صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش
چهارشنبه, 19 خرداد 1394 18:54

هدايت تحصيلي جدي گرفته شود

علی پورسلیمان مدیر گروه سخن معلم با پايان سال تحصيلي، موضوع مهمي كه براي بسياري از دانش‌آموزان در دوره متوسطه مطرح مي‌شود، بحث هدايت تحصيلي است. در نظام اشتغال كنوني، فرآيند نيازسنجي تعريف و تببين نشده است و از آن مهم‌تر، ارتباط چنداني ميان آموزش و اشتغال وجود ندارد. نظام آموزشي در دو بخش آموزش و پرورش و آموزش عالي فارغ‌التحصيل توليد مي‌كنند اما به دليل مشخص نبودن نيازهاي شغلي و پست‌ها و مشاغل مورد نياز، تعداد قابل توجهي از اين افراد جذب بازار كار بر اساس رشته يا تخصص خود نمي‌شوند.

در واقع، بحران نيروهاي تحصيل کرده بيكار كه رقم قابل توجهي را تشكيل مي‌دهند موجب هدررفت و پرت منابع در بخش آموزش شده است. با نگاهي به هرم جمعيتي كشور و ميزان جمعيت بين 18 تا 65 سال يعني افرادي كه بايد در عرصه‌هاي كار و فعاليت جامعه حضور داشته باشند، 23 ميليون و 300 هزار نفر جمعيت فعال ديده ‌مي‌شود كه نزديك به 10ميليون نفر آن بيكار هستند يعني افرادي كه به دنبال شغل مناسب هستند. در بين اين جمعيت جوياي كار از جوانان 18 يا 20 ساله‌اي كه به دنبال استقلال مالي هستند تا مردان و زناني كه براي تامين معاش خانواده با مشكل مواجهند ديده مي‌شود. حدود پنج ميليون و 400هزار نفر از اين افراد داراي تحصيلات عالي هستند و نزديك به چهار ميليون و  500 هزار نفر نيز دانشجوياني هستند كه پس از فراغت از تحصيل به جمع بيكاران جوياي كار مي‌پيوندند. با توجه به اينكه اين آمار توسط سازمان همياري اشتغال دانش‌آموختگان جهاد دانشگاهي در سال 90 تهيه شده است، پس از گذشت سه سال، اقتصاد كشور بايد براي جايابي بخشي از اين جمعيت جوياي كار آمادگي لازم را پيدا كرده ‌باشد. اين تنها نرخ بيكاران است، بگذريم از افرادي كه به‌دليل نيافتن شغل متناسب با مدرك تحصيلي خود يا حقوق و مزاياي ناكافي  يا هر علت ديگري به كار در زمينه‌اي غير از رشته تحصيلي خود مي‌پردازند.

در واقع، نقش راهبردي هدايت تحصيلي دانش‌آموزان در اينجا آشكار مي‌شود. متاسفانه يك ذهنيت منفي در ميان برخی خانواده‌ها و دانش‌آموزان قبل از هدايت تحصيلي شكل گرفته است كه هنرستان‌هاي فني و كار و دانش جاي دانش‌آموزان درس خوان نيست و اين قضاوت  و پيش داوري منفي نسبت به اينگونه مراكز موجب مي‌شود تا خانواده‌ها در يك رقابت منفي و غيرواقعي دانش‌آموزان خود را در رشته‌هايي ثبت نام كنند كه ممكن است با رغبت و استعداد دانش آموز همخواني نداشته ضمن آنكه  ممكن است در آينده  اين انتخاب اشتباه، تعداد بيكاران تحصيل كرده  را بیشتر كند!

از سوي ديگر، نهادينه شدن اين ذهنيت منفي و غيرواقعي موجب شده است كه سطح علمي هنرستان‌ها در مرتبه تقریبا پایینی باقي مانده و امر برنامه‌ريزي آموزشي و تحصيلي در اين گونه مدارس با موانع و كاستي‌هايی روبه‌رو شود. خانواده‌ها و دانش‌آموزان فارغ از فرهنگ پيش داوري موجود و با ارزيابي  دقيق استعداد و علاقه و پس از مشاوره با افراد مطلع و صاحب نظر، يك هدايت تحصيلي منطقي و واقعي را براي فرزندان خود درنظر بگيرند تا در آينده از انتخاب خويش پشيمان نشوند.

وزارت آموزش و پرورش و دستگاه‌هاي متولي نيز بايد طبق آنچه در برنامه توسعه آمده است نسبت به تجهيز، گسترش و به‌روز كردن هنرستان‌ها بر اساس منابع مالي جديد اقدام كنند.

جامعه سالم و پويا، جامعه‌اي است كه توازن و تعادل در بخش‌هاي مختلف آن برقرار باشد.

روزنامه آرمان

منتشرشده در دانش آموز
چهارشنبه, 19 خرداد 1394 10:21

اولويت آموزش و پرورش و آينده جامعه

جایگاه آموزش و پرورش از زمان شكل‌گيري زندگي جمعي، آموزش نقش به سزايي در جامعه بشري داشته است. گذار از جوامع قبيله‌اي و رسيدن به دنياي صنعتي تغييرات زيادي در شيوه‌هاي تربيتي و نظام‌هاي آموزشي ايجاد كرده است. با پيشرفت بشر و متناسب با نيازهاي جامعه، آموزش جايگاه والاتري يافته به‌گونه‌اي كه امروزه بسياري از جوامع به درك درستي از اهميت آموزش و پرورش رسيده و همواره مي‌كوشند بهترين سيستم آموزشي را در جامعه خود داشته باشند تا از قافله تمدن جا نمانند.
تلاش براي تربيت شهروندان آگاه و توانمندي كه پيشرفت را براي جامعه به ارمغان بياورند تغييرات زيادي در سيستم‌هاي آموزشي ايجاد كرده است. يادگيري با محوريت دانش‌آموز به تدريج جايگزين ياددهي با محوريت معلم شده است. دفاع از صلح، پاي بندي به حقوق بشر، همزيستي با انسان‌هاي ديگر و تعامل و تقويت روحيه جمعي از جمله نيازهاي نوين جوامع انساني است كه جاي خود را در سيستم‌هاي آموزشي باز كرده است.
استفاده از روش‌هاي سنتي و جايگاه پايين آموزش و پرورش در جامعه ما اين سوال را در ذهن ايجاد مي‌كند كه آيا ما براي تربيت نسلي كه آينده كشورمان را خواهند ساخت توجه لازم را به سيستم آموزشي داريم؟!

چگونه مي‌خواهيم شهرونداني آگاه تربيت كنيم ؟!
فراموش نكنيم جامعه هنگامي به سمت تحولات مثبت مي‌رود كه سرمايه اجتماعي آن فراهم باشد. بدون تربيت صحيح افراد انتظار تغيير در رفتارهاي اجتماعي و رسيدن به ايده‌آل‌ها بيهوده است. جامعه هنگامي رشد خواهد كرد كه توان تغيير و تحول را در خود داشته باشد و اين تغيير از طريق آموزش و پرورش مي‌تواند ايجاد شود. يكي از دلايل به سرانجام نرسيدن تلاش‌هايي چون جنبش مشروطه براي ايجاد تغيير، شايد اين بود كه تحول شخصيتي و آگاهي لازم در بين افراد جامعه و بعضا نخبگان ما صورت نگرفته بود.

رفتارمتكي برخودرايي حاكمان مستبد كشورمان در طول تاريخ چنان در وجودمان نقش بسته كه تغيير آن به سال‌ها آموزش و فرهنگ‌سازي نياز دارد. رفتارهاي مستبدانه حتي در بين تحصيل كرده‌ها و اساتيد علمي دانشگاه ما هم به وضوح مشاهده مي‌شود و اين واقعيت گوياي اين است كه سيستم آموزشي و تربيتي كشور وظيفه‌اش را به خوبي انجام نداده و نتوانسته افراد را متناسب با ارزش‌هاي دموكراتيك پرورش دهد.

در بسياري از كتاب‌هاي تعليم و تربيت از ضعف‌هاي روش سنتي معلم محوري نوشته و بيان مي‌شود اما در عمل تغييري در اين روش صورت نمي‌گيرد! دانش‌آموزاني كه از بدو ورود به كلاس، دستورهاي معلم را اجرا و گوش مي‌كنند به وجود قدرتي بالاتر (معلم) عادت كرده وبه آن وابسته مي‌شوند و مسووليت پذير نخواهند بود.
آري، سيستم آموزشي بايد متحول شود اما كساني كه مي‌خواهند تغيير را آغاز كنند بايد بدانند كه تحول بنيادين، با تغيير تعداد پايه‌هاي مقاطع تحصيلي ايجاد نخواهد شد!

تغيير زماني رخ مي‌دهد كه نگاه ما به آموزش و پرورش و سيستم كلاس‌داري تغيير كند؛ نيازهاي جديد دانش‌آموزان را پذيرفته و در نظر بگيريم و معلمان را با روش‌هاي نوين آموزش آشنا كنيم؛ امري كه در عمل هيچ تلاشي براي رسيدن به آن صورت نگرفته است. بسياري از كشورهايي كه در چند دهه گذشته راه پيشرفت را طي كرده‌اند آموزش و پرورش را در اولويت كار خود قرار دادند اما متاسفانه در جامعه ما سيستم آموزشي هر روز كمرنگ‌تر مي‌شود.

وقتي سيستم آموزشي كشور جايگاه پاييني داشته باشد و بيش از ٩٠ درصد از بودجه اندك اختصاص داده به آن براي پرداخت حقوق معلمان صرف شود نبايد انتظار تغيير و پيشرفت را از آن داشت. معلمي كه چرخ زندگي‌اش به سختي مي‌چرخد و سر كلاس درس دغدغه لباس خانواده‌اش را در ذهن دارد چگونه مي‌تواند مطالب علمي را به دانش‌آموزان انتقال دهد و به آنها بياموزد كه يك با يك برابر است؟!

معلم چگونه مي‌تواند موجب آغاز پيشرفت باشد در حالي كه در پايين‌ترين لايه‌هاي اجتماعي (براي تامين نيازهاي اوليه‌اش) با فقر دست و پنجه نرم مي‌كند؟ ميزان توجه به سيستم آموزشي و معلمان به‌شدت كاهش يافته است. 

جامعه‌اي كه در آن مروجان علم اين‌گونه زندگي خود را مي‌گذرانند چگونه مي‌تواند نسل آينده را تربيت كند‌؟! مملكتي كه آموزش و پرورش آن ضعيف باشد آينده خوبي نخواهد داشت؛ مصرفي خواهد ماند و هرگز به پيشرفت نخواهد رسيد. حذف ماموريت تحصيلي و افزايش حقوق بسيار ناچيز براي تحصيلات تكميلي نمونه ديگري از بي‌توجهي به علم در سيستمي است كه هدف آن گسترش علم است؛ گويي جامعه به معلماني با تحصيلات بالا نيازي ندارد!!

فراموش نكنيم تا هنگامي كه ايده آل‌ها به‌صورت ارزش و قانون نهادينه نشوند تغيير ايجاد نخواهد شد و جامعه‌اي كه توان تغيير و اصلاح نداشته باشد هيچ گاه رشد نخواهد كرد. هنگامي مي‌توان تغييرات اجتماعي پايدار ايجاد كرد كه بتوان عقلانيت و قانونمندي را در افراد نهادينه كنيم. مسووليت‌پذيري، وظيفه‌شناسي، خلاقيت و احترام به قانون بايد در آموزش و پرورش آموزش داده و نهادينه شود. اگر قرار است جامعه مصرفي كنوني به جامعه مولد تغيير كند جايگاه آموزش و پرورش بايد به مراتب بالاتر از وضع كنوني برسد. جهل از ميزان اهميت آموزش و پرورش و نگاه غلط به آن باعث شده عده‌اي آموزش و پرورش را مصرف‌گرا بدانند! و نه تنها به آن بي‌توجه باشند بلكه در جهت تضعيف آن نيز تلاش كنند.

غيرعقلاني است كه عده‌اي تلاش مي‌كنند افكار عمومي را براي كم اهميت جلوه دادن آموزش و پرورش با خود همراه كنند. كساني كه اين فكر و نگاه را به جامعه تزريق كرده‌اند بدانند روزي نفت تمام خواهد شد؛ تصور آن روز مشخص خواهد كرد كه چه بخش عظيمي از سيستم ما وابسته به نفت و مصرف‌گراست.

انتظار آموزش و پرورش پويا از سنت گراياني كه شكاف بين نيازهاي دانش‌آموزان و نظام آموزشي را نمي‌پذيرند و بدون فكر در برابر تغييرات ايستادگي مي‌كنند انتظاري بي‌سرانجام است. ايراد اساسي به آنهايي است كه خود را مدبر مي‌دانند. بي‌تفاوتي نسبت به آموزش و پرورش روشن مي‌كند كه حتي طبقه روشنفكر و با تدبير ما هنوز به اين درك نرسيده‌اند كه آموزش و پرورش بايد جايگاه والايي داشته باشد.

به‌نظر مي‌رسد حتي مشاوران دانشگاهي رييس دولت تدبير و اميد هم نتوانسته يا فراموش كرده‌اند كه ايشان را مجاب كنند كه نگاه به سيستم آموزشي بايد تغيير كند؛ امري كه متاسفانه اقدام عملي چنداني در جهت آن برداشته نشده و بيم و اميد معلمان را به يأس و نا اميدي تبديل كرده است. فراموش نكنيم كليدي‌ترين عنصر در توسعه يك جامعه، مردم آن هستند كه بايد از سطح فكري و آگاهي لازم برخوردار باشند. هيچ جامعه‌اي بيشتر از سطح فكري معلمانش رشد نمي‌كند پس لازمه تحولات مثبت در جامعه، يك آموزش كارآمد با روشي نو است تا فاصله جامعه مان را با جوامع ديگر دنيا كم كرده و بتوان شاهد ايجاد زمينه‌اي مناسب براي جامعه‌اي با حقوق برابر، شهرونداني آگاه و مسووليت پذير ودموكرات به دور از افراطي‌گري باشيم.

روزنامه اعتماد

منتشرشده در یادداشت
چهارشنبه, 19 خرداد 1394 08:19

هدیه روز معلم !

هدیه روز معلم امسال در یکی از دبیرستان های شهرستان نورآباد مشغول تعلیم و تعلم شدم. در هفته معلم بعداز کلی تبلیغات و وصف بی بدیل و ذکر سخاوتمندی جناب مدیر اداره و مدرسه خبری مهم بین همکاران دهن به دهن می گشت. خبر تهیه یک هدیه بی نظیر به میمنت روز و و هفته و سال معلم، مثل بمب در صحن و سرای دبیرستان منتشر شد، هر کس پیشگویی می کرد و آنان که به هیئت رئیسه نزدیک تر بودند خبر موثق تری از هدیه بی نظیر داشتند اما چیزی لو نمی دادند.
کلی خوشحالی نمودیم و حیف مان آمد این خبر خوش وبی نظیر را به عیال خود گزارش ندهیم تا کمتر طعنه و سرکوفت فلان کارمند و فلان فعله را به ما بزنند .
سریع موبایل را برداشته ، اس ام اس دادم که مژده مژده قرار است مدیر دبیرستان که اتفاقا چند ماهی بیشتر از صدور حکم ریاستش نمی گذشت به ما هدیه بدهد و فورا خانم فرمودند کاش وسایل آشپزخانه باشد ، دخترم تبلت می خواست و پسرم تلفن همراه.
با شوق و ذوق فراوان به خانه برگشتم  ؛در بدو ورود همه اهل و عیال به استقبال آمدند تا هم در جشن و شادی من شریک شوند و هم از چند و چون این واقعه بی نظیر آگاه شوند، اما آن روز خبری از هدیه نبود .
فردا زودتر از همیشه از خواب بیدار شدم و زودتر به مدرسه رفتم و با خود گفتم اگر زودتر بروم حتما رئیس هدیه بهتری به من خواهد داد.
رئیس به گرمی با ما احوال پرسی می کرد اما باز هم خبری نبود.به کلاس رفتم بعضی از دانش آموزان هفته وروز معلم را تبریک می گفتند و بعضی دیگر اصلا تو باغ این مناسبات نبودند ، عده ای هم از اعطای هدیه سخن می گفتند. ظاهرا بعضی از همکاران آنها را درجریان قرار داده بودند.
آن زنگ خیلی مهربان شده بودم ، همه غم ها و مشغلات گذشته را کنار گذاشته بودم و حسابی علم خود را با فنون و تکنیک های تازه به ذهن مشغول شاگردان فرو می کردم و اصلا نفهمیدم که آن دوساعت چگونه گذشت...
در مسیر دفتر همه اش تو فکر هدیه بودم زیرا این اولین هدیه روز معلم در مدت 26سال تدریسم بود و برایش برنامه های زیادی داشتم .
پله ها را یکی یکی بالا می رفتم و با وقار و طمانینه خاصی به دفتر نزدیک و نزدیکتر می شدم، راستش کمی هم استرس داشتم اما به هر ترتیبی بود وارد دفترمدرسه شدم .
همکاران هر کدام کاغذ کوچکی در دست از آدرس یک مغازه سخن می گفتند ، مدیر مدرسه به نزد من آمد و روز معلم را تبریک گفت و با هم کلی روبوسی و عرض خوشحالی نمودیم راستش من بیشتر نگاهم به اطراف و منتظر هدیه و کادویی بودم ، اما چیزی پیدا نبود.
در این هنگام مدیر با دو انگشت تدبیر ، دست در جیب پیراهن یقه آهاری تازه از مغازه خریداری شده نموده و کاغذ رنگی دو در پنج سانتی را بیرون آورد و به من داد و گفت: " تقدیم به مناسبت روز معلم به شما معلم گرامی ،  امیدوارم موفق باشید."
به متن نامه نگاه کرده بودم ، در یک خط نوشته شده بود: یک عدد پیراهن تحویل آقای فلانی شود ، امضا هم با مهر زده بود فقط همین.با خط ریزی آدرس مغازه هم درج شده بود.
راستش را بخواهید کمی جا خوردم و اما باز هم خوشحال شدم گفتم:این هدیه تو این وضعیت خراب اقتصادی و گرانی حداقل 50 هزار تومان ارزش دارد اما چیزی نگفتم و فقط تشکر کردم ، البته مدیر از سختی های مجوز و تحمل مرارت های فراوان و کارشکنی خیلی ها گله کرد و اینکه بیشتر از این وضعیت کمک به مدرسه اجازه خریدن کادوی بهتر به ما نداده است، ماهم یک ریز از جناب مدیر تشکر می کردیم و مبالغ زیادی مرحبا و آفرین و دست مریزاد به جناب مدیرشان می بستیم و اینکه مدیریت خوب همین است و دیگران باید نزد شما مشق مدیریت کنند و این هم می گفت باید از رئیس اداره تشکر کنید که مجوز را صادر نموده والا کار بسیار سختی بود.
خلاصه کاغذ نیم وجبی را برداشته در جیب پیراهن رنگ و رو رفته گذاشتم و با خوشی تمام در معیت دوستان به صرف چای و گفت و گوی روزمره اقتصادی و ساقی و هفته ای مشغول شدیم .
دو ساعت بعدی و آخر هم بدین منوال گذشت ، البته در این میان پی در پی پیامک اهل و عیال می رسید که یک ریز از کادو سوال می کردند و من هم برای اینکه غافلگیرشان کنم چیزی نگفتم .
به خانه برگشتم، مثل روز قبل با شنیدن زنگ خانه، همه بیرون آمدند و عیال فرمودند :چرا دست خالی برگشتی؟ من هم بلافاصله چک پیراهن را نشان دادم و فورا اعتراض همه بلند شد .
به همراه عیال جهت انتخاب پیراهن به مغازه مورد نظر رفتیم گفت :پیراهن های معمولی به مبلغ 30 هزار تومان قرار داد بسته ایم.اگر جنس بهتر می خواهید باید پول بیشتری بدهید ، البته ما پول نداشتیم و یک پیراهن از همان قراردادی ها را با نظر مستقیم خانم انتخاب کردیم و شاد و خوشحال بر گشتیم.
فردا با پوشیدن پیراهن جدید به مدرسه رفتم و البته گاه گداری در آیینه دفتر قیافه خود را ورانداز و خوشحالی می کردیم.
دوباره از مدیر تشکر کردیم اما مدیر زیاد تحویل نگرفت دیدم همکارمان با هم در مورد پس دادن هدیه و پشیمانی اداره از مجوز خود سخن می گویند.
وای خدا مگر چه اتفاقی افتاده است ؟
مدیر گفت:به استان گزارش داده اند که ما هدایایی گران قیمتی از بودجه مدرسه تهیه نموده ایم ، لذا تمام مراکز نظارتی و بازرسی استان و شهرستان بسیج شده اند که این اختلاس بزرگ را پیگیری و متخلفین را با پیراهن های نو به مراجع محترم قضایی معرفی نمایند .
راستش ترسیدیم ، چون اسم اختلاس و خلاف بسیار ترسناک بود و پیراهن های ما درست عین پیراهن عثمان شده بودند.
به مدیر گفتم کمی قوت قلب به ما بده گفت:متهم ردیف اول منم. شما ردیف دوم وسوم و... هستید ، نترسید ، در حال رایزنی هستیم ، امیدواریم به خیر وخوشی تمام شود .
چند روز گذشت و من این قضیه را اصلا به عیال وبچه ها گزارش ندادم والا چوب طعنه و سرکوفت بر سرمان پایین می آمد.
در اولین ملاقات مدیر گفت:ما دو راه بیشتر نداریم :

1- اگر کسی پیراهن را نپوشیده، ببرد پس بدهد چون هنوز پول مغازه دار را نداده ایم

2- اگر کسی پوشیده است باید 30هزارتومان بدهد تا به مغازه دار بدهیم چون هنوز پولش را پس نداده ایم.
و ما در این میان پیراهن در تن روبه روی مدیر ایستاده بودیم و هیچ چاره ای جز پرداخت نداشتیم زیرا در غیر این صورت سر وکارمان با بازرسی اداره و محکومیت می افتاد و دستور اکید رئیس اداره که باید مدیر مدرسه پاسخگو باشد .
رسیده بود بلایی اما به خیر گذشت ...

خلاصه خودمان برای خودمان هدیه روز و هفته و سال معلم خریدیم، البته با کمی ترس و دلهره و هنوز عیال وبچه ها خبر ندارند زیرا کارمندان دیگر از انواع و اقسام هدایا به مناسب های مختلف بهره مند می شوند و ما این چنین در روز معلم مورد تحقیر عیال و فرزندان و مغازه داران قرار می گیریم و مدیر اداره که خود مجوز خرید را از محل کمک های مردمی مدرسه داد ه بود مجوز خود را لغو کرد تا هیچ اختلاسی صورت نگیرد...

این بود داستان هدیه روز معلم من !

 


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت

 مطالبات معلمان و تبعیض همه ما مي‌دانيم كه دغدغه معلمان در اين روزها جهت اعطاي تسهيلات و مطالبات‌شان بيشتر شده است و در اين راستا در تلاشند تا دولت گام‌هايي بردارد اما در اين ميان مسائل و ملاحظاتي بايد قابل توجه مسوولان و دستگاه‌هاي ذي‌ربط باشد:
اولا: درست است كه معلمان مي‌خواهند پرداخت حقوق و مزاياي آنها تا حدودي برابر با ساير كارمندان دولتي باشد و اين درخواست به حقي است و تا حدودي تبعيض ديده مي‌شود اما بايد يادمان باشد كه اگر به فرض اينكه ساير كاركنان ادارات هم حقوق پايين و تسهيلات ناكافي داشته باشند توجيه‌كننده حقوق پايين و تسهيلات ناكافي معلمان نيست. هر قشري مانند قشر كارگران، پرستاران و... بايد براي پرداخت دستمزد و حقوق‌شان به اهميت كار و ارزش وظيفه خودشان مقايسه شوند نه مقايسه با ساير كارمندان.

نمي‌توان گفت چون ساير كاركنان از حقوق و مزاياي پاييني برخوردارند (اگر چنين موردي هم وجود داشته باشد) پس معلمان هم بايد به حقوق و تسهيلات خود قانع باشند. شرط تحقق عدالت اين نيست كه همه با شغل و شرايط متفاوت با هم مساوي باشند بلكه تا حدودي بايد تفاوت وجود داشته باشد آن هم با توجه به ميزان حساسيت بيشتر شغل؛ در اين راستا تاحدودي اكثرا بر اين عقيده هستند كه شغل معلمي تا حدودي از بيشتر (نه همه) شغل‌ها حساس‌تر و سخت‌تر است اما وقتي مساله حقوق و مزايا مطرح مي‌شود مانند بقيه و حتي متاسفانه گاهي پايين‌تر هستند. البته در اينجا روشن كردن يك قضيه ضروري است و آن هم اين است كه اگر چه يكي از مطالبات معلمان اين است كه حقوق و مزاياي آنها برابر با ساير كاركنان باشد اما شايد قصد و هدف آنها اين است كه شغل معلمي به معناي مصرف‌كننده بودن و اضافي بودن نيست بلكه مانند ساير كارگران و كاركنان خدماتي، ارزش دارند و بايد در پرداخت حقوق و اعطاي تسهيلات ارزش كارشان مثل سايرين در نظر گرفته شود و بدانند معلمي كه سرچشمه زايش ساير شغل‌هاست و همه اين افراد از زير دست معلم بيرون مي‌آيند پس بايد كار آنها با اهميت و حقوق و دستمزدشان بالا و مكفي باشد نه اينكه به آنها نگاه مصرفي داشته باشند.

نگارنده مي‌پذيرد كه شايد بعضي كاركنان دولتي (كه اگر وجود داشته باشد) دستمزد برابر يا پايين از معلمان داشته باشند اما در هر حال اين دليلي قانع‌كننده نيست براي حقوق ناكافي و تسهيلات نامناسب معلمان. ارزش كار و تلاش معلمان در ذات خود مهم و سرنوشت‌ساز است و بايد با اين ديد براي پرداخت حقوق و تسهيلات بيشتر به قضيه نگاه كرد نه مقايسه با وضعيت ساير كارمندان. البته اين به معناي جدا كردن از ساير كارمندان و ديگر قشرهاي محترم و زحمتكش نيست بلكه هر وظيفه و شغلي در جايگاه خودش بايد ديده شود نه در مقايسه با سايرين...
دوم: تسهيلات و مطالبات معلمان تا حدودي نبايد مشروط و مقيد به مواقع خاصي باشد. در اينجا مثالي غرض نگارنده را بيشتر روشن مي‌كند. فرض كنيد معلمي براي تفريح يا انجام امور ضروري راهي سفري دور مي‌شود. اين معلم براي اقامت شب و استراحت تنها دو سه راه پيش رو دارد و آن هم يا اقامت در خانه معلم و باشگاه فرهنگيان است يا مدارسي براي اسكان. تقريبا اكثر خانه معلم‌ها با كمبود جا روبه‌رو مي‌شوند و گرفتن اتاق يا سوييت به علت كمبود خانه معلم در يك شهر يا محدوديت خود خانه معلم بسيار دردسرساز است. يعني معلم تنها زماني مي‌تواند از رفاه و تسهيلات برخوردار باشد كه خانه معلم ظرفيت پذيرش داشته باشد و به موقع و خيلي زود و سر ساعت برسد و در غير اين صورت از پذيرش محروم خواهد شد. (يعني تسهيلات و رفاه به شرطي وجود دارد كه ظرفيت خانه معلم تكميل نباشد) از طرفي مكان‌هايي به نام باشگاه فرهنگيان به علت بالا بودن هزينه و ساير مشكلات باز هم براي اكثريت جوابگو نيست و شرط برخورداري هم هزينه كردن بسيار بالاست كه درآمد معلمان تا حدودي نمي‌تواند پاسخگوي اقامت در باشگاه فرهنگيان باشد. مدارسي هم كه براي اسكان وجود دارند اكثرشان (نه همه) فاقد شرايط مناسب براي اسكان هستند.

نگارنده معتقد است بايد اعطاي تسهيلات و تامين خواسته‌ها تا حدودي فارغ از شروط و قيدهاي دست و پاگير باشد. براي مثال آموزش و پرورش مي‌تواند با صدور سفر كارت (يا هر قرارداد ديگري) براي معلمان اقدام كند تا در صورت پرشدن ظرفيت خانه معلم‌ها در هر زمان از سال با استفاده از اين كارت يا ساير تسهيلات بتوانند در هتل‌ها اقامت كنند و آموزش و پرورش تا حدودي از راه اين كارت و ساير راه‌ها بتواند لااقل هزينه‌اي قابل قبول را متقبل شود تا معلمان در مسافرت‌ها تا حدودي بدون قيد و شرط فارغ از دغدغه اسكان باشند. اگرچه شايد اين مورد هزينه‌بر باشد اما در هر حال چاره‌اي نيست و بايد اندك اندك با مديريت‌هاي كارا به سمت بر آوردن خواسته‌اي غيرمشروط روي آورد تا شاهد بهبودي و اعطاي تسهيلات باشيم.
سوم: برآورده ساختن خواسته‌هاي معيشتي معلمان اين مرز و بوم كه در آن اتفاق نظر دارند پايان خواسته‌ها نيست بلكه تازه آغازي مناسب است براي آموزش و پرورش مفيد و انسان‌ساز. وضعيت اقتصادي معلمان از گام‌هاي اول است.
چهارم: اين حقيقت قابل انكار نيست كه بهبود معيشتي و تامين خواسته‌هاي قشر معلمان مانند ساير امور زمان بر است و در عرض يك سال و با عجله نمي‌تواند تحقق يابد اما بايد جهت تغييرات به سمت بهبودي برود نه پسروي. اينكه به بهانه زمانبر بودن اصلاحات از انجام وظايف غفلت بورزيم و تقصير شكست‌ها را بر گردن مرور زمان بيندازيم جز پسروي حاصل ديگري دربرنخواهد داشت.

روزنامه اعتماد

منتشرشده در اقتصاد
چهارشنبه, 19 خرداد 1394 07:22

استیضاح فانی با کدام هدف؟

محمد رضا نیک نژاد عضو کانون صنفی معلمان ایران  روز گذشته خبر اعلام وصول استیضاح علی‌اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش منتشرشد. این استیضاح در حالی اتفاق می‌افتد که مشکلات آموزش و پرورش بر هیچ کس پوشیده نیست. با وجود این، باید این واقعیت را عنوان کرد که اگر تغییر و تحولات در آموزش و پرورش از طرف دولت و در راستای ترمیم کابینه انجام می‌شد امری مثبت بود اما اینکه مجلسی که شاکله آن را منتقدان دولت و به عبارتی بخشی بزرگی ازهواداران دولت‌های نهم و دهم تشکیل می‌دهند با اغراضی سیاسی به استیضاح  فانی نگریسته می شود.

عملکرد حاجی بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش از یاد نرفته است. اقدام به استیضاح وزیر آموزش و پرورش، این مسئله را ایجاد می‌کند که استیضاح فانی سیاسی است. این در حالی است که کارشناسان آموزش و پرورش و حتی بدنه این وزارتخانه به درستی می‌دانند که مشکلات آموزش و پرورش بیش از آنکه مربوط به یک فرد باشد ساختاری است. منکر این نیستیم که فرد می‌تواند تاثیر داشته باشد.

معتقدم اگر همین مجلسی که اکنون در زمینه آموزش و پرورش وارد میدان  شده است به محمد علی نجفی رای اعتماد می‌داد، به دلیل نفوذ و مهارتی که او داشت مشکلات آموزش و پرورش نه صد درصد که تا حدی رفع می‌شد.

باید تاکید کرد که مشکلات آموزش و پرورش ساختاری است یعنی، باید اراده‌ای قوی وجود داشته باشد تا این مشکلات رفع شوند. از طرف دیگر، نمایندگان مجلس در حالی به دنبال استیضاح وزیر آموزش و پرورش هستند که آقای فانی به دنبال اعتراضات معلمان وعده‌هایی داده و قرار است طرح‌هایی ازجمله رتبه‌بندی معلمان اجرایی شود.

اگر نمایندگان مجلس دلسوز آموزش و پرورش یا معلمان هستند باید اجازه دهند این طرح‌ها اجرا شوند. همه می‌دانند مشکلات یک شبه حل نمی شود با وجود این، به نظر می‌رسد برخی نمایندگان مجلس به دنبال استیضاح هستند.

از دولت نیز انتظار می‌رود توجه بیشتری به آموزش و پرورش داشته و به وزیر آموزش و پرورش برای حل مشکلات بیشتر کمک کند.

روزنامه آرمان

منتشرشده در یادداشت

حمید رضا حاجی بابایی گروه اخبار /

حمیدرضا حاجی‌بابایی، در پاسخ به این پرسش که مشکلات آموزش و پرورش در چه زمینه‌هایی بود که نمایندگان مجلس را بر آن داشت تا طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش را اعلام وصول کنند، اظهار داشت: بنده این موضوع را پیگیری کرده و با استیضاح موافق نیستم.

وی افزود: مخالف بودن بنده با استیضاح وزیر بدین معنا نیست که آموزش و پرورش مشکلی ندارد اما بحث اصلی این است که در شرایط فعلی استیضاح به نفع دولت و آموزش و پرورش نیست. اما نمی‌خواهم به صورت جزئی وارد این موضوع شوم.

وزیر سابق آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که مشکلات این وزارتخانه سال‌هاست که ریشه دوانده است و هر وزیر دیگری نیز بیاید این مشکلات همچنان ادامه خواهد داشت و حل نمی‌شود، عنوان کرد: بنده با این موضوع موافق نبوده و به آن اعتقادی ندارم.

تسنیم

 ارزشیابی واقعی در نظام آموزشی

گروه مدرسه «اعتماد»| خرداد براي همه كساني كه تجربه نشستن بر نيمكت‌هاي كلاس درس را دارند يادآور روزهاي دلهره امتحان و كارنامه پايان سال تحصيلي است؛ دلهره‌اي كه در پايان يك ماراتن ٩ماهه بايد دانش‌آموزان با دست پر و نمراتي كه مجوزارتقاي آنها به پايه بالاتري را مي‌دهد به نزد پدران و مادران خود بروند و ترس از اينكه مبادا موفق به اين عبور نشوند شب و روزهاي امتحان را به فصل سرد و سخت در آستانه تابستان گرم بدل مي‌كند.

حال چند سالي است كه دست‌اندركاران نظام آموزشي تدابيري انديشيده‌اند تا اين‌روزها را هم براي دانش‌آموزان شيرين كنند هرچند كمتر دانش‌آموزي است كه از درس و مشق و كلاس و مدرسه دل‌خوشي داشته باشد و با فرياد و پس از زنگ پايان مدرسه را ترك نكند اما باز هم علي‌رغم مشكلات فراگير و عميق نظام آموزشي درابعاد مختلف چاره‌اي نداريم تا در حد توان به تبيين اين مسائل و ارايه راهكار بپردازيم تا شايد ذره‌اي از اين مشكلات كاسته شود.ارزشيابي تحصيلي و امتحانات يكي از موضوعات مهم در نظام آموزشي ما است، موضوعي كه شايد از منظر والدين بسيار ساده و سطحي نگريسته مي‌شود و آن را در روزهاي امتحان و برگه امتحان خلاصه مي‌كنند و تنها انتظارشان قبولي فرزندان‌شان است.
اما واقعيت امر اين است كه تحولات عميق و وسيعي در اين راستا به وجود آمده است؛ تحولاتي كه معلمان و مربيان با آن هنوز در بينش و روش هماهنگ نشده‌اند و والدين هم كه با آن خيلي بيگانه‌اند. هنوز ذهنيت‌هاي سنتي و كليشه‌اي موجب شده تا همچنان امتحان فصلي نگريسته شود و نمره و كارنامه و تجديدي و مردودي كليد واژه‌هاي والدين و مربيان و  معلمان باشد. هرچند در سال‌هاي اخير تلاش شده است تحولي صورت گيرد.به همين دليل و همزمان با فصل خرداد بر آن شديم تا نگاهي به ابعاد اين موضوع بيندازيم و ارزشيابي تحصيلي يا امتحانات را از نگاه سنتي تا نگاه حرفه‌اي مورد توجه و بررسي قرار دهيم. اميدوارم صاحب‌نظران عميق‌تر و دقيق‌تر به اين مهم بپردازند و گامي در مسير ارتقاي كيفي آموزشي برداشته شود.

اهداف امتحان و ارزشيابي تحصيلي
شايد بتوان گفت مهم‌ترين دليل پراكندگي در روش‌ها درك متفاوت از اهداف است. دست‌اندركاران تعليم و تربيت به ويژه معلمان و اوليا نيازمند اين درك مشترك در زمينه امتحانات و ارزشيابي تحصيلي هستند كه شايد اهدافي را كه كارشناسان اين حوزه در نظر گرفته‌اند در اين راستا گره‌گشا باشد.
در بخشي از آيين‌نامه امتحانات آمده است: در آموزش‌ ابتدايي‌ و راهنمايي‌ تحصيلي‌، ارزشيابي‌ از فعاليت‌هاي‌ آموزشي‌ و پرورشي‌ از وظايف‌ معلمان ‌است‌ كه‌ براي كارايي‌ و اثربخشي ‌مدارس‌ و مشاركت‌ فعال‌ دانش‌آموزان‌ در فرآيند ياددهي‌ و يادگيري‌ جهت‌ نيل‌ به‌ هدف‌هاي‌ زير انجام ‌مي‌پذيرد:
١- ارزيابي ‌مستمر پيشرفت‌ تحصيلي‌ و تربيتي‌ دانش‌آموزان‌.
٢- آگاه‌ ساختن‌ دانش‌آموزان‌ از ميزان‌ پيشرفت‌ تحصيلي‌ و تربيتي‌ خود و نيز مطلع ساختن‌ اولياي‌ آنان ‌از وضعيت‌ تحصيلي‌ فرزندان‌شان‌.
٣- پرورش‌ استعدادها و پرورش‌ روحيه‌ تلاش‌، ابتكار و رقابت‌هاي‌ سالم‌ در دانش‌آموزان‌.
٤- حصول‌ اطمينان‌ از تحقق‌ شرايط لازم‌ براي ارتقاي‌ دانش‌آموزان‌ به‌ پايه‌ تحصيلي‌ بالاتر.
٥- به دست آوردن‌ قسمتي‌ از اطلاعات‌ مورد نياز براي‌ ارزشيابي‌ از كيفيت‌ و محتواي‌ برنامه‌هاي ‌آموزشي‌، روش‌ها و وسايل‌ تدريس‌ و كار مدارس‌.
٦- تشخيص‌ استعدادها و علايق‌ دانش‌آموزان‌ براي راهنمايي‌ آنان‌ در فعاليت‌هاي‌ آينده‌.
آسيب‌هاي ارزشيابي سنتي
نام امتحان لرزه بر جان دانش‌آموزان مي‌انداخت. در شب امتحان خواب به چشم كمتر كسي مي‌رفت فرقي هم نمي‌كرد كه دانش‌آموز زرنگ باشي يا نه چراكه بايد انتظار معلم و پدر و مادر را تامين مي‌كردي؛ انتظاري كه نمره تعيين‌كننده آن بود. والديني كه به كمتر از٢٠رضايت نمي‌دادند استرس فراواني را به فرزندان خود وارد مي‌ساختند وساير والدين هم كه از فرزندان خود مي‌خواستند نمرات بالاتري از امتحانات قبلي خود بگيرند و اين فضا از امتحان كابوسي ساخته بود كه شب‌ها وروزهاي امتحان را بر دانش‌آموزان تيره و تار كرده بود. حالا از آن نظام ارزشيابي سنتي سال‌ها گذشته  و تغييرات زيادي در كم و كيف ارزشيابي تحصيلي ايجاد شده است؛ تغييراتي كه تلاش داشته از دو ويژگي نظام سنتي به دور باشد، رقابت ناسالم: يكي ازويژگي‌هاي نظام ارزشيابي سنتي رقابت بين دانش‌آموزان بوده كه اين رقابت تاثيرات منفي و مخربي را برجا مي‌گذاشت درحالي كه تنها رقابت قابل قبول، رقابت شخص با خودش است كه مي‌توان آن را رقابت سالم ناميد. رقابتي كه به عنوان رقابت ناسالم قلمداد مي‌شود، رقابت شخص با ديگري است كه متاسفانه در ذهن بعضي از معلمان و بسياري از والدين، كاري نيكو تصور مي‌شود كه اگر اين بحث را از ذهن خود نزدايند به بيراهه خواهند رفت و براي فرزندشان، پيامدي به جز يأس ونااميدي نخواهد داشت.
آموزش تهديدآميز، ايجاد اضطراب و نگراني، به رخ كشيدن شكست‌هاي تحصيلي، فدا شدن خلاقيت وايجاد نگرش منفي به درس و مدرسه از پيامدهاي رقابت ناسالم است.
حافظه مداري: يكي از آسيب‌هاي بارز ارزشيابي سنتي حافظه مداري است كه پيامدهايي از قبيل دانش‌محوري در آموزش، تصور ناصحيح در مورد ارزشيابي (نمره‌محوري) وتوجه به نتيجه پاياني به جاي فرآيند يادگيري و آموزشي را به دنبال دارد.
روش‌هاي سنجش پيشرفت تحصيلي دانش‌آموزان نيازمند تحول و دگرگوني
امروزه در بسياري از نظام‌هاي آموزشي، روش‌هاي سنجش پيشرفت تحصيلي دانش‌آموزان در حال تحول و دگرگوني است.  آموزش و پرورش موفق، به صورت نهادي تعريف مي‌شود كه در يادگيرندگان مهارت‌هاي تفكر انتقادي، حل مساله و خلاقيت را مي‌پروراند. در قرن بيست و يكم دانش‌آموزان نه‌تنها بايد مهارت‌ها و دانش اساسي را بياموزند، بلكه همچنين لازم است كه از تفكر انتقادي، قدرت تجزيه و تحليل اطلاعات، خلاقيت و توانايي حل مساله برخوردار باشند. نسل آينده در دنيايي زندگي خواهد كرد كه به طرز تفكر پيچيده و دقيق‌تري نياز دارد تا بتواند خود را با شرايط همواره متحول زمان سازگار سازد. تربيت چنين نسلي مستلزم همگام ساختن اهداف، محتوا، روش‌ها و ارزشيابي آموزشي با تحولات سريع علمي، فني، اجتماعي، اقتصادي و سياسي در سطح جهان است. بنابراين در دنياي امروز، هدف تعليم و تربيت آن نيست كه دانش‌آموزان با حفظ كردن مطالب درسي و گذراندن امتحان كسب موفقيت كنند، بلكه هدف تعليم و تربيت آن است كه دانش‌آموزان بتوانند در جهان خارج از مدرسه مسائل واقعي زندگي به موفقيت دست يابند. دانش‌آموزان ما بايد به طور فزاينده به دانش‌ها، مهارت‌ها و نگرش‌هايي مجهز شوند كه بتوانند خود را با تحولات و تغييرات گيج‌كننده جامعه بشري در عرصه‌هاي مختلف هماهنگ سازند.
هدف ارزشيابي پيشرفت تحصيلي چيست؟
اصطلاح ارزشيابي پيشرفت تحصيلي را مي‌توان به سنجش عملكرد يادگيرندگان و مقايسه نتايج حاصل با هدف‌هاي آموزشي از پيش تعيين شده براي تصميم‌گيري در اين باره كه آيا فعاليت‌هاي آموزشي معلم و كوشش‌هاي يادگيري دانش‌آموزان به نتايج مطلوب انجاميده و به چه ميزاني بوده، تعريف كرد.
 ارزشيابي پيشرفت تحصيلي به عنوان جزيي جدانشدني از فرآيند ياددهي- يادگيري محسوب مي‌شود و نقش واقعي آن تعيين ميزان دسترسي به اهداف، مشكلات و ضعف‌هاي فرآيند ياددهي – يادگيري و برنامه‌ريزي براي رفع آن است.
ارزشيابي پيشرفت تحصيلي هميشه ناظر بر هدف‌هاي آموزشي است به طور كلي دو اقدام اساسي در ارزشيابي پيشرفت تحصيلي ضروري است؛ نخست تعيين هدف‌هاي آموزشي و سپس سنجش اندازه‌گيري عملكرد يادگيرندگان.
ارزشيابي توصيفي چيست؟
ارزشيابي توصيفي، شكلي از ارزشيابي تحصيلي-تربيتي است كه در آن معلم با مشاركت فعال و دانش‌آموز و اولياي ايشان با استفاده از ابزار‌هاي مختلف به جمع آوري اطلاعات در زمينه تلاش‌ها، پيشرفت‌ها و موفقيت‌هاي دانش‌آموزان مي‌پردازد و با طبقه بندي تحليل و تفسير اطلاعات به آنها كمك مي‌كند تا بهتر ياد بگيرند و مشكلات يادگيري خود را به كمك اوليا و معلمان برطرف كنند.
هدف اصلي در ارزشيابي توصيفي بهبود شرايط يادگيري دانش‌آموزان با از بين بردن اضطراب‌هاي نامطلوب ناشي از برگزاري  امتحانات و بازخورد‌هاي عددي است.
ويژگي‌هاي ارزشيابي توصيفي
١- در ارزشيابي توصيفي به جاي دادن نمره به دانش‌آموز از عبارت‌هاي كيفي مثل تلاش خوبي داشته‌اي، با تلاش به موفقيت رسيده‌اي، براي موفقيت بايد بيشتر تلاش كني، با انجام تمرين بيشتر مشكل شما برطرف مي‌شود و... استفاده شود.
٢- ارزشيابي توصيفي به زمان خاص محدود نمي‌شود اين ارزشيابي در كل جريان يادگيري، در فعاليت‌هاي خارج از كلاس و در محيط زندگي جريان دارد.
٣- تلاش و رشد كودكان همانند موفقيت آنان ارزشمند است و فقط به موفقيت‌ها امتياز داده نمي‌شود بلكه تلاش و پيشرفت نيز امتياز دارد.
٤- همان‌گونه كه يادگيري دانش‌آموزان در حوزه‌هاي مختلف و سطوح متفاوت است، سنجش و ارزشيابي آن نيز بايد با استفاده از ابزار‌هايي باشد كه بتواند اين يادگيري‌ها را بسنجد. پوشه كار، آزمون‌ها , مشاهدات از جمله ابزارهايي است كه در ارزشيابي توصيفي مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
٥- در ارزشيابي توصيفي اصل بر ارتقاي دانش‌آموزان به پايه‌هاي بالاتر است مگر در موارد بسيار نادر و زماني كه دانش‌آموزان داراي ناتوانايي‌هاي ذهني باشند.
٦- كارنامه دانش‌آموزان علاوه بر عملكرد درسي، عملكرد اجتماعي و عاطفي و جسماني-فيزيكي را منعكس مي‌كند.
محاسن ارزشيابي توصيفي
شناخت عميق‌تر و دقيق‌تر از دانش‌آموز، كاهش اضطراب نامطلوب و فعاليت‌هاي دانش‌آموز در كنار موفقيت، توجه به تلاش‌ها و فعاليت‌هاي دانش‌آموز در كنار موفقيت، به خدمت گرفتن ارزشيابي براي آموزش و يادگيري بهتر، مشاركت دانش‌آموز و والدين در ارزشيابي، حمايت از كودك و توجه به حقوق آن در كلاس و مدرسه، ايجاد فضاي محبت و همدلي بين دانش‌آموزان و شناسايي مشكلات يادگيري در زمان مناسب و تلاش براي رفع آن از مهم‌ترين مزاياي ارزشيابي توصيفي است.
معايب ارزشيابي كمي (نمره‌اي)
 محدود شدن به ارزشيابي از دانش‌آموز و اطلاعات، اضطراب‌آور بودن نمره و امتحان، كم‌توجهي به تلاش‌ها و فعاليت‌ها و تاكيد بيش از حد بر موفقيت، تفكيك يادگيري از ارزشيابي، ايجاد فضاي رقابتي، البته ناسالم در بين دانش‌آموزان، كم‌توجهي ابعاد عاطفي و مهارتي، كم‌توجهي به ويژگي‌هاي سني، شرايط روحي كودك و عدم توجه به مشكلات يادگيري و توجه صرف به نمرات پاياني از معايب ارزشيابي غيرتوصيفي يا همان نمره‌محور است كه سنخيتي با فرآيند آموزشي ندارد.
موانع وراهكار‌هاي ارزشيابي مستمر در ساختار ارزشيابي آموزشي
محمدعلي تصديقي، يكي از محققان حوزه آموزشي در تحقيقي كه انجام داده، مي‌نويسد: ارزشيابي مستمر كه با عناوين ديگري از قبيل ارزشيابي تكويني، ارزشيابي مرحله‌اي، ارزشيابي بازخورد، ارزشيابي فرآيند و نظاير آن مشابهت دارد، بخش جدايي‌ناپذيري از فرآيند ياددهي – يادگيري است كه منجر به بهبود ورفع مشكلات فرآيند مذكور مي‌شود. علاوه بر اين در افزايش كيفيت و اثر بخشي آموخته‌ها، كاهش اضطراب امتحاني، توجه به تفاوت‌هاي فردي و غير موثر است. ايشان با اشاره به ساختار نظام ارزشيابي آموزشي مي‌افزايد: ساختار ارزشيابي آموزشي به ويژه ارزشيابي مستمر در نظام آموزشي ايران با موانع و مشكلاتي روبه رو است. برخي از مهم‌ترين مشكلات آن عبارتند از فقدان فرهنگ ارزشيابي مستمر، اهميت دادن به ارزشيابي پاياني حجم زياد دروس و استاندارد نبودن جمعيت كلاس‌ها، كمبود امكانات و فضاي آموزشي، عدم تناسب تشكيلات و آيين‌نامه‌هاي ارزشيابي باشيوه‌هاي نوين ارزشيابي، فقدان دوره‌هاي آموزش ضمن خدمت در زمينه ارزشيابي، توجه به كميت و... ...
اين محقق سپس به راهكارهاي رفع اين مشكلات مي‌پردازد و مي‌نويسد: براي رفع مشكلات مذكور راهكارهايي ارايه شده كه با برنامه‌ريزي‌هاي كوتاه‌مدت و دراز مدت بستر تغيير و تحولي بنيادي را در نظام ارزشيابي مستمر ايجاد خواهد كرد. برخي از اين راهكارها عبارتند از ايجاد فرهنگ ارزشيابي و ارزشيابي مستمر در معلمان، كاهش اعتبار ارزشيابي پاياني، كاهش حجم دروس در برنامه‌ريزي درسي، رعايت استانداردهاي بين‌المللي در جمعيت كلاس‌ها، ايجاد امكانات و تسهيلات لازم براي برگزاري ارزشيابي مستمر، تغيير و تحول در ساختار، تشكيلات و آيين نامه‌هاي ارزشيابي آموزشي با تاكيد بر ارزشيابي مستمر، توجه جدي به آموزش‌هاي ضمن خدمت معلمان در زمينه ارزشيابي مستمر، توجه به كيفيت و اثر بخشي فرآيند ياددهي – يادگيري و... .
شيوه‌هاي ارزشيابي با دوره‌هاي چهارگانه آموزشي هماهنگ مي‌شود
در راهكار ٢-١٩ سند تحول بنيادين آموزش و پرورش در خصوص ارزشيابي پيشرفت تحصيلي، بر سه شيوه ارزشيابي تصريح شده است؛ ارزشيابي‌هاي فرآيندمحور، نتيجه‌محور و تلفيقي كه پژوهشي در اين رابطه به سفارش شوراي عالي آموزش و پرورش در حال انجام است كه هنوز به پايان نرسيده و گزارش آن به زودي به شوراي عالي ارايه شده و متعاقب آن در مورد اعمال اين روش‌ها در دوره‌هاي تحصيلي اتخاذ تصميم خواهد شد.
عبدالرسول عمادي، رييس مركز سنجش وزارت آموزش و پرورش ضمن بيان اين مطلب گفت: تبيين و ايضاح هر يك از اين مفاهيم كه در پژوهش ياد شده به آن پرداخته شده مستلزم تصويب در مرجع ذي‌صلاح ياد است. هر يك از اين سه شيوه ارزشيابي مي‌تواند در يكي از ادوار چهارگانه نظام جديد آموزشي مورد تاكيد بيشتر يا كمتر باشد.
ايشان مي‌افزايد: بديهي است در شرايطي كه كودكان در پايه‌هاي اول دوره ابتدايي در حال تحصيلند، با توجه به روانشناسي رشد دانش‌آموزان در اين دوره، ارزشيابي پيشرفت تحصيلي آنها غالبا فرآيندمحور است و نمي‌توان بر نتيجه‌محوري به عنوان هدف ارزشيابي در اين دوره تاكيد زيادي داشت و هر چه از پايه‌هاي اوليه تحصيلي دورتر مي‌رويم ارزشيابي تلفيقي كه هم ناظر بر فرآيندهاي مورد نظر و هم نتيجه‌محور است پررنگ‌تر مي‌شود.
اين مقام مسوول در آموزش و پرورش تاكيد مي‌كند كه كارنامه تحصيلي دانش‌آموزان كه ناظر بر ارايه بازخورد عملكرد آموزشي و تربيتي آنهاست نيز گزارشي است از ماحصل دستاوردهاي دانش‌آموزان و معلمان در حوزه‌هاي ياددهي و يادگيري است كه اين كارنامه امروزه در دوره ابتدايي مطابق مصوبات شوراي عالي آموزش و پرورش، حالتي كيفي و توصيفي دارد و شايان توضيح است كه ارزشيابي‌اي كه برآيند نتايج حاصل از اندازه‌گيري عملكرد تحصيلي و تربيتي يادگيرندگان است، هرچه كيفي‌تر باشد ما را نسبت به صحت نتايج به دست آمده اطمينان بيشتري مي‌بخشد.
عمادي با اشاره به برداشت‌هاي اشتباه در مورد استفاده از نمره مي‌گويد: از جمله سوءتعبيرهايي كه در بحث ارزشيابي توصيفي اتفاق افتاده اين است كه تصور مي‌شود در ارزشيابي توصيفي جايي براي استفاده از مقياس‌هاي كمي نيست، در حالي كه ارزشيابي از ابزارهاي گوناگوني از جمله نمره به عنوان نتيجه اندازه‌گيري و نه بازخورد ارزشيابي بهره مي‌گيرد و اين نمرات در نهايت در بازخوردي كيفي حالتي توصيفي خواهند يافت و نتيجه همان چيزي است كه اكنون روال معمول نظام آموزشي كشور ما در ارزشيابي كيفي و توصيفي دوره ابتدايي است.
 ارزشيابي دوره ابتدايي مطابق مصوبات موجود امري كيفي است، خوشبختانه با اصلاحاتي كه همكاران ما در معاونت آموزش ابتدايي در كارنامه دانش‌آموزان اين دوره به انجام رسانده‌اند، كيفيت ارايه بازخورد از طريق كارنامه تحصيلي دانش‌آموزان براي سال تحصيلي آينده از مطلوبيت بيشتري نيز برخوردار شده است.

منتشرشده در آموزش نوین

گروه گزارش / علی اصغر فانی تاکنون دو بار کارت زرد از مجلس اصول گرا دریافت نموده است و حداقل سه بار زمزمه استیضاحش در مجلس پیچیده و برای آن امضاء جمع آوری کرده اند .طراحان استیضاح این بار سرانجام موفق شدند که مجوز طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش را در صحن علنی مجلس از هیات رئیسه دریافت کنند و این در حالی است که چندی پیش رئیس مجلس طراحان استیضاح فانی را به تامل و گفت و گو فراخوانده بود .

متن زیر حاصل گفت و گوی گروه گزارش سخن معلم با آقای محمود ایمان زاده ، معلم ، فعال صنفی و مسئول روابط عمومی کانون صنفی معلمان است که می خوانید .

منتشرشده در گفت و شنود
سه شنبه, 18 خرداد 1394 15:50

فرهنگیان چه می خواهند؟

علیرضا سعیدآبادی « اعتراض مدنی فرهنگیان » در تهران و سایر شهرها همزمان با بررسی لایحه بودجه سال 1394 و ابلاغ بخشنامه دولت درخصوص افزایش حقوق کارکنان ستادی دستگاه های اجرایی در کشور آغاز شد.این اعتراضات ، در سه سطح قابل بررسی است:

اول ؛ سطح صنفی که در نگاه نخست به نظر می رسد وجه غالب این رویداد است.نظام صنفی و سندیکایی در ایران با توجه به این که خاستگاه داخلی ندارد فاقد ویژگی های بومی است و تعریف دقیقی نمی توان درباره آن ارایه داد. سندیکاها در غرب که خاستگاه اصلی این نظام ها به شمار می روند ابتدا ، در کارخانه ها و محیط های کارگری شکل گرفته اند و سپس به سایر اصناف تسری پیدا کرده اند.ما قانون نظام صنفی در کشور داریم اما با کارکردهای مورد انتظار فاصله دارد.خواسته های صنفی باید از مجاری قانونی به دولت ها بازتاب داده شوند. در کشور ما ، رفتار دولت ها با اعتراض های مدنی متفاوت است. از برخورد قهری تا حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات ، طیفی از اقدامات تاکنون دیده شده است.

واقعیات متعددی در سطح رفتارهای صنفی فرهنگیان در ماه های اخیر وجود دارد: اولاً ، نظام سازمان یافته صنفی و سندیکایی رشدیافته تری در مقایسه با سایر صنوف در حوزه فرهنگیان مشاهده می شود.ثانیاً ، هم گرایی بالای فرهنگیان نشانه این است که عرصه فرهنگ از اثرگذاری و ظرفیت بالقوه اجتماعی و سیاسی بالاتری در ایران برخوردار است.ثالثاً ، همانند هر اقدام صنفی سازمان یافته ای ، رعایت چارچوب های قانونی از اصول اولیه اعتراض های مدنی است و این در ماه های اخیر به خوبی به نمایش گذاشته شده است.رابعاً ، بیان خواسته های یک صنف اثرگذار مانند فرهنگیان به واقع گرایی و محاسبات دقیق تری نیاز دارد. قانع سازی پارلمان و دولت به طور کامل- حتی اگر اصل موضوع را نیز بپذیرند - کار دشواری است و طرح و برنامه جامع و چندلایه می خواهد.خامساً ، شناسایی و بهره مندی از حمایت فرهنگیان پیشکسوت سرشناس که در قید حیات هستند و بسیاری از مدیران ارشد کشور را آموزش و پرورش داده اند به پذیرش خواسته های فرهنگیان کمک شایان توجهی می کند.

سطح دوم ؛ نظام اداری است. مواجهه فرهنگیان با مصوبات و رویه های اداری و مالی متفاوت در بخش های مختلف دولت نیازمند بررسی دقیق و همه جانبه ای است. این که در برخی بخش های اداری کشور ، حقوق و پرداخت های جانبی بالایی وجود دارد علاوه بر آموزش و پرورش مورد توجه سایر دستگاه های اداری دولت نیز هست و این که در کشورهای توسعه یافته به معلمان یکی از بالاترین دستمزدها را می دهند دردی از فرهنگیان دوا نمی کند.تا وقتی که آموزش و حوزه فرهنگ در نگاه مسئولان ارشد جامعه هزینه است و نه سرمایه گذاری ، در آینده این وضعیت همچنان ادامه می یابد.

فرهنگیان برای طرح خواسته های خود در نظام اداری با واقعیات متعددی مواجه هستند.اولاً ، نظام اداری ایران وارداتی ، آمرانه ، بومی نشده و غیرمنعطف است و برای غلبه بر این شرایط به یک انقلاب اداری نیاز داریم که اراده و گستره ای وسیع تر از حیطه یک دستگاه را می طلبد و باید بر روی آن کار کرد. نظام اداری ، محصول بوروکراسی وارداتی و نظام آمرانه پادشاهی در ایران است و تغییر آن به یک باره اتفاق نمی افتد.ثانیاً ، ارزش های انقلاب اسلامی مبنای هر تحول و برنامه جدیدی در این کشور باید باشد و فرهنگیان نیز برای پیگیری خواسته های خود از این قاعده مستثنی نیستند.ثالثاً ، انقلاب در نظام اداری به انسان های صبور ، پیشتاز و با برنامه نیاز دارد. حرکت های دفعی ، خلق الساعه و بدون برنامه محتوم به شکست است. رابعاً ، شناخت مسائل و رویه های اداری و مالی دولت ، مطالعه تطبیقی وزارت آموزش و پرورش با سایر دستگاه های اجرایی و بررسی وضع موجود از اهمیت خاصی برخوردار است.خامساً ، ترسیم وضعیت مطلوب و جایگاه مناسب برای فرهنگیان بدون تعیین آثار مستقیم و غیرمستقیم عملکرد نظام آموزشی بر رفتارهای اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی شهروندان امکان پذیر نیست.

سطح سوم ؛ بررسی قوانین و مقررات و نقش پارلمان است.مجلس شورای اسلامی در سلسله مراتب نظام سیاسی در ایران از جایگاه و اختیارات بالایی برخوردار است و هریک از بخش های جامعه سعی می کنند روابط نزدیک تر و موثرتری با پارلمان داشته باشند.فرهنگیان با توجه به جمعیت کثیری که دارند باید بتوانند روابط خود را با مجلس شورای اسلامی بازتعریف کنند.

در حیطه مسائل و نیازهای فرهنگیان و نقش پارلمان در رفع این مشکلات ، واقعیات متعددی وجود دارد: اولاً ، با فرض همکاری دولت ، لوایح پیشنهادی تهیه شده باید به تصویب کمیسیون های تخصصی مجلس شورای اسلامی برسند و پس از تایید کمیسیون اصلی به صحن علنی می آیند.ثانیاً ، به لحاظ خواسته های مالی فرهنگیان ، کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی پس از کمیسیون آموزش و تحقیقات نسبت به سایر کمیسیون های فرعی در حوزه آموزش و پرورش از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است.ثالثاً ، شناخت قوانین و مقررات ، ضعف ها و قوت های هرکدام و ارایه طرح های پیشنهادی برای جایگزینی با قسمت های ضعیف و یا جاهایی که قانون درباره آنها سکوت کرده است به تعامل ویژه ای با مجلس شورای اسلامی نیاز دارد.رابعاً ، استفاده از ظرفیت های رسانه برای انجام هرگونه اصلاحات قانونی به نگاه هنرمندانه ای برای همراه سازی مردم و سایر اقشار حقوق بگیر جامعه نیازمند است.فرهنگیان برای آگاهی بخشی و قانع سازی مردم ، دولت و مجلس شورای اسلامی به ظرفیت رسانه های مرکز ، محلی ، شبکه های اجتماعی و همچنین تعامل با رسانه ملی نیاز دارند. خامساً ، شورای عالی انقلاب فرهنگی
، سیاستگذار و رکن اصلی در حوزه فرهنگ و آموزش این کشور است.فرهنگیان باید بتوانند با این شورا ارتباطات سازنده ای در زمینه تدوین قوانین و مقررات موردنیاز برقرار کنند.

با توجه به ابعاد صنفی ، اداری و قانونی که درباره اعتراض های مدنی فرهنگیان برشمرده شد تردید نداشته باشید در خوش بینانه ترین حالات با این گونه رفتارها به عنوان یک بحران در همه کشورها مواجهه خواهد شد و مدیریت آن در دستور کار قرار خواهد گرفت تا ابعاد سیاسی آن از کنترل خارج نشود.از این رو ، پیشتازان و برنامه ریزان این گونه اقدامات ، باید بتوانند کانال های ارتباطی شفاف و مستقیم با دولت و مجلس شورای اسلامی و به ویژه بخش های امنیتی داشته باشند و در سال همدلی و همزبانی ، از ایجاد ابهام و اقدامات افراطی جلوگیری کنند.دولت از صدور بخش نامه هایی که به چندگانگی نظام پرداخت ها در دستگاه های اجرایی دامن می زند تا زمانی که اصلاحات لازم در نظام اداری صورت نگرفته و به تعبیر من انقلاب اداری واقع نشده باید خودداری کند.

فرهنگیان برای استفاده از ابزار رسانه به این واقعیت لازم است توجه داشته باشند که جامعه از اقشار متعددی تشکیل شده و فرهنگیان یکی از بخش های آن هستند و باید به انتظارت عمومی جامعه از دولت ، مجلس شورای اسلامی و رسانه ها در کنار خواسته های صنفی خود توجه کرده و آنها را نادیده نگرفته و حساسیت سایر اقشار را برنیانگیزند.انتظار عمومی مردم از دولت ، مجلس شورای اسلامی و رسانه این است که به حقوق تمامی اقشار جامعه نگاه همه جانبه داشته باشند ولی این به معنای نادیده انگاری و کم رنگ سازی یک رویداد صنفی در جامعه همانند اعتراض مدنی فرهنگیان نیست و ضرورت دارد با ملاحظات لازم به آن پرداخته شود.

رفتار موردانتظار از دولت و مجلس شورای اسلامی که دو طرف مذاکره کننده با فرهنگیان هستند این است که اجازه دهند خواسته ها به دقت و بطور مستند منعکس شود و راه طرفین برای قانع سازی یکدیگر باز باشد.اگر به زمان بیشتری برای حل و فصل این اختلاف و رفع مشکلات فرهنگیان نیاز است برنامه زمان بندی ارایه شود.دولت اگر مبنا را بر مذاکره با فرهنگیان گذاشته باشد این فرصت بسیار مناسبی است تا این قشر تاثیرگذار و آینده ساز بتوانند با شفاف سازی و مستندسازی خواسته های خود به قانع سازی طرف مذاکره کننده امیدوارتر از همیشه باشند.

من این چارچوب را با توجه به تجربه کار کارشناسی در سال های اول دهه هشتاد در ستاد وزارت آموزش و پرورش و باور فردی به نقش راهبردی فرهنگیان در جامعه ارایه کرده ام و فکر می کنم یک وزیر جامع الاطراف و چندین نماینده منتخب فرهنگیان در مجلس شورای اسلامی می توانند بخش مهمی از راه های ارتباطی فرهنگیان را با مراجع بالادستی و مراکز ذیربط برقرار کرده و اوضاع را به خوبی در آینده سامان دهند.  


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دیدگاه

نظرسنجی

اجرای رتبه بندی پس از دو سال چه تاثیری در کیفیت آموزش داشته است ؟

عالی - 6.3%
خوب - 6.5%
تاثیر چندانی نداشته است - 29%
رتبه بندی فقط به ایجاد نارضایتی بیشتر معلمان و تبعیض درون سازمانی انجامیده است - 58.2%

مجموع آرا: 414

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور