صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار / وزیر آموزش وپرورش با اشاره به فاصله دریافتی معلمان نسبت به دیگر کارکنان دولت ، گفت: خواسته های معلمان را به حق می دانم و تلاش می کنیم با همدلی و همزبانی دولت و ملت ، آموزش و پرورش را به جایگاه شایسته خود برسانیم.

سخن معلم

گروه اخبار /

روز سه شنبه دوازدهم خرداد نشستی با حضور برخی از تشکل ها با وزیر آموزش و پرورش برگزار گردید .

دراین نشست ، نمایندگانی از انجمن اسلامی معلمان ،کانون صنفی معلمان ، سازمان معلمان ایران ،مجمع فرهنگیان ایران اسلامی ، کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان ، انجمن کارشناسان حوزه ستادی حضور داشته اند .

هنوز از محتوای این نشست  و مباحث مطروحه اخباری منتشر نشده است .

دعوتی از گروه سخن معلم برای شرکت در این نشست صورت نگرفته بود .

پایان پیام /

گروه اخبار / در پی انتشار گفت وگویی با علی پورسلیمان با عنوان « معلمان چه می خواهند » جوابیه ای از سوی وزات آموزش و پرورش به جماران ارسال شد.

به گزارش جماران، متن کامل  این جوابیه، که به امضای علیرضا جدایی، رییس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، رسیده است بدین شرح است:

پنج شنبه, 13 خرداد 1394 13:36

در خانواده ایرانی گفت و گو نیست

 فرهنگ گفت و گو در ایرانبی‌تعارف بگوييم، ما ايرانی‌ها اهل گفت‌وگو نيستيم، اصلا توان گفت‌وگو نداريم، همين‌كه سر گفت‌وگو باز می‌شود، زورمان را به‌كار می‌بريم تا نتيجه را به نفع خودمان بگيريم، يا با همان زورمان طرف را وادار كنيم فقط اطلاعات بدهد و سكوت كند.
ماجرای گفت‌وگو در خانواده‌های ايرانی هم در همين روايت خلاصه می‌شود، مرد از سركار برمی‌گردد، زن گزارشی از روز را سر شام ارائه می‌دهد و مرد در حالی‌كه لقمه می‌جود گاهی سرش را تكان می‌دهد، كه فهميدم. غذا كه تمام می‌شود روند گزارش‌دهی هم خلاص می‌شود، بعد هر دو طرف گمان می‌كنند گفت‌وگو كرده‌‌اند.
دكتر مرتضی منادی، استاد جامعه شناسی دانشگاه الزهرا معتقد است كه خانواده ايرانی زمانی برای گفت‌وگو ندارد و حتی وقتی يك خانواده در كنار يكديگر به تماشای فيلم می‌نشينند، توانايی اين را ندارند تا موضوع فيلم را به گفت‌وگو گذاشته و تحليل كنند. او پژوهشي نيز با موضوع زمان گفت‌وگو در خانواده ايراني انجام داده كه بخشي از نتايج پژوهشش را در گفت‌وگوي زير مي‌خوانيد: 

منظورتان از زمان گفت‌وگو چيست؟
ما دوتا تعريف در باره زمان داريم، يكي ترجمه تايم هست به معناي وقت يعني مجموعه لحظاتي كه قابل اندازه‌گيري است، مثلا زمان كلاس درس از 12 تا 2. اما زمان دوم كه ترجمه مومنت انگليسي است و در واقع تئوري زمان هم از اينجا آمده مجموعه لحظاتي است كه آدم به يك فعاليت مشغول است و ما در اين بحث آن‌را زمان‌ مي‌ناميم. 

تفاوت اين دو به قابليت اندازه‌گيری برمی‌گردد؟ 
مي‌توان گفت كه اولي در دومي نهفته است، مثلا وقتي ما مي‌گوييم بليت سينما براي ساعت 6تا8 است اين مي‌شود وقت اما زمان از همان لحظه‌اي است كه من تصميم مي‌گيرم بروم فيلم ببينم و بليت مي‌خرم و بعد سر ساعت مي‌روم به سينما و فيلم را مي‌بينم و بعد از آن درباره فيلم حرف مي‌زنم و بهش فكر مي‌كنم و تا آن لحظه‌اي كه من به فيلم فكر مي‌كنم مي‌شود زمان كه اگر دقت كنيد در دل زمان وقت هم هست.اگر شما از يك نقاش بپرسيد چقدر وقت براي كشيدن يك تابلو گذاشته است؟ جواب مي‌دهد 18 ساعت كه اين مي‌شود وقت اما اگر عميقا از نظر تفكر «لوفر» بخواهيد به قضيه نگاه كنيد از زماني كه نطفه كشيدن اين نقاشي در ذهن نقاش بسته شده و مادامي كه به اين تابلو فكر كرده و مجموعه لحظاتي كه در مقابل اين تابلو بوده مجموعه تمامي اين لحظات مي‌شود زمان، بنابراين زمان، وقت كشيدن تابلو را هم در برمي‌گيرد. 

در خانواده ايرانی وقت گفت‌وگو نداريم يا زمان گفت‌وگو ؟
در خانواده ايراني وقت گفت‌وگو بسيار اندك است و بالطبع زمان گفت‌وگو بسيار اندك است.
در خانواده ايراني گفت‌وگو نيست گاهي رد و بدل شدن اطلاعات است، درست مانند جامعه، چيزي كه در جامعه ما وجود دارد اطلاع رساني است كه آن هم محدود است، ولي وقتي ما مي‌گوييم گفت‌وگو، به اين معناست كه تعاملي باشد يعني اين اطلاعاتي كه داده مي‌شود عكس‌العملي صورت بگيرد، كه ما چنين چيزي نداريم.
در ايران ما خانواده‌اي نداريم كه بروند سينما و بعد از ديدن فيلم بنشينند در يك جايي در مورد فيلم صحبت كنند. خانواده‌اي كه برنامه تلويزيوني را ببيند و بعد بنشيند درباره‌اش تجزيه تحليل كند، درباره برنامه حرف بزند و پيام سريال يا فيلم را بررسي كند، نهايتش اين هست كه مي‌گويند خوب بود قشنگ بود و خارج از اين چيز ديگري براي گفتن ندارند.
بنابراين متأسفانه پژوهش من در ارتباط با خانواده‌هاي تهراني نشان داده كه گفت‌وگو در خانواده ايراني كم است يا حتي مي‌توان گفت كه اصلا گفت‌وگو وجود ندارد.

 فكر می‌كنيد گفت‌وگو در بين ديگر گروه‌ها با ارتباط غيرخانوادگی مثلا همكاران، دوستان و... بيشتر است؟
يك جامعه‌شناس فرانسوي معتقد است خانواده تبلور جامعه است. وقتي اوضاع در خانواده چنين باشد بنابراين در جامعه ما هم گفت‌وگو وجود ندارد يعني اگر خوب تعمق كنيم ما در محيط‌هاي كاري بين رئيس و مرئوس هم گفت‌وگويي نمي‌بينيم، بين كارفرما و كارگر و كارمند هم گفت‌وگو وجود ندارد حتي ما در شيوه‌‌هاي تدريس هم مي‌بينيم كه معلم محورند  ؛ چه در سطح آموزش و پرورش و چه در سطح آموزش عالي استاد محور كه حالا در سطح آموزش و پرورش كتاب ملاك قرار مي‌گيرد و معلم اطلاعات را مي‌دهد و در دانشگاه جزواتي كه محصول 20، 30‌سال كار است يا يك كتاب‌هايي كه منتشر مي‌شود و مي‌گويند اين كتاب درس است بنابراين در جامعه ما كلا گفت‌وگو كم است. 

مشخصات اين گفت‌وگويی كه مد نظر شماست چيست؟ چه چيزی گفت‌وگو را از رد و بدل كردن اطلاعات جدا می‌كند؟
من اشاره كردم به تماشاي يك فيلم. براي اينكه موضوع را بتوانم روشن كنم، اشاره مي‌كنم به كار پژوهشي خودم. ‌در كاري كه من درباره خانواده‌هاي ايراني، پدر مادرها و زن و شوهرها انجام دادم پرسش‌هايي را داشتم در رابطه با اينكه خارج از كار روزانه‌شان چه فعاليت‌هاي فرهنگي دارند. پرسش‌هاي من پيرامون اين بود كه چقدر تلويزيون مي‌بينند، چه برنامه‌هايي مي‌بينند؟ اگر مطالعه مي‌كنند چه مطالبي را مطالعه مي‌كنند؟ اگر ماهواره مي‌بينند چقدر و چه برنامه‌اي؟ همچنين درباره فعاليت ديگري مثل ورزش، موسيقي و... سؤالاتي شده است و براساس اين پژوهش متوجه شدم كه زمان مطالعه ميان ايرانيان بسيار اندك است. 

يعنی كمبود مطالعه روی گفت‌وگو تاثير منفی گذاشته است؟
يكی از عوامل تحريك‌برانگيز برای فكر كردن، مطالعه است؛ وقتی كه مطالعه نيست بالطبع فكر كردن را ياد نمي‌گيريم، ميانگين سرانه مطالعه ايراني‌ها چند دقيقه در سال است يعني مجموعه مطالعه دانشجويان، اساتيد، دانش‌آموزان، مردم عادي روزنامه خواندن همه و همه شده همان چند دقيقه در سال كه اين فاجعه است. براي پي بردن به عمق اين فاجعه مقايسه كنيد با كشوري مثل فرانسه كه زمان مطالعه 2‌ساعت در روز است. بنابراين وقتي كه ما در برابر تلويزيون قرار بگيريم فكر نمي‌كنيم فقط مي‌بينيم و تمام مي‌شود. 
اگر ما ياد بگيريم فكر كنيم طبيعتا ياد مي‌گيريم اظهار نظر كنيم. يكي از پرسش‌هايي كه من در پژوهشم مطرح ‌كردم اين بود كه از زوج‌ها مي‌پرسيدم آخرين كتابي كه خوانديد چه بود؟ و چرا اين كتاب را انتخاب كرديد؟ جالب است كه بدانيد در پاسخ به سؤال‌هايي درباره كيفيت كتاب جواب مي‌دادند: خيلي قشنگ بود. اما وقتي مي‌پرسيدم كه: چرا قشنگ بود؟ اينجا ديگر حرفي براي گفتن نداشتند، چرا؟ چون دليلي براي خوب بودن نداشتند و فقط اطلاعات را از كتاب گرفته بودند. شخصي كه كتاب را معرفي كرده گفته كه كتاب خوب است و همين نكته را انتقال مي‌دهند به ديگري. 

فرهنگ گفت و گو در ایران  پس اين همه پرحرفی‌ها از كجا می‌آيد؟
يكي از دانشجويان دختر من يك پژوهشي انجام داد با اين موضوع كه خانم‌ها وقتي دور هم مي‌نشينند درباره چه چيزي صحبت مي‌‌كنند؟ اين پژوهش نشان داد كه در اين گفت‌وگوهاي زنانه، اطلاعاتي درباره مد، آرايش، وسايل خانه و به ندرت درباره روابط خود و همسرشان را رد و بدل مي‌كنند. 

شما اينها را گفت‌وگو نمی‌دانيد؟
به‌نظر من گفت‌وگو بايستي داراي يك محتوا باشد؛ يعني اينكه يك اطلاعاتي داده شود و طرف مقابل درباره اين اطلاعات تفكر كند، عكس‌العمل نشان بدهد و اطلاعاتي را درباره آن موضوع بدهد كه موضوع كالبد‌شكافي بشود. اگر شما از زن و مردها (زوج‌ها) بپرسيد كه: وقتي با هم صحبت مي‌كنيد درباره چه چيزي حرف مي‌زنيد؟ پاسخي كه مي‌دهند نشان مي‌دهد كه فقط اطلاعات رد‌وبدل مي‌شود، حتي گاهي حالت داد و ستد دارد؛ مثلا 2تا اطلاعات گرفتم 2 تا اطلاعات مي‌دهم. ولي چه استفاده‌اي از اين اطلاعات مي‌توانم بكنم و چه فايده‌‌اي براي من دارد اصلا مطرح نيست بنابراين ما وقت گفت‌وگو نداريم، ما در خانواده ايراني وقت اندكي براي دادن اطلاعات داريم؛ اطلاعاتي كه تحليل هم نمي‌شود.

 خارج از چارچوب خانه ايرانی، جامعه ايرانی هم از اين موضوع رنج می‌برد؟
بله، ما در روزنامه‌هايمان هم كمتر تحليل داريم. بيشتر روزنامه‌هاي ما اطلاعات مي‌دهند ولي آيا افراد اين اطلاعات را در ارتباط با زندگي شخصي‌شان يا حتي اطرافيان‌شان تحليل مي‌كنند و استفاده مي‌كنند؟ من جواب مي‌دهم، خير، اين كار را نمي‌كنند. مشكل اصلي جامعه ما در اين است كه ما فكور نيستيم.
شما در بخش نخست صحبت‌هايتان اشاره كرديد كه اطلاعاتي نيست براي صحبت كردن اما الان معتقديد كه اطلاعات تحليل نمي‌شود و مردم اطلاعات را بسته بندي شده تحويل مي‌گيرند و تحويل مي‌دهند.
ببينيد من گفتم كه اطلاعات هست ولي مطالعه نيست الان هم تكرار مي‌كنم كه در سطح ايران اطلاعات زيادي در جامعه پخش مي‌شود. حجم اطلاعات زياد است، تحليل كم است و مردم هم ياد نگرفته‌اند كه تحليل كنند ؛ بنابراين اطلاعات هم به دردشان نمي‌خورد. چون مردم فكر نمي‌كنند و تفكر انتزاعي‌شان قوي نشده نمي‌توانند اطلاعاتي را كه در دو مكان مختلف اما در ارتباط با هم هستند به هم وصل كرده و تحليل كنند.
مثلا وقتي براي طرح سؤال امتحان يك نكته را از يك بخش و نكته مرتبط را از فصل ديگري مطرح مي‌كنم؛ دانشجو نمي‌تواند ارتباط بين اين دو را ببيند اما اگر از او بخواهيد كه هر يك از اين دو بخش را به‌طور مجزا توضيح بدهد به راحتي از پس اين كار برمي‌آيد. يك واو هم جا نمي‌گذارد ولي نمي‌تواند رابطه اين دو را كه در كنار هم نيستند اما كاملا به هم ارتباط دارند را پيدا كند.

روزنامه هموطن سلام

منتشرشده در پژوهش
پنج شنبه, 13 خرداد 1394 09:48

حیات طیبه

مریم پورسلیمان

اگر تو بهر  دینت کوشش کنی به  غایت                وعده ی او نجات است زندگی طیبه است 

خد ای مهربانت روزی  دهد تو  را پیش                 ای مردنیک اندیش برخیز و بگذر از خویش

آرامشت  بود  نیک  در  روزگار  مستی                 پاداش تو دو چندان در خواب و در بیداری

بندگی خدایت مصداق این حیات است                  خیانت و  جسارت  آتش است  و مصیبت

نشانۀ  توجه صلح و رفاه و دوستیست                  تلاش تو  بهر  دین ، نهایتِ   سروریست

نیک عملیُّ و ایمان باشد تو را نهایت                    وز   بدیِّ   روزگار   آید  تو  را  سلامت

وعده ی  قرآن   بود    زندگی   طیبه                     ترقی   و  عزیزی  صفا ی  دل  بنموده

 نیک عمل روزگار عاشق آن کبریاست                  در این جهان فانی مانند یک کیمیاست

 ای  پسر نازنین بشتاب  اگر توانی                      در این  دو  روزه ی کم  فضیلتی  بیابی

 ترسی به دل ندارد عاشق در این زمانه                هراس  از غربتش ، هست ، در این میانه

 با کشتن هوسها شیطان بیند زوالش                  بنده ی پاک  خدا کامل  شود کمالش

 زندگی  طیبه  عاشق  را  کند   شا د                  هر لحظه در دل خود معشوق را کند یاد

 نشانۀ  حیات است حقایق را  بدیدن                   انسان کامل  شدن ، و ز هوسها بریدن

دیدن عالم غیب ، عزیز ی  و کرامت                      توجه  دلبرست بر  کسی که  غلامست

خشم و دروغ و غفلت باشد تو را تباهی               نیکان هر  دو عالم د هند تو را گو اهی

 دو روزه ی زندگی ماند به سان کاهی                  گر  نکنی  بندگی  دهد تو را  گمراهی

 پوریا : جرسِ ( بیدار کند ) آید به گوش                 پس در این دنیا  بباید داشت  هوش

منتشرشده در یادداشت

بیمه تکمیلی فرهنگیان گروه اخبار /

ﻗﺮاﺭﺩاﺩ ﺑﻴﻤﻪ ﺗﻜﻤﻴﻠﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻴﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 94 ﺑﺎ ﺷﺮﻛﺖ ﺁﺗﻴﻪ ﺳﺎﺯاﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﻣﻨﻌﻘﺪ ﺷﺪ و ﺑﺮ اﻳﻦ اﺳﺎﺱ اﻳﻦ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﺮاﻱ ﺩﻭﻣﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﻣﺘﻮاﻟﻲ ﻣﺴﻮﻟﻴﺖ ﺑﻴﻣﻪ ﺗﻜﻤﻴﻠﻲ ﻓﺮﻫﻨﮕﻴﺎﻥ ﺭا ﻣﺘﻮﻟﻲ ﺷﺪ.

ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﭘﺲ اﺯ اﻧﻌﻘﺎﺩ ﻗﺮاﺭﺩاﺩ ﺑﻴﻤﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻴﺎﻥ ﺑﺎ ﺁﺗﻴﻪ ﺳﺎﺯاﻥ ﺣﺎﻓﻆ ، ﻣﺴﻮوﻻﻥ ﺑﺎﻧﻚ ﻣﺮﻛﺰﻱ اﺯ ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﻣﺠﻮﺯ اﻳﻦ ﺷﺮﻛﺖ ﺧﺒﺮ ﺩاﺩﻧﺪ و اﻣﺴﺎﻝ ﻧﻴﺰ ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ ﺩﻭﻣﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﻗﺮاﺭﺩاﺩ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ و ﭘﺮﻭﺭﺵ و ﺁﺗﻴﻪ ﺳﺎﺯاﻥ ﻣﻨﻌﻘﺪ ﺷﺪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣسوﻮﻻﻥ ﺑﻴﻤﻪ ﻣﺮﻛﺰﻱ اﺯ ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﻣﺠﻮﺯ ﺁﺗﻴﻪ ﺳﺎﺯاﻥ ﺧﺒﺮ ﺩاﺩﻧﺪ.

ﺣﺒﻴﺐ ﻣﻴﺮﺯاﻳﻲ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﻧﻆﺎﺭﺕ ﺑﻴﻤﻪ ﻣﺮﻛﺰﻱ ﺩﺭ ﮔﻔﺖ ﻭﮔﻮ ﺑﺎ ﺻﺪا ﻭ ﺳﻴﻤﺎ اﻇﻬﺎﺭ ﺩاﺷﺖ: ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻴﻤﻪ ﺁﺗﻴﻪ ﺳﺎﺯاﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﻓﺎﻗﺪ ﻣﺠﻮﺯ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺩﺭ ﺑﻴﻤﻪ ﻫﺎﻱ ﺗﺠﺎﺭﻱ و ﺩﺭﻣﺎﻧﻲ اﺳﺖ و ﻗﺮاﺭﺩاﺩ ﺑﻴﻤﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻴﺎﻥ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺷﺮﻛﺖ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ.

اﻳﻦ اﻇﻬﺎﺭ ﻧﻆﺮ ﻣﺴﻮوﻻن ﺑﻴﻤﻪ ﻣﺮﻛﺰﻱ, ﻭاﻛﻨﺶ ﻣﺴﻮﻻﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ و ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺭا ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﺩاﺷﺖ.

ﺭﺳﻮﻝ ﭘﺎﭘﺎﻳﻲ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﻣﺮﻛﺰ اﻃﻼﻉ ﺭﺳﺎﻧﻲ و ﺭﻭاﺑﻄ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺁﻣﻮﺯﺵ و ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﮔﻔﺖ: اﻳﻦ ﺷﺮﻛﺖ ﺳال هاﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺑﻴﻤﻪ ﺗﻜﻤﻴﻠﻲ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﮕﺎه ﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘگی ، ﺗﺎﻣﻴﻦ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ، ﻭﺯاﺭﺕ ﺭﻓﺎﻩ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﺩاﺭﺩ و ﺯﻳﺮﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﻴﻤﻪ ﺳﻼﻣﺖ اﺳﺖ.

ﻭﻱ اﻓﺰﻭﺩ: ﺁﻣﻮﺯﺵ و ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺑﺎ اﺳﺘﻌﻼﻡ ﻗﻴﻤﺖ اﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺎﻱ ﺗﺠﺎﺭﻱ ﺑﻴﻤﻪ ﺩﺭﻧﻬﺎﻳﺖ ﺑﺎ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺻﺮﻓﻪ و ﺻﻼﺡ ﻓﺮﻫﻨﮕﻴﺎﻥ ،  ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺻﻨﺪﻭﻗﻲ ﺗﻮﺳﻄ ﺷﺮﻛﺖ ﺁﺗﻴﻪ ﺳﺎﺯاﻥ ﺣﺎﻓﻆ ﺭا اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﺮﺩ ﻭ اﺣﺴﺎﺱ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﻛﺴﺐ ﻣﺠﻮﺯ اﺯ ﺑﻴﻤﻪ ﻣﺮﻛﺰﻱ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻴﻢ.

برپایه این گزارش، اکنون ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اظهارات  ﺑﻴﻤﻪ ﻣﺮﻛﺰﻱ و ﺁﻣﻮﺯﺵ و ﭘﺮﻭﺭﺵ اﻳﻦ ﺳﻮاﻝ ﻣﻂﺮﺡ اﺳﺖ:

ﺁﻳﺎ ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﻣﺠﻮﺯ ﺑﻴﻤﻪ ﻣﺮﻛﺰﻱ ﺩﺭ ﺑﺤث اﺭاﻳﻪ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑﻴﻤﻪ اﻱ و ﻧﻆﺎﺭﺕ ﺑﺮ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﻴﻤﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﺳﺎﺯ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻳﺎ ﺧﻴﺮ ؟

تسنیم

تسلیت سخن معلم به فرهنگیان لرستان گروه اخبار /

مدیر آموزش و پرورش شهرستان دورود صبح روز چهارشنبه 13 خردادماه 94 بر اثر سانحه تصادف درگذشت.
 "اصغر فلاحی" مدیر آموزش و پرورش شهرستان دورود صبح امروز با خودروي پژو 405 نقره‌اي‌رنگ خود در جاده "ازنا- شازند" و در جلوی روستای گنجه بر اثر سانحه تصادف با يك دستگاه كاميون كاويان سفيدرنگ به دیار باقی شتافت.

فلاحی که برای تجدید میثاق با آرمان‌های امام و انقلاب اسلامی به سوی حرم مطهر امام خمینی (ره) در حرکت بود، در جاده دورود به ازنا براثر تصادف جان به جان تسلیم كرد. فلاحی متولد 1345 روستاي باوكي امير بختيار از توابع ازنا بود از 13 مهر ماه سال 1392 به عنوان مدیر آموزش و پرورش اين شهرستان خدمت می‌کرد.

مدیر آموزش و پرورش دورود لرستان وي اسفندماه 93 در غم از دست دادن پدرش - مرحوم حاج اسماعيل فلاحي - به سوگ نشسته بود و اينك با گذشت كم‌تر از 3 ماه از مرگ پدر، خود نيز به ديار سراي باقي شتافت.
گودرز کریمی‌فر مدیر کل آموزش و پرورش استان لرستان با صدور پیامی این ضایعه اسفناک را به خانواده بزرگ فرهنگیان استان لرستان، به ویژه خانواده آن مرحوم تسلیت گفت و از خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات را مسألت کرد‌.
قابل ذکر است، جاده ازنا به شازند یکی از خطرناک‌ترین جاده‌های استان است و تصادفات مرگ‌باری در این محور اتفاق می‌افتد.
یافته
 
* گروه سخن معلم این ضایعه را به خانواده داغدیده ایشان و فرهنگیان دورود تسلیت می گوید

« سخن معلم » تریبونی برای همه فرهنگیان و معلمان است تا فارغ از نگرش های سیاسی و یا جناحی ، نظرات و انتقادات خود را بیان نمایند .

مطالب مطرح شده لزوما دیدگاه مدیر مسئول و دست اندرکاران  گروه سخن معلم نیست و ما بر اساس دکترین خود که نهادینه ساختن « تفکر انتقادی  »و « گفت و گو » است آن را منتشر می کنیم .

منتشرشده در یادداشت

مسعود سلطانی در خبرها می‌خوانیم معلمان از بیمه تکمیلی خود ناراضی هستند. اما واقعیت این است شرکت بیمه‌گری بیمه تکمیلی معلمان، خبط بزرگی کرده است و اگر پرونده‌های خسارت را سخت‌گیرانه بررسی نکند، سرنوشتی جز ورشکستکی نخواهد داشت. تعهد پرداخت طی ۱۵ روز و تعداد کثیر پرونده‌های خسارت از توان شرکت بیمه‌گر کوچک آتیه‌سازان حافظ خارج است و همین امر احتمال این که در نیمه راه این قرارداد، شرکت ورشکست شود، بسیار بالاست.

در قرارداد قبلی با بیمه ایران، خسارت‌های پرداختی به معلمان دو برابر مبلغ حق بیمه بود و مبالغ قابل توجهی نیز صرف هزینه‌های اداری و بررسی پرونده‌های پزشکی شد. این در حالی بود که وزارت آموزش و پرورش همان حق بیمه معادل نصف هزینه‌های خسارت را نیز بدهکار بود. بدهی معوق آموزش و پرورش مانع تمدید این قرارداد با بیمه ایران شد و هنوز هم بیش از نیمی از حق بیمه معلمان را وزارت آموزش و پرورش به بیمه ایران نپرداخته است. نتیجه این قرارداد با آموزش و پرورش ۱۰۰۰ میلیارد تومان زیان، ۴۰۰ میلیارد تومان طلب از آموزش و پرورش و کاهش ۱۴۰۰ میلیارد تومان از نقدینگی شرکت بیمه ایران بوده است.
لازم به یادآوری است که سود شرکت‌های بیمه در سرمایه‌گذاری است و این قرارداد با بلعیدن منابع بیمه ایران، توان شرکت را در سرمایه‌گذاری نیز بر باد داد.
چرا قرارداد بیمه تکمیلی معلمان چنین خانمان‌برانداز است ؟
اول این که با فشار سیاسی حق بیمه معلمان نسبت به تعهدات بیمه‌گر بسیار پایین تعیین می‌شود و حتی همین حق بیمه نامتناسب با تعهدات نیز به موقع پرداخت نمی‌شود. با توجه به افزایش شدید ضرایب درمان، حق بیمه جدید نسبت به حق بیمه سابق بیش از دو برابر است. این امر به معنای پوشش بیشتر هزینه‌های درمان نیست. چرا که هزینه‌های درمان بیش از این افزایش حق بیمه فزونی یافته است. به این ترتیب همچنان حق بیمه تناسبی با تعهدات ندارد و به احتمال زیاد بیمه‌گر خسارتی بیش از حق بیمه دریافتی متحمل خواهد شد.
دلیل دوم متاسفانه تقلب گسترده برخی معلمان در ارسال پرونده‌های غیرواقعی پزشکی برای دریافت غرامت است. دندان‌پزشکی و عینک یکی از مسیرهای دریافت غرامت‌های غیرواقعی است.
تعداد بسیار زیاد پرونده‌ها حتی شرکت بزرگی چون بیمه ایران را مستاصل کرده بود و با وجود استخدام افراد پرشمار برای بررسی پرونده‌ها، تنها به امضای درخواست‌ها بدون رسیدگی کافی بسنده می‌کرد. همین امر باعث می‌شد که امکان کشف پرونده‌های خلاف واقع وجود نداشته باشد و با گزارش شدن چنین مواردی در بین معلمان، تقلب برای دریافت خسارت‌های غیرواقع رشدی سرسام‌آور بگیرد. یکی از دلایل فزونی گرفتن تقلب در این نگاه است که فرد بیمه‌شده با مرور تعهدات بیمه‌گر تصور می‌کند که این مبالغ حق وی است و نگرفتنش به معنای خورده شدن حقش توسط بیمه‌گر است. 
بیمه ایران شرکتی با سابقه ۸۰ سال است، نیمی از بازار بیمه تجاری در دست بیمه ایران است اما زیان ۱۰۰۰ میلیارد تومانی ناشی از بیمه تکمیلی معلمان توانگری مالی‌اش را به شدت کاهش داد. 
شرکت بیمه آتیه‌سازان حافظ شرکتی کوچک و نوپاست. بیمه مرکزی ارایه خدمات بیمه درمانی توسط این بیمه‌گر را فاقد مجوز قانونی دانسته است. ظاهرن قرار است که قرارداد «بیمه طلایی فرهنگیان» به صورت صندوق باشد. صندوق به این معناست که پس از کسر هزینه‌های اداری تا مبلغی که حق بیمه پرداخت شده است، به معلمان خسارت پرداخت می‌شود. به عبارت دیگر اگر ده نفر پرونده دریافت خسارت درمان داشته باشند و با پرداخت به ۶ نفر حق بیمه دریافتی تمام شود، برای ۴ نفر بعدی پولی در کار نیست و باید منتظر افزایش حق بیمه بمانند تا امکان پرداخت خسارت به آنها وجود داشته باشد. 
بیمه طلایی فرهنگیان و شرکت آتیه‌سازان حافظ نه طلایی است و نه آتیه‌ای دارد. به زودی ورشکستگی آتیه‌سازان حافظ و سردرگمی معلمان تیتر اخبار خواهد شد.
 
منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 18 آبان 1393 21:30

ارسال خبر

اردبیل

منتشرشده در نامه های دریافتی

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور