«دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟» جمله تکراری بود که همه ما در دوران تحصیل بارها آن را از سوی معلمان خود شنیده بودیم اما، همه بیآنکه زیاد دغدغه آن را داشته باشیم بر اساس آنچه پسند اطرافیان و والدین مان بوده است برای مثال دکتر یا مهندس بودن و عناوین بهاصطلاح دهان پرکن را برای شغل آینده خود معرفی میکردیم، بیآنکه لحظهای به این بیندیشیم که آیا این کشور به راننده، نانوا، فروشنده و یا مشاغلی از این دست نیاز ندارد؟
طرح هدایت تحصیلی دانشآموزان برای ایفای شغل در آینده قرار است از سال آینده در مدارس اجرا شود.
سالهای طولانی از زندگی همه ما در مدرسه برای کسب مهارت و تخصص برای ایفای شغل در آینده، گذشته است. سالهایی که بیآنکه لحظهای از خود بپرسیم این همه رفتوآمد برای چیست هرروز به شکل اتوماتیکوار برای رفتن به مدرسه بیرون میرفتیم و شب به خانه برمیگشتیم تا روز بعد دوباره برای این تلاش مجدد آماده شویم. شاید آرزوی همه ما در آن دوران دکتر یا مهندس شدن و رسیدن به پول و موقعیت خوب در آینده بود و برای همین لذت شادی و بازی و در خانه ماندن را بر خود حرام میکردیم و تن به قواعدی میدادیم که برای همه ما خوشایند نبود و البته شاید اگر اجبار والدین نبود، برای خیلیها مدرسه رفتن و انجام تکالیف آن نوعی شکنجه بود و سعی میکردند به هر شکلی از زیر بار آن شانه خالی کنند. اکثر ما و افرادی که با آرزوی دکتر یا مهندس شدن درس میخواندیم در آینده وقتی به شکل جدی و نه در قالب سوال معمولی اطرافیان یا موضوع کلاس انشا با جمله معروف «دوست دارید در آینده چه کاره شوید»؟ برخورد کردیم، فهمیدیم از سویی همه راهها به دکتر یا مهندس شدن ختم نمیشود و برای مفیدبودن و خدمت به همنوعان و جامعه راههای دیگری هم وجود دارد و از سوی دیگر با این واقعیت تلخ برخورد کردیم که حتی اگر ما دوست داشته باشیم هر کارهای شویم این فقط نیمی از ماجراست زیرا روی دیگر این علاقه یافتن شغل و ایجاد امکانات و بسترسازی است که باید از سوی دولت برای ایجاد اشتغال صورت پذیرد.
هنوز نیمی از تحصیل کردهها بیکارند
با نگاهی به هرم جمعیتی کشور و میزان جمعیت بین 18 تا 65 سال یعنی افرادی که باید در عرصههای کار و فعالیت جامعه حضور داشته باشند، 23 میلیون و 300 هزار نفر جمعیت فعال دیده میشود که نزدیک به ده میلیون نفر آن بیکار هستند یعنی افرادی که به دنبال شغل مناسب هستند. در بین این جمعیت جویای کار از جوانان 18 یا 20 سالهای که به دنبال استقلال مالی هستند تا مردان و زنانی که برای تامین معاش خانواده با مشکل مواجهاند دیده میشود. حدود پنج میلیون و چهارصد هزار نفر از این افراد دارای تحصیلات عالی هستند و نزدیک به چهار میلیون و 500 هزار نفر نیز دانشجویانی هستند که پس از فراغت از تحصیل به جمع بیکاران جویای کار میپیوندند. با توجه به اینکه این آمار توسط سازمان همیاری اشتغال دانشآموختگان جهاد دانشگاهی در سال 90 تهیه شده است، پس از گذشت سه سال، اقتصاد کشور باید برای جایابی بخشی از این جمعیت جویای کار آمادگی لازم را پیدا کرده باشد. این تنها نرخ بیکاران است بگذریم از افرادی که بهدلیل نیافتن شغل متناسب با مدرک تحصیلی خود یا حقوق و مزایای ناکافی یا هر علت دیگری به کار در زمینهای غیر از رشته تحصیلی خود میپردازند.
برنامهریزی برای بیکار نماندن جوانان
شاید توجه به این نرخ بیکاری تحصیل کردگان که در هیچ کجای دنیا نظیر ندارد و وضعیت کار و اشتغال جوانان فعلی کشور که همان متولدین سالهای دهه پنجاه و شصت را تشکیل میداده برنامهریزان آموزشی را بر آن داشته است تا برای آموزش نسل فعلی و افرادی که قرار است در آینده نهچندان دور به صاحبان مشاغل و مهارتها در این مرز و بوم بدل شوند برنامهریزی کنند. روز گذشته مدیرکل امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش گفت: باید به دانشآموزان کمک کنیم تا متناسب با تغییرات جامعه و نیارها بتوانند رشته و شغل خود را انتخاب کنند و در این زمینه هدایت تحصیلی- شغلی سال آینده متناسب با نظام آموزشی جدید اجرا میشود.
ابوالقاسم عیسیمراد گفت: به نظر من برای هدایت تحصیلی و شغلی دانشآموزان باید از همان دوره ابتدایی اقدام کنیم تا با توجه به علایق و نیازهای جامعه بتوانند حرفه و شغل خود را انتخاب کنند و این در آینده بسیار مفید خواهد بود. خبرآنلاین نوشت؛ او هدف این طرح را برنامهریزی برای بیکارنماندن نسل دهه 70 و 80 در آینده کشور عنوان کرد.
زیرساختهای آموزشی باید اصلاح شوند
یک کارشناس آموزش و پرورش درمورد این طرح به «آرمان» میگوید: طرح هدایت تحصیلی برای آمادهساختن دانشآموزان برای انتخاب رشته و شغل مناسب در آینده مانند همه طرحهایی که قرار است در آموزش و پرورش کشور ما اجرا شود نیاز به زیرساختهایی دارد که تا این زیرساختها ایجاد نشود نمیتواند بهدرستی اجرا شده و هدف برنامهریزان آموزشی را تامین کند. محمدرضا نیکنژاد میافزاید: در نظام آموزشی کشور ما در درجه اول باید ساختارها جدید شوند و آموزش بر اساس سبک زندگی و نیازهای دانشآموزان به شکلی باید صورت بگیرد که بهروز باشد. بعد از آن باید شرایط کشور و رفاه اجتماعی و اقتصادی که دولتها مسئول ایجاد آن هستند به نحوی باشد که بیکاری یا نباشد یا تعریف مشخص و محدود داشته باشد. او ادامه میدهد: تنها در این شرایط است که میتوان انتظار داشت آموزش متناسب باظرفیت مشاغل صورت بگیرد درحالی که در کشور ما شاهد این هستیم در بیست سال گذشته هزینه و بودجه هنگفتی برای آموزش نیروی انسانی از مدرسه تا دانشگاه به کار برده شد اما در عمل این هزینهها نهتنها به حساب دولت با کار و کمک به چرخه اقتصادی از سوی این افراد بازگردانده نشد بلکه تعداد بیکاران باتحصیلات دانشگاهی در کشور یا افرادی که شغل متناسب با مدرک تحصیلی خود ندارند افزوده شد.
فرهنگی آموزشی که باید اصلاح شود
یکی از کارشناسان آموزشی که در یکی از دبیرستانهای تهران برای انتخاب رشته تحصیلی به دانشآموزان کمک میکند درمورد این طرح به «آرمان» میگوید: تا زمانی که فرهنگ آموزشی در کشور ما تصحیح نشود، نمیتوان با هدایت تحصیلی باور افراد را تغییر داد. نسرین طهماسبی میگوید: ارزشگذاری درمورد دکتر یا مهندسشدن برای همه دانشآموزان از ابتدا از سوی خانواده صورت میگیرد و ناخودآگاه فرد به این باور میرسد که تنها بعضی مشاغل هستند که برای کشور مفید و اثرگذارند.
از سوی دیگر کودک از همان دوران کودکی به این نتیجه میرسد که درسخواندنی خوب است که با رشد مالی و اقتصادی در آینده همراه باشد بهعبارت دیگر درس خواندن در فضایی مطلوب و مفید است که بتواند در آینده باعث شود شغلی بادرآمد و موقعیت اجتماعی مناسب برای شما ایجاد کند. درحالی که در واقعیت کشور به همه افراد و تخصصها نیازمند است و تحصیل اگر با هدف کسب پول و موقعیت صورت بگیرد، نتیجه آن مدرکگرایی و عدم رشد اقتصادی کشور خواهدبود.
روزنامه آرمان
نظرات بینندگان