چرا جامعه ایرانی عجول است؟ آیا این فرهنگ و صبر نداشتن به سبک زندگی ما برمیگردد؟
یکی از علتهای فرهنگ عجله و نداشتن سعهصدر و در مواقعی حتی بیرحمی در جامعه ایرانی (که باید آن را متغیر وابسته به متغیرهای مستقل دانست)، ریشه در تاریخ کشور ما دارد(!) ما در بسیاری از رفتارهایمان این سعهصدر را نمیبینیم. سوال اصلی این است که چرا به اینجا رسیدهایم؟
علمای جامعهشناسی میگویند، هر چیزی را میخواهیم تحلیل کنید، باید به سابقه و تاریخ آن در جامعهشناسی توسعه برگردیم. در تحلیل این فرآیند هم باید به سابقه تاریخی که متاثر از مسائل سیاسی کشور بوده است، اشاره کرد. یک بحث این است که در جامعه ما از دیرباز رابطه یکطرفه میان قدرت و مردم وجود داشته است. این نابرابری و نبود ارتباط دوسویه، نوعی فرهنگ در جامعه ما بهوجود آورده که افراد از محیط یاد میگیرند که زودتر باید کارشان را انجام دهند. در جامعه ما رقابتی در تأمین نیازهای اولیه مردم در سیاست و اقتصاد، نبوده است. حوزه اجتماع هم متاثر از سیاست و اقتصاد شده و نتوانسته است در این فرآیند خود را بارور کند و به بلوغ برساند. در جامعه ما افراد نمیتوانند سعهصدر داشته باشند. همین میشود که هرکسی در هرجایی حریص است تا زودتر به آنچه میخواهد برسد و او فکر میکند اگر نجنبد، فرصتی را از دست میدهد که دیگر قابل بازگشت نیست.
نبود شرایط برابر، باعث ایجاد نوعی احساس ناامنی در جامعه هم میشود. امنیت روحی - روانی اهمیت بسیار دارد. میگویند، اگر میخواهید امنیت را در جامعهای بررسی کنید، بگردید در جیب آدمها و ببینید چه تعداد از آنها، کلید در جیب شان است. بهطور میانگین در جیب هر ایرانی ٥ کلید است که نشاندهنده نبود امنیت و خاطرجمعی است. یا رفتار مردم ما در رانندگی را ببینید، مثلا در اتوبان خودروها درحالتردد هستند، رانندهای از سمت راست سبقت میگیرد، فقط بهخاطر اینکه زودتر به مقصد برسد. این فرهنگ مخصوص کشورهای درحالتوسعه است، همه کشورهای درحالتوسعه از آسیایشرقی گرفته تا خاورمیانه این فرآیند را تجربه میکنند. البته نه اینکه بگوییم کشورهای توسعهیافته مدینهفاضله هستند؛ آنها مرحله آزمون و خطا را طی کردهاند و به بلوغ فکری رسیدهاند و شرایط باثبات تر روحی و روانی توأم با آرامش را برای خود فراهم کردهاند. صرف محکومیت و پرسش از چرایی این مساله، کاری از پیش نمیبرد. ما باید راهحل ارایه دهیم.
چه راهکاری میتوان برای احیای این جامعه عجول ارایه داد؟
یکی از راهکارها همین است که شما این موضوع را مطرح میکنید و ذهن مخاطب را بر این موضوع متمرکز میسازید؛ این موضوع خیلی اهمیت دارد که رسانهها، آسیبهای جامعه را منعکس کنند. دانشگاه در این میان نقش دارد، دولت و مسئولان هم در جای خود در سیاستگذاریها نقش موثر دارند. درواقع همانطور که اشاره کردم، این متغیر چندوجهی است که به متغیرهای مستقل زیادی وابسته است.
فرهنگ عجله چه آسیبهای فردی و اجتماعی را به جامعه تحمیل میکند؟
اولین آسیب، عجله به خود فرد است. فردی که درحال یک مبارزه بیانتهاست و بیشترین آسیبهای روحی، روانی و جسمی را بر خود وارد میکند. درگیریهای خیابانی، پرخاشگری و ناهنجاریهای رفتاری زیادی را هم میتواند منجر شود. دود این معضل به چشم همه میرود. بیشتر مردم گلهمند هستند. مدیریت زمان در زندگی ایرانیها بهشدت پایین است. این را میشود در رفتار رانندهها پشت چراغقرمز دید که ٣٠ ثانیه هم صبر ندارند و میخواهند سبقت بگیرند. در کشورهای درحالتوسعه تصور یکدقیقه، ٢٠ ثانیه است. یعنی آدمها چشمان شان را میبندند و تصورشان از مدت زمان یکدقیقه، ٢٠ ثانیه است. این ناشی از وجود استرس، اضطراب و فقدان امنیتخاطر است و به همان تاریخ و فرهنگ ما برمیگردد که میگوید کلاه خودتان را بچسبید تا باد نبرد.
درواقع ، ما انسانهای ماسکزده هستیم و همهچیزمان مخفی است. زندگی خصوصی و عمومی ما تفاوت فاحشی دارد که این یکی از عوامل توسعهنیافتگی است. همین نمود نداشتن سعهصدر، خودبینی و نداشتن آگاهی از زندگی دیگران است.
بحث ناپایداری شرایط در جامعه هم میتواند در این فرآیند موثر باشد؟
بله؛ ناپایداری حکومتها و دولتها و تغییر شرایط اقتصادی بر واکنش افراد در زندگی اجتماعی تاثیرگذار است. افراد در گذر از شرایط ناپایدار، کنشهای مختلفی نشان میدهند. وقتی میگویند، یک کالایی کم است، مردم ناخودآگاه هجوم میآورند تا خلأ را برای خودشان پر کنند. غافل از اینکه وقتی چیزی در جامعه اپیدمی شود، همه را دربر میگیرد.
به نظر من، برای برونرفت از شرایط نداشتن صبر و حوصله باید سعی کنیم که آگاهی افراد را نسبت به خود و محیط پیرامون شان بالا ببریم. این فقط به رسانه برنمیگردد همه عرصهها میتواند خاستگاه این هدف باشد تا افراد نسبت به خود و جامعه شناخت پیدا کنند.
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، سندی است که در آذرماه سال ١٣٩٠ به امضا رسید. اما درخصوص این سند حرف بسیار است و میتوان برای آن یک پاسخ کوتاه داشت و آن هم این است که این سند بسیار آرمان گراست. این آرمانها در متن اسلام و تعالیم اسلامی وجود دارد و اسلام همواره میخواهد تا انسانی دور از تعصب، درست و درواقع فرد صالح تربیت کند که این فرد صالح، جامعهای سالم بسازد.
البته بهعلل و عوامل لازم برای این امر هم تا حدود زیادی توجه شده اما درنهایت بسیار آرمانی است و تلاش برای عملیاتیکردن آن بسیار اندک بوده است. در اجراییشدن و تحقق چنین سندی بهطور قطع تنها آموزشوپرورش یا دولت نمیتواند موثر باشد بلکه مجموعه نظام از صدر تا ذیل، باید برای آن تلاش کنند و اگر این هماهنگیها نباشد، این سند نمیتواند تحقق پیدا کند.
هدف این سند، تحقق حیاتطیبه است نه به معنی بلند آن ولی در این حد که نسلی تربیت کنیم تا راستگو باشند و روی وعدههایشان بایستند. حق و حقیقت و عدالت و آزادی را بشناسند و برای آن مبارزه کنند. دانشآموز باید بتواند آزادانه پرسش کند، چراکه در دنیایی زندگی میکند که با انواع موضوعات روبهرو است و همین هم باعث میشود تا او بپرسد و بخواهد پرسش کند و باید این اجازه به او داده شود. اما تحقق این سند وقتی است که همه تصمیم بگیرند تا بر مبنای عدالت و حقمحوری عمل کنند و باید دست از شعاردادن برداشت.
اما نکته دیگری که درخصوص این سند دارای اهمیت است، این است که این سند نتوانسته هیچگونه آسیبشناسی درخصوص ٣٠سال گذشته داشته باشد و به همین دلیل نیز پر از تکرار است. من از سالهای ابتدایی پس از انقلاب در جریان وضع آموزشوپرورش قرار دارم. ما در سالهای ابتدایی پس از انقلاب تلاش کردیم تا کتابها را مناسب شرایط پس از انقلاب تدوین کنیم. نمیگویم بیاشکال بودند و انتقادی بر آنها وارد نیست اما در این سند این امر موشکافی نشده که چرا در این سالها موفق نبودهایم و این خود ضعف بزرگی است. حتی در زمان تدوین این سند، پیش از آن و پس از آن هم کسی از صاحبنظران نظرخواهی نکرد.
آیا کسانیکه نقد و نظر واقعی هم دارند در این سند و شکلگیری آن دست داشتهاند؟
اینها مواردی است که باید به آنها پاسخ گفت. از سویی بخش دیگری از این سند در کنار دانشآموزان، معلمان هستند. کسانیکه باید آن را اجرا کنند و اهداف این سند را تحقق بخشند. مشکل اساسی این است که معلمان با وضع معیشتی که دارند، انگیزه کافی و لازم را ندارند و این یکی از مشکلترین مسائلی است که حوزه آموزشی کشور با آن روبهروست. به این ترتیب همه کسانیکه دلشان برای این مملکت میسوزد؛ باید هرجا پول اضافی در کشور خرج میشود را در اختیار آموزشوپرورش بگذارند تا با وجود این منابع مالی، بتوان مقداری از مشکلات را رفع کرد.
گروه اخبار /
در پی درخواست جمعی از همکاران و مخاطبان محترم سایت سخن معلم از سراسر کشور و نیز با توجه به دکترین سخن معلم که بر اساس« گفت و گو و تفکر نقادی » پایه ریزی شده است ؛ بدین وسیله از جناب آقای حمید رضا حاجی بابایی وزیر محترم سابق آموزش و پرورش دعوت می شود تا در حوزه مسائل فعلی آموزش و پرورش به ویژه عملکرد ایشان در زمان وزارت مورد تصدی و در حضور رسانه ها گفت و گو صورت پذیرد .
امیدواریم که این درخواست مورد پذیرش ایشان قرار گیرد .
پایان پیام /
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
چندی پیش، مقالهای در مجله تایم منتشر شد که نویسندهاش ادعا میکرد، آنچه «مطالعه عمیق» نامیده میشود بهزودی از بین خواهد رفت؛ چرا که میزان مطالعه عمیق میان آدمها کمتر شده و این روزها دیگر آدمها سرسری کتاب میخوانند و با وجود مطالب خلاصه شده اینترنتی تعداد خوانندههای کتابها روز به روز تقلیل پیدا میکند.
نکته وحشتناک ماجرا این جاست که مطالعات ثابت کرده، کتابخوانها در قیاس با افراد عادی آدمهای خوبتر و باهوشتری هستند و شاید تنها آدمهایی روی این کره خاکی باشند که ارزش عاشق شدن را داشته باشند.
بر اساس مطالعاتی که روانشناسان در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ انجام دادهاند، کسانی که رمان میخوانند میان انسانها بیشترین قدرت همدلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاد دارند، میتوانند عقاید، نظر و علائق دیگری دیگری را مدنظر قرار دهند و درباره آن قضاوت کنند.
آنها میتوانند بدون این که عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت ببرند.
تعجبی هم ندارد که کتابخوانها آدمهای بهتری باشند. کتاب خواندن تجربه کردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است. یاد گرفتن این نکته که چه طور بدون این که خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی.
کتابخوانها به روح هزاران آدم و خرد جمعی همه این آدمها دسترسی دارند. آنها چیزهایی دیدهاند که غیر کتابخوانها امکان ندارد از آن سر دربیاورند و مرگ انسانهایی را تجربه کردهاند که شما هرگز آنها را نمیشناسید.
آنها یاد گرفتهاند که زن بودن چیست و مرد بودن یعنی چه. فهمیدهاند که تماشای رنج دیگران یعنی چه. کتابخوانها بسیار از سنشان عاقلترند.
تحقیق دیگری در سال ۲۰۱۰ ثابت کرده که هر چهقدر بیشتر برای کودکان کتاب بخوانیم، «تئوری ذهن» در آنها قویتر میشود و در نهایت باعث میشود این بچهها واقعا عاقلتر شوند، با محیطشان بیشتر انطباق پیدا کنند و قدرت درکشان بالاتر برود.
تجربههای قهرمانهای داستانها تبدیل به تجربههای خود خوانندهها میشود. هر درد و رنجی که شخصیت داستان میکشد، تبدیل به باری میشود که خواننده باید تحمل کند. خوانندههای کتابها هزاران بار زندگی میکنند و از هر کدام از این تجربهها چیزی یاد میگیرند.
اگر دنبال کسی هستید که شما را تکمیل کند و فضای خالی قلبتان را پر کند، میتوانید این کتابخوانها را در کافیشاپها، پارکها و متروها پیدا کنید. چند دقیقه که صحبت کنید، آنها را به جا خواهید آورد.
کتابخوانها با شما حرف نمیزنند، با شما رابطه برقرار میکنند
آنها در نامهها یا مسجهایشان انگار برایتان شعر مینویسند. صرفا به سوالاتتان جواب نمیدهند یا بیانیه صادر نمیکنند، بلکه با عمیقترین فکرها و تئوریها پاسخ شما را میدهند. شما را با دانش بالای کلمات و ایدههایشان مسحور خواهند کرد.
تحقیقات دیگری در دانشگاه برکلی نشان داده، کتاب خواندن برای کودکان باعث میشود آنها کلماتی را یاد بگیرند که هرگز در مدرسه به آنها یاد نمیدهند.
به خودتان لطف کنید و با کسی قرار بگذارید که میداند چهطور از زباناش استفاده کند.
آنها فقط شما را نمیفهمند، درکتان میکنند
آدمها فقط باید عاشق کسی شوند که بتواند روحشان را ببیند. این آدم باید کسی باشد که به روح شما نفوذ میکند و به بخشهایی از روح شما دسترسی پیدا میکند که هیچکس دیگر قبلا کشفاش نکرده است.
بهترین کاری که خواندن داستانها با آدمها میکنند این است که کامل نبودن شخصیتها باعث میشود ذهن شما سعی کند از ذهن دیگران سردربیاورد. این جور آدمها توانایی همدلی پیدا میکنند. ممکن است همیشه با شما موافق نباشند، اما سعی میکنند ماجراها را از زاویه دید شما ببینند.
آنها نهتنها باهوشاند که عاقل هم هستند
باهوش بودن همیشه هم خوشایند نیست، اما عاقل بودن آدمها را تحریک میکند. همیشه مقاومت در برابر آدمهایی که میشود چیزی ازشان یاد گرفت کمی سخت است. عاشق یک آدم کتابخوان شدن نهتنها کیفیت گفتوگو را بالا میبرد، بلکه باعث میشود سطح گفتوگو بالا برود.
بر اساس تحقیقات، کتابخوانها به دلیل دایره وسیع واژگانشان و مهارتهای حافظه، آدمهای باهوشتری هستند. ذهن آنها در قیاس با آدمی معمولی که کتاب نمیخواند توانایی درک بالاتری دارد و راحتتر و بهشکل موثرتری میتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.
قرار و مدار گذاشتن با آدم اهل کتاب به قرار گذاشتن با هزاران نفر میماند. انگار که تجربهای را که او با خواندن زندگی همه این آدمها به دست آورده در اختیار شما قرار دهد، انگار با یک کاشف قرار گذاشته باشید.
اگر با کسی قرار بگذارید که کتاب میخواند، یعنی میتوانید هزاران بار زندگی کنید.
آنچه خواندید، بازنویسی و ترجمه این مطلب است.
منبع
گروه اخبار :
پیرو اطلاعیه قبلی در سایت سخن معلم در مورد معرفی کاندیداهای شورایاری در سطح استان تهران ( این جا ) به اطلاع می رساند :
دوستان و همکاران فرهنگی پس از تایید شدن می توانند مشخصات و برنامه های خود را به همراه یک عکس با کیفیت خوب به سخن معلم ارسال فرمایند.
بسمه تعالی
با سلام و احترام
فرهاد باقری هستم.
دبیر و هنرآموز هنرستان های تهران دارای مدرک کارشناسی عمران و کارشناسی ارشد ترافیک و برنامه ریزی حمل و نقل .
اینجانب در کنار کار معلمی از سال 1378 در پروژه های مهم عمرانی و شهری کشور نقش کوچک و ناچیزی داشتم به طوری که به مدت 2 سال به صورت مامور از آموزش و پرورش عضو هیئت مدیره و معاونت فنی شرکت جهاد توسعه خدمات زیربنایی که در ساخت سد و تونل و ایستگاه های مترو فعال بود همکاری می کردم و چندین سال هم در کنار کار معلمی هنرستان و مدرسی مرکز آموزش عالی انقلاب اسلامی به صورت پاره وقت درشرکت های مهندسین مشاور ترافیکی به کار طراحی و مطالعات ترافیکی مشغول بوده و نیز چند سالی هم باز در کنار کار معلمی در معاونت ترافیک شهرداری های مناطق 11 و 4 ونیز دفتر حمل و نقل و ترافیک سازمان شهرداری های وزارت کشور مشغول به خدمت بودم .
غرض از ورود به این عرصه بیشتر تلاش در جهت حل مشکلات محله و آشنا نمودن اهالی محله جمهوری (منطقه 11) با « حقوق شهروندی » خودشان می باشد تا « هم محله ای های مطالبه گری » را داشته باشم و سعی خواهد شد در استفاده عادلانه خدمات شهری و تسهیل استفاده از آن برای همگان تلاش خود را به کار گیرم .
برای مثال محیط محله اعم از پارک محله ، پیاده روها ، ورودی مراکز خدماتی و رفاهی و آموزشی برای استفاده معلولین سالمندان و کودکان محله باید سالم سازی صورت گیرد یا سعی خواهد شد در استفاده راحت تر از امکانات خاص مثل پارکینگ های عمومی منطقه یا کمک در ایجاد پارکینگ های عمومی جدید و نیز آرم سازی ترافیک محله شهرداری منطقه رو مساعدت کنیم و نیز در مدیریت فضاهای ورزشی کانون های فرهنگی و رفاهی منطقه هدف کشاندن جوانان به این محیط ها و دوری آنها از محیط های پر خطر بیرون خواهد بود و سعی خواهد شد محیط های خاص استعمال قلیان و ......در محله محدود شود .
دقت بیشتری در فضای سبز موجود محله و نگهداشت و آرایش آن صورت خواهد گرفت تا محله ای امن و زیبا داشته باشیم .
ارسال مشخصات و برنامه ها برای سخن معلم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
خبر درگذشت مادر گرامی سرکار خانم " فرخنده قربانی مقدم" عضو محترم شورای نویسندگان سخن معلم موجب تاثر و تالم همکاران گردید .
« گروه سایت سحن معلم » این واقعه جانگداز را به این همکار گرامی و خانواده محترم ایشان تسلیت عرض نموده و برای روح آن مرحومه مغفوره طلب آمرزش و برای بازماندگان صبر و بردباری مسئلت دارد .
پایان پیام /
گروه گزارش سخن معلم/
مطابق اعلام قبلی ( این جا ) ؛ گفت و گوی سخن معلم با جناب آقای دکتر محمود مهر محمدی ، سرپرست محترم دانشگاه فرهنگیان در بخش دوم ارائه می شود . امید که مخاطبان گرامی به ویژه دانشجو معلمان محترم با ارائه نظرات خود ما را در بهینه کردن و کارشناسی تر نمودن بحث ها یاری فرمایند .
*آقای دکتر . این مدیران قطعا زیرمجموعه ی شما هستند .( تایید آقای مهر محمدی ) آیا این مدیران به لحاظ منطقی و سازمانی نباید زیرمجموعه شما باشند ؟
آیا آن ها باید با شما همراه باشند و یا بالعکس شما باید با آن ها هم گام شوید ؟
این همراهی به طور مکانیکی اتفاق نمی افتد . یک جاهایی ما این همراهی را مطالبه می کنیم .این منشور، مطالبه ما از مدیران است ، اما مطالبه کردن و پای این مطالبه ایستادن که باید باشد و البته هست ،این یک بحث است اما این که عملا این فضایی که ما در منشور از آن صحبت می کنیم به وقوع بپیوندد زمان بر است .
*آقای دکتر . من این جا یک پرانتز باز می کنم .فرمودید که من باید این مدیران را با خودم همراه کنم .به نظر می رسد در دانشگاه فرهنگیان یک جور مدیریت غیر رسمی ( مدیریت سایه ) توسط نهادهای بیرون بر این دانشگاه اعمال می شود و این جلوی هر گونه تحول را در درون این دانشگاه بسته است .
حتما یک نهادهایی هستند ( نهادهای قانونی ) که مشغول فعالیت قانونی خودشان هستند . ( این نکته جالبی است که شما اشاره کردید ). یکی از نهادهای قانونی " گزینش " است .گزینش در دانشگاه فرهنگیان یک شان ویژه ای دارد .دانشگاه فرهنگیان ، دانشگاهی است که معلم تربیت می کند و این معلم از اول " متعهد به خدمت " است .
بنابراین این ها با ملاک های گزینش و با استاندارهای مورد نظر در آموزش و پرورش وارد این دانشگاه می شوند و بعد هم معلم شده و سر کلاس می روند .
این گزینش عملکرد دانشجویان را ( تصور می شود ) حتی در حین تحصیل و بعد از پذیرفته شدن تحت نظر دارد .گرچه این واقعیت ندارد اما عموم دانشجویان دانشگاه فرهنگیان تصور می کنند که این نهاد قانونی مثل " سایه " آن ها را دنبال می کند .
*آقای دکتر . این نهاد گزینش و این منشور از نظر شما ممکن نیست که یک جایی با هم تصادم پیدا کنند ؟
این نهاد گزینش که مانند سایه دانشجویان را دنبال می کند ، بچه ها را به یک " خودسانسوری " فرو می برد . د ربسیاری از موارد و به بچه ها گفته ام واقعا خبری نیست و مسئولان نهاد گزینش چنین اراده ای ندارند و قرار نیست دانشجویان را به آن صورتی که دانشجویان تصور می کنند تحت نظر داشته باشند .
این جور نیست که تمام اعمال ، گفتار و... دانشجویان ثبت و ضبط شوند و موقع استخدام مد نظر قرار گیرند !
اما خیلی سخت است قانع کردن بچه ها نسبت به این واقعیت !
*آقای مهر محمدی . پس از نظر شما این ترس " توهمی " است ؟
این به میزان زیادی " خودسانسوری " است .کافی است یک مورد اتفاق افتاده باشد . مثلا دانشجویی را احضار کرده باشند . خبرش می پیچد ( سری که درد نمی کند ، چرا دستمال ببیندیم ! ) .چون بحث اشتغال و بحث استخدام در آموزش و پرورش و آن هایی که وارد این دانشگاه می شوند یک بحث " حیاتی " است .
*پس آقای دکتر . تاکید می کنم ترس دانشجویان از فضای فعلی نسبت به معیارهای آزادی بیان در این دانشگاه یک ترس توهمی و ناشی از خودسانسوری است و مبتنی بر واقعیات نیست ؟
دقیقا . یک بخش آن خودسانسوری است .این ویژگی ساختاری دانشگاه فرهنگیان است .دانشگاه فرهنگیان نمی تواند منهای بحث گزینش عمل کند . گزینش یک نهاد قانونی است و نمی تواند منهای آن عمل کند . همین نهاد قانونی مدیرانی دارند که در سراسر کشور به " صور مختلف " عمل می کنند و مدیریت عالی نظرش این باشد که ما در طول تحصیل با بچه ها هیچ کاری نداریم .با دانشجویان هیچ ارتباطی نداریم .این ها پس از فراغت از تحصیل و برای تبدیل وضعیت آن ها را بررسی می کنیم .
اما هسته های مربوطه که دنباله های تشکیلاتی گزینش در سراسر کشور هستند به صور مختلف عمل می کنند ، بعضی از آن ها " تنگ نظرانه " برخورد می کنند و برخی از آن ها خلاف منویات نظر مدیریت ستادی گزینش کار می کنند .
این شرایط در دانشگاه های دیگر نیست .من باید با این شرایط مقابله کنم .این یک واقعیت دانشگاه فرهنگیان است که باید به شکل " معقول " با آن برخورد کرد .
( خودم از این مساله متاثر بودم و من نمی خواستم فعالیت هایی که در این دانشگاه داریم تحت الشعاع قرار بگیرد ) ما اخیرا با مسئولان عالی گزینش به این نتیجه رسیدیم ، نامه ای تهیه کردیم و در آن نامه تصریح شد ( با امضای من و مسئول عالی گزینش ) عوامل و هسته های گزینش در سطح استان ها در طول دوره تحصیل دانشجویان در دانشگاه فرهنگیان هیچ ارتباطی نباید با آن ها داشته باشند و هیچ گونه احضار ، استنطاق و... نباید صورت بگیرد .
این نامه را آماده کردیم و در آستانه ارسال بودیم که مسئول گزینش عوض شد و البته با مدیریت جدید تعامل خواهیم کرد .
شما بدانید که دید مدیریت دانشگاه این است . از نظر مانیفست مشکلی نداریم . مبنای نظری دارد و آن را در منشورش آورده است .اما عوامل مختلف مانند گستره کشوری و... وضعیت آن را از دانشگاه های دیگر متفاوت می کند .
عوامل دیگر مثل عامل گزینش در این زمینه خیلی تاثیرگذارند و ممکن است آن بازه زمانی که مورد نظر ماست به نتیجه نرسد .
*در واقع باید یک گونه یک پارچگی سیستمی بین شما و مثلا گزینش شکل بگیرد و دانشجویان در سایه این هم پوشانی سیستمی " احساس امنیت " کنند .
اما در پاسخ به پرسش هایی که در ابتدای نشست مطرح کردید .
در زمینه کارت دانشجویی ، کار ما با مشکل مواجه شد و البته دانشجویان حق هم دارند .الان که داریم صحبت می کنیم اکثریت دانشجویان کارت شان را دریافت کرده اند .ما نباید مشکلی به نام کارت دانشجویی داشته باشیم . من مدیران را متعهد کرده ام که حتی برای ورودی های 93 که در حدود 10 تا 11 هزار دانشجو هستند در بدو ورود کارت ها به آن ها تسلیم شوند .در استان سیستان و بلوچستان که در شروع سال تحصیلی آن حضور پیدا کرده بودم خودم کارت های دانشجویی جدید الورودی ها را بین آن ها توزیع نمودم .
این کار باید در جاهای دیگر نیز اتفاق می افتاد .ریشه این کار « زیر ساخت های نا به سامان سامانه های آماری » ما بود که اطلاعات دقیق دانشجویان در آن ثبت نشده بود !
از این به بعد برای همه دانشجویان و در بدو ورود ، کارت دانشجویی که همان هویت دانشجویان است صادر خواهد گردید .
در مورد کسر حقوق که یک بحث جدی میان دانشجویان است باید عرض کنم که در دولت گذشته کسر نمی شده است اما در مصوبه هیات امناء تصمیم آن گرفته شده بود ( 24 / 4 / 91 ) !
به استناد همان تبصره ماده 6 قانون متعهدین به خدمت که جناب عالی نیز به آن اشاره فرمودید ، 45 درصد از حقوق بچه ها از آن کسر می گردید .از این 45 درصد ، 35 درصد بابت غذا و 10 درصد بابت خوابگاه بوده است .
آن ها اجرای این مصوبه را به دولت جدید واگذار کردند !
خودشان وصول نکردند و حتی در بحث های عمومی اعلام کرده بودند که نباید وصول شود و...اما متاسفانه به شکل واقعا " غیر قابل توجیه " در هیات امناء این را مصوب کرده بودند که گرفته شود اما آن را اجراء نکردند !
این با ایام انتخابات مصادف شد و اجرای آن را به ما واگذار کردند !
این که ما آن را وصول می کنیم بر مبنای همان مصوبه هیات امناء است و البته مبنای مصوبه هم نیز اشاره شد .
این که به شکل عادلانه گرفته می شود و یا خیر ؛ این دانشجویان چند گروهند .
بعضا مقیم هستند .یا غیربومی هستند و از خوابگاه استفاده می کنند و یا بومی هستند و از خوابگاه استفاده نمی کنند ...
بنده ادعا نمی کنم این کاری که دارد انجام می شود عادلانه است اما کار ما مبنای قانونی دارد .در مورد عادلانه بودن جای تامل است ؛ به همین خاطر سال آینده ما تغییراتی را دراین زمینه شاهد خواهیم بود که به عدالت نزیک تر باشد .
*می شود جزییات این تغییر را بفرمایید ؟
یک نکته مهم آن است که آن 35 درصد را که هزینه ی غذای دانشجویان است نظر من بر این است که از دانشجویان کسر نشود و فقط با سیستم " اتوماسیون تغذیه " که در دانشگاه راه اندازی می شود بچه ها به همان میزانی که از غذا استفاده می کنند کارت بکشند و مثل دانشگاه های دیگر باشد .
این که ما بخواهیم از این پول به عنوان جبران کسری های بودجه خود دانشگاه استفاده کنیم ، واقعا این طور نیست .
*آقای مهر محمدی . شاید به خاطر آن است که این دانشگاه حدود 40 درصد کسری بودجه دارد و تصور این مساله نیز محتمل است .
بخشی از این هزینه ها به قوت خود باقی است و از محل کسر از حقوق تامین می شود .اتفاقا بخشی از کسری بودجه دانشگاه به همین مساله بر می گردد . هزینه خوابگاه و تغذیه بر طبق برآوردها در حدود 70 تا 80 میلیارد تومان است .از محل درصدی که از حقوق دانشجویان کسر می گردد رقم بسیار کم تری را به دست می آوریم .با زهم ناچاریم که از محل بودجه دولت مبالغی هم روی آن بگذاریم .
دانشجویان از این جهت که هزینه ی غدا اجباری باشد راضی نیستند و ما سعی می کنیم که بتوانیم زمینه رفع این نگرانی را فراهم کنیم .
*پس از سال آینده دانشجویان شاهد کسر آن 35 درصد نخواهند بود ؟
داریم تلاش می کنیم . البته باید منابع جایگزین پیدا کنیم و با صرفه جویی و برون سپاری سرو غذا ، هزینه ها را کاهش دهیم .کاری کنیم که بچه ها بتوانند با رغبت و با میل از غذای دانشگاه استفاده کنند .
در مورد صندوق رفاه دانشجویان ، بحث شما درست است .به لحاظ قانونی پی گیری کردیم .عضویت دانشگاه فرهنگیان در صندوق رفاه دانشجویان با مشکل قانونی مواجه است .به این خاطر که دانشجویان در این جا حقوق می گیرند امکان استفاده از تسهیلات صندوق رفاه را ندارند .گزینه های مختلفی را دنبال کردیم .حتی به این فکر افتادیم که مجوز صندوق رفاه ویژه دانشجویان را از مجلس شورای اسلامی بگیریم که البته مسیر طولانی و پیچیده ای است .
کاری که الان انجام داده ایم این است که صندوق وام ضروری دانشجویان دانشگاه فرهنگیان را تاسیس کردیم .اساسنامه آن به تصویب رسیده است و آیین نامه آن آماده شده است .از بودجه در اختیار رئیس دانشگاه در حدود یک میلیارد تومان به عنوان سرمایه در اختیار صندوق قرار داده شده است .شرایط عضویت را که فقط مخصوص دانشجویان است را اعلام خواهیم کرد .
دانشجویان با پرداخت حق عضویت کم می توانند عضو بشوند .همان کارهایی که صندوق رفاه دانشجویان ارائه می دهد در این جا هم سعی خواهیم کرد که ارائه شود و جای نگرانی نیست .
در مورد این که چرا عیدی به دانشجویان داده نمی شود ، به طور کلی رابطه پرداختی و بده و بستانی با دانشجو معلمان اصولا بر عهده دانشگاه فرهنگیان نیست و با آموزش و پرورش است .چون دانشجو معلمان مستخدمین آموزش و پرورش هستند .
بنابراین ما هیچ مسئولیتی در این زمینه نداریم .چون ما می دانیم مسائل مالی واقعا دغدغه ها دانشجویان است ، خودمان را موظف می دانیم پی گیری کنیم .درباره عیدی هم واقعا پی گیری کردیم .با وزارت آموزش و پرورش مکاتبه کردیم .
قانون می گوید عیدی به مستخدمین شاغل تعلق می گیرد .این که درست و یا نادرست است با آن ها است .
هیچ وقت دانشجو معلمان عیدی دریافت نکرده اند .
مسئولیت این کار با معاونت پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش است که باید در بودجه ها پیش بینی شود .
در مورد دانشجویان ورودی 93 که اشاره نمودید که احکام آن دیر و با دو ماه تاخیر صادر شده است و بابت آن از حقوق شان کسر شده است درست است .
این را من قبلا هم گفته بودم و تحت بررسی است .امیدوارم که راه حلی برای آن پیدا شود .ان شاء الله تا قبل از پایان سال پاسخ آن را رسما داشته باشیم .
این که چرا احکام این ها دیر صادر شده است باز مسئولیت با وزارت آموزش و پرورش است و به دانشگاه فرهنگیان ارتباطی ندارد . از 22 بهمن مشغول شده اند و از 26 / 1/ 93 برای آن ها ابلاغ صادر شده است ، مسئولیت آن بر عهده وزارت آموزش و پرورش است .
پیشنهاد من این است که با معاونت پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش گفت و گو شود .این که مبالغی کسر شده است بدون آن که حقوقی پرداخت شود از نظر من توجیه ندارد .
یا باید آن حقوق داده شود و یا آن که آن وجوه مسترد شود .
حق عائله مندی هم مثل بحث عیدی است و به شاغلان تعلق می گیرد .
سخن معلم :
گفت و گو با سرپرست محترم دانشگاه فرهنگیان در حوزه مربوط به دانشجویان در این جا به پایان رسید .
با توجه به کمبود وقت قرار بر این شد تا پرسش ها درحوزه مسائل مربوط به وضعیت اداری ، ستادی و...دانشگاه فرهنگیان در زمانی دیگر مورد بحث و نقادی قرار گیرد .
پایان گزارش /
گروه اخبار :
پیرو اطلاعیه قبلی در سایت سخن معلم در مورد معرفی کاندیداهای شورایاری در سطح استان تهران ( این جا ) به اطلاع می رساند :
دوستان و همکاران فرهنگی پس از تایید شدن می توانند مشخصات و برنامه های خود را به همراه یک عکس با کیفیت خوب به سخن معلم ارسال فرمایند.
به نام خداوند جان و خرد
سلام
تعریف از خود نباشد ، هیچ قشری از جامعه ایران را به اندازه معلمان با سواد٬ با فرهنگ٬ مودب٬ فروتن و پای بند به قانون و عرف ندیده ام!
همه این گونه اند و در عجبم که این همه آدم چگونه می توانند تا این حد مانند هم باشند. در بردباری و درستکاری زبان زد همگانند و بی خود نیست که نتایج تحقیقات مستند نشان داده است که معلمان مورد اعتمادترین قشر جامعه هستند.
اما دریغا که این بزرگان اندیشه و متانت دیریست مورد بی مهری مسئولان قرار گرفته اند و کم نیستند نازنینانی که عرق شرم تنگ دستی مالی در برابر زن و فرزند را بر پیشانی خود تجربه کرده اند! مسئولانی که گاه و بیگاه زیاد بودن شان را دلیل بر ضیق حقوق و مزایای شان گرفته اند.
دریغا !
در این سرزمین پر نعمت گروهی به رنج و گروهی به گنج افتاده اند.به قول ما معلمان در مثل مناقشه نیست!
چگونه کارکنان سایر ادارات مانند وزارت نفت و ... باید از درآمدهای آن چنانی برخوردار باشند صرفا به این دلیل پیش پا افتاده که این سازمان ها درآمدزا هستند؟ سوال اینست که آیا این کارکنان عزیز٬ از پیش خود سرمایه آورده ای داشته اند که اکنون از سود آن حقوق و مزایا و رفاه طلب کرده اند؟ یا نه سرمایه آن سازمان ها و سود مترتب بر آن تمام و کمال سرمایه عموم شهروندان(بیت المال) است؟
اکنون بر آن نیستم که دنبال مقصر بگردم بلکه از سر دلتنگی دلم می خواهد با مسئولان عزیز کشورم اعم از ریاست محترم جمهوری٬ وزیر محترم آموزش و پرورش و البته نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی سخنی بگویم!
بگویم شما که داعیه خدمت به جامعه را دارید چگونه نمی دانید با این میزان دریافتی نمی شود زندگی کرد؟
بگویم چگونه نمی دانید که زیر بار گرانی بردباری فرهنگیان گران سنگ رو به اتمام است؟
بگویم چرا فریاد سکوت اعتراض آمیز معلمان فرهیخته را نشنیدید و بودجه را آن طور که خودتان می خواستید بستید؟
بگویم فرهنگیان با فرهنگ٬ سیاست باز نیستند اما با بازی های سیاسی آشنایند! می دانند شما چرا و چگونه گناه نابرابری و تبعیض بین معلمان و سایرین را به هم(مجلس و دولت) نسبت می دهید!
در پایان از همکاران پر تلاشم می خواهم صبور باشند و به آینده ایمان و امید داشته باشند!
این برهه نامیمون نیز خواهد گذشت و روزگاری خواهد آمد که مسئولان و دولت مردان قدر و منزلت فرهنگیان را بیش از اینها پاس بدارند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
معاون قضایی دیوان عدالت اداری گفت: آموزش و پرورش برای مدارک کارشناسی امتیاز فوقالعادهشغل ۸۰۰ را لحاظ میکند در حالی که طبق مصوبه سال ۹۲ دولت این امتیاز باید ۱۰۰۰ لحاظ شود، همین موضوع منجر به شکایت به دیوان شده است.
موسی قربانی درخصوص اجرای بند ۵ ماده ۶۸ قانون مدیریت خدمات کشوری در آموزش و پرورش اظهار داشت: طبق این بند از قانون مدیریت خدمات کشوری، فوق العاده شغل برای شاغلان متناسب با مهارتها، وظایف و مسئولیتها با پیشنهاد سازمان مدیریت و برنامه ریزی برای مشاغل کاردانی ۷۰۰ امتیاز، کارشناسی ۱۵۰۰ امتیاز و بالاتر ۲۰۰۰ امتیاز اعمال میشود.
وی افزود: در این قانون تبصرهای ذکر شده که تأکید میکند پرداخت فوق العاده شغل با اعمال اصلاحات ساختاری، نیروی انسانی، فناوری و واگذاری امور به بخش غیردولتی و استفاده از منابع حاصل از صرفه جویی منابع اختصاص داده شده از سال ۸۷ امکانپذیر است.
معاون قضایی دیوان عدالت اداری بیان کرد: دولت در خرداد سال ۹۲ بندی را برای فرهنگیان تصویب کرد که بر اساس آن برای مدرک کاردانی ۵۰۰ امتیاز، کارشناسی ۱۰۰۰ امتیاز و بالاتر ۱۵۰۰ امتیاز لحاظ شود، هماکنون اتفاقی که در آموزش و پرورش رخ داده این است که این مصوبه را اجرا کردهاند اما در مورد مدرک کارشناسی امتیاز ۸۰۰ را لحاظ کردهاند که این باعث شده است فرهنگیان با حضور در دیوان عدالت اداری اقامه دعوی کنند.
قربانی بیان کرد: طی مذاکره میان مسئولان دیوان عدالت اداری و آموزش و پرورش مقرر شد تا این موضوع اصلاح شود بنابراین از فرهنگیان درخواست داریم تا حل این مشکل توسط آموزش و پرورش صبر کرده و دادخواستی را به دیوان عدالت اداری ارائه نکنند.
وی ادامه داد: دولت و مجلس تلاش میکنند تا حق فرهنگیان بهدرستی داده شود اما هماکنون عائله وزارت آموزش و پرورش زیاد است و صرفهجویی این وزارتخانه کم است بنابراین ممکن است اعمال فوق العاده شغلها کمی طولانی شود.
شمانیوز