در بیانیهای که شانزده نهاد مدنی- آموزشی جهان در 10 بند و به بهانه گردهمایی سران کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل در مهرماه 92 و خطاب به سران نوشتند، آمده است: «معلمان در کانون آموزش کیفیاند.
برنامه توسعه جهانی برای آموزش، باید معلمان را در کانون تلاش ها برای دست یابی به کیفیت آموزشی قرار دهد. این کار، اولویت دادن به تربیت معلم به هدف پرورش حرفه ای در همه سطوح آموزش و پرورش مانند آموزش و سوادآموزی بزرگسالان، کاهش شمار دانش آموزان کلاس، فراهم كردن منابع یاددهی- یادگیری، بهبود دستمزدها و شرایط عمومی کار را در بر می گیرد.
حقوق معلم باید تحقق یابد، هم به عنوان یک اصل و هم به عنوان شرطی برای برآوردن حق برخورداری از آموزش کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان. افزون بر این به معلمان در همه سطوح آموزش باید در رفتار آموزشی شان بهعنوان حرفه ایهای با کیفیت و برخوردار از دانشِ تخصصی، اختیار و آزادی آکادمیک داده شود. معلمان را باید کنشگرانه با نقشی پیشرو در فرآیند معناسازی در پیوند با کیفیت آموزشی، در گیر گفتوگو و تصمیمگیری و سیاستگذاری كرد و به عنوان واپسین و ارجمند ترین راهکار، ارزشیابی معلم باید در فضایی سازنده و یادگیری- محور و با دخالت موثر آنها، انجام پذیرد. هرگز نباید ارزشیابی معلم با وارسی عملکردِ آموزشی دانشآموزنشان یا برای تنبیه یا پاداش آنها بر پایه معیار قرار دادن پول بیشتر یا شکل های دیگر امتیاز دادن، مورد استفاده قرار گیرد. این کار رقابت بازیگران آموزشی را که روابط شان پیششرط همکاری برای دست یابی به حق آموزش است را تحریک میکند.»
در این بخش از سفارش نامه، به فراهم كردن زمینه های اقتصادی معلمان سر راست اشاره شده است. گرفتاریهای اقتصادی و پیامدهای آن همواره گلوی آموزش و پرورش کشور را فشرده و گویا نمی خواهد دست از سر بنیادی ترین نهاد توسعه ای کشور بردارد. از سال های نخست زادن این نهاد در ایران، فرهنگیان گرفتارهای اقتصادی خویش را فریاد زده اند و شوربختانه این فریادها گوش شنوایی نیافته است. در زمان صدارت قوام السلطنه، معلمان مدارس دولتی که 6 ماه حقوقِ شان پرداخت نشده بود، بیانیهای در اعتراض به این امر منتشر کردند و در دی ماه 1300 وارد اعتصاب شدند. دومین کنش گروهی فرهنگیان در فروردین 1331 با عنوان «نخستین کنفرانس کشوری آموزگاران ایران» زیر فشارهای اداری فراوان در تهران برگزار شد. اوج این اعتراض ها 12 اردیبهشت 1340 بود که در آن «دکتر ابوالحسن خانعلی» دبیر فلسفه به شهادت رسید و سنگ بنای روز گرامی داشت معلم شد.
پس از آن هم بارها شاهد اعتراض های گسترده فرهنگیان در کشور بوده ایم. اما دو چیز در همه این اعتراض ها همواره ثابت مانده است؛ یکی دل نگرانی های اقتصادی معلمان و دیگری نادیده گرفتن ریشه های اعتراض های صنفی! که شوربختانه همچنان نیز پا بر جاست و اعتراض های اخیر هم ریشه در این گرفتاری تاریخی دارد. اما در ماه های گذشته که اعتراض های صنفی باز هم گسترش اجتماعی فراوانی به خود گرفته است، کاربه دستان آموزشی افزون بر این که نتوانسته اند راهکار درخوری برای آن ارائه دهند، گاهی زمینه رنجش بیشتر فرهنگیان را فراهم كرده اند.
یکی از آنها عَلَم کردن «رتبه بندی» فرهنگیان است. این طرح افزون بر این که پتانسیل درخور برای پر کردن شکاف دو برابری میانگین دریافت فرهنگیان با خط فقر را ندارد، می تواند زمینه گرفتاریهای دیگری را برای سامانه آموزشی فراهم كند. برای نمونه در فراز پایانی بیانیه بر بهینهسازی سامانه ارزشیابی آموزگاران تاکید شده است.
بی گمان رتبهبندی، همه موردهایی را که بیانیه ساختارهای آموزشی را از آنها بر حذر داشته، در بر می گیرد. این طرح که با شتاب پرسش برانگیزی از سوی معاون اول رئیس جمهور ابلاغ شد، زمینهساز رقابت های بیهوده میان فرهنگیان می شود و فضایی که باید در آن همکاری و همدلی برای رسیدن به هدف های آموزشی برقرار باشد را می آلاید.
از سوی دیگر شنیده می شود بخشی از ارزشیابی معلمان به درصد قبولی آنها وابسته است که در بیانیه به شدت با آن مخالفت شده است و بی گمان می تواند بر واقعی نبودن نمرات اعلام شده دانش آموزان اثر گذار باشد.
بیگمان ، نخستین گام برای به سامان كردن وضع کنونی آموزش و پرورش، هزینه کردن برای آموزشی به روز و جهانی است که در آن آموزگار کلیدی ترین نقش را بازی می کند.
اما آیا با چنین هزینه ها و طرح هایی می توان نخستین گام را استوار برداشت!؟
روزنامه قانون
گروه اخبار /
محمد فاضل در پاسخ به این پرسش که همزمان با روز معلم چه خبر خوشی را برای فرهنگیان دارید تا آن را اعلام کنیم؟، اظهار داشت: اخبار خوش را وزیر آموزش و پرورش در برنامه تلویزیونی نگاه یک اعلام خواهد کرد.
وی در پاسخ به این پرسش که طرح رتبهبندی هماکنون در چه وضعیتی قرار دارد و شاخصهای آن براساس چه معیارهایی در دست تدوین است؟، افزود: هم اکنون کارشناسان در حال تدوین شاخصهای طرح رتبهبندی هستند و امیدواریم به زودی این شاخصها تهیه شده و در اختیار معلمان قرار گیرد.
مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیرکل دفتر وزارتی ادامه داد: در تدوین طرح رتبهبندی آنچه که هماکنون به دنبال آن هستیم، این است که شاخصها براساس شغل معلمی و نقش معلمان تهیه میشود و معیارهایی که برای تبدیل شدن فرد به یک معلم خوب نیاز است در تدوین شاخصهای رتبهبندی مدنظر قرار دارد.
فاضل ادامه داد:به عنوان مثال به این نکته توجه داریم که یک معلم خوب چگونه با دانش آموزان و خانواده آنها ارتباط برقرار میکند، روش تدریسش چگونه است تا مطالب برای دانشآموزان قابل فهم باشد. در یک کلام ، انتظارات موجود از یک معلم خوب به عنوان شاخصهای رتبهبندی مدنظر است.
وی گفت: در طرح رتبهبندی هیچ ضرورتی وجود ندارد که یک معلم به تدوین مقاله یا تألیف کتاب بپردازد. در حقیقت به دنبال انتظارات عجیب از معلمان نیستیم بلکه از معلمان انتظار داریم تا شاخصهای شغل معلمی را به طور ویژه مدنظر قرار دهند.
فاضل در پاسخ به این پرسش که در تدوین شاخصهای رتبهبندی تاچه اندازه نظرات اعلام شده از سوی فرهنگیان را ملاک کار قرار دادهاید، بیان کرد: قطعاً نظر معلمان و صاحبنظران در تدوین شاخصهای رتبهبندی مدنظر است،در غیر این صورت اصل نظرخواهی کاری بیهوده است. اما اینکه هر فردی نظر دهد، نظرش اعمال شود اینگونه نیست. نظرسنجی از همکاران با هدف تدوین شاخصهای رتبهبندی و دست یابی به شاخصهای ملموس و عینی است. امیدواریم با استفاده از نظرات معلمان و کارشناسان شاخصهای رتبهبندی به خوبی تهیه شود.
مشاور وزیر آموزش و پرورش و مدیرکل دفتر وزارتی گفت: شاخصهای رتبهبندی باید هرچه زودتر تدوین و تصویب شود تا بتوانیم با شروع مهر برنامههای عملیاتی صدور احکام معلمان در طرح رتبهبندی را آغاز کنیم و تا قبل از مهر باید تنظیم شاخصها و تعیین ملاکها به نتیجه برسد.
فاضل در پاسخ به این پرسش برخی از کارشناسان اعلام میکنند که طرح رتبهبندی مصوب دولت براساس عناوین موجود در قانون مدیریت خدمات کشوری بوده و به معلم همانند یک کارمند مینگرد درحالی که در طرح رتبه بندی قبلی به معلمان همانند اساتید دانشگاه نگاه میشد، عنوان کرد: آنچیزی که ملاک عمل ما است مصوبه قانونی دولت بوده و این مصوبه قانونی براساس مقتضیات، توانمندیها و شرایط زمانی و کار کارشناسی تهیه شده است.
البته نظرات کارشناسی محترم است اما ملاک عمل ما طرحهای گذشته نیست بلکه مصوبه قانونی دولت است.
تسنیم
سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور تقریباً وظایفی چون معاونت فنی یا عمرانی نهادهای مشابه آموزش و پرورش را دارد، منتها با این تفاوت که امکان هیچ دخل و تصرفی را در جابهجائی مدارس ندارد.
پیشنهاد 1
برای پیشنهادم شهر تبریز را به عنوان نمونهی موردی بررسی میکنم.
دهها سال قبل تمرکز جمعیت در مناطق مرکزی شهر تبریز بوده و از طرفی بعد خانوار عددی بزرگتر از آن چه که امروز تقریباً 4 میباشد بوده و طبیعتاً جمعیت دانشآموز در مرکز شهر تبریز بسیار بیشتر از آنچه که امروز هست بوده. به همین خاطر مدارس بسیاری در مرکز شهر تبریز ساخته شده و بعدها تعدادی از این مدارس بازسازی شدهاند و تعدادی نه. اما با گسترش شهر به شهرکهای حاشیهای مانند کوی ولیعصر، باغ میشه، رشدیه، زعفرانیه، کوی سهند، پرواز، گلشهر، یاغچیان، مرزداران و ... از تراکم جمعیت در مرکز شهر رفته رفته کاسته شده و کاربری مسکونی کمتر و کمتر شده و از سوی دیگر پایین آمدن بعد خانوار که امروز عددی نزدیک به 4 و در شهرها حتی پائینتر از این عدد میباشد و حتی در مناطق مرکزی شهر حتی نزدیک به سه میباشد؛ موجب گشته تا مدارس مرکز شهر اغلب دانشآموزان شان را از شهرکهای اطراف شهر جذب کنند. علاوهبر این جمعیت بالایی از معلمان در شهرکهای حاشیهی شهر مانند یاغچیان و باغ میشه و ... ساکن هستند. تمامی این عوامل دست به دست هم میدهند تا همه روزه در ساعات پیک ترافیک صبح جمعیت بسیار زیادی از شهرکهای حاشیهی شهر به مرکز شهر مسافرت کرده و در ساعات پیک ترافیک ظهر هم همین مسیر را مجدد برای برگشت به منزل طی کنند.
علاوهبر اینها ، سیستمهای عهد قدیم سازماندهی نیروی آموزش و پرورش قادر نمیباشند معلمانی که در شرق تبریز سکونت دارند و در غرب تبریز تدریس میکنند را بهینه سازماندهی کند. این مساله چند مشکل را موجب میشود.
1- تشدید مصرف بنزین و آلودگ هوا
2- تشدید ترافیک در ساعات پیک ترافیک
3- تحمیل هزینهی اضافی به معلمان و دانشآموزان برای حمل و نقل
4- اتلاف زمان بسیار بالا و ...
تمامی این مشکلات را امروزه در مباحث حمل و نقل به سادگی و با تشکیل یک بانک اطلاعاتی از اطلاعات معلمان و دانشآموزان به کمک یک نرمافزار به سادگی قابل مدیریت هستند. به گونهای که به فرض مثال اگر در شهری 3 هنرستان در مرکز شهر واقع شده باشد و هر کدام 100 دانشآموز جذب میکنند و از این 300 دانشآموز اگر 100 نفر از غرب شهر به مرکز شهر جهت تحصیل مسافرت کنند و 100 نفر از شرق شهر به مرکز شهر مسافرت کنند. ما میتوانیم 2 باب از مدارس مرکز شهر را با قیمت بسیار بالا در مرکز شهر به فروش رسانده و 1 باب هنرستان در شرق شهر و 1 باب هنرستان در غرب شهر با قیمت بسیار پائینتر از مرکز شهر احداث نمائیم. و از محل سود حاصل از این مساله سرمایهگذاریهایی نمائیم که آموزش و پرورش بتواند به وزارتخانهای سود زا بدل شود.
برای قابل فهم بودن مساله سعی بر ساده سازی مثال نمودم.
پیشنهاد 2
اغلب مدارس در نوبت بعد از ظهر تعطیل میباشند و تعداد زیادی آموزشگاه در سطح شهر داریم که معمولاً بعد از ظهرها فعالیت میکنند و اجارههای بسیار بالائی بابت مکان آموزشگاه پرداخت میکنند. ادارات آموزش و پرورش میتوانند مدارس را در نوبتهای بعد از ظهر به آموزشگاهها اجاره دهند.
پیشنهاد 3
هنرستانهایی که رشتهی ساختمان دارند هر ساله نیاز به خرید تختهی قالب بندی برای کار در کارگاه دارند. در حالی که تمام مدارس حیاطهای بزرگی دارند و متاسفانه بیشتر درختهای مثل توت در حیاط مدارس کاشته شده که نه زیبایی بصری آنچنانی دارند و نه از دست دانشآموزان در امان میمانند. میتوان در حیاطهای مدارس درختهای کشت کرد که در کارگاههای رشتهی ساختمان کاربرد دارد.
پیشنهاد 4
در بیشتر مدارس زنگ تربیت بدنی بر روی آسفالت اجرا میگردد و مدارس غالباً سالن ورزشی سر پوشیده ندارند. میتوان در حیاط مدارس سالنهای ورزشی احداث کرد که از سوی سلامت دانشآموزان بیش از این به خطر نیفتاده و در نوبت عصر به اجاره داده شده و سودی عاید مدرسه شود تا هزینههای امورات معمول مدارس را از این طریق مرتفع ساخت، نه اینکه با دریافت کمک به مدرسه از خانوادههایی که چندان توانائیی مالیای هم ندارند بار مالی بهشان تحمیل کرد و آموزش و پرورش را بی حیثیت کرد.
تمام این پیشنهادات و پیشنهادات ابتکاری مشابه تنها از طریق ادغام سازمان نوسازی در ادارات کل استان تحت عنوان معاونت عمرانی قابل حصول میباشند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار /
به مناسبت فرا رسیدن هفته معلم ،« مجمع فرهنگیان ایران اسلامی » از تشکل های معلمی بیانیه ای صادر نمود .
متن کامل این بیانیه که برای سخن معلم ارسال گردیده است به شرح زیر است
آذربایجان شرقی
به نام یکتا هستی بخش جهان دانش آموز امانتی است که معلم امانتدار اوست . با این جمله می نوان به نقش مهم معلم پی برد . یک معلم هر روز امانتدار حداقل 40 دانش اموز می باشد که علاوه بر آن به آموزش و پرورش آنها مشغول می باشد . بعضی از افراد کوته فکر در جامعه به جای سپاس و تقدیر از معلمان با کشیدن کاریکاتور در روزنامه به توهین آنها می پردازند .
آیا سردبیر این روز خودش روزی دانش آموز نبوده ؟
اگر این آقا این جمله مولا علی (ع) من علمنی حرفاً فقد سیرنی عبداً را درک کرده باشد دیگر چنین غلطی مرتکب نمی شد. اگر معیشت و شان و منزلت معلم در جامعه تنزل پیدا کند در آینده ای نزدیک مشکلات و گرفتاری به سراغ همه ی افراد جامعه خواهد آمد . مسئولین مملکت فکری به حال فرهنگیان بکنید . یک فرهنگی با سابقه 25 سال خدمت با دریافتی ماهیانه 1 میلیون تومان چگونه می تواند مخارج زندگی خانواده اش را تامین کند آیا شما می توانید با مبلغ فوق هزینه زندگیتان را تامین کنید ؟
مگر اسلام نگفته برادری و برابری در صورتی که در جامعه ما هیچ کدام به چشم نمی خورد . همه دست به دست هم دادند تا معلم را در جامعه خوار و ذلیل کنند پس ای فرهنگیان عزیز یه خود آیید و با وحدت و همدلی عزت و منزلت خود را باز یابید .
مازندران