گروه اخبار/
بخش آموزش اتحادیه اروپا به وزارت های آموزش و پرورش کشورهای عضو خود پیشنهاد داده است که در مدارس زنگ گفت و گو را پیش بینی کنند. کودکان و نوجوانان مى بایست زمانی برای گفت و گو داشته باشند.
در عین حال این پیشنهاد داده شده است تا حتی شیوه نشستن دانش آموران به صورت حلقه های دور میز باشد تا بتوانند بهتر همدیگر را ببینند و با هم گفت و گو کنند.
اتحادیه اروپا معتقد است شهروندان اروپا نیاز دارند تا شیوه های گفت و گو برای حضور موثر در یک جامعه را بیاموزند .
کانال دکتر سعید صفایی موحد
پایان پیام/
گروه محیط زیست/
شهرداری کابل اخیرا در اقدامی برای کاستن از میزان آلودگی صوتی، عملیات جمعآوری بلندگوهای دستفروشان، مغازهها و رستورانها را به راه انداخته است.
هفته گذشته حدود صد بلندگو از منطقه کوته سنگی در غرب کابل جمعآوری شد. کاری که بدون دردسر نبود و شماری از دست فروشان در مقابل این عمل شهرداری مقاومت هم کردند.
حسن غلامی، مسئول امور محیط زیست در شهرداری کابل گفت قصد دارند در تمامی محلهای مزاحم شهر علیه آلایندههای صوتی اقدام کنند.
بیمارستان رابعه بلخی در مرکز شهر کابل در چند صد متری ارگ ریاست جمهوری قرار دارد. روزانه صدها بیمار به آن مراجعه میکنند. صدای آزاردهنده بلندگوهای دستفروشان و بوق خودروها در همه قسمتهای این بیمارستان شنیده میشود.
بلندگوهای دستفروشان
در بخشهای مزدحم شهر کابل صدها دست فروش بساط پهن کرده و تلاش میکنند با استفاده از بلندگوهایشان، مشتریان بیشتری را جلب کند.
رحم الدین، یکی از این دست فروشان میگوید هشتاد درصد فروشش بستگی به صدای بلندی دارد که از دستگاه او پخش میشود.
مراکز شهر تنها مناطق پرسروصدا نیستند، در کوچه پس کوچهها نیز دستفروشان دوره گرد، آرامش و سکوت را برهم میزنند.
این دورهگردان با رفتن به هرکوچه با صدای بلند، مشتریان را دعوت به خرید متاع خود میکنند.
آنها یا فروشنده آیسکریم (بستنی) اند یا میوه فروش و یا هم تعمیرکارانی که چرخ خیاطی ترمیم میکنند. بعضیهای شان نیز آهنپاره یا نان و سبوس از خانوادهها میخرند.
اما قیمت یک بلندگو حدود ۶۰۰ افغانی (معادل هفت دلار) است. ارزان بودن آن سبب شده که تهیهاش خیلی مشکل نباشد. حتی شماری از دستفروشان بعد از اینکه شهرداری بلندگوهایشان را برده دوباره یکی جدید خریدهاند.
شکایت از بلندگوهای مساجد
مسئولان در اداره حفاظت از محیط زیست کابل و نیز وزارت اوقاف و ارشاد، میگویند بلندگوهای اغلب مساجد که فراتر از اوقات شرعی به پخش صدا از جریان برگزاری مراسم میپردازند، آلایندگان صوتی دانسته میشوند.
محمد کاظم همایون، رئیس محیط زیست کابل میگوید مشکل آلودگی صوتی افزایش یافته و به یک تهدید جدی برای سلامت ساکنان پایتخت مبدل شده است.
مطالعات نشان داده که آلودگی صوتی تاثیر مستقیمی بر آرامش، کیفیت خواب و روند بهبود بیماریها دارد. چرا که چنین آلودگی میتواند سبب ناآرامی، تشدید درد و تغییر فشار خون شود.
سازمان بهداشت جهانی به این نظر است که آلودگی صوتی باعث ضعف شنوایی، اختلال در خواب، و تحریک هورمونها میشود که میتواند سیستم قلبی عروقی، سیستم ایمنی بدن، و متابولیسم (سوخت و ساز بدن) را تحت تاثیر قرار دهد.
در افغانستان نیز بر اساس "استاندارد ملی آلودگی صوتی" تا فاصله ۱۰۰ متری بیمارستانها، دادگاهها، مراکز آموزشی، باغ وحش و اماکن مقدسه به عنوان "مناطق حساس" یاد شده و در آن ایجاد آلودگی صوتی کاملاً ممنوع اعلام شده است.
ولی در نزدیک مراکز یاد شده هیج گونه علامتی مبنی بر ممنوعیت ایجاد آلودگی صوتی نمیتوان دید. به طور مثال در اطراف بیمارستان رابعه بلخی هزاران دستفروش به دنبال جلب مشتری هستند، بدون اینکه بدانند آلودگی صوتی که ایجاد میکنند، چقدر میتواند پیامدهای ناگواری داشته باشد.
اداره حفاظت از محیط زیست افغانستان میگوید میزان آلودگی صوتی در این کشور رو به افزایش است و تهدیدهای جدی را برای سلامت شهروندان ایجاد میکند.
امام جان، مردی که مجبور بوده شب و روزی در بیرون بیمارستان منتظر به دنیا آمدن نوزادش باشد، میگوید سروصدای اطراف زایشگاه به حدی بوده که او را دچار سردرد کرده است.
زهرا در نزدیکی شهرنو کابل زندگی میکند. او را درست زمانی مقابل خانهاش دیدم که صدای بلندگوی دو دوره گرد دسفروش شنیده میشد. زهرا گفت: "از پنج یا شش صبح که این صداها شروع میشود تا ساعت هفت و یا هشت شب ادامه مییابد. یکی بیمار دارد، یکی در خواب است و یا کودکش در خواب است چنین صداهایی برای همه اذیتکننده است."
رویترز
جایزه نوبل در رشته اقتصاد امسال به سه اقتصاددان از دانشگاههای امآیتی و هاروارد اعطا شد. معرفی روشهای جدید و تجربی برای تشخیص موثرترین سیاستگذاریها برای مبارزه با فقر که از طریق تحقیقات میدانی انجام شد علت اعطای جایزه به این سه تن است. کمیته نوبل اعلام کرد: «رویکرد آنها بهطور کامل ساختار اقتصاد توسعه را دگرگون کرده و نیز بر فقر اثرات روشن داشته است. این روش همچنین این ظرفیت را دارد که وضعیت زندگی فقرا در سراسر جهان را بهبود بخشد.»
مثالی که از سوی این کمیته به آن اشاره شده تحقیقات این سه نفر درباره بحران آموزش است. آنها به این نتیجه رسیدند که فراهم کردن متون آموزشی بدون استفاده از روش آموزشی بهتر به خودی خود به کودکان کمک نمیکند تا مطالب بیشتری در مدرسه بیاموزند.
آقای کریمر نخستین بار در اواسط دهه ۱۹۹۰ تحقیقات میدانی را در کنیا آغاز کرد تا ریشههای مشکلات را درک کند.
آقای بانرجی و خانم دوفلو نیز تحقیقات مشابهی را در دو شهر هند یعنی بمبئی و وادودارا انجام دادند. این تحقیقات میدانی اکنون به روش استاندارد در اقتصاد توسعه تبدیل شده است. رویکرد آنها شبیه رویکردهایی است که در آزمایشهای کلینیکی برای یک داروی جدید مورد استفاده قرار میگیرد اما آنها، هم در این باره که آیا یک سیاستگذاری خاص اثرگذار است یا نه، آزمایش انجام دادند و هم سعی کردند علت اثرگذاری را پیدا کنند.آنها برای این منظور از اقتصاد رفتاری و نظریه قرارداد استفاده کردند.
ورود اقتصاددانها به تحقیقات میدانی، سعی و خطا و یافتن روشهای عملی برای تغییر وضعیت زندگی میلیونها نفر از فقیرترین انسانها، یک تحول مثبت است و توجه آکادمی سلطنتی علوم سوئد به این رویکرد سبب خواهد شد تعداد بیشتری از اقتصاددانها در آینده بر یافتن راههای موثر برای درک و حل مشکلات بشر تمرکز کنند.
آکادمی سلطنتی علوم سوئد اعلام کرد: «کارهای این سه اقتصاددان نشان داد چطور میتوان با فقر از طریق تجزیه آن به سوالات کوچکتر و دقیقتر در حوزههایی نظیر آموزش و خدمات بهداشتی و درمانی مبارزه کرد و این تلاشها حل مسائل را آسان کرده است.»
نتیجه تحقیقات این سه نفر گسترهای وسیع را پوشش میدهد: از کمک به کودک دبستانی در هند از طریق آموزش صحیح و کاربردی تا تشویق دولتها در سراسر جهان به افزایش بودجه برای مبارزه با بیماریها.
خانم دوفلو میگوید: «رویکرد ما این است که تلاش میکنیم مشکلات را به اجزای تشکیلدهنده آن تجزیه کنیم و با روشهای علمی به حل این اجزا بپردازیم.»
یکی از جنبههای مهم تحقیقاتی این سه اقتصاددان این است که اکنون مشخص شده راهحلهای کنونی و به ظاهر موثر، اثر مورد نظر را در بر ندارند. این به آن معناست که در روشهای درک مساله و حل آن باید تغییراتی به وجود آید. برای مثال این باور وجود داشته که ارائه رایگان متون درسی و غذا کمک بزرگی به دانشآموزان برای یادگیری خواهد بود، اما اکنون مشخص شده که تاثیر این اقدامات کم است.
در مقابل، کمک هدفمند به دانشآموزان ضعیف اثرات بزرگی در بالا بردن سطح کلی آموزش دارد. همچنین در تحقیقی دیگر مشخص شد تدابیر اغلب نادیده گرفته شده نظیر تنظیم درجه حرارت محیط آموزش به یادگیری دانشآموزان کمک فراوانی میکند.
تحقیقات میدانی و آزمونهایی که انجام شده به ۶۰ میلیون کودک در هند و کنیا کمک کرده و تواناییهای خواندن و محاسبات ریاضی را در دبستانها بالا برده است.
نکته مهم دیگر این است که تحقیقات این اقتصاددانها نشان میدهد درباره اهمیت دو عامل در رفع فقر یعنی کمکهای خارجی و تجارت آزاد با کشورهای فقیر، اغراق شده است.
سازمان ملل تخمین زده از سال ۲۰۰۰ تا کنون فقر در جهان به کمتر از نصف کاهش یافته اما در کشورهای در حال توسعه از هر ۱۰ نفر یک نفر هنوز هم با کمتر از ۹/ ۱ دلار در روز زندگی میکند. در بخشهایی از آفریقا این نسبت به ۴۲ درصد افزایش مییابد. این آمارها به وضوح نشان میدهد تلاشهایی که تاکنون برای رفع فقر صورت گرفته کافی نبوده اما نکته مهمتر این است که بهنظر میرسد تلاشها در مسیر درست و موثر انجام نشده است.
تحقیقات میدانی و آزمونهای عملی یعنی روش اقتصاددانهایی که امسال جایزه نوبل را در رشته اقتصاد به دست آوردند، راه را برای درک بهتر مشکلات مختلف و حل آنها هموار میکند. این تحقیقات نهتنها ثابت میکند روشهای موثر برای غلبه بر فقر و بیماریها در اقتصادهای فقیر و در حال توسعه وجود دارد؛ بلکه نشان میدهد برخی تصورات درباره روشهای غلبه بر مشکلات یاد شده اشتباه بودهاند و باید کنار گذاشته شوند.
اصلاح دیدگاهها و مطرح شدن احتمال اشتباه بودن باورهای جاافتاده نتیجهای بسیار ارزشمند از تحقیقات میدانی اقتصاددانان یاد شده است.در واقع این پرسش مطرح است که آیا در حوزههای دیگر نیز چنین باورهای اشتباهی وجود دارد؟
شاید دلیل حل نشدن بسیاری از مشکلات کنونی اقتصاد جهان فقدان درک صحیح مشکل است.
