بسمه تعالی
"من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا" ( امام علی (ع))
" نگاه کوته بینانه به معلم برای جامعه یک خسارت است این را باید مانع شد نگاه به معلم باید نگاه تکریم آمیز باشد" ( مقام معظم رهبری)
بار دیگر اردیبهشت ماه و موسم ارزش نهادن به مقام والای معلم فرا رسید، اما ای کاش ارزش گذاشتن به مقام معلم نه محدود به یک هفته که در طول زمان نهادینه شود. بدون تردید معلم به عنوان مربی و مدرس نقش حساس و کلیدی در تربیت نیروی انسانی کارآمد و خلاق برای جامعه را بر عهده دارد و به تعبیر ریاست محترم جمهوری ستون فقرات جامعه اند. اگر بخواهیم زمینه مناسب برای رشد متوازن جامعه در تمامی ابعاد را فراهم آوریم ناگزیر هستیم توجه جدی به مسائل آموزش و پرورش را مد نظر قرار دهیم و به فرموده رهبر معظم انقلاب آن را مهمترین دستگاه مولد در نظر بگیریم نه یک دستگاه مصرف کننده.
اما چه فایده که همه ساله با فرا رسیدن هفته معلم ، ارزش معلمان تا مرتبه اولیا و انبیا و اول معلم عالم هستی بالا برده می شود اما در نبود عمل متناسب جایگاه واقعی معلم در جامعه طوری تنزل می یابد که دانش آموزان رغبت چندانی برای الگو قرار دادن معلمان نداشته باشند و این هم باعث کم تاثیر شدن نقش معلم در فرآیند تعلیم و تربیت و هم باعث الگو گیری متربیان از محیط های نامناسب و فضاهای مجازی و بالطبع بروز آسیب های مختلف اجتماعی می شود و این بستر مناسبی برای آموزش وپرورش بالنده که در مسیر اهداف آرمانی باشد نیست.
حال که جامعه فرهنگیان دومین هفته معلم را با دولت تدبیر و امید تجربه می کند و در این دو سال با امیدهای فراوان و با دقت، تدابیر و اقدامات دولتی که خود اساسی ترین نقش را در روی کار آوردن آن داشته اند رصد می کنند ، انجمن اسلامی معلمان استان اردبیل نیز همچون قاطبه فرهنگیان ضمن اعلام همراهی با شعار" همدلی و همزبانی دولت و ملت" و اعلام حمایت از سیاست های توام با تدبیر دولت محترم در حوزه های مختلف بین المللی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی و ... و اعتقاد راسخ بر این اصل که انتقاد سازنده موجب دوام و قوام هر چه بیشتر دولت و نظام خواهد شد ، با گرامی داشت یاد و خاطره استاد شهید مرتضی مطهری و سایر معلمان شهید و تبریک هفته معلم به تلاشگران عرصه تعلیم و تربیت ، برداشت هایی از برخی اقدامات قوای سه گانه که به نظر ما با سیاست های کلی اعلامی همخوانی ندارد را متذکر می گردد و پیشنهاداتی نیز برای اصلاح امور ارائه می نماید:
برداشت اول :
با توجه به اعتراضاتی که جامعه معلمان به انحاء مختلف در طول ماه های گذشته به و ضعیت معیشتی خود و تبعیض در پرداخت ها داشتند و مسئولین محترم نیز بر حقانیت موضوع صحه گذاشتند مع الاسف با اعمال افزایش حقوق امسال در برخی موارد میزان افزایش حقوق برخی دستگاه ها و نهادها از کل حقوق ماهیانه یک معلم بیشتر شدو این یعنی ادامه روند افزایش شکاف ها و عدم توجه به خواسته های معلمان!
برداشت دوم :
در بحبوحه اعتراضات صنفی معلمان و تکاپوی دولتی ها برای حل مشکل، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور با صدور بخشنامه و رسانه ای کردن آن دستور افزایش حقوق برخی دستگاه ها و موسسات دولتی را با توجه به مولد و مهم بودن آنها صادر کردو زمینه را برای مسابقه قدرت وزرا و دستگاه ها و نهادها فراهم کرد تا به بهانه هایی مانند سلامت مردم ، امنیت کشور و مردم ، خدمت رسانی به ضعفا ، حمایت از تولید و برخی نیزبه بهانه عقب نماندن از قافله ،حقوق کارکنان خود را از 35 درصد تا در مواردی خاص چندین برابر افزایش دهند و جامعه فرهنگیان تدبیر سازمان مدیریت را تماشا کنند!
برداشت سوم:
معاون محترم پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ظاهرا خیلی به دوربین صدا و سیما و خصوصا شبکه خبر علاقه مند شده و به هر بهانه ای از جمله پرداخت اضافه تدریس معلمان که طبق روال باید سر هر ماه پرداخت شود ده ها بار در رسانه ملی ظاهر می شود تا زمینه زیاده خواه جلوه دادن معلمان در جامعه فراهم شود . در حالی که پرداخت اضافه کار هیچ دستگاهی در سر ماه از رسانه ملی پخش نمی شود !
با ادامه این روند ممکن است از این به بعد پرداخت حقوق ماهیانه معلمان نیز چندین بار از رسانه ملی و از زبان معاون محترم پشتیبانی پخش شود!
از طرف دیگر با توجه به گلایه های معلمان نسبت به کیفیت بیمه طلایی سال قبل و پذیرفتن موضوع از طرف معاونت محترم پشتیبانی ، امسال آن معاونت محترم، چهار گزینه پیشنهادی برای بیمه امسال ارائه کرده که فرهنگیان دربه در دنبال گزینه پنجمی که همان بیمه سال گذشته باشد می گردند که ظاهرا دور از دسترس می باشد!
برداشت چهارم :
در آستانه هفته معلم و در فضای اعتراضی موجود و درحالی که انتظار می رفت در راستای شعارهمدلی و همزبانی با تصمیمات موثر از طرف مسئولین محترم اطمینان و آرامش در جامعه فرهنگیان ایجاد گردد بااقداماتی از قبیل اجرای حکم و زندانی نمودن یکی از فعالین صنفی مطرح در جامعه معلمان و همچنین انتشار یک کاریکاتور موهن در یکی از روزنامه های مهم کشور مواجه شدیم که جای بسی تامل دارد!
برداشت پنجم :
در آستانه انتخابات مجلس ،نمایندگان محترم (غیر از چند نماینده مدافع واقعی ) که در سه سال دوران نمایندگی خود هیچ توجهی به آموزش و پرورش نشان نمی دادند و در رای اعتماد خود به وزیر پیشنهادی مورد اعتماد قاطبه فرهنگیان همراهی خود را با معلمان نشان داده بودند! به یک باره مدافع رسانه ای حقوق معلمان شده و با ارائه مصاحبه و طرح هایی با مصرف انتخاباتی سعی در ماهی گرفتن از آب گل آلود می کنند!
فلذا با توجه به برداشت های مذکور از فضای موجود کشور ، انجمن اسلامی معلمان اردبیل برای بهبود اوضاع پیشنهاداتی ارائه می نماید با این امید که مورد عنایت متولیان محترم امر قرار گیرد:
1- انجمن با استقبال ازدستور ریاست محترم جمهوری مبنی بر تشکیل کمیته ویزه جهت بررسی مشکلات فرهنگیان و در راستای آن گفته جناب آقای نوبخت در زمینه بازنگری قانون نظام ناهماهنگ پرداخت ها ، پیشنهاد می کند قانون مذکور به صورت بنیادین در سریع ترین زمان ممکن مورد بازنگری قرار گیرد و افزایش حقوق کارکنان نه در سطح وزارتخانه بلکه در سطح سازمان مدیریت ، تصمیم گیری شود و پرداخت ها نیز از محل خزانه و نه از محل اعتبارات دستگاه ها و نهادها صورت گیرد.
2 – مسئولین محترم وزارت آموزش وپرورش با پرهیز از بازتاب رسانه ای مسائل کم اهمیت در حوزه معیشت معلمان ، از ظرفیت رسانه ای موجود برای انعکاس خواسته های اصلی معلمان استفاده کنند.و همچنین پیشنهاد می گردد وزارت محترم،بار اصلی بیمه طلایی فرهنگیان را بر دوش نظام سلامت که از محل هدف مندی یارانه ها تامین اعتبار می شود بیاندازد.
3 – در راستای تحقق شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور محترم ، از دولت مردان درخواست می شود با مشارکت جامعه فرهنگیان زمینه تشکیل " سازمان نظام معلمی " فراهم گردد تا بستر مناسب برای تعامل معلمان و حاکمیت ایجاد شود که تحقق این امر باعث می شود تا زمینه های اعتراضات احساسی و کنترل نشده از بین رفته و مطالبات معلمان در یک فرایند قانون مند و مستمر پی گیری شده و نگرانی های احتمالی ناشی از سوء استفاده بد خواهان نیز در این باب مرتفع گردد.
4 – با توجه به اصل عفو و رافت اسلامی در آموزه های دینی و قانون اساسی ، ضمن تشکر از اقدام ستاد دیه در فراهم آوردن زمینه آزادی تعدادی از معلمان زندانی ، پیشنهاد میشود ریاست محترم قوه قضائیه در راستای همدلی با جامعه فرهنگیان همچون سایر مناسبت ها ، به مناسبت هفته معلم که امسال با میلاد مبارک مولود کعبه نیز مزین شده است ،پیشنهاد عفو یا تخفیف مجازات معلمان محکوم با جرم های قابل عفو و خصوصا فعالین تشکل های صنفی را خدمت رهبر معظم انقلاب ارائه نمایند.
با آرزوی آینده روشن برای تلاشگران عرصه تعلیم و تربیت میهن اسلامی
انجمن اسلامی معلمان استان اردبیل - اردیبهشت94
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مازندران
در روزنامه اعتماد شماره 3232 چهار شنبه 9 ارديبهشت 1394 صفحه زرين " مدرسه " آمده است :
" گروه مدرسه " اعتماد " برگزار مي کند . "
"هم انديشي رسانه اي با موضوع رسانه و آموزش و پرورش "
"گروه مدرسه روزنامه اعتماد به منظور ارتقاي نقش رسانه در عرصه آموزش و پرورش نشستي را به منظور هم انديشي با فعالان رسانه اي عرصه آموزش و پرورش برگزار مي کند . در اين نشست ضمن بحث و تبادل نظر پيرامون نقش رسانه در عرصه آموزش و پرورش به نقد و بررسي صفحه مدرسه روزنامه اعتماد خواهيم پرداخت . "
"زمان يکشنبه 13 ارديبهشت ، ساعت 16 مکان :دفتر روزنامه اعتماد تلفن 09122876041 / اي میل این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید"
" توجه : به دليل محدوديت فضا خواهشمنديم هماهنگي لازم صورت گيرد ."
برخود واجب مي دانم جهت اداي دين نسبت به معلم ، خدمت سروران محترم عرض نمايم :
گروه مدرسه ي روزنامه ي مورد اعتماد جامعه ( روزنامه اعتماد ) نقش بسيار ارزشمندي در بهسازي آموزش و پرورش کشور عزيزمان ايران به عهده دارد . صفحه زرين مدرسه برگ درخشان و پر افتخاري بر تاريخ آموزش و پرورش ايران افزوده است .نگاه عميق و همه جانبه صفحه زرين مدرسه به آموزش و پرورش و طرح مباحث متنوع در حوزه تعليم و تربيت نتايج درخشاني را به دنبال دارد . زيرا :
1. وقتي معلمان ( مهمترين متغيير در نظام تعليم و تربيت ) نسبت به چالش ها ي آموزش و پرورش منفعل باشند و بدتر از آن نهاد هاي مدني فعال در آموزش و پرورش اين چالش ها را نقد نکنند وراهکار کارشناسي شده ارائه نکنند ، آموزش و پرورش و به تبع آن چامعه از تحليل و بازخورد اطلاعات خط مقدم تلاشگران عرصه دانايي محوري محروم مي شود !
2. کارشناسان ، متخصصان ، تحليل گران و ... تعليم و تربيت برنامه ها ، سند ها ، دستورالمل ها و... را تدوين مي کنند ولي وقتي مجريان اين برنامه ها ( معلمان و تشکل هاي مدني فرهيختگان کساني در خط مقدم نقاط قوت و ضعف طرح و برنامه ها را با گوشت و پوست و استخوان خود لمس مي کنند ) اولأ در تصميم سازي و تصميم گيري هيچ نقشي ندارند. ثانيأ کانال انتقال بازخورد اطلاعاتي به تصميم گيران و تصميم سازان کاملأ قطع مي باشد .
3. ورودي آموزش و پرورش بزرگترين سرمايه جامعه ( اعم از کوجکترين واحد اجتماع که خانواده مي باشد تا بزرگترين واحد ) مي باشد .
دانش آموز، بزرگترين سرمايه خانواده ي ( معلمان ، دانشگاهيان ، علما و دانشمندان ، اصحاب رسانه ، پزشکان ، حقوقدانان ، صنعتگران ،هنرمندان ، کارگران ، کشاورزان ، ورزشکاران ، محققان ، نيرو هاي نظامي و انتظامي و... ) ورودي آموزش و پرورش هستند و خروجي آن فعالان ( معلمان ، دانشگاهيان ، علما و دانشمندان ، اصحاب رسانه ، پزشکان ، حقوقدانان ، صنعتگران ،هنرمندان ، کارگران ، کشاورزان ، ورزشکاران ، محققان ، نيروهاي نظامي و انتظامي و... ) مي باشند .
انتظار منطقي آن است که همه آحاد جامعه به ويژه انديشمندان ، صاحب نظران ، نخبگان کشور ، روند بهسازي آموزش و پرورش را رصد کنند ، درنقد و تحليل چالش ها ، ارائه راهکار ها نقش آفريني کنند تا حقوق شهروندي آنان تضيع نگردد .
حلقه مفقوده اي که تلاش هاي سه ضلعي معلمان ، کارشناسان آموزش و پرورش ، نخبگان جامعه را همسو و هماهنگ مي نمايد تا آهنگي خوش بنوازند؛ رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي مي باشند .
از مرداد 93 (روزˏخبرنگار ) که جناب آقاي دکتر فاني ، مقام محترم وزارت آموزش و پرورشˏ دولت تدبير و اميد از خبرنگاران ، تشکيل انجمن تخصصي در حوزه آموزش و پرورش را طلب نمود ( در همان زمان اينجانب در مقاله اي که در سايت وزين سخن معلم درج شد اين اقدام خردمندانه و شجاعانه فاني را تحسين نمودم . لطفا مطالعه فرماييد ) تا ارديبهشت 94 طي اين 9 ماه هم انديشي رسانه اي با موضوع رسانه و آموزش و پرورش در دفتر روزنامه مورد اعتماد جامعه ( روزنامه اعتماد ) متولد شد .
امروز هم ضمن تبريک به فرهيختگان و نخبگان جامعه از آنان و اصحاب رسانه درخواست مي نمايم که با تمام ظرفيت و توانايي خود در اين همايش شرکت کنند تا در 13 ارديبهشت 1394 برگ زرين ديگري در تاريخ آموزش و پرورش کشور خود نمايي کند . هرچقدر اين همايش پر بارتر و تخصصي تر برگزار شود نتايج آن براي تعليم وتربيت کشور مفيد تر خواهد بود .
با توجه به دين همه آحاد جامعه به ويژه انديشمندان ، صاحب نظران ، علما ، نخبگان ، تشکل هاي مدني و.. به نظام تعليم و تربيت و به پاس بزرگداشت مقام شامخ معلم و احترام به دانايي که مقدمه توانايي است .
فرهيختگان براي حضور در اين همايش از يکديکر سبقت بگيرند .
به نداي وجدان خود پاسخ داده رسالت خود را انجام دهيد ؛ اين گوي واين ميدان
خداوند بزرگ و مهربان پشت و پناه همه سروران محترم باشد .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
من مقام شامخ معلم هستم که با فقر و فرق و نداری همراهم. پوسترها و بنرها و جملات قصار بزرگان و مسئولین مرا در خود جای داده است و نهاد جمله های آنان هستم. همه مرا خوب می شناسند حتی آنان که صاحب روزنامه و منصب و تریبون هستند و از آلام و زخم هایم باخبرند.
من مقام شامخ معلم هستم.
این روزها مردم عادی در محاورات خود به دلایلی که خود می دانند اسم مرا قرین« بیچاره و طفلکی » می کنند.گاهی از خود و مقام شامخم بدم می آید و آرزو می کردم منم این مقام و منزلت و صفات نیک و درشت را که واژه ای بیش نیستند ، نداشتم ، ولی لااقل چون آقای بهمان دستم به دهنم می رسید و در صدر مجلس جای داشتم.
من مقام شامخ معلم هستم.
راستی می دانستید یک هفته در سال را با " نام من " مزین کرده اند و برای گرامی داشتم برنامه ها و حرف ها و بخشنامه ها و مراسم رنگین می گیرند.؟ و مجریان رسانه میلی در این هفته با آب و تاب نام مرا بر زبان می رانند؟ و خلاصه از در و دیوار نام مرا زمزمه می کنند.
من مقام شامخ معلم هستم.
راستش به خاطر خستگی مفرط و سر و کله زدن با بچه های قد و نیم قد و اجابت خواسته هایشان، از اسفند گذشته تا به حال دو بار روزه " سکوت " گرفتم. راستش را بخواهید ما در کلاس درس اگر سکوت کنیم متهم به کم کاری می شویم و سکوت مان در خیابان نشانه مدنیت است! این گونه می فرمایند. البته نه سکوت خالی خالی ها. فریادی در درون بود ولی نای گفتن نداشتیم!
من مقام شامخ معلم هستم.
همه ما دوست دارند و دوستی خود را نه در شعار بلکه در عمل ثابت کرده اند!
باور ندارین؟
مثال بزنم : مثلا همین پیگیری های مداوم آقای وزیر محترم. که مدام در حال پیگیری هستن ولی کسی نیست که بهش جواب بده . آخه ایشونم یه معلمه. همین نمایندگان خدوم و عزیز مجلس که مدام روزی نیست که از حق ما دفاع نکرده و نگویند : باید مشکلات معیشتی معلمان رفع شود و در صحن مجلس سینه چاک نکنن.
من مقام شامخ معلم هستم.
دولتیان عزیز؛ امسال خیلی قدردان زحمات مقام شامخ ما بودند و در حرکتی غیر قابل انتظار به قول فرنگیا ما را سورپرایز کردن و نه تنها دریافتی فروردین مان کمتر از اسفند پارسال بود بلکه مقرری ماه اول را هم کسر کردند.
قراره با اجرای طرح رتبه بندی از مهر سال اینده و افزایش 160 هزار تومانی شاهد جهشی عظیم در معیشت خود باشیم!
بابا دست مریزاد. ما را این همه خوش بختی..محاله. محاله. من مقام شامخ معلم هستم. ( حساس نشو )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
می گفتند که سه جامعه، سه مخاطب، سه زندگی سخت است. تلفیقی از زندگی پدر، معلم و کارگر... اما بی ربط نمی تواند باشد. تلفیقی از سوختن ها و ساختن ها. شاید جایش همین جا باشد. جایی برای نمایاندن سه نماد در جامعه که از زمانی که چشم باز می کنیم تا زمانی که چشم ببندیم بر این دنیا، همراهی مان می کنند. از پدری که تو را در آغوش می گیرد تا کارگر بهشت زهرایی که تو را در آغوش خاک می خواباند.
گره با سرنوشت این روزهای مان
خیلی سخت است وقتی جای ترکه های آن روزهای مدرسه گره می خورد با سرنوشت این روزهای مان. جای ترکه ها تبدیل شده است به جای ترکه های بزرگ تر. ولی آن کجا و این کجا؟ ترکه هایی که می خوردیم برای اینکه حواس مان را جمع کنیم و در زندگی آدم باشیم. یک انسان واقعی. همان روزها شاید، کارگری از سر کوچه مدرسه مان رد می شد. کارگری که از پشت کلاس های درس یا پنجره های کوچک می شنید، اگر درس نخوانی، کارگر می شوی... باید کارگری کنی.
جای ترکه های معلم
یک کارگر خسته... خسته از تمام درس ها و مشق های خط خورده ای که خواند و نوشت و حالا زندگی اش سخت تر از هر روزی می گذرد. دست های پینه بسته اش، هم جای ترکه های معلم را یادآوری می کند. ترکه هایی که با عشق زده شد. برای اینکه خیلی چیزها یادمان بماند. پدر این روزها، اما خسته از تمام اخبار است. شاید یک دور همی از آن دور دورها و دور همی های جوانانه نباشد. دور همی با سه نماد: معلم، کارگر و پدر...
بوسه ای بر دست
می گویند که دست های معلم و کارگر و پدر هر سه، بوسیدنی است. اما این روها آنها دستان خود را مخفی می کنند. جایی برای پرسیدن اینکه چرا باقی نمی ماند. خالی یعنی هیچ! هیچ اندر هیچ می شود تشویش. چه جالب است وجه اشتراکی که بین کارگر و معلم می بینیم. دستان هر دو گچی است. دستان هر دو شاید بوی خاکی را بدهد که برای مان رشته رشته سرشته اند.
دانشگاهی که ساخته شد
آنکه دانشگاه ساخت و آنکه در دانشگاه نواخت و آنکه در دانشگاه درس خواند. آن دیگری، اما جزیی از وجود انسانیت دارد. انسانیتی که صدایش در گلو مانده است. بغضی که جولانی برای فریاد کردن نیافته است که اگر هم فریاد کند نتیجه اش می شود تجمعــــاتی کـه هر روزه برگزار می شود و ژست های روشنفکرانه ای که برایش گرفته می شود و در نهایت با یک «هیس» فریاد را خاموش می کنند. نیاز به گذر بر اتفاقات اخیر نیست که خودمان بهتر شاهد هستیم و دیده ایم که چه رفته است. ولی آنکـه چه می آید، مهم است. نتیجه اش، شکوه و شکایت هایش، آلزایمر گرفته ایم گویا! درس نخوانی کارگر می شوی و درس بخوانی آقای معلم! اما حالا هر دو در تلاشند برای احقاق حقی که باید دست به دست یکدیگر داده شود.
سوختن و ساختن
ساختن ما، سهم درد معلم است و سوختن هم سهم دردشان. از آن سوختن و ساختن هایی که حالا باید پشت در دفتر همان شاگردان تنبل دیروز خود یک لنگه پا بایستید و برگه های جریمه دیروز را امروز به دست بگیرید و از این سر به آن سر بدوید تا بتوانید یک کلام را روی پلاکاردی بنویسید و در دست بگیرید. چـــه جالب است که وجود اشتراک، یک به یک خودشان از راه می رسند و خودشان را به ما می نمایانند. همه تکاپوها برای رسیدن به یک مورد است: «بهبود وضعیت معیشتی!» یک کلام: کل زندگی برای یک لحظه زندگی!
زنگ تفریح در حال جریان
گویی زنگ تفریح خیلی وقت است که جریان دارد. تفریحی برای چیلیک چیلیک کردن دوربین ها که عکس های سلفی «همین الان یهویی» را ثبت کند و همین الان یهویی ها شاید همان تصمیماتی باشدکه گریبان کارگر و معلم و یک کلام پدر را بگیرد. قطعنامه هایی که صادر می شود و مشترک است. سه تشکل مدافع حقوق کارگران و معلمان نوشته اند. با توجه به وضعیت این روزها، بهبود هم دیگر افاقه نمی کند. بهبود را کیلویی چند می خرند می فروشند؟ با 712 هزار تومان دستمزد برای میلیون ها کارگر؟ قطعنامه صدایش به کجا می رسد؟ در این قطعنامه که به امضای انجمن صنفی کارگران خبازیهای سنندج و حومه، انجمن صنفی کارگران خبازیهای مریوان و سروآباد و انجمن صنفی معلمان مریوان رسیده چند خواسته مطرح شده است. آنها گفته اند، ما حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگران و معلمان، تجمع، اعتصاب، آزادی بیان و اجرای کامل آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور در مورد کارگران را خواستاریم. گفته اند، برابری کامل زن و مرد در تمام جوانب زندگی اجتماعی و اقتصادی و لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز علیه آنها. آورده شده، ممنوعیت کار کودکان، حق تحصیل رایگان برای کودکان ایرانی و اتباع خارجی. توقف اخراج و بیکارسازیها، لغو کلیه قراردادهای موقت و سفید امضا و بازبینی وضعیت نامطلوب شرایط کاری کارگران و معلمانی که طرف قرارداد آنان کارفرمای خصوصی است. تا همین جا بهتر است دست نگه داریم.
712 هزار تومان؟!
712 هزار تومان، معاش را تامین می کند یا معاد را؟ این همه اعتراض کارگری برای چیست؟ برای فرار از چه چیز است؟ تنها نگاهی به آخرین اعتراض کفایت می کند: اعتراض کارگران قطار شهری اهواز به چهارمین روز متوالی رسید. تنها یک ماه از حقوق معوقه 5 ماه شان پرداخت شده است. در اینجا کات می زنیم. کمی به عقب تر برمی گردیم. زمانی که دخترک باید به مدرسه برود. آن هم بعد از عید نوروز. تمامی هزینه ها خرج آمد و رفت و عیددیدنی ها شده است. بارها گفته اند و شنیده ایم که دستمزد کارگر را پیش از آنکه عرقش خشک شود باید پرداخت کرد. اما آفتاب صورت سوخته اش را بیشتر سوزاند و عرق ها ریخته شد و خشکیده شد و ... روز نهم اردیبهشت، چهارمین روز متوالی بود که کار متوقف شد. خواسته شان تنها یک چیز بود... پرداخت حداقل سه ماه از مطالبات شان. کارفرما به بهانه کمبود منابع مالی حقوق کارگران را پرداخت نکرده است. اما این معیشت کارگر را توجیه نمی کند.
رتبه ها اجرا می شود
بعد از تمامی رفت و آمدهای معلمان، کلی فریاد ها بر سر طرح رتبه بندی و درخواست برای رسیدگی به وضعیت معیشت آنها، تنها یک پاسخ شنیده شد که طرح رتبه بندی اجرا می شود. حداقل درخواست ها انگار قرار است در قاب تصویرهایی که در روزنامه ها و خبرگزاری ها، منعکس شده است، خاک بخورد. مثل ریه هایی که سال هاست نفس نفس خاک را استشمام می کند.
افزایش دو برابری تعطیل!
زمزمه ها حکایت تازه تری را به همراه دارد. با گذشت 40 روز از آغاز سال جدید، هیچ خبری از افزایش دو برابری حق مسکن سال ۹۴ کارگران نیست. در این میان زمزمههایی مبنی بر کنار گذاشته شدن این مصوبه به دلیل آنچه دولت افزایش خارج از انتظار دستمزد کارگران در سال جاری میخواند به گوش میرسد. خارج از انتظار! این کلامی است که شاید مهر پایان بر تمامی نفس نفس زدن های خسته یک کارگر یا یک معلم و در یک کلام، یک پدر باشد. براساس قانون کار، حق مسکن کارگران تنها مزایای مزدی است که پراخت آن بدون مصوبه هیات وزیران ممکن نیست، بنابراین دلیل افزایش نیافتن حق مسکن کارگران تعللی است که هیات دولت در یک ماه گذشته برای ابلاغ چگونگی افزایش حق مسکن کارگران انجام داده است اما اکنون به نقل از مسئولان وزارت کار شنیده میشود که ممکن است تعمدی در پشت این تعلل وجود داشته باشد.
سرمشقی برای پایان
تعمد، عدالت، معیشت، بهبود، معلم، رتبه، تجمع، کارگر، خاک، پلاکارد، خط فقر، خط فقر و خط فقر... سرمشق این روزهای ماست. سرمشق امروز همه؛ شاید شاگردان دیروز، پشت نیمکت های سبز یا قهوه ای یا مدیران امروز پشت آن میزهای شیشه ای، در اتاق هایی که در زمستان گرمایش و در تابستان خنکایش، او را به خلسه ای فرو می برد. شاید در خانه کارگری که هر بار تماسی گرفته می شود، پشت بوق های ممتد باید در انتظار نشست تا بتوانیم در مورد لباس کارگری، وضعیت کار، مخاطرات کارهای کارگران و غیره و غیره پاسخی بشنویم و در نهایت، پاسخی دریافت نمی شود. وقت تمام، برگه ها بالا!
روزنامه ابتکار
در زمين و زمانهاي كه دعوت به انواع تجملات و خوش گذرانيها بيشتر از اكسيژن بر سر و روي مردم بارانيده ميشود ، آيا درست است به گروهي از مردم بگوييم شما را از كل دنيا و ما فيها ، همين يك جمله بس است : « معلمي شغل انبيا است » و شما معنويت را بچسبيد و دنيا را به اهلش واگذاريد ؟!
هم اكنون كه اين متن را مي خوانيد فيش حقوقي يك كارمند شركت نفت و اداره گاز را به دست آوريد و با فيش حقوقي يك معلم با سوابق مشابه مقايسه كنيد ( به علاوه پرداخت هاي غير نقدي كه در اكثر ادارات وجود دارد . حتي به اداره نشينان آموزش و پرورش هم گاهي مزايا و پرداخت هاي غير نقدي داده ميشود كه معلمين اصلاً خبر ندارند و غريبه و غير خودي محسوب ميشوند ... !؟ ) آيا يك كارمند در ادارات نامبرده ، بيشتر از يك معلم اعصاب و روانش را در راه جامعه مستهلك ميكند ؟ اگر به يك كارگر فعال در معدن كه ده ها متر زير زمين كار ميكند و انواع خطرات را به جان پذيرفته است يا به كارگري كه در شرايط خطرناك به استخراج نفت مشغول است مبلغي اضافي به عنوان سختي كار بپرداريم هر عقل سليمي آن را مي پذيرد و به حق ميداند T اما كارمندان ادارات ديگر ( از جمله شركت نفت و ... ) چرا بايد حقوق و مزاياي بيشتري نسبت به معلمان دريافت كنند ؟
سال هاست كه معلمان فرياد مي زنند « ما زياديم و زيادي نيستيم » ؛ در واقع اصلاح نظام مديريت در تمام آموزش و پرورش و توجه همه جانبه به آموزش و پرورش ، توجه به تماميت يك جامعه است . پول هايي كه به توپ بازان و به وزارت ورزش براي شارژ موقتي احساسات و هيجانات زود گذر جوانان پرداخت ميشود در مقايسه با پولي كه در وزارت آموزش و پرورش خرج مي شود آيا براي مردم آثار ماندگاري يكساني دارند ؟ كداميك جزو باقيات صالحات براي جامعه است و كداميك مبطلات فاسدات !؟
البته كه من هرگز مخالف گسترش صحيح ورزش و نشاط در جامعه نيستم اما اين امر مهم با شعبده بازي و خالي كردن مغز و جيب جوانان جامعه به دست نمي آيد ... .
بايد حقوق و مزاياي معلمان را در مقياس موجود وضع روز جامعه افزايش دهيم و آييننامهي انضباطي مدارس را اصلاح كنيم و در مقابل ، كار جدي و تعريف شده از معلم بخواهيم و در قانون مربوطه چنان مقرر بشود كه اگر با ملاك هاي خاصي ثابت شود كه شخصي اهليت و شايستگي كار در آموزش و پرورش، طبق تعاريف موجود را ندارد از كسر حقوق و مزايا تا اخراج از آموزش و پرورش جزو مجازات هاي توبيخي مندرج در آيين نامه باشد و در هر حال در درون نظام آموزش و پرورش هم بيشترين حقوق و مزايا از آنِ شخصي باشد كه در كلاس درس به عنوان معلم حاضر ميشود نه كاركنان اداره و يا حتي مدير و انواع معاونان مدرسه و ... ، چون هميشه بار اصلي آموزش و پرورش بر دوش معلمين كلاس ها است نه سايرين .
متأسفانه حتي در درون نظام آموزش و پرورش هم نسبت به معلمين تبعيض روا داشته مي شود . كارمنداني كه در ساختمان وزارتخانه و ساختمان هاي ادارات كل و ادارات مناطق جا خوش كرده اند ، از مزاياي گوناگوني برخوردارند كه در واقع از بودجه ي آموزش و پرورش و از سهم ساير معلمان برداشته ميشود . از جمله مزاياي اين كاركنان ( معمولاً و اغلب ) برخورداري از ناهار يارانهاي بسيار ارزان و بهره مندي از سرويس رفت و آمد رايگان است كه حتي معلمان محترم از چنين مزايايي هم برخوردار نيستند .
براي چندمين بار ميخواهم با صداي بلند بگويم كه در نظام آموزش و پرورش مركز همه چيز ، معلم و كلاس است ؛ بايد روشهاي كار و تدريس معلم را اصلاح كنيم ، رضايت معلمين را جلب كنيم و بر كاركرد آنها نظارت جدي داشته باشيم . به جز مؤلفين كتب درسي كه واقعاً بايد از ميان انسان هاي خبره و تلاشگر انتخاب شوند ، تعدادي از كاركنان ساير اتاقهاي ادارات آموزش و پرورش سربار غير لازم نظام آموزش و پرورش هستند و بيشتر آنها بايد تا حد نصف كاهش يابند و به كلاسهاي درس فرستاده شوند . مثلاً سال ها پيش وقتي در واحد حسابداري اداره تمام فيش هاي حقوقي هر ماه كاركنان و معلمان آموزش و پرورش به صورت دستي و با كاغذ كاربن نوشته ميشد ، در واحد حسابداري هر اداره حدود 2 تا 3 نفر مشغول به كار بودند . در عصر الكترونيك ، اين تعداد گاهي 2 برابر هم شده است . واحدهاي كارگزيني و ... هم همين طور ... . هر وقت هم كه به اداره مي روي اغلب بيكار نشسته اند و گاهي بعد از وقت اداري به عنوان ساعت اضافه كاري بازي با كاغذها را شروع ميكنند ...
تحقيق در اين باره كار دشواري نخواهد بود كافي است كه هر يك از پشت ميز نشينان اداري در نظام آموزش و پرورش و برخي ادارات ديگر را ملزم كنيم كارهاي انجام شده در هر روز را به صورت هفتگي يادداشت كنند و گزارش بدهند و بعد بررسي كنيم كه چه تعداد از آن كارها واقعاً ضروري بوده و چقدر از آنها نه تنها ضروري نبوده است بلكه مبلغ قابل توجهي هزينهي اضافي كاغذ بازي و ... هم به نظام مربوطه تحميل شده است و از طرف ديگر برخي از كلاسهاي آموزش و پرورش با كمبود معلم مواجه هستند و آقاي محترم از ترس سختيهاي معلمي و سر كلاس رفتن ، در پشت ميز اداره يا زير قباي جناب رئيس اداره قايم ميشود تا نگويند اينجا چرا بيكار نشستهاي !؟ بيا برو سر كلاس ... !
قسمتي از كتاب زنگ بيداري ( نقدي بر كاركرد آموزش و پرورش و صدا و سيما در تربيت فرزندان ما ) ص99
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید