صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

badbini  نوعی بی‌ادبی اجتماعی درحال رشد و ترویج است

جامعه‌ایران دچار بیماری مسری‌بدبینی است
چیستا یثربی روانشناس و نویسنده در روزنامه شهروند نوشت: 10 سال پیش یک دختر دبستانی داشتم. امروز آن دختر به دبیرستان می‌رود. منی که شجاعتم به آن حد بود که در ١٣سالگی خبرنگار بودم، نمی‌توانم اجازه دهم دخترم تنها تا سر کوچه برود. می‌پرسید چرا؟ به آن خاطر که با چشمان خودم دیده‌ام تعداد زیادی ماشین جلوی پایش می‌ایستند. همین اتفاقات است که احساس بی‌اعتمادی به امنیت اجتماعی را در انسان‌ها افزایش می‌دهد و افراد را تنها، گوشه‌گیر و منزوی می‌کند. اصلا چرا راه دور برویم؟ همین چند روز پیش به مناسبت درگذشت مرحوم پاشایی به چند نفر پیام تسلیت فرستادم و آنها در جواب برایم پیام‌های توهین‌آمیز ارسال کردند. این موضوع یعنی بی‌تعادلی در تعاملات اجتماعی.

من در این‌جا نه به‌عنوان یک نویسنده، بلکه به‌عنوان یک روانشناس اجتماعی حرف می‌زنم. در ٦‌سال گذشته جامعه ما دچار تغییرات درون‌بافتی فراوانی شده است. این تغییرات زیرپوستی که اصلا هم زودگذر نیستند، علل مختلفی دارند. مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، حضور گسترده اینترنت در زندگی مردم، منزوی‌شدن آنها و بسیاری از اتفاقات دیگر باعث بروز چنین اتفاقاتی شده‌اند. این مشکلات باعث شده مردم گروه‌هایی را تشکیل دهند و سعی کنند از تنهایی بیرون بیایند. به بیان بهتر علل متفاوتی که به آنها اشاره شد، فرم زندگی اجتماعی و نوع تعاملات بین‌فردی را در جامعه ما با تغییر کلی روبه‌رو کرده‌اند. 

خاطرم هست در دوران دانشجویی، نوعی خوش‌بینی عمومی به افراد، احترام به بزرگتر، احترام به تفاوت‌ها و سلایق فردی و اختلاف‌نظرهای فردی میان افراد جامعه موج می‌زد. اما امروز جامعه ما درحال حرکت به سمت برون‌گرایی است. این جامعه تلاش می‌کند تمامی افراد درونش را به شکلی، یک‌قامت و یک‌اندازه ببیند. گویی به هیچ‌وجه خارج از معمول بودن افراد خود را نمی‌پذیرد. زمانی که نتوانیم اختلاف‌سلیقه و تفاوت‌های فردی را تحمل کنیم، دچار مشکلاتی نظیر پیش‌داوری، بدبینی و احساس تاسف نسبت به یکدیگر و دچار حب و بغض‌های جدی و ریشه‌دار می‌شویم. نظیر این اتفاق سال‌ها پیش در جامعه آمریکا با دشمنی‌های جامعه سفید و سیاه رخ داد. آنها در یک دوره زمانی به دلیل پیش‌داوری و تعصب‌های اجدادی به این وضع دچار شدند. 

جامعه ما نیز در چنین شرایطی دچار تغییرات جدی شده است. به عبارت دیگر، نوعی بدبینی عمومی در درون ما اتفاق افتاده است. در این شرایط نه‌تنها هیچ‌کس را قبول نداریم بلکه دیگر خودمان را هم مقبول نمی‌دانیم. خودمان برای خودمان ارزش جدید و تاثیرگذاری نمی‌آوریم. کاری نمی‌کنیم که نسبت به گذشته رشد کنیم یا آدم‌ها را بیشتر دوست داشته باشیم یا به سازمان‌های مردم‌بنیاد که مسئول کمک‌کردن هستند، یاری برسانیم. در چنین شرایطی حاضریم دیگران را به‌راحتی زیر سوال ببریم تا صورت‌مسأله حذف شود. خیلی راحت می‌گوییم همه غرض دارند، هیچ‌کس صادق نیست و همه با یک توطئه نهانی مشغول به فعالیت هستند.

حتی می‌گوییم فلان سازمان‌های مردم‌بنیاد که مسئول کمک به کودکان سرطانی است، دارد سودهای کلانی را به جیب می‌زند و... البته ممکن است انتقادهایمان به سمت سودهای مادی نباشد اما با نیت خوانی بگوییم فلان شخص‌سازمان‌های مردم‌بنیاد تأسیس کرده تا خودش را در مقابل ارگان‌های موجود در خارج از کشور مطرح کند. در چنین شرایطی اعتماد عمومی وجود ندارد. ما در مقام پژوهشگران اجتماعی از خودمان می‌پرسیم: مخاطبان مهربان، صادق و نازنین ٧سال پیش کجا رفتند. پیش از این مخاطبانی دوست‌داشتنی در ادبیات، تئاتر و به‌خصوص موضوعات اجتماعی داشتیم. کافی بود تنها یک فراخوان کمک منتشر کنیم تا بی‌نهایت انسان برای کمک‌کردن به میدان بیایند. 

امروز اما با لودگی و انتقاد با مسائل برخورد می‌شود.
نکته مهمی که لازم است به آن اشاره کنم، مسری‌بودن بیماری بدبینی اجتماعی است. در چنین شرایطی هیچ‌کدام از ما در مقابل ابتلا به این بیماری مصون نیستیم. به‌عنوان مثال اگر یکی از همکاران منِ‌ یثربی، از من بخواهد در یکی از همایش‌ها یا کنفرانس‌هایش شرکت کنم با خودم می‌پرسم: این فرد به واسطه برگزاری این همایش یا نشست در پی رسیدن به چه هدفی است؟ او به دنبال به رخ کشیدن چه چیزی است؟ این دقیقا همان بلایی است که بدبینی اجتماعی بر سر جامعه می‌آورد. این بیماری جامعه را از درون تهی و تنها می‌کند.
تهی بودن تا آن‌جا ادامه می‌یابد که فرد دیگر به هیچ دوستی دل نخواهد بست مگر دوستی‌های کوتاه و مقطعی.
نوعی بی‌ادبی اجتماعی در این شرایط درحال رشد و ترویج است.
باید کاری کرد اما چه کاری؟
 
منتشرشده در یادداشت

budget «بودجه پیش بینی شده برای وزارت آموزش و پرورش در سال ۹۴ با توجه به افزایش حقوق سالانه، جوابگوی هزینه‌های این وزارتخانه نخواهد بود.»

 


عضو کانون صنفی معلمان ایران با اشاره به ادعای دولت مبنی بر سهم ۹۸ درصدی حقوق معلمان از بودجه وزارت آموزش و پرورش، گفت افزایش سهم وزارت آموزش و پرورش در لایحه بودجه پیشنهادی دولت برای سال ۹۴، جوابگوی هزینه‌های این وزارتخانه نخواهد بود.
«محمدرضا نیک‌نژاد» با اشاره به اشتغال حدود یک میلیون فرهنگی در وزارت آموزش و پرورش، به ایلنا گفت: وزیر و معاونان این وزارتخانه بار‌ها گفته‌اند که بیش از ۹۸ درصد بودجه آموزش و پرورش صرف حقوق کارکنان می‌شود. این در وضعیتی است که هیچ کدام از کارکنان آموزش و پرورش اعم از معلمان، معاونان و آن بخش از نیروهای ستادی که در مدارس مشغول به کارند از شغل خودشان رضایت مالی ندارند.
این فعال صنفی همچنین با اشاره به نیاز ۶۰ درصد از مدارس کل کشور به نوسازی و نیاز ۳۰ درصد دیگر از مدارس به ایمن سازی، تصریح کرد: وقتی وزیر آموزش و پرورش می‌گوید ۹۸ درصد از بودجه این وزارتخانه صرف حقوق کارکنان می‌شود، معلوم نیست چه میزان از این بودجه صرف کیفیت بخشی به آموزش یا نوسازی و ایمن سازی مدارس می‌شود.
نیک‌نژاد گفت: این در حالی است که مدارس کلان شهر‌ها و شهرهای متوسط، هزینه‌های جاری خود مانند هزینه‌های آب، برق، گاز و... را از والدین می‌گیرند.
او قضاوت معلمان و فرهنگیان نسبت به عملکرد وزیر آموزش و پرورش را منفی ارزیابی کرد و گفت: اگر معلمان به صورت جدی نسبت به شیوه مدیریت آقای فانی در وزارت آموزش و پرورش اعتراض نمی‌کنند، فقط به این دلیل است که بد‌تر از وضعیت حال حاضر را در دوره ۸ ساله دولت احمدی‌نژاد تجربه کرده‌اند.
عضو کانون صنفی معلمان ایران در پایان گفت: دولت روحانی در حوزه سیاست خارجی و اقتصادی خوب عمل کرده است اما متاسفانه کادر آموزش خوبی ندارد و یک میلیون معلم و خانواده‌هایشان از این جهت از دولت ناراضی‌اند.
گفتنی است سهم وزارت آموزش و پرورش از لایحه بودجه پیشنهادی سال ۹۴ بیش از ۲۳ هزار میلیارد تومان پیشنهاد شده است که این رقم نسبت به بودجه امسال این وزارتخانه ۴/ ۲۱ درصد رشد نشان می‌دهد.

 

thursdaysspecial پنجشنبه‌های مدارس چندسالی است حکایت ویژه‌ای دارد، یک بار به طور ناگهانی و در سطح ملی تعطیلش می‌کنند و یک بارمحتاطانه دایرش می‌کنند و می‌گویند مقصود از این لغو تعطیلی، ایجاد یک روز بانشاط برای دانش‌آموزان است؛ بماند که چند ماه بعد از تعطیل شدن مدارس در روزهای پنجشنبه بالاخره فاش شد که این تصمیم حاصل میل و اصرار شخصی وزیر وقت بوده نه چیزی که قانون، مجریان را به انجامش مکلف کرده باشد.
 
به هرحال اکنون پنجشنبه مدارس تعطیل است که عده زیادی از خانواده ها و اولیای مدرسه نیز از این وضع راضی اند، اما از مهر امسال 2151 مدرسه در کشور راهشان را از بقیه جدا کرده اند و با شرکت در طرح کیفیت بخشی به روزهای پنجشنبه، داوطلب شده اند تا این روز آخر هفته ای را به فرصتی شاد و آموزنده برای دانش آموزان تبدیل کنند.

اما با گذشت چند ماه از اجرای این طرح، خبرهای ناخوشایندی از گوشه و کنار شنیده می شود که از بروز انحراف در برنامه ها حکایت دارد.اولین انحراف را والدین یکی از دانش آموزان تهرانی به ما گزارش داد که در مدرسه فرزندش برای روز پنجشنبه، جشن بازی تدارک دیده اند، ولی حضور دراین جشن ِهمراه با موسیقی را اجباری کرده اند و حتی خانواده ها تهدید شده اند که اگر دانش آموزان روز پنجشنبه به مدرسه نیایند غیبت خواهند خورد.

خبرها حاکی است این انحراف، یعنی اجباری کردن شرکت در برنامه های روز پنجشنبه که قرار بود داوطلبانه باشد در برخی دیگر از مدارس کشور هم رخ داده و چون مدیران نتوانسته اند با زبان منطق و استدلال، دانش آموزان را جذب مدرسه کنند به اجبار رو آورده اند.یکی از دلایل این اتفاق می تواند استقبال اندک دانش آموزان برخی از مدارس از برنامه های روز پنجشنبه باشد به طوری که پیگیری های ما در کرمانشاه به این نتیجه ختم شد.

تورج امیری، کارشناس مسئول آموزش ابتدایی این استان به ما توضیح داد که در بازدیدهایش از مدارس مجری این طرح، مدارسی را دیده که کمتر از یک چهارم دانش آموزان آن حاضر به شرکت در برنامه های روز پنجشنبه شده اند و بقیه ترجیح داده اند مشغول امور خود در خانه باشند.

گرچه از ابتدا گفته شده بود حضور دانش آموزان مدارس ابتدایی در طرح ویژه روزهای پنجشنبه کاملا داوطلبانه است، ولی همین که برخی از مدارس نتوانسته اند تعداد قابل توجهی از بچه ها را به مشارکت وادارند یعنی نقصی در کار است.شاید بشود این نقص را در برنامه های طراحی شده برای این روز جست و جو کرد، برنامه هایی که پیگیری های ما نشان می دهد در برخی مدارس به اندازه ای خشک و بی جاذبه طراحی شده که رغبت کشی کرده است.

تصمیمی که دربرخی مدارس گرفته شده، باز بودن مدرسه در روز پنجشنبه و برگزار شدن کلاس های تقویتی است، یا برگزاری کلاس های جبرانی برای درس هایی که تدریس آنها از برنامه عقب مانده است.

وقتی برای پیگیری این موضوع با فریبرز حمیدی، معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران نیز تماس گرفتیم، او تائید کرد که چنین مسائلی وجود دارد، ولی چون طرح کیفیت بخشی، طرحی آزمایشی است مشکلات پیش آمده با توجیه مدیران و راهنمایی کردن آنها قابل حل است.

مهدی علی اکبرزاده، مدیرکل دفتر فرهنگی هنری آموزش و پرورش نیز توضیحی مشابه به ما داد و گفت، معاونان پرورشی مناطق را مامورکرده ایم تا از مدارس بازدید کنند و جلوی انحراف از برنامه ها را بگیرند، چون انتظار ما این است که در روزهای پنجشنبه کارهایی مفرح انجام شود که امکان انجام آن در طول هفته وجود ندارد.

او می گوید برخی از مدارس این خواسته را عملی کرده اند و آنهایی که از این مسیر فاصله گرفته اند، توجیه خواهند شد تا روز پنجشنبه فرصتی مغتنم و شاد برای دانش آموزانی باشد که در روزهای آموزش رسمی از چنین فرصتی محروم هستند.ضروری، مثل غنی سازی پنجشنبه ها وقتی وزیر سابق آموزش و پرورش، روزهای پنجشنبه را تعطیل اعلام کرد، مخاطبان آموزش و پرورش دو گروه شدند؛ مخالف و موافق. موافقان می گفتند چه خوب که می شود یک روز بیشتر تعطیل بود و به کارهای شخصی رسید و کمی بیشتر استراحت کرد (اعم از معلمان و خانواده ها) و مخالفان می گفتند با این کتاب های حجیم، فرصت برای تدریس عمقی و مرور درس ها کم می شود و بچه ها بازیگوشی می کنند.

در این میان خانواده هایی که پدر و مادر شاغل هستند و پنجشنبه باید به محل کار بروند و دانش آموزان شان را در خانه تنها بگذارند هم حکایت خاص خود را داشتند. این دغدغه ها هنوز هم وجود دارد، ولی چون از تعطیلی پنجشنبه مدارس، زمان گذشته، همه به نوعی به این وضع عادت کرده اند.

اما این عادت به معنی حل مشکلات و دغدغه ها نیست، برای همین طرح کیفیت بخشی به روزهای پنجشنبه (که اسامی غیررسمی اش یک روز با نشاط یا روز بدون کیف و کتاب هم هست) مطرح شد تا اگر تدریس در پنجشنبه متوقف شده، یادگیری در این روز متوقف نشود.

هدف از بازگشایی 2151 مدرسه در روزهای پنجشنبه این است که مدارس با انجام فعالیت های جذاب و با نشاط در مدارس، مهارت های دانش آموزان را بالا ببرند و کاری کنند تا اوقات فراغت حین تحصیل دانش آموزان غنی شود؛ اما چند ماه اجرای آزمایشی طرح پنجشنبه ها نشان می دهد هنوز این مفاهیم زمان می خواهد تا برای عده ای ازمدیران مدرسه جا بیفتد.

فریبرز حمیدی، معاون آموزش و پرورش شهر تهران به ما می گوید مشکل این است که هنوز عده ای مفهوم اوقات فراغت را درک نمی کنند و برنامه های فوق برنامه را به درستی نمی شناسند و گمان می کنند فوق برنامه ها، تکرار درس های مدرسه است و اوقات فراغت، زمانی که باید پُر شود، در حالی که طرح پنجشنبه ها به دنبال غنی کردن این اوقات است.به این ترتیب اگر پیگیری ها ما را به مدارسی رساند که از روز پنجشنبه برای تشکیل کلاس های جبرانی استفاده می کنند یا نتوانسته اند برنامه هایی جذاب برای این روز تدارک ببینند و به این ترتیب با کسری دانش آموز در روز پنجشنبه مواجه شده اند، بیانگر این واقعیت است که اجرای طرح کیفیت بخشی به پنجشنبه مدارس هنوز نیاز به چکش کاری دارد. زیرساخت ها مهیا نیستند .

در تهران 1300 مدرسه ابتدایی وجود دارد که فریبرز حمیدی می گوید حدود 200 مدرسه داوطلب اجرای طرح کیفیت بخشی بوده اند و سهمیه تعیین شده برای پایتخت، 57 مدرسه است.فاصله بین دو عدد 1300 و 200 یک حقیقت را آشکار می کند که از یک سو به بی تمایلی نسبت به لغو تعطیلی پنجشنبه ها اشاره دارد و از سوی دیگر تعداد اندک مدارسی که توان اجرای طرح کیفیت بخشی را دارند.

طبق آیین نامه اجرایی این طرح، مدارسی می توانند روزهای پنجشنبه در فعالیت های پرورشی شرکت کنند که زیرساخت های لازم برای انجام بازی های بومی و محلی و فعالیت های فرهنگی، هنری و ورزشی را داشته باشند و حداقل یک سالن چندمنظوره برای انجام فعالیت های کارگاهی در اختیارشان باشد.

اما وقتی طبق آمارهای رسمی آموزش و پرورش یک سوم فضاهای آموزشی همچنان با مشکل ناایمن بودن دست و پنجه نرم می کنند و از فرسودگی رنج می برند، از این وضع می توان به این نتیجه رسید که فقط تعداد محدودی از مدارس کشور امکانات مورد نظر برای اجرای طرح پنجشنبه ها را دارند.البته در آیین نامه تاکید شده که مدارس مجری طرح می توانند از امکانات موجود در محله (مثل مساجد، کانون های تربیتی، فرهنگ سراها ، کتابخانه ها و...) یا مدارس مجاور نیز استفاده کنند که مهدی علی اکبرزاده، مدیرکل دفتر فرهنگی و هنری آموزش و پرورش به ما گفت بیشتر مدارس ترجیح داده اند در فضای داخلی مدرسه برنامه ها را پیش ببرند.

علت تمایل به ماندن در محیط مدرسه نیز می تواند به مسائل اقتصادی مربوط باشد، چون برگزاری هر اردو یا هر فعالیت خارج از مدرسه به گفته این مقام مسئول منوط به تامین هزینه ها از سوی خانواده هاست که حتما بیشتر خانواده ها نیز تمایلی به این کار ندارند.اما این چسبیدگی به محیط مدرسه یک معضل است. اگر قرار است دانش آموزان در فضاهای مختلف یادگیری قرار بگیرند و در فرصت های یادگیری شان تنوع ایجاد شود، باید به خارج از مدرسه هم سری بزنند و برای اجتماعی شدن آماده شوند.

غنی شدن روزهای پنجشنبه دانش آموزان بهتر از تعطیل بودن این روز و سرگردان شدن دانش آموزان در کوچه ها و خیابان هاست، اما این برتری زمانی حتمی می شود که نقص های طرح کیفیت بخشی برطرف شود.

جام جم آنلاین

 

مدیر شوراهای وزارت آموزش و پرورش و صدای معلم

« صدای معلم »، هم به لحاظ خبری و هم به لحاظ فکری بستر بسیار مناسبی برای انعکاس مسائل و همچنین به چالش کشیدن مشکلات مربوط به آموزش و پرورش است.

به علت گستردگی و وسعت آموزش و پرورش، این پایگاه خبری احتیاج به یک مجموعه غنی دارد. با توجه به محورها ی متعدد و مسائل گسترده آموزش و پرورش و هم به علت " جایگاه خاص سایت صدای معلم در میان فرهنگیان "  که به مسائل آموزش و پرورش می پردازد ، توانسته است هم نگاه فرهنگیان و هم مسئولین آموزش و پرورش را به خود جلب کند.

بنابراین باید سعی کنیم هم از نظر نیروی انسانی و هم از نظر محتوا این بستر را غنی کنیم .

ظرفیت امروز « صدای معلم » خیلی خوب است، یعنی با توجه به امکانات و محدودیت های سخت افزاری، توانسته به شایستگی مسائل و موضوعات آموزش و پرورش را پوشش دهد.

منتشرشده در دیدگاه

larijanispecial رئيس مجلس شوراي اسلامي با اشاره به کمبود منابع مالي و مشکلات اقتصادي دولت گفت: آموزش و پرورش براي کاهش مشکلات مالي، روند واگذاري مدارس به بخش خصوصي را ادامه دهد.

به گزارش فارس، دکتر علي لاريجاني روز پنجشنبه در ديدار با مديرکل آموزش و پرورش استان قم، با اشاره به اهميت و جايگاه اين سازمان در رشد علمي و معنوي جامعه اظهار کرد: آموزش و پرورش براي نيل به اهداف والاي خود نيازمند بودجه مناسب است که در حال حاضر با توجه به وضعيت اقتصادي کشور و مشکلاتي که دولت در بودجه دارد، بايد واگذاري مدارس به بخش خصوصي همچنان ادامه يابد.

گفت و گو با مدیر شوراهای وزارت آموزش و پرورش و عملکرد مدارس هیات امنایی

قانون اختیار را به هیئت امنا داده است . انتظار ما از هیئت امنا این است که ترکیب هیئت امنایی آن به گونه ای شکل بگیرد که توان تامین منابع مدرسه را داشته باشد. آن چیزی که مصوب شورای آموزش و پرورش است برای پرداخت مبلغی که تحت عنوان برنامه های فوق برنامه قرار می گیرد و الزامی برای اولیا نیست که حتماً پرداخت کنند. یعنی اولیا را اجبار به پرداخت آن کنیم. دانش آموزانی یا اولیائی که از این خدمات استفاده می کنند این مبلغ را باید پرداخت کنند . اولیایی که از این خدمات استفاده نمی کنند می توانند پرداخت نکنند. در اختیار خود مدیر است. توانایی مدیریت مدرسه است . اگر دانش آموزی از خدمات ویژه ای که مدرسه ارائه می دهد استفاده کند که همان فوق برنامه است ، مبلغ بر این اساس گرفته می شود. خود هیات امنا تامین منابع را چه از طریق اولیا و چه از طریق بیرون وغیر اولیاء شناسایی می کند و می گیرد.

  • شما فرمودید که الزامی برای پرداخت شهریه هیئت امنایی وجود ندارد. اما یک مدرسه هیئت امنایی 6 ساعت برنامه فوق العاده در آن مدرسه الزامی است . دانش آموز می تواند نرود.

 شما می گویید الزامی وجود ندارد ولی اگر قرار است مدرسه اداره شود چگونه باید باشد؟ از طرفی منابع مالی خارج از اولیا محدود باشد و از طرفی مدرسه می خواهد آن شش ساعت را تامین کند و به معلمان که می خواهند درس بدهند هم باید حق الزحمه ای بدهند.خیلی از مدارس هیئت امنایی می گویند ما در پرداخت هزینه های آب و برق و گاز مشکل داریم. این توازن به چه شکل ایجاد می شود؟

تبدیل یک مدرسه به مدرسه هیئت امنایی ابتدا منوط به نداشتن مشکل مالی است. ما مدارسی که مشکل مالی دارند را هیئت امنایی نمی کنیم . مدارسی را هیئت امنایی می کنیم که وضع مالی خوبی دارند و مردم از آن مدرسه حمایت می کنند. اغلب مدارس هیئت امنایی در حساب شان مبلغ خوبی دارند. هیئت امنای واقعی در حسابش پول است. مدارسی هستند که مشکل مالی دارند و خلاف کردند و مجوز ندارند. این مدرسه هیات امنایی نیست.مثلا به مدارس هیئت امنایی مناطق محرومی مثل خراسان شمالی که می رویم کمتر از 50 میلیون در حسابشان پول نیست. یعنی وضع مدرسه خوب است و مدرسه نتوانسته هزینه اش بکند که البته در اینجا هم مشکلات خاص خودش را هم دارد. اکنون قصد آماده کردن بخش نامه اداری -مالی آنها را داریم. مشکل آنها این است که پول دارند ولی نمی توانند برای خودشان (یعنی خود مدرسه) هزینه کنند. یعنی یک موانع قانونی برایشان وجود دارد. ما داریم بخش نامه ای می فرستیم که این مشکل حل شود. بنابراین مدرسه هیئت امنایی مشکل مالی ندارد.

  • آقای دکتر وقتی من با چند مدیر مدرسه هیات امنایی  صحبت کردم اکثریت شان می گویند ما مشکل پرداخت هزینه ها را داریم اما شما می گویید در حسابشان کمتر از 50 میلیون نیست ولی آنها چنین چیزی را تایید نمی کنند و می گویند ما در پرداخت هزینه ها مشکل مالی داریم؟

مدیر مدرسه چیز دیگری می گوید. مدیر مدرسه می گوید من برای اینکه چیزی نداشته باشم اولیا را ملزم به پرداخت پول کنم . ولی ما این کار را نمی کنیم. اولاً مدرسه ای که اولیاء آن  کمک نمی کنند آن مدرسه هیئت امنایی نمی شود . شرایط مناسبی ایجاد شده و مردم کمک می کنند آن را هیئت امنایی می کنیم . بعضی از مناطق  ،مردمان مرفهی دارند که می توانند از آنها پول بگیرند که در آن جا هم نمی توانند اولیا را ملزم به پرداخت هزینه کنند. ممکن است 20 یا 30 درصد اولیا کمک نکنند که آن مبلغ قابل توجهی نمی شود. ما آنها را الزام نمی کنیم. مدارسی که اولیا مشارکت خوبی دارند مورد نظر ماست . حالا اگر به این مدارس بگوییم که مدرسه را به حالت قبل برگردانید ، می گویند ما مشکل پول نداریم و مقاومت می کنند! بعضی از مدارس هیئت امنایی ما پشتیبان مدارس دولتی محروم ما هستند ؛ خصوصاً در حوزه های سخت افزاری ، تهیه کامپیوتر و نرم افزار ها به مدارس کمک می کنند. ما در تهران کارگروهی را متشکل از مدیریت مدارس هیئت امنایی تشکیل دادیم که هر سه شنبه بر گزار می شود .در این جلسات می گویند هر برنامه ای داشته باشید ما اجرا می کنیم! یعنی مشکل مالی ندارند. مدیر پول نمی گیرد. مدرسه ای که مشکل مالی دارد ما می گوییم این مدرسه هیئت امنایی بی معناست .چند هفته قبل در اصفهان بودیم مدیر مدرسه می گفت ارزیابی عملکرد به من زنگ زده و می گوید که چرا هیئت امنای اینجا پول گرفته ، من نگرفتم!

  • همین کارکرد را انجمن اولیا و مربیان مدارس دولتی عادی هم انجام می دهند . بنابراین فرق این مدارس در چیست؟ اگر قرار است که مدرسه ای هیئت امنایی شود و فقط اسمش تغییر کند و با این تغییر و با اسم هیئت امنایی پول بگیرد با انجمن اولیا و مربیان مدارس عادی دولتی چه فرقی دارد؟ یعنی آموزش و پرورش با یک تابلو کار خود را راحت کرده است ؟

در مدارس هیئت امنایی  ،محور مدیریت نیست بلکه هیئت امنا است. یعنی این هیئت امناست که تصمیم گیرنده است و کارها را هدایت می کند . هر مدرسه در بعد محتوا هم وقتی برنامه عملی می نویسد باید با تایید هیئت امنا باشد و این کار صورت گیرد. تفاوت دیگری که با انجمن اولیا و مربیان دارد این است که منابع مدارس هیئت امنایی خارج از اولیا و مدرسه تامین می شود . بخشی را از کارخانجات و سازمان ها و بخشی را از خیرین و سایر مراکز دریافت خواهند کرد. اخیرا به یکی از مدارس استان البرز رفته بودم . مدیریت آنجا می گفت هیئت امنای این مدرسه در تهران شرکت دارد و علاوه بر اینکه منابع مورد نیاز مدرسه را تامین می کند، به آموزش و پرورش هم مبلغی را کمک می کند. این هیئت امنا به رئیس منطقه گفته من ماهی  10 میلیون تومان هم به اداره آموزش و پرورش می دهم و هم برای کمک به مدارس نیازمند پرداخت خواهم کرد . از سوی دیگر ، وقتی وارد مدارس هیئت امنایی می شویم فضای بسیار خوبی دارند . تجهیزات بسیار خوبی دارند. در وضعیت نرم  افزاری و سخت افزاری مناسبی قرار دارند. می خواهم این را بگویم، در جامعه یک ظرفیتی وجود دارد. حالا می خواهید اسمش را خیرین بگذارید یا سرمایه دار . ما این فرد را به هیئت امنای مدرسه ها می آوریم که دو سه نفری هم پیش بینی شده است .

وقتی این افراد می آیند ما دیگر نمی توانیم از اولیا پول بگیریم. از طرفی بعضی از اولیا هم هستند که می خواهند کمک کنند. ما در واقع هم از پتانسیل اولیا استفاده می کنیم و هم پتانسیل محدوده و منطقه جغرافیایی که مدرسه در آن جا واقع شده است. ما در تئوری ها می گوییم که رابطه مدرسه با تولید چیست و یا با جامعه چیست؟ یک احساس نیازی بین افراد و مسئولین محلی ،ده یاری ها، شهرداری ها ... وجود دارد. پارسال شهرداری شهر تهران منابع حدود 40 مدرسه هیئت امنایی را تامین کرده بود. تفاهم نامه ای که بین شهرداری و آموزش و پرورش امضا شده این گونه بود. حال آمده ایم تا از پتانسیل شورای شهر هم استفاده کنیم. بخشی از مدارس هیئت امنایی ای که بررسی کردیم دیدیم که هیئت امنای این مدارس افراد تاثیرگذار آن منطقه هستند. هیئت امنا در تدوین برنامه ها، در اداره مدرسه ، در تامین منابع ورود پیدا می کند. در هیئت امنا ما استاد دانشگاه داریم که در بحث برنامه های محتوایی مدرسه ورود پیدا می کند. نیروهای حوزه اقتصادی داریم که در بحث منابع مالی مدرسه کمک می کنند. در بخش مدیریتی هم افرادی هستند که در مدیریت مدرسه کمک می کنند. این چند مولفه در حقیقت تشکیل دهنده ی هیئت امنای مدارس هستند . متاسفانه این تلقی پیش آمد که چون مدرسه هیئت امنایی است می توانند از اولیایی که یا توان و یا تمایلی برای پرداخت داوطلبانه و کمک به مدرسه ندارند پول بگیرند. در بعضی استانها متاسفانه آمدند بی رویه این کارها را کردند. یعنی خود مدرسه خودجوش نگفت هیئت امنایی شوم بلکه این اداره آموزش و پرورش بود که گفت اگر هیئت امنایی بشوید به نفع تان هست و می توانید مشکلات خود را حل کنید و به راحتی پول بگیرید و کسی با شما کاری ندارد!

  • ظاهرا مشکل قانونی هم حل شده است ؟!

بله مشکل قانونی هم حل شده و بهترین مجوز است که شما می توانید به راحتی پول بگیرید. در صورتی که این مجوز به مدارس هیئت امنایی داده نشده که بروند از اولیا پول بگیرند. هیئت امنا قدرت دارد ، توان دارد اگر می تواند اولیا را قانع کند . مثلا از یک اولیا که وضع مالی خوبی داشته باشد چند میلیون تومان بگیرند و از 5 اولیا دیگرهیچی نگیرند . بررسی این مشکلات را در تهران و بعضی استان ها شروع کرده ایم. متاسفانه در تهران این مشکلات ما بیشتر است . در شهرستان ها معمولا قانون را بهتر اجرا می کنند.این قانون برایشان خیلی مهم است و روی آیین نامه ها دقیق ترند. در تهران به آیین نامه ها دقت نمی کنند. ما جلسه ای با آقای چهاربند داشتیم تا وضعیت این مدارس را در تهران سر و سامان بدهیم . تا منطقه 15 تهران را ارزیابی کردیم ، مشکلاتی را داریم . ابتدا می خواهیم کلاس های توجیهی بر گزار کنیم و یک وقت معینی را به آن ها می خواهیم بدهیم . یک وقت دو ماهه به آن ها می دهیم که مدارس باید در این زمان معین شده امور را اصلاح کنند و اگر در ارزیابی های اصلاح نگردد ،آنها را به شرایط قبلی باز می گردانیم. مجوزی که به این مدارس داده شده بود گرفته می شود. این مجوزها یک ساله است . این مواردی که مطرح می کنیم  در حوزه اجرا به دلایلی که عنوان شد مانند جا به جایی افراد و موانع قانونی که موازی هستند ، و عادت کردن افراد به انجام وظفیه به یک شکل هم وجود دارد. تا این افراد بیایند و با شکل جدید عادت کنند طول خواهد کشد. در جلسات توجیهی ای که می رویم خیلی ابراز رضایت می کنند و می گویند بیشتر این مسائل را نمی دانستیم و کسی به ما نگفته بود و حتی این دفترچه ها به خیلی جاها برده نشده بود! خیلی ها این اطلاعات را ندارند که مدارس هیئت امنایی باید چه ویژگی ها و شاخص هایی را داشته باشند و باید این مسیر را طی بکند. نه تنها در این برنامه بلکه در برنامه های دیگری که تدوین می کنیم در مرحله اجرا دچار مشکل می شود. در مناطق محروم، مرکز شهر و جاهایی که زمینه و شرایط خوبی دارند تبدیل به هیئت امنا شدند که حتی می بینم مدارس روستایی ما را هم پشتیبانی می کنند.

  • همکاران شاغل در مدارس هیئت امنایی با اینکه در حکم کارگزینی آنها این واژه عنوان شده و قانوناً باید درصدی  بیشتر از سایرین حقوق دریافت کنند اما عملاً چنین چیزی اتفاق نیفتاده است . چرا قانون اجرا نمی شود؟

مدارسی که بازدید کردیم یک مسئله همین  مشکلات متعدد است . ما مشکلات را لیست بندی کردیم . این مشکل در همه ی مدارس مشترک بوده است  و یکی یکی داریم پی گیری می کنیم این جزء دستور کار ما است . باید بررسی کنیم که چرا آنها به قانون بی توجه هستند و آن را عمل نمی کنند . ما واقعا پیگیر هستیم تا اجرایی شود.

  • ان شاءالله  کی اجرایی می شود؟ می توانید یک زمانی را تعیین کنید . مثلا بگویید که همکاران می توانند از این تاریخ به بعد حقوقشان را دریافت کنند ؟

ما پیگیری کردیم و انجام دادیم . امکان این تخصیصات در این مورد را وزارت آموزش و پرورش دراختیار دارد . باید ضمانت اجرایی را ببینیم. به عنوان مثال فوق العاده منطقه مرزی زاهدان پرداخت نمی شد . پیگیر شدیم و احکام سایر سازمان ها را گرفتیم و بحث کردیم و آن را محقق کردیم . از مهرماه گذشته 200 تا 250 هزار تومان به حقوق فرهنگیان زاهدان اضافه شد .  می توان در جایگاه قانونی این کار را انجام داد و این اعتبار در زاهدان تامین شد. برای مدارس هیئت امنایی هم اگر مانعی وجود نداشته باشد قابل حل است .

این شاید جزء آسیب هایی باشد که وجود دارد . معتقدم این مدارس را باید به تدریج از وابستگی به دولت خارج کنیم . مدرسه ای که آسیبش کمتر باشد . اگر بتوانیم این مدارس را از بدنه دولت خارج بکنیم حتی وقتی بحث بودجه عملیاتی که می شود ما به مدرسه پرداخت می کنیم و این مدرسه و  مردم و نخبگان و یا حتی خود فرهنگیان مدرسه را بگردانند.  این مدارس آمده اند و درصدی از معلمان رسمی را خودشان انتخاب می کنند . من چنین اعتقادی ندارم و این را توصیه نخواهم کرد. ما می خواهیم آن را از خاص بودن خارج کنیم و به گونه ای نباشد که مدرسه خودش معلمان رسمی را انتخاب کند. به شدت پیگیر هستیم تا راهکاری را پیدا کنیم که مدرسه بتواند معلمان غیر رسمی خودش را بگیرد. به شدت پیگیر هستیم  .مدرسه دستش باز باشد و برود با رعایت قوانین و گزینش خودش معلم بیاورد. اگر بیایند و از بین معلمان رسمی دولت، معلمان خود را انتخاب کنند ظلم به مدرسه دولتی است. من شخصا موافق این کار نیستم ولی بعضی ها این کار را کرده اند. استانی بوده  که مشکل نیروی انسانی ندارد و 100 درصد نیروی مدارس هیئت امنایی را  خودشان تامین کردند که البته تعدادشان کم است. در جاهایی این 30 درصد بود و در جایی این 50 درصد بود. جاهایی هم وجود دارد که اصلا این امکان برایش فراهم نیست، مثل اصفهان . خودم معتقدم وقتی می گوییم به جهت مالی مدارس خودشان باشند به جهت اداری و نیروی انسانی هم خودشان تامین کننده باشند که البته به تدریج صورت خواهد گرفت .

  • شما در اوایل صحبت ها فرمودید که ما می خواهیم کاری کنیم که اگر کسی وارد مدارس هیئت امنایی می شود این را احساس کند که وارد مدرسه هیئت امنایی شده است. در گزارشی که ما تهیه کردیم دیدیم که این مدارس یک سری مشکلات اساسی دارند. مدرسه هیئت امنایی باید یک سری امکانات مثل آزمایشگاه مجهز – سایت ،لابراتوار زبان و کتابخانه غنی داشته باشد. ولی عملاً چنین چیزی نیست و اولیا و دانش آموزان مدرسه چنین احساسی ندارند و فقط احساسشان این است که فقط تابلو عوض شده است، حتی مدیران . ارزیابی شما به چه صورت است ؟                                                                                                       بخش اول                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                              ادامه دارد
  • گفت و گو : علی پورسلیمان
  • پیاده سازی : حامد سام دلیری
  • ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی                                                                                                                                                
منتشرشده در گفت و شنود

prejudicespecial فاطمه قاسمی‌زاد روانشناس مسائل اجتماعی در روزنامه شهروند نوشت: متاسفانه نتايج تحقيقات كارشناسان صاحب‌نظر د‌ر علوم‌اجتماعي و روان شناسان اجتماعي نشان مي‌د‌هد‌ كه پيش‌د‌اوري د‌رميان ايرانيان به‌طور مكرر مشاهد‌ه مي‌شود‌. اگرچه نتايج اين تحقيقات را نمي‌توان به كل جامعه امروز بسط و گسترش د‌اد‌، اما شواهد‌ نشان مي‌د‌هد‌ كه د‌ر زند‌گي روزمره، ما د‌رمورد‌ د‌يگران و حتي رخد‌اد‌ها و وقايع پيش‌د‌اوري مي‌كنيم. حال اين پرسش مطرح مي‌شود‌ كه پيش‌د‌اوري امري مثبت است يا منفي و اين‌كه آيا پيش‌د‌اوري همان پيش گيري است؟ به‌طور قطع پيش‌د‌اوري امر مثبتي نبود‌ه و د‌اراي عوارض و پيامد‌هاي منفي است.

د‌ر مباحث مرتبط با علم روان شناسي، شناخت خود‌ جايگاه بسيار بااهميتي د‌ارد‌. وقتي د‌ر روان شناسي د‌رباره خود‌شناسي بحث مي‌كنيم، ٣ عامل افكار ما، احساسات ما و رفتار ما مطرح مي‌شود‌. افكار ما موجب ايجاد‌ احساسات خاص آن فكر شد‌ه و د‌رنهايت رفتار ما را رقم مي‌زند‌. بنابراين فكر يك انسان، پايه اصلي رفتار و عملكرد‌ او را تشكيل مي‌د‌هد‌. علم روان شناسي، پيش‌د‌اوري را يكي از خطاهاي د‌هگانه شناخت معرفي مي‌كند‌. بنابراين پيش‌د‌اوري يكي از خطاهاي افكاري و رفتاري بود‌ه و نمي‌تواند‌ پيامد‌هاي مثبت د‌اشته باشد‌. علت اين است كه د‌ر پيش‌د‌اوري، فرد‌ براساس معيارهاي غيرصحيح به يك نظر مي‌رسد‌ و براساس همان نظر كه خود‌ پايه و اصول صحيحي ند‌ارد‌، رفتار مي‌كند‌.

تفاوت پيش‌د‌اوري با پيش گيري و پيش‌بيني اين است كه فرد‌ براساس د‌اد‌ه‌هاي مشخص يك احتمال را پيش‌بيني كرد‌ه و با توجه به پيش‌بيني كه پايه آن د‌اد‌ه‌هاي مشخص است، احتمال وقوع يك رخد‌اد‌ را اند‌ازه‌گيري كرد‌ه و براي پيشگيري اقد‌ام مي‌كند‌. اما اگر فرد‌ بد‌ون د‌ر نظر گرفتن د‌اد‌ه‌هاي مشخص، به يك نظر و تصميم برسد‌، مي‌گوييم او پيش‌د‌اوري كرد‌ه است.

عموما پيش‌د‌اوري‌ها براساس شناخت محد‌ود‌، ناقص و غيراصولي فرد‌ صورت مي‌گيرد‌ و پايه صحيح و منطقي ند‌ارد‌. به‌عنوان نمونه، فرد‌ به يك شهر سفر كرد‌ه و د‌ر بد‌و ورود‌ با ٢ نفر كه رفتار صحيحي ند‌ارند‌ يا گرفتار ناهنجاري‌هاي اجتماعي هستند‌، روبه‌رو مي‌شود‌. مثلا د‌ر فرود‌گاه يك شهر، كيف وي به سرقت مي‌رود‌. اگر اين فرد‌ بگويد‌ كه همه مرد‌م آن شهر د‌زد‌ هستند‌، پيش‌د‌اوري كرد‌ه است. او با پيش‌د‌اوري‌ كه براساس شناخت محد‌ود‌ (عملكرد‌ همان يك سارق) پايه‌ريزي شد‌ه، یک خطا را به كل مرد‌م آن شهر نسبت مي‌د‌هد‌ يا اين‌كه فرد‌ د‌ر زند‌گي روزمره خود‌ ناگهان با يك نفر روبه‌رو مي‌شود‌ و بلافاصله د‌ر ذهن خود‌ از او تصويري غلط مي‌سازد‌. اگر به اين فرد‌ بگوييم چه معيارهايي باعث اين تصور شد‌ه، مثلا مي‌گويد‌ «سر و وضع د‌رستي ند‌اره و قطعا معتاد‌ و د‌زد‌ است». حال اين فرد‌ از خود‌ سوال نمي‌كند‌ كه ممكن است د‌ر مقابل او يك مامور مخفي پليس قرار د‌اشته و او براي پيگيري ماموريت خود‌ چنين پوششي را انتخاب كرد‌ه است.  

بنابراين د‌ر پيش‌د‌اوري‌ها، افراد‌ به‌جاي رسيد‌ن به يك تصور صحيح، به تفكرات اشتباه رسيد‌ه و براساس همين اشتباه هم رفتار مي‌كنند‌ و طبيعتا رفتار آنها نيز اشتباه خواهد‌ بود‌. اساس و پايه پيش‌د‌اوري منطقي، صحيح و مطابق با واقعيت نيست و فرد‌ د‌ر پيش‌د‌اوري‌ها براساس شناخت محد‌ود‌ و ناقص تصميم مي‌گيرد‌. به‌همين د‌ليل پيش‌د‌اوري د‌ر علم روان شناسي به‌عنوان يكي از خطاهاي شناخت مطرح مي‌شود‌. متاسفانه د‌ر جامعه ما پيش‌د‌اوري زياد‌ د‌يد‌ه مي‌شود‌ و به‌طور طبيعي پيش‌د‌اوري‌هايي كه هر روزه انجام مي‌د‌هيم، د‌ر رفتار و رويكرد‌هاي ما تاثير منفي گذاشته و اثرات منفي به‌همراه د‌ارد‌.

برخي از افراد‌ اين پرسش را مطرح مي‌كنند‌ كه آيا مي‌توان خطاهاي د‌هگانه شناخت را برطرف كرد‌ يا حد‌اقل تقليل د‌اد‌؟ پاسخ اين پرسش مثبت است، چراكه خطاهاي شناخت، ذاتي نيست و آموختني‌اند‌ و مي‌توان با ارایه آموزش‌هاي فرد‌ي و گروهي و آموزش‌هاي مستقيم و غيرمستقيم، اين خطاها را اصلاح كرد‌. د‌ر اين حوزه خاص، آموزش‌هاي گروهي و همچنين آموزش‌هاي غيرمستقيم اثرات بيشتري د‌ارد‌. چراكه شناخت ما از خود‌ و د‌يگران به‌واسطه آموزش‌هاي غيرمستقيمي است كه د‌ر خانواد‌ه،‌ مد‌رسه، جامعه و... كسب مي‌كنيم. بنابراين اين امكان وجود‌ د‌ارد‌ كه ميزان پيش‌د‌اوري‌هاي خود‌ و د‌يگران را به حد‌اقل برسانيم، به شرط آن كه از آموزش‌هاي ويژه ازجمله آموزش‌هاي مهارت زند‌گي بهره‌مند‌ باشيم. مهارت‌هاي زند‌گي توانمند‌ي‌هايي را مي‌گويند‌ كه ما را براي زند‌گي بهتر آماد‌ه مي‌كند‌. يكي از انواع مهارت‌هاي زند‌گي كه توسط كارشناسان تد‌وين و ارایه شد‌ه د‌اراي ١٠ فصل است كه نخستين فصل آن مربوط به شناخت‌خود‌ است.

د‌ر فصل شناخت‌خود‌ ابتد‌ا ياد‌ مي‌گيريم كه خود‌مان را بهتر بشناسيم. فصل بعد‌ي د‌رباره ارتباط با د‌يگران است. پس طبيعي است اگر ما شناخت د‌قيق و صحيحي از خود‌ ند‌اشته باشيم، د‌ر ارتباط با د‌يگران هم د‌چار مشكل مي‌شويم. همان‌طور كه پيش از اين نيز گفته شد‌، پيش‌د‌اوري، يكي از خطاهاي شناخت‌خود‌ است و اگر مي‌خواهيم پيش‌د‌اوري د‌ر ايران به حد‌اقل ممكن برسد‌، بايد‌ آموزش مهارت‌هاي زند‌گي را به‌ويژه د‌ر سنين پايه جد‌ي بگيريم. چند‌ين‌سال قبل و د‌ر كنفرانس سران آموزش و پرورش كشورها د‌ر جاكارتا، ارایه آموزش‌هاي مهارت زند‌گي د‌ر مد‌ارس كشورهاي عضو اجباري شد‌. اين طرح ابتد‌ا د‌ر آموزش و پرورش به‌طور محد‌ود‌ اجرا مي‌شد‌، اما رفته‌رفته به فراموشي سپرد‌ه شد‌ كه آسيب‌هاي آن را امروز د‌ر جامعه مي‌بينيم.

د‌ر حال‌حاضر تنها تعد‌اد‌ معد‌ود‌ي از مد‌ارس خصوصي و به قولي غيرانتفاعي و غيرد‌ولتي آموزش‌هاي مهارت زند‌گي را به د‌انش‌آموزان ارایه مي‌د‌هند‌. اميد‌وارم مسئولان آموزش و پرورش د‌ر اصلاح اين شيوه جد‌يت د‌اشته و هرچه سريع‌تر به د‌ستورالعمل كنفرانس سران آموزش و پرورش د‌ر جاكارتا عمل كنند‌.

 

منتشرشده در آموزش نوین

democracy1 چهارمین دوره ی انتخابات شورایاری های شهر تهران به احتمال زیاد در دو سه ماه آینده برگزار خواهد شد.

در این انتخابات که در سطح بیش از 370 محله شهر تهران برگزار می شود،بیش از 3700 نفر به عنوان اعضای اصلی و علی البدل (7نفر عضو اصلی و 3 نفر عضو علی البدل) شورایاری ها انتخاب می شوند.البته بعد از انتخاب این افراد تعداد6 نفر نیز از اهالی محله به پیشنهاد منتخبین به عنوان اعضای غیر انتخابی در جلسات شورا یاری ها شرکت می کنند و حق رای دارند. پس از انتخابات و تشکیل شورایاری در هر محله، مدیر سرای محله توسط شورایاری ها انتخاب می شود.  وظیفه ی مدیر سرای محله مدیریت سرای محله با نظارت اعضای شورایاری است. سرای محلات بیشترین تمرکزشان بر فعالیت های فرهنگی اجتماعی و هنری است که در قالب انواع کلاس های آموزشی و ... اجرا می شود. شورایاری بازوی شورای شهر در محله ها است و کار نظارت بر فعالیت های شهرداری در  این محله ها را بر عهده دارد .

بنابراین جایگاه شورایاری ها در محلات شهر تهران جایگاه ویژه ای است که به مرور در آینده این جایگاه ارتقا خواهد یافت و مردم هر محله بیشتر می توانند به صورت مستقیم در جریان رفع مسائل و مشکلات محله قرار گیرند.  اهمیت جایگاه  شورایاری ها در گسترش دموکراسی ،ما  فرهنگیان را ( به عنوان یکی از گروه های تاثیر گذار جامعه) ملزم می نماید که در این مورد به مسئولیت اجتماعی خود عمل نماییم و به گسترش  بیشتر دموکراسی در تمام سطوح زندگی جامعه کمک کنیم. فرهنگیان تا به حال به صورت هماهنگ، هدف مند و با برنامه ریزی مناسب در هیچ انتخاباتی (ریاست جمهوری،مجلس و شورای شهر) شرکت نکره اند و حضور پرتعداد و موثرشان بیشتر در قالب گروه ها و احزاب غیر فرهنگی بوده است. همیشه بعد از هر انتخاباتی به دلیل اهمیت قائل نشدن برای فرهنگیان  و خواست هایشان توسط  افراد پیروز در انتخابات، فرهنگیان دچار نارضایتی شده و البته این نارضایتی شان به حق است.

قشر فرهنگی  به دلیل  سطح بالای آگاهی اجتماعی  و مسئولیت پذیری مهمترین قشری است که در هر انتخاباتی حضور دارد .این گروه مهم   با شرکت همیشگی در انتخابات به تحکیم دموکراسی کمک می نماید و بر نتیجه ی هر انتخاباتی تاثیر گذار است ، اما کمترین بهره را از این مسئولیت پذیری و تلاش برده است. بیشتر کاندیداهای انتخابات مختلف در دوره ی رقابت انتخاباتی از فرهنیگان بسیار حرف می زنند  اما پس از گرفتن رای ،وعده هایشان را فراموش می کنند و به خواسته های به حق فرهنگیان توجه ای ندارند.

بنابر این به نظر می رسد  با توجه به تجربیات فرهنگیان از وضعیت انتخابات گذشته و بی توجهی به حقوق و خواسته هایشان ، همراه با مسئولیت پذیری همیشگی و کمک به روند گسترش دموکراسی در جامعه،باید به نوعی دیگر عمل نمایند. 

به نظر می رسد که دیگر زمان نردبان شدن فرهنگیان برای  گروه های دیگر به سر رسیده است و خود فرهنگیان بهتر است از سرمایه ی اجتماعی عظیم شان برای خودشان هم استفاده کنند.

اولین قدم در این روند، حضور با برنامه ، منسجم و هماهنگ در انتخابات شورای یاری ها  بدون رنگ و بوی سیاسی و جناحی است. در این شروع تازه بهتر است فرهنگیان  چه به عنوان کاندید شورایاری محلات و چه به عنوان رای دهنده و  تبلیغ گر حضوری فعال داشته باشند.

بهتر است در این روند، فرهنگیان وارد مباحث سیاسی و جناحی نشوند بلکه بر مباحث فرهنگی و اجتماعی تاکید نمایند. اگر فرهنگیان در انتخابات شورایاری  بتوانند،انسجام و هماهنگی پیدا کنند، خواهند توانست در  سایر انتخابات نیز از این سرمایه ی اجتماعی موثر  برای  رسیدن به خواسته های به حق خود و سایر شهروندان استفاده نمایند.

 

منتشرشده در یادداشت

bazneshastegisazman معاون فنی صندوق بازنشستگی کشور از حل مشکل ارتقای شغلی بازنشستگان آموزش و پرورش خبر داد.

محمدعلی ابراهیم‌زاده در نشست خبری مدیرعامل سازمان بازنشستگی کشوری از حل مشکل ارتقای شغلی بازنشستگان آموزش و پرورش خبر داد و گفت: کارکنان آموزش و پرورش مانند سایر کارکنان خدمات کشوری دارای رتبه هستند اما رتبه عالی و خبره آنها منوط به صدور مجوز از سوی سازمان مدیریت شده بود و باید این فرآیند طی می‌شد در صورتی که آموزش و پرورش بدون طی این فرآیند برای آنها حکم صادر کرده بود. 

وی ادامه داد: بنابراین مقرر شده بود که برای حل این مشکل به دنبال مجوز سازمان مدیریت باشند که بعد از صدور مجوز بخشنامه این موضوع به سراسر کشور ابلاغ شده و مشکل بازنشستگی این دست از افراد حل شد. 

معاون فنی صندوق بازنشستگی کشور همچنین در مورد مشکل کارکنان آموزش عالی نیز گفت: آن دسته از افراد که مشمول صندوق بازنشستگی بودند و احکام‌شان با مقررات ما انطباق نداشت بعد از اینکه مشکل انطباق به صورت قانونی حل شد، احکام اصلاحی برای ۲۵ هزار نفر از آنها صادر شد.

تسنیم

بررسی وضعیت تحصیلی دانش آموزان نشان دهنده ی این است که یادگیری، دانش افزایی و کسب مهارت های لازم تحصیلی به علت سیاست های کاملا نادرست طی چند سال گذشته سیر نزولی را داشته است که با افزایش ساعات کار مدارس این سیر نزولی تشدید شده است.
جناب آقای منوچهر فضلی خانی عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعاتی وزارت آموزش و پرورش روز یکشنبه هفتم دی ماه به خبرنگار ایرنا گفت زمان برگزاری کلاس های درس در مدارس همه پایه های تحصیلی از 90 دقیقه به 50 دقیقه کاهش یافته است که باعث افزایش یادگیری  و تنوع در دروس ارائه شده در یک روز تحصیلی می شود. این مطلب به قدری دور از واقعیت است که حتی صدای مدیران خودی را نیز در آورد و از این مطلب اظهار تاسف کردند.کدام افزایش یادگیری ، کدام تنوع؟ این چه نوع کاهشی است که معلمان و دانش آموزان مجبورند بر خلاف سال های گذشته 80 دقیقه بیشتر یعنی تا ساعت 40: 1 دقیقه در مدرسه بمانند؟
عدم پاسخگویی و بی اعتنایی مقامات ، فرصت به دست عده ای که به ظاهر قابل تائید در آمده اند ، می دهد و این مسئولان برای هر کار غیر قانونی و هر سخن ناصوابی فضای امنی را احساس می کنند. این مسئولان در اثر ناآگاهی و عدم تخصص در زمینه ی تعلیم و تربیت ، مشکلات جدی برای معلمان و دانش آموزان به وجود می آورند و با سو استفاده از مسئولیت زورگویی می کنند و جواب های غیر منطقی و عوام فریبانه تحویل می دهند و ظلمی بس نابخشودنی مرتکب می شوند و مورد حمایت برخی ازمسئولان نیز قرار می گیرند ...

تمام طرح ها و ایده های این مسئولین که سال هاست به خاطر اجرای نمایش عدالت آغاز شده است منجر به تضعیف درسی دانش آموزان و تضعیف مالی معلمان محترم می شود. از زمانی که اجرای غیر اصولی طرح فرمایشی صد در صد قبولی  دانش آموزان آغاز شده است ، سیستم غلط و نارسای آموزشی رایج در مدارس حداقل ترین و کم عمق ترین وجه خود یعنی رو خوانی و حفظ کردن مطالب درسی را نیز از دست داده است.دانش آموزان بهتر از مدیران می دانند که خواه نا خواه قبول خواهند شد. پس نیاز و انگیزه ای به مطالعه و دانش افزایی ندارند و سال هاست که این انگیزه را در اکثر دانش آموزان از بین برده اند.چند سال پیش در دبیرستان ... یکی از همکاران ارجمند گفت بعد از سی سال جان کندن در آموزش و پرورش اکنون سیاست آموزش وپرورش را درک کرده ام ؛ مسئولین اداره فقط دنبال پراکندگی نمرات ،امضاء پائین صفحه و خلاصه ، دفتر نمره ی کامل و پر می خواهند و دنبال مسایل صوری هستند و می خواهند حق ماموریت شان را بگیرند و اصلا کاری به تدریس ندارند.ایشان در هر حضور و غیاب به تمامی دانش آموزان نمرات قبولی می داد وکلاس را ساکت کرده بی صدا راهی آبدارخانه می شد که در پایان سال از طرف مدیریت آموزش و پرورش ناحیه ... برگ تشویقی به علت صد در صد قبولی دریافت کرد !

همکار دیگری که غیر رشته تدریس می کرد به علت صد در صد قبولی برگ تشویق هایی از طرف مدیریت ناحیه و رئیس سازمان آموزش و پرورش تبریز دریافت کرد.همکار دیگری ردیف های دفتر نمره را به صورت پراکنده با نمرات قبولی پر می کرد و به وقتش تاریخ را درج می کرد ،علاوه بر تشویق اداره از طرف مدیریت مدرسه به رسم تقدیر پیراهنی تقدیم وی شد.به تحقیق وضع سایر مدارس بسیار بدتر از این می باشد.این همکاران محترم زمانی از خالص ترین و زحمتکش ترین نیروها بودند که سیاست آموزش و پرورش کارد را به استخوان آنان رساند و اکنون به اجبار فقط مطیع سیاست آنان هستند که حداقل از طرف مسئولین اداره پاپوشی برای آنها درست نشود  ...

علاوه بر مسایل داخلی مدرسه ، آموزش و پرورش با طرح های نامعقولی همچون تدوین کتاب هایی با کیفیت پائین و بدون نظم،وجود نمرات مستمر و نمرات قبولی اجباری برای دانش آموزان در حد صفر به هر روشی،نمرات قبولی اجباری برای تک ماده ها، امتحانات مکرر بعد از خرداد ماه و بعد از شهریور ماه فقط به قصد قبولی ،تبصره های نامعقول قبولی، تجمیع چند کتاب در یک کتاب به خاطر استفاده ی بهتر از تبصره های قبولی ،افزایش زمان تشکیل کلاس های درس به 100 دقیقه که این ،روند انگیزه کشی و تضعیف دانش آموزان را تشدید کرده است .
با افزایش ساعات کار مدارس بدون افزایش ریالی به حقوق معلمان ، حذف حق التدریس به خاطر اقتصاد مقاومتی و فقط برای معلمان ، حذف حق تصحیح اوراق امتحانی و مراقب امتحانات برای دوره ی اول متوسطه وافزایش حقوق ناهماهنگ با تورم در سه چهار سال اخیر که قدرت خرید معلمان را به یک سوم و حتی به یک چهارم کاهش داده است به اضافه ی تشویق های پوچ بسیار نامعقول این روند انگیزه کشی و تضعیف مالی معلمان را نیز تشدید کرده است و به قول معلمان محترم سبزواری یک معلم نه کارانه ی ماهیانه دارد نه اضافه کار ،نه حق مسکن دارد نه حق ایاب وذهاب ، نه حق ماموریت دارد و نه حق شیفت ، نه بن خرید کالا دارد و نه کمک های غیر نقدی ماهیانه ، نه پاداش آخر سال دارد و نه مانند کارکنان زحمت کش بانک ها ، وام های چند ده میلیونی با درصد های پائین و فقط یک پوشه پر از تقدیر نامه، آن هم در جهت تضعیف درسی دانش آموزان دارد.
همان طور که مستحضرید وزیر محترم بهداشت اقتصاد مقاومتی را به استضعاف کشاندن پرستاران نیز تعبیر نکرد.آنان حقوق کارکنان شان را به حق افزایش دادند و اینها ساعات کارشان را به ناحق !
لاله از سوز عطش بنهاده سر بر روی خاک

ابر بی انصاف را بنگر که بر دریا گریست
متاسفانه آموزش و پرورش در رفع این مشکلات با افزایش ساعات کار مدارس گام هایی به عقب برداشته است.نتایج نوبت اول نشان دهنده ی افت نسبت به پارسال خواهد بود و این کاملا به روشنی از هم اکنون مشهود است. البته طبق معمول ممکن است آمارها این مسئله را عکس نشان دهد چون سال هاست که هر مدیری بتواند به هر نحوی اعداد و ارقام واقعی را مخفی کند طوری که کذبش آشکار نشود مدیر نمونه معرفی می شود .
قبلا صداقت ایرانیان به حدی بود که علی (ع) خزانه داران خود را از ایرانیان انتخاب می کرد و قبل از اسلام نیز صداقت ایرانیان زبانزد بود. 300 سرباز اسپارتی که در جنگ تنگه ی ترموپیل به فرماندهی پادشاه خود لئونیداس مقابل  خشایارشاه پادشاه ایران مقاومت می کردند ، می دانستند که ایرانیان ملتی هستند راستگو و محال است که برخلاف قول و پیمان خود رفتار نمایند. این نوشته ی جون بارک آمریکایی است که خود آنان به صداقت ایرانیان اذعان داشتند هر چند که در سال های اخیر بعلت ضدیت با ساختن فیلم 300 این حقیقت را تحریف کرده اند. پس چرا آن همه صداقت جای خود را به دروغگویی ، چاپلوسی ، تملق ، و تحریف آمارها داده است . آیا ارزش ها تغییر پیدا کرده اند ؟

چرا طبق فرمایش مقام معظم رهبری که  بارها اعلام شده است و اخیرا در نامه ای به آقای جهانگیری اعلام شد مسئولان برای  مبارزه با هر نوع فسادی جدی نیستند؟
آیا با تحریف نمرات دانش آموزان ، تحریف آمارها ، اختلاس های چند هزار میلیاردی و فساد های مالی گسترده ، سخنان کذب و عوام فریبانه می توان به شاخص صداقت جهانی که زیبنده ی ایران اسلامی آنهم از نوع شیعه علی (ع ) دست یافت ؟
اکنون تعدادی از معلمان محترم به عوض تحقیق و تولید اندیشه به علت وضعیت اسف بار اقتصادی خود دلال بنگاه شده و به ناچار مشغول قسم خوردن هستند . آیا لطمه به صداقت ، و دانش آموزان وارد نخواهد شد؟
بند 28 ماده 8 قانون تخلفات اداری دادن نمره بر خلاف ضوابط را تخلف محسوب کرده است که این ماده ی 8 در دیوار اکثر مدارس نصب است .

چرا بعضی از مسئولین آموزش وپرورش با تکیه بر برخی از مدیران سود جو اصرار بر این تخلف آشکار دارند  ؟

آیا تکیه بر کرسی یک میز شکسته در آموزش و پرورش از کلام پیامبر ( ص ) ارجح تر است که می فرماید هر کس کاری از کارهای کوچک و یا بزرگ این امت را در دست بگیرد و در میان شان عدالت را اجرا نکند خداوند متعال او را به رو ، در آتش خواهد افکند. عدالت هم این است که به هر کارگری به مقدار کار و زحمتش مزد داده شود و به هر دانش آموزی به اندازه معلوماتش نمره داده شود.
آنچه که از این دو مطلب مشخص می شود این است که این نمره دادن بدون ضابطه و تخلف آشکار را نه شرع قبول دارد و نه قانون و در دراز مدت منجر به تضعیف درسی دانش آموزان و تضعیف مالی و در نهایت فلاکت جامعه را به همراه خواهد داشت .
به گزارش تابناک آخرین آمار منتشره از نهادهای اقتصادی بین المللی ، حاکی از آن است که ایران در شاخص فلاکت جهانی در رتبه ی دوم قرار گرفته است که فساد مالی و پنهان بعضی از مسئولان و اختلاس های میلیاردی در این امر نقش عمده ای را دارند که این اختلاس های آشکار و پنهان صدها هزار نفر را به کام فقر فرو می برد و صد البته معلمان محترم را . از رتبه ی دوم شاخص فلاکت جهانی ایران که بگذریم به نظر می رسد داخل ایران نیز معلمان محترم در شاخص فلاکت رتبه ی اول را به خود اختصاص داده اند و به قول رئیس جمهور سابق که در این امر نقش عمده ای داشت دست هایی در کارند که اجازه نمی دهند وضعیت معلمان بهبود یابد .
تضعیف مالی فرهنگیان و تضعیف درسی دانش آموزان در کنار عوامل دیگری مانند افزایش دائم قیمت کالاهای اساسی  و به تبع آن کاهش نرخ تورم تا زمان افزایش حقوق کارمندان ، نگرانی های روحی و عصبی جدی را برای فرهنگیان محترم رقم زده است . با این روند آموزش و پرورش افق روشنی برای نسل حال و آینده متصور نیست.
بعضی از مسئولین و بعضی از نمایندگان مجلس منظور رهبر معظم انقلاب را از اقتصاد مقاومتی به استضعاف و به استثمار کشاندن  معلمان تعبیر کرده اند .
اگر نیازهای مادی کارکنان تامین شده باشد ، حتی افراد نادرست نیز بهانه ای برای رشوه خواری و خیانت واختلاس نخواهند داشت و در صورتی که دست به چنین کاری بزنند ، در مقابل مسئولین و مردم سرافکنده شده و هیچ توجیهی برای دفاع از خود نخواهند داشت . اما اگر نیازهای مادی آنان تامین نشده باشد، فشار احتیاج آنها را از راه راست منحرف می سازد و روحیه ی امانت داری را در آنان متزلزل می کند و مسئولان نیز حجتی بر آنان نخواهند داشت و اگر این کارکنان معلمان یک مرز و بوم باشند عام و خاص خواهند فهمید که چه بلایی بر سر نسل بعدی می آید .
فرهنگیان محترم از اوایل انقلاب تا کنون صداقت و فداکاری خود را در عرصه هایی همچون حضور در جبهه ها ، راه پیمایی ها ، و انتخابات ، حتی به عنوان عوامل اجرایی ثابت کرده اند ؛ در عوض مسئولین عدم صداقت در گفتار و رفتار خود را دو صد بار در قبال این معلمین فداکار ثابت کرده اند . مگر غیر از اینست که با تکیه بر صداقت ، فداکاری و  استفاده از تجربیات معلمین بر این ثروت و قدرت تکیه زده اید. شما که دائم داد از عدالت علی (ع) و عدالت اجتماعی  می زنید ، چگونه این همه ظلم آشکار و عمدی را در پیشگاه خداوند متعال توجیه خواهید کرد ؟ آیا این معلم با این فشارها و با این تبعیض های وحشتناک و بی سابقه ، تمرکز تدریس در کلاس را دارد ؟ آیا جناب آقای فضلی خانی  با استناد به این دلایل می فرمایند که تنوع و افزایش یادگیری حاصل شده است ؟
در سایت های خبری آمده بود از صدر اعظم آلمان سوال کردند چرا حقوق کارمندان و مهندسان از حقوق معلمان کمتر است جواب داد انتظار دارید به اندازه ی کسانی حقوق بگیرید که شما را تربیت کرده اند ؟ آ یا ادیان دیگر از ما سپاسگزارتر هستند؟
خانمان سوز بود آتش آهی گاهی

ناله ای می شکند پشت سپاهی گاهی
مسئولان ارشد کشور نمی توانند در این مورد اظهار بی اطلاعی کنند ، چون علی (ع) به مسئولان دستور می دهد که تو از نرسیدن به امور جزئی به خاطر سرگرمی به کارهای مهم معذور نیستی . پس فکرت را از از امور ایشان باز مدار و به کارهای کسانی رسیدگی کن که امکان حضور یافتن نزد تورا ندارند . تو آن کسی هستی که آگر در مشرق زمین به کسی  ظلم و ستم شود و تو در مغرب زمین باشی در روز قیامت مسئول هستی  .
 بنابراین دلسوزانه از مسئولان ارشد کشور تقاضا می شود با توجه به فرمایشات ائمه (ع) و با درایت و سعه ی صدر نسبت به حل و فصل مشکلات معیشتی معلمان که ریشه ی اکثر مشکلات است و مشکلات تحمیل شده در اثر عدم تعهد  وتخصص بعضی از مسئولان ، عنایت جدی داشته باشند .
فرهنگیان محترم نیز باید در نظر داشته باشند که مطالبه ی حقوق از دست رفته و هر نوع اعتراضی آب به آسیاب دشمن ریختن نیست . یکی از راهکارهای عملی حفظ  شان و منزلت معلمان و بی هزینه ترین راه برای مبارزه با ظلم و ستم ، دادن نمرات واقعی دانش آموزان است . بیائید دست در دست هم برای ایرانی آباد ، سر بلند ، قدرتمند و راستگو، در تخلف آشکار این مسئولان که فقط به خاطر منافع مادی وحفظ مدیریت است شریک نباشیم و بدانید پرنده ای که از مترسک بترسد ،از گرسنگی خواهد مرد .
اگر مسئولان به خاطر حفظ ثروت و قدرت خود اصرار دارند که تمام دانش آموزان باید نمره ی قبولی بگیرند بهتر است  بخشنامه کنند که دو (2) نمره ی قبولی است تا معلمان را وادار نکنند که بر خلاف شرع و قانون رفتار کنند و نسلی  بر خلاف ذات واقعی خود با دروغ و کذب انس پیدا کند.  
در پایان معلمان آذربایجان شرقی نیز حمایت خود را از معلمان محترم سبزواری اعلام می کنند و به خاطر مرگ بسیار غم بار و تاسف بار همکار عزیز مان عرض تسلیت برای خانواده ی مرحوم خشخاشی و خانواده ی بزرگ معلمان ایران را دارند .

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور