گروه اخبار /
« آيا با داشتن فرزندان تحصيل كرده بيكار - حقوق زير خط فقر- بيمه سر درگم و اجباري و صندوق ذخيره فرهنگيان نامعلوم، رفاهي براي معلم باقي مانده است؟»
«يك معلم نه كارانه ماهيانه دارد نه اضافه كار، نه حق مسكن دارد و نه حق اياب و ذهاب، نه حق ماموريت دارد و نه حق شيفت، نه بن خريد كالا دارد و نه كمكهاي غير نقدي ماهيانه، نه پاداش آخر سال دارد و نه مانند شركتهاي دولتي پاداش بستن حسابها، نه مانند برخي از كاركنان، وامهاي چند ده ميليوني با درصدهاي پايين جهت خريد خودرو و آپارتمان دارد.»
«حق اولاد براي يك معلم ٢۵ هزار تومان است. يا معلمان چيزي به نام حق مسكن ندارند. هيچ وامي نميتوانند از طريق آموزش و پرورش دريافت كنند يا چيزي به نام بن كالا كه در ديگر سازمانها مرسوم است در ميان معلمان وجود ندارد.»
اين گزيدهاي ازاظهارنظرهاي معلمان است كه ترسيمكننده شرايط سخت رفاهي و معيشتي آنهاست، شرايطي كه معلمي را با تهديدات جدي مواجه ساخته است و معلمان را مجبور كرده به مشاغل دوم وسوم روي آورند، واقعيت تلخي كه مسوولان نيز به آن اذعان دارند.
وزير آموزش و پرورش ميگويد: معلمان ما با وجود اينكه در بين كارمندان دولت از بالاترين ميزان باسوادي بهرهمند هستند، متاسفانه برابر شأن و منزلتشان از حقوق و رفاه برخوردار نيستند و من از اين جهت شرمنده معلمان هستم.
وي در جاي ديگري با اشاره به نقش اصلي و محوري معلمان در موفقيت برنامههاي وزارت آموزش و پرورش گفته: متن، اساس و محور دستگاه تعليم و تربيت معلم است و همه برنامهها و طرحها و تغييرات بايد در خدمت معلم و دانشآموز باشد. فاني ادامه ميدهدكه: بهبود رفاه معلم يك سياست جدي است و بايد با اقدامات رفاهي در مسير افزايش انگيزه و ارتقاي شايستگيهاي حرفهاي معلمان قدم برداريم.
سيدمحمد بطحايي، معاونت پشتيباني وزارت آموزش و پرورش هم گفته: اولويت اول در وزارت آموزش و پرورش خدمت به معلمان و ارتقاي سطح رفاه، معيشت، منزلت و شأن اين قشر زحمتكش است، ما در آموزش و پرورش دولت يازدهم تمام تلاش خود را انجام ميدهيم تا بتوانيم با بهينه كردن منابع بخشي از آنها را به سمت امور رفاهي و معيشتي همكاران هدايت كنيم. چون همه از جناب آقاي وزير گرفته تا همه همكاران ايشان در سطوح مختلف باورشان بر اين است تا زماني كه معلم به يك سطح قابل قبولي از رفاه و معيشت نرسد، سرمايهگذاري روي ساير مولفههاي نظام آموزش و پرورش بيفايده خواهد بود.
اين به اين معناست كه اگر ما فضاي آموزشي خوبي داشته باشيم، كتابها و منابع آموزشي خيلي خوبي داشته باشيم، تجهيزات آموزشي با كيفيتي در مدرسه داشته باشيم، اما معلم ما، معلمي نباشد كه از سطح رفاه و معيشت نسبتا قابل قبولي برخوردار باشد، قطعا آنها ناكارآمد خواهند بود. معلم بايد به يك سطح قابل قبولي از معيشت و رفاه برسد تا بتواند تمام انرژي خود و فكرش را براي تعليم و تربيت بچهها به كار بگيرد.
نظام هماهنگ رفاهي وشناسنامه رفاهي معلمان
آموزش و پرورش مطالعاتي را در رابطه با روند يكپارچهسازي خدمات رفاهي انجام داده و براساس اين طرح كه تاكنون مطالعات آن انجام شده يك شناسنامه رفاهي پيشبيني شده است. علي اصغرطلوعي، رييس اداره رفاه وزارت آموزش و پرورش با اعلام اين خبر گفته بود: طبق شناسنامه رفاهي مشخص ميشود كه يك فرد فرهنگي از بدو ورود چه خدماتي را به چه مقدار و تعداد ميتواند استفاده كند يا اينكه تاكنون به چه ميزان از خدمات بهرهمند شده است، بهطور مثال خدماتي مانند مراكز آموزشي و رفاهي، تعاوني مسكن، تعاوني مصرف، بيمه پايه و بيمه درمان. وي در مورد كاركرد اين طرح در سخناني تكميلي گفته: طرح شناسنامه رفاهي كمك ميكند تا تمام همكاران در مرحله اول از خدمات رفاهي موجود، مطلع شوند و در بدو ورود طبق شناسنامه رفاهي خود ميدانند چه زماني از چه خدماتي ميتوانند استفاده كنند، همچنين از خدمات رفاهي آموزش و پرورش نيز مطلع ميشوند.
رييس اداره رفاه وزارت آموزش و پرورش همچنين ابراز داشته بود كه: طرح مطالعاتي شناسنامه رفاهي انجام شده است البته براي اجرا نياز به همكاري برخي دستگاههاي برونسازماني داريم بهطور مثال در بحث مسكن فرهنگيان قطعا به همكاري سازمانهاي ذيربط براي ساخت مسكن يا واگذاري زمين نياز داريم هماكنون اين طرح به استانها ارايه شده است تا بازخورد آن را دريافت كنيم و پس از آن وارد مذاكره با ساير دستگاهها شويم.
اداره تعاون
در مناطق و ادارات كل و وزارت آموزش و پرورش واحدي به نام تعاون و رفاه معلم وجود دارد كه وظيفه آن تامين رفاه معلمان است؛ وظيفهاي كه براي رفع دغدغههاي معلمان بر دوش كارشناسان و كاركنان اين بخش گذاشته شده است تا با اجراي آن معلمان بدون نگراني در كلاس درس با علاقه و انگيزه به ايفاي نقش معلمي خود بپردازند.
ارايه خدمات رفاهي از قبيل بيمه، وام و تسهيلات بانكي، تامين مراكز اقامتي و تفريحي و ورزشي، خدمات بهداشتي و درماني و تسهيلات مسكن و خودرو و... وظيفه اين بخش است.
هر معلمي كه وارد سيستم آموزش و پرورش ميشود از همان ابتدا بايد تحت حمايت اين واحد قرار بگيرد اما متاسفانه به دليل ضعف اطلاعرساني برخي معلمان از همين حداقل خدمات نيز بيبهره ميمانند.
صندوق رفاه فرهنگيان
در هر ادارهاي يك صندوقي به نام صندوق رفاه وجود دارد كه با پساندازهاي خود معلمان ميچرخد كه به تناسب مبلغ پسانداز شده و مدت آن به ترتيب اولويت يا تشخيص ضرورت به اعضا وام ميدهد؛ وامي كه فقط كارمزد دارد و سودي به آن تعلق نميگيرد اما مبالغ آن بسيار ناچيز است فقط به درد گرههاي كوچك زندگي معلمي ميخورد.
با وجود اين باز هم معلمان چندان از عملكرد اين صندوقها رضايت ندارند. يكي از فرهنگيان در اعتراض به نحوه عملكرد اين صندوقها ميگويد: «چرا اكثر فرهنگيان مبالغي سه تا چهار ميليوني در صندوقهايي تحت عنوان صندوق رفاه فرهنگيان ذخيره ميكنند اما فقط يك وام اندك دريافت ميكنند؟ چه بهتر است مسائل وامها، حقوق و حسابداريها در يك صندوق تجميع شود و با عنوان بانك فرهنگيان فعاليت كند تا از اين راه يك امر اقتصادي هم صورت گيرد.» يا معلم ديگري چنين ابراز ميدارد: «بعضي همكاران تا سه ميليون در صندوق اداره موجودي دارند ولي فقط ٩ ميليون وام تعلق ميگيرد ولي وام مسكن در بعضي نهادها تا ٥٠ ميليون تعلق ميگيرد.»
صندوق ذخيره فرهنگيان
يكي از مراكزي كه انتظار ميرود براي تامين رفاه معلمان كاري انجام دهد صندوق ذخيره فرهنگيان است؛ صندوقي كه معلمان با عضويت در آن ماهانه مبلغي از حقوقشان كسر و به حساب صندوق واريز ميشود و معادل آن را هم دولت واريز ميكند كه هنگام خروج عضو، اين دو مبلغ بهعلاوه سود سرمايه به اعضا پرداخت ميشود.
آخرين اخبار حكايت از عضويت نزديك به ٥٠٠هزار فرهنگي در اين صندوق دارد و به گفته مسوولان صندوق، سرمايه آن حدود هفت هزار ميليارد تومان است. اين صندوق كه بهصورت هيات امنايي با رياست وزير آموزش و پرورش اداره ميشود بهشدت مورد انتقاد معلمان است و نتوانسته اعتماد اين قشر را به دست آورد؛ اعتمادي كه اگر جلب شود ميتواند پشتوانه بسيار قدرتمندي براي ادامه كار و موفقيت اين مجموعه اقتصادي باشد و تاثير عميق و گستردهاي را بر وضعيت رفاهي معلمان بگذارد.
بانك سرمايه يا بانك فرهنگيان
«تاسيس بانك فرهنگيان يك ضرورت اجتنابناپذير است، چرا كه اين بانك ميتواند سرمايهگذاريهاي بسياري در ارتباط با آموزش و پرورش انجام دهد، پولهاي هنگفتي توسط وزارت آموزش و پرورش براي بيمههاي دانشآموزي، كارمندي و موارد ديگر پرداخت ميشود كه اين بانك يا صندوق ذخيره ميتواند پول آموزش و پرورش و فرهنگيان را دراختيار گرفته و چرخش آن ميتواند براي فرهنگيان درآمد زيادي داشته باشد.»
اين سخنان فاني، وزير آموزش وپرورش است كه بر ضرورت تاسيس بانك فرهنگيان تاكيد دارد؛ ضرورتي كه معلمان هم با آن موافق هستند هر چند به اجراي موفق آن اميدوار نيستند. يكي از معلمان در اهميت و ضرورت تاسيس بانك فرهنگيان ميگويد: «مجموعه عظيم فرهنگيان چرا نبايد مانند ساير ارگانها بانك داشته باشند و حقوقمان به بانك ملي واريز شود و اين بانك هم با بردن اين همه سود از حقوق همكاران هيچ گونه خدماتي به فرهنگيان ارايه نكند.»
البته صندوق ذخيره فرهنگيان با سهم قريب به ٥٠درصد در بانك سرمايه شريك است و يك تجربه بانكي را دارد؛ تجربهاي كه مانند ساير خدمات مختلف نتوانسته اعتماد معلمان را به دست آورد به همين دليل اكثر معلمان پس از بازنشستگي از عضويت آن خارج ميشوند در حالي كه با ارايه خدمات و سياستهاي اعتمادساز ميشود از اين سرمايه عظيم درگردش معلمان استفادههاي فراواني برد ويك بانك مستقل ويژه فرهنگيان تاسيس كرد.
نظرات بینندگان