وضع بهداشت مدرسه ها از سه جنبه قابل بررسی و توجه است. فردی، اجتماعی و دیگری روانی. که هر یک به جای خود می تواند موضوع گفت و گوی مستقلی باشد. نخست درباره بهداشت فردی،یکی از مهمترین وظیفه های نوین آموزش و پرورش افزون بر فراهم نمودن زمینه های بهداشت فردی، آموزش و نهادینه کردن این گونه رفتارها است که کم و بیش در دوره دبستان انجام شده و پیگیری می شود. اما به دلیل رها شدن آن و البته نبود زمینه های خانوادگی و اجتماعی چندان بازتاب بیرونی نمی یابد و دیده نمی شود.
البته گمانم این است که پرسش شما درباره بهداشت فردی دانش آموزان و وضع بهداشتی مدرسه ها باشد اما به هر روی نمی توان این سه جنبه از بهداشت را از یکدیگر جدا نمود. ببینید وضع بهداشتی مدرسه ها به موقعیت فرهنگی خانواده ها و جغرافیایی مدرسه بستگی دارد. برای نمونه دانش آموزانی که در خانواده های حساس به رعایت بهداشت پرورش یافته اند به شکل خودکار رفتارهای بهداشتی انجام می دهند و خانواده ها نیز با حساسیت فراوان مدرسه را در این زمینه پایش می کنند و خود نیز برای ایجاد محیطی بهداشتی حاضرند هزینه کنند ، اما به لحاظ جغرافیایی نیز گرچه باز هم خانواده و پرورش آن ها موثر است اما امکانات مالی و بودجه حرف اول را می زند.
برای روشن شدن موضوع چند نمونه می آورم. چند سال است که سرانه مدرسه ها یعنی بودجه جاری مدرسه مانند هزینه های آب و برق و تلفن و تعمیرات و از جمله هزینه های بهداشتی، یا پرداخت نشده و یا قطره چکانی و بسیار ناچیز پرداخت می گردد. از این رو در شهرهای بزرگ که وضع اقتصادی خانواده ها بهتر است مسئولان دست مدیران را برای دریافت کمک های مردمی باز گذاشته و اتفاقا یکی از مواردی که مدیران با آن می توانند خانواده ها را برای دریافت کمک همراه کنند و بیشترین تاثیر را در جمع آوری پول دارد، بهانه رسیدگی به وضع بهداشتی مدرسه است و تا حدودی این مسائل رعایت می شود ، اما در مناطقی که وضع مالی خانواده ها مناسب نیست شرایط بهداشتی هم چندان رضایت بخش نیست و گاهی اسفبار است. روزهای نوروز دختر کلاس اولی یکی از اقوام که در شهریار زندگی می کند را دیدم که موهایش را تراشیده بودند! پرسیدم چرا این کار را کردید؟ پدرش گفت که در مدرسه شیپیش گرفته و مسئولین مدرسه دستور دادند که موهای دختر را بتراشیم! و البته باز این در تهران است و حاشیه های پایتخت. دوستی که در یک تشکل مردم نهاد عضو است و این نهاد در پی سر و سامان دادن به وضع آموزشی چند روستا در سیستان و بلوچستان است می گفت یکی از نخستین کارهایی که ما کردیم این بود که برای مدرسه های کپری این روستاها دستشویی ساختیم!! پرسیدم پیش از شما بچه ها و معلمان چکار می کردند؟ گفت در نزدیکی مدرسه چاله ای درست کرده بودند و دختر و پسر به آنجا می رفتند. هدف از بیان این موارد گستردگی فرهنگی و جغرافیایی مدرسه هاست و بنابراین با یک نوع رویه در رعایت بهداشت و البته امکانات بهداشتی روبرو نیستیم.
از سوی دیگر مسئولان اعلام می کنند که 30 درصد مدرسه های کشور تخریبی و 30 درصد دیگر نیاز به بازسازی دارند. این جمله به این معنی است که زیرساخت های این مدرسه به روز نیست و یکی از این زیرساخت ها بهداشت و زمینه های آن است. به باور من در یک برآورد نه چندان دقیق و با احتساب گستردگی فقر جغرافیایی و فرهنگی، وضعیت بهداشتی مدرسه برای حداقل بهداشت فردی، زیر 50 درصد است.
اما درباره بهداشت اجتماعی باید گفت که وضع به مراتب بدتر از بهداشت فردی است. مدرسه به عنوان یکی از نهادهای مدرن رفتار ساز،در ایران چندان کاری انجام نداده و شوربختانه حتی برعکس رفتارهای ضد اجتماعی و بی اخلاقی در مدرسه گسترش پیدا کرده و نهادینه می شود. مدرسه در این رابطه کاملا منفعل بوده و رفتارسازی را به گروه همسالان سپرده است.
هر دانش آموز با توجه به خاستگاه اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و ... با خود بخشی از رفتارهای روزمره را به مدرسه آورده و در میان دوستان آن را نمایندگی می کند. پس مدرسه به نهادی تبدیل می شود که به ویژه کودکان و نوجوانان در معرض رفتارهای ناهنجار اجتماعی قرار گرفته و می تواند او و حتی خانوده اش را به نابودی بکشاند. مدرسه در این زمینه باید با راهکارهایی نوین به آموزش و پرورش دانش آموزان پرداخته و افزون بر جامعه پذیر نمودن آنها در ساختن و پرورش هوش اجتماعی با روش ها و ابزارهای کارآمد و نوین،شهروندانی دانا و توانا را برای آینده پرورش دهد. گرچه آموزش و پرورش در زمینه رعایت بهداشت فردی تا اندازه ای کامیاب است،شوربختانه در زمینه پرورش هوش اجتماعی و بهداشت آن کاملا ناکام و البته تعطیل است.
اما شق سوم بهداشت در مدرسه بهداشت روانی است. در این مورد هم آموزش و پرورش نا کارآمد و حتی مخرب است. روش های تحکمی و از بالا به پایین آموزش،تعدد عنوان های درسی،درون مایه های دور از زندگی روزمره و حتی گاهی بر خلاف زندگی عادی یک فرد،فرهنگ و ساختار آزمون محور و کنکور مدار،فشار برای به به دست آوردن نمره و معدل مورد خواست خانواده، ورود به حوزه های شخصی دانش آموزان حتی دخالت در نوع پوشش،آیین نامه های انضباطی سخت و سلیقه ای،بهره گیری از روش های سنتی آموزش یعنی سخنرانی و معلم محوری،کلاس و میز و نیمکت های رنگ و رو رفته و کم جا و خسته کننده،شمار زیاد دانش آموزان در هر کلاس،گرفتاری های معیشتی – منزلتی معلمان و هزاران مشکل دیگر، مدرسه ها را به محیط های خسته کننده،زجر آور و گریزاننده تبدیل کرده است که دانش آموز در صورت انتخاب به هیچ رو نمی خواهند آن را تحمل نمایند و در صورت تاب آوردن چنین شرایطی، اثرات روحی نامطلوب آن خود را در برخورد با خانواده، معلم و جامعه نشان داده و گاهی ممکن است به پیامدهای ناگواری منجر شود. در مدرسه ها، کمترین خروج از چارچوب های سلیقه ای و رفتارهای عرفی،با مجازات های سخت روبر شده و دانش آموز و حتی معلم نیز تاوان آن را پرداخت خواهد نمود.
به باور من آموزش و پرورش باید برای هر سه جنبه بهداشت، برنامه ای مدون و متناسب فراهم نموده و بر اجرای کامل آن پای فشارد.
بی گمان برای گذر از این دشواری های سه گانه، نخستین و ضروری ترین کار اختصاص بودجه است. تا هنگامی که بیش از 98 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف پرداخت دستمزد فرهنگیان می شود و البته نارضایتی آنها از کمی دستمزد یکی از گرفتاری های امروز آموزش و پرورش است، نمی توان چشم براه به سامان شدن وضعیت بودجه بود.
باید آموزش و پرورش در فراهم نمودن امانات سخت افزاری و نرم افزاری بهداشت دست و دل باز عمل نموده و هیچ محدودیتی برای آن قرار ندهد که متاسفانه چنین چیزی نمی بینیم. یکی از مواردی که آموزش و پرورش در آن تعلل می کند و بی توجه است زیر بار نرفتن تعیین معلم بهداشت برای مدرسه هاست و تاسف بار است که سال هاست دانش آموزان و جامعه از این کمبود لطمه می خورند و مسئولان به خاطر بار مالی آن تن به استخدام معلم بهداشت نمی دهند. اما با فرض به سامان شدن بودجه،آموزش و پرورش می تواند با گنجاندن کنش های فردی و جمعی در درون مایه های آموزشی،دانش آموزان را به نشان دادن رفتارهای بهداشتی فردی و جمعی برانگیزاند و توانمند سازد.
در این رابطه می توان از تجربه های آموزنده کشورهای پیشرو در این زمینه بهره برد. به باور من ما باید دست کم نیمی از زمان آموزش را به پرورش هوش اجتماعی دانش آموزان اختصاص داد و رفتارهای فردی و اجتماعی آنها از جمله رفتارهای بهداشتی را به آنها آموخت و در وجودشان نهادینه نمود.
یکی از مهمترین گام ها در این زمینه شاد نمودن آموزش ها و محیط مدرسه و کلاس است تا افزون بر انگیزش دانش آموز برای حضور در مدرسه به آنها یاری نمود تا بهداشت روانی خویش را بیش هر چیز مورد توجه و اهمیت قرار دهند.
روزنامه همدلی
نظرات بینندگان