یک جنبه مهم روش و رویکرد این سه اقتصاددان، طرح سوالات درست و شفاف کردن محتوای مشکلات است.
ضروری است در حوزههای دیگر دانش بشری بهویژه حوزههایی که راهحلهای کنونی به نتیجه نرسیدهاند از روشهای تجربی و تحقیقات میدانی همراه با نظریههای علمی بهره برده شود. به این ترتیب، معرفی رویکرد جدید به حل مساله یک جنبه مهم دیگر از تحقیقات سه اقتصاددان برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال جاری است.البته برای اثرگذار بودن رویکرد ارائه شده از سوی این سه نفر ضروری است دانشمندان دیگر حوزههای علمی از این رویکرد تجربهگرا و تحقیقات میدانی بهره ببرند.
در چند دهه اخیر برندگان جوایز نوبل به دستاوردهای بزرگی دست یافتهاند و آن را در اختیار همگان قرار دادهاند. حوزههایی نظیر اقتصاد رفتاری سالها است مورد توجه است و تحقیقات نظری درباره آن انجام میشود، اما میزان بهرهگیری از نتایج این تحقیقات در رفع مسائل جهان کافی نیست. دستاورد مهم سه اقتصاددانی که امسال جایزه نوبل را در رشته اقتصاد دریافت کردند اثبات اثرگذاری بالای روشهای مسالهمحور است.
دنیای اقتصاد
(برای تبدیل دلار به واحد پول کشورمان ، نرخ دلار به قیمت 21 مهر ماه 1398 برابر با 114.700 ریال محاسبه شده است .)
" معلمان سوئیسی یکی از بالاترین حقوق ها را در جهان دارند. به گزارش شمانیوز به نقل از ایسنا ، سوئیس یکی از بالاترین حقوقهای پرداختی به معلمان را در بین کشورهای جهان دارد و آن ها حتی با در نظر گرفتن مخارج زندگی ، حقوق بالایی دریافت میکنند. در شرایطی که متوسط حقوق سالانه پرداختی به معلمان :
* در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی ۳۲ هزار و ۸۱۶ دلار ( معادل 3.763.995.200 ریال ) بوده است ،
* این رقم برای معلمان مقطع ابتدایی به طور متوسط ۵۸ هزار و ۱۷ دلار در سال ( معادل 667.209.900 ریال ) ( سومین حقوق بالا در جهان پس از لوکزامبورگ و آلمان)
* و برای مقطع دبیرستان به طور متوسط ۸۲ هزار و ۲۲۲ دلار ( معادل 943.063.400 ریال ) در سال بوده است.
* در این مقطع ، تنها معلمان لوکزامبورگی با حقوق متوسط سالانه ۱۰۵ هزار و ۴۰۰ دلار در سال ( معادل 12.089.380.000 ریال ) ، درآمدی بیشتر از معلمان سوئیسی دارند.
البته با توجه به فدرالی بودن سوئیس ، میزان حقوق در مناطق مختلف این کشور یکسان نیست به طوری که حقوق سالانه یک معلم در مهد کودکی در شهر ژنو از حقوق یک معلم دبیرستانی در " گِراوبُوردن " بیشتر است.
از سوی دیگر اما به دلیل حساسیت زیاد جامعه به مسأله آموزش ، معلمی در سوئیس یکی از مشاغل پر استرس است به گونه ای که طبق اعلام دو انجمن بزرگ معلمان در سوئیس ، حدود ۴۰ درصد کل این افراد در سال ۲۰۱۷ دچار سطوح مختلفی از استرس بوده اند.
با وجود شرایط بسیار خوب معلمان در سوئیس ، این کشور با کمبود معلم روبه رو شده است و با وجود آن که سالانه به طور متوسط ۵۰۰۰ معلم جدید وارد مدارس میشوند، بسیاری از مراکز آموزشی با کمبود نیرو مواجه هستند. در سوئیس حدود ۳۰ درصد معلمان را مردان و ۷۰ درصد را زنان تشکیل می دهند.
لازم است بدانید که استخدام به عنوان معلم ، یکی از پیچیدهترین فرایندهای استخدام را در سوئیس دارد و علاوه بر تسلط کامل بر یکی از زبان های آلمانی ، فرانسوی یا ایتالیایی ، تسلط علمی فرد باید به تأیید وزارت آموزش این کشور برسد. همین مسأله باعث شده است شانس اتباع خارجی برای معلم شدن در سوئیس به حداقل برسد به طوری که تنها ۶ درصد معلمان شاغل در سوئیس دارای تابعیت خارجی هستند و از آن تعداد هم نیمی از معلمان دارای تابعیت آلمانی هستند."
چند نکته :
1 - حقوق من بازنشسته با 25 سال خدمت ، به مبلغ 25.000.000 ریال که در سال می شود معادل 300.000.000 ریال . ( و بازنشستگان وزارت نفت در همین کشور که به طور میانگین 150.000.000 ریال دریافت می کنند سالانه معادل 1.800.000.000 ریال حقوق می گیرند !!)
2 - شاید اگر حکومت کشور ما هم به صورت فدرالی بود ، از تمرکزگرایی شدید در هر حیطه ای بدون در نظر گرفتن پتانسیل های بالقوه و بالفعل رها می شدیم . همچنان که همگی تجربه کردیم ، خصوصی سازی نتوانست مشکلات اداری و سازمانی و ساختاری ابعاد گوناگون جامعه ما را درمان کند.
3 - "به دلیل حساسیت زیاد جامعه به مسأله آموزش ، معلمی در سوئیس یکی از مشاغل پر استرس است "و ما معلمان ایرانی به دلیل عدم اهمیت قائل شدن جامعه نسبت به خودمان بیش از حد انتظار ریلکس و آسوده ایم و تنها دغدغه عمیق و دردناک مان زیر خط فقر قرار گرفتن مان است.
4 - "با وجود شرایط بسیار خوب معلمان در سوئیس ، این کشور با کمبود معلم روبه رو شده است و با وجود آن که سالانه به طور متوسط ۵۰۰۰ معلم جدید وارد مدارس میشوند، بسیاری از مراکز آموزشی با کمبود نیرو مواجه هستند. " پس کمبود معلم آن چنان که ما بزرگنمایی می کنیم موضوع حاد خاص ایران نیست ،ظاهرا وزارتخانه با این بزرگنمایی ها قصد دارد تا اصل فراموش و فرع دغدغه خاطر خاص و عام گردد. اما نکته مهم ، نحوه مدیریت مسأله است که ما از آن غافلیم . آنان سالانه به طور مرتب بر اساس نیاز ، 5000 معلم جدید استخدام می کنند ، اما ما به جای اجرای این سیاست ، دست به اختراع انواع عناوین گوناگون بجای معلم در مدارس می زنیم اعم از حق التدریس و خرید خدمات و.....
5 - "در سوئیس حدود ۳۰ درصد معلمان را مردان و ۷۰ درصد را زنان تشکیل می دهند."در همین سایت بارها توسط برخی از همکاران ، به دلیل زیاد بودن آمار معلمان زن ، به حقارت و رضایت معلمان زن به دریافت حداقل حقوق و..... اشاراتی شده است . شاید چون جهان باور دارد که ظرافت و روحیات زنان برای تعلیم و تربیت کودکان به تبعیت از حس مادری ، نسبت به مردان کارسازتر است و آنان آستانه تحمل بالاتری نسبت به مردان دارند.
6 - " علاوه بر تسلط کامل بر یکی از زبان های آلمانی ، فرانسوی یا ایتالیایی ، تسلط علمی فرد باید به تأیید وزارت آموزش این کشور برسد." شاید اگر کشور ما نیز در جذب معلم ، فاکتور تسلط کامل به یک زبان خارجی را شرط می کرد ، دو اتفاق نیکو می افتاد : هر کس جرأت معلم شدن را نمی داشت و افرادی که می خواستند معلم شوند لزوما مجبور به یادگیری زبان دوم نیز می شدند. هر چند که امروز فاجعه برون سپاری زبان انگلیسی از آموزش دانش آموزان در مدارس ، تلخ نامه عمیقی را دل تاریخ آموزش و پرورش حک خواهد ساخت و آسیب های جدّی در ابعاد مبادلات و مراودات بین المللی برای جامعه ما وارد خواهد ساخت و نابرابری و بی عدالتی آموزشی را به علاوه دیگر فاکتورها بر جامعه ما تحمیل خواهد ساخت.
راستی با استخدام معلم به روالی که در کشور ما حاکم است لزومی به تأیید صلاحیت علمی معلمان وجود دارد ؟ یا کدام مرجع علمی در وزارتخانه قرار است این صلاحیت را تأیید نماید؟!
7 - فراموش نکنیم یک کشور برای این که بتواند سوئیس و لوکزامبورگ و آلمان امروز گردد ، می بایست گذشته بسیار سخت را با آزمون های بیشمار توأم با سربلندی و افتخار و عزت پشت سر بگذارد.آنان پتانسیل های بالقوه را به نیکویی بالفعل در می آورند و صلاحدیدهای عقلانی و منطقی را برای قانونگذاری و اجرا ، تعقیب می نمایند. آنان رفاه را برای کل ملت خود می خواهند و برای همین کشورشان رشد و توسعه می یابد . در این کشورها مخارج زندگی همسطح با درآمد، هر دو به میزان بالا تنظیم می گردد تا رفاه اجتماعی نصیب آحاد ملت گردد.
8 - بالا بودن حقوق یک مربی مهد کودک نسبت به یک معلم دبیرستانی در این کشورها ، اهمیت چند چیز را نشان می دهد : کودکان برای جامعه پذیری به مربیانی تأمین شده جهت تقویت عشق و علاقه و انگیزه برای خدمتِ بیشتر نیازمند. سختی کار کسانی که با کودکان زیر 6 سال کار می کنند غیرقابل انکار است و کودکان سرمایه های کلیدی و زیربنایی هر کشورند.
سخن آخر
و ما معلمان را زیر فشارهای سخت اقتصادی ، بی وجدان و تعهد و تعصب شغلی در جامعه تنها می گذاریم و با له کردن حیثیت او ، تلاش می کنیم توجیهی برای حداقل حقوق آنان داشته باشیم . ما آنان را خوار و ضعیف می سازیم تا زبان اعتراض و یا تصور زندگی در غیر شرایط فعلی را هرگز به مُخیّله خود راه ندهند. قانون بد را با قانون بد دیگر بدتر می سازیم و بجای پیشرفت به پسرفت اسفباری مبتلا می شویم.
تا شما قانونگذاران و مجریان قانون ، قدر و ارزش مرا در برده داری می بینید ، نظام آموزشی هرگز ره بجایی نخواهد سپرد.
باید در این جامعه معلم را از اول تعریف و خلق کرد. این ره که می رویم ما را به ترکستان خواهد رساند ، پس کاسه و کوزه ها را بر سر تنها یک فاکتور و بیشتر سر معلمان نشکنید که ما از نگرش سیستمی فرسنگ ها فاصله داریم.
ساختار فعلی مدیریت ما با استانداردهای جهانی و بین المللی مطابقت ندارد و عدم توسعه آموزشی با ساز و کار فعلی ، امری بدیهی و طبیعی است. این بنای یک قرنی که در تصورمان طی 40 سال به مَرمّت بیمارگونه آن پرداخته ایم عنقریب در حال ریزش است . بازسازی این نظام فقط با اعتماد و جذب افراد و تفکرات جدید ، ممکن می گردد. دقت کنید مَرمّت های جدید ، میزان و شدت تخریب را خواهد افزود.
منبع : سایت شما نیوز . کد خبر : 917807. ۱۳۹۸/۰۷/۱۹ .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید