تهی شدن مدرسه از فلسفه وجودی خویش و تبدیل آن به دکانی برای کاسبان آموزشی و جولان آن ها موجب شده است تا در سایه فقدان تعلیم مهارت های شهروندی و آموزش انسان بودن ، اجتماع و مناسبات آن به فضایی خفه و آلوده و آکنده از سندرم " بی شعوری " آدم ها تبدیل شده و فضای زیست به مرز انفجار و غیرقابل تحمل برسد که خود موجد آسیب های اجتماعی فراوان در حد " بحران " گردیده است.
در مدت تدریسی که داشته ام خیلی کم دیده ام که کلاسی تمیز و بدون زباله باشد .
گویا نه خانواده و نه مدرسه علاقه و یا تعصبی برای آموزش دانش آموزان در مورد احترام به " محیط زیست " ندارند .
با وجود آن که در کلاس ها و همین طور در حیاط مدرسه معمولا سطل زباله تعبیه شده است اما برخی اوقات دیدن کلاس ها و حیاط پر از آشغال روح و خاطر انسان را آزرده و مکدر می سازد .
گویا محیط زیست و احترام به آن در نظام آموزشی ما موضوعی مهجور بوده و اصلا در اولویت نیست .
در 4 اردبهشت ماه سال جاری ، صدای معلم مطلبی را با عنوان :
" در مدارس ژاپن ، پست خدمتگزار وجود ندارد "
زنگ آشوجی در مدارس استان کردستان به صدا درآمد ! " منتشر کرد . ( این جا )
در ابتدای گزارش آمده بود :
« صدای معلم » پیش تر در گزارشی چنین نوشت : ( این جا )
موضوع " نظافت و پاکیزگی در مدارس " یکی از بحث های مهم و البته در حاشیه نظام آموزشی ما است که کم تر به آن پرداخته شده است .
آموزش هایی که در مدارس و نیز خانواده ها ارائه می شود شاکله رفتاری آنان را در سنین بزرگ سالی تشکیل می دهد .
بیش از 50000 نیرو در وزارت آموزش و پرورش در پست خدمتگزار و سرایدار مشغول به کارند و این در حالی است که بر اساس شواهد و نیز گزارش ها وضعیت بسیاری از مدارس از این نظر مطلوب نیست .
در زنگ نظافت همه دانش آموزان ، محیط کلاس و مدرسه را تمیز می کنند . دانش آموزان پس از پایان کلاس های درس ، مدرسه را کاملا تمیز می کنند. آشوجی یا همان تمیزکردن مدرسه ، شامل جارو کردن کلاس ها و راهروها، تمیز کردن سطل های زباله ، تمیز کردن تخته ها و دیگر قسمت های مدرسه است.
در مدارس ژاپن ، پست خدمتگزار وجود ندارد.
در طرحی ابتکاری و قابل تقدیر رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان کامیاران از اجرای موفقیت آمیز طرح مدرسه بدون خدمتگزار در این شهرستان خبر داده است .
هادی الله ویسی رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان کامیاران گفته بود : اجرای طرح مدرسه بدون خدمتگزار برای اولین بار در استان کردستان و در دو مدرسه شهرستان کامیاران با استقبال خوب دانش آموزان انجام شد.
در این طرح که امسال در دو مدرسه شهرستان به طور موفقیت آموز اجرا شد وظیفه نظافت و نگهداری از اموال مدرسه بر عهده دانش آموزان است.
خوشبختانه این طرح با استقبال دانش آموزان و خانواده آنها روبه رو شد چرا که در این طرح حس مسئولیت پذیری و انجام کارجمعی در دانش آموز تقویت می شود.
در جریان برگزاری این طرح دانش آموز علاوه بر تقویت حس احترام برای خدمتگزاران و پاکبانان جامعه، در محیط مدرسه و بیرون مدرسه نیز متعهد و مسئول در قبال پاکیزگی و حفاظت از محیط زیست و محیط زندگی خود خواهد بود.
آموزش مهارت های زندگی اجتماعی و افزایش مشارکت دانش آموزان در امور مدرسه خصوصا توجه به اموال و تجهیزات مدرسه و دقت در نگهداری و حفظ آن ها، حفظ نظم و آراستگی در بخشهای مختلف آموزشگاه و همچنین رعایت نظم و بهداشت فردی و محیطی و مشارکت گروهی دانش آموزان در نظافت آموزشگاه از دیگر دستاوردهای اجرایی کردن این طرح به شمار می رود . "
هم زمان " کانال صنفی معلمان ایران " که توسط مسئولان این تشکل اداره می شود ضمن درج بخشی از این خبر نوشت :
" حذف پست سازمانی ابتکار نیست .
ناتوانی در جذب نیروهای خدماتی مورد نیاز ابتکار نیست. "
این نگاه یک تشکل معلمی نسبت به موضوع " محیط زیست " است که البته سعی کرده و می کند در تحصن ها و اعتصابات معلمان حضور دانش آموزان را هم در آن پر رنگ نشان دهد .
یک بار سر کلاس از دانش آموزی که زیر پایش زباله بود دلیل آن را پرسیدم .
در پاسخ خیلی راحت گفت که وظیفه خدمتگزار در مدرسه چیست ؟!
خیلی کم دیده ام که مدرسه ای به موضوع " محیط زیست " علاقه و یا وسواس نشان دهد .
خیلی کم دیده ام کلاسی را که در آن محیط زیست ، نشانه های طبیعت و علایم آن رد پایی داشته باشد .
یک بار سر کلاس بودم .
یکی از دانش آموزان با علاقه و هیجان در مورد " اختلاس " پرسید .
خطاب به او و دوستانش گفتم :
" زیر پای خود را که زباله و آشغال موج می زند را نگاه کنید !
از همین جا بگیرید و بروید بالا ! "
پاسخی جز سکوت و انداختن سرها به زیر نداشتند ...
در حال حاضر محیط زیست در جهان به یک موضوع مهم تبدیل شده است .
در ایران که از سوء مدیریت و بحران مدیران ناکارآمد همواره در رنج است بحران محیط زیست یکی از ابربحران ها می باشد اما تحرک خاصی حداقل در نظام آموزشی مشاهده نمی شود .
تنها چیزی که در این موضوع در نظام آموزشی و محتوای آن قابل مشاهده است کتاب «انسان و محیط زیست» در پایه یازدهم است .
مشخص نیست دانش آموز در سال های پایانی تحصیل که الگوهای رفتاری اش تقریبا تثبیت شده است از این کتاب چه بهره ای خواهد برد ضمن آن که همین درس معمولا نیز توسط افراد و یا معلمان " متخصص " آموزش داده نمی شود و اصطلاحا یک " درس نخودی " در میان سایر دروس است و برای پر کردن سایر ساعات خالی دبیران مورد استفاده قرار می گیرد .
گفتنی است در تابستان 96 تعدادی از فارغ التحصیلان رشته محیط زیست نسبت به بکارگیری فارغالتحصیلان رشته جغرافیا و زیست شناسی برای تدریس کتاب انسان و محیط زیست اعتراض کردند .
کیومرث کلانتری مدیر کل دفتر آموزش سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه تا این لحظه در این باره که چه کسانی برای تدریس کتاب انسان و محیط زیست به کار گرفته شوند؛ تصمیمی اعلام نشده است، اظهار کرده بود: تعیین دبیران برای تدریس این کتاب برعهده وزارت آموزش و پرورش است و سازمان حفاظت محیط زیست در این باره هیچ اختیاری ندارد. اگرچه تا این لحظه مصوبهای در این مورد اعلام نشده است .
می توان ادعا کرد نه خانواده و نه مدرسه در این زمینه حرفی برای گفتن ندارند و دست شان خالی است .
رسانه ها هم عموما با این گونه مسائل کاری ندارند و اولویت ها چیزهای مهم تر و مهیج تری هستند !
در 2 روز گذشته خبر اعتراضات دانش آموزی در سراسر جهان علیه پدیده تغییرات اقلیمی تیتر بسیاری از رسانه های جهان بوده است .
در اخبار آمده است :
" از استرالیا تا هند، از اروپا تا آمریکای شمالی، دهها هزار دانشآموز در دست کم دو هزار شهر در ۱۳۰ کشور دنیا ۲۴ اسفند (۱۵ مارس) به خیابانها آمدهاند تا از دولتهایشان بخواهند «اقدامی قاطع و سریع برای مهار گرمایش زمین و تغییر اقلیم» صورت دهند.
رهبر جنبش دانشآموزی «بچهها برای مهار تغییر اقلیم» یک دانشآموز ۱۶ ساله سوئدی است، گرتا تونبرگ که یک روز پیش از راهپیمایی ۲۴ اسفندماه (۱۵ مارس) نامزد جایزه صلح نوبل شد.
او اولین دانشآموزی است که در اوت ۲۰۱۸ سر کلاس درس نرفت و پلاکارد در دست به اعتصاب نشست و در کمتر از چند ماه، صدایش به سراسر اروپا رسید. سپس صدها، بعد هزارها و حالا دهها هزار دانشآموز دست به اقدامی مشابه زدهاند .
با وجود آن که شماری از وزرا در کشورهای مختلف نگرانی خود را از تعطیلی مدارس توسط دانش آموزان ابراز کردهاند اما در ایران و تاکنون مورد خاصی مشاهده نشده است .
وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان محیط زیست در این مورد سکوت کرده اند .
تشکل های دانش آموزی مانند سازمان دانش آموزی ، مجلس دانش آموزی ، اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان و... انگار این اخبار و رویدادها را مشاهده نمی کنند .
لابد مانند قضیه زباله کلاس و وظایف خدمتگزار منتظرند تا سایرین در این مورد واکنش نشان دهند .
« دولت » و « روحیه دولت محوری » بر همه ارکان و روح جامعه سایه افکنده ، جامعه را از فلسفه خویش تهی کرده و نوع مزمنی از " کوتوله گی " را بر قامت اندیشگی و روابط میان فردی حاکم کرده است .
در کشور ما دانش آموزان معمولا به خاطر سخت بودن سوالات امتحانی تجمع و یا اعتصاب می کنند و برخی اوقات کتاب ها را هم آتش می زنند و یا این که در امتداد اعتصاب معلمان از تعطیلی کلاس ها و مدرسه اظهار خرسندی می کنند .
دانش آموزان ما حتی به خاطر لو رفتن سوالات امتحانی هم اعتراض نمی کنند و در عوض سعی می کنند تا از قافله عقب نمانند .
در مجموع فرآیند نظام آموزشی و سیطره حافظه محوری و رقابت و عریان شدن آن از عنصر " تفکر " و " بازاندیشی " موجب شده است تا دانش آموزان نیز همچون سایر ارکان نظام آموزشی و جامعه ما به "منفعت طلبی " گرایش پیدا کرده و روحیه حق طلبی و عدالت طلبی در آن ها رشد و نمو نیابد .
به نظر می رسد با این تفاسیر فلسفه نظام آموزشی و استمرار آن با این توصیفات به شدت مورد پرسش قرار گرفته است و تحرکی هم برای خروج از این بن بست مشاهده نمی شود .
گروه دانش آموزی/
رهبر جنبش دانشآموزی «بچهها برای مهار تغییر اقلیم» یک دانشآموز ۱۶ ساله سوئدی است، گرتا تونبرگ که یک روز پیش از راهپیمایی ۲۴ اسفندماه (۱۵ مارس) نامزد جایزه صلح نوبل شد.
گروه اخبار/
این تظاهرات به ابتکار بخش آموزش و پژوهش فدراسیون سندیکاهای کارگری هلند (FNV) و سندیکای عمومی آموزش (AOB) برگزار شد .
گروه دانش آموزی/
دهها هزار دانشآموز از پنج قاره جهان روز جمعه به جای رفتن سر کلاس در اعتراض به سیاستهای آب و هوایی به خیابانها ریختند تا صدای خود را به گوش رهبران جهان برسانند .
مقدمه
در سه بخش از مبحث " مقایسه سیستم آموزشی ژاپن با آموزش و پرورش ایران " با نکات جالب ، ساده و امکان پذیری از سیاست های آموزشی ژاپن ، آشنا شدیم . برای ارزش گذاری ملت و کشوری که در هر حیطه و زمینه ای از جمله هنر و موسیقی و فرهنگ سنتی و تکنولوژی و اخلاق و سخت کوشی و همت و اراده و..... سرآمد و زبانزد ملل دیگر است ، لازم دیدم تا در این مقال ، ژاپن و ژاپنی ها را بیشتر و بهتر بشناسیم . و اما چرا ژاپنی ها تحسین ملل دیگر را برمی انگیزانند ؟!
فرهنگ اینموری (Inemuri)
ملت و کشور ژاپن ، تحسین جهانیان را برمی انگیزانند؟! آنان برای این محبوبیت اجتماعی ، سالیان درازی روی دقایق زندگی فردی و اجتماعی افراد و تمامی سرمایه های موجود ، به طور هدفمند برنامه ریزی کرده اند. نه نوع تغذیه و نه موقعیت جغرافیایی ، ژاپن را کشوری ممتاز از لحاظ اخلاق و باور و فرهنگ و ادب و هنر ، نساخته است ، عده ای بر این باورند ژاپنی ها چون ماهی زیاد مصرف می کنند برای همین باهوشند! اما واقعیت آن است که آنان به باور این اصل دست یافته اند که زندگی در سایۀ تلاش و همت و به کارگیری اراده و احترام گذاشتن بر کوچک و بزرگ ، آشنا و بیگانه ، ممکن می گردد. آنان فقط به پدر و مادر و معلم و همسایه خود احترام نمی گذارند ، به وطن و تمامی هموطنان خود و حتی سایر ملل و کشورها نیز احترام می گذارند. آنان در کشور خود به ترکیب نظام های گوناگون با یکدیگر در حدی که اثرگذاری خود را از دست بدهند اهتمام نورزیده اند . مرزبندی آنان بین این نظام ها در حد تعامل مفید و مؤثر برای پیشبرد اهداف ملی است نه گروهی و یا فردی.
علیرغم آن که مدت زمان بیشتری در طول روز برای تحصیل و فعالیت شغلی سپری می کنند و بسیار خسته می شوند اما نمی خوابند.
" آنها حتی چرت هم نمی زنند. آنها فرهنگ اینموری (Inemuri) را پیاده میکنند.عادت اینموری در ژاپنیها صرفاً به معنای گرایش افراد به تنبلی نیست ، اینموری یکی از ویژگیهای نهانِ زندگی اجتماعی ژاپن است تا افراد از طریق آن بتوانند به اجرای بهتر وظایف روزمره خود فکر کنند. روش این کار اما جالب است: دور ماندن موقتی از اجرای آن وظایف یا همان اینموری. " (1)
آنان می خواهند ثابت کنند از بس زیاد فعالیت می کنند که با "اینموری " ذهن خود را آمادۀ ادامه فعالیت روزانه می کنند و بدین طریق در اختیار و جریان ادامۀ کار قرار می گیرند. آنان پشتکار خود را در تمامی مراحل زندگی به نمایش می گذارند و برای همین به ملتی سخت کوش مشهورند. به تعبیری دیگر ، سایه را برای آسایش خود دعوت نمی کنند ، خود به زیر سایه می روند و یا خود شرایط مناسب سایه را ایجاد می کنند.
ادارۀ مدارس ژاپن فقط با دو نقش معلم و دانش آموز
در ژاپن دانش آموز و معلم فقط دو نقش متقابل اجتماعی برای دستور دهی و اطاعت نیستند ، ضمن این که معلم از حرمت و ارزش والایی برخوردار است و این جایگاه از سوی دانش آموزان و والدین و جامعه و تمامی نظام های موجود در آن ، مقدس شمرده می شود ، اما معلم و دانش آموز در پیشبرد اهداف نظام آموزشی در کنار هم و با هم ، عمل می کنند. امر آموزش فقط با تلاش معلم ، انجام نمی شود بلکه تعاون و همکاری این مهم را انجام می دهد. برای کنترل و نظارت به امور مدرسه در هر بُعدی ، نقش های مدیر و معاون و دبیر پرورشی و مشاور و مسئول سمعی و بصری و مستخدم و..... لازم نیست ! اما ما با وجود این همه نقش در مدارس ، از مدیریت آن ناتوانیم و با بحران های ارزشی و اخلاقی بسیاری چون اعتیاد و تیغ زنی دختران ، ضرب و جرح معلمان و قتل آنان ، تجاوزات جنسی ، وحشت از اثرات تخریبی فضای مجازی و .... مواجه هستیم ، اما مدارس آنان ، گویی فقط با دو نقش معلم و دانش آموز ، مدیریت می شود. نه نامی از ناظم عصبی و بدخُلق معروف مدارس ما است که از بس ابروان خود را درهم تنیده است ، ناظم بودن او در بیرون از مدرسه ، در خانواده و محل زندگی نیز به دیگران القا می شود ( محو شدن در ایفای نقش ) و نه مدیر ، فریاد معترض آلود خود را ابزاری سلطه جویانه برای ترساندن دانش آموزان و برجا نشاندن معلمان ، می نماید. معلم آن چنان توانمند است که تمامی فعالیت های لازم را پاسخگوست و شاید برای همین کمبود معلم را بهانه ای برای ارائۀ طرح های گوناگون نمی نمایند.
یادگیری هر نوع فعالیتی با عنوان آموزش برای زندگی کردن
ژاپنی ها به هر امری با دید آموزش می نگرند و همۀ یادگرفته های خود را لازم برای زندگی می دانند ، حتی ناهار خوردن آنان در کلاس به همراه معلم ، برای دانش آموزان کلاس آموزشی برای تغذیه است ، آنان آموزش کاربردی دارند نه همانند ما تحصیل برای تحصیل و یا جنون نمره 20 برای برتری و کسب امتیاز بیشتر و حق خواهی ناعادلانه از امکانات مادی و معنوی جامعه علیرغم شایستگی ها ! آنان در لحظه زندگی می کنند و برای همین خوش بین و شادند ، چون هر دلیل و سبب نشاط و شادمانی را قدر می نهند ، دنبال بهانه و یا توجیه هیچ واقعیت زندگی نیستند .
ما لحظات عمر و تلاش مان را قربانی رسیدن به یک موقعیت اجتماعی برتر و پردرآمد می کنیم. یعنی ما ایرانی ها بعد 16 – 20 سال تحصیل و در سنین بالای 25 سال ، تازه می خواهیم شاغل شویم تا مستقل گردیم و بعد ازدواج کنیم تا خوشبخت شویم و بعد پول درآوریم تا به آرزوهای 25 سالۀ خود جامۀ عمل بپوشانیم . اما ژاپنی ها از دورۀ پیش دبستانی ، زندگی کردن را آغاز می کنند و شاید برای همین خوش بینی و نشاط و آرامش و عمری طولانی دارند. آنان زندگی می کنند تا به اهداف متعالی دست یابند و ما زندگی می کنیم تا به موقعیت برتر برسیم. آنان در 50 متر مربع در آرامش زندگی می کنند و ما در 300 متر مربع آپارتمان و یا در 5000 متر مربع ویلای خود ، ولع و استرس برای افزایش هر چه بیشتر امکانات مادی را داریم و یا قصد برنده شدن در مسابقۀ چشم و هم چشمی جامعه را . برای همین ما در تلاش بلند مدت خود ، زندگی و زندگی کردن را فراموش می کنیم و خسته و رنجور و دلمرده ایم . ژاپنی ها از تمامی نعمات پیرامون خود برای سعادتمندی خود و خانواده و وطن ، بهره ای وافر می برند و ما نعمات را ابزار و وسیله ای برای رسیدن به قلّۀ کوه قرار می دهیم.
آری ما زندگی کردن را فراموش می کنیم و ظواهر زندگی مان برجسته تر از باطن آن است. شاید شما هم شنیده اید که کمتر ملتی به اندازۀ ایرانیان به ظاهر ساختمان تا این قدر اهمیت می دهند و بیشترین هزینه را برای آن می کنند !
10 قانون مدارس ژاپن :
1 - تمرکز دانش آموزان باید فقط روی درس باشد و برقراری روابط عاشقانه در مدرسه ممنوع است .
2 - به همه دانش آموزان به یک اندازه غذا داده میشود و آنها باید غذای شان را تا آخر بخورند.
3 - نظافت همه جای محیط مدرسه بر عهده دانش آموزان و معلمان است.
4 - شنبه ها در ژاپن تعطیل رسمی است اما برخی از مدارس در این روزهم بازهستند.
5 - دانش آموزان حق آرایش زیاد و استفاده از لباسهای نامتعارف را ندارند.
6 - تمامی دانشآموزان باید لباس فرم مدرسه را بپوشند.
7 - دانش آموزان در مدرسه طرز استفاده از شمشیر سامورایی که نماد ژاپن است را می آموزند.
8 - تمامی مدارس استخر شنا دارند و همه دانش آموزان به صورت حرفه ای شنا را یاد می گیرند.
9 - اگر معلم نتواند در کلاس حاضر شود هیچ کس جایگزین او نمی شود و خود دانش آموزان نظم کلاس را برقرار می کنند.
10 - مدارس ژاپن چیزی به نام شاگرد ممتاز ندارند و دانشآموزان همه کارها را به صورت گروهی انجام می دهند. (2)
اگر به قوانین ذکر شده دقت کنید علت نظم ملی ژاپنی ها را بیشتر متوجه خواهید شد. تبعیت از اصول کلی برای همۀ دانش آموزان به صورت متحدالشکل و یکپارچه ، تبعیت از نماد ملی و اثبات توانمندی هر دانش آموز بدون تفکیک طبقه ای و یا قدرت یادگیری . دانش آموزان ژاپنی بدون حضور نمادهای مذهبی در مدارس ، به ایمان و خودباوری اخلاقی و ارزشی دست می یازند و برای همین در سنین بالاتر ، شاغلین در انجام فعالیت های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بر اساس لیاقت و شایستگی ، نقش ها را برعهده می گیرند نه بر اساس مدرک تحصیلی و پایگاه اجتماعی و وابستگی سیاسی که هر سه مورد به ایجاد فساد و نابرابری منجر می گردد.
مجموع مهارت های غیرشناختی و یا اجتماعی و عاطفی یعنی صفات و مهارتهایی مانند تفکر انتقادی ، خلاقیت ، حل مسئله ، پشتکار ، و خود کنترلی در کودکان ژاپنی ، ایجاد ، تقویت و هدایت می شود و به جامعه پذیری آنان کمک نموده و از یأس و نومیدی در آنان جلوگیری می کند.
7 راز طول عمر ژاپنی ها
آنان پیر و چاق نمی شوند. کودکان ژاپنی هیچ نوع تنقلات بسته بندی شده حاوی شکر و آرد و نمک مصرف نمی کنند ، آنان میوه های خشک شده و یا تازه مصرف می کنند. آنان حتی در غذا خوردن نیز تابع امیال و سلایق شخصی نیستند و از یک پروسۀ تغذیه ای ملی ، تبعیت می کنند و شاید برای همین ملتی سالم با طول عمر بیشتر هستند و اما آن 7 راز عبارتند از :
راز اول: تغذیه بر پایه ماهی ، سویا ، سبزیجات و میوه ها.
راز دوم: برنج قهوه ای جایگزین برنج سفید و نان.
راز سوم : ژاپنی ها با چشمانشان غذا می خورند! در ظروفی کوچک اما زیاد .
راز چهارم: لازم نیست کم بخورید ، فقط کافیست کم کالری بخورید.
راز پنجم : رشته به جای ماکارونی.
راز ششم: روش پخت بیشتر بخارپز.
راز هفتم : چای سبز (3)
حفظ فرهنگ سنتی
یک کودک در ژاپن با فرهنگ دیرین خود آشنا می شود و آن را با فرهنگ مدرن امروز ، چنان تلفیق می دهد که هارمونی زیبایی خلق می شود. آنان هنوز بر روی تشکی کوچک که به سهولت جابه جا می شود و در پشت یک میز کوتاه گرد ، در کنار خانواده و با هم غذا می خورند. دانش آموزان در مدرسه طرز استفاده از شمشیر سامورایی که نماد ژاپن است را می آموزند. ژاپنی ها در ایام و اماکن خاص "کیمونو " لباس سنتی خود را می پوشند. آنان یاد و خاطرۀ قربانیان ناکازاکی و هیروشیما را هرساله در روز ۱۰ اوت با برگزاری مراسم بزرگی برای یادبود قربانیان بمبارانهای هسته ای در " پارک یادمان جنگ " شهر ناکازاکی برگزار می کنند. ما قربانیان حوادث بسیاری را فراموش کرده ایم و یادمانی برای بزرگداشت خاطرۀ آنان برگزار نمی کنیم !
فرهنگ عذرخواهی
فرهنگ ممتاز دیگر ژاپنی ها یعنی جسارت "عذرخواهی کردن " را با مثال عینی زیر باور کنیم :
" روز ۳۰ ژوئن ۲۰۰۷، فومیو کیوما وزیر دفاع وقت ژاپن در اظهاراتی دربارهٔ جنگ دوم جهانی، تلویحاً بمباران اتمی این دو شهر ژاپن توسط نیروهای آمریکایی در اوت سال ۱۹۴۵ را اقدامی لازم دانسته بود. وی گفته بود: "برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم، چارهای جز بمباران اتمی و کشتار تعداد کثیری از مردم وجود نداشته است." افکار عمومی ژاپن واکنش شدیدی به این اظهارات نشان دادند و شینرو آبه ، نخست وزیر ژاپن، اظهارات وزیر دفاع را تقبیح کرد. چند روز بعد در ۳ ژوئیه ۲۰۰۷، وزیر دفاع تحت فشار افکارعمومی مجبور شد اظهار نظر قبلی خود دربارهٔ بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را پس بگیرد و با عذرخواهی از مردم این دو شهر، از مقام خود استعفا دهد. (4)
درونی شدن ارزش ها
وجدان جمعی و یا افکار عمومی ژاپنی ها تابعی از عافیت طلبی و بی تفاوتی نسبت به هر گفته و یا عمل افراد در جامعه از مسئولین رده بالا تا همکاران یک واحد اجتماعی ، نیست. آنان رعایت حریم و مرز ارزش های ملی خود را پاس می دارند و برای همین طی سالیان متمادی ، نسل های گوناگون ، خود با تمام وجود خواهان احترام و رعایت اصول آن هستند. یعنی به بیانی دیگر ارزش ها در وجود ژاپنی ها نهادی و یا درونی گردیده است و جزئی جدا نشدنی از نحوه و روال زندگی شان گردیده است. در ژاپن ، هویت فردی افراد امتیاز نمی گیرد بلکه هویت گروهی ، مصداق هر نوع فعالیت است. در گروه هر فرد برحسب توانایی های فردی و مهارت های اکتسابی خود صاحب مسئولیت و تعهد هستند . خلاقیت و ابتکار توسط گروه به نمایش گذاشته می شود لذا رقابت منفی و یا ستیزه جویی و زیرآب روی ، اصلا معنا ندارد. گروه ها با یکدیگر رفاقت و رقابت می کنند. ژاپنی ها تابع اخلاق و دیسپلین هستند چون هر دو دارای ارزش ذاتی است و همانند ما معیاری برای کسب امتیاز و رتبه و رقابت و ستیزه نیست. اخلاق و نظم در درون ژاپنی ها جزوی از خمیرمایۀ وجودشان می گردد و ما خارج از خود در پی دسترسی بدانها هستیم.
وسعت کم و جمعیت زیاد
تقریبا 99 درصد جمعیت ژاپن علیرغم داشتن جمعیت سالخورده ، باسوادند. " ژاپن پیرترین جمعیت دنیا را دارد: میانگین سنی این کشور 46 سال است ، متوسط عمر ژاپنیها 84 سال است و یک چهارم جمعیت این کشور بالای 65 سال سن دارند. ژاپن 130 میلیون نفر جمعیت دارد و سیاست نرخ باروری کمتر(1.4 کودک به ازای هر زن ) را تعقیب می کند. " (5)
کشور ژاپن یک چهارم ایران وسعت دارد اما تعداد جمعیت آن 45 میلیون نفر از ایران بیشتر است و دهمین کشور پرجمعیت جهان است. اگر ما بودیم زیادی جمعیت نسبت به مساحت ، فاکتوری نابخشودنی برای ضعف هایمان بود.
سالخوردگی جمعیت
جمعیت سالخورده بیشترین هزینه و امکانات را برای تأمین نیازها به دولت تحمیل می کند. سالانه حدود 400 مدرسه در ژاپن بسته می شود، اکثر آنها به مرکز نگهداری سالخوردگان و بازنشسته ها تبدیل می شوند. در سال 2016 حدود 300 هزار مرگ بیش از تولد در ژاپن رخ داده است. ژاپنی ها سعی دارند افراد را به زندگی به شیوه ای متفاوت ترغیب کنند. یکی از آنها استفاده از قطارهای سریع السیر است که هزینه کمتری نیز دارد. کسانی که 65 سال به بالا هستند باید بتوانند بلیت ها را به قیمت ارزان تری تهیه کنند و همچنین بتوانند به کمک این شبکه راه ها به هر جایی که بخواهند سفر کنند.
دولت هزینه هایی صرف راه اندازی مراکز نگهداری از سالمندان کرده که مطابق قوانین این روزها با استقبال این افراد همراه شده است. افراد دولتی باید بتوانند به صورت رایگان از موزه ها و باغ وحشها دیدن کنند. نتیجه همه اینها نیز این بوده که ژاپن بتواند حضور تعداد بالای سالخوردگان را در شهرهای خود كنترل کند و در عین حال کاری کند که شهروندان از زندگی خود احساس رضایت خاطر داشته باشند. به نظر می رسد ژاپنی ها بتوانند با موفقیت بیشتری افزایش جمعیت سالخوردگان را نسبت به سایر کشورها كنترل کنند. (6)
کشور ما دارای جمعیت جوان هست ، هر چند با کاهش نرخ باروری در کشور ، از درصد آن کاسته شده است ولی هنوز دارای ساختار جمعیتی جوان هستیم و یک چهارم جمعیت کشورمان زیر 30 سالگی قرار دارند ، اما علیرغم برخورداری ازچنین امتیازی ، اشتغال کامل و یا تولید انبوه در کشورمان وجود ندارد و بیکاری بیداد می کند.(7) .
ژاپن بی جُرم و بی جنایت
ژاپن از نظر امنیت در بین کشورهای صنعتی جهان مقام اول را دارد. مجموع جنایتهای رخ داده در ژاپن 130 میلیون نفری به سالی 500 نفر هم نمی رسد. ژاپن در سایر جُرمها هم آماری مشابه بر جای گذاشته است. (8)
کلام آخر
شاید بتوان گفت : ژاپن جزو معدود کشورهایی است که مدیریت بحران دارد . این کشور قادر است با کمترین تلفات بحران هایی چون زلزله و طوفان و سونامی و بمباران هسته ای و سالخوردگی جمعیت و..... را به معقول ترین و با صرفه ترین شکل مدیریت نماید. ژاپن با مدیریت سیستماتیک و منسجم خود قادر است منحنی تعادل را در هر مقوله ای ترسیم سازد و برای همین هنوز برتر و قابل تحسین است. فراموش نکنیم کشور ژاپن مجمع الجزایر است و امکانات کافی برای کشاورزی و زراعت را ندارد . آنان کشت پلکانی را چارۀ تأمین مایحتاج خود ساخته اند. آنان با وجود این که واردات زیادی دارند اما با اشتغال کامل جمعیت ، سعی بر تولید کالاهایی با زیربنای دانش فنی و مهندسی دارند. فراموش نکنیم یکی از اساسی ترین مهارت های آموزشی آنها فراگیری ریاضیات است و برای همین در تولید دانش فنی سرآمدند.
قصد این مقال بر این اصل استوار نیست که ایران ، ژاپن گردد ، هدف اصلی این بررسی اثبات این مهم است که اول خود را باور کنیم ، بعد روی داشته ها برنامه ریزی کنیم ، رقابت سالم در هر حیطه و مقوله ای حاکم کنیم ، به فعالیت گروهی اهمیت بدهیم و تحمل آرای دیگران را داشته باشیم ، خطاهایمان را بپذیریم ، به همنوع خود اعم از کوچک و بزرگ ، آشنا و ناآشنا احترام بگذاریم ، سلسله مراتب و رتبه بندی و برتراندیشی خودخواهانه را کنار نهیم ، فرصت برابر برای تلاش فردی و گروهی افراد قائل شویم ، اخلاق مدار باشیم و کرامت نفسانی داشته باشیم ، در تب و تاب فراز و نشیب های حبابی اقتصاد به تله نیفتیم. خودکنترل و خودآگاهی داشته باشیم. زرنگی های رندانه و پایمال گر حقوق فردی را نداشته باشیم ، در منصبی که قرار می گیریم اول خودمان شایستگی و لیاقت انجام آن را باور داشته باشیم ، از این بام به آن بام برای جاه طلبی افسارگسیخته ، کمتر بپریم ، از حقه و نیرنگ و دروغ در هر سن و هر مکان و هر مرتبتی بپرهیزیم ، چشم هایمان را روی فساد اخلاقی و مالی دیگران نبندیم و وجدانی بیدار و آگاه داشته باشیم ، فقط نسبت به خود و اعضای خانواده احساس مسئولیت نکنیم و نسبت به حق و حقوق هموطنان و کشور نیز مسئول و متعهد باشیم ، به سلامتی روح و جسم خود و دیگران ارزش قائل شویم و خللی در این خصوص به طور عمد و یا جاهلانه وارد نیاوریم. اگر خانواده چنین کند ، مدرسه و سایر نهادها و سازمانها هم چنین خواهند کرد.
قبول کنیم که غفلت نابخشودنی و وحشتناکی در خانواده های ما جاری و ساری است که به مدارس و جامعه نیز هدایت می شود. بیایید از همین امروز آغاز کنیم و تابعی کور از قراردادهای غلط زندگی اجتماعی موجود در جامعه نباشیم.
هر چند راه طولانی است اما قبول و باور داشته باشیم که بالاخره باید از جایی آغاز کرد و زیربناترین جا برای این تولد خجسته ، خانواده است . ژاپنی ها اگر در طول یک سال فقط 500 مورد جرم و جنایت دارند ، بدان لحاظ است که جامعه پذیری کودکان را از مناسب ترین بِستر یعنی خانواده آغاز کرده اند و ما اگر چنین توفیقی به دست نمی آوریم بدان دلیل است انتظار داریم که فراگیری همه چیز هنگام مدرسه رفتن و از کانال آموزشی ، برایمان فراهم شود. آنان قدم اول را درست برمی دارند و موفق اند و ما از برداشتن این قدم غافلیم و در باور تعلیم و تربیت کودکان توسط معلمان و مدارس نشسته ایم. آنان تربیت می شوند و در مدارس مهارت زندگی کردن را می آموزند و جامعه را از توانمندی های خود بهره مند می سازند و ما در مدارس و دانشگاه قصد تربیت او را داریم و چون به سن 20- 30 سالگی رسید تازه به طور عملی و با آزمایش و خطا، مهارت زندگی کردن را بیاموزد! لذا آنان توانسته اند و ما با چنین سبک و روالی هرگز نخواهیم توانست.
فراموش نکنیم که 99 درصد ژاپنی ها باسوادند و دولت به دلیل اهمیت خانواده ها در تربیت و جامعه پذیری کودکان ، برنامه های مناسب هدفمند برای خانواده ها از طریق رسانه ها دارد ما که جمعیت بیسوادی واقعی زیادی داریم برای ایجاد تعادل در تربیت کودکان در خانواده ها ، چه راه کارهایی باید بیندیشیم ؟!!
شاید وجود همین خلاء بزرگ ، مانع اصلاح تمامی ساختارهای کشور ماست : غفلت مان از تربیت کودک در خانواده و ناتوانی خانواده ها در این خصوص به دلیل بالا بودن نرخ بیسوادی ! پس تکلیف من و شمای باسواد بسیار سنگین و عظیم است . کارشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت و خانواده در این خصوص بیندیشند که چه راهکارهایی وجود دارد و چه تمهیداتی باید اندیشیده شود ؟
1 ) خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا - کد خبر : 95030503165 - 5 خرداد 1395 - فرهنگ جالب و متفاوت " خواب ژاپنی "
2) در مدارس ژاپن چه می گذرد؟ - Sputnik Iran - 2018.
3) سلامت نیوز. چرا ژاپنی ها پیر و چاق نمی شوند؟ کد خبر: 151028 - 20 خرداد 1394 .
4) بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی - ویکی پدیا - دانشنامۀ آزاد.
5) شاید پیر شدن جمعیت ژاپن ، خبر خوبی برای جهان باشد ... خبر آنلاین . 19 دی ماه 1392 .
6) سایت تابناک - کد خبر: ۷۷۸۶۸۵ - ۱۰ اسفند 1396.
7 ) خبرگزاری مهر - کاهش 4 درصدی جمعیت جوان کشور تا سال 1405 - 2 خرداد 1397.
8) بامیلو بلاگ - ۱۱ مورد عجیب از فرهنگ ژاپن . 27 آبان 1393.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
8 مارس روز جهانی زن است. با تبریک این روز به زنان سختکوش و شجاع میهنم بیمناسبت ندیدم در حال و هوای این روز و به بهانه این روز بین المللی با گوشهای از رنجهایی را که در طول تاریخ به بهانهها و تحت توجیهات واهی بر زنان رفته یا همچنان می رود آشنا شویم. همه ما چیزهای زیادی درباره بستن پاهای زنان چینی از دوران کودکی، شنیدهایم. اما شاید درباره رسم و سنتی ناخوشایند به نام «چاوپادی (Chhaopadi)» که منحصرا برای زنان است و در روستاهای نپال مرسوم است کمتر شنیدهاید. روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی به قلم جفری گتلمن نگاهی دارد به این رسم غیرانسانی.
خلاصه برگردان این گزارش را در زیر میخوانید:
مقدمه مترجم: دین و مذهب در کلیت خود پدیدههای اجتماعی خوب و میمونی هستند که برای آرامش و رفاه روحی بشر و زندگی بهتر انسانها با یگدیگر و برقراری صلح و عدل و برابری در جهان توسط پیامبران و مصلحان اجتماعی به بشر عرضه و نه تحمیل شده است. اما در این میان وقتی دین به دست بشر میافتد در دست عدهای به چیزی وحشتناک و سلاح و آلت و ابزاری مخوف و به یک تهدید جهانی تبدیل میشود به طوری که با خرافات و اوهام و تعصبات کور درهم آمیخته و ملغمهای به دست میدهد که در طول تاریخ همواره انسانها را رنج داده است. مخصوصا وقتی واسطهها و عواملی که معرف دین میشوند آن را به انحصار خود درآورده و به خاطر منافع خود، سلایق، نظرات و قوانین جدید وضع کرده و به آن شاخ و برگ میدهند و ورژنهای پیچیده و غریبی از دین را به دست می دهند که با نسخه اولیه و اصلی فاصله دارد. آنها با وضع سنن و رسومات عجیب و غریب دین را آنقدر برای مردم سخت میکنند که آن را به ضد خود تبدیل کرده و باعث روگردانی بشر از آن می شوند. این خود باعث درجا زدن و رکود و خمود ذهنها و تودهها شده و دست و پای انسانها را میبندد. از همین روست که دینها شاخه شاخه میشوند و دینهای جدیدی از دل آنها ظهور میکند تا هرچه بیشتر خود را با نیازهای روز، فطری و الهی انسان تطبیق دهد. ختنه کردن دختران، قربانی کردن انسانها، قربانیان جنسی معابد، آتش زدن زنان بعد از مرگ شوهر، سربریدن، ظهور گروههای تروریستی مذهبی و .... همه ریشه در عقاید و اعتقادات مذهبی تحریف شده دارد.
تفاسیر، برداشت ها و استفادههای زبادی از دین در جهان معاصر میشود:گروهی را عقیده بر این است که دین به مانند اعضای خصوصی انسان است و تظاهر آن در ملاءعام را صواب نمیدانند. گروهی دیگر آن را مناسب برای حکومت و کشورداری تشخیص می دهند و گروهی دیگر آن را وسیلهای برای آرامش روحی و روانی بشر و سعادت آخرت انسان می دانند. بعضی آن را برای کمال انسان و پشتوانه محکمی برای اخلاقیات و برخی آن را فطری و سازگار با سرشت انسان و از نیازهای ضروری او میدانند. دانشمندان، جامعه شناسان، فیلسوفان و روشنفکران هم نظرات و برداشت های خاص خود را از دین دارند:
برتراند راسل، استفن هاوکینگ و اینشتاین و ... هم نظرات، تجارب و برداشتهای خود را درباره خدا و دین و ایدئولوژی دارند. فیلم هندی P.K. که تلنگری بر جامعه هند بود از تعدد دینها در جامعه هند و جهان صحبت میکند و اعتبار کاهنان را زیر سوال میبرد و اینکه خدای واحد چگونه اسامی و دین های متفاوت به خود می گیرد و اینکه تعصب چیز خطرتاکی است. و فبلم مارمولک از راه ها و مسیرهای متنوع رسیدن به خدا صحبت می کند و اینکه برای رسیدن به خدا و نزدیکی به او میتوان مسیر خود را پیدا کرد. داستان چوپان و شبان مولوی هم پیامی شگرف و عالی دارد: هر کس به روش خود خدا را می شناسد و می پرستد. با تمام اینها تقربیا همه بر این نکته اتفاق نظر دارند که اگر دین به خوبی معرفی شود برای خوشبختی انسان از ضروریات و نیازهای اساسی بشر است.
در قسمتهایی از غرب نپال زنان به کلبههای چاوپادی رانده می شوند، مانند این دو زن که در یکی از روستاهای نپال به هنگام پریود به این کلبه آمدهاند.
در زنان با توجه ساختار و فیزیولوژی بدنشان چیزی وجود دارد به نام عادت ماهانه. زنان پریود میشوند، این قسمتی از سیکلی است که باعث میشود که زنان باردار شوند. قاعدگی یا عادت ماهانه روندی طبیعی است و البته باعث بروز ناراحتیهایی هم میشود.
در قسمتهایی از مناطق روستایی در غرب نپال قاعدگی یک زن دوره ننگ و شرمساری برای او محسوب میشود. نپال کشوری است که در اعماق رشته کوههای هیمالیا واقع شده است. هر ماه زنان باید در دوره قاعدگی شان خانههایشان را ترک کنند. یک سنت قدیمی نپالی میگوید که آنها در زمان پریود ناپاک و حتی آلوده به سم میشوند. زنان به کلبهای که از منزل خانوادگی جداست میروند و باید تا زمان تمام شدن دوره قاعدگی شان آنجا بمانند و شبها نیز آنجا بخوابند. بعضی از این کلبهها تنگ و تاریک به اندازه یک کمد هستند و دیوارشان گلی یا سنگی است. یک بازدیدکننده کلبهها را لانه روباه قاعدگی توصیف میکند.
چندی پیش یک زن جوان در یکی از این کلبه ها جان خود را از دست داد. دود حاصل از آتش او را خفه کرده بود. او سعی داشت در سرمای بسیار سخت هیمالیا خود را گرم نگه دارد.
هر سال حداقل یک زن یا دختر جان خود را در این کلبهها به علت استنشاق دود، سرمای شدید یا حمله حیوانات از دست میدهد. زمستان سال گذشته ماری زنی را نیش زد و کشت. پلیس می گوید که خانواده او سعی کردند مرگ او را با خراب کردن کلبه و دفن فوری او مخفی کنند. اما بازرسان دولتی نبش قبر کرده و در حال تحقیق روی علت مرگ هستند.
کلمه نپالی برای این سنت و رسم «چاوپادی» است که به معنی «نجاست و ناپاکی» است. برای صدها سال این وضعیت به همین صورت ادامه داشته است.
دولت نپال در حال انجام اقداماتی است و قانونی را تصویب کرد که به موجب آن مجبور کردن یک زن برای رفتن به کلبه چاوپادی جرم قلمداد میشود و مجازاتی تا سه ماه حبس به دنبال دارد. به روشنی معلوم نیست که قانون مصوب، این رسم را عوض خواهد کرد یا نه.
روستایی در غرب نپال که چاوپادی هنوز در آن رایج است. از ماه آینده مجبور کردن زنان برای رفتن به کلبه چاوپادی و منزوی کردن آنها به هنگام پریود غیرقانونی میشود.
دارما راجا با دختر و همسرش در روستای رادیکوت. او چاوپادی را عقب ماندگی میداند و برای پایان دادن به آن فعالیت میکند.
هر شب زنان و دختران زیادی خانه هایشان را ترک می کنند و به کلبه های چاوپادی می روند. آنها این کار را به خاطر فشار جامعه و رسم و سنت و احساس شرم و گناه انجام میدهند. به هنگام شب دود از کلبههای چاوپادی بالا میرود.
دراین روستاها زنان نیروی کار هستند و به سختی کار میکنند. مشکل دیگری که زنان در این روستاها با آن مواجه هستند «افتادگی رحم» است که علت آن حمل بارهای سنگین و زایمانهای سخت است.
یک مددکار اجتماعی میگوید: «این بخشی از رنج و تحقیری است که زنان مجبورند تحمل کنند و علتش سنن و رسومات سخت و بی رحمانه است.خشونت در خانه هنوز عملی زشت و آمار ازدواج کودکان بالاست. ما سعی میکنیم مردم را متقاعد کنیم که زمان عوض شده است. اما خرافات هنوز حرف اول را می زند.»
نادیده گرفتن و شکستن سنت چاوپادی سخت است. مردم از کودکی یاد میگیرند که هرگونه تماس یا یک زن پریود شوم و بدشانسی و بدبختی به همراه میآورد. بیشتر مردم این عقیده را زیر سوال نمیبرند.
کوکیلا، 38 ساله که در کلبه چاوپادی در یکی از روستاهای نپال از دست دخترش آب میگیرد خیلی مواظب است که با دخترش هیچ تماسی نداشته باشد.
کوسوم تاپا، دختری 17 ساله که در کلبه چاوپادی خانواده در روستای دونگانی پریود ماهانه خود را میگذراند در حال انجام تکالیف مدرسهاش دیده می شود.
یک کشاورز می گوید: «اگر زنی در طول قاعدگیاش به داخل خانه برود سه چیز اتفاق خواهد افتاد: پلنگی به خانه خواهد آمد، خانه آتش خواهد گرفت و بزرگ خانه مریض خواهد شد.»
او می گوید که او هرگز در عمر خود یک پلنگ ندیده است. این کشاورز داستانی را از زمانی تعریف می کند که او یک بار دخترش را به هنگام قاعدگی لمس کرد و چند روزی بیناییاش را از دست داد.
برادرزاده جوان این کشاورز آماده میشود که برای گذراندن پریود خود به انباری در زیر خانهشان برود. خورشید در حال غروب در پشت کوه هاست. انبار سرد و تاریک و تنگ است و بوی نا میدهد و پر از کاه و علفهای خاردار است. برادرزاده کشاورز میگوید: «خوشحالم که به پایین میروم. نمیخواهم پدر و مادرم مریض شوند.»
او میگوید: «مشکل فقط موبایلهای ما هستند که در پایین کار نمیکنند. مجبوریم بیرون برویم و فیسبوک خود را چک کنیم.»
وقتی از کشاورز سوال میشود که آیا او دلش میخواهد در این جای تنگ و تاریک بخوابد میخندد و جواب میدهد: «چرا باید بخوابم؟ این برای زنان است!»
زنانی که نوزادی را به دنیا می آورند نیز طرد می شوند. بسیاری از زنان برای چند روزی با نوزاد تازه متولد شده خود منزوی و جدا میشوند و چند روزی را جدا از دیگران سپری میکنند. دو سال قبل مادری نوزاد تازه بدنیا آمده خود را برای چند دقیقهای در یک انبار تنها گذاشت تا لباسهایش را بشوید. شغالی وارد انبار شد و نوزاد را ربود.
بسیاری از مذاهب در جهان قوانین و مقرراتی را در خصوص قاعدگی رعایت میکنند. هندویسم تاکید خاصی بر آلودگی و پاکی دارد. دانشمندان هنوز به درستی نمیدانند چرا تابوی قاعدگی در غرب نپال این قدر شدید است. روستاهای زیادی هنوز به این رسم پاب بند هستند.
چتانا کاتایت، 16 ساله دوره قاعدگی خود را میگذراند. او در چشمه آبی جدا از چشمه آب بقیه اهالی روستا لباسهای خود را میشوید.
لکشمی، 19 ساله، با کودک سه ساله اش (راست) و ماتورا، 40 ساله (چپ) با هم در یک کلبه چاوپادی دوره پریود خود را می گذرانند.
بعضی از زنان تا یک هفته کامل در کلبههای چاوپادی میخوابند. هنگام صرف غذا به آنها اجازه آشپزی نمیدهند. آنها به تنهایی در کلبه چاوپادی می نشینند و منتظر غذا میشوند تا یکی از اعضای خانواده برای آنها بیاورد.
آنها همچنین مجاز نیستند به دام ها و حیوانات دست بزنند. وقتی حیوانی نزدیک کلبه چاوپادی می شود آنها از ترس مریض شدن حیوانات فریاد می زنند تا کس دیگری بیاید و حیوانات را دور کند. در خلال روز زنان پریود مانند دیگران در مزارع کار میکنند اما باید مواظب باشند با کس دیگر و روستاییان تماس نداشته باشند. آنها شب هنگام به کلبه چاوپادی بر میگردند.
یک انسانشناس به نام کاترین مارچ از دانشگاه کورنل که مدت زیادی در نپال کار کرده است میگوید: «این رسومات با نام حمایت از پاکی و خالص بودن اجرا میشود. به این علت است که عوض کردن آنها برای افراد و فعالان بسیار سخت است.»
دارما راجا یکی از مخالفان سرسخت چاوپادی است. او در یک ده کوهستانی در غرب نپال بزرگ شد و 20 سال را در کاتماندو پایتخت نپال گذراند. وقتی اخیرا برای تصدی یک پست مدیریتی در یک بیمارستان برگشت گفت که خجالت میکشد از این که هنوز قوم و خویشهایش به سنت چاوپادی پابند هستند و آن را اجرا میکنند.
او می گوید: «این عقبماندگی است.»
چند سال قبل او در یک جشن هندو در مقابل همه اهالی روستا ایستاد و گفت که هر زنی که نمیخواهد به هنگام قاعدگی به طویله، اصطبل یا انبار برود میتواند به خانه او بیاید.
مردی از میان جمعیت داد زد: «مگه مست کردهای؟»
او می گوید که فعالان خانوادههای بسیاری را وادار کردند که کلبه های چاوپادی را خراب کنند اما چند ماه بعد مردم دچار ترس و وحشت شده و دوباره آنها را از نو ساختند.
مردم سعی می کنند تا این رسم را عوض کنند.
یک نماینده سابق پارلمان میگوید: «نتیجه گیری ما این است که اگر به خود مردم واگذار کنیم که این رسم را عوض کنند صدها سال طول میکشد.»
او می افزاید: «مردم اهمیتی نمی دهند. به آنها میگویم دختر من جانش را در این کلبهها از دست داد ممکن است دختر شما هم به سرنوشت او دچار شود. آنها با ابراز تاسف خود میگویند اما این فرهنگ ماست!»
سال گذشته وقتی زنی 18 ساله در طویله گاوها دوره قاعدگی اش را میگذراند توسط مار گزیده شد. این واقعه قانون گذاران را مجبور کرد که قانونی ضدچاوپادی وضع کنند. حالا عموی زن فوت شده اصرار دارد که زنش در دوره قاعدگی اش در خانه بخوابد.
او می گوید: «اما یه چیز را می دونید؟ هیچ اتفاق بدی نیافتاد. در تمام این سالها ما را با خرافات غلط فریب دادهاند.»
یک کلبه چاوپادی در شب که با نور آتش روشن شده است. هنوز بسیاری از زنان از روی فشار و احساس الزام و تعهد به سنن به استفاده از کلبه چاوپادی ادامه می دهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
گروه اخبار/
فیروزالدین فیروز، وزیر صحت عامه افغانستان، جایزه بهترین وزیر در جهان را به دست آورده است.
این جایزه روز یکشنبه ۲۱ دلو در هفتمین گردهمایی سالانه سران سازمان حکومت جهان در شهر دبی امارات متحده عربی از سوی شیخ محمد بن راشد، نخست وزیر و حاکم دبی، به آقای فیروز اهدا شده است. در این گردهمایی بیش از ۴ هزار نفر از ۱۳۰ کشور جهان شرکت کرده بودند.
آقای فیروز حدود دو هفته پیش از سوی سازمان سران حکومت جهان یا (World Government Summit Organization) و پرایسواترهاوس (PriceWaterhouseCoopers) به حیث بهترین وزیر انتخاب و مستحق جایزه شناخته شده بود.
هدف از اهدای این جایزه ستایش از کارکردهای وزیرانی خوانده شده است که خدمات عالی و استثنایی را در سطح خدمات ملکی انجام دادهاند و اصلاحات را به گونه موفقانه مدیریت و تطبیق کردهاند.
روزنامه 8 صبح افغانستان
گروه اخبار/
سخت افزار/ روند الکتریکی شدن اتومبیل ها با سرعت بسیار زیادی در سراسر جهان در حال پیشرفت است. پس از معرفی سدان ها، خودروهای SUV، هاچ بک ها، کامیون ها و حتی اتومبیل های مسابقه ای الکتریکی در کنار ابروخودروهای هیبریدی و رکوردشکن هایی مانند تسلا مدل S، این بار نوبت به یک دسته دیگر از ماشین ها رسیده که طعم الکتریکی شدن را بچشند.
امروز کمپانی دایملر، به عنوان شرکت مادر مرسدس بنز، در بیانیه ای اعلام کرد با همکاری دولت ایالات متحده، تمامی اتوبوس های مدرسه در این کشور را تا سال 2019 با مدل های الکتریکی جایگزین خواهد کرد.
به گفته دایملر این ماشین ها می توانند با استفاده از باتری هایی با ظرفیت 60 وات ساعت با یک بار شارژ مسافتی در حدود 160 کیلومتر را طی کنند که بسیار بیشتر از مقدار مورد نیاز برای یک روز کاری یک اتوبوس مدرسه است. اتوبوس های الکتریکی مدارس آمریکا از نوع Saf-T-Liner خواهند بود و توسط یکی از زیرمجموعه های دایملر با نام Thomas Built Buses تولید خواهد شد. همچنین برای این ماشین های محبوب نام Jouley انتخاب شده و می توانند تا 81 سرنشین دانش آموز را با خود حمل کنند.
همچنین به گفته دایملر، پک های جانبی باتری نیز برای این اتوبوس ها در دسترس خواهد بود تا در صورتی که در برخی نقاط به پیمودن مسافتی بیشتر از 100 کیلومتر توسط اتوبوس ها نیاز باشد نیز این کار بدون مشکل و تاخیر صورت گیرد.
کمپانی دایملر و زیرمجموعه اتوبوس سازی آن در حال حاضر نزدیک به 39 درصد از بازار آمریکا در این بخش را در اختیار دارند و به نظر می رسد همکاری این شرکت با مدارس و وزارتخانه های مرتبط در ایالات متحده باعث افزایش این سهم خواهد شد.( کانال دکتر سعید صفایی موحد )
در سال های اخیر تعداد دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه های ترکیه به طرز چشمگیری افزایش یافته است. با وجودی که زیرساختها همگام با این افزایش کمی، توسعه یافته اما رشد کیفیت آموزشی با آن متناسب و هماهنگ نبوده است.
تعداد دانشجویان و ظرفیت دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ترکیه در ده ساله گذشته ده برابر شده است. اگر اندکی به عقب بگردیم در سال 1979 (1358 شمسی) تنها 12 دانشگاه در ترکیه وجود داشت، اما در حال حاضر 203 دانشگاه در حال فعالیت هستند. در سال 1980 (1359 شمسی) از 467000 داوطلب که در امتحانهای ورودی دانشگاه شرکت کردند تنها 42000 یعنی 9 درصد توانستند وارد دانشگاه شوند، در حالی که در سال 1397 از 1700000 داوطلبی که در امتحان ورودی شرکت کردند 710000 نفر یعنی 40 درصد موفق شدند وارد دانشگاه شوند.
بر اساس داده های سال 2018، تعداد 455000 دانشجوی در حال تحصیل و 95000 دانشجوی فارغ التحصیل در ترکیه وجود داشت. در سال 2018 تعداد 25000 استاد، 15000 دانشیار و 37520 استادیار در دانشگاههای ترکیه تدریس می کردند. اگر مربیان و دستیاران تحقیق را هم به این ارقام اضافه کنیم حدود 160000 پرسنل هیئت علمی در دانشگاه های ترکیه به طور فعال مشغول تدریس هستند.
با تمام اینها، در سال 2018 از تعداد 86000 پست موجود برای مدرسان حقالتدریس و پاره وقت در دانشگاه های خصوصی، تنها 62000 یعنی 72 درصد از پستها پر شد. 2 سال قبل، دانشکدههای این دانشگاهها قادر بودند 90 درصد ساعات تدریس خود را پر کنند.
در سال های اخیر، در رتبهبندی دانشگاههای برتر جهان، 6 دانشگاه ترکیه معمولا در فهرست 500 دانشگاه برتر جهان قرار می گرفت، اما در سال 2019 این رقم به دو دانشگاه تقلیل یافت که حاکی از افت قابل توجه کیفی آنها در جایگاه جهانی است.
سوال این است که آیا رتبهبندی کیفی که ویژه دانشگاه های ترکیه باشد در دسترس هست؟ متاسفانه دادههای عینی و معتبری در دسترس نیست. شورای رسمی آموزش عالی ترکیه (YOK) به طور مستمر به جمعآوری دادهها درباره دانشگاه های ترکیه میپردازد و بنابراین باید معتبرترین اطلاعات را داشته باشد. اما این شورا این دادهها را در دسترس عموم قرار نمیدهد و البته این یک نقص محسوب میشود. به جای اطلاعات عینی و واقعی درباره عملکرد تحصیلی و علمی دانشگاهها مردم مجبورند به آگهیهای تبلیغاتی تلویزیون، بیلبوردهای عظیم و ترفندها و حقههای بازاریابی متکی باشند. متاسفانه به هنگام استخدام دانشگاه ها شایسته سالاری هم محلی از اعراب ندارد و وزنه رابطه بر ضابطه و شایستهسالاری سنگینی می کند
با این وجود گزارش ارهان ارکوت استاد دانشگاه مف (MEF) در استانبول افت کیفی آموزشی را به سیاست دولت مبنی بر «یک دانشگاه برای هر شهر»، منافع و سود مالی سرشاری که از آموزش مقاطع کارشناسی و تحصیلات تکمیلی نصیب دانشگاهها میشود و نیز به آموزش خصوصی دانشگاهها که تجارت پررونق و تمام عیاری را به هم زده نسبت میدهد.
در سال های اخیر شرکت های بزرگ به سرمایهگذاری در دانشگاه های بوتیکی (دانشگاههایی در مقیاس کوچک و با دانشجویان اندک) با ظرفیت ثبتنام 10000 تا 15000 دانشجو روی آوردهاند. تاجران زیادی رویای پرستیژ و اعتباری را که از تاسیس یک دانشگاه کسب می کنند در سر می پروانند.
اما اولین علامت خطر این سرمایهگذاریهای بیامان در دانشگاه ها در سال 2018 به صدا درآمد، زمانی که ثبتنام در دانشگاه های خصوصی که شهریه سالانه شان بالغ بر 4000 تا 10000 دلار است برای اولین بار به طور قابلملاحظهای با افت مواجه شد. در حالیکه ثبتنام در دانشگاه های دولتی رایگان در سال گذشته به 85 درصد آن چه در چند سال گذشته بوده رسید، در دانشگاه های خصوصی این رقم، 73 درصد سال های قبل بود. این نشان می دهد که بسیاری از دانشجویان در انتخاب خود گزیدهتر عمل کرده و گرانترین دانشگاه ها و موسسات خصوصی جایی در گزینه های انتخابی آنها نداشته است.
پینار الدمیر دانشجوی دکتری و همکار تحقیقاتی در مرکز مشاوره اکادمیکی معرفت شناسی که در استانبول قرار دارد میگوید که کیفیت در دانشگاه های ترکیه موضوع مهمی است.
او به المانیتور گفت: «برای یک متقاصی جوان جویای تدریس و تحقیق در دانشگاه بزرگترین مساله استخدام و یافتن کار است. ما برای حمایت از تحقیقات در مقطع لیسانس و تحصیلات تکمیلی در یافتن منابع مالی با مشکلات جدی مواجه هستم. ما مجبوریم اعتباراتی را که دولت به ما داده برگردانیم. همچنین برای یافتن یک شغل به عنوان محقق به چیزی بیشتر از مدارک دانشگاهی و شایستگی های تحصیلی نیاز دارید. اولا برای گرفتن یک پست شما به رابطه و به نوعی به پارتی نیاز دارید. ثانیا حتی اگر شغلی پیدا کردید موظف هستید تا خدمات دیگری به غیر از تدریس و تحقیق ارائه دهید و به نوعی منشیگری و کارهای اداری هم بکنید.
استاد دیگری از مرکز مشاوره معرفت شناسی می گوید که مشکل واقعی در دانشگاه ها در مقطع دکتراست. این محقق به شرط ناشناس ماندن نامش به المانیتور گفت: «بیشتر مواقع از ما درخواست میکنند که پایاننامه و مقالات اکادمیکی برای بالا سریها، رؤسا، استادان راهنما و مشاورمان بنویسیم. نوشتن مقاله و پایان نامه برای کس دیگر به بخشی پرسود و نون و آب دار در ترکیه بدل شده است. اگرچه ما بشدت درخواستهای این چنینی را رد می کنیم اما این نوع درخواست ها هر روز بیشتر می شود.»
همچنین به نظر میرسد بیشتر دانشجویان در مقطع دکترا راهنمایی و مشاوره لازم را از استادان راهنما و مشاور دریافت نمیکنند.
کوتاه سخن اینکه علل افت کیفی در دانشگاه ها و موسسات عالی ترکیه می تواند به عوامل زیادی نسبت داده شود. علاوه بر فرار مغزها و پاکسازی و اخراج استادان از دانشگاه ها که از زمان کودتای 2016 شروع شده است دانشگاهها این عوامل را نیز تجربه کرده اند:
فقدان شدید آزادی بیان و اندیشه؛ کنترل یکتنه دانشگاهها توسط شورای رسمی آموزش عالی (YOK)؛ معضل دانشگاه های خصوصی که هدفشان سودجویی است؛ آموزش ناکافی استادان و مدرسان؛ و حجم زیاد کار و بار شغلی که روی دوش استادان جوان سنگینی میکند. متاسفانه به هنگام استخدام دانشگاه ها شایسته سالاری هم محلی از اعراب ندارد و وزنه رابطه بر ضابطه و شایستهسالاری سنگینی می کند.
منبع :
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هر ملتی که زبان مادری خود را فراموش کند، مانند فردی زندانی است که کلید زندانش گم شده باشد . ( آلفونس دوده )
۲۱ فوریه ( دوم اسفند) از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است. طرح نامگذاری این روز ، به ابتکار کشور بنگلادش در یونسکو مطرح و در سی امین کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ میلادی به تصویب رسید. این روز رسماً از سال ۲۰۰۰ میلادی در تقویم روزهای بین المللی یونسکو وارد شد. وجه تسمیه انتخاب چنین روزی به مبارزات دانشجویان بنگلادش برای به رسمیت شناخته شدن زبان بنگلادشی در سال ۱۹۵۲ بر می گردد.
طبق روال هر ساله از طرف یونسکو شعاری برای این روز تعیین می شود. یونسکو سال ۲۰۱۹ را سال جهانی زبانهای بومی نامگذاری کرده است و شعار روز جهانی زبان مادری سال ۲۰۱۹ هم بر همین اساس تنظیم شده است : جنگ در افکار انسانها شکل می گیرد و در جامعه به طور مادی و فیزیکی تجربه می شود ؛ برای رهایی از زبان جنگ باید مغز انسانها را با کلام صلح آموزش داد تا بتوان صلح و آشتی را در جامعه جامه عمل پوشانده و بدان شکل مادی بخشید
"زبان بومی برای توسعه، برقراری صلح و آشتی مهم است".
مطابق برآورد یونسکو، نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت جهان به نظام آموزشی با زبان مادری یا زبانی که آن را میفهمند دسترسی ندارند.
از حدود ۶ هزار زبانی که در جهان شناخته شده است، بیش از سه هزار زبان در حال نابودی هستند که سهم ایران ۲۵ زبان در خطر نابودی و دو زبان نابود شده است.
«منشور زبان مادری یونسکو» حقوق زبانی را به این صورت تعریف کرده است:
«همه دانشآموزان باید تحصیلات رسمی خود را به زبان مادری آغاز کنند، و دولتها موظفند که تسهیلات آموزش به زبان مادری را فراهم کنند».
اصل ۱۵ قانون اساسی در ایران «استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس، در کنار زبان فارسی» را « آزاد» می داند . این در حالی ست که بیش از نیمی از کودکان ایرانی از حق یادگیری زبان مادری در مدارس محروم هستند.
ممنوعیت آموزش و تحصیل به زبان مادری و محرومیت کودکان از این حق بدیهی در ایران، به نوعی خشونت آشکار علیه کودکان غیرفارس زبان محسوب می شود که توان و احساس کودکانه را از آنها گرفته، به اعتماد به نفسشان آسیب میزند و یادگیری آنها را کاهش میدهد.
از این جهت لازم است سیستم آموزش در مدارس ایران با اجرایی کردن اصل ۱۵ قانون اساسی و برسمیت شناختن زبان مادری در سطح جامعه بازتعریف شود. این در حالی ست که برخی فعالین فارس زبان در حوزه ی آموزش در کشور در مطالبه ی این اصل مغفول مانده قانون اساسی در چنین روزی سکوت پیشه می کنند.
برخی آموزش به زبانهای مادری غیرفارسی را موجب تضعیف زبان فارسی میپندارند و حق آموزش به زبان مادری را زیر سوال می برند. این نگرانی نابه جا و ناشی از برداشت نادرست از سیستم و سیاستهای چندزبانه است. در یک سیستم چندزبانه قرار نیست یک زبان حذف یا به حاشیه رانده شود یا زبان مشترک برای ارتباط بین مردم حذف شود.
در همه سیستمهای چندزبانه دنیا یک یا چند زبان مشترک برای ارتباط مردم یک کشور وجود دارد و همین موجب تشدید احساس تعلق همه گروههای زبانی به جامعه میشود. نمونه های بارز آن را در کشورهایی مثل فنلاند و سوئیس و.. می توان مشاهده کرد.
به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس ایران ؛ «اکثریت ۵ میلیون دانش آموزانی که در ۸ سال گذشته در امتحانات مردود شدهاند» کودکانی هستند که« زبان فارسی زبان مادری آن ها نیست».
مطالعات نشان داده است که در گروههای جمعیتی دو زبانهها اگر زبان مادری را خوب یاد گرفته باشند، مغز آنان در پردازش اطلاعات هیجانی و حوزه دریافت معنایی توانایی بیشتری دارد.
این تصور که تدریس به زبانهای مادری و چند زبانه کردن نظام آموزشی موجب ایجاد شکاف بین اقلیتهای ملی در ایران خواهد شد و یا به شکافهای موجود شدت و عمق خواهد بخشید، تصوری نادرست و ناشی از فهم سنتی از وحدت ملی است.
عده ای دیگر از مخالفان تدریس زبانهای غیرفارسی در مدارس، فعالان این حوزه را به قوم گرایی یا تجزیه طلبی متهم میکنند و سعی در خاموش کردن صدای فعالین این حوزه هستند، در حالی که مطالبه ی فعالان این عرصه اجرایی شدن اصل صریح ۱۵ قانون اساسی است، اما در واقع همین به ظاهر انسانگراها با حذف قومیتهای دیگر از طریق یکسانسازی، رویکرد اعتقاد به نژاد برتر را در رسانه ی به اصطلاح ملی که در اختیار دارند بازتولید میکنند که نمونه ی اخیر آن چند روز پیش در یک مسابقه تلویزیونی دیده شد.
باید گفت که حق برابر زبانها، در کشورهای چند زبانهای که از نعمت دموکراسی برخوردارند، نه تنها منشاء اختلاف و سرکوب یا تجزیه و جدائیطلبی بلکه بستری بارور برای غنا، ارتقاء و تبادل خلاق فرهنگی است.
زبان مادری، نه تنها زبان سخن گفتن ، بلکه زبان عاطفه، زبان احساس و زبان زندگی فرد است که هویت او با آن شکل می گیرد. زبان مادری زبان درونی انسانهاست که فرایند تفکر ابتدا از طریق آن و سپس به زبان گفتاری او ترجمه میشود.
در واقع زبان مادری مثل معماری بومی است. آیا رواست که ما همهی خانههای روستایی یا ساختمانهای بومی مناطق مختلف و شهرهای تاریخی کشور را تخریب کنیم؟
آموزش به زبان مادری از حقوق اساسی بشر است و ممنوعیت آموزش زبان مادری یا به حاشیه راندن و تحقیر و تخریب آن به نام زبان بدوی نقض اساس حقوق بشر می باشد ، مسئله ای که در کشورمان سالهاست از طُرُق مختلف شاهد آن هستیم.
بنا بر تمام آنچه در بالا اشاره شد، زبان قویترین ابزار برای حفظ و توسعه میراث ملموس و ناملموس ماست. یادگیری زبان مادری، حقی است به رسمیت شناخته شده برای تمام اقوام ایرانی، چه از منظر بین المللی و چه از منظر ملی. ترویج زبان مادری نه تنها به تنوع زبانی و ترویج آموزش چندزبانه کمک خواهد کرد، بلکه سبب همبستگی مبتنی بر فهم، تحمل و گفت و گو خواهد شد.
کوتاه سخن اینکه جنگ در افکار انسانها شکل می گیرد و در جامعه به طور مادی و فیزیکی تجربه می شود ؛ برای رهایی از زبان جنگ باید مغز انسانها را با کلام صلح آموزش داد تا بتوان صلح و آشتی را در جامعه جامه عمل پوشانده و بدان شکل مادی بخشید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید