسنامه رفاهي معلمان
آموزش‌ و پرورش مطالعاتي را در رابطه با روند يكپارچه‌سازي خدمات رفاهي انجام داده و براساس اين طرح كه تاكنون مطالعات آن انجام شده يك شناسنامه رفاهي پيش‌بيني شده است.  علي اصغرطلوعي، رييس اداره رفاه وزارت آموزش‌ و پرورش با اعلام اين خبر گفته بود: طبق شناسنامه رفاهي مشخص مي‌شود كه يك فرد فرهنگي از بدو ورود چه خدماتي را به چه مقدار و تعداد مي‌تواند استفاده كند يا اينكه تاكنون به چه ميزان از خدمات بهره‌مند شده است، به‌طور مثال خدماتي مانند مراكز آموزشي و رفاهي، تعاوني مسكن، تعاوني مصرف، بيمه پايه و بيمه درمان.  وي در مورد كاركرد اين طرح در سخناني تكميلي گفته: طرح شناسنامه رفاهي كمك مي‌كند تا تمام همكاران در مرحله اول از خدمات رفاهي موجود، مطلع شوند و در بدو ورود طبق شناسنامه رفاهي خود مي‌دانند چه زماني از چه خدماتي مي‌توانند استفاده كنند، همچنين از خدمات رفاهي آموزش و پرورش نيز مطلع مي‌شوند.
رييس اداره رفاه وزارت آموزش‌ و پرورش همچنين ابراز داشته بود كه: طرح مطالعاتي شناسنامه رفاهي انجام شده است البته براي اجرا نياز به همكاري برخي دستگاه‌هاي برون‌سازماني داريم به‌طور مثال در بحث مسكن فرهنگيان قطعا به همكاري سازمان‌هاي ذي‌ربط براي ساخت مسكن يا واگذاري زمين نياز داريم هم‌اكنون اين طرح به استان‌ها ارايه شده است تا بازخورد آن را دريافت كنيم و پس از آن وارد مذاكره با ساير دستگاه‌ها شويم.

اداره تعاون
در مناطق و ادارات كل و وزارت آموزش و پرورش واحدي به نام تعاون و رفاه معلم وجود دارد كه وظيفه آن تامين رفاه معلمان است؛ وظيفه‌اي كه براي رفع دغدغه‌هاي معلمان بر دوش كارشناسان و كاركنان اين بخش گذاشته شده است تا با اجراي آن معلمان بدون نگراني در كلاس درس با علاقه و انگيزه به ايفاي نقش معلمي خود بپردازند.
ارايه خدمات رفاهي از قبيل بيمه، وام و تسهيلات بانكي، تامين مراكز اقامتي و تفريحي و ورزشي، خدمات بهداشتي و درماني و تسهيلات مسكن و خودرو و... وظيفه اين بخش است.
هر معلمي كه وارد سيستم آموزش و پرورش مي‌شود از همان ابتدا بايد تحت حمايت اين واحد قرار بگيرد اما متاسفانه به دليل ضعف اطلاع‌رساني برخي معلمان از همين حداقل خدمات نيز بي‌بهره مي‌مانند.

صندوق رفاه فرهنگيان
در هر اداره‌اي يك صندوقي به نام صندوق رفاه وجود دارد كه با پس‌اندازهاي خود معلمان مي‌چرخد كه به تناسب مبلغ پس‌انداز شده و مدت آن به ترتيب اولويت يا تشخيص ضرورت به اعضا وام مي‌دهد؛ وامي كه فقط كارمزد دارد و سودي به آن تعلق نمي‌گيرد اما مبالغ آن بسيار ناچيز است فقط به درد گره‌هاي كوچك زندگي معلمي مي‌خورد.
با وجود اين باز هم معلمان چندان از عملكرد اين صندوق‌ها رضايت ندارند. يكي از فرهنگيان در اعتراض به نحوه عملكرد اين صندوق‌ها مي‌گويد: «چرا اكثر فرهنگيان مبالغي سه تا چهار ميليوني در صندوق‌هايي تحت عنوان صندوق رفاه فرهنگيان ذخيره مي‌كنند اما فقط يك وام اندك دريافت مي‌كنند؟ چه بهتر است مسائل وام‌ها، حقوق و حسابداري‌ها در يك صندوق تجميع شود و با عنوان بانك فرهنگيان فعاليت كند تا از اين راه يك امر اقتصادي هم صورت گيرد.» يا معلم ديگري چنين ابراز مي‌دارد: «بعضي همكاران تا سه ميليون در صندوق اداره موجودي دارند ولي فقط ٩ ميليون وام تعلق مي‌گيرد ولي وام مسكن در بعضي نهاد‌ها تا ٥٠ ميليون تعلق مي‌گيرد.»

صندوق ذخيره فرهنگيان
يكي از مراكزي كه انتظار مي‌رود براي تامين رفاه معلمان كاري انجام دهد صندوق ذخيره فرهنگيان است؛ صندوقي كه معلمان با عضويت در آن ماهانه مبلغي از حقوق‌شان كسر و به حساب صندوق واريز مي‌شود و معادل آن را هم دولت واريز مي‌كند كه هنگام خروج عضو، اين دو مبلغ به‌علاوه سود سرمايه به اعضا پرداخت مي‌شود.
آخرين اخبار حكايت از عضويت نزديك به ٥٠٠هزار فرهنگي در اين صندوق دارد و به گفته مسوولان صندوق، سرمايه آن حدود هفت هزار ميليارد تومان است. اين صندوق كه به‌صورت هيات امنايي با رياست وزير آموزش و پرورش اداره مي‌شود به‌شدت مورد انتقاد معلمان است و نتوانسته اعتماد اين قشر را به دست آورد؛ اعتمادي كه اگر جلب شود مي‌تواند پشتوانه بسيار قدرتمندي براي ادامه كار و موفقيت اين مجموعه اقتصادي باشد و تاثير عميق و گسترده‌اي را بر وضعيت رفاهي معلمان بگذارد.

بانك سرمايه يا بانك فرهنگيان
«تاسيس بانك فرهنگيان يك ضرورت اجتناب‌ناپذير است، چرا كه اين بانك مي‌تواند سرمايه‌گذاري‌هاي بسياري در ارتباط با آموزش و پرورش انجام دهد، پول‌هاي هنگفتي توسط وزارت آموزش و پرورش براي بيمه‌هاي دانش‌آموزي، كارمندي و موارد ديگر پرداخت مي‌شود كه اين بانك يا صندوق ذخيره مي‌تواند پول آموزش و پرورش و فرهنگيان را دراختيار گرفته و چرخش آن مي‌تواند براي فرهنگيان درآمد زيادي داشته باشد.»
اين سخنان فاني، وزير آموزش وپرورش است كه بر ضرورت تاسيس بانك فرهنگيان تاكيد دارد؛ ضرورتي كه معلمان هم با آن موافق هستند هر چند به اجراي موفق آن اميدوار نيستند. يكي از معلمان در اهميت و ضرورت تاسيس بانك فرهنگيان مي‌گويد: «مجموعه عظيم فرهنگيان چرا نبايد مانند ساير ارگان‌ها بانك داشته باشند و حقوق‌مان به بانك ملي واريز شود و اين بانك هم با بردن اين همه سود از حقوق همكاران هيچ گونه خدماتي به فرهنگيان ارايه نكند.» 

البته صندوق ذخيره فرهنگيان با سهم قريب به ٥٠درصد در بانك سرمايه شريك است و يك تجربه بانكي را دارد؛ تجربه‌اي كه مانند ساير خدمات مختلف نتوانسته اعتماد معلمان را به دست آورد به همين دليل اكثر معلمان پس از بازنشستگي از عضويت آن خارج مي‌شوند در حالي كه با ارايه خدمات و سياست‌هاي اعتمادساز مي‌شود از اين سرمايه عظيم درگردش معلمان استفاده‌هاي فراواني برد ويك بانك مستقل ويژه فرهنگيان تاسيس كرد.

روزنامه اعتماد

 

چهارشنبه, 25 فروردين 1394 10:45

مناظره ۹۴/۰۱/۲۶

sedasimasp گروه اخبار /

در این قسمت از برنامه «مناظره» می‌شنویم: " نظام آموزشی کشور و معادلات غلط در آن "

در این قسمت از برنامه «مناظره»  می‌شنویم. 

چهارشنبه, 25 فروردين 1394 10:28

چه‌کاره شدن؛ مسئله این است !

بیکاری «دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟» جمله تکراری بود که همه ما در دوران تحصیل بارها آن را از سوی معلمان خود شنیده بودیم اما، همه بی‌آنکه زیاد دغدغه آن را داشته باشیم بر اساس آنچه پسند اطرافیان و والدین مان بوده است برای مثال دکتر یا مهندس بودن و عناوین به‌اصطلاح دهان پرکن را برای شغل آینده خود معرفی می‌کردیم، بی‌آنکه لحظه‌ای به این بیندیشیم که آیا این کشور به راننده، نانوا، فروشنده و یا مشاغلی از این دست نیاز ندارد؟

طرح هدایت تحصیلی دانش‌آموزان برای ایفای شغل در آینده قرار است از سال آینده در مدارس اجرا شود.

 
سال‌های طولانی از زندگی همه ما در مدرسه برای کسب مهارت و تخصص برای ایفای شغل در آینده، گذشته است. سال‌هایی که بی‌آنکه لحظه‌ای از خود بپرسیم این همه رفت‌وآمد برای چیست هرروز به شکل اتوماتیک‌وار برای رفتن به مدرسه بیرون می‌رفتیم و شب به خانه برمی‌گشتیم تا روز بعد دوباره برای این تلاش مجدد آماده شویم. شاید آرزوی همه ما در آن دوران دکتر یا مهندس شدن و رسیدن به پول و موقعیت خوب در آینده بود و برای همین لذت شادی و بازی و در خانه ماندن را بر خود حرام می‌کردیم و تن به قواعدی می‌دادیم که برای همه ما خوشایند نبود و البته شاید اگر اجبار والدین نبود، برای خیلی‌ها مدرسه رفتن و انجام تکالیف آن نوعی شکنجه بود و سعی می‌کردند به هر شکلی از زیر بار آن شانه خالی کنند. اکثر ما و افرادی که با آرزوی دکتر یا مهندس شدن درس می‌خواندیم در آینده وقتی به شکل جدی و نه در قالب سوال معمولی اطرافیان یا موضوع کلاس انشا با جمله معروف «دوست دارید در آینده چه کاره شوید»؟ برخورد کردیم، فهمیدیم از سویی همه راه‌ها به دکتر یا مهندس شدن ختم نمی‌شود و برای مفیدبودن و خدمت به همنوعان و جامعه راه‌های دیگری هم وجود دارد و از سوی دیگر با این واقعیت تلخ برخورد کردیم که حتی اگر ما دوست داشته باشیم هر کاره‌ای شویم این فقط نیمی از ماجراست زیرا روی دیگر این علاقه یافتن شغل و ایجاد امکانات و بسترسازی است که باید از سوی دولت برای ایجاد اشتغال صورت پذیرد.
 
 هنوز نیمی از تحصیل کرده‌ها بیکارند
با نگاهی به هرم جمعیتی کشور و میزان جمعیت بین 18 تا 65 سال یعنی افرادی که باید در عرصه‌های کار و فعالیت جامعه حضور داشته باشند، 23 میلیون و 300 هزار نفر جمعیت فعال دیده ‌می‌شود که نزدیک به ده میلیون نفر آن بیکار هستند یعنی افرادی که به دنبال شغل مناسب هستند. در بین این جمعیت جویای کار از جوانان 18 یا 20 ساله‌ای که به دنبال استقلال مالی هستند تا مردان و زنانی که برای تامین معاش خانواده با مشکل مواجه‌اند دیده می‌شود. حدود پنج میلیون و چهارصد هزار نفر از این افراد دارای تحصیلات عالی هستند و نزدیک به چهار میلیون و  500 هزار نفر نیز دانشجویانی هستند که پس از فراغت از تحصیل به جمع بیکاران جویای کار می‌پیوندند. با توجه به اینکه این آمار توسط سازمان همیاری اشتغال دانش‌آموختگان جهاد دانشگاهی در سال 90 تهیه شده است، پس از گذشت سه سال، اقتصاد کشور باید برای جایابی بخشی از این جمعیت جویای کار آمادگی لازم را پیدا کرده ‌باشد. این تنها نرخ بیکاران است بگذریم از افرادی که به‌دلیل نیافتن شغل متناسب با مدرک تحصیلی خود یا حقوق و مزایای ناکافی  یا هر علت دیگری به کار در زمینه‌ای غیر از رشته تحصیلی خود می‌پردازند.
 
 برنامه‌ریزی برای بیکار نماندن جوانان
شاید توجه به این نرخ بیکاری تحصیل کردگان که در هیچ کجای دنیا نظیر ندارد و وضعیت کار و اشتغال جوانان فعلی کشور که همان متولدین سال‌های دهه پنجاه و شصت را تشکیل می‌داده برنامه‌ریزان آموزشی را بر آن داشته است تا برای آموزش نسل فعلی و افرادی که قرار است در آینده نه‌چندان دور به صاحبان مشاغل و مهارت‌ها در این مرز و بوم بدل شوند برنامه‌ریزی کنند. روز گذشته مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش گفت: باید به دانش‌آموزان کمک کنیم تا متناسب با تغییرات جامعه و نیارها بتوانند رشته و شغل خود را انتخاب کنند و در این زمینه هدایت تحصیلی- شغلی سال آینده متناسب با نظام آموزشی جدید اجرا می‌شود.
ابوالقاسم عیسی‌مراد گفت: به نظر من برای هدایت تحصیلی و شغلی دانش‌آموزان باید از همان دوره ابتدایی اقدام کنیم تا با توجه به علایق و نیازهای جامعه بتوانند حرفه و شغل خود را انتخاب کنند و این در آینده بسیار مفید خواهد بود. خبرآنلاین نوشت؛ او هدف این طرح را برنامه‌ریزی برای بیکارنماندن نسل دهه 70 و 80 در آینده کشور عنوان کرد.
 
 زیرساخت‌های آموزشی باید اصلاح شوند
یک کارشناس آموزش و پرورش درمورد این طرح به «آرمان» می‌گوید: طرح هدایت تحصیلی برای آماده‌ساختن دانش‌آموزان برای انتخاب رشته و شغل مناسب در آینده مانند همه طرح‌هایی که قرار است در آموزش و پرورش کشور ما اجرا شود نیاز به زیرساخت‌هایی دارد که تا این زیرساخت‌ها ایجاد نشود نمی‌تواند به‌درستی اجرا شده و هدف برنامه‌ریزان آموزشی را تامین کند. محمدرضا نیک‌نژاد می‌افزاید: در نظام آموزشی کشور ما در درجه اول باید ساختارها جدید شوند و آموزش بر اساس سبک زندگی و نیازهای دانش‌آموزان به شکلی باید صورت بگیرد که به‌روز باشد. بعد از آن باید شرایط کشور و رفاه اجتماعی و اقتصادی که دولت‌ها مسئول ایجاد آن هستند به نحوی باشد که بیکاری یا نباشد یا تعریف مشخص و محدود داشته باشد. او ادامه می‌دهد: تنها در این شرایط است که می‌توان انتظار داشت آموزش متناسب باظرفیت مشاغل صورت بگیرد درحالی که در کشور ما شاهد این هستیم در بیست سال گذشته هزینه و بودجه هنگفتی برای آموزش نیروی انسانی از مدرسه تا دانشگاه به کار برده شد اما در عمل این هزینه‌ها نه‌تنها به حساب دولت با کار و کمک به چرخه اقتصادی از سوی این افراد بازگردانده نشد بلکه تعداد بیکاران باتحصیلات دانشگاهی در کشور یا افرادی که شغل متناسب با مدرک تحصیلی خود ندارند افزوده شد.
 
 فرهنگی آموزشی که باید اصلاح شود
یکی از کارشناسان آموزشی که در یکی از دبیرستان‌های تهران برای انتخاب رشته تحصیلی به دانش‌آموزان کمک می‌کند درمورد این طرح به «آرمان» می‌گوید: تا زمانی که فرهنگ آموزشی در کشور ما تصحیح نشود، نمی‌توان با هدایت تحصیلی باور افراد را تغییر داد. نسرین طهماسبی می‌گوید: ارزش‌گذاری درمورد دکتر یا مهندس‌شدن برای همه دانش‌آموزان از ابتدا از سوی خانواده صورت می‌گیرد و ناخودآگاه فرد به این باور می‌رسد که تنها بعضی مشاغل هستند که برای کشور مفید و اثرگذارند.
از سوی دیگر کودک از همان دوران کودکی به این نتیجه می‌رسد که درس‌خواندنی خوب است که با رشد مالی و اقتصادی در آینده همراه باشد به‌عبارت دیگر درس خواندن در فضایی مطلوب و مفید است که بتواند در آینده باعث شود شغلی بادرآمد و موقعیت اجتماعی مناسب برای شما ایجاد کند. درحالی که در واقعیت کشور به همه افراد و تخصص‌ها نیازمند است و تحصیل اگر با هدف کسب پول و موقعیت صورت بگیرد، نتیجه آن مدرک‌گرایی و عدم رشد اقتصادی کشور خواهدبود. 
 
روزنامه آرمان
 

رادیو معارف گفت و گوی رادیو معارف با « علی پورسلیمان » پیرامون وظایف دستگاه های اجرایی و نهادهای انقلاب اسلامی در گسترش فرهنگ عفاف و حجاب بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ( وزارت آموزش و پرورش )

{بخش اول را در این جا بشنوید }
{ بخش دوم را در این جا بشنوید }

« مطابق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی مورخ 13 دي 1384 وظایف مختلفی برای دستگاه اجرایی و نهادهای دولتی برشمرده شده است .
وزارت آموزش و پرورش یکی از این دستگاه هاست .
رادیو معارف در گفت و گویی با علی پورسلیمان ، مدیر گروه سایت سخن معلم ، به ارزیابی بندهای 9 و 10 این قانون پرداخته است .

( 9- تعيين رنگ‌ها و مدل‌هاي متنوع در پوشش دانش آموزان با رعايت موازين و ضوابط شرعي جهت تأمين سلايق مختلف.
10- محرم سازي محيط‌هاي آموزشي و پرورشي و اداري به منظور ايجاد زمينه بروز نيازهاي دختران با حفظ سادگي و موازين و ضوابط شرعي براي جلوگيري از خودنمايي آنها در مجامع عمومي. )

 

منتشرشده در دیدگاه
سه شنبه, 24 فروردين 1394 19:02

وضعیت بهداشتی مدارس در کما !

محمدرضا نیک نژاد وضع بهداشت مدرسه ها از سه جنبه قابل بررسی و توجه است. فردی، اجتماعی و دیگری روانی. که هر یک به جای خود می تواند موضوع گفت و گوی مستقلی باشد. نخست درباره بهداشت فردی،یکی از مهمترین وظیفه های نوین آموزش و پرورش افزون بر فراهم نمودن زمینه های بهداشت فردی، آموزش و نهادینه کردن این گونه رفتارها است که کم و بیش در دوره دبستان انجام شده و پیگیری می شود. اما به دلیل رها شدن آن و البته نبود زمینه های خانوادگی و اجتماعی چندان بازتاب بیرونی نمی یابد و دیده نمی شود.

البته گمانم این است که پرسش شما درباره بهداشت فردی دانش آموزان و وضع بهداشتی مدرسه ها باشد اما به هر روی نمی توان این سه جنبه از بهداشت را از یکدیگر جدا نمود. ببینید وضع بهداشتی مدرسه ها به موقعیت فرهنگی خانواده ها و جغرافیایی مدرسه بستگی دارد. برای نمونه دانش آموزانی که در خانواده های حساس به رعایت بهداشت پرورش یافته اند به شکل خودکار رفتارهای بهداشتی انجام می دهند و خانواده ها نیز با حساسیت فراوان مدرسه را در این زمینه پایش می کنند و خود نیز برای ایجاد محیطی بهداشتی حاضرند هزینه کنند ، اما به لحاظ جغرافیایی نیز گرچه باز هم خانواده و پرورش آن ها موثر است اما امکانات مالی و بودجه حرف اول را می زند.

برای روشن شدن موضوع چند نمونه می آورم. چند سال است که سرانه مدرسه ها یعنی بودجه جاری مدرسه مانند هزینه های آب و برق و تلفن و تعمیرات و از جمله هزینه های بهداشتی، یا پرداخت نشده و یا قطره چکانی و بسیار ناچیز پرداخت می گردد. از این رو در شهرهای بزرگ که وضع اقتصادی خانواده ها بهتر است مسئولان دست مدیران را برای دریافت کمک های مردمی باز گذاشته و اتفاقا یکی از مواردی که مدیران با آن می توانند خانواده ها را برای دریافت کمک همراه کنند و بیشترین تاثیر را در جمع آوری پول دارد، بهانه رسیدگی به وضع بهداشتی مدرسه است و تا حدودی این مسائل رعایت می شود ، اما در مناطقی که وضع مالی خانواده ها مناسب نیست شرایط بهداشتی هم چندان رضایت بخش نیست و گاهی اسفبار است. روزهای نوروز دختر کلاس اولی یکی از اقوام که در شهریار زندگی می کند را دیدم که موهایش را تراشیده بودند! پرسیدم چرا این کار را کردید؟ پدرش گفت که در مدرسه شیپیش گرفته و مسئولین مدرسه دستور دادند که موهای دختر را بتراشیم! و البته باز این در تهران است و حاشیه های پایتخت. دوستی که در یک تشکل مردم نهاد عضو است و این نهاد در پی سر و سامان دادن به وضع آموزشی چند روستا در سیستان و بلوچستان است می گفت یکی از نخستین کارهایی که ما کردیم این بود که برای مدرسه های کپری این روستاها دستشویی ساختیم!! پرسیدم پیش از شما بچه ها و معلمان چکار می کردند؟ گفت در نزدیکی مدرسه چاله ای درست کرده بودند و دختر و پسر به آنجا می رفتند. هدف از بیان این موارد گستردگی فرهنگی و جغرافیایی مدرسه هاست و بنابراین با یک نوع رویه در رعایت بهداشت و البته امکانات بهداشتی روبرو نیستیم.

از سوی دیگر مسئولان اعلام می کنند که 30 درصد مدرسه های کشور تخریبی و 30 درصد دیگر نیاز به بازسازی دارند. این جمله به این معنی است که زیرساخت های این مدرسه به روز نیست و یکی از این زیرساخت ها بهداشت و زمینه های آن است. به باور من در یک برآورد نه چندان دقیق و با احتساب گستردگی فقر جغرافیایی و فرهنگی، وضعیت بهداشتی مدرسه برای حداقل بهداشت فردی، زیر 50 درصد است. 
اما درباره بهداشت اجتماعی باید گفت که وضع به مراتب بدتر از بهداشت فردی است. مدرسه به عنوان یکی از نهادهای مدرن رفتار ساز،در ایران چندان کاری انجام نداده و شوربختانه حتی برعکس رفتارهای ضد اجتماعی و بی اخلاقی در مدرسه گسترش پیدا کرده و نهادینه می شود. مدرسه در این رابطه کاملا منفعل بوده و رفتارسازی را به گروه همسالان سپرده است.

هر دانش آموز با توجه به خاستگاه اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و ... با خود بخشی از رفتارهای روزمره را به مدرسه آورده و در میان دوستان آن را نمایندگی می کند. پس مدرسه به نهادی تبدیل می شود که به ویژه کودکان و نوجوانان در معرض رفتارهای ناهنجار اجتماعی قرار گرفته و می تواند او و حتی خانوده اش را به نابودی بکشاند. مدرسه در این زمینه باید با راهکارهایی نوین به آموزش و پرورش دانش آموزان پرداخته و افزون بر جامعه پذیر نمودن آنها در ساختن و پرورش هوش اجتماعی با روش ها و ابزارهای کارآمد و نوین،شهروندانی دانا و توانا را برای آینده پرورش دهد. گرچه آموزش و پرورش در زمینه رعایت بهداشت فردی تا اندازه ای کامیاب است،شوربختانه در زمینه پرورش هوش اجتماعی و بهداشت آن کاملا ناکام و البته تعطیل است. 
اما شق سوم بهداشت در مدرسه بهداشت روانی است. در این مورد هم آموزش و پرورش نا کارآمد و حتی مخرب است. روش های تحکمی و از بالا به پایین آموزش،تعدد عنوان های درسی،درون مایه های دور از زندگی روزمره و حتی گاهی بر خلاف زندگی عادی یک فرد،فرهنگ و ساختار آزمون محور و کنکور مدار،فشار برای به به دست آوردن نمره و معدل مورد خواست خانواده، ورود به حوزه های شخصی دانش آموزان حتی دخالت در نوع پوشش،آیین نامه های انضباطی سخت و سلیقه ای،بهره گیری از روش های سنتی آموزش یعنی سخنرانی و معلم محوری،کلاس و میز و نیمکت های رنگ و رو رفته و کم جا و خسته کننده،شمار زیاد دانش آموزان در هر کلاس،گرفتاری های معیشتی – منزلتی معلمان و هزاران مشکل دیگر، مدرسه ها را به محیط های خسته کننده،زجر آور و گریزاننده تبدیل کرده است که دانش آموز در صورت انتخاب به هیچ رو نمی خواهند آن را تحمل نمایند و در صورت تاب آوردن چنین شرایطی، اثرات روحی نامطلوب آن خود را در برخورد با خانواده، معلم و جامعه نشان داده و گاهی ممکن است به پیامدهای ناگواری منجر شود. در مدرسه ها، کمترین خروج از چارچوب های سلیقه ای و رفتارهای عرفی،با مجازات های سخت روبر شده و دانش آموز و حتی معلم نیز تاوان آن را پرداخت خواهد نمود. 
به باور من آموزش و پرورش باید برای هر سه جنبه بهداشت، برنامه ای مدون و متناسب فراهم نموده و بر اجرای کامل آن پای فشارد.

بی گمان برای گذر از این دشواری های سه گانه، نخستین و ضروری ترین کار اختصاص بودجه است. تا هنگامی که بیش از 98 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت دستمزد فرهنگیان می شود و البته نارضایتی آنها از کمی دستمزد یکی از گرفتاری های امروز آموزش و پرورش است، نمی توان چشم براه به سامان شدن وضعیت بودجه بود.

باید آموزش و پرورش در فراهم نمودن امانات سخت افزاری و نرم افزاری بهداشت دست و دل باز عمل نموده و هیچ محدودیتی برای آن قرار ندهد که متاسفانه چنین چیزی نمی بینیم. یکی از مواردی که آموزش و پرورش در آن تعلل می کند و بی توجه است زیر بار نرفتن تعیین معلم بهداشت برای مدرسه هاست و تاسف بار است که سال هاست دانش آموزان و جامعه از این کمبود لطمه می خورند و مسئولان به خاطر بار مالی آن تن به استخدام معلم بهداشت نمی دهند. اما با فرض به سامان شدن بودجه،آموزش و پرورش می تواند با گنجاندن کنش های فردی و جمعی در درون مایه های آموزشی،دانش آموزان را به نشان دادن رفتارهای بهداشتی فردی و جمعی برانگیزاند و توانمند سازد.

در این رابطه می توان از تجربه های آموزنده کشورهای پیشرو در این زمینه بهره برد. به باور من ما باید دست کم نیمی از زمان آموزش را به پرورش هوش اجتماعی دانش آموزان اختصاص داد و رفتارهای فردی و اجتماعی آنها از جمله رفتارهای بهداشتی را به آنها آموخت و در وجودشان نهادینه نمود.

یکی از مهمترین گام ها در این زمینه شاد نمودن آموزش ها و محیط مدرسه و کلاس است تا افزون بر انگیزش دانش آموز برای حضور در مدرسه به آنها یاری نمود تا بهداشت روانی خویش را بیش هر چیز مورد توجه و اهمیت قرار دهند.

روزنامه همدلی

 

منتشرشده در دانش آموز

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور