صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار /

12 اردیبهشت قبل از شهادت مطهری هم روز معلم بود

« گروه سایت سخن معلم » از توجه ویژه روزنامه اعتماد و دست اندرکاران زحمت کش و مسئول آن نسبت به آموزش و پرورش و مسائل آن تشکر و قدردانی می کند .

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 13 ارديبهشت 1394 19:11

آسمان معلمان ابری است

رسول پاپایی اول: درباره سابقه روز معلم و چرایی آن زیاد گفته و نوشته شده است. 12 اردیبهشت ۱۳۴۰ انبوهی از معلمان برای تحقق خواسته‌های صنفی و افزایش حقوق به خیابان‌های تهران آمدند اعتراض معلم‌ها، کم‌کم به درگیری با پلیس کشیده شد.
سرگرد ناصر شهرستانی، رئیس کلانتری بهارستان، با یک شلیک به سر « ابوالحسن خانعلی » معلم ساده دبیرستان جامی اسباب مرگ او شد. کشته شدن خانعلی، آتش خشم معلمان را شعله‌ور ساخت و شعله‌های غضب معلمان، جعفر شریف امامی، نخست‌وزیر وقت را مجبور به استعفا کرد.  ۱۸ اردیبهشت‌‌ همان سال، معلم‌ها اجتماع بزرگ‌تری را شکل دادند و اعلام کردند از این پس ۱۲ اردیبهشت را به عنوان روز معلم گرامی خواهند داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی، ۱۲ اردیبهشت ۵۸، استاد مرتضی مطهری روحانی اهل فکر و قلم به دست گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسید. تقارن این رویداد هولناک، با روز ۱۲ اردیبهشت موجب شد تقویم انقلاب اسلامی هم این روز را به عنوان روز معلم به رسمیت بشناسد و معلمان هرسال در این روز یاد و خاطره استاد مطهری و دکتر خانعلی را گرامی بدارند.
دوم:   روز معلم فرصت مناسبی است تا با هم حال و روز آموزش و پرورش را مرور کنیم. واقعیت امر این است که هوای آموزش و پرورش سال هاست ابری و در اکثر مقاطع زمانی همراه با گرد و غبار و وزش باد‌های شدید بوده و توده‌هایی پر فشار از طرف نمایندگان مجلس هم در اکثر مواقع بر این ناپایداری جوی افزوده است.
سال‌هاست که معلم‌ها به این باور رسیده‌اند در چنین حال و روز و آب و هوایی نباید چشم امیدی بر آسمان بی‌باران ستاد داشته باشند و شاید خیلی دور از انصاف و واقعیت نباشد که بگویم در طول این سال‌ها در چنین حال و احوالی رنجوری آموزش و پرورش بیش از پیش شده و هر وزیر و دولتی اعم از اصول‌گرا واصلاح‌طلب که آمدند از ظن خود یار آن شده و از درون آن در جست‌و‌جوی اسرار به گل نشستگی این کشتی عظیم نبوده و آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید به عنوان میراث دار و سکاندار این کشتی لاجرم یا باید به سبک و سیاق پیشینیان ادامه دهد یا بر اساس تدبیر و عقلانیت آسیب‌های احصا شده را اولویت‌‌بندی کند و براساس درجه اهمیت و اولویت به کم کردن این آسیب‌ها و درمان این بیمار رنجور بپردازد.

روشن است که اولی به حال جامعه و معلم و کشور مضر و دومی نیازمند صبر و بردباری و پشتیبانی همه دستگاه‌ها و اهتمامی جدی و حمایتی عملی همانند آنچه در عرصه سلامت و بهداشت رخ داده است. اتفاقی که اگر رخ دهد می‌تواند مکمل بسته سلامت دولت باشد و تدبیری باشد برای ماندگاری و استمرار ارتقای سطح سلامت و بهداشت کشور زیرا که آموزش زیربنای استمرار و ماندگاری همه طرح‌های خوب است.
سوم: حال و روز آموزش و پرورش در کشور‌های توسعه یافته و پیشرفته اگر خوب است به این دلیل است که معلم و مدرسه و دانش‌آموز اولویت کشورشان است. اگر آب و هوای آموزش و پرورش‌شان آفتابی و همراه با وزش نسیم صبحگاهی است به این دلیل است که نزد آنها سهم آموزش و پرورش از تولید نا‌خالص ملی بالا‌تر از پنج‌درصد است اما در کشور ما، با وجود همه حرف‌های قشنگی که درباره آموزش و پرورش زده می‌شود و با وجود تولید نا‌خالص ملی ۴۷۰ میلیارد دلاری تنها در یک سال دولت قبل، سهم آموزش و پرورش در لایحه بودجه پیشنهادی همان دولت بسیار کمتر از استاندارد جهانی بوده است.

اگر حال آموزش و پرورش آنها خوب است به این دلیل است که بیش از98درصد از اعتبارات آموزش و پرورش‌شان صرف هزینه‌های پرسنلی و حقوق نمی‌شود آنها برای کیفیت‌بخشی به محتوا و آموزش معلمان، ایمن‌سازی کلاس‌های درس، کتابخانه، آزمایشگاه، به روز کردن معلمان، بودجه‌های خوب اختصاص می‌دهند. حال آموزش و پرورش آنها به این دلیل خوب است که می‌داننداگر 98درصد اعتبارات آموزش و پرورش به پرداخت حقوق اختصاص یابد معنایش چیزی جز تداوم معلم‌محوری و ارتقا نیافتن کیفیت آموزش‌ها و رها کردن معلم با مشکلاتش نیست. آنها می‌دانند مدیران جوان با انگیزه با نشاط و علاقه‌مند به کار و سرشار از ایده می‌توانند حال مدرسه و کلاس درس و معلم و نظام آموزشی‌شان را خوب کند و سال‌ها در یک چرخه بسته مسببان بدحالی نظام آموزشی خود را تنها جا‌به‌جا نمی‌کنند و عرصه مدیریت را برای مدیران نوآور و خلاق و جوان باز می‌کنند!!
چهارم: این روز‌ها خوشبختانه فارغ از هیاهوی رسانه‌ای و ژست‌های تبلیغاتی در آموزش و پرورش اتفاقات خوبی رخ داده که اگر صبوری و حمایت همه جانبه به کمک آن بیاید می‌توان امیدوار بود در آینده‌ای نه چندان دور حال آموزش و پرورش ما هم خوب شود.

این روز‌ها از طرح‌های فی‌البداهه و خلق‌الساعه خبری نیست، جابه جایی و تغییرات مستمر در ساختار‌ها و دوره‌های تحصیلی متوقف شده، طرح‌های نمایشی و عامه‌پسند مانند ضیافت تعطیل شده است از استخدام‌های بی‌رویه و مبتنی بر سیاست اثری نمانده، نگاه آزمایشی جایش را به نگاه پژوهش محور و مطالعاتی داده، ارتقای کیفیت آموزشی در مدارس صاحب ردیف خاص شده است و مدیریت و ساماندهی نیروی انسانی در دستور کار قرار گرفته است و تلاش شده تا پیچ و خم‌های اداری و موانع برای حضور و مشارکت بخش خصوصی در اداره مدارس به حداقل برسد، نشاط و جنب وجوش تشکل‌های صنفی و معلمی زیاد شده و امنیت فرهنگی جای فرهنگ امنیتی را گرفته و اراده دولت در اجرای رتبه ‌بندی معلمان امید به ایجاد انگیزه در بین معلمان ایجاد کرده است.

اگر می‌خواهیم آب و هوای آموزش و پرورش ما هم آفتابی شود ، باید مسئولانه از آموزش و پرورش دفاع کرد. مشکل معلمان را تنها در پرداخت دیون و مطالبات جست‌و‌جو نکرد و کم کاری‌ها و ملی نگاه نکردن به آموزش و پرورش را پشت برگزاری جشن‌های نمایشی و تعریف و تمجید‌های شعاری پنهان نکرد ، باید در حمایت از این دستگاه انقلابی رفتار کرد و فارغ ازمطامع جریانی و منطقه‌ای و گروهی به مطالبه رهبری پاسخ داد که همه دستگاه‌ها باید پشتیبان آموزش و پرورش باشند و باور کنیم اگر حال اینجا خوب شود حال همه ما و همه جای این سرای عزیز هم خوب می‌شود.

روزنامه ایران

منتشرشده در یادداشت

بیانیه تشکل های معلمان گروه اخبار /

روز معلم كه فرا مي‌رسد ذهن هر كسي كه نيمكت‌هاي مدرسه را تجربه كرده باشد ناخودآگاه، به خاطرات تلخ و شيرين دوره دانش آموزي مي‌رود و قبل از هر چيزي حس زيباي شاگردي لبخندي بر لبانش مي‌نشاند. حسي كه معلم و معلمي را تحسين مي‌كند.
مجمع فرهنگيان ايران اسلامي، انجمن اسلامي معلمان ايران و سازمان معلمان ايران به مناسبت روز معلم بيانيه‌هايي جداگانه منتشر كردند.
«روز معلم در حالي فرا مي‌رسد كه همچنان مشكلات معيشتي و تنزل منزلتي به حرفه معلمي آسيب جدي رسانده و اين آسيب بحران چهارگانه معيشت، منزلت، معرفت و مهارت، نظام آموزشي را به شدت تهديد مي‌كند دانش و مهارت معلمي را تحت‌شعاع قرار داده است.
با آغاز دولت يازدهم و رويكرد نسبتا مطلوب به امر مشاركت به ويژه تشكل‌ها در عرصه آموزش و پرورش روزنه اميدي ايجاد شد. اما محدوديت‌هاي اين دولت در زمينه‌هاي اقتصادي مانع از تحقق مطالبات بر حق معلمان از جمله بازنشستگان گرديده است. محدوديتي كه براي معلمان چندان قابل پذيرش نبوده و به حق همچنان خواستار رفع موانع هستند.»
اين بخشي از بيانيه سازمان معلمان ايران بود.
در بخشي از بيانيه مجمع فرهنگيان ايران اسلامي آمده است: «هر چند هنوز آوار ويرانه‌هاي هشت سال برداشته نشده اما اعتماد و اميد به آينده در قلب بيشتر مردم زنده شده است. ما فرهنگيان همراه و همسو با ساير اقشار مردم ايران اسلامي مصمم هستيم زنجيره پيروزي‌هاي خود را با شركت در انتخابات اسفندماه ٩٤ تكميل نماييم و نمايندگاني را براي مجلس انتخاب كنيم كه دغدغه منافع ملي داشته باشند.
ما مي‌دانيم كه معلمان با مشكل معيشت دست به گريبانند و ريشه اصلي مشكلات را در اين مي‌دانيم كه تورم سالانه از درصد افزايش حقوق معلمان بالاتر است. دولت بايد با مهار تورم و افزايش اعتبار پول ملي تورم را كاهش دهد و اين مسير را با شتاب بيشتري طي كند.»
انجمن اسلامي معلمان ايران نيز در بيانيه خود گفته است «آموزش و پرورش كشور در طول سال‌هاي گذشته به‌شدت آسيب ديده است، محدوديت‌هاي حاكم بر فضاي آموزش و پرورش، طرح‌هاي بدون پشتوانه علمي و كارشناسي، بي‌تدبيري و ناكارآمدي، دخالت متوليان متعدد و غيرپاسخگو، دور باطل تغيير پي در پي سيستم آموزشي كشور، افزايش افت تحصيلي، كاهش كيفيت آموزش و پرورش، جدايي و جزيره‌اي شدن روابط ميان بدنه اداري، اجرايي، كارشناسي آموزش و پرورش و معلمان ساختار اين نهاد را به‌ شدت ضعيف و شكننده كرده است.

جامعه معلمان ايران بيش از هر چيز بر رفع تبعيض پرداخت‌ها و درآمدها و حفظ جايگاه و شأن معلم و نگاه به آموزش و پرورش به عنوان نهادي راهبردي و زيربنايي تاكيد دارند. صرف اعلام برخي افزايش پرداخت‌ها علاج مسائل آموزش و پرورش نيست.»

روزنامه اعتماد

سخن معلم  وزیر محترم آموزش و پرورش

جناب آقای فانی

با سلام

در راستای دعوت جنابعالی مبنی بر نظر خواهی از فرهنگیان در رابطه با طرح رتبه بندی فرهنگیان مصوب آخرین جلسه دولت در سال 93 از شما استدعا دارم دقایقی را با توجه به حسن نظر جنابعالی دراحساس همدلی و همزبانی با فرهنگیان در این نامه مداقه فرمایید.

به نظر من طرح رتبه بندی جدید در قالب مدیریت خدمات کشوری طرحی شتاب زده و در واکنش به اعتراضات معلمان است که در صورت اجرا، ا گرچه اندک کمکی در راستای حل مشکلات معیشتی آنان است ، منزلت اجتماعی معلم را به کلی نادیده گرفته ، نه تنها در راستای تحول در آموزش و پرورش نبوده، بلکه ظلم مضاعفی نیز به فرهنگیان وارد خواهد آورد (لحاظ نشدن جایگاه واقعی معلم ).

جناب آقای وزیر

هدف از اجرای این طرح را ایجاد عدالت اداری میان معلمان دانستند. بایستی یاد آور شوم که برای ایجاد عدالت اداری آیا جناب آقای وزیر بهتر نبود بند 5 ماده 68 قانون مدیریت خدمات کشوری را به درستی اجرا می نمودید نه به طور سلیقه ای و برای همه صرف نظر از مدرک شان به طور یکسان آن هم با ضریب 1300.

عمده مطالبه فرهنگیان رفع تبعیض میان فرهنگیان و سایر کارمندان دولت بود در حالی که جناب آقای وزیر در واکنشی شتاب زده طرح جدید رتبه بندی را برای ایجاد عدالت میان "خود فرهنگیان" به میان آورده و ظلم مضاعف نموده چه اینکه طرح رتبه بندی قبلی، که با هم سنگ دانستن جایگاه معلم در صدد هماهنگی حقوق در حد 80 درصد دریافتی اعضای هیات علمی را نوید می داد را با طرحی با عناوینی چون (مقدماتی، پایه، ارشد، خبره و عالی) که جایگاه معلم را در ردیف کارمندان اجرایی قرار می دهد عوض نموده، با این وجود حتی در همین جایگاه نیز معاون جنابعالی، آقای بطحایی در گفت و گوی شبکه خبر عنوان می دارند که معلمان انتظار ندارند که دقیقا حقوقی هم ردیف کارمندانی چون بانکی ها داشته باشند.(چرا چنین انتظاری ندارند،برما که پوشیده است). نکته دیگر اینکه همین حالا همکاران محترم چنین عناوینی را در احکام خود دارند. اگر بنا باشد که عناوین قبلی برقرار باشد که دولت با توجه به اعتبار تخصیص یافته توان پرداخت آن را ندارد ، لاجرم ، بشارت تنزل عنوان عالی یا ارشد و خبره کسب شده برای فرهنگیان عزیز در راه است.

جناب آقای وزیر

درست است که فرهنگیان تجمعات اعتراض آمیزی برگزار نموده اند ولی مطالبه آنها رفع تبعیض میان آنان و سایر کارمندان دولت می باشد نه مخالفت با طرح رتبه بندی بر اساس عناوین و شاخص های موجود در طرح قبلی، که اتفاقا آن طرح قبلی همواره از خواسته های فرهنگیان بوده، یعنی هم ردیف بودن آنان و سنجیده شدن آنان با اعضای هیات علمی و مخالفتی هم اگر بوده به جهت اولویت بندی بوده و ناراحتی عمده فرهنگیان به خاطر گره زدن مشکلات معیشتی آنان با طرح رتبه بندی است .

آیا بهتر نبود دولت محترم با توجه به اعتبارات موجود، مبلغی را ذیل هر عنوان دیگری به حقوق فرهنگیان اضافه می نمود و طرح رتبه بندی را این گونه قربانی نمی کرد ؟

سخن آخر اینکه جناب آقای وزیر طرح فعلی جنابعالی و عناوین آن چه جایگاهی برای معلم به ارمغان خواهد آورد؛ عناوین ذیل طرح شما قبلا توسط فرهنگیان کسب شده است.

سوال اینست که با توجه به لحاظ نشدن جایگاه معلم در این طرح، یکسانی عناوین طرح فعلی با عناوین موجود در احکام فرهنگیان و احتمال تنزل آنان از عناوین موجود در احکام شان با توجه به اعتبارات تخصیص یافته برای اجرای این طرح، آن "آثار مثبت و ارزشمند" از قبیل "ارتقای کیفیت آموزشی" و "ارتقای بهره وری در آموزش و پرورش" که جنابعالی در مصاحبه خود خطاب به مدیران کل آموزش و پرورش خواستار بیان آن برای فرهنگیان جهت کم رنگ جلوه داده نشدن طرح ارزشمند جنابعالی توسط مخالفین بوده اید را دقیقا در چه جنبه هایی از طرح جدید باید جست و جو کرد.

در پناه حق

با تشکر


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 13 ارديبهشت 1394 17:36

تامین معیشت و منزلت معلمان

نعمت الله امیر نیا به نام یکتا هستی بخش جهان دانش آموز امانتی است که معلم امانتدار اوست . با این جمله می نوان به نقش مهم معلم پی برد . یک معلم هر روز امانتدار حداقل 40 دانش آموز می باشد که علاوه بر آن به آموزش و پرورش آنها مشغول می باشد . بعضی از افراد کوته فکر در جامعه به جای سپاس و تقدیر از معلمان با کشیدن کاریکاتور در روزنامه به توهین آنها می پردازند .

آیا سردبیر این روز خودش روزی دانش آموز نبوده است ؟

اگر این آقا این جمله مولا علی (ع) من علمنی حرفاً فقد سیرنی عبداً را درک کرده باشد دیگر چنین غلطی مرتکب نمی شد. اگر معیشت و شان و منزلت معلم در جامعه تنزل پیدا کند در آینده ای نزدیک مشکلات و گرفتاری به سراغ همه ی افراد جامعه خواهد آمد .

مسئولین مملکت فکری به حال فرهنگیان بکنید . یک فرهنگی با سابقه 25 سال خدمت با دریافتی ماهیانه 1 میلیون تومان چگونه می تواند مخارج زندگی خانواده اش را تامین کند ؟

آیا شما می توانید با مبلغ فوق هزینه زندگیتان را تامین کنید ؟

مگر اسلام نگفته برادری و برابری در صورتی که در جامعه ما هیچ کدام به چشم نمی خورد .

همه دست به دست هم دادند تا معلم را در جامعه خوار و ذلیل کنند .

پس ای فرهنگیان عزیز یه خود آیید و با وحدت و همدلی عزت و منزلت خود را باز یابید .

منتشرشده در یادداشت
یکشنبه, 13 ارديبهشت 1394 17:07

نامه ی معلمان پیمانی 89 به رییس جمهور

گروه اخبار /

جمعی از معلمان پیمانی سال 1389 با ارسال نامه ای به سخن معلم ،خواهان توجه به مسائل استخدامی خود و اجرای عدالت شدند

گروه اخبار/

معلم فداکار

شاید روز معلم بهانه‌ای شد تا به حضور متفاوت معلم‌ها در کشورمان توجه کنیم. معلمی که برای همدردی با دانش‌آموز بیمارش سرش را تراشید، معلمی که برای رساندن دانش‌آموز بیمارش به بیمارستان جان خود را از دست داد، معلمی که در آتش سوخت تا دانش‌آموزانش زنده بمانند و معلم‌هایی که برای شادی و آموزش کودکان کار و حاشیه‌نشین فعالیت می‌کنند و بدون آنکه نام‌شان در جایی آورده شود، بدون اینکه میز و تخته و گچی باشد، درس عشق به کودکانی می‌دهند که در آمارها جزء کودکان بازمانده از تحصیل هستند.

 لبخند خدا
جشن لبخند خدا که ازسوی «جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها» برای کودکان محله آجرپزی برگزار شد، بهانه‌ای بود برای یک تجربه متفاوت از فضای یک مهدکودک برای کودکانی که خواندن شعر و نقاشی کشیدن و نگاه معلم برایشان یک حسرت بزرگ شده است.
صدای خنده محوطه نسبتا بزرگ حیاط را گرفته بود، همه جا پر از کودکان کار و حاشیه‌نشین بود که یک روز برای آنها تدارک دیده شده بود؛ یک روز پر از خنده، نقاشی، شعر و شادی. در گوشه‌ای از حیاط روی پارچه سفیدی با دست‌های کوچک‌شان که شاید در حسرت میز و مدرسه بود، نقاشی می‌‌کشیدند و در گوشه دیگر بساط شعر خواندن و نقاشی کشیدن روی صورت‌شان فراهم بود و این میهمانی برای کودکانی بود که شاید هیچ‌وقت رنگ معلم و تخته و آموزش را ندیده بودند، اما آنچه این میهمانی را متفاوت می‌کرد حضور معلم‌هایی بود که در کنار این بچه‌ها عشق و مهربانی را به آنها هدیه دادند.

 معلم مهربان شهر
«عطیه گنجی»، دختر خنده‌رویی که غم کودکان بی‌پناه این شهر گاهی خنده را از روی صورتش برمی‌دارد، معلمی است که تجربه معلمی‌اش را پای کودکان بازمانده از تحصیل گذاشته است.
تمام تلاشش را می‌کند تا فضای یک مهدکودک یا اردوی شادی را برای کودکان خیابان فیروز بهرام که در یکی از فرعی‌های جاده ساوه است، به وجود آورد. عطیه در مورد این جشن که با روز معلم هم همزمان شده بود، می‌گوید: «خیلی از این بچه‌ها هر شب با رویای مدرسه و لبخند خانم معلم مهربان می‌خوابند و صبح باید یا کار کنند یا به زندگی‌شان در خرابه‌ها و حاشیه این شهر ادامه بدهند. این جشن بهانه‌ای شد تا یک روز شاد را برای این کودکان درست کنیم. با افتخار برای این کودکان معلمی می‌کنم تا شاید رویای یکی از آنها برآورده شود.»
«سارا برین» که بچه‌ها برای نشستن کنارش لحظه‌شماری می‌کردند، یکی دیگر از معلم‌هایی بود که در جشن لبخند خدا برای کودکان محله آجرپزی، حضور داشت. او می‌گوید: «معلمی و آموزش برای کودکانی که دل‌شان برای میز و مدرسه می‌تپد و شاید این آرزو برایشان در حد حسرت بماند و هیچ‌وقت به آن دست پیدا نکنند، یک افتخار است. وقتی امروز خیلی از این کودکان توانستند قلم به دست بگیرند و نقاشی کنند این یعنی چشیدن طعم زیبای معلمی که شاید در خیلی از مدرسه‌های کشور پیدا نشود.»

 به خاطر خنده کودکان
شاید در نگاه اول خنده‌دار باشد که معلمی برای شادی کودکان، صورتش را نقاشی کند و نقش دلقک را بازی کند تا شاید برای چند ساعت بتواند غم را از دل کودکان دور کند.
حسین شیخ، کفش‌های لنگه‌به‌لنگه به پا کرد و صورتش را نقاشی کرد تا تمام کودکان کار و حاشیه نشین به او بخندند. او می‌گوید: «قدم اول برای آموزش تمام دانش‌آموزان این شهر مهربانی و محبت است. امروز ما در کنار این کودکان معلمی متفاوتی را تجربه می‌کنیم. شاید برای خود ما هم یک تجربه متفاوت در تدریس باشد که یاد بگیریم تنها آموزش کافی نیست، بلکه در کنار آموزش باید پرورش، مهربانی و شادی هم باشد.»
او می‌افزاید: «معلم‌ها گرچه شاید در شرایط سختی کار کنند، اما عشق به آموزش و کودکان این کشور همیشه در آنها وجود دارد، برای ما معلم‌ها هر روز، روز معلم است، زیرا ما به کارمان افتخار می‌کنیم و فرقی ندارد که در مدارس غیرانتفاعی باشیم یا در خرابه‌های کوره‌های آجرپزی. هر جا که باشیم دانش‌آموزان را دوست داریم و با تمام سختی‌ها به راه خودمان ادامه می‌دهیم و دلمان می‌خواهد به کودکان، عشق و محبت بیاموزیم.»

 

مطالباتی که پاسخ داده نمی‌شود
معلم‌های کشور پارسال بیش از چهار بار به دلیل مشکلاتی که داشتند دست به اعتراض و تحصن زدند. کار به جایی رسید که علی‌اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش از مجلس کارت زرد گرفت و تا پای استیضاح رفت، اما نه‌تنها مشکلات‌شان حل نشد بلکه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان آموزش و پرورش، اجرای طرح رتبه‌بندی معلم‌ها مشکلات‌شان را بیشتر کرد، زیرا به اعتقاد کارشناسان، این طرح نه‌تنها مشکلات معلم‌ها را حل نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود فضای آموزشی کشور مسموم شود.

اگرچه اعتراض و تحصن معلم‌ها راه به جایی نبرده است، بیش از 100 معلم در حرکتی خودجوش می‌خواستند با حضور بر سر مزار معلم شهید ابوالحسن خان‌علی ادای احترام کنند که از سوی نیروی انتظامی متفرق شدند.

روزنامه فرهیختگان

منتشرشده در دانش آموز
یکشنبه, 13 ارديبهشت 1394 16:24

معلم، کرامت،اقتصاد و ایران

کرامت معلم اولا اینکه همه باید بپذیرند که اکنون مشکل اصلی معلمان « وضعیت رفاهی و اقتصادی» آنان است.
شعارهای دهان پر کن نظیر اینکه معلمان در پی «حفظ کرامت» خود هستند و کرامت فراتر از وضعیت واقعی زندگی آنان تعریف شود، حقیقتا فرار از واقعیت است نه پرداختن به حقیقت ماجرا. «کرامت» چیز خوبی است، اما این چیز خوب در صورتی حاصل می شود که اقدامات و راهکارهای عملی خوبی برای تحقق آن صورت گیرد. اجازه دهید برای روشن شدن ماجرا به داستانی اشاره کنم.
نقل است که در دستگاه حکومت یکی از پادشاهان فردی بود که در نوشتن بسیار ماهر و تیزهوش بود. نامه هایی را از طرف حاکم به حاکمان سایر ولایات می نوشت. چنان دقیق کلمات را انتخاب می کرد و کنار هم قرار می داد که موجب تحسین همگان بود. یک روز که داشت از طرف فرمانروای خود به حاکم دیگری نامه می نوشت و فکرش را کاملا متمرکز کرده بود، ناگهان کنیز او وارد شد و گفت: «آرد نماند». این دو کلمه کاملا تمرکز و هوش و حواس او را به هم ریخت. ناخواسته در میان کلمات نوشته بود: «آرد نماند». نامه را تمام کرد و به دست فرمانروای خود داد تا بخواند. حاکم وقتی به وسط نامه رسید، تعجب کرد. دید که این دو کلمه «آرد نماند» هیچ ارتباطی به قبل و بعد از این دو ندارد. تصور کرد که علامتی است رمزآلود میان نویسنده و حاکمی که نامه به او نوشته شده بود. دستور داد که نویسنده را به دربار فرا خواندند؛ از او راجع به این دو کلمه سوال کرد. نویسنده عذرخواهی کرد و داستان را برای حاکم تعریف نمود. حاکم دستور داد تا تمام نیازهای آن نویسنده را بر طرف کردند و گفت حیف است که ذهن شما دست خوش نیازهای بی ارزش روزمره شود.
داستانی که نقل شد بسیار آموزنده است. حافظ هم می فرماید: کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد.
تصور بفرمایید ذهن و خاطر یک نویسنده صرفا به خاطر نبودن آرد مشوش شد.
کار معلم صد برابر بیشتر از نویسنده با فکر و ذهن و روان ارتباط دارد. تصور کنید معلمی را که وقتی وارد خانه می شود، همسرش می پرسد که پول دندانپزشکی اش چه شده؟ فرزندش درخواست می کند که پدر شهریه مدرسه ام را پرداختی ؟ امروز آقای مدیر یا معاون به من تذکر داده که دیگر تو را در کلاس راه نمی دهم. صاحب خانه اش تماس می گیرد که آقا معلم برای شما زشت است، مثلا شما معلم این مملکت هستی، چرا دو ماه است اجاره خانه را به تعویق انداخته ای؟ بانک زنگ می زند که آقای معلم تا حالا چند قسط را به تاخیر انداختی اگر امروز یا فردا نپردازی مجبور هستیم از ضامن کم کنیم. پدر و مادر و دوستی زنگ می زند که 50 هزار تومان داری تا سر ماه به من قرض بدهی و او شرمنده می شود و آنان از او می رنجند. فرزندش خواسته ای دارد شرمنده او می شود. باید دکتر برود چکاپ کند پول ندارد. کفش و لباسش را سال به سال عوض نمی کند. تعطیلات فرا می رسد خود و خانواده اش از سفر و تفریح محروم می مانند و...
اینها واقعیت ها و حقایقی است که باید دیده شود و ما چند روزی که سوار اسب مراد و منصب می شویم، بدون حوصله و توجه به این واقعیات و تلاش برای رفع این مشکلات واقعی دائما در کالبد جامعه می دمیم که معلم به کرامت نیاز دارد. حقیقتا «کرامت» معلم بدون توجه به این مقدمات حاصل نمی شود.
آری معلم کرامت می خواهد و آن زمانی است که پزشکان و دندان پزشکان برای داشتن بیماری که شغل معلمی دارد افتخار کنند، نه این که با اکراه بپذیرند از ترس این که مبادا جیبش خالی باشد.
کرامت معلم زمانی است که املاکی ها و مالکان ساختمان ها برای این که مشتری آپارتمان آنان معلمان باشند سر و دست بشکنند نه این که به سوالات معلمی که مشتری است سرسری جواب بدهند.
کرامت معلم زمانی است که همه مدارس برتر دولتی و غیر دولتی آرزوی پذیرش فرزندان معلمان را داشته باشند نه اینکه از نوشتن فرزندان فرهنگی طفره بروند و در ثبت نام آنان هزار اما و اگر بیاورند.
کرامت معلم زمانی است که فرزندان معلمان سر خود را بالا بگیرند که پدر ما معلم است نه این که در مدرسه گاهی به دروغ روی بیاورند و پدر خود را بازاری معرفی کند.
کرامت معلم زمانی است که آقای معلم هر هفته با لباسی متفاوت و شیک و کفش های براق وارد کلاس شود، نه این که سالی یک بار پیش بیاید که کت و شلوار یا کفش و پیراهنش عوض شود.
کرامت معلم زمانی است که بانک ها به اعتبار نام معلم به او با روی باز مبلغ مورد نیازش را وام بدهند. خدا وکیلی به هم دروغ نگوییم، به اصطلاح عوام سر هم شیره نمالیم.

راست و حسینی این واقعیت را بپذیریم که «کرامت» معلم زمانی تحقق پیدا می کند که دامن فکر و ذهن و روحش از خارستان روزمرگی در امان بماند. با حرف و شعار نمی توان «کرامت» را به زندگی فردی و اجتماعی معلمان برگرداند.

اگر می خواهیم جامعه ای داشته باشیم با مردمانی فرهیخته و آگاه و آزاد و خداپرست چاره ای نیست جز این که ساربان احساس امنیت خاطر و آسایش ذهن و آرامش فکر و سلامت جسم و حس افتخار و کرامت داشته باشد. اگر ذهن و روح و فکر و جسم ساربان مشوش و معیوب شود بی تردید، همگان در بیابان گمراهی و نادانی و بی ایمانی و... سرگردان می شوند.
نویسنده این مقاله که سال هاست در کسوت معلمی مفتخر به خدمت است هم اکنون مدیر مدرسه ای بزرگ در تهران است که بیش از صد نفر در این مدرسه مشغول به خدمت هستند. آلام و آرزوهای معلمان را کم و بیش می داند. مشکلات آنان را از نزدیک می بیند. از خود می پرسد آیا تا کنون دولت ها توانسته اند خواسته ها و نیازهای معلمان را برآورده کنند، قطعا پاسخ منفی است، اگر پاسخ مثبت بود که در این نقطه نبودیم.

پس چه می توان کرد؟

آیا با تکیه بر خود معلمان و با استفاده از ظرفیت های مدارس و مکان آنها نمی توان بخش زیادی از دغدغه های معلمان در هر مدرسه، با همفکری خود معلمان آن واحدآموزشی مرتفع شود؟ اگر جواب مثبت است، چه موانعی وجود دارد؟
صراحتا و قویا تاکید می کنم با «اقتصاد مقاومتی» می توان وضعیت را در زندگی معلمان دگرگون کرد. شرط همان است که رهبر معظم فرموده اند یعنی «استفاده حداکثری از زمان و منابع و امکانات» (بیانات دیدار با کارگران 3/5/1391)
نسخه اقتصاد مقاومتی در آموزش و پرورش، فعال کردن امکانات موجود مدارس است واستفاده بهینه و درآمدزایی از مکانهای مدارس است و البته حداکثر استفاده باید از زمان بشود. وقتی مدیر مدرسه یا منطقه یا مدیرکل یا وزیر یا هر مقام دیگری با این ایده بر منصب باشد که “آهسته بیا آهسته برو که گربه شاخت نزند”، هیچ اتفاق مبارکی در وضعیت معلمان و آموزش و پرورش نمی افتد. دست ها بسته، فکرها دچار جمود، ذهنها در رکود و گام ها لرزان و لنگان و... هیچ کس به خود زحمت نمی دهد چراغی بردارد و به پستوی تاریکی های وضعیت فعلی برود و نوری بتاباند. کورسویی هم که به تابش در می آید، در برابر ابرهای تنگ نظری و حسادت و مقررات دست و پا گیر و قوانین دردسرساز خاموش و نابود می شود.تو را به خدا و به مذهبتان قسم برای نجات کشور و نظام، آستین ها را بالا بزنید و کاری کنید. راه ها را باز کنید.
در همین مدرسه ای که نگارنده مدیر آن است می توان کارهای زیادی کرد. از جمله:
1-مغازه های متعددی می توان ساخت که هم زندگی صد دبیر را در این مدرسه متحول کند و هم می تواند حامی چند مدرسه محروم شود و معلمان آنان را پشتیبانی کند. اما چرا آموزش و پرورش دست ما را بسته است و چرا شهرداری در این زمینه کمک نمی کند، همان اتلاف منابع و امکانات و زمان است.
2- تاسیس تعاونی مسکن فرهنگیان در مدارس و مناطق. اندوخته های معلمان در هر مدرسه اگر در کنار هم قرار بگیرد با آن می شود کاری کرد. این البته نیاز دارد که مقررات موجود دست و پای ما را نبندد و البته سایر نهادها مثل شهرداری یا وزارت مسکن در ارائه مجوز و زمین با قیمتی بسیار مناسب که ویژه معلمان باشد کمک کنند. اما کو گوش شنوا؟
3- تاسیس صندوق قرض الحسنه کارکنان هر مدرسه: معلمان مدرسه ما چند سالی است که ماهانه مبلغی را در صندوق مدرسه اندوخته اند. واقعیت این است که هم اکنون تا 5 میلیون تومان در اندک زمانی برای حل مشکلات اعضا پرداخت می شود. کرامت معلم حفظ می شود، اگر گاهی حتی اقساط او تا یکسال به تاخیر افتاد، تحت فشار قرار نمی گیرد و باز تمدید می شود. باید نهادها به کمک تشکیل چنین صندوق هایی بروند و نگویند که خلاف مقررات و ضوابط مالی است. البته برای فربه کردن این صندوقها راهکارهای زیادی وجود دارد که اگر جایی برای پیشنهادها و راهکارها ارزشی قائل بودند ارائه خواهد شد. تجربه ای که هم اکنون در حال اجراست.
4- تاسیس تعاونی مصرف کارکنان مدرسه: اگر اجازه بدهند این طرحها در مدارس بی مانع اجرا شود. تعاونی مصرف معلمان در هر مدرسه این کارکرد را دارد که سرمایه های اندک آنان کنار هم قرار می گیرد تا مایحتاج روزمره آنان تامین شود.
5- واگذاری مدارس به معلمان هر مدرسه: در شهرها و مناطقی که مدارس بتوانند خودگردان باشند.
6- و هزار راه نرفته ای که وجود دارد اما از ترس در آنها گام نمی زنیم. چون می ترسیم اشتباه کنیم و بر ما خرده بگیرند و مورد نقد واقع شویم و منصب را ازما بگیرند.

باور کنیم که می شود کاری کرد و هر کار جدیدی ممکن است هزینه داشته باشد اما از تسلیم شدن دربرابر رکود بهتر است.


سخن نهایی:
الف) با مسئولان: برای رفع دغدغه های معیشتی معلمان همت ملی نیاز است زیرا سازندگان هویت ملی این قشر نجیب و فرهیخته و آگاه هستند. جامعه آماج تهاجم وحشتناک فرهنگی است. موضوعی که سالها پیش رهبر معظم هوشمندانه بیان فرمودند ولی مسئولان جدی نگرفتند. اکنون ماهواره، اینترنت، شبکه های مجازی، مواد و بازی ها و... دارند دین و ایمان و خانواده و در یک کلام هویت را از فرزندان ما می گیرند. فرهنگ مبتذل بیگانه با ابزارهای جذاب وارد خانواده ها شده و روح و ذهن فرزندان ما را مسخ می کند. با بمب و موشک و قدرت نظامی نمی توان مانع این هجوم همه جانبه فرهنگی شد. برای مقابله با آن ارتشی از جنس خود آن لازم است و آن “ارتش فرهنگ” است. این ارتش یک میلیونی فرهنگی اکنون آماده به خدمت است و باید آنان را آماده و دلخوش و بی دغدغه در میدان مبارزه نگه داشت. اگر ذهن معلمان درگیر دغدغه های معیشت باشد نمی تواند در برابر این تهاجم و غارت هولناک فرهنگی و هویتی موثر باشد.
باغبان را چون که خار در پای رفت دزد آمد میوه ها را برد تفت
ب)با فرهنگیان: درود بر شما حافظان دین و کشور. می دانم مشکلات زیاد دارید. حق هم دارید متوقع باشید. دلخور باشید اما سرخورده نشوید. اکنون کشورعزیزمان در شرایط خاصی به سر می برد. اگر دقت کنید دور تادور ایران عزیز جنگ وخونریزی و ناامنی و تاریکی است. در دل این تاریکی ها کشور عزیز ما دارد می درخشد. این موضوع سبب شده دنیا و حتا دشمنان به دیده تحسین و احترام و قدرت به ما نگاه کنند. زیرا ملت فهیم و زمان شناس ما و در راس آن فرهنگیان آگاه به چنان درک والایی رسیده اند که با همه کمبودها و تحریمها حفظ دین و میهن را بر جان و مال خویش ترجیح می دهند. و لذا در شرایط سخت همپا و همدل و همزبان با دولت و مسئولان ندا سر می دهند: چو ایران نباشد تن من مباد.

روزنامه ابتکار

منتشرشده در اقتصاد

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور