ویلیام جیمز روان شناس و فیلسوف برجسته آمریکایی که یک عملگرا و تجربی گرای تمام عیار بود ، سیستم فکری " پراگماتیسم " را به صورت یک فلسفه نظامدار ( سیستماتیک ) درآورد به طوری که او را بنیان گذار پراگماتیزم می نامند. جیمز خونگرم و معاشرتی بود و در تمام چیزها مجذوب امور فردی و اشخاص می شد. او از اندیشیدن کشتی نیرومندی ساخت. کتاب " اصول روان شناسی " و " پراگماتیسم " از نوشته های ماندگار و ارزشمند اوست. ویلیام جیمز به شاگردانش خاطر نشان می ساخت که فلسفه، دست یافتن به یک جواب نهایی برای مشکل بزرگ کائنات نیست، بلکه فلسفه در واقع راهنمای عملی دشواری ها و مشکلاتی است که ما در فعالیت های روزمره با آنها روبرو می شویم. ( ماجراهای جاودان در فلسفه – به نقل از فلسفه جدید تربیت )
جیمز، فلسفه را از کلاس های درس بیرون کشید و در زندگی روزمره به کار انداخت. می گفت: هر یک از ما فیلسوف هستیم. دانسته یا ندانسته، دائما در پی آنیم راجع به اموری که به ما ارتباط پیدا می کند اظهار نظر کنیم و تصمیم بگیریم و همین ضرورت اتخاذ تصمیم این کشش غریزی به سوی اعمال و عقاید خردمندانه تر، همان عاملی است که ما را فیلسوف بار می آورد.
به نظر وی برای پراگماتیسم، آزمون هر عقیده ای این است که آن عقیده چه تغییری در زندگی شخصی به وجود می آورد و همین آزمون است که گذرگاه انواع گوناگون جهان بینی هاست و به نظر جیمز پراگماتیسم، فلسفه ای است که می تواند انواع خواسته های فلسفه های گوناگون را ارضاء کند. این فلسفه می تواند مانند خردگرایی مذهبی باشد و در عین حال تجربه گرایی خود را نیز حفظ کند.
پراگماتیسم همه نظریه های ما را نرم می کند، آنها را انعطاف پذیر می سازد و هر کدام را به کار وامی دارد. او نه عقاید جزمی دارد و نه اصول اعتقادی خاص، بلکه فقط روش خاص خویش را دارد. جیمز معتقد بود که فکر درست، آن است که به موفقیت ما در زندگی بیانجامد؛ و ایمان و اعتقاد درست، آن است که به تحقق یافتن هدف های ما در جهان و زندگی کنونی، منتهی شود. بنابراین، افکار و عقاید ما ذاتا ( یا فی نفسه ) مطلوب نیستند بلکه مانند وسایلی به شمار می آیند که هدف های ما را در دنیای واقعی تحقق می بخشند. نشانه حق این است که اعتقاد به آن در زندگی عملی یا عینی ما بهتر و سودمندتر از انکارش باشد. به عبارت دیگر نشانه حق، موفقیت و علامت باطل، شکست است. جیمز درباره فلسفه به معنای کاملش جز مردی که می اندیشد نیست.
فلسفه پراگماتیسم در همه جا چه در خانه و چه در امور خارج از آن، اثر بخش است. جیمز می گوید " فلسفه ام به من تعلیم داد تا حد زیادی در خانه ام آرام تر باشم" با آن که مردی اجتماعی بود، در بین افراد خانواده اش احساس رضایت خاطر کاملی می کرد. از نظر ویلیام جیمز فلسفه پراگماتیسم، به طور خلاصه، عبارت است از دعوت کردن به فعالیت فردی برای تکمیل بنای دنیایی بهتر.
در کوششی که برای بهتر کردن جهان به کار می رود و طبعا موجبات شادی و آسایش افراد نیز بهتر فراهم خواهد شد. ویلیام جیمز معتقد بود روان شناسی باید به مسائل جهان واقعی بیشتر بپردازد تا آزمایشگاه و باید به ما کمک کند که درباره تدریس و یادگیری بیشتر بدانیم. جیمز سعی می کرد معلمان یا مربیان را متقاعد کند که مشاهدات، افکار و پرسش هایی را در کلاس مطرح کنند که می توانند مهمترین منبع بازخورد علمی باشند. وی روان شناسی را علم زندگی ذهنی یا روانی می داند و تعریف می کند. روان شناسی باید آنچه را که در درون هر شخص می گذرد: افکار، احساسات، رغبت ها، ارزش ها و عواطف، مطالعه کند زیرا تلاش ها و انگیزش هر شخص، تحت تاثیر آنها هستند. " وودرینگ " نظریه پرداز تربیتی اهمیت گفتارها و دیدگاه های جیمز را در این عبارت خلاصه می کند: هر گاه معلمان و مربیان دیدگاه های جیمز را در پنجاه سال گذشته به دقت می خواندند ما اکثر مشکلات تربیتی فعلی را نداشتیم. خواهرش درباره او می گوید: " او هر روز صبح دوباره متولد می شود. "
ویلیام جیمز ماهیت عینی و ذهنی مسائل تربیتی را مورد توجه قرار می دهد. مثلا وقتی از روش های تدریس سخن می گوید معلم و هدف های او را در یک دست و محصل و هدف های او را در دست دیگر قرار می دهد و بررسی می کند. به نظر او بهترین راه تعریف منش یک شخص، این است که گرایش ذهنی و اخلاقی او را درباره خودش بدانیم. جیمز خود را بسیار عمیق و شدید، فعال و سرزنده احساس می کرد. در چنین لحظه ها این صدا از درون او به گوش می رسید که می گفت:" این است واقعیت من"
ویلیام جیمز در تربیت، اهمیت عادت های درست را مورد تاکید قرار می دهد و آنها را باعث ثبات عاطفی می داند و می گوید دانش آموزان بدون عادات درست، در معرض افکار آشفته و سطحی است. او عقیده دارد که مربی هیچ گاه نباید رغبت را فراموش کند ولی رغبت باید بر اساس درستی مبتنی باشد.
به عقیده جیمز، تربیت در گذشته حالت ارتجاعی داشته است زیرا یافته های روان شناسی را در نظر نگرفته است. تربیت، فلسفه و روان شناسی اصولا با همدیگر ارتباط دارند زیرا همگی برای کشف کامل تجربه می کوشند.
معلم بر حسب فلسفه جیمز، باید از مطلق اندیشی بپرهیزد. از آنجا که خود جایزالخطاست، وظیفه دارد که مانند یک راهنما و یک دوست رفتار کند. در کلاس هیچ گاه نباید جزمی بودن مورد تشویق قرار گیرد. جیمز از تربیت بزرگسالان به شدت پشتیبانی می کرد و آن را یکی از رویاهای تعبیر نشده دموکراسی می خواند.جیمز در پاسخ به این پرسش که مهم ترین رفتار در تربیت، کدام استمی گوید: " معلم بالاتر از همه باید تشویق کند. رفتار مثبت، موجد پیشرفت است در حالی که نظر منفی جلو رشد دانش آموزان را می گیرد.
محبت و تفاهم در تربیت هم مانند سایر فعالیت های زندگی مهم است.
همچنین معتقد است، معلم واقعی ماموریت جهانی دارد. وظیفه او تنها این نیست که کودکان و نوجوانان را تعلیم دهد و هم خود را وقف خیال بافی سازد، بلکه باید به عده زیادی از مردم برسد تا دموکراسی شیوه فعال زندگی شود.
گروه اخبار /
دکتر علیاکبر سیاری در افتتاح پایگاه سلامت مرکز سلامت ولیعصر شهر همدان، با بیان اینکه در حال حاضر 23 درصد مردم کشور دارای نوعی از اختلالات روان هستند، اظهار کرد: در حال حاضر 10 میلیون نفر در کشور دارای فشار خون هستند.
وی با بیان اینکه 50 درصد بیماران از بیماری دیابت خود اطلاعی ندارند، تصریح کرد: ما باید افراد مبتلا به بیماریها را شناسایی و درمان کنیم و به علت قابل کنترل بودن همه بیماریها نسبت به پیشگیری هرچه سریعتر اقدام کنیم.
معاون وزیر بهداشت با تاکید بر اینکه 70 درصد مرگومیرها به دو عامل رفتار فردی و فیزیولوژیک بستگی دارد، گفت: 70 درصد مرگومیرها به دو عامل فردی مانند کشیدن سیگار و ورزش کردن و عامل فیزیولوژیک و جسمی مانند فشار خون، آسم، دیابت، اضافه وزن و چاقی، سکته قلبی و سکته مغزی بستگی دارد.
سیاری اظهار کرد: پیشبینی میشود تا 10 سال آینده 25 درصد مرگومیرها و 30 درصد مصرف سیگار کاهش یابد و باید قدر طرح تحول نظام سلامت را دانسته و کمک کنید تا سال آینده شاهد تحولات چشمگیری باشیم.
وی با اشاره به کاهش مرگومیرها نسبت به سالهای گذشته گفت: در سالهای گذشته سالیانه 10 هزار نفر بر اثر کزاز و در سال 64، 34 هزار نفر بر اثر بیماری اسهال جان خود را از دست دادند.
همچنین براساس گزارشات در سال 92، از 380 هزار نفر مرگ و میر 93 هزار نفر بر اثر سکته قلبی، 43 هزار نفر بر اثر سکته مغزی و 32 هزار نفر بر اثر سرطان جان خود را از دست دادند.
وی با بیان اینکه با اتحاد و انسجام میتوان از همه آسیبهای اجتماعی پیشگیری کرد، گفت: امروزه یک سوم ازدواجها منجر به طلاق میشود . ما باید دست به دست هم داده و شادی و خنده را به مردم هدیه دهیم.
معاون بهداشت وزیر بهداشت با اشاره به رمز و رازهای موفقیت اظهار کرد: از جمله رمز و رازهای موفقیت ما در روستاها درستی فرد انتخاب شده، ارائه آموزش خوب، دادن شخصیت به فرد، نظارت و بازخورد مناسب، اصلاح اشتباهات، درست کردن نظام اطلاعات، ثبت اطلاعات و ارائه گزارش است.
سیاری با تاکید بر اینکه در حال حاضر آموزشهای ارائه شده برای پرسنل کافی و کامل نیست، تصریح کرد: باید نظارتها قویتر، بازخوردها بهتر و سطح اطلاعات بالاتر رفته و ارتقا یابد و امیدواریم با این حرکت برای همه شهروندان پرونده تشکیل شود.
ایسنا
بيترديد زنان نيمي از جامعه بشري را تشكيل ميدهند و سهم بزرگي از هر تحولي در جوامع بيتاثير از نقش و نفوذ زنان آن جامعه نيست. باتوجه به همين مساله اعلاميه حقوق بشر اصل عدم تبعيض را تاييد كرده و اعلام ميكند همه افراد بشر آزاد به دنيا آمدهاند و از نظر منزلت وحقوق يكسان هستند و حق دارند بدون هيچ تمايزي از جمله تمايزهاي مبتني بر جنسيت از كليه حق و حقوق مندرج در آن برخوردار شوند.
با نگاهي گذرا بر اعتراضات و جنبشها در تاريخ اين كشور بيشك ميتوان ديد كه بخش غيرقابل انكار و عظيمي از مجموعه تحولات جامعه برعهده زنان بوده و در عرصهها و شرايط گوناگون سياسي، اجتماعي و اقتصادي نقش مهم و چشمگيري داشتهاند و اگرچه در مقاطعي اين نقش بنابر شرايطي كه به آنان تحميل شده گاه كمرنگتر و گاه از رمق افتاده اما باهمان روند نيز همچنان مهم و تاثيرگذار بوده است. با اين همه گزارش « مجمع جهاني اقتصاد » نشان ميدهد شكاف جنسيتي ميان مردان و زنان طي سالهاي اخير در ايران تغيير چنداني نكرده است و در ابعاد اقتصادي و سياسي ميزان مشاركت زنان در اين عرصهها به دلايل ساختاري و گاه فرهنگي، به مراتب كمتر از مردان گزارش شده است. اما حضور چشمگير زنان در عرصههاي اجتماعي در سالهاي اخير خبر از تغييرات جدي درشكاف جنسيتي ذكرشده ميدهد. بالا رفتن سطح آگاهي عمومي زنان و به خصوص حضور پررنگ در سطح آموزش عالي شايد از دلايل مهم تغييرات ذكر شده باشد.
حضور گسترده و چشمگير زنان در فعاليتهاي صنفي و اجتماعي براي بيان خواستهها و مطالبات شغلي و مدنيشان آن هم نه فقط براي بيان مطالبات جنسيتي كه براي دست يابي به حقوق صنفي در تجمعات اخير معلمان وپرستاران و كارگران نشان از اين حضور دارد و نويدبخش آيندهاي اميدواركننده است؛ حضوري كه ميتوان از دوجهت به آن نگريست، يكي از جهت آگاهي زنان از حقوق مدني و شغليشان كه خود را بيهيچ شكي در برابري با مردان قرار دادهاند و ديگر از اين جهت كه نگاه زنان به شغل از حد يك تفريح و رفع بيكاري خارج شده و حضور اجتماعي پر رنگتر وجديتري را شاهديم. نمونه روشن اين حضور را ميتوان در فعاليتهاي صنفي و مدني معلمان مشاهده كرد. معلمان زن با حضور پررنگ در فضاي حقيقي و صفحات مجازي نشان دادهاند ، در پيگيري خواستههاي صنفي مصمم هستند. نكته مثبت و اميدواركننده اين بوده است كه امروز بخشي از كنشگران صنفي درحوزه معلمان را زنان تشكيل ميدهند.
به عبارت ديگر ، حضور آنان صرفا منفعلانه نبوده و تاثيرگذاري آنان در تصميمگيريهاي انجام شده و برنامهريزي براي فعاليتها مشهود است. اين فعاليتهاي مدني مجالي براي زنان شاغل است كه به يكباره با پيگيري مطالبات حقوقي و شغليشان بتوانند نگاه يكسويه وتعاريف مردانهاي را كه تواناييهايشان در عرصههاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي زير سوال ميبرد تغيير دهند، و از طرف ديگر نگاه حاكميت را نيز در جهت مسائل حقوقي نسبت به خودشان عوض كنند. با اين همه حضور زنان
به خصوص معلمان زن در عرصه فعاليتهاي اجتماعي و صنفي داراي مشكلات و معضلات متعددي است كه گاه ميتواند همچون مانعي جدي حضور آنان را كمرنگ كند. بخشي از اين مشكلات ساختاري و ريشه درفرهنگ اجتماعي دارد. در جامعه ما حق و حقوق به درستي تعريف نشده و آگاهي در جهت آشنايي با اين حق و حقوق داده نشده است. در مورد زنان اين مساله پررنگتر است چون مرز بين وظايف و ايثار هم مشخص نيست. گاه از خود گذشتگيها را جزيي از وظايفمان تعريف ميكنيم. نگاه همكاران زن به دانشآموزان از نوع نگاه مادرانه آميخته با ايثار وفداكاري است. درنتيجه بعضا كمترين حقي براي اعتراض براي خود قايل ميشوند. مساله بعدي جداسازي زنان و مردان در مدارس وكلا سيستم آموزش و پرورش است. اين امر باعث شده است كه حس انتقاد و اعتراض از همكاران زن تا حدودي گرفته شود.
فقدان آگاهي لازم معلمان زن از حقوق صنفي از نتايج اين جداسازي است. اگرچه صفحات مجازي و شبكههاي ارتباطي تا حدودي اين نقيصه را برطرف كرده است. وجود تفكرات مردسالارانه در ميان خانوادهها كه حضور پررنگ زنان را در جامعه و فعاليتهاي اجتماعي برنميتابند و همچنين ترس دروني زنان از ديده شدن درعرصه اجتماع و ميل به قرار گرفتن در زواياي پنهان جامعه نيز تاثير به سزايي در عدم ميل زنان براي حضور در عرصههاي اجتماعي دارد. اما با تمام اين مسائل در سالهاي اخير زنان نشان دادند كه تصميم گرفتهاند تمامي اين مرزبنديها و تقسيمات و... را تا حدودي ناديده بگيرند و حضوري جدي در فعاليتهاي اجتماعي و صنفي داشته باشند و در تحركات اخير حضور پررنگشان قواعد كنشگري مردانه را در هم شكست تا جايي كه حضور زنان معلم در تشكلها و فضاي رسانهاي وميدان كنشگري مدني جنس جديدي از كنش صنفي را به نمايش گذاشت؛ كنشي كه حضور زنان درآن نه منفعلانه كه تاثيرگذار و تصميمساز است.
روزنامه اعتماد
* ضمن آرزوی موفقیت برای شما ، لطفا خودتان را معرفی کنید .
اردشیر مرادی هستم و سال گذشته به جای آقای بانصری منصوب شدم و هم اکنون مسئول روابط عمومی اداره آموزش و پرورش منطقه 9 هستم .
* گفته می شود روابط عمومی ها در آموزش و پرورش نقش پر رنگی ندارند و یا خیلی توسط معلمان ،اولیاء و حتی دانش آموزان دیده نمی شوند و حتی ارتباطات برون سازمانی آن ها در حد پائینی قرار دارد .
نظر شما چیست و مشکل در کجاست ؟
در گذشته شاید این پرسش شما سندیت داشت اما اکنون این گونه نیست و روابط عمومی به عنوان " یک علم و فن " تلقی می شود و آن نگاه سنتی که روابط عمومی فقط کارش عکس گرفتن ، بنر چسباندن و... بود متحول شده است .
اما خوشبختانه اکنون این نگرش تغییر یافته است و اکنون روابط عمومی قلب یک سازمان است.
البته به خود فرد و توانایی او هم برمی گردد که چقدر دانشش را به روز کند و چقدر بتواند در افکار و قلب دیگران نفوذ کند .
هر چقدر روابط عمومی خودش را به مردم نزدیک تر کند و این نزدیک شدن را به مقام مافوق منتقل کند به همان نسبت تاثیر و مقبولیتش هم بیشتر می شود .
این مستلزم یک برنامه ریزی است و جریانی دوسویه است .
*جنابعالی عضو کمیته اجرایی روابط عمومی شهر تهران هستید. اهداف این کمیته چیست و برای ارتقای سطح روابط عمومی حداقل در سطح شهر تهران چه برنامه و یا اهدافی دارد ؟
خوشبختانه آقای ثقفی به عنوان مشاور مدیر کل و مسئول روابط عمومی شهر تهران ، روابط عمومی ها را گروه بندی کرده اند و نسبت به بنده هم این لطف را داشتند .
ما 5 نفر هستیم و در این کمیته فعالیت می کنیم .در این کمیته برنامه ها و فعالیت های روابط عمومی مناطق دیگر رصد می شود و مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد و راهکارها و روش هایی که در جاهای دیگر مدون باشد و امتحان شده باشد ما در اختیار همکاران خود می گذاریم .
در واقع بر اساس سند تحول قصد پر رنگ کردن و جهت دار کردن نقش روابط عمومی ها را داریم .
*وقتی که وارد ادارات آموزش و پرورش می شویم با انبوهی از صندوق هایی مواجه می شویم که به نظر می رسد ماه ها و حتی سال ها در این صندوق ها باز نشده است !
به نظر می رسد دیگر ارتباط با ارباب رجوع ازاین طریق منقضی شده باشد !
جناب عالی چه طرحی برای ارتباط ارگانیک ، دوسویه و اثربخشی برای بدنه و افکار عمومی در نظر دارید ؟
ما دو کار انجام داده ایم .اولی سایت ( پرتال ) منطقه است که اخبار و رویدادهای منطقه در آن منعکس می شود و دوم سامانه پیامکی مدیر منطقه است و البته کار سوم در دست اقدام است .
طراحی یک میز ارتباط با مدیر منطقه است .در این میز ، سوالات ، انتقادات و... همکاران در فرمی تنظیم می شود و پس از ارسال با همکاران تماس گرفته و پاسخ را مستقیما به خود آن ها ابلاغ می کنیم .
*این میز قرار است در کجای اداره تعبیه شود ؟
در همان جلوی روابط عمومی قرار داده خواهد شد و مطابق فرآیند اعلام شده عمل خواهد شد .
البته ارتباط دیگری طراحی شده است و آن ارتباط با معلمان اهل قلم و نظر و رسانه است که به صورت گفت و گوی رو در رو انجام خواهد شد .
* آقای مرادی . در زمان وزارت آقای مرتضی حاجی ، بنده مسئول سازمان معلمان منطقه 9 تهران بودم . در اداره آموزش و پرورش منطقه 9 پس از هماهنگی با رئیس منطقه تابلویی را در اختیار ما قرار داده بودند .
ما در این تابلو سعی مان بر این بود که با همکاران ارتباط برقرار کنیم و بخشی داشتیم به نام " آموزش و پرورش در رسانه ها " .
البته در آن زمان یادداشت ها و مطالب انتقادی معلمان نیز در این تابلو منتشر می شد .
خوشبختانه این اقدام با استقبال خوب همکاران مواجه شد چون بعضا حرف دل آن ها در این تابلو منعکس می شد .
هر چند به علت برخی کج سلیقگی ها و فقدان قدرت نقد پذیری متاسفانه با اعمال فشارها این تابلو را از ما گرفتند ...
برای ارتباط با معلمان باید اول " اعتماد سازی " شود .
آیا اداره آموزش و پرورش منطقه 9 که تحول را برنامه کار خویش داده است نمی خواهد از تجاربی این چنین استفاده نماید ؟
در این راستا ، روابط عمومی کارهایی را انجام داده است و برنامه هایی دارد .
اول ، طراحی یک « اتاق فکر » مرکب از اعضای نماینده معلمان ،روسای انجمن اولیاء و مربیان ، روسای تشکل های دانش آموزی ، شهردارام مدرسه ، بسیج مدرسه ،شوراهای دانش آموزی و افراد متخصص است .
قرار است این اتاق فکر ضمن تحلیل شرایط ، مصوباتی هم داشته باشد .در خصوص پرسش شما ،سعی خواهیم کرد تابلویی داشته باشیم تا این ارتباط پر محتواتر شود .
*تا جایی که اطلاع دارم ، روابط عمومی حداقل در این اداره یک پست تشریفاتی بوده است .خود مسئولان روابط عمومی هم این جایگاه را خیلی جدی نمی گرفتند !
الان وضعیت چگونه است ؟
خوشبختانه با درایت و مساعدت مدیریت محترم منطقه جناب دکتر ربوشه و تفکرات جدیدی که ایشان دارند ، وضعیت این گونه نیست !
نگاه مدیر منطقه به مقوله روابط عمومی یک نگاه کارشناسی و علمی است .
به همین دلیل بنده در شورای معاونین ، جلسات انتصاب مدیران ،سازمان دهی فضا و.. حضور دارم و حق رای هم دارم .
*درمناطق دیگر هم وضعیت این گونه است ؟
ممکن است باشد و یا نباشد . این به دیدگاه مدیر منطقه بر می گردد .
*آقای مرادی . نظرتان در مورد سایت سخن معلم چیست ؟
عملکرد این سایت خوب است و برای این مجموعه آرزوی موفقیت می کنم .
از وقتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم .
پایان گزارش /
در يك نگاه ترديدي باقي نميماند كه تناسب زيادي ميان زن بودن و مادر و معلم بودن وجود دارد، اين سه نقش آن قدر نزديك و مكمل يكديگرند كه حتي اگر زني معلم نباشد به صفت مادري و وظيفه تربيت فرزندان ميشود او را معلم دانست. زنان معلم نقشهاي چندگانهاي دارند كه اين نقشها آنها را نهتنها در ميان زنان بلكه در ميان كل افراد جامعه ويژه ساخته است.
يك معلم ناگزير است علاوه بر نقش معلمي كه حرفه اوست نقش مادري و همسري را هم كه وظيفه اوست برعهده داشته باشد حال اين معلم زن در يك فرهنگ مردسالار در مظلوميت مضاعف، بار سنگيني را بر دوش خواهد داشت. حال اگر زن معلم بخواهد در عرصههاي عمومي نيز فعال شود و به كنشگري مدني بپردازد نقشهاي ديگري نيز برعهده او خواهد بود كه چندگانه متعددي را شكل خواهد داد در اين نوشتار كمي به نقشهاي چندگانه يك معلم زن بيشتر ميپردازيم.
٭نقش معلمي:
بيترديد معلم كلاس اول بيشتر ما يك زن بوده است ، الان هم تمام مدارس ابتدايي دخترانه و بيشتر ابتداييهاي پسرانه توسط معلمان زن اداره ميشود ، اين غلبه جنسيتي زنان معلم ريشه در چند عامل دارد؛ نخست اينكه شرايط فرهنگي جامعه ما بهگونهاي است كه شغل معلمي متناسبترين شغل براي يك زن است و نكته ديگر شرايط شغل معلمي اجازه ميدهد تا يك معلم زن به وظيفه مادري و همسري خود نيز برسد و از طرفي روحيات زنان با شغل معلمي تناسب بيشتري دارد ، بنابراين تمايل زنان به انتخاب شغل معلمي بيشتر است. تجربه هم نشان داده است زنان معلم براي ايفاي نقش معلمي انگيزه بيشتري دارند و موفقيتهاي آنها نيز به نسبت مردان بيشتر است.
٭نقش مادري:
زنان معلم به نسبت ساير زنان، مادران موفقتري هستند آمارها تاييد خواهند كرد كه فرزندان زنان معلم از نظر تحصيلي موفق و از لحاظ اخلاقي سالمتر و از نظر اجتماعي داراي توانمنديهاي بالاتري هستند ، بنابراين ميتوان نتيجه گرفت دانش و مهارت معلمي و تجربه ارتباط با كودكان و نوجوانان متعدد در مدارس به زنان معلم كمك ميكند تا در تربيت فرزندان خود موفقتر باشند. همانگونه كه حس مادري موجب ميشود زنان معلم با مهرباني و دلسوزي بيشتر نسبت به مردان با دانشآموزان مواجه شوند.
٭نقش همسري:
فضاي حرفه معلمي متناسب با رويكرد صبورانه و نگرش منعطفانه است چرا كه بدون صبوري و انعطاف يك فرد نميتواند معلم موفقي باشد ؛ تقويت اين دو ويژگي در معلمان زن به اقتضاي حرفه معلمي موجب ميشود در ايفاي نقش همسري خود نيز موفق باشند حتي در مواردي كه اختلاف خانوادگي وجود دارد ميبينيم بيشتر از جانب همسران غيرمعلم است. پايين بودن آمار طلاق و اختلافات خانوادگي گواه اين مطلب است كه زنان معلم در ايفاي نقش معلمي نيز موفق هستند.
٭نقش صنفي و مدني:
هرچند بستر امن و باانگيزهاي براي ايفاي نقش صنفي و مدني زنان معلم وجود ندارد و هزينههاي ناشي از حضور در اين بستر انگيزه ورود را از معلمان گرفته است اما تعدادي از معلمان كه در قالب تشكلهاي معلمي، احزاب و گروهها و ساير نهادهاي مدني فعال هستند، نشان دادهاند زنان معلم وقتي به عرصه عمومي هم وارد ميشوند موفق ظاهر خواهند شد. بسياري از معلمان كه با ورود به عرصه سياسي توانستند بر كرسي نمايندگي مجلس تكيه زنند يا زنان معلمي كه موسس يا ادارهكننده تعداد زيادي از نهادهاي مدني هستند نمونههاي اين نوع ايفاي نقش هستند. آنچه بيش از همه ايفاكنندگان اين نقش را متمايز ميكند نشاط و پويايي آنهاست زنان معلمي كه نقشهاي خود را به نقش معلمي، مادري و همسري محدود كردهاند پس از مدتي افسرده و فرسوده ميشوند و پس از بازنشستگي نيز به حاشيه رانده خواهند شد اما معلمان زن فعال در عرصههاي سياسي، اجتماعي، صنفي و مدني و حتي اقتصادي تا سالها فعاليت مفيد و موثري خواهند داشت.
معلمان زن با نقشهايي چندگانه خود سرمايه بزرگي براي جامعه هستند كه در صورت اتخاذ رويكردها و سياستهاي مشوقانه اين سرمايه به كار گرفته خواهد شد و رشد و توسعه را با سرعت و اطمينان بيشتري تضمين خواهد كرد درغير اين صورت محروميت از اين سرمايه بزرگ به جامعه آسيب وارد ميكند كه جبران آن سخت و زيانبار است.
روزنامه اعتماد