گروه اخبار /
در هفته درخت کاری ، آموزش و پرورش شهر نورآباد لرستان بخشنامه ای با عنوان " هر معلم ، یک نهال" و غرس نهال به نام معلم ،به مدارس ارسال نمود،به پیروآن بخشنامه ، شورای دبیران آموزشگاه شهیدحسینی ،ضمن استقبال،تصمیم گرفت که موضوع به "هر شهید ، یک نهال" تغییر و به نام شهیدانی که خانواده های آنها فرهنگی هستند کاشته شوند.
در این راستا، شورای دبیرستان شهید حسینی، با تخصیص مکان و تهیه 20 اصله نهال ،به پاسداشت یاد و نام شهیدان و عمل به سنت حسنه کاشت نهال ،در محوطه این آموزشگاه انجام وظیفه نمود..
در این مراسم با حضور مدیرآموزش وپرورش و معاونت پرورشی این اداره ،توسط خانواده های معزز شهیدان،به یاد و نام هر شهید ،نهالی غرس شد.
برای هر نهال، شناسنامه ای مجزا به نام شهید، برای اولین بار در سطح شهر، پلاک کوبی گردید.
شورای آموزشگاه ،امیدوار است با این کار توانسته باشد گامی موثر در راه ماندگاری نام شهدا برداشته و شاهد ترویج کاشت و حفاظت از درختان باشد که درخت دارای فواید بیشماری از نظر سلامت فردی، اجتماعی، زیست محیطی و... می باشد و به راستی براین باوریم که قداست شهدا موجب برکت و ماندگاری این عمل خواهدبود.
در این گزارش می توان گفت این حداقل وظیفه و ادای دین است نسبت به مقام شهداست و افتخار، که نسبت به سایر ارگان ها پیش قدم هستیم .شایسته است مسئولان نظام از یاد نبرند که معلمان دلسوز ایران عزیز اسلامی همان طورکه در تمام عرصه های انقلاب و نظام پیش قدم بوده اند در همه حال در راه نظام اسلامی وشهدا ،از جان و نام خویش، دریغ نخواهند ورزید.
بنایراین شایسته نیست که مورد بی مهری قراگیرند . زبان و قلم معلم اگر بر ادعای اعاده حقوق خویش طالب است و لیکن در اعتقادبه اصول نظام سخت پایدار و چه خوش فرموده اند مقام معظم رهبری:" همه ما زیر بار منت معلمان هستیم ".
بنابراین تکریم حرفه معلمی باید در جامعه، همگانی و نهادینه شود به گونهای که سلام دادن و احترام به معلم یک افتخار محسوب شود.
پایان پیام /
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
محمدرضا باهنر نایبرئیس مجلس شورای اسلامی که ریاست جلسه علنی (۲۵اسفند) را بر عهده داشت پس از پایان تذکرات شفاهی نمایندگان گفت : در مورد تذکرات شفاهی نمایندگان میخواهم به دو نکته اشاره کنم؛ چرا که نمایندگان تذکراتی میدهند که نباید در این راستا به مجلس و دولت جفا شود.
وی ادامه داد: یکی از نمایندگان اعلام کرد مستمریبگیران، صدقهبگیر هستند، در حالی که مستمریبگیر، حقوقبگیر است و زمانی که دولت به مستمریبگیر حقوق میدهد، این حقوق حق وی است و بحث صدقه مطرح نیست.
نماینده مردم تهران در مجلس همچنین تاکید کرد: نکته دوم تکرار مباحث درخصوص آموزش و پرورش است؛ در مجلس شورای اسلامی و در زمان بررسی لایحه بودجه ۹۴ کل کشور، چند عدد به بودجه آموزش و پرورش اضافه شد، مانند ۱۷۰۰ میلیارد تومان از بودجه شرکتها، ۴۰۰ میلیارد تومان از اشخاصی که مالیات پرداخت نمیکردند، ۲۰۰ میلیارد تومان از کشفیات قاچاق و ۲۰۰ میلیارد تومان از تبصره ۲ ، ۴۰۰ میلیارد تومان برای نوسازی مدارس اختصاص یافت که براساس آن حدود ۳۰۰۰ میلیارد تومان در مجلس به بودجه آموزش و پرورش افزوده شد.
باهنر یادآور شد: ما شنیدیم حقوق ستادیها قرار است اضافه شود؛ در حالی که معلمانی که در روستا رفت و آمد دارند، زحمت زیادی میکشند، لذا از معاونت برنامه و بودجه و آموزش و پرورش میخواهیم که با دقت نظر خود، در تخصیص این بودجه و توزیع آن، عدالت را رعایت کنند.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در پایان گفت: مجلس در حد توان خود اقداماتی را انجام داده و دولت نیز تمام تلاش خود را به کار خواهد بست. اینکه میگویند رتبه حقوقی معلمان پایین است، حرف درستی نیست چرا که ما چهار پنج گروه مستخدمهای دیگری در دستگاههای دولتی داریم که معدل حقوقشان از معلمان بسیار پایینتر است، لذا نباید چنین صحبتهایی تکرار شود.
انتهای پیام/
ایسنا
در زمان وزارت آقای مرتضی حاجی طرح " مسیرارتقای شغلی معلمان " طراحی و اجرا شد .
در این طرح معلمان بر اساس امتیازات کسب شده در سه رتبه " ارشد ، خبره و عالی " طبقه بندی می شدند .
هدف از اجرای این طرح مطابق تصويب نامه شماره 2552/ت29933هـ مورخ 26 / 1/ 1383 هيأت وزيران ؛ ايجاد انگيزه ، كارايي معلمان و ارتقاء سطح كيفي خدمات آموزشي بود که ، دستورالعمل مسير ارتقاي شغلي معلمان در جلسات مورخ 28 / 2 / 1383 ، 4 / 3 / 1383 ، و 9 / 3 / 1383 تصويب شده و شوراي امور اداري و استخدامي كشور آن را ابلاغ نمود .
در این طرح بر حفظ و ارتقاي توانمندسازي فردي ، توانايي هاي عملكردي و بهره وري تاکید شده بود .
تاکنون میزان موفقیت این طرح در مورد پارامترهای ذکر شده مورد ارزیابی و قضاوت قرار نگرفته است اما با مشاهده وضعیت فعلی نظام آموزشی و نیز میزان رضایت مندی کارکنان می توان ادعا نمود که طرح مسیر ارتقای شغلی معلمان به اهداف مورد نظر نرسیده است .
در اردیبهشت سال 92 دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش ضمن اعلام جزئیات نظام رتبهبندی معلمان، گفت: آموزش و پرورش برای رتبهبندی معلمان چهار درجه را به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد کرده که این امر بررسی میشود.
مهدی نوید ادهم درباره نظام رتبهبندی معلمان که یکی از مبانی تحول در آموزش و پرورش ذیل سند تحول بنیادین محسوب میشود، اظهار نمود که رتبهبندی معلمان یکی از اولویتهای اول برنامههای آموزش و پرورش است و در آخرین جلسهای که صبح امروز درباره جزئیات آن برگزار شد، گزارشی برای ارسال به شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی آماده شد.
نظام رتبه بندی معلمان ، معلمان را در چهار مرتبه مربی معلم، استادیار معلم، دانشیار معلم و استاد معلم طبقه بندی کرده است .
همچنین منابع اعتباری لازم برای اجرای نظام رتبه بندی حرفهای معلمان باید به گونهای پیش بینی شود که حقوق و مزایای آنها از ۸۰ درصد مجموع حقوق و فوقالعادههای کارکنان مشابه مشمول اعضای هیئت علمی دانشگاهها کمتر نباشد.
اهداف نظام رتبه بندی معلمان به شرح زیر بیان شده است :
* افزایش انگیزه و کارایی معلمان در انجام وظایف و اثربخشی فعالیتهای آنها برای شکوفا شدن شایستگیهای دانشآموزان
* ارتقای منزلت اجتماعی و صلاحیت علمی و مهارتهای حرفهای معلمان و بالا بردن سطح معیشت آنها
* توسعه مشارکت معلمان در فرآیند بهسازی برنامههای آموزشی، پژوهشی، تربیتی و فرهنگی
* سنجش مستمر صلاحیتهای تخصصی و حرفهای معلمان
* ایجاد انگیزه در زمینهسازی برای مشارکت و دخالت دانشآموز در امر تعلیم و تربیت
* بهبود و ارتقای کیفیت تعلیم و تربیت و ایجاد رابطه بین درجه کارایی و میزان پرداخت
آن چه که مهم است این است که نظام " جذب نیروی انسانی " در آموزش و پرورش تابع قاعده و یا نظم تعریف شده ای نیست .
ورود نیرو و یا فرآیند استخدام در آموزش و پرورش براساس اراده های بعضا شخصی و یا فشارهای سیاسی صورت می گیرد .
برای رسیدن به یک نظام آموزشی حرفه ای باید " معلم حرفه ای " تربیت نمود . " معلم حرفه ای " بر اساس دانش ،تخصص و تجربیات مربوط و در یک فرآیند رقابتی وارد چرخه آموزش می شود .
درست است که طراحی و اجرای نظام رتبه بندی معلمان بر اساس سند تحول بنیادین صورت می گیرد اما ساز و کار اجرای این نظام قبلا از سند مذکور حذف شده است !
" سازمان نظام معلمی " باید عهده دار اجرای نظام رتبه بندی معلمان و تنها مرجع صدور صلاحیت های حرفه ای و تخصصی برای تدریس و حرفه معلمی باشد .
سازمان نظام معلمی باید ساختاری« مستقل و حتی غیردولتی » داشته باشد تا بتواند به وظایف حرفه ای و ذاتی خود عمل نماید .سپردن اجرای نظام رتبه بندی معلمان به " گروه های آموزشی " و حتی گروه های مشابه ، فلسفه اجرای نظام رتبه بندی معلمان را با چالش های اساسی روبه رو نموده و در بهترین حالت سرنوشتی بهتر از طرح مسیر ارتقای شغلی معلمان منجر نخواهد داشت !
متاسفانه برخی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش از سر ناچاری و حتی در برابر فشار افکار عمومی معلمان برای پرداخت مطالبات آنان آدرس " رتبه بندی معلمان " را می دهند و این بزرگ ترین اشتباه در مورد طرحی است که قرار است روی معیارهای کیفی و درونی آموزش و پرورش متمرکز شود .
گره زدن نظام رتبه بندی معلمان با معیشت آنان ، رویکردی نادرست و غیرعلمی است و مسئولان و حتی نمایندگان مجلس باید از آن اجتناب ورزند .
اگر قرار است در مورد معیشت معلمان و اقتصاد آنان کاری صورت گیرد بهتر است به همان قانون مدیریت خدمات کشوری و قوانین مصوب قبلی مراجعه شود . موارد و فصولی که برای کارمندان دولت اجرا می شود - مانند بندهای 5 و 10 ماده 68 قانون مدیریت خدمات کشوری ، تفاوت تطبیق ، فوق العاده کلان شهرها ، کمکهای رفاهی کارمندان شامل کمک هزینه روزانه مستقیم یا غیرمستقیم غذا برای کارمندان ، کمک هزینه مستقیم یا غیر مستقیم مهد کودک برای کارمندان اناث ، کمک هزینه مستقیم یا غیر مستقیم ایاب و ذهاب (سرویس رفت و آمد ) و بسیاری از موارد دیگر که متاسفانه برای معلمان اجراء نمی شود مطابق قانون پرداخت گردد .
آن چه که مهم است این است که در جامعه ما طرح ها روی کاغذ خوب هستند اما در مرحله اجرا با مشکلات اساسی و متعدد روبه رو شده و ممکن است خنثی و یا حتی به ضد خود تبدیل شوند .
منابع مالی تامین کننده " نظام رتبه بندی معلمان " مشخص نشده و یا شفاف نیست .احاله دادن منابع مالی تامین کننده کننده این موارد و حتی اجرای مصوبه" فوق العاده شغل معلمان " که محل مناقشه میان وزارت آموزش و پرروش و دیوان عدالت بوده است به صرف جویی در منابع و اعتبارات و یا حتی اصلاح ساختار نیروی انسانی واقع بینانه نبوده و تحصیل آن ها در کوتاه مدت امکان پذیر نخواهد بود .
این در حالی است که هنوز مشکل کسری بودجه بالای آموزش و پرورش حل نشده است و معوقات بسیاری بر دوش ساختار اداری و مالی آن سنگینی می کند .
اجرای نظام رتبه بندی معلمان اگر مطابق اصول و قواعد علمی و نیز آماده کردن زیر ساخت های مربوطه صورت نپذیرد و در اجرای آن شتاب زدگی صورت گرفته و بدون کارشناسی و بازخورد اجراء شود به سرنوشت طرح های قبلی دچار خواهد شد و میراث آن برای جامعه آموزش و پرورش جز " سرخوردگی " و " بی اعتمادی " بیشتر نخواهد بود .
پیشنهاد می شود قبل از تصویب و اجرای نظام رتبه بندی ، مشکلات بودجه ای آموزش و پرورش به صورت ریشه ای و در یک فرآیند کارشناسی حل شود .
در واقع ، آن موارد قانونی که جزء حقوق معلمان و مطالبات آنان است قبل از ارائه به مجلس توسط برنامه ریزان و بودجه نویسان طراحی و گنجانده شود .
همچنین می توان به صورت هم زمان آن موارد مغفول را در کنار منابع لازم برای نظام رتبه بندی معلمان قرار داد تا هیچ یک تحت الشعاع دیگری قرار نگیرد .
علی پورسلیمان
مدیر سایت سخن معلم
مسائل آموزش و پرورش در سطح كلان در واقع تبيينكننده وضعيت موجود است و پرداختن به آن و يافتن راهكارهاي مناسب ترسيمكننده وضعيت مطلوب خواهد بود به اين معنا كه با فهم و تحليل دقيق رويكردهاي كلان، موضوعات ريز در ذيل آن بهتر فهميده ميشود چرا كه بدون تصور اين رويكردها پراكندگي ناشي از درك ناقص وتك بعدي ما را به بيراهه ميبرد به همين منظور به مواردي اشاره ميكنم كه به تصور بنده ميتواند در اين راستا راهگشا باشد.
١- نداشتن تئوري و برنامهاي براي حل تعارض سنت و مدرنيته
آموزش وپرورش نوين در ايران به دنبال نوعي تغيير نگرش در جهت بازسازي سياسي و اجتماعي جامعه استبداد زده، استعمار زده، فقير، بيمارو رنجور عهد قاجار شكل گرفت. بسياري از نو انديشان آن دوره مهم تاريخي، اين نهاد اجتماعي را دروازهاي براي ورود به تحولات كيفي و كمي ميشمردند. تا اينكه در دوره پهلوي اول جريان دولتيسازي مدارس شدت گرفت و حكومت از مدارس ابزاري ساخت تا انتظارات خود را براي تغيير شكل و محتواي جامعه، تعميق بخشد. اين حركت به افزايش رويارويي سنت و مدرنيته در ايران كمك كرد و اين چالش را به عنوان مهمترين عامل در تظاهر مسائل و مشكلات آموزش و پرورش درايران قوت بخشيد. انقلاب اسلامي هم خواه ناخواه اين چالش را به نحو بنيادي پيش روي خود داشت. اين معماي ناگشوده در نظام تعليم وتربيت، بيشتر از هر نهاد ديگري خود نمايي ميكرد. بحث تحول بنيادي در اين نهاد نيشتر زدن و باز شدن دُمل چركين چنين تقابلي بود. تمركز و برنامهريزي براي تحولاتي كه هنوز مباني نظري خود را نيافته بود و غفلت ازوضعيت موجود آن، باعث بيرمق شدن آموزش وپرورش رسمي كشور شد.
٢- نداشتن يك نظريه و نقشه راهي بلندمدت
دستگاه آموزش وپرورش، به كوهي صعب العبور ميماند كه مسوولان آن، هر بار از يك قسمت شروع ميكردند. هنوز نقشه پازل مانندي تهيه نشده كه همگان از نماي بالا ببينند كه چه تحولي در حال رخ نمودن است و هر اقدامي مربوط به كدام قسمت نقشه ميشود. نداشتن يك نظريه روشن در آموزش و پرورش كه ريشههايش را در خاك فرهنگ و انتظارات معقول اين سرزمين فرو برده باشد عامل سردرگمي و به ثمر نرسيدن تلاشها شد و ما كه در اخذ و اقتباس نظرات بنيادي مرتبط با آموزش وپرورش آن صبوري و حوصله را كه مباني هريك را تجزيه و تحليل كنيم از دست داده بوديم به التقاتي از مكاتب رو آورديم كه البته اين مساله در هر دورهاي فراز و فرود خاص خود را داشت و به مسائل و مشكلات دامن زد.
٣-بودجه و امكانات ناكافي
ميپذيريم كه نظام تعليم وتربيت رسمي موجود دچار كاستيهاي فراواني است، اما همه تحولات بايد در بستر همين زمين كه نام آن را آموزش وپرورش با همه دستگاههاي اقمارياش و آموزش عالي با همه مختصاتش، گذاشتهايم، صورت پذيرد. هر نقشهاي كه داريم در اين زمين و ساختمان و امكانات مادي و معنوياش بايد به اجرا درآيد، در مريخ كه نميخواهيم دستگاه تعليم وتربيت جديد را برپا كنيم. بنابراين خشكاندن و سوزاندن اين زمين و امكانات آن يا به صورت قطره چكاني اختصاص بودجه به آن، نميتواند توجيهپذير باشد.
٤- وضعيت معيشتي معلمان و مقايسه آن با ساير كارمندان
در اين باره توضيحي نميدهم كه بهبود وتغيير اين وضعيت چگونه ميتواند چرخه را به سمت دگرگوني مثبت پيش ببرد. اما يادآور ميشوم كه درست است بهبود و ترميم حقوق معلمان و رفع تبعيض تنها عامل دگرگونيهاي كيفي در آموزش وپرورش نيست اما ادامه وضعيت فعلي ميتواند عامل فروپاشي اساس تعليم وتربيت باشد.
٥- سلسله مراتب عمودي و آسيبهاي آن
مشاركت دادن كاركنان و معلمان در تصميمگيريها ميتواند باعث افزايش انگيزهها شود. بدنه آموزش وپرورش آن قدر از مراكز تصميمگيري و تصميمسازي فاصله دارد كه بخشنامهاي عمل كردن و فشار آوردن براي اجراي تصميماتي كه بدون حضور آنها گرفته شده به حالت آزاردهنده تبديل شده، چرا حوزه ستادي از داشتن يك ارتباط موثر و چابك عاجز است؟
چرا عمده كارشناسيهاي تاثيرگذار به صورت پروژه به اساتيدي در حوزه آكادميك سپرده ميشود كه يك روز را به عنوان معلم در يك مدرسه دولتي نگذراندهاند؟چرا ادارات آموزش وپرورش نميتوانند جلسات موثر با معلمان داشته باشند و شوراها در هر سطحي به تعارف برگزار ميشوند؟
٦- ناكارآمدي سامانههاي آموزشي
سامانههاي آموزشي ما در يادگيري و ياددهي، در برنامه درسي، در مبلمان آموزشگاهي و كلاسي، در ارزشيابي، در فناوري و تكنولوژي و آزمايشگاهي و در آموزش معلمان و اولياي دانشآموزان دچار معضل و مشكل است كه هر كدام از اين موضوعات را به تفصيل ميتوان در لابهلاي سخنان صاحب نظران جستوجو كرد. براي مثال هنوز از رسانه آموزشي معمولي، كاغذ و تخته و كتاب درسي به انواع متعدد فناوريهاي در دسترس براي تحقيق و تجزيه و تحليل و مشكل گشايي و حل مساله و ورود به جهان ارتباطات گذر نكردهايم.
٧- تعارض آموزشها با وضعيت و انتظار جامعه
آموزش و پرورش در دراز مدت نميتواند به صورت يك سازمان نگهبان، كه نوع خاصي از تفسيرها را از تعليم و تربيت ارايه ميكند، بماند. به تدريج ارتباط معقول با وضعيت فكري و ارزشي جامعه از كف ميرود و تفهيم وتفاهمها رو به ضعف ميگذارد وقتي آموزههاي مدرسه تناسب معنا داري با انتظارات جامعه نداشته باشد، روابط دستوري و خشك و گاهي بيمعنا شكل ميگيرد.
از طرف ديگر نظام آموزشگاهي بايد بتواند نياز بازار عرضه و تقاضا را برآورده كنند، اينكه ما انتظار داشته باشيم كه تعليمات مدرسه گره گشاي امورات زندگي جامعه باشد، انتظاري بيجا نيست. دستگاه تعليم وتربيت خصيصههاي جامعه را منعكس ميكند و تضادهاي موجود در نظامهاي اجتماعي و ناتواني نسبي نظامهاي آموزشي رابطه مستقيم با يكديگر دارند. جامعه متاثر از نظام تعليم وتربيت است، اما نه به اين معنا كه وضعيت جامعه تاثيري بر نظام تعليم وتربيت ندارد. براي بهبود وضعيت فرهنگي و اجتماعي در جامعه بايد از ايجاد دستگاه تعليم وتربيت توانمندحمايت جدي كرد امااگر بخواهيم يك نظام آموزشي كارآمد داشته باشيم بايد در مسير بهبود شرايط و وضعيت نهادهاي مدني تلاش كنيم. نگفته پيداست كه عدم كارايي موثر مدرسه در كاهش آسيبهاي اجتماعي ريشه در كجا دارد.
*كارشناس مسائل آموزش و پرورش
قبل از هرکاری، یادآوری لینک های زیر ضروری است :
* پرداخت حقوق فرهنگیان و این همه سروصدا؟
* نوبخت: دولت بدهی صداوسیما را می دهد/پرداخت مطالبات معوق حق التدریس ها
حقوق معلمان ابتدایی ۲۰ درصد افزایش یافت
پرداخت حق بیمه طلایی فرهنگیان
اما لینک چند خبر قدیمی:
پرداخت مطالبات فرهنگیان، هفته آینده
زمان پرداخت مطالبات فرهنگیان بازنشسته
رتبه بندی معلمان، تخطئه ی جدید علیه معلمان
جهت یادآوری جناب آقای نوبخت و جناب آقای فانی، که در تمام مصاحبه های اخیر خود جهت تحریک اذهان عمومی بر علیه معلمان از اصطلاح " پرداخت مطالبات فرهنگیان" استفاده نموده و آن را با طمطراق از شاهکارهای دولت فخیمه ی یازدهم یاد می کردند، اعلام می شود که تا ساعت 9 بیست و ششم اسفند هنوز موارد زیر در استان فارس پرداخت نشده است:
1- حق التدریس همکاران آموزشی
2- اضافه کار ساعتی همکاران اداری
3- پاداش پایان خدمت بازتشستگان
4- حق الزحمه برگزاری انتخابات 92
5- امتحانات و تصحیح اوراق خرداد 92
6- امتحابنات و تصحیح اوراق شهریور 92
7- امتحانات و تصحیح اوراق دی ماه 92
8- امتحانات و تصحیح اوراق خرداد 93
9- امتحانات و تصحیح اوراق شهریور 93
10 - کمک هزینه ی همکاران انتقالی از سال های متمادی گذشته
11- سرانه ی مدارس از دو سال پیش
حال با همه ی این تفاسیر، خواهشمند است جنابتان در تلویزیون ملی! ظاهر شده و دلیل آن همه صروصدا و دلیل عدم پرداخت را توضیح دهید.
آیا ما حق داریم از این به بعد وعده های شما را "سرخرمن" بدانیم یا آن را " شعارهای تبلیغاتی " بنامیم و یا کلا این طرز برخورد با خواسته های صنفی معلمان نوعی وهن نظام و فرهنگیان نیست؟
در پایان جهت تنویر افکار عمومی نیز یادآوری برخی مطالبات فرهنگان ضروری است، چرا که دولت و مجلسیان عزیز با تنزل این خواسته به پرداخت حقوق و یا افزایش حقوق سعی در مقابل هم قرار دادن اولیا و معلمان دارند که خود ظلمی دیگر است:
1 - سياست زده شدن محيط آموزشي کشور، تا جایی که نمایندگان محترم فقط زمانی سراغ آموزش را می گیرند که برای اخذ رای به آنها نیاز داشته یاشند .
البته باید به این نمایندگان هشدار داد که ممکن است فرهنگیان در زمان انتخابات 94، از همین حربه برای برخورد با خودشان استفاده کنند.
2 - امنيتي شدن محيط هاي فرهنگي ، وقني معلمين تحت فشارهاي امنيتي باشند چطور مي توانند آزادانديشي را بياموزند؟
باید پذیرفت که بیش از 90 درصد رفتارهای دانش آموزان در مدراس شکل می گیرد و معلمین تاثیر رفتاری زیادی بر فرزندان ما دارند و به همین دلیل است که با علم به ارزشمند بودن تمام مشاغل، نباید اجازه داد مشکلات معیشتی فرهنگیان به مشاغلی دون شان مربیان فرزندان ما سوق دهد ؛ چرا که این امر باعث سرخورده شدن فرزندان ما خواهد شد که عواقب بسیار ناخوشایندی به دنبال خواهد داشت.
3 - مشکلات ناشي از بي عدالتي آموزشي ؛ فقط به عنوان یک مثال، در حالی که در یکی از مدارس ایران شهر دانش آموزان در زمستان سرد در کپرها و گاهی در هوای باز و با صندلی هایی از جنس سنگ! در حال تحصیل هستند، دانش آموزان دیگری در مدارس از امکاناتی از قبیل آمفی تئاتر، سالن اجتماعات و انواع سالن های ورزشی برخوردارند؛ هر چند بنده دوست دارم همه ی مدارس از این امکانات برخودار باشند اما می شد به جای سالن ورزشی در یکی از این مدارس یک اتاق کوچک 20 متری برای دانش آموزان ایرانشهری احداث نمود.(عکس مدرسه ی مورد نظر موجود است)
4 - مشکلات عديده ي ناشي از فقر خانواده هاي دانش آموزان ؛ زمانی که در قانون تحصیل رایگان به صراحت ذکر شده است اما جزئیات آن خیر، شاهد این هستیم که در بسیاری از مدارس دانش آموزانی هستند که از فقر ناشی از درآمد اندک خانواده ها، با بسیاری از مشکلات دست و پنجه نرم می کنند از جمله بی رغبتی به حضور در کلاس، عدم علاقه به یادگیری و ...
5 - سوء تغذيه دانش آموزان که ناشي از بي اطلاعي و يا سطح درآمد خانواده هاست؛ هستند خانواده هایی که از سیر نمودن فرزندان خود عاجزند . باید در برنامه های بلند مدت این فرزندان ایران زمین را در نظر داشته باشیم. یکی از بزرگان علمی کشور می گوید " من فقط به خاطر تغذیه رایگان در مدارس به مدرسه می آمدم" نکته های اخلاقی زیادی در این جمله ی کوتاه نهفته است.
6 - فقر تجهيزات رفاهي و تفريحي مدارس براي دانش آموزان ؛ بسیاری از مدارس در تامین توپ فوتبال برای دانش آموزان عاجزند، در حالی که اگر از متولیان آموزش و پرورش در این مورد سوال شود، آماری ارائه می دهند که باورکردنش سخت است.
7 - عدم وجود تعامل مناسب بين خانواده و مربيان ؛ به علت شکست طرح انجمن اوليا و مربيان به دليل اجراي کليشه اي آن
8 - پائين بودن شان آموزش در کشور به دليل" نگاه هزينه اي " متوليان به مقوله آموزش ؛ تا زمانی که نگاه هزینه به آموزش و پرورش که از بیانات رهبری نیز بوده است، تغییر نکند، نباید امید هیچ بهبودی داشت.
9 - نگاه ابزاری به فرهنگيان توسط مجلس و دولت ؛ هم اکنون شاهد حضور برخی نمایندگان مجلس در محافل فرهنگی هستیم برای جلب رای این قشر، چرا که اینان می دانند تاثیر معلم در نگاه جامعه چیست.
10 - تفاوت هاي فاحش در اجراي قانون بين کارمندان و کارکنان دولت
11 - نبود امکانات رفاهي متناسب با شان کارکنان و کارمندان دولت و هم چنین تبعیض در برخورداری آنان از این فضاها، به عنوان یک مثال ساده در بسیاری از استان ها ، ویلاها و سوئیت هایی وجود دارد که فقط نیروهایی خاصی از وجود آن اطلاع دارند .
12 - عدم توجه به تفاوت هاي فردي دانش آموزان در برنامه ريزي هاي آموزشي و پرورشي
13 - نگاه کليشه اي و برنامه اي به مراسم هاي مذهبي و تربيتي که باعث دين گريزي دانش آموزان شده است ؛ به جرات می توان گفت که اغلب دانش آموزان برای شرکت در مراسم های مذهبی اکراه دارند، در حالی که این برنامه ها می تواند در تلطیف روح دانش آموزان و به تبع آن یادگیری بهتر آنان تاثیر فراوانی داشته باشد.
14 - عدم توجه به پژوهش هاي بنيادي در آموزش و پرورش متناسب با پيشرفت هاي علمي دنيا ؛ به عنوان مثال ساده، در آموزش و پرورش استان فارس، 52 عنوان پیشنهادی برای انجام کارهای پژوهشی در اختیار همکاران قرار گرفته است که هیچ کدام از آنها به حوزه ی علوم پایه ارتباطی ندارد و همه در حوزه کارهای اماری در سطح پائین علمی است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
رتبه بندی معلمان، تعیین سود بازرگانی کالاها، توسعه اشتغال و افزایش رقابتپذیری و رعایت حقوق مصرفکنندگان از مصوبات آخرین جلسه هیئت وزیران در سال ۹۳ بود.
آخرین جلسه هیئت دولت در سال ۱۳۹۳ صبح چهارشنبه به ریاست آقای روحانی رئیس جمهور برگزار شد و اعضای دولت درباره مهمترین مسائل کشور با یکدیگر بحث و تبادل نظر کردند.
براساس مصوبه رتبه بندی معلمان، مشمولان طرح طبقهبندی معلمان شامل آموزگاران، دبیران، هنرآموزان، مربیان امور تربیتی، مشاوران، مراقبان سلامت، مدیران و معاونان مدارس و مجتمعهای آموزشی و تربیتی براساس ضوابطی که به تصویب هیئت وزیران میرسد، رتبهبندی حرفهای میشوند.
مشمولانی که براساس ضوابط مصوب در یکی از رتبهها قرار میگیرند، به ترتیب از 15 ، 25 ، 35 و 50 درصد افزایش امتیاز حق شغل از مهر 1394 برخوردار خواهند شد.
افزایش 14 درصدی حقوق کارکنان دولت
با تصویب دولت، افزایش ضریب حقوقی سال 1394 شاغلان مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری، نظام هماهنگ پرداخت، بازنشستگان، وظیفهبگیران و مشترکان صندوقهای بازنشستگی کشوری و نیروهای مسلح و سایر صندوقها به میزان 14درصد تعیین شد و همچنین ضریب حقوقی اعضای هیئت علمی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و قضات نیز تعیین شد.
لایحه اصلاح و دائمی شدن قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور که از اجرای آزمایشی آن بیش از 10 سال گذشته است، پس از ارزیابی نتایج حاصل از اجرا در دوره آزمایشی، به تصویب هیئت وزیران رسید.
لایحه تمدید قانون مدیریت خدمات کشوری از دیگر مصوبات جلسه روز چهارشنبه هیئت وزیران بود.
با توجه به اقدامات صورت گرفته برای تنظیم پیشنویس اصلاحات و دائم کردن قانون مذکور و تقدیم آن به مجلس شورای اسلامی در طول سال 1393، به دلیل عدم حصول اتفاق نظر کارشناسی درخصوص کمیت و کیفیت اصلاحات قانون، امکان تقدیم بهموقع لایحه مربوط به مجلس شورای اسلامی میسر نیست و به مدت زمان بیشتری نیاز است، لایحه تمدید مهلت اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری به مدت دو سال با قید دو فوریت تقدیم مجلس خواهد شد.
خبرگزاری صدا و سیما
گروه اخبار /
نماینده مردم بوکان در مجلس شورای اسلامی در نامه ای به رئیس جمهور خواستار ارائه لایحه اى با عنوان «بهبود معیشت فرهنگیان و رفع تبعیضات ناروا» شد.
«محمد قسیم عثمانی» در نامه به رئیس جمهور خواستار ارائه لایحه اى با عنوان بهبود معیشت فرهنگیان و رفع تبعیضات ناروا شد.
باسمه تعالى
جناب آقاى دکتر روحانى
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و تحیت ؛
پیشاپیش سال نو را محضر مبارک حضرتعالى تبریک و تهنیت عرض نموده و براى دولت تدبیرتان، توفیق و ترقى واسعه را از خداوند منان خواستارم.
لازم است بابت انجام همه ى تلاش ها و مدیریت تمام بحران ها در سال گذشته از جنابعالى و دولت کریمه تشکر و قدردانى نمایم و توفیق در خدمت بیشتر و استمرار مدیریت عالى خود و همکاران محترم تان در دولت را از ایزد منان خواستارم.
امروزه همگان بر مشکلات و بدهى هاى به ارث رسیده به دولت شما آگاهند و شرایط سخت اقتصادى را درک مى کنند و در این میان فرهنگیان بیش از ما بر این شرایط واقفند.
شکى نیست که جنابعالى و وزیر محترم آموزش و پرورش نیز هم بر اهمیت منحصر به فرد فرهنگ و فرهنگیان و هم بر مشکلات معیشتى و تفاوت هاى معنى دار و فاحش حقوق و مزایاى فرهنگیان و بازنشستگان نسبت به سایرین اشراف و اطلاع کامل دارید و در جریان سختى معیشت آنان هستید.
بنابراین نه عدم اقدام دولت در مورد بهبود معیشت فرهنگیان و نه مطالبه فرهنگیان در مورد رفع تبعیض ها، ناشی از عدم شناخت متقابل از شرایط نیست بلکه بر حسب نیاز و ضرورت این وضعیت پیش آمده است.
تدبیر جنابعالى و دولت مجرب تان، زمینه ى مطالبه ى حقوق معوقه و حساب نشده ى فرهنگیان ،توسط دولت هاى گذشته را از حضرتعالى و دولت کریمه تان فراهم ساخته است ،و فرهنگیان شک ندارند که دولت تدبیر و امید مى تواند علیرغم تمامى محدودیت ها و تحریم ها و سوء مدیریت ها، به نامناسب بودن معیشت معلمان و تبعیض هاى ناروا مطابق اصل سوم قانون اساسى پایان دهد.
هر چند مطابق قانون اساسى مجلس نمى تواند دولت را مکلف به ارائه ى لایحه نماید ولى انتظار اینست که حضرتعالى شخصاً ابتکار عمل را در دست گرفته و سریعاً دستور فرمایید لایحه اى با عنوان ” لایحه ى بهبود معیشت فرهنگیان و رفع تبعیضات ناروا “ در دولت تهیه و خبر خوش این اقدام را در پیام وزین نوروزى تان منعکس فرمایید تا امیدبخش دل فرهنگیان فداکار کشورمان ، همچنان شما باشید و دیگران نتوانند از این فضا، با وعده هاى ناروا بهره برداى سیاسى نمایند.
در خاتمه از بذل توجه و عنایت همیشگى تان به جامعه فرهنگى کشور کمال امتنان را دارد.
آژانس تحلیلی خبری زریان
صاحب نظران و كنش گران عرصه تعليم و تربيت به ميزاني در اين عرصه اثر گذار هستند كه با جرات و جسارت و احساس مسووليت ورود پيدا كنند، ملاحظات و احتياطهاي سياسي، اداري و عقيدتي نه تنها مشكلي را حل نميكنند بلكه موجب فهم غلط مسائل آموزش و پرورش و انعكاس غير واقعي آن ميشود.
متاسفانه آموزش و پرورش بيش از آنكه بايد توسط انديشمندان و صاحب نظران اين حوزه مورد توجه قرار گيرد توسط سياستورزان به بحث گذاشته شده است آن هم در چالشهاي بين دولت و مجلس، اين واقعيت تلخ موجب شده تا همواره مسائل آموزش و پرورش در فضا و بستري غيرحرفهاي طرح شود.
شايد اين پرسش ايجاد شود كه چه نوع نگرشها و كنشهايي راه گشاي مسائل است؟ يا به عبارتي اگر نگرشها و كنشهاي موجود تاكنون اين دستگاه را از بن بست خارج نكرده است پس چه بايد كرد؟
در پاسخ به اين پرسش سخت فقط ميتوان چند نكتهاي را كه به نظر ميرسد بيشتر روي آن توافق وجود دارد مورد تاكيد قرار داد.
۱-هرگونه نگرشي كه فضاي آموزش و پرورش را امنيتي كند و اجازه ابراز نظر آزاد و حرفهاي و تخصصي را ندهد ، در واقع استمرار بخش وضعيت نامطلوب موجود است لذا مبتني بر اين ضرورت كنشهاي صنفي و علمي نيز بايد اجازه بروز و ظهور بيابند.
۲-بياعتمادي صف و ستاد به يكديگر و شكافي كه بين اين دو سطح وجود دارد ناشي از يك نگرش نهادينه شده در جامعه ما بهطور كلي و در جامعه فرهنگيان بهطور خاص است و از آنجا كه نيروهاي ستادي بخشي از دولت محسوب ميشوند و بياعتمادي به دولت در كشورمان ريشه تاريخي دارد و تلاش هم براي رفع آن صورت نگرفته ، لذا همواره اين بياعتمادي در آموزش و پرورش هم وجود داشته و دارد به حدي كه يك نيروي آموزشي و مقبول بدنه پس از ورود به حوزه ستاد بلافاصله مورد خشم و غضب بدنه قرار ميگيرد ، بنابراين از هر دو جهت بايد تلاشهاي اعتمادساز صورت گيرد تا نگرش شكافانداز و بيگانهساز كه منجر به تضاد و تقابل ميشود اصلاح شود و سپس كنشهاي راه گشا شكل گيرد.
۳- تخصصي ديدن و محققانه و مسوولانه نگريستن به مسائل آموزش و پرورش نگرشي است كه از غيبت آن اين مجموعه در رنج است به اين معنا كه هر كس خود را در اين حوزه صاحب نظر ميداند و با ورود به اين عرصه موجب ميشود اظهارنظرهاي غيرحرفهاي بر حرفهاي در فضاي جامعه غالب شود و هميشه مسائل در هياهوها و ابرازاحساسات و سليقهها حل نشده باقي بماند لذا نگرش و كنش حرفهاي كاري است كه بايد انديشمندان تعليم و تربيت و معلمان به آن بپردازند.
۴-همهجانبه نگريستن لازمه فهم صحيح از مسائل آموزش و پرورش است ، نگرشي كه تك بعدي بودن مسائل را بهشدت رد ميكند و تاكيد دارد بايد از سادهانديشي و سطحي نگري در مقوله آموزش و پرورش پرهيز كرد عدهاي ريشه مسائل را اقتصادي، برخي ديگر عقيدتي و دستهاي آن را سياسي و بعضي آن را مديريتي ميدانند ، لذا اين همان لمس فيل در خانه تاريك است و هر كسي به زعم خود توصيف و تبييني از مسائل را ارايه ميدهد لذا به نظر ميرسد نيازمند روشن كردن چراغ همهجانبهنگري هستيم.
۵- استمرار در نقش آفريني ميتواند پيوستگي ايجاد كند ، متاسفانه بهطور فصلي عدهاي ورود پيدا ميكنند و با پايان فصل اثري از آنها باقي نميماند هنگام انتخابات يا معرفي وزرا قدري جامعه حساس ميشود يا هر گاه فرياد اعتراضي سر داده ميشود صداهايي پراكنده وسطحي از مسوولان و صاحب نظران شنيده ميشود و بعد كه آب از آسياب ميافتد دوباره همهچيز به دست فراموشي سپرده ميشود ؛ لذا نگرش مبتني بر استمرار و كنش متكي بر آن ميتواند ما را در مسير حل مسائل قراردهد.
این روزها و در گیرودار گلایههای صنفی فرهنگیان و در هنگامهای که گستردگی اعتراضهای آنها مرزهای رسانههای نوشتاری و مجازی را در نوردیده است، صداوسیما در روندی تاریخی همچنان خویش را در برابر خواستههای دیرینه فرهنگیان به خواب زده و این گروه گسترده از کارمندان دولت را برای پیگیری بازتاب رسانهای اعتراضهای خویش پای رسانههای آن سوی آب نشاند!
چنین رفتارهایی از رسانه ملی سالهاست که فرهنگیان را از بازتاب واقعی خواستههایشان در آن ناامید کرده است. اما در این روزها در حرکتی ابهامبرانگیز همین رسانه با تهیه گزارشی یک سویه، تعطیلیهای پیش از نوروز را بزرگ کرده و در یک رویارویی آشکار، معلمان و معلمی را به چالش کشیده است!
گزارشگر با بازخوانی روزهای تعطیلی رسمی، تعطیلی ناشی از بارشها و آلودگی هوا و حتی تعطيلي پنجشنبهها چنان وانمود میکند که تعطیلیهای هفته پایانی اسفند خواسته فرهنگیان بوده و آنها در حرکتی عمدی، مدرسه هارا به تعطیلی میکشانند. در حالی که گریز از مدرسه و آموزش، ریشههایی ژرفتر از چنین تحلیلهای سادهلوحانهای دارد.
شوربختانه صداو سیما و سیاستگذارانش سالهاست رویه دوری از مخاطبان را برگزیده و آن چنان این رفتار نسنجیده صداوسیما بر فرهنگیان گران آمده که برخی از آنها با تهیه عکسهایی از برپایی مدرسهها در این روزها و انتشار آنها در شبکههای اجتماعی افزون بر نشان دادن بیپایگی این ادعا، واکنشی درخور به رفتار یک سویه رسانه ملی نشان دادند.
در روزهای پایانی سال، اداره مدرسهها از دشوارترین کارهاست و آموزگاران و معاونان، پردردسرترین روزهای سال را میگذرانند. از آوردن ترقه و ترکاندن آن در گوشهای از مدرسه، تا غیبتهای پرشمارِ دانشآموزان و تلفنهای پیدرپی فرادستان اداری برای جلو گیری از تعطیلی زودهنگام مدرسه، آرامش و روند همیشگی مدرسه را بیسامان میکند. پیگیری معاونان برای آمارگیری از بچهها افزایش مییابد و پس از سرشماری دانشآموزان، به خانوادهها تلفن میزنند و فرزندان غایبِ آنها را به زور به مدرسه میکشانند!
در این روزهای بحرانی برخی مدیران آزمونهای هماهنگ برگزار میکنند و با تاکید بر تاثیر این آزمونها بر ارزشیابی سالانه، بچهها را وادار به آمدن به مدرسه میكنند. درون مایههای آموزشی از زندگی روزمره دانشآموزان بسیار دورند و پیامد این دوری، روگردانی دانشآموزان و بیانگیزگی آنها در یادگیری این درون مایههاست. کلاسهای رنگورو رفته و میز و نیمکتهای تنگ و کثیف، طولانی بودن ساعت زنگها و فشار ساختار آموزشی بر آموزگار و دانشآموز برای به پایان رساندن درس در زمان پیشبینی شده، نبودِ زمان و امکانات ورزشی ، مدیریتهای پادگانی و تحکمی که با کمترین برونروی از چارچوبهای نوشته و نانوشته کلاس و مدرسه، به سختی برخورد میکند و دانشآموز حتی در آشکارترین حقوق فردی آزاد نیست و .... از مدرسه و کلاس جایی خستهکننده پدید آورده که گریز دانشآموزان از آن را ناگزیر میسازد.
از سوی دیگر گرفتاریهای اقتصادی- صنفی فرهنگیان و بیاعتنایی فرادستان به نارضایتیهای ناشی از آن، پایین بودن میزان دستمزدها نسبت به تلاشهای آموزشی، سر و کله زدن با دانشآموزان گریزان و بیانگیزه، بینتیجه ماندن تلاشها و ناامیدی از دگرگونیهای ژرف آموزشی- رفتاری در دانشآموزان، دلمشغولی بسیاری از فرهنگیان با شغلهای دوم و سوم و .... سبب کاهش انگیزه آنها برای پیگیری فرآیندهای آموزشی شده وحسِ بیهودگی تلاشها، سببِ گریز از مدرسه و آموزش شده است.
در اين ميان بايد تدابيري انديشيده شود كه هم انگيزه با دانشآموز برگردد و هم به آموزگار.
{ با تشکر از سایت سخن معلم به پاس بستر سازی برای تنویر افکار }
در برنامه خبری اسفند 93 شبکه دوم سیما حجه السلام موسی قربانی نماینده مجلس در پاسخ گوینده خبرمی گوید : تعداد معلمان فراوانند ؛ به درستی کسانی که برای معلم و آموزش و پرورش بودجه می نویسند و به خصوص به جناب قربانی که مکنونات قلبی خود و همکارانش را نسبت به معلم بروز داده است باید دست مریزاد گفت ، اما برای ندانسته هایشان که چه آواری بر سرمعلم می آید ، این مقال تلاش به روشنگری دارد تا شاید سخن اهل دل را خطا مپندارند و بی رحمانه زیاد بودن را زیادی و فراوانی را کارمند اضافی دولت تلقی نکنند .
فقر سواد ، فقر فرهنگی ، فقر اجتماعی مقوله ای است که برای آموزش و پرورش پویای کشورهای جهان آن قدر اهمیت دارد که ردیف بودجه «سبز» برای آن اختصاص می یابد ، بودجه سبز یعنی ویژه و مادر تولید به تعبیری هر چه دارند اول آموزش و پرورش بعد برای سایر بخش های کشور {آلمان و بیسمارک در برنامه بودجه ریزی و همه منابع در درجه اول برای آموزش و پرورش و معلم اختصاص می یابد و می شود قدرت اول دنیا و تولید افراد مسئولیت پذیر و خلاق - بيسمارك صدر اعظم آلمان براي پذيرش مسئوليت خود شرط افزايش 30 برابري حقوق معلمان را اعلام نمود ، او 29 برابر را هم نپذيرفت و گفت فقط 30برابر! } اما در کشورما آموزش و پرورش آن قدر بودجه مهم و دست اول ندارد که بدهی فیش های برق مصرفی هنرستان های دولتی کشور بر روی دست مدیران مانده از یک تا دو میلیون که امروز به علت قطع برق ، هنر جویان کلاس های رشته برق و کامپیوتر عاطل و باطل در حیاط مدرسه ها پرسه می زنند .
مدیر یکی از این مراکز که اداره برق فیوز کنتور مدرسه اش را به علت بدهی به گروگان گرفته است مستاصل به دفتر معاونت مدیر کل مراجعه می کند و در خواست ملاقات ؛ که رئیس دفترش به او می فهماند ، معاون با معاون وزیرهمزمان در سراسر کشور با ابزار ویدئو کنفرانس مشغول افتتاح جشنواره رشد می باشند و او باید مدتی منتظر باشد ، اما زمان کوتاهی طول نمی کشد معاون از اطاقش بیرون می آید و با تعجب می گوید تلفن چرا قطع شده است و در نتیجه کثیری از مهمانان جشنواره از جمله مهمانان خارجی از کشور های تاجیک ، ترکیه ، قزاقستان و ... در سالن افتتاحیه از میان توضیحات معاون وزیر و معاون مدیر کل و دبیر جشنواره بین المللی ، شاهد قطع سخنان شده و برنامه دچار اختلال و به هم ریختگی می شود ، رئیس دفتر پس از پرس و جو به معاون گزارش می دهد که تلفن از طرف مخابرات به علت بدهی قطع شده است .
سئوال اساسی اینجاست که چرا آموزش و پرورش سر انجام به فقر مطلق رسیده است که پول تلفن را ندارد و یا چرا مخابرات باید از آموزش و پرورش و مدرسه پول دریافت کند ؟ مگر شورای آموزش و پرورش شهرستان و استان و کشور بی خاصیت شده است ؟ اساسا خروجی نتایج جلسات آنان جزقطع برق و گاز و تلفن و اخطار های پی در پی بدهی چیز دیگریست ؟ چرا حق الجلسه کرور کرور به حساب شان واریز می شود ؟
چرا آموزش و پرورش باید پس از 8 سال فعالیت یک دولت اکنون حاضر نباشد عملکرد آن را واکاوی کند تا اگر انحرافی در آن به توسعه انسانی و تربیت نونهالان ضررهای جبران ناپذیروارد کرده است هشدار و جلوگیری نماید ؟ فاجعه ای که آقای ربیعی وزیر کار اما نه وزیر آموزش و پرورش می گوید : پنجره جمعیتی فرصتی است که از سال 85 به روی کشور ما باز شده و تا سال 1340 ادامه خواهد داشت ، اگر نظام آموزش و پرورش ما با همین روند فعلی پیش برود این پنجره جمعیتی را برای ما به «مصیبت» بدل خواهد کرد .
در همین گیرو دار درگیر ماجرای قطع برق و تلفن بودم که یک نماینده اصولگرای مجلس ( کوچک نژاد ) به همراه معاون وزیر وارد اتاق معاون مدیر کل می شود ، سراسیمه می گوید می خواهم به مدارس شما بروم و مستقیم با مدیران مدارس صحبت کنم تا این سرانه ای که به شما دادیم چه شد . معاون مدیر کل که از قطع تلفن ناراحت بود گفت : این آقا ، مدیر یکی از مدارس ماست ، نماینده رو به مدیر می کند و می گوید به شما سرانه دادند ؟ مدیرپاسخ می دهد ؛ من از سال 80 الی 84 برای هنرستان حداقل هر سال 50 میلیون سرانه می گرفتم الان 7 سال است که هیچ سرانه ای به جز مبلغ ناچیز امسال در حد شش میلیون تومان چیز دیگری ندیدم. مدرسه ما در منطقه محروم قرار دارد ، معلمان ما هم 15 هر ماه حقوق شان تمام می شود ، فیش دریافتی ماهانه بعضی ها به 100 هزار تومان نمی رسد ، برق مان به علت بدهی قطع شده است و اخطار قطع گاز هم گرفته ایم !
نماینده به معاون اداره کل می گوید : 500 میلیون به استان شما اختصاص یافت چه کردید که جواب می گیرد 90 را تقسیم بر 6 میلیون بکنید باز ما طلبکاریم . نماینده پاسخی نمی دهد .آنها را به حال خود رها می کنم و به مدرسه بر می گردم ، در مسیر مدرسه عده ای جمع اند ، پرس و جو می کنم ، می گویند نزاعی خیابانی بین چند نوجوان روی داده است ، یکی از آنها را می بینم که خونین و با لباس پاره شده برای دیگری رجز می خواند عین فیلم های هالیودی ، این رجز خوان لات معرکه گیر ، سال گذشته در مدرسه ما تحصیل می کرد که به علت ناهنجاری امکان حضور در مدرسه را از دست داده است ، یاد آمار یکی از روزنامه ها افتادم که درباره آستانه تحمل مردم و ارتباط آن با نزاع خیابانی افتادم ، طبق این آمار سال گذشته 91 هزار نزاع خیابانی منجر به ضرب و جرح شدید داشتیم که بیشتر آنها طبق بررسی و نظریه روان شناسان و جامعه شناسان مرتبط ، ازفقدان آستانه تحمل نشات می گیرد و این از شکست آموزش و پرورش حکایت دارد ، به مدرسه رسیدم در دفتر معلمان در زنگ تفریح نشسته ام ، یکی از همکاران وقتی گوجه و خیار شسته داخل سینی برای صرف صبحانه را دید به طنز گفت باز صحبانه نوبت کریمی و این سم ها و خیارهای هورمونی نصیب ما ، تا اسم سم به میان آمد چند نفری از معلمان به یاد باغ و بستان خود افتاده اند و تجربه سم کاری نهال ها را با یکدیگر به اشتراک گذاشته اند ؛ من و کریمی و چند نفر دیگر که سهمی از این ملک و املاک پدری و سببی نداشته ایم هاج و واج به سخنان کاسب کارانه آنها کاسب کارانه گوش می کنیم ، یکی از آنها می گفت من درخت ها را سه بار سم نوع دوم زدم و یکی دیگر می گوید : من با ماده نوع سوم قاطی کردم بازآفت از بین نرفت ، در این میان یکی دو نفر که در حرفه زنبور داری فعالیت می کردند در اعتراض به سمپاشی و ضرر های آن به زنبور حرف هایی رد و بدل کردند ، یک لحظه فکر کردم در جمع سندیکای باغداران و زنبور داران هستم و دریغ از اشتراک مسائل و مشکلات آموزشی و تربیتی در یک مرکز آموزشی ، توی دنیای آنها غرق بودم که درد دندان امانم را برید ، مبلغی در میان نبود تا به دکتر مراجعه کنم و اکنون آغاز ناخوشی دوباره ؛ همکارم که رنگ پریدگی مرا دید پرسید فلانی حالت خوب نیست گفتم نه چیزی نیست درد دندان مختصر ! نگاهی کرد و گفت چرا پر نمی کنید گفتم سه ماه پیش یکی را پر کردم با قرض اما بیمه نداد و نمی دهد در پرداخت همان قبلی ماندم ، دو سه شب است دخترم مریض است ،بردم دکتر 140 هزار تومن دوا شد اما بیمه ایران (طرف قرار داد بیمه معلمان جانباز ) چون تکلیفش معلوم نیست و نسخه هم خارجی است قبول نکرد .
زنگ کلاس به صدا درآمد ، معاون مدرسه نوبت صبحانه نفر بعدی را به نام من اعلام کرد ، در مدرسه ها صبحانه معلمان به عهده خودشان است که به صورت نوبتی اجراء می شود و این نیز یک نمونه از دهن کجی به حرفه و انگیزه معلمان ؛ حرکت کردم برای کلاس ، درد دندان اما بیشتر می شد دفتر حضور غیاب کلاس را برداشتم ، تیتر روزنامه ی روی میز توجهم را جلب کرد ، آقای سیف رئیس کل بانک مرکزی می گوید شنیده ام بعضی بانک ها 30 در صد سود وام می گیرند و این نباید باشد ؛ این جمله معنای خاصی برای من معلم دارد ، کلمه شنیده ام یا تغافل است یا سرکاری ! یادم آمد قسط ماهانه 600 هزار تومانی بانک مهر اقتصاد ( همان قرض الحسنه بسیجیان سابق) که با بهره 30 در صد ، وامی را با کسر مستقیم اقساط از حقوق معلمان و دو ضامن معتبر 20 میلیون داده است و 36 میلیون پس می گیرد برای تامین رهن و اجاره منزل استیجاری ام ؛ از دفتر معلمان برای کلاس حرکت کردم 3 دانش آموز دم درب دفتر معاون ایستاده اند ، همکاران را زیر نظر دارم انگار این بچه ها را نمی بینند ؛ اولی با چشمانی کبود و ورم کرده ، خوب می دانم موضوع چیست ؛ مادر و پدر درگیری شدید دارند ،پدر معتاد و بدون کار و مادر مستاصل و هر روز کتک کاری بین پدر و مادر و پسر !! دومی هم که 3 روز است پشت دفتر ایستاده به خاطر کار ناهنجار با یک دانش آموز و پدر و مادر به درخواست مدرسه جواب نمی دهند ، پدر به گردن مادر و مادر به پدر حواله می دهد و در نهایت معاون مدرسه مانده است با این دانش آموز چه بکند ؛ به اداره گزارش شده است تا مشاور حاذق بفرستد ،اداره می گوید بودجه نداریم خودتان در مدرسه حلش کنید ، اما روکردم به سومی نامش کامبیز ، بچه طلاق ، گفتم چه کارکردی دوباره گذارت به اینجا رسید گفت دعوای مان شد آقا ، گفتم هفته پیش دعوا کردی و من وساطت کردم چرا کامبیز چرا ؟ گفتم به مشاور مدرسه مراجعه کردی گفت : مشاور ، ! اون سرش شلوغ است به حرفم گوش نمی دهد !
گفتم خوب به معاون پرورشی چطور؟ مکثی می کند و می گوید آقا ما با شما راحت تریم !! گفتم کار درستی نکردی با همکلاسی ات دعوا کردی تو به من قول دادی کامبیز ! داشتم با او ارتباط عاطفی برقرار می کردم که معاون با تحکم و دستور کلامم را قطع کرد که آقای دبیر کلاس بچه ها منتظر شما هستند این دانش آموز را رها کن این به درد ما نمی خوره ناهنجاری او به حد انفجار رسیده ،؛ نمی دانستم چه بکنم ،حرصم درآمد ، از طرفی درد دندان واز طرفی دانش آموزان منتظر و از همه مهمتر پیگیری مشکل این دانش آموزکه خدای ناکرده کارش به اخراج کشیده نشود و... در نهایت به کامبیز گفتم کاری نمی توانم برایت بکنم و او را با کوهی از مشکلات که بیشترش ربطی به او ندارد رها می کنم و به سمت کلاس حرکت می کنم ، در راه رفتن به کلاس یادم آمد در دوره وزارت نجفی طرح تعمیم فعالیت های تربیتی بابرنامه های راهبردی و حضور متخصصان و صاحب نظران تعلیم و تربیت از جمله دکتر شرفی ، دکتر عبدالعظیم کریمی ، دکتر منفرد و ... به جد همه معلمان را در حل مسائل و مشکلات تربیتی مشارکت می داد و انصافا بسیاری از مشکلات حل و فصل می شد و ناهنجاری در مدرسه کمتر و مشارکت معلمان بیشتر اما با طرح آذین شده احیای پرورشی ، چند سالی ، کارهای پرورشی و فعالیت های تربیتی یک طرفه و فقط در انحصار مربی و حوزه پرورشی در آمد و آنها با کوهی از مشکلات و عملا فقط پوسته ای از دکور فعالیت های پرورشی تنها باقی مانده اند ، معلمان کار خود را می کنند اگر رمقی باشد و پرورشی ها هم مشغول گزارش نویسی کار کرده و ناکرده هستند ،به تعبیری پرورشی پس از 8 سال در دولت گذشته تقریبا شکست خورده است ، این از جواب آن دانش آموز که مستاصل از همه جا ، می گوید ما با شما راحت تریم می شود فهمید ، کلیه فعالیت های فراگیر تربیتی از جمله اردوی استاندارد و مسابقات فرهنگی و هنری تعطیل و نماز جماعت کم رنگ و مراسم ایام ا... بی محتوی و تکراری .
جدای از اینکه در طرح سند تحول آموزش و پرورش باز هم پرورش از آموزش تفکیک و مقوله تربیت شعاری ، غیر کاربردی و به یک عده خاص محول شده است و از همه مهمتر فعالیت های فوق برنامه در فضا و مکان و زمان مناسب طراحی نشده است .
مادامی که معلمان در فعالیت ها در گیرو دخیل نباشند ، مادامی که کنکور علم آموزی بخواهد و مهارت آموزی جایگاهی نداشته باشد ، مادامی که معلمان از صنف کارمندان دیگر نهاد ها کمترین حقوق را دریافت کنند و رقم تبعیض نجومی باشد ، مادامی که معلم پشتیبانی اداره خود را از بیماری گرفته تا امتیازات رفاهی مثل ؛ مسافرت ، استفاده از تسهیلات هتل ، و نیم بهاء کردن بلیط ها ، خرید وسایل خانگی ، همانند کارمندان دیگر نهاد ها و سازمان ها بهره مند نباشد ؛ هیچ اتفاقی در فرآیند تربیت نسل بالنده برای فردا نخواهدافتاد ، مادامی که آموزش و پرورش از هر 5 مدرسه یک کانون فرهنگی و هنری نداشته باشد و مادامی که معلم با همه سختی کارش حقوق ناچیزی دریافت کند و به محض انتقال به وزارت خانه مثلا آموزش عالی با سختی کارکمتر حقوقی بالاتر نصیبش شود ،هیچ اتفاقی در خروجی دستگاه تعلیم و تربیت و تولید انسان های خلاق و اخلاق مدار و با سواد نخواهد افتاد . اگر بپذیریم زیر ساخت اقتصاد یکی از پایه های اصلی اش داشتن سرمایه انسانی بالنده ، خوش فکر ، اخلاق مدار و خلاق می باشد توجه به پرورش نیروی انسانی توسط آموزش و پرورش و از تقویت بنیه های مالی و پشتیبانی معلمان و تربیت نسل پویا از راه توجه معلمان سر آمد و کار آمد حاصل خواهد شد نه از کارمندان منفعل حقوق بگیر و مستاصل .
معلمان که درحل امور جاری زندگی خود ضعیف باشند هرگز نمی توانند پیچیده ترین مسائل تربیتی و آموزشی دانش آموزان را حتی سرک بکشند چه برسد به تغییر و پالایش و حل آن ، معلمانی که در شغل دوم و سوم اسیر باشند قطعا دیالوگ آنان در خواست رفع و رجوع مشکلات شغل های غیرآموزشی و تربیتی خواهد شد و هیچ گاه به حرفه ی اصلی خود نمی توانند نگاهی داشته باشند ، معلمان خسته ، درمانده و مقایسه گر قربانی اقتصاد شدند و این نشان گویائی است که لشکریان عرصه فرهنگ قدم به قدم عقب نشینی می کنند و به جرات می توان گفت فرهنگ قربانی اقتصاد شده است !! می گویید نه به یکی از مدارس شهر قدم بگذارید و یک نیم روز با آنها زندگی کنید با چشم خود فاجعه را خواهید دید ، فاحعه ای که جبران آن هرگز ممکن نخواهد شد . معلم تنهاست و اقتصاد می تواند همچون اژدهایی فرهنگ را ببلعد . از طرفی بررسی وضیعت تحصیلی نوجوانان بین 14 تا 17 سال نشان می دهد که خانوارها در برخی مناطق کشور به دلیل فقر موجود ترجیح می دهند که کودکان شان را به جای تحصیل در مدارس ، وارد بازار کار نمایند که این موضوع سبب خواهد شد میانگین تحصیل افراد به زیر هشت سال برسد و فقر باز تولید شود ، به عنوان مثال طبق آمار رسمی ، نسبت هزینه آموزشی در تهران نسبت به سیستان و بلوچستان 1 به 49 است . در اهمیت توسعه انسانی و استفاده از ابزار و راهکارمدرن ، سخن ها فراوان رفته و به اندازه اهمیتش اما در اجراء و در خروجی به اندازه ای که به ابعاد ، اشکال و اجزای یک واحدی مثل بانک پرداخته شده به آن پرداخته نشده است به عنوان مثال اهمیت بانک ها چقدر باید مهم باشد که در یک میدان شهر 15 بانک و موسسه با ساختمان هایی شیک و بازسازی شده و مجلل سر به فلک کشیده با کارمندانی با نشاط با لباس هایی متحد ، اما در کوچه پشتی آن یک مدرسه مرتبط با توسعه انسانی با ساختمانی نمور با کارکنانی که احیانا از سر کار دو شیفته برگشته ، افسرده و ناراحت به کلاس درس رفته و احیانا حتی برای تر کردن گلوی خود پول چای را هم نمی توانند تامین ، چه برسد به ابزار و وسایل آموزشی و پرورشی مورد نیاز آن مثل بانک ها و ادارات دیگر. بلکه در اولویت اول برای تربیت نونهالان و نوجوانان اختصاص می یافت . اگر اهمیت توسعه انسانی در همه ابعادش مهم بود که سرنوشت فضاهای پرورشی و تربیتی و فرهنگی و هنری و آموزشی و کارکنانش این نبود که امروز شاهد آن هستیم.
از دیگر نکات مورد بررسی نظام آموزشی کنونی ، کمبود انگیزه و رغبت در معلمان در تمامی مقاطع آموزشی از پیش دبستانی تا دبیرستان است معلمان ما احساس داشتن یک هویت شغلی و حرفه ای مستقل را نداشته تنها به عنوان یک شغل صرف نظر از نوع و داشتن عرق به آن به فعالیت مشغولند ، این مساله در میان معلمان جوان متاسفانه بیشتر است ، این افراد بدون داشتن دید حرفه ای به شغل خود و بدون داشتن احساس ارزشمندی و اینکه با این حرفه قادر به تولید ارزش افزوده هستند ، معلمی را نه از روی عشق و علاقه که انتخابی تنها با هدف داشتن یک شغل عنوان می کنند که این موضوع موجب اختلال در روند توسعه انسانی و تربیت نیروی انسانی خواهد شد .
فرمانده نیروی دریایی انگلستان پس از پیروزی ضربتی در جنگ فاکلند در جواب خبرنگار که فرماندهان خود را چگونه انتخاب می کند در پاسخ کوتاه می گوید در مهد کودک و دوران ابتدایی ، ما بچه های کوچک را زیر نظرداریم تا بدانیم کدام یک از آنها در آینده برای ما فرماندهان خوبی خواهند شد ، این امر دقیقا مطابق با تئوری های اقتصاد خرد است که آموزش مانند هر کالایی دیگری در هنگام تولید دارای بازدهی نزولی است و به همین دلیل قسمت عمده ای از منابع مالی را به جای آنکه صرف تحصیلات تکمیلی نمود باید مصروف آموزش های پایه کرد . داکلاس نورث برنده جایزه نوبل اقتصاد 1993 در باره اهمیت آموزش دبستان ها در رشد کشور می گوید برای درک اینکه آیا جامعه ای در آینده به توسعه دست پیدا می کند به جای بررسی فناوری های آن جامعه که از ظواهر توسعه است باید میزان خلاقیت ، پرسش گری ، تحرک ، روحیه کار جمعی و تنوع طلبی کودکان آن کشور را سنجید .
اگر می خواهید ببینید کشوری توسعه یافته است یا نه ، به کارخانه ها و صنایع آن نگاه نکنید ، کافی است سری به مدارس آن بزنید سرمایه های ما در چاه نفت یا در بانک ها نیست ، سرمایه های ما در دبستان ها نشسته اند . در مدل های اقتصادی نیز آموزش را به عنوان سرمایه اجتماعی وارد می کنند و کمتر مدل رشدی وجود دارد که این نقش را نادیده بگیرد .
پدیده نظام آموزشی دنیا « فنلاند » بهترین نتایج آموزش و پرورش جهان را از آن خود کرده است ؛ کشوری است که در آن دانش آموزان به ندرت تکلیف درسی دارند و به ندرت امتحان می دهند و زمان کمتری را هر روز در مدرسه می گذارنند .
فنلاند کشوری که در مدارس آن شکاف آموزشی بین دانش آموزان با توانی های مختلف وجود ندارد و هیچ دانش آموزی طرد نمی شود .
فنلاند کشوری که مدارس آن از بودجه کافی برخوردارند و برنامه آموزشی و درسی را خودشان تدوین می کنند .
کشوری هست که در آن تحقیق و پژوهش از مدارس شروع می شود و این مدارس به تکنولوژی جدید مجهزند .
کشوری که معلمان از حقوق مناسبی برخوردارند و یک اتحادیه صنفی قوی دارند .
کشوری که معلمان همچون متخصصان حرفه ای مورد احترام جامعه قرار می گیرند .
از سویی ، شرایط معلم شدن در فنلاند بسیار سخت است ، معلمان دبستان باید مدرک کارشناسی ارشد داشته باشند ، فنلاندی ها بهترین ها را برای شغل معلمی به کار می گیرند و فقط 10 درصد متقاضیان این شغل استخدام می شوند ، هدف سیستم آموزشی فنلاند استفاده از معلمان خلاق برای کسب بهترین برونداد های آموزشی است .
اما در ایران چه می گذرد ؟
برای دانش آموزان ما درس آموزی نه عملی لذت بخش ، بلکه کاری طاقت فرسا و پر اضطراب واسترس است ، تقریبا تمام اوقات بیداری دانش آموز یا در مدرسه می گذرد و یا در خانه برای انجام تکالیف مدرسه ، در ایران معمولا یادگیری ، به صورت فردی صورت می گیرد و حتی گاهی ، رقابت منفی بین دانش آموزان وجود دارد معلمان نیز گرچه ، به نوبه خود زحمت زیادی می کشند اما شاید به دلایل عدم انگیزه و کافی نبودن حقوق دریافتی آن طور که بایسته است برای دانش آموزان وقت صرف نمی کنند ، گرچه ممکن است در مدارس غیر انتفاعی که شهریه آنها گاه سالانه به 20میلیون تومان یا بیشترهم می رسد معلمان برای دانش آموزان وقت بیشتری اختصاص دهند اما به هر حال در این گونه مدارس نیز انواع و اقسام کلاس ها و تکالیف درسی حجم ، زیادی از وقت و انرژی دانش آموز را اشغال می کند ، در این حالت یک اضطراب همیشگی همراه دانش آموز هست ، یادگیری همراه با اضطراب ، حتی نخبگان و استعدادها را عاطل می کند ، شاید برای بسیاری از دانش آموزان مفهوم مطالعه تنها در خواندن کتاب های درسی معنی می یابد و احتمالا فرصت نمی کنند که هیچ کتاب غیردرسی مثلا یک داستان یا یک کتاب شعر بخوانند .
اما علت این وضیعت چیست ؟ علت را باید در فرمالیسم آموزشی جست و جو کرد . واژه فرمالیسم شامل معانی ای همچون ظاهر گرایی ، آذین بندی ، شکل گرایی ، صورت گرایی و شکل پرستی است که نظام آموزشی و علمی کشور ما به این صفات گرفتار است ، یک نمود فرمالسیم را در مدارس تیز هوشان یا پرورش استعداد های درخشان می توان دید ، یعنی سیستمی که یک عده از بقیه جدا شده ، و برتر انگاشته می شوند و این به بهای ارزش ننهادن به استعداد و پتانسیل سایر افراد ، پرورش و توجه بیشتر به نخبگان خوب است اما به شرطی که قبل از آن ، به همه دانش آموزان در حد قابل قبول رسیدگی شود و سپس با شناسایی استعدادها مکانیزمی را برای پرورش آنها طراحی شود ، نه اینکه خیل عظیمی از استعداد ها به بیراهه روند ، کنار گذاشته شوند و تنها معدودی مورد عنایت قرار گیرند .
سرمایه های انسانی مهم ترین دارایی یک ملت است و همه باید از فرصت های برابر برای رشد و شکوفایی فردی بهره مند بشوند ، نباید به صورت گلخانه ای تعداد اندکی تحت حمایت قرار گیرند و خیل عظیمی از استعدادهای نامکشوف در کشتی بحران زده مدارس معمولی هدر روند ، که مشابه همین اختلال را در سیستم آموزش و پرورش برای مدارس هیئت امنایی هم می توان مثال زد ، جالب است بدانيم با همه مدارس رنگ و وارنگ ، سهم توليد دانش و دانايي ايران در سطح جهان حدود پنج صدم درصد است و اين در حالي است كه سهم توليد دانش و دانايي آمريكا 36/ كل توليد دانش درجهان است.
وقتی آمریکا ژاپن را با خاک یکسان کرد و نابود ، ارتش و سرباز و پلیس و همه چیز رااز آنان گرفت ، ژاپنی ها فقط دو تا کار اساسی انجام دادند ، یکی بها دادن به معلم تا حد افسانه ای و دوم بها دادن به کار فوق برنامه و فعالیت های گروهی ؛ به همین سبب در ژاپن بالاترين منزلت اجتماعى و حقوق را معلمان دارند . شما هيچ طبقه يا قشرى را در ژاپن نمى بينيد كه مرتب در معرض داورى مردم قرار گيرد. نكته ديگر اينكه وقتى ما بدانيم كه زيربناهاى فرهنگى جامعه و ستون هاى پديد آوردن آن معلمين هستند، طبيعى است كه بايد از لحاظ اقتصادى به آنها توجه شود. به هر صورت خشت اول در شكل دهى شخصيت افراد در اختيار اين قشر قرار دارد، بر همين اساس به معلمين بايد توجه ويژه اى شود. اين توجه فقط از لحاظ اقتصادى مطرح نيست، بلكه از نظر اخلاقى، معرفتى همواره شأن بسيار بالايى را به معلم و شغل معلمى مى بخشد . در نگاه ژاپنى ها معلمى شغلى است كه با دل ها سروكار دارد از اين رو ميجى معمار ژاپن موفق عنوان مى كند: هر فردى كه تعليم مى دهد معلم نيست. فردى معلم است كه بتواند بر روى قلب و روح افراد تأثير بگذارد . گزینش سخت معلم و عدم نیاز مالی معلم در صدر برنامه عالی ژاپنی ها قرار گرفت این شد که 25 سال بعد قدرت اول اقتصادی دنیا شد و از لحاظ تربیت نسلی پویا و خلاق و سخت کوش و اخلاق مدار کاملا موفق به طوری که وقتی سونامی آمد ، اخلاق اجتماعی و همبستگی عمومی ، ایثار و از خودگذشتگی رعایت حال مسن تر ها و کودکان و زنان از جانب مردم به خصوص نوجوانان و جوانان ، داشتن وجدان کار ، عدم پارتی بازی و فقدان دریافت رشوه ، پذیرش خطا و جبران اشتباه و حفظ حریم ها و سنت ها در جهان الگو می شود و این در مالزی پیشرفته مهات ماتیر محمد هم تکرار می شود همان مالزی بحران زده 4 دهه پیش می شود پدیده و زبانزد !
نقش معلم و اهمیت آن در توسعه انسانی و زیر ساخت کشور و تولید ملی و سرمایه انسانی کارآمد ، همین بس که بالاترین نقش « نقش انبیاء » مهمترین درجه « افضل شهداء » به معلمان نسبت داده شده است ، بی درنگ بر کسی پوشیده نیست که معلم آسمانی نیست بلکه در زمین و زیر سقف خانه ای زندگی می کند که دارای فرزند و همسر و زندگی و چالش های مادی و معنوی شبیه همنوعان خود را دارد ، اگر همه ابعاد زیر ساختی آموزش و پرورش درست باشد و فقط و فقط همین یک مشکل یعنی عدم ایجاد انگیزه شغلی و مادی معلم توجه نکنیم فاجعه است ، که باید مشکلات دیگری را که فراروی معلم وجود دارد مد نظر قرار دهیم از جمله رشد ناهنجاری های تربیتی و اخلاقی دانش آموزان ، استخدام بی رویه و من در آوردی معلمان تازه وارد در دولت گذشته ، نداشتن شاخص استاندارد معلم توانمند ، عدم بودجه کافی مدارس و سرانه های دانش آموزی ، رشد طلاق والدین و حضور دانش آموز طلاق در کلاس بدون مشاوره و آموزش خاص ، انبوه ناهنجاری هایی که از طریق کامپیوتر و ماهواره و وسایل ارتباط جمعی جدید از جمله فیس بوک ، وایبر ، واتس آب و وی چت تبادل می شود ، عدم هماهنگی نظام مند صدا و سیما و نوع توهین ، تحقیر و گنده کردن مسایل و اشتباه موردی معلم علیه معلمان ، بالا رفتن آمار دانش آموزان معتاد ، پایین آمدن نرخ سن اعتیاد نوجوانان ، اقتصاد ناهنجار خانواده ها و از طرفی چند شغله بودن پدر و شاغل بودن مادر و عدم نظارت بر عملکرد فرزندان و صد ها مشکلات دیگر که با معلم همراه است می تواند بر کارآمدی و توانمندی معلمان تاثیر منفی گذاشته و او را ناکارآمد نماید . معلم باید اطمینان داشته باشد که همه پشتیبان او هستند ، به عنوان مثال اگر در کشورهای فرانسه یا ژاپن فرزند معلمی کسالت داشته باشد هیج گاه معلم نمی تواند و نباید مرخصی بگیرد و به امور درمانی فرزندش مشغول شود بلکه او در کلاس درس ادامه تدریس می دهد و دغدغه ای از این بابت ندارد چرا که با یک تلفن در بهترین بیمارستان ، توسط کادر درمانی از دم درب منزل یا محل حادثه تا پایان بهبودی به درمان فرزندش می پردازند ، اما در ایران پس از 3 بیمه عادی و تکمیلی و طلایی و درگیر شدن معلم برای درمان فرزندش ، تازه اول مشکل معلم ، پس از پرداخت هزینه درمان از جیب شروع می شود که تطبیق دادن فاکتور ها و تاریخ های آن با چند بار رفت آمد برای تایید تاریخ با فتوکپی ، این سونوگرافی ، آن مهر داروخانه و پزشک و عدم قبولی هزینه دارو های خارجی و دندان پزشکی و عینک ( مخصوصا برای معلمین جانباز) و معطلی فراوان ، بر خرج کرد های معلم صحه می گذارند تا چند ماه بعد پولش به حساب معلم واریز شود و این معلم با صد ها فاکتور بی انگیزگی و انگ مصرفی بودن بر قلب و ذهنش تیک تاک می کند .
به زعم حجه الاسلام قربانی و همکاران مجلس نشینش ، معلم کارمند است و تعدادش زیاد ، که در پاسخ اعتراض خانم معلم فرهیخته به این فهمش از حرفه معلم ، روی خط شبکه خبر سیما می گوید پدری که هشت فرزند دارد نمی تواند مثل پدری که یک بچه دارد به بچه هایش برسد ، او دو خطا و خبط انجام داده است اولا تبلیغ فرزند کمتر در یک رسانه فراگیر و ملی بر خلاف نظریه مسئولان طراز اول کشور و دوم مقایسه معلمان با حرفه دیگر ، در حالی که معلم از نظر معماران کشور های توسعه یافته ، با کارمندان دیگر بخش ها به هیچ وجه مقایسه نمی شوند . نقش حرفه ای معلم برای بهسازی آموزش در برنامه راهبردی مهم و حتی بیش از سایر عناصر تعلیم و تربیت در نظر گرفته می شود .
در برنامه راهبردی امنیت ملی جهان پیشرفته در قرن 21 به بالاترین مسئول اجرایی کشور ماموریت می دهد با برنامه ریزی دقیق ، جامع و فراگیر معلم را به عنوان متخصص تربیت نیروی انسانی و پیش گیری از بروز نگرانی های حرفه معلمی از جمله کیفیت مطلوب تخصص ، افزایش حقوق معلمان ، بهبود و پشتیبانی زیر ساختی ، تعلیم و تربیت را امری اساسی و استراتژیک و تعیین کننده تدوین و نظارت نماید. لذا برنامه ریزان کشور های توسعه گرا معلم حرفه ای را به مثابه اساسی ترین و مهمترین نیاز خود برای رقابت در عرصه جهانی و بقای خود قلمداد می نمایند که نلسون ماندلا به درستی گفته است : " آموزش و پرورش قدرتمند ترین سلاح برای تغییر جهان است . "
آموزش و پرورش رکن اساسی و بنیان توسعه همه جانبه در آرمان شهر هر کشوری محسوب می شود ، آرمان شهری که تربیت یافتگان آن و تولید و خروجی نسلی که موارد زیر را مد نظر قرار بدهد :
1- نسلی تربیت شود که به هویت ملی خود علاقه مند باشد و در مواقع خطر و تهدید خود را نبازد و به جانبازی در راه فرهنگ و اصالت و دفاع سرزمینی افتخار کند ، چگونه زیستن و چگونه با هم زیستن را بلد باشد و در هنگامه مشکلات آنچه برای خود می پسندد برای دیگران هم بپسندد و بنی آدم اعضای یگدیگرند را به خوبی پذیرا باشد .
2- نسلی تربیت شود که محیط زیست و منافع و منابع ملی را دوست بدارد و در نگاهداری و نگاهبانی آن کوشا بوده و از ضربه های سهوی و عمدی به طبیعت ، منابع آب ، ناهنجاری در زمین ، آلودگی محیط زیست به هر شکل ممکن خوداری نموده و در مبارزه با کجروی های احتمالی خود را موظف ومسئول بداند .
3- نسلی تربیت شود که مهارت های زندگی و آداب اجتماعی را بلد باشد و از قوانین بخشی و بین بخشی فردی و عمومی آگاهی داشته باشد و همواره قانون و اجرای آن را اصل بداند .
در این صورت جامعه ای پویا ست که در برنامه های کلان ضمن تناسب منطقی اعتبارات حوزه اقتصاد و عمران با فرهنگ بویژه توسعه انسانی در پشتیبانی از آموزش و پرورش سنگ تمام گذاشته و هیچ عذر و بهانه ای آنان را از این مهم غافل نکند ، اگر توسعه انسانی و فرهنگ را اصل بدانیم در خط مقدم با فراهم نمودن تجهیزات نرم افزار و سخت افزار در برنامه مدون معلم اصل و مبنا قرار می گیرد در چنین حالتی برای انسان و تربیت او و آینده کشور دغدغه داریم و در راه توسعه منطقی گام برداشته ایم و این با قبول ارزش گذاری و تکریم آرمانی معلم و نقش های حرفه ای اش از شعارهای توخالی و پوپولیستی جهان سومی پرهیز نموده تا ماندگاری هویت و فرهنگ و اصالت سرزمین خود را تضمین می نماییم ، اگر به آنجا رسیدیم که دریابیم معلم از چاه نفت با ارزش تر است ، آنگاه می توانیم بگوییم ما حرکت خود را به سوی توسعه ی حقیقی آغاز کرده ایم . باید بدانیم معلمی که آسیب چند شغله بودن برایش وجود ندارد ، معلمی که دغدغه درمان خود و خانواده اش را ندارد ، معلمی که دغدغه اجاره منزل اذیتش نمی کند ، معلمی که از پس هزینه سفر به خوبی بر می آید ، معلمی که برای کسب تجربه و دریافت روش های نوین آموزش بتواند به کشور ها و مراکز آموزشی معتبر دنیا سفر کند ، معلمی که فرزندانش در آمد کارمندی دیگر سازمان ها را به رخش نمی کشند ، معلمی که حق بازنشستگی اش مانند سایرارگان ها و سازمان های دیگر یک روزه پرداخت می شود نه با دو سال انتظار و سپس در تشیع جنازه اش به خانواده داغدارش اعلام کنند دو روز دیگر پرداخت خواهد شد ، معلمی که شان آن اجازه نمی دهد و نباید سبد کالا را در کنار سایر اقشار دریافت کند بلکه شیوه های محترم تری می توان به کرامت معلم افزود و آن را توزیع کرد ؛ آنگاه می توانیم بگوئیم در چنین جامعه ای توسعه انسانی و تربیت نسل فردا ، به دست معلمین متخصص و توانمند اتفاق خواهد افتاد .
امروزه در جهان موفق ، نقش معلم و اهمیت کارکرد حرفه ای او چنان مورد توجه است که بر معلم نقش هایی فرا حرفه ای داده اند و موفقیت و پیشرفت آینده جامعه خود را از دستان پرتوان معلمان مسلط بر علوم میان رشته ای « متخصصان حاذق و لایق و پر انگیزه » به دست می آورند ، به همین جهت آموزش و پرورش در کشور های پیشرفته از قالب اولویت استراتژیک خارج شده و به آیتم نیاز درجه یک صعود کرده است و به معلم که تا دیروز نقش صرفا آموزشی و تربیتی داشته است فراتر رفته و نقش های فرا حرفه ای بر معلمان داده اند . اینکه معلمان ما پذیرش نیاز به معلم به عنوان متخصصین امر تعلیم و تربیت و تربیت کننده ی انسان زا خواستارند ، نیازی پذیرفته شده در کشور های پیشرفته و در حال توسعه است که ؛ نیازی درجه یک و حیاتی برای بستر سازی زندگی بهتر و محیط زیست آرام ، سرشار از صداقت و یک رنگی ، مهربانی برای تک تک افراد جامعه را توسط معلمان رقم می زنند ؛ پس جامعه ایده آل حق مادی و معنوی معلمان را با میزان تخصص می پردازد نه با باریک بینی ، کوته فکری و بی عدالتی او را کارمند اضافی دولت تلقی نموده و به دلایل بی اساس با حداقل حقوق کارمندی از او انتظارات تخصصی طلب نماید . با نگاه کارمندی به معلم ، نمی توان آموزش و پرورشی ساخت که بار تعیین کننده و اساسی آموزش و تربیت انسان را به دوش کشیده تا انسانی کارآمد به جامعه تحویل دهد ، یک کارمند صرفا وظایف محوله را در ساعات کاری انجام می دهد اما معلمان حرفه ای ، با شیوه های نوین مانند درس پژوهی و اقدام پژوهی، مانند یک پژوهشگر محتوی، روش تدریس، اهداف آموزشی و تربیتی و رفتارهای دانش آموزان را بررسی و با تفسیر علمی و توجه به بازخوردهای لازم ، تمام توجه و تلاش خود را برای هدایت سیستم به سوی هدف متعالی به کار می برند . اما متأسفانه با نگاه واپسگرانه با رفتاری جاهلانه و ناروا با نادیده انگاشتن نقش حرفه ای و فراحرفه ای معلم ، بی رحمانه در عمل حقوق مادی و معنوی آنان را از سایر کارمندان ، ارگان ها ، نهاد ها و وزارت خانه ها پایین تر تعین می نمایند ، این عمل علاوه بر ضایعات در تربیت بین نسلی و تهی شدن توسعه انسانی و رکود و پسرفت شدید آموزشی و تربیتی ، در نهایت خروج نیروهای کارآمد و حرفه ای از آموزش و پرورش را رقم زده است .
شاید این را مسئولین ندانند ؛ معلم با فرهیختگی اش امروز چیزی نمی گوید اما با انتقام پنهان ، فردا چیز دیگری را تحویل جامعه خواهد داد که شاید خوشایند نباشد . معلمان را در یابیم تا جامعه به درستی در همه ابعاد نجات یابد.
به کلاس می روم و از بچه ها می خواهم ترجمه متن داده شده جلسه قبل را تک تک ارائه دهند ، ترجمه ی به جز دو سه نفربقیه نارسا و پر اشکال ، راهنمایی شان می کنم یکی از بچه ها می گوید :آقا چرا این قدر سخت گیری در ترجمه ؟ ضمن توضیحات ، مثالی می زنم این گونه : بچه ها ببینید پس از سال ها انتظار ، میزبانی فوتبال آسیا به ایران رسید ، واحد روابط بین الملل وزارت ورزش وفدراسیون فوتبال باید آمادگی خود را به فدراسیون جهانی اعلام می کرد در یکی از این نامه نگاری ها به گفته آقای کفاشیان کدخدای فوتبال کشور ترجمه بد (وارونه ) ! باعث شد امارات میزبانی را از کشور بزرگ ایران بقاپد !
به بچه ها گفتم این حق سوزی فقط محروم شدن از بازی فوتبال نیست ، بلکه به همراهش سود سرشار اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و... را برای کشور میزبان به ارمغان می آورد ، اکنون اگر روابط بین الملل به مترجمان حاذق مسلح نباشد این چنین می شود که حق مردم به راحتی بسوزد . در همین گیر و دار و مقاومت در برابر درد دندان ؛ زنگ آخر به صدا در آمد ، از کلاس خارج و به حیاط مدرسه قدم می گذارم ، از پشت سر یکی مرا صدا می زند ! کامبیز است می گوید : آقا شما برایم یک کاری بکنید می خواهند مرا اخراج بکنند ، می گویم نمی شود ، می گوید غلط کردم ، دست خودم نبود و قول می دهم و قول مردانه را تکرار می کند ، می گویم این طوری که نمی شود تو دفعه قبل به من قول دادی ، نمی شود او اصرار می کند و من انکار ! به گریه می افتد و بالاخره تسلیم می شوم و می گویم شرط دارد ، من باید با پدر یا مادرت صحبت کنم حاضری ؟ می گوید هر کاری شما بگویید می کنم فقط پدر نه ، می گویم بیا توی ماشین بریم تا با خانواده ات حرف بزنم ، خسته و تشنه و گرسنه روانه منزل مادر بزرگش که مادرش در آنجا زندگی می کند می شوم تا شاید کاری برایش بکنم . دفعه قبل برای دانش آموز ی مشابه ، تا پایان گفت و گو و بررسی جوانب با خانواده ، دو سه روزی وقتم را گرفت ، اکنون نمی دانم چه می شود ، درد دندان امانم را برید ؛ اما من به عشق حرفه ام به عنوان معلم همراه کامبیز روانه می شوم ، زنگ گوشی ام به صدا در می آید ، خانمم می گوید از اداره آب و فاضلاب آمدند ، آب منزل را به علت بدهی قطع کردند و می گوید بدون آب چه کار کنم ، مستاصل می شوم بیستم برج است و تا حقوق سر برج چیزی در چنته ندارم بی جواب از خانمم خداحافظی می کنم و از کامبیز مسیر و مقصد را می پرسم ...
( پانوشت : در تدوین مطالب فوق از مقالات صاحب نظران ، به خصوص اندیشه های همکاران ، ارائه شده در سایت وزین سخن معلم استفاده شده است )
محمد رضا خورشیدی پاجی فعال فرهنگی بهار 94
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید