صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

" آموزش و پرورش جای افراد محقق و دانش پیشه نیست بلکه جای افرادی است که بیست و چهار ساعت موظفی هفتگی خود را با نارضایتی کامل و بی هر گونه حوصله و انگیزه امضا نموده و بقیه وقت خود را یا مشغول کار دیگری شوند یا به عمر تلف شده خود غصه بخورند "

افلاس و اتلاف در آموزش و پرورش

سید مرتضی حسینی/ فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد تاریخ از دانشگاه تبریز، دبیر علوم اجتماعی شهرستان اسکو

افلاس و اتلاف در آموزش و پرورش و چالش های آموزش و پرورش 

هیچ عاقلی در اینکه نهاد و وزارت آموزش و پرورش در ایران، یکی از بی اهمیت‌ترین نهادها نزد دولت و از هم پاشیده‌ترین و بحرانی‌ترین نهادهای اجتماعی ایران است تردیدی ندارد.

آموزش و پرورش در نظر دولت و وزارت آموزش و پرورش ما آن قدر بی اهمیت و به درد نخور است که جایگاه شاغلین دارای تحصیلات عالیه در آن حتی از جایگاه کارگران ساده در نهادهایی مانند وزارت نیرو و شهرداری و امثالهم پائین‌تر است. این واقعیت تلخ حداقل بر هیچ یک از معلمان دارای دانش اجتماعی و تحصیلات عالیه ما پوشیده نیست که آموزش و پرورش ما علی‌رغم شعارهای واهی وزرا و وکلا به خاطر منافع شخصی خودشان، نهادی حجیم اما بسیار کم‌کارکرد است. مدارس ما لبریز انواع ناهنجاری‌های گوناگون، از کم‌کاری و بی انگیزگی معلمین، مدرسین و دبیران  گرفته تا بی هویتی، بزهکاری و  بی تفاوتی دانش ‌آموزان است.

آنچه در آموزش و پرورش ما هیچ ارزشی ندارد، دانش و دانش‌آموزی است. نهاد آموزش و پرورش ما نهادی کهنه، بی رمق، کسالت‌بار و کسالت‌آور و خالی از هر گونه دانش و ابداع و خلاقیت علمی است. آموزش و پرورش ما تنها در پی اجرای چارت و برنامه‌های تکلیفی سالانه بدون کوچکترین توجهی به درون مایه و  ارزش واقعی و علمی و منطقی این برنامه‌هاست و بیش از اینکه در پی اشاعه دانش باشد، درصدد نهادینه کردن ارزش است. ارزش‌های سیاسی‌ای که تأثیرشان آن قدر زودگذر است که تنها پس از چند روز از تعطیلی مدارس همه فراموش می‌شوند و دوباره از اول مهر روز از نو روزی از نو.

افلاس و اتلاف در آموزش و پرورش و چالش های آموزش و پرورش

اگر بخواهیم مقایسه‌ای منطقی بین آموزش و پرورش و یک نهاد اجتماعی دیگر انجام دهیم، بهترین گزینه برای این مقایسه نهاد آموزشی پس از آموزش و پرورش یعنی وزارت علوم است. وزارت علوم نهادی است که ادامه کار آموزش و پرورش در زمینه آموزش نیروهای آینده جامعه را تکمیل می‌کند. پس وزرات علوم نهادی است در ادامه و راستای وزرات آموزش و پرورش اما این دو نهاد آموزشی موجود در ایران چه شباهتی با یکدیگر دارند؟ تقریباً هیچ.

وزارت آموزش و پرورش ایران همیشه از هماهنگی و مقایسه با وزرات علوم طفره می‌رود زیرا در نظر برنامه‌ریزان و دولتمردان ما، آموزش و پرورش بیشتر نهادی ارزشی است تا دانشی و در حالی که وزارت علوم دانش‌آموزی را اصل اول خود می‌داند، آموزش و پرورش ارزشمداری را اصل خود قرار داده است به همین سبب درجه و پژوهش علمی جایگاهی والا در وزارت علوم دارد اما آنچه که در آموزش و پرورش اهمیتی ندارد، مدارج و مدارک علمی و پژوهش است.

اگر باور ندارید هسته‌های به اصطلاح پژوهشی ادارات آموزش و پرورش را مروری بفرمائید تا حساب کار دست تان بیاید و به عنوان مثالی کوچک به کتاب کوچک پانزده هزار تومانی!! تهیه شده در هسته پژوهش آموزش و پرورش زنجان در زمینه تاریخ آموزش و پرورش زنجان نظری بیاندازید تا بدانید تهیه این کتابچه هم بیشتر به انگیزه‌های اداری بوده تا علمی. البته من به تهیه کنندگان این کتاب خرده‌ای نمی‌گیرم زیرا در وزارت به ظاهر آموزشی‌ای که پژوهش بی اهمیت‌ترین چیز است، تهیه چنین کتبی هم خود جای تقدیر دارد. اگر در مقایسه‌ موردی‌ای دیگر جایگاه معنوی و بهره‌مندی مادی یک مدرس دانشگاه و معلم شاغل در آموزش و پرورش با مدرک تحصیلی یکسان را بررسی کنیم به سادگی پی خواهیم برد که معلم و دبیر آموزش و پرورش تا زمانی که استعفا نداده در چنبره‌ای بسیار عذاب‌آور اسیر بوده و راه به جایی نبرده است اما به محض استعفا و ورود در وزارت علوم، جایگاه معنوی و مادی‌اش به اصطلاح عامه از این رو به آن رو شده است ؛ به همین ملاحظات است که بسیاری از همکاران ما به محض قبولی یا فارغ‌التحصیلی از مقطع دکترا حتی به قیمت پرداخت خسارت به آموزش و پرورش، از این اداره فخیمه استعفا داده و به عنوان مدرس دانشگاه در وزرات علوم مشغول به کار شده‌اند و و ما را نیز تشویق به طی این طریق کرده‌اند زیرا آموزش و پرورش جای افراد محقق و دانش پیشه نیست بلکه جای افرادی است که بیست و چهار ساعت موظفی هفتگی خود را با نارضایتی کامل و بی هر گونه حوصله و انگیزه امضا نموده و بقیه وقت خود را یا مشغول کار دیگری شوند یا به عمر تلف شده خود غصه بخورند.

اگر آموزش و پرورش ما نهادی کارا بود نیازی به این همه آموزشگاه و آموزشکده و مؤسسات رنگارنگ آموزشی خصوصی نبود و هم اینک این مؤسسات آن قدر زیاد شده‌اند و رقابت بین شان درگرفته است که بسیار بیشتر از آموزش و پرورش در زمینه آموزش فعال‌اند و معلمین آموزش و پرورش با انگیزه‌ای چند برابر بیشتر نسبت به آموزش و پرورش در این مؤسسات فعال‌اند اما دریغا که این مؤسسات و مدرسین شاغل در آنها نیز اولاً؛ انگیزه و مقصد اصلی‌شان پول است و ثانیاً؛ تماماً مشغول آموزش در زمینه علوم طبیعی و تجربی‌اند و علوم انسانی را وقعی نمی‌نهند ثالثاً؛ هدف محصلین شان کنکور است و دایره فعالیت‌شان هم کتب مدرسه نه پژوهش و تحقیقات علمی.

بدترین جنبه آموزش و پرورش ایران افلاس اقتصادی آن است. آموزش و پرورش ما یا نمی‌داند و یا می‌داند و اهمیتی برایش ندارد که اقتصاد و درآمد مادی اصلی‌ترین رکن حیات اجتماعی است و فقر بزرگ‌ترین عامل و مبنای از هم پاشیدگی و نابودی شیرازه هر نوع نظام اجتماعی.

آموزش و پرورش ما سال به سال فقیرتر می‌شود و از شاغلین به ویژه معلمین و مدرسین انتظار دارد در برابر این فقر و بی بهرگی مادی فزآینده ساکت و راضی باشند در حالی که چنین چیزی ممکن نیست. مقامات عالیه ما با بی ملاحظگی کامل انتظار دارند که کسی مقایسه‌ای بین حقوق‌های ماهانه آموزش و پرورش و سایر ادارات و نهادهای دولتی انجام ندهد و همه نسبت به این فاجعه که حقوق یک دکترا در آموزش و پرورش کمتر از حقوق یک لیسانس شاغل در مثلاً وزارت داراریی، دادگستری و امثالهم است، ساکت باشند و کسی هیچ مقامی را به سؤال و استیضاح نکشد حتی اگر حکم کذایی سال جدید را در مرداد ماه اعمال کند ( در سال 91 اعمال حکم‌های جدید به علت اختلافات بر سر افزایش سالیانه حقوق و مزایا به تأخیر افتاد و بالاخره در مرداد ماه چشم مان به حکم با افزایش 10-5 درصد روشن شد) .

حالا آیا همین دولت قبول می‌کرد که ما هم به جای مهرماه از دی ماه سر کلاس‌ها برویم؟ جالب اینکه وزیر وقت میزان افزایش را 15 درصد اعلام کرده بود ولی در عمل پنج درصد یا حتی کمتر بود؟ در آستانه سال جدید (1394) نیز کارد به استخوان رسید و در حالی که اعتراضات آغاز شد و همچنان در حال گسترش است، تأثیر چندانی در مسئولین امر در جهت اصلاح آموزش و پرورش نداشته است.

هر چند که در حال حاضر مسئله عاجل، توجه به وضعیت اقتصادی آموزش و پرورش و رفع تبعیض در امر دریافت حقوق مزایا بین کارکنان آموزش و پرورش با سایر نهادهای دولتی است اما این تنها مسئله‌ی آموزش و پرورش ما نیست بلکه آموزش و پرورش ما نیازمند اصلاحات بنیانی و نو است. اصلاحاتی که حاصل نگرش به آموزش و پرورش به عنوان مهمترین نهاد تولیدی است نه بر اساس نگرش کاملاً اشتباه دیرین که آموزش و پرورش را نهادی مصرفی معرفی می‌کند ، زیرا مهمترین تولید در جامعه انسانی نیروی انسانی است به ویژه اینکه در عصر جدید اهمیت این تولید با توجه به قرار گرفتن سرمایه فکری و علمی به عنوان زیربنای اصلی هر نوع تولید و ترقی، چندین برابر شده است.  اما متأسفانه از طرفی وزارت آموزش و پرورش قدرت چانه‌زنی برای اخذ بودجه لازم به ویژه برای افزایش منطقی حکم‌ها با توجه به وضعیت اقتصادی کشور را ندارد و اختلافات بر سر میزان افزایش مزایای کارکنان آموزش و پرورش چنان گسترده و عمیق است که نیل به نتیجه مطلوب بعید به نظر می‌رسد و از طرف دیگر به سبب نزدیک شدن به پایان دوره چهار ساله مجلس و برگزاری انتخابات، بسیاری از نمایندگان مجلس که برای دوره بعد برنامه‌ریزی می‌کنند، تازه یادشان افتاده که مزایا و حقوق معلمان کم است و آموزش و پرورش مشکلات عدیده دارد و قصد سؤال و استیضاح از وزیر را دارند گویی تا به امروز هیچ مشکلی در آموزش و پرورش وجود نداشته است!

افلاس و اتلاف در آموزش و پرورش و چالش های آموزش و پرورش

و همه ما به خوبی می‌دانیم این گرد و خاک‌های الکی هم با پایان انتخابات و راه یابی نمایندگان کهنه و نو به مجلس فرو خواهد نشست و باز ما خواهیم ماند و مشکلات بی‌پایان آموزش و پرورش به ویژه درد درمان ناپذیر مداخل اندک و مخارج هنگفت!

این است که وزارت و ادارات آموزش و پرورش، هیچ گاه رضایت مندی معلمین به ویژه معلمین دارای تحصیلات عالیه را تأمین ننموده‌ و نمی‌نماید و طبیعی است نهادی که رضایت مندی نیروهایش کمترین ارزش را در نظرش دارد، هیچ گاه کارکردی واقعی و قابل عرضه نخواهد داشت جز پر کردن لیست‌های ریزنمرات و ارائه کارنامه‌ها و آمارهای قبولی و افتخار به این آمارها در حالی که ما معلمین می‌دانیم که اینها تنها ظواهر امر است و در باطن امر چیزی به نام علم و دانش در آموزش و پرورش وجود ندارد و خودفریبی یکی بزرگترین خیانت‌ها به مملکت و ملت است.

در این میان، اقدامات سطحی‌ای مانند یک شیفته کردن مدارس با شعار افزایش سطح علمی و تلف کردن وقت چهار روزه معلمین به جای سه روز به ویژه در مناطق دورافتاده که به ویژه با عملکرد افرادی مانند علیرضا ربیعی (مدیر سابق آموزش و پرورش ماهنشان زنجان) و در کمال مخالفت معلمین با این طرح اعمال شد هیچ دردی را دوا نخواهد نمود و تنها به نارضایتی بیشتر سبب شده و به  سردرگمی بیشتر منجر خواهد شد.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 افلاس و اتلاف در آموزش و پرورش و چالش های آموزش و پرورش

چهارشنبه, 26 فروردين 1394 22:13 خوانده شده: 3920 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +11 0 --
ناشناس 1394/01/26 - 23:22
یادمان باشد در نظر خواهی مربوط به بیمه ی طلایی ،بسته ی پنجم را انتخاب کنیم.
پاسخ + +19 0 --
مهدی کارتول 1394/01/26 - 23:56
عالی بود ؛ واقعیات آپ بخوبی بیان شده بود
پاسخ + +17 -1 --
معلم بی پناه 1394/01/27 - 06:15
بسیار عالی بود
پاسخ + +11 -1 --
مهدی 1394/01/27 - 12:03
باسلام/
امروز 27فروردین دررشت فرهنگیان تجمع اعتراضی برگزار کردند/
پاسخ + +7 -1 --
محمد رضاخورشیدی پاجی 1394/01/27 - 13:55
بسیار خوب و کارشناسی شده و ملموس و کاملا واقعی مشکلات را ارائه دادید درود بر شما
پاسخ + +9 0 --
ایلخچی 1394/01/27 - 19:01
از همکار و همشهری محترم تقدیر و تشکر میشود.
جالب اینجاست که همکاران محترم ما که در اداره مناطق مشغول بکارند اکثر موارد بالا را حاشا میکنند! درصورتیکه:
شتر سواری دولا دولا نمیشه چیزی که پیداست دیگه حاشا نمیشه!!
پاسخ + +4 0 --
معلم 1394/01/28 - 11:37
از نوشته خوبتون خوشم اومد بسیار عالی بود.جدای از مطالبی که نوشتی خود نوشتن و بیان به خوبی مطالب زیبا بود.
پاسخ + +3 0 --
دلسوخته 1394/01/29 - 12:32
آقای حسینی مطالب خیلی جالبی که حرف دل همه معلمین زحمت کش است را بیان نموده اید اما حسینی عزیز ای کاش اول می گشتید وگوش شنوا پیدا می کردید سپس این حرفهای پر ارزِش را می نگاشتیدچون متاسفانه بیان این مطالب کوبیدن چکش به آهن سرد است چون مسئولین مربوطه آنقدر کند ذهن هستند که این حرفها را نشنوند
پاسخ + +2 0 --
حسيني 1394/01/30 - 10:12
با سلام خدمت همه دوستان و تشكر از نظر لطف همكاران عزيز. به هر حال رسالت ما بيان مسائلمان و اعتراض به زبان قلم است چون اين روش را منطقي ترين روش مي دانم و البته ساير انواع اعتراضات قانوني همراه با تدابير لازم هم به جاي خود بسيار ارزشمند و موثر است.
پاسخ + +2 0 --
ناشناس 1394/02/12 - 11:36
همکار عزیز ضمن تایید سخنان شما.
بنده مدرک دکترای خود را درسال 91 به آموزش و پرورش ارائه دادم. و البته به حکم من یک ریال هم افزوده نشد.
دوستان هم مدرک من در دانشگاه چندین برابر من حقوق میگیرند.
نیروهای تحصیل کرده در آموزش و پرورش جایگاهی ندارند
شما بهتر میدانید که چه وضعیت اسف باری بر ادرات آموزش و پرورش ما حاکم است.پارتی سالاری جایگزین شایسته سالاری شده است. به جای انکه نیروهای علاقمند و کاربلد در بخش های پزوهشی به کار گرفته شوند در کلاس ها حبس شده اند. نیروهای دیپلم ولیسانس با داشتن پارتی به مراکز پژوهشی منتقل شده اند. این است که نه در نشریات اموزش وپرورش ونه در اولویت های پژوهشی هیچ تحولی صورت نگرفته نگاهی به مجلات رشد و اولویت های پژوهشی آموزش وپرورش بیندازید.
متاسفانه در وزارت علوم ودانشگاههای ما وضعیت شرم آور پارتی سالاری حاکم است.
سالهاست من ودوستانم در فراخوان جذب شرکت میکنیم و تمال به انتقال به دانشاه فرهنگیان داریم.
فراخوان جذب نیز برای امثال من نتیجه بخش نبوده.
دانشگاه فرهنگیان را فوق لیسانس ها اشغال کرده اند با ترفند و پارتی بازی
پاسخ + +3 0 --
معلم 1394/02/12 - 11:37
ما معلمان مانند مهره هایی هستیم که هرجا اراده کنند قرار میدهند. یک بار در متوسطه بار دیگر ابتدایی و.....
هیچ ارزشی برای معلم قائل نیستند
پاسخ + 0 0 --
کاظم نژاد 1394/02/13 - 12:34
حیف درس و ادامه تحصیلبرای آموزش و پرورش در شهرداری با مدرک فوق دیپلم شهردار می شوند . قدر زر زرگر شناسد کو زرگر
پاسخ + 0 0 --
مهسا دبیر فیزیک 1394/02/21 - 02:21
با تشکر از قلم رسای جناب حسینی

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور