صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

 اصول اساسي روش شنيداري _ ‍زباني

Audio _ Lingual Method

1. هدف از يادگيري زبان خارجي ؛ توانايي ارتباط برقرار كردن به آن زبان مي باشد و دانش آموز بايد بتواند از زبان مقصد بدون مكث و توقف و بدون فكر كردن براي ايجاد اين ارتباط استفاده كند. دانش آموز بايد الگوهاي ساختاري ( structural patterns ) آن زبان را كسب ( acquire ) كند چون هر زبان سيستم خاص خود را دارد و اين سيستم از الگوهاي واجي؛ سازه اي و نحوي ويژه اي تشكيل شده اند.   

2. اصولا يادگيري يك زبان فرايندي است كه در آن عادت ها شكل مي گيرند ( habit formation ) . شكل گيري عادت هاي مثبت زباني با تكرار زياد (  (overlearning ) ؛ به خاطر سپردن الگوها و تقليد ( (mimic ) به دست مي آيد. دانش آموز بايد بتواند بر عادت هاي زباني زبان مادري خود كه امري مزاحم و مضر است  غلبه كند تا از دخالت آنها در فرايند يادگيري زبان مقصد جلوگيري كند.

3. الگوي نظم طبيعي شنيدن؛ حرف زدن؛ خواندن و نوشتن كه كودك بر اساس اين الگوي طبيعي ؛ زبان مادري خود را ياد مي گيرد؛ الگوي مناسبي براي آموختن زباني ديگر نيز مي باشد. بنا براين  مهارت هاي شنيداري _ زباني  اهميت بيشتري نسبت به مهارت هاي ديگر مانند خواندن متن و يا نوشتن دارند. شنيدن ( listening ) و صحبت كردن مهارت هاي اصلي هستند كه بايد  بر روي آنها تاكيد و تمركز نمود و  مهارت هاي خواندن و نوشتن بعد از آن آموزش داده شوند. در نتيجه از همان ابتداي آموزش بايد بر روي تلفظ دانش آموز كار كرد.

4. آموزش واژگان از راه آموزش گفت و گو هاي كوتاه (dialog ) صورت مي گيرد.

5.  نبايد از زبان مادري در كلاس هاي درس استفاده كرد چون آموزش زبان بايد در محيطي طبيعي صورت گيرد و از دخالت زبان مادري جلو گيري گردد.

6. ابزار و وسايل كمك آموزشي مانند تصاوير هميشه بايد در كلاس آماده و در دسترس باشند .

7. نيازي به حفظ قواعد دستوري براي استفاده از يك زبان نيست. قواعد دستوري ضروري به كمك مثال هاي و مكالمات مختلف استنباط و فهميده مي شوند.

8. زبان در خلاء شكل نگرفته و از فرهنگ جدايي ناپذير است. بنابر اين بايد فرهنگي كه آن زبان در آن شكل گرفته است نيز همراه آن توضيح داده شده و بيان گردد.   

9. معلم در كلاس نقشي همانند رهبر اركستر دارد. نقش او هدايت؛ راهنمايي و كنترل دانش آموزان و ايجاد الگوهاي مناسب براي آنها در فرايند تكرار ؛ تقليد و يادگيري است. پس تعامل اصلي در كلاس بين دانش آموز و معلم مي باشد و تعامل بين دانش آموزان با هدايت و ابتكار معلم صورت مي پذيرد.  

10. در ارزيابي دانش آموزان هر سئوال فقط بايد درباره يك نكته زباني خاص با شد. تشخيص كلماتي كه تلفظ نزديك يا شبيه هم دارند از اهميت خاصي برخوردار است.

11 معلم بايد اشتباهات دانش آموزان را بلا فاصله در كلاس تذكر داده و تصحيح كند چون اين اشتباهات موجب شكل گيري عادت هاي بد زباني مي شوند.

englishlearning مرور برخي از شگردهاي(techniques) روش شنيداري-زباني

1. حفظ كردن مكالمات :  هر درس معمولا با مكالمه وي گفت و گوي كوتاه شروع مي شود. اين كار از طريق تقليد و نمايش صورت مي گيرد. معمولا دانش آموزان نقش افراد گفت و گو را بازي مي كنند. بعد از آنكه دانش آموزي نقش يكي از افراد مكالمه را ايفا كرد؛ نقش ها عوض شده و نقش شخص ديگري را در مكالمه بازي مي كند. راه ديگر آنست كه نيمي از كلاس يك نقش و نيم ديگ نقش شخص ديگر را بازي مي كند. بعد از حفظ مكالمه دانش آموزان به صورت فردي نيز مي توانند تمامي مكالمه را به تنهايي اجرا كنند. در روش شنيداري _ زباني جملات الگويي و نكات گرامري خاصي در درون مكالمات تعبيه مي شوند و آن الگوها و نكات بعدا پايه تمرينات شفاهي قرار مي گيرند.

2. حفظ جمله از آخر به اول ( backward build-up expansion drill  ) : اين تمرين براي مكالمات و يا جملات طولاني انجام مي گيرد. معلم جمله را به چند بخش تقسيم مي كند. دانش آموزان بخشي از جمله كه معمولا بخش آخر جمله مي باشد بعد از معلم تكرار مي كنند. سپس با هدايت معلم؛ دانش آموزان بخش به بخش جمله را تكرار كرد ، حتی به ابتداي جمله رسيده و آنگاه جمله كامل را تكرار مي نمايند. در هرنوبت بخش قبلي نيز تكرار مي شود تا آهنگ و لحن طبيعي كلام در جمله حفظ شود. در ضمن اين تمرين باعث جلب توجه دانش آموزان به آخر جمله مي شود كه معمولا حاوي اطلاعات اصلي جمله مي باشد.

3. تكرار : از دانش آموزان خواسته مي شود كه الگوي ارائه شده از سوي معلم را كه معمولا جملات مكالمه درس مي باشد با دقت تكرار كنند.

4. تمرين زنجيره اي (chain drill )  معلم با سلام و احوال پرسي يا پرسيدن از يك دانش آموز اين زنجيره را شروع مي كند. آن دانش آموز به احوال پرسي و يا سئوال معلم پاسخ داده و سپس از دانش آموز كنار خود سئوالاتي در همين زمينه پرسيده يا سلام و احوال پرسي مي كند و اين كار تا آخر كلاس ادامه مي يابد. اين تمرين يك ارتباط كنترل شده را ايجاد كرده و به معلم امكان بررسي تك تك دانش آموزان را مي دهد اگر چه محدوديت هاي خاص خود را دارد.

5. جايگزيني جاي خالي در جمله در تمرينات جايگزين سازي ( single-slot substitution drill  ) : معلم جمله اي را كه معمولا از مكالمه درس مي باشد گفته و سپس كلمه يا عبارت راهنما ( cue ) را مطرح مي كند. دانش آموزان جمله معلم را با جايگزين كردن كلمه يا عبارت مطرح شده به جاي كلمه يا عبارت قبلي تكرار مي كنند. تشخيص جاي كلمه يا عبارت مطرح شده در جمله اصلي و همچنين اعمال تغييرات لازم مانند تغيير زمان و تطبيق فاعل و فعل بر عهده دانش آموزان مي باشد.

 6. جايگزيني چند جاي خالي در جمله در تمرينات جايگزين سازي

 (multiple-slot substitution drill ) : اين تمرين مانند تمرين قبلي است با اين تفاوت كه در اين حالت دو يا چند كلمه يا عبارت راهنما به دانش آموزان داده مي شود تا در جاهايي از جمله كه بايد خودشان تشخيص دهند و با اعمال تغييرات لازم جايگزين سازند.

7. تغيير شكل (transformation drill  ) : معلم يك جمله؛ مثلا جمله اي مثبت به دانش آموزان داده و از آنها مي خواهد آن جمله را سئوالي يا منفي كنند؛ زمان جمله را به زمان خاص ديگري تغيير داده؛ جمله را مجهول كرده يا به نقل قول غير مستقيم  تبديل كنند.         

8. پرسش و پاسخ: از دانش آموزان خواسته مي شود با جملات كامل به سئوالات پاسخ فوري داده و يا سوال بپرسند.

9. استفاده از زوج هاي كمينه اي ( minimal pairs ): معلم دو كلماتي كه فقط تلفظ يكي از  صدا هاي آنها متفاوتست ( مانند ship و sheep ) در كلاس توضيح داده و سپس از دانش آموزان مي خواهد كه در وهله نخست فرق ميان آنه را تشخيص داده و آن گاه آنها را به صورت درست تلفظ كنند.

10. كامل كردن مكالمه: كلمات مشخصي از مكالمه حذف شده و از دانش آموز خواسته مي شود كه آن مكالمه را كامل كنند.

11. بازي هاي  گرامري: در اين تمرين بازي هايي براي تفهيم موضوعات دستوري طراحي و اجرا مي شود.   

تهيه كننده: محمد رستمي

دبیر آموزش و پروش شهرستان بروجرد

E.mail: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید      

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در آموزش نوین
ketab00 | بردیا راستین | مترجم |

بحث کتاب خوانی یا در واقع کتاب‌نخوانی ما ایرانی‌ها مدت‌هاست که روح و ذهن اهل قلم و ادب و فرهنگ را متوجه خود ساخته و این سوال که اصولاً چرا ایرانی جماعت خیلی در بند مطالعه (حالا از هر نوع آن) نیست، گویی حالا حالاها قرار نیست به جواب برسد. اما با عنایت به ضرب‌المثل «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است»، شاید بتوان در این مقال کوتاه به یکی از مهم‌ترین دلایل این عدم توجه همگانی نگاهی مجمل داشت.

نگاهی که کلید واژه آن تنها در یک کلمه خلاصه می‌شود: «گرانی»! بله کتاب گران است. حداقل برای اهم و اخص هموطنان عزیز که به قشر متوسط جامعه تعلق دارند (زیر متوسط را فاکتور گرفتیم)، به دلیل همین گران بودن جایی در سبد خانوار ندارد.

بله بله، این قبول که مرتبط ساختن یک مقوله صرفاً فرهنگی به قدرت خرید مردم و مسائل مالی به نوعی تخفیف دادن (یعنی همان خوار و خفیف کردن!) موضوع است اما چه بخواهیم و چه نخواهیم بحث توان ریالی و حقوق سر برجی که هنوز داخل حساب نیامده خرج شده است، در این میان نقش پر رنگ و چه بسا اصلی را بر عهده دارد.

حالا اگر بخواهیم به دنبال متولی حل و فصل این مسأله بگردیم احتمالاً تنها نشانی موجود وزارت ارشاد خواهد بود و آن‌ها نیز همین که سنگ‌های رنگارنگ و جو ر واجور جلوی پای ناشرین محترم و جان سخت نیندازند باید متشکرشان بود و توقع بیشتری نداشت. اما از جدی گذشته نباید نقش وزارت فرهنگ و ارشاد را در مرتفع ساختن بخشی از مشکلات در این فقره به خصوص نادیده گرفت. این قبول که در هر امری نباید چشم مردم به دست دولت باشد اما وقتی همین مردم با هزار و یک مشکل عدیده و ندیده در زندگی مواجه‌اند و به همین دلیل کمتر به فکر خوراک روح و روان خود می‌افتند شایسته است دولت محترم کمی سر کیسه را شل کرده و حمایت خاصه خود را (مثلاً به شکل یارانه) معطوف کتاب خوانانی گرداند که جبر زمان آنان را به فراموشی مصلحتی دچار ساخته است. بسیار بعید است در این دوره و زمانه زنگ خانه‌ای را بزنیم و وارد آن شده و با یک یا چند قفسه کتاب مواجه نشویم اما نکته اینجاست که فشارهای اقتصادی توان به روز کردن این کتابخانه‌های نُقلی را از مردم گرفته است. البته دامنه پشتیبانی ارشاد تنها نباید به مصرف کننده محدود شود و حمایت از ناشرین به عنوان
عرضه کننده این کالای فرهنگی نیز امری واجب و ضروری است. اینکه یک ناشر برای چاپ یک اثر تمام توان معنوی و مالی خود را صرف کرده و دست آخر کتاب چاپ شده بدون کوچکترین حمایتی (فی‌المثل خریداری شدن توسط ارشاد برای کتابخانه‌های عمومی) به روی پیش خوان کتاب فروشی‌ها رفته و ١٠٠ نسخه بفروشد، تنها عایدی حتمی و نقدی‌اش، بی‌انگیزگی ناشر مورد نظر برای ادامه کار و متمایل شدن به فعالیت‌های کمتر فرهنگی و بیشتر اقتصادی است.

به قول دوست ناشری، در خارج از کشور یک کتاب از ابتدای شروع به نوشتن نویسنده تا چاپ و پخش، اسپانسر دارد، اما در ایران نویسنده و ناشر بعد از دق مرگ شدن توسط ممیزان ریز و درشت که در بسیاری موارد اثر را کلاً به محصول دیگری تبدیل می‌کنند، به دغدغه جذب مخاطب و فروش دچار می‌شوند که در این شرایط شمارگان ٥٠٠ تایی برخی کتاب‌ها چندان نباید تعجب‌برانگیز باشد.

داستان کتاب و کتاب خوانی در کشور ما به قول فردوسی پاکزاد «یکی داستان است پر آب چشم...» اما امید که این رسم به زودی زود سرنگون شده و قاعده و آیینی دیگر استوار شود.

چنین بادا.

روزنامه شهروند

 

منتشرشده در یادداشت

nobakht رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي، گفت: واگذاري مديريت مدارس به بخش غيردولتي در کنار فعاليت‌هاي‌ شوراهاي آموزش و پرورش اقدام درست و سنجيده‌اي‌ است که دولت از آن حمايت مي‌کند.

به گزارش ايرنا، «محمدباقر نوبخت» ديروز دوشنبه در گردهمايي اعضاي شوراهاي آموزش و پرورش اظهار کرد: حضور بخش غيردولتي و مردمي در کمک رساني به وزارت آموزش و پرورش شرط لازم است، اما کافي نيست؛ زيرا براي اداره و مديريت مدارس و واحدهاي آموزشي بايد از نيروهاي مردمي و غيررسمي استفاده کنيم.

سخنگوي دولت ادامه داد: به هر ميزان که آموزش و پرورش بتواند از بخش غيردولتي براي اداره و مديريت فعاليت‌هاي‌ خود استفاده کند، موفق تر خواهد بود.

رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي تصريح کرد: اين مسئله ممکن است اين تعارض را ايجاد کند که ورود بخش غيردولتي به آموزش و پرورش هزينه هايي را به خانواده‌ها تحميل خواهد کرد؛ که اين نگراني با روشي که اکنون در سياست‌هاي‌ دولت وجود دارد، برطرف مي‌شود.

وي اضافه کرد: در اين سياست هزينه‌ها را دولت پرداخت مي‌کند و ما به هر ميزان که بتوانيم دانش آموزي با هزينه کمتر و کيفيت بالاتر تربيت کنيم؛ بسيار مناسب است.

نوبخت يادآور شد: ما آمادگي داريم هزينه‌ها را همچنان دولت بر دوش داشته باشد، اما از بخش غيردولتي براي مديريت مدارس در قالب هيئت امنايي و ديگر موارد استفاده کنيم.

معوقات سرباز معلمان و حق التدريسي‌ها تا ۲ هفته آينده قابل وصول است

رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي، به اقدامات دولت براي رفع برخي از مشکلات آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: بودجه همه معوقات سرباز معلمان و حق التدريسي‌ها تخصيص يافته است که در مدت دو هفته آينده قابل وصول خواهد بود.

نوبخت افزود: براي بيمه طلايي فرهنگيان نيز با توجه به افزايش تعرفه‌ها قرارشد مابه التفاوت اين مبلغ را دولت پرداخت کند و بازنشستگان نيز همانند شاغلان وزارت آموزش و پرورش در پرداخت سهم خود براي بيمه طلايي همانند فرهنگيان مشارکت داشته باشند.

وي درباره ورودي دانشگاه فرهنگيان نيز گفت: هر شخصي که مي‌خواهد وارد آموزش و پرورش شود بايد از اين دانشگاه عبور کند.

نوبخت اضافه کرد: براساس توافق انجام شده، افرادي در آموزش و پرورش به سن بازنشستگي رسيده‌اند و کساني تمايل دارند پيش از موعد بازنشسته شوند؛ با بررسي اين وزارتخانه، آموزش و پرورش مي‌تواند متقاضيان ادامه خدمت را نگه دارد و با بازنشستگي پيش از موعد فرهنگيان متقاضي موافقت کند.

محدوديتي براي جذب نيرو درآموزش وپرورش وجود ندارد

رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي در حاشيه مراسم هم در جمع خبرنگاران گفت: وزارت آموزش وپرورش به تعداد نياز خود مي‌تواند نيرو جذب کند، اما بايد منابع آن تامين شود.

«محمد باقر نوبخت» با بيان اينکه منع قانوني براي جذب نيرو درهيچ دستگاهي نداريم اظهار کرد: بر اساس بند (ج ) ماده 24 قانون مديريت خدمات کشوري اجازه استخدام داده شده است، اما مراحلي دارد.

وي ادامه داد: وزير آموزش و پرورش اين مسئله را مطرح کرده است که در شرايط برابر اولويت استخدام با فرزندان فرهنگيان باشد که دولت با اين مورد موافقت کرده است.

وي ادامه داد: آموزش و پرورش درصورت تامين منابع مالي هر زماني که اراده کند مي‌تواند نسبت به استخدام و جذب نيرو به صورت دايمي، موقت و حق التدريس در چارچوب قانون مديريت خدمات کشوري اقدام کند.

نوبخت ياد آور شد: اکنون آموزش و پرورش با 50 هزار نيروي مازاد مواجه است، اما پراکندگي وعدم توزيع مناسب نيرو باعث شده است، در برخي مناطق کمبود و در مناطقي ديگر از کشور افزايش نيرو داشته باشيم.

ورودي‌هاي دانشگاه فرهنگيان همچنان تعهد خدمت خواهند داشت

وي خاطر نشان کرد: آموزش وپرورش براي نيروهايي که قرار است ازطريق دانشگاه فرهنگيان جذب شوند چه افرادي که تحصيلات عالي دارند و چه افرادي که بعدا وارد اين دانشگاه مي‌شوند دوره‌هاي‌ آموزشي برگزار خواهد کرد و کساني که در دانشگاه فرهنگيان پذيرفته مي‌شوند همچنان تعهد خدمت خواهند داشت.

 

 در اخبار ( این جا ) آمده بود که اداره آموزش و پرورش منطقه 11 تهران در اقدامی قابل تامل ، حقوق آقای دکتر رضا نهضت ، دبیر رسمی آموزش و پرورش منطقه 11 تهران و عضو شورای نویسندگان سخن معلم را قطع کرد .

پس از انتشار این خبر و پی گیری های سخن معلم و با مساعدت و همراهی مدیر کل محترم آموزش و پرورش شهر تهران و سخنگوی ایشان جناب آقای ثقفی در مدت کوتاهی حقوق این معلم آسیب دیده برقرار شد .

آقای ثقفی به سخن معلم گفت :

" آقای نهضت حقوق شان برقرار شده است .ما راضی به اذیت و یا آزار این همکار محترم نبودیم . الحمدالله مساله حل شده است ."

همچنین آقای نهضت ضمن تایید این موضوع به سخن معلم گفت :

" بنده از مساعدت و همکاری مسئولان محترم شهر تهران به ویژه آقای ثقفی سپاسگزارم .

اما نسبت به این کار اداره آموزش و پرورش منطقه 11 و کارگزینی اداره کل آموزش و پرورش  شهر تهران معترضم . آن ها نباید این کار را با من انجام می دادند . کار آن ها غیرقانونی بوده است و قطع حقوق و فشار بر من در زمانی که بنده در بیمارستان بستری بوده و نمی توانم کاری انجام دهم علاوه بر غیر قانونی بودن بیانگر کج سلیقگی و عدم درایت و تدبیر مسئولان محترم منطقه 11  بوده است .

به محض مرخص شدن و بهتر شدن وضعیت جسمی ام دلایل این اقدام غیر قانونی را با ادله مستند به سخن معلم ارائه خواهم کرد.

پایان پیام /

 

سخن معلم :

شاید کم تر کسی تصور می کرد که نامه ی جمعی از معلمان سبزوار به ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران ( این جا ) چنان بازخورد وسیعی داشته باشد  و مورد اقبال جامعه فرهنگیان قرار بگیرد .

سخن معلم  تقریبا جزء اولین رسانه هایی بود که اقدام به انتشار این نامه نمود .

تعداد بازدیدها و نیز نظرات گذاشته شده فراتر از حد انتظار بود .

یکی از مخاطبان محترم سخن معلم ، نوشته ی زیر را برای ما ارسال کرده است که بنا بر دکترین ما که تاسیس و تثبیت " تفکر انتقادی " و " گفت و گو "  به عنوان حلقه مفقوده در چرخه نظام تعلیم و تربیت  است منتشر می شود .


بی گمان احقاق حق و مطالبه آنچه انسان استحقاق آن را دارد امری پسندیده و محترم است اما آحاد جامعه  ، از خداوندگاران تعلیم و تربیت چه انتظاری دارند ؟ پرسش و یا پرسش های خود را به بعد از طرح موضوع موکول می کنیم.

اخیرا معلمی عزیز یا معلمین  بزرگواری ، طی نامه ی سرگشاده ای  به رئیس جمهور مکرم ، دغدغه های خود را مطرح نموده اند و از عدم آرامش روحی معلمان یادکرد داشته اند و از لطمه ای که به پرورش نسل آینده کشور در صورت عدم رفع دغدغه ها وارد می شود سخن به میان آورده اند . در بخش هایی از این نامه که مورد توجه بسیاری از جامعه معلمین واقع شده چنین آمده است :  

      جناب رئیس جمهور!

"ما معلمین؛ فراموش شده ایم نه فقط در دولت شما که در دولت های قبلی هم  وضع به همین منوال بوده است تا کی چشم و گوش خود را در برابر این همه تبعیض ببندیم؟ کارد به استخوان ما رسیده است. صورتی برایمان نمانده که بخواهیم آن را با سیلی سرخ نگه داریم. اگر سمعکی از جنس انصاف باشد صدای له شدن و خرد شدن استخوان هایمان زیر چرخ هزینه های زندگی به گوش می رسد".

اما چه چیزی این عزیزان را آشفته کرده است؟ چه چیزی باعث له شدن و خرد شدن استخوان ها شده است؟

پاسخ را در همین نامه ی سرگشاده ای  می توان جست.

آقای رئیس جمهور!

"یک معلم؛ نه کارانه ی ماهیانه دارد نه اضافه کار، نه حق مسکن دارد و نه حق ایاب و ذهاب، نه حق مأموریت دارد و نه حق شیفت، نه بن خرید کالا دارد و نه کمک های غیر نقدی ماهیانه، نه پاداش آخر سال دارد و نه مانند شرکت های دولتی پاداش بستن حساب ها، نه مانند کارکنان زحمتکش بانک ها، وام های چند ده میلیونی با درصدهای پایین جهت خرید خودرو و آپارتمان دارد که در آخر خدمت هم تمام آن وام ها بخشیده شوند و در هنگام بازنشستگی صاحب چندین واحد آپارتمان و خودرو شود،

نه مؤسسات مالی و اعتباری همانند قوامین و حکمت ایرانیان و میزان که وام های متعدد با درصدهای پایین به پرسنل خود بدهند."

در این نامه ی سرگشاده صحبت از دلار پیش آمده ،کمبودها و مشکلات کسری اعتبار یادکرد داشته است:

رئیس جمهور محترم
"خود می دانید زمانی که قیمت دلار از ۱۲۰۰تومان به ۳۵۰۰تومان و تورم هم به ۴۵درصد رسید، قدرت خرید ما معلمین نصف و حتی به یک سوم کاهش یافت و هزینه های زندگی سرسام آور شد.
هزینه هایی که بنا بر اعلام اخیر بانک مرکزی در یک خانواده ی تهرانی ۳۵میلیون ریال و یک خانواده ی شهرستانی ۲۵میلیون ریال برآورد شده است."
جناب رئیس جمهور!
"چند ماه قبل، لایحه ی نظام رتبه بندی معلمان به دلیل بار مالی در مجلس تصویب نشد اما اخیراً قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری اجرا شد که به موجب آن حداقل حقوق پرستاران بدون احتساب کارانه و حق شیفت و پاداش و مزایای دیگر هیجده میلیون ریال تعیین و حکم آن ها از اول آبان۹۳ اجرایی شده است همچنین کارانه ی ماهیانه آن ها از ۲میلیون ریال به ۴میلیون ریال افزایش یافت.
حال از حضرت عالی این سؤال را داریم که چطور می شود این طرح با وجود پرسنل زیاد پرستاران عزیز بار مالی آن تأمین شد؟ چرا این طرح احتیاج به مجوز مجلس نداشت، اما طرح رتبه بندی معلمان دارد؟ "

و اما پرسش:

آیا عزیزان معلم باید برای مطالبه حق و حقوق آن هم به حق خود ، همان مسیری را طی نمایند که برخی اقشار معترض طی می نمایند؟ جامعه کارگران عزیز، کارمندان گرامی  و یا بخش عظیمی از کسبه ی محترم اما با درآمد بسیار کم و غیره چه مسیری را باید برای خود برگزیند؟

به چه دلیل آنان خود را از دیگر اقشار جامعه متمایز می دانند؟ آن دلیلی که به آنها حق می دهد علی رغم زمان کمتر کار نسبت به بسیاری از اقشار دیگر، هنوز توجه ویژه تری داشته باشند چیست؟

آری

درست متوجه شدیم . آنها خداوندگاران تعلیم و تربیت هستند ، آنها با روح و جان آینده سازان این مرز و بوم سرو کار دارند؛ و باید به کودکان امروز یاد دهند که برای احقاق هر گونه حقی باید ایستاد و اصولا حق گرفتنی است تا اینجا هم داستان هستیم اما فقط در اولویت آن کمی آری کمی مسیری دیگر را برمی گزینیم.

آیا واقعا منابع دولت، شما بخوانید بیت المال کفاف می دهد؟ دگرگونه می پرسم اگر پدر خانواده منابع مالی محدودی داشت بهترین و آگاه ترین یاور خانه باید چگونه حق خود و اعضای خانواده را از پدرمطالبه نماید؟

آیا واقعا نباید باور داشته باشیم که هم اینک در محاصره هستیم و برای پیشرفت جامعه باید مسیر مقاومت را به خوبی چونان دوران دفاع مقدس طی نماییم؟ اتفاقا این موارد را چه کسانی باید به دیگران بگویند؟

اگر همه ی اقشار چونان معلمین عزیز مطالبه حق دارند " می گوییم حق و نه ناحق" آیا نباید به منابع و داشته هامان توجه کنیم؟ و یا بگوییم به ما چه ارتباطی دارد وظیفه ی دولت مرد است باید تامین کند.

آیا زمان تدریس و حضور را که به هر دلیلی برای برخی هر روز هم کمتر می شود با 44 ساعت فعالیت کارمندان سنجیده اید و یا نه ؟ چرا با کسبه ضعیف محاسبه نمی کنید ؟ که بعضا با بیش از هفتاد ساعت کار در هفته درآمد آنان به سقف احکام بسیاری نمی رسد ؟

ببخشید من هم مسیر را به خطا رفته ام اصلا این گفتمان باید مسیری دیگری می داشت.

بگذارید در این بخش از عرایضم قصه ای بگویم:

" دوستان روزگاری انقلاب شد و بعدش برضد انقلاب ، جنگ شد بچه ها می خواستند از همیت و دین شان دفاع کنند به پا خاستند و با دست خالی به میدان رزم شتافتند اما پیش و بیش از آنان معلم خود را دیدند که وعظ می کند و خطابه می کند اما پیشاپیش همه می جنگد و می جنگد و می جنگد اما نه برای گسترش زمین ، نه برای تحکم و نه برای ... . می جنگد چون حضرت حق گفته است برای مطالبه و دفاع از حق باید جنگید. آنها معلم شان را دیدند که چه سان برای قرب الهی می جنگد اموالش را می بخشد از بیت المال آنچه به حق می دهندش که در سخت ترین شرایط کار هم کرده است باز بر می گرداند و یا می بخشد.

آری

 دانش آموزان بیش از پیش به راه خود مطمئن می شدند و با جان و دل می جنگیدند و کاری کردند کارستان.

اما قصه ای دیگر در دل قصه ی بالا که ای کاش معلمی شغل انبیا همچنان باقی بماند و درد مردم و قرب الهی همچنان مستدام : 

دوستی که بعدها به نوعی معلم شده بود و همچنان دوست دارد معلم باقی بماند و همگان را ببیند و ببیند و ببیند  می گفت آن زمان که دانش آموز بودم به جبهه رفتم . در بار اول مدت یک سال در جبهه ماندم در مدت یکسال حضور خود ،نزدیک به هزار تومان مساعده گرفتم در هنگام مفاصا حساب به تعاون سپاه رفتم مانده بودم چگونه هزارتومان مساعده را برگردانم . نداشتم و خجالت می کشیدم در نهایت با خود گفتم مبلغ دقیق مساعده  رو که فهمیدم از پدرم  قرض می گیرم و مبلغ مساعده را ادا می کنم . اما وقتی که  در تعاون ، دوست سپاهی گفت بابت حضور، مبلغی حدود ماهانه اگر اشتباه نکنم دو هزارتومان  حق الزحمه یا کمک هزینه  به من اختصاص می یابد، مستاصل ماندم که چه کنم ؛ راستش برای حقوق به جبهه نرفته بودم. پس این حقوق چیست؟ و چه باید بکنم؟ از طرفی وقتی معلم و معلم هایم  را می دیدیم ( البته بعدها بسیاری از آنان شهید شدند) که  برای  دین ، ملت و مملکت خود و محرومان چه ها و چه ها از خود ودارایی خود نمی کردند بیشتر به خود فرو می رفتم ... "

دوستان  بر نگارنده خرده نگیرید و ببخشیدش که گفته ای بود از باب حق و حق و اینک:

نمی دانم باید به چه مسیری رفت ولی گمان کنم شما بهتر از من کمترین می دانید که راه درست و مسیر ارزشمند همان راهی است که در دفاع مقدس معلمان عزیزمان به ما نشان دادند  .

الله اعلم.

اسرار نامه

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

منتشرشده در یادداشت

گروه اخبار/

چندی پیش آقای ابوالفضل هنانیان دبیر ریاضی منطقه 14 تهران درحین رفتن به مدرسه از سوی افرادی که به نظر می رسید از اولیاء دانش آموزان باشند به شدت مورد ضرب و شتم و فحاشی قرار گرفت .

سخن معلم  در این زمینه گفت و گویی را با ایشان انجام داد ( این جا )

در پایان از مسئولان محترم اکیدا درخواست شده بود که تدابیری برای حفظ حرمت و امنیت معلمان اندیشیده شود .

در این رابطه سخنگوی اداره کل آموزش و پرورش تهران به سخن معلم گفت :

"هر گونه رفتار خارج از چارچوب و هتک حرمت و آسیب رساندن به همکاران فرهنگی ما پی گیری قانونی خواهد شد .

در همین زمینه برای موردی که اتفاق افتاده است از چند طریق شکایت شد و حتما پی گیری کرده و به نتیجه ای خواهیم رساند .

از معلم آسیب دیده خواستیم که شکایت کرده و آن را پی گیری کند .از مدیر مدرسه خواستیم که علیه آن ضاربین شکایت کند . از مدیر منطقه خواستیم که شکایت کند و ما هم ازطریق اداره کل آموزش و پرورش تهران اقامه ی دعوی کرده ایم .

اما در خصوص این که همکاران ما رفتارهای خلاف قانون داشته باشند ما از طریق مراجع رسیدگی کننده بررسی خواهیم کرد و با موارد برخورد می کنیم . "

آقای ثقفی تاکید نمود : "این که افراد به خود اجازه دهند به هر بهانه ای بخواهند با همکاران رو در رو شوند و رفتارهای خارج از شئونات اخلاقی و انسانی داشته باشند با آن ها برخورد خواهیم کرد . "

پایان پیام /

 

امام خمینی (ره) : «مسئله فرهنگ و آموزش و پرورش در رأس مسائل کشور است» ( صحیفه امام جلد 15، ص 309)

موعد حساب و کتاب و مبلغ عیدی آخر سال است. من خودبه شخصه نمی دانم مبنای قانونی عیدی آخر سال برچه اساسی است؟ آیا اینکه وزرا و مجلس نشینان خوش نشین، شب خواب می بینند و صبح مبلغ عیدی راتعیین می کنند، مبنای این ماجراست یا نه، ماده قانونی به اجرا گذاشته می شود؟

این سوال در همه اذهان وجود دارد ،مگر نباید حداقل عیدی به اندازه یک ماه حقوق،حقوق بگیر باشد؟ ما خواهان آنیم که مسئولین مربوطه صراحتا به این سوال اصولی پاسخ دهند؟

در ابتدای سخن،نقل قولی ازامام خمینی در مورد آموزش و پرورش است،در یک بررسی اجمالی متوجه می شویم که آیا واقعا ،مسائل ومصائب آموزش وپرورش در راس امور کشور قرار گرفته است و یا حتی به عنوان مواردی که در اواسط لیست اهم و مهم ها قرار گرفته باشد هم نیست؟

اگر واقعا این حرف بر حق امام ( ره ) اجرا می شد،آیا اکنون معلم چقدر باخط فقر دومیلیون و800هزار تومانی فاصله داشت؟

بند ۲ ماده ۴۱ قانون کار تاکید می‌کند که دستمزد تعیین شده باید مخارج زندگی یک خانوار چهار نفره را به طور متوسط تامین کند.

: ماده ۴۱ قانون کار دو بند دارد که یکی به نرخ تورم و دیگری به سبد هزینه خانوار اشاره کرده است.

قانون کارصراحتا می گوید نه تنها حقوق باید باتوجه به تورم باشد بلکه سبد خانوار را که شامل هزینه های درمان،تحصیل،خوراک و پوشاک و مسکن هست را شامل می شود.

آیا با حقوق فعلی معلمین، سبد هزینه معیشت خانوار معلم ،که شامل هزینه‌های درمان، تحصیل، آموزش، موادغذایی و مسکن است، تامین می شود؟

صدایی از مسئولین برای اجرای عادلانه پرداخت حقوق معلمان نمی شنویم ناچارا ،بررسی های دبیر کل کانون عالی شوراهای اسلامی کار که با استناد به قانون ،از حقوق کارگران دفاع نموده است و درد دل ما و جز حقوق قانونی مانیز می باشد را بیان می کنیم.

پورموسی دبیرکل کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور،با اشاره به ماده ۴۱ قانون کار ایران گفت: در این ماده صراحتا اعلام شده است که دستمزد بر اساس میزان تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی و سبد معیشت یک خانوار تعیین شود و سبد معیشت شامل هزینه‌های درمان، تحصیل، آموزش، موادغذایی و مسکن است.

علی اصلانی – دبیر کانون شوراهای اسلامی کار استان البرز – بیشترین هزینه سبد معیشت خانوارهای کارگری را هزینه‌های بهداشت و درمان، آموزش و تحصیل، خوراک و پوشاک، مسکن و ایاب و ذهاب نام برده و می‌افزاید: اگر این اقلام به تنهایی محاسبه شود بیش از رقم ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان خط فقری است که اعلام می‌شود.

جعفر قادری عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: در قانون برنامه پنجم تاکید شده افزایش حقوق متناسب با نرخ تورم باشد اما مشخص نشده است که نرخ تورم انتظاری یا نرخ تورم سال گذشته باید مورد نظر قرار بگیرد.

طبق قانون مدیریت خدمات کشوری،دستگاه های اجرایی مکلفند ازطریق صداوسیما وسایر رسانه ها مردم را هم با حقوق وهم باتکالیف شان آشناکنند، آیا صداوسیما مردم را با حقوق خود آشنا کرده است ؟و یا مرتب به مردم امر و نهی مستقیم وغیرمستقیم می کند که چه کار کنید و چه نکنید.

قانون مدیریت خدمات کشوری.فصل سوم - حقوق مردم

ماده 26 - دستگاه های اجرائی مکلفند مردم را با حقوق و تکالیف خود در تعامل با دستگاه های اجرائی آشنا نموده و از طریق وسایل ارتباط جمعی به‌ویژه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران سطح آگاهی عمومی در این زمینه را ارتقاء داده و اطلاعات لازم را به نحو مطلوب و مناسب دراختیار مردم قرار دهند.

آیا در دیدگاه  برخی از مسئولین واقعا مسائل آموزش وپرورش در راس امور کشور است؟یا فقط  ابزاری تبلیغاتی برای سمینارها وسخنرانی هایشان شده است؟

 

منتشرشده در اقتصاد

گروه اخبار /
آقای دکتر رضا نهضت ، دبیر رسمی آموزش و پرورش منطقه 11 تهران که از اوایل دی ماه سال جاری در بیمارستان بستری شده است طی تماس های متوالی اداره آموزش و پرورش منطقه 11 تهران با ایشان خواهان آن شده بود که برای بازنشستگی اش 3 سال سنوات ارفاقی را بپذیرد و به دنبال کارهای دیگر نباشد در حالی که متعاقب ماده 80 قانون مدیریت خدمات کشوری اگر کسی در حین ماموریت دچار سانحه شود با 30 سال سابقه و 30 سال پاداش بازنشسته خواهد شد .

لازم به ذکر است نامبرده آقای رضا نهضت این نامه را قبلا برای رئیس محترم کارگزینی اداره کل آموزش و پرورش تهران ارسال نموده  و تاکنون هیچ پاسخی دریافت نکرده است و در این میان اداره آموزش و پرورش منطقه 11 تهران دیواری کوتاه تر از آقای نهضت که به علت قطع پا و عفونت در بیمارستان بستری شده نیافته است !

آقای نهضت به سخن معلم گفت :

« متعاقب ماده 80 قانون مدیریت خدمات کشوری ، فردی که مانند من در یک سانحه دچار تصادف شده باشد و سازمان به ماموریت بودن آن رای داده باشد حقوق 30 سال و پاداش خود را به طور کامل دریافت خواهد نمود اما مسئولان اداره آموزش و پرورش از مفاد این قانون بی خبرند .»

" سخن معلم ضمن ابراز تاسف نسبت به حرکت اخیر ، این انتظار را داشت که مسئولان محترم این اداره حداقل مانند سایر مسئولان وزارتخانه در این مدت نسبتا طولانی در بیمارستان حضور یافته و از این معلم آسیب دیده دل جویی می کردند نه این که معلمشان را در این شرایط بحرانی و سخت تنها گذاشته و حقوق او را قطع کنند . "

پایان پیام /

teachersspecial گروه اخبار /
مدیرکل آموزش و پرورش خوزستان: این حرکت بی‌پاسخ نمی‌ماند

 یک بار معلم کتک می‌خورد، یک بار دانش‌آموز. این بار نوبت معلم یک مدرسه در خرمشهر است. معلمی که این بار نه از دانش‌آموز، که از پدر او سیلی خورده است؛ آن هم در حضور دانش‌آموزان کلاسش. اتفاق، هفته گذشته افتاده. وقتی معلم مدرسه یا یکی از دانش‌آموزان جر و بحث کرد و بعد از آن، ماجرا پیچیده‌تر شد. معلم خرمشهری فکرش را هم نمی‌کرد که وقتی خبر به گوش پدر این دانش‌آموز که معاون گمرک منطقه آزاد اروند هم است، برسد، صورتش است و دست های پدر که قرار است با سیلی محکمش، سرخ شود.
حالا بعد از گذشتن چند روز از این ماجرا، موجی از اعتراض درباره این اتفاق در میان معلمان خرمشهری به راه افتاده است. از طرف دیگر و با این‌که چند روز از این اتفاق می‌گذرد، مسئولان آموزش و پرورش خرمشهر دیروز دراین‌باره واکنش نشان داده‌اند. محمد تقی‌زاده، مدیرکل آموزش و پرورش خوزستان دیروز هتک حرمت معلم خرمشهری را شدیدا محکوم کرده و گفته این حرکت بی‌پاسخ نمی‌ماند: «شأن و حرمت معلم باید حفظ شود. ارزش و جایگاه معلم بسیار بالا بوده و همیشه قابل احترام است. متأسفانه اولیاي یکی از دانش‌آموزان خرمشهری به‌صورت معلم فرزندش سیلی زده است. خطا و اشتباهی که توسط این فرد انجام شده نابخشودنی است.»
مدیرکل آموزش و پرورش خوزستان گفته است: «فرهنگ و پیشینه تاریخی ما نمی‌تواند این بی‌حرمتی را بپذیرد که کسی روی معلم دست بلند کند. معلم در طول تاریخ کشور حرمت بسيار زیادی داشته است. این اقدام یک انحطاط فرهنگی برای فردی است که چنین کاری را انجام می‌دهد. این هتک حرمت را شدیدا محکوم کرده و با آن برخورد می‌کنیم.» به گفته او چند روز قبل دو نفر از مسئولان آموزش و پرورش خوزستان برای دلجویی از معلم خرمشهری به خانه او رفته‌اند: «نظر من این است که فرد خاطی باید متنبه شود. در صورت تشخیص معلم، مسائل حقوقی این اقدام پیگیری می‌شود.» مهدی رفیعی دهکردی، رئیس اداره آموزش و پرورش خرمشهر هم گفته برای برخورد با فرد اهانت‌کننده روال قانونی درحال اجراست: «امیدواریم با حضور و حمایت مسئولان، دیگر شاهد وقوع چنین وقایع غیرقابل قبولی نباشیم.»
از طرف دیگر جواد ادریس‌پور، عضو شورای شهر خرمشهر هم این موضوع را محکوم کرده و خواستار مجازات شخص خاطی شده است: «در روزهای گذشته در خرمشهر متأسفانه شاهد توهین و هتک حرمت علیه یکی از معلمان زحمت‌کش این شهر بودیم. معلمی شغل انبیاست اما در این زمانه با سیلی زدن جواب انبیا را می‌دهند.»
او ادامه داده است: «کار معلمی به مثابه پیامبران است كه این حرفه پیامبرگونه را به یدک می‌کشند و در تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم نقش پدری مهربان و صبور را ايفا مي‌كنند و با اين خدمت در رفتار‌های فرزندان ما تأثیرگذار هستند، اما چطور شده که بعضی‌ها به خود این اجازه را می‌دهند و بدون هماهنگی و با کمال بی‌ادبی وارد محیط آموزشی‌شده و بدون اذن مدیر به ساحت مقدس معلمی بی‌حرمتی كرده و جلوي انظار دانش‌آموزان و همکاران هتک حرمت نموده و شأن و منزلت معلم را پایین می‌آورند.» به گفته او «شخص خاطی متاسفانه داراي سمت حقوقی و یکی از مسئولان شهر نیز هست، آیا چنین حرکتی از سوی چنین شخصی مایه شرمساری نیست و نباید به خاطر عمل زشتش توبیخ و از سمتش عزل یا تنزل پیدا کند تا عبرتی برای سایران شود که نخواهند از سمت‌های مدیریتی خود سوءاستفاده کنند.» این عضو شورای شهر خرمشهر از محاکم قضایی خواسته است تا پدر این دانش‌آموز را محاکمه کنند تا اين اتفاق دیگر تکرار نشود. واکنش‌ها اما هنوز درباره این موضوع ادامه دارد. امام‌جمعه خرمشهر یکی دیگر از کسانی است که درباره این اتفاق واکنش نشان داده است. او اقدام معاون گمرک را محکوم کرده و خواستار مجازات قانونی او شده است.
سیلی معاون اداره گمرک خرمشهر بر صورت معلم پسرش در یک هفته گذشته، تعداد زیادی از معلمان این شهر را هم به واکنش واداشته است.

آنها بیانیه‌ای دراین‌باره صادر کرده و در آن با محکوم کردن آنچه «عمل زشت این پدر» دانسته‌اند، خواستار محاکمه و مجازات فرد او که به قول آنها «حرمت یک مکان آموزشی را شکسته و اهانتی بزرگ به فرهنگیان روا داشته است»، شده‌اند.

در روزهای گذشته تعدادی از این معلمان هم گفته‌اند در صورت بی‌توجهی مقامات در روزهای آتی در اعتراض به این اتفاق و برای حمایت از همکار خود، دست از کار می‌کشند. این گفته آنها اما با واکنش عبدالله سامری، نماینده خرمشهر در مجلس روبه‌رو شده، او از معلمان خرمشهری خواسته است که اعتصاب نکنند و با حضور در دبیرستان از معلم مضروب خواسته است که گذشت کند.

به گزارش «فارس» سامری با بیان این‌که پیگیری از طریق مراجع قانونی بهترین روش برای جلوگیری از تکرار چنین اتفاقات ناپسندی است، جامعه فرهنگی شهر را دعوت به گذشت کرده است: «اگر این فرد بر اثر ناراحتی و از سر نادانی تصمیمی گرفته، از جانب خودم از تمام جامعه فرهنگی طلب پوزش می‌کنم.»

شهروند

« گروه سایت سخن معلم این هتک حرمت به ساحت معلمی را محکوم کرده و خواهان واکنش مناسب مسئولان وزارت آموزش و پرورش به این گونه بی حرمتی هاست . »


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

ما روی زمینی و در سایه ساری آئینی جان پناه زیست می کنیم. زمینی که سه اصل گفتار و کردار و پندار نیک ،هویت وجودی آن است و آئینی که معجزه پیام آور بزرگش کتاب و اولین حرف او درباره خواندن است.اینها، سرمایه های ناب و بی نظیری است برای جاری و ساری شدن روح دین و معنویت در جامعه. برای همین، خانواده اولين مركزي است كه وظيفه تربيت ديني فرزندان را به عهده دارد. پدر و مادر هم روی فرزندان اقتدار دارند و هم می‌توانند از احساسات موجود برای انتقال ایده‌های خود استفاده کنند. يكي از دانشمندان گفته است؛ « بچه انسان ،پروانه به دنيا مي آيد. پدر و مادرش او را مي بوسند و تبديل به قورباغه مي شود.»

حقيقتي كه در اين گفته طنز آميز وجود دارد،اساس پرورش خانواده را شامل مي شود. يادآوري اين نكته لازم است كه بچه ها به وسيله تربيت خانوادگي ، ديندار ومسلمان مي شوند، اما الزاماً مومن بار نمي آيند.سرّ اهميت وحساسيت كار اوليا در سرمشق بودن آنهاست.در اين وضع،دانش آموزان از اوايل كودكي،اولياء را نمايندگان امور ديني مي دانند و لذا هر گونه اطاعت آنها از دستورات و احكام ديني نيز به اندازه اعتماد و اطميناني است كه به اولياء خود دارند ، اما آنگاه كه به يك سطح معيني از بلوغ فكري و رواني مي رسند و خود امكان مطالعه مفاهيم ديني را مي يابند وپي به کم و کیف تعليمات ديني آنها مي برند، طبعاً دچار يك سري تعارض ها ی روحی مي گردند. درگذشته، خانواده ها به تناسب ميزان رشد فكري جامعه، بچه مسلمان هائي را با مي آوردند كه همت زیادی در عمل به آداب ديني و محبت پیشوایان دینی را داشتند.

به اعتقاد كانت،« تربيت ديني دانش آموزان را نبايد با حكمت الهي آغاز كرد.» چون در این صورت ،کودک یا نوجوان بيشتر از روي ترس و تحت تاثير تكليفي كه در آموزه هاي ديني است، به تقليد و تكرار آموخته ها مي پردازد. در اين وضعيت به گفته روسو؛ «وقتي كودك مي گويد به خدا ايمان دارد، مقصودش اين است كه به پدر،مادر یا معلمش كه گفته است خدائي هست، ايمان دارد.» ادامه اين وضع تا آنجا پيش مي رود كه دين چه بسا رنگ و بوي اخلاق محيط را بگيرد.در حقيقت ابتدا بايد به ديني نمودن اخلاق همت گماشت.

در نتيجه اين تفكر، دانش آموز بايد احساس كند كه اساساً رفتار پسنديده هر آدم، او را مستحق هر گونه خوشبختي نظير با ايماني مي گرداند.اغلب پدرها و مادرهای جامعه ما مذهبی اند و دغدغه تربیت دینی فرزندان خویش را دارند.یکی از مشکلات همواره آنها چگونگی بازخورد و واکنش دادن به پرسش وشک و شبهه هایی است که بچه ها مطرح می کنند. سوالاتی از قبیل: روح چیست و کجاست؟ خدا کجا زندگی می‌کند و چه شکلی است؟ تکلیف آخرت مخترعان بزرگی که مسلمان یا موحد نیستند چه می شود؟ کدام دین بیشتر غمخوار بی خانمانان، بیماران و فقراست؟ و...شاه بیت همه سخنان آنها با فرزندان شان این است که مفاهیمی مثل خدا و دین را به واسطه عظمت و ظرافتی که دارند، نمی‌توان با عقل و علم فهمید چون فراتر از عقل ناقص ماست.همین طور اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هرعیب که هست از مسلمانی ماست. والدین با این حرف ها که گمان می کنند شدت کنجکاوی بچه ها فروکش کرده است،وقتی می بینند آنها هنوز روی سوالات خود مصرند،اضافه می کنند که شما فعلا کوچک هستید و بزرگ که شدید به دنبال این سوالات که البته پاسخ آنها در دین هست، بروید.در نهایت و برای تکمیل حرف های خویش و تقویت قوت قلب بچه ها، حرف آخر را همین ابتدا می زنندکه: دین اسلام، کامل ترین و بهترین دین است.

 این پاسخ ها و نظایرآن، اگرچه درست است و بسیاری از کودکان ونوجوانان معمولی را آرام و تا اندازه ای قانع می سازد اما برای برخی کودکان و نوجوانان سرگشته در بحران هویتی که گرفتارش شده اند، قانع کننده نیست.

واقعیت این است که برخی عوامل غریزی به والدین کمک می کنند تا فرزندان شان را تا اندازه ای ساکت نمایند.وابستگی و دلبستگی به پدرومادر، هم والدین را در مقام یک واعظ همه چیزدان می نشاند و هم بچه ها را وادار می سازد که از بسیاری مواضع خویش کوتاه بیایند. نظام آموزشی موجود نیز به طور غیرمستقیم به یاری والدین می آید.به همین خاطر دانش آموز به واسطه ترس از کسرنمره و عصبانیت معلم، دست به یک خودسانسوری در طرح سوالات خویش می زند. اضافه بر مدرسه،حوزه های علمیه، رسانه‌های عمومی، نهادهای خیریه، و مراکز فرهنگی مربوطه در قبال نوجوانان و جوانان مسئولیتی هایی دارند که همگی به نحوی در خدمت خانواده ها و والدین قرار می گیرند.از آن میان، تغییر روش و محتوای آموزشی درس پیشین تعلیمات دینی نظام آموزشی به هدیه های آسمان(دوره دبستان) و پیام های آسمان ( دوره متوسطه اول) و تالیف کتاب هایی برای پایه های مختلف، از جمله اقدامات چندسال اخیر وزارت آموزش و پرورش در زمینه تعلیم و تربیت دینی است که فارغ از نقد و نظرهای پیرامونی،سرآغاز تلاشی تحسین آمیز در این زمینه است.

با توجه به حساسيت امر تربيت ديني از طرفی و دشواري فراروي والدین در اين زمينه از طرف دیگر، قطعاً ارائه يك سري موارد به عنوان راهكار پيشنهادي، اگر چه دشوارمی نماید اما خالی از لطف هم نباید باشد:

در راه تربيت ديني فرزندان ، ابتدا بايد نيمه پر ليوان وجودي او راكشف و به وي نشان داد تا موجبات دلگرمي و انگيزه فهم و عمل به آموزه اي ديني در او فراهم شود. تربيت ديني نبايد آلوده به تكلف و تظاهر گردد و لذا علي رغم نبود امكانات و شرايط، بايد نفس امر مورد توجه قرار گيرد.

در تربيت ديني ،پدر و مادر بايد در حاشيه قرار گیرند و البته فعال باشند. وظيفه والدین، انتقال مفاهيم ديني به كودك نيست بلكه انقلاب حس خدادوستي در درون اوست.تربيت ديني فرزندان امري تدريجي و زمان بر است و نبايد در آن تعجيل و شتاب كرد. از آموزش يك سري اسرار و حقايق به کودکان و نوجوانان بايد خودداري كرد ، زيرا به خاطر فوق تصور و باور بودن اينها، در فكر او توليد اشتباه خواهد كرد.

در تربيت ديني، اوليا بايد مواظب اقتدار و نفوذ معنوي و همچنین پای بندی خود به احکام دینی باشند. همچنین شايسته است كه والدین ، تسلط نسبتاً خوبی در تعليمات اسلامي و تاريخ اسلام داشته باشند و دانش آموزان را نيز به مطالعه كتاب هاي مفيد و تماشای فیلم های مناسب ترغيب نمايند.

لازم است كه پدران و مادران ضمن خوب سخن گفتن و ابراز محبت ، از روی آوردن به تنبیه و قهر و خشم حتی الامکان بپرهیزند. والدین باید به شدت مواظب جنبه های رفتاری خویش باشند و چنان باشند که می نمایند ؛ چون بچه ها بیشتر از آنچه از گفتار ما می آموزند، از رفتارما الگو می گیرند.          

*معلم در آموزش و پرورش

منتشرشده در آموزش نوین

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور