زنجان
« گروه سخن معلم » این ضایعه را به عموم پزشکان کشور تسلیت گفته و امیدوار است که حل ریشه های خشونت مورد توجه دقیق و جدی مسئولان قرار گیرد .
آذربایجان شرقی
گروه اخبار /
در زندگی روزمره شرایطی بر آدم ها حاکم می گردد که گاهی اوقات ممکن است باعث عصبانیت و از کوره در رفتن آنها شود. در این بین هم ممکن است الفاظ و کلماتی رد و بدل شود که بعدا گریبان آنها را بگیرد.
توهین یکی از جرایمی است که دارای حوزه صلاحیت بسیار گستردهای است و اصولا محاکم مختلف به تناسب نوع رفتار مجرمانه، جایگاه فرد هتک حرمت شده و کیفیت توهین انجام شده صلاحیت رسیدگی به این نوع از جرم را دارند.
قانون چه می گوید
یکی از مواردی که در قوانین هر کشوری به لحاظ جرمانگاری مورد توجه قرار گرفته است « توهین » است. توهین به کارکنان دولت نیز از جملهی این موارد است که قانونگذار همواره برای حفظ حریم کارکنان دولت و عدم تعدی به آنها در این زمینه قانونگذاری کرده است. این حمایتها در نگارش قوانین کیفری نیز نمود پیدا کرده، به طور مثال در قانون مجازات اسلامی در مادتین ۶۰۸ و ۶۰۹ به مجازات جرم توهین و توهین به کارکنان دولت اشاره شده است.
ماده ۶۰۸ در خصوص توهین عادی است که مجازات آن جزای نقدی یا شلاق است ولی ماده ۶۰۹، ماده حمایتی از کارمندان دولت است، به طوری که هر کس به کارمندان دولتی توهین کند علاوه بر جزای نقدی و شلاق به مجازات حبس نیز محکوم میشود.
در این ماده به خوبی پیداست که قانون گذار برای افرادی که به کارمندان دولتی توهین میکنند، مجازات بیشتری درنظر گرفته است.
کارشناسان چه می گویند
اباذری که یک حقوقدان است در این باره اظهار می کند: زمان توهین به کارمند دولت تعیین کننده است. کارمند باید محل کارش حضور داشته باشد یا اگر محل کارش نیست و توهین در خارج از محل کار به او شده، موضوع توهین، به کار کارمند برگردد. یا اینکه او در ماموریتی باشد که به نحوی در ارتباط با شغلش باشد و به او توهین شود، در این موارد توهین صورت گرفته مشمول ماده ۶۰۹ قانون مجازات خواهد بود.نفس توهین حتما نباید به صورت لفظ باشد بلکه مواردی نظیر حرکات دست و حتی هل دادن کارمند دولت یا توجه نکردن به دستورات و عدم رعایت یکسری مقررات که بیشتر در بیمارستان ها به چشم می خورد، از مصادیق توهین است.
وی ادامه داد : اگر به طور مثال شخصی به یک پرستار در بیمارستانی توهین کرد، اگر بیمارستان دولتی یا وابسته به دولت باشد مشمول ماده ۶۰۹ است ولی اگر بیمارستان، خصوصی باشد، توهین ساده محسوب می شود و مشمول ماده ۶۰۸ است.
پاراف
بابا آب ندارد / امروز « کمی » آب نداریم / فردا اصلا آب نداریم / درخت انار آب می خواهد / بابا انار ندارد / چرا بابا « آب » نیست ؟! / مادر از باران نیامد / مادر در سیل گرفتار شده است / چرا رودخانه حریم ندارد؟ / چرا در حریم رودخانه ، مجاز و غیر مجاز ساختمان بنا شده است ؟!
معلم ناراحت است / معلم خانه ندارد / معلم می گوید صاحبخانه اذیتش می کند / به حق و حقوقش اهمیت نمی دهد / چرا سیل آمد ؟ / برادر را سیل برد / سیل پنجاه ماشین را با خود به پایین دره برده است / چرا آب مات شد؟ / چرا آب خشمگین شد ؟ / چرا آب عصبانی شد ؟ / آب خشمگین خانه ها را برد و آدم ها را / روزگار گل آلود شد / .
مادر بزرگ می گوید : در کتاب ابتدایی روزگار ما ، درس های فصل ها ، پرواز لاک پشت ، تصمیم کبری ، دهقان فداکار ، سیزده بدر ، چوپان دروغگو و ده ها مطلب در باره احترام به طبیعت ، مواظبت از محیط زیست و جنگل ها ، موضوع مهم آموزش و پرورش ، معلمان و دانش آموزان بوده است .
یاد می گرفتیم که به طبیعت احترام بگذاریم ، بچه ها یاد می گرفتند اگر به محیط زیست بی توجهی کنند مورد خشم و قهر طبیعت قرار می گیرند .
اما دیروز جنگل را بردند ، جنگل را خوردند ، جنگل را نابود کردند ، در طبیعت زباله ریختند ، به طبیعت رحم نکردند .
معلم ما می گوید:
اگر به جنگل آسیب بزنیم سیل می آید . امروز سیل آمد وحشتناک بود .
معلم ما می گوید : اگر حریم ها را به خاطر پول بفروشیم ، طبیعت هوشمند است و انتقام می گیرد . معلم به ما یاد می دهد کاری که « بی ادبان » انجام می دهند ما انجام ندهیم .
" ادب از که آموختی از بی ادبان "
من باید به معلم احترام بگذارم تا« قهر» معلم ما را نگیرد ؛ همچنین احترام به آب ، جنگل ، حریم رودخانه ، طبیعت زیبا ، آثار باستانی ، تالاب ها ، دریاچه ، محیط زیست ، حیوانات ، پرندگان و...
پس بیاید در جهان هستی با معلم ، آب و طبیعت « مهربان » باشیم تا « مهربانی » ببینیم .
وگرنه فردای بدی خواهیم داشت ، فردای بدون " آب و معلم " ، فردای بدون درخت ، سبزه ، جنگل ، رودخانه ، دریاچه ، باران آرام ، هوای پاک . فردا « کویر» خواهیم داشت " کویر طبیعت " ، " کویر دانایی " ، « قهر طبیعت ، قهر معلم » ، آن گاه « طبیعت » در مقام « معلم » درس بزرگی به ما خواهد داد که تا سال های دراز از یادمان نرود .
راست گفت بزرگی : که انسان دو معلم دارد: " آموزگار" و" روزگار " هر چه با شیرینی از آموزگار نیاموزی ! روزگار با تلخی به تو خواهد آموخت ...
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار / ده ها معلم در شهر هرات در غرب کشور مخالفت شان را با انتصاب مدیر معارف جدید این شهر ابراز داشته و گفتند که انتخابی شدن این سمت مورد قبول انها نیست و باید در این زمینه دوباره تجدید نظر شود.
مدارس غيرانتفاعي در سال 72 با هدف بهبود بخشيدن به اوضاع تحصيلي و کمک به وزارت آموزش و پرورش و همچنين حرکتي مثبت در راستاي واگذاري امور به بخش خصوصي ايجاد شد. اين مدارس براي خانوادههايي تعريف شد که وضعيت مالي مناسبي داشتند و با استفاده از اين توان مالي ميخواستند فرزندان شان در شرايط بهتر تحصيلي درس بخوانند؛ اما به مرور بسياري از اين مدارس از اهداف خود دور شدند، به گونهاي که امروزه برخي از مدارس غيرانتفاعي همچون بنگاههاي اقتصادي عمل ميکنند و سعي دارند با وعدههاي جذاب نظير اردوهاي علمي- تفريحي و کلاسهاي فوق برنامه آموزشي، مشتري بيشتري جذب کنند. از آنجا که شهريه اين قبيل مدرس عموما بسيار بالاست، در مواردي که اولياي دانش آموزان توان پرداخت شهريه را نداشتند، مديريت مدارس غير انتفاعي وعده وامهاي پرداخت شهريه را نيز ميدهند.
جالب اينجاست که برخي از اين مدارس نه تنها به وعدههاي تبليغي خود عمل نميکنند، بلکه تنها بابت اين وعدهها پول جداگانه از شهريه سالانه مدرسه دريافت ميکنند! يعني گاهي مبلغي بابت اردوهاي دانشآموزي گرفته ميشود ولي در طول سال هيچ خبري از برگزاري اردوها نيست!
همچنين به نظر ميرسد که اين مدارس بايد به معلمان خود توجه ويژه داشته باشند تا براي دانشآموزان وقت بيشتري بگذارند. اما بارها ديدهايم که حقوق معلمان حق التدريسي طرف قرارداد با برخي از اين مدارس غيرانتفاعي چندين ماه پرداخت نشده است و اين در حالي است که مديران اين مدارس نميتوانند مشکل مالي را بهانه تاخير در پرداخت حقوق معلمان بدانند زيرا شهريهها را به طور کامل از دانش آموزان گرفتهاند و معلمان را در بحران مالي قرار دادهاند. اين مشکلات مدارس غير انتفاعي باعث شد تا ماجرا به رسانهها کشيده شود و پاي تعزيرات هم به اين ماجرا باز شود. اگر چه رييس سازمان مدارس غيرانتفاعي بازرسي سازمان تعزيرات حکومتي از مدارس غيرانتفاعي را غيرقانوني و ممنوع دانست و به انتقاد شديد از آن پرداخت اما دراصل ماجرا تغييري حاصل نشد.
آنچه در اهداف تاسيس مدارس غيرانتفاعي گنجانده شد، اجراي اصل 44 و خصوصيسازي در آموزش و پرورش بود. بيشک ايجاد مدارس غيرانتفاعي ميتواند در سلامت اجتماعي و رشد آموزشي فرزندان خانوادههايي با بضاعت بيشتر، تاثير به سزايي داشته باشد و از سوي ديگر به کاهش هزينههاي آموزش و پرورش کمک کرده و رونق اقتصادي کشور را نيز رقم بزند، اما نبايد اين مساله به گونهاي رها شود که فرصت خصوصيسازي در آموزش و پرورش، دستاويزي براي سودجوييهاي ناصواب باشد.
در حالي که مدارس دولتي با مشکل شديد مالي مواجه هستند و حتي براي تامين هزينههاي جاري مدرسه از قبيل آب، برق، گاز، تلفن خود در طول سال دچار مشکل ميشوند که اگر دست نياز به سوي اولياي دانش آموزان دراز نکنند، قطعا نميتوانند مخارج خود را تامين کنند، واضح است که مدارس غيرانتفاعي ميتواند مقداري از بار هزينهها را از دوش وزارت آموزش و پرورش بردارد و کمک کند تا اين وزارتخانه با واگذار کردن آموزش به بخش خصوصي، بودجه خود را صرف ساخت مدارس دولتي و بازسازي مدارس تحت پوشش در مناطق نيازمند کند. وضعيت اقتصادي اقشار آسيبپذير نشان ميدهد که منطقي نيست بودجه آموزش و پرورش صرف ساخت و تجهيز مدرسه در مناطقي شود که اولياي آنها با ماشينهاي گران قيمت به دنبال فرزندانشان ميآيند و در خانههاي گرانقيمت زندگي ميکنند و به طور کلي زندگي پر هزينه و لوکسي دارند و نگراني خاصي از بابت هزينه مدرسه غيرانتفاعي ندارند.
نبايد فراموش کرد که هم نشيني يک دانشآموز مرفه با يک دانش آموز تنگدست در يک مدرسه دولتي ميتواند تاثيرات مخربي بر سلامت روحي دانشآموزان هر دو طبقه اجتماعي باشد. اين ضربات روحي هم متوجه دانش آموزان قشر مرفه و هم متوجه دانشآموزان قشر کم توان است.
اين ضربات روحي نظير احساس حقارت و حسادت در آيندهاي نه چندان دور باعث اختلالات اجتماعي جدي و نگرانکنندهاي بر روان دانش اموز کمتوانتر ميشود، زيرا دانش آموزي که در مدرسه از همکلاس مرفه خود کم آورده، هميشه خود را با همان همکلاسش مقايسه ميکند و در آخر چيزي جز ياس و پوچي برايش باقي نميماند و جز افسردگي و عقده، توشهاي براي آينده خود برنميدارد و اما اين همنشيني براي دانشآموز مرفه هم ميتواند پيامدهاي ناخوشايند رواني ايجاد کند.
بدين صورت که دانش آموزي که در قياس با دانشآموزان ديگر در سطح بالاتري قرار داشته، هميشه خود را از ديگران بالاتر ميبيند و زيردست بودن بقيه مردم به طور نامحسوس در ناخوداگاه ذهنش شکل ميبندد و نميداند که در توهميپوچ زندگي ميکند و هنگاميکه ميخواهد به اجتماع رجوع کند، ميبيند که با اين تفکر هيچ جايگاهي در اجتماع ندارد و همين معضل باعث اختلال بسيار ويران کننده اي در فرد ميشود.
بنابراين توسعه مدارس غيرانتفاعي مي تواند هم سطح گزيني کند. يعني دانشآموز مرفه با هم سطح خود در مدارس غير انتفاعي همکلاس باشد و دانش آموز کمتوانتر با همسطح خودش در مدارس دولتي. به عبارت بهتر ، توسعه اينگونه مدارس ميتواند حائلي ميان اين دو قشر در يک فضاي حساس باشد و اين حرکت بالطبع از خسارات و زيانهاي اجتماعي و ديگر پيامدهاي ناخوشايند جلوگيري ميکند.
اما در اين ميان نبايد فراموش کرد که هر تشکيلاتي بدون نظارت دستگاههاي نظارتي و تعزيراتي دچار تخلف و انحراف از مسير کارآمد بودنشان خواهد شد و در مورد مدارس غيرانتفاعي هم اين نکته صدق ميکند.
اگر افرادي با توان مالي بالا به مدارس غيرانتفاعي مراجعه ميکنند، دليل نميشود که اين مدارس را رها کنيم و اجازه دهيم مديريت مدرسه مشکلات مالياش را از جيب مرفهان جامعه تامين کند. بنا بر اين نهادهاي نظارتي بايد روي کار اين مدارس نظارت کافي و همهجانبه داشته باشند تا خداي ناکرده از مسيرشان منحرف نشوند.
روزنامه مردم سالاری
گروه اخبار / در پی تجمع روز گذشته جمعی از فرهنگیان در مقابل مجلس، برخی از آنها بازداشت شده بودند که شب گذشته آزاد شدند